جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی
3.65K subscribers
67 photos
20 videos
1 file
641 links
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیده‌ها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei

www.dr-bokharaei.com

Ahmad Bokharaei, Sociologist
Download Telegram
🗓 آدینه ۵ مهر ۱۳۹۸

❇️ «افشای کودک‌همسری، احقاق یا تضییع حقوق کودک؟»
نشستی پیرامون بازخوردهای اجتماعی از پخش ویدئوی ازدواج دختر ۱۰ ساله با پسر ۲۲ ساله در شهر بهمئی

👥 کارشناسان:
#احمد_بخارایی، جامعه‌شناس
#کامبیز_نوروزی، حقوق‌دان

| برگزارکننده: خبرآنلاین

🗓 تاریخ: ۱۷ شهریور ۱۳۹۸

👈 نمایش گزارش

🔍 بخش‌هایی از سخنان من در مناظره با آقای کامبیز نوروزی در موضوع «کودک‌همسری»

… طبق ماده‌ی ۱۰۴۱ #قانون_مدنی ایران، #ازدواج_کودکان با اجازه‌ی والدین و مجوز دادگاه، زیر سن پانزده سال امکان‌پذیر است و سن قانونی برای ازدواج دختر پانزده سال تعریف شده‌است. بیش از یک سال است که نسبت به طرح فراکسیون زنان مجلس مبنی بر افزایش یک سال سن و رساندن به سطح شانزده سال برای ازدواج دختران، کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی کم‌محلی کرده است در حالی که در کشور عربستان سعودی با ساختار بسته‌ی فرهنگی کف سن ازدواج برای دختران به شانزده سال افزایش یافت …

… در سال ۱۳۹۳ حدود ۴۰۰۰۰ دختر بین ۱۰ تا ۱۴ سال و ۲۴۰۰۰۰ بین ۱۵ تا ۱۸ سال #ازدواج کرده بودند که بنا به نگاه جامعه‌شناختی این مسئله می‌تواند ریشه در فقر فرهنگی و فقر اقتصادی داشته‌باشد …

… بدون شک عدم آگاهی به #حقوق_شهروندی یکی از زمینه‌های شکل‌گیری #کودک‌همسری است که علاوه بر آن تعداد زیاد فرزندان در خانواده به تقویت این مسئله‌ی اجتماعی کمک کرده است. بنا به آمار یونیسف (صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل) در سال ۲۰۱۰، بیست درصد ازدواج‌ها در ایران در سن زیر هجده سال برای دختر اتفاق افتاده که سه درصدش یه زیر پانزده سال تعلق داشته و این آمار هم برابر میانگین کودک‌همسری در خاورمیانه و شمال آفریقا است …

… برخی گفتند که انتشار ویدئوی مراسم ازدواج دخترـکودک در شهرستان بهمئی، مصداق نقض #حریم_خصوصی است. در جامعه‌شناسی چه‌گونه می‌توان بین حریم خصوصی و عمومی تمایز قائل شد؟ اروینگ گافمن با طرح نظریه‌ی نمایشی به سه صحنه در زندگی روزمره‌ی انسان‌ها اشاره کرد …

… اگر اشتراک نظر در خصوص یک رفتار بین دو عضو یک #خانواده در یک خانه وجود نداشته باشد آن خانه هم «حریم خصوصی» تلقی نمی‌شود. حال با توجه به نوع فرهنگ‌ها حریم‌های خصوصی هم کوچک و بزرگ و کم و زیاد می‌شوند، یعنی هر چه یک فرهنگ از الگوهای رفتاری متنوع‌تر و برخوردار از تسامح و تساهل باشد تعداد و وسعت حریم‌های خصوصی اقزایش می‌یابد و بالعکس، هر چه فرهنگ یک جامعه انسدادی‌تر و تحکمی‌تر و انشایی‌تر و بیش‌تر معطوف به قدرت سیاسی باشد حریم‌های خصوصی،کم‌تر و محدودتر خواهد شد. بنابراین مفهوم «#حریم_خصوصی» جنبه‌ی سیّال دارد و به راحتی نمی‌توان تعریف کرد …

… در جریان انتشار ویدئوی مراسم ازدواج این دختر ده ساله، توجه‌ها به وجود این پدیده در سطح وسیع در جامعه جلب شد و این مسئله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بنابراین بر این اساس برجسته‌سازی این گونه رخ‌دادها که جنبه‌ی عام دارند اما اعضای جامعه تاکنون نسبت به آن‌ها حساسیت لازم را از خود نشان نداده‌اند و گویی «وجود ذهنی» در جامعه نداشته است می‌تواند به ارتقاء سطح فرهنگ کمک کند …

… کودک‌همسری به طور کلی ناشی از یکی از این عوامل یا تلفیقی از آن‌ها است، یک: اجبار مالی و فشار اقتصادی و #فقر که با دراختیار قرار دادن #دختر، درآمدی کسب می‌شود، دو: سنت‌ها و ازدواج های درون‌گروهی، سه: اعتقاد به فسادپذیری دختر و لزوم واگذاری سریع او در زمان #باکره بودن به خانواده‌ی پسر …

… در ایران، متأسفانه گاهی تحلیل مسائل اجتماعی، «سیاسی» قلمداد می‌شود و این برچسب عمدتاً از سوی عناصر صاحب قدرت به تحلیل‌های جامعه‌شناسان زده می‌شود. این نوع برچسب‌زنی در ادامه‌ی همان روندی است که یک کارگر وقتی با جدیت، حقوق معوقه‌اش را طلب می‌کند به چهارده سال زندان محکوم می‌شود …

| متن کامل | صوتی | ویدئویی |

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سه‌شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸

❇️ تنازع برای جای پارک

📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی از معضل جای پارک خودرو در تهران در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی، جامعه‌شناس و صادق کاشانی، وکیل و کارشناس حقوق شهروندی

👈 نمایش گزارش

🔍 بخش‌هایی از سخن من در این گفت‌وگو:

| شهر برای مردم است

⟩⟩
… مسئله‌ی فروش تراکم شهری فقط یکی از نتایجش معضل پارکینگ خودروها است. علاوه بر این، مزاحمت‌هایی است که این تغییر کاربری برای همسایگان ایجاد می‌کند. این‌که خلاف اصول #شهرسازی رفتار می‌شود، هم قابل بحث است. چرا که باید بین ارتفاع ساختمان و عرض یک معبر، هماهنگی وجود داشته باشد. برای مثال، معبری که ۱۰ متر است، ظرفیت ساخت بیشتر از سه طبقه یا چهار طبقه ندارد، اما ما گاهی می‌بینیم در خیابان که ۱۰ متر عرض دارد، آپارتمان ۱۰ طبقه ساخته می‌شود. جامعه‌شناسان شهری سه رویکرد انتقادی به این وضعیت شهر دارند؛ یک رویکرد این است که می‌گوید شهر برای زندگی مردم است که مفهوم «#حق_بر_شهر» که «هانری لوفر» مطرح می‌کند، ذیل همین موضوع است. برای مثال، ۸۰ درصد شهر لندن دست‌نخورده باقی مانده و شهرداری اجازه تخریب و ساخت‌وساز نمی‌دهد و معماری‌اش ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال قدمت دارد. چون نگاه آنها این است که شهر برای مردم است. برای حل این موضوع یک مناطقی در نظر می‌گیرند که در آنجا #ساخت‌وساز با نظم و منطق صورت بگیرد.

| شهر برای درآمد و سودآوری

⟩⟩
… یک رویکرد هم این است که شهر برای کسب درآمد است. اما این درآمد برای این است که خرج خود شهر بشود. در این‌جا حق شهرنشین آرام‌آرام از او سلب می‌شود. رویکرد سوم که در #تهران هم دیده می‌شود این است که شهر برای #سودآوری است. یعنی علاوه بر اینکه شما می‌خواهید درآمد داشته باشید و بودجه #شهرداری را به‌دست بیاورید، شهر فضایی است برای کسب سود و سودآوری افراد، نهادها و امثال آن. حالا بخشی از این سودآوری رسمی است؛ برای مثال #تراکم‌فروشی از سوی شهرداری‌ها. اما وضعیت بدتر حالت غیررسمی و پنهانی و مبتنی بر #رانت است.

| وقتی فرهنگ تبدیل به قدرت می‌شود

⟩⟩
… دعوای یک یا دو راننده جلوی یک مغازه، درگیری بر سر جای پارک در کوچه و خیابان یکی از هزاران نمونه‌های #خشونت_شهری است. در چنین مواقعی همه‌ی اجزای جامعه، آسیب می‌بینند. این رفتارها مبتنی بر یک نوع #خودخواهی است. چه آدمی که نمی‌گذارد کسی جلوی مغازه‌اش پارک کند و چه راننده‌ای که سد معبر می‌کند، هر دو خودخواهانه عمل می‌کنند. حالا ما باید به این برگردیم که چرا رفتارهای ما تا این اندازه، #دیگرستیزانه است. این یک شرایط لازم و یک شرایط کافی دارد تا اتفاق بی‌افتد. شرط لازم شهرداری است که هر روز به این وضعیت (تراکم‌فروشی) دامن می‌زند. شرط کافی فرهنگ خودخواهانه‌ای است که ما داریم. این هم برمی‌گردد به اینکه عقلانیت در فرهنگ ما تقویت نشده است. عقلانیت با دیگرخواهی ارتباط تنگاتنگی دارد. این فرهنگ وقتی تبدیل به قدرت می‌شود، خودش را در شهرداری این‌طور نشان می‌دهد …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ آیا برای شرکت در #انتخابات #مجلس_شورای_اسلامی در اسفند ۱۳۹۸ باید تجدید نظر کرد؟

🗓 دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۸

| #احمد_بخارایی، #جامعه‌شناس |

| یادداشت ۶ | ششمین مکث:
«عاطفه» در چنگ «بی‌عاطفه‌ها»

تاکنون پنج یادداشت از شهریورماه در هر دوشنبه پیرامون تردید در مشارکت در انتخابات اسفند ۹۸ نوشته‌ام و این روند تا زمان انتخابات مجلس ادامه دارد. اینک «مکث ششم»:

⟩⟩ ۱ـ دو روز است که «#اربعین» را پشت سر گذاشته‌ایم. میلیون‌ها ایرانی شیعی پای در مسیر نجف و کربلا نهادند و همه‌ی نهادهای دولتی با صرف میلیاردها تومان هزینه و اعطای مرخصی خارج از چهارچوب اداری به صدها هزار کارمند داوطلب، این روند را تسریع کردند. همه‌ی این‌ها علی‌الظاهر به منظور تقویت روحیه معنویت و اخلاق‌گرایی در جامعه با الگو قرار دادن امامان #شیعه به ویژه امام سوم شیعیان بوده‌است. در این میان، #حاکمیت_شیعی در ایران از این گونه راه‌پیمایی‌های میلیونی حداکثر استفاده را برای تحکیم مواضعش برده است. اما آیا عملکرد قوه قضائیه نظیر آن‌چه در خصوص یک دانشجو که ذکرش در بند ۲ خواهد‌آمد و آزادی‌خواهی را به شدیدترین وجه سرکوب می‌کند هم‌سو با کنش امام سوم شیعیان است؟ اگر: «خیر»، چرا باید با تقویت ساختارهای نظام اجتماعی‌ای که از احساسات مذهبی توده در مراسمی شبیه به اربعین به نفع خود و در جهت منافع گروهی خود بهره می‌جوید به روند نقض #حقوق_شهروندی کمک شود؟

⟩⟩ ۲ـ در تجمع روز جهانی #کارگر در تاریخ یازده اردیبهشت نودوهشت خانم #عاطفه_رنگریز، دانش‌جوی کارشناسی ارشد #جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی بازداشت و پس از ۴ روز با وجود صدور قرار کفالت ۳۰ میلیونی از آزادی‌اش جلوگیری شد و پس از ۲۸ روز بازجویی و چندبار انتقال از #زندان قرچک به اوین با پرونده‌سازی مواجه و در نهایت، حکم «یازده سال‌و‌نیم» زندان به وکیلش ابلاغ شد. حکمی که به گفته‌ی این دانش‌جو نه بر اساس ادله‌ی موجود در پرونده بل‌که بیش‌تر به اتهامات ردیف شده از سوی «بازجویان» بازمی‌گشت. در ادامه‌ی این‌ روند ناعادلانه قرار وثیقه عاطفه رنگریز به ۵۰ و سپس به ۷۰ میلیون تومان افزایش یافت و این بار نیز دادسرا از قبول قرار کفالت، سر باز زد و باز خانواده به دیوار ناعادلانه برخورد کرد. بنا به نامه‌‌ی عاطفه از زندان، #قاضی_مقیسه در ادامه‌ی این روند، مبلغ قرار وثیقه را به «دو میلیارد تومان» افزایش داد! با این وجود، خانواده‌ی ایشان با این در و آن در زدن بالاخره توانستند این وثیقه‌ی سنگین را هم فراهم کنند اما بار دیگر طی روندی کاملاً غیرقانونی با قبول وثیقه مخالفت شد!

⟩⟩ ۳ـ اینک عاطفه رنگریز که در زندان قرچک است و به #جرم دفاع از #حقوق #کارگران به سال‌ها اسارت محکوم شده است و پنج روز است که در اعتصاب غذا به‌سر می‌برد و اینک که او طی نامه‌ای نوشته است: «از بدن خود سلاحی می‌سازم در مقابل این همه بی‌عدالتی»، من هم در تقویت این نظامی که از این دست کارها را زیاد انجام داده است تردید جدی می‌کنم و خطاب به دخترم، عاطفه رنگریز می‌گویم من هم قلمم را تقدیمت می‌دارم و برای مشارکت در انتخابات مجلس در اسفند ۹۸ تردید جدی می‌کنم تا به سهم خود، پیامت را رسانده باشم.

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ ذهن‌های آشفته در جامعه‌ای آسیب‌پذیر

🗓 سه‌شنبه ۳۰ اردی‌بهشت ۱۳۹۹

📰 گفت‌وگوی روزنامه‌ی همشهری با #احمد_بخارایی درباره‌ی آسیب‌های انتشار گسترده‌ی تبلیغ #کودک‌همسری در شبکه‌های اجتماعی | منتشرشده در دوشنبه ۲۹ اردی‌بهشت ۱۳۹۹، شماره‌ی ۷۹۴۵

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از سخنان من:

… در کل ۴ نگاه می‌توان به #زن داشت که عمدتاً از جانب #مرد و #جامعه است. یک نگاه، «حداکثری» و ایده‌آل به زن است که یک موجود برتر و ارزش‌مند که به ملکیت شخصی درنمی‌آید و حتی ممکن است در برخی جهات از مردان پیشی بگیرد و برتر باشد. این نگاه، شکل نگرفته است. نگاه دوم، جنبه‌ی «میانی» دارد که در غرب در حال رخ دادن است و تلاش می‌شود که یک نگاه #برابری نسبت به #حقوق زن و مرد در جامعه داشته باشند، اما بیشتر جنبه‌ی حقوقی دارد و در حوزه‌ی «#فمینیست لیبرال» معنادار است که خواستار #حقوق_شهروندی مساوی برای #زنان و مردان است و با قوانین یا سنت‌هایی که حق را به مردان می‌دهند و به زنان نمی‌دهند، یا قوانینی که با ادعای «حمایت» از زنان وضع می‌شوند اما چنین نمی‌شود، مبارزه می‌کند. در اصل محتوای رابطه‌ی بین زن و مرد، در #فرهنگ تعریف می‌شود. به همین‌خاطر در ژاپن شاهد یک نوع رفتار هستیم و همه سعی می‌کنند بنا به فرهنگ خاص خود در سطح میانی حرکت کنند و این حرکت صرفاً در فرهنگشان نهادینه شده است …

… در مرحله‌ی سوم، یک نگاه «حداقلی» به زن داریم. پس از آن هم در مرحله چهارم، نگاهی نزدیک به «صفر» است. آن نگاه حداقلی و این نگاه نزدیک به صفر که خیلی کم‌تر از حداقلی است. برگرفته از یک فرهنگ سنتی و مردسالارانه است. بحث کودک‌همسری که به آن اشاره کردیم و در بخش‌هایی از ایران هم شاهد آن هستیم، در این قسمت جای می‌گیرد؛ اذن پدر، سن ۱۵ سال و تقابلی که بین نظام حقوقی در ایران و تمام دنیا درخصوص تعریف کودک وجود دارد …

… ما گاهی در جامعه‌ی #مردسالار در فرهنگمان به وضوح می‌بینیم که نظام عقیدتی ما چطور هنوز با نگاه مردسالارانه پیش می‌رود و در داستان ازدواج که اذن پدر لازم است؛ این مسائل همه نظام مردسالاری را تقویت می‌کند. بنابراین اصل قضیه همین‌جا است؛ چه بُعد دینی چه بُعد ملی و تاریخی هر دو در اینجا درهم تنیده‌اند …

… با ایجاد تحول فرهنگی در جامعه تحت یک مدیریت کلانِ رو به جلو و هوشمند که پدیده‌های نو را باور دارد و در عین حال اصرار ندارد به داشتن خرده‌فرهنگ‌های مذموم و درجازدن در آن، می‌توان نگاه سوم را به سمت نگاه دوم سوق داد نه نگاه چهارم. اگر در جامعه‌ای طی چند دهه، این اتفاق رخ ندهد و رویکرد سوم به رویکرد دوم تبدیل نشود، یعنی رویکرد حداقلی به زن به رویکرد میانی که در دنیا، میانگین است تبدیل نشود الگوهای رفتاری‌ای که در گذشته وجود داشته کم‌کم اعتبار خود را از دست می‌دهند که اصطلاح جامعه‌شناختی آن «آنومیک» یا بی‌هنجاری است، آن وقت جامعه مستعد آن است که عقب‌گرد کند و از نگاه سوم به نگاه چهارم عقب‌نشینی کند. اینگونه است که کم‌کم شاهد شکل‌گیری نگاهی نسبت به زن می‌شویم که به او صرفا یک نگاه جنسی و ابزاری در حیوانیت دارد و حتی به دختران کودک هم رحم نمی‌شود! …

… این موضوعات زمانی جریان‌ساز می‌شود که نتوانیم جلوی انحرافات را بگیریم و گسترده شوند و ریشه در یک حوزه‌ی الگویی و رفتاری نداشته باشند؛ مثلاً فرض کنیم در جامعه‌ای قتل اتفاق می‌افتد و شما قاتل را به اشد مجازات محکوم می‌کنید که دیگر این رفتارها تکرار نشود، اما اگر در جامعه‌ای که افراد «مجبور» به دیگرکُشی می‌شوند تحت شرایط خاص، اگر یکی دو نفر را هم اعدام کنید چون الگوی رفتاری اشتباه وجود دارد، شما نمی‌توانید آن را کنترل کنید. بنابراین پی‌گیر این نباشیم که قانون با این فرد که ویدئوی اخیر را منتشر کرده چه برخوردی می‌کند …

… مردم اغلب خیلی هیجانی با این‌گونه موارد برخورد می‌کنند و در اصطلاح #جامعه‌شناسی رفتارهای «#هیستریک» یعنی هیجان و احساسات غیرقابل کنترل جمعی از خود بروز می‌دهند که طی چند روز یک فیلم دست به‌دست می‌شود و از آن تقلید می‌کنند و یک موج ایجاد می‌شود. این بحث رسانه‌ای ماجرا است، اما از نگاه جامعه‌شناختی این یک معلول ساختاری به‌حساب می‌آید که امروز این آدم و پس‌فردا یکی دیگر انجام می‌دهد. شما نمی‌توانید با مقابله و محکومیت فردی به حل مسئله کمک کنید. مثل آبی که جریان دارد شما نمی‌توانید از وسط راه، آلودگی آب را پاک کنید، چون آب از سرچشمه آلوده است. وقتی تحول فرهنگی اتفاق نیفتد و هم‌چنان در همان حال و هوای سنت‌های غلط باشیم جامعه مستعد می‌شود که به اشکال مختلف به سمت نگاه چهارم برود …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ چرایی #خودکشی

🗓 شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۹

📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی درباره‌ی خودکشی، در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در ۹ تیر ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش
🔍 بخش‌هایی از گفته‌های من:

… ساختارهایی که افراد را به خودکشی سوق می‌دهند، اهمیت ویژه‌ای دارد؛ مانند بازتولید ساختار فرهنگی در #خانواده. اما آن‌چه که امروزه تأثیر قابل ملاحظه‌ای دارد، اوضاع و احوال اقتصادی است. یعنی شرایط آنومیک و بی‌هنجاری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی. شرایط بی‌هنجاری زمانی رخ می‌دهد که الگوهای رفتاری که مورد قبول نسبی جامعه است وجود نداشته باشد یا کم‌تر وجود دارد و فرد احساس می‌کند در یک خلأ الگویی به سر می‌برد …

… ریشه‌ی فرهنگی به این معنا است که آن دسته از الگوهای رفتاری کهن هم‌چنان با قدرت سیاسی در جامعه عرض اندام می‌کنند و اصرار بر این است که همه‌ی الگوهای فرهنگ سنتی در جامعه حفظ شود حال آن‌که در هر فرهنگی برخی الگوها فاقد کارکرد هستند و عمدتاً فرهنگ‌ها به‌روز می‌شوند …

… به‌روز شدن فرهنگ، یعنی آن دسته از الگوهایی که دارای کارکرد هستند، تقویت می‌شوند و آن ‌دسته از الگوهایی که فاقد کارکرد هستند، کنار زده می‌شوند. اما در ایران این‌گونه نیست. هم‌چنین شرایط اقتصادی که افراد را به سمت آنومی سوق می‌دهد، شرایطی است که در آن ثبات وجود ندارد. برای مثال فردی که تحصیلات ارشد یا دکتری دارد، پاسخ لازم را از سوی جامعه نمی‌گیرد تا دارای درآمد لازم و شغل مناسب باشد و بالعکس سیاست تبعیض‌گونه و رانت‌خوارانه را می‌بیند. در نتیجه این شرایط افراد را به سمت انزوا سوق می‌دهند …

… از نظر سیاسی نیزحس وجود فضای دموکراتیک در بین اعضای جامعه وجود ندارد و این امر ناشی از همان #تبعیض ساختاری است که مرزبندی‌هایی از ابتدا وجود داشته که تداوم یافته و این موارد همواره سبب شده افرادی از شرایط خسته شده یا موطن خود را رها کنند. به لحاظ اجتماعی نیز تشکل‌های مدنی که به معنی واقعی کلمه از حقوق جوانان و افراد حمایت کنند، کم‌تر وجود دارد یا اصلاً وجود ندارد. لذا این چهار ساختار معیوب مجموعاً دست به دست هم می‌دهند و افراد را از #جامعه، دور یا پراکنده کرده و به انزوا می‌کشاند. در نتیجه فردی که منزوی می‌شود یا مستعد خودکشی یا مستعد اعتیاد است …

… چون سال‌ها عیوب ساختاری سیر صعودی داشته به همان نسبت هم آسیب‌ها سیر صعودی داشته‌اند و با دشواری شرایط اقتصادی به همان اندازه هم خودکشی بیش‌تر شده است …

… برای کاهش میزان خودکشی نه تنها باید تغییرات ساختاری عمیق و مؤثری صورت گیرد بل‌که #قوانین و #حقوق نیز باید بازنگری شوند و اقدامات مؤثری در این زمینه انجام شود …

⚠️ بازپخش پست‌ها در هرجا، با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» انجام شود.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ سرگشتگی زنان مهاجر در تهران

🗓 شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹

📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامه‌ی هم‌دلی درباره‌ی انگیزه‌ها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۵۱۸

👈 نمایش گزارش:

🖌 پانسیون‌ها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آن‌ها برچسبی زده شده است. مانند آن‌هایی که #طلاق گرفته‌اند یا که برچسب «#بیوه» خورده‌اند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسب‌هایی مواجه شده‌اند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خرده‌فرهنگ ادامه‌ی حیات برایش غیرممکن می‌شود. در این موارد همان دافعه‌ی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر می‌کند.

گروه دوم کسانی هستند که جاذبه‌ی تهران و شهرهای بزرگ باعث می‌شود از محل اولیه‌ی زندگی‌شان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیل‌کرده‌ها در این گروه قرار می‌گیرند. آن‌ها به امید دست‌یابی به #شغل مناسب مهاجرت می‌کنند.

گروه سوم هم کسانی‌اند که نه آن‌چنان گرفتار دافعه‌ی شهرستان و نه مجذوب جاذبه‌ی تهران هستند، آن‌ها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم می‌گیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازه‌ای در زندگی‌شان بی‌افتد. به عبارتی خودشان را به باد می‌سپارند و تصوری از آینده‌ی خودشان ندارند.

این سه گروه از زنان دست به مهاجرت می‌زنند، اما همه‌ی آن‌ها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران می‌آیند به دلیل وضعیت آشفته و شکننده‌ای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها می‌شوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را هم‌سو با تخصصی که دارد پیدا نمی‌کند، به‌ویژه که آن‌ها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژه‌ای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کم‌تری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیش‌تری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبه‌رو می‌شوند.

در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد می‌شود و زن‌های #مهاجر به اهداف خود نمی‌رسند، افراد را می‌توان به پنج گروه تقسیم کرد. عده‌ای از آن‌ها که با بی‌کاری یا #حقوق کم روبه‌رو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آن‌ها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبه‌روشدن با مشکلات به‌واسطه‌ی آشنایی که با زن‌های دیگر پیدا می‌کنند به راه‌های ناصواب کشیده می‌شوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تن‌فروشی.

گروه سوم که از جمله گروه‌های خوش‌شانس هستند ممکن است این‌جا #ازدواج کنند یا می‌توانند ارتباط به‌تری را با جنس مخالف برقرار کنند. این‌که سرنوشت این شکل از ازدواج‌ها و رابطه‌ها چه‌قدر می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد باز هم جای بحث دارد.

گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آن‌ها راه بازگشت به شهرستان‌شان را ندارند، چرا که احتمالاً پل‌های پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده می‌بینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آن‌ها خوش‌بینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق می‌گیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجاره‌ی ماهانه در #پانسیون می‌کنند و با یک زندگی فلاکت‌بار و با تقریباً حداقل‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند.

گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصص‌هایی که ممکن است به شغل مورد علاقه‌ی‌شان دست پیدا کنند که این گروه انگشت‌شمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بی‌سامان و آشفته هستند مهاجرت می‌کنند به‌ویژه آن‌هایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار می‌گیرند و حذف می‌شوند. این زنان گاهی به حاشیه‌ی شهرها کشیده می‌شوند و مشکلات‌شان به واسطه‌ی آشنایی با خرده‌فرهنگ‌های جدید بیش‌تر و بیش‌تر می‌شوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطه‌ی همنشینی‌ها و ارتباطاتی که پیدا کرده‌اند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعه‌یافته گذاشت، بنابراین بیش‌تر از قبل مورد #آزار_روحی قرار می‌گیرند. این تأسف‌بار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگ‌زدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت می‌شوند، آن‌ها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب می‌کنند که گاهی شرایط بدتر برای‌شان اتفاق می‌افتد.

⚠️ بازپخش پست‌ها با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ انتشار متن گفت‌وشنود احمد بخارایی با عمادالدین باقی پس از گذشت ۳ سال

🗓 سه‌شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی اعتماد از گفت‌وشنود #احمد_بخارایی با عمادالدین باقی در پروژه‌ی «اصلی‌ترین مسئله‌ی جامعه‌ی ایران» به مناسبت روز جهانی #حقوق_بشر | منتشرشده در شماره‌ی ۴۸۱۴، یک‌شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹

| پیش‌درآمد روزنامه‌ی اعتماد:

ابر مسئله‌ی ايران و رابطه‌اش با حقوق بشر

دكتر احمد بخارايی، #جامعه‌شناس در پروژه‌ای به‌دنبال يافتن پاسخ به پرسشی بنيادی درباره‌ی جامعه‌ی ايرانی است و آن، اين‌كه «مهم‌ترين مسئله‌ی جامعه‌ی ايران چيست و مسئله‌ی اصلی جامعه‌ی ايران كدام است؟» اهميت اين پرسش تا جايی است كه اين جامعه‌شناس را بر آن داشته تا با برخی ديگر از كارشناسان و #كنش‌گران_مدنی به گفت‌وگو بنشيند. آن‌چه در اين نشست مورد توجه بخارايی قرار گرفته، رابطه‌ی «ابرمسئله‌ی ايران» است با «حقوق بشر» و در نتيجه برای بررسی اين نسبت، گفت‌وشنودی را با عمادالدين باقی، #حقوق‌دان و #كنش‌گر حقوق بشر انجام داده كه در ادامه می‌خوانيد:

| متن گفت‌وشنود:

#احمد_بخارایی: خیلی ممنون جناب آقای باقی كه امروز به ما وقت دادید، توفیقی است كه در خدمتتون باشیم. یك پرسش اصلی وجود دارد كه باعث شده است مزاحم‌تان شویم. به نظر شما اصلی‌ترین مسئله‌ای كه در جامعه‌ی امروز #ایران وجود دارد چیست؟ اصلی‌ترین مسئله به نظر شمایی كه دانش‌آموخته‌ی #جامعه‌شناسی هستید، در این حوزه تحصیل كرده‌اید، علوم را از زوایای مختلف مورد مطالعه و مداقه قرار داده‌اید و اهل قلم هستید، به هر حال فراز و فرودهایی داشته‌اید در دهه‌های گذشته، چیست؟ طبیعتاً پاسخ شما به این پرسش خیلی می‌تواند مورد توجه و شاید نقد قرار بگیرد.

#عمادالدین_باقی: ممنون از شما كه زحمت كشیدید و این طرح را كلید زدید. به نظرم این سؤال شما یك طوری به خال زدن است. درست است كه ظاهراً دنبال پاسخ نیست، دنبال یك سؤال است و می‌پرسد مسأله‌ی اصلی چیست؟

می‌گویند: «حسن السؤال، نصف الجواب»، یعنی اگر بالاخره شما خود سؤال را بتوانید خوب به عمل بیاورید انگار نیمی از جواب را گرفته‌اید. از این جهت به نظرم سؤال دقیقی است. ولی از آن سؤالات سهل و ممتنع است، یعنی ضمن این‌كه به نظر می‌آید خیلی جواب روشنی دارد، از هر كسی در كوچه و خیابان بپرسید برایش یك پاسخ خواهد داشت، ولی پاسخش خیلی صعب و دشوار است و بسته به این‌كه از چه كسی سؤال كنید جواب‌های مختلفی می‌گیرید.

من فكر می‌كنم مشكلی كه الآن در این تحقیق شما وجود دارد، افتادن در دام رهیافت‌های نظری است. ضمن این‌كه من خودم اصولاً معتقدم تئوری‌ها و نظریه‌ها مثل نورافكن می‌مانند ولی در بعضی بحث‌ها اگر محدود بشویم به این مباحث نظری، این طور بحث‌ها وقتی رفت در فیلد همین مقوله‌های نظری و تئوریك، ممكن است نهایتاً بشود بحث مدرسه‌ای یا تئوریك و خیلی جذابیت هم ندارد. حالا دیگر به هنر شما بر می‌گردد كه چطور نظرات را جمع‌بندی و كاربردی‌اش كنید.

برای پاسخ به سؤال، ما دو روش را می‌توانیم داشته باشیم:

روش اول: روش تشخیص انتزاعی، قیاسی و كل‌نگر است كه ما یك مسأله اصلی را فرض می‌گیریم و بعد در پی شناسایی وجوه مختلف آن روان می‌شویم.

روش دوم: ما یك نگاه استقرایی داشته باشیم یا زنجیره‌ای از این معلول‌ها را كه پیرامون آن هست بررسی كنیم و از طریق آنها پله‌پله بالا برویم تا به مسأله‌ی اصلی برسیم.

من ترجیح می‌دهم كه بیش‌تر این روش را دنبال كنیم. منتها در این روش ابتدا به ساكن مسائل «اصلی ـ فرعی» نمی‌شوند. مثلاً فرض كنید الان یكی از چیزهایی كه چه ‌بسا در جامعه رویش دست می‌گذارند، #فقر است. فقر اكنون دامنه‌اش خیلی گسترده شده و در حال نابودی همه‌ چیز است، ولی خود این فقر معلول عوامل دیگری است. چنان‌كه مثلاً در همین مقاله‌ای كه چندی پیش در مورد فقر نوشته بودم، صورت مسأله را توضیح دادم ولی آخرش اشاره كردم كه بالاخره منشأ آن چیست؟ همه‌ی حرف‌هایی كه گفتیم درست، ولی علتش كجاست؟ و خیلی سربسته اشاره‌ای به علت شده بود یا برای مثال یكی دیگر از مسائلی كه امروز به وفور در #مطبوعات حتی در بخش‌های حاكمیتی و در #مجلس مطرح است، رهبران كشور می‌گویند، توده‌ی #مردم هم می‌گویند؛ مسأله‌ی فساد است. الآن هر جا بپرسید مهم‌ترین مسأله چیست؟ قاعدتاً یكی از پاسخ‌هایی كه فوری به شما خواهند داد، این است كه مهم‌ترین مسأله «#فساد» است، چون فساد مثل موریانه دارد همه‌ چیز را پوك می‌كند. نظام اخلاقی، سیاسی، اجتماعی از درون دارد پوك و تهی می‌شود ولی خود همین … |👈 ادامه

| پخش ویدئو |

گفت‌وشنودهای دیگر این پروژه با:
| سعید مدنی | فرخ نگهدار | عطاءالله مهاجرانی |

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال انجام شود.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| #درنگ | پاییز #پژوهش

🗓 سه‌شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹

🖋 #احمد_بخارایی:

می‌گویند در این دیار که امروزش را «روز پژوهش» خوانده‌اند شورایی موسوم به: «#فرهنگ عمومی کشور»، بیست و پنج آذر در پاییز هر سال را به نام روشنی‌بخش «پژوهش» مزیّن کرد اما امروز، «پژوهش» در آذر پاییز به «پاییز» نشسته‌است! امروز چه شده‌است که سایه‌ها، «آفتاب» را به بند کشیده‌اند؟ چه شده‌است که دل‌مان از غم و سرمان از درد آکنده ‌شده‌است؟ چرا امروز، «پ‌ژوه‌ش»، پنج پاره شده‌ و «پ»اییزش فرارسیده در حالی که «ژ»رف‌ستیزی، میدان گرفته و سطحی‌نگری گسترده شده و «و»حشت‌ از رأی قاضی‌های حکومتی بر صاحبان خرد سایه افکنده و «ه»‌یچ آذرخشی، نویدمان نمی‌دهد و «ش»لّاق بر پیکر نحیف پژوهش نواخته‌می‌شود؟ می‌خواستم از قول گئورگ گادامر، فیلسوف گران‌سنگ آلمانی بگویم که: «نیروی حقیقی اصول اخلاقی، مبتنی بر سنّت است اما این اصول بر دلایل عقلی استوار نیستند»، فلذا طبیعی است که از سوی پژوهش‌گران به چالش کشیده‌شوند و پژوهش‌گری به نام «#کامیل_احمدی» و دیگرانی از زمره ایشان در قبل و بعد از او دست به پژوهش و قلم ببرند و کتاب «به نام سنت» را بنویسند و مظلومیت #زنان را فریاد بزنند اما نهایتاً یک #قاضی_حکومتی او را به ۹ سال زندان محکوم کند! اینک فکر می‌کنم سخن از گادامر خطاب به اهالی قدرتی که «پژوهش» را به مسلخ برده‌اند و در پای سنّت کور، قربانی کرده‌اند تا در سایه‌اش به تحکیم مبانی نظری قدرتی علم‌ستیز بپردازند بی‌هوده است. یک صغیر، چگونه می‌تواند از معانی عالی درکی داشته‌باشد؟ چرا صغیر مانده‌ایم؟ می‌خواستم به روش پژوهش #جامعه‌شناس و #مردم‌شناس فرانسوی، پیر بوردیو در کتاب ارزشمندش: «تمایز: نقد جامعه‌شناختی قضاوت در باره سلائق» که تحت تأثیر بزرگان اندیشه مانند هایدگر و هوسرل بود اشاره کنم و بگویم که چون او، روش‌های ترکیبی متشکّل از تئوری، داده‌های آماری، عکس‌ها و مصاحبه‌ها می‌تواند دشواری فهم سوژه را از طریق روش ابژکتیو کاهش دهد و امثال «کامیل احمدی» پا جای پای بوردیو گذاشتند و در کتابهایی مانند «خانه‌ای بر روی آب» و «خانه‌ای با در باز» به ترتیب از #ازدواج‌ مشوّش «موقت» و ازدواج مسئله‌ساز «سفید» مبتنی بر پژوهش‌هایی عمیق و گسترده، سخن گفتند اما چند روز قبل حکم زندان ۹ ساله را دریافت کردند. از کلام در این حوزه صرف نظر می‌کنم و پیشتر نمی‌روم و بیشتر نمی‌گویم چون فاصله زیاد است بین زبان ما و زبان قدرت و قاضی‌هایش. اینان اندیشه را به مسلخ برده‌اند. می‌خواستم از لزوم رسوخ به لایه‌های زیرین سطح‌ها و تمرکز روی ساز و کارها به جای تمرکز روی مردمان و رفتارهای معمول‌شان در پژوهش‌های اصیل به نقل از انسان‌شناس ساختارگرا، لوی استروس سخن بگویم اما پرسش می‌کنم: چه سودی دارد در جامعه‌ای از «#علم»، سخن بگوییم که پژوهش‌گری مانند «کامیل احمدی» به همین روش پیش می‌رود و در تحقیقش پیرامون #ازدواج_کودکان مظلوم در هفت استان کشور و نیز در کتابش: «طنین سکوت» و هم‌چنین در پژوهش گسترده دیگرش پیرامون #حقوق_کودکان و نیز در کتابش: «یغمای کودکی» سدشکنانه حرکت می‌کند اما پاداشش دریافت حکم ۹ سال #زندان شدن است تا بیاموزد که نه گادامر و نه بوردیو و نه استروس، از سلامت عقل برخوردار نیستند چون بسان اهالی #قدرت و پیروان #ایدئولوژی مذهبی در کشورمان نمی‌اندیشند و ذوب در #ولایت نشده‌اند؟ دیگر چه سود که به نقل از فرانسیس فوکویاما بگوییم یا نگوییم که «چرخه #دموکراسی در ایران بسته شده‌‌است»؟ اینجا اهالی قدرت و ششلول‌بندها بزرگ نشده‌اند و افکار کودکانه دارند پس نقل قول از بزرگان اندیشه، خریداری ندارد.
چرا باید پژوهش‌گران و روشن‌فکران آزاداندیش در این دیار سنّت‌محور از نوع تحرّک‌ناپذیرش، زندگی خود را «مرگ» در میان غریبه‌ها حس کنند و چرا #نظام_قضایی متکی بر قدرت این چنین اهالی پژوهش و #اندیشه را مظلومانه به مسلخ می‌برد؟
اخیراً دو زن #فعّال_مدنی به نام‌های خانم‌ها: #هدی_عمید و #نجمه_واحدی که نفر نخست، #وکیل دادگستری است به اتهام «آشنا کردن زنان با شرائط ضمن عقد با برگزاری کارگاه‌های آموزشی» از سوی #ابوالقاسم_صلواتی در شعبه ۱۵ #دادگاه_انقلاب تهران به ترتیب به ۸ و ۷ سال زندان و #حبس تعزیری محکوم شدند! تعجب می‌کنید؟ باز هم اخیراً خانم #میمنت_حسینی چاوشی، #جمعیت‌شناس و استاد دانشگاه ملی استرالیا به ۵ سال زندان محکوم شد. او در آذر ۹۷ برای شرکت در کنفرانس منطقه‌ای سالمندی در ایران بنا به دعوت، به ایران آمد و مقاله‌اش را در کنفرانس ارائه کرد اما هنگام خروج از کشور دست‌گیر شد. به چه جرمی؟ به اتهام «تبانی علیه #امنیت_ملی از طریق تحقیق در زمینه کاهش زاد و ولد» …|👈 ادامه

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ مطالباتی که آرزو شدند!

🗓 آدینه ۱۷ بهمن ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی هم‌دلی از واکنش‌ها به سامانه‌ی ثبت آرزوهای شهروندان تهرانی در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در سه‌شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۶۲۳

👈 نمایش گزارش
| بخش‌هایی از گفته‌ی احمد بخارایی در این مصاحبه:

… «#آرزو» جنبه‌ی مفهومی، اما «#مطالبه‌گری» جنبه‌ی مصداقی دارد … ممکن است کسی بگوید من آرزوی «برقراری #آزادی» را دارم این ذهن، معطوف به #ساختار_سیاسی است، وقتی از او بپرسیم پس چه مطالبه‌ای داری؟ می‌گوید من خواستار داشتن #حزب و #مشارکت_سیاسی هستم …

… در #طبقه‌_متوسط، کم‌ و زیاد خواسته‌های‌شان یک خمیرمایه‌ی اجتماعی دارد … اگر این آرزوها را در حوالی خیابان شوش سنجش کنیم متوجه تفاوت معناداری خواهیم شد. بخش بزرگ این تفاوت‌ها به #پایگاه_اجتماعی و اقتصادی مردم برمی‌گردد. من وقتی پیام‌ها در سامانه را می‌خواندم یک نفر از امیرآباد نوشته بود فرهنگ‌سرا و امکانات فرهنگی می‌خواهیم، این فرد در طبقه‌ی متوسط است، طبقه‌ی متوسط هم به‌دنبال افزایش #سرمایه_اجتماعی است …

… در جامعه‌ی ما که بسیاری از افراد از #حقوق اولیه‌ی خودشان در بعضی جاها محروم‌اند، آرزوهای‌شان در حد همین حقوق اولیه است. یعنی آرزوهای کوتاه مدت و معطوف به مسائل اقتصادی که می‌بایست جلوتر به‌آن پاسخ داده می‌شد. اگر قبلاً به نیازهای اولیه و ثانویه پاسخ داده می‌شد طبیعی بود آرزوی افراد، کمی درازمدت‌تر، ایده‌آل‌تر و جنبه‌ی بهترشدن داشته باشد. اما وقتی درجایی در گام‌های اولیه درجا می‌زنیم آرزوهای آدم‌ها همین‌قدر نزدیک و کوتاه مدت می‌شود …

… «مطالبه‌گری» عامل پویایی #جامعه است …

… مشخصاً آدم‌هایی که چشم‌انداز دوری ندارند و عادت کرده‌اند در زندگی روزمره غرق شوند «آرزوها»ی‌شان شبیه «مطالبات» بعضاً دم دستی است. به‌قدری محروم بوده که یک مطالبه‌ی کوچک را به عنوان آرزو مطرح می‌کند، این اتفاق بسیار جای تحلیل دارد، بنابراین باید گفت «#مطالبات» لباس تحقق «آرزوها» است …

… برای یک کسی که در #جنوب_شهر زندگی می‌کند و درگیر پاسخ‌گویی به نیازهای اولیه‌اش است که دیگر آسفالت خوب اولویت نخست او نیست، او آرزو دارد یک شب را با خوشی به بستر برود. همان‌طور که گفتم اصلاً آروزها با توجه به #پایگاه_اقتصادی و اجتماعی، متفاوت است. اما طبقه‌ی بالای جامعه وقتی آرزو می‌کند نیمه شب، موقع برگشت به خانه #امنیت داشته باشد یعنی این اهل دیر آمدن است، اهل تفریح کردن است. شما بروید در جنوب شهر بررسی کنید، آرزوهای‌شان موارد دم دستی است، او اصلاً نگران آسفالت است؟ جنوب شهری آرزو دارد شب به فرزندش غذای خوب بدهد. حالا شما می‌خواهید سر این مسئله با مردم چالش کنید که این «آرزو» نیست، «#مطالبه» است؟ خیر، این کار مردم نیست، این ما محققان هستیم که باید تحلیل کنیم چرا آرزوی این‌ها به این حد تقلیل پیدا کرده که در حد یک مطالبه شده است …

… ما در تحلیل محتوای پیام‌های #شهروندان در سامانه‌ی #شهرداری لازم است یک جدول دوازده خانه‌ای را در نظر داشته‌باشیم. احتمالاً هر چه به جنوب شهر و طبقه‌ی سه نزدیک می‌شویم آرزوها و مطالبات، بیش‌تر رنگ و بوی اقتصادی و کوتاه‌مدت به خود می‌گیرند و هر چه به طبقه‌ی مرفه و یک نزدیک می‌شویم آرزوها و مطالبات جنبه‌ی اقتصادی اما درازمدت‌تر پیدا می‌کنند و در این میان، اعضای طبقه‌ی متوسط در مناطقی مانند یوسف‌آباد و امیر‌آباد به خواسته‌هایی با محتوای فرهنگی ـ اجتماعی در بازه‌ی میان‌مدت نزدیک می‌شوند …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ اعتراض‌نامه‌ای در دفاع از حقوق پژوهش‌گران

🗓 شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹

📰 گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی «انصاف نیوز» از تحلیل #احمد_بخارایی درباره‌ی فراخوان «درخواست بازنگری در برخورد با پژوهش‌گران» | منتشرشده در شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش

| تحلیل اولیه‌ی نتایج اعتراض‌نامه:

اوايل بهمن ۱۳۹۹ «اعتراض‌نامه‌»ای نسبت به وجود موانع بر سر راه پژوهش‌های اصیل در حوزه‌های #علوم_انسانی و #علوم_اجتماعی برای تأیید موافقان در فضای مجازی منتشر شد.

«اهداف» عمده‌ی این اعتراض‌نامه، گسترش آگاهی قشرها و نیز احیای #حقوق_صنفی پژوهش‌گران و نقد و حذف تدریجی سنت‌های برخاسته از فرهنگ #خشونت و سلطه، ذکر شده‌بود.

«#اعتراضات» این متن عمدتاً به مسائلی مانند مسدود شدن مسیر گشایش فکر، تسلط نگاه‌های غیر علمی و تنگ شدن فضای تنفسی علوم انسانی و اجتماعی معطوف بود و نهایتاً «#مطالبات» اصلی عبارت بودند از برداشتن نظارت‌های #امنیتی و وجود نگاه یک‌سان به همه #پژوهش‌گران اعم از شهرهای مرکز و پیرامون و دوتابعیتی‌ها.

طی ده روز حدود ۷۰۰ تأیید‌کننده در فضای مجازی #مشارکت کردند که حدود ۳۰٪ دارای مدرک دکترا و ۱۲٪ دانشجوی دکترا و ۳۵٪ کارشناس ارشد بودند و در این میان حدود ۲۰٪ دارای شغل #هیأت_علمی مراکز دانشگاهی و پژوهشی و ۳۲٪ #پژوهش‌گر آزاد و مابقی جزء هنرمندان و نویسندگان و نیز دیگرانی بودند که دستی از نزدیک در امر #پژوهش داشتند. امیدواریم اهمیت انجام پژوهش‌های اصیل از سوی سیاست‌گذاران، فهم شود.

| متن و آمار این اعتراض‌نامه

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| افسردگی سیاسی و انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ |

🗓 سه‌شنبه ۲۸ اردی‌بهشت ۱۴۰۰

📰 گزارش روزنامه‌ی جهان صنعت درباره‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در سه‌شنبه ۲۸ اردی‌بهشت ۱۴۰۰، شماره‌ی ۴۷۳۱

| نمایش گزارش: 👉

| فایل شنیداری: 👉

🔍 بخش‌هایی از گفته‌ی احمد بخارایی در مصاحبه با روزنامه‌ی جهان صنعت که در فایل شنیداری موجود است و برخی از آن‌ها در روزنامه منتشر «نشد»:

| دیروز با روزنامه جهان صنعت گفت‌و‌گو داشتم. طبق معمول، بخشی از صحبت‌ها منتشر شد و طبق معمول، شرط اولیه‌ی مصا‌حبه‌ام دریافت نوار صوتی و پخش آن در کانال تلگرامم بود تا شما عزیزان از همه‌ی صحبتم آگاه شوید. اینک بخش‌هایی از گفته من در آن نوار و سپس دعوت شما به شنیدن نوار:

… فراز و فرودها در روابط خارجی و #آمریکا و داستان #غنی‌سازی_اورانیوم، تعیین کننده‌ی اصلی سیاست‌های داخلی و نیز رفتار رأی‌دهی بوده است …

… نبود #احزاب و گروه‌های #فعال_سیاسی و تقسیم #قدرت در چهار دهه‌ی گذشته بین دو دسته‌ی #اصلاح‌طلب و #اصول‌گرا، امروزه #جامعه را با «#افسردگی_سیاسی» مواجه ساخته …

#انتخابات_خرداد_۱۴۰۰ شباهت زیادی به ششمین دوره‌ی #انتخابات_ریاست‌جمهوری در سال ۱۳۷۲ دارد که از بین چهار کاندیدای تأیید صلاحیت شده ۳ نفر هم‌سو بودند و آقای #احمد_توکلی رقیب اصلی آقای #هاشمی بود. آن #انتخابات با کم‌ترین میزان مشارکت حدود ۵۰ درصد واجدان رأی، بی‌حال‌ترین انتخابات ریاست‌جمهوری در دوازده دوره‌ی گذشته بود و تفاوت کاندیداها، معنادار نبود. اینک هم چنین است و تفاوت معناداری بین کاندیداهای اصلاح طلب از آقایان #جهانگیری و #هاشمی و #همتی تا #لاریجانی مشاهده نمی‌کنید و حتی بین این‌ها و کاندیداهای اصول‌گرا هم تفاوت معناداری وجود ندارد چون اساساً در جای دیگری تصمیمات اخذ می‌شود و مابقی خدمه و حشمه‌ی #رهبری هستند بر اساس #قانون_اساسی

… در سال ۷۶ و در هفتمین دوره‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری شاهد مشارکت ۸۰ درصدی بودیم که گویی فنری که در سال ۷۲ جمع شده‌بود در سال ۷۶ رها شد. بر این اساس شاید در سال ۱۴۰۴ چنین اتفاقی بیفتد و این هم بستگی به عواملی مانند در قید حیات بودن یا نبودن رهبری و نیز برخی حوادث خاص داخلی و خارجی دارد که در صحنه سیاسی، ایران از حوادث و عوامل خاص تأثیرپذیر بوده است …

… دغدغه‌های مردم به مسائل معیشتی و اقتصادی و سپس به #حقوق_بشر و #آزادی مربوط است اما در شعارها و حرف‌های کاندیداها تحلیل عمیقی از این دغدغه‌ها وجود ندارد و اساساً کاندیداها در دنیای دیگری سیر می‌کنند و ممکن است توان درک و فهم عمیقی نسبت به عواقب خوفناک #اختلاف_طبقاتی و #فروپاشی_اجتماعی ناشی از روند گذشته اعم از دولت های #هاشمی و #خاتمی و #احمدی‌نژاد و #روحانی، نداشته باشند …

#تاج‌زاده هم که رادیکال است #رد_صلاحیت می‌شود و اگر هم نشود در این #ساختار_سیاسی نمی‌تواند کاری انجام دهد هر چند ممکن است یک گام به پیش باشد …

… کدام کاندیدا عمیقاً متوجه می‌شود که دهک‌های ناتوان اقتصادی یک تا سه دارای بیش از ۷۰ درصد افراد آسیب‌پذیری است که از حمایت قانونی برخوردار نیستند؟! …

… منظور من از «مردم» کسانی هستند که معتقد به #عدالت اجتماعی‌اند نه افراد مندرج در طبقه‌ی #نوکیسه و نه معتقدان به #دین که بنا به اعتقاد دینی در انتخابات شرکت می‌کنند و فاقد تحلیل عقلانی هستند و عمدتاً تا نوک بینی خود را می‌بینند و نه کسانی که فرصت‌طلب هستند و با تظاهر و دروغ، خود را مدافع نظام جا می‌زنند …

| بازتاب در تلویزیون ایران اینترنشنال

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| نشست «بررسی مبانی حقوقی، جامعه‌شناختی و جرم‌شناختی فرزندکشی»

| آدینه ۱۹ شهریور ۱۴۰۰

| میهمانان:
دکتر #احمد_بخارایی، #جامعه‌شناس
دکتر امیرحسن نیازپور، جرم‌شناس

| برگزارکننده:
انجمن‌های علمی دانش‌جویی حقوق و جامعه‌شناسی دانش‌گاه شهید بهشتی

🗓 تاریخ برگزاری: یک‌شنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۰

| فایل شنیداری کل برنامه:👇
https://drive.google.com/file/d/1BUONZ9rfEXiyhUj4UtT8NyV8ut-pbypf/view

| فایل شنیداری احمد بخارایی: 👇
https://drive.google.com/file/d/1Gx1RobTTQdl54MQSLAthEBZo35kSo-Ye/view

چندی پیش بنا به دعوت انجمن‌های علمی دانش‌جویان #جامعه‌شناسی و #حقوق در دانش‌گاه شهید بهشتی به صورت مجازی در خصوص تحلیل جامعه‌شناختی #فرزندکشی به این موارد اشاره کردم:

ـ عدم گزارش دقیق آمار فرزندکشی در ایران

ـ فرزندکشی معادل ۱۵درصد #قتل‌های_خانوادگی در آمار رسمی

ـ علت‌های چهار‌گانه‌ی فرزندکشی از «#ترحم» مادر تا «#انتقام» والدین

ـ انواع دیگر «#رابطه‌کشی» علاوه بر فرزندکشی، شامل: #قهر، #مهاجرت و #پناهندگی، مسدود کردن (block)

ـ انواع دیگر «#خشونت‌ورزی» علاوه بر فرزندکشی شامل: #دیگرکشی، #خودکشی، #فرصت‌کشی و #اعتیاد

ـ فرزندکشی ناشی از وجود حس مالکیت نسبت به دیگران در فرهنگ سنت‌گرای ما

ـ تغییر سه بُعد #خانواده شامل: عملکرد، ساختار و ارزش

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| ناکارآمدی #قصاص و #اعدام در ایران اسلامی!

| گفت‌وگوی تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی با #احمد_بخارایی و #محمدحسین_آقاسی و #رضا_انصاری_راد درباره‌ی اعدام #آرمان_عبدالعالی | پخش‌شده در برنامه‌ی صفحه‌ی ۲، پنج‌شنبه ۴ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۲

| پخش فایل شنیداری:
https://t.me/dr_bokharaei/594

| پخش فایل ویدئویی:
https://www.youtube.com/watch?v=21HeBiA8mBw&t=968

| بخش‌هایی از گفته‌ی احمد بخارایی:

… حدود ۹۰ درصد اعدام شده‌ها افراد قاچاق‌چی بوده‌اند اما آیا #قاچاق #مواد_مخدر کاهش یافته‌است؟ خیر! …

… عمده‌ی کسانی که دم به تله‌ی #قانون می‌دهند و اعدام یا قصاص می‌شوند از مجرمین «#یقه_آبی» هستند که جزو قشر ضعیف جامعه‌اند و رفتارهای مجرمانه‌ی‌شان از نوع «عکس‌العمل» به فشارهای ساختاری است حال آن که مجرمین «#یقه_سپید» که خیلی شیک و زیرکانه در مصادر اجتماعی #قانون‌شکنی می‌کنند دم به تله‌ی قانون نمی‌دهند و از این‌ها پنهان‌تر مجرمین «#یقه_طلایی» هستند یعنی آن دسته از «یقه سپید»هایی که به واسطه‌ی رانت به #نظام_سیاسی و مصادر #قدرت هم پیوند خورده‌اند و هیچ‌گاه دست قانون به آن‌ها نمی‌رسد. این‌ها مجرمین فسادآفرین در جامعه هستند که آزادند اما بدبخت‌هایی که تحت فشارهای اقتصادی و اجتماعی به رفتارهای مجرمانه دست می‌زنند قربانیان اعدام و قصاص‌اند …

… تقویت روحیه‌ی انتقام‌گیری و تلافی‌جویی در بحث قصاص در ایران ناشی از وجود خشونت‌های ساختاری است که متأسفانه در خانواده‌های مضروبین یا مقتولین بازتعریف و بازتولید می‌شود. متأسفانه #جامعه در بستر #خشونت‌آفرینی رها شده است …

… خشونت‌های ساختاری در ایران در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جریان است ... … اعدام و قصاصی که «کمی‌گرا» و «نابودی چشم در مقابل نابودی چشم» باشد باعث تقویت حیات اجتماعی نمی‌شود بل‌که حیات اجتماعی در گرو رویکرد «کیفی» به مقوله‌ی #مجازات و #حقوق_جزایی و کیفری است که جنبه‌ی ترمیمی و بازدارنده پیدا می‌کند …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| «آسمان» غیرت دینی: «زمین» سیاه دی‌ماه در روز آخر

| پنج‌شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۰

| #احمد_بخارایی:

۱ـ پرواز بوئینگ ۷۳۷ متعلق به خط هوایی اوکراین (#PS752)، عازم کی‌یف در ۱۸ دی ۱۳۹۸ با دو شلیک پدافند (بخوانید: آفند و حمله) هوایی #سپاه، ابتدا بال‌هایش آتش گرفت و سپس در هوا منفجر شد و ۱۷۶ سرنشین مظلوم آن درجا جان باختند و پودر شدند. امروزه مسئولان سپاه «تکلیف‌محور» عنوان کرده‌اند که اگر این هواپیما را سرنگون نمی‌کردند آمریکا به ایران حمله می‌کرد و ده میلیون نفر کشته می‌شدند. این «توجیه» و پیش‌گویی از کجا آمده و بر چه بنیادی استوار است؟ خوابیم یا بیدار؟

۲ـ در ۱۸ دی ۱۴۰۰ بزرگ‌مردی به نام #بکتاش_آبتین (مهدی کاظمی) عضو برجسته‌ی کانون نویسندگان به جرم اندیشه‌ورزی در ایام اسارت در #زندان، غیر مستقیم به قتل رسید و جاودانه شد. بکتاش آبتین نویسنده، شاعر و کارگردان سینما ، کنش‌گری پرتوان و مبارزی آرمان‌گرا با کم‌تر از پنجاه سال سن بود. کشتن او هم «توجیه» می‌شود زیرا او را تشوش‌گر اذهان عمومی می‌خواندند!

۳ـ چندی قبل در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۰ از خروج قانونی دکتر #سعید_مدنی به خارج از کشور برای استفاده از فرصت مطالعاتی در فرودگاه، بدون اطلاع قبلی جلوگیری شد و مأمورین #اطلاعات_سپاه بدون حکم قضایی او را ممنوع‌الخروج کردند. سعید مدنی #جامعه‌شناس ۶۱ ساله، طی سی سال اخیر با انجام پژوهش‌های کم‌نظیر در موضوعات پیرامونیِ همه‌ی ما مانند #اعتیاد، #روسپی‌گری و #خشونت، همواره صدای پر‌توان خاموشان و درماندگان اجتماعی در ایران بوده است اما از سال ۱۳۷۳ تا کنون به جای تشویق و تقویت، او را طی چند نوبت دست‌گیر و زندانی و #تبعید کردند و اخیراً هم از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (بخوانید: ضد فرهنگ و ناارشاد)کتاب‌هایش ممنوع‌الانتشار شده‌است. این را هم «توجیه» می‌کنند زیرا پژوهش‌های اصیل جامعه‌شناختی، پرده از زشتی‌های پنهان و آشکار سیستماتیک بر می‌دارد و #جامعه را هشیار می‌کند حال آن‌که «هشیاری»، کار دست صاحبان #قدرت می‌دهد!

۴ـ در این برهه، نوای زندانی‌های سیاسی و عقیدتی و مدافعان #حقوق_شهروندی در سلول‌های انفرادی توأم با شکنجه و تحقیر و نیز خانواده‌های دادخواه قربانیان دفاع از حقوق خود در کف خیابان‌ها طی سال‌های گذشته و هم‌چنین خانواده‌های داد‌خواه ۱۷۶ پرواز‌کننده‌ی بی‌بازگشت پرواز ۷۵۲ اوکراینی در ماه‌ها و روزهای گذشته با هارمونی فریادها و شعرهای بکتاش آبتین در ذهن و اندیشه‌ی مردم این سرزمین طنین‌انداز شده است. همه‌ی این‌ها پی‌آمد وجود «خشونت»ی است که در این دیار، «صلح» و آرامش را به حاشیه رانده و همواره «توجیه» شده است و کتاب آخر سعید مدنی هم پیرامونِ «علیه خشونت» به رغم چاپ، اجازه‌ی انتشار نیافت حال آن‌که همه‌ی این برخوردها و همه‌ی این رخ‌داد‌های دردناک نمونه‌های بارز وجود خشونت و اعمال غیر انسانی است که زندگی را در ایران برای منتقدان و اهالی فکر و اندیشه دشوار و فرسایشی کرده است.
 
۵ـ آیا آن‌چه با کلیدواژه‌ی «توجیه»، بر سر بسیاری از جمله قربانیان مظلوم حمله به هواپیمای بی‌دفاع یا این همه زندانی فهیم و متعهد یا بکتاش آبتین‌ها‌ و سعید مدنی‌ها‌ رفته‌ رایج و شایع نبوده است؟ وقتی صدای نویسندگان، سینماگران، هنرمندان و جامعه‌شناسان دلسوز و جسور و اندیشمند در هر جامعه‌ای خاموش شود هر روز شکل جدیدی از دشواری زندگی در آن کشور جلوه‌گر خواهد شد چنان‌که در ایران شده است. متأسفانه دهه‌ها است «شلیک» به عقاید انسان‌دوستانه و مدنی افراد اندیشمند در جامعه رواج یافته است. بسیاری از شهروندان (رعایا) در این شرایط نابه‌سامان اجتماعی هر صبح خود را با نومیدی و اضطراب و با قرص‌های ضد افسردگی به روز پیوند می‌زنند و حتی در این دیار با موسیقی هم دشمنی می‌شود و نگاه امنیتی، پستوی خانه‌ها را هم در نوردیده است. چرا چنین است و چرا تلاش #نظام_سیاسی در جهت از کار انداختن قوه‌ی تخیل و تفکر و خردورزی انسان‌هاست؟ مردم ما امروز خود را گم کرده‌اند و نمی‌دانند کجای هستی ایستاده‌اند. به نظر نمی‌رسد این سرازیری را گشایشی باشد. همه‌ی تشکل‌ها و انجمن‌های #علوم_انسانی وظیفه دارند نسبت به این وضعیت با صدای بلندتری پیام اجتماعی‌شان را به گوش نظام حکم‌رانی برسانند. مسیری که زنده‌یاد بکتاش آبتین و سعید مدنی را در آن گرفتار کردند مسیر گذشته‌ی برخی از ما و مسیر آینده‌ی اغلب ماهاست، نوبت به نوبت و برای هر کس به گونه‌ای …!

۶ـ کلیدواژه‌ی «توجیه» که همه جا سر بیرون می‌آورد به معنای تفسیر رفتار و تصمیم‌ها مبتنی بر …| ادامه: 👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2022/01/blog-post_20.html?#more

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| بیانیه‌ی زنان سینماگر علیه مردان سینماگر در محکومیت «تعدیات و آزار جنسی»، هم «کنش اجتماعی» است و هم کنش اجتماعی «نیست»؛ چه‌گونه؟!

| یک‌شنبه ۴ اردی‌بهشت ۱۴۰۱

| گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی «خبرآنلاین» از نشست بررسی ابعاد بیانیه‌ی اعتراضی زنان سینماگر نسبت به آزار جنسی مردان سینماگر در clubhouse با حضور: احمد بخارایی، کامبیز نوروزی، منیژه حکمت، نیره توکلی، سمیه میرشمسی و محمد مهدی عسگرپور | برگزار شده در پنج‌شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۱ و منتشر شده در پنج‌شنبه ۱ اردی‌بهشت ۱۴۰۱

| نمایش گزارش:👇
https://www.khabaronline.ir/news/1623273

| فایل شنیداری (احمد بخارایی): 👇(پخش در پایین پست)
https://drive.google.com/u/0/uc?id=1XWytyn3XiYy2I7WKwJWB0u3yLdBMjQeq&export=play

| بیانیه‌ی اعتراضی زنان: 👇
https://www.karzar.net/36234

| #احمد_بخارایی: اخیراً به نشستی در کلاب‌هاوس با حضور #زنان_سینماگر در خصوص بیانیه‌ی محکومیت تعدیات و #آزار_جنسی زنان سینماگر از سوی «خبرآنلاین» دعوت شدم که حدود ۳ ساعت به طول انجامید و سهم حرف‌های جامعه‌شناختی حدود ۱۶ دقیقه بود که فایل صوتی‌اش در این پست است. طبیعتاً در یک فضای هیجانی به سختی می‌توان سخن گفت اما تلاشم را کردم تا در زمان کوتاه چند موضوع را مطرح کنم از جمله گفتم:

… حکایت ناشایست بودن #تبعیض جنسیتی، اظهر من الشمس است، بنابراین از زشت بودن و محکومیت این ماجرا گذر کنیم و بنا را بر این بگذاریم که همه در پذیرش این مسئله متفق‌القول هستیم. پس از این می‌خواهم سه پرسش مطرح کنم و سپس در حد فهم ناقص خودم به آن‌ها پاسخ گویم که عبارتند از: ۱ـ صدور این بیانیه با محتوای آزار جنسی زنان سینماگر و محکومیت آن از سوی امضاکنندگان که زنان مطرح سینماگر هستند، آیا یک «#کنش_اجتماعی» است. ۲ـ این بیانیه مظهر چه نوع حرکت یا رویکرد #فمینیستی است. ۳ـ فهم #هرمنوتیکی من از این بیانیه چیست؟ …

… به اعتباری می‌توان گفت این بیانیه یک کنش بود و به اعتباری هم می‌توان گفت که کنش نبود چرا که بر اساس یک نگاه محدود و با توقع حداقلی شاید بتوان گفت یک کنش اجتماعی بود اما با نگاه عمیق‌تر می‌توان گفت این حرکت از سوی سینماگران زن، «کنش اجتماعی» نبود زیرا یک کنش اجتماعی از چهار منظر دارای ویژگی‌هایی است که این‌جا کم‌تر مشاهده می‌شود. این زوایای چهارگانه معطوف به سه زمان گذشته، حال و آینده‌اند از «روندی بودن» تا دارای «پی‌آمد» تشکیل گروه‌های پیش‌رو با محتوای #دیالکتیکی

… در بیانیه آمده بود که این تبعیض‌ها «سیستماتیک» شده است. استفاده از این کلمه یعنی سیستماتیک، اشاره به ریشه‌ای و نهادینه شدن دارد. حال اگر چنین است پس دیگر بحث «#صاحبان_قدرت» مطرح نیست و همه‌ی مردان سینماگر در هر رده‌ای، تجاوزگر خواهند بود. نکته‌ی بعد قضاوتی است که در بیانیه وجود دارد و می‌گوید «آزارگران به واسطه‌ی شهرت و اعتباری که توسط هواداران‌شان به دست آورده‌اند، هیچ ترسی از دست بردن به این جرائم ندارند». استفاده از واژه‌های «هیچ ترسی»، «همه»، «هواداران» و «آزارگران» بار معنایی سنگینی دارد. در واقع این‌جا همه‌ی هواداران هم محکوم شده‌اند و علاوه بر این موضوع، تمام مردان مورد خطاب قرار گرفته‌اند. به انضمام این‌که وقتی بحث خشونت جنسی مطرح می‌شود، زنان که علیه زنان نیستند. این کلی‌گویی‌ها و این هجمه‌ی بی‌قید و شرط به همه‌ی مردان، همان چیزی است که قبلاً از آن به عنوان رویکرد رادیکال در انواع فمینیست از آن یاد کردم که هدفش بیش از تعامل و #کنش‌گری اجتماعی، نبرد علیه مردان است و باب #دیالکتیک پیش‌برنده مسدود و هیجانات، تشدید می‌شود …

توجه: حکایت آزار جنسی در ایران با محوریت «#مردسالاری» و دفاع از #حقوق_زنان در بستر فرهنگی ـ اجتماعی‌مان دارای ابعاد پیچیده و ظریفی است که زنان و مردان هوش‌مند با دقت و تأمل به آن ورود می‌کنند به گونه‌ای که از سلیقه‌محوری و کینه‌توزی مبرا است.

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| اعتراضیه‌ی زنان سینماگر ـ آزار جنسی ـ مردستیزی ـ رادیکالیسم

| چهارشنبه ۷ اردی‌بهشت ۱۴۰۱

| | گزارش روزنامه‌ی مردم‌سالاری از صحبت‌های احمد بخارایی در نشست کلاب‌هاوسی بررسی ابعاد بیانیه‌ی اعتراضی زنان سینماگر نسبت به آزار جنسی مردان سینماگر به میزبانی خبرآنلاین | برگزار شده در پنج‌شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۱ و منتشر شده در یک‌شنبه ۴ اردی‌بهشت ۱۴۰۱

| نمایش گزارش:👇
https://www.mardomsalari.ir/images/magazine/0001/files/atfl00005702-0009.jpg

| فایل شنیداری (احمد بخارایی): 👇(پخش در پایین پست)
https://drive.google.com/u/0/uc?id=1XWytyn3XiYy2I7WKwJWB0u3yLdBMjQeq&export=play

| #احمد_بخارایی: قبل از هر چیز در ابتدا باید مشخص شود که واحد اصلی تحلیل و سوال این جلسه چیست؟
بیانیه است؟ بحث #جنسیت_زدگی در #جامعه است یا دفاع از #حقوق #زنان؟ ملاحظه می شود که دوستان از هر دری سخنی می گویند و این شاید مناسب یک نشست علمی نباشد، اما من حسب عنوان اصلی این نشست و موضوعی که بر اساس آن دعوت به حضور شده ام می خواهم خود بیانیه را مورد بررسی قرار دهیم، چرا که بحث جنسیت زندگی و فراگیری آن کاملا روشن است و این ماجرا از سینما گرفته تا دانشگاه همه جا وجود دارد.

«نمی دانم آیا لازم است از دیدگاه #جامعه‌شناسی به ماجرا بپردازم یا خیر و ممکن است صحبت های من خیلی خوشایند برخی افراد نباشد، به ویژه بین سینماگران که ممکن است میانمان زبان تخصصی مشترک کمتری وجود داشته باشد و همین باعث سخت تر شدن ماجرا می شود.»

داستان #تبعیض_جنسیتی أظهر من الشمس است، پس از زشت بودن و محکوم بودن این ماجرا گذر کنیم و بنا را بر این بگذاریم که همه در پذیرش این مسئله متفق القول هستیم، پس از این می خواهم سه پرسش مطرح کنم و در حد فهم خودم به آنها پاسخ گویم که عبارتند: ۱ـ صدور این بیانیه با محتوای تعرض جنسی به زنان سینماگر و محکومیت آن از سوی امضا کنندگان که زنان مطرح سینماگر هستند، آیا یک «کنش اجتماعی است؟ ۲ـ این بیانیه مظهر چه نوع حرکت با رویکرد فمینیستی است. ۳- فهم هرمنوتیکی من از این بیانیه چیست؟»

«این که این بیانیه #کنش بود یا خیر؟ یک سوال است. به اعتباری می توان گفت این بیانیه یک کنش بود و به اعتباری هم می توان گفت که کنش نبود چرا که بر اساس یک نگاه محدود و با توقع حداقلی شاید بتوان گفت یک #کنش_اجتماعی بود اما با نگاه عمیق تر می توان گفت این حرکت از سوی سینماگران زن کنش اجتماعی» نبود زیرا یک کنش اجتماعی از چهار منظر دارای ویژگی هایی است که اینجا کمتر مشاهده می شود، در منظر نخست، یک کنش اجتماعی در یک بستر مشخص از گذشته تا حال می ماند به زمان اکنون رسیده و زمینه بروز واضحی دارد، در منظر دوم، یک کنش اجتماعی دارای صورت» و قالب هنجارمند و تا حدودی مبتنی بر ادبیات علمی است، در منظر سوم یا نگاه محتوایی، یک کنش اجتماعی دربردارنده #دیالکتیک و نیز علاوه برآن، زمینه ساز کنش متقابل است در مناظر چهارم، پیامد یک کنش اجتماعی، شکل گیری گروه های کنش گر بعدی و در یک برایند قرار می گیرد. از این رواید صدور بیانیه با محتوای خاصش، شاید یک کنش اجتماعی تلقی شود. چون این کارزار قرار است ادامه پیدا کند و این اتفاق خیلی خوبی است، بین عنصر آگاهی در بین زنان سینماگر و دنبال کنندگان آنها باید افزایش پیدا کند. تلاش من در طرح پرسش نخست و پاسخ گویی در جهت نقد بیانیه، به قصد تکمیل این مسیر و قرار گرفتن این گونه حرکت ها در ریل کنش گری اجتماعی است.»

معمولا افرادی که در سینما حاضر می شوند از قشر متوسط هستند که به دنبال کسب پایگاه اجتماعی اند. زنان سینماگر هم با پول و شهرت پیوند خورده اند پس این بیانیه دارای رویکرد مارکسیستی در دفاع از حقوق زنان #کارگر و ستمدیده اقتصادی نیست. از سوی دیگر، رویکرد سوسیالیستی هم ندارد زیرا هدفش معطوف به سینما و محدود است مشخصا #فمینیست #لیبرال که دنبال اصلاح قوانين است هم نیست زیرا لحن بیانیه فراتر از بحث قانون و یک حرکت نرم و محافظه کارانه است.

من فکر می کنم این حرکت بیشتر مربوط به یک فمینیست رادیکال از نوع خاص می شود. این برداشت من از رویکرد رادیکال بودن نگاه #فمینیستی در این بیانیه به پاسخ پرسش سوم من مبنی بر فهم #هرمنوتیکی از محتوای بیانی هم مربوط می شود، در پاسخ به پرسش سوم باید بگویم من بیانیه را مطالعه کردم، از کلماتی چون قدری، توهین، تحقیر و تهدید استفاده شده بود که در جامعه ما هر صاحب قدرتی از آن استفاده می‌کند. حتی ما که در دانشگاه هستیم آن را حس می‌کنیم. | ادامه:👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2022/04/blog-post_27.html?#more

⚠️ بازپخش پست‌ها در هرجا، مستقیم از کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| فاصله، اختلاف و شکاف؛ گسست نسلی و دامنه‌هایش

| سه‌شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲

| گفت‌وگوی «دیدارنیوز» با احمد بخارایی درباره‌ی شکاف نسلی | منتشر شده در ۲۷ بهمن ۱۴۰۲

| نمایش گزارش:👇
https://www.didarnews.ir/fa/news/161441

| پخش گفت‌وگو (شنیداری):
👇و پایین پست
https://drive.google.com/file/d/1GMA3CP3DGI6QMxdJY6pjCv0roehff1h5/view?usp=drive_link

|
#احمد_بخارایی: "از چهارزاویه ما با مشکل مواجه‌ایم. یعنی اختلاف بین نسل‌ها و فاصله بین نسلی و فراتر از آن، #شکاف_نسلی. وجود اختلاف طبیعی است. حتی در میان یک نسل، دو عضو با هم اختلاف دارند. حتی دو جنس مخالف، نگاه زنانه، نگاه مردانه، نگاه شهری و نگاه روستایی در یک ظرف زمانی واحد. اما در دو ظرف زمانی که دو نسل هستند، فاصله شان هم تا حدودی طبیعی است. به خاطر اینکه نسل قدیم، متعلق به یک جهان‌بینی و منظومه فکری قدیمی‌تر است و نسل جدید، جدید. اما شکاف یعنی آنجا که این دو فاصله شان کمی عمیق است و انگار صدای همدیگر را نمی شنوند. بده و بستان منطقی و درست و کارکردی ندارند. آن شکاف است که بحران زاست. بنابراین آن چیزی که باعث این شکاف شده، شکاف بین نسلی، از چهار زاویه، عواملش قابل تحلیل است. آن وقت، این چهار دسته عامل اگر مورد توجه قراربگیرند و ترمیم و بالاخره از صحنه حذف شوند، طبیعی است که آن شکاف می تواند نهایتا تبدیل به یک فاصله شود و بعدا تبدیل به یک اختلاف شود که آن هم طبیعی است.

خب، ما در تاریخ خود، فراز و فرودهای ویژه‌ای داشتیم. چه در عالم سیاست، چه در عالم اقتصاد، چه در عالم فرهنگ و چه جامعه.

در عالم سیاست می بینید دیگر. فراز و فرودهای بی ربط. قاجار می رود. پهلوی می‌آید. پهلوی می‌رود، جمهوری اسلامی می‌آید. به لحاظ اجتماعی، شما ناگهان می بینید مثلا بحث #آزادی #زنان، یک‌هو یک روز #حجاب است، یک روز روسری از سر کشیدن است، یک روز سازمان های دفاع از #حقوق_زنان است در زمان پهلوی، یک روز دیگر، جمهوری اسلامی است.

ببینید به تبع آن رفت و آمدهای بی قواره و نامربوط سیاسی به هم، مسائل اجتماعی و به لحاظ فرهنگی هم شما می بینید دیگر، آشتی ناپذیر است.

اقوام، همچنان هر کس ساز خودش را می زند بعد از این همه دوره روشنگری و #روشنفکری در این صد و خرده ای سال در ایران. هنوز بیگانه‌اند با هم و هنوز فواصل وجود دارد. #شیعه و #سنی هنوز در قید و بند آن باورهای اعتقادی خودشان‌اند. پس، از گذشته تا الان در سطح کلان، اتفاقاتی افتاده نامربوط، در صورتی که اگر جامعه ای سالم باشد، اتفاقاتش یکی پس از دیگری به هم مربوط اند دیگر.

دیالکتیکی پیش می رود. تز و آنتی تزی اگر هست، سنتزی دارد. باز این سنتز در مقام تز یا آنتی تزی خواهد داشت. سنتزی جدید. یک مسیر رو به جلو. ولی ما یک زمان سریع حرکت می کنیم به سمت جلو. ناگهان مدرن می شویم. یک زمان هم برمی گردیم به عقب (حالا انقلاب ۵۷ برگشت به عقب منظورم است) و اینها همیشه در اختلاف دو نسل متبلور می شود. یعنی آن چیزی که در سطح کلان اتفاق می افتد، می آید در خانواده. در همانجا هم بازتولید می شود.

بعد از گذر از زمان گذشته و بستر تاریخی و فرهنگی که عرض کردم، عطف به زمان حال، عامل دوم، آن شکل و صورت است و دیگری محتوا و کانتنت.

به لحاظ شکلی و صوری، شما این تضاد رفتاری و الگوی رفتاری را در شهر و روستا می بینید. در بین زن و مرد هنوز می بینید. در بین زنها می بینید. یعنی چه؟ یک زن ناگهان از آن طرف پشت بام مدرنیسم می افتد و یک زن دیگر هم همچنان با آن چادر و چاقچور.

در بین والدین و بچه های شان هم می بینید. هنوز بچه اگر پایش را دراز کند، می گویند بی ادبی است.

باز آن الگوی رفتاری والدین، الگوهای رفتاری گذشته است. یعنی عطف به ظاهر را عرض می کنم که می شود با چشم غیرمسلح هم ببینیم جامعه را. تفاوت ها، تفاوت های مشهود است. حتی لباس پوشیدن و حتی نوع غذاخوردن شان. آن غذا را شکل سنتی، مامان پز و غیره؛ و اینجا هم فست فود می شود غذای اصلی.

حالا این زاویه دید دوم که در زمان حال، عطف به صورت و شکل و فرم بود خودش متاثر از زاویه دید سوم است که عطف به محتوی است در زمان حال. یعنی آن محتوی است که بازتابش به آن شکل صوری مشاهده می شود. پس، این مهم است حالا به جهت محتوایی، بکاوی که اختلاف دو نسل و چند نسل، از کجا پدیدار می شود؟ | ادامه:👇
https://telegra.ph/فاصله-اختلاف-و-شکاف-02-17#:~:text=از%20کجا%20پدیدار%20می%20شود؟

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| گریزناپذیری "تحول‌جویی" در ایران (۱)

| یک‌شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۲

| #احمد_بخارایی: تیر خلاص بر تداوم روند کنونی، نتایج #انتخابات_مجلس بود که نمایندگان آرای اندکی اخذ کردند. قطعاً تداوم #اصول‌گرایی و تکرار #اصلاح‌طلبی حکومتی، محکوم به فناست. می‌ماند دو گزینه‌ی: #براندازی و #تحول‌جویی! "براندازی" در کوتاه‌مدت نه "ممکن" است و نه "مطلوب". "ممکن" نیست زیرا #نظام_سیاسی دارای #مشروعیت اندک در داخل و برخوردار از حمایت کشورهایی نظیر چین و روسیه است. "مطلوب" نیست زیرا جنبش‌های انقلابی و خشونت‌بار عمدتاً جنبه‌ی انتقام‌جویی و خونین به خود می‌گیرند و دارای عواقب ناخوشایندی هستند آن‌گونه که #انقلاب_اسلامی ۵۷ بوده است!

بنا به "برهان خلف" می‌ماند "تحول‌جویی" که دارای ویژگی‌هایی‌ست و در این سلسله یادداشت‌ها به آن‌ها خواهم پرداخت.

اولین شرط لازم برای "تحول‌جویی" سست شدن پایه‌ی باندهای #اصول‌گرا و #اصلاح‌طلب در رسانه‌های داخلی است. به نظر می‌رسد این جریان‌ها در صدد مصادره‌ی آینده‌ی ایران به نفع خود و باز هم تقویت محفل‌های خود هستند که اینک در قالب "احزاب" یا "منتقدین" در روزنامه‌ها و سایت‌های خبری ـ تحلیلی‌شان آشیانه دارند. این باندها به شدت "خودی"پسندند و محفلی عمل می‌کنند به گونه‌ای که در بیانیه‌های #اصول‌گرایان و #اصلاح‌طلبان_حکومتی در دعوت به مشارکت در #انتخابات اخیر #مجلس، امضاهای "خودی"های‌شان را ملاحظه کردیم و حتی در دفاع از #حقوق_زنان در #۸_مارس هم محفلی به گوشه‌ی صحنه آمدند.

حواس‌مان و دقت‌مان را افزون کنیم. مسیر پُرپیچ و خم و حساسی را پیش رو داریم. همه‌ی آن‌ها که از گفت‌و‌گوی شفاف و دیالکتیکی حذر می‌کنند جزو دو دسته‌ی اصول‌گرا و #اصلاح‌طلب_حکومتی هستند اما با ژست‌های گوناگون جامعه‌پسند!

"تحول‌جویی" دارای شروط لازم و شروط کافی است که به مرور به آن‌ها خواهیم پرداخت.

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| گزارش نشست «سیاست‌ورزی فمینیستی با رویکرد تفسیری»
با گفت‌وشنود: احمد بخارایی، بی‌تا مدنی

| چهارشنبه ۲۶ اردی‌بهشت ۱۴۰۳

| برگزار کننده: انجمن جامعه‌شناسی ایران، گروه‌های تخصصی «جامعه‌شناسی تفسیری» و «جامعه‌شناسی سیاسی»

| تاریخ برگزاری: دوشنبه ۱۰ اردی‌بهشت ۱۴۰۳

| فایل شنیداری:👇
https://drive.google.com/file/d/18avQciuOgAZWw7d4WDWUOIKwMZ8Ahz8A/view

| فایل دیداری:👇
https://drive.google.com/file/d/10Mo7ZeXsALmFwgrGB0M7Za8mq7OKJt3R/view

| #احمد_بخارایی: چهار رویکرد در #جامعه‌شناسی_سیاسی به موضوع #جنسیت وجود دارد:

۱ـ دفاع حداقلی از #حقوق_زنان و اصالت کم‌تر رفتار سیاسی زنان نسبت به مردان،
۲ـ انتقاد به تصویر تحریف شده‌ی زنان در رفتارهای سیاسی به ویژه در انتخابات که عمدتاً جنبه‌ی پژوهشی دارد،
۳ـ بررسی‌های فمینیستی درباره‌ی فعالیت سیاسی زنان در چارچوب رویکردهای چهارگانه،
۴ـ #سیاست‌ورزی_جنسیتی که علاوه بر فعالیت سیاسی زنان به مقاومت #مردسالاری و مبارزه‌ی قدرت میان #فمینیسم و مردسالاری پرداخته شده است.

بنا به اعتقاد #گوت و #راید با استناد به میزان #مشارکت_سیاسی زنان نمی‌توان حکم کرد که زنان کم‌تر از مردان از آگاهی سیاسی برخوردارند زیرا معیارهای مشارکت سیاسی مانند عضویت در احزاب و اتحادیه‌های کارگری با علايق و نیازها و فرصت‌های بسیاری از زنان هم‌خوانی ندارد.

#سیاست‌ورزی_فمینیستی تأکید دارد که:
ـ زنان در #انتخابات مشابه مردان رفتار می‌کنند.
ـ #زنان در اتحادیه‌ها و #احزاب عضو هستند.
ـ استیلای مردان بر سازمان‌های سیاسی، زنان را دل‌زده و خارج می‌کند.
ـ سیاست و سیاسی باید از نو تعریف شود.
ـ شعار اصلی این است که: هر چه شخصی است سیاسی است! بر این اساس مناسبات قدرت میان مردان و زنان باید مورد توجه قرار گیرد.
ـ توجه به «اقتدار» که شامل دو جنبه است: ۱ـ روابط شخصی میان مردان و زنان و ۲ـ نقش #ایدئولوژی مردسالاری در کنترل زندگی زنان.
ـ لزوم کم‌رنگ کردن مرز میان قلمرو عمومی و خصوصی مانند کار خانگی و صحنه‌ی عمومی.

جنبش‌های فمینیستی معاصر در صدد آگاه‌سازی زنان نسبت به هر آن چیزی است که زنان را فراتر از قیدهای مردسالارانه تحت کنترل نگه می‌دارند. این جنبش‌ها گاه بدون رهبر هستند و شامل گروه‌های کوچک زنانی است که به انتقال تجارب خود می‌پردازند. مانند جلوگیری اختیاری و نه اجباری از آبستن شدن یا سقط جنین.

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| سخن‌رانی احمد بخارایی در نشست «جایگاه کارگران در ساختمان صلح اجتماعی» به مناسبت #روز_جهانی_کارگر | برگزار شده از سوی انجمن جامعه‌شناسی ایران (با همکاری گروه‌های #جامعه‌شناسی_صلح، #جامعه‌شناسی_سیاسی و #جامعه‌شناسی_تفسیری) در ۱۳ اردی‌بهشت ۱۴۰۳ | با حضور: پرویز صداقت، محمد مال‌جو، احمد بخارایی، بی‌تا مدنی و حسن امیدوار

| آدینه ۲۸ اردی‌بهشت ۱۴۰۳

| فایل شنیداری: 👇
بخارایی: https://drive.google.com/file/d/1hudTr163Fbbg7WYr9jVIfCQBAW8rNjYP/view

کل برنامه: https://drive.google.com/file/d/1ffzG-tqnnJw4T6JiqBCLl4ZHU2W4Q7Ju/view

| فایل دیداری: 👇
بخارایی: https://drive.google.com/file/d/10xPrk38ZvSWNJuZJApJafyOcYaa9F6EB/view

کل برنامه: https://drive.google.com/file/d/1pg6wWyTZGRczxlSVGSGr1wPiZ7TdMbmY/view

| #احمد_بخارایی: سه نگاه به مقوله‌ی کار و کارگر می‌توان داشت که سه «فهم» را به دنبال دارد:

۱ـ «فهم مشاهده‌ای» و توصیفی مانند این که بگوییم در ۱ می سال ۱۸۸۶ فراخوان اعتصاب سراسری کارگران در امریکا برای کاهش ساعت کار از ۱۴ به ۸ ساعت در میان ۱۲۰۰ کارخانه و کشته شدن تعدادی از کارگران معترض توأم با انفجار به وقوع پیوست. یا این‌که گفته شود #حقوق_کار از سوی سازمان بین‌المللی کار عبارت است از:
ـ آزادی انجمنی،
ـ حق چانه‌زنی جمعی،
ـ ممنوعیت #کار_اجباری،
ـ حذف #کار_کودکان،
ـ عدم #تبعیض در استخدام.

۲ـ «فهم تبیینی» مانند این که بگوییم چرا شورای اسلامی کار در ایران که بنا به قانون در کارگاه‌های بیش از ۳۶ کارگر تشکیل می‌شود با اتحادیه یا انجمن کارگری واقعی تفاوت اساسی دارد، زیرا در این شوراها بیش از نیمی از اعضا منتخب مدیریت است. یا این‌که پاسخ داده شود چرا در ایران فقط حدود ۱۰ درصد قراردادهای کارگری جنبه‌ی رسمی دارد و کارگر چگونه احساس #امنیت_شغلی نمی‌کند؟
این دو نوع فهم را #ماکس_وبر مطرح کرد اما جای خالی فهم سومی احساس می‌شود که نامش را «فهم اخلاقی» می‌گذاریم.

۳ـ «فهم اخلاقی» #دیوید_گریبر از مشاغلی نام می‌برد که صفت «مزخرف» دارد. این مشاغل، بی معنا هستند. هر چند درآمد خوبی دارند مانند استخدام شدن یک فرد برای این‌که صرفاً مشغول به نظر برسد. یا شغلی مانند فشار دادن کلید آسانسور یا کارهایی که دیگران مهم به نظر برسند مانند دربانی هتل‌ها.
در ایران زباله‌گردی و بسیاری از دست‌فروشی‌ها می‌توانند مثالی برای این مشاغل مزخرف باشند. چرا این مشاغل، مزخرف هستند و بالاتر از این اساساً چرا حق واقعی کارگران در مشاغل غیر مزخرف هم داده نمی‌شود؟

حق واقعی چیست؟ آیا صرفاً همان است که در قرارداد رسمی بین #کارگر و #کارفرما قید شده‌است؟ آیا «درست بودن» قراردادها به معنای «خوب بودن» آن‌ها برای کارگران است؟

می‌دانیم که مبنای درست بودن که توافق طرفین است با مبنای خوب بودن که یک نوع ارزش‌گذاری است تفاوت دارد و هر «درست»ی، لزوماً «خوب» نیست!
#ارسطو می‌گوید: هر آن‌چه درست است، عادلانه است.

بنابراین در «فهم اخلاقی» با مفهوم «#عدالت» مواجه می‌شویم. اما نگاه دیگری می‌گوید که: خروجی عدالت، «#سعادت» است. پس اینک با مفهوم «سعادت» روبه‌رو هستیم. در «فهم اخلاقی» می‌خواهیم تحلیل کنیم که مقوله‌ی کار و #کارگری چگونه به عدالت و سعادت نزدیک می‌شود و چقدر فاصله دارد؟ پس خط‌کش ما در اندازه‌گیری در این‌جا مقوله‌ی #اخلاق و #فلسفه آن است نه همانند فهم تبیینی، خط‌کش #قانون و آیین‌نامه و قرارداد رسمی!

چهار نگاه به مفهوم «سعادت» وجود دارد:
۱ـ تکلیف‌گرایی کانتی که خیر و خوبی را در انجام وظیفه و حسن نیت می‌داند.
۲ـ فایده‌گرایی آمریکایی و غربی که بنا بر آن یک عمل تا آن‌جا که در جهت حصول و تولید بزرگ‌ترین خوشی و سعادت برای بزرگ‌ترین عده باشد درست و حق است. این نگاه امثال #جان_استوارت_میل و #جرمی_بنتام است که عمدتاً سعادت را مساوی لذت قلمداد می‌کنند و #دموکراسی برآمده از این منظومه را می‌ستایند.
۳ـ فراطبیعت‌گرایی که سعادت اخروی را مد نظر دارند.
۴ـ کمال‌محوری در تعریف سعادت: سعادت یعنی رسیدن به «کمال»! حال این کمال چیست؟ کمال‌گرایی را می‌توان در سه سطح خرد، میانه و کلان تعریف کرد.
در سطح خرد با واحد تحلیل فرد و گروه، منظور #عزت_نفس و خودکارآمدی کارگر است.

آیا کار کارگر او را با عزت نفس مواجه می‌کند و او احساس کارآمدی دارد؟ به نظر نمی‌رسد اکثر کارهای کارگران مقوم عزت نفس و خود کارآمدی باشد. کارگر، مجبور به تحمل زیاد و درخواست اندک است. در سطح میانه، پویایی سازمانی و جلوگیری از #فرسودگی_شغلی و عدم احساس #ازخودبیگانگی و #ازجامعه‌بیگانگی به قول #ملوین_سیمن مد نظر است. | ادامه:👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2024/04/blog-post_26.html#more

⚠️ بازپخش پست‌ها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |