Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
🍂 حرفِ مسمار شد و باز نَفَس بند آمد!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/627
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
وقتی که زلزالِ ملعونیّت، استُنِ حنّانۀ هستی، و بلکه هستیِّ هستیآفرین را خَم کند؛ از قدمها و قلمها، جز پریشان رفتن و پریشان گفتن، انتظار دیگری نیست.
و این #پریشانی، پَرّی از شأن آن پَریشأنِ حیرانی، حضرتِ حورایِ إنسیه و الإنسیة الحوراء؛ فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.
شرح کلماتی که خواهید خواند، حاضر است، ولی شرحۀ دل در این مصیبت؛ مانع از مشروحگفتن. پس به پریشانگوئی و ایجازِ این شکسته، جابرانه و کریمانه نظر نمائید ...
─═༅࿇༅✿❀✿༅࿇༅═─
تمام آنچه که منتسَب به حضراتِ سرّ الله -یعنی ائمه اطهار ع- است، از باطن تا ظاهر؛ خودِ سرّ الله است. پس؛ تمثیل، تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و امثالهم نیست، بلکه خودِ حقیقت است که یا به تنزیل ظهور یافته، یا به خودیِ خود، ظاهر است.
🔳 شهادت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها، شهادتِ #اطلاق است، که همان شهادتِ #بینونت_صفتی است، بدین معنا که این شهادت؛ در بینِ حقیقیِ «کوچهٔ تشتّت و کثرت»، وَ «بیتِ جمع و وحدت» میباشد.
(#بینونة_عزلة؛ بینونتِ مرسوم است - #بینونة_صفة؛ بینِ حقیقی است که طرفینِ حدّی ندارد)
🔳 به میخِ گداختهی #آه ِ #جلالت، بین دیوارِ «تعیّن و جمال»، وَ دربِ «لاتعیّن و جلال»،
🔳 به شعلهی نارِ #کثرت و #بغض، از بیرون از بیت (یعنی #کوچه_تشتت)، وَ نار #وحدت و #حبّ از داخلِ بیت،
🔳 در مکانت #اطلاق، که نه به حدّ خلوتِ بیت؛ مختفی است و نه به حدّ جلوَتِ کوچه؛ منجلی است،
🔳 بلکه؛ در مکانت جامعیّتِ «جامعُ الشتّات» بودنِ #اطلاق،
#جسارت به عین شخصیِ #شهادت صورت میگیرد و بلکه؛ #وجود دارد (و بلکه نفسیّتِ #وجود است).
دائماً این جسارت و شهادت، به نفْسِ شهامت و رشادتِ فاطمیّت و اطلاق - یعنی حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها -، برقرار است،
و آن که (یعنی «#عمر» ملعون) کوچهای است (یعنی؛ اهل کوچۀ تشتّت است) و بلکه؛ نفْسِ کوچۀ تشتّت است (بلکه؛ تشدیدِ تشتّت است)، و «#عامرانه» و #عامدانه، مصدرِ ویرانیِ این #ویرانه است، به مجالِ #اطلاق [بدین معنا که؛ تا نقطهی جامعیّتِ تشتّت کوچه و تجمّعِ بیت، یعنی؛ پشت درب، تشریف میآورند و مجال میدهند] احراقِ باب میکند.🔥
🔳 #باب [که در حقیقت به معنای #نهایت و #غایت است]؛ خودیّت و تمامیّتِ «بیتُالله»، و بلکه؛ خودیّت و تمامیّتِ «الله»(جلّ جلاله) است.
و سوزاندنِ آن، نه تنها سوزاندنِ بیتُالله، بلکه؛ سوزاندنِ «تمامیّتِ بیتُالله»، و بلکه؛ سوزاندنِ «الله»جلّ جلاله است.
و دربانِ باب؛ موجِدِ باب است (موجِد باب الله، موجِدِ بابِ «بیت الله»، و ...) و اوست که تمامیّت اطلاقی را، تمامیّت است.
💠 حضرت فاطمه سلاماللهعلیها [که خودِ اطلاق هستند و تمامیّتِ اطلاقی را تمامیّت میباشند]؛ دربانِ موجِد «بابُالله، بابِ بیتُالله، و [بلکه] الله» میباشند که به هر بیانِ بی بیان، شهید بشوند؛ در نقطهٔ #باب، و بلکه بابیّتِ باب، #شهیده هستند.
🔥 دوّمی ملعون؛ نه تنها آثار، نه تنها افعال، نه تنها صفات، نه تنها ذات مطلقِ خداوند، بلکه ذاتیّت ذات و تمامیّت اطلاق را به لگدِ عداوت و کینه، و دشنۀ #مسمار، و فشارِ درب و دیوار، به شهادت رسانید.
که نه تنها در یک #دم، بلکه #دمادم حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها را شهید میسازد و در اصل، آن ملعون، چیزی نیست جز قاتلِ فاطمیّت و اطلاق و عصمت و جلالَت، یعنی شخصِ شخیصِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.
🔥اللهم العنهما في مکنون السرّ و ظاهر العلانیة...
◆◈◆◈◆رشحهای از شرح!◆◈◆◈◆
🍁 تمام اشارات فوق، بابی است از سخنهای معرفتی، و دردهایِ این مصیبت ولی در شبِ شهادت، مجالِ شرحِ مفصل نیست.
🔥📌فقط اشارهای از #نار ، و #مسمار را بخوانید تا چیزی از ملعونیّتِ ابابکر و عمر ملعون روشن گردد و لعنی از سرائر دل داشته باشید:
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
🍂 حرفِ مسمار شد و باز نَفَس بند آمد!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/627
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
وقتی که زلزالِ ملعونیّت، استُنِ حنّانۀ هستی، و بلکه هستیِّ هستیآفرین را خَم کند؛ از قدمها و قلمها، جز پریشان رفتن و پریشان گفتن، انتظار دیگری نیست.
و این #پریشانی، پَرّی از شأن آن پَریشأنِ حیرانی، حضرتِ حورایِ إنسیه و الإنسیة الحوراء؛ فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.
شرح کلماتی که خواهید خواند، حاضر است، ولی شرحۀ دل در این مصیبت؛ مانع از مشروحگفتن. پس به پریشانگوئی و ایجازِ این شکسته، جابرانه و کریمانه نظر نمائید ...
─═༅࿇༅✿❀✿༅࿇༅═─
تمام آنچه که منتسَب به حضراتِ سرّ الله -یعنی ائمه اطهار ع- است، از باطن تا ظاهر؛ خودِ سرّ الله است. پس؛ تمثیل، تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و امثالهم نیست، بلکه خودِ حقیقت است که یا به تنزیل ظهور یافته، یا به خودیِ خود، ظاهر است.
🔳 شهادت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها، شهادتِ #اطلاق است، که همان شهادتِ #بینونت_صفتی است، بدین معنا که این شهادت؛ در بینِ حقیقیِ «کوچهٔ تشتّت و کثرت»، وَ «بیتِ جمع و وحدت» میباشد.
(#بینونة_عزلة؛ بینونتِ مرسوم است - #بینونة_صفة؛ بینِ حقیقی است که طرفینِ حدّی ندارد)
🔳 به میخِ گداختهی #آه ِ #جلالت، بین دیوارِ «تعیّن و جمال»، وَ دربِ «لاتعیّن و جلال»،
🔳 به شعلهی نارِ #کثرت و #بغض، از بیرون از بیت (یعنی #کوچه_تشتت)، وَ نار #وحدت و #حبّ از داخلِ بیت،
🔳 در مکانت #اطلاق، که نه به حدّ خلوتِ بیت؛ مختفی است و نه به حدّ جلوَتِ کوچه؛ منجلی است،
🔳 بلکه؛ در مکانت جامعیّتِ «جامعُ الشتّات» بودنِ #اطلاق،
#جسارت به عین شخصیِ #شهادت صورت میگیرد و بلکه؛ #وجود دارد (و بلکه نفسیّتِ #وجود است).
دائماً این جسارت و شهادت، به نفْسِ شهامت و رشادتِ فاطمیّت و اطلاق - یعنی حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها -، برقرار است،
و آن که (یعنی «#عمر» ملعون) کوچهای است (یعنی؛ اهل کوچۀ تشتّت است) و بلکه؛ نفْسِ کوچۀ تشتّت است (بلکه؛ تشدیدِ تشتّت است)، و «#عامرانه» و #عامدانه، مصدرِ ویرانیِ این #ویرانه است، به مجالِ #اطلاق [بدین معنا که؛ تا نقطهی جامعیّتِ تشتّت کوچه و تجمّعِ بیت، یعنی؛ پشت درب، تشریف میآورند و مجال میدهند] احراقِ باب میکند.🔥
🔳 #باب [که در حقیقت به معنای #نهایت و #غایت است]؛ خودیّت و تمامیّتِ «بیتُالله»، و بلکه؛ خودیّت و تمامیّتِ «الله»(جلّ جلاله) است.
و سوزاندنِ آن، نه تنها سوزاندنِ بیتُالله، بلکه؛ سوزاندنِ «تمامیّتِ بیتُالله»، و بلکه؛ سوزاندنِ «الله»جلّ جلاله است.
و دربانِ باب؛ موجِدِ باب است (موجِد باب الله، موجِدِ بابِ «بیت الله»، و ...) و اوست که تمامیّت اطلاقی را، تمامیّت است.
💠 حضرت فاطمه سلاماللهعلیها [که خودِ اطلاق هستند و تمامیّتِ اطلاقی را تمامیّت میباشند]؛ دربانِ موجِد «بابُالله، بابِ بیتُالله، و [بلکه] الله» میباشند که به هر بیانِ بی بیان، شهید بشوند؛ در نقطهٔ #باب، و بلکه بابیّتِ باب، #شهیده هستند.
🔥 دوّمی ملعون؛ نه تنها آثار، نه تنها افعال، نه تنها صفات، نه تنها ذات مطلقِ خداوند، بلکه ذاتیّت ذات و تمامیّت اطلاق را به لگدِ عداوت و کینه، و دشنۀ #مسمار، و فشارِ درب و دیوار، به شهادت رسانید.
که نه تنها در یک #دم، بلکه #دمادم حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها را شهید میسازد و در اصل، آن ملعون، چیزی نیست جز قاتلِ فاطمیّت و اطلاق و عصمت و جلالَت، یعنی شخصِ شخیصِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.
🔥اللهم العنهما في مکنون السرّ و ظاهر العلانیة...
◆◈◆◈◆رشحهای از شرح!◆◈◆◈◆
🍁 تمام اشارات فوق، بابی است از سخنهای معرفتی، و دردهایِ این مصیبت ولی در شبِ شهادت، مجالِ شرحِ مفصل نیست.
🔥📌فقط اشارهای از #نار ، و #مسمار را بخوانید تا چیزی از ملعونیّتِ ابابکر و عمر ملعون روشن گردد و لعنی از سرائر دل داشته باشید:
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
💦حرفِ مسمار شد و باز نَفَس بند آمد!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/627
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
وقتی که زلزالِ ملعونیّت، استُنِ حنّانۀ هستی، و بلکه هستیِّ هستیآفرین را خَم کند؛ از قدمها و قلمها، جز پریشان رفتن و پریشان گفتن،…
💦حرفِ مسمار شد و باز نَفَس بند آمد!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/627
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
وقتی که زلزالِ ملعونیّت، استُنِ حنّانۀ هستی، و بلکه هستیِّ هستیآفرین را خَم کند؛ از قدمها و قلمها، جز پریشان رفتن و پریشان گفتن،…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🔳
🔥 نار؛ خودِ «شعله کشیدن» و نفسِ «شدّت» است.
🔹نارِ وحدت؛ همان آتش و شدّتِ حبّ است که «حُبّ الله نارٌ ».
🔸نارِ کثرت؛ همان آتش و شدّتِ بغض است.
☑️ به دل، این تلخیص را بخوانید:
🔹 الله = «لا هو الا هو» = مستجمع جمیع صفات جلال و جمال
🔹 حبّ الله = حبِّ «لا هو الا هو»
🔰 اگر در عالم حدّ، حبّ الله را نظر کنیم؛
#الله وجود دارد، و حبّ به او، بعد از وجود داشتنِ «الله» است.
🔰 امّا از منظر عالم نور و بالنورانیّة؛
«حبّ الله»؛ اَللهیّتِ #الله و شدّتِ #الله است.
هر تعیّنی؛ بغض است .
#آتش بغض = #ماندن به حدّ و تعیّن است.
نقطه جمعیۀ نارِ نور (نار حبّ) و نارِ نار (نارِ بغض)؛ آن است که نه به حدّ خلوَتِ «حبّ» متوقف است و نه به حدّ جلوَتِ «بغض». بلکه جامع است و همان #اطلاق میباشد.
🔥 امّا ابابکر و عمر ملعون، نه در حدّ جلوَت بغض، بلکه به نفسِ اطلاق؛ جسارتِ به اطلاق #هستند (دقت شودکه؛ #هستند و نه اینکه صرفاً و تنها در فعل، #جسارت_میکنند).
به نفْسِ جسارت و ضربۀ عمر ملعون، #مسمار آن نفسِ جسارت، قتّالۀ حضرتِ اطلاق(س) شد و #آه حضرت(س)، تمامِ «هــو»ی غیب الغیوب را منصهٔ مظلومیّت، نمایان ساخت.
🔲 تمامِ «#هو»ی غیب، در «#آه »ِ شهود، متجلّی است.
«#آه » همان «#هو»ست، که؛ در تأویلِ «هو»، میفرمایند(ع):
◾️『 الْهَاءُ تَثْبِيتٌ لِلثَّابِتِ وَ الْوَاوُ إِشَارَةٌ إِلَى الْغَائِبِ عَنْ دَرْكِ الْأَبْصَارِ وَ لَمْسِ الْحَوَاسِّ ؛📚التوحيد للصدوق،ص۸۸ 』◾️
[در سیر سالک] هاء؛ جمال است و، واو؛ جلال حقّ.
در اسم عَلَمِ «هو»؛ اگر واو ِجلال، در ابتدا آمد و سوزاند و سوزاند و سوزاند و بیچارهات کرد و قلب به الف شد؛ محصولش فغانی شد به اسم و داغِ «#آه» .
در تحلیل؛
«هو»قوسِ صعود است و «آه» قوسِ نزول.
«هو»ی قوسِ صعود، وقتی عروج کرد، به «آه»ِ قوسِ نزول، رجعت میکند که؛
#آه در تحلیل؛ «ا» و «ه» میباشد.
«ا»ی تیزی (مدّ محکمی - مستحکمی - جمال)، و «ه»ی محکمی (جلال).
«#آه»؛ اسم خداست منتها نه از ریشهٔ «سموّ»ِ اسم (سموّ؛ به معنایِ علَم و نشان)، بلکه از ریشهٔ «وسم»ِ اسم (به معنای داغ، و علامت گذاشتن) که #داغ_مطلق است.
🔲 «آه» از سویدای دل میآید. از آن نقطه که «#هوا» رفته و جز بیقراریِ «#هو» نمانده. از آن مکانت که بیچارهاش شدی. از آن #دربدری (#باب و بابیّت باب)، از سوختن و خاکستر شدن، دودِ خاکسترش بلند میشود، و میشود «#آه» ...
🔲 «#آه» ؛ داغ مسمّاست. «آه» داغِ «هو»ست.
📌 #مسمار (میخ) یک #محکمی دارد و یک مدِّ محکمی (که #مستحکمی است).
محکمی آن؛ آن نقطهای است که ضربه به آن میزنند.
و مدّ محکمی آن؛ تیزی کشیدگیِ آن است.
محکمی؛ پنهان است.
مستحکمی (مدّ محکمی)؛ آشکار است.
آه ...😭
ناخودآگاه شود نالۀ ما «وا اُمّاه»
تا که مسمار ببینیم به روی درها
حرف #مسمار شد و باز نفس بند آمد
باز هم لرزه نشسته به همه پیکرها
📌 دشمنِ اطلاق (عمر ملعون)، #آه را به #مسمار به شهادت میرساند.
📌 #مسمار؛ اسم آلتِ از #سمر است.
و "سَمَر" در عربی به معنایِ این است که؛ درب را با #مسمار بست.
(آه 😭- بمیرم )
#سامری از ریشهی #سمر است.
#سامری امّت ؛ عمر ملعون است که نه اینکه صرفاً #مسمار است، بلکه #مسمار را مسمار است. نه اینکه فقط باب را به مسمارِ عداوت بر حقیقتِ اطلاق و فاطمیّت -یعنی حضرت فاطمه س- بست، بلکه 👈🏻 خودِ «بستنِ باب به مسمارِ عداوت بر حقیقتِ فاطمیّت و اطلاق» است.
ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز
او خورد زمین و من بُریدم آن روز
از پهلویِ میخ کوبِ زهرا آن روز
با دستِ خودم میخ کشیدم آن روز 💧
🍂 وامصیبتاه!
یا زهرا سلام الله علیها 💧
إن شاء الله؛ از سرائرِ وجود، و دَم به دَم، لاعنِ ابابکر و عمر ملعون و تمام تابعینشان باشید.
🔥اللّهمَّ العن الجبت و الطاغوت و النعثل و حزبهم الأشرار، لا تعدّ و لا تحصی
#مسمار_عداوت
#موجد_باب_بیتالله
#موجد_باب_الله
🔔 #موجد_اطلاقی_واجب
#آه
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🔥 نار؛ خودِ «شعله کشیدن» و نفسِ «شدّت» است.
🔹نارِ وحدت؛ همان آتش و شدّتِ حبّ است که «حُبّ الله نارٌ ».
🔸نارِ کثرت؛ همان آتش و شدّتِ بغض است.
☑️ به دل، این تلخیص را بخوانید:
🔹 الله = «لا هو الا هو» = مستجمع جمیع صفات جلال و جمال
🔹 حبّ الله = حبِّ «لا هو الا هو»
🔰 اگر در عالم حدّ، حبّ الله را نظر کنیم؛
#الله وجود دارد، و حبّ به او، بعد از وجود داشتنِ «الله» است.
🔰 امّا از منظر عالم نور و بالنورانیّة؛
«حبّ الله»؛ اَللهیّتِ #الله و شدّتِ #الله است.
هر تعیّنی؛ بغض است .
#آتش بغض = #ماندن به حدّ و تعیّن است.
نقطه جمعیۀ نارِ نور (نار حبّ) و نارِ نار (نارِ بغض)؛ آن است که نه به حدّ خلوَتِ «حبّ» متوقف است و نه به حدّ جلوَتِ «بغض». بلکه جامع است و همان #اطلاق میباشد.
🔥 امّا ابابکر و عمر ملعون، نه در حدّ جلوَت بغض، بلکه به نفسِ اطلاق؛ جسارتِ به اطلاق #هستند (دقت شودکه؛ #هستند و نه اینکه صرفاً و تنها در فعل، #جسارت_میکنند).
به نفْسِ جسارت و ضربۀ عمر ملعون، #مسمار آن نفسِ جسارت، قتّالۀ حضرتِ اطلاق(س) شد و #آه حضرت(س)، تمامِ «هــو»ی غیب الغیوب را منصهٔ مظلومیّت، نمایان ساخت.
🔲 تمامِ «#هو»ی غیب، در «#آه »ِ شهود، متجلّی است.
«#آه » همان «#هو»ست، که؛ در تأویلِ «هو»، میفرمایند(ع):
◾️『 الْهَاءُ تَثْبِيتٌ لِلثَّابِتِ وَ الْوَاوُ إِشَارَةٌ إِلَى الْغَائِبِ عَنْ دَرْكِ الْأَبْصَارِ وَ لَمْسِ الْحَوَاسِّ ؛📚التوحيد للصدوق،ص۸۸ 』◾️
[در سیر سالک] هاء؛ جمال است و، واو؛ جلال حقّ.
در اسم عَلَمِ «هو»؛ اگر واو ِجلال، در ابتدا آمد و سوزاند و سوزاند و سوزاند و بیچارهات کرد و قلب به الف شد؛ محصولش فغانی شد به اسم و داغِ «#آه» .
در تحلیل؛
«هو»قوسِ صعود است و «آه» قوسِ نزول.
«هو»ی قوسِ صعود، وقتی عروج کرد، به «آه»ِ قوسِ نزول، رجعت میکند که؛
#آه در تحلیل؛ «ا» و «ه» میباشد.
«ا»ی تیزی (مدّ محکمی - مستحکمی - جمال)، و «ه»ی محکمی (جلال).
«#آه»؛ اسم خداست منتها نه از ریشهٔ «سموّ»ِ اسم (سموّ؛ به معنایِ علَم و نشان)، بلکه از ریشهٔ «وسم»ِ اسم (به معنای داغ، و علامت گذاشتن) که #داغ_مطلق است.
🔲 «آه» از سویدای دل میآید. از آن نقطه که «#هوا» رفته و جز بیقراریِ «#هو» نمانده. از آن مکانت که بیچارهاش شدی. از آن #دربدری (#باب و بابیّت باب)، از سوختن و خاکستر شدن، دودِ خاکسترش بلند میشود، و میشود «#آه» ...
🔲 «#آه» ؛ داغ مسمّاست. «آه» داغِ «هو»ست.
📌 #مسمار (میخ) یک #محکمی دارد و یک مدِّ محکمی (که #مستحکمی است).
محکمی آن؛ آن نقطهای است که ضربه به آن میزنند.
و مدّ محکمی آن؛ تیزی کشیدگیِ آن است.
محکمی؛ پنهان است.
مستحکمی (مدّ محکمی)؛ آشکار است.
آه ...😭
ناخودآگاه شود نالۀ ما «وا اُمّاه»
تا که مسمار ببینیم به روی درها
حرف #مسمار شد و باز نفس بند آمد
باز هم لرزه نشسته به همه پیکرها
📌 دشمنِ اطلاق (عمر ملعون)، #آه را به #مسمار به شهادت میرساند.
📌 #مسمار؛ اسم آلتِ از #سمر است.
و "سَمَر" در عربی به معنایِ این است که؛ درب را با #مسمار بست.
(آه 😭- بمیرم )
#سامری از ریشهی #سمر است.
#سامری امّت ؛ عمر ملعون است که نه اینکه صرفاً #مسمار است، بلکه #مسمار را مسمار است. نه اینکه فقط باب را به مسمارِ عداوت بر حقیقتِ اطلاق و فاطمیّت -یعنی حضرت فاطمه س- بست، بلکه 👈🏻 خودِ «بستنِ باب به مسمارِ عداوت بر حقیقتِ فاطمیّت و اطلاق» است.
ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز
او خورد زمین و من بُریدم آن روز
از پهلویِ میخ کوبِ زهرا آن روز
با دستِ خودم میخ کشیدم آن روز 💧
🍂 وامصیبتاه!
یا زهرا سلام الله علیها 💧
إن شاء الله؛ از سرائرِ وجود، و دَم به دَم، لاعنِ ابابکر و عمر ملعون و تمام تابعینشان باشید.
🔥اللّهمَّ العن الجبت و الطاغوت و النعثل و حزبهم الأشرار، لا تعدّ و لا تحصی
#مسمار_عداوت
#موجد_باب_بیتالله
#موجد_باب_الله
🔔 #موجد_اطلاقی_واجب
#آه
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
🍂 ای آنکه بجز خویشتَنَت، جلوه نداری!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/465
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🔲 آنچنان غاصبانه، بعضی کلمات و معانی و تعابیر به تاراج رفتهاند که حتّی تصوّر دقائقِ آن برای افراد خاصّ هم مشکل شده است!
از جمله این کلمات، #جانشین و #جانشینی است.
(⇦ ر.ک: #سخن_سیزدهم_حقیقة_التوحید در #کانال_معرفة_الحق.
آدرس: 👈 https://t.me/ehsannil3/277)
💠 جانشینِ حقیقیِ شخص؛ آن است که در تمام مراتبِ وجودی (یعنی #ذات، #صفت، #فعل، #اثر) جانشینِ او باشد.
و این، ممکن نمیشود، إلا اینکه؛
👈 جانشین حقیقی؛ نفس و خودیّت مستخلفٌ عنه است.
⊱⟤ اشکال؛
اگر نفسِ یک نفر، جانشینِ اوست؛ دیگر چه لزومی به مطرح کردنِ «جانشین» است؟! یکباره بگوئیم؛"خودِ او"، و اصلاً سخنی از «جانشین» و «جانشینی» به میان نیاوریم!
🔅 پاسخ:
این معرفت، فقط بالنورانیّة حاصل میشود.
این «خود» را در حدّ خلوَت (حدّ اطلاق) تصوّر کردید که با کثرتِ حقیقی و اطلاقیِ «خلافت»، «مُستَخلَفٌ عَنه»، و «خلیفه» نمیسازد. وقتی یگانگی، اشدّ باشد، «مُستَخلَفٌ عَنه» در خلیفه، ظاهر میشود و این ثنویّتِ مستخلفٌ عنه و خلیفه؛ کثرت نوری (کثرت حقیقی و اطلاقی) است که مؤکّد وحدت نوری است و نه خلافِ آن.
🔻
✅ مطالعه و تدبّر و تأمّل در مبحثِ #اطلاق و #عینیت_شخصی بر خوانندگان توصیه میشود. رجوع شود به؛
https://t.me/ehsannil3/291 👈
https://t.me/ehsannil3/299 👈
🔺
▪️چون در عالمِ کثرات؛ نفوسِ در تعدّدِ ظلمتیاند و از یکدیگر جدا هستند و منفک از هم قلمداد میشوند؛ جانشینِ حقیقی برای افرادِ عالَم کثرات ممکن نیست. و جانشینی در عالَم ظلمت و کثرت؛ تسامحتاً «#جانشین» خوانده میشود.
▪️جانشین در عالَم کثرت؛ فقط در مرتبهای از مراتبِ دانیِ وجود (مثل فعل)، میتواند محقّق شود.
یعنی مثلاً معاونِ یک فرد که به عنوان جانشینِ او در امور است؛ صرفاً در مرتبۀ فعل، و آن هم در بعضی از افعال و امور رئیس خود، جانشینِ اوست. و حتّی در مرتبۀ «فعل» هم جانشینِ مطلقِ مستخلُفٌ عنهِ خویش نیست.
بنابراین مسامحتاً این معاون را جانشینِ رئیس میخوانند. و این لغت، آنطور غاصبانه بکار گرفته شده است که از لطافت و حقیقتِ جانشینی (که جانشینی و خلافت در عالَم نور است) اذهان را دور کرده است.
🔔 الغرض؛
جانشینِ حقیقی، - تنها و فقط - جانشینیِ شخصِ حقیقیِ عالم (یعنی حضرات آلالله؏) برای خودشان است.
ائمۀ اطهار(ع) که جانشین و خلیفۀ باریتعالی هستند؛ از آنجائیست که نَفْسِ حضرت حقّ میباشند. و از این رو، به عینِ شخصی، و در همان مقامی که حضرات آل الله(ع) خلیفۀ خداوند متعال هستند؛ دقیقاً و عیناً و شخصاً خداوند متعال، خلیفۀ نفسِ خویش یعنی ائمۀ اطهار(ع) است.
که در روایات متعدّدی، حضرت رسول اکرم (ص) به اهل بیت مطهّرشان (ع) میفرمایند:
👈♦️ «اللَّهُ خَلِيفَتِي عَلَيْكُم في المحيا و الممات»♦️
(📚تأويل الآيات، ص۷۲۷)
(📚تفسير كنز الدقائق، ج۱۴ص۷۶)
🌱 مقدّمه فوق، مَقْدَمِ بیانی از دلباختگی و عرضِ ارادت به ساحت ملکوتی آن والامقامیست، که از شدّتِ قرب و فنا به حقیقت و مقتدایِ خویش؛ پرهیز از بردنِ اسم خود داشت!
حضرت فاطمی منسَب، والا شوکت، مرآة المرایا، فاطمه أمّ البَنین سلام الله علیها.
🔅 هرچند مقامِ معنایِ مطلبی که خواهید خواند، آنچنانی است که بایستی در استعاره و کتمان، ایهام و تشبیه و امثال، طوری جاری شود تا بیانِ آن، به طعنۀ اهل ظاهر مخدوش نگردد؛ ولی به سفارش بعضی از محبّین، رعایت بینابینی میشود و گوشهای از آن حقیقت، قلمی میگردد.
إن شاء الله آن بزرگوارانی که مطالب #کانال_معرفة_الحق را هنوز به استماعِ دلْ نخوانده، و یا به قبولِ نفسشان مؤکَّد نگشته؛ مرحمت نمایند و ابتدائاً مطالب کانال مذکور را به تدقیق و تأمّل مطالعه فرمایند ...
قصه دراز است و اشارت بس است
دیده فزون دار و سخن مختصر
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🍃 حضرات آل الله علیهم السلام جانشینی دونِ خودشان ندارند.
چرا که از صمدیّت، نفس واحده بودن، و کمالِ مطلق بودنشان؛ جا برای کسِ دیگری نیست. بنابراین کسی جز حضرتشان، جانشینشان نخواهد بود. و آن یکتا وجود؛ هردَم به جلوهای در مقام و سریرِ «جانشین» متجلّی میگردد.
👁🗨 پس با این منظر تماشا کن.
🔳 پیشتر در بیانهایی در مورد #اسم_توقیفی و توقیفی بودنِ اسماءِ حقّ، که از انحصار بودنِ أسماء الحسناست(ع)؛ توضیحاتی بیان شده است.
(مثلاً ر.ک: 👈 https://t.me/ehsannil3/186)
و در بعضی از مقالات همین کانال (#کانال_اللطائف_الإلهیة ) در مورد توقیفی بودن أسماء و القابِ خواصّ یاران آل الله(ع)، مطالبی به جریانِ رزقِ الهی، بیان شد.
(در مورد؛ حضرت #جابر ع، حضرت #سلمان ع ، حضرت #میثم ع، أمکنۀ خاصّ مثل #شام ، #عراق و أزمَنۀ خاصّ مثل #عاشورا و قسّ علی هذا)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
🍂 ای آنکه بجز خویشتَنَت، جلوه نداری!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/465
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🔲 آنچنان غاصبانه، بعضی کلمات و معانی و تعابیر به تاراج رفتهاند که حتّی تصوّر دقائقِ آن برای افراد خاصّ هم مشکل شده است!
از جمله این کلمات، #جانشین و #جانشینی است.
(⇦ ر.ک: #سخن_سیزدهم_حقیقة_التوحید در #کانال_معرفة_الحق.
آدرس: 👈 https://t.me/ehsannil3/277)
💠 جانشینِ حقیقیِ شخص؛ آن است که در تمام مراتبِ وجودی (یعنی #ذات، #صفت، #فعل، #اثر) جانشینِ او باشد.
و این، ممکن نمیشود، إلا اینکه؛
👈 جانشین حقیقی؛ نفس و خودیّت مستخلفٌ عنه است.
⊱⟤ اشکال؛
اگر نفسِ یک نفر، جانشینِ اوست؛ دیگر چه لزومی به مطرح کردنِ «جانشین» است؟! یکباره بگوئیم؛"خودِ او"، و اصلاً سخنی از «جانشین» و «جانشینی» به میان نیاوریم!
🔅 پاسخ:
این معرفت، فقط بالنورانیّة حاصل میشود.
این «خود» را در حدّ خلوَت (حدّ اطلاق) تصوّر کردید که با کثرتِ حقیقی و اطلاقیِ «خلافت»، «مُستَخلَفٌ عَنه»، و «خلیفه» نمیسازد. وقتی یگانگی، اشدّ باشد، «مُستَخلَفٌ عَنه» در خلیفه، ظاهر میشود و این ثنویّتِ مستخلفٌ عنه و خلیفه؛ کثرت نوری (کثرت حقیقی و اطلاقی) است که مؤکّد وحدت نوری است و نه خلافِ آن.
🔻
✅ مطالعه و تدبّر و تأمّل در مبحثِ #اطلاق و #عینیت_شخصی بر خوانندگان توصیه میشود. رجوع شود به؛
https://t.me/ehsannil3/291 👈
https://t.me/ehsannil3/299 👈
🔺
▪️چون در عالمِ کثرات؛ نفوسِ در تعدّدِ ظلمتیاند و از یکدیگر جدا هستند و منفک از هم قلمداد میشوند؛ جانشینِ حقیقی برای افرادِ عالَم کثرات ممکن نیست. و جانشینی در عالَم ظلمت و کثرت؛ تسامحتاً «#جانشین» خوانده میشود.
▪️جانشین در عالَم کثرت؛ فقط در مرتبهای از مراتبِ دانیِ وجود (مثل فعل)، میتواند محقّق شود.
یعنی مثلاً معاونِ یک فرد که به عنوان جانشینِ او در امور است؛ صرفاً در مرتبۀ فعل، و آن هم در بعضی از افعال و امور رئیس خود، جانشینِ اوست. و حتّی در مرتبۀ «فعل» هم جانشینِ مطلقِ مستخلُفٌ عنهِ خویش نیست.
بنابراین مسامحتاً این معاون را جانشینِ رئیس میخوانند. و این لغت، آنطور غاصبانه بکار گرفته شده است که از لطافت و حقیقتِ جانشینی (که جانشینی و خلافت در عالَم نور است) اذهان را دور کرده است.
🔔 الغرض؛
جانشینِ حقیقی، - تنها و فقط - جانشینیِ شخصِ حقیقیِ عالم (یعنی حضرات آلالله؏) برای خودشان است.
ائمۀ اطهار(ع) که جانشین و خلیفۀ باریتعالی هستند؛ از آنجائیست که نَفْسِ حضرت حقّ میباشند. و از این رو، به عینِ شخصی، و در همان مقامی که حضرات آل الله(ع) خلیفۀ خداوند متعال هستند؛ دقیقاً و عیناً و شخصاً خداوند متعال، خلیفۀ نفسِ خویش یعنی ائمۀ اطهار(ع) است.
که در روایات متعدّدی، حضرت رسول اکرم (ص) به اهل بیت مطهّرشان (ع) میفرمایند:
👈♦️ «اللَّهُ خَلِيفَتِي عَلَيْكُم في المحيا و الممات»♦️
(📚تأويل الآيات، ص۷۲۷)
(📚تفسير كنز الدقائق، ج۱۴ص۷۶)
🌱 مقدّمه فوق، مَقْدَمِ بیانی از دلباختگی و عرضِ ارادت به ساحت ملکوتی آن والامقامیست، که از شدّتِ قرب و فنا به حقیقت و مقتدایِ خویش؛ پرهیز از بردنِ اسم خود داشت!
حضرت فاطمی منسَب، والا شوکت، مرآة المرایا، فاطمه أمّ البَنین سلام الله علیها.
🔅 هرچند مقامِ معنایِ مطلبی که خواهید خواند، آنچنانی است که بایستی در استعاره و کتمان، ایهام و تشبیه و امثال، طوری جاری شود تا بیانِ آن، به طعنۀ اهل ظاهر مخدوش نگردد؛ ولی به سفارش بعضی از محبّین، رعایت بینابینی میشود و گوشهای از آن حقیقت، قلمی میگردد.
إن شاء الله آن بزرگوارانی که مطالب #کانال_معرفة_الحق را هنوز به استماعِ دلْ نخوانده، و یا به قبولِ نفسشان مؤکَّد نگشته؛ مرحمت نمایند و ابتدائاً مطالب کانال مذکور را به تدقیق و تأمّل مطالعه فرمایند ...
قصه دراز است و اشارت بس است
دیده فزون دار و سخن مختصر
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🍃 حضرات آل الله علیهم السلام جانشینی دونِ خودشان ندارند.
چرا که از صمدیّت، نفس واحده بودن، و کمالِ مطلق بودنشان؛ جا برای کسِ دیگری نیست. بنابراین کسی جز حضرتشان، جانشینشان نخواهد بود. و آن یکتا وجود؛ هردَم به جلوهای در مقام و سریرِ «جانشین» متجلّی میگردد.
👁🗨 پس با این منظر تماشا کن.
🔳 پیشتر در بیانهایی در مورد #اسم_توقیفی و توقیفی بودنِ اسماءِ حقّ، که از انحصار بودنِ أسماء الحسناست(ع)؛ توضیحاتی بیان شده است.
(مثلاً ر.ک: 👈 https://t.me/ehsannil3/186)
و در بعضی از مقالات همین کانال (#کانال_اللطائف_الإلهیة ) در مورد توقیفی بودن أسماء و القابِ خواصّ یاران آل الله(ع)، مطالبی به جریانِ رزقِ الهی، بیان شد.
(در مورد؛ حضرت #جابر ع، حضرت #سلمان ع ، حضرت #میثم ع، أمکنۀ خاصّ مثل #شام ، #عراق و أزمَنۀ خاصّ مثل #عاشورا و قسّ علی هذا)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🍂 ای آنکه بجز خویشتَنَت، جلوه نداری!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/465
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🔲 آنچنان غاصبانه، بعضی کلمات و معانی و تعابیر به تاراج رفتهاند که حتّی تصوّر دقائقِ آن برای افراد خاصّ هم مشکل شده است!
از جمله…
🍂 ای آنکه بجز خویشتَنَت، جلوه نداری!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/465
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🔲 آنچنان غاصبانه، بعضی کلمات و معانی و تعابیر به تاراج رفتهاند که حتّی تصوّر دقائقِ آن برای افراد خاصّ هم مشکل شده است!
از جمله…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🍃࿐
🍃۞ حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«لَا تَجُوزُ الرُّؤْيَةُ مَا لَمْ يَكُنْ
بَيْنَ الرَّائِي وَ الْمَرْئِيِّ هَوَاءٌ لَمْ يَنْفُذْهُ الْبَصَرُ»🔺
✾ تا وقتى كه بینِ بيننده و ديده شده (هدفِ ديد)؛
هوائى نباشد، ديد در آن نفوذ نكند (یعنی؛ دیده نمیشود).
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۹۷
🌿֎⇯بنابراین؛ «هواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ علّتِ رؤیتِ اشیاء است.
که #رؤیت، در رقیقۀ معنا؛
🍃֎⇦ وجودِ واسطۀ مطلقه است که رائی (بیننده) و مرئی (دیده شده) به اعتبارِ آن مکانت؛ معنا پیدا میکنند.
🌿۞ البتّه دقّت شود که:
🍃֎⇦ اوّلًا؛
موضوعِ رؤیت مطرح نیست. بدین معنا که؛ متعلَّق رؤیت، مهمّ نیست. بلکه خالصۀ رؤیت، به «هوا» محقّق است و بس. یعنی؛ کاری به این نداشته باشیم که مرئی (یعنی دیده شده) کیست یا چیست. هر جائی که رؤیتی باشد، فتراک و جان و علّت و حیاتش؛ «هواء» است که جلوهای از جلواتِ واسطۀ مطلقه یعنی حضرات آل الله(ع) است.
🍃֎⇦ ثانیاً؛
رؤیت، خالصۀ درک است. و درک؛ حضورِ مُدْرَک (درک شده) است نزدِ مُدْرِک (درک کننده). بنابراین از آنجا که در روایتِ فوق؛
مطلقِ رؤیت به واسطۀ «هَواء» بیان شده است؛
❂☜ حضورِ حقّﷻ نزد خودش نیز بِـ«الْهَواء» است. که بواقع؛ «الْهَواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ چیزی نیست جز خودیّتِ حقّﷻ.
بدین معنا که؛
❂☜ حضورِ خداوندﷻ نزد خودش، و رؤیتِ خداوندﷻ خودش را؛ به خودیّتِ حقّﷻ، یعنی؛ حضرات آلالله (علیهم السّلام) است.
[ 🔔👆🏻 به مطلب مهمّی اشاره شد که تأمّل میطلبد.]
🍃֎⇦ ثالثاً؛
از طرفی به «هواء»، رؤیت، ممکن است. و از آن طرف؛ «عَماء» از «عَمَیَ» به معنای کوری میآید.
پس دو متقابل داریم؛
❂☜ #رؤیت و #عمی.
یا به عبارتی؛ #درک و #لا_درک.
🌿⇯֎ به چه معنا؟
🍃֎⇦ قرآن میفرماید:
💎『 لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ
وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ
وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ 』💎
✾ ديدگان، اوﷻ را درک نمیكنند
ولى اوﷻ ديدگان را درک میكند
و او لطيف و دانا است.
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۰۳
🌿۞ امّا از کجا و چرا این طور است که دیدگان، اوﷻ را درک نمیکنند؟!
❂☜ از آنجا که حضرتِ «هوﷻ»؛ حقیقتِ بصیرت وُ خودِ نورِ ابصار است. و نه اینکه ابصار در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» هم در طرفی دیگر، و بعد بگوئیم اوﷻ آنچنان جلالتی دارد که این ابصارِ کمسو، درمانده از درکِ آن «هو»ی غیبی هستند!
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که توئی چشمِ مرا #بینائی
جز تو اندر نظرم هیچ کسی میناید
وین عجبتر که تو خودْ رویْ به کس ننمایی
#فخرالدین_عراقی
🌿⇯֎ مطلب، بسیار فراتر از آنی است که در #حدود، تصوّر بشود. چون حضرتِ «هوﷻ»؛ خودِ نورِ ابصار وُ خودِ بینائیِ ابصار است، «ابصار» از درکِ خودیّتشان عاجزند، نه اینکه حضرتِ «هو»ی مطلقﷻ - اَلعیاذُ بالله - نهان در پستوئی باشند وُ ابصار را دسترسیِ حدّی به آن پستو نباشد!
🌿۞ همان طور که در ادامۀ آیه میفرماید:
«وَ هُوَ اللَّطيفُ»؛
🍃֎⇦ حضرتِ «هوﷻ» آنقدر لطیف است که اگر ابصار، در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» در طرفی دیگر، آن «هو»ی حدّیِ تصوّر شده؛ دیگر «لطیف» نیست، بلکه در ضخامتِ تَبَعُّد و دوری است، نه اینکه از «لطافت» در «غیب الغیوب» بودن باشد.
🌿۞ و حضرتِ «هوﷻ» آنچنان «لطیف» است، که جان و حقیقتِ ابصار است. اینچنین است که تحلیلاً بیان میشود: به «لطافتِ مطلق» بودنش؛ «خبیر» مطلق است.
🌿⇯⇦ #لطیف که صفتِ مشبّهه از «لطف» است، به معنای بسیار نزدیک است. و وقتی نزدیکی در زیادت و اطلاق است که؛ مقرِّب و مقرَّب، در دوئیت نباشند و تصریحاً اینکه؛ دو نفس نداشته باشند.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ «لطیف»؛ جانِ ابصار باشد.
🌿⇯⇦ و چون حضرتِ لطیفﷻ، جانِ ابصار و بینائیِ دیدگان است؛
❂☜ «خبیر» مطلق است.
که «خبیر» نیز صفت مشبّهه است و اطلاق را میرساند و وقتی «خبردار بودن» مطلق بود که؛ مُخبِر (خبر دهنده) و مُخبَـــرٌ عنه (چیزی که از آن خبر میدهند) در دوئیت نباشد (دو نفس نداشته باشند)، بلکه؛ «خبیر»، قوامِ وجودی و نفسیِ «مُخبِرٌ عنه» باشد.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ چون «خبیر»؛ جانِ «مخبَرٌ عنه» است،
در اطلاقِ خبردار بودن است.
🌿۞ این حضورِ مطلقِ حضرتِ «هوﷻ» است که به عینِ شخصیِ اینکه در نهایت و اطلاقِ «لطافت» و حضور و قرابت است؛ «هو»ی غیبی است و غیب الغیوب، که؛
🔻«عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن»🔺
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
🍃۞ حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«لَا تَجُوزُ الرُّؤْيَةُ مَا لَمْ يَكُنْ
بَيْنَ الرَّائِي وَ الْمَرْئِيِّ هَوَاءٌ لَمْ يَنْفُذْهُ الْبَصَرُ»🔺
✾ تا وقتى كه بینِ بيننده و ديده شده (هدفِ ديد)؛
هوائى نباشد، ديد در آن نفوذ نكند (یعنی؛ دیده نمیشود).
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۹۷
🌿֎⇯بنابراین؛ «هواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ علّتِ رؤیتِ اشیاء است.
که #رؤیت، در رقیقۀ معنا؛
🍃֎⇦ وجودِ واسطۀ مطلقه است که رائی (بیننده) و مرئی (دیده شده) به اعتبارِ آن مکانت؛ معنا پیدا میکنند.
🌿۞ البتّه دقّت شود که:
🍃֎⇦ اوّلًا؛
موضوعِ رؤیت مطرح نیست. بدین معنا که؛ متعلَّق رؤیت، مهمّ نیست. بلکه خالصۀ رؤیت، به «هوا» محقّق است و بس. یعنی؛ کاری به این نداشته باشیم که مرئی (یعنی دیده شده) کیست یا چیست. هر جائی که رؤیتی باشد، فتراک و جان و علّت و حیاتش؛ «هواء» است که جلوهای از جلواتِ واسطۀ مطلقه یعنی حضرات آل الله(ع) است.
🍃֎⇦ ثانیاً؛
رؤیت، خالصۀ درک است. و درک؛ حضورِ مُدْرَک (درک شده) است نزدِ مُدْرِک (درک کننده). بنابراین از آنجا که در روایتِ فوق؛
مطلقِ رؤیت به واسطۀ «هَواء» بیان شده است؛
❂☜ حضورِ حقّﷻ نزد خودش نیز بِـ«الْهَواء» است. که بواقع؛ «الْهَواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ چیزی نیست جز خودیّتِ حقّﷻ.
بدین معنا که؛
❂☜ حضورِ خداوندﷻ نزد خودش، و رؤیتِ خداوندﷻ خودش را؛ به خودیّتِ حقّﷻ، یعنی؛ حضرات آلالله (علیهم السّلام) است.
[ 🔔👆🏻 به مطلب مهمّی اشاره شد که تأمّل میطلبد.]
🍃֎⇦ ثالثاً؛
از طرفی به «هواء»، رؤیت، ممکن است. و از آن طرف؛ «عَماء» از «عَمَیَ» به معنای کوری میآید.
پس دو متقابل داریم؛
❂☜ #رؤیت و #عمی.
یا به عبارتی؛ #درک و #لا_درک.
🌿⇯֎ به چه معنا؟
🍃֎⇦ قرآن میفرماید:
💎『 لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ
وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ
وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ 』💎
✾ ديدگان، اوﷻ را درک نمیكنند
ولى اوﷻ ديدگان را درک میكند
و او لطيف و دانا است.
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۰۳
🌿۞ امّا از کجا و چرا این طور است که دیدگان، اوﷻ را درک نمیکنند؟!
❂☜ از آنجا که حضرتِ «هوﷻ»؛ حقیقتِ بصیرت وُ خودِ نورِ ابصار است. و نه اینکه ابصار در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» هم در طرفی دیگر، و بعد بگوئیم اوﷻ آنچنان جلالتی دارد که این ابصارِ کمسو، درمانده از درکِ آن «هو»ی غیبی هستند!
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که توئی چشمِ مرا #بینائی
جز تو اندر نظرم هیچ کسی میناید
وین عجبتر که تو خودْ رویْ به کس ننمایی
#فخرالدین_عراقی
🌿⇯֎ مطلب، بسیار فراتر از آنی است که در #حدود، تصوّر بشود. چون حضرتِ «هوﷻ»؛ خودِ نورِ ابصار وُ خودِ بینائیِ ابصار است، «ابصار» از درکِ خودیّتشان عاجزند، نه اینکه حضرتِ «هو»ی مطلقﷻ - اَلعیاذُ بالله - نهان در پستوئی باشند وُ ابصار را دسترسیِ حدّی به آن پستو نباشد!
🌿۞ همان طور که در ادامۀ آیه میفرماید:
«وَ هُوَ اللَّطيفُ»؛
🍃֎⇦ حضرتِ «هوﷻ» آنقدر لطیف است که اگر ابصار، در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» در طرفی دیگر، آن «هو»ی حدّیِ تصوّر شده؛ دیگر «لطیف» نیست، بلکه در ضخامتِ تَبَعُّد و دوری است، نه اینکه از «لطافت» در «غیب الغیوب» بودن باشد.
🌿۞ و حضرتِ «هوﷻ» آنچنان «لطیف» است، که جان و حقیقتِ ابصار است. اینچنین است که تحلیلاً بیان میشود: به «لطافتِ مطلق» بودنش؛ «خبیر» مطلق است.
🌿⇯⇦ #لطیف که صفتِ مشبّهه از «لطف» است، به معنای بسیار نزدیک است. و وقتی نزدیکی در زیادت و اطلاق است که؛ مقرِّب و مقرَّب، در دوئیت نباشند و تصریحاً اینکه؛ دو نفس نداشته باشند.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ «لطیف»؛ جانِ ابصار باشد.
🌿⇯⇦ و چون حضرتِ لطیفﷻ، جانِ ابصار و بینائیِ دیدگان است؛
❂☜ «خبیر» مطلق است.
که «خبیر» نیز صفت مشبّهه است و اطلاق را میرساند و وقتی «خبردار بودن» مطلق بود که؛ مُخبِر (خبر دهنده) و مُخبَـــرٌ عنه (چیزی که از آن خبر میدهند) در دوئیت نباشد (دو نفس نداشته باشند)، بلکه؛ «خبیر»، قوامِ وجودی و نفسیِ «مُخبِرٌ عنه» باشد.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ چون «خبیر»؛ جانِ «مخبَرٌ عنه» است،
در اطلاقِ خبردار بودن است.
🌿۞ این حضورِ مطلقِ حضرتِ «هوﷻ» است که به عینِ شخصیِ اینکه در نهایت و اطلاقِ «لطافت» و حضور و قرابت است؛ «هو»ی غیبی است و غیب الغیوب، که؛
🔻«عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن»🔺
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
✨
🔲 #عینیت
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/299
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔰 بعد از مبحث #اطلاق، گام بسیار مهمّ برای وارد شدن به دقائق مباحثِ توحیدی و معارف خاصّۀ الهی، درکِ «عینیّت»، است.
🔔 پس ان شاءالله عزیزان، پیشتر از خواندنِ این بیان بر…
🔲 #عینیت
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/299
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔰 بعد از مبحث #اطلاق، گام بسیار مهمّ برای وارد شدن به دقائق مباحثِ توحیدی و معارف خاصّۀ الهی، درکِ «عینیّت»، است.
🔔 پس ان شاءالله عزیزان، پیشتر از خواندنِ این بیان بر…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🍃࿐
🌿֎⇯⇦ جمعبندی اینکه؛
«عَماء» - که مقامِ جلالت و خفای حضرتِ «هوﷻ» است -؛ در تعیّن و حدِّ غیبوبت و کوری نیست، بلکه در لُبِّ «غیبُالغیوب» بودن است.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ در قید و حدِّ غیبوبت نمیماند وُ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت میشود، امّا هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در مقامِ عَماء، باقی است.
🍃֎⇦ بنابراین؛
#عماء به خودش؛ پوشیده شده و مخفی است. که خودیّتِ عَماء؛ «هواءٌ» است و هر جایی که «عَماء» در اشاره بیاید، به واقع؛
❂☜ به «هواء» است که به اشاره میآید و از این جهت است که میفرمایند:
🔻«مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»🔺
🌿⇯֎ و بیانِ عباراتِ «مَا فَوْقَهُ» و «مَا تَحْتَهُ» یعنی؛ همهاش، و نه ما فوقِ حدّی و ما تحتِ حدّی، که برویم در بالایی و پائینیِ حدّی، آن طور که عَماء، میانِ یک فوق و تحت محصور باشد!
اینطور نیست!
بلکه؛ ما فوق و ما تحتِ لُبّیِ نوری، مطرح است.
🍃֎⇦ چرا که خداوندﷻ منزّه از فوق و تحتِ حدّی است،
چنان که میفرمایند:
🔻«فَوْقَ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَا يُقَالُ شَيْءٌ فَوْقَهُ»🔺
✾ بالای هر شیئی است،
و گفته نمیشود که بالایش چیزی است.
📚 الإختصاص، ص۲۳۶
🍃֎⇦ و یا میفرمایند:
🔻«لَا يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لَا يَسْبِقُهُ سَابِقٌ»🔺
✾ هیچ بالاروندهای بالایش نمیرود،
و هیچ سبقتگیرندهای از اوﷻ سبقت نمیگیرد.
📚 من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۶۱۳
🍃֎⇦ و یا در دعا میخوانیم:
🔻«الْأَوَّلِ فَلَيْسَ قَبْلَهُ شَيْءٌ
وَ الْآخِرِ فَلَيْسَ بَعْدَهُ شَيْءٌ
وَ الظَّاهِرِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ شَيْءٌ
وَ الْبَاطِنِ فَلَيْسَ دُونَهُ شَيْءٌ»🔺
📚 إقبال الأعمال، (ط - القديمة)، ج۱، ص۴۸۴
🌿⇯⇦ بنابراین؛
«عَماء»؛ قبل و بعد ندارد. و چیزی با خداوندﷻ نیست، چنان که حضرت امام محمّد باقر (؏) میفرمایند:
🔻«كَانَ اللهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَهُ»🔺
📚 التّوحيد، للصّدوق، ص۶۷
🌿⇯ جمعبندی اینکه؛
🍃֎⇦ «هواء»ئی که مطرح شده است، چیزی در کنارِ «عماء» نیست. بلکه #عین_شخصی آن است.
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
🍃֎⇦ پس إن شاء الله معلوم شده باشد که «عَماء» و «هواء»؛ که به ظاهر، متقابِلَیْن هستند (دو متقابل)، یک حقیقتند.
بدین معنا که؛
💫☜ «عَماء» به خودیّتِ خویش؛ که «هواء» میباشد؛ پوشیده شده است، و بـه «هواءٌ»؛ رؤیت میشود.
🌿⇯⇦ بنابراین؛
#عماء؛ باطن و جلالِ «رؤیت» است.
#رؤیت به هواءٌ؛ ظاهر وُ جمالِ «عَماء» است.
🍃 و بِالجمله؛
عَماء؛ #جلال است.
رؤیت به هواءٌ؛ #جمال است.
🌿֎⇦ پس به تحلیل بیان میشود که؛
🌑 «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ خَلْوَت است.
🌕 «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ جَلْوَت است.
🌿⇯⇦ و این دو (که دو جلوه از یک حقیقتاند)؛ عینِ شخصی هستند.
بدین تحلیل که؛
🍃֎⇦ «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
در عالَمِ #خلوت، این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که خودش «هُوَ الظّاهر» است، به عینِ شخصیِ اینکه؛ #باطن است وُ «هُوَ الباطن».
در نتیجه؛
💫☜ خود به خود، و در خود، و از خود، و به سوی خود، و تا خود، «غیبُالغیوبِ» مطلق است و «هـــو» است («هو»؛ اسمِ علَم برای غائب).
🍃֎⇦ «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
در عالَمِ #جلوت؛ این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که عینِ باطن و غیب است.
و در نتیجه؛
💫☜ «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» و «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ».
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
🌿֎⇯⇦ جمعبندی اینکه؛
«عَماء» - که مقامِ جلالت و خفای حضرتِ «هوﷻ» است -؛ در تعیّن و حدِّ غیبوبت و کوری نیست، بلکه در لُبِّ «غیبُالغیوب» بودن است.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ در قید و حدِّ غیبوبت نمیماند وُ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت میشود، امّا هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در مقامِ عَماء، باقی است.
🍃֎⇦ بنابراین؛
#عماء به خودش؛ پوشیده شده و مخفی است. که خودیّتِ عَماء؛ «هواءٌ» است و هر جایی که «عَماء» در اشاره بیاید، به واقع؛
❂☜ به «هواء» است که به اشاره میآید و از این جهت است که میفرمایند:
🔻«مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»🔺
🌿⇯֎ و بیانِ عباراتِ «مَا فَوْقَهُ» و «مَا تَحْتَهُ» یعنی؛ همهاش، و نه ما فوقِ حدّی و ما تحتِ حدّی، که برویم در بالایی و پائینیِ حدّی، آن طور که عَماء، میانِ یک فوق و تحت محصور باشد!
اینطور نیست!
بلکه؛ ما فوق و ما تحتِ لُبّیِ نوری، مطرح است.
🍃֎⇦ چرا که خداوندﷻ منزّه از فوق و تحتِ حدّی است،
چنان که میفرمایند:
🔻«فَوْقَ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَا يُقَالُ شَيْءٌ فَوْقَهُ»🔺
✾ بالای هر شیئی است،
و گفته نمیشود که بالایش چیزی است.
📚 الإختصاص، ص۲۳۶
🍃֎⇦ و یا میفرمایند:
🔻«لَا يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لَا يَسْبِقُهُ سَابِقٌ»🔺
✾ هیچ بالاروندهای بالایش نمیرود،
و هیچ سبقتگیرندهای از اوﷻ سبقت نمیگیرد.
📚 من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۶۱۳
🍃֎⇦ و یا در دعا میخوانیم:
🔻«الْأَوَّلِ فَلَيْسَ قَبْلَهُ شَيْءٌ
وَ الْآخِرِ فَلَيْسَ بَعْدَهُ شَيْءٌ
وَ الظَّاهِرِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ شَيْءٌ
وَ الْبَاطِنِ فَلَيْسَ دُونَهُ شَيْءٌ»🔺
📚 إقبال الأعمال، (ط - القديمة)، ج۱، ص۴۸۴
🌿⇯⇦ بنابراین؛
«عَماء»؛ قبل و بعد ندارد. و چیزی با خداوندﷻ نیست، چنان که حضرت امام محمّد باقر (؏) میفرمایند:
🔻«كَانَ اللهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَهُ»🔺
📚 التّوحيد، للصّدوق، ص۶۷
🌿⇯ جمعبندی اینکه؛
🍃֎⇦ «هواء»ئی که مطرح شده است، چیزی در کنارِ «عماء» نیست. بلکه #عین_شخصی آن است.
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
🍃֎⇦ پس إن شاء الله معلوم شده باشد که «عَماء» و «هواء»؛ که به ظاهر، متقابِلَیْن هستند (دو متقابل)، یک حقیقتند.
بدین معنا که؛
💫☜ «عَماء» به خودیّتِ خویش؛ که «هواء» میباشد؛ پوشیده شده است، و بـه «هواءٌ»؛ رؤیت میشود.
🌿⇯⇦ بنابراین؛
#عماء؛ باطن و جلالِ «رؤیت» است.
#رؤیت به هواءٌ؛ ظاهر وُ جمالِ «عَماء» است.
🍃 و بِالجمله؛
عَماء؛ #جلال است.
رؤیت به هواءٌ؛ #جمال است.
🌿֎⇦ پس به تحلیل بیان میشود که؛
🌑 «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ خَلْوَت است.
🌕 «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ جَلْوَت است.
🌿⇯⇦ و این دو (که دو جلوه از یک حقیقتاند)؛ عینِ شخصی هستند.
بدین تحلیل که؛
🍃֎⇦ «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
در عالَمِ #خلوت، این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که خودش «هُوَ الظّاهر» است، به عینِ شخصیِ اینکه؛ #باطن است وُ «هُوَ الباطن».
در نتیجه؛
💫☜ خود به خود، و در خود، و از خود، و به سوی خود، و تا خود، «غیبُالغیوبِ» مطلق است و «هـــو» است («هو»؛ اسمِ علَم برای غائب).
🍃֎⇦ «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
در عالَمِ #جلوت؛ این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که عینِ باطن و غیب است.
و در نتیجه؛
💫☜ «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» و «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ».
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
✨
🔲 #عینیت
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/299
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔰 بعد از مبحث #اطلاق، گام بسیار مهمّ برای وارد شدن به دقائق مباحثِ توحیدی و معارف خاصّۀ الهی، درکِ «عینیّت»، است.
🔔 پس ان شاءالله عزیزان، پیشتر از خواندنِ این بیان بر…
🔲 #عینیت
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/299
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔰 بعد از مبحث #اطلاق، گام بسیار مهمّ برای وارد شدن به دقائق مباحثِ توحیدی و معارف خاصّۀ الهی، درکِ «عینیّت»، است.
🔔 پس ان شاءالله عزیزان، پیشتر از خواندنِ این بیان بر…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🚩
🍀 قدم دوّم - طهارت مطلقه را بشناسیم؛
در عالم حدود؛ برای طهارت، متعلَّق در نظر گرفته میشود. یعنی با بیانِ «طهارت»؛ ذهن به این سوال مشغول میشود که «طهارتِ از چه چیز؟».
این مرتبۀ نازلۀ طهارت است که متعلّقدار میشود. ولی ماندن در این مرتبه از فهم؛ محروم شدن از معرفت عالیه است.
این از خصوصیّات عالم حدود است که درکِ مفاهیم، فقط هنگامِ واقع شدن بر مصادیق آسان میشود.
مثلاً وقتی سخن از «سخاوت» است؛ تصوّر خود «سخاوت» برای ذهن متوقّف در عالَم حدود، ممکن نیست. بلکه آن را تنزیل و تنزیل میدهد و مثلاً شخصی را در نظر میگیرد و باز نمیتواند «سخی» بودن آن را تصوّر کند تا اینکه وقتی او را در حین بخشش به سائلی در نظر میگیرد؛ میگوید این یعنی «سخاوت». در حالی که این مرتبۀ فعل «سخاوت» و نه مطلقِ «سخاوت».
🔆 عالم نور را باید «#بالنورانیة» شناخت و معیاراتِ عالم کثرات که مدّ الظلّ عالم نور است را نباید برای شناختِ امور نور، اصل و مبنا گرفت.
🔰 بعد از این مقدمه؛
«طاهِر»؛ یکی از أسماء إلهیست.
📚إقبال الأعمال،ط-القديمة،ج۱،ص۴۸۶
🔆 «طاهِر»؛ اسم فاعل است و صفتِ حالیه. یعنی اوّلاً و بَدواً؛ ذاتِ خداوند طاهر است. بدین معنا که:
کاری به «تطهیر کننده» بودنِ آن نداریم که به متعلَّقِ آن که بیرون از ذات الهی است؛ مربوطش کنیم.
بلکه خودِ ذات در حالیکه؛
🔸كانَ اللَّهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَه🔸است (خدا هست و هیچ چیزی با او نیست، 📚التوحيد، للصدوق، ص۶۷)
👈🏻 «طاهِر» است که اطلاقِ طهارت میباشد.
🔆 بعد از اینکه دانستیم ذاتِ خداوند، خودش در اطلاقِ «طهارت» است؛ آنگاه در مرتبۀ «فعل» [یعنی؛ «طاهِر» در ظهورِ في مقام الفعل] «تطهیر کننده» است.
بنابراین؛
در معرفتِ به ذات و عالَم لُبّ، این سؤال صحیح نیست که پرسیده شود:
«خداوند از چه چیز طاهر است؟»
👈🏻 خداوند، مطلقاً «طاهِر» است.
حتّی اگر تعیّنی برای طهارت در نظر بگیریم، از آن نیز مطهّر و طاهر است. چنان که در زیارتِ نفس و خودیّتِ باریتعالی یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است؛
🔻«أَشْهَدُ أَنَّكَ طُهْرٌ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ
👈🏻مِنْ طُهْرٍ طَاهِرٍ مُطَهَّرٍ»♦️
📚كامل الزيارات، ص۲۳۵
🔆 حضرات آلالله علیهمالسلام که از اینکه نفس باریتعالی، تمامیّت و خدائیتِ خداوند هستند؛ جلوۀ تامّ و تمام حضرت حقّ تعالی میباشند؛ حتّی از «طهارت» هم طهارت دارند (و این؛ تفوّقِ اطلاق حقیقیِ آل الله؏ بر هر شئونی از شئوناتِ مطلقه، و بلکه سلطۀ و فائقیّتِ اطلاق بر خودش است).
بنابراین؛
طهارتِ مطلقه منظور است که متعلَّقی ندارد، چرا که بیان شد🔸«كَانَ اللَّهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَه»🔸.
نفس باریتعالی؛ مطلقاً طاهر است.
[🍃عزیزا!
اینجا؛ جایِ اعتکاف و تأمّل است
نه گذرگاهِ بیتوجّهی!]
✿ مثال دیگر ؛
فقط أسماء حضرت حقّ، توقیفی و حُسنی میباشند.
🔰 بعضی از تفاوتهای اسامی غیر حُسنی، نسبت به اسم حُسنی چنین است:
➊ نفسی دونِ مسمّای خود دارند.
➋ بعد از مسمّا، بر مسمّا واقع میشوند.
امّا إسم حُسنی؛
➊ مِن دونِ مسمّای خود (یعنی؛ «مِن دون الله») نیست.
➋ نفسِ آن، همان نفسِ مسمّا (الله تعالی) است و یک واقع است.
➌نه تنها نفسِ اسم حُسنی، نفسِ مسمّاست، بلکه فراتر؛
👈🏻 إسم حُسنی؛ خودِ «نَفْسُ الله تعالی؛📚بحارالأنوار،ج۹۷،ص۳۳۱»، یعنی؛ خودیّتِ الله تعالی است.
⏎◉ در نتیجه؛ تحلیلاً بیان میشود:
الله تعالی که #صمد است (یعنی؛«الْقَائِمُ بِنَفْسِهِ، الْغَنِيُّ عَنْ غَيْرِهِ؛ 📚 التوحيد (للصدوق)،ص۹۰») و به خودی خود، مسمّاست؛ 👈🏻 به اسم حُسنی؛ مسمّاست.
🔅 از أسماء حضرت حقّ «القریب» است («یا قریب؛ دعای جوشن کبیر📚البلد الأمين،ص۴۰۶).
🔆 خداوند مطلقِ «قریب»، و«قریبِ مطلق»است.
نباید در پی این باشیم که حضرتِ «قریب»؛ «قربت به چه چیز دارد؟».
خداوند، حتّی وقتی موجودات را خلق نکرده بود؛ في نفسِهِ «قریب» بود.
👈🏻 «قریب»، مطلقِ قُرب و نزدیکی است و چون مطلق است، قید و تعلّق ندارد.
و حتّی اگر بیان کردی که؛ «خود به خود، قریب است»؛ اگر «دو خود» تصوّر کردی؛ قُربِ مطلق را نیافتی!
⚠️ ذهن مشوب به عالَم حدّ و معیاراتش برای حقائقِ اطلاقیه؛ مدام به دنبالِ متعلَّق میگردد و بنا دارد که این لطائف را به جائی محکم کند!
و عاجز از این است که متوجّه باشد که «اطلاق؛ نفسِ مُحکمیست» و مادونِ #اطلاق؛ به عروةالوثقی بودنِ اطلاق؛ متمسّک، و بلکه «موجود» میباشد.
⏎◉ بنابراین، به لطف خدا؛
اوّلاً با این معنا آشنا شدیم که «طهارت» را در اطلاق ببینیم.
ثانیاً یافتیم که طهارتِ مطلقه، از «طهارت» هم طهارت دارد. و حقیقتِ لاتعیّن و بی قید بودنِ حقّ تعالی است. که آن، صفتِ «اطلاق» است که مصدرِ تمام شئوناتِ حقّ و «مبدأ وجودِ مطلق» است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🚩
🍀 قدم دوّم - طهارت مطلقه را بشناسیم؛
در عالم حدود؛ برای طهارت، متعلَّق در نظر گرفته میشود. یعنی با بیانِ «طهارت»؛ ذهن به این سوال مشغول میشود که «طهارتِ از چه چیز؟».
این مرتبۀ نازلۀ طهارت است که متعلّقدار میشود. ولی ماندن در این مرتبه از فهم؛ محروم شدن از معرفت عالیه است.
این از خصوصیّات عالم حدود است که درکِ مفاهیم، فقط هنگامِ واقع شدن بر مصادیق آسان میشود.
مثلاً وقتی سخن از «سخاوت» است؛ تصوّر خود «سخاوت» برای ذهن متوقّف در عالَم حدود، ممکن نیست. بلکه آن را تنزیل و تنزیل میدهد و مثلاً شخصی را در نظر میگیرد و باز نمیتواند «سخی» بودن آن را تصوّر کند تا اینکه وقتی او را در حین بخشش به سائلی در نظر میگیرد؛ میگوید این یعنی «سخاوت». در حالی که این مرتبۀ فعل «سخاوت» و نه مطلقِ «سخاوت».
🔆 عالم نور را باید «#بالنورانیة» شناخت و معیاراتِ عالم کثرات که مدّ الظلّ عالم نور است را نباید برای شناختِ امور نور، اصل و مبنا گرفت.
🔰 بعد از این مقدمه؛
«طاهِر»؛ یکی از أسماء إلهیست.
📚إقبال الأعمال،ط-القديمة،ج۱،ص۴۸۶
🔆 «طاهِر»؛ اسم فاعل است و صفتِ حالیه. یعنی اوّلاً و بَدواً؛ ذاتِ خداوند طاهر است. بدین معنا که:
کاری به «تطهیر کننده» بودنِ آن نداریم که به متعلَّقِ آن که بیرون از ذات الهی است؛ مربوطش کنیم.
بلکه خودِ ذات در حالیکه؛
🔸كانَ اللَّهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَه🔸است (خدا هست و هیچ چیزی با او نیست، 📚التوحيد، للصدوق، ص۶۷)
👈🏻 «طاهِر» است که اطلاقِ طهارت میباشد.
🔆 بعد از اینکه دانستیم ذاتِ خداوند، خودش در اطلاقِ «طهارت» است؛ آنگاه در مرتبۀ «فعل» [یعنی؛ «طاهِر» در ظهورِ في مقام الفعل] «تطهیر کننده» است.
بنابراین؛
در معرفتِ به ذات و عالَم لُبّ، این سؤال صحیح نیست که پرسیده شود:
«خداوند از چه چیز طاهر است؟»
👈🏻 خداوند، مطلقاً «طاهِر» است.
حتّی اگر تعیّنی برای طهارت در نظر بگیریم، از آن نیز مطهّر و طاهر است. چنان که در زیارتِ نفس و خودیّتِ باریتعالی یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است؛
🔻«أَشْهَدُ أَنَّكَ طُهْرٌ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ
👈🏻مِنْ طُهْرٍ طَاهِرٍ مُطَهَّرٍ»♦️
📚كامل الزيارات، ص۲۳۵
🔆 حضرات آلالله علیهمالسلام که از اینکه نفس باریتعالی، تمامیّت و خدائیتِ خداوند هستند؛ جلوۀ تامّ و تمام حضرت حقّ تعالی میباشند؛ حتّی از «طهارت» هم طهارت دارند (و این؛ تفوّقِ اطلاق حقیقیِ آل الله؏ بر هر شئونی از شئوناتِ مطلقه، و بلکه سلطۀ و فائقیّتِ اطلاق بر خودش است).
بنابراین؛
طهارتِ مطلقه منظور است که متعلَّقی ندارد، چرا که بیان شد🔸«كَانَ اللَّهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَه»🔸.
نفس باریتعالی؛ مطلقاً طاهر است.
[🍃عزیزا!
اینجا؛ جایِ اعتکاف و تأمّل است
نه گذرگاهِ بیتوجّهی!]
✿ مثال دیگر ؛
فقط أسماء حضرت حقّ، توقیفی و حُسنی میباشند.
🔰 بعضی از تفاوتهای اسامی غیر حُسنی، نسبت به اسم حُسنی چنین است:
➊ نفسی دونِ مسمّای خود دارند.
➋ بعد از مسمّا، بر مسمّا واقع میشوند.
امّا إسم حُسنی؛
➊ مِن دونِ مسمّای خود (یعنی؛ «مِن دون الله») نیست.
➋ نفسِ آن، همان نفسِ مسمّا (الله تعالی) است و یک واقع است.
➌نه تنها نفسِ اسم حُسنی، نفسِ مسمّاست، بلکه فراتر؛
👈🏻 إسم حُسنی؛ خودِ «نَفْسُ الله تعالی؛📚بحارالأنوار،ج۹۷،ص۳۳۱»، یعنی؛ خودیّتِ الله تعالی است.
⏎◉ در نتیجه؛ تحلیلاً بیان میشود:
الله تعالی که #صمد است (یعنی؛«الْقَائِمُ بِنَفْسِهِ، الْغَنِيُّ عَنْ غَيْرِهِ؛ 📚 التوحيد (للصدوق)،ص۹۰») و به خودی خود، مسمّاست؛ 👈🏻 به اسم حُسنی؛ مسمّاست.
🔅 از أسماء حضرت حقّ «القریب» است («یا قریب؛ دعای جوشن کبیر📚البلد الأمين،ص۴۰۶).
🔆 خداوند مطلقِ «قریب»، و«قریبِ مطلق»است.
نباید در پی این باشیم که حضرتِ «قریب»؛ «قربت به چه چیز دارد؟».
خداوند، حتّی وقتی موجودات را خلق نکرده بود؛ في نفسِهِ «قریب» بود.
👈🏻 «قریب»، مطلقِ قُرب و نزدیکی است و چون مطلق است، قید و تعلّق ندارد.
و حتّی اگر بیان کردی که؛ «خود به خود، قریب است»؛ اگر «دو خود» تصوّر کردی؛ قُربِ مطلق را نیافتی!
⚠️ ذهن مشوب به عالَم حدّ و معیاراتش برای حقائقِ اطلاقیه؛ مدام به دنبالِ متعلَّق میگردد و بنا دارد که این لطائف را به جائی محکم کند!
و عاجز از این است که متوجّه باشد که «اطلاق؛ نفسِ مُحکمیست» و مادونِ #اطلاق؛ به عروةالوثقی بودنِ اطلاق؛ متمسّک، و بلکه «موجود» میباشد.
⏎◉ بنابراین، به لطف خدا؛
اوّلاً با این معنا آشنا شدیم که «طهارت» را در اطلاق ببینیم.
ثانیاً یافتیم که طهارتِ مطلقه، از «طهارت» هم طهارت دارد. و حقیقتِ لاتعیّن و بی قید بودنِ حقّ تعالی است. که آن، صفتِ «اطلاق» است که مصدرِ تمام شئوناتِ حقّ و «مبدأ وجودِ مطلق» است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🚩
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
✨
🔲 #اسماء_توقیفی
https://t.me/ehsannil3/186
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔶۲- اینکه #اسماء_الهی_توقیفی_است ، به چه معناست؟
🔷✍🏻 پاسخ :
❂☜ یعنی متوقف به ذات است و از بیرون از ذات برای ذات قرار داده نشده است.
با مثال ان شاء الله بهتر معلوم میشود :
🗣 ما برای صدا…
🔲 #اسماء_توقیفی
https://t.me/ehsannil3/186
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔶۲- اینکه #اسماء_الهی_توقیفی_است ، به چه معناست؟
🔷✍🏻 پاسخ :
❂☜ یعنی متوقف به ذات است و از بیرون از ذات برای ذات قرار داده نشده است.
با مثال ان شاء الله بهتر معلوم میشود :
🗣 ما برای صدا…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
•┈•اا✾•🍎༺کوثَـــﷻــــــر༻🍎•✾اا•┈•
•┈┈••✾•💠•✾••┈┈•
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/925
•┈┈••✾•💠•✾••┈┈•
𑁍
༆
❧💢 #کوثر
بر هیأتِ «فَوْعَل» و مادّۀ «کَثَرَ» است.
◈ هیأتِ فَوْعَل؛ برای بیانِ #زیادت است، و مادّۀ «کَثَرَ»؛ به معنایِ #ازدیاد.
⇦ بنابراین؛ «کوثر»، حقیقت و سرّ زیادت است و زیادتی است در ازدیاد، که؛
●زیادتِ او؛ #اطلاق،
●ازدیادِ او؛ #علی_الاطلاق اوست.
💠کوثر؛ اطلاق، سلسله جنبان، و آورندهی #کثرت است.
از این رو کثرت (کمّی و کیفی)، در فراگیریِ کوثر تعریف میشود.
♡••࿐
⇣❂ #کثرت؛
•● در عالَم جلوَت؛ از نوع کمّی است و توقّفی در تعیّنِ جمال و الوهیّت است و اهلش - که اهل دنیا هستند- به این تعیّن، طالب دنیا و مدعّیِ الوهیّتاند!
•● در عالم خلوَت؛ از نوع کیفی است و توقّفی در تعیّنِ جلال و لاهوتیّت است و اهلش - که اهل عقبی هستند- به این تعیّن، طالب عقبی و مستسقیِ جنّاتاند.
⇦ بنابراین؛ کثرتِ کمّی، به جلالِ کوثر، مجالِ جولان یافته، و کثرتِ کیفی، جلوهای از دولتِ جمالیِ کوثر است.
❧═┅┅┄┄
🔰༺ #کوثر ༻؛ آورندۀ هیأتِ «زیادت»(یعنی؛ خلوَت و جلال و لاهوتیت) و مادّۀ «ازدیاد» (یعنی؛ جلوَت و جمال و الوهیت) است.
▣⇦ چون کوثر «هست»؛
● هیأتِ فوعَل؛ برای بیان زیادت، و مادّۀ «کَثَرَ»؛ به معنایِ ازدیاد، محقق است[و نه برعکس].
● [بلکه فراتر؛] إطلاق و عَلَی الإطلاق، جلال و جمال، لاهوتیّت و الوهیّت، وجود و موجود، به #کوثر محقّق است.❧
༆
🔰از منظر قاعدهی سرسلسله:
⊱⟤ «الله» تعالی، مستجمع جمیع صفات کمالیه بوده و شخصِ زیادت و ازدیاد است که؛
◉ جلال(لا هو) و لاهوتیّت او؛ زیادت،
◉ جمال(إلّا هو) و الوهیّت او؛ ازدیاد است.
💠 حضرت الله(عزوجل)؛ شخصِ «#الوجود» و «#الموجود» است که؛
تمام #موجودات؛ #آیات او، و «#عناصر_اربعه»شان؛ جلوۀ «#ارکان_اربعه»ی اویند.࿇
𑁍ܓ
❖ خداوند به رسول گرامیاش(ص) که #رحمة_للعالمین و محقّق حقّ و ارکان اربعۀ وجود، و خالق و راسِم موجودات و عناصر اربعۀ ایشان است، به «إنّا»ی خدائیتش، مفتخرانه میفرماید:
🍎﴿إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ﴾🍎
ما به تو کوثر عطا کردیم.
ببین چه عطا کردیم!
که به این رؤیت و مَستی از عطا؛
࿓࿔࿔
💎﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ﴾💎
•✾ پس برای ربّ خود نمازی گزار در هیأت بیقراری و قربان شدن؛
👈🏻 که من به [واسطۀ] رسول خود(ص) و قربانیاش؛ قربانِ #کوثر و بیقرار اویم.
𒆳
#فاطمة_الزهرا(س)؛ آن #کوثر و عطایند که مُعطیٖ ﷻ و مُعطیٰ(ص)، خلوَت و جلوَت، لاهوتیّت و الوهیّت، به حضرتشان(س) به اشارهاند که؛ القابی از آن حقیقت؛ امّ الخیرة ﷻ و امّ أبیها(ص) و امّ الأئمة(ع) است و فعلیّتِ ذات و صفات و افعال الهیاند، که؛
آن والامقام بلکه والاییِ مقام، سرّ مگو، بلکه مَگوییِ سرّ حضرتِ عَلّام ﷻ، قوّتِ ذاتِ قیّوم ﷻ بوده و إشاره و لاإشاره در محضرشان؛ عوام، و بر دربِ #دارالسلام اش، غلاماند...
࿓࿔࿔🍇
هرگز نشنيديم خدا را بوَدى اُمّ
اى اُمّ الوهيّت(س)! وى در تو خدا گم
(حکیم صفای اصفهانی)
الحمد لله الفاطر.
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#ام_الوهیت 🍃
#ام_لاهوتیت #ام_الخیرة #ام_ابیها #ام_الائمه
#مبدأ_الوجود #عین_الوجود #الموجود #غایة_الوجود
.
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
•┈•اا✾•🍎༺کوثَـــﷻــــــر༻🍎•✾اا•┈•
•┈┈••✾•💠•✾••┈┈•
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/925
•┈┈••✾•💠•✾••┈┈•
𑁍
༆
❧💢 #کوثر
بر هیأتِ «فَوْعَل» و مادّۀ «کَثَرَ» است.
◈ هیأتِ فَوْعَل؛ برای بیانِ #زیادت است، و مادّۀ «کَثَرَ»؛ به معنایِ #ازدیاد.
⇦ بنابراین؛ «کوثر»، حقیقت و سرّ زیادت است و زیادتی است در ازدیاد، که؛
●زیادتِ او؛ #اطلاق،
●ازدیادِ او؛ #علی_الاطلاق اوست.
💠کوثر؛ اطلاق، سلسله جنبان، و آورندهی #کثرت است.
از این رو کثرت (کمّی و کیفی)، در فراگیریِ کوثر تعریف میشود.
♡••࿐
⇣❂ #کثرت؛
•● در عالَم جلوَت؛ از نوع کمّی است و توقّفی در تعیّنِ جمال و الوهیّت است و اهلش - که اهل دنیا هستند- به این تعیّن، طالب دنیا و مدعّیِ الوهیّتاند!
•● در عالم خلوَت؛ از نوع کیفی است و توقّفی در تعیّنِ جلال و لاهوتیّت است و اهلش - که اهل عقبی هستند- به این تعیّن، طالب عقبی و مستسقیِ جنّاتاند.
⇦ بنابراین؛ کثرتِ کمّی، به جلالِ کوثر، مجالِ جولان یافته، و کثرتِ کیفی، جلوهای از دولتِ جمالیِ کوثر است.
❧═┅┅┄┄
🔰༺ #کوثر ༻؛ آورندۀ هیأتِ «زیادت»(یعنی؛ خلوَت و جلال و لاهوتیت) و مادّۀ «ازدیاد» (یعنی؛ جلوَت و جمال و الوهیت) است.
▣⇦ چون کوثر «هست»؛
● هیأتِ فوعَل؛ برای بیان زیادت، و مادّۀ «کَثَرَ»؛ به معنایِ ازدیاد، محقق است[و نه برعکس].
● [بلکه فراتر؛] إطلاق و عَلَی الإطلاق، جلال و جمال، لاهوتیّت و الوهیّت، وجود و موجود، به #کوثر محقّق است.❧
༆
🔰از منظر قاعدهی سرسلسله:
⊱⟤ «الله» تعالی، مستجمع جمیع صفات کمالیه بوده و شخصِ زیادت و ازدیاد است که؛
◉ جلال(لا هو) و لاهوتیّت او؛ زیادت،
◉ جمال(إلّا هو) و الوهیّت او؛ ازدیاد است.
💠 حضرت الله(عزوجل)؛ شخصِ «#الوجود» و «#الموجود» است که؛
تمام #موجودات؛ #آیات او، و «#عناصر_اربعه»شان؛ جلوۀ «#ارکان_اربعه»ی اویند.࿇
𑁍ܓ
❖ خداوند به رسول گرامیاش(ص) که #رحمة_للعالمین و محقّق حقّ و ارکان اربعۀ وجود، و خالق و راسِم موجودات و عناصر اربعۀ ایشان است، به «إنّا»ی خدائیتش، مفتخرانه میفرماید:
🍎﴿إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ﴾🍎
ما به تو کوثر عطا کردیم.
ببین چه عطا کردیم!
که به این رؤیت و مَستی از عطا؛
࿓࿔࿔
💎﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ﴾💎
•✾ پس برای ربّ خود نمازی گزار در هیأت بیقراری و قربان شدن؛
👈🏻 که من به [واسطۀ] رسول خود(ص) و قربانیاش؛ قربانِ #کوثر و بیقرار اویم.
𒆳
#فاطمة_الزهرا(س)؛ آن #کوثر و عطایند که مُعطیٖ ﷻ و مُعطیٰ(ص)، خلوَت و جلوَت، لاهوتیّت و الوهیّت، به حضرتشان(س) به اشارهاند که؛ القابی از آن حقیقت؛ امّ الخیرة ﷻ و امّ أبیها(ص) و امّ الأئمة(ع) است و فعلیّتِ ذات و صفات و افعال الهیاند، که؛
آن والامقام بلکه والاییِ مقام، سرّ مگو، بلکه مَگوییِ سرّ حضرتِ عَلّام ﷻ، قوّتِ ذاتِ قیّوم ﷻ بوده و إشاره و لاإشاره در محضرشان؛ عوام، و بر دربِ #دارالسلام اش، غلاماند...
࿓࿔࿔🍇
هرگز نشنيديم خدا را بوَدى اُمّ
اى اُمّ الوهيّت(س)! وى در تو خدا گم
(حکیم صفای اصفهانی)
الحمد لله الفاطر.
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#ام_الوهیت 🍃
#ام_لاهوتیت #ام_الخیرة #ام_ابیها #ام_الائمه
#مبدأ_الوجود #عین_الوجود #الموجود #غایة_الوجود
.
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
• ┈•اا✾•🍎༺کوثَـــﷻــــــر༻🍎•✾اا• ┈•
• ┈┈••✾•💠•✾•• ┈┈•
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/925
• ┈┈••✾•💠•✾•• ┈┈•
𑁍
༆
❧💢 #کوثر
بر هیأتِ «فَوْعَل» و مادّۀ «کَثَرَ» است.
◈ هیأتِ فَوْعَل؛ برای بیانِ #زیادت است، و مادّۀ «کَثَرَ»؛ به معنایِ…
• ┈•اا✾•🍎༺کوثَـــﷻــــــر༻🍎•✾اا• ┈•
• ┈┈••✾•💠•✾•• ┈┈•
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/925
• ┈┈••✾•💠•✾•• ┈┈•
𑁍
༆
❧💢 #کوثر
بر هیأتِ «فَوْعَل» و مادّۀ «کَثَرَ» است.
◈ هیأتِ فَوْعَل؛ برای بیانِ #زیادت است، و مادّۀ «کَثَرَ»؛ به معنایِ…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (🦋Ehsan Nil.)
.
🖼️ ┅✿❀ زیارتِ «آل یاسین(ص)»؛
در طورِ سیناء ❀✿┅
┅─┅─═• 🍂 •═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/2003
┅─┅─═• 🌊 •═─┅─┅
🍃بعضی از أنبیاء الهی(ع) به نفسِ نبوّت خویش؛ مأمور به إنشاء یا ظهورِ امر یا اموری خاصّ هستند.
از آن جمله؛ حضرت موسی(ع) که بیش از سایر أنبیاء الهی(ع) در قرآن یاد شدهاند و مأمور به ظاهر هستند؛ در امرِ ظاهر ساختنِ حقایقی در عالَم؛ یَدِ بَیضاء و طولائی دارند.
⎗⇜ در سیرِ موسوی(ع) که مرتبهای از سیر دادنِ ظاهری و جمالیِ خلائق است؛ حضرت موسی(ع) آتشی را در ﴿طُورِ سَيْناء؛ مؤمنون،آیۀ ۲۰﴾ (﴿طُورِ سينينَ؛ تین، آیۀ ۲﴾) مشاهده مینمایند و با آن انس میگیرند (﴿إِنِّي آنَسْتُ ناراً؛ قصص ۲۹﴾»). و چون به آن منزل خاصّ میرسند؛ از طرفِ نفس باریتعالی امر میشوند:
🌿﴿إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً﴾🍁
همانا من پروردگار تو هستم. پس هر دو كفش خود را درآور كه [اينك] تو در وادى مقدس «طُویٰ» هستى.
(سورۀ طه -ص- آیۀ ۱۲)
و در وادی مقدّس «أیْمَن» (﴿مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَن؛ مریم-س-، آیۀ ۵۲﴾)؛ ایٖمَن از نعلینِ «إنیّت» (إنانیّت)، فارغ از حدّ و تعیّنِ «متکلّم» و «مخاطب»؛ کلیم مطلق هستی را به عبارتِ توحیدیۀ ﴿إِنَّني أَنَا الله لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا؛ سورۀ طه -ص- آیۀ ۱۴﴾؛ به منصۀ ظهور مییابند و به برکتِ تکلّمِ «کلمة اللّهـ»یِ نفس باریتعالی (یعنی؛ حضراتِ آل الله؏) ؛ «کلیم الله» بودنِ حضرتِ موسی(ع) ظاهر میشود که موسایِ به ظاهر اَلکَن و در حقیقت؛ شکسته از إدعّایِ تکلّم؛ از باطنِ حقیقت، تا ظاهرِ طریقت؛ به «کلیم اللهـ»ی معرّفی شود و به نبوّتِ کلیم، راهِ سیرِ ظاهری؛ به سویِ حضراتِ «نبأ عظیم» و «کلمة الله التامّة» یعنی ائمه اطهار(ع) بازگردد.
🔥آتشِ حبّ در #طور_سیناء ، و همدم و همکلام شدن با نفس حقّ تعالی؛ اُنسِ دائمی را در سیر موسوی(ع) رقم زده تا این بار؛ هفتاد تن از بنی اسرائیل [مشتَّت و متزلزل] که طالبِ رؤیتِ معبودِ موسی(ع)، حضرتِ «الْحَقُّ الثَّابِت» هستند را به طورِ سیناء بکِشانَد.
میقات و موعِد در طور سیناء؛ جمع، و بارقۀ تجلّی إلهی؛ این هفتاد «تن» را میّت، و «تنها» موسی(ع) را صاعِق و مدهوش میسازد (صاعق؛ جلوهای از مقامِ جمع الجمعیِ🔻«میّتنا لَم یَمُت»🔺حضراتِ آل الله؏؛ 📚بحارالأنوار،ج۲۶،ص۶)
و حضرت موسی(ع) با دَمِ «کلیم اللّهـ»ی؛ ﴿أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنين؛ اعراف ۱۴۳﴾ میفرماید تا؛
شهادت دهد که رؤیت کردم، آن رؤیتِ نبوی که رائی (موسی ع) و مرئی (نفس باریتعالی) یگانه میشوند
و اگر کسی حقیقتاً همدل باشد؛ شخصِ «المؤمن» بودنِ نفس باریتعالی را در شهادت دادنِ «کلیم اللهـ»ی مَن؛ هم استماع میکند و هم رؤیت،
و به همین انشاءِ ﴿أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنين﴾ که جلوهای از شهادتِ خود بر خودِ حضرت «المؤمن»(جلّ جلاله) است؛ او هم آیه و آینۀ «المؤمن» (جلّ جلاله) میشود.
🌄 این مکانت و مقام؛ مکانتِ «سیناء» است که اگر عالَم، تجلّیِ «#أطوار» و أنوارِ نفس إلهی است؛👈🏻 «سیناء»، مسمّا به «#طور» است و اسمِ او؛ وصفِ اوست یعنی؛ چیزی جز طور و جلوۀ نفسِ مطلقِ حضرت حقّ نیست.
(✅ بحمد الله؛ نکات، بسیار است، ولی افسوس که مجالِ بیان در این مقاله نیست.
یک نکتۀ لطیف: «سَيْناء» یا «سیٖناء»؛ اسم غیر منصرف است که غیر منصرف بودن آن؛ جلوهای از مقامِ «#اطلاق» است.)
🔹 پس؛
«#طور_سیناء»؛ صرفاً مکانِ تجلّی نیست، بلکه مقام و مکانت و حقیقت تجلّی است، که تا مکان تجلّی نیز، ممدوداً برقرار است
که «إن شاء اللهِ المُتَجَلّی»؛ در ادامه، با این حقیقتِ نوری آشنا میشویم.
🍃 و امّا...
حروف معجم (۲۸ حرفِ الفبایِ عربی)؛ حقیقتی از باطن تا ظاهر هستند چنان که حضرت امام رضا علیه السلام میفرمایند:
🔻«إِنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى لِيُعَرِّفَ بِهِ خَلْقَهُ الْكِتَابَةَ الْحُرُوفُ الْمُعْجَمُ»🔺
اوّل چيزى كه خداوند تعالى آفرید تا خلق او به آن چیز کتابِ او را بفهمند؛ حروفِ معجم بود.
📚عيون أخبار الرضا ؏،ج۱،ص۱۲۹
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
⬇
.
در طورِ سیناء ❀✿┅
┅─┅─═• 🍂 •═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/2003
┅─┅─═• 🌊 •═─┅─┅
🍃بعضی از أنبیاء الهی(ع) به نفسِ نبوّت خویش؛ مأمور به إنشاء یا ظهورِ امر یا اموری خاصّ هستند.
از آن جمله؛ حضرت موسی(ع) که بیش از سایر أنبیاء الهی(ع) در قرآن یاد شدهاند و مأمور به ظاهر هستند؛ در امرِ ظاهر ساختنِ حقایقی در عالَم؛ یَدِ بَیضاء و طولائی دارند.
⎗⇜ در سیرِ موسوی(ع) که مرتبهای از سیر دادنِ ظاهری و جمالیِ خلائق است؛ حضرت موسی(ع) آتشی را در ﴿طُورِ سَيْناء؛ مؤمنون،آیۀ ۲۰﴾ (﴿طُورِ سينينَ؛ تین، آیۀ ۲﴾) مشاهده مینمایند و با آن انس میگیرند (﴿إِنِّي آنَسْتُ ناراً؛ قصص ۲۹﴾»). و چون به آن منزل خاصّ میرسند؛ از طرفِ نفس باریتعالی امر میشوند:
🌿﴿إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً﴾🍁
همانا من پروردگار تو هستم. پس هر دو كفش خود را درآور كه [اينك] تو در وادى مقدس «طُویٰ» هستى.
(سورۀ طه -ص- آیۀ ۱۲)
و در وادی مقدّس «أیْمَن» (﴿مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَن؛ مریم-س-، آیۀ ۵۲﴾)؛ ایٖمَن از نعلینِ «إنیّت» (إنانیّت)، فارغ از حدّ و تعیّنِ «متکلّم» و «مخاطب»؛ کلیم مطلق هستی را به عبارتِ توحیدیۀ ﴿إِنَّني أَنَا الله لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا؛ سورۀ طه -ص- آیۀ ۱۴﴾؛ به منصۀ ظهور مییابند و به برکتِ تکلّمِ «کلمة اللّهـ»یِ نفس باریتعالی (یعنی؛ حضراتِ آل الله؏) ؛ «کلیم الله» بودنِ حضرتِ موسی(ع) ظاهر میشود که موسایِ به ظاهر اَلکَن و در حقیقت؛ شکسته از إدعّایِ تکلّم؛ از باطنِ حقیقت، تا ظاهرِ طریقت؛ به «کلیم اللهـ»ی معرّفی شود و به نبوّتِ کلیم، راهِ سیرِ ظاهری؛ به سویِ حضراتِ «نبأ عظیم» و «کلمة الله التامّة» یعنی ائمه اطهار(ع) بازگردد.
🔥آتشِ حبّ در #طور_سیناء ، و همدم و همکلام شدن با نفس حقّ تعالی؛ اُنسِ دائمی را در سیر موسوی(ع) رقم زده تا این بار؛ هفتاد تن از بنی اسرائیل [مشتَّت و متزلزل] که طالبِ رؤیتِ معبودِ موسی(ع)، حضرتِ «الْحَقُّ الثَّابِت» هستند را به طورِ سیناء بکِشانَد.
میقات و موعِد در طور سیناء؛ جمع، و بارقۀ تجلّی إلهی؛ این هفتاد «تن» را میّت، و «تنها» موسی(ع) را صاعِق و مدهوش میسازد (صاعق؛ جلوهای از مقامِ جمع الجمعیِ🔻«میّتنا لَم یَمُت»🔺حضراتِ آل الله؏؛ 📚بحارالأنوار،ج۲۶،ص۶)
و حضرت موسی(ع) با دَمِ «کلیم اللّهـ»ی؛ ﴿أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنين؛ اعراف ۱۴۳﴾ میفرماید تا؛
شهادت دهد که رؤیت کردم، آن رؤیتِ نبوی که رائی (موسی ع) و مرئی (نفس باریتعالی) یگانه میشوند
و اگر کسی حقیقتاً همدل باشد؛ شخصِ «المؤمن» بودنِ نفس باریتعالی را در شهادت دادنِ «کلیم اللهـ»ی مَن؛ هم استماع میکند و هم رؤیت،
و به همین انشاءِ ﴿أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنين﴾ که جلوهای از شهادتِ خود بر خودِ حضرت «المؤمن»(جلّ جلاله) است؛ او هم آیه و آینۀ «المؤمن» (جلّ جلاله) میشود.
🌄 این مکانت و مقام؛ مکانتِ «سیناء» است که اگر عالَم، تجلّیِ «#أطوار» و أنوارِ نفس إلهی است؛👈🏻 «سیناء»، مسمّا به «#طور» است و اسمِ او؛ وصفِ اوست یعنی؛ چیزی جز طور و جلوۀ نفسِ مطلقِ حضرت حقّ نیست.
(✅ بحمد الله؛ نکات، بسیار است، ولی افسوس که مجالِ بیان در این مقاله نیست.
یک نکتۀ لطیف: «سَيْناء» یا «سیٖناء»؛ اسم غیر منصرف است که غیر منصرف بودن آن؛ جلوهای از مقامِ «#اطلاق» است.)
🔹 پس؛
«#طور_سیناء»؛ صرفاً مکانِ تجلّی نیست، بلکه مقام و مکانت و حقیقت تجلّی است، که تا مکان تجلّی نیز، ممدوداً برقرار است
که «إن شاء اللهِ المُتَجَلّی»؛ در ادامه، با این حقیقتِ نوری آشنا میشویم.
🍃 و امّا...
حروف معجم (۲۸ حرفِ الفبایِ عربی)؛ حقیقتی از باطن تا ظاهر هستند چنان که حضرت امام رضا علیه السلام میفرمایند:
🔻«إِنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى لِيُعَرِّفَ بِهِ خَلْقَهُ الْكِتَابَةَ الْحُرُوفُ الْمُعْجَمُ»🔺
اوّل چيزى كه خداوند تعالى آفرید تا خلق او به آن چیز کتابِ او را بفهمند؛ حروفِ معجم بود.
📚عيون أخبار الرضا ؏،ج۱،ص۱۲۹
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🖼️ ┅✿❀ زیارتِ «آل یاسین(ص)»؛
در طورِ سیناء ❀✿ ┅
┅─┅─═• 🌤 • ═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/2003
┅─┅─═• 🌾 • ═─┅─┅
🍃بعضی از أنبیاء الهی(ع) به نفسِ نبوّت خویش؛ مأمور به إنشاء یا ظهورِ امر یا اموری خاصّ هستند.
از آن جمله؛…
🖼️ ┅✿❀ زیارتِ «آل یاسین(ص)»؛
در طورِ سیناء ❀✿ ┅
┅─┅─═• 🌤 • ═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/2003
┅─┅─═• 🌾 • ═─┅─┅
🍃بعضی از أنبیاء الهی(ع) به نفسِ نبوّت خویش؛ مأمور به إنشاء یا ظهورِ امر یا اموری خاصّ هستند.
از آن جمله؛…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
💫 ༺𐦍•لطیفهای از «حیـــاء»•𐦍༻
☀️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/59
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا بحث در مورد «حیاء» بهتر روشن شود.
🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ «الحیّ القیّوم» است.
«حیّ» اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی؛ زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درکِ عموم واقع شود.
🔶 و امّا #حی_مطلق چطور است؟
[برای شرحِ #اطلاق؛
رجوع کنید به❂☜ https://t.me/ehsannil3/291]
🌿۞ اگر مطلقْ بودن برای «حیّ»؛ در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّنِ حیاتِ ظاهری باید آن را دید. یعنی؛ باید آثار حیات در این «حیّ»، ظاهر باشد، و گرنه آن را «حیّ» نمیدانیم!
🍃⇯⇦ اینگونه «حیّ» بودن، مطلقِ حقیقی نیست. چرا که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمیسازد.
🍃۞ امّا «حیّ» بودنِ حقّ تعالی؛ #مطلق_حقیقی است، بدین معنا که؛ اطلاق برایش قید و حدّ محسوب نمیشود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد. بلکه او بر اطلاقِ حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد.
🍃⇯⇦که یعنی؛ در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.
⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق؛ در آن حالی است که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوهگر شود، ولی باز به قوّت و اطلاقِ «حیّ» بماند.
🍃⇯⇦ بدین بیان که؛ حضرت «حیّﷻ» به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّتِ اوست، به اطلاقِ «حیّ»، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه میکند.
در نتیجه؛
❂☜ در شدیدترین وجهِ «حیّ» بودن؛ به جایِ ظهور در حالتِ 《حـیّ》 ، در 《میّت》بودن ظاهر میشود، در حالی که به عینِ میّت بودن، 《حـیّ》 است. چنان که مولی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرمایند:
⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
📚بحار الأنوار،ج۲۶،ص۶
🍃⇯⇦ یعنی؛ در همان نقطه که «میّت» است و صد البته که «میّت» است، «حیّ لا یموت» است و بلکه نفسِ حیات است که🔻【هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ؛ التوحيد، للصدوق،ص۱۴۶ 】🔺.
و در زیارتنامۀ حضرت امام حسین (علیه السلام) در نیمهی شعبان نیز آمده است:
🔻【 أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ】🔺
شهادت میدهم که کشته شدهای امّا نمردهای.
📚 البلد الأمين و الدرع الحصين، ص۲۸۴
🌿۞ بنابراین؛ به 《حیّ مطلق》، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود، که قرآن میفرماید:
☀️﴿فِي الْقِصاصِ حَياةٌ﴾☀️
در قصاص حیاتی هست.
📘سورۀ بقره، آیۀ۱۷۹
🍃۞ که 《حیّ مطلق》؛ در نهایتِ 《حیّ》 بودن، نفیِ خود میکند.
🌿۞ و امّا؛
«الحیّ»؛ در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر میکند.
֎⫸ چون غیرِ حقّ تعالی؛ هر چه که باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، «الحیّ» که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را [که «نیست» است] نفی میکند.
🍃⇯⇦ پس «الحیّ» در حقیقت؛ نفیِ غیر است، و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن میفرماید:
💎﴿هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو﴾
📘سورۀ غافر، آیۀ۶۵
♦️☜ «هُوَ الْحَيّ»؛ معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که «الحیّ» کیست؟
֎⇦ آن که «لا إِلهَ إِلاَّ هُو» است، و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.
🍃⇯⇦ و این اثبات (یعنی؛ الّا هو) که به #عین_شخصی آن نفی (یعنی؛ لا هو) است؛ همان "قیّوم" بودن خداوندﷻ است که در #آیة_الکرسی میخوانیم:
💎﴿اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم﴾
📘سورۀ بقره، آیۀ۲۵۵
🔰«اللهُ»؛ مبتداست، و «لا إله إلّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «اللهُ»، «لا إله إلّا هو» است. که در تحلیل بیان میشود:
✳️ «لا هو»؛ جلال است و «الحیّ»
✴️ «إلّا هو»؛ جمال است و «القیّوم»
[⚠️ دقّت کنیم که «لا هو» به #عین_شخصی ِ «إلّا هو» است. برای شرح #عین_شخصی؛
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
💠۞ و امّا؛ «لا إله إلّا هو»؛ مرتبهای از #مراتب_توحید است. و افضل از این مرتبه، مرتبۀ🔻«لا هــو إلّا هو»🔺 است. و همانطور که؛
خودِ «اللهُ» تعالی؛【لا إلـــه إلّا هـــو】 است،
خودِ «اللهُ» تعالی؛🔻【لا هــو إلّا هـــو】🔺 است.
🌿۞ الغرض؛
خداوندی که【لا هــو إلّا هـــو】 است؛ 【الحیّ القیّوم】است.
⧉
☀️⇯⇦ که『 الحیّ』 بودنِ خداوندﷻ؛ همان 《لا هو》 بودنِ اوست.
و 『 القیّوم』 بودنِ اوﷻ؛《إلّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصیِ یکدیگرند.
🍃۞ بنابراین، حقّﷻ؛
❂☜ به نفیِ «لا هو»؛ اشیاء را حیات میدهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
❂☜ و به اثباتِ «إلّا هو»؛ آنها را قوام میبخشد.
🔻و امّا؛ به همین مقدار به عنوان مقدّمه بسنده میکنیم تا در ادامه إن شاء الله لطائفی را در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامهی سخن👇🏻🔆•༻
☀️🌿
☀️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/59
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا بحث در مورد «حیاء» بهتر روشن شود.
🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ «الحیّ القیّوم» است.
«حیّ» اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی؛ زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درکِ عموم واقع شود.
🔶 و امّا #حی_مطلق چطور است؟
[برای شرحِ #اطلاق؛
رجوع کنید به❂☜ https://t.me/ehsannil3/291]
🌿۞ اگر مطلقْ بودن برای «حیّ»؛ در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّنِ حیاتِ ظاهری باید آن را دید. یعنی؛ باید آثار حیات در این «حیّ»، ظاهر باشد، و گرنه آن را «حیّ» نمیدانیم!
🍃⇯⇦ اینگونه «حیّ» بودن، مطلقِ حقیقی نیست. چرا که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمیسازد.
🍃۞ امّا «حیّ» بودنِ حقّ تعالی؛ #مطلق_حقیقی است، بدین معنا که؛ اطلاق برایش قید و حدّ محسوب نمیشود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد. بلکه او بر اطلاقِ حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد.
🍃⇯⇦که یعنی؛ در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.
⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق؛ در آن حالی است که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوهگر شود، ولی باز به قوّت و اطلاقِ «حیّ» بماند.
🍃⇯⇦ بدین بیان که؛ حضرت «حیّﷻ» به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّتِ اوست، به اطلاقِ «حیّ»، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه میکند.
در نتیجه؛
❂☜ در شدیدترین وجهِ «حیّ» بودن؛ به جایِ ظهور در حالتِ 《حـیّ》 ، در 《میّت》بودن ظاهر میشود، در حالی که به عینِ میّت بودن، 《حـیّ》 است. چنان که مولی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرمایند:
⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
📚بحار الأنوار،ج۲۶،ص۶
🍃⇯⇦ یعنی؛ در همان نقطه که «میّت» است و صد البته که «میّت» است، «حیّ لا یموت» است و بلکه نفسِ حیات است که🔻【هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ؛ التوحيد، للصدوق،ص۱۴۶ 】🔺.
و در زیارتنامۀ حضرت امام حسین (علیه السلام) در نیمهی شعبان نیز آمده است:
🔻【 أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ】🔺
شهادت میدهم که کشته شدهای امّا نمردهای.
📚 البلد الأمين و الدرع الحصين، ص۲۸۴
🌿۞ بنابراین؛ به 《حیّ مطلق》، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود، که قرآن میفرماید:
☀️﴿فِي الْقِصاصِ حَياةٌ﴾☀️
در قصاص حیاتی هست.
📘سورۀ بقره، آیۀ۱۷۹
🍃۞ که 《حیّ مطلق》؛ در نهایتِ 《حیّ》 بودن، نفیِ خود میکند.
🌿۞ و امّا؛
«الحیّ»؛ در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر میکند.
֎⫸ چون غیرِ حقّ تعالی؛ هر چه که باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، «الحیّ» که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را [که «نیست» است] نفی میکند.
🍃⇯⇦ پس «الحیّ» در حقیقت؛ نفیِ غیر است، و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن میفرماید:
💎﴿هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو﴾
📘سورۀ غافر، آیۀ۶۵
♦️☜ «هُوَ الْحَيّ»؛ معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که «الحیّ» کیست؟
֎⇦ آن که «لا إِلهَ إِلاَّ هُو» است، و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.
🍃⇯⇦ و این اثبات (یعنی؛ الّا هو) که به #عین_شخصی آن نفی (یعنی؛ لا هو) است؛ همان "قیّوم" بودن خداوندﷻ است که در #آیة_الکرسی میخوانیم:
💎﴿اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم﴾
📘سورۀ بقره، آیۀ۲۵۵
🔰«اللهُ»؛ مبتداست، و «لا إله إلّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «اللهُ»، «لا إله إلّا هو» است. که در تحلیل بیان میشود:
✳️ «لا هو»؛ جلال است و «الحیّ»
✴️ «إلّا هو»؛ جمال است و «القیّوم»
[⚠️ دقّت کنیم که «لا هو» به #عین_شخصی ِ «إلّا هو» است. برای شرح #عین_شخصی؛
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
💠۞ و امّا؛ «لا إله إلّا هو»؛ مرتبهای از #مراتب_توحید است. و افضل از این مرتبه، مرتبۀ🔻«لا هــو إلّا هو»🔺 است. و همانطور که؛
خودِ «اللهُ» تعالی؛【لا إلـــه إلّا هـــو】 است،
خودِ «اللهُ» تعالی؛🔻【لا هــو إلّا هـــو】🔺 است.
🌿۞ الغرض؛
خداوندی که【لا هــو إلّا هـــو】 است؛ 【الحیّ القیّوم】است.
⧉
☀️⇯⇦ که『 الحیّ』 بودنِ خداوندﷻ؛ همان 《لا هو》 بودنِ اوست.
و 『 القیّوم』 بودنِ اوﷻ؛《إلّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصیِ یکدیگرند.
🍃۞ بنابراین، حقّﷻ؛
❂☜ به نفیِ «لا هو»؛ اشیاء را حیات میدهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
❂☜ و به اثباتِ «إلّا هو»؛ آنها را قوام میبخشد.
🔻و امّا؛ به همین مقدار به عنوان مقدّمه بسنده میکنیم تا در ادامه إن شاء الله لطائفی را در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامهی سخن👇🏻🔆•༻
☀️🌿
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
💫༺𐦍•لطیفهای از «حیـــاء»•𐦍༻
☀️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/59
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا…
💫༺𐦍•لطیفهای از «حیـــاء»•𐦍༻
☀️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/59
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
◾️
🍃⇯֎ إن شاء الله با این بیان؛
💧🌳֎⇦『ماء』بودنِ حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) و تا نهایتِ『شجره』 بودنِ ایشان (یعنی؛ حضور حضرت تا برگهای شجره که مؤمنین هستند) در #مقام_جمع_الجمع ی و وجود #مطلق_علی_الاطلاق معلوم شده باشد.
و واضح باشد که:
🔲 ➰ حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام)؛
❂☜ در «#اسیر بودن در نهایتِ زندان»، مردم را به سوی حقّﷻ رهایی دادند [و این هدایتِ اکمل و اشرف و اتمّ است - مطلق علی الاطلاق].
🔲🍃 و حضرت موسای نبی (علیه السلام)؛
❂☜ در «#رهایی»، هادی به سوی حقّﷻ بودند.
🍃⇯֎ که حضرت موسای نبی (علیه السلام)؛
❂☜ نبیِ #نبأ_عظیم بوده و هادیِ خلایق به نبأ عظیماند.
امّا حضرتِ موسی کاظم (علیه السلام) [همۀ آلالله روحی لهم الفداء]؛
❂☜ خودِ نبأ عظیم هستند و مبدأ اشتقاقِ نبوّت، ایشانند.
🌿۞ پس تحلیلاً عرض میشود:
▪️#نبی در نفسِ نبی بودن؛ در «اطلاق»، عمومِ هدایت را انجام میدهد.
و
▪️ #امام در نفسِ امام بودن؛ در «عَلی الاطلاق»، خصوصِ هدایت را انجام میدهد.
🍃⇯֎ لذا؛
֎⇦حضرت موسایِ نبی (علیه السلام)؛ در «#رهایی» (که جمال است و شریعت)، هدایت میکنند.
و
֎⇦حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) در «#اسارت در زندان» (که از جلال و حقیقت، تا جمال و شریعت، ممدود است)، هدایت میکنند.
این جهان؛ زندان و ما زندانیـان
حُفره کن زندان و خود را وارَهان
🔆 این «وارَهایی» و بازگشتنِ به حقیقتِ رهایی و فطرت، به یدِ آن کس است که حقیقتِ رهایی و فطرت است. یعنی؛ یدِ الهی کسی که از ماءِ باطن، تا شجرِ ظاهرِ موجودات را گرفته است.
که یعنی؛
آن بزرگواری که از ⦅أصلها ثابت⦆ تا ⦅فرعها في السماء⦆ را به #اطلاق_علی_الاطلاق جامع است.
🍃⇯֎ پس؛
از قوّت خویش، تا نهایتِ سختترین حفرۀ زندان میآید تا حفرهای در حفره کَنَد و راهی به سوی رهایی گشاید و جانان به جانِ جانان رساند ...
🌿۞ جان عالمیان فدایِ نام مبارک حضرت جانان و فطرتِ عالمیان؛ امام موسای کاظم (علیه السلام).
🏴 که شهادت حضرتِ جان (علیه السلام) در ماه رجبی است که ماهِ رهایی از خود است.
ماه بازگشت به #فطرت
ماه #موت
و ماه #فنا ...
🔔 إن شاء الله توسّلی باید به نیّت رها شدن از ماسوایِ حضرتشان.
🔻『و صلّ الله علی شَجَرَةِ الطُّورِ و الکتابِ المَسطُورِ
و البَیتِ المَعمورِ، و السِّرِ المَستورِ
و آیةِ النُّور، کَلیم أیمَنِ الإمامة، مَنشأِ الشَّرَفِ و الکَرامةِ؛
حضرت موسَی بن جعفر علیهما صلوات الله العَلیِّ الأکبر!』🔺
🔆 الحمد لله رَبَّ النُّورِ الْعَظِيم و
『 صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَار ...
الَّذِي كَانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُوَاصَلَةِ الِاسْتِغْفَارِ حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ وَ الدُّمُوعِ الْغَزِيرَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ الْكَثِيرَة ...
الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الِاسْتِخْفَاف』
[👆🏻📚 قسمتی از زیارتنامۀ حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) که إن شاء الله با بیاناتی که روزی شد، تأمّل مضاعف عزیزان را طالب است.]
#لطیفه_نام_مبارک_موسی
#ربط_موساینبی_با_موسایولی_علیهماالسلام
🖊🦋🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🍃⇯֎ إن شاء الله با این بیان؛
💧🌳֎⇦『ماء』بودنِ حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) و تا نهایتِ『شجره』 بودنِ ایشان (یعنی؛ حضور حضرت تا برگهای شجره که مؤمنین هستند) در #مقام_جمع_الجمع ی و وجود #مطلق_علی_الاطلاق معلوم شده باشد.
و واضح باشد که:
🔲 ➰ حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام)؛
❂☜ در «#اسیر بودن در نهایتِ زندان»، مردم را به سوی حقّﷻ رهایی دادند [و این هدایتِ اکمل و اشرف و اتمّ است - مطلق علی الاطلاق].
🔲🍃 و حضرت موسای نبی (علیه السلام)؛
❂☜ در «#رهایی»، هادی به سوی حقّﷻ بودند.
🍃⇯֎ که حضرت موسای نبی (علیه السلام)؛
❂☜ نبیِ #نبأ_عظیم بوده و هادیِ خلایق به نبأ عظیماند.
امّا حضرتِ موسی کاظم (علیه السلام) [همۀ آلالله روحی لهم الفداء]؛
❂☜ خودِ نبأ عظیم هستند و مبدأ اشتقاقِ نبوّت، ایشانند.
🌿۞ پس تحلیلاً عرض میشود:
▪️#نبی در نفسِ نبی بودن؛ در «اطلاق»، عمومِ هدایت را انجام میدهد.
و
▪️ #امام در نفسِ امام بودن؛ در «عَلی الاطلاق»، خصوصِ هدایت را انجام میدهد.
🍃⇯֎ لذا؛
֎⇦حضرت موسایِ نبی (علیه السلام)؛ در «#رهایی» (که جمال است و شریعت)، هدایت میکنند.
و
֎⇦حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) در «#اسارت در زندان» (که از جلال و حقیقت، تا جمال و شریعت، ممدود است)، هدایت میکنند.
این جهان؛ زندان و ما زندانیـان
حُفره کن زندان و خود را وارَهان
🔆 این «وارَهایی» و بازگشتنِ به حقیقتِ رهایی و فطرت، به یدِ آن کس است که حقیقتِ رهایی و فطرت است. یعنی؛ یدِ الهی کسی که از ماءِ باطن، تا شجرِ ظاهرِ موجودات را گرفته است.
که یعنی؛
آن بزرگواری که از ⦅أصلها ثابت⦆ تا ⦅فرعها في السماء⦆ را به #اطلاق_علی_الاطلاق جامع است.
🍃⇯֎ پس؛
از قوّت خویش، تا نهایتِ سختترین حفرۀ زندان میآید تا حفرهای در حفره کَنَد و راهی به سوی رهایی گشاید و جانان به جانِ جانان رساند ...
🌿۞ جان عالمیان فدایِ نام مبارک حضرت جانان و فطرتِ عالمیان؛ امام موسای کاظم (علیه السلام).
🏴 که شهادت حضرتِ جان (علیه السلام) در ماه رجبی است که ماهِ رهایی از خود است.
ماه بازگشت به #فطرت
ماه #موت
و ماه #فنا ...
🔔 إن شاء الله توسّلی باید به نیّت رها شدن از ماسوایِ حضرتشان.
🔻『و صلّ الله علی شَجَرَةِ الطُّورِ و الکتابِ المَسطُورِ
و البَیتِ المَعمورِ، و السِّرِ المَستورِ
و آیةِ النُّور، کَلیم أیمَنِ الإمامة، مَنشأِ الشَّرَفِ و الکَرامةِ؛
حضرت موسَی بن جعفر علیهما صلوات الله العَلیِّ الأکبر!』🔺
🔆 الحمد لله رَبَّ النُّورِ الْعَظِيم و
『 صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَار ...
الَّذِي كَانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُوَاصَلَةِ الِاسْتِغْفَارِ حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ وَ الدُّمُوعِ الْغَزِيرَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ الْكَثِيرَة ...
الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الِاسْتِخْفَاف』
[👆🏻📚 قسمتی از زیارتنامۀ حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) که إن شاء الله با بیاناتی که روزی شد، تأمّل مضاعف عزیزان را طالب است.]
#لطیفه_نام_مبارک_موسی
#ربط_موساینبی_با_موسایولی_علیهماالسلام
🖊🦋🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
🍃 به مرحمت حقّ تعالی؛ نیّت تأسیس این کانال،ارائۀ دروسی برای «مبناسازی» معارف الهی است.
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
✨
🍃۞ الغرض؛
بیان شد که تمام روزههایی که وجوبش از جانبِ خداوند است، ☜«کفّـــاره» هستند و #کفاره نیز؛ در پیِ #معصیت، واجب میشود.
֎ حال؛
❂☜ذنب و عصیانی فراتر از «بودن» در کنار بودِ صمدانیِ حقّﷻ نیست، چنان که میفرماید:
💠 «یا بنی آدم!
وجودُکَ ذَنْبٌ لا یُقاسُ بِه ذَنْبٌ»
✾ ای آدمیزاد!
وجود تو گناهی است که گناهی با آن مقایسه نمیشود.
❂☜ که نفسِ بودنْ در #کنار خدا، دوئیّت است و شرک و:
💎【إنّ الشّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم】
✾ شرک ظلم بزرگ است.
📘 سورۀ لقمان، آیۀ ۱۳
֎ و عالم کثرات، تا وقتی إنیّتِ خودشان را کنارِ بودِ خدا بدانند - و نه تجلّیاتی به اعتبارِ وجودِ حقّﷻ -؛ مشرک به خدایند وُ گرفتارِ ظلم و ذنبِ عظیم. امّا آن که فانیِ در خدا شد، سر تا پا موحّد است و جز تجلّیِ حقّﷻ ظهوری ندارد.
🍃۞ #ذنوب به ذنوبِ در افعال، در صفات، و در ذات تقسیم میگردد.
و کفّارۀ هر ذنبی به حسب خودش است؛ مثلاً:
⭕️ سرقت؛ که ذنبی است مربوط به افعال، کفّارهاش با شرایطی که فرمودند؛ قطع عضو است (خصوصاً قطع عضوی که با آن سرقت صورت گرفته است).
⭕️ کفّارۀ قتل عمد (ذنبی در فعل)، قصاص است.
⭕️ کفّارۀ بد خُلقی (ذنبی در صفت)، گرفتگیِ درون و ضیقِ قلب است.
⇦ ⭕️ تا برسیم به کفّارۀ بودنی در کنار بودِ صمدانیِ خدا (یعنی؛ ذنب در ذات)، که ❂☜ صیام (روزه) است.
🍃۞ پس از ابتدا مرور کنیم:
֎ در جنّت؛ زاد و ولد نیست تا حضرت صدّیقۀ طاهره (س) به عنوان ذرّیۀ حضرت آدم (؏)، و نیز حضرات ائمّۀ اطهار (؏) و به تَبَعِ ایشان (؏)؛ حضرات انبیاء الهی (؏) و شیعیان و محبّین آنها پای به عرصۀ ظهور بگذارند و همۀ این برکات به ظهور بیاید ...
و نیز موجودات؛ از کـَـتْم عدم پا به عرصۀ وجود بگذارند، تا همگی خاضعانه و عابدانه، جلالتِ قدر الهی یعنی؛ حضرت صدّیقۀ طاهره (س) و آن «کنز مخفی» را به تسبیح و تقدیس بنشینند.
🌑 آن کنز مخفیای که حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻〖 كنتُ كنزاً مخفياً
فأحببتُ أن أعرف
فخلقت الخلق لكي أعرف〗🔺
✾من گنج پنهانی بودم
که دوست داشتم شناخته شوم
پس خلق را آفریدم، تا شناخته شوم.
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۸۴، ص۱۹۹
🍃֎ چند کلمه راجع به #کنز_مخفی:
«مخفی بودن»؛ خصوصیّت هر گنجی است.
(حتّی همین گنجهای عالم دنیا). چرا که؛➷
🎯☜ اوّلاً؛ اگر چیزی عمومی شد و در دسترس و منظَر همگان قرار گرفت، قیمتی ندارد که بخواهد گنج باشد.
🎯☜ ثانیاً؛ اگر گنجی، به ظهورِ در عالم حدود، قدر و منزلتش معلوم شود، گنج حقیقی نیست.
🎯☜ ثالثاً؛ بر روی گنجینههای عالم حدود میشود قیمت گذاشت، و یا قدرش را به هر حال معلوم ساخت. ولی اگر گنج، حقیقی بود؛ آنچنان جلالتی دارد که قدرش معلوم نمیشود.
֎ بنابراین؛ کنز حقیقی، هم «#مخفی» است و هم «#مجهولة_القدر».
⚠️ اینجای مطلب به اشاره بیان میشود:
♦️«#کنز_مخفی» همان «#لیلة_القدر»، یعنی؛ حضرت فاطمةالله؛ صدّیقۀ کبریٰ (سلام الله علیها) هستند.
🔺که «کنز» و گنج بودنِ حضرت (س)؛
❂☜ «#قدر» و منزلتِ حقّ است.
🔺و «مخفی» بودنِ حضرت (س)؛
❂☜ «#لیلة» بودن حضرت (س) است.
☀️که «لیلة» بودن ایشان (س) در واقع؛ جلال و باطن و حقیقتِ «قدر» است. یعنی؛ «لیلة»؛ جلال و باطنِ «قدر» است.
(انشاءالله در مورد لیلةالقدر در این سلسله مقالات، لطائفی را خواهید خواند.)
⇪🔔اگر این مهمّ را یافتیم، خدا را بر این معرفت شاکر باشیم.
🍃۞الغرض؛
قرار بر این است که لیلة القدر، یعنی؛ آن کنز مخفی، در عالم اشارات، جلوه کند ...
↲ 🔲 پس به قوّت #اطلاق، و در صفحۀ #عصمت_مطلقه، #عصیان و قیدی توسّط حضرت آدم (علیٰ نبیّنا و آله و علیه السّلام) صورت میگیرد. یعنی؛ توسّطِ آن نبی گرامیای که «#صفوة_الله» بودن، و نهایتِ خلوص و پاکی، وصفِ حضرتشان است.
(دقت میخواهد!)
❂☜ در نتیجه؛ حضرت آدم صفی الله (؏) به نفسِ پاکیِ صفوة الله بودنِ خویش، خود را در ورطۀ عصیانی قرار میدهند که سرآغازی برای ظهورِ حقیقتِ حقّﷻ و نقطۀ قدرِ حضرت حقّﷻ، یعنی؛ حضرت فاطمةالله (صلوات الله و سلامه علیها) باشد.
🍃֎ جمعبندی اینکه؛
حضرت آدم (؏) در جهت تجلّیِ «کنز مخفی» در عالَمِ اشارات؛ مرتکب عصیانی میشوند.
که عصیان حضرت آدم (؏)؛ در «صفحۀ عصمتِ» ایشان صورت میگیرد.
و عالم کثرات، به این عصیانِ در صفحۀ عصمت، ترسیم میشود.
🍃۞ و امّا؛
عالم کثرات، عالم دوئیّت و شرک است و موجودات در این کثرات، ادعایِ إنّیّت دارند. إنّیّتی که آن ذنبی است که با هیچ گناهی قابل قیاس نیست. چرا که ذنبِ در #ذات است.
⇚⭕️ پس بایستی کفّارۀ این ذنب داده شود.
⚜️و کفّارۀ این ذنب عظیم؛
❂☜ روزۀ ماه مبارک رمضان است.
🍃֎ که چون گناهِ در إنّیّت و ذات، خاصّ است؛ پس کفّارۀ آن ذنبِ عظیم نیز خاصّ و عظیم است و در «نفیِ» کفرانی که حاصل شده، و متناسب با همان #کفران است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
🍃۞ الغرض؛
بیان شد که تمام روزههایی که وجوبش از جانبِ خداوند است، ☜«کفّـــاره» هستند و #کفاره نیز؛ در پیِ #معصیت، واجب میشود.
֎ حال؛
❂☜ذنب و عصیانی فراتر از «بودن» در کنار بودِ صمدانیِ حقّﷻ نیست، چنان که میفرماید:
💠 «یا بنی آدم!
وجودُکَ ذَنْبٌ لا یُقاسُ بِه ذَنْبٌ»
✾ ای آدمیزاد!
وجود تو گناهی است که گناهی با آن مقایسه نمیشود.
❂☜ که نفسِ بودنْ در #کنار خدا، دوئیّت است و شرک و:
💎【إنّ الشّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم】
✾ شرک ظلم بزرگ است.
📘 سورۀ لقمان، آیۀ ۱۳
֎ و عالم کثرات، تا وقتی إنیّتِ خودشان را کنارِ بودِ خدا بدانند - و نه تجلّیاتی به اعتبارِ وجودِ حقّﷻ -؛ مشرک به خدایند وُ گرفتارِ ظلم و ذنبِ عظیم. امّا آن که فانیِ در خدا شد، سر تا پا موحّد است و جز تجلّیِ حقّﷻ ظهوری ندارد.
🍃۞ #ذنوب به ذنوبِ در افعال، در صفات، و در ذات تقسیم میگردد.
و کفّارۀ هر ذنبی به حسب خودش است؛ مثلاً:
⭕️ سرقت؛ که ذنبی است مربوط به افعال، کفّارهاش با شرایطی که فرمودند؛ قطع عضو است (خصوصاً قطع عضوی که با آن سرقت صورت گرفته است).
⭕️ کفّارۀ قتل عمد (ذنبی در فعل)، قصاص است.
⭕️ کفّارۀ بد خُلقی (ذنبی در صفت)، گرفتگیِ درون و ضیقِ قلب است.
⇦ ⭕️ تا برسیم به کفّارۀ بودنی در کنار بودِ صمدانیِ خدا (یعنی؛ ذنب در ذات)، که ❂☜ صیام (روزه) است.
🍃۞ پس از ابتدا مرور کنیم:
֎ در جنّت؛ زاد و ولد نیست تا حضرت صدّیقۀ طاهره (س) به عنوان ذرّیۀ حضرت آدم (؏)، و نیز حضرات ائمّۀ اطهار (؏) و به تَبَعِ ایشان (؏)؛ حضرات انبیاء الهی (؏) و شیعیان و محبّین آنها پای به عرصۀ ظهور بگذارند و همۀ این برکات به ظهور بیاید ...
و نیز موجودات؛ از کـَـتْم عدم پا به عرصۀ وجود بگذارند، تا همگی خاضعانه و عابدانه، جلالتِ قدر الهی یعنی؛ حضرت صدّیقۀ طاهره (س) و آن «کنز مخفی» را به تسبیح و تقدیس بنشینند.
🌑 آن کنز مخفیای که حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻〖 كنتُ كنزاً مخفياً
فأحببتُ أن أعرف
فخلقت الخلق لكي أعرف〗🔺
✾من گنج پنهانی بودم
که دوست داشتم شناخته شوم
پس خلق را آفریدم، تا شناخته شوم.
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۸۴، ص۱۹۹
🍃֎ چند کلمه راجع به #کنز_مخفی:
«مخفی بودن»؛ خصوصیّت هر گنجی است.
(حتّی همین گنجهای عالم دنیا). چرا که؛➷
🎯☜ اوّلاً؛ اگر چیزی عمومی شد و در دسترس و منظَر همگان قرار گرفت، قیمتی ندارد که بخواهد گنج باشد.
🎯☜ ثانیاً؛ اگر گنجی، به ظهورِ در عالم حدود، قدر و منزلتش معلوم شود، گنج حقیقی نیست.
🎯☜ ثالثاً؛ بر روی گنجینههای عالم حدود میشود قیمت گذاشت، و یا قدرش را به هر حال معلوم ساخت. ولی اگر گنج، حقیقی بود؛ آنچنان جلالتی دارد که قدرش معلوم نمیشود.
֎ بنابراین؛ کنز حقیقی، هم «#مخفی» است و هم «#مجهولة_القدر».
⚠️ اینجای مطلب به اشاره بیان میشود:
♦️«#کنز_مخفی» همان «#لیلة_القدر»، یعنی؛ حضرت فاطمةالله؛ صدّیقۀ کبریٰ (سلام الله علیها) هستند.
🔺که «کنز» و گنج بودنِ حضرت (س)؛
❂☜ «#قدر» و منزلتِ حقّ است.
🔺و «مخفی» بودنِ حضرت (س)؛
❂☜ «#لیلة» بودن حضرت (س) است.
☀️که «لیلة» بودن ایشان (س) در واقع؛ جلال و باطن و حقیقتِ «قدر» است. یعنی؛ «لیلة»؛ جلال و باطنِ «قدر» است.
(انشاءالله در مورد لیلةالقدر در این سلسله مقالات، لطائفی را خواهید خواند.)
⇪🔔اگر این مهمّ را یافتیم، خدا را بر این معرفت شاکر باشیم.
🍃۞الغرض؛
قرار بر این است که لیلة القدر، یعنی؛ آن کنز مخفی، در عالم اشارات، جلوه کند ...
↲ 🔲 پس به قوّت #اطلاق، و در صفحۀ #عصمت_مطلقه، #عصیان و قیدی توسّط حضرت آدم (علیٰ نبیّنا و آله و علیه السّلام) صورت میگیرد. یعنی؛ توسّطِ آن نبی گرامیای که «#صفوة_الله» بودن، و نهایتِ خلوص و پاکی، وصفِ حضرتشان است.
(دقت میخواهد!)
❂☜ در نتیجه؛ حضرت آدم صفی الله (؏) به نفسِ پاکیِ صفوة الله بودنِ خویش، خود را در ورطۀ عصیانی قرار میدهند که سرآغازی برای ظهورِ حقیقتِ حقّﷻ و نقطۀ قدرِ حضرت حقّﷻ، یعنی؛ حضرت فاطمةالله (صلوات الله و سلامه علیها) باشد.
🍃֎ جمعبندی اینکه؛
حضرت آدم (؏) در جهت تجلّیِ «کنز مخفی» در عالَمِ اشارات؛ مرتکب عصیانی میشوند.
که عصیان حضرت آدم (؏)؛ در «صفحۀ عصمتِ» ایشان صورت میگیرد.
و عالم کثرات، به این عصیانِ در صفحۀ عصمت، ترسیم میشود.
🍃۞ و امّا؛
عالم کثرات، عالم دوئیّت و شرک است و موجودات در این کثرات، ادعایِ إنّیّت دارند. إنّیّتی که آن ذنبی است که با هیچ گناهی قابل قیاس نیست. چرا که ذنبِ در #ذات است.
⇚⭕️ پس بایستی کفّارۀ این ذنب داده شود.
⚜️و کفّارۀ این ذنب عظیم؛
❂☜ روزۀ ماه مبارک رمضان است.
🍃֎ که چون گناهِ در إنّیّت و ذات، خاصّ است؛ پس کفّارۀ آن ذنبِ عظیم نیز خاصّ و عظیم است و در «نفیِ» کفرانی که حاصل شده، و متناسب با همان #کفران است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
✨
🍃۞ پس تا بدین جایِ مطلب دانستیم که؛
❂☜ باطن و جلالتِ کعبه (که مکان دَحو، و کشیدگی و ممدود شدنِ ارضِ تعیّنات است)، زمان است. و زمان؛ در خفا، و سرّ مکان، میباشد.
🍃⌛️ #زمان «در عالم اشارات»؛ کمیّتی متّصل، امّا در بیقراری است. بدین معنا که؛
֎⇦ چون مشتمل بر آنات است؛ «کمیّت» است وُ چون آنی میرود و متّصلاً آنی دیگر آغاز میشود؛این حالِ بیقراری زمان در عالم اشاره است.
❂☜ امّا مکان؛ کمیّتی است که در #قرار است.
🍃⌛️ زمان؛ که در بیقراریِ جلالی است، باطنِ مکان است.
֎🌐 و مکان؛ که در قرارِ جمالی است، ظاهرِ زمان است.
🔲 در تحلیل عرض میشود:
⌛️ زمان؛ خلوتِ جلالیِ مکان است.
🌐 و مکان؛ جلوَت جمالیِ زمان است.
🍃۞ همان طور که بیان شد، حضرات آلالله (علیهم السّلام)؛ حقیقتِ هر شیئی میباشند.
و زمان نیز، شیئی از اشیاء است.
⌛️ بنابراین؛ حقیقتِ زمان، حضرات آلالله (؏) هستند.
✿ بحمد الله، لطائف در این خصوص جاری است و سخن، بسیار. امّا برای ادامۀ مطلب و پرهیز از تطویل کلام، بایستی در رعایت آمد.
🔰 قرآن میفرماید:
【 إنّ عِدَّةَ «الشـُّـهُورِ» عِنْدَ الله «اثْنا عَشَرَ شَهْراً» في كِتابِ الله يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها «أَرْبَعَةٌ» حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ ... 】
✾ همانا تعداد ماهها نزد خدا، آن روزى كه آسمانها و زمين را بيافريد، در كتاب الهى، دوازده ماه بود، كه از آنها چهار ماه حرام است. [و] آئين درست همين است.
📘سورۀ توبه، آیۀ ۳۶
⇫ 📖 در احادیث؛ برای این آیه آمده است که منظور از ۱۲ ماه، دوازده امام (علیهم السّلام) هستند. و آن ۴ ماه حرام، چهار امامِ هُمامی هستند که نام مبارکشان «علیّ» است. و از این رو، این ماهها حرمت دارند (📚 تفسیر روایی برهان، ج۲، ص۷۷۴).
🌙 ماههای قمری را «شهر» میگویند.
#شهر در لغت به معنایِ شناسایی و ظهور است.
֎⇦ عموماً امرِ #شهره و #مشهور را از آنجایی میدانند که در بینِ عموم، ظاهر و مبرهَن شده باشد! در حالی که چون مطلب «عِنْدَ الله» مطرح است؛ مشهوریّت هم از آنجا باید معنا شود. و اصلاً شهرت، در نزد حقّﷻ، حقیقی است و در غیر حقّﷻ، مسامحتاً استفاده میشود.
🍃۞ شهره و مشهور بودن و ظاهر بودنِ «شهر»؛ از ظاهر بودنِ خودِ حقّﷻ است.
֎⇦ ظهورِ هر شیئی غیر از خودِ شیء است. و ظهور، به آن عارض میشود. امّا حقّﷻ خودش و ظهورش #عین_شخصی هستند.
❂☜ برای همین قرآن فرمود:
🔻【هو الظّاهر】🔺
📘 سورۀ حدید، آیۀ ۳
🌙 الغرض؛ ظاهر بودنِ حقّﷻ، به «شُهور» (ماههای سال) است (که حضرات ائمۀ اطهار علیهم السّلام میباشند).
و این ظاهر بودن؛
֎⇦ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» است.
🍃⇯֎ بدین معنا که؛
❂☜ در عینِ اینکه ایّام هر ماهِ قمری ثابت است، ثابت بودنش حدّی نیست. یعنی؛ در قالب و حدودِ «ثبوت» نمیماند. بلکه از اطلاقِ خویش، در تغییر و کم و زیاد شدن آمده، ولی باز به خودش باقی است.
🍃۞ برای نمونه از روایات، اشارهای میشود که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻【شَهْرُ رَمَضَانَ ثَلَاثُونَ يَوْماً لَا يَنْقُصُ أَبَداً】🔺
✾ ماه رمضان سی روز است، و هرگز کم نمیشود.
📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۴، ص۷۸
🍃۞ در توضیح؛
به یکی از معارفی که ریشۀ بیاناتِ دیگر هم میتواند باشد، اشاره میشود که؛
❂☜ حقیقت را باید از شخصِ حقیقیِ عالم تا عالمِ ظاهر بشناسیم.
🍃⇯֎ بدین معنا که؛
֎⇦ اهل #حدود؛ اعداد را در قالبِ اعداد نظر میکنند (که قالبِ اعداد، معدودات هستند).
بنابراین برای اهل حدود؛ سی روز، نمیتواند در ۲۹ روز بیاید. و ماه رمضان برای آنها باید حدّاً ۳۰ روز باشد. و اگر در ۲۹ روز بیاید، دیگر ۳۰ نیست و به عبارتی ناقص انگاشته میشود.
🍃۞ امّا چون مطلب، #حقیقی و #اطلاقی و از شخصِ حقیقیِ عالَم، بررسی شود؛
֎⇦ ۳۰ روز، در نقطۀ ۲۹ روز هم میآید، در حالی که همان ۳۰ روز است.
[اینها صِرف اصطلاح و یا مسامحه در بیان نیست. بلکه؛ بیانِ حقیقتِ اطلاقِ شخصِ حقیقیِ عالَم است.]
🔔 ان شاء الله خوانندگان محترم؛ مباحثِ #کانال_معرفة_الحق و خصوصاً بحث #اطلاق و #عینیت را به دقّت مطالعه فرموده باشند، تا این مطالب برایشان غریب نباشد.
[جهت بحث اطلاق؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمایید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/291]
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
🍃۞ پس تا بدین جایِ مطلب دانستیم که؛
❂☜ باطن و جلالتِ کعبه (که مکان دَحو، و کشیدگی و ممدود شدنِ ارضِ تعیّنات است)، زمان است. و زمان؛ در خفا، و سرّ مکان، میباشد.
🍃⌛️ #زمان «در عالم اشارات»؛ کمیّتی متّصل، امّا در بیقراری است. بدین معنا که؛
֎⇦ چون مشتمل بر آنات است؛ «کمیّت» است وُ چون آنی میرود و متّصلاً آنی دیگر آغاز میشود؛این حالِ بیقراری زمان در عالم اشاره است.
❂☜ امّا مکان؛ کمیّتی است که در #قرار است.
🍃⌛️ زمان؛ که در بیقراریِ جلالی است، باطنِ مکان است.
֎🌐 و مکان؛ که در قرارِ جمالی است، ظاهرِ زمان است.
🔲 در تحلیل عرض میشود:
⌛️ زمان؛ خلوتِ جلالیِ مکان است.
🌐 و مکان؛ جلوَت جمالیِ زمان است.
🍃۞ همان طور که بیان شد، حضرات آلالله (علیهم السّلام)؛ حقیقتِ هر شیئی میباشند.
و زمان نیز، شیئی از اشیاء است.
⌛️ بنابراین؛ حقیقتِ زمان، حضرات آلالله (؏) هستند.
✿ بحمد الله، لطائف در این خصوص جاری است و سخن، بسیار. امّا برای ادامۀ مطلب و پرهیز از تطویل کلام، بایستی در رعایت آمد.
🔰 قرآن میفرماید:
【 إنّ عِدَّةَ «الشـُّـهُورِ» عِنْدَ الله «اثْنا عَشَرَ شَهْراً» في كِتابِ الله يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها «أَرْبَعَةٌ» حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ ... 】
✾ همانا تعداد ماهها نزد خدا، آن روزى كه آسمانها و زمين را بيافريد، در كتاب الهى، دوازده ماه بود، كه از آنها چهار ماه حرام است. [و] آئين درست همين است.
📘سورۀ توبه، آیۀ ۳۶
⇫ 📖 در احادیث؛ برای این آیه آمده است که منظور از ۱۲ ماه، دوازده امام (علیهم السّلام) هستند. و آن ۴ ماه حرام، چهار امامِ هُمامی هستند که نام مبارکشان «علیّ» است. و از این رو، این ماهها حرمت دارند (📚 تفسیر روایی برهان، ج۲، ص۷۷۴).
🌙 ماههای قمری را «شهر» میگویند.
#شهر در لغت به معنایِ شناسایی و ظهور است.
֎⇦ عموماً امرِ #شهره و #مشهور را از آنجایی میدانند که در بینِ عموم، ظاهر و مبرهَن شده باشد! در حالی که چون مطلب «عِنْدَ الله» مطرح است؛ مشهوریّت هم از آنجا باید معنا شود. و اصلاً شهرت، در نزد حقّﷻ، حقیقی است و در غیر حقّﷻ، مسامحتاً استفاده میشود.
🍃۞ شهره و مشهور بودن و ظاهر بودنِ «شهر»؛ از ظاهر بودنِ خودِ حقّﷻ است.
֎⇦ ظهورِ هر شیئی غیر از خودِ شیء است. و ظهور، به آن عارض میشود. امّا حقّﷻ خودش و ظهورش #عین_شخصی هستند.
❂☜ برای همین قرآن فرمود:
🔻【هو الظّاهر】🔺
📘 سورۀ حدید، آیۀ ۳
🌙 الغرض؛ ظاهر بودنِ حقّﷻ، به «شُهور» (ماههای سال) است (که حضرات ائمۀ اطهار علیهم السّلام میباشند).
و این ظاهر بودن؛
֎⇦ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» است.
🍃⇯֎ بدین معنا که؛
❂☜ در عینِ اینکه ایّام هر ماهِ قمری ثابت است، ثابت بودنش حدّی نیست. یعنی؛ در قالب و حدودِ «ثبوت» نمیماند. بلکه از اطلاقِ خویش، در تغییر و کم و زیاد شدن آمده، ولی باز به خودش باقی است.
🍃۞ برای نمونه از روایات، اشارهای میشود که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻【شَهْرُ رَمَضَانَ ثَلَاثُونَ يَوْماً لَا يَنْقُصُ أَبَداً】🔺
✾ ماه رمضان سی روز است، و هرگز کم نمیشود.
📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۴، ص۷۸
🍃۞ در توضیح؛
به یکی از معارفی که ریشۀ بیاناتِ دیگر هم میتواند باشد، اشاره میشود که؛
❂☜ حقیقت را باید از شخصِ حقیقیِ عالم تا عالمِ ظاهر بشناسیم.
🍃⇯֎ بدین معنا که؛
֎⇦ اهل #حدود؛ اعداد را در قالبِ اعداد نظر میکنند (که قالبِ اعداد، معدودات هستند).
بنابراین برای اهل حدود؛ سی روز، نمیتواند در ۲۹ روز بیاید. و ماه رمضان برای آنها باید حدّاً ۳۰ روز باشد. و اگر در ۲۹ روز بیاید، دیگر ۳۰ نیست و به عبارتی ناقص انگاشته میشود.
🍃۞ امّا چون مطلب، #حقیقی و #اطلاقی و از شخصِ حقیقیِ عالَم، بررسی شود؛
֎⇦ ۳۰ روز، در نقطۀ ۲۹ روز هم میآید، در حالی که همان ۳۰ روز است.
[اینها صِرف اصطلاح و یا مسامحه در بیان نیست. بلکه؛ بیانِ حقیقتِ اطلاقِ شخصِ حقیقیِ عالَم است.]
🔔 ان شاء الله خوانندگان محترم؛ مباحثِ #کانال_معرفة_الحق و خصوصاً بحث #اطلاق و #عینیت را به دقّت مطالعه فرموده باشند، تا این مطالب برایشان غریب نباشد.
[جهت بحث اطلاق؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمایید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/291]
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
.
♦️ #اطلاق
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/291
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🍃🔘⏎ بحمد الله در بیانات قبل روزی شد و دانستیم که حضرات آل الله علیهم السلام، "نفس الله تعالی" بوده و از باطن البواطنِ حقّ عزّ و جلّ، تا ظاهر الظواهر عالم تعیّنات را…
♦️ #اطلاق
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/291
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🍃🔘⏎ بحمد الله در بیانات قبل روزی شد و دانستیم که حضرات آل الله علیهم السلام، "نفس الله تعالی" بوده و از باطن البواطنِ حقّ عزّ و جلّ، تا ظاهر الظواهر عالم تعیّنات را…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
🌿 ﹏.𐫱 حضرت خدیجۀ کُبریٰ (سلام الله علیها)؛
رازی در رَسم عالم 𐫱.﹏
〰️ 〰️ 〰️ 〰️ 〰️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/540
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🔺۞ به طور کلّی؛ طالب معارف عالیه، همّتِ عالی میکند.
✿☜ بیانِ مقالهای که چند سالی است به عنایتِ حضرت اُمُّ المؤمنین؛ خدیجۀ کُبریٰ (سلام الله علیها) جاری شده است، نیاز به یک مقدّمه دارد.
به التجاء و توسّل به حضرتشان، قوّت و همّت داشته باشید و با دلْ همراهی کنید، تا دقیقۀ این معرفت، إلی الأبد در جانتان بنشیند.
🌿۞ حضرات آلالله (علیهم السّلام)؛ خودیّتِ حضرت حقّﷻ هستند و به تعداد ایشان که «سبع مثانی» (یعنی هفت تا دو تا که چهارده است) میباشند، کسی اضافه یا کم نمیشود.
֎⇦ چرا که حقّ یعنی؛ ثابت، و خودیّتِ حقّﷻ ثابت است.
این مطلب به قصدِ قوّت، عرض شد تا خواصّی از مقرّبینِ خدا را بهتر بشناسیم.
🍃۞ «مطلق» به بیانِ ساده یعنی؛ بدونِ قید.
حضرات آلالله (؏)؛ مطلقِ قُرب و نَفْسِ قرب هستند. و وقتی سخن از مطلقِ چیزی است؛ متعلَّقِ آن اصلاً مطرح نیست. چون اطلاق که حقیقتِ صمدیّت است، جا برای متعلَّق نمیگذارد.
مثلاً؛ وقتی علیم بودنِ خداوند که مطلقِ علم است، بیان میشود؛ دیگر متعلَّقِ علم که «معلوم» است، مطرح نیست، چنان که در دعای عدیله میخوانیم:
🔻«كَانَ عَلِيماً قَبْلَ إِيجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّة»🔺
🍃۞ پس در بیان بَدْوی، عرض میشود که مطلق؛ متعلَّق ندارد.
بنابراین؛
֎⇦ مطلقِ قرب، به معنای نزدیک بودن به چیزی یا کسی نیست.
🍃⇯֎ حضرات آلالله (؏)؛ نفْسِ حقّﷻ و خودیّتِ اوﷻ هستند.
(☜ زیارت مولی امیرالمؤمنین؏ معروف به زیارت صفوان جمّال: 🔹«السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ الله تَعَالَى»🔹؛ 📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۹۷، ص۳۳۱).
و ماورای حقّﷻ؛ چیزی نیست که قرب به آن لازم بیاید.
🍃֎⇦ بنابراین؛
حضرات آلالله (؏)؛ «قرب مطلق» یا به عبارتی «نفْسِ نزدیکی» هستند. نه نزدیکی به جایی. بلکه مطلقِ «نزدیکی».
✿ به همین توضیحِ مختصر در مورد مطلقِ قرب، اکتفاء میکنیم.
🍃۞ قرآن میفرماید:
💎 ﴿وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ
أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُونَ﴾ 💎
✾ و پيشگامان كه پيشگامند.
✾ آنها مقرّبانند.
📘 سورۀ واقعه، آیۀ ۱۱-۱۰
🍃֎⇦ عالمِ حدود، با معیاراتش مانع از یافتنِ اطلاق میشود. باید ابتدائاً ذهن، از همۀ معیاراتِ عالمِ حدود، خالی شود. مانندِ نوزادی که هیچ تصویری از دنیای بیرون از رحِم ندارد. و به پاکی ذهن، تجربه را آغاز میکند.
🍃⇯֎ مطلقِ سبقت و مطلقِ قرب اگر فهمیده شود، دیگر به دنبالِ متعلَّق آن نمیگردیم.
پس؛ «سابق» و «مقرّب» را از منظرِ «اطلاق» تصوّر بفرمایید، و نه با معیاراتِ عالم حدود.
🍃۞ در عالم حدود، وقتی میگوییم کسی مقرّب است، به دنبالِ این هستیم که این شخص، مقرّب به «کجا»ست؟ به چه چیزی نزدیک شده است؟
یا وقتی سخن از «سابق» میشود، به دنبال این هستیم که سابق بر «چه چیز»؟
و همین طور باید به نَفْسُالأمری دیگر، محکم شویم تا بتوانیم مقرّب و سابق را تصوّر کنیم.
🍃⇯֎ این محکم شدن به چیزی غیر از «سابقیّت» و «قرب»؛ تعلّقِ سابقیّت و قرب است. و خودِ همین «تعلّق»؛ قید است و سابق و قرب را از اطلاق بیرون میآورد و #محدود و #نسبی میسازد. آنگاه منظور از سابق مطلق و قرب مطلق، درک نمیشود.
🍃֎⇦ این تختهبند شدن در عالمِ حدود است که قدرتِ پر و بال گرفتن را میگیرد.
جویای معرفت، بایستی، لااقل این عارضه را بشناسد، تا برای طلب، دستِ گدائی و توسّل، بر آستان الهیِ آلالله (؏) دراز کند. ولی اگر «نداند، و نداند که نداند؛ در جهل مرکّب ابدُ الدّهر بماند»!
(پس؛ دائماً بایستی حالمان؛ حالِ التجاء باشد.
و پناهنده به ائمّۀ اطهار علیهم السّلام باشیم 🤲🏻)
🍃۞ الغرض؛
حرف از قربِ مطلق است. و آن هم مطلقِ حقیقی. که اطلاقِ حقیقی، اطلاقی نیست که «اطلاق»، حدِّ آن باشد. یعنی؛ این طور نیست که اطلاق (که بی قید بودن است)، باعث شود که مطلق، هرگز در قید نیاید. بلکه بر خودِ لا قید بودن هم اطلاق دارد و از لا قید بودن هم رهاست. بنابراین؛ به اطلاق و «لا قید بودن»، در تمام قیود هم میآید و باز به قوّتِ #اطلاق خود باقی است.
از این رو اطلاقِ حقیقی، آن اطلاقی است که عَلَی الاطلاق باشد، چنان که شرحی از آن در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
(رجوع شود به ☜ https://t.me/ehsannil3/291)
🍃۞ این دقیقه و این مطلب ظریف، جای اعتکاف دارد و تا اَقوال مختلفِ بزرگانِ معرفت بررسی نشده باشد، ارزش این مطلب مهمّ در کَـــتْم و خفا خواهد ماند.
و اگر یافته شد، بدانید که شاهکلیدی در معرفت، روزی شده که همتا ندارد.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻
🌕
رازی در رَسم عالم 𐫱.﹏
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/540
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🔺۞ به طور کلّی؛ طالب معارف عالیه، همّتِ عالی میکند.
✿☜ بیانِ مقالهای که چند سالی است به عنایتِ حضرت اُمُّ المؤمنین؛ خدیجۀ کُبریٰ (سلام الله علیها) جاری شده است، نیاز به یک مقدّمه دارد.
به التجاء و توسّل به حضرتشان، قوّت و همّت داشته باشید و با دلْ همراهی کنید، تا دقیقۀ این معرفت، إلی الأبد در جانتان بنشیند.
🌿۞ حضرات آلالله (علیهم السّلام)؛ خودیّتِ حضرت حقّﷻ هستند و به تعداد ایشان که «سبع مثانی» (یعنی هفت تا دو تا که چهارده است) میباشند، کسی اضافه یا کم نمیشود.
֎⇦ چرا که حقّ یعنی؛ ثابت، و خودیّتِ حقّﷻ ثابت است.
این مطلب به قصدِ قوّت، عرض شد تا خواصّی از مقرّبینِ خدا را بهتر بشناسیم.
🍃۞ «مطلق» به بیانِ ساده یعنی؛ بدونِ قید.
حضرات آلالله (؏)؛ مطلقِ قُرب و نَفْسِ قرب هستند. و وقتی سخن از مطلقِ چیزی است؛ متعلَّقِ آن اصلاً مطرح نیست. چون اطلاق که حقیقتِ صمدیّت است، جا برای متعلَّق نمیگذارد.
مثلاً؛ وقتی علیم بودنِ خداوند که مطلقِ علم است، بیان میشود؛ دیگر متعلَّقِ علم که «معلوم» است، مطرح نیست، چنان که در دعای عدیله میخوانیم:
🔻«كَانَ عَلِيماً قَبْلَ إِيجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّة»🔺
🍃۞ پس در بیان بَدْوی، عرض میشود که مطلق؛ متعلَّق ندارد.
بنابراین؛
֎⇦ مطلقِ قرب، به معنای نزدیک بودن به چیزی یا کسی نیست.
🍃⇯֎ حضرات آلالله (؏)؛ نفْسِ حقّﷻ و خودیّتِ اوﷻ هستند.
(☜ زیارت مولی امیرالمؤمنین؏ معروف به زیارت صفوان جمّال: 🔹«السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ الله تَعَالَى»🔹؛ 📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۹۷، ص۳۳۱).
و ماورای حقّﷻ؛ چیزی نیست که قرب به آن لازم بیاید.
🍃֎⇦ بنابراین؛
حضرات آلالله (؏)؛ «قرب مطلق» یا به عبارتی «نفْسِ نزدیکی» هستند. نه نزدیکی به جایی. بلکه مطلقِ «نزدیکی».
✿ به همین توضیحِ مختصر در مورد مطلقِ قرب، اکتفاء میکنیم.
🍃۞ قرآن میفرماید:
💎 ﴿وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ
أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُونَ﴾ 💎
✾ و پيشگامان كه پيشگامند.
✾ آنها مقرّبانند.
📘 سورۀ واقعه، آیۀ ۱۱-۱۰
🍃֎⇦ عالمِ حدود، با معیاراتش مانع از یافتنِ اطلاق میشود. باید ابتدائاً ذهن، از همۀ معیاراتِ عالمِ حدود، خالی شود. مانندِ نوزادی که هیچ تصویری از دنیای بیرون از رحِم ندارد. و به پاکی ذهن، تجربه را آغاز میکند.
🍃⇯֎ مطلقِ سبقت و مطلقِ قرب اگر فهمیده شود، دیگر به دنبالِ متعلَّق آن نمیگردیم.
پس؛ «سابق» و «مقرّب» را از منظرِ «اطلاق» تصوّر بفرمایید، و نه با معیاراتِ عالم حدود.
🍃۞ در عالم حدود، وقتی میگوییم کسی مقرّب است، به دنبالِ این هستیم که این شخص، مقرّب به «کجا»ست؟ به چه چیزی نزدیک شده است؟
یا وقتی سخن از «سابق» میشود، به دنبال این هستیم که سابق بر «چه چیز»؟
و همین طور باید به نَفْسُالأمری دیگر، محکم شویم تا بتوانیم مقرّب و سابق را تصوّر کنیم.
🍃⇯֎ این محکم شدن به چیزی غیر از «سابقیّت» و «قرب»؛ تعلّقِ سابقیّت و قرب است. و خودِ همین «تعلّق»؛ قید است و سابق و قرب را از اطلاق بیرون میآورد و #محدود و #نسبی میسازد. آنگاه منظور از سابق مطلق و قرب مطلق، درک نمیشود.
🍃֎⇦ این تختهبند شدن در عالمِ حدود است که قدرتِ پر و بال گرفتن را میگیرد.
جویای معرفت، بایستی، لااقل این عارضه را بشناسد، تا برای طلب، دستِ گدائی و توسّل، بر آستان الهیِ آلالله (؏) دراز کند. ولی اگر «نداند، و نداند که نداند؛ در جهل مرکّب ابدُ الدّهر بماند»!
(پس؛ دائماً بایستی حالمان؛ حالِ التجاء باشد.
و پناهنده به ائمّۀ اطهار علیهم السّلام باشیم 🤲🏻)
🍃۞ الغرض؛
حرف از قربِ مطلق است. و آن هم مطلقِ حقیقی. که اطلاقِ حقیقی، اطلاقی نیست که «اطلاق»، حدِّ آن باشد. یعنی؛ این طور نیست که اطلاق (که بی قید بودن است)، باعث شود که مطلق، هرگز در قید نیاید. بلکه بر خودِ لا قید بودن هم اطلاق دارد و از لا قید بودن هم رهاست. بنابراین؛ به اطلاق و «لا قید بودن»، در تمام قیود هم میآید و باز به قوّتِ #اطلاق خود باقی است.
از این رو اطلاقِ حقیقی، آن اطلاقی است که عَلَی الاطلاق باشد، چنان که شرحی از آن در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
(رجوع شود به ☜ https://t.me/ehsannil3/291)
🍃۞ این دقیقه و این مطلب ظریف، جای اعتکاف دارد و تا اَقوال مختلفِ بزرگانِ معرفت بررسی نشده باشد، ارزش این مطلب مهمّ در کَـــتْم و خفا خواهد ماند.
و اگر یافته شد، بدانید که شاهکلیدی در معرفت، روزی شده که همتا ندارد.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻
🌕
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🌿﹏.𐫱 حضرت خدیجۀ کُبریٰ (سلام الله علیها)؛
رازی در رَسم عالم 𐫱.﹏
〰️〰️〰️〰️〰️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/540
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🔺۞ به طور کلّی؛ طالب معارف عالیه، همّتِ عالی میکند.
✿☜ بیانِ مقالهای که چند سالی است به عنایتِ…
🌿﹏.𐫱 حضرت خدیجۀ کُبریٰ (سلام الله علیها)؛
رازی در رَسم عالم 𐫱.﹏
〰️〰️〰️〰️〰️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/540
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🔺۞ به طور کلّی؛ طالب معارف عالیه، همّتِ عالی میکند.
✿☜ بیانِ مقالهای که چند سالی است به عنایتِ…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🌕
🌿۞ #کساء_یمانی؛ ظاهر کنندۀ مقامِ وحدت و جمعیِ حضراتِ آلالله (؏) در عالَم ظاهر است.
֎⇦ و اینکه حضرات آلالله (؏) در اوقاتِ مختلف به زیر کساء جمع میشدند، در واقع؛ حقیقتِ جمع بودنِ خودشان («کُلّهم نورٌ واحد») را در عالم اشاره، ظاهر مینمودند.
🍃֎ در حدیث کساء اشاره شده است که پیامبر اکرم (ص) آن هنگام که در بدنِ مبارک، ضُعف (یعنی نهایتِ ضَعف) را یافتند («اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً»)، به نزد حضرت «فاطمه» (س) آمدند و حضرت فاطمه (س) که «امّ أبیها» میباشند، پناه دهندۀ حضرت رحمة للعالمین (ص) به خداوند هستند:
❂☜«اُعيذُكَ باللهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ»
✾ پناه مىدهم تو را به خدا اى پدر جان از ضُعف.
[ترجمۀ تحت اللفظی کردم چرا که ترتیب کلمات مهم بود!]
🍃֎⇦ در احادیث، بیان شده است که روح مؤمنین از بدنِ حضرات آلالله (؏) خلق شده است. و کثرت؛ ضعف است وُ در مقابل آن، وحدت؛ قوّت است.
🍃⇯֎ و یافتنِ ضَعف در بدن حضرتِ «رحمةٌ للعالمین» (ص)، نهایتِ تشتّت و کثرتِ عالَمین، یعنی کثرات است. و رجوعِ ایشان به حضرتِ «فاطمه» (س)، خصوصِ «فاطمه» بودن و «بَتول» بودنِ حضرت صدّیقۀ طاهره (س) است که به «فاطمه» بودن و «بتول» بودن، عالم کثرات را به سمتِ وحدت، جمع مینمایند.
[بسیار مختصر اشاره شد.]
🍃۞ «بَتول» صفت مشبّهه از ریشۀ «بـَـتَل» و به معنای «بسیار بُریده» است.
وقتی صفتِ مشبّهه بیان میشود، اسم فاعل و اسم مفعول را به مشبّهه بودنش فرا میگیرد. یعنی؛
֎⇦ هم بُرَنده (اسم فاعل)، و هم بُریده شده (اسم مفعول)، تحتِ عنوانِ «بَتول» باید دیده شود.
🍃۞ «فاطمه» اسم فاعل از مادّۀ «فَـطَـــمَ» به معنای کسی است که؛
🔻اوّلاً؛ حالِ او بُریدن و منفصلِ #مطلق بودن است.
🔺ثانیاً؛ از شدّتِ این حالِ #اطلاق که دارد، دیگران را نیز بُریده و منفصل مینماید.
🍃۞ امّا بُریدن از چه چیز؟
در احادیثی که وجه تسمیۀ نام مبارک حضرت فاطمه (س) بیان شده است، بُریدن از شرّ و نار بیان گشته («فُطِمَتْ مِنَ الشَّر»؛ 📚 الأمالي للصّدوق، ص۵۹۲).
🔥که شرّ و نار؛
֎⇦ نفسِ دوئیّت و عالَم کثرات است.
🍃⇯֎ پس از نامِ مبارکِ حضرت «فاطمه» (س) پیداست که عالم را از کثرتْ، بُریده، و به وحدت میبردند.
🌿۞ به آیات قرآن نظر کنیم تا لطیفۀ مربوط به حضرت خدیجه (س) با یک اشارَت دریافت شود:
قرآن در سورۀ مزمّل میفرماید:
💎 ﴿يا أيهُّا الْمُزَّمِّل! قُمِ الّيْلَ إلّا قليلًا﴾ 💎
✾ هان، اى جامه به خود پيچيده! (خطاب بر رحمة للعالمین حضرت رسول اکرم ص)
شب را جز اندكى برخيز.
📘 سورۀ مزّمل، آیات ۲-۱
🍃֎⇦ در #کانال_معرفة_الحق اثبات و بیان شد که رسالت، ذاتِ حضرت رسول اکرم (ص) است و این طور نیست که حضرت رسول اکرم (ص) نبی نبوده و نبیّ شدند.
(رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/189)
🍃֎⇦ و نیز بیان شد که وحی، ذاتِ حضرت نبیّ اکرم (ص) است که ایشان، وحیِ وحی شده میباشند (﴿إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى﴾، نجم ۴).
یعنی؛ خودشان، وحی هستند و خود به خود در تنزیل و انزالِ وحی میباشند.
(رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/158)
🍃⇯֎ این مطلب را عرض کردم تا مطلب بعدی عزیزان را دچار اشتباه نکند! و آن حالات خاصّی که از حضرت رسول اکرم (ص) در هنگامۀ نزول وحی ظاهر میشد، خوانندگانِ محترم را بر این ندارد که اوّلاً؛ العیاذ بالله وحی را ماورای حضرت رسول اکرم (ص) دیده و ثانیاً؛ قدرتِ ایشان را بر تحمّلِ وحی کم بدانند!
🔔 هرگز چنین نیست!
🍃֎⇦ بلکه؛ وحی، حقیقتی بیرون از حضرت رسول اکرم (ص) ندارد و [یکی از بیانات این است که] حالاتِ حضرت رسول اکرم (ص) در هنگام وحی، مانند ضُعفِ بدنشان در حدیث کساء، حالِ عالمین بوده و این خصوصیّت، در ترسیمِ عالم است و نه نشان از محدود بودنِ قدرتِ حضرتِ «قدرة الله» مولای قوّت و قدرت، حضرت رسول اکرم (روحی لذکره الفداء).
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🌿۞ و امّا بعد از مقدّمۀ فوق؛
اصلِ سخنِ این مقاله را بخوانیم:
🍃֎⇦ وقتی پیامبر اکرم (ص) به رسالت مبعوث شدند، از غار حرا به سمت «مَنــزل» (محلّ نزول)، تشریف آوردند. سخن از #منزلِ پیامبر اکرم (ص) است که با تمام مَنازل عالَم فرق میکند، چنان که قرآن در وصف آن میفرماید:
💎 ﴿في «بُيُوتٍ» أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُـهُ﴾ 💎
✾ [آن نور هدايت] در خانههايى است كه خدا رخصت داده كه ارجمندش دارند و نام خدا در آنها ياد شود.
📘سورۀ نور، آیۀ ۳۵
🍃⇯⇦ در زيارت اوّل از زيارات مطلقۀ امام حسين (ع) میخوانيم:
🔻«وَ ارادَة الرّبِ في مَقادِيرِ اُمُورِهِ تَهْبِطُ الَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ ❂☜ بُيُوتِكُم»🔺
✾ارادۀ مطلقِ خداوند در تقدير و اندازه گيری مطلقِ امور، به سوی شما فرود میآيد و از خانههای شما صادر میشود.
📚كامل الزيارات، ص۲۰۰
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻
🌕
🌿۞ #کساء_یمانی؛ ظاهر کنندۀ مقامِ وحدت و جمعیِ حضراتِ آلالله (؏) در عالَم ظاهر است.
֎⇦ و اینکه حضرات آلالله (؏) در اوقاتِ مختلف به زیر کساء جمع میشدند، در واقع؛ حقیقتِ جمع بودنِ خودشان («کُلّهم نورٌ واحد») را در عالم اشاره، ظاهر مینمودند.
🍃֎ در حدیث کساء اشاره شده است که پیامبر اکرم (ص) آن هنگام که در بدنِ مبارک، ضُعف (یعنی نهایتِ ضَعف) را یافتند («اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً»)، به نزد حضرت «فاطمه» (س) آمدند و حضرت فاطمه (س) که «امّ أبیها» میباشند، پناه دهندۀ حضرت رحمة للعالمین (ص) به خداوند هستند:
❂☜«اُعيذُكَ باللهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ»
✾ پناه مىدهم تو را به خدا اى پدر جان از ضُعف.
[ترجمۀ تحت اللفظی کردم چرا که ترتیب کلمات مهم بود!]
🍃֎⇦ در احادیث، بیان شده است که روح مؤمنین از بدنِ حضرات آلالله (؏) خلق شده است. و کثرت؛ ضعف است وُ در مقابل آن، وحدت؛ قوّت است.
🍃⇯֎ و یافتنِ ضَعف در بدن حضرتِ «رحمةٌ للعالمین» (ص)، نهایتِ تشتّت و کثرتِ عالَمین، یعنی کثرات است. و رجوعِ ایشان به حضرتِ «فاطمه» (س)، خصوصِ «فاطمه» بودن و «بَتول» بودنِ حضرت صدّیقۀ طاهره (س) است که به «فاطمه» بودن و «بتول» بودن، عالم کثرات را به سمتِ وحدت، جمع مینمایند.
[بسیار مختصر اشاره شد.]
🍃۞ «بَتول» صفت مشبّهه از ریشۀ «بـَـتَل» و به معنای «بسیار بُریده» است.
وقتی صفتِ مشبّهه بیان میشود، اسم فاعل و اسم مفعول را به مشبّهه بودنش فرا میگیرد. یعنی؛
֎⇦ هم بُرَنده (اسم فاعل)، و هم بُریده شده (اسم مفعول)، تحتِ عنوانِ «بَتول» باید دیده شود.
🍃۞ «فاطمه» اسم فاعل از مادّۀ «فَـطَـــمَ» به معنای کسی است که؛
🔻اوّلاً؛ حالِ او بُریدن و منفصلِ #مطلق بودن است.
🔺ثانیاً؛ از شدّتِ این حالِ #اطلاق که دارد، دیگران را نیز بُریده و منفصل مینماید.
🍃۞ امّا بُریدن از چه چیز؟
در احادیثی که وجه تسمیۀ نام مبارک حضرت فاطمه (س) بیان شده است، بُریدن از شرّ و نار بیان گشته («فُطِمَتْ مِنَ الشَّر»؛ 📚 الأمالي للصّدوق، ص۵۹۲).
🔥که شرّ و نار؛
֎⇦ نفسِ دوئیّت و عالَم کثرات است.
🍃⇯֎ پس از نامِ مبارکِ حضرت «فاطمه» (س) پیداست که عالم را از کثرتْ، بُریده، و به وحدت میبردند.
🌿۞ به آیات قرآن نظر کنیم تا لطیفۀ مربوط به حضرت خدیجه (س) با یک اشارَت دریافت شود:
قرآن در سورۀ مزمّل میفرماید:
💎 ﴿يا أيهُّا الْمُزَّمِّل! قُمِ الّيْلَ إلّا قليلًا﴾ 💎
✾ هان، اى جامه به خود پيچيده! (خطاب بر رحمة للعالمین حضرت رسول اکرم ص)
شب را جز اندكى برخيز.
📘 سورۀ مزّمل، آیات ۲-۱
🍃֎⇦ در #کانال_معرفة_الحق اثبات و بیان شد که رسالت، ذاتِ حضرت رسول اکرم (ص) است و این طور نیست که حضرت رسول اکرم (ص) نبی نبوده و نبیّ شدند.
(رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/189)
🍃֎⇦ و نیز بیان شد که وحی، ذاتِ حضرت نبیّ اکرم (ص) است که ایشان، وحیِ وحی شده میباشند (﴿إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى﴾، نجم ۴).
یعنی؛ خودشان، وحی هستند و خود به خود در تنزیل و انزالِ وحی میباشند.
(رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/158)
🍃⇯֎ این مطلب را عرض کردم تا مطلب بعدی عزیزان را دچار اشتباه نکند! و آن حالات خاصّی که از حضرت رسول اکرم (ص) در هنگامۀ نزول وحی ظاهر میشد، خوانندگانِ محترم را بر این ندارد که اوّلاً؛ العیاذ بالله وحی را ماورای حضرت رسول اکرم (ص) دیده و ثانیاً؛ قدرتِ ایشان را بر تحمّلِ وحی کم بدانند!
🔔 هرگز چنین نیست!
🍃֎⇦ بلکه؛ وحی، حقیقتی بیرون از حضرت رسول اکرم (ص) ندارد و [یکی از بیانات این است که] حالاتِ حضرت رسول اکرم (ص) در هنگام وحی، مانند ضُعفِ بدنشان در حدیث کساء، حالِ عالمین بوده و این خصوصیّت، در ترسیمِ عالم است و نه نشان از محدود بودنِ قدرتِ حضرتِ «قدرة الله» مولای قوّت و قدرت، حضرت رسول اکرم (روحی لذکره الفداء).
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🌿۞ و امّا بعد از مقدّمۀ فوق؛
اصلِ سخنِ این مقاله را بخوانیم:
🍃֎⇦ وقتی پیامبر اکرم (ص) به رسالت مبعوث شدند، از غار حرا به سمت «مَنــزل» (محلّ نزول)، تشریف آوردند. سخن از #منزلِ پیامبر اکرم (ص) است که با تمام مَنازل عالَم فرق میکند، چنان که قرآن در وصف آن میفرماید:
💎 ﴿في «بُيُوتٍ» أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُـهُ﴾ 💎
✾ [آن نور هدايت] در خانههايى است كه خدا رخصت داده كه ارجمندش دارند و نام خدا در آنها ياد شود.
📘سورۀ نور، آیۀ ۳۵
🍃⇯⇦ در زيارت اوّل از زيارات مطلقۀ امام حسين (ع) میخوانيم:
🔻«وَ ارادَة الرّبِ في مَقادِيرِ اُمُورِهِ تَهْبِطُ الَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ ❂☜ بُيُوتِكُم»🔺
✾ارادۀ مطلقِ خداوند در تقدير و اندازه گيری مطلقِ امور، به سوی شما فرود میآيد و از خانههای شما صادر میشود.
📚كامل الزيارات، ص۲۰۰
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻
🌕
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
.
✨
🔷 #حقیقة_الولایة
🔹#ﺑﯿﺎﻥ_بیستم_و_پنجم_حقیقة_الولایة :
༺°•𐫱 رسالت، ذات رسول اکرم
(صلّی الله علیه و آله) است 𐫱•°༻
●═• ◈• ◈• ◈❖ 🔅 ❖ ◈• ◈• ◈• ═●
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/189
●═• ◈• ◈• ◈❖ 🔅 ❖ ◈• ◈• ◈• ═●
🔘 بعضی…
✨
🔷 #حقیقة_الولایة
🔹#ﺑﯿﺎﻥ_بیستم_و_پنجم_حقیقة_الولایة :
༺°•𐫱 رسالت، ذات رسول اکرم
(صلّی الله علیه و آله) است 𐫱•°༻
●═• ◈• ◈• ◈❖ 🔅 ❖ ◈• ◈• ◈• ═●
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/189
●═• ◈• ◈• ◈❖ 🔅 ❖ ◈• ◈• ◈• ═●
🔘 بعضی…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
✨
☀️۞『 مُجیر』 از آنجایی پناه است و پناه دهنده؛
❂☜ که «#قرب_مطلق» است.
🔰 قرآن میفرماید:
🔻【قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ
وَ هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ
إنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ】🔺
✾بگو: به دستِ چه کسی است ملکوت هر شیئی،
«در حالی که» او پناه دهد و به كسى پناه داده نشود.
اگر میدانستید.
📘 سورۀ مؤمنون، آیۀ ۸۸
✓➊🔻بیان اوّل:
(سیر #اثباتی - منظرِ دانی تا عالی)
از آنجائی که؛
🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ】🔹
پس ֎⇦ 🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸
🍃⇯↲ این سیر؛ اثباتی و برهانی است که مُجیر بودن حقّﷻ را، از آنجائی میداند که ملکوتِ اشیاء به دستِ اوست.
در این منظر؛ مجیر بودن، وابسته به بودِ اشیاء است. یعنی تا شیئی نباشد، مجیری نخواهد بود.
این منظر، در حقیقت، اثبات هم نیست. و اصلاً در سیر اثباتی آوردنش، قیاسی است برای اینکه بیانِ دوّم درست درک شود.
✓➋🔻بیان دوّم:
(سیر #ثبوتی - منظر عالی تا دانی - منظر صحیح)
از آنجائی که؛
🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸
پس֎⇦ 🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ】🔹
🍃⇯↲ یعنی چون خداوند؛『 مُجیر』 است، ملکوتِ اشیاء در ید قدرت اوست.
🌿❂☜ ملکوت اشیاء؛ خودیّت و شیئیتِ اشیاء است. و چون حقّ ﷻ؛『 مُجیر』 است، ملکوت اشیاء (یعنی تمامیّت و شیئیتِ اشیاء) را میآورد.
🍃۞ خداوند، چگونه «مُجیر»ی است؟!
֎⇦حقّﷻ؛ وجودی مطلق است و #اطلاق، به معنای «بیحدّی» است. در نتیجه؛
در『 مُجیر』بودن، مطلق است.
🍃⇯֎ بنابراین؛
پناه دهندگیِ او (مجیر بودن)، اطلاق دارد.
یعنی این طور نیست که یک طرف؛ پناه دهنده (یعنی حقّﷻ) باشد، و یک طرف؛ پناه داده شده.
و اینطور نیست که بعد از اینکه شخصِ پناهنده، وجود و کینونت داشت و موجود بود، آنگاه پس از موجود بودنش، پناه به حقّﷻ داشته باشد.
بلکه مطلب؛
֎⇦ بیکرانی و بیحدّی و اطلاقِ『 مُجیر』بودنِ خداوند است که؛
🍃۞『 مُجیر』چون مطلقِ حقیقی است، پناهش، جا برای ذاتی کنارِ خودش نمیگذارد. یعنی کینونتِ «پناهنده» را گرفته است. و اصلاً بیان شد که شیئیّتِ شیء به پناه دهنده بودن (『 مُجیر』 بودنِ) حقّﷻ رقم میخورد.
و این، جلوهٔ مطلقِ «پناهْ» بودنِ حقّ تعالی، و مطلقْ بودنِ『 مُجیر』 است.
🔰 از وجهِ قرب هم بخوانیم:
🍃֎⇦ عرض شد که『 مُجیر』از مادۀ «جور» است که در «قرب»آوردن است، و محصولِ آن؛ «پناهنده شدن» است.
🍃֎ اینکه در بعضی از ترجمهها؛『 مُجیر』 بودنِ حقّﷻ را، پناه دهندگی از آتشِ جهنّم و عذاب معرّفی مینمایند، صحیح است، به شرطی که این معنا درست تبیین شود که #نار و آتش؛
🔥❂☜واحدِ دوئیّت است.
🍃⇯֎ یعنی؛
֎⇦ هر کس هر چقدر که قربِ مطلق (یعنی؛ حضرت حقّﷻ) را اختیار نکند، در تَبَعُّد و دوری است. و واحدِ دوری از حقّﷻ؛ «نار» است.
☀️نفسِ دور شدن از نور؛ در نار شدن است.🔥
نه اینکه بعد از اینکه از نور دور میشود، در نار خواهد رفت.
(فتأمَّلْ!)
🔰 اشارات و لطائف:
1️⃣💢 دعای شریفِ مُجیر در ۹۰ فقرۀ تسبیح، از جلالِ بیقراری ذات، تا قرارِ جمالیِ أسماء، سالک را در نقطۀ توحیدیۀ «رحمةً للعالمین» بودنِ حضرت خاتم الانبیاء (ص) سِیْر است [و سِیر میدهد].
به عنوان نمونهای از فقرات این دعای شریف:
🔻【سُبْحَانَكَ يَا نَصِيرُ
تَعَالَيْتَ يَا نَاصِرُ
أَجِرْنَا مِنَ النّارِ يَا مُجِير】🔺
2️⃣💢 هر فقـــره:
➊ با کلمۀ «سُبْحَانَكَ» شروع میشود.
که کافِ «سُبْحَانَكَ»؛ ذاتِ باریتعالیٰ است.
و تسبیحِ حقّﷻ از مقامِ عصمتِ جلالی و بیقراری و لا تعیّن بودنِ ذات است.
➋ به محوریتِ این تسبیح (و لا تعیّن بودنِ جلالی)، به اسمِ خاصّی از حقّﷻ جلوه میکند (در فقرۀ مثال؛ اسمِ «نَصِيرُ»).
➌ و سیرِ لایَقِفی را با کلمۀ «تعالیتَ» رقم میزند تا «اطلاق»؛ در وجود سالک برای هر یک از أسماء حقّ تعالی، محقّق شود.
➍ پس تعالی و اطلاق را با بیانِ اسم متعالیِ متَبَّعِ آن (در این مثال؛ «نَاصِرُ»)، ظاهر مینماید.
➎ و اینچنین است که در این سیر، پناهنده را از نارِ شرک و دوئیّت و حدود، به پناهِ مُجیرِ مطلق بودنِ خویش در میآورد.
و در نتیجه؛
🍃֎⇦ شدّتِ «بودنْ در پناهِ خود» را بر زبان پناهنده جاری میسازد، تا بگوید؛
«أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ»
و از نارِ دوئیّت، بیرون آمده تا:
➏ در خودِ بطنِ «پناهندگی» - که خودیّت حضرتِ مُجیرﷻ است -، فانی شده و با او وحدت بیابد.
پس ندایِ «يَــا مُجِير» سالک [و دعاکنندهٔ دعای مجیر]؛ برخاسته از درکِ قربِ حضرت مجیرﷻ خواهد بود.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
☀️۞『 مُجیر』 از آنجایی پناه است و پناه دهنده؛
❂☜ که «#قرب_مطلق» است.
🔰 قرآن میفرماید:
🔻【قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ
وَ هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ
إنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ】🔺
✾بگو: به دستِ چه کسی است ملکوت هر شیئی،
«در حالی که» او پناه دهد و به كسى پناه داده نشود.
اگر میدانستید.
📘 سورۀ مؤمنون، آیۀ ۸۸
✓➊🔻بیان اوّل:
(سیر #اثباتی - منظرِ دانی تا عالی)
از آنجائی که؛
🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ】🔹
پس ֎⇦ 🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸
🍃⇯↲ این سیر؛ اثباتی و برهانی است که مُجیر بودن حقّﷻ را، از آنجائی میداند که ملکوتِ اشیاء به دستِ اوست.
در این منظر؛ مجیر بودن، وابسته به بودِ اشیاء است. یعنی تا شیئی نباشد، مجیری نخواهد بود.
این منظر، در حقیقت، اثبات هم نیست. و اصلاً در سیر اثباتی آوردنش، قیاسی است برای اینکه بیانِ دوّم درست درک شود.
✓➋🔻بیان دوّم:
(سیر #ثبوتی - منظر عالی تا دانی - منظر صحیح)
از آنجائی که؛
🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸
پس֎⇦ 🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ】🔹
🍃⇯↲ یعنی چون خداوند؛『 مُجیر』 است، ملکوتِ اشیاء در ید قدرت اوست.
🌿❂☜ ملکوت اشیاء؛ خودیّت و شیئیتِ اشیاء است. و چون حقّ ﷻ؛『 مُجیر』 است، ملکوت اشیاء (یعنی تمامیّت و شیئیتِ اشیاء) را میآورد.
🍃۞ خداوند، چگونه «مُجیر»ی است؟!
֎⇦حقّﷻ؛ وجودی مطلق است و #اطلاق، به معنای «بیحدّی» است. در نتیجه؛
در『 مُجیر』بودن، مطلق است.
🍃⇯֎ بنابراین؛
پناه دهندگیِ او (مجیر بودن)، اطلاق دارد.
یعنی این طور نیست که یک طرف؛ پناه دهنده (یعنی حقّﷻ) باشد، و یک طرف؛ پناه داده شده.
و اینطور نیست که بعد از اینکه شخصِ پناهنده، وجود و کینونت داشت و موجود بود، آنگاه پس از موجود بودنش، پناه به حقّﷻ داشته باشد.
بلکه مطلب؛
֎⇦ بیکرانی و بیحدّی و اطلاقِ『 مُجیر』بودنِ خداوند است که؛
🍃۞『 مُجیر』چون مطلقِ حقیقی است، پناهش، جا برای ذاتی کنارِ خودش نمیگذارد. یعنی کینونتِ «پناهنده» را گرفته است. و اصلاً بیان شد که شیئیّتِ شیء به پناه دهنده بودن (『 مُجیر』 بودنِ) حقّﷻ رقم میخورد.
و این، جلوهٔ مطلقِ «پناهْ» بودنِ حقّ تعالی، و مطلقْ بودنِ『 مُجیر』 است.
🔰 از وجهِ قرب هم بخوانیم:
🍃֎⇦ عرض شد که『 مُجیر』از مادۀ «جور» است که در «قرب»آوردن است، و محصولِ آن؛ «پناهنده شدن» است.
🍃֎ اینکه در بعضی از ترجمهها؛『 مُجیر』 بودنِ حقّﷻ را، پناه دهندگی از آتشِ جهنّم و عذاب معرّفی مینمایند، صحیح است، به شرطی که این معنا درست تبیین شود که #نار و آتش؛
🔥❂☜واحدِ دوئیّت است.
🍃⇯֎ یعنی؛
֎⇦ هر کس هر چقدر که قربِ مطلق (یعنی؛ حضرت حقّﷻ) را اختیار نکند، در تَبَعُّد و دوری است. و واحدِ دوری از حقّﷻ؛ «نار» است.
☀️نفسِ دور شدن از نور؛ در نار شدن است.🔥
نه اینکه بعد از اینکه از نور دور میشود، در نار خواهد رفت.
(فتأمَّلْ!)
🔰 اشارات و لطائف:
1️⃣💢 دعای شریفِ مُجیر در ۹۰ فقرۀ تسبیح، از جلالِ بیقراری ذات، تا قرارِ جمالیِ أسماء، سالک را در نقطۀ توحیدیۀ «رحمةً للعالمین» بودنِ حضرت خاتم الانبیاء (ص) سِیْر است [و سِیر میدهد].
به عنوان نمونهای از فقرات این دعای شریف:
🔻【سُبْحَانَكَ يَا نَصِيرُ
تَعَالَيْتَ يَا نَاصِرُ
أَجِرْنَا مِنَ النّارِ يَا مُجِير】🔺
2️⃣💢 هر فقـــره:
➊ با کلمۀ «سُبْحَانَكَ» شروع میشود.
که کافِ «سُبْحَانَكَ»؛ ذاتِ باریتعالیٰ است.
و تسبیحِ حقّﷻ از مقامِ عصمتِ جلالی و بیقراری و لا تعیّن بودنِ ذات است.
➋ به محوریتِ این تسبیح (و لا تعیّن بودنِ جلالی)، به اسمِ خاصّی از حقّﷻ جلوه میکند (در فقرۀ مثال؛ اسمِ «نَصِيرُ»).
➌ و سیرِ لایَقِفی را با کلمۀ «تعالیتَ» رقم میزند تا «اطلاق»؛ در وجود سالک برای هر یک از أسماء حقّ تعالی، محقّق شود.
➍ پس تعالی و اطلاق را با بیانِ اسم متعالیِ متَبَّعِ آن (در این مثال؛ «نَاصِرُ»)، ظاهر مینماید.
➎ و اینچنین است که در این سیر، پناهنده را از نارِ شرک و دوئیّت و حدود، به پناهِ مُجیرِ مطلق بودنِ خویش در میآورد.
و در نتیجه؛
🍃֎⇦ شدّتِ «بودنْ در پناهِ خود» را بر زبان پناهنده جاری میسازد، تا بگوید؛
«أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ»
و از نارِ دوئیّت، بیرون آمده تا:
➏ در خودِ بطنِ «پناهندگی» - که خودیّت حضرتِ مُجیرﷻ است -، فانی شده و با او وحدت بیابد.
پس ندایِ «يَــا مُجِير» سالک [و دعاکنندهٔ دعای مجیر]؛ برخاسته از درکِ قربِ حضرت مجیرﷻ خواهد بود.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
✨
🍃۞ بیان شد که #صوم؛
֎⇦ ظهور صمدیّت حضرت حقّﷻ است و از صمدیّت است که حضرت حقّ نمیخورد و نمینوشد و نمیخوابد و زاد و ولد ندارد وُ صوم؛ عبادتی در نفیِ «لا هو» است که شرحش گذشت.
🔰 و امّا؛
خداوندﷻ مطلقِ حقیقی است.
بنابراین؛
֎⇦ نخوردن، ننوشیدن، نخوابیدن و زاد و ولد نداشتنِ حقّﷻ - که از جلالیّت حقّﷻ است - بایستی در #اطلاق دیده شود.
🍃⇯֎↲ بدین معنا که؛
این جلالیّت، حدّ او محسوب نمیشود که اگر در خوردن بیاید، خدشه به جلالش وارد شود.
بلکه حقّﷻ به «ولیّ»ش (ع) - که #مطلق_علی_الاطلاق است و تمامیّتِ حقّﷻ، و باطن و نفْس حقّﷻ است -، [به #اطلاق] در مقیّدات میآید.
(🔔 برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق رجوع بفرمائید به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil3/291)
🍃⇯֎⇦ بنابراین؛
ولیّ حقّﷻ (ع)، در خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و وَلَد کردن میآید و در عینِ حالِ این افعال؛
֎⇦ مَثَلِ «قل هو الله احد، الله الصمد ، لم یلد و لم یولد ، و لم یکن له کفواً احد» (سورۀ توحید) است.
🔰 چنان که حضرت رسول اکرم (ص) به مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (ع) میفرمایند:
🔅〖مَثَلُكَ مَثَلُ قُلْ هُوَ الله أحَد〗🔅
📚المحاسن، ج۱، ص۱۵۳
🍃⇯֎↲ بنابراین؛ ولیّ خدا (ع) [به #عین_شخصی]، در همان نقطه که میخورد وُ میآشامد وُ میخوابد وُ زاد و ولَد دارد؛
֎⇦ در جلالَت و صمدیّت و تنزیهِ از خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و ولد است.
🌿❂☜ و این؛ کمالِ جلال و اطلاقِ خداوندﷻ است که در خلوَتِ #جلال نمیماند، بلکه به ولیّاش (که حاقُّ الحاقًّ اوست)، در تمامِ این افعال آمده، ولی در عین حال (#عین_شخصی)، منزّه از این افعال است.
🍃۞ و با افعال ولیُّالله(ع)؛ تمامِ این افعال در عالم، انشاء و ترسیم میشود.
بدین معنا که؛
֎⇦ حقّﷻ؛ از لااشارۀ جلالی، به اشارۀ جمالی، توسّط حضرات آلالله (ع)، این صوَر را رقم میزند و در حقیقت؛ سماوات و ارض را ترسیم مینماید و «فاطر» آنهاست.
🔰حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻〖 كنتُ كنزاً مخفياً
فأحببتُ أن أعرف
فخلقت الخلق لكي أعرف〗🔺
✾ من گنج پنهانی بودم ...
پس دوست داشتم شناخته شوم؛
پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۸۴، ص۱۹۹
🍃⇯֎↲ مخفی بودنِ «کنز»؛
֎⇦ اشاره به مقامِ #جلال و لاإشاره بودنِ حقّﷻ است.
«لا هو»؛ جلالیّتِ حضرت حقّﷻ است و ماندن در نفیِ «لا هو»؛ محدود و مقیّد بودنِ جلال میباشد که برای حضرت حقّﷻ [نستجیرُ بالله!] نقص است.
🍃۞ خداوندﷻ که به صمدیّت، حقیقتِ صوم است؛
֎⇦ به «ولیّ»اش (ع) در افطار و شکافتن و ظهور میآید. یعنی؛ در جلالِ لا إشاره بودن و مخفی بودن، متوقّف نمیشود، بلکه جلال را در جهتِ جمال میشکافد و «فاطریّتِ» او ظهور میکند.
چنان که قرآن میفرماید:
💎【 «فاطِـــرِ» السّماواتِ وَ الأرض
وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَم】💎
✾ آفریدگارِ آسمان و زمین است
و مىخوراند و خورانده نمىشود.
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۴
🍃⇯֎↲ از این جهت؛ اوﷻ اصلِ «افطار» است وُ اسم مقدّس اوﷻ «فــاطـــر» است.
✓♦️ بنابراین خداوندﷻ به صوم (روزه)؛
برای مؤمن پرده از حقایق عالم برمی دارد. بدین صورت که؛
🍃֎⇦ او را نهی از مفطرات میکند که؛ «لا تأکُلْ» (نخور)، «لا تَشرِبْ» (ننوش)، «لا»، «لا» و «لا» إلی آخره (سایر مفطرات - مفطرات عملی، مفطرات خُلقی، مفطراتِ ذاتی).
⇜۞ تا آنجایی که: «لا تکُنْ»
یعنی؛ #نباش ...
🍃⇯֎↲ که در اصل، از اوّل هم نبودی.
که همۀ اشیاء في نفسِهِ «هالِكٌ» و «فان» هستند، چنان که قرآن میفرماید:
🔻【كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إلّا وَجْهَه】🔺
✾ هر شیئی [همین الان] هالک است؛
مگر وجه اوﷻ.
📘 سورۀ قصص، آیۀ ۸۸
✓♦️ آنگاه؛ خداوندﷻ با «افـطـــار» به روزهدار نشان می دهد که جز «وجه الله» چیزی نیست. که؛
🍃֎⇦ آن که میخورْد و مینوشید و میخوابید و زاد و ولد داشت؛ تو نبودی!
بلکه «وجه الله» بود. یعنی؛ ولیّ من بود و جلواتِ او (ع)
🍃֎⇦ و توحید را در مقاماتِ توحید افعالی و صفاتی تا توحید ذاتی نشان میدهد.
[چنان که بحمدالله در لطیفۀ چهارم از همین سلسلهمقالات شرح داده شده است.]
⭕️ بنابراین؛
به صورتِ تلخیص و در تطبیقِ با آیۀ فوق بیان میشود:
◉ «كُلُّ شَيءٍ هالكٌ» ❂☜ صیام
◉ «وَجْهَه» ❂☜ افطار
که؛
🔻【كُلُّ شَيْءٍ هالكٌ إلّا وَجْهه】🔺
֎⇦ ظهورِ 🔹【لا اله الا الله】🔹است.
🍃⇯֎↲ چرا که هر شیئی؛ آیۀ اللهﷻ است.
و 🔹【لا اله الا الله】🔹(لاهوالّاهو) را در نقطۀ تکوین، نشان میدهد.
🍃۞ که در تحلیل میگوییم:
✳️ خودیّتِ هر شیئی؛ جلوۀ «لا هو»؛ و #صائم است.
که در نفْسِ #صیام؛
🍃֎⇦ به وجه حقّﷻ در بقا و افطار و «الّا هو» است.
✳️ و «#افطار»؛
🍃֎⇦ ظهورِ فاطریّت حقّﷻ در عبدی است که در صوم و جلال بوده است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
🍃۞ بیان شد که #صوم؛
֎⇦ ظهور صمدیّت حضرت حقّﷻ است و از صمدیّت است که حضرت حقّ نمیخورد و نمینوشد و نمیخوابد و زاد و ولد ندارد وُ صوم؛ عبادتی در نفیِ «لا هو» است که شرحش گذشت.
🔰 و امّا؛
خداوندﷻ مطلقِ حقیقی است.
بنابراین؛
֎⇦ نخوردن، ننوشیدن، نخوابیدن و زاد و ولد نداشتنِ حقّﷻ - که از جلالیّت حقّﷻ است - بایستی در #اطلاق دیده شود.
🍃⇯֎↲ بدین معنا که؛
این جلالیّت، حدّ او محسوب نمیشود که اگر در خوردن بیاید، خدشه به جلالش وارد شود.
بلکه حقّﷻ به «ولیّ»ش (ع) - که #مطلق_علی_الاطلاق است و تمامیّتِ حقّﷻ، و باطن و نفْس حقّﷻ است -، [به #اطلاق] در مقیّدات میآید.
(🔔 برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق رجوع بفرمائید به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil3/291)
🍃⇯֎⇦ بنابراین؛
ولیّ حقّﷻ (ع)، در خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و وَلَد کردن میآید و در عینِ حالِ این افعال؛
֎⇦ مَثَلِ «قل هو الله احد، الله الصمد ، لم یلد و لم یولد ، و لم یکن له کفواً احد» (سورۀ توحید) است.
🔰 چنان که حضرت رسول اکرم (ص) به مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (ع) میفرمایند:
🔅〖مَثَلُكَ مَثَلُ قُلْ هُوَ الله أحَد〗🔅
📚المحاسن، ج۱، ص۱۵۳
🍃⇯֎↲ بنابراین؛ ولیّ خدا (ع) [به #عین_شخصی]، در همان نقطه که میخورد وُ میآشامد وُ میخوابد وُ زاد و ولَد دارد؛
֎⇦ در جلالَت و صمدیّت و تنزیهِ از خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و ولد است.
🌿❂☜ و این؛ کمالِ جلال و اطلاقِ خداوندﷻ است که در خلوَتِ #جلال نمیماند، بلکه به ولیّاش (که حاقُّ الحاقًّ اوست)، در تمامِ این افعال آمده، ولی در عین حال (#عین_شخصی)، منزّه از این افعال است.
🍃۞ و با افعال ولیُّالله(ع)؛ تمامِ این افعال در عالم، انشاء و ترسیم میشود.
بدین معنا که؛
֎⇦ حقّﷻ؛ از لااشارۀ جلالی، به اشارۀ جمالی، توسّط حضرات آلالله (ع)، این صوَر را رقم میزند و در حقیقت؛ سماوات و ارض را ترسیم مینماید و «فاطر» آنهاست.
🔰حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻〖 كنتُ كنزاً مخفياً
فأحببتُ أن أعرف
فخلقت الخلق لكي أعرف〗🔺
✾ من گنج پنهانی بودم ...
پس دوست داشتم شناخته شوم؛
پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۸۴، ص۱۹۹
🍃⇯֎↲ مخفی بودنِ «کنز»؛
֎⇦ اشاره به مقامِ #جلال و لاإشاره بودنِ حقّﷻ است.
«لا هو»؛ جلالیّتِ حضرت حقّﷻ است و ماندن در نفیِ «لا هو»؛ محدود و مقیّد بودنِ جلال میباشد که برای حضرت حقّﷻ [نستجیرُ بالله!] نقص است.
🍃۞ خداوندﷻ که به صمدیّت، حقیقتِ صوم است؛
֎⇦ به «ولیّ»اش (ع) در افطار و شکافتن و ظهور میآید. یعنی؛ در جلالِ لا إشاره بودن و مخفی بودن، متوقّف نمیشود، بلکه جلال را در جهتِ جمال میشکافد و «فاطریّتِ» او ظهور میکند.
چنان که قرآن میفرماید:
💎【 «فاطِـــرِ» السّماواتِ وَ الأرض
وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَم】💎
✾ آفریدگارِ آسمان و زمین است
و مىخوراند و خورانده نمىشود.
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۴
🍃⇯֎↲ از این جهت؛ اوﷻ اصلِ «افطار» است وُ اسم مقدّس اوﷻ «فــاطـــر» است.
✓♦️ بنابراین خداوندﷻ به صوم (روزه)؛
برای مؤمن پرده از حقایق عالم برمی دارد. بدین صورت که؛
🍃֎⇦ او را نهی از مفطرات میکند که؛ «لا تأکُلْ» (نخور)، «لا تَشرِبْ» (ننوش)، «لا»، «لا» و «لا» إلی آخره (سایر مفطرات - مفطرات عملی، مفطرات خُلقی، مفطراتِ ذاتی).
⇜۞ تا آنجایی که: «لا تکُنْ»
یعنی؛ #نباش ...
🍃⇯֎↲ که در اصل، از اوّل هم نبودی.
که همۀ اشیاء في نفسِهِ «هالِكٌ» و «فان» هستند، چنان که قرآن میفرماید:
🔻【كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إلّا وَجْهَه】🔺
✾ هر شیئی [همین الان] هالک است؛
مگر وجه اوﷻ.
📘 سورۀ قصص، آیۀ ۸۸
✓♦️ آنگاه؛ خداوندﷻ با «افـطـــار» به روزهدار نشان می دهد که جز «وجه الله» چیزی نیست. که؛
🍃֎⇦ آن که میخورْد و مینوشید و میخوابید و زاد و ولد داشت؛ تو نبودی!
بلکه «وجه الله» بود. یعنی؛ ولیّ من بود و جلواتِ او (ع)
🍃֎⇦ و توحید را در مقاماتِ توحید افعالی و صفاتی تا توحید ذاتی نشان میدهد.
[چنان که بحمدالله در لطیفۀ چهارم از همین سلسلهمقالات شرح داده شده است.]
⭕️ بنابراین؛
به صورتِ تلخیص و در تطبیقِ با آیۀ فوق بیان میشود:
◉ «كُلُّ شَيءٍ هالكٌ» ❂☜ صیام
◉ «وَجْهَه» ❂☜ افطار
که؛
🔻【كُلُّ شَيْءٍ هالكٌ إلّا وَجْهه】🔺
֎⇦ ظهورِ 🔹【لا اله الا الله】🔹است.
🍃⇯֎↲ چرا که هر شیئی؛ آیۀ اللهﷻ است.
و 🔹【لا اله الا الله】🔹(لاهوالّاهو) را در نقطۀ تکوین، نشان میدهد.
🍃۞ که در تحلیل میگوییم:
✳️ خودیّتِ هر شیئی؛ جلوۀ «لا هو»؛ و #صائم است.
که در نفْسِ #صیام؛
🍃֎⇦ به وجه حقّﷻ در بقا و افطار و «الّا هو» است.
✳️ و «#افطار»؛
🍃֎⇦ ظهورِ فاطریّت حقّﷻ در عبدی است که در صوم و جلال بوده است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
.
♦️ #اطلاق
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/291
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🍃🔘⏎ بحمد الله در بیانات قبل روزی شد و دانستیم که حضرات آل الله علیهم السلام، "نفس الله تعالی" بوده و از باطن البواطنِ حقّ عزّ و جلّ، تا ظاهر الظواهر عالم تعیّنات را…
♦️ #اطلاق
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/291
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🍃🔘⏎ بحمد الله در بیانات قبل روزی شد و دانستیم که حضرات آل الله علیهم السلام، "نفس الله تعالی" بوده و از باطن البواطنِ حقّ عزّ و جلّ، تا ظاهر الظواهر عالم تعیّنات را…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🌿 ༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ یازدهم:
🌙سیر صائم با منازل قمر
(بخش اوّل)
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/186
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
🔰 قرآن میفرماید:
🔻【يَسْئَلُونَكَ عَنِ «الأهِـلَّــةِ»
قُلْ هِيَ مَواقيتُ لِلنّاسِ وَ الحَجّ ...】🔺
✾ از تو دربارۀ هلالها مىپرسند،
بگو: اينها وقتها را براى مردم و براى حجّ، معيّن مىكنند.
📘سورۀ بقره، آیۀ ۱۸۹
🌙۞ ماه مبارک رمضان؛ مانندِ تمام ماههای سال، ۳۰ روز دارد و در بعضی از روایات بر ۳۰ روز بودنِ آن تأکید شده است. و البته معنا دارد که چرا گاهی ۲۹ روز میشود. در چند کلمه کوتاه، مطلب این است که؛
🍃֎ تأکید بر ۳۰ روز بودنِ این ماه در روایات؛
⫸ جلوۀ «مطلق» بودنِ ماهِ مبارک است.
🍃֎ و اینکه گاهی ۲۹ روز میشود؛
⫸جلوۀ «مطلق علی الاطلاق» بودنِ ماه مبارک رمضان است.
❂☜ که به قوّتِ #اطلاق؛ در قیدِ ۳۰ روز بودن نمیماند و گاهی ۲۹ روزه میگردد و در همان نقطه که ۲۹ روز است، #بالنورانیة؛ ۳۰ روز میباشد.
🍃֎⇯⇦ فهم مطلب فوق؛ جز به معرفةٌ بالنّورانیة ممکن نیست. چرا که در عالم حدود؛ اعداد در تبایُنِ از یکدیگر هستند و هرگز یک عدد در همان حالی که هست، نمیتواند عدد دیگری باشد.
❂☜ امّا ۳۰ روز بودنِ ماه مبارک رمضان؛ عینیّتِ شخصی است وُ به هر صورتی که ظاهر شود (یعنی؛ اگر ۲۹ روز هم بشود)، ظهورش هم خودش است و از ۳۰ روز بودن ساقط نمیشود.
[إن شاء الله رفقای همراه؛ با اشاراتی که در بین مباحث بیان میشود، به اهمیّت بحثِ #مطلق_علی_الاطلاق بودنِ ولیّالله (؏) پی برده باشند.]
🌙۞ الغرض؛
«اهلال»؛ به معنای بلند کردنِ صداست.
وقتی گفته میشود:
🎶֎⇦ «اَهَلّ المُحْرِم»، یعنی؛ شخصِ مُحْرم، صدایش را به تلبیۀ احرام بلند کرد. که تلبیۀ احرام؛ همان 🔻『 لبّيك اللّهمّ لبّيك لبّيك لا شريك لك لبّيك』🔺 است.
🐑֎⇦ و یا موقع ذبحِ حیوان؛ بایستی به ذکرِ نام خدا، یعنی؛『بسم الله الرّحمن الرّحیم』صدا را بلند کند تا آن ذبح، حلال باشد. وگرنه طبق فرمایشِ قرآن؛ 🔹【 «أُهِــــلَّ» لِغَيْرِ الله】🔹 (ذبحى كه نامِ غير خدا بر آن ياد شده باشد؛ سورۀ انعام، آیۀ ۱۴۵) میباشد و حرام است.
🌙֎⇦ و نیز؛ ماه نو را از آن جهت «#هلال» میگویند که به هنگامِ پدیدار شدنِ آن؛ مردم در شور و غوغا صدایشان را بلند کرده و به یکدیگر نشان میدهند.
🎶۞ در ادامه إن شاء الله معلوم میشود که این بلندیِ صدا؛ صرفاً در فعلِ مردم نیست. بلکه صدا؛
🍃֎⇦ نشان از حیات است. و بُلندیِ صدا، نشان از ظهورِ حیات است.
🌙֎⇦ و هلالِ ماه؛ بلندایِ وجودِ مردم است که در عالم اشارات به اشاره میآیند.
🔰 قرآن میفرماید:
☀️『الشّمْسُ وَ القَمَرُ بِحُسْبان』🌙
✾ خورشيد و ماه، حسابى [معيّن] دارند.
📘 سورۀ الرّحمن، آیۀ ۵
🌙☀️⇯⇦ خورشید و ماه؛ صرفاً کُراتی در مجموعۀ خلقت نیستند. بلکه؛ حقیقت و نور آنها از عرشِ الهی است. و در معرفت به دقائقِ آن بایستی از عرشِ لا إشاره تا عالمِ اشاره را مدّ نظر داشته باشیم.
🔰 حضرت مولیٰ علیّ بن موسیٰ الرّضا (علیهما السّلام) در مورد خورشید و ماه میفرمایند:
🔻〖ضَوْؤُهُمَا مِنْ نُورِ عَرْشِهِ وَ حَرُّهُما مِنْ جهنّمَ
فَإذَا كانَتِ القيامةُ عَادَ إلی العَرشِ نُورُهُما
وَ عَادَ إلى النّارِ حَرُّهُما
فَلَا يَكُونُ شَمْسٌ وَ لَا قمر〗🔺
✾ روشنائیِ خورشید و ماه از نورِ عرش خداوندﷻ، و گرمی آنها از آتشِ جهنّم است.
پس چون روز قیامت شود؛ نور آنها به سوی عرش باز میگردد.
و گرمی آنها به سویِ آتش برمیگردد.
پس هیچ خورشید و ماهی نمیباشد.
📚 بحار الأنوار، ج۷، ص۱۲۰
🍃❂☜ #قیامت، حقیقتی در عالم است، و نه اینکه صِرفاً یک بُرهۀ زمان باشد.
🌿❂☜ نام قیامت؛ «السّاعة» است. و اسمِ «السّاعة»؛ از «سعه» و فراگیریِ قیامت است.
که «السّاعة»؛
❖⫸ جانِ تمام اشیاء را گرفته است.
🍃֎⇯⇦ پس دقّت بفرمائید که در حدیثِ فوق؛ حقیقتِ خورشید و ماه بیان شده است که چیزی جز ظهورِ نور عرش نیستند، و در نقطۀ ظهور (قیامت)؛
❖⫸🔻〖فَلَا يَكُونُ شَمْسٌ وَ لَا قَمَر〗🔺
یعنی؛ عنوانی و ظهوری و تعیّنی ندارند.
☀️֎⇦ چنان که قرآن میفرماید:
🔻【 إذَا الشّمْسُ كُوِّرَت】🔺
✾ زمانى كه آفتاب؛ در هم پيچيده مىشود.
📘 سورۀ تکویر، آیۀ ۱
🌙֎⇦ و نیز میفرماید:
🔻【وَ خَسَفَ القَمَرُ】🔺
✾ و ماه؛ تاریک شود.
📘 سورۀ قیامت، آیۀ ۸
🌙☀️֎⇦ و اصلاً عناوین و تعیّنات و تشخّصات؛ در وحدتِ جمعیِ حقّﷻ جمع میگردد، چنان که میفرماید:
🔻【وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ】🔺
✾ و خورشید و ماه؛ جمع میگردند.
📘 سورۀ قیامت، آیۀ ۹
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌙
❖ لطیفۀ یازدهم:
🌙سیر صائم با منازل قمر
(بخش اوّل)
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/186
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
🔰 قرآن میفرماید:
🔻【يَسْئَلُونَكَ عَنِ «الأهِـلَّــةِ»
قُلْ هِيَ مَواقيتُ لِلنّاسِ وَ الحَجّ ...】🔺
✾ از تو دربارۀ هلالها مىپرسند،
بگو: اينها وقتها را براى مردم و براى حجّ، معيّن مىكنند.
📘سورۀ بقره، آیۀ ۱۸۹
🌙۞ ماه مبارک رمضان؛ مانندِ تمام ماههای سال، ۳۰ روز دارد و در بعضی از روایات بر ۳۰ روز بودنِ آن تأکید شده است. و البته معنا دارد که چرا گاهی ۲۹ روز میشود. در چند کلمه کوتاه، مطلب این است که؛
🍃֎ تأکید بر ۳۰ روز بودنِ این ماه در روایات؛
⫸ جلوۀ «مطلق» بودنِ ماهِ مبارک است.
🍃֎ و اینکه گاهی ۲۹ روز میشود؛
⫸جلوۀ «مطلق علی الاطلاق» بودنِ ماه مبارک رمضان است.
❂☜ که به قوّتِ #اطلاق؛ در قیدِ ۳۰ روز بودن نمیماند و گاهی ۲۹ روزه میگردد و در همان نقطه که ۲۹ روز است، #بالنورانیة؛ ۳۰ روز میباشد.
🍃֎⇯⇦ فهم مطلب فوق؛ جز به معرفةٌ بالنّورانیة ممکن نیست. چرا که در عالم حدود؛ اعداد در تبایُنِ از یکدیگر هستند و هرگز یک عدد در همان حالی که هست، نمیتواند عدد دیگری باشد.
❂☜ امّا ۳۰ روز بودنِ ماه مبارک رمضان؛ عینیّتِ شخصی است وُ به هر صورتی که ظاهر شود (یعنی؛ اگر ۲۹ روز هم بشود)، ظهورش هم خودش است و از ۳۰ روز بودن ساقط نمیشود.
[إن شاء الله رفقای همراه؛ با اشاراتی که در بین مباحث بیان میشود، به اهمیّت بحثِ #مطلق_علی_الاطلاق بودنِ ولیّالله (؏) پی برده باشند.]
🌙۞ الغرض؛
«اهلال»؛ به معنای بلند کردنِ صداست.
وقتی گفته میشود:
🎶֎⇦ «اَهَلّ المُحْرِم»، یعنی؛ شخصِ مُحْرم، صدایش را به تلبیۀ احرام بلند کرد. که تلبیۀ احرام؛ همان 🔻『 لبّيك اللّهمّ لبّيك لبّيك لا شريك لك لبّيك』🔺 است.
🐑֎⇦ و یا موقع ذبحِ حیوان؛ بایستی به ذکرِ نام خدا، یعنی؛『بسم الله الرّحمن الرّحیم』صدا را بلند کند تا آن ذبح، حلال باشد. وگرنه طبق فرمایشِ قرآن؛ 🔹【 «أُهِــــلَّ» لِغَيْرِ الله】🔹 (ذبحى كه نامِ غير خدا بر آن ياد شده باشد؛ سورۀ انعام، آیۀ ۱۴۵) میباشد و حرام است.
🌙֎⇦ و نیز؛ ماه نو را از آن جهت «#هلال» میگویند که به هنگامِ پدیدار شدنِ آن؛ مردم در شور و غوغا صدایشان را بلند کرده و به یکدیگر نشان میدهند.
🎶۞ در ادامه إن شاء الله معلوم میشود که این بلندیِ صدا؛ صرفاً در فعلِ مردم نیست. بلکه صدا؛
🍃֎⇦ نشان از حیات است. و بُلندیِ صدا، نشان از ظهورِ حیات است.
🌙֎⇦ و هلالِ ماه؛ بلندایِ وجودِ مردم است که در عالم اشارات به اشاره میآیند.
🔰 قرآن میفرماید:
☀️『الشّمْسُ وَ القَمَرُ بِحُسْبان』🌙
✾ خورشيد و ماه، حسابى [معيّن] دارند.
📘 سورۀ الرّحمن، آیۀ ۵
🌙☀️⇯⇦ خورشید و ماه؛ صرفاً کُراتی در مجموعۀ خلقت نیستند. بلکه؛ حقیقت و نور آنها از عرشِ الهی است. و در معرفت به دقائقِ آن بایستی از عرشِ لا إشاره تا عالمِ اشاره را مدّ نظر داشته باشیم.
🔰 حضرت مولیٰ علیّ بن موسیٰ الرّضا (علیهما السّلام) در مورد خورشید و ماه میفرمایند:
🔻〖ضَوْؤُهُمَا مِنْ نُورِ عَرْشِهِ وَ حَرُّهُما مِنْ جهنّمَ
فَإذَا كانَتِ القيامةُ عَادَ إلی العَرشِ نُورُهُما
وَ عَادَ إلى النّارِ حَرُّهُما
فَلَا يَكُونُ شَمْسٌ وَ لَا قمر〗🔺
✾ روشنائیِ خورشید و ماه از نورِ عرش خداوندﷻ، و گرمی آنها از آتشِ جهنّم است.
پس چون روز قیامت شود؛ نور آنها به سوی عرش باز میگردد.
و گرمی آنها به سویِ آتش برمیگردد.
پس هیچ خورشید و ماهی نمیباشد.
📚 بحار الأنوار، ج۷، ص۱۲۰
🍃❂☜ #قیامت، حقیقتی در عالم است، و نه اینکه صِرفاً یک بُرهۀ زمان باشد.
🌿❂☜ نام قیامت؛ «السّاعة» است. و اسمِ «السّاعة»؛ از «سعه» و فراگیریِ قیامت است.
که «السّاعة»؛
❖⫸ جانِ تمام اشیاء را گرفته است.
🍃֎⇯⇦ پس دقّت بفرمائید که در حدیثِ فوق؛ حقیقتِ خورشید و ماه بیان شده است که چیزی جز ظهورِ نور عرش نیستند، و در نقطۀ ظهور (قیامت)؛
❖⫸🔻〖فَلَا يَكُونُ شَمْسٌ وَ لَا قَمَر〗🔺
یعنی؛ عنوانی و ظهوری و تعیّنی ندارند.
☀️֎⇦ چنان که قرآن میفرماید:
🔻【 إذَا الشّمْسُ كُوِّرَت】🔺
✾ زمانى كه آفتاب؛ در هم پيچيده مىشود.
📘 سورۀ تکویر، آیۀ ۱
🌙֎⇦ و نیز میفرماید:
🔻【وَ خَسَفَ القَمَرُ】🔺
✾ و ماه؛ تاریک شود.
📘 سورۀ قیامت، آیۀ ۸
🌙☀️֎⇦ و اصلاً عناوین و تعیّنات و تشخّصات؛ در وحدتِ جمعیِ حقّﷻ جمع میگردد، چنان که میفرماید:
🔻【وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ】🔺
✾ و خورشید و ماه؛ جمع میگردند.
📘 سورۀ قیامت، آیۀ ۹
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌙
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ یازدهم:
🌙سیر صائم با منازل قمر
(بخش اوّل)
┅─┅─═• 📖🌙 • ═─┅─┅
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/186
┅─┅─═• 📖🌙 • ═─┅─┅
🔰 قرآن میفرماید:
🔻【يَسْئَلُونَكَ عَنِ «الأهِـلَّــةِ»
قُلْ هِيَ…
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ یازدهم:
🌙سیر صائم با منازل قمر
(بخش اوّل)
┅─┅─═• 📖🌙 • ═─┅─┅
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/186
┅─┅─═• 📖🌙 • ═─┅─┅
🔰 قرآن میفرماید:
🔻【يَسْئَلُونَكَ عَنِ «الأهِـلَّــةِ»
قُلْ هِيَ…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (🦋Ehsan Nil.)
•
✿࿐
•
⏎❖ از این رو؛ وجه حضرت حمزه(؏) با همین کفن پوشیده شد، و دو پایِ حضرت حمزه(؏) با گیاهِ خوشبویی به نامِ «إِذْخِرٌ» پوشیده شد.
🌿 که «إِذْخِرٌ» از مادّۀ «ذخر» است و گیاهی است مخصوصِ دندان (« هو عظيم النفع فى الاسنان؛ 📚كتاب الماء، ج۱، ص۴۸»).
که؛
⦿ اوّلاً اینکه پاهای مبارک حضرت(؏) به کفن پوشیده نشد، یعنی؛ دست از این مجاهدت و تفصیلِ حضرتِ وحدانیّتِ یعنی مولی امیرالمؤمنین(؏) در عالَم کثرات بر نمیدارند.
⦿ ثانیاً پوشاندنِ پاها با گیاه اذخر (مفیدِ دندان) مصاف با دندانِ هند جگرخوار است.
🔥 که یعنی هر چند جگر مَن به دندانِ این ملعونه کشیده شد؛ امّا با جگر به دندان کشیده شده نیز، به مصاف و جهاد با دشمنانِ حضرت مولی(؏) برخاسته و هنوز زندهام.💧
✅ نکته:
[ماورایِ تقدّم و تأخّر ظاهری] کفنِ مبارکِ حضرت حمزه(ع) مشابه کفنِ مبارکِ حضرت محمد بن علی(؏)، باقرالعلوم است. حضرت امام محمّد باقر(ع) «باقر العلوم» یعنی شکافندهی مطلق علم هستند. یعنی علم را از مقام خلوت و وحدت در مقام جلوت و کثرت میآورند و تفصیل میدهند.
به عینیت شخصی؛
حضرت حمزه(؏)، حضرت 『الوَحدانیّةُ الکبریٰ』، علم مطلق الهی، یعنی حضرتِ امیرالمؤمنین علی(؏) را از خلوت به جلوت میآورند.
༆༅࿔°
🥀 سپس پیامبر(ص) بر بدن حضرت حمزه(؏) نماز خواندند و هر هفتاد شهید احد را، یک به یک کنار بدن حضرت حمزه(؏) گذاشتند و پیامبر(ص) بر دو بدن نیز یک نماز خواندند. بدین ترتیب بر پیکر مطهرحضرت حمزه(؏)، هفتاد مرتبهی دیگر نماز خوانده شد.
📚(المغازی للواقدی، ج۱، ص۲۱۱ )
⏎ هفتاد شهید اُحُد؛ جلوهی تمامِ مؤمنینی هستند که ایمانشان به شهود «وحدانیّت» رسیده است.
همهی این مؤمنین به قیّومیّتِ مَعیّهی حضرت حمزه(؏) است، (که متجلّی کنندهی قیّومیّت حضرت امیرالمؤمنین(؏) هستند) که به مقامِ شهادتِ وحدانیّت نائل میشوند.
➑ ⇦ حاصلِ جهاد و مصافِ دلیرانهی حقیقیِ حضرت حمزه(؏) با دشمنان خدا، این شد که بلافاصله بعد از تکفینِ حضرتشان(؏)، در روایت مذکور فرمودند:
🔻«وَ اِنْهَزَمَ اَلنَّاسُ وَ 👈🏻👈🏻👈🏻 بقِيَ عَلِيٌّ (عَلَيْهِاَلسَّلاَمُ)»🔺
آن مردمان تار و مار شدند و على(؏) باقى ماند.
👈🏻دقت شود که تأکید بر «بَقِيَ عَلِيٌّ(عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ)» یعنی حضرت وحدانیّت(؏)، شده است.
➒ ⇦ حضرت مولی(؏) در عین اینکه اهل کثرت را به درَک واصل کردند، بعد از سوالِ حضرت رسول اکرم(ص) که 🔻«مَا صَنَعْتَ يَا عَلِيُّ(عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ)🔺؛ یا علی(؏)! چه کردی؟» یعنی عجبا که تو چه معرکهای.
🔆 حضرت مولی(؏) میفرمایند:
🔻«يَا رَسُولَ اَللَّهِ (ص)!، لَزِمْتُ اَلْأَرْضَ»🔺
یا رسول الله(ص)! زمین گیر شدم (ملزم به زمین شدم).
֍ «یا رسول الله(ص)» »» با این ندا، حضرت وحدانیّت(؏) مضمحل در راسم عالَم(ص)، برای ترسیمشان میشوند و حاصلش آن است که:
⏎ 🔻«لَزِمْتُ اَلْأَرْضَ»🔺
زمین گیر شدم، ملزم به زمین شدم.
⎗ یعنی اضمحلالِ وحدت در کثرت.
این اضمحلال نباید به حدّ اضمحلال بماند، و الّا وحدت مغلوب کثرت میشود. بنابراین؛ حضرت رسول اکرم(ص) میفرمایند:
🔻«ذَلِكَ اَلظَّنُّ بِكَ»🔺
این گمان توست.
(که البته تو جز حُسن ظنّ نیستی و چیزی جز حسن ظنّ نداری)
🪩 در نتیجه؛ حضرتِ راسم عالَم (ص) حرکتِ آخر این سیر را انجام میدهند:👇🏻
➓ ⇦ 🔻«فَقَالَ رَسُولُ اَلله(صَلَّىاَللهعَلَيْهِوَآلِهِ): أَنْشُدُكَ يَا لله مَا وَعَدْتَنِي، فَإِنَّكَ إِنْ شِئْتَ لَمْ تُعْبَدْ»🔺
🔆 بنابراین(فاء تفریعِ در حدیث)، رسول خدا(ص) فرمودند:
بار خدايا آنچه را به من وعده دادى محقّق ساز كه اگر تو بخواهى پرستش نخواهى شد.
❂☜ یعنی اگر وحدت به کثرت بماند و به جایگاهِ خود بازنگردد؛ کثرت غالب میشود.
⏎ پس باید از مقام وحدت ( یعنی ذات الهی، در مقابل کثرت) برای وحدانیّتش (یعنی حضرت مولی ع) مُناشِده نمود تا قوسِ صعود این سیر نیز کامل شود.
•﴿الحمد لله الشهید﴾•
༆
✿࿐
•
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطائف_نحوه_شهادت_حضرت_حمزه؏
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
•
✿࿐
•
⏎❖ از این رو؛ وجه حضرت حمزه(؏) با همین کفن پوشیده شد، و دو پایِ حضرت حمزه(؏) با گیاهِ خوشبویی به نامِ «إِذْخِرٌ» پوشیده شد.
🌿 که «إِذْخِرٌ» از مادّۀ «ذخر» است و گیاهی است مخصوصِ دندان (« هو عظيم النفع فى الاسنان؛ 📚كتاب الماء، ج۱، ص۴۸»).
که؛
⦿ اوّلاً اینکه پاهای مبارک حضرت(؏) به کفن پوشیده نشد، یعنی؛ دست از این مجاهدت و تفصیلِ حضرتِ وحدانیّتِ یعنی مولی امیرالمؤمنین(؏) در عالَم کثرات بر نمیدارند.
⦿ ثانیاً پوشاندنِ پاها با گیاه اذخر (مفیدِ دندان) مصاف با دندانِ هند جگرخوار است.
🔥 که یعنی هر چند جگر مَن به دندانِ این ملعونه کشیده شد؛ امّا با جگر به دندان کشیده شده نیز، به مصاف و جهاد با دشمنانِ حضرت مولی(؏) برخاسته و هنوز زندهام.💧
✅ نکته:
[ماورایِ تقدّم و تأخّر ظاهری] کفنِ مبارکِ حضرت حمزه(ع) مشابه کفنِ مبارکِ حضرت محمد بن علی(؏)، باقرالعلوم است. حضرت امام محمّد باقر(ع) «باقر العلوم» یعنی شکافندهی مطلق علم هستند. یعنی علم را از مقام خلوت و وحدت در مقام جلوت و کثرت میآورند و تفصیل میدهند.
به عینیت شخصی؛
حضرت حمزه(؏)، حضرت 『الوَحدانیّةُ الکبریٰ』، علم مطلق الهی، یعنی حضرتِ امیرالمؤمنین علی(؏) را از خلوت به جلوت میآورند.
༆༅࿔°
🥀 سپس پیامبر(ص) بر بدن حضرت حمزه(؏) نماز خواندند و هر هفتاد شهید احد را، یک به یک کنار بدن حضرت حمزه(؏) گذاشتند و پیامبر(ص) بر دو بدن نیز یک نماز خواندند. بدین ترتیب بر پیکر مطهرحضرت حمزه(؏)، هفتاد مرتبهی دیگر نماز خوانده شد.
📚(المغازی للواقدی، ج۱، ص۲۱۱ )
⏎ هفتاد شهید اُحُد؛ جلوهی تمامِ مؤمنینی هستند که ایمانشان به شهود «وحدانیّت» رسیده است.
همهی این مؤمنین به قیّومیّتِ مَعیّهی حضرت حمزه(؏) است، (که متجلّی کنندهی قیّومیّت حضرت امیرالمؤمنین(؏) هستند) که به مقامِ شهادتِ وحدانیّت نائل میشوند.
➑ ⇦ حاصلِ جهاد و مصافِ دلیرانهی حقیقیِ حضرت حمزه(؏) با دشمنان خدا، این شد که بلافاصله بعد از تکفینِ حضرتشان(؏)، در روایت مذکور فرمودند:
🔻«وَ اِنْهَزَمَ اَلنَّاسُ وَ 👈🏻👈🏻👈🏻 بقِيَ عَلِيٌّ (عَلَيْهِاَلسَّلاَمُ)»🔺
آن مردمان تار و مار شدند و على(؏) باقى ماند.
👈🏻دقت شود که تأکید بر «بَقِيَ عَلِيٌّ(عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ)» یعنی حضرت وحدانیّت(؏)، شده است.
➒ ⇦ حضرت مولی(؏) در عین اینکه اهل کثرت را به درَک واصل کردند، بعد از سوالِ حضرت رسول اکرم(ص) که 🔻«مَا صَنَعْتَ يَا عَلِيُّ(عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ)🔺؛ یا علی(؏)! چه کردی؟» یعنی عجبا که تو چه معرکهای.
🔆 حضرت مولی(؏) میفرمایند:
🔻«يَا رَسُولَ اَللَّهِ (ص)!، لَزِمْتُ اَلْأَرْضَ»🔺
یا رسول الله(ص)! زمین گیر شدم (ملزم به زمین شدم).
֍ «یا رسول الله(ص)» »» با این ندا، حضرت وحدانیّت(؏) مضمحل در راسم عالَم(ص)، برای ترسیمشان میشوند و حاصلش آن است که:
⏎ 🔻«لَزِمْتُ اَلْأَرْضَ»🔺
زمین گیر شدم، ملزم به زمین شدم.
⎗ یعنی اضمحلالِ وحدت در کثرت.
این اضمحلال نباید به حدّ اضمحلال بماند، و الّا وحدت مغلوب کثرت میشود. بنابراین؛ حضرت رسول اکرم(ص) میفرمایند:
🔻«ذَلِكَ اَلظَّنُّ بِكَ»🔺
این گمان توست.
(که البته تو جز حُسن ظنّ نیستی و چیزی جز حسن ظنّ نداری)
🪩 در نتیجه؛ حضرتِ راسم عالَم (ص) حرکتِ آخر این سیر را انجام میدهند:👇🏻
➓ ⇦ 🔻«فَقَالَ رَسُولُ اَلله(صَلَّىاَللهعَلَيْهِوَآلِهِ): أَنْشُدُكَ يَا لله مَا وَعَدْتَنِي، فَإِنَّكَ إِنْ شِئْتَ لَمْ تُعْبَدْ»🔺
🔆 بنابراین(فاء تفریعِ در حدیث)، رسول خدا(ص) فرمودند:
بار خدايا آنچه را به من وعده دادى محقّق ساز كه اگر تو بخواهى پرستش نخواهى شد.
❂☜ یعنی اگر وحدت به کثرت بماند و به جایگاهِ خود بازنگردد؛ کثرت غالب میشود.
⏎ پس باید از مقام وحدت ( یعنی ذات الهی، در مقابل کثرت) برای وحدانیّتش (یعنی حضرت مولی ع) مُناشِده نمود تا قوسِ صعود این سیر نیز کامل شود.
•﴿الحمد لله الشهید﴾•
༆
✿࿐
•
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطائف_نحوه_شهادت_حضرت_حمزه؏
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
•
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
✨
🔲 #عینیت
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/299
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔰 بعد از مبحث #اطلاق، گام بسیار مهمّ برای وارد شدن به دقائق مباحثِ توحیدی و معارف خاصّۀ الهی، درکِ «عینیّت»، است.
🔔 پس ان شاءالله عزیزان، پیشتر از خواندنِ این بیان بر…
🔲 #عینیت
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/299
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔰 بعد از مبحث #اطلاق، گام بسیار مهمّ برای وارد شدن به دقائق مباحثِ توحیدی و معارف خاصّۀ الهی، درکِ «عینیّت»، است.
🔔 پس ان شاءالله عزیزان، پیشتر از خواندنِ این بیان بر…
.
🔴 🕋 «دحو الأرض»؛ بسطی در اعماق حقائق!
┈••✾•🍃🕋🍃•✾••┈
🖊 🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/388
┈••✾•🍃🕋🍃•✾••┈
🍀 تمام موجودات به سردستۀ خود، حشر و جمع میشوند و آن سردسته به حلقۀ بالاتر. این حشر و جمع، میرسد به بشر که شرافت بر مخلوقات دارد و عوالِم، مسخّر اوست که قرآن میفرماید :
💎"أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة"💎
آيا نديديد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و در زمين است مسخّر شما ساخته، و نعمتهاى آشكار و پنهان خود را بر شما كامل كرده است؟
(سورۀ لقمان علیه السلام، آیۀ ۲۰)
و این سلسلۀ ترسیم و تجمیع موجودات به جنسِ بشر رسیده و جنسِ بشر، به انسان حقیقی که ائمۀ اطهار (ع) میباشند، تجمیع میگردد.
قرآن میفرماید:
💎"يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ"💎
روزى كه هر گروهى را با امامشان فرا مىخوانيم.
(سورۀ اسراء، آیۀ ۷۱)
حضرات ائمۀ اطهار(ع)، آن واسطۀ مطلقه میباشند که از اطلاقِ خویش، خالق و مخلوق را فراگرفتهاند. و از «#اطلاق»، اشرفِ مخلوقاتند. و عوالِم هستی، به حضرات، و توسّط حضرات، و برای حضرات، خلق شده است و دَم به دم، در حدوث و بقاء، جیرهخورِ خوانِ کرَم آل الله (ع) هستند و همان طور که در مقالات #کانال_معرفة_الحق شرح داده شد؛ موجودات به قَیّومیّتِ مَعیّهٔ ائمه اطهار علیهمالسلام موجود هستند و قوام دارند. و عوالم و موجودات به محبت آل الله علیهمالسلام خلق شده و حیات دارند که در #حدیث_کساء آمده است که خداوند میفرماید:
🔻"اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِيَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً وَلا قَمَراً مُنيراً وَلا شَمْساً مُضِيَّئَةً وَ لا فَلَكاً يَدُورُ وَ لا بَحْراً يَجْرى وَ لا فُلْكاً يَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَةِ الَّذينَ هُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ "🔺
که حضرت رسول اکرم(ص) در مورد حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند:
🔻"لولَاهُ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَيْئاً مِمَّا خَلَق"🔺
اگر او (مولی امیرالمؤمنین ع) نبود، خداوند هیچ شیئی را خلق نمیکرد.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۱۷، ص۳۱۷
حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
🔷"أنا من اللّه و الكلّ منّي"🔷
من از خدا هستم و همه از من هستند.
📚مشارق الانوار، ص۴۴
به اینکه موجودات، صِرف الربطِ به ائمۀ اطهار(ع) هستند، حدوث و بقاء دارند و ترسیم و تجمیع ایشان به ائمۀ اطهار(ع) و به سویِ ایشان است که در جامعۀ کبیره میخوانیم :
🔹"إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُم"🔹
بازگشتِ تمام مخلوقات به سوی شما آل الله (ع) است.
📚من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۶۱۲
هر موجودی، حظّی از #وجود دارد. و به قدرِ انقیاد خویش به حضرتِ وجود (عزّوجلّ)، موجود میباشد. حضرت باریتعالی، موجودِ مطلق و مطلقِ موجود است که از اسامی او "الموجود" است ("يَا مَوْجُودُ"/ 📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۲، ص۵۷۳). موجودِ سرمدی و ازلی و ابدی و مطلق، که هر موجودی، جلوهای از جلواتِ اوست؛ حضرت باریتعالی است که در دعای عدیله حضرتش را "مَوْجُودٌ سَرْمَدِيٌّ" میخوانند (📚 زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص۴۲۳).
و نقطۀ موجودیّتِ موجود، و بلکه نقطۀ مبدأ الوجود، حضرات نفس الله تعالی، ائمۀ اطهار علیهم السلام هستند که حضرت مولی(ع) ائمۀ هُدی(ع) را 🔹"مَبْدَأُ الْوُجُود"🔹 خواندند (بحار الأنوار،ط - بيروت، ج۲۵، ص۱۷۴).
(ان شاء الله که دقت و خضوع در معارف، مرام مُدام ما باشد.)
▫️ عدهای کلمۀ «انسان» را از «نسیان» دانستند، و عدهای از «انس».
"انسان العَین و عَین الانسان" حضرات معصومین(ع) هستند که نسیانِ لبّیِ جلال، و اُنسِ لبّیِ جمالِ حضرت حقّ به خویشتنِ خویش میباشند. که این نسیان و اُنس[لُبّی]؛ مطلقه است و نه حدّی. که حضرت حقّ، دائماً در حضورِ مطلقه، غیور است و نفیِ ماسوا دارد، و بلکه نفیِ خویش را به لُبّیت مینماید که 🔻"يَا مَنْ «لَا هُوَ» إِلَّا هُو"🔺 (📚التوحيد، للصدوق، ص۸۹) . و در همان نقطۀ نسیانِ لبّیِ جلال، انسِ لبّیِ جمال با «خود» دارد که 🔻"هُوَ نَفْسُهُ وَ نَفْسُهُ هُوَ "🔺 (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص۱۱۳)
🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
⬇
.
┈••✾•🍃🕋🍃•✾••┈
↗️ https://t.me/ehsannil2/388
┈••✾•🍃🕋🍃•✾••┈
🍀 تمام موجودات به سردستۀ خود، حشر و جمع میشوند و آن سردسته به حلقۀ بالاتر. این حشر و جمع، میرسد به بشر که شرافت بر مخلوقات دارد و عوالِم، مسخّر اوست که قرآن میفرماید :
💎"أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة"💎
آيا نديديد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و در زمين است مسخّر شما ساخته، و نعمتهاى آشكار و پنهان خود را بر شما كامل كرده است؟
(سورۀ لقمان علیه السلام، آیۀ ۲۰)
و این سلسلۀ ترسیم و تجمیع موجودات به جنسِ بشر رسیده و جنسِ بشر، به انسان حقیقی که ائمۀ اطهار (ع) میباشند، تجمیع میگردد.
قرآن میفرماید:
💎"يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ"💎
روزى كه هر گروهى را با امامشان فرا مىخوانيم.
(سورۀ اسراء، آیۀ ۷۱)
حضرات ائمۀ اطهار(ع)، آن واسطۀ مطلقه میباشند که از اطلاقِ خویش، خالق و مخلوق را فراگرفتهاند. و از «#اطلاق»، اشرفِ مخلوقاتند. و عوالِم هستی، به حضرات، و توسّط حضرات، و برای حضرات، خلق شده است و دَم به دم، در حدوث و بقاء، جیرهخورِ خوانِ کرَم آل الله (ع) هستند و همان طور که در مقالات #کانال_معرفة_الحق شرح داده شد؛ موجودات به قَیّومیّتِ مَعیّهٔ ائمه اطهار علیهمالسلام موجود هستند و قوام دارند. و عوالم و موجودات به محبت آل الله علیهمالسلام خلق شده و حیات دارند که در #حدیث_کساء آمده است که خداوند میفرماید:
🔻"اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِيَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً وَلا قَمَراً مُنيراً وَلا شَمْساً مُضِيَّئَةً وَ لا فَلَكاً يَدُورُ وَ لا بَحْراً يَجْرى وَ لا فُلْكاً يَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَةِ الَّذينَ هُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ "🔺
که حضرت رسول اکرم(ص) در مورد حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند:
🔻"لولَاهُ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَيْئاً مِمَّا خَلَق"🔺
اگر او (مولی امیرالمؤمنین ع) نبود، خداوند هیچ شیئی را خلق نمیکرد.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۱۷، ص۳۱۷
حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
🔷"أنا من اللّه و الكلّ منّي"🔷
من از خدا هستم و همه از من هستند.
📚مشارق الانوار، ص۴۴
به اینکه موجودات، صِرف الربطِ به ائمۀ اطهار(ع) هستند، حدوث و بقاء دارند و ترسیم و تجمیع ایشان به ائمۀ اطهار(ع) و به سویِ ایشان است که در جامعۀ کبیره میخوانیم :
🔹"إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُم"🔹
بازگشتِ تمام مخلوقات به سوی شما آل الله (ع) است.
📚من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۶۱۲
هر موجودی، حظّی از #وجود دارد. و به قدرِ انقیاد خویش به حضرتِ وجود (عزّوجلّ)، موجود میباشد. حضرت باریتعالی، موجودِ مطلق و مطلقِ موجود است که از اسامی او "الموجود" است ("يَا مَوْجُودُ"/ 📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۲، ص۵۷۳). موجودِ سرمدی و ازلی و ابدی و مطلق، که هر موجودی، جلوهای از جلواتِ اوست؛ حضرت باریتعالی است که در دعای عدیله حضرتش را "مَوْجُودٌ سَرْمَدِيٌّ" میخوانند (📚 زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص۴۲۳).
و نقطۀ موجودیّتِ موجود، و بلکه نقطۀ مبدأ الوجود، حضرات نفس الله تعالی، ائمۀ اطهار علیهم السلام هستند که حضرت مولی(ع) ائمۀ هُدی(ع) را 🔹"مَبْدَأُ الْوُجُود"🔹 خواندند (بحار الأنوار،ط - بيروت، ج۲۵، ص۱۷۴).
(ان شاء الله که دقت و خضوع در معارف، مرام مُدام ما باشد.)
▫️ عدهای کلمۀ «انسان» را از «نسیان» دانستند، و عدهای از «انس».
"انسان العَین و عَین الانسان" حضرات معصومین(ع) هستند که نسیانِ لبّیِ جلال، و اُنسِ لبّیِ جمالِ حضرت حقّ به خویشتنِ خویش میباشند. که این نسیان و اُنس[لُبّی]؛ مطلقه است و نه حدّی. که حضرت حقّ، دائماً در حضورِ مطلقه، غیور است و نفیِ ماسوا دارد، و بلکه نفیِ خویش را به لُبّیت مینماید که 🔻"يَا مَنْ «لَا هُوَ» إِلَّا هُو"🔺 (📚التوحيد، للصدوق، ص۸۹) . و در همان نقطۀ نسیانِ لبّیِ جلال، انسِ لبّیِ جمال با «خود» دارد که 🔻"هُوَ نَفْسُهُ وَ نَفْسُهُ هُوَ "🔺 (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص۱۱۳)
🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🔴🕋 «دحو الأرض»؛ بسطی در اعماق حقائق!
┈••✾•🍃🕋🍃•✾•• ┈
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/388
┈••✾•🍃🕋🍃•✾•• ┈
🍀 تمام موجودات به سردستۀ خود، حشر و جمع میشوند و آن سردسته به حلقۀ بالاتر. این حشر و جمع، میرسد به بشر که شرافت بر مخلوقات…
🔴🕋 «دحو الأرض»؛ بسطی در اعماق حقائق!
┈••✾•🍃🕋🍃•✾•• ┈
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/388
┈••✾•🍃🕋🍃•✾•• ┈
🍀 تمام موجودات به سردستۀ خود، حشر و جمع میشوند و آن سردسته به حلقۀ بالاتر. این حشر و جمع، میرسد به بشر که شرافت بر مخلوقات…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
🏴 ༺֎•حضرت جواد الأئمّه(؏)؛
بَدْو و خَتمِ قاعدۀ حقیقت•֎༻
┅─┅─═• 🍁 •═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1452
┅─┅─═• 🍁 •═─┅─┅
🌐 عالم؛ آیات و ظهور و اسماء حضرت حق است.
حضرات وجه الله؏؛ هویّت و شخصیت حضرت حق [و به نصّ احادیث شریفه]؛ #اصل_الحق و #حق_الحقیق و #خالصة_الله و #نفس_الله_تعالی هستند.
🔅اگر به عنایتشان، چشم دل روشن گردد؛
خواهد یافت که وجه تسمیۀ هر صاحب اسمی، طوری از تَطَوُّراتِ « #وجه_الله ؏» است.
🌙از آن جمله؛ أسماء ماههای قمری و روزهای آنست.
روزها و ماههای قمری، گنجینۀ سرّ، و أسماء آن؛ نقشۀ صاحبْ نقشِ آن.
بحمد الله لطائف بعضی از نامهای ماههای قمری و روزهایش، به مناسبت در #کانال_اللطائف_الالهیة بیان شده است.
🔰 لطیفهای از #ذی_القعده : ➣●•
✾『 قَعدة』 که در فارسی «گَـعده» خوانده میشود؛ اسم مَرّة (یکبار!) از «قَعَدَ» به معنای مکان یا مکانتِ #نشستن است.
💠 ✓ #نشستن؛ پایان بیتابیهاست.
امّا اِنانیّت؛ ایستادنِ هیچی و پوچی، تَفَرعُن، قَدْ علَم کَردِگی، و استکبار و ادّعایِ نابجاست.
محضِ بودنِ «نفس»، در مقابل نفس واحدۀ إلهی؛ خودِ [نابجا] #ایستادن است.
❖ اسمِ مَرّة بودنِ «#قعدة» و یکبار بودنش؛ برخاسته از حقیقت وحدانیّت مطلقۀ حضرت احد است.
🌙 همان طور که قمر و منازلش، حقیقتِ منازلِ سلوکیِ اشخاص است؛ سوره قمر، حقیقتِ این دقیقه است. و آخرین آیۀ این سوره، مبیّنِ حکمت و مقصدِ سیر سالک است که میفرماید:
🔻﴿في مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِرٍ﴾🔺
در جايگاه صدق، نزد پادشاهى با اقتدار.
(آخرین آیۀ سورۀ قمر❗️)
⊱⟤ نفس واحدۀ الهی که خودیّت مطلقه است، حقیقتِ صدق بوده که هر نفسی از آن انشاء شده، و قوام دارد. پس حقیقتی ماورای نفس واحدۀ إلهی نیست که مجالِ شک در صدق بودن آن باشد. «مَقْعَدِ صِدْقٍ»؛ جلوۀ قاعدۀ صدقِ مطلقه بوده که مکانت و جایگاه و نشیمنگاهِ حقیقی و مطلق است و غیر از آن؛ نفسِ کذب است.
⏎▣ پس؛
نزد هیچ مکانتی، نشستن و فنا و اضمحلال جائز نیست؛ إلّا نزد نفس حضرت أحد(جلّ جلاله) یعنی؛ شخصِ ائمه اطهار(ع).
این مقام، که به ترک إنیّت و فنایِ در 『حقیقت حضرت أحد(جلّ جلاله)』 یعنی حضراتِ 《الْوَحْدَانِيَّةُ الْکبْرَیٰ؛ 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۲۵،ص۱۷۲》 ائمۀ اطهار(ع) رقم میخورد؛ مقام ◣『النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ』◥ است که در رفعت و رجعتِ جلالی، ◣『راضِيَةً مَرْضِيَّةً』◥ میباشد (📖 آیات۲۷و۲۸فجر).
🔳 『 #مقعد_صدق』؛ مکانت درکِ وحدانیّت کُبراست.
🌙ماههای قمری، جلوات ائمۀ اطهار(ع) هستند که قرآن مجید میفرماید:
💎『إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ إثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّم...』💎
همانا تعداد ماهها نزد خدا، آن روزى كه آسمانها و زمين را بيافريد، در كتاب الهى، دوازده ماه بود، كه از آنها چهار ماه حرام است. [و] آيين درست همين است ...
(سورۀ توبه آیۀ ۳۶)
📗در احادیث، تأویلِ این آیۀ شریفه آمده است که منظور از ۱۲ ماه؛ حضراتِ دوازده امام (علیهم السلام) هستند و آن #چهار_ماه_حرام ، چهار امامی هستند که نام مبارکشان «#علی» است و از این رو، این چهار ماه، حرمت داشته و ماهِ حرام هستند (📚البرهان،ج۲،ص۷۷۴).
☀️ میلاد حضرت امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام، در یازدهمین روز ماهِ #ذی_القعده متجلّی شده است و این ماه شریف که ماهِ قعودِ نفوس است، در تمام مراتب، شرافت از حضرتشان دارد که وصفی از ایشان چنین است که:
❀«#رضا»؛ شخصِ اطلاق و لاتعیّنیِ نفس و ذات باریتعالی است (عوالِم از ذات و نفسِ اقدس الهی انشاء شده است).
🔻 ( و پیش از این در مقالات مختلفی در #کانال_اللطائف_الإلهیة و نیز در #اینستاگرام شرحِ آن گذشت.
مثلاً ر.ک : 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/581)
و توضیح داده شد که در دعای عرفه آمده است:
▼"إِلَهِي!
👈🏻 تقَدَّسَ رِضَاكَ أَنْ تَكُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْكَ
فَكَيْفَ يَكُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّي"▲
خداوندا!
#رضای_تو پاکتر از آن است که [حتّی] علّتی از «خود تو» برای آن وجود داشته باشد،
پس کجا رسد که علّتی از من برای آن باشد؟
(📚 إقبال الأعمال- ط؛ القديمة،ج۱،ص۳۴۹)🔺
🔰«رضا»(ع)؛ شخصِ «#اطلاق» و #صفت_علیاء بوده که هویّت ذات و نفس اقدس الهی است. اسمی که مسمّای «قدّوس» به او (ع)، مسمّاست، چنان که پیامبر اکرم(ص) در دعا میفرمایند:
🔻«أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي مَلَأْتَ بِهِ قُدْسَكَ بِعَظِيمِ التَّقْدِيسِ يَا قُدُّوسُ!»🔺
از تو میخواهم به اسم تو که به آن قدس خود را به بزرگی تقدیس، پُر نمودی، یا قدّوس!
📚البلد الأمين و الدرع الحصين،ص۴۱
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
◾️
بَدْو و خَتمِ قاعدۀ حقیقت•֎༻
┅─┅─═• 🍁 •═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1452
┅─┅─═• 🍁 •═─┅─┅
🌐 عالم؛ آیات و ظهور و اسماء حضرت حق است.
حضرات وجه الله؏؛ هویّت و شخصیت حضرت حق [و به نصّ احادیث شریفه]؛ #اصل_الحق و #حق_الحقیق و #خالصة_الله و #نفس_الله_تعالی هستند.
🔅اگر به عنایتشان، چشم دل روشن گردد؛
خواهد یافت که وجه تسمیۀ هر صاحب اسمی، طوری از تَطَوُّراتِ « #وجه_الله ؏» است.
🌙از آن جمله؛ أسماء ماههای قمری و روزهای آنست.
روزها و ماههای قمری، گنجینۀ سرّ، و أسماء آن؛ نقشۀ صاحبْ نقشِ آن.
بحمد الله لطائف بعضی از نامهای ماههای قمری و روزهایش، به مناسبت در #کانال_اللطائف_الالهیة بیان شده است.
🔰 لطیفهای از #ذی_القعده : ➣●•
✾『 قَعدة』 که در فارسی «گَـعده» خوانده میشود؛ اسم مَرّة (یکبار!) از «قَعَدَ» به معنای مکان یا مکانتِ #نشستن است.
💠 ✓ #نشستن؛ پایان بیتابیهاست.
امّا اِنانیّت؛ ایستادنِ هیچی و پوچی، تَفَرعُن، قَدْ علَم کَردِگی، و استکبار و ادّعایِ نابجاست.
محضِ بودنِ «نفس»، در مقابل نفس واحدۀ إلهی؛ خودِ [نابجا] #ایستادن است.
❖ اسمِ مَرّة بودنِ «#قعدة» و یکبار بودنش؛ برخاسته از حقیقت وحدانیّت مطلقۀ حضرت احد است.
🌙 همان طور که قمر و منازلش، حقیقتِ منازلِ سلوکیِ اشخاص است؛ سوره قمر، حقیقتِ این دقیقه است. و آخرین آیۀ این سوره، مبیّنِ حکمت و مقصدِ سیر سالک است که میفرماید:
🔻﴿في مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِرٍ﴾🔺
در جايگاه صدق، نزد پادشاهى با اقتدار.
(آخرین آیۀ سورۀ قمر❗️)
⊱⟤ نفس واحدۀ الهی که خودیّت مطلقه است، حقیقتِ صدق بوده که هر نفسی از آن انشاء شده، و قوام دارد. پس حقیقتی ماورای نفس واحدۀ إلهی نیست که مجالِ شک در صدق بودن آن باشد. «مَقْعَدِ صِدْقٍ»؛ جلوۀ قاعدۀ صدقِ مطلقه بوده که مکانت و جایگاه و نشیمنگاهِ حقیقی و مطلق است و غیر از آن؛ نفسِ کذب است.
⏎▣ پس؛
نزد هیچ مکانتی، نشستن و فنا و اضمحلال جائز نیست؛ إلّا نزد نفس حضرت أحد(جلّ جلاله) یعنی؛ شخصِ ائمه اطهار(ع).
این مقام، که به ترک إنیّت و فنایِ در 『حقیقت حضرت أحد(جلّ جلاله)』 یعنی حضراتِ 《الْوَحْدَانِيَّةُ الْکبْرَیٰ؛ 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۲۵،ص۱۷۲》 ائمۀ اطهار(ع) رقم میخورد؛ مقام ◣『النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ』◥ است که در رفعت و رجعتِ جلالی، ◣『راضِيَةً مَرْضِيَّةً』◥ میباشد (📖 آیات۲۷و۲۸فجر).
🔳 『 #مقعد_صدق』؛ مکانت درکِ وحدانیّت کُبراست.
🌙ماههای قمری، جلوات ائمۀ اطهار(ع) هستند که قرآن مجید میفرماید:
💎『إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ إثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّم...』💎
همانا تعداد ماهها نزد خدا، آن روزى كه آسمانها و زمين را بيافريد، در كتاب الهى، دوازده ماه بود، كه از آنها چهار ماه حرام است. [و] آيين درست همين است ...
(سورۀ توبه آیۀ ۳۶)
📗در احادیث، تأویلِ این آیۀ شریفه آمده است که منظور از ۱۲ ماه؛ حضراتِ دوازده امام (علیهم السلام) هستند و آن #چهار_ماه_حرام ، چهار امامی هستند که نام مبارکشان «#علی» است و از این رو، این چهار ماه، حرمت داشته و ماهِ حرام هستند (📚البرهان،ج۲،ص۷۷۴).
☀️ میلاد حضرت امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام، در یازدهمین روز ماهِ #ذی_القعده متجلّی شده است و این ماه شریف که ماهِ قعودِ نفوس است، در تمام مراتب، شرافت از حضرتشان دارد که وصفی از ایشان چنین است که:
❀«#رضا»؛ شخصِ اطلاق و لاتعیّنیِ نفس و ذات باریتعالی است (عوالِم از ذات و نفسِ اقدس الهی انشاء شده است).
🔻 ( و پیش از این در مقالات مختلفی در #کانال_اللطائف_الإلهیة و نیز در #اینستاگرام شرحِ آن گذشت.
مثلاً ر.ک : 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/581)
و توضیح داده شد که در دعای عرفه آمده است:
▼"إِلَهِي!
👈🏻 تقَدَّسَ رِضَاكَ أَنْ تَكُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْكَ
فَكَيْفَ يَكُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّي"▲
خداوندا!
#رضای_تو پاکتر از آن است که [حتّی] علّتی از «خود تو» برای آن وجود داشته باشد،
پس کجا رسد که علّتی از من برای آن باشد؟
(📚 إقبال الأعمال- ط؛ القديمة،ج۱،ص۳۴۹)🔺
🔰«رضا»(ع)؛ شخصِ «#اطلاق» و #صفت_علیاء بوده که هویّت ذات و نفس اقدس الهی است. اسمی که مسمّای «قدّوس» به او (ع)، مسمّاست، چنان که پیامبر اکرم(ص) در دعا میفرمایند:
🔻«أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي مَلَأْتَ بِهِ قُدْسَكَ بِعَظِيمِ التَّقْدِيسِ يَا قُدُّوسُ!»🔺
از تو میخواهم به اسم تو که به آن قدس خود را به بزرگی تقدیس، پُر نمودی، یا قدّوس!
📚البلد الأمين و الدرع الحصين،ص۴۱
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
◾️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🏴 ༺֎•حضرت جواد الأئمّه(؏)؛
بَدْو و خَتمِ قاعدۀ حقیقت•֎༻
🤍🤍🤍🤍
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1452
┅─┅─═• 🍁 • ═─┅─┅
🌐 عالم؛ آیات و ظهور و اسماء حضرت حق است.
حضرات وجه الله؏؛ هویّت و شخصیت حضرت حق [و به نصّ احادیث شریفه]؛…
🏴 ༺֎•حضرت جواد الأئمّه(؏)؛
بَدْو و خَتمِ قاعدۀ حقیقت•֎༻
🤍🤍🤍🤍
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1452
┅─┅─═• 🍁 • ═─┅─┅
🌐 عالم؛ آیات و ظهور و اسماء حضرت حق است.
حضرات وجه الله؏؛ هویّت و شخصیت حضرت حق [و به نصّ احادیث شریفه]؛…