دكتر هادى انصارى
1.34K subscribers
11K photos
2.92K videos
86 files
2.66K links
از نقطه نظرات و انتقادات شما با كمال خوشرويى استقبال مى گردد.
@drhadiansari
Download Telegram
#بنی اسد🔹

نام تیره‌ای از قبایل عرب، از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه می‌باشد. این قبیله توفیق یافتند که پیکر شهدای واقعه #عاشورا در سال ۶۱ ه. ق را دفن نمایند. . برخی از همسران رسول خدا ص نیز از همین قبیله بوده‌اند.

این قبیله درسال ۱۹ هجری از بلاد #حجاز به #عراق رفته، در #کوفه و #قاذریة از نواحی #کربلا سکونت کردند. هنگام بنای کوفه، این قبیله محله خاصی را در جنوب مسجد #کوفه به خویش اختصاص دادند. در سال ۳۶ هجری در جنگ #جمل، با امیر المومنین ع بیعت کردند و در کنار وی جنگیدند. در #واقعه عاشورا در سال ۶۱ به سه دسته تقسیم شدند: موافق با حسین بن علی ع ، مخالف و بی‌طرف.

#حبیب بن مظاهر، #انس بن حرث، #مسلم بن عوسجه، #قیس بن مسهر، موقع بن ثمامه و عمرو بن خالد صیداوی از سران موافق بودند و #حرملة بن کاهل اسدی، قاتل طفل شیرخوار، از سران مخالف بود.

گروهی از دسته سوم (بی‌طرف‌ها) پس ازبهذشهادت رسیدن امام حسین ع ، زنانشان بر میدان جنگ گذر کرده و اجساد را دیدند و تحت تأثیر قرار گرفتند و به سرزمین خود رفته، مردان را جهت دفن اجساد، خبر کردند.
ابتدا زنان #بیل و کلنگ به دست گرفته به طرف #کربلا روان شدند. پس ازمدتی وجدان مردان بنی اسد بیدار گشت و به خود آمدند و به دنبال زنان راه افتاده به دفن اجساد #شهدا پرداختند .
در این هنگام حضرت علی بن حسین ع بصورت ناشناس در جمع آنان حاضر و یکی یکی بدن‌ها را به #بنی اسد معرفی کرده و آنها بدن‌ها را دفن می‌کردند. پس از دفن آن‌ها ، وی خود را به آنان معرفی کرده است.
این اقدام سبب شهرت این قبیله شد و از آن پس #شیعیان به نظر احترام و محبت به قبیله بنی اسد می‌نگرند.
هم اکنون پس از چهارده قرن ، دسته بنی اسد که در مقدمه آنان زنان قرار دارند ، وارد صحن مطهر حضرت شده وغوغایی از تاثر وگریه وعزاداری بپا می کنند.

………………………………
#drhadiansarii
پس از کشته شدن خلیفه دوم و ماجرای تشکیل شورای تعیین خلیفه، در گفتگویی با عبدالرحمن بن عوف ،به او توصیه کرد علی(ع) را انتخاب کند تا مردم دچار تفرقه نشوند.بعد از کشته شدن عثمان، عمار از جمله افرادی بود که مردم را به بیعت با علی(ع) دعوت می‌کردند.
وی در حکومت امیرالمؤمنین(ع) در جنگ‌های جمل و صفین شرکت داشت. در جمل، فرمانده سمت چپ لشکر امام(ع) بود.و در روز سوم جنگ صفین نیز فرمانده لشکر امام(ع) بود.عمار قبل از جنگ جمل، به کوفه رفت و موفق شد سپاهیانی از کوفه را به امام علی ع ملحق کند. عمار از جمله کسانی بود که پس از اتمام این جنگ، عایشه را به بصره بردند و مراقب وی بودند.
عمار در جنگ صفین در صفر یا ربیع الثانی سال ۳۷ق به شهادت رسید. پس از شهادت عمار، امام علی(ع) بر او نماز گزارد.عمار هنگام شهادت، بیش از نه دهه از عمر خویش راسپری کرده بود.
شهادت عمار در جنگ صفین به دست سپاهیان معاویه، همواره از عوامل سرزنش معاویه و یکی از دلایل حقانیت امام علی(ع) در این نبرد دانسته شده است. دلیل این مسئله، شهرت حدیثی از پیامبر(ص) بود که بیان می‌کرد کشندگان عمار، گروهی باغی (یعنی گروه خارج از اطاعت امام عادل) هستند.
گفته‌اند که خزیمه بن ثابت، در جنگ جمل و صفین حاضر شد ولی شمشیر از غلاف بیرون نیاورد ولی در جنگ صفین هنگامی که دید عمار به دست لشکر معاویه کشته شده گفت: اکنون گروه گمراه برای من مشخص شد و شروع به جنگ در رکاب امام علی(ع) کرد تا اینکه به شهادت رسید.
از عمارپسری به نام محمد باقی ماندکه وی نیز در علم حدیث دانش فراوان داشت ودختری به نام ام حکم داشت.
قبر عمار یاسر در محل شهادتش در استان رقه در سوریه قراردارد. زيارتگاه شهداي صفّين شامل عمار یاسر ، #اویس قرنی وأبي بن #قیس ،در جنوب شرقي شهر رقه و در فاصله حدود يك كيلومتر از ساحل رود #فرات قرار دارد .
«این مقبره در سمت راست باب علی علیه‌السلام است. چند سال پیش به اهتمام جمهوری اسلامی ایران ،بر فراز مقبره عمار یاسر ، گنبدی مرتفع از بتون و سیمان ساخته شد وحرم ورواقی گسترده وبا سقفی بلند ، بر آن بنا گرددید» .
در این زیارتگاه، قبور چند تن از شهدای صفّین، شامل عمار یاسر، اویس قرنی و ابی بن قیس است. بنای زیارتگاه تا پیش از سه دهه اخیر تنها شامل دو اتاق محقّر و کوچک بر روی قبر هر یک از عمار یاسر و اویس قرنی بود، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به توصیه امام خمینی و با موافقت حافظ اسد، رئیس جمهور وقت سوریه، زمین زیارتگاه خریداری و در آن اسکلت و چارچوب بنای زیارتگاه ساخته شد، بنای زیارتگاه دارای صحن مستطیل وسیعی بود که در‌یرامون آن، رواق ها، اتاق‌ها و سالن‌هایی با کاربری اداری و مذهبی در دو طبقه قرار داشت. تمام نماهای خارجی بنا و صحن، با سنگ‌های سفید رنگ و نیز تزئینات کاشی کاری پوشیده شده و زیبایی خیره کننده‌ای به آن بخشیده بود . زیارتگاه عمار یاسر در غرب صحن و زیارتگاه اویس قرنی در شرق صحن واقع است و بنای هر دو به یک شکل و دارای گنبد با کاشی‌های آبی رنگ و مناره مرتفع بود . در بیرون از ضلع شرقی صحن، زیارتگاه ابی بن قیس قرار دارد که دارای گنبدی کوچک‌تر از زیارتگاه‌های عمار و اویس بود.»

در ۲۱ رمضان سال ۱۴۳۴ق /ششم مرداد ۱۳۹۲ش، همزمان با شب‌های قدر، گروه‌های تکفیری در #سوریه که کنترل استان رقه را به دست گرفته بودند، با حمله خمپاره‌ای به حرم عمار یاسر و اویس قرنی، صحن آنرا تخریب و با شلیک پیاپی موشک به دیوارهای حرم، بخش‌هایی از آن را منهدم ساختند.
در ۶ فرودین ۱۳۹۳ش/ ۲۴ جمادی الاولی ۱۴۳۵ق گروه تروریستی تکفیری داعش با کارگذاشتن مواد منفجره، دو مناره مقبره عمار یاسر و اویس قرنی را تخریب کردند. داعشیان در مرحله بعد، در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳/ ۱۵ رجب ۱۴۳۵ق این زیارتگاه را به طور کامل تخریب کردند.


_____________
@drhadiansarii
لیلی دختری زیبا از #قبیله عامریان بود و #مجنون پسری زیبا از دیار عرب . نام اصلی او قیس بود و بعد از آشنایی با لیلی او را مجنون یعنی دیوانه خواندند چرا که او دیوانه بار دور کوه #نجد که قبیله لیلی در آنجا بود طواف می کرد. قیس با لیلی در راه مکتب آشنا شد و این دو شیفته یکدیگر شدند. ابتدا عشقشان مخفی بود اما از آنجا که قصه دل را نمی توان مخفی نگاه داشت ،رسوای عالم شدند قصه دلدادگی ان دو به همه جا رسید .
پدر لیلی مردی بود مشهور و ثروتمند و چون بعضی از(( رجال امروزی!)) حاضر نبود دخترک زیبای خود را به فرد بی سر و پایی چون #قیس دهد که تنها سرمایه اش یک دل عاشق بود و بس .پدر مجنون به خواستگاری لیلی رفت اما نه تنها پدر لیلی بلکه همه قبیله عامریان با این وصلت مخالفت کردند.
مجنون چون جواب رد شنید زاری ها و گریه ها کرد ولی دست بردار نبود قبیله لیلی قصد آزار او را کردند و او گریخت .مجنون حتی شخصی به نام نوفل را به خواستگاری لیلی فرستاد اما سودی نداشت . بعدها لیلی را به مردی از قبیله #بنی اسد دادند البته بر خلاف میل لیلی، نام این مرد ابن سلام بود عروسی مفصلی بر گزار شد پدر لیلی از خوشحالی #سکه های زیادی بین حاضران تقسیم کرد در اولین شب زفاف ابن سلام سیلی محکمی از لیلی نوش جان کرد .
مردی خبر این #ازدواج را به مجنون رسانید و خود بهتر میدانید در ان موقع چه حالی به مجنون عاشق و بی دل دست داد ، غم #مرگ پدر نیز پس از چندی به آن اضافه شد . لیلی نیز دل خوشی از ابن سلام نداشت و به زور با او سر می کرد تا اینکه ابن سلام بیمار شد وپس از مدتی جان سپرد و لیلی در مرگ جان سوز او به سوگ نشست!! . این خبر را به مجنون رساندند ، مجنون دو تا پا داشت دو تای دیگر هم غرض گرفت و به دیدار لیلی شتافت شاید می خواست شریک غم لیلی پدرش باشد !
سرتان را درد نیاورم این دو مدتی در کنار هم بودند واز عشق هم بهره ها بردند ولی افسوس که دیری نپایید که چراغ عمر لیلی زیبا روی خاموش شد و مجنون تنهای تنها شد . قبر لیلی را از مجنون مخفی ساختند ولی مجنون از خدا خواست او را به لیلی برساند و گفت اینقدر می گردم واینقدر خاکها را می بویم تا بوی لیلی را حس کنم و چنین کرد تا قبر دلداده خود را یافت . مجنون بر سر قبر لیلی انچنان گریه و زاری کرد تا به او پیوست و او را در کنار لیلی دفن کردند و این دو دلداده عاشق بار دیگر در کنار هم آرمیدند .
حال من نمى دانم كه مرحوم آية الله #صدر چگونه اين داستان ليلى و مجنون را به پادرميانى حضرت نسبت داده اند!!؟؟
البته جايگاه مرحوم والا بوده ليك حقير منبعى در اين راستا بدست نياوردم.
لیلی دختری زیبا از #قبیله عامریان بود و #مجنون پسری زیبا از دیار عرب . نام اصلی او قیس بود و بعد از آشنایی با لیلی او را مجنون یعنی دیوانه خواندند چرا که او دیوانه بار دور کوه #نجد که قبیله لیلی در آنجا بود طواف می کرد. قیس با لیلی در راه مکتب آشنا شد و این دو شیفته یکدیگر شدند. ابتدا عشقشان مخفی بود اما از آنجا که قصه دل را نمی توان مخفی نگاه داشت ،رسوای عالم شدند قصه دلدادگی ان دو به همه جا رسید .
پدر لیلی مردی بود مشهور و ثروتمند و چون بعضی از(( رجال امروزی!)) حاضر نبود دخترک زیبای خود را به فرد بی سر و پایی چون #قیس دهد که تنها سرمایه اش یک دل عاشق بود و بس .پدر مجنون به خواستگاری لیلی رفت اما نه تنها پدر لیلی بلکه همه قبیله عامریان با این وصلت مخالفت کردند.
مجنون چون جواب رد شنید زاری ها و گریه ها کرد ولی دست بردار نبود قبیله لیلی قصد آزار او را کردند و او گریخت .مجنون حتی شخصی به نام نوفل را به خواستگاری لیلی فرستاد اما سودی نداشت . بعدها لیلی را به مردی از قبیله #بنی اسد دادند البته بر خلاف میل لیلی، نام این مرد ابن سلام بود عروسی مفصلی بر گزار شد پدر لیلی از خوشحالی #سکه های زیادی بین حاضران تقسیم کرد در اولین شب زفاف ابن سلام سیلی محکمی از لیلی نوش جان کرد .
مردی خبر این #ازدواج را به مجنون رسانید و خود بهتر میدانید در ان موقع چه حالی به مجنون عاشق و بی دل دست داد ، غم #مرگ پدر نیز پس از چندی به آن اضافه شد . لیلی نیز دل خوشی از ابن سلام نداشت و به زور با او سر می کرد تا اینکه ابن سلام بیمار شد وپس از مدتی جان سپرد و لیلی در مرگ جان سوز او به سوگ نشست!! . این خبر را به مجنون رساندند ، مجنون دو تا پا داشت دو تای دیگر هم غرض گرفت و به دیدار لیلی شتافت شاید می خواست شریک غم لیلی پدرش باشد !
سرتان را درد نیاورم این دو مدتی در کنار هم بودند واز عشق هم بهره ها بردند ولی افسوس که دیری نپایید که چراغ عمر لیلی زیبا روی خاموش شد و مجنون تنهای تنها شد . قبر لیلی را از مجنون مخفی ساختند ولی مجنون از خدا خواست او را به لیلی برساند و گفت اینقدر می گردم واینقدر خاکها را می بویم تا بوی لیلی را حس کنم و چنین کرد تا قبر دلداده خود را یافت . مجنون بر سر قبر لیلی انچنان گریه و زاری کرد تا به او پیوست و او را در کنار لیلی دفن کردند و این دو دلداده عاشق بار دیگر در کنار هم آرمیدند .
حال من نمى دانم كه مرحوم آية الله #صدر چگونه اين داستان ليلى و مجنون را به پادرميانى حضرت نسبت داده اند!!؟؟
البته جايگاه مرحوم والا بوده ليك حقير منبعى در اين راستا بدست نياوردم.