Qazal 119 Hafez
Modares Zadeh
فایل صوتی غزل شماره ۱۱۹
با صدای مهربانو مدرس زاده
با صدای مهربانو مدرس زاده
Audio
فایل صوتی غزل شماره ۱۱۹
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی
Audio
غزل شماره ۱۱۹ حضرت حافظ
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
به روایت:فاطمه زندی
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
به روایت:فاطمه زندی
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۶ آبان زادروز شمس لنگرودی
(زاده ۲۶ آبان ۱۳۲۹ لنگرود) شاعر و پژوهشگر
او دوره دانشگاه را در رشت گذراند و سرودن شعر را از دهه ۱۳۵۰ آغاز کرد و نخستین دفتر شعرش با نام «رفتار تشنگی» در سال ۱۳۵۵ منتشر شد. وی پس از انتشار مجموعههای «خاکستر و بانو و «جشن ناپیدا» در اواسط دهه ۱۳۶۰ به شهرت رسید.
در سالهای پرتب و تاب دهه ۱۳۶۰ از او چهار مجموعه شعر منتشر شد؛ سپس حدود ۱۰ سال را با سکوت در شعر گذراند و سرانجام در سال ۱۳۷۹ مجموعه شعر «نتهایی برای بلبل چوبی» را عرضه کرد.
این شاعر در دهه ۱۳۸۰ «سالهای سکوت و کمکاری» را جبران کرد و در این سالها هشت مجموعه شعر از او منتشر شد که برخی از آنها عبارتند از: «پنجاه و سه ترانه عاشقانه» «رسمکردن دستهای تو» و «شب، نقاب عمومی است».
وی که زمانی در دانشگاه، تاریخ هنر درس میداد، کتابی با نام رباعی محبوب من منتشر کرده که مجموعهای از بهترین رباعیات از رودکی تا نیما به شمار میآید.
وی در سال ۱۳۸۹ در فیلم فلامینگو شماره ۱۳ به کارگردانی حمیدرضا علیقلیان در نقش یک شاعر ظاهر شد و پس از آن در سال ۱۳۹۳ در فیلم سینمایی احتمال باران اسیدی به کارگردانی بهتاش صناعیها، دوباره به ایفای نقش پرداخت.
در سال ۱۳۹۴ در فیلم سینمایی پنج تا پنج در نقش یک قاضی بازنشسته ظاهر شد که نقش مقابلش را رضا کیانیان ایفا میکرد.
فیلم «تمرینی برای اجرا» آخرین ساخته محمدعلی سجادی که وی هم در آن به ایفای نقش پرداخته است در آبانماه ۱۳۹۵ در گروه سینماهای هنر و تجربه اکران شد.
او پس از سالها شاعری در سال ۱۳۹۰ اولین ترانهاش به نام «در شب» را با آهنگسازی کامران رسولزاده خوانده است.
برخی از آثار:
رفتار تشنگی
در مهتابی دنیا، نشرچشمه
خاکستر و بانو، نشرچشمه
جشن ناپیدا، نشرچشمه
قصیده لبخند چاک چاک، نشرمرکز
نتهایی برای بلبل چوبی، نشرسالی
پنجاه و سه ترانه عاشقانه، انتشارات آهنگ دیگر
باغبان جهنم، انتشارات آهنگ دیگر
ملاح خیابانها، انتشارات آهنگ دیگر
توفانی پنهان شده در نسیم گزیده شعرها با مقدمه و انتخاب بهاءالدین مرشدی، نشرچشمه
مجموعه اشعار، انتشارات نگاه
هیچکس از فردایش با من سخن نگفت، گزیده شعرها با انتخاب و مقدمه آزاده کاظمی
۲۲ مرثیه در تیر ماه؛ شامل اشعاری مرتبط با رویدادهای پس از انتخابات ۱۳۸۸
مرا ببخش خیابان بلندم، گزیده شعرها با انتخاب غلامرضا بروسان
لب خوانیهای قزلآلای من، انتشارات آهنگ دیگر
رسم کردن دستهای تو، انتشارات آهنگ دیگر
میمیرم به جرم آن که هنوز زنده بودم، نشرچشمه
چوپانی سایهها، گزیده شعرها با انتخاب کریم رجبزاده
شب نقاب عمومی است، انتشارات نگاه
رمان:
رژه بر خاک پوک
آنها که به خانه من آمدند
تحقیق:
تاریخ تحلیلی شعرنو، چهارجلدی
گردباد شور جنون
مکتب بازگشت
از جان گذشته به مقصود میرسد
رباعی محبوب من
روزی که برف سرخ ببارد
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#شمس_لنگرودی
۲۶ آبان زادروز شمس لنگرودی
(زاده ۲۶ آبان ۱۳۲۹ لنگرود) شاعر و پژوهشگر
او دوره دانشگاه را در رشت گذراند و سرودن شعر را از دهه ۱۳۵۰ آغاز کرد و نخستین دفتر شعرش با نام «رفتار تشنگی» در سال ۱۳۵۵ منتشر شد. وی پس از انتشار مجموعههای «خاکستر و بانو و «جشن ناپیدا» در اواسط دهه ۱۳۶۰ به شهرت رسید.
در سالهای پرتب و تاب دهه ۱۳۶۰ از او چهار مجموعه شعر منتشر شد؛ سپس حدود ۱۰ سال را با سکوت در شعر گذراند و سرانجام در سال ۱۳۷۹ مجموعه شعر «نتهایی برای بلبل چوبی» را عرضه کرد.
این شاعر در دهه ۱۳۸۰ «سالهای سکوت و کمکاری» را جبران کرد و در این سالها هشت مجموعه شعر از او منتشر شد که برخی از آنها عبارتند از: «پنجاه و سه ترانه عاشقانه» «رسمکردن دستهای تو» و «شب، نقاب عمومی است».
وی که زمانی در دانشگاه، تاریخ هنر درس میداد، کتابی با نام رباعی محبوب من منتشر کرده که مجموعهای از بهترین رباعیات از رودکی تا نیما به شمار میآید.
وی در سال ۱۳۸۹ در فیلم فلامینگو شماره ۱۳ به کارگردانی حمیدرضا علیقلیان در نقش یک شاعر ظاهر شد و پس از آن در سال ۱۳۹۳ در فیلم سینمایی احتمال باران اسیدی به کارگردانی بهتاش صناعیها، دوباره به ایفای نقش پرداخت.
در سال ۱۳۹۴ در فیلم سینمایی پنج تا پنج در نقش یک قاضی بازنشسته ظاهر شد که نقش مقابلش را رضا کیانیان ایفا میکرد.
فیلم «تمرینی برای اجرا» آخرین ساخته محمدعلی سجادی که وی هم در آن به ایفای نقش پرداخته است در آبانماه ۱۳۹۵ در گروه سینماهای هنر و تجربه اکران شد.
او پس از سالها شاعری در سال ۱۳۹۰ اولین ترانهاش به نام «در شب» را با آهنگسازی کامران رسولزاده خوانده است.
برخی از آثار:
رفتار تشنگی
در مهتابی دنیا، نشرچشمه
خاکستر و بانو، نشرچشمه
جشن ناپیدا، نشرچشمه
قصیده لبخند چاک چاک، نشرمرکز
نتهایی برای بلبل چوبی، نشرسالی
پنجاه و سه ترانه عاشقانه، انتشارات آهنگ دیگر
باغبان جهنم، انتشارات آهنگ دیگر
ملاح خیابانها، انتشارات آهنگ دیگر
توفانی پنهان شده در نسیم گزیده شعرها با مقدمه و انتخاب بهاءالدین مرشدی، نشرچشمه
مجموعه اشعار، انتشارات نگاه
هیچکس از فردایش با من سخن نگفت، گزیده شعرها با انتخاب و مقدمه آزاده کاظمی
۲۲ مرثیه در تیر ماه؛ شامل اشعاری مرتبط با رویدادهای پس از انتخابات ۱۳۸۸
مرا ببخش خیابان بلندم، گزیده شعرها با انتخاب غلامرضا بروسان
لب خوانیهای قزلآلای من، انتشارات آهنگ دیگر
رسم کردن دستهای تو، انتشارات آهنگ دیگر
میمیرم به جرم آن که هنوز زنده بودم، نشرچشمه
چوپانی سایهها، گزیده شعرها با انتخاب کریم رجبزاده
شب نقاب عمومی است، انتشارات نگاه
رمان:
رژه بر خاک پوک
آنها که به خانه من آمدند
تحقیق:
تاریخ تحلیلی شعرنو، چهارجلدی
گردباد شور جنون
مکتب بازگشت
از جان گذشته به مقصود میرسد
رباعی محبوب من
روزی که برف سرخ ببارد
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#شمس_لنگرودی
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۶ آبان زادروز منصور اعظمیکیا
(زاده ۲۶ آبان ۱۳۳۸ اصفهان) خواننده، ردیفدان و مدرس آواز
او پس از پایان تحصیلات متوسطه، به آواز پرداخت و مدت ده سال نزد استاد علیاصغر شاهزیدی، آموزش دید. سپس نزد دکتر حسین عمومی، از راهنماییهای ایشان بهره برد و نیز از استاد محمد طاهرپور و دیگر بزرگان آواز اصفهان بهرهمند شد. همچنین به یادگیری و شنیدن آثار صوتی پرداخت و با جدیت به پژوهش در آواز ایرانی پرداخت.
آثار:
کتاب "راه و رسم منزلها" چاپ اول ۱۳۷۷ انتشارات سوره مهر حوزه هنری تهران، چاپ دوم و سوم ۱۳۸۴ و ۱۳۹۴ انتشارات هفت هنر سپاهان حوزه هنری.
کتاب "شیوههای راه گردانی" که شامل مرکبخوانی و مرکبنوازی از طریق تشابه ملودیک گوشه است؛ جلد یک و دو انتشارات هفت هنر سپاهان حوزه هنری اصفهان، ۱۳۸۳.
کتاب "آموزش تحلیل تصنیفخوانی" که روش نوین ابداعی جهت آسانی و فراگیری تکنیک و ریتم شناسی است. انتشارات سوره مهر، حوزه هنری، تهران ۱۳۸۸.
کتاب "موسیقی اصفهان در گذر زمان" که بررسی سه واژه مکتب، شیوه و سبک است. انتشارات حوزه هنری اصفهان ۱۳۹۲.
ضبط و اجرای ردیف آوازی موسیقی دستگاهی ایران با روش تحلیلی در آلبوم کرشمه، انتشارات کمیسیون ملی یونسکو ۱۴۰۰.
مسئولیتها:
نایب رئیس انجمن موسیقی اصفهان سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۷.
مدرس حوزه هنری اصفهان از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۹.
عضو شورای باز شنوایی آثار صوتی ادارهکل فرهنگ و ارشاد استان اصفهان.
عضو شورای عالی آموزش موسیقی حوزه هنری اصفهان.
مدرس آواز در هنرستان هنرهای زیبای پسران اصفهان.
موسس نخستین مدرسه تخصصی آواز ایرانی در اصفهان ۱۳۹۵.
عضو شورایعالی تخصصی موسیقی سازمان تفریحی هنری شهرداری اصفهان از سال ۱۴۰۰.
وی تدریس آواز در سطح گسترده، با آموزش شاگردان متعدد را بهعهده دارد؛ حتی از دیگر شهرها هم شاگردانی را میپذیرد.
او دقائق و ظرائف خاص هنر آواز مکتب اصفهان را با دقت بسیار بالا به هنر آموزان انتقال میدهد؛ بهویژه در مورد ادای درست شعرخوانی و آموزش معنی اشعار، دقت زیادی دارد؛ آنچنان که هنر تدریس و اطلاعات آوازی ایشان به عنوان مرجع در تداوم تاریخی استادان بزرگ آواز ایرانی قرار دارد.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#منصور_اعظمی_کیا
۲۶ آبان زادروز منصور اعظمیکیا
(زاده ۲۶ آبان ۱۳۳۸ اصفهان) خواننده، ردیفدان و مدرس آواز
او پس از پایان تحصیلات متوسطه، به آواز پرداخت و مدت ده سال نزد استاد علیاصغر شاهزیدی، آموزش دید. سپس نزد دکتر حسین عمومی، از راهنماییهای ایشان بهره برد و نیز از استاد محمد طاهرپور و دیگر بزرگان آواز اصفهان بهرهمند شد. همچنین به یادگیری و شنیدن آثار صوتی پرداخت و با جدیت به پژوهش در آواز ایرانی پرداخت.
آثار:
کتاب "راه و رسم منزلها" چاپ اول ۱۳۷۷ انتشارات سوره مهر حوزه هنری تهران، چاپ دوم و سوم ۱۳۸۴ و ۱۳۹۴ انتشارات هفت هنر سپاهان حوزه هنری.
کتاب "شیوههای راه گردانی" که شامل مرکبخوانی و مرکبنوازی از طریق تشابه ملودیک گوشه است؛ جلد یک و دو انتشارات هفت هنر سپاهان حوزه هنری اصفهان، ۱۳۸۳.
کتاب "آموزش تحلیل تصنیفخوانی" که روش نوین ابداعی جهت آسانی و فراگیری تکنیک و ریتم شناسی است. انتشارات سوره مهر، حوزه هنری، تهران ۱۳۸۸.
کتاب "موسیقی اصفهان در گذر زمان" که بررسی سه واژه مکتب، شیوه و سبک است. انتشارات حوزه هنری اصفهان ۱۳۹۲.
ضبط و اجرای ردیف آوازی موسیقی دستگاهی ایران با روش تحلیلی در آلبوم کرشمه، انتشارات کمیسیون ملی یونسکو ۱۴۰۰.
مسئولیتها:
نایب رئیس انجمن موسیقی اصفهان سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۷.
مدرس حوزه هنری اصفهان از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۹.
عضو شورای باز شنوایی آثار صوتی ادارهکل فرهنگ و ارشاد استان اصفهان.
عضو شورای عالی آموزش موسیقی حوزه هنری اصفهان.
مدرس آواز در هنرستان هنرهای زیبای پسران اصفهان.
موسس نخستین مدرسه تخصصی آواز ایرانی در اصفهان ۱۳۹۵.
عضو شورایعالی تخصصی موسیقی سازمان تفریحی هنری شهرداری اصفهان از سال ۱۴۰۰.
وی تدریس آواز در سطح گسترده، با آموزش شاگردان متعدد را بهعهده دارد؛ حتی از دیگر شهرها هم شاگردانی را میپذیرد.
او دقائق و ظرائف خاص هنر آواز مکتب اصفهان را با دقت بسیار بالا به هنر آموزان انتقال میدهد؛ بهویژه در مورد ادای درست شعرخوانی و آموزش معنی اشعار، دقت زیادی دارد؛ آنچنان که هنر تدریس و اطلاعات آوازی ایشان به عنوان مرجع در تداوم تاریخی استادان بزرگ آواز ایرانی قرار دارد.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#منصور_اعظمی_کیا
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۶ آبان زادروز همایون کاتوزیان
(زاده ۲۶ آبان ۱۳۲۱ تهران) اقتصاددان، تاریخنگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی
او را در ایران به نام همایون کاتوزیان و در خارج از ایران به نام هما کاتوزیان نیز میشناسند، زمینه تحقیق مورد علاقه او مسائل مربوط به ایران است. تحصیلات رسمی دانشگاهی کاتوزیان در اقتصاد و جامعهشناسی است. وی به طور همزمان مطالعاتش را در زمینه تاریخ و ادبیات ایران تا سطح پیشرفته آکادمیک ادامه دادهاست و نتایج این مطالعات را میتوان در تنوع آثار چاپ شده او دید. تاکنون بیش از هفت کتاب در زمینه تاریخ و ادبیات ایران به زبان انگلیسی به چاپ رسانده است.
وی پس از فراغت از تحصیل در دبیرستان البرز و گذراندن یک سال در دانشگاه تهران، برای خواندن رشته اقتصاد به انگلستان رفت و در سال ۱۹۶۷ از دانشگاه بیرمنگام لیسانس گرفت. در سال ۱۹۶۸ فوق لیسانس از دانشگاه لندن و در سال ۱۹۸۴ دکترایش را از دانشگاه کنت در کانتربری گرفت. در سالهای بین ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۶ در انگلستان، ایران، کانادا و ایالات متحده اقتصاد، درس داد. او در حال حاضر Research Fellow (پژوهشگر پسا دکترا/دستیار آموزشی) در کالج سنت آنتونی، و عضو هیئت علمی مؤسسه شرقشناسی دانشگاه آکسفورد است.
کتابها به فارسی:
تجارت بینالملل (نشر دانشگاه تهران ۱۳۵۳)
آموزش عالی و دانشگاههای امروز (انتشارات دانشگاه شیراز ۱۳۵۳)
آدام اسمیت و ثروت ملل (انتشارات امیرکبیر ۱۳۵۸)
خاطرات سیاسی خلیل ملکی (انتشارات رواق ۱۳۶۰)
مقالاتی درباره خاطرات خلیل ملکی (شرکت انتشار ۱۳۷۰)
اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی (نشرمرکز ۱۳۷۲)
استبداد، دموکراسی و نهضت ملی (نشرمرکز ۱۳۷۲)
صادق هدایت و مرگ نویسنده، ترجمه فیروزه مهاجر (نشرمرکز ۱۳۷۲)
صادق هدایت، زندگی و افسانه یک نویسنده ایرانی (طرحنو ۱۳۷۲)
مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ترجمه فرزانه طاهری (نشرمرکز ۱۳۷۳)
نقدی بر بوف کور هدایت (نشرمرکز ۱۳۷۳)
ایدئولوژی و روش در اقتصاد (نشرمرکز ۱۳۷۴)
چهارده مقاله در ادبیات، اجتماع، فلسفه و اقتصاد (نشرمرکز ۱۳۷۴)
برخورد عقاید و آرای ملکی (ویرایش، با همکاری: امیر پیشداد) (نشر مرکز ۱۳۷۴)
نه مقاله در جامعهشناسی تاریخی ایران (نشرمرکز ۱۳۷۷)
دولت و جامعه در ایران، سقوط قاجار و استقرار پهلوی (نشرمرکز ۱۳۷۹)
هشت مقاله در تاریخ و ادب معاصر (نشرمرکز ۱۳۸۰)
تضاد دولت و ملت: نظریه تاریخ و سیاست در ایران، ترجمه مرتضی طیب (نشرنی ۱۳۸۱)
نامههای خلیل ملکی (نشرمرکز ۱۳۸۲)
جمالزاده و ادبیات او (نشرشهاب ۱۳۸۲)
نه مقاله درباره جامعهشناسی تاریخی ایران: نفت و توسعه اقتصادی، ترجمه علیرضا طیب
سعدی، شاعر عشق و زندگی (نشرمرکز ۱۳۸۵)
جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی
ایرانیان، ترجمه: دکتر حسین شهیدی (نشرمرکز ۱۳۹۱)
ایران، جامعه کوتاه مدت و ۳ مقاله دیگر، ترجمه عبداله کوثری (نشرنی ۱۳۹۰)
و همچنین کتابهای زیادی به زبان انگلیسی دارد.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#همایون_کاتوزیان
۲۶ آبان زادروز همایون کاتوزیان
(زاده ۲۶ آبان ۱۳۲۱ تهران) اقتصاددان، تاریخنگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی
او را در ایران به نام همایون کاتوزیان و در خارج از ایران به نام هما کاتوزیان نیز میشناسند، زمینه تحقیق مورد علاقه او مسائل مربوط به ایران است. تحصیلات رسمی دانشگاهی کاتوزیان در اقتصاد و جامعهشناسی است. وی به طور همزمان مطالعاتش را در زمینه تاریخ و ادبیات ایران تا سطح پیشرفته آکادمیک ادامه دادهاست و نتایج این مطالعات را میتوان در تنوع آثار چاپ شده او دید. تاکنون بیش از هفت کتاب در زمینه تاریخ و ادبیات ایران به زبان انگلیسی به چاپ رسانده است.
وی پس از فراغت از تحصیل در دبیرستان البرز و گذراندن یک سال در دانشگاه تهران، برای خواندن رشته اقتصاد به انگلستان رفت و در سال ۱۹۶۷ از دانشگاه بیرمنگام لیسانس گرفت. در سال ۱۹۶۸ فوق لیسانس از دانشگاه لندن و در سال ۱۹۸۴ دکترایش را از دانشگاه کنت در کانتربری گرفت. در سالهای بین ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۶ در انگلستان، ایران، کانادا و ایالات متحده اقتصاد، درس داد. او در حال حاضر Research Fellow (پژوهشگر پسا دکترا/دستیار آموزشی) در کالج سنت آنتونی، و عضو هیئت علمی مؤسسه شرقشناسی دانشگاه آکسفورد است.
کتابها به فارسی:
تجارت بینالملل (نشر دانشگاه تهران ۱۳۵۳)
آموزش عالی و دانشگاههای امروز (انتشارات دانشگاه شیراز ۱۳۵۳)
آدام اسمیت و ثروت ملل (انتشارات امیرکبیر ۱۳۵۸)
خاطرات سیاسی خلیل ملکی (انتشارات رواق ۱۳۶۰)
مقالاتی درباره خاطرات خلیل ملکی (شرکت انتشار ۱۳۷۰)
اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی (نشرمرکز ۱۳۷۲)
استبداد، دموکراسی و نهضت ملی (نشرمرکز ۱۳۷۲)
صادق هدایت و مرگ نویسنده، ترجمه فیروزه مهاجر (نشرمرکز ۱۳۷۲)
صادق هدایت، زندگی و افسانه یک نویسنده ایرانی (طرحنو ۱۳۷۲)
مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ترجمه فرزانه طاهری (نشرمرکز ۱۳۷۳)
نقدی بر بوف کور هدایت (نشرمرکز ۱۳۷۳)
ایدئولوژی و روش در اقتصاد (نشرمرکز ۱۳۷۴)
چهارده مقاله در ادبیات، اجتماع، فلسفه و اقتصاد (نشرمرکز ۱۳۷۴)
برخورد عقاید و آرای ملکی (ویرایش، با همکاری: امیر پیشداد) (نشر مرکز ۱۳۷۴)
نه مقاله در جامعهشناسی تاریخی ایران (نشرمرکز ۱۳۷۷)
دولت و جامعه در ایران، سقوط قاجار و استقرار پهلوی (نشرمرکز ۱۳۷۹)
هشت مقاله در تاریخ و ادب معاصر (نشرمرکز ۱۳۸۰)
تضاد دولت و ملت: نظریه تاریخ و سیاست در ایران، ترجمه مرتضی طیب (نشرنی ۱۳۸۱)
نامههای خلیل ملکی (نشرمرکز ۱۳۸۲)
جمالزاده و ادبیات او (نشرشهاب ۱۳۸۲)
نه مقاله درباره جامعهشناسی تاریخی ایران: نفت و توسعه اقتصادی، ترجمه علیرضا طیب
سعدی، شاعر عشق و زندگی (نشرمرکز ۱۳۸۵)
جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی
ایرانیان، ترجمه: دکتر حسین شهیدی (نشرمرکز ۱۳۹۱)
ایران، جامعه کوتاه مدت و ۳ مقاله دیگر، ترجمه عبداله کوثری (نشرنی ۱۳۹۰)
و همچنین کتابهای زیادی به زبان انگلیسی دارد.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#همایون_کاتوزیان
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۲۶ آبان زادروز توفیق سبحانی
(زاده ۲۶ آبان ۱۳۱۷ تبریز) استاد زبان و ادبیات فارسی
او رشته زبان و ادبیات فارسی را در دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز و لیسانس دبیری را در دانشگاه تهران گذراند. عنوان رساله دوره لیسانس وی تاثیر حافظ از سعدی و عراقی بود.
در سال ۱۳۴۸ به ترکیه رفت و با شرکت در امتحان ورودی دوره دکتری دانشگاه استانبول در رشته عربی و فارسی آن دانشگاه پذیرفته شد و در سال ۱۹۷۴ میلادی به دریافت درجه دکتری نایل آمد. وی نایب رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بود و در دانشگاهها نیز به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول است.
فعالیت دانشگاهی:
وی در زمان تحصیل از وجود استادان: احمد ترجانیزاده، حسن قاضیطباطبایی، دکتر جعفر محجوب و دکتر محمود صناعی بهره گرفت. در ترکیه در دانشگاه استانبول از وجود استاد عبدالباقی گولپینارلی بهره برد.
دانشجویان و دانش پژوهان از تدریس او در دانشگاههای تبریز، دانشگاه دهلی (۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶) و دانشگاه پیام نور بهره بردهاند.
جوایز :
کتاب «مولانا جلالالدین، زندگانی، فلسفه، آثار گزیدهای از آنها» ترجمه توفیق سبحانی، از طرف وزارت ارشاد بهعنوان کتاب سال برگزیده شد.
آثار :
کتابها
فهرستهای تجاربالسلف هندوشاه نخجوانی
فهرست کتب خطی فارسی دانشگاه دهلی
حارث بناسد محاسبی و کتاب القصد او
نگاهی به تاریخ ادب فارسی در هند
ترجمه شرح مثنوی شریف
رهآوردهای سفر (دهلی)
ترجمهها:
تصحیح تذکره انجمن خاقان، اثر فاضل خان گروسی
فهرست نسخههای خطی فارسی کتابخانه بروسه
سیرت شیخ کبیر ابوعبداله ابن خفیف شیرازی
مجالس سبعه "هفت خطابه" مثنوی معنوی
فتوت در کشورهای اسلامی و مآخذ آن
تصوف در یکصد پرسش و پاسخ
نقد شعر العجم شبلی نعمانی
الهائم الخائف من لومة اللائم
زندگینامه مولانا جلالالدین
ملامتیه و ملامتیان
مولویّه بعد از مولانا
مقالات:
حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه
درباره قلندرنامه خطیب فارسی
بهاء ولد، زندگی و عرفان او
زبان گویندگان آذربایجان
سماع
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#توفیق_سبحانی
۲۶ آبان زادروز توفیق سبحانی
(زاده ۲۶ آبان ۱۳۱۷ تبریز) استاد زبان و ادبیات فارسی
او رشته زبان و ادبیات فارسی را در دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز و لیسانس دبیری را در دانشگاه تهران گذراند. عنوان رساله دوره لیسانس وی تاثیر حافظ از سعدی و عراقی بود.
در سال ۱۳۴۸ به ترکیه رفت و با شرکت در امتحان ورودی دوره دکتری دانشگاه استانبول در رشته عربی و فارسی آن دانشگاه پذیرفته شد و در سال ۱۹۷۴ میلادی به دریافت درجه دکتری نایل آمد. وی نایب رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بود و در دانشگاهها نیز به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول است.
فعالیت دانشگاهی:
وی در زمان تحصیل از وجود استادان: احمد ترجانیزاده، حسن قاضیطباطبایی، دکتر جعفر محجوب و دکتر محمود صناعی بهره گرفت. در ترکیه در دانشگاه استانبول از وجود استاد عبدالباقی گولپینارلی بهره برد.
دانشجویان و دانش پژوهان از تدریس او در دانشگاههای تبریز، دانشگاه دهلی (۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶) و دانشگاه پیام نور بهره بردهاند.
جوایز :
کتاب «مولانا جلالالدین، زندگانی، فلسفه، آثار گزیدهای از آنها» ترجمه توفیق سبحانی، از طرف وزارت ارشاد بهعنوان کتاب سال برگزیده شد.
آثار :
کتابها
فهرستهای تجاربالسلف هندوشاه نخجوانی
فهرست کتب خطی فارسی دانشگاه دهلی
حارث بناسد محاسبی و کتاب القصد او
نگاهی به تاریخ ادب فارسی در هند
ترجمه شرح مثنوی شریف
رهآوردهای سفر (دهلی)
ترجمهها:
تصحیح تذکره انجمن خاقان، اثر فاضل خان گروسی
فهرست نسخههای خطی فارسی کتابخانه بروسه
سیرت شیخ کبیر ابوعبداله ابن خفیف شیرازی
مجالس سبعه "هفت خطابه" مثنوی معنوی
فتوت در کشورهای اسلامی و مآخذ آن
تصوف در یکصد پرسش و پاسخ
نقد شعر العجم شبلی نعمانی
الهائم الخائف من لومة اللائم
زندگینامه مولانا جلالالدین
ملامتیه و ملامتیان
مولویّه بعد از مولانا
مقالات:
حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه
درباره قلندرنامه خطیب فارسی
بهاء ولد، زندگی و عرفان او
زبان گویندگان آذربایجان
سماع
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#توفیق_سبحانی
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️
۲۶ آبان سالروز درگذشت رحیم معینیِکرمانشاهی
(زاده ۱۵ بهمن ۱۳۰۱ کرمانشاه -- درگذشته ۲۶ آبان ۱۳۹۴ تهران) نقاش، نویسنده، شاعر و ترانهسُرا
او در خاندانی سرشناس زاده شد. پدرش کریم خان معینی، سالار معظم کرمانشاهی، حاکم اصطهباناتِ فارس و مادرش از خاندانی کازرونیالاصل و داییاش صباح کازرونی معروف به "معتمدالتجار" از دانشمندان آن دوران بود که مدتها ریاست اداره معارفِ شهرهای اهواز، کاشان و قم را برعهده داشت و روزنامه"صباح"را در کرمانشاه منتشر میکرد.
نیای وی، حسینخانِ معینالرعایا، از سران انقلاب مشروطیت در غرب کشور بود که در همین راه کشته شد.
او با چنین پیشینهای زندگی عادیاش را آغاز کرد و در كرمانشاه مشغول تحصیل شد.
در دبستان و دبیرستان نامش به عنوان نقاشی چیرهدست بر سرِ زبانها افتاد و همواره از دروس ریاضی و فیزیك دوری میجست و به کتابهای ادبی و تاریخی علاقه داشت و به بررسی آثار بزرگان ادب پارسی رغبت نشان میداد. او در شهریور ۱۳۲۰ و همزمان با اشغال نظامی ایران، فعالیّتهای سیاسیاش را آغاز کرد.
از آنجا که وی به هنر نقاشی علاقه داشت، در این راه پیشرفت کرد و تابلوهایی نیز به یادگار گذارد که تابلو سیاه قلم حضرت مسیح، آخرین اثر وی در این زمینه است.
وی با نوشتن مقالههای تند و صریح، مخالفتهای خود را آشکار ساخت؛ از جمله فعالیّتهای عمده او انتشار روزنامه انقلابی"سلحشوران غرب"بود که در پی آن دستگیر و زندانی و سپس به قلعه فلکالافلاک تبعید شد.
با کشته شدن رزم آرا و آزادی تردد تبعیدیان، به تهران بازگشت و شیوه تازهای در پیش گرفت و این بار غزلها و ترانههایش وسیله نشان دادن خشم و اعتراض نسبت به اوضاع اجتماعی بود.
وی از سالِ ۱۳۳۰ تا هنگام درگذشت، بدون احتسابِ ۴۰۰ ترانه و قطعاتی به سبکنو، با سُرودن و انتشار نود و چهار هزار بیت شعر نشان داد كه در این هنر از ذوق و قدرتی سرشار برخوردار است.
با انتشارِ مجموعههای"ای شمعها بسوزید" و "خورشید شب" ثابت کرد كه غزلسُرایی چیرهدست است؛ با عرضه كتاب "فطرت" اندیشههای عرفانی خود را در قالب مثنوی به نمایش گذاشت؛ با نگارش"حافظ برخیز" شناختی دیگر از لسانالغیب را مكتوب ساخت؛ با چاپ گُزیدهای از ترانههای خود به همت فرزندش حسین در كتابهایِ "راز خلقت" "خوابِ نوشین" و "حكایتِ نگفته" نوآوریها و بیهمتایی خویش را در این شاخه دشوار از شعرِ پارسی به قضاوتِ عموم واگذار ساخت؛ با تضمینِ غزلیات لسانالغیب، پا به پای حضرت حافظ، بین اوراق کتاب "در خراباتِ مغان" قدم زد و با ارائه تاریخ منظوم ایران در چهارده جلد، با عنوان "شاهكار"، رسالتی شاعرانه از رویكردهای پر فراز و نشیب تاریخی میهن را به نمایش گذاشت.
او شاعری توانا و خوش ذوق بود و ضمن سرودن شعر، چندی به ترانهسرایی و ایجاد تحول اساسی در این هنر پرداخت، به صورتی که با ساخت ترکیباتِ نو و تشبیهاتی کممانند، آثار آهنگینش را در قلمرو فلسفه، عرفان، پند و اندرز در زمینههای اجتماعی وارد کرد. ابداع ترانههای تمثیلی "تابلوسُرایی"و به کار بُردنِ این نوآوری در آثاری چون آبشار، طاووس، الماس، سرو و بید، برق و خرمن، تاک و هشتاد و هشت اثر برای اجرا در برنامه وزین گلها به تهیه کنندگی زنده یاد داوود پیرنیا پدید آورد که توسط خوانندگان رادیو اجرا شده است. معینی کرمانشاهی از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۲ با شصت آهنگساز و موسیقیدان برجسته همکاری کرده است.
آثار مکتوب ایشان بدین قرار است:
۱) ای شمعها بسوزید
۲) فطرت
۳) خورشید شب
۴) حافظ برخیز
۵) راز خلقت
۶) خواب نوشین
۷) حکایت نگفته
۸) تاریخ منظوم ایران با عنوان "شاهکار" در چهارده جلد که ده جلد آن تا نیمه سلطنت ناصرالدین شاه قاجار منتشر شده و چهار جلد آن محفوظ است که در آینده منتشر خواهد شد
۹) در خرابات مغان
۱۰) "خاطراتِ عمر رفته" شامل غزلیاتِ سروده شده در دهه پایانی زندگی که به زودی منتشر خواهد شد.
برخی از ترانههای دو قسمتی وی مانند سفر کرده و بازگشته، خواب نوشین و شبزنده دار، پیوند گلها و ثمر گلها، گوشهگیر و تنها منشین و ترانههای دیگری چون کودکی، نگران، رفتم که رفتم، جایِ تو خالی، حکایتِ نگفته، افسانه عشق، راهِ خیال، تو بخوان، همصدا، طاقتم ده، مینای شکسته، طوفان، عشق خود حاشا مکن، یادِ من کن، عشق، رازِ خلقت، گمراه، تو را هرگز نمیبخشم، اشکِ روزگار، بهارِ من گذشته شاید، بوی بهار، چشمان سبز، تنهایی و بسیاری از ترانههای جاویدان دیگر را میتوان نام برد.
🔹 ادامه در بخش دوم 🔹
🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#معینی_کرمانشاهی
۲۶ آبان سالروز درگذشت رحیم معینیِکرمانشاهی
(زاده ۱۵ بهمن ۱۳۰۱ کرمانشاه -- درگذشته ۲۶ آبان ۱۳۹۴ تهران) نقاش، نویسنده، شاعر و ترانهسُرا
او در خاندانی سرشناس زاده شد. پدرش کریم خان معینی، سالار معظم کرمانشاهی، حاکم اصطهباناتِ فارس و مادرش از خاندانی کازرونیالاصل و داییاش صباح کازرونی معروف به "معتمدالتجار" از دانشمندان آن دوران بود که مدتها ریاست اداره معارفِ شهرهای اهواز، کاشان و قم را برعهده داشت و روزنامه"صباح"را در کرمانشاه منتشر میکرد.
نیای وی، حسینخانِ معینالرعایا، از سران انقلاب مشروطیت در غرب کشور بود که در همین راه کشته شد.
او با چنین پیشینهای زندگی عادیاش را آغاز کرد و در كرمانشاه مشغول تحصیل شد.
در دبستان و دبیرستان نامش به عنوان نقاشی چیرهدست بر سرِ زبانها افتاد و همواره از دروس ریاضی و فیزیك دوری میجست و به کتابهای ادبی و تاریخی علاقه داشت و به بررسی آثار بزرگان ادب پارسی رغبت نشان میداد. او در شهریور ۱۳۲۰ و همزمان با اشغال نظامی ایران، فعالیّتهای سیاسیاش را آغاز کرد.
از آنجا که وی به هنر نقاشی علاقه داشت، در این راه پیشرفت کرد و تابلوهایی نیز به یادگار گذارد که تابلو سیاه قلم حضرت مسیح، آخرین اثر وی در این زمینه است.
وی با نوشتن مقالههای تند و صریح، مخالفتهای خود را آشکار ساخت؛ از جمله فعالیّتهای عمده او انتشار روزنامه انقلابی"سلحشوران غرب"بود که در پی آن دستگیر و زندانی و سپس به قلعه فلکالافلاک تبعید شد.
با کشته شدن رزم آرا و آزادی تردد تبعیدیان، به تهران بازگشت و شیوه تازهای در پیش گرفت و این بار غزلها و ترانههایش وسیله نشان دادن خشم و اعتراض نسبت به اوضاع اجتماعی بود.
وی از سالِ ۱۳۳۰ تا هنگام درگذشت، بدون احتسابِ ۴۰۰ ترانه و قطعاتی به سبکنو، با سُرودن و انتشار نود و چهار هزار بیت شعر نشان داد كه در این هنر از ذوق و قدرتی سرشار برخوردار است.
با انتشارِ مجموعههای"ای شمعها بسوزید" و "خورشید شب" ثابت کرد كه غزلسُرایی چیرهدست است؛ با عرضه كتاب "فطرت" اندیشههای عرفانی خود را در قالب مثنوی به نمایش گذاشت؛ با نگارش"حافظ برخیز" شناختی دیگر از لسانالغیب را مكتوب ساخت؛ با چاپ گُزیدهای از ترانههای خود به همت فرزندش حسین در كتابهایِ "راز خلقت" "خوابِ نوشین" و "حكایتِ نگفته" نوآوریها و بیهمتایی خویش را در این شاخه دشوار از شعرِ پارسی به قضاوتِ عموم واگذار ساخت؛ با تضمینِ غزلیات لسانالغیب، پا به پای حضرت حافظ، بین اوراق کتاب "در خراباتِ مغان" قدم زد و با ارائه تاریخ منظوم ایران در چهارده جلد، با عنوان "شاهكار"، رسالتی شاعرانه از رویكردهای پر فراز و نشیب تاریخی میهن را به نمایش گذاشت.
او شاعری توانا و خوش ذوق بود و ضمن سرودن شعر، چندی به ترانهسرایی و ایجاد تحول اساسی در این هنر پرداخت، به صورتی که با ساخت ترکیباتِ نو و تشبیهاتی کممانند، آثار آهنگینش را در قلمرو فلسفه، عرفان، پند و اندرز در زمینههای اجتماعی وارد کرد. ابداع ترانههای تمثیلی "تابلوسُرایی"و به کار بُردنِ این نوآوری در آثاری چون آبشار، طاووس، الماس، سرو و بید، برق و خرمن، تاک و هشتاد و هشت اثر برای اجرا در برنامه وزین گلها به تهیه کنندگی زنده یاد داوود پیرنیا پدید آورد که توسط خوانندگان رادیو اجرا شده است. معینی کرمانشاهی از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۲ با شصت آهنگساز و موسیقیدان برجسته همکاری کرده است.
آثار مکتوب ایشان بدین قرار است:
۱) ای شمعها بسوزید
۲) فطرت
۳) خورشید شب
۴) حافظ برخیز
۵) راز خلقت
۶) خواب نوشین
۷) حکایت نگفته
۸) تاریخ منظوم ایران با عنوان "شاهکار" در چهارده جلد که ده جلد آن تا نیمه سلطنت ناصرالدین شاه قاجار منتشر شده و چهار جلد آن محفوظ است که در آینده منتشر خواهد شد
۹) در خرابات مغان
۱۰) "خاطراتِ عمر رفته" شامل غزلیاتِ سروده شده در دهه پایانی زندگی که به زودی منتشر خواهد شد.
برخی از ترانههای دو قسمتی وی مانند سفر کرده و بازگشته، خواب نوشین و شبزنده دار، پیوند گلها و ثمر گلها، گوشهگیر و تنها منشین و ترانههای دیگری چون کودکی، نگران، رفتم که رفتم، جایِ تو خالی، حکایتِ نگفته، افسانه عشق، راهِ خیال، تو بخوان، همصدا، طاقتم ده، مینای شکسته، طوفان، عشق خود حاشا مکن، یادِ من کن، عشق، رازِ خلقت، گمراه، تو را هرگز نمیبخشم، اشکِ روزگار، بهارِ من گذشته شاید، بوی بهار، چشمان سبز، تنهایی و بسیاری از ترانههای جاویدان دیگر را میتوان نام برد.
🔹 ادامه در بخش دوم 🔹
🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#معینی_کرمانشاهی
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
️
زندگینامه معینی کرمانشاهی
🔹 بخش دوم 🔹
استخدام وی در اداره كل انتشارات و تبلیغات، ابتدا با دستور کتبی دكتر مصدق نخست وزیر در سال ۱۳۳۰ صورت گرفت و به دنبال آن در سمتهای زیر مشغول به کار شد:
۱) خبرنگار پارلمانی
۲) ریاستِ دفتر و بایگانی اداره خبرگزاری پارس
۳) رئیس دایره گفتارهای رادیو
۴) ریاستِ دفتر اداره رادیو تهران
۵) رئیس دفتر و دبیر شورای نویسندگان
۷۶) معاونت تامالاختیارِ رادیو تهران
۷) رئیس کمیسیون نمایشهای کل کشور
۸) بزرگ دبیر کمیته شعر و ترانه.
وی در خصوص ادغامِ رادیو در تلویزیون چنین اظهار داشته است:
"تا سال ۱۳۵۰ كه رادیو و تلویزیون در هم ادغام شد، با مشكلاتِ بیشماری دست به گریبان بودم. كارمندانی مانند من هم بدون در نظر گرفتن تمایل شخصی و انجام مذاكرهای، مانند میز و صندلی و قفسه به آن تشكیلات یعنی (رادیو و تلویزیون ملی ایران) منتقل شدند.
ابتدا از سوی مدیرعامل وقت نامهای محبتآمیز و پراكرام به عنوان بزرگدبیر كمیته شعر و ترانه به دستم رسید كه با عنایت به خدماتِ هنری و اداری صادقانهام، همكاری با آن دستگاه را بپذیرم؛ به طور طبیعی با توجه به كار شكنیهای سابق، پاسخ اینجانب مثبت بود ولی به زودی دریافتم كه نه تنها اوضاعِ هنری بهتر نشده است بلكه هدف امر و نهی مدیران سازمان نیز قرار گرفتم.
برنامههای وزینی چون گلهای رنگارنگ، گلهای جاویدان، یك شاخه گل، برگ سبز و گلهای صحرایی تبدیل به رنگارنگهای بیرنگ و روحی شدند كه از هنر فقط واژهی آن را یدك میكشیدند.
طی دو ملاقاتی كه با مدیرعامل سازمان داشتم، كارم به جر و بحث و پرخاش كشید؛ پس از آن، كار بالا گرفت و انتقاد از این رسانه صوتی و تصویری را در بسیاری از مصاحبههای مطبوعاتی مطرح كردم؛ در حضورِ جمعی از مدیران و كاركنان، دعوتنامه جشن به اصطلاح هنر شیراز را پاره كرده و روی میزم انداختم؛ از پذیرفتن دو مدال در جشنِ پنجاهمین سال سلطنت پهلوی كه یكی به خاطرِ سخنسرایی در انواع شعر پارسی و دیگری به واسطه ترانهسرایی و ایجاد تحول در این شاخه دشوار هنری به اینجانب تخصیص داده شده بود، خودداری كرده و آنها را توسط آورندهاش ابراهیم صهبا برگشت دادم.
سرانجام مجموع این حركات مخالف باعث شد تا اول مهرماهِ ۱۳۵۴ زمانی كه با استفاده از مرخصی در كرمانشاه به سر میبردم، حكم بازنشستگیِ تعلیقی اینجانب پس از ۲۲ سال خدمت، به صورتی كاملاً غیر قانونی صادر شود.
چون حقوق ناچیز دولتی زندگیام را تأمین نمیكرد، بازگشتِ من به دوران جوانیام دلچسبتر شد و تصمیم گرفتم در ملك اجدادی خویش و در زمینی كه از ۱۰ سالگی در آن رشد كرده و جد اندر جد به خانواده ما تعلق داشت زراعت كنم. دوثلث این ملك ششدانگ را دولت سابق به نفع زارعین تصرف كرده بود و مایملك ما به یك ثلث تقلیل یافته بود. درآمدی كه از این ارث داشتم سالها زندگیِ مرا اداره میكرد تا اینكه در پاییزِ سال ۱۳۵۹ با شروع جنگ و آشفتگی منطقه غرب، باقیماندهاش نیز توسط هیئت هفت نفره جمهوری اسلامی بر باد رفت. درآن زمان بدون هیچگونه مذاكره و رسیدگی و حتی حضورِ خودم، مابقی این ملك موروثی به تصرف زارعین دهات مجاور داده شد و به اندازه پشیزی مرا صاحب حق ندانستند. سالها از این جریان میگذرد و هنوز هم نتوانستهام برای این حركت معیاری مبتنی بر اخلاق و عدالت بیابم.
زندگی منِ اجاره نشین نیز با زمان سپری شد ولی گویی خالق هنر با من هنوز كار داشت و مرا بهسادگی در لحظات بیهوده عمر رها نساخت و قلم را برای انجامِ وظیفهای خطیر در دستم قرار داد. گویی تمامی آن مصائب و تجربیات، مشكلات، چوب خوردنها، محسود واقع شدنها، حقكشیها، دسته بندیها و آزادهكشیها زمینه ساز انجام این وظیفه بوده است؛ خلق تاریخ منظوم ایران؛ كاری كه از سال ۱۳۷۲ روزانه ۱۲ تا ۱۵ ساعت از عمرم را به خود اختصاص داده است.
خوشحالم كه مأمور انجام این خدمت بزرگِ ملی و فرهنگی شدم و پاداشِ آن را نیز در دنیای دیگری خواهم گرفت."
زندهیاد معینی کرمانشاهی با وجود نوشته شبکههای مجازی، هرگز در بستر بیماری به سر نبرد و در حالی که تا ۴۸ ساعت پیش از درگذشت مشغول نوشتن و سرودن بود، به دلیل ایستِ قلبی درگذشت.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘
#معینی_کرمانشاهی
️
زندگینامه معینی کرمانشاهی
🔹 بخش دوم 🔹
استخدام وی در اداره كل انتشارات و تبلیغات، ابتدا با دستور کتبی دكتر مصدق نخست وزیر در سال ۱۳۳۰ صورت گرفت و به دنبال آن در سمتهای زیر مشغول به کار شد:
۱) خبرنگار پارلمانی
۲) ریاستِ دفتر و بایگانی اداره خبرگزاری پارس
۳) رئیس دایره گفتارهای رادیو
۴) ریاستِ دفتر اداره رادیو تهران
۵) رئیس دفتر و دبیر شورای نویسندگان
۷۶) معاونت تامالاختیارِ رادیو تهران
۷) رئیس کمیسیون نمایشهای کل کشور
۸) بزرگ دبیر کمیته شعر و ترانه.
وی در خصوص ادغامِ رادیو در تلویزیون چنین اظهار داشته است:
"تا سال ۱۳۵۰ كه رادیو و تلویزیون در هم ادغام شد، با مشكلاتِ بیشماری دست به گریبان بودم. كارمندانی مانند من هم بدون در نظر گرفتن تمایل شخصی و انجام مذاكرهای، مانند میز و صندلی و قفسه به آن تشكیلات یعنی (رادیو و تلویزیون ملی ایران) منتقل شدند.
ابتدا از سوی مدیرعامل وقت نامهای محبتآمیز و پراكرام به عنوان بزرگدبیر كمیته شعر و ترانه به دستم رسید كه با عنایت به خدماتِ هنری و اداری صادقانهام، همكاری با آن دستگاه را بپذیرم؛ به طور طبیعی با توجه به كار شكنیهای سابق، پاسخ اینجانب مثبت بود ولی به زودی دریافتم كه نه تنها اوضاعِ هنری بهتر نشده است بلكه هدف امر و نهی مدیران سازمان نیز قرار گرفتم.
برنامههای وزینی چون گلهای رنگارنگ، گلهای جاویدان، یك شاخه گل، برگ سبز و گلهای صحرایی تبدیل به رنگارنگهای بیرنگ و روحی شدند كه از هنر فقط واژهی آن را یدك میكشیدند.
طی دو ملاقاتی كه با مدیرعامل سازمان داشتم، كارم به جر و بحث و پرخاش كشید؛ پس از آن، كار بالا گرفت و انتقاد از این رسانه صوتی و تصویری را در بسیاری از مصاحبههای مطبوعاتی مطرح كردم؛ در حضورِ جمعی از مدیران و كاركنان، دعوتنامه جشن به اصطلاح هنر شیراز را پاره كرده و روی میزم انداختم؛ از پذیرفتن دو مدال در جشنِ پنجاهمین سال سلطنت پهلوی كه یكی به خاطرِ سخنسرایی در انواع شعر پارسی و دیگری به واسطه ترانهسرایی و ایجاد تحول در این شاخه دشوار هنری به اینجانب تخصیص داده شده بود، خودداری كرده و آنها را توسط آورندهاش ابراهیم صهبا برگشت دادم.
سرانجام مجموع این حركات مخالف باعث شد تا اول مهرماهِ ۱۳۵۴ زمانی كه با استفاده از مرخصی در كرمانشاه به سر میبردم، حكم بازنشستگیِ تعلیقی اینجانب پس از ۲۲ سال خدمت، به صورتی كاملاً غیر قانونی صادر شود.
چون حقوق ناچیز دولتی زندگیام را تأمین نمیكرد، بازگشتِ من به دوران جوانیام دلچسبتر شد و تصمیم گرفتم در ملك اجدادی خویش و در زمینی كه از ۱۰ سالگی در آن رشد كرده و جد اندر جد به خانواده ما تعلق داشت زراعت كنم. دوثلث این ملك ششدانگ را دولت سابق به نفع زارعین تصرف كرده بود و مایملك ما به یك ثلث تقلیل یافته بود. درآمدی كه از این ارث داشتم سالها زندگیِ مرا اداره میكرد تا اینكه در پاییزِ سال ۱۳۵۹ با شروع جنگ و آشفتگی منطقه غرب، باقیماندهاش نیز توسط هیئت هفت نفره جمهوری اسلامی بر باد رفت. درآن زمان بدون هیچگونه مذاكره و رسیدگی و حتی حضورِ خودم، مابقی این ملك موروثی به تصرف زارعین دهات مجاور داده شد و به اندازه پشیزی مرا صاحب حق ندانستند. سالها از این جریان میگذرد و هنوز هم نتوانستهام برای این حركت معیاری مبتنی بر اخلاق و عدالت بیابم.
زندگی منِ اجاره نشین نیز با زمان سپری شد ولی گویی خالق هنر با من هنوز كار داشت و مرا بهسادگی در لحظات بیهوده عمر رها نساخت و قلم را برای انجامِ وظیفهای خطیر در دستم قرار داد. گویی تمامی آن مصائب و تجربیات، مشكلات، چوب خوردنها، محسود واقع شدنها، حقكشیها، دسته بندیها و آزادهكشیها زمینه ساز انجام این وظیفه بوده است؛ خلق تاریخ منظوم ایران؛ كاری كه از سال ۱۳۷۲ روزانه ۱۲ تا ۱۵ ساعت از عمرم را به خود اختصاص داده است.
خوشحالم كه مأمور انجام این خدمت بزرگِ ملی و فرهنگی شدم و پاداشِ آن را نیز در دنیای دیگری خواهم گرفت."
زندهیاد معینی کرمانشاهی با وجود نوشته شبکههای مجازی، هرگز در بستر بیماری به سر نبرد و در حالی که تا ۴۸ ساعت پیش از درگذشت مشغول نوشتن و سرودن بود، به دلیل ایستِ قلبی درگذشت.
🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘
#معینی_کرمانشاهی
🔷💠🔹🔹
🔅پیام شما
🔸باک = سوختدان
من برای واژهی بیگانهی «باک» (انبارگاه/مخزن سوخت) واژهی «سوختدان» را پیش مینهم.
واژهی «سوختدان» در زمینهی دستوری نامواژه است و ساختواژهی آن به دیسهی [نامواژه(سوخت) +پسوند(دان)] است.
میدانیم که پسوند «دان» به چم جایگاه نگهداری است و در پارسی بسیار پرکاربرد است. مانند: نمکدان، آتشدان، آبدان، تخمدان و... .
با شنیدن این واژه هر پارسیزبانی خواهد دریافت که چم/معنیی آن انبارهی سوخت خودرو و ... است.
✍پینوشت پارسی پاک:
شما نیز میتوانید دیدگاه خود را در بارهی این پیشنهاد بفرستید تا با پژوهنده و دیگر هموندان همرسانی شود.
پژوهنده #میلاد_فرخ_وند
#جایگزین_پارسی
#باک
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷💠🔹🔹
🔅پیام شما
🔸باک = سوختدان
من برای واژهی بیگانهی «باک» (انبارگاه/مخزن سوخت) واژهی «سوختدان» را پیش مینهم.
واژهی «سوختدان» در زمینهی دستوری نامواژه است و ساختواژهی آن به دیسهی [نامواژه(سوخت) +پسوند(دان)] است.
میدانیم که پسوند «دان» به چم جایگاه نگهداری است و در پارسی بسیار پرکاربرد است. مانند: نمکدان، آتشدان، آبدان، تخمدان و... .
با شنیدن این واژه هر پارسیزبانی خواهد دریافت که چم/معنیی آن انبارهی سوخت خودرو و ... است.
✍پینوشت پارسی پاک:
شما نیز میتوانید دیدگاه خود را در بارهی این پیشنهاد بفرستید تا با پژوهنده و دیگر هموندان همرسانی شود.
پژوهنده #میلاد_فرخ_وند
#جایگزین_پارسی
#باک
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷💠🔹🔹
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻نابغه = Genius، فَرهوش، تیزهوش، باهوش، هوشمند، اَبـَرهوشمند، هوشیار، بَرآمده، نامی، سَرآمد، مَرد برجسته، گـُربُز
🔻نبوغ = فَرهوشی، تیزهوشی، هوشمندی، هوش سرشار، هوشیاری، بَرآیی، برجستگی
🔻نوابغ = هوشیاران، فَرهوشان، سَرآمدان
✍نمونه:
🔺«نبوغ» به سطحِ بالای کارکردِ عقلانیت یا خلاقیت اطلاق میشود =
«فَرهوشی» به تَرازِ بالای کارکردِ خردمندی یا نوآوری گفته میشود
🔺غالبِ هنرمندانِ معلول از نبوغ خیلی بالایی متمتعند =
بیشترِ هنرمندانِ کم توان از تیزهوشی بسیار بالایی برخوردارَند
🔺«خیام« یکی از نوابغ ایران است =
خیام یکی از سَرآمدان ایران است
🔺داشتن طفل نابغه یک رویا نیست و هر طفلی میتواند نابغه باشد =
داشتن کودک باهوش یک تیناب نیست و هر کودکی میتواند فَرهوش باشد
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#نابغه #نبوغ #نوابغ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻نابغه = Genius، فَرهوش، تیزهوش، باهوش، هوشمند، اَبـَرهوشمند، هوشیار، بَرآمده، نامی، سَرآمد، مَرد برجسته، گـُربُز
🔻نبوغ = فَرهوشی، تیزهوشی، هوشمندی، هوش سرشار، هوشیاری، بَرآیی، برجستگی
🔻نوابغ = هوشیاران، فَرهوشان، سَرآمدان
✍نمونه:
🔺«نبوغ» به سطحِ بالای کارکردِ عقلانیت یا خلاقیت اطلاق میشود =
«فَرهوشی» به تَرازِ بالای کارکردِ خردمندی یا نوآوری گفته میشود
🔺غالبِ هنرمندانِ معلول از نبوغ خیلی بالایی متمتعند =
بیشترِ هنرمندانِ کم توان از تیزهوشی بسیار بالایی برخوردارَند
🔺«خیام« یکی از نوابغ ایران است =
خیام یکی از سَرآمدان ایران است
🔺داشتن طفل نابغه یک رویا نیست و هر طفلی میتواند نابغه باشد =
داشتن کودک باهوش یک تیناب نیست و هر کودکی میتواند فَرهوش باشد
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#نابغه #نبوغ #نوابغ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻قطره = چکه، چکیده، دیل(نقطه)، سِرِشک، توکه(گیلکی)، کم
🔻قطرهی آب = چکهی آب
🔻قطرات = چکهها، توکهها
🔻قطرهافشان = سِرِشکافشان، چکهافشان، شارَنده، اَفشانه
🔻قطرهی باران = چکهی باران، ژیک، ژِنگ
🔻قطرهچکان = چکهچکان، چکانه، چکاننده
🔻قطرهدزد = آبدزد، ابر، خور
🔻قطرهزدن = آمدوشدکردن، باریدن، تیزرَفتن
🔻قطرهی زرد = سرشک زرد، خور
🔻قطرهزن = چکهزن، هرزهکار، هرزهگرد
🔻قطرهفِشان = چکهفشان، ریزنده، دستودلباز، رونده
🔻قطره قطره = چکه چکه، چک چک، دِلوپ دِلوپ(مهابادی)، توکه توکه(گیلکی)، اندک اندک
🔻قطرهکردن = (قطرهزدن)، آمدوشدکردن، باریدن، تیزرفتن
🔻مُقطر = چکانیده، چکیده
🔻آبمقطر = چِِکیدآب، چِکیداب، چکیدهآب، چکهآب
🔻تقطیر = چکانِش، چکیده، چکاندن
🔻تقطیرشدن = چکیدن، تَراکاستن
✍نمونه:
🔺قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود =
اندک اندک گِرد آید، وانگهی دریا شود
🔺چو قطره بَرِ ژرفدریا بری
به دیوانگی مانَد این داوری #فردوسی =
چو چکه بَرِ ژرفدریا بری
به دیوانگی ماند این داوری
🔺هر نفسی بر دل آن پاکزاد
چون گرهی قطره نبودش گشاد #طاهر_وحید =
هر دَمِشی بر دل آن پاکزاد
چون گرهی توکه نبودش گشاد
🔺دوای موردنظر را با قطرهچکان در حلقش ریخت =
داروی دلخواه را با چکانه در گلویش ریخت
🔺«قطرهی زرد» کنایه از آفتاب عالمتاب است =
«سرشک زرد» کنایه از آفتاب جهانتاب است
🔺چو دریا چرا ترسم از قطرهدزد
که ابرم دهد بیش از آن دستمزد #نظامی =
چو دریا چرا ترسم از آبدزد
که ابرم دهد بیش از آن دستمزد
🔺آبیاری قطرهای نوعی آبیاری است که در آن آب با فشار نسبتاً کم و قطرهقطره در پای گیاه میچکد =
آبیاری چکهای گونهای آبیاری است که در آن آب با فشار کمابیش کم و چکهچکه در پای گیاه میچکد
🔺آب مقطر آبی است که ناخالصی آن به طریقهی تقطیر گرفته شده باشد =
چکیدآب آبی است که ناپالودگی آن به شیوهی چکانِش گرفته شده باشد
چکیداب آبی است که آلودگی آن با تراکاستن گرفته شده باشد
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#قطره #قطرات #مقطر #تقطیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻قطره = چکه، چکیده، دیل(نقطه)، سِرِشک، توکه(گیلکی)، کم
🔻قطرهی آب = چکهی آب
🔻قطرات = چکهها، توکهها
🔻قطرهافشان = سِرِشکافشان، چکهافشان، شارَنده، اَفشانه
🔻قطرهی باران = چکهی باران، ژیک، ژِنگ
🔻قطرهچکان = چکهچکان، چکانه، چکاننده
🔻قطرهدزد = آبدزد، ابر، خور
🔻قطرهزدن = آمدوشدکردن، باریدن، تیزرَفتن
🔻قطرهی زرد = سرشک زرد، خور
🔻قطرهزن = چکهزن، هرزهکار، هرزهگرد
🔻قطرهفِشان = چکهفشان، ریزنده، دستودلباز، رونده
🔻قطره قطره = چکه چکه، چک چک، دِلوپ دِلوپ(مهابادی)، توکه توکه(گیلکی)، اندک اندک
🔻قطرهکردن = (قطرهزدن)، آمدوشدکردن، باریدن، تیزرفتن
🔻مُقطر = چکانیده، چکیده
🔻آبمقطر = چِِکیدآب، چِکیداب، چکیدهآب، چکهآب
🔻تقطیر = چکانِش، چکیده، چکاندن
🔻تقطیرشدن = چکیدن، تَراکاستن
✍نمونه:
🔺قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود =
اندک اندک گِرد آید، وانگهی دریا شود
🔺چو قطره بَرِ ژرفدریا بری
به دیوانگی مانَد این داوری #فردوسی =
چو چکه بَرِ ژرفدریا بری
به دیوانگی ماند این داوری
🔺هر نفسی بر دل آن پاکزاد
چون گرهی قطره نبودش گشاد #طاهر_وحید =
هر دَمِشی بر دل آن پاکزاد
چون گرهی توکه نبودش گشاد
🔺دوای موردنظر را با قطرهچکان در حلقش ریخت =
داروی دلخواه را با چکانه در گلویش ریخت
🔺«قطرهی زرد» کنایه از آفتاب عالمتاب است =
«سرشک زرد» کنایه از آفتاب جهانتاب است
🔺چو دریا چرا ترسم از قطرهدزد
که ابرم دهد بیش از آن دستمزد #نظامی =
چو دریا چرا ترسم از آبدزد
که ابرم دهد بیش از آن دستمزد
🔺آبیاری قطرهای نوعی آبیاری است که در آن آب با فشار نسبتاً کم و قطرهقطره در پای گیاه میچکد =
آبیاری چکهای گونهای آبیاری است که در آن آب با فشار کمابیش کم و چکهچکه در پای گیاه میچکد
🔺آب مقطر آبی است که ناخالصی آن به طریقهی تقطیر گرفته شده باشد =
چکیدآب آبی است که ناپالودگی آن به شیوهی چکانِش گرفته شده باشد
چکیداب آبی است که آلودگی آن با تراکاستن گرفته شده باشد
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#قطره #قطرات #مقطر #تقطیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻حتی = هتا، هاتا، تا، تاجایی که، اگرچه، تا آنجا که، تا آن که، با این که، خود
🔻حتیالامکان = تا جایی که بشود، تا بتوان، تا دست دهد، تا آنجا که تواند شد، تا جایی که دست دهد
🔻حتیالباب = تا دَم در، تا پیش در، تا آستان در
🔻حتیالقوه = با همهی نیرو، تا بتوان، به اندازهی توانایی
🔻حتیالمقدور= تا جایی که بتوان، تا بتوان، در خور توانایی، فراخور نیرو، به اندازهی توانایی، تا آنجا که بشود، تا آنجا که تواند شد
🔻حتیالوسع = تا در گستره، تا در نیرو، به اندازهی توانایی، تا آنجا که بشود، تا آنجا که تواند شد
✍نمونه:
🔺فردا خورشید طلوع خواهد کرد، حتی اگر ما نباشیم =
فردا خورشید سَر خواهد زد، هتا اگر ما نباشیم
🔺در محاورات، حتیالامکان از لغات فارسی استفاده کنیم =
در گفتوگوها، تا بشود از واژگان پارسی بهره ببریم
🔺حتیالمقدور بقیه را هم به فارسیگویی تشویق کنیم =
تا جایی که میشود دیگران را هم به پارسیگویی برانگیزانیم
#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#حتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻حتی = هتا، هاتا، تا، تاجایی که، اگرچه، تا آنجا که، تا آن که، با این که، خود
🔻حتیالامکان = تا جایی که بشود، تا بتوان، تا دست دهد، تا آنجا که تواند شد، تا جایی که دست دهد
🔻حتیالباب = تا دَم در، تا پیش در، تا آستان در
🔻حتیالقوه = با همهی نیرو، تا بتوان، به اندازهی توانایی
🔻حتیالمقدور= تا جایی که بتوان، تا بتوان، در خور توانایی، فراخور نیرو، به اندازهی توانایی، تا آنجا که بشود، تا آنجا که تواند شد
🔻حتیالوسع = تا در گستره، تا در نیرو، به اندازهی توانایی، تا آنجا که بشود، تا آنجا که تواند شد
✍نمونه:
🔺فردا خورشید طلوع خواهد کرد، حتی اگر ما نباشیم =
فردا خورشید سَر خواهد زد، هتا اگر ما نباشیم
🔺در محاورات، حتیالامکان از لغات فارسی استفاده کنیم =
در گفتوگوها، تا بشود از واژگان پارسی بهره ببریم
🔺حتیالمقدور بقیه را هم به فارسیگویی تشویق کنیم =
تا جایی که میشود دیگران را هم به پارسیگویی برانگیزانیم
#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#حتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻غرب = خوربَران، خوروَران، خاوَر
🔻غربا = از خاوَر، از سوی خاوَر، از خوربَران، از سوی خوربَران
🔻غربی = خاوَری، خوربَری، خوروَری
🔻جنوب غربی = نیمروز خوربَری، خورتاب خوربَری
🔻شِمال غربی = اَپاختر خوربَری، باختَر خاوری
🔻غربزدگی = اروپاییگری
🔻مغرب = خوربَران، خوروَران، خاوَران، خاوَر، دُشَستّر، فروشُدَنگاه، فروشُدَنگاه آفتاب، شامگاهان، شبانگاه، مراکش(نام کشور است)
🔻مغرب زمین = خوربَر زمین، خوروَر زمین
🔻مغرب زمینی = خوربَری، خوروَری، خوربَر زمینی، خوروَر زمینی
🔻مغربی = خاوَری، خوربَری، خوروَری
🔻باد مغربی = باد خاوَری
🔻نماز مغرب = نماز شام
❗️پینوشت:
۱. «خاور» دِگَریدهی خوربَر و برابرِِ پارسیِ مغرب است که بهنادرست بهجای مشرق و شرق بهکار میرود.
۲. «باختر» دِگَریدهی اَپاختَر(=شمال) است که بهنادرست بهجای غرب و مغرب بهکار میرود.
✍️نمونه:
🔺چو خورشید بر جای مغرب رسید
رخ روز روشن بشد ناپدید #فردوسی =
چو خورشید بر جای خاوَر رسید
رخ روز روشن بشد ناپدید
🔺چو از مشرق او سوی مغرب رسد
ز مشرق شب تیره سر برکشد #فردوسی =
چو از خورآیان سوی خوربَران رسد
ز خورآسان شب تیره سر برکشد
🔺بس نماندهست کافتاب خدای
سر به مغرب برون کند ز حجاب #ناصرخسرو
بس نماندهست کافتاب خدای
سر به خوروَران برون کند ز پرده
🔺اگر رفت خورشید گردون به مغرب
برآمد ز رای تو خورشید دیگر #خاقانی
اگر رفت خورشید گردون به خوربَر
برآمد ز رای تو خورشید دیگر
🔺چون به مغرب ستارهای فرو شُد، رقیب او هرآینه از مشرق طالع باشد #المعجم =
چون به فروشُدَنگاه ستارهای فرو شُد، هَمالِ او هرآینه از بَرآمدنگاه بَرآینده باشد
#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#غرب #غربا #غربی #مغرب #مغربی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻غرب = خوربَران، خوروَران، خاوَر
🔻غربا = از خاوَر، از سوی خاوَر، از خوربَران، از سوی خوربَران
🔻غربی = خاوَری، خوربَری، خوروَری
🔻جنوب غربی = نیمروز خوربَری، خورتاب خوربَری
🔻شِمال غربی = اَپاختر خوربَری، باختَر خاوری
🔻غربزدگی = اروپاییگری
🔻مغرب = خوربَران، خوروَران، خاوَران، خاوَر، دُشَستّر، فروشُدَنگاه، فروشُدَنگاه آفتاب، شامگاهان، شبانگاه، مراکش(نام کشور است)
🔻مغرب زمین = خوربَر زمین، خوروَر زمین
🔻مغرب زمینی = خوربَری، خوروَری، خوربَر زمینی، خوروَر زمینی
🔻مغربی = خاوَری، خوربَری، خوروَری
🔻باد مغربی = باد خاوَری
🔻نماز مغرب = نماز شام
❗️پینوشت:
۱. «خاور» دِگَریدهی خوربَر و برابرِِ پارسیِ مغرب است که بهنادرست بهجای مشرق و شرق بهکار میرود.
۲. «باختر» دِگَریدهی اَپاختَر(=شمال) است که بهنادرست بهجای غرب و مغرب بهکار میرود.
✍️نمونه:
🔺چو خورشید بر جای مغرب رسید
رخ روز روشن بشد ناپدید #فردوسی =
چو خورشید بر جای خاوَر رسید
رخ روز روشن بشد ناپدید
🔺چو از مشرق او سوی مغرب رسد
ز مشرق شب تیره سر برکشد #فردوسی =
چو از خورآیان سوی خوربَران رسد
ز خورآسان شب تیره سر برکشد
🔺بس نماندهست کافتاب خدای
سر به مغرب برون کند ز حجاب #ناصرخسرو
بس نماندهست کافتاب خدای
سر به خوروَران برون کند ز پرده
🔺اگر رفت خورشید گردون به مغرب
برآمد ز رای تو خورشید دیگر #خاقانی
اگر رفت خورشید گردون به خوربَر
برآمد ز رای تو خورشید دیگر
🔺چون به مغرب ستارهای فرو شُد، رقیب او هرآینه از مشرق طالع باشد #المعجم =
چون به فروشُدَنگاه ستارهای فرو شُد، هَمالِ او هرآینه از بَرآمدنگاه بَرآینده باشد
#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#غرب #غربا #غربی #مغرب #مغربی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻شرق = خورآیان، خورآی، خورآسان، اُوشَستَر
🔻شرقی = خورآیی، خورآیانی، خورآسانی، ، اُوشَستَری
🔻شرقا = از خورآی
🔻شرق اوسط = خورآی میانه(خاورمیانه نادرست است*)
🔻جنوب شرقی = نیمروز خورآیی، خورتاب خورآیی
🔻شِمال شرقی = اَپاختر خورآیی، باختَر خورآیانی
🔻مشرق = خورآيان، خورآسان، خراسان، برآمَدَنگاه آفتاب، هوشَستَر
🔻مشرقزمین = خورآیان، خورآیزمین
🔻مشرقی = خورآیی، خورآیانی
🔻باد مشرقی = باد خورآیی، باد خورآیانی
🔻مُستَشرِق = خورای شناس
*«خاور»(دِگَریدهی «خوربَر») برابرِِ پارسیِ «مغرب» است که بهنادرست بهجای «مشرق» و «شرق» بهکار میرود.
✍نمونه:
🔺تاثیر عجیب حکمت یونان در تفکر شرقی اظهر منالشمس است =
دَرهَنودِ شگفت فرزان یونان در اندیشهی خورآیانی، به روشنی آفتاب است
🔺تجمع دراویش گنابادی در شمال شرق ایران =
گردهمایی درویشان گنابادی در باخترِ خورآسان ایران
🔺که هر بامدادی چو زرینسپر
ز مشرق برآرد فروزندهسر #فردوسی =
که هر بامدادی چو زرینسپر
ز خورآی برآرد فروزندهسر
🔺سحرگه که طاووس مشرقخرام
برون زد سر از طاق فیروزهفام #نظامی =
پگاهان که فیسای خورآیخرام(آتشپر)
برون زد سر از تاک پیروزهپام
#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#شرق #شرقا #شرقی #مشرق #مشرقی #مستشرق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻شرق = خورآیان، خورآی، خورآسان، اُوشَستَر
🔻شرقی = خورآیی، خورآیانی، خورآسانی، ، اُوشَستَری
🔻شرقا = از خورآی
🔻شرق اوسط = خورآی میانه(خاورمیانه نادرست است*)
🔻جنوب شرقی = نیمروز خورآیی، خورتاب خورآیی
🔻شِمال شرقی = اَپاختر خورآیی، باختَر خورآیانی
🔻مشرق = خورآيان، خورآسان، خراسان، برآمَدَنگاه آفتاب، هوشَستَر
🔻مشرقزمین = خورآیان، خورآیزمین
🔻مشرقی = خورآیی، خورآیانی
🔻باد مشرقی = باد خورآیی، باد خورآیانی
🔻مُستَشرِق = خورای شناس
*«خاور»(دِگَریدهی «خوربَر») برابرِِ پارسیِ «مغرب» است که بهنادرست بهجای «مشرق» و «شرق» بهکار میرود.
✍نمونه:
🔺تاثیر عجیب حکمت یونان در تفکر شرقی اظهر منالشمس است =
دَرهَنودِ شگفت فرزان یونان در اندیشهی خورآیانی، به روشنی آفتاب است
🔺تجمع دراویش گنابادی در شمال شرق ایران =
گردهمایی درویشان گنابادی در باخترِ خورآسان ایران
🔺که هر بامدادی چو زرینسپر
ز مشرق برآرد فروزندهسر #فردوسی =
که هر بامدادی چو زرینسپر
ز خورآی برآرد فروزندهسر
🔺سحرگه که طاووس مشرقخرام
برون زد سر از طاق فیروزهفام #نظامی =
پگاهان که فیسای خورآیخرام(آتشپر)
برون زد سر از تاک پیروزهپام
#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#شرق #شرقا #شرقی #مشرق #مشرقی #مستشرق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻جنوب = نیمروز، خورتاب، اَواخشتَر(در برابر اَپاختَر=شمال)، اَخشتَر، پایین، پاییندست
🔻جنوبا = از نیمروز، از خورتاب، از اَواخشتَر
🔻جنوب شرقی = نیمروز خورآیی، خورتاب خورآیی
🔻جنوب غربی = نیمروز خوربَری، خورتاب خوربَری
🔻جنوبی = نیمروزی، خورتابی، اَواخشتَری
🔻قطب جنوب = مِیخِ نیمروز، مِیخ خورتاب
🔻نیمکره جنوبی = نیمپادَک نیمروزی، نیمگویال خورتابی
🔻نیمه جنوبی = خورتابنیمه، نیمهی نیمروزی، نیمهی پایینی
✍️نمونه:
🔺خلیج فارس در جنوب ایران قرار دارد =
شاخاب پارس در نیمروز ایران جای دارد
آبکـَند پارس در پایین ایران است
🔺باد از سمت جنوب غربی میوزید =
باد از سوی نیمروز خورآیی میوزید
🔺اقیانوس منجمد جنوبی نزدیک قطب جنوب است =
پَهناب یخبستهی اَواخشتَری نزدیک مِیخِ خورتاب است
#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#جنوب #جنوبا #جنوبی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻جنوب = نیمروز، خورتاب، اَواخشتَر(در برابر اَپاختَر=شمال)، اَخشتَر، پایین، پاییندست
🔻جنوبا = از نیمروز، از خورتاب، از اَواخشتَر
🔻جنوب شرقی = نیمروز خورآیی، خورتاب خورآیی
🔻جنوب غربی = نیمروز خوربَری، خورتاب خوربَری
🔻جنوبی = نیمروزی، خورتابی، اَواخشتَری
🔻قطب جنوب = مِیخِ نیمروز، مِیخ خورتاب
🔻نیمکره جنوبی = نیمپادَک نیمروزی، نیمگویال خورتابی
🔻نیمه جنوبی = خورتابنیمه، نیمهی نیمروزی، نیمهی پایینی
✍️نمونه:
🔺خلیج فارس در جنوب ایران قرار دارد =
شاخاب پارس در نیمروز ایران جای دارد
آبکـَند پارس در پایین ایران است
🔺باد از سمت جنوب غربی میوزید =
باد از سوی نیمروز خورآیی میوزید
🔺اقیانوس منجمد جنوبی نزدیک قطب جنوب است =
پَهناب یخبستهی اَواخشتَری نزدیک مِیخِ خورتاب است
#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#جنوب #جنوبا #جنوبی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻شَمال = باد اَپاختَری، باد باختَری، نرمباد، باد نرم، باد خوش، دمباد، باد خنک
🔻شِمال = اَپاختَر، باختَر، بالادست، بالا، دست چپ
🔻شِمال شرقی = اَپاختَر خورآیی، اَپاختَر خورآیانی
🔻شِمال غربی = اَپاختَر خوربَری
🔻شِمالی = اَپاختَری، اَپاختَریک
🔻نیمکره شِمالی = نیمپادَک اَپاختَری، نیمگویال اَپاختَری
🔻نیمه شِمالی = اَپاختَرنیمه، نیمهی اَپاختَری، نیمهی بالایی
❗️پینوشت:
۱. «باختَر» دِگَریدهی «اَپاختَر» است که بهنادرست بهجای «غرب» بهکار میرود.
۲. گفته میشود «شِمال» را میتوان پارسی دانست. چرا که «شِم» به چم(معنی) «سرما» است و در واژهی «شمیران»(=جای سردسیر، در برابر تهران=جای گرمسیر) نیز با همین چِمار(معنی) آمده است.
✍️نمونه:
🔺بحر خزر در شمال ایران قرار دارد =
دریای مازندران در اَپاختَر ایران است
دریای کاسپیَن در بالای ایران است
🔺شَمال از جانب بغداد خیزد
گناه مردم شطالعرب چیست؟ =
باد خنک از سوی بغداد خیزد
گناه مردم اروندرود چیست؟
🔺ز البرز بزرگ در شِمال ری
هر شب دم دلکش شَمال آید #بهار =
ز البرز بزرگ در بالای ری
هر شب دم دلکش نرمباد آید
#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#شمال #شمالی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
🔅پالایش زبان پارسی
🔻شَمال = باد اَپاختَری، باد باختَری، نرمباد، باد نرم، باد خوش، دمباد، باد خنک
🔻شِمال = اَپاختَر، باختَر، بالادست، بالا، دست چپ
🔻شِمال شرقی = اَپاختَر خورآیی، اَپاختَر خورآیانی
🔻شِمال غربی = اَپاختَر خوربَری
🔻شِمالی = اَپاختَری، اَپاختَریک
🔻نیمکره شِمالی = نیمپادَک اَپاختَری، نیمگویال اَپاختَری
🔻نیمه شِمالی = اَپاختَرنیمه، نیمهی اَپاختَری، نیمهی بالایی
❗️پینوشت:
۱. «باختَر» دِگَریدهی «اَپاختَر» است که بهنادرست بهجای «غرب» بهکار میرود.
۲. گفته میشود «شِمال» را میتوان پارسی دانست. چرا که «شِم» به چم(معنی) «سرما» است و در واژهی «شمیران»(=جای سردسیر، در برابر تهران=جای گرمسیر) نیز با همین چِمار(معنی) آمده است.
✍️نمونه:
🔺بحر خزر در شمال ایران قرار دارد =
دریای مازندران در اَپاختَر ایران است
دریای کاسپیَن در بالای ایران است
🔺شَمال از جانب بغداد خیزد
گناه مردم شطالعرب چیست؟ =
باد خنک از سوی بغداد خیزد
گناه مردم اروندرود چیست؟
🔺ز البرز بزرگ در شِمال ری
هر شب دم دلکش شَمال آید #بهار =
ز البرز بزرگ در بالای ری
هر شب دم دلکش نرمباد آید
#مجید_دری
#جایگزین_پارسی
#شمال #شمالی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســی
والایش فرهنگ ایرانی
https://t.me/amirnormohamadi1976
🔷🔶🔹🔸
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
🔹تفاوت نوستالژی آرکائیک در شعر شاملو و اخوان
#دکترسیناجهاندیده
تفاوت شاملو و اخوان در استفاده از واژگان و حتی ساختارهای نحوی کهن و فراموش شده چیست؟ اخوان در یادآوری واژگان و ساختارهای زبانشناختی از دست رفته از ایدئولوژی ملیگرایی و ناسیونالیسم فرمان میگرفت؛ یعنی نوستالژی او کاملاً ایدئولوژیک بود. او به این دلیل به یاد نمیآورد تا اکنون را با پارههای باستانی تکه تکه شده، تزیین کند؛ او به یاد میآورد تا حسرتی را گوشزد کند و آنچه هست را محکوم به تجاوز دشمنی بداند که هویت ما را از ما گرفته است؛ اخوان نمیپذیرد که هویتها زادهی تخاصم، تصادم و ترکیب هستند و هیچ تمدن خالصی وجود ندارد. او معتقد به ایرانی ناب است همان چیزی که صادق هدایت هم به آن فکر میکرد. اخوان اگرچه تفکر خیامی دارد اما نمیپذیرد که جهان معاصر با اکنونیت خود تخیل میکند. پس یادآوری و بازگشتهای تخیلی اخوان به جهان ایران باستان، نمیتواند یادآوری زیباییشناختی باشد. او به یاد میآورد همچنانکه کسی جوانی خود را به یاد میآورد؛ حسرت اخوان معطوف به فرم و ساختار نیست: به همین دلیل محتوای اثرش را به سمت ایدئولوژی ناسیونالیسم میبرد. به این دلیل است که ملیگریان را شیفتهی کلامش میکند. او حتی رستم و سیاوش و زرتشت را به دفاع از ایدئولوژی ناسیونالیسم به یاد آورد. او خود را فردوسی دیگر گونه میدانست؛ به همین دلیل خوانی دیگر( خوان هشتم) بر هفتخوان شاهنامه افزود تا شکست ایران معاصر چون شکست در برابر دیگری متجاوز و شیاد را نشان دهد. برای اخوان شاید ماجرای دکترمصدق تکرار تراژدی رستم و شغاد بود. از این رو میتوان گفت فلسفهی تاریخ در ذهن اخوان هگلی بود. او فکر میکرد تاریخ معاصر همان تاریخ عصر فردوسی است. به همین دلیل میخواست بین یوش و خراسان راه باز کند.
اما آرکائیسم و باستانگرایی شاملو معطوف به ایدئولوژی ناسیونالیسم نیست. بیشک در یادآوری شاملو از واژگان کهن فارسی، نوشتالژیای پنهان است؛ زیرا بدون نوستالژی نمیتوانست این اتفاق ممکن شود. پس امر نوستالژیک در اخوان و شاملو یگانه است اما این نوستالژی در شاملو خالی از عصبیت ملیگرایی است. شاملو با به کار گیری نثر کهن نمیخواهد به خاطر عظمتهای از دست رفته، نالههای ایدئولوژیک سر دهد که چگونه بر ما ستم رفتهاست. او در واقع نوستالژی مخاطب را در خدمت ساختارهای شعر خود میگیرد. زیرا میداند که خواننده با شنیدن موسیقی نوستالژیک نثر عطار و بیهقی لبخند مست کننده میزند؛ بنابراین همین ذوق و سرمستی نوستالژیک را در شعر خود پنهان میکند. شاملو برعکس اخوان به تلمیحات اسطورهای ایران باستان توجه ندارد. برای او سیاوش و ابراهیم یگانه است. او در دفاع از قهرمان خود میگوید: «آه اسفندیار مغموم! تو را آن به که چشم فروپوشیده باشی.»
اکنون سوال این است: عمل کدام یکی از این دو شاعر، مدرنتر است؟ کدام یک ایدئولوژی را تبدیل به زیباییشناسی و کدام یک زیباییشناسی را تبدیل به ایدئولوژی کرده است؟
پس شاعران در به کار گیری کلمات باستانی به دو دسته تقسیم میشوند: یک دسته دغدغهی ایدئولوژی و فرهنگ دارند و دستهای دیگر دغدغهی زیباییشناختی. شما اگر شاعر هستید جزو کدام دستهاید؟ جزو ناجیان فرهنگی که هراس از دست رفتن آن میرود یا جزو شاعرانی که گذشته باستانی و نیمه مرده را به مثابهی عتیقهای زیباییشناختی به جهان شعر خود راه میدهید؟
🍁🍁
C᭄❁࿇༅══════┅─
https://t.me/amirnormohamadi1976
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#دکترسیناجهاندیده
تفاوت شاملو و اخوان در استفاده از واژگان و حتی ساختارهای نحوی کهن و فراموش شده چیست؟ اخوان در یادآوری واژگان و ساختارهای زبانشناختی از دست رفته از ایدئولوژی ملیگرایی و ناسیونالیسم فرمان میگرفت؛ یعنی نوستالژی او کاملاً ایدئولوژیک بود. او به این دلیل به یاد نمیآورد تا اکنون را با پارههای باستانی تکه تکه شده، تزیین کند؛ او به یاد میآورد تا حسرتی را گوشزد کند و آنچه هست را محکوم به تجاوز دشمنی بداند که هویت ما را از ما گرفته است؛ اخوان نمیپذیرد که هویتها زادهی تخاصم، تصادم و ترکیب هستند و هیچ تمدن خالصی وجود ندارد. او معتقد به ایرانی ناب است همان چیزی که صادق هدایت هم به آن فکر میکرد. اخوان اگرچه تفکر خیامی دارد اما نمیپذیرد که جهان معاصر با اکنونیت خود تخیل میکند. پس یادآوری و بازگشتهای تخیلی اخوان به جهان ایران باستان، نمیتواند یادآوری زیباییشناختی باشد. او به یاد میآورد همچنانکه کسی جوانی خود را به یاد میآورد؛ حسرت اخوان معطوف به فرم و ساختار نیست: به همین دلیل محتوای اثرش را به سمت ایدئولوژی ناسیونالیسم میبرد. به این دلیل است که ملیگریان را شیفتهی کلامش میکند. او حتی رستم و سیاوش و زرتشت را به دفاع از ایدئولوژی ناسیونالیسم به یاد آورد. او خود را فردوسی دیگر گونه میدانست؛ به همین دلیل خوانی دیگر( خوان هشتم) بر هفتخوان شاهنامه افزود تا شکست ایران معاصر چون شکست در برابر دیگری متجاوز و شیاد را نشان دهد. برای اخوان شاید ماجرای دکترمصدق تکرار تراژدی رستم و شغاد بود. از این رو میتوان گفت فلسفهی تاریخ در ذهن اخوان هگلی بود. او فکر میکرد تاریخ معاصر همان تاریخ عصر فردوسی است. به همین دلیل میخواست بین یوش و خراسان راه باز کند.
اما آرکائیسم و باستانگرایی شاملو معطوف به ایدئولوژی ناسیونالیسم نیست. بیشک در یادآوری شاملو از واژگان کهن فارسی، نوشتالژیای پنهان است؛ زیرا بدون نوستالژی نمیتوانست این اتفاق ممکن شود. پس امر نوستالژیک در اخوان و شاملو یگانه است اما این نوستالژی در شاملو خالی از عصبیت ملیگرایی است. شاملو با به کار گیری نثر کهن نمیخواهد به خاطر عظمتهای از دست رفته، نالههای ایدئولوژیک سر دهد که چگونه بر ما ستم رفتهاست. او در واقع نوستالژی مخاطب را در خدمت ساختارهای شعر خود میگیرد. زیرا میداند که خواننده با شنیدن موسیقی نوستالژیک نثر عطار و بیهقی لبخند مست کننده میزند؛ بنابراین همین ذوق و سرمستی نوستالژیک را در شعر خود پنهان میکند. شاملو برعکس اخوان به تلمیحات اسطورهای ایران باستان توجه ندارد. برای او سیاوش و ابراهیم یگانه است. او در دفاع از قهرمان خود میگوید: «آه اسفندیار مغموم! تو را آن به که چشم فروپوشیده باشی.»
اکنون سوال این است: عمل کدام یکی از این دو شاعر، مدرنتر است؟ کدام یک ایدئولوژی را تبدیل به زیباییشناسی و کدام یک زیباییشناسی را تبدیل به ایدئولوژی کرده است؟
پس شاعران در به کار گیری کلمات باستانی به دو دسته تقسیم میشوند: یک دسته دغدغهی ایدئولوژی و فرهنگ دارند و دستهای دیگر دغدغهی زیباییشناختی. شما اگر شاعر هستید جزو کدام دستهاید؟ جزو ناجیان فرهنگی که هراس از دست رفتن آن میرود یا جزو شاعرانی که گذشته باستانی و نیمه مرده را به مثابهی عتیقهای زیباییشناختی به جهان شعر خود راه میدهید؟
🍁🍁
C᭄❁࿇༅══════┅─
https://t.me/amirnormohamadi1976
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
بیش به معنای زهر
#دکتروحیدعیدگاهطرقبهای
یکی از دیوانهایی که ویراست معتبر و درستی از آنها در دست نیست دیوان سنایی است. نه چاپ کهن دیوان به تصحیح استاد مدرس رضوی چنان بود که میبایست، نه چاپ تازهٔ دیوان به تصحیح دکتر برزگر خالقی چنان است که میباید. در اینجا تنها به یادکرد نمونهای از تحریفها و دگرگشتگیهای سخن سنائی میپردازم. به رباعی زیر که مصراع نخستش اشکالی معنایی و زبانی دارد بنگرید:
روزی که رطب زاد همی از نیشت
آن روز به جان خریدمی تشویشت
اکنون که دمید ریش چون حشّ
تیزم بر ریش اگر ریم بر ریشت
(چاپ دکتر محمدرضا برزگر خالقی، ج ۱، ص ۷۸۹).
ضبط ویراست شادروان مدرّس رضوی نیز نه تنها گره کار را نمیگشاید بلکه تحریف «زاد» به «داد» را بر مشکلات افزودهاست:
روزی که رطب داد همی از پیشت
آنروز به جان خریدمی تشویشت...
(چاپ مدرس، ص ۱۱۲۳).
چنان که در جایی دیگر یادآور شدهام (تلفّظ در شعر کهن فارسی، ص ۶۵۹- ۶۶۱)، در نخستین سدههای شعر فارسی قافیه کردن «حشیش» و «ریش» (موی صورت) که صدای /ī/ داشتهاند با واژههای فارسیای چون «پیش» و «نیش» و «ریش» (زخم) و مانند آن که صدای /ē/ داشتهاند، ممکن نبوده است. پس در مصراع نخست این رباعی باید به دنبال واژهای بود که صدای /ī/ داشته باشد. «بیش» به معنای گیاه زهرآگین (رجوع شود به لغتنامهٔ دهخدا) واژهای است که در پی آنیم:
روزی که رطب زاد همی از بیشت
آن روز به جان خریدمی تشویشت...
شاعر از تقابل رطب شیرین و زهر تلخ برای بیان مقصود خود بهره جستهاست و به نظر میرسد که شیرینی بوسه و تلخی دشنام را در نظر داشته.
#تلفظ_در_شعر_کهن_فارسی
#سنایی_غزنوی
🍁🍁
C᭄❁࿇༅══════┅─
https://t.me/amirnormohamadi1976
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#دکتروحیدعیدگاهطرقبهای
یکی از دیوانهایی که ویراست معتبر و درستی از آنها در دست نیست دیوان سنایی است. نه چاپ کهن دیوان به تصحیح استاد مدرس رضوی چنان بود که میبایست، نه چاپ تازهٔ دیوان به تصحیح دکتر برزگر خالقی چنان است که میباید. در اینجا تنها به یادکرد نمونهای از تحریفها و دگرگشتگیهای سخن سنائی میپردازم. به رباعی زیر که مصراع نخستش اشکالی معنایی و زبانی دارد بنگرید:
روزی که رطب زاد همی از نیشت
آن روز به جان خریدمی تشویشت
اکنون که دمید ریش چون حشّ
تیزم بر ریش اگر ریم بر ریشت
(چاپ دکتر محمدرضا برزگر خالقی، ج ۱، ص ۷۸۹).
ضبط ویراست شادروان مدرّس رضوی نیز نه تنها گره کار را نمیگشاید بلکه تحریف «زاد» به «داد» را بر مشکلات افزودهاست:
روزی که رطب داد همی از پیشت
آنروز به جان خریدمی تشویشت...
(چاپ مدرس، ص ۱۱۲۳).
چنان که در جایی دیگر یادآور شدهام (تلفّظ در شعر کهن فارسی، ص ۶۵۹- ۶۶۱)، در نخستین سدههای شعر فارسی قافیه کردن «حشیش» و «ریش» (موی صورت) که صدای /ī/ داشتهاند با واژههای فارسیای چون «پیش» و «نیش» و «ریش» (زخم) و مانند آن که صدای /ē/ داشتهاند، ممکن نبوده است. پس در مصراع نخست این رباعی باید به دنبال واژهای بود که صدای /ī/ داشته باشد. «بیش» به معنای گیاه زهرآگین (رجوع شود به لغتنامهٔ دهخدا) واژهای است که در پی آنیم:
روزی که رطب زاد همی از بیشت
آن روز به جان خریدمی تشویشت...
شاعر از تقابل رطب شیرین و زهر تلخ برای بیان مقصود خود بهره جستهاست و به نظر میرسد که شیرینی بوسه و تلخی دشنام را در نظر داشته.
#تلفظ_در_شعر_کهن_فارسی
#سنایی_غزنوی
🍁🍁
C᭄❁࿇༅══════┅─
https://t.me/amirnormohamadi1976
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
صبح است، دَمی بر مَیِ گُلرنگ زنیم
وین شیشه نام و ننگ، بر سنگ زنیم
دست از اَمَلِ درازِ خود باز کشیم
در زلف دراز و حلقه چنگ زنیم.
جمالالدین ابهری
سده هفتم ق.
●
منبع:
- جُنگ شعر، دستنویس کتابخانه گنج بخش
سده هشتم ق، برگ 97
- جُنگ اسکندر میرزا، دستنویس موزه بریتانیا
813 ـ 814 ق، برگ 149
- عرفات العاشقین، ج 2، ص 925
●
این رباعی، در بعضی منابع متأخر، به حکیم عمر خیام هم منسوب شده (رک. طربخانه، ص 71) که به دلایل متعدد از جمله، گواهی منابع قدیمی، انتساب آن به خیام مردود است. از ابهری، یک رباعی زیبای حکیمانه دیگر نیز باقی مانده که آن هم در طی قرون، به کاروان رباعیات خیام پیوسته است و بعداً در مورد آن سخن خواهیم گفت.
●●
"چهار خطی"
#استادسیدعلیمیرافضلی
🍁🍁
C᭄❁࿇༅══════┅─
https://t.me/amirnormohamadi1976
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
وین شیشه نام و ننگ، بر سنگ زنیم
دست از اَمَلِ درازِ خود باز کشیم
در زلف دراز و حلقه چنگ زنیم.
جمالالدین ابهری
سده هفتم ق.
●
منبع:
- جُنگ شعر، دستنویس کتابخانه گنج بخش
سده هشتم ق، برگ 97
- جُنگ اسکندر میرزا، دستنویس موزه بریتانیا
813 ـ 814 ق، برگ 149
- عرفات العاشقین، ج 2، ص 925
●
این رباعی، در بعضی منابع متأخر، به حکیم عمر خیام هم منسوب شده (رک. طربخانه، ص 71) که به دلایل متعدد از جمله، گواهی منابع قدیمی، انتساب آن به خیام مردود است. از ابهری، یک رباعی زیبای حکیمانه دیگر نیز باقی مانده که آن هم در طی قرون، به کاروان رباعیات خیام پیوسته است و بعداً در مورد آن سخن خواهیم گفت.
●●
"چهار خطی"
#استادسیدعلیمیرافضلی
🍁🍁
C᭄❁࿇༅══════┅─
https://t.me/amirnormohamadi1976
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
Telegram
علوم وفنون ادبی
شعر شناسی و علم ادبیات
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)
تحقیق ومقاله
مطالب آموزشی و زبانشناسی
مطالب ویرایشی و نگارشی
غزل حافظ،معنا،تحلیل
کارگاه داستان نویسی
برگی از تقویم تاریخ
نگاهی به تاریخ ادبیات ایران
نقد وتحلیل شعر
دکلمه وشعرخوانی
معرفی کتاب
(پی دی اف وصوتی)