#بیان علمی است که به ما کمک می کند یک معنی را به گونه های متفاوت به طوری که مبتنی بر تخیل باشد،بیان کنیم
مثلا به جای آن که بگوییم:پرده ی اتاق به وسیله ی باد تکان می خورد.
بگوییم:
دست باد پرده ی اتاق را کنار می زند!
در حقیقت مفهوم یکی ست اما از استعاره یا جان بخشی برای بیان مفهوم بهره گرفته و کلام را زیبا ساخته ایم.
صورت های مختلف خیال(صور خیال) که در علم بیان به آن می پردازیم عبارتند از
#تشبیه و انواع آن
#استعاره و انواع آن
#مجاز
#کنایه
@amirnormohamadi1976
@amirnormohamadi1976
مثلا به جای آن که بگوییم:پرده ی اتاق به وسیله ی باد تکان می خورد.
بگوییم:
دست باد پرده ی اتاق را کنار می زند!
در حقیقت مفهوم یکی ست اما از استعاره یا جان بخشی برای بیان مفهوم بهره گرفته و کلام را زیبا ساخته ایم.
صورت های مختلف خیال(صور خیال) که در علم بیان به آن می پردازیم عبارتند از
#تشبیه و انواع آن
#استعاره و انواع آن
#مجاز
#کنایه
@amirnormohamadi1976
@amirnormohamadi1976
#توصیف، #توضیح و #بیان_احساس
توصیف (Description) یعنی وصف آنچه که بهصورت عینی (Objective) درک می شود.
برای مثال شما یک اتاق ویژه را توصیف میکنید و بسته به توانایی توصیف شما، شنونده می تواند تصویر مناسبی همچون تصویری که شما از اتاق دارید در ذهن خود بسازد.
توضیح (Explanation) اما برای شرح چرایی یک پدیده بهکار میرود.
برای مثال شما نحوه شکل گیری رنگینکمان و اینکه چرا آن را بهصورت یک کمان و در رنگهای متنوع می بینیم را توضیح میدهید.
بیان احساس (Expression) برای نشان دادن احساس است.
برای مثال شما احساس خود را در رویارویی با یک واقعه یا پس از تماشای یک فیلم بروز می دهید.
نکتهای که در اینجا میخواهم اشاره کنم، اهمیت نقش توصیف است. البته نباید فکر کنیم که شما تنها برای دیگران توصیف می کنید. توصیف می تواند برای خود باشد. توصیف می کنید تا درک خود از یک پدیده را نشان دهید.
فراموش نکنید که توصیف خوب، کمک می کند که بتوانید توضیح خوبی داشته باشید.
گاهی اوقات برای متقاعد کردن دیگران تنها کافی است که توصیف خوبی از شرایط ارائه کنید و بقیه فرآیند را به خود آنها واگذار کنید.
یکی دیگر از مزایای توصیف خوب، در فرآیند حل مسئله است. اگر مسئله را خوب توصیف و تعریف کنید بخش مهمی از حل مسئله را پیمودهاید.
اینشتاین میگوید اگر به من یک ساعت وقت بدهند که کره زمین را نجات دهم، پنجاه و نه دقیقه صرف تعریف مسئله و یک دقیقه صرف حل آن خواهم کرد!
#نگارش
#تولید_متن
@amirnormohamadi1976
توصیف (Description) یعنی وصف آنچه که بهصورت عینی (Objective) درک می شود.
برای مثال شما یک اتاق ویژه را توصیف میکنید و بسته به توانایی توصیف شما، شنونده می تواند تصویر مناسبی همچون تصویری که شما از اتاق دارید در ذهن خود بسازد.
توضیح (Explanation) اما برای شرح چرایی یک پدیده بهکار میرود.
برای مثال شما نحوه شکل گیری رنگینکمان و اینکه چرا آن را بهصورت یک کمان و در رنگهای متنوع می بینیم را توضیح میدهید.
بیان احساس (Expression) برای نشان دادن احساس است.
برای مثال شما احساس خود را در رویارویی با یک واقعه یا پس از تماشای یک فیلم بروز می دهید.
نکتهای که در اینجا میخواهم اشاره کنم، اهمیت نقش توصیف است. البته نباید فکر کنیم که شما تنها برای دیگران توصیف می کنید. توصیف می تواند برای خود باشد. توصیف می کنید تا درک خود از یک پدیده را نشان دهید.
فراموش نکنید که توصیف خوب، کمک می کند که بتوانید توضیح خوبی داشته باشید.
گاهی اوقات برای متقاعد کردن دیگران تنها کافی است که توصیف خوبی از شرایط ارائه کنید و بقیه فرآیند را به خود آنها واگذار کنید.
یکی دیگر از مزایای توصیف خوب، در فرآیند حل مسئله است. اگر مسئله را خوب توصیف و تعریف کنید بخش مهمی از حل مسئله را پیمودهاید.
اینشتاین میگوید اگر به من یک ساعت وقت بدهند که کره زمین را نجات دهم، پنجاه و نه دقیقه صرف تعریف مسئله و یک دقیقه صرف حل آن خواهم کرد!
#نگارش
#تولید_متن
@amirnormohamadi1976
#مبانی
#سپید
خروج از کلیشه با پا و تیپا
این قسمت: ترکیب اضافی و تتابع
#بخش_دوم:
گاهی در مباحث گفته میشود که زبان فلان اثر، امروزی نیست. همین یک حرف ساده، صدای بسیاری را در میآورد که چرا عدهای نورسیده و یک کتاب خوانده، این بازی را با تاریخ 2500 ساله غنی ما می کنند. مگر نمیدانید گذشته ما چه بوده است؟ فاین تذهبون؟
در این باره برای اینکه خیال نوستالوژیستی خودمان را راحت کنیم همین جا با استعانت از خدای متعال عرض میکنم اصلا چیزی به نام #ادبیات_امروز نداریم، هر چیزی که امروز، امروزی ست، به قول #جواد_خیابانی، فردا متعلق به دیروز خواهد شد. کل بحث پرهیز از ترکیبهای اضافی و تتابع در این است که تکنیکهای آشنایی زدایی مستعمل را به کار نبریم. آرایههای آشناییزدایی، پس از اینکه مستعمل میشوند اگر کارکرد خود را از دست ندهند بخشی از زبان خودکار خواهند شد و اگر هم وارد زبان خودکار نشوند به دلیل کثرت استعمال، #خاصیت_حس_آمیزی نخواهند داشت.
همین جا یک نکته جالب بگویم: زبان شناسان می گویند جز استثناها (مثلا ننه و دده و دادا و بابا و ازین دست) هیچ گونه رابطه دال و مدولول بین شکل، نگارش و تلفظ نامها وجود ندارد. مثلا هیچ گونه رابطه علت و معلولی وجود ندارد که بفهمیم چرا فارسها به انگور، میگویند انگور، عربها می گویند عنب و ترکها به آن اوزوم می گویند. نه صدای تلفط انگور، نه شکل نوشتن انگور شبیه انگوری که می خوریم، نیست. اما آیا میتوانیم بگوییم که بینشان رابطه دال و مدول وجود ندارد؟
با عرض پوزش از زبانشناسان، بی آنکه تخصصی در این حوزه داشته باشم باید بگویم که:
به جای اینکه بگوییم در گفتن و نوشتن انگور، رابطه ای بین #بیان، #نگارش و #شکل انگور وجود ندارد، باید بگوییم: ما #نمی_دانیم بین این سه، چه رابطهای وجود دارد. بینشان رابطه هست اما این رابطه محو شده است. راز این محوشدگی رابطه نیز در همین استعاره و کنایهها و دیگر آرایهها و تکنیکهای آشنایی زدایی ست که یا تبدیل به عادت زبانی شده اند و یا در فرایند نوسازی زبان شفاهی، ارتباط علت و معمولی اش، قطع یا فراموش شده است.
این فقط یک مثال برای ساده سازی مفهوم بود. منظورم این است که تکنیکهای آشنایی زدایی به همین سادگی، با پیدا کردن بسامد، بی خاصیت میشوند.
تغییر تکنیک از ترکیب سازی به تصویرسازی، یعنی خروج از این آرایههای بیخاصیت شده که حتی گاهی تهوعآور میشوند.
همانطور که میدانید گام اول در بیان، این است که دمدستی ترین واژه ها وترکیبها و تکنیکها را به کار بگیریم. عادتهای آرایه ای همیشه و بی اختیار جزو اولین استخدامهای هر شاعری است. اما شاعر با رد اولین واژه هایی که به ذهنش می رسد، می تواند استخدامهای بهتر وبکرتری را برای همان مفهوم و مضمون جایگزین کند. تصویرسازی به جای استفاده از ترکیب،،یکی از این راههاست.
البته باز هم اینها قانون و ابدی نیست. ممکن است کمتر از یکسال همه این شیوه های تصویرسازی و شعریت بخشیدن به حس واندیشه، تبدیل به کلیشه شود و ممکن است ماندگاری بیشتری داشته باشد. خلاصه اینکه پرهیز از ترکیب و تتابع، یکی از راههای نوسازی تکنیکی و تصویرسازی شعر و خروج از کلیشه ها است. اما این ، همه مساله نیست.
اصل این است که شاعر مجبور است با تکیه بر دانش فنی و پیوست ادبی خود از کلیشه های رایج ماقبل و عصر خود خارج شود.
چه با پا،
چه با تیپا
به قول نظامی:
به که سخن دیر پسند آوری
تا سخن از دست بلند آوری
هر چه در این پرده نشانت دهند
گر نپسندی به از آنت دهند.
#علی_گل_گلاب
#مبانی_سپید
علوم وفنون ادبی
@amirnormohamadi1976
#سپید
خروج از کلیشه با پا و تیپا
این قسمت: ترکیب اضافی و تتابع
#بخش_دوم:
گاهی در مباحث گفته میشود که زبان فلان اثر، امروزی نیست. همین یک حرف ساده، صدای بسیاری را در میآورد که چرا عدهای نورسیده و یک کتاب خوانده، این بازی را با تاریخ 2500 ساله غنی ما می کنند. مگر نمیدانید گذشته ما چه بوده است؟ فاین تذهبون؟
در این باره برای اینکه خیال نوستالوژیستی خودمان را راحت کنیم همین جا با استعانت از خدای متعال عرض میکنم اصلا چیزی به نام #ادبیات_امروز نداریم، هر چیزی که امروز، امروزی ست، به قول #جواد_خیابانی، فردا متعلق به دیروز خواهد شد. کل بحث پرهیز از ترکیبهای اضافی و تتابع در این است که تکنیکهای آشنایی زدایی مستعمل را به کار نبریم. آرایههای آشناییزدایی، پس از اینکه مستعمل میشوند اگر کارکرد خود را از دست ندهند بخشی از زبان خودکار خواهند شد و اگر هم وارد زبان خودکار نشوند به دلیل کثرت استعمال، #خاصیت_حس_آمیزی نخواهند داشت.
همین جا یک نکته جالب بگویم: زبان شناسان می گویند جز استثناها (مثلا ننه و دده و دادا و بابا و ازین دست) هیچ گونه رابطه دال و مدولول بین شکل، نگارش و تلفظ نامها وجود ندارد. مثلا هیچ گونه رابطه علت و معلولی وجود ندارد که بفهمیم چرا فارسها به انگور، میگویند انگور، عربها می گویند عنب و ترکها به آن اوزوم می گویند. نه صدای تلفط انگور، نه شکل نوشتن انگور شبیه انگوری که می خوریم، نیست. اما آیا میتوانیم بگوییم که بینشان رابطه دال و مدول وجود ندارد؟
با عرض پوزش از زبانشناسان، بی آنکه تخصصی در این حوزه داشته باشم باید بگویم که:
به جای اینکه بگوییم در گفتن و نوشتن انگور، رابطه ای بین #بیان، #نگارش و #شکل انگور وجود ندارد، باید بگوییم: ما #نمی_دانیم بین این سه، چه رابطهای وجود دارد. بینشان رابطه هست اما این رابطه محو شده است. راز این محوشدگی رابطه نیز در همین استعاره و کنایهها و دیگر آرایهها و تکنیکهای آشنایی زدایی ست که یا تبدیل به عادت زبانی شده اند و یا در فرایند نوسازی زبان شفاهی، ارتباط علت و معمولی اش، قطع یا فراموش شده است.
این فقط یک مثال برای ساده سازی مفهوم بود. منظورم این است که تکنیکهای آشنایی زدایی به همین سادگی، با پیدا کردن بسامد، بی خاصیت میشوند.
تغییر تکنیک از ترکیب سازی به تصویرسازی، یعنی خروج از این آرایههای بیخاصیت شده که حتی گاهی تهوعآور میشوند.
همانطور که میدانید گام اول در بیان، این است که دمدستی ترین واژه ها وترکیبها و تکنیکها را به کار بگیریم. عادتهای آرایه ای همیشه و بی اختیار جزو اولین استخدامهای هر شاعری است. اما شاعر با رد اولین واژه هایی که به ذهنش می رسد، می تواند استخدامهای بهتر وبکرتری را برای همان مفهوم و مضمون جایگزین کند. تصویرسازی به جای استفاده از ترکیب،،یکی از این راههاست.
البته باز هم اینها قانون و ابدی نیست. ممکن است کمتر از یکسال همه این شیوه های تصویرسازی و شعریت بخشیدن به حس واندیشه، تبدیل به کلیشه شود و ممکن است ماندگاری بیشتری داشته باشد. خلاصه اینکه پرهیز از ترکیب و تتابع، یکی از راههای نوسازی تکنیکی و تصویرسازی شعر و خروج از کلیشه ها است. اما این ، همه مساله نیست.
اصل این است که شاعر مجبور است با تکیه بر دانش فنی و پیوست ادبی خود از کلیشه های رایج ماقبل و عصر خود خارج شود.
چه با پا،
چه با تیپا
به قول نظامی:
به که سخن دیر پسند آوری
تا سخن از دست بلند آوری
هر چه در این پرده نشانت دهند
گر نپسندی به از آنت دهند.
#علی_گل_گلاب
#مبانی_سپید
علوم وفنون ادبی
@amirnormohamadi1976
#علوم_و_فنون_ادبی
#معانی_بیان_بدیع
1⃣ علم #معانی دانشی است که به یاری آن، حالات گونه گون سخن به منظور هماهنگی با اقتضای حال شنونده و خواننده شناخته می شود و موضوع آن عمدتاً از حیث معانی و کاربردهای ثانوی است که متکلم به مقتضای حال مخاطب بیان می کند تا سخن موثر بگوید.
معانی شامل فصاحت، بلاغت، تعقید، ضعف تالیف، ایجاز، اطناب، استفهام انکاری و تقریری و ...می شود که هیچ کدام از این ها مانند موارد مذکور در بیان و بدیع، آرایه ادبی محسوب نمی شود بلکه از شگردهای تاثیرگذار کلامی است.
2⃣ #بیان: شامل تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه
3⃣ #بدیع:
۱- #لفظی: شامل واج آرایی، تکرار، سجع، موازنه، ترصیع، جناس و اشتقاق
۲- #معنوی: شامل مراعات نظیر، تلمیح، تناقض، حس آمیزی، لف و نشر، تضاد، ایهام، اغراق و حسن تعلیل می شود.
مجموع این موارد موجب زیبایی کلام می شوند.
#تهیه وتنظیم
نورمحمدی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿*
*🦅꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭ٖٖٖٖٖٖٖ⚘꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
#معانی_بیان_بدیع
1⃣ علم #معانی دانشی است که به یاری آن، حالات گونه گون سخن به منظور هماهنگی با اقتضای حال شنونده و خواننده شناخته می شود و موضوع آن عمدتاً از حیث معانی و کاربردهای ثانوی است که متکلم به مقتضای حال مخاطب بیان می کند تا سخن موثر بگوید.
معانی شامل فصاحت، بلاغت، تعقید، ضعف تالیف، ایجاز، اطناب، استفهام انکاری و تقریری و ...می شود که هیچ کدام از این ها مانند موارد مذکور در بیان و بدیع، آرایه ادبی محسوب نمی شود بلکه از شگردهای تاثیرگذار کلامی است.
2⃣ #بیان: شامل تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه
3⃣ #بدیع:
۱- #لفظی: شامل واج آرایی، تکرار، سجع، موازنه، ترصیع، جناس و اشتقاق
۲- #معنوی: شامل مراعات نظیر، تلمیح، تناقض، حس آمیزی، لف و نشر، تضاد، ایهام، اغراق و حسن تعلیل می شود.
مجموع این موارد موجب زیبایی کلام می شوند.
#تهیه وتنظیم
نورمحمدی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿*
*🦅꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭ٖٖٖٖٖٖٖ⚘꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
◻️واژههای پارسی جایگزین واژگان بیگانه در شاخهی رسانه و روزنامهنگاری
#تیتر = سرنامه
#تیراژ = شمارگان
#تعداد = شمار
#نسخه = شماربرگ، دسته
#ژورنالیست = روزنامهنگار
#سرمقاله = سخن نخست
#صفحه = رویه
#کپی = برابر
#ارتباط = پیوند
#اطلاعات = آگاهی
#انتشار = چاپ
#بیان = گفتار
#مصاحبه = گفتگو
روزنامه #کثیرالانتشار = روزنامه پرشمارگان
#رپورتاژ = گزارش آگهی
#حوادث = رویدادها، رویداد ناخوشایند
#مفقودی = گمشده
#سند = گواهی
#خبر = رویداد
#وقایع_نویس = رویدادنویس
#یومیه = روزانه
#تحقیق = پژوهش
#صفحه_آرایی = رویه آرایی
#ترجمه = برگردان
#کلمات = واژگان
#جراید = روزنامهها
#فضای_مجازی = درگاه جهانگستر
✍ ادب ساز
┏━━━🌴📚🌴━━━┓
https://t.me/amirnormohamadi1976
┗━━━🌲✍️🌲━━━┛
#تیتر = سرنامه
#تیراژ = شمارگان
#تعداد = شمار
#نسخه = شماربرگ، دسته
#ژورنالیست = روزنامهنگار
#سرمقاله = سخن نخست
#صفحه = رویه
#کپی = برابر
#ارتباط = پیوند
#اطلاعات = آگاهی
#انتشار = چاپ
#بیان = گفتار
#مصاحبه = گفتگو
روزنامه #کثیرالانتشار = روزنامه پرشمارگان
#رپورتاژ = گزارش آگهی
#حوادث = رویدادها، رویداد ناخوشایند
#مفقودی = گمشده
#سند = گواهی
#خبر = رویداد
#وقایع_نویس = رویدادنویس
#یومیه = روزانه
#تحقیق = پژوهش
#صفحه_آرایی = رویه آرایی
#ترجمه = برگردان
#کلمات = واژگان
#جراید = روزنامهها
#فضای_مجازی = درگاه جهانگستر
✍ ادب ساز
┏━━━🌴📚🌴━━━┓
https://t.me/amirnormohamadi1976
┗━━━🌲✍️🌲━━━┛
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
#کتاب_شناسی
استاد #یدالله_رویایی
در گروه تلگرام #ماهنامه_سخن
#درسگفتار_هشتم
بررسی دفتر #دریایی
موضوع: بررسی #حجم
#بخش_دوم
#ذهنیت_گرایی_مبسوط(2)
#ابهام و وضعیت داری این آرایه - ابهام - بخشی از جهان بینی ذهنیت گرای رویایی است. اگر ابهام را در تعلیق درآمده از وضعیت بیانی در نظر گیریم امرواقع زبان کاملا متفاوت با سروده ساده و گفتارورز است.
رویایی درباره مسائل مربوط به حجم و نقطه نظر ما درباره مفهوم مهم سروده حجم یعنی #ابهام می گوید:
- ابهام از این جهت است که من همیشه جایی خالی در شعر و قطعه ای که خواننده می خواند برای او باقی می گذارم، همه حرف را خودم می زنم. می گذارم که خواننده هم در شعر من حرف بزند که این خاصیت شعر حجم است که ابهامش در مکانیسم ذهنی خاصی زاییده می شود نه تنها در تصویر، بلکه در مجموعه ساختمان یک قطعه و آن که با این مکانیسم آشنا می شود لذت و رضایتش طوری تامین می شود که خواننده معتاد می شود و دیگر دست بردار از شعر نیست چرا که کلیدی به دست دارد که در گشودن ابهام همیشه تحول ذهنی خود را می بیند و در شعر متحول می شود.
(بن مایه: از سکوی سرخ / یدالله رویایی / تهران نشر مروارید 1357)
پس در ابهام گرایی رویایی هدفی و نگره ای هنری ادبی محفوظ است که با #آگاهی نسبت به امر غایی معنا در ابهام کار می کند و این مهم در ابهام گرایی فرمالیسم حجم گرای رویایی به این نتیجه می رسیم که تامل در زبان و اجرا نسبت به حجم گرایی کوششی و کارکشته است. هرچند ذهنی است حجم گرایی ولی روی اجرا کار می شود و بداهه نویسی تا جوششی بودن در کار نیست.
این مهم نشانه آن است رویایی با دانش فنی مهندسی از کاربرد واژگان و اهداف غایی معنا می خواهد ترسیم جهان اندیشه داشته باشد. هرچند ایشان در خاستگاه های مختلف بیانی اش خواسته توجه به نمودهای طبیعی مثل دریا را بارز به گفتگو با جهان واقعیات کند ولی کارکردی زبانی ایشان در ادامه تفکر زایشی اندیشه ای ذهنیت است.
توضیحات:
ذهنیت چند سیر دارد و هر سیر دارای یک بعد که به قرار زیر هستند. هر کدام از ذهنیت های زیر یک وضعیت دارند.
الف: کنش #ذهنیت_اندیشه
وضعیت: #اندیشه_در_پرداخت
ذهنیت از دو خاستگاه شکل می گیرد. یکی با نگاه به امور شکل و یکی تامل در امور و هر دو بستر شکل گیری اندیشه هاست. پس وقتی تامل می کنیم درباره سوژه یا سوژه ای می بینیم تصور در تصویرهای عینی و ذهنی نمود می یابد و در مکانیسم فکری دارای ابعاد اندیشه که وقتی به پرداخت میرسد اگر با ساختار واژگان ذهنی باشد اندیشه ورز داده شده تا بگوید. سروده های رویایی دارای این ابعاد هستند که در دیدن و تامل کردن به سوژه پرداخت شده اندیشه اند.
ب: کنش #ذهنیت_بیان
وضعیت: #بیان_در_اجرا
ذهنیت های وقتی به مرحله پرداخت می رسند بیانی از حضور می یابند. یعنی امر بیان پس از اندیشه در پرداخت شکل می گیرد. این روند سبب می شود بیان بعد دوم در ذهنیت پرداختی قرار گیرد. در ذهنیت دغدغه بیان هست و وقتی بیان رخ می دهد پردازش اطلاعات ذهنی خاستگاه می یابد چون بیان در دو حالت گفتار و نوشتار سبب شناخت ذهنیت می شود. پس اجرا مهم است چون در اجرا نحوه روایی بیان ها منتشر می شود.
پ: کنش #ذهنیت_زبان
وضعیت: #زبان_در_حالت
ذهنیت وقتی به مرحله بیان رسید دارای مشخصه های مختلف زبانی است که شامل لحن در بیان و اندیشه اجرایی بیان است. وقتی زبانی با ساختار استعاره اش تلاش دارد مراحل تولید مفاهیم را فراهم کند ذهنیتی متکثر می شود.
ذهنیت پیش از زبان با ذهنیت پس از زبان در پرداخت فرق دارد. ذهنیت پیش از زبان به شکلی نشکفته و ندیده است ولی وقتی به مرحله زبان می رسد دارای مشخصه هایی می شود که بازاندیشی ذهنیت ها را در بردارد.
چنین مسیری در زبان خود حالت شناسی ذهنیت هاست و در سروده رویایی این نمادهای ذهنیت گرا قابل شناخت است.
ناگفته نماند که این شگرد ذهنیت گرای رویایی چیزی ابداعی از ایشان نیست و در کل ادبیات جهان و به ویژه کتاب های مقدس ادیان به وفور دیده می شود تنها ایشان در سروده ساختار قدرت یاب بیانی در نحوه گزاره مند دادند.
پایان این بخش
#پورفریاد
استاد #یدالله_رویایی
در گروه تلگرام #ماهنامه_سخن
#درسگفتار_هشتم
بررسی دفتر #دریایی
موضوع: بررسی #حجم
#بخش_دوم
#ذهنیت_گرایی_مبسوط(2)
#ابهام و وضعیت داری این آرایه - ابهام - بخشی از جهان بینی ذهنیت گرای رویایی است. اگر ابهام را در تعلیق درآمده از وضعیت بیانی در نظر گیریم امرواقع زبان کاملا متفاوت با سروده ساده و گفتارورز است.
رویایی درباره مسائل مربوط به حجم و نقطه نظر ما درباره مفهوم مهم سروده حجم یعنی #ابهام می گوید:
- ابهام از این جهت است که من همیشه جایی خالی در شعر و قطعه ای که خواننده می خواند برای او باقی می گذارم، همه حرف را خودم می زنم. می گذارم که خواننده هم در شعر من حرف بزند که این خاصیت شعر حجم است که ابهامش در مکانیسم ذهنی خاصی زاییده می شود نه تنها در تصویر، بلکه در مجموعه ساختمان یک قطعه و آن که با این مکانیسم آشنا می شود لذت و رضایتش طوری تامین می شود که خواننده معتاد می شود و دیگر دست بردار از شعر نیست چرا که کلیدی به دست دارد که در گشودن ابهام همیشه تحول ذهنی خود را می بیند و در شعر متحول می شود.
(بن مایه: از سکوی سرخ / یدالله رویایی / تهران نشر مروارید 1357)
پس در ابهام گرایی رویایی هدفی و نگره ای هنری ادبی محفوظ است که با #آگاهی نسبت به امر غایی معنا در ابهام کار می کند و این مهم در ابهام گرایی فرمالیسم حجم گرای رویایی به این نتیجه می رسیم که تامل در زبان و اجرا نسبت به حجم گرایی کوششی و کارکشته است. هرچند ذهنی است حجم گرایی ولی روی اجرا کار می شود و بداهه نویسی تا جوششی بودن در کار نیست.
این مهم نشانه آن است رویایی با دانش فنی مهندسی از کاربرد واژگان و اهداف غایی معنا می خواهد ترسیم جهان اندیشه داشته باشد. هرچند ایشان در خاستگاه های مختلف بیانی اش خواسته توجه به نمودهای طبیعی مثل دریا را بارز به گفتگو با جهان واقعیات کند ولی کارکردی زبانی ایشان در ادامه تفکر زایشی اندیشه ای ذهنیت است.
توضیحات:
ذهنیت چند سیر دارد و هر سیر دارای یک بعد که به قرار زیر هستند. هر کدام از ذهنیت های زیر یک وضعیت دارند.
الف: کنش #ذهنیت_اندیشه
وضعیت: #اندیشه_در_پرداخت
ذهنیت از دو خاستگاه شکل می گیرد. یکی با نگاه به امور شکل و یکی تامل در امور و هر دو بستر شکل گیری اندیشه هاست. پس وقتی تامل می کنیم درباره سوژه یا سوژه ای می بینیم تصور در تصویرهای عینی و ذهنی نمود می یابد و در مکانیسم فکری دارای ابعاد اندیشه که وقتی به پرداخت میرسد اگر با ساختار واژگان ذهنی باشد اندیشه ورز داده شده تا بگوید. سروده های رویایی دارای این ابعاد هستند که در دیدن و تامل کردن به سوژه پرداخت شده اندیشه اند.
ب: کنش #ذهنیت_بیان
وضعیت: #بیان_در_اجرا
ذهنیت های وقتی به مرحله پرداخت می رسند بیانی از حضور می یابند. یعنی امر بیان پس از اندیشه در پرداخت شکل می گیرد. این روند سبب می شود بیان بعد دوم در ذهنیت پرداختی قرار گیرد. در ذهنیت دغدغه بیان هست و وقتی بیان رخ می دهد پردازش اطلاعات ذهنی خاستگاه می یابد چون بیان در دو حالت گفتار و نوشتار سبب شناخت ذهنیت می شود. پس اجرا مهم است چون در اجرا نحوه روایی بیان ها منتشر می شود.
پ: کنش #ذهنیت_زبان
وضعیت: #زبان_در_حالت
ذهنیت وقتی به مرحله بیان رسید دارای مشخصه های مختلف زبانی است که شامل لحن در بیان و اندیشه اجرایی بیان است. وقتی زبانی با ساختار استعاره اش تلاش دارد مراحل تولید مفاهیم را فراهم کند ذهنیتی متکثر می شود.
ذهنیت پیش از زبان با ذهنیت پس از زبان در پرداخت فرق دارد. ذهنیت پیش از زبان به شکلی نشکفته و ندیده است ولی وقتی به مرحله زبان می رسد دارای مشخصه هایی می شود که بازاندیشی ذهنیت ها را در بردارد.
چنین مسیری در زبان خود حالت شناسی ذهنیت هاست و در سروده رویایی این نمادهای ذهنیت گرا قابل شناخت است.
ناگفته نماند که این شگرد ذهنیت گرای رویایی چیزی ابداعی از ایشان نیست و در کل ادبیات جهان و به ویژه کتاب های مقدس ادیان به وفور دیده می شود تنها ایشان در سروده ساختار قدرت یاب بیانی در نحوه گزاره مند دادند.
پایان این بخش
#پورفریاد
#مبانی
#سپید
خروج از کلیشه با پا و تیپا
این قسمت: ترکیب اضافی و تتابع
#بخش_دوم:
گاهی در مباحث گفته میشود که زبان فلان اثر، امروزی نیست. همین یک حرف ساده، صدای بسیاری را در میآورد که چرا عدهای نورسیده و یک کتاب خوانده، این بازی را با تاریخ 2500 ساله غنی ما می کنند. مگر نمیدانید گذشته ما چه بوده است؟ فاین تذهبون؟
در این باره برای اینکه خیال نوستالوژیستی خودمان را راحت کنیم همین جا با استعانت از خدای متعال عرض میکنم اصلا چیزی به نام #ادبیات_امروز نداریم، هر چیزی که امروز، امروزی ست، به قول #جواد_خیابانی، فردا متعلق به دیروز خواهد شد. کل بحث پرهیز از ترکیبهای اضافی و تتابع در این است که تکنیکهای آشنایی زدایی مستعمل را به کار نبریم. آرایههای آشناییزدایی، پس از اینکه مستعمل میشوند اگر کارکرد خود را از دست ندهند بخشی از زبان خودکار خواهند شد و اگر هم وارد زبان خودکار نشوند به دلیل کثرت استعمال، #خاصیت_حس_آمیزی نخواهند داشت.
همین جا یک نکته جالب بگویم: زبان شناسان می گویند جز استثناها (مثلا ننه و دده و دادا و بابا و ازین دست) هیچ گونه رابطه دال و مدولول بین شکل، نگارش و تلفظ نامها وجود ندارد. مثلا هیچ گونه رابطه علت و معلولی وجود ندارد که بفهمیم چرا فارسها به انگور، میگویند انگور، عربها می گویند عنب و ترکها به آن اوزوم می گویند. نه صدای تلفط انگور، نه شکل نوشتن انگور شبیه انگوری که می خوریم، نیست. اما آیا میتوانیم بگوییم که بینشان رابطه دال و مدول وجود ندارد؟
با عرض پوزش از زبانشناسان، بی آنکه تخصصی در این حوزه داشته باشم باید بگویم که:
به جای اینکه بگوییم در گفتن و نوشتن انگور، رابطه ای بین #بیان، #نگارش و #شکل انگور وجود ندارد، باید بگوییم: ما #نمی_دانیم بین این سه، چه رابطهای وجود دارد. بینشان رابطه هست اما این رابطه محو شده است. راز این محوشدگی رابطه نیز در همین استعاره و کنایهها و دیگر آرایهها و تکنیکهای آشنایی زدایی ست که یا تبدیل به عادت زبانی شده اند و یا در فرایند نوسازی زبان شفاهی، ارتباط علت و معمولی اش، قطع یا فراموش شده است.
این فقط یک مثال برای ساده سازی مفهوم بود. منظورم این است که تکنیکهای آشنایی زدایی به همین سادگی، با پیدا کردن بسامد، بی خاصیت میشوند.
تغییر تکنیک از ترکیب سازی به تصویرسازی، یعنی خروج از این آرایههای بیخاصیت شده که حتی گاهی تهوعآور میشوند.
همانطور که میدانید گام اول در بیان، این است که دمدستی ترین واژه ها وترکیبها و تکنیکها را به کار بگیریم. عادتهای آرایه ای همیشه و بی اختیار جزو اولین استخدامهای هر شاعری است. اما شاعر با رد اولین واژه هایی که به ذهنش می رسد، می تواند استخدامهای بهتر وبکرتری را برای همان مفهوم و مضمون جایگزین کند. تصویرسازی به جای استفاده از ترکیب،،یکی از این راههاست.
البته باز هم اینها قانون و ابدی نیست. ممکن است کمتر از یکسال همه این شیوه های تصویرسازی و شعریت بخشیدن به حس واندیشه، تبدیل به کلیشه شود و ممکن است ماندگاری بیشتری داشته باشد. خلاصه اینکه پرهیز از ترکیب و تتابع، یکی از راههای نوسازی تکنیکی و تصویرسازی شعر و خروج از کلیشه ها است. اما این ، همه مساله نیست.
اصل این است که شاعر مجبور است با تکیه بر دانش فنی و پیوست ادبی خود از کلیشه های رایج ماقبل و عصر خود خارج شود.
چه با پا،
چه با تیپا
به قول نظامی:
به که سخن دیر پسند آوری
تا سخن از دست بلند آوری
هر چه در این پرده نشانت دهند
گر نپسندی به از آنت دهند.
#علی_گل_گلاب
#مبانی_سپید
علوم وفنون ادبی
@amirnormohamadi1976
#سپید
خروج از کلیشه با پا و تیپا
این قسمت: ترکیب اضافی و تتابع
#بخش_دوم:
گاهی در مباحث گفته میشود که زبان فلان اثر، امروزی نیست. همین یک حرف ساده، صدای بسیاری را در میآورد که چرا عدهای نورسیده و یک کتاب خوانده، این بازی را با تاریخ 2500 ساله غنی ما می کنند. مگر نمیدانید گذشته ما چه بوده است؟ فاین تذهبون؟
در این باره برای اینکه خیال نوستالوژیستی خودمان را راحت کنیم همین جا با استعانت از خدای متعال عرض میکنم اصلا چیزی به نام #ادبیات_امروز نداریم، هر چیزی که امروز، امروزی ست، به قول #جواد_خیابانی، فردا متعلق به دیروز خواهد شد. کل بحث پرهیز از ترکیبهای اضافی و تتابع در این است که تکنیکهای آشنایی زدایی مستعمل را به کار نبریم. آرایههای آشناییزدایی، پس از اینکه مستعمل میشوند اگر کارکرد خود را از دست ندهند بخشی از زبان خودکار خواهند شد و اگر هم وارد زبان خودکار نشوند به دلیل کثرت استعمال، #خاصیت_حس_آمیزی نخواهند داشت.
همین جا یک نکته جالب بگویم: زبان شناسان می گویند جز استثناها (مثلا ننه و دده و دادا و بابا و ازین دست) هیچ گونه رابطه دال و مدولول بین شکل، نگارش و تلفظ نامها وجود ندارد. مثلا هیچ گونه رابطه علت و معلولی وجود ندارد که بفهمیم چرا فارسها به انگور، میگویند انگور، عربها می گویند عنب و ترکها به آن اوزوم می گویند. نه صدای تلفط انگور، نه شکل نوشتن انگور شبیه انگوری که می خوریم، نیست. اما آیا میتوانیم بگوییم که بینشان رابطه دال و مدول وجود ندارد؟
با عرض پوزش از زبانشناسان، بی آنکه تخصصی در این حوزه داشته باشم باید بگویم که:
به جای اینکه بگوییم در گفتن و نوشتن انگور، رابطه ای بین #بیان، #نگارش و #شکل انگور وجود ندارد، باید بگوییم: ما #نمی_دانیم بین این سه، چه رابطهای وجود دارد. بینشان رابطه هست اما این رابطه محو شده است. راز این محوشدگی رابطه نیز در همین استعاره و کنایهها و دیگر آرایهها و تکنیکهای آشنایی زدایی ست که یا تبدیل به عادت زبانی شده اند و یا در فرایند نوسازی زبان شفاهی، ارتباط علت و معمولی اش، قطع یا فراموش شده است.
این فقط یک مثال برای ساده سازی مفهوم بود. منظورم این است که تکنیکهای آشنایی زدایی به همین سادگی، با پیدا کردن بسامد، بی خاصیت میشوند.
تغییر تکنیک از ترکیب سازی به تصویرسازی، یعنی خروج از این آرایههای بیخاصیت شده که حتی گاهی تهوعآور میشوند.
همانطور که میدانید گام اول در بیان، این است که دمدستی ترین واژه ها وترکیبها و تکنیکها را به کار بگیریم. عادتهای آرایه ای همیشه و بی اختیار جزو اولین استخدامهای هر شاعری است. اما شاعر با رد اولین واژه هایی که به ذهنش می رسد، می تواند استخدامهای بهتر وبکرتری را برای همان مفهوم و مضمون جایگزین کند. تصویرسازی به جای استفاده از ترکیب،،یکی از این راههاست.
البته باز هم اینها قانون و ابدی نیست. ممکن است کمتر از یکسال همه این شیوه های تصویرسازی و شعریت بخشیدن به حس واندیشه، تبدیل به کلیشه شود و ممکن است ماندگاری بیشتری داشته باشد. خلاصه اینکه پرهیز از ترکیب و تتابع، یکی از راههای نوسازی تکنیکی و تصویرسازی شعر و خروج از کلیشه ها است. اما این ، همه مساله نیست.
اصل این است که شاعر مجبور است با تکیه بر دانش فنی و پیوست ادبی خود از کلیشه های رایج ماقبل و عصر خود خارج شود.
چه با پا،
چه با تیپا
به قول نظامی:
به که سخن دیر پسند آوری
تا سخن از دست بلند آوری
هر چه در این پرده نشانت دهند
گر نپسندی به از آنت دهند.
#علی_گل_گلاب
#مبانی_سپید
علوم وفنون ادبی
@amirnormohamadi1976
🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی
#ایجاب : پاسخ، پاسخی، بایستگی
#ایجاز_مخل (مُخِّل): فشردهی کاستار
#ایجاز : فشرده گویی، کوته گرایی
#ایهام : گُمانِش،گمان انگیزی
#بسیط : ساده، نیامیخته، نابرگرفته
#بعید : دور بیگانه
#بیان : روشنساز، روشن کننده، روشنگر
#تا (تاء): ت کشیده
#تا_مربوطه (تاء): ة گرد
#تاکید #تاکیدی : استواری، پافشاری، فشارش، سختار
#تتابع_اضافات : پیاپی شدگی فزودگان، پیواره فزود (پیشنهاد نگارنده)
#تجزیه : واکاوی، واکافت
#تجزیه_و_ترکیب : واکاوی و آمیخت (پیشنهاد نگارنده)
#تجوید : درستخوانی، شمردهخوانی، نیکخوانی
#تحریف : واتگشت، وارون گفت (پیشنهاد نگارنده)
#تخصیص : ویژگی
#ترتیب : آرا، آرایی، دَهناد
#ترتیبی : آرایی، دهنادی، سامانی
#ترخیم (تَرخیم): واتکاهی
#ترکیب : پایهشناسی، بنیانشناسی(پیشنهاد نگارنده)
#التزامی : واداری، بایستگی، شایدی
#تشدید : فشاره
#تصریف : برگردان، بازگردان، چرخش، چرخانش
#تصغیر : خُردی، کوچکی، کوچک نمود، کهاندن
#تعریف : روشن ساخت، روشن کردن، بازنمود (پیشنهاد نگارنده)، شناساندن
#تنازع :پرگاس، درگیری، کشمکش
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ ریشهشناختی زبان پارسی، محمد حسندوست
https://t.me/amirnormohamadi1976
#ایجاب : پاسخ، پاسخی، بایستگی
#ایجاز_مخل (مُخِّل): فشردهی کاستار
#ایجاز : فشرده گویی، کوته گرایی
#ایهام : گُمانِش،گمان انگیزی
#بسیط : ساده، نیامیخته، نابرگرفته
#بعید : دور بیگانه
#بیان : روشنساز، روشن کننده، روشنگر
#تا (تاء): ت کشیده
#تا_مربوطه (تاء): ة گرد
#تاکید #تاکیدی : استواری، پافشاری، فشارش، سختار
#تتابع_اضافات : پیاپی شدگی فزودگان، پیواره فزود (پیشنهاد نگارنده)
#تجزیه : واکاوی، واکافت
#تجزیه_و_ترکیب : واکاوی و آمیخت (پیشنهاد نگارنده)
#تجوید : درستخوانی، شمردهخوانی، نیکخوانی
#تحریف : واتگشت، وارون گفت (پیشنهاد نگارنده)
#تخصیص : ویژگی
#ترتیب : آرا، آرایی، دَهناد
#ترتیبی : آرایی، دهنادی، سامانی
#ترخیم (تَرخیم): واتکاهی
#ترکیب : پایهشناسی، بنیانشناسی(پیشنهاد نگارنده)
#التزامی : واداری، بایستگی، شایدی
#تشدید : فشاره
#تصریف : برگردان، بازگردان، چرخش، چرخانش
#تصغیر : خُردی، کوچکی، کوچک نمود، کهاندن
#تعریف : روشن ساخت، روشن کردن، بازنمود (پیشنهاد نگارنده)، شناساندن
#تنازع :پرگاس، درگیری، کشمکش
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ ریشهشناختی زبان پارسی، محمد حسندوست
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی
#ایجاب : پاسخ، پاسخی، بایستگی
#ایجاز_مخل (مُخِّل): فشردهی کاستار
#ایجاز : فشرده گویی، کوته گرایی
#ایهام : گُمانِش،گمان انگیزی
#بسیط : ساده، نیامیخته، نابرگرفته
#بعید : دور بیگانه
#بیان : روشنساز، روشن کننده، روشنگر
#تا (تاء): ت کشیده
#تا_مربوطه (تاء): ة گرد
#تاکید #تاکیدی : استواری، پافشاری، فشارش، سختار
#تتابع_اضافات : پیاپی شدگی فزودگان، پیواره فزود (پیشنهاد نگارنده)
#تجزیه : واکاوی، واکافت
#تجزیه_و_ترکیب : واکاوی و آمیخت (پیشنهاد نگارنده)
#تجوید : درستخوانی، شمردهخوانی، نیکخوانی
#تحریف : واتگشت، وارون گفت (پیشنهاد نگارنده)
#تخصیص : ویژگی
#ترتیب : آرا، آرایی، دَهناد
#ترتیبی : آرایی، دهنادی، سامانی
#ترخیم (تَرخیم): واتکاهی
#ترکیب : پایهشناسی، بنیانشناسی(پیشنهاد نگارنده)
#التزامی : واداری، بایستگی، شایدی
#تشدید : فشاره
#تصریف : برگردان، بازگردان، چرخش، چرخانش
#تصغیر : خُردی، کوچکی، کوچک نمود، کهاندن
#تعریف : روشن ساخت، روشن کردن، بازنمود (پیشنهاد نگارنده)، شناساندن
#تنازع :پرگاس، درگیری، کشمکش
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ ریشهشناختی زبان پارسی، محمد حسندوست
https://t.me/amirnormohamadi1976
#ایجاب : پاسخ، پاسخی، بایستگی
#ایجاز_مخل (مُخِّل): فشردهی کاستار
#ایجاز : فشرده گویی، کوته گرایی
#ایهام : گُمانِش،گمان انگیزی
#بسیط : ساده، نیامیخته، نابرگرفته
#بعید : دور بیگانه
#بیان : روشنساز، روشن کننده، روشنگر
#تا (تاء): ت کشیده
#تا_مربوطه (تاء): ة گرد
#تاکید #تاکیدی : استواری، پافشاری، فشارش، سختار
#تتابع_اضافات : پیاپی شدگی فزودگان، پیواره فزود (پیشنهاد نگارنده)
#تجزیه : واکاوی، واکافت
#تجزیه_و_ترکیب : واکاوی و آمیخت (پیشنهاد نگارنده)
#تجوید : درستخوانی، شمردهخوانی، نیکخوانی
#تحریف : واتگشت، وارون گفت (پیشنهاد نگارنده)
#تخصیص : ویژگی
#ترتیب : آرا، آرایی، دَهناد
#ترتیبی : آرایی، دهنادی، سامانی
#ترخیم (تَرخیم): واتکاهی
#ترکیب : پایهشناسی، بنیانشناسی(پیشنهاد نگارنده)
#التزامی : واداری، بایستگی، شایدی
#تشدید : فشاره
#تصریف : برگردان، بازگردان، چرخش، چرخانش
#تصغیر : خُردی، کوچکی، کوچک نمود، کهاندن
#تعریف : روشن ساخت، روشن کردن، بازنمود (پیشنهاد نگارنده)، شناساندن
#تنازع :پرگاس، درگیری، کشمکش
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ ریشهشناختی زبان پارسی، محمد حسندوست
https://t.me/amirnormohamadi1976
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
#مبانی
#سپید
خروج از کلیشه با پا و تیپا
این قسمت: ترکیب اضافی و تتابع
#بخش_دوم:
گاهی در مباحث گفته میشود که زبان فلان اثر، امروزی نیست. همین یک حرف ساده، صدای بسیاری را در میآورد که چرا عدهای نورسیده و یک کتاب خوانده، این بازی را با تاریخ 2500 ساله غنی ما می کنند. مگر نمیدانید گذشته ما چه بوده است؟ فاین تذهبون؟
در این باره برای اینکه خیال نوستالوژیستی خودمان را راحت کنیم همین جا با استعانت از خدای متعال عرض میکنم اصلا چیزی به نام #ادبیات_امروز نداریم، هر چیزی که امروز، امروزی ست، به قول #جواد_خیابانی، فردا متعلق به دیروز خواهد شد. کل بحث پرهیز از ترکیبهای اضافی و تتابع در این است که تکنیکهای آشنایی زدایی مستعمل را به کار نبریم. آرایههای آشناییزدایی، پس از اینکه مستعمل میشوند اگر کارکرد خود را از دست ندهند بخشی از زبان خودکار خواهند شد و اگر هم وارد زبان خودکار نشوند به دلیل کثرت استعمال، #خاصیت_حس_آمیزی نخواهند داشت.
همین جا یک نکته جالب بگویم: زبان شناسان می گویند جز استثناها (مثلا ننه و دده و دادا و بابا و ازین دست) هیچ گونه رابطه دال و مدولول بین شکل، نگارش و تلفظ نامها وجود ندارد. مثلا هیچ گونه رابطه علت و معلولی وجود ندارد که بفهمیم چرا فارسها به انگور، میگویند انگور، عربها می گویند عنب و ترکها به آن اوزوم می گویند. نه صدای تلفط انگور، نه شکل نوشتن انگور شبیه انگوری که می خوریم، نیست. اما آیا میتوانیم بگوییم که بینشان رابطه دال و مدول وجود ندارد؟
با عرض پوزش از زبانشناسان، بی آنکه تخصصی در این حوزه داشته باشم باید بگویم که:
به جای اینکه بگوییم در گفتن و نوشتن انگور، رابطه ای بین #بیان، #نگارش و #شکل انگور وجود ندارد، باید بگوییم: ما #نمی_دانیم بین این سه، چه رابطهای وجود دارد. بینشان رابطه هست اما این رابطه محو شده است. راز این محوشدگی رابطه نیز در همین استعاره و کنایهها و دیگر آرایهها و تکنیکهای آشنایی زدایی ست که یا تبدیل به عادت زبانی شده اند و یا در فرایند نوسازی زبان شفاهی، ارتباط علت و معمولی اش، قطع یا فراموش شده است.
این فقط یک مثال برای ساده سازی مفهوم بود. منظورم این است که تکنیکهای آشنایی زدایی به همین سادگی، با پیدا کردن بسامد، بی خاصیت میشوند.
تغییر تکنیک از ترکیب سازی به تصویرسازی، یعنی خروج از این آرایههای بیخاصیت شده که حتی گاهی تهوعآور میشوند.
همانطور که میدانید گام اول در بیان، این است که دمدستی ترین واژه ها وترکیبها و تکنیکها را به کار بگیریم. عادتهای آرایه ای همیشه و بی اختیار جزو اولین استخدامهای هر شاعری است. اما شاعر با رد اولین واژه هایی که به ذهنش می رسد، می تواند استخدامهای بهتر وبکرتری را برای همان مفهوم و مضمون جایگزین کند. تصویرسازی به جای استفاده از ترکیب،،یکی از این راههاست.
البته باز هم اینها قانون و ابدی نیست. ممکن است کمتر از یکسال همه این شیوه های تصویرسازی و شعریت بخشیدن به حس واندیشه، تبدیل به کلیشه شود و ممکن است ماندگاری بیشتری داشته باشد. خلاصه اینکه پرهیز از ترکیب و تتابع، یکی از راههای نوسازی تکنیکی و تصویرسازی شعر و خروج از کلیشه ها است. اما این ، همه مساله نیست.
اصل این است که شاعر مجبور است با تکیه بر دانش فنی و پیوست ادبی خود از کلیشه های رایج ماقبل و عصر خود خارج شود.
چه با پا،
چه با تیپا
به قول نظامی:
به که سخن دیر پسند آوری
تا سخن از دست بلند آوری
هر چه در این پرده نشانت دهند
گر نپسندی به از آنت دهند.
#علی_گل_گلاب
#مبانی_سپید
علوم وفنون ادبی
@amirnormohamadi1976
#سپید
خروج از کلیشه با پا و تیپا
این قسمت: ترکیب اضافی و تتابع
#بخش_دوم:
گاهی در مباحث گفته میشود که زبان فلان اثر، امروزی نیست. همین یک حرف ساده، صدای بسیاری را در میآورد که چرا عدهای نورسیده و یک کتاب خوانده، این بازی را با تاریخ 2500 ساله غنی ما می کنند. مگر نمیدانید گذشته ما چه بوده است؟ فاین تذهبون؟
در این باره برای اینکه خیال نوستالوژیستی خودمان را راحت کنیم همین جا با استعانت از خدای متعال عرض میکنم اصلا چیزی به نام #ادبیات_امروز نداریم، هر چیزی که امروز، امروزی ست، به قول #جواد_خیابانی، فردا متعلق به دیروز خواهد شد. کل بحث پرهیز از ترکیبهای اضافی و تتابع در این است که تکنیکهای آشنایی زدایی مستعمل را به کار نبریم. آرایههای آشناییزدایی، پس از اینکه مستعمل میشوند اگر کارکرد خود را از دست ندهند بخشی از زبان خودکار خواهند شد و اگر هم وارد زبان خودکار نشوند به دلیل کثرت استعمال، #خاصیت_حس_آمیزی نخواهند داشت.
همین جا یک نکته جالب بگویم: زبان شناسان می گویند جز استثناها (مثلا ننه و دده و دادا و بابا و ازین دست) هیچ گونه رابطه دال و مدولول بین شکل، نگارش و تلفظ نامها وجود ندارد. مثلا هیچ گونه رابطه علت و معلولی وجود ندارد که بفهمیم چرا فارسها به انگور، میگویند انگور، عربها می گویند عنب و ترکها به آن اوزوم می گویند. نه صدای تلفط انگور، نه شکل نوشتن انگور شبیه انگوری که می خوریم، نیست. اما آیا میتوانیم بگوییم که بینشان رابطه دال و مدول وجود ندارد؟
با عرض پوزش از زبانشناسان، بی آنکه تخصصی در این حوزه داشته باشم باید بگویم که:
به جای اینکه بگوییم در گفتن و نوشتن انگور، رابطه ای بین #بیان، #نگارش و #شکل انگور وجود ندارد، باید بگوییم: ما #نمی_دانیم بین این سه، چه رابطهای وجود دارد. بینشان رابطه هست اما این رابطه محو شده است. راز این محوشدگی رابطه نیز در همین استعاره و کنایهها و دیگر آرایهها و تکنیکهای آشنایی زدایی ست که یا تبدیل به عادت زبانی شده اند و یا در فرایند نوسازی زبان شفاهی، ارتباط علت و معمولی اش، قطع یا فراموش شده است.
این فقط یک مثال برای ساده سازی مفهوم بود. منظورم این است که تکنیکهای آشنایی زدایی به همین سادگی، با پیدا کردن بسامد، بی خاصیت میشوند.
تغییر تکنیک از ترکیب سازی به تصویرسازی، یعنی خروج از این آرایههای بیخاصیت شده که حتی گاهی تهوعآور میشوند.
همانطور که میدانید گام اول در بیان، این است که دمدستی ترین واژه ها وترکیبها و تکنیکها را به کار بگیریم. عادتهای آرایه ای همیشه و بی اختیار جزو اولین استخدامهای هر شاعری است. اما شاعر با رد اولین واژه هایی که به ذهنش می رسد، می تواند استخدامهای بهتر وبکرتری را برای همان مفهوم و مضمون جایگزین کند. تصویرسازی به جای استفاده از ترکیب،،یکی از این راههاست.
البته باز هم اینها قانون و ابدی نیست. ممکن است کمتر از یکسال همه این شیوه های تصویرسازی و شعریت بخشیدن به حس واندیشه، تبدیل به کلیشه شود و ممکن است ماندگاری بیشتری داشته باشد. خلاصه اینکه پرهیز از ترکیب و تتابع، یکی از راههای نوسازی تکنیکی و تصویرسازی شعر و خروج از کلیشه ها است. اما این ، همه مساله نیست.
اصل این است که شاعر مجبور است با تکیه بر دانش فنی و پیوست ادبی خود از کلیشه های رایج ماقبل و عصر خود خارج شود.
چه با پا،
چه با تیپا
به قول نظامی:
به که سخن دیر پسند آوری
تا سخن از دست بلند آوری
هر چه در این پرده نشانت دهند
گر نپسندی به از آنت دهند.
#علی_گل_گلاب
#مبانی_سپید
علوم وفنون ادبی
@amirnormohamadi1976