لیبراسیون/لیبرالیسم
✅ روند گذار به دولت ملی و تشریح نظریه #بازگشت_به_مشروطه بخش چهارم 🔸بخشهایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران) اساساً هر نوع خروج از کژراهه و اصلاحات، در بازگشت به مشروطه امکانپذیر است که دارای نظام حقوقی…
✅ روند گذار به دولت ملی و تشریح نظریه #بازگشت_به_مشروطه
بخش پنجم
🔸بخشهایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران)
ما اگر بتوانیم توضیح دهیم که #دموکراسی داخل مشروطه موجود است و #سکولاریسم داخل مشروطه موجود است و همه میتوانیم در درون مشروطه، چیزهایی نظیر #آزادی و #عدالت و #برابری حقوق را که به دنبالش هستیم بیابیم، واجد یک نظری شدهایم که دارای یک دستگاه حقوقی از پیش موجود است.
در درون همین دستگاه حقوقی مشروطه است که ما میتوانیم هم دولت موقت تشکیل دهیم، هم مجلس مؤسسان تشکیل بدهیم و هم تکلیف قوای نظامی را مشخص کنیم، تا بتوانیم نظمی را برقرار کنیم. منظور این نیست که بدون هیچ نوع درگیری و هرج و مرجی، ما میتوانیم گذار را عملی کنیم، منظور این است که یک نوع امکاناتی در داخل نظام حقوقی مشروطه نهفته است که با فعال کردن آن میشود جلوی آشوبها و درگیریها را گرفت و خشونتها را کنترل کرد و تجربۀ زیستۀ ما هم در مشروطه، عبور بدون خشونت است؛چون توانستیم با حداقل خشونت عبور کنیم.
بسیاری از مقاماتی که در دورۀ استبداد بودهاند اما شخصیتهایی کارا و مفید بودند (همچون محمدعلی فروغی)، در دورۀ مشروطه آمدند و به کار گرفته شدند، قزاقها توانستند بیایند و در ارتش ملی ما جای بگیرند.
ما یک تجربهای داریم که این تجربه ارزشمند است. یک دستگاه نظری داریم که میتوانیم به آن برگردیم. فراموش نکنیم که در دورۀ #رنسانس، رجعت و بازگشت به یونان مهم بود، نه اینکه بتوانند به یونان برگردند –که امکانپذیر نبود- بلکه میشد به چیزی که در فکر یونان وجود داشت بازگشت، چیزی که اندیشیدن به یونان میتوانست در اختیار رنسانس و به طور کلی دوران جدید قرار دهد. سدههای ۱۵ و ۱۶ که سدههای زایش رنسانس هست و به طور کلی نوین است، به شرطی امکانپذیر شد که توانستند در مبانی نظری خودشان به یک چیزی بازگشت کنند و با کمک مفاهیمی که در آن بازگشت وجود داشت بیایند و دنیای جدید خودشان را استوار کنند.
ما برای استوار کردن دنیای جدید خودمان، مفاهیمی را نیاز داریم که این مفاهیم داخل مشروطه است. این مفاهیم نه صرفِ دموکراسی یا سکولاریسم است، بلکه همۀ اینها با هم در درون مشروطه وجود دارد. یعنی ضمن اینکه به یک سنت کهن برمیگردیم، میتوانیم آیندۀ خودمان و نو شدن خودمان را در درون آن و با مفاهیم آن ادامه دهیم.
ادامه دارد
#مشروطه
#دولت_ملی
#سلطنت_ملت
#حکومت_قانون
#بازگشت_به_مشروطه
برگرفته از کانال خبری پان ایرانیست
@cafe_andishe95
بخش پنجم
🔸بخشهایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران)
ما اگر بتوانیم توضیح دهیم که #دموکراسی داخل مشروطه موجود است و #سکولاریسم داخل مشروطه موجود است و همه میتوانیم در درون مشروطه، چیزهایی نظیر #آزادی و #عدالت و #برابری حقوق را که به دنبالش هستیم بیابیم، واجد یک نظری شدهایم که دارای یک دستگاه حقوقی از پیش موجود است.
در درون همین دستگاه حقوقی مشروطه است که ما میتوانیم هم دولت موقت تشکیل دهیم، هم مجلس مؤسسان تشکیل بدهیم و هم تکلیف قوای نظامی را مشخص کنیم، تا بتوانیم نظمی را برقرار کنیم. منظور این نیست که بدون هیچ نوع درگیری و هرج و مرجی، ما میتوانیم گذار را عملی کنیم، منظور این است که یک نوع امکاناتی در داخل نظام حقوقی مشروطه نهفته است که با فعال کردن آن میشود جلوی آشوبها و درگیریها را گرفت و خشونتها را کنترل کرد و تجربۀ زیستۀ ما هم در مشروطه، عبور بدون خشونت است؛چون توانستیم با حداقل خشونت عبور کنیم.
بسیاری از مقاماتی که در دورۀ استبداد بودهاند اما شخصیتهایی کارا و مفید بودند (همچون محمدعلی فروغی)، در دورۀ مشروطه آمدند و به کار گرفته شدند، قزاقها توانستند بیایند و در ارتش ملی ما جای بگیرند.
ما یک تجربهای داریم که این تجربه ارزشمند است. یک دستگاه نظری داریم که میتوانیم به آن برگردیم. فراموش نکنیم که در دورۀ #رنسانس، رجعت و بازگشت به یونان مهم بود، نه اینکه بتوانند به یونان برگردند –که امکانپذیر نبود- بلکه میشد به چیزی که در فکر یونان وجود داشت بازگشت، چیزی که اندیشیدن به یونان میتوانست در اختیار رنسانس و به طور کلی دوران جدید قرار دهد. سدههای ۱۵ و ۱۶ که سدههای زایش رنسانس هست و به طور کلی نوین است، به شرطی امکانپذیر شد که توانستند در مبانی نظری خودشان به یک چیزی بازگشت کنند و با کمک مفاهیمی که در آن بازگشت وجود داشت بیایند و دنیای جدید خودشان را استوار کنند.
ما برای استوار کردن دنیای جدید خودمان، مفاهیمی را نیاز داریم که این مفاهیم داخل مشروطه است. این مفاهیم نه صرفِ دموکراسی یا سکولاریسم است، بلکه همۀ اینها با هم در درون مشروطه وجود دارد. یعنی ضمن اینکه به یک سنت کهن برمیگردیم، میتوانیم آیندۀ خودمان و نو شدن خودمان را در درون آن و با مفاهیم آن ادامه دهیم.
ادامه دارد
#مشروطه
#دولت_ملی
#سلطنت_ملت
#حکومت_قانون
#بازگشت_به_مشروطه
برگرفته از کانال خبری پان ایرانیست
@cafe_andishe95
📄جمهوری اسلامی به ما ثابت کرد بدون تفکیک دین از حکومت، نمیتوان به آزادی و عدالت رسید
📊جمهوری اسلامی به ما ثابت کرد که سکولاریسم سیاسی، یک ضرورت اساسی است و یک نیاز جدی برای رسیدن به دموکراسی. این یکی از نتایج مثبت اما ناخواستهی سیاستهای نظام در این چهلویکسال است. مراد از سکولاریسم سیاسی، جدایی دین و شریعت از دولت و قانون و تشکیل نظامی است که نسبت به ادیان بیطرف است و مدافع آزادی مذهب و نافی تبعیضهای دینی. این روزها ما خیلی بهتر میتوانیم ضرورت چنین سیستمی را درک کنیم. برای اینکه با گوشت و خون خود، فاجعهی حکومت دینی را تجربه و حس کردیم و دیدیم که آمیختگی مذهب با سیاست و شریعت با قانون، تا چه اندازه میتواند زیانآور باشد. تجربهی کرونا هم نشان داد که یک دولت دینی، که اولویتاش ترویج و تبلیغ و تحمیل یک دین و یک تفسیر از دین است، چگونه میتواند با همین نگاه و انگیزه راه را برای فاجعه باز کند.
🔆مقدمهی دموکراسیِ آزاد و حقمدار(لیبرال)، سکولاریسم سیاسی است. بدون تفکیک دین از حکومت، نمیتوان به آزادی و عدالت رسید. در جهان معاصر، یک دولت دموکراتیک که بناست پاسدار حقوق و آزادی مردم و حامی عدالت و امنیت و حافظ قانون و نظم باشد، نخست باید سکولار باشد؛ باید از مذهب و شریعت جدا شود و اعتقادات دینی را به خود مردم و زندگی شخصی آنان بسپارد. نمیتوان امروز حکومتی داشت که هم بر سیاست شرعی استوار باشد و هم بر عدالت و حق.
🔅سکولاریسم لازم است اما کافی نیست. و نکته همینجاست. حکومت سکولار ضرورتاً لیبرال نیست بلکه میتواند استبدادی هم باشد. لذا سکولاریسم را باید در کنار دموکراسی و در پیوند با لیبرالیسم سیاسی پذیرفت. به تعبیر دیگر، دفاع از دولت سکولار و سکولاریسم سیاسی باید در ذیل گفتمان دموکراتیک(گفتمانی مدرن با تکیه بر عقلانیت، حقوق بشر، برابری در برابر قانون، نفی ولایت سیاسی و حکومت انتخابی و رضایتی) قرار بگیرد. در اینصورت، راهِ سکولاریسم ستیزهگر و فاشیستی بسته میشود.
📍 آزادی در هیچ جا پا نگرفت؛ مگر با #سکولاریسم که پایه اصلی #آزادی و #دموکراسی است همراه شد.
ر. زمان
@cafe_andishe95
📊جمهوری اسلامی به ما ثابت کرد که سکولاریسم سیاسی، یک ضرورت اساسی است و یک نیاز جدی برای رسیدن به دموکراسی. این یکی از نتایج مثبت اما ناخواستهی سیاستهای نظام در این چهلویکسال است. مراد از سکولاریسم سیاسی، جدایی دین و شریعت از دولت و قانون و تشکیل نظامی است که نسبت به ادیان بیطرف است و مدافع آزادی مذهب و نافی تبعیضهای دینی. این روزها ما خیلی بهتر میتوانیم ضرورت چنین سیستمی را درک کنیم. برای اینکه با گوشت و خون خود، فاجعهی حکومت دینی را تجربه و حس کردیم و دیدیم که آمیختگی مذهب با سیاست و شریعت با قانون، تا چه اندازه میتواند زیانآور باشد. تجربهی کرونا هم نشان داد که یک دولت دینی، که اولویتاش ترویج و تبلیغ و تحمیل یک دین و یک تفسیر از دین است، چگونه میتواند با همین نگاه و انگیزه راه را برای فاجعه باز کند.
🔆مقدمهی دموکراسیِ آزاد و حقمدار(لیبرال)، سکولاریسم سیاسی است. بدون تفکیک دین از حکومت، نمیتوان به آزادی و عدالت رسید. در جهان معاصر، یک دولت دموکراتیک که بناست پاسدار حقوق و آزادی مردم و حامی عدالت و امنیت و حافظ قانون و نظم باشد، نخست باید سکولار باشد؛ باید از مذهب و شریعت جدا شود و اعتقادات دینی را به خود مردم و زندگی شخصی آنان بسپارد. نمیتوان امروز حکومتی داشت که هم بر سیاست شرعی استوار باشد و هم بر عدالت و حق.
🔅سکولاریسم لازم است اما کافی نیست. و نکته همینجاست. حکومت سکولار ضرورتاً لیبرال نیست بلکه میتواند استبدادی هم باشد. لذا سکولاریسم را باید در کنار دموکراسی و در پیوند با لیبرالیسم سیاسی پذیرفت. به تعبیر دیگر، دفاع از دولت سکولار و سکولاریسم سیاسی باید در ذیل گفتمان دموکراتیک(گفتمانی مدرن با تکیه بر عقلانیت، حقوق بشر، برابری در برابر قانون، نفی ولایت سیاسی و حکومت انتخابی و رضایتی) قرار بگیرد. در اینصورت، راهِ سکولاریسم ستیزهگر و فاشیستی بسته میشود.
📍 آزادی در هیچ جا پا نگرفت؛ مگر با #سکولاریسم که پایه اصلی #آزادی و #دموکراسی است همراه شد.
ر. زمان
@cafe_andishe95
📑مقاومت در فرانسه؛ علیه اسلامیسم، به خاطر دموکراسی
#سکولاریسم
#مبانی_دولت_مدرن
جامعه مسلمانان اروپا به ویژه در فرانسه تا اواسط دهه 1980 هیچگاه احساس بیگانگی و خصومت با ارزشها و قوانین سکولاریسم کشورهایشان نمیکردند. اما با ظهور موج اسلامگرایی و اقدامات ماجراجویانه اسلامگرایان در اروپا به ویژه در کشورهایی که میزبان تعداد قابل توجهی از مسلمان زندگی میکنند، نوعی الگوهای رفتاری و فکری در جامعه مسلمانان پدیدار شده که در تضاد با تمدن غرب، ارزشهای انسانی و نظامهای آن قرار داد به همین دلیل ایجاد شکاف فکری فرهنگی و ارزشی در یک جامعه یک خطر بالقوه برای هر کشوری محسوب میشود. بیهوده نیست که سازمانهای اسلامی به تهدیدی واقعی برای ارزشهای جمهوری فرانسه تبدیل شدهاند.
انجمنها و سازمانها از اصول سکولاریسم و حقوق بشر و آزادی به ویژه از ماده 9 کنوانسیون حقوق بشر اروپا که در بند اول خود میگوید :«هر انسانی حق دارد با راحتی وجدان بیندیشد و به چیزی که ایمان دارد آزادانه اعتقاد خود را ابراز کرده و مناسک خود را اجرا و تعالیم دین و آئین خود را چه فردی یا جمعی آموزش دهد» سوء استفاده میکنند.
اروپا به خوبی از خطر سازمانهای اسلامگرایی افراطی علیه جوامع خود و حقوق بشر آگاه است. به همین دلیل دادگاه حقوق بشر اروپا به بند 2 از ماده قانونی 9 اتکا کرده است که به دولت هر کشوری اجازه و حق میدهد در صورت مشاهده هرگونه تهدید از سوی سازمانها یا نهادهای مذهبی علیه قانون یا نظام سیاسی و اجتماعی آن کشور، نهادهای مغایر قانونِ آنها را منحل و تعطیل کند. همچنین به دولتهای اروپایی حق منع استفاده از نمادهای مذهبی مانند «حجاب» در اماکن عمومی و آموزشی را داده است.
منبع: وبسایت خبری- تحلیلی «الحوار المتمدن»
✏️ سعید الکحل
➖➖➖➖➖➖➖
🔺مباحثی از این دست لزوم فهم سکولاریسم و لائیسیته و نسبت آن با مسئلۀ امروزین و اینجایی ما را روشنتر میکند:
در لائیسیته و سکولاریسم غربی کسی نمیگوید اسلام مشکل ماست!اسلام ضد دموکراسی است،اسلام باید حذف شود و...
(که اگر هم هر دینی چه در جایگاه قدرت چه در بی قدرتی،ضد آزادی دموکراتیک باشهد یا نباشد مهم هم نیست.هر دینی اعم از اسلام،هر کاری که بکند باید نهایتا به قانون عرفی و سکولار جامعه تمکین نموده و از سر راه آزادی کنار برود)که این به معنی نابودی و بی ارجی دین نیست بلکه بر عکس در تحلیل نهایی بر ارج و قرب دین هم میتواند بیافزاید.
پس در لائیسیتۀ غربی که از مبانی دولت مدرن دموکرات است:
کسی ضد اسلام نیست
کسی ضد دینداری نیست
کسی خواستار زدودن اسلام نیست
چنانکه رئیس جمهوری فرانسه هم اعلام کرده اسلامگرایی مورد برخورد قرار می گیرد نه اسلام و مسلمانی.
اسلامگرایی(رادیکال) نه اسلام مورد تحدید قرار خواهد گرفت.
مسلمان رادیکال مورد تعقیب است که ضد سکولار و ضددموکراسی است نه مسلمان عام و ایمان دینی مذهبی!
در غرب برای ایجاد این فهم از نسبتِ دین و دولت چند قرن کار فرهنگی و تئوریک و عملی سیاسی و خونریزی و و...و با مشقت دریچه ایی به آزادی دموکرات گشوده شده تا از انقیاد زیاده خواهی دین خلاص شوند که موفق هم بوده است.
🔻اما جوامع عقب مانده دو مشکل عمده در فهم سکولاریسم دارند:
1 اینکه آنرا جزئی از مبانی سیستم آزاد دموکرات نمی دانند.
2 اینکه آن را با دین ستیزی و ضدمذهب بودن اشتباه می گیرند که پدیده ایی ضد لیبرال و ضد آزادی های مذهبی و حقوق بشر و شهروندی منشعب از آن است. کسی در پروسۀ سکولاریزاسیون و لائیسیته با ایمان و دین و اسلام مخالفتی ندارد و در پی نفی آن نیست بلکه مشکل با اسلامگرایی(رادیکالیسم و بنیادگرایی هست)
حالا با همین روش قوانین ضد اسلامگرایی و ضد رادیکالیسم غربی را میتوان در خاورمیانه اجرایی کرد.راه دیگری هم متصور نیست یا اجرا میکنید و موفق می شوید و به آزادی می رسید یا نه از آزادی هم خبری نیست.
برای دموکراسی الزاما تمام جوامع باید حداقلهای لائیسته و سکولاریسم را اجرا کنند
این با اسلامزدایی و دینستیزی تفاوت ظریفی دارد که نیاز مبرمی به مقدار زیادی شعور و شناختِ سیاسی-فرهنگی دارد.
🔅فهم بلندی از شیفت نفی مسئله به حل مسئله.یعنی حذف راهی نا ممکن مثل زدودن دین و اختیار کردن راه عقلانی مهار و کانالیزه و کنترل درست دین و دینداری که هم با آزادی سازگار است هم راه به دموکراسی و مدرنیتۀ سیاسی می برد.📍لائیسیته ضد دین نیست فقط در تنظیمات اجتماعی آن و نوع مواجهه با آن تغییراتی مثبت اِعمال میکند تا مسیر دموکراسی هموار شود و از فاشیسم و ضدیت با آزادی عقیده فاصله گرفته شود...
@cafe_andishe95
#سکولاریسم
#مبانی_دولت_مدرن
جامعه مسلمانان اروپا به ویژه در فرانسه تا اواسط دهه 1980 هیچگاه احساس بیگانگی و خصومت با ارزشها و قوانین سکولاریسم کشورهایشان نمیکردند. اما با ظهور موج اسلامگرایی و اقدامات ماجراجویانه اسلامگرایان در اروپا به ویژه در کشورهایی که میزبان تعداد قابل توجهی از مسلمان زندگی میکنند، نوعی الگوهای رفتاری و فکری در جامعه مسلمانان پدیدار شده که در تضاد با تمدن غرب، ارزشهای انسانی و نظامهای آن قرار داد به همین دلیل ایجاد شکاف فکری فرهنگی و ارزشی در یک جامعه یک خطر بالقوه برای هر کشوری محسوب میشود. بیهوده نیست که سازمانهای اسلامی به تهدیدی واقعی برای ارزشهای جمهوری فرانسه تبدیل شدهاند.
انجمنها و سازمانها از اصول سکولاریسم و حقوق بشر و آزادی به ویژه از ماده 9 کنوانسیون حقوق بشر اروپا که در بند اول خود میگوید :«هر انسانی حق دارد با راحتی وجدان بیندیشد و به چیزی که ایمان دارد آزادانه اعتقاد خود را ابراز کرده و مناسک خود را اجرا و تعالیم دین و آئین خود را چه فردی یا جمعی آموزش دهد» سوء استفاده میکنند.
اروپا به خوبی از خطر سازمانهای اسلامگرایی افراطی علیه جوامع خود و حقوق بشر آگاه است. به همین دلیل دادگاه حقوق بشر اروپا به بند 2 از ماده قانونی 9 اتکا کرده است که به دولت هر کشوری اجازه و حق میدهد در صورت مشاهده هرگونه تهدید از سوی سازمانها یا نهادهای مذهبی علیه قانون یا نظام سیاسی و اجتماعی آن کشور، نهادهای مغایر قانونِ آنها را منحل و تعطیل کند. همچنین به دولتهای اروپایی حق منع استفاده از نمادهای مذهبی مانند «حجاب» در اماکن عمومی و آموزشی را داده است.
منبع: وبسایت خبری- تحلیلی «الحوار المتمدن»
✏️ سعید الکحل
➖➖➖➖➖➖➖
🔺مباحثی از این دست لزوم فهم سکولاریسم و لائیسیته و نسبت آن با مسئلۀ امروزین و اینجایی ما را روشنتر میکند:
در لائیسیته و سکولاریسم غربی کسی نمیگوید اسلام مشکل ماست!اسلام ضد دموکراسی است،اسلام باید حذف شود و...
(که اگر هم هر دینی چه در جایگاه قدرت چه در بی قدرتی،ضد آزادی دموکراتیک باشهد یا نباشد مهم هم نیست.هر دینی اعم از اسلام،هر کاری که بکند باید نهایتا به قانون عرفی و سکولار جامعه تمکین نموده و از سر راه آزادی کنار برود)که این به معنی نابودی و بی ارجی دین نیست بلکه بر عکس در تحلیل نهایی بر ارج و قرب دین هم میتواند بیافزاید.
پس در لائیسیتۀ غربی که از مبانی دولت مدرن دموکرات است:
کسی ضد اسلام نیست
کسی ضد دینداری نیست
کسی خواستار زدودن اسلام نیست
چنانکه رئیس جمهوری فرانسه هم اعلام کرده اسلامگرایی مورد برخورد قرار می گیرد نه اسلام و مسلمانی.
اسلامگرایی(رادیکال) نه اسلام مورد تحدید قرار خواهد گرفت.
مسلمان رادیکال مورد تعقیب است که ضد سکولار و ضددموکراسی است نه مسلمان عام و ایمان دینی مذهبی!
در غرب برای ایجاد این فهم از نسبتِ دین و دولت چند قرن کار فرهنگی و تئوریک و عملی سیاسی و خونریزی و و...و با مشقت دریچه ایی به آزادی دموکرات گشوده شده تا از انقیاد زیاده خواهی دین خلاص شوند که موفق هم بوده است.
🔻اما جوامع عقب مانده دو مشکل عمده در فهم سکولاریسم دارند:
1 اینکه آنرا جزئی از مبانی سیستم آزاد دموکرات نمی دانند.
2 اینکه آن را با دین ستیزی و ضدمذهب بودن اشتباه می گیرند که پدیده ایی ضد لیبرال و ضد آزادی های مذهبی و حقوق بشر و شهروندی منشعب از آن است. کسی در پروسۀ سکولاریزاسیون و لائیسیته با ایمان و دین و اسلام مخالفتی ندارد و در پی نفی آن نیست بلکه مشکل با اسلامگرایی(رادیکالیسم و بنیادگرایی هست)
حالا با همین روش قوانین ضد اسلامگرایی و ضد رادیکالیسم غربی را میتوان در خاورمیانه اجرایی کرد.راه دیگری هم متصور نیست یا اجرا میکنید و موفق می شوید و به آزادی می رسید یا نه از آزادی هم خبری نیست.
برای دموکراسی الزاما تمام جوامع باید حداقلهای لائیسته و سکولاریسم را اجرا کنند
این با اسلامزدایی و دینستیزی تفاوت ظریفی دارد که نیاز مبرمی به مقدار زیادی شعور و شناختِ سیاسی-فرهنگی دارد.
🔅فهم بلندی از شیفت نفی مسئله به حل مسئله.یعنی حذف راهی نا ممکن مثل زدودن دین و اختیار کردن راه عقلانی مهار و کانالیزه و کنترل درست دین و دینداری که هم با آزادی سازگار است هم راه به دموکراسی و مدرنیتۀ سیاسی می برد.📍لائیسیته ضد دین نیست فقط در تنظیمات اجتماعی آن و نوع مواجهه با آن تغییراتی مثبت اِعمال میکند تا مسیر دموکراسی هموار شود و از فاشیسم و ضدیت با آزادی عقیده فاصله گرفته شود...
@cafe_andishe95