دكتر هادى انصارى
1.33K subscribers
10.1K photos
2.49K videos
64 files
2.19K links
از نقطه نظرات و انتقادات شما با كمال خوشرويى استقبال مى گردد.
@drhadiansari
Download Telegram


💟⇦پنج #اصطلاح #غلط که رایج شده و زیاد بکار میرود:

1⃣#خدا بد نده!👇
این کلام اهانت به پروردگار است،زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده:هیچ خوبی به شما نمیرسد مگر از ناحیه ی خدا و هیچ بدی بشما نمیرسد مگر از ناحیه ی خود شما(و بخاطر اعمال خودتان است)

2⃣جوان #ناکام!👇
این اصطلاح‌ عامیانه برای جوانهایی که قبل از ازدواج از دنیا میروند بکار میرود ،درحالیکه ازدواج کام حقیقی یک انسان نیست که اگر #ازدواج نکرد به او بگویند ناکام ،بلکه کام حقیقی انسان رسیدن به #مقام _بندگی خداست و استفاده ی خوب کردن از عمر و فرصتی که خدا به او داده است.

3⃣⇦•#عیسی به دین خود، #موسی به دین خود!👇
این جمله معنای صحیحی ندارد، زیرا بین پیامبران خدا، کوچکترین اختلافی نبوده و همه ی آنها مردم را به #توحید و یکتا پرستی دعوت میکردند و
عقیده ی یکسانی داشتند.

4⃣⇦• ولش کردی به #امان _خدا!👇
این حرف #کفر آمیز است ،زیرا اگر کسی مال یا فرزند خود را به امان خدا بسپارد که غمی نیست بهتر است بجای این کلام گفته شود:
"ولش کردی به حال خودش " پس #بدبخت شد رفت

5⃣⇦•انسان #جایز الخطاست!👇
این حرف نیز غلط است ،زیرا انسان برای خطا کردن جایز نیست . بهتر است بگوییم انسان ممکن الخطاست، یعنی ممکن است خطا کند و بهترین خطا کنندگان #توبه کنندگان هستند


_________
@drhadiansarii
🔴لطفا #غُر نزنیم!
✍️مریم زارعیان

#ایران درکمند بحرانهای متعدد گرفتار آمده است: بحران #آب و #محیط زیست، کاهش #ازدواج، افزایش #طلاق، افول سرمایه اجتماعی، #ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، کاهش سهم #بودجه عمرانی، #بیکاری و...
این در حالیست که در سطح بین المللی، پیرِ روانپریشی همچون ترامپ و جوانِ جویای نامی همچون #بن سلمان برای تنگ کردن عرصه بر ایرانمان هم قسم شده اند.
و در این سوی میدان، ما #ایرانیان در حال غُر زدن و انداختن مشکلات به گردن این و آن هستیم.
غُر زدن تبدیل به اصلی ترین #تفریح ایرانیان شده است! در #خانه، #تاکسی، #اداره، #بانک، صف #نان، #تره بار و...همه در حال غر زدن هستند.
در جلسه ای نیست که بنشینیم و عده ای با ژست روشنفکری، فلان فرد یا #دولت را مقصر نشمارند. فضا به گونه ای است که اگر غُر نزنیم یا مثلا بگوییم که باید از خودمان شروع کنیم؛ چپ،#چپ نگاه می کنند و در دلشان می گویند حتما رانتی گیرش آمده است!
چراکه راحتترین کار این است که با نسبت دادن مشکلات به بالادست، خودمان را تبرئه کنیم و به رویه مان ادامه دهیم.
البته در اینکه #حاکمیت، اشتباهات #ریز و #درشتی داشته است حرفی نیست اما واقعیت این است که همیشه در خصوص عملکرد دولتها و مقایسه تطبیقی آنها به اندازه کافی گفته و شنیده ایم.
در این مجال برآنیم که به خودمان بپردازیم.
واقع مطلب این است که برون داد یک جامعه (در سطح کلان) از مجموع عملکرد تک تک افراد آن جامعه (در سطح خُرد) بدست می آید؛ براین اساس نمی توانیم به بهانه عملکرد ضعیف کلیت یک جامعه، از مسئولیت فردی شانه خالی نماییم.
آری بسیاری از ما در به وجود آمدن وضع کنونی مقصریم:

#استاد دانشگاهی که دغدغه اش چاپ مقاله توسط دانشجویان به نام او است.
#پزشکی که نگاهش به #بیمار، ابزارِ کسب ِدرآمد بیشتر است.
#مربی مهد کودکی که به کودکان #شربت خواب آور می دهد.
• مسئول خرید شرکتی که قیمت را در #فاکتور بالاتر می زند.
#مسافری که زباله هایش را در محیط #زیست رها می کند.
• مسئولی که یادش رفته از عرصه خدمت بازنشسته شود.
#کشاورزی که برداشت غیرمجاز از #منابع آبی دارد.
#مهندسی که کیفیت را فدای کمیت می کند.
#قاضی که عادلانه قضاوت نمی کند.
#دندانپزشکی که دندانی را بدون دلیل، #جراحی یا عصب کشی می کند.
#روحانی که قرائت متحجرانه از دین دارد.
#خانم خانه داری که تفکیک زباله تر و خشک نمی کند.
#تعمیرکاری که قطعه چینی را به جای قطعه فرانسوی قالب می کند.
#پلیسی که یادش می رود فلسفه وجودیش افزایش آرامش در جامعه است.
#راننده ای که تخلف، دور از چشمهای پلیس را زرنگی می داند.
#خبرنگاری که برای خوشایند فلان جناح، #دروغ پردازی می کند.
• بقالی که تاریخ انقضای اجناسش را با آستون پاک می کند.
#فعال سیاسی که هم و غمش رد دستاوردهای جناح مقابل است.
#معلمی که توجیه کم کاریش را حقوق پایین می داند.
#آشپزی که با پوست مرغ چرخ شده، #سویا و نان خشک برایمان #کباب کوبیده می پزد.
#کارگردانی که با هدف فروش بیشتر، فیلمهای سطحی، #مبتذل و بی ارزش می سازد.
#کارمندی که بود و نبودش تفاوتی ندارد؛ چه بسا نبودنش، به نفع کشور باشد.
• %•#تلویزیونی که #شعور مردم را نادیده می انگارد.
• بساز بفروشی که به جای آرماتور ۱۶ از ۱۴ استفاده می کند.
#مدیری که همزمان، چند پُست دارد.
#نانوایی که #نان بدون #کنجد نمی فروشد.
#نماینده مجلسی که دغدغه اصلیش رای آوری مجدد است و منافع حوزه انتخابیش را فدای منافع ملی می کند.
#دانشجویی که تحقیق و پایان نامه می خرد.
#هنرپیشه یا فوتبالیستی که برای جلب توجه و افزایش فالور، از اموری که آگاه نیست، آگاهمان می کند!
#بنگاه مسکنی که برای جوش دادن معامله از هیچ دروغی فروگذار نمی کند.
• و...

دردآور این است که این افراد در فضای مجازی پیرامون فساد، رانت، گرانی، بی عدالتی و... قلم فرسایی می کنند و پستهای روشنفکری را لایک می کنند.
البته بدیهی است مسائل فوق، همگانی نیست و کم نیستند افرادی که به #ایرانِ عزیز، ادای دِین می نمایند و قوام کشور به برکت حضور ایشان است.
اما جای انکار هم نیست که بسیاری از ما فراموش کرده ایم سرنشینان یک #کشتی هستیم که با آسیب به آن، همه در معرض غرق شدن قرار می گیریم.
بسیاری از ما، در ولع منافع فردی، منافع جمعی کشورمان را نادیده می گیریم.
پس لطفا ُر نزنیم. به جای اینکه بگوییم فلانی چه کرد و چه باید بکند؟ بگوییم خودمان چه کرده ایم و چه باید بکنیم؟
تا وقتی #ایران را بر خودمان مقدم ندانیم، وضع همین است که می بینیم.
از #خودمان شروع کنیم.
ایران، #مظلومانه از کردار ما به تنگ آمده است.
یادمان باشد: همه به ایرانِ عزیز #بدهکاريم.

https://t.me/joinchat/AAAAAD9jvB4GhYI7wCjtHg
@hydroforum☔️

دست به #قلم شده بودم كه درد دل خود را بر روى #كاغذ بياورم ، كه اين مطلب از گروهى برايم ارسال شد.
دقت نمودم كه
🔴لطفا #غُر نزنیم!
✍️مریم زارعیان

#ایران درکمند بحرانهای متعدد گرفتار آمده است: بحران #آب و #محیط زیست، کاهش #ازدواج، افزایش #طلاق، افول سرمایه اجتماعی، #ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، کاهش سهم #بودجه عمرانی، #بیکاری و...
این در حالیست که در سطح بین المللی، پیرِ روانپریشی همچون ترامپ و جوانِ جویای نامی همچون #بن سلمان برای تنگ کردن عرصه بر ایرانمان هم قسم شده اند.
و در این سوی میدان، ما #ایرانیان در حال غُر زدن و انداختن مشکلات به گردن این و آن هستیم.
غُر زدن تبدیل به اصلی ترین #تفریح ایرانیان شده است! در #خانه، #تاکسی، #اداره، #بانک، صف #نان، #تره بار و...همه در حال غر زدن هستند.
در جلسه ای نیست که بنشینیم و عده ای با ژست روشنفکری، فلان فرد یا #دولت را مقصر نشمارند. فضا به گونه ای است که اگر غُر نزنیم یا مثلا بگوییم که باید از خودمان شروع کنیم؛ چپ،#چپ نگاه می کنند و در دلشان می گویند حتما رانتی گیرش آمده است!
چراکه راحتترین کار این است که با نسبت دادن مشکلات به بالادست، خودمان را تبرئه کنیم و به رویه مان ادامه دهیم.
البته در اینکه #حاکمیت، اشتباهات #ریز و #درشتی داشته است حرفی نیست اما واقعیت این است که همیشه در خصوص عملکرد دولتها و مقایسه تطبیقی آنها به اندازه کافی گفته و شنیده ایم.
در این مجال برآنیم که به خودمان بپردازیم.
واقع مطلب این است که برون داد یک جامعه (در سطح کلان) از مجموع عملکرد تک تک افراد آن جامعه (در سطح خُرد) بدست می آید؛ براین اساس نمی توانیم به بهانه عملکرد ضعیف کلیت یک جامعه، از مسئولیت فردی شانه خالی نماییم.
آری بسیاری از ما در به وجود آمدن وضع کنونی مقصریم:

#استاد دانشگاهی که دغدغه اش چاپ مقاله توسط دانشجویان به نام او است.
#پزشکی که نگاهش به #بیمار، ابزارِ کسب ِدرآمد بیشتر است.
#مربی مهد کودکی که به کودکان #شربت خواب آور می دهد.
• مسئول خرید شرکتی که قیمت را در #فاکتور بالاتر می زند.
#مسافری که زباله هایش را در محیط #زیست رها می کند.
• مسئولی که یادش رفته از عرصه خدمت بازنشسته شود.
#کشاورزی که برداشت غیرمجاز از #منابع آبی دارد.
#مهندسی که کیفیت را فدای کمیت می کند.
#قاضی که عادلانه قضاوت نمی کند.
#دندانپزشکی که دندانی را بدون دلیل، #جراحی یا عصب کشی می کند.
#روحانی که قرائت متحجرانه از دین دارد.
#خانم خانه داری که تفکیک زباله تر و خشک نمی کند.
#تعمیرکاری که قطعه چینی را به جای قطعه فرانسوی قالب می کند.
#پلیسی که یادش می رود فلسفه وجودیش افزایش آرامش در جامعه است.
#راننده ای که تخلف، دور از چشمهای پلیس را زرنگی می داند.
#خبرنگاری که برای خوشایند فلان جناح، #دروغ پردازی می کند.
• بقالی که تاریخ انقضای اجناسش را با آستون پاک می کند.
#فعال سیاسی که هم و غمش رد دستاوردهای جناح مقابل است.
#معلمی که توجیه کم کاریش را حقوق پایین می داند.
#آشپزی که با پوست مرغ چرخ شده، #سویا و نان خشک برایمان #کباب کوبیده می پزد.
#کارگردانی که با هدف فروش بیشتر، فیلمهای سطحی، #مبتذل و بی ارزش می سازد.
#کارمندی که بود و نبودش تفاوتی ندارد؛ چه بسا نبودنش، به نفع کشور باشد.
• %•#تلویزیونی که #شعور مردم را نادیده می انگارد.
• بساز بفروشی که به جای آرماتور ۱۶ از ۱۴ استفاده می کند.
#مدیری که همزمان، چند پُست دارد.
#نانوایی که #نان بدون #کنجد نمی فروشد.
#نماینده مجلسی که دغدغه اصلیش رای آوری مجدد است و منافع حوزه انتخابیش را فدای منافع ملی می کند.
#دانشجویی که تحقیق و پایان نامه می خرد.
#هنرپیشه یا فوتبالیستی که برای جلب توجه و افزایش فالور، از اموری که آگاه نیست، آگاهمان می کند!
#بنگاه مسکنی که برای جوش دادن معامله از هیچ دروغی فروگذار نمی کند.
• و...

دردآور این است که این افراد در فضای مجازی پیرامون فساد، رانت، گرانی، بی عدالتی و... قلم فرسایی می کنند و پستهای روشنفکری را لایک می کنند.
البته بدیهی است مسائل فوق، همگانی نیست و کم نیستند افرادی که به #ایرانِ عزیز، ادای دِین می نمایند و قوام کشور به برکت حضور ایشان است.
اما جای انکار هم نیست که بسیاری از ما فراموش کرده ایم سرنشینان یک #کشتی هستیم که با آسیب به آن، همه در معرض غرق شدن قرار می گیریم.
بسیاری از ما، در ولع منافع فردی، منافع جمعی کشورمان را نادیده می گیریم.
پس لطفا ُر نزنیم. به جای اینکه بگوییم فلانی چه کرد و چه باید بکند؟ بگوییم خودمان چه کرده ایم و چه باید بکنیم؟
تا وقتی #ایران را بر خودمان مقدم ندانیم، وضع همین است که می بینیم.
از #خودمان شروع کنیم.
ایران، #مظلومانه از کردار ما به تنگ آمده است.
یادمان باشد: همه به ایرانِ عزیز #بدهکاريم.

https://t.me/joinchat/AAAAAD9jvB4GhYI7wCjtHg
@hydroforum☔️

دست به #قلم شده بودم كه درد دل خود را بر روى #كاغذ بياورم ، كه اين مطلب از گروهى برايم ارسال شد.
دقت نمودم كه
🔶ساجده خیر الله، که بود؟#

ساجده خیرالله طلفاح (زاده ۲۴ ژوئن ۱۹۳۷) همسر #صدام حسین، دیکتاتور معدوم عراق است. حاصل #ازدواج او با صدام دو پسر به نام‌های عدی و قصی و سه دختر به نام‌های رغد، رنا و حلا است.
ساجده همواره در بطن اندیشه بعثِ #عراق رشد و نمو یافته و از پایبندهای به باور بعثی در عراق بود.

او دختر بزرگتر خیرالله طلفاح است.

خیر الله طفاح، یکی از اعضای بلندپایه حزب #بعث عراق بود. وی از نظر نسب، دایی و پدر همسر اول صدام بود و همچنین پدر یکی از وزیران دفاع عراق (عدنان خیرالله) بود. وی برای مدتی مسئولیت شهرداری #بغداد را نیز بر عهده داشت که به علت فساد مالی توسط صدام کنار گذاشته شد.

وی در سال ۱۹۴۰ میلادی برای حزب بعث عراق جزوه‌ای ۱۰ صفحه‌ای نوشت با عنوان: «سه چیز که خدا نباید می‌آفرید: ایرانیان، یهودیان ومگس» (ثلاثة كان على الله ان لايخلقهم: الفرس، اليهود والذباب). این جزوه با آغاز جنگ #ایران و #عراق به عنوان کتاب درسی در #مدارس عراق تدریس شد.


_________
@drhadiansarii
لیلی دختری زیبا از #قبیله عامریان بود و #مجنون پسری زیبا از دیار عرب . نام اصلی او قیس بود و بعد از آشنایی با لیلی او را مجنون یعنی دیوانه خواندند چرا که او دیوانه بار دور کوه #نجد که قبیله لیلی در آنجا بود طواف می کرد. قیس با لیلی در راه مکتب آشنا شد و این دو شیفته یکدیگر شدند. ابتدا عشقشان مخفی بود اما از آنجا که قصه دل را نمی توان مخفی نگاه داشت ،رسوای عالم شدند قصه دلدادگی ان دو به همه جا رسید .
پدر لیلی مردی بود مشهور و ثروتمند و چون بعضی از(( رجال امروزی!)) حاضر نبود دخترک زیبای خود را به فرد بی سر و پایی چون #قیس دهد که تنها سرمایه اش یک دل عاشق بود و بس .پدر مجنون به خواستگاری لیلی رفت اما نه تنها پدر لیلی بلکه همه قبیله عامریان با این وصلت مخالفت کردند.
مجنون چون جواب رد شنید زاری ها و گریه ها کرد ولی دست بردار نبود قبیله لیلی قصد آزار او را کردند و او گریخت .مجنون حتی شخصی به نام نوفل را به خواستگاری لیلی فرستاد اما سودی نداشت . بعدها لیلی را به مردی از قبیله #بنی اسد دادند البته بر خلاف میل لیلی، نام این مرد ابن سلام بود عروسی مفصلی بر گزار شد پدر لیلی از خوشحالی #سکه های زیادی بین حاضران تقسیم کرد در اولین شب زفاف ابن سلام سیلی محکمی از لیلی نوش جان کرد .
مردی خبر این #ازدواج را به مجنون رسانید و خود بهتر میدانید در ان موقع چه حالی به مجنون عاشق و بی دل دست داد ، غم #مرگ پدر نیز پس از چندی به آن اضافه شد . لیلی نیز دل خوشی از ابن سلام نداشت و به زور با او سر می کرد تا اینکه ابن سلام بیمار شد وپس از مدتی جان سپرد و لیلی در مرگ جان سوز او به سوگ نشست!! . این خبر را به مجنون رساندند ، مجنون دو تا پا داشت دو تای دیگر هم غرض گرفت و به دیدار لیلی شتافت شاید می خواست شریک غم لیلی پدرش باشد !
سرتان را درد نیاورم این دو مدتی در کنار هم بودند واز عشق هم بهره ها بردند ولی افسوس که دیری نپایید که چراغ عمر لیلی زیبا روی خاموش شد و مجنون تنهای تنها شد . قبر لیلی را از مجنون مخفی ساختند ولی مجنون از خدا خواست او را به لیلی برساند و گفت اینقدر می گردم واینقدر خاکها را می بویم تا بوی لیلی را حس کنم و چنین کرد تا قبر دلداده خود را یافت . مجنون بر سر قبر لیلی انچنان گریه و زاری کرد تا به او پیوست و او را در کنار لیلی دفن کردند و این دو دلداده عاشق بار دیگر در کنار هم آرمیدند .
حال من نمى دانم كه مرحوم آية الله #صدر چگونه اين داستان ليلى و مجنون را به پادرميانى حضرت نسبت داده اند!!؟؟
البته جايگاه مرحوم والا بوده ليك حقير منبعى در اين راستا بدست نياوردم.
لیلی دختری زیبا از #قبیله عامریان بود و #مجنون پسری زیبا از دیار عرب . نام اصلی او قیس بود و بعد از آشنایی با لیلی او را مجنون یعنی دیوانه خواندند چرا که او دیوانه بار دور کوه #نجد که قبیله لیلی در آنجا بود طواف می کرد. قیس با لیلی در راه مکتب آشنا شد و این دو شیفته یکدیگر شدند. ابتدا عشقشان مخفی بود اما از آنجا که قصه دل را نمی توان مخفی نگاه داشت ،رسوای عالم شدند قصه دلدادگی ان دو به همه جا رسید .
پدر لیلی مردی بود مشهور و ثروتمند و چون بعضی از(( رجال امروزی!)) حاضر نبود دخترک زیبای خود را به فرد بی سر و پایی چون #قیس دهد که تنها سرمایه اش یک دل عاشق بود و بس .پدر مجنون به خواستگاری لیلی رفت اما نه تنها پدر لیلی بلکه همه قبیله عامریان با این وصلت مخالفت کردند.
مجنون چون جواب رد شنید زاری ها و گریه ها کرد ولی دست بردار نبود قبیله لیلی قصد آزار او را کردند و او گریخت .مجنون حتی شخصی به نام نوفل را به خواستگاری لیلی فرستاد اما سودی نداشت . بعدها لیلی را به مردی از قبیله #بنی اسد دادند البته بر خلاف میل لیلی، نام این مرد ابن سلام بود عروسی مفصلی بر گزار شد پدر لیلی از خوشحالی #سکه های زیادی بین حاضران تقسیم کرد در اولین شب زفاف ابن سلام سیلی محکمی از لیلی نوش جان کرد .
مردی خبر این #ازدواج را به مجنون رسانید و خود بهتر میدانید در ان موقع چه حالی به مجنون عاشق و بی دل دست داد ، غم #مرگ پدر نیز پس از چندی به آن اضافه شد . لیلی نیز دل خوشی از ابن سلام نداشت و به زور با او سر می کرد تا اینکه ابن سلام بیمار شد وپس از مدتی جان سپرد و لیلی در مرگ جان سوز او به سوگ نشست!! . این خبر را به مجنون رساندند ، مجنون دو تا پا داشت دو تای دیگر هم غرض گرفت و به دیدار لیلی شتافت شاید می خواست شریک غم لیلی پدرش باشد !
سرتان را درد نیاورم این دو مدتی در کنار هم بودند واز عشق هم بهره ها بردند ولی افسوس که دیری نپایید که چراغ عمر لیلی زیبا روی خاموش شد و مجنون تنهای تنها شد . قبر لیلی را از مجنون مخفی ساختند ولی مجنون از خدا خواست او را به لیلی برساند و گفت اینقدر می گردم واینقدر خاکها را می بویم تا بوی لیلی را حس کنم و چنین کرد تا قبر دلداده خود را یافت . مجنون بر سر قبر لیلی انچنان گریه و زاری کرد تا به او پیوست و او را در کنار لیلی دفن کردند و این دو دلداده عاشق بار دیگر در کنار هم آرمیدند .
حال من نمى دانم كه مرحوم آية الله #صدر چگونه اين داستان ليلى و مجنون را به پادرميانى حضرت نسبت داده اند!!؟؟
البته جايگاه مرحوم والا بوده ليك حقير منبعى در اين راستا بدست نياوردم.