Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
لطیفهای از «حیاء»
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
❣️『 حـَـیــاء 』 که از ریشۀ "حیّ" است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حق تعالی است.
پس به عنوان مقدمه چند کلمه در مورد "حیّ" بودنِ حقّ تعالی بخوانیم که بحث در مورد "حیاء" بهتر روشن شود.
🍃حضرت حقّ تعالی "الحیّ القیّوم" است.
"حیّ" اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درک عموم واقع شود.
🔶 امّا #حی_مطلق چطور است؟
( برای شرح #اطلاق رجوع کنید به 👈 https://t.me/ehsannil1/291 )
🔷 اگر مطلقْ بودن برای "حیّ"، در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّن حیات باید آنرا دید. یعنی باید آثار حیات در این "حیّ" ظاهر باشد وگرنه آنرا "حیّ" نمیدانیم!
اینگونه "حیّ" بودن، مطلقِ حقیقی نیست. که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمیسازد.
❄️ امّا "حیّ" بودنِ حقّ تعالی، #مطلق_حقیقی است یعنی اطلاق برایش حدّ محسوب نمیشود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد.
بلکه او بر اطلاق حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد. یعنی در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.
⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق، در آن حالیست که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوهگر شود ولی باز به قوّت و اطلاق "حیّ"، بماند.
یعنی حضرت "حیّ" (عزّ و جلّ) به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّت اوست، به اطلاقِ "حیّ"، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه میکند.
در نتیجه در شدیدترین وجه "حیّ" بودن؛ بجایِ ظهور در حالتِ "حیّ"، در "میّت" بودن ظاهر شده و در حالِ میّت بودن، "حیّ" است. که مولی امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:
⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
(📚بحار الأنوار، ج26، ص: 6)
یعنی در همان نقطه که "میّت" است و صد البته که "میّت" است، "حیّ لا یموت" است و بلکه نفسِ حیات است که🔻"هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ" ¹🔺.
که در زیارتنامۀ حضرت امام حسین علیه السلام در 15 شعبان میخوانیم 🔻" أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ" ²🔺.
📚 منابع:
۱. التوحيد، للصدوق، ص: 146
۲. البلد الأمين و الدرع الحصين، ص: 284
👈بنابراین حیّ مطلق، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود که :
☀️"فِي الْقِصاصِ حَياةٌ"☀️
در قصاص حیاتی هست.
(سورۀ بقره آیۀ 179)
🌿 حیّ مطلق در نهایتِ حیّ بودن، نفیِ خود میکند.
🍃 "الحیّ" در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر میکند.
⫸ چون غیرِ حقّ تعالی، هر چه باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، "الحیّ" که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را که "نیستی" است، نفی میکند.
👈 پس "الحیّ" در حقیقت، نفیِ غیر است و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن میفرماید:
💎 "هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو"
(سورۀ غافر آیۀ 65)
♦️ "هُوَ الْحَيُّ" معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که "الحیّ" کیست؟
🔷 آنکه "لا إِلهَ إِلاَّ هُو" است و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.
این اثبات (الا هو) که به #عین_شخصی آن نفی است (لا هو)، همان "قیّوم" بودن خداوند است که در #آیة_الکرسی میخوانیم:
💎 "اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم"
(سورۀ بقره آیۀ 255)
🔰"اللهُ" مبتداست و "لا اله الا هو" خبرِ آن است. یعنی خودِ "اللهُ"، "لا اله الا هو" است. که در تحلیل بیان میشود:
✳️ "لا هو" ؛ جلال است و "الحیّ".
✴️ "الّا هو" ؛ جمال است و "القیّوم".
⚠️ دقت کنیم که "لا هو" به #عین_شخصی ِ "الا هو" است.
(برای شرح #عین_شخصی رجوع بفرمائید به 👈 https://t.me/ehsannil1/299)
💠 "لا اله الا هو"، مرتبهای از #مراتب_توحید است.
افضل از این مرتبه، مرتبۀ 🔻"لا هو الا هو"🔺 است.
همانطور که خودِ "الله" تعالی، 【لا الـــه الا هـــو】 است، خودِ "الله" تعالی، 🔻【لا هــو الا هـــو】🔺 است.
✿ خداوند 【لا هــو الا هـــو】 بوده و 【الحیّ القیّوم】 است.
⧉
☀️ 『 الحیّ』 بودنِ خداوند، همان 《لا هو》 بودنِ اوست. و 『 القیّوم』 بودنِ او، 《الّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصی یکدیگرند.
بنابراین به نفیِ "لا هو" اشیاء را حیات میدهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
و به اثباتِ "الا هو"، آنها را قوام میدهد.
به همین مقدار به عنوان مقدمه بسنده میکنیم تا در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:
🔹
لطیفهای از «حیاء»
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
❣️『 حـَـیــاء 』 که از ریشۀ "حیّ" است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حق تعالی است.
پس به عنوان مقدمه چند کلمه در مورد "حیّ" بودنِ حقّ تعالی بخوانیم که بحث در مورد "حیاء" بهتر روشن شود.
🍃حضرت حقّ تعالی "الحیّ القیّوم" است.
"حیّ" اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درک عموم واقع شود.
🔶 امّا #حی_مطلق چطور است؟
( برای شرح #اطلاق رجوع کنید به 👈 https://t.me/ehsannil1/291 )
🔷 اگر مطلقْ بودن برای "حیّ"، در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّن حیات باید آنرا دید. یعنی باید آثار حیات در این "حیّ" ظاهر باشد وگرنه آنرا "حیّ" نمیدانیم!
اینگونه "حیّ" بودن، مطلقِ حقیقی نیست. که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمیسازد.
❄️ امّا "حیّ" بودنِ حقّ تعالی، #مطلق_حقیقی است یعنی اطلاق برایش حدّ محسوب نمیشود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد.
بلکه او بر اطلاق حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد. یعنی در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.
⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق، در آن حالیست که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوهگر شود ولی باز به قوّت و اطلاق "حیّ"، بماند.
یعنی حضرت "حیّ" (عزّ و جلّ) به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّت اوست، به اطلاقِ "حیّ"، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه میکند.
در نتیجه در شدیدترین وجه "حیّ" بودن؛ بجایِ ظهور در حالتِ "حیّ"، در "میّت" بودن ظاهر شده و در حالِ میّت بودن، "حیّ" است. که مولی امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:
⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
(📚بحار الأنوار، ج26، ص: 6)
یعنی در همان نقطه که "میّت" است و صد البته که "میّت" است، "حیّ لا یموت" است و بلکه نفسِ حیات است که🔻"هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ" ¹🔺.
که در زیارتنامۀ حضرت امام حسین علیه السلام در 15 شعبان میخوانیم 🔻" أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ" ²🔺.
📚 منابع:
۱. التوحيد، للصدوق، ص: 146
۲. البلد الأمين و الدرع الحصين، ص: 284
👈بنابراین حیّ مطلق، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود که :
☀️"فِي الْقِصاصِ حَياةٌ"☀️
در قصاص حیاتی هست.
(سورۀ بقره آیۀ 179)
🌿 حیّ مطلق در نهایتِ حیّ بودن، نفیِ خود میکند.
🍃 "الحیّ" در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر میکند.
⫸ چون غیرِ حقّ تعالی، هر چه باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، "الحیّ" که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را که "نیستی" است، نفی میکند.
👈 پس "الحیّ" در حقیقت، نفیِ غیر است و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن میفرماید:
💎 "هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو"
(سورۀ غافر آیۀ 65)
♦️ "هُوَ الْحَيُّ" معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که "الحیّ" کیست؟
🔷 آنکه "لا إِلهَ إِلاَّ هُو" است و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.
این اثبات (الا هو) که به #عین_شخصی آن نفی است (لا هو)، همان "قیّوم" بودن خداوند است که در #آیة_الکرسی میخوانیم:
💎 "اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم"
(سورۀ بقره آیۀ 255)
🔰"اللهُ" مبتداست و "لا اله الا هو" خبرِ آن است. یعنی خودِ "اللهُ"، "لا اله الا هو" است. که در تحلیل بیان میشود:
✳️ "لا هو" ؛ جلال است و "الحیّ".
✴️ "الّا هو" ؛ جمال است و "القیّوم".
⚠️ دقت کنیم که "لا هو" به #عین_شخصی ِ "الا هو" است.
(برای شرح #عین_شخصی رجوع بفرمائید به 👈 https://t.me/ehsannil1/299)
💠 "لا اله الا هو"، مرتبهای از #مراتب_توحید است.
افضل از این مرتبه، مرتبۀ 🔻"لا هو الا هو"🔺 است.
همانطور که خودِ "الله" تعالی، 【لا الـــه الا هـــو】 است، خودِ "الله" تعالی، 🔻【لا هــو الا هـــو】🔺 است.
✿ خداوند 【لا هــو الا هـــو】 بوده و 【الحیّ القیّوم】 است.
⧉
☀️ 『 الحیّ』 بودنِ خداوند، همان 《لا هو》 بودنِ اوست. و 『 القیّوم』 بودنِ او، 《الّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصی یکدیگرند.
بنابراین به نفیِ "لا هو" اشیاء را حیات میدهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
و به اثباتِ "الا هو"، آنها را قوام میدهد.
به همین مقدار به عنوان مقدمه بسنده میکنیم تا در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:
🔹
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
لطیفۀ ارتباط حیاء، استغفار و ماه رجب
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
بیان شد که :
♥️ 『حــیـــاء』 ؛ ظهور "حیّ" بودنِ حضرت حقّ است. و "حیّ"، در حیثیتِ خلوت و جلال است.
(رجوع به 👈 https://t.me/ehsannil2/59)
✴️ و عرض شد که "رَجَبَ" به معنای «#حیاء_کردن» و بزرگ داشتن است.
🔰 جان عالم وجود، سیّد الانبیاء و المرسلین حضرت رسول اکرم صلّی الله و آله میفرمایند:
🔻『 رَجَبٌ شَهْرُ الِاسْتِغْفَارِ لِأُمَّتِي
أَكْثِرُوا فِيهِ الِاسْتِغْفَارَ فَإِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 』🔺
🔹 رجب، ماهِ استغغفار برای امّت من است.
در آن استغفار را زیاد کنید که خداوند آمرزندۀ مهربان است.
(📚وسائل الشيعة، ج10، ص: 512)
❄️ 《استغفار》 از ریشۀ "غفر" و در باب استفعال است. که باب استفعال، معنایِ طلب کردن میدهد.
یعنی 《استغفار》 ؛ طلبِ غفرانِ حضرت غفور (جلّ جلاله) است.
⤵️ غفران در سه مرتبۀ کلّی است:
➀ فعل
➁ صفت
➂ ذات (انیّت)
✓➊ اگر در مرتبۀ افعال، طالبِ غفران حقّ بودیم (مستغفرینِ در افعال) »»
مستغفرینِ در افعال، محظوظ از توحید افعالی هستند.
✓➋ اگر در مرتبۀ صفات، طالبِ غفران حقّ بودیم (مستغفرینِ در صفات) »»
مستغفرینِ در صفات، محظوظ از توحید صفاتی هستند.
✓➌ اگر در مرتبۀ ذات، طالبِ غفران حقّ بودیم (مستغفرینِ در ذات - انیّت) »»
مستغفرینِ در ذات (انیّت)، محظوظ از توحید ذاتی هستند.
🔰 چون بخواهیم ماه رجب را آغاز کنیم، در دعای بعد از نمازِ اوّلینِ شب از ماه رجب میخوانیم:
(🔔 به شمارهگذاری و تطبیق بیانی که گذشت با دعایِ مأثور دقت بفرمائید)
🔻
➊〖 أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُ
➋ وَ لِكُلِّ سُوءٍ عَمِلْتُ
➌ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ
غَافِرُ الذَّنْبِ وَ قَابِلُ التَّوْبِ
اسْتِغْفَارَ مَنْ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ
نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه 〗
🔺
(📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج2، ص: 628)
استغفارِ مستغفر، به اطلاقِ 『 غَــافِـــرُ』 بودنِ حقّ تعالی است.
غفران حقّ که انتها ندارد، بازگشتِ به او هیچگاه انتها نخواهد داشت.
محصولِ این استغفار، یافتنِ آن است که در دنباله فرمودند:
〖اسْتِغْفَارَ مَنْ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ
نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً
👈 إلَّا مَا شَاءَ اللَّه 〗
❄️ یعنی : استغفار کسی که در نقطۀ نفسیّت نفسَش مالکِ نفع و ضرر و موت و حیات و نشر نیست، 《 إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه》.
🍥 اگر 《 إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه》 بیان نشده بود، فقط نفیِ حدّی مالکیتِ شده بود و اثباتِ مالکیّت حقّ تعالی تا جانِ این عبد شاید در پردۀ ابهام میبود.
🍃 امّا بیانِ 《 إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه》 یعنی تمامِ نفع و ضرر و موت وحیات و نشر را باید به اللهیّتِ الله (عزّ و جلّ) ببینیم.
دقت کنیم که استثنایِ 《 إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه》، #استثناء_متصل است.
✿ یعنی نفع و ضرر و موت و حیات و نشر، در 《 شَاءَ اللَّه》 باید دیده شود.
(و مشیّت حقّ، خودیّت اوست).
👈 این، توحید است.
یعنی نیست خدائی جز اینکه ذات و صفت و فعل و اثر را به فراگیری و احاطۀ حقیقیِ خویش گرفته است و ؛
♦️ 『 استغفار』 ؛ برگشت به خویشتنِ خویش است. یعنی رجوع به حقّ تعالی است و فنایِ در وحدانیّت او.
◎ 『 استغفار』 ؛ رفتن از جَلوَتِ انانیّت و انیّت [اعتباری]، به خلوَت حقانیّت و حقیقت است.
❁ این، تمام حَیاء است.
◆ که انیّت، ذنب و گناه بزرگ است که فرموده باشند :
🔻"یا بنی آدم! وجودک ذنب لایقاس به ذنب"🔺
ای آدمی! همانا وجود تو گناهی است که با گناهی مقایسه کرده نمیشود.
(📚منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح، مقدمه2، ص: 63)
⧯ ماندن به ذنب بزرگ (انیّت)، بی حیائی است.
⧮ و برگشت به حقّ، #حیاء است. ☈
🔰 حضرت سیّد الساجدیّن علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام میفرمایند:
•►◇ ⦃ اللَّهُمَّ إِنَّ اسْتِغْفَارِي إِيَّاكَ وَ أَنَا مُصِرٌّ عَلَى مَا نَهَيْتَ قِلَّةُ «حَــيَـــاء» ⦄ ◇◄•
بار خدايا! آمرزش خواهى من از تو ، در عين حال، ادامه دادنم به آنچه از آن نهى كرده اى، بى حيايى است.
(📚البلد الأمين ، ص: 46)
🔹
لطیفۀ ارتباط حیاء، استغفار و ماه رجب
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
بیان شد که :
♥️ 『حــیـــاء』 ؛ ظهور "حیّ" بودنِ حضرت حقّ است. و "حیّ"، در حیثیتِ خلوت و جلال است.
(رجوع به 👈 https://t.me/ehsannil2/59)
✴️ و عرض شد که "رَجَبَ" به معنای «#حیاء_کردن» و بزرگ داشتن است.
🔰 جان عالم وجود، سیّد الانبیاء و المرسلین حضرت رسول اکرم صلّی الله و آله میفرمایند:
🔻『 رَجَبٌ شَهْرُ الِاسْتِغْفَارِ لِأُمَّتِي
أَكْثِرُوا فِيهِ الِاسْتِغْفَارَ فَإِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ 』🔺
🔹 رجب، ماهِ استغغفار برای امّت من است.
در آن استغفار را زیاد کنید که خداوند آمرزندۀ مهربان است.
(📚وسائل الشيعة، ج10، ص: 512)
❄️ 《استغفار》 از ریشۀ "غفر" و در باب استفعال است. که باب استفعال، معنایِ طلب کردن میدهد.
یعنی 《استغفار》 ؛ طلبِ غفرانِ حضرت غفور (جلّ جلاله) است.
⤵️ غفران در سه مرتبۀ کلّی است:
➀ فعل
➁ صفت
➂ ذات (انیّت)
✓➊ اگر در مرتبۀ افعال، طالبِ غفران حقّ بودیم (مستغفرینِ در افعال) »»
مستغفرینِ در افعال، محظوظ از توحید افعالی هستند.
✓➋ اگر در مرتبۀ صفات، طالبِ غفران حقّ بودیم (مستغفرینِ در صفات) »»
مستغفرینِ در صفات، محظوظ از توحید صفاتی هستند.
✓➌ اگر در مرتبۀ ذات، طالبِ غفران حقّ بودیم (مستغفرینِ در ذات - انیّت) »»
مستغفرینِ در ذات (انیّت)، محظوظ از توحید ذاتی هستند.
🔰 چون بخواهیم ماه رجب را آغاز کنیم، در دعای بعد از نمازِ اوّلینِ شب از ماه رجب میخوانیم:
(🔔 به شمارهگذاری و تطبیق بیانی که گذشت با دعایِ مأثور دقت بفرمائید)
🔻
➊〖 أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُ
➋ وَ لِكُلِّ سُوءٍ عَمِلْتُ
➌ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ
غَافِرُ الذَّنْبِ وَ قَابِلُ التَّوْبِ
اسْتِغْفَارَ مَنْ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ
نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه 〗
🔺
(📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج2، ص: 628)
استغفارِ مستغفر، به اطلاقِ 『 غَــافِـــرُ』 بودنِ حقّ تعالی است.
غفران حقّ که انتها ندارد، بازگشتِ به او هیچگاه انتها نخواهد داشت.
محصولِ این استغفار، یافتنِ آن است که در دنباله فرمودند:
〖اسْتِغْفَارَ مَنْ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ
نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ حَيَاةً وَ لَا نُشُوراً
👈 إلَّا مَا شَاءَ اللَّه 〗
❄️ یعنی : استغفار کسی که در نقطۀ نفسیّت نفسَش مالکِ نفع و ضرر و موت و حیات و نشر نیست، 《 إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه》.
🍥 اگر 《 إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه》 بیان نشده بود، فقط نفیِ حدّی مالکیتِ شده بود و اثباتِ مالکیّت حقّ تعالی تا جانِ این عبد شاید در پردۀ ابهام میبود.
🍃 امّا بیانِ 《 إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه》 یعنی تمامِ نفع و ضرر و موت وحیات و نشر را باید به اللهیّتِ الله (عزّ و جلّ) ببینیم.
دقت کنیم که استثنایِ 《 إِلَّا مَا شَاءَ اللَّه》، #استثناء_متصل است.
✿ یعنی نفع و ضرر و موت و حیات و نشر، در 《 شَاءَ اللَّه》 باید دیده شود.
(و مشیّت حقّ، خودیّت اوست).
👈 این، توحید است.
یعنی نیست خدائی جز اینکه ذات و صفت و فعل و اثر را به فراگیری و احاطۀ حقیقیِ خویش گرفته است و ؛
♦️ 『 استغفار』 ؛ برگشت به خویشتنِ خویش است. یعنی رجوع به حقّ تعالی است و فنایِ در وحدانیّت او.
◎ 『 استغفار』 ؛ رفتن از جَلوَتِ انانیّت و انیّت [اعتباری]، به خلوَت حقانیّت و حقیقت است.
❁ این، تمام حَیاء است.
◆ که انیّت، ذنب و گناه بزرگ است که فرموده باشند :
🔻"یا بنی آدم! وجودک ذنب لایقاس به ذنب"🔺
ای آدمی! همانا وجود تو گناهی است که با گناهی مقایسه کرده نمیشود.
(📚منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح، مقدمه2، ص: 63)
⧯ ماندن به ذنب بزرگ (انیّت)، بی حیائی است.
⧮ و برگشت به حقّ، #حیاء است. ☈
🔰 حضرت سیّد الساجدیّن علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام میفرمایند:
•►◇ ⦃ اللَّهُمَّ إِنَّ اسْتِغْفَارِي إِيَّاكَ وَ أَنَا مُصِرٌّ عَلَى مَا نَهَيْتَ قِلَّةُ «حَــيَـــاء» ⦄ ◇◄•
بار خدايا! آمرزش خواهى من از تو ، در عين حال، ادامه دادنم به آنچه از آن نهى كرده اى، بى حيايى است.
(📚البلد الأمين ، ص: 46)
🔹
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
💫༺𐦍•لطیفهای از «حیـــاء»•𐦍༻
☀️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/59
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا…
💫༺𐦍•لطیفهای از «حیـــاء»•𐦍༻
☀️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/59
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
لطیفهای از «حیـــاء»
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
❣️『 حـَـیــاء 』 که از ریشۀ "حیّ" است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حق تعالی است.
پس به عنوان مقدمه چند کلمه در مورد "حیّ" بودنِ حقّ تعالی بخوانیم که بحث در مورد "حیاء" بهتر روشن شود.
🍃حضرت حقّ تعالی "الحیّ القیّوم" است.
"حیّ" اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درک عموم واقع شود.
🔶 امّا #حی_مطلق چطور است؟
( برای شرح #اطلاق رجوع کنید به 👈 https://t.me/ehsannil1/291 )
🔷 اگر مطلقْ بودن برای "حیّ"، در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّن حیات باید آنرا دید. یعنی باید آثار حیات در این "حیّ" ظاهر باشد وگرنه آنرا "حیّ" نمیدانیم!
اینگونه "حیّ" بودن، مطلقِ حقیقی نیست. که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمیسازد.
❄️ امّا "حیّ" بودنِ حقّ تعالی، #مطلق_حقیقی است یعنی اطلاق برایش حدّ محسوب نمیشود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد.
بلکه او بر اطلاق حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد. یعنی در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.
⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق، در آن حالیست که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوهگر شود ولی باز به قوّت و اطلاق "حیّ"، بماند.
یعنی حضرت "حیّ" (عزّ و جلّ) به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّت اوست، به اطلاقِ "حیّ"، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه میکند.
در نتیجه در شدیدترین وجه "حیّ" بودن؛ بجایِ ظهور در حالتِ "حیّ"، در "میّت" بودن ظاهر شده و در حالِ میّت بودن، "حیّ" است. که مولی امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:
⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
(📚بحار الأنوار، ج26، ص: 6)
یعنی در همان نقطه که "میّت" است و صد البته که "میّت" است، "حیّ لا یموت" است و بلکه نفسِ حیات است که🔻"هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ" ¹🔺.
که در زیارتنامۀ حضرت امام حسین علیه السلام در 15 شعبان میخوانیم 🔻" أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ" ²🔺.
📚 منابع:
۱. التوحيد، للصدوق، ص: 146
۲. البلد الأمين و الدرع الحصين، ص: 284
👈بنابراین حیّ مطلق، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود که :
☀️"فِي الْقِصاصِ حَياةٌ"☀️
در قصاص حیاتی هست.
(سورۀ بقره آیۀ 179)
🌿 حیّ مطلق در نهایتِ حیّ بودن، نفیِ خود میکند.
🍃 "الحیّ" در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر میکند.
⫸ چون غیرِ حقّ تعالی، هر چه باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، "الحیّ" که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را که "نیستی" است، نفی میکند.
👈 پس "الحیّ" در حقیقت، نفیِ غیر است و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن میفرماید:
💎 "هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو"
(سورۀ غافر آیۀ 65)
♦️ "هُوَ الْحَيُّ" معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که "الحیّ" کیست؟
🔷 آنکه "لا إِلهَ إِلاَّ هُو" است و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.
این اثبات (الا هو) که به #عین_شخصی آن نفی است (لا هو)، همان "قیّوم" بودن خداوند است که در #آیة_الکرسی میخوانیم:
💎 "اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم"
(سورۀ بقره آیۀ 255)
🔰"اللهُ" مبتداست و "لا اله الا هو" خبرِ آن است. یعنی خودِ "اللهُ"، "لا اله الا هو" است. که در تحلیل بیان میشود:
✳️ "لا هو" ؛ جلال است و "الحیّ".
✴️ "الّا هو" ؛ جمال است و "القیّوم".
⚠️ دقت کنیم که "لا هو" به #عین_شخصی ِ "الا هو" است.
(برای شرح #عین_شخصی رجوع بفرمائید به 👈 https://t.me/ehsannil1/299)
💠 "لا اله الا هو"، مرتبهای از #مراتب_توحید است.
افضل از این مرتبه، مرتبۀ 🔻"لا هو الا هو"🔺 است.
همانطور که خودِ "الله" تعالی، 【لا الـــه الا هـــو】 است، خودِ "الله" تعالی، 🔻【لا هــو الا هـــو】🔺 است.
✿ خداوند 【لا هــو الا هـــو】 بوده و 【الحیّ القیّوم】 است.
⧉
☀️ 『 الحیّ』 بودنِ خداوند، همان 《لا هو》 بودنِ اوست. و 『 القیّوم』 بودنِ او، 《الّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصی یکدیگرند.
بنابراین به نفیِ "لا هو" اشیاء را حیات میدهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
و به اثباتِ "الا هو"، آنها را قوام میدهد.
به همین مقدار به عنوان مقدمه بسنده میکنیم تا در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:
🔹
لطیفهای از «حیـــاء»
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
❣️『 حـَـیــاء 』 که از ریشۀ "حیّ" است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حق تعالی است.
پس به عنوان مقدمه چند کلمه در مورد "حیّ" بودنِ حقّ تعالی بخوانیم که بحث در مورد "حیاء" بهتر روشن شود.
🍃حضرت حقّ تعالی "الحیّ القیّوم" است.
"حیّ" اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درک عموم واقع شود.
🔶 امّا #حی_مطلق چطور است؟
( برای شرح #اطلاق رجوع کنید به 👈 https://t.me/ehsannil1/291 )
🔷 اگر مطلقْ بودن برای "حیّ"، در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّن حیات باید آنرا دید. یعنی باید آثار حیات در این "حیّ" ظاهر باشد وگرنه آنرا "حیّ" نمیدانیم!
اینگونه "حیّ" بودن، مطلقِ حقیقی نیست. که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمیسازد.
❄️ امّا "حیّ" بودنِ حقّ تعالی، #مطلق_حقیقی است یعنی اطلاق برایش حدّ محسوب نمیشود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد.
بلکه او بر اطلاق حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد. یعنی در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.
⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق، در آن حالیست که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوهگر شود ولی باز به قوّت و اطلاق "حیّ"، بماند.
یعنی حضرت "حیّ" (عزّ و جلّ) به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّت اوست، به اطلاقِ "حیّ"، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه میکند.
در نتیجه در شدیدترین وجه "حیّ" بودن؛ بجایِ ظهور در حالتِ "حیّ"، در "میّت" بودن ظاهر شده و در حالِ میّت بودن، "حیّ" است. که مولی امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:
⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
(📚بحار الأنوار، ج26، ص: 6)
یعنی در همان نقطه که "میّت" است و صد البته که "میّت" است، "حیّ لا یموت" است و بلکه نفسِ حیات است که🔻"هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ" ¹🔺.
که در زیارتنامۀ حضرت امام حسین علیه السلام در 15 شعبان میخوانیم 🔻" أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ" ²🔺.
📚 منابع:
۱. التوحيد، للصدوق، ص: 146
۲. البلد الأمين و الدرع الحصين، ص: 284
👈بنابراین حیّ مطلق، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود که :
☀️"فِي الْقِصاصِ حَياةٌ"☀️
در قصاص حیاتی هست.
(سورۀ بقره آیۀ 179)
🌿 حیّ مطلق در نهایتِ حیّ بودن، نفیِ خود میکند.
🍃 "الحیّ" در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر میکند.
⫸ چون غیرِ حقّ تعالی، هر چه باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، "الحیّ" که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را که "نیستی" است، نفی میکند.
👈 پس "الحیّ" در حقیقت، نفیِ غیر است و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن میفرماید:
💎 "هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو"
(سورۀ غافر آیۀ 65)
♦️ "هُوَ الْحَيُّ" معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که "الحیّ" کیست؟
🔷 آنکه "لا إِلهَ إِلاَّ هُو" است و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.
این اثبات (الا هو) که به #عین_شخصی آن نفی است (لا هو)، همان "قیّوم" بودن خداوند است که در #آیة_الکرسی میخوانیم:
💎 "اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم"
(سورۀ بقره آیۀ 255)
🔰"اللهُ" مبتداست و "لا اله الا هو" خبرِ آن است. یعنی خودِ "اللهُ"، "لا اله الا هو" است. که در تحلیل بیان میشود:
✳️ "لا هو" ؛ جلال است و "الحیّ".
✴️ "الّا هو" ؛ جمال است و "القیّوم".
⚠️ دقت کنیم که "لا هو" به #عین_شخصی ِ "الا هو" است.
(برای شرح #عین_شخصی رجوع بفرمائید به 👈 https://t.me/ehsannil1/299)
💠 "لا اله الا هو"، مرتبهای از #مراتب_توحید است.
افضل از این مرتبه، مرتبۀ 🔻"لا هو الا هو"🔺 است.
همانطور که خودِ "الله" تعالی، 【لا الـــه الا هـــو】 است، خودِ "الله" تعالی، 🔻【لا هــو الا هـــو】🔺 است.
✿ خداوند 【لا هــو الا هـــو】 بوده و 【الحیّ القیّوم】 است.
⧉
☀️ 『 الحیّ』 بودنِ خداوند، همان 《لا هو》 بودنِ اوست. و 『 القیّوم』 بودنِ او، 《الّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصی یکدیگرند.
بنابراین به نفیِ "لا هو" اشیاء را حیات میدهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
و به اثباتِ "الا هو"، آنها را قوام میدهد.
به همین مقدار به عنوان مقدمه بسنده میکنیم تا در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:
🔹
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
༺𐦍•لطیفهای از «حیـــاء»•𐦍༻
☀️🌿
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا بحث در مورد «حیاء» بهتر روشن شود.
🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ «الحیّ القیّوم» است.
«حیّ» اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی؛ زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درکِ عموم واقع شود.
🔶 و امّا #حی_مطلق چطور است؟
[برای شرحِ #اطلاق؛
رجوع کنید به❂☜ https://t.me/ehsannil1/291]
🌿۞ اگر مطلقْ بودن برای «حیّ»؛ در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّنِ حیاتِ ظاهری باید آن را دید. یعنی؛ باید آثار حیات در این «حیّ»، ظاهر باشد، و گرنه آن را «حیّ» نمیدانیم!
🍃⇯⇦ اینگونه «حیّ» بودن، مطلقِ حقیقی نیست. چرا که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمیسازد.
🍃۞ امّا «حیّ» بودنِ حقّ تعالی؛ #مطلق_حقیقی است، بدین معنا که؛ اطلاق برایش قید و حدّ محسوب نمیشود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد. بلکه او بر اطلاقِ حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد.
🍃⇯⇦که یعنی؛ در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.
⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق؛ در آن حالی است که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوهگر شود، ولی باز به قوّت و اطلاقِ «حیّ» بماند.
🍃⇯⇦ بدین بیان که؛ حضرت «حیّﷻ» به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّتِ اوست، به اطلاقِ «حیّ»، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه میکند.
در نتیجه؛
❂☜ در شدیدترین وجهِ «حیّ» بودن؛ به جایِ ظهور در حالتِ 《حـیّ》 ، در 《میّت》بودن ظاهر میشود، در حالی که به عینِ میّت بودن، 《حـیّ》 است. چنان که مولی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرمایند:
⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
📚بحار الأنوار، ج۲۶، ص۶
🍃⇯⇦ یعنی؛ در همان نقطه که «میّت» است و صد البته که «میّت» است، «حیّ لا یموت» است و بلکه نفسِ حیات است که🔻【هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ؛ التوحيد، للصدوق، ص۱۴۶ 】🔺.
و در زیارتنامۀ حضرت امام حسین (علیه السلام) در نیمهی شعبان نیز میخوانیم:
🔻【 أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ】🔺
شهادت میدهم که کشته شدهای امّا نمردهای.
📚 البلد الأمين و الدرع الحصين، ص۲۸۴
🌿۞ بنابراین؛ به 《حیّ مطلق》، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود، که قرآن میفرماید:
☀️﴿فِي الْقِصاصِ حَياةٌ﴾☀️
در قصاص حیاتی هست.
📘سورۀ بقره، آیۀ۱۷۹
🍃۞ که 《حیّ مطلق》؛ در نهایتِ 《حیّ》 بودن، نفیِ خود میکند.
🌿۞ و امّا؛
«الحیّ»؛ در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر میکند.
֎⫸ چون غیرِ حقّ تعالی؛ هر چه که باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، «الحیّ» که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را [که «نیست» است] نفی میکند.
🍃⇯⇦ پس «الحیّ» در حقیقت؛ نفیِ غیر است، و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن میفرماید:
💎﴿هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو﴾
📘سورۀ غافر، آیۀ۶۵
♦️☜ «هُوَ الْحَيّ»؛ معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که «الحیّ» کیست؟
֎⇦ آن که «لا إِلهَ إِلاَّ هُو» است، و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.
🍃⇯⇦ و این اثبات (یعنی؛ الّا هو) که به #عین_شخصی آن نفی (یعنی؛ لا هو) است؛ همان "قیّوم" بودن خداوندﷻ است که در #آیة_الکرسی میخوانیم:
💎﴿اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم﴾
📘سورۀ بقره، آیۀ۲۵۵
🔰«اللهُ»؛ مبتداست، و «لا إله إلّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «اللهُ»، «لا إله إلّا هو» است. که در تحلیل بیان میشود:
✳️ «لا هو»؛ جلال است و «الحیّ»
✴️ «إلّا هو»؛ جمال است و «القیّوم»
[⚠️ دقّت کنیم که «لا هو» به #عین_شخصی ِ «إلّا هو» است. برای شرح #عین_شخصی؛
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]
💠۞ و امّا؛ «لا إله إلّا هو»؛ مرتبهای از #مراتب_توحید است. و افضل از این مرتبه، مرتبۀ🔻«لا هــو إلّا هو»🔺 است. و همانطور که؛
خودِ «اللهُ» تعالی؛【لا هـــو إلّا هـــو】 است،
خودِ «اللهُ» تعالی؛🔻【لا هــو إلّا هـــو】🔺 است.
🌿۞ الغرض؛
خداوندی که【لا هــو إلّا هـــو】 است؛ 【الحیّ القیّوم】است.
⧉
☀️⇯⇦ که『 الحیّ』 بودنِ خداوندﷻ؛ همان 《لا هو》 بودنِ اوست.
و 『 القیّوم』 بودنِ اوﷻ؛《إلّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصیِ یکدیگرند.
🍃۞ بنابراین، حقّﷻ؛
❂☜ به نفیِ «لا هو»؛ اشیاء را حیات میدهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
❂☜ و به اثباتِ «إلّا هو»؛ آنها را قوام میبخشد.
🔻و امّا؛ به همین مقدار به عنوان مقدّمه بسنده میکنیم تا در ادامه إن شاء الله لطائفی را در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامهی سخن👇🏻🔆•༻
☀️🌿
༺𐦍•لطیفهای از «حیـــاء»•𐦍༻
☀️🌿
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا بحث در مورد «حیاء» بهتر روشن شود.
🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ «الحیّ القیّوم» است.
«حیّ» اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی؛ زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درکِ عموم واقع شود.
🔶 و امّا #حی_مطلق چطور است؟
[برای شرحِ #اطلاق؛
رجوع کنید به❂☜ https://t.me/ehsannil1/291]
🌿۞ اگر مطلقْ بودن برای «حیّ»؛ در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّنِ حیاتِ ظاهری باید آن را دید. یعنی؛ باید آثار حیات در این «حیّ»، ظاهر باشد، و گرنه آن را «حیّ» نمیدانیم!
🍃⇯⇦ اینگونه «حیّ» بودن، مطلقِ حقیقی نیست. چرا که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمیسازد.
🍃۞ امّا «حیّ» بودنِ حقّ تعالی؛ #مطلق_حقیقی است، بدین معنا که؛ اطلاق برایش قید و حدّ محسوب نمیشود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد. بلکه او بر اطلاقِ حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد.
🍃⇯⇦که یعنی؛ در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.
⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق؛ در آن حالی است که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوهگر شود، ولی باز به قوّت و اطلاقِ «حیّ» بماند.
🍃⇯⇦ بدین بیان که؛ حضرت «حیّﷻ» به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّتِ اوست، به اطلاقِ «حیّ»، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه میکند.
در نتیجه؛
❂☜ در شدیدترین وجهِ «حیّ» بودن؛ به جایِ ظهور در حالتِ 《حـیّ》 ، در 《میّت》بودن ظاهر میشود، در حالی که به عینِ میّت بودن، 《حـیّ》 است. چنان که مولی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرمایند:
⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
📚بحار الأنوار، ج۲۶، ص۶
🍃⇯⇦ یعنی؛ در همان نقطه که «میّت» است و صد البته که «میّت» است، «حیّ لا یموت» است و بلکه نفسِ حیات است که🔻【هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ؛ التوحيد، للصدوق، ص۱۴۶ 】🔺.
و در زیارتنامۀ حضرت امام حسین (علیه السلام) در نیمهی شعبان نیز میخوانیم:
🔻【 أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ】🔺
شهادت میدهم که کشته شدهای امّا نمردهای.
📚 البلد الأمين و الدرع الحصين، ص۲۸۴
🌿۞ بنابراین؛ به 《حیّ مطلق》، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود، که قرآن میفرماید:
☀️﴿فِي الْقِصاصِ حَياةٌ﴾☀️
در قصاص حیاتی هست.
📘سورۀ بقره، آیۀ۱۷۹
🍃۞ که 《حیّ مطلق》؛ در نهایتِ 《حیّ》 بودن، نفیِ خود میکند.
🌿۞ و امّا؛
«الحیّ»؛ در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر میکند.
֎⫸ چون غیرِ حقّ تعالی؛ هر چه که باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، «الحیّ» که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را [که «نیست» است] نفی میکند.
🍃⇯⇦ پس «الحیّ» در حقیقت؛ نفیِ غیر است، و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن میفرماید:
💎﴿هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو﴾
📘سورۀ غافر، آیۀ۶۵
♦️☜ «هُوَ الْحَيّ»؛ معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که «الحیّ» کیست؟
֎⇦ آن که «لا إِلهَ إِلاَّ هُو» است، و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.
🍃⇯⇦ و این اثبات (یعنی؛ الّا هو) که به #عین_شخصی آن نفی (یعنی؛ لا هو) است؛ همان "قیّوم" بودن خداوندﷻ است که در #آیة_الکرسی میخوانیم:
💎﴿اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم﴾
📘سورۀ بقره، آیۀ۲۵۵
🔰«اللهُ»؛ مبتداست، و «لا إله إلّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «اللهُ»، «لا إله إلّا هو» است. که در تحلیل بیان میشود:
✳️ «لا هو»؛ جلال است و «الحیّ»
✴️ «إلّا هو»؛ جمال است و «القیّوم»
[⚠️ دقّت کنیم که «لا هو» به #عین_شخصی ِ «إلّا هو» است. برای شرح #عین_شخصی؛
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]
💠۞ و امّا؛ «لا إله إلّا هو»؛ مرتبهای از #مراتب_توحید است. و افضل از این مرتبه، مرتبۀ🔻«لا هــو إلّا هو»🔺 است. و همانطور که؛
خودِ «اللهُ» تعالی؛【لا هـــو إلّا هـــو】 است،
خودِ «اللهُ» تعالی؛🔻【لا هــو إلّا هـــو】🔺 است.
🌿۞ الغرض؛
خداوندی که【لا هــو إلّا هـــو】 است؛ 【الحیّ القیّوم】است.
⧉
☀️⇯⇦ که『 الحیّ』 بودنِ خداوندﷻ؛ همان 《لا هو》 بودنِ اوست.
و 『 القیّوم』 بودنِ اوﷻ؛《إلّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصیِ یکدیگرند.
🍃۞ بنابراین، حقّﷻ؛
❂☜ به نفیِ «لا هو»؛ اشیاء را حیات میدهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
❂☜ و به اثباتِ «إلّا هو»؛ آنها را قوام میبخشد.
🔻و امّا؛ به همین مقدار به عنوان مقدّمه بسنده میکنیم تا در ادامه إن شاء الله لطائفی را در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامهی سخن👇🏻🔆•༻
☀️🌿
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
༺𐦍•لطیفهای از «حیـــاء»•𐦍༻
☀️🌿
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا بحث در مورد «حیاء» بهتر روشن شود.
🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ «الحیّ القیّوم» است.
«حیّ» اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی؛ زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درکِ عموم واقع شود.
🔶 و امّا #حی_مطلق چطور است؟
[برای شرحِ #اطلاق؛
رجوع کنید به❂☜ https://t.me/ehsannil1/291]
🌿۞ اگر مطلقْ بودن برای «حیّ»؛ در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّنِ حیاتِ ظاهری باید آن را دید. یعنی؛ باید آثار حیات در این «حیّ»، ظاهر باشد، و گرنه آن را «حیّ» نمیدانیم!
🍃⇯⇦ اینگونه «حیّ» بودن، مطلقِ حقیقی نیست. چرا که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمیسازد.
🍃۞ امّا «حیّ» بودنِ حقّ تعالی؛ #مطلق_حقیقی است، بدین معنا که؛ اطلاق برایش قید و حدّ محسوب نمیشود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد. بلکه او بر اطلاقِ حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد.
🍃⇯⇦که یعنی؛ در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.
⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق؛ در آن حالی است که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوهگر شود، ولی باز به قوّت و اطلاقِ «حیّ» بماند.
🍃⇯⇦ بدین بیان که؛ حضرت «حیّﷻ» به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّتِ اوست، به اطلاقِ «حیّ»، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه میکند.
در نتیجه؛
❂☜ در شدیدترین وجهِ «حیّ» بودن؛ به جایِ ظهور در حالتِ 《حـیّ》 ، در 《میّت》بودن ظاهر میشود، در حالی که به عینِ میّت بودن، 《حـیّ》 است. چنان که مولی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرمایند:
⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
📚بحار الأنوار، ج۲۶، ص۶
🍃⇯⇦ یعنی؛ در همان نقطه که «میّت» است و صد البته که «میّت» است، «حیّ لا یموت» است و بلکه نفسِ حیات است که🔻【هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ؛ التوحيد، للصدوق، ص۱۴۶ 】🔺.
و در زیارتنامۀ حضرت امام حسین (علیه السلام) در نیمهی شعبان نیز میخوانیم:
🔻【 أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ】🔺
شهادت میدهم که کشته شدهای امّا نمردهای.
📚 البلد الأمين و الدرع الحصين، ص۲۸۴
🌿۞ بنابراین؛ به 《حیّ مطلق》، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود، که قرآن میفرماید:
☀️﴿فِي الْقِصاصِ حَياةٌ﴾☀️
در قصاص حیاتی هست.
📘سورۀ بقره، آیۀ۱۷۹
🍃۞ که 《حیّ مطلق》؛ در نهایتِ 《حیّ》 بودن، نفیِ خود میکند.
🌿۞ و امّا؛
«الحیّ»؛ در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر میکند.
֎⫸ چون غیرِ حقّ تعالی؛ هر چه که باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، «الحیّ» که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را [که «نیست» است] نفی میکند.
🍃⇯⇦ پس «الحیّ» در حقیقت؛ نفیِ غیر است، و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن میفرماید:
💎﴿هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو﴾
📘سورۀ غافر، آیۀ۶۵
♦️☜ «هُوَ الْحَيّ»؛ معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که «الحیّ» کیست؟
֎⇦ آن که «لا إِلهَ إِلاَّ هُو» است، و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.
🍃⇯⇦ و این اثبات (یعنی؛ الّا هو) که به #عین_شخصی آن نفی (یعنی؛ لا هو) است؛ همان "قیّوم" بودن خداوندﷻ است که در #آیة_الکرسی میخوانیم:
💎﴿اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم﴾
📘سورۀ بقره، آیۀ۲۵۵
🔰«اللهُ»؛ مبتداست، و «لا إله إلّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «اللهُ»، «لا إله إلّا هو» است. که در تحلیل بیان میشود:
✳️ «لا هو»؛ جلال است و «الحیّ»
✴️ «إلّا هو»؛ جمال است و «القیّوم»
[⚠️ دقّت کنیم که «لا هو» به #عین_شخصی ِ «إلّا هو» است. برای شرح #عین_شخصی؛
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]
💠۞ و امّا؛ «لا إله إلّا هو»؛ مرتبهای از #مراتب_توحید است. و افضل از این مرتبه، مرتبۀ🔻«لا هــو إلّا هو»🔺 است. و همانطور که؛
خودِ «اللهُ» تعالی؛【لا هـــو إلّا هـــو】 است،
خودِ «اللهُ» تعالی؛🔻【لا هــو إلّا هـــو】🔺 است.
🌿۞ الغرض؛
خداوندی که【لا هــو إلّا هـــو】 است؛ 【الحیّ القیّوم】است.
⧉
☀️⇯⇦ که『 الحیّ』 بودنِ خداوندﷻ؛ همان 《لا هو》 بودنِ اوست.
و 『 القیّوم』 بودنِ اوﷻ؛《إلّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصیِ یکدیگرند.
🍃۞ بنابراین، حقّﷻ؛
❂☜ به نفیِ «لا هو»؛ اشیاء را حیات میدهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
❂☜ و به اثباتِ «إلّا هو»؛ آنها را قوام میبخشد.
🔻و امّا؛ به همین مقدار به عنوان مقدّمه بسنده میکنیم تا در ادامه إن شاء الله لطائفی را در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامهی سخن👇🏻🔆•༻
☀️🌿
༺𐦍•لطیفهای از «حیـــاء»•𐦍༻
☀️🌿
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا بحث در مورد «حیاء» بهتر روشن شود.
🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ «الحیّ القیّوم» است.
«حیّ» اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی؛ زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درکِ عموم واقع شود.
🔶 و امّا #حی_مطلق چطور است؟
[برای شرحِ #اطلاق؛
رجوع کنید به❂☜ https://t.me/ehsannil1/291]
🌿۞ اگر مطلقْ بودن برای «حیّ»؛ در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّنِ حیاتِ ظاهری باید آن را دید. یعنی؛ باید آثار حیات در این «حیّ»، ظاهر باشد، و گرنه آن را «حیّ» نمیدانیم!
🍃⇯⇦ اینگونه «حیّ» بودن، مطلقِ حقیقی نیست. چرا که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمیسازد.
🍃۞ امّا «حیّ» بودنِ حقّ تعالی؛ #مطلق_حقیقی است، بدین معنا که؛ اطلاق برایش قید و حدّ محسوب نمیشود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد. بلکه او بر اطلاقِ حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد.
🍃⇯⇦که یعنی؛ در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.
⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق؛ در آن حالی است که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوهگر شود، ولی باز به قوّت و اطلاقِ «حیّ» بماند.
🍃⇯⇦ بدین بیان که؛ حضرت «حیّﷻ» به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّتِ اوست، به اطلاقِ «حیّ»، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه میکند.
در نتیجه؛
❂☜ در شدیدترین وجهِ «حیّ» بودن؛ به جایِ ظهور در حالتِ 《حـیّ》 ، در 《میّت》بودن ظاهر میشود، در حالی که به عینِ میّت بودن، 《حـیّ》 است. چنان که مولی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرمایند:
⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
📚بحار الأنوار، ج۲۶، ص۶
🍃⇯⇦ یعنی؛ در همان نقطه که «میّت» است و صد البته که «میّت» است، «حیّ لا یموت» است و بلکه نفسِ حیات است که🔻【هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ؛ التوحيد، للصدوق، ص۱۴۶ 】🔺.
و در زیارتنامۀ حضرت امام حسین (علیه السلام) در نیمهی شعبان نیز میخوانیم:
🔻【 أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ】🔺
شهادت میدهم که کشته شدهای امّا نمردهای.
📚 البلد الأمين و الدرع الحصين، ص۲۸۴
🌿۞ بنابراین؛ به 《حیّ مطلق》، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود، که قرآن میفرماید:
☀️﴿فِي الْقِصاصِ حَياةٌ﴾☀️
در قصاص حیاتی هست.
📘سورۀ بقره، آیۀ۱۷۹
🍃۞ که 《حیّ مطلق》؛ در نهایتِ 《حیّ》 بودن، نفیِ خود میکند.
🌿۞ و امّا؛
«الحیّ»؛ در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر میکند.
֎⫸ چون غیرِ حقّ تعالی؛ هر چه که باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، «الحیّ» که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را [که «نیست» است] نفی میکند.
🍃⇯⇦ پس «الحیّ» در حقیقت؛ نفیِ غیر است، و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن میفرماید:
💎﴿هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو﴾
📘سورۀ غافر، آیۀ۶۵
♦️☜ «هُوَ الْحَيّ»؛ معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که «الحیّ» کیست؟
֎⇦ آن که «لا إِلهَ إِلاَّ هُو» است، و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.
🍃⇯⇦ و این اثبات (یعنی؛ الّا هو) که به #عین_شخصی آن نفی (یعنی؛ لا هو) است؛ همان "قیّوم" بودن خداوندﷻ است که در #آیة_الکرسی میخوانیم:
💎﴿اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم﴾
📘سورۀ بقره، آیۀ۲۵۵
🔰«اللهُ»؛ مبتداست، و «لا إله إلّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «اللهُ»، «لا إله إلّا هو» است. که در تحلیل بیان میشود:
✳️ «لا هو»؛ جلال است و «الحیّ»
✴️ «إلّا هو»؛ جمال است و «القیّوم»
[⚠️ دقّت کنیم که «لا هو» به #عین_شخصی ِ «إلّا هو» است. برای شرح #عین_شخصی؛
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]
💠۞ و امّا؛ «لا إله إلّا هو»؛ مرتبهای از #مراتب_توحید است. و افضل از این مرتبه، مرتبۀ🔻«لا هــو إلّا هو»🔺 است. و همانطور که؛
خودِ «اللهُ» تعالی؛【لا هـــو إلّا هـــو】 است،
خودِ «اللهُ» تعالی؛🔻【لا هــو إلّا هـــو】🔺 است.
🌿۞ الغرض؛
خداوندی که【لا هــو إلّا هـــو】 است؛ 【الحیّ القیّوم】است.
⧉
☀️⇯⇦ که『 الحیّ』 بودنِ خداوندﷻ؛ همان 《لا هو》 بودنِ اوست.
و 『 القیّوم』 بودنِ اوﷻ؛《إلّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصیِ یکدیگرند.
🍃۞ بنابراین، حقّﷻ؛
❂☜ به نفیِ «لا هو»؛ اشیاء را حیات میدهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
❂☜ و به اثباتِ «إلّا هو»؛ آنها را قوام میبخشد.
🔻و امّا؛ به همین مقدار به عنوان مقدّمه بسنده میکنیم تا در ادامه إن شاء الله لطائفی را در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامهی سخن👇🏻🔆•༻
☀️🌿
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
💫 ༺𐦍•لطیفهای از «حیـــاء»•𐦍༻
☀️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/59
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا بحث در مورد «حیاء» بهتر روشن شود.
🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ «الحیّ القیّوم» است.
«حیّ» اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی؛ زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درکِ عموم واقع شود.
🔶 و امّا #حی_مطلق چطور است؟
[برای شرحِ #اطلاق؛
رجوع کنید به❂☜ https://t.me/ehsannil3/291]
🌿۞ اگر مطلقْ بودن برای «حیّ»؛ در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّنِ حیاتِ ظاهری باید آن را دید. یعنی؛ باید آثار حیات در این «حیّ»، ظاهر باشد، و گرنه آن را «حیّ» نمیدانیم!
🍃⇯⇦ اینگونه «حیّ» بودن، مطلقِ حقیقی نیست. چرا که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمیسازد.
🍃۞ امّا «حیّ» بودنِ حقّ تعالی؛ #مطلق_حقیقی است، بدین معنا که؛ اطلاق برایش قید و حدّ محسوب نمیشود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد. بلکه او بر اطلاقِ حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد.
🍃⇯⇦که یعنی؛ در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.
⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق؛ در آن حالی است که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوهگر شود، ولی باز به قوّت و اطلاقِ «حیّ» بماند.
🍃⇯⇦ بدین بیان که؛ حضرت «حیّﷻ» به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّتِ اوست، به اطلاقِ «حیّ»، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه میکند.
در نتیجه؛
❂☜ در شدیدترین وجهِ «حیّ» بودن؛ به جایِ ظهور در حالتِ 《حـیّ》 ، در 《میّت》بودن ظاهر میشود، در حالی که به عینِ میّت بودن، 《حـیّ》 است. چنان که مولی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرمایند:
⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
📚بحار الأنوار،ج۲۶،ص۶
🍃⇯⇦ یعنی؛ در همان نقطه که «میّت» است و صد البته که «میّت» است، «حیّ لا یموت» است و بلکه نفسِ حیات است که🔻【هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ؛ التوحيد، للصدوق،ص۱۴۶ 】🔺.
و در زیارتنامۀ حضرت امام حسین (علیه السلام) در نیمهی شعبان نیز آمده است:
🔻【 أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ】🔺
شهادت میدهم که کشته شدهای امّا نمردهای.
📚 البلد الأمين و الدرع الحصين، ص۲۸۴
🌿۞ بنابراین؛ به 《حیّ مطلق》، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود، که قرآن میفرماید:
☀️﴿فِي الْقِصاصِ حَياةٌ﴾☀️
در قصاص حیاتی هست.
📘سورۀ بقره، آیۀ۱۷۹
🍃۞ که 《حیّ مطلق》؛ در نهایتِ 《حیّ》 بودن، نفیِ خود میکند.
🌿۞ و امّا؛
«الحیّ»؛ در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر میکند.
֎⫸ چون غیرِ حقّ تعالی؛ هر چه که باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، «الحیّ» که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را [که «نیست» است] نفی میکند.
🍃⇯⇦ پس «الحیّ» در حقیقت؛ نفیِ غیر است، و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن میفرماید:
💎﴿هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو﴾
📘سورۀ غافر، آیۀ۶۵
♦️☜ «هُوَ الْحَيّ»؛ معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که «الحیّ» کیست؟
֎⇦ آن که «لا إِلهَ إِلاَّ هُو» است، و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.
🍃⇯⇦ و این اثبات (یعنی؛ الّا هو) که به #عین_شخصی آن نفی (یعنی؛ لا هو) است؛ همان "قیّوم" بودن خداوندﷻ است که در #آیة_الکرسی میخوانیم:
💎﴿اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم﴾
📘سورۀ بقره، آیۀ۲۵۵
🔰«اللهُ»؛ مبتداست، و «لا إله إلّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «اللهُ»، «لا إله إلّا هو» است. که در تحلیل بیان میشود:
✳️ «لا هو»؛ جلال است و «الحیّ»
✴️ «إلّا هو»؛ جمال است و «القیّوم»
[⚠️ دقّت کنیم که «لا هو» به #عین_شخصی ِ «إلّا هو» است. برای شرح #عین_شخصی؛
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
💠۞ و امّا؛ «لا إله إلّا هو»؛ مرتبهای از #مراتب_توحید است. و افضل از این مرتبه، مرتبۀ🔻«لا هــو إلّا هو»🔺 است. و همانطور که؛
خودِ «اللهُ» تعالی؛【لا إلـــه إلّا هـــو】 است،
خودِ «اللهُ» تعالی؛🔻【لا هــو إلّا هـــو】🔺 است.
🌿۞ الغرض؛
خداوندی که【لا هــو إلّا هـــو】 است؛ 【الحیّ القیّوم】است.
⧉
☀️⇯⇦ که『 الحیّ』 بودنِ خداوندﷻ؛ همان 《لا هو》 بودنِ اوست.
و 『 القیّوم』 بودنِ اوﷻ؛《إلّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصیِ یکدیگرند.
🍃۞ بنابراین، حقّﷻ؛
❂☜ به نفیِ «لا هو»؛ اشیاء را حیات میدهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
❂☜ و به اثباتِ «إلّا هو»؛ آنها را قوام میبخشد.
🔻و امّا؛ به همین مقدار به عنوان مقدّمه بسنده میکنیم تا در ادامه إن شاء الله لطائفی را در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامهی سخن👇🏻🔆•༻
☀️🌿
☀️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/59
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا بحث در مورد «حیاء» بهتر روشن شود.
🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ «الحیّ القیّوم» است.
«حیّ» اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی؛ زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درکِ عموم واقع شود.
🔶 و امّا #حی_مطلق چطور است؟
[برای شرحِ #اطلاق؛
رجوع کنید به❂☜ https://t.me/ehsannil3/291]
🌿۞ اگر مطلقْ بودن برای «حیّ»؛ در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّنِ حیاتِ ظاهری باید آن را دید. یعنی؛ باید آثار حیات در این «حیّ»، ظاهر باشد، و گرنه آن را «حیّ» نمیدانیم!
🍃⇯⇦ اینگونه «حیّ» بودن، مطلقِ حقیقی نیست. چرا که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمیسازد.
🍃۞ امّا «حیّ» بودنِ حقّ تعالی؛ #مطلق_حقیقی است، بدین معنا که؛ اطلاق برایش قید و حدّ محسوب نمیشود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد. بلکه او بر اطلاقِ حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد.
🍃⇯⇦که یعنی؛ در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.
⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق؛ در آن حالی است که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوهگر شود، ولی باز به قوّت و اطلاقِ «حیّ» بماند.
🍃⇯⇦ بدین بیان که؛ حضرت «حیّﷻ» به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّتِ اوست، به اطلاقِ «حیّ»، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه میکند.
در نتیجه؛
❂☜ در شدیدترین وجهِ «حیّ» بودن؛ به جایِ ظهور در حالتِ 《حـیّ》 ، در 《میّت》بودن ظاهر میشود، در حالی که به عینِ میّت بودن، 《حـیّ》 است. چنان که مولی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرمایند:
⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
📚بحار الأنوار،ج۲۶،ص۶
🍃⇯⇦ یعنی؛ در همان نقطه که «میّت» است و صد البته که «میّت» است، «حیّ لا یموت» است و بلکه نفسِ حیات است که🔻【هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ؛ التوحيد، للصدوق،ص۱۴۶ 】🔺.
و در زیارتنامۀ حضرت امام حسین (علیه السلام) در نیمهی شعبان نیز آمده است:
🔻【 أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ】🔺
شهادت میدهم که کشته شدهای امّا نمردهای.
📚 البلد الأمين و الدرع الحصين، ص۲۸۴
🌿۞ بنابراین؛ به 《حیّ مطلق》، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود، که قرآن میفرماید:
☀️﴿فِي الْقِصاصِ حَياةٌ﴾☀️
در قصاص حیاتی هست.
📘سورۀ بقره، آیۀ۱۷۹
🍃۞ که 《حیّ مطلق》؛ در نهایتِ 《حیّ》 بودن، نفیِ خود میکند.
🌿۞ و امّا؛
«الحیّ»؛ در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر میکند.
֎⫸ چون غیرِ حقّ تعالی؛ هر چه که باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، «الحیّ» که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را [که «نیست» است] نفی میکند.
🍃⇯⇦ پس «الحیّ» در حقیقت؛ نفیِ غیر است، و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن میفرماید:
💎﴿هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو﴾
📘سورۀ غافر، آیۀ۶۵
♦️☜ «هُوَ الْحَيّ»؛ معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که «الحیّ» کیست؟
֎⇦ آن که «لا إِلهَ إِلاَّ هُو» است، و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.
🍃⇯⇦ و این اثبات (یعنی؛ الّا هو) که به #عین_شخصی آن نفی (یعنی؛ لا هو) است؛ همان "قیّوم" بودن خداوندﷻ است که در #آیة_الکرسی میخوانیم:
💎﴿اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم﴾
📘سورۀ بقره، آیۀ۲۵۵
🔰«اللهُ»؛ مبتداست، و «لا إله إلّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «اللهُ»، «لا إله إلّا هو» است. که در تحلیل بیان میشود:
✳️ «لا هو»؛ جلال است و «الحیّ»
✴️ «إلّا هو»؛ جمال است و «القیّوم»
[⚠️ دقّت کنیم که «لا هو» به #عین_شخصی ِ «إلّا هو» است. برای شرح #عین_شخصی؛
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
💠۞ و امّا؛ «لا إله إلّا هو»؛ مرتبهای از #مراتب_توحید است. و افضل از این مرتبه، مرتبۀ🔻«لا هــو إلّا هو»🔺 است. و همانطور که؛
خودِ «اللهُ» تعالی؛【لا إلـــه إلّا هـــو】 است،
خودِ «اللهُ» تعالی؛🔻【لا هــو إلّا هـــو】🔺 است.
🌿۞ الغرض؛
خداوندی که【لا هــو إلّا هـــو】 است؛ 【الحیّ القیّوم】است.
⧉
☀️⇯⇦ که『 الحیّ』 بودنِ خداوندﷻ؛ همان 《لا هو》 بودنِ اوست.
و 『 القیّوم』 بودنِ اوﷻ؛《إلّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصیِ یکدیگرند.
🍃۞ بنابراین، حقّﷻ؛
❂☜ به نفیِ «لا هو»؛ اشیاء را حیات میدهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
❂☜ و به اثباتِ «إلّا هو»؛ آنها را قوام میبخشد.
🔻و امّا؛ به همین مقدار به عنوان مقدّمه بسنده میکنیم تا در ادامه إن شاء الله لطائفی را در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامهی سخن👇🏻🔆•༻
☀️🌿
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
💫༺𐦍•لطیفهای از «حیـــاء»•𐦍༻
☀️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/59
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا…
💫༺𐦍•لطیفهای از «حیـــاء»•𐦍༻
☀️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/59
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا…