الفِ کتاب
614 subscribers
4K photos
32 videos
41 files
3.71K links
الف‌ِکتاب ضیافتی‌ست فرهنگی؛ میزبان شماییم تا از تازه‌ترین کتاب‌ها بگوییم؛ این‌که چگونه‌اند و فراخور کدام‌یک از ما...
Download Telegram
کتاب گویا / کره شمالی یا کره جنوبی؛ مردم کدامیک خوشبخت‌ترند؟

حمیدرضا امیدی‌سرور

«روح گریان من»
نویسنده: کیم هیون هی
مترجم: فرشاد رضایی
گوینده: شیما درخشش
ناشر: آوانامه ( باهمکاری نشر ققنوس)
زمان: 7ساعت و 55 دقیقه

#نشرققنوس #آوانامه #زندگینامه #کتاب_گویا

همانطور که خواندن برخی کتابها راحت تر از کتابهای دیگر است، گوش کردن برخی کتابهای گویا نیز راحت تر و یا دلپذیرتر از برخی کتاب های گویای دیگر است. کتاب «روح گریان من» که توسط نشر ققنوس منتشر شده و نسخه صوتی آن را آوانامه به مخاطبان عرضه کرده، نمونه‌ای مناسب در این زمینه است، یکی از آن کتابهایی که خورند صوتی شدن هستند!

کتاب بیانی ساده و سرراست دارد و علاوه بر جذابیت محتوای آن از روایت پرکششی هم برخوردار است. اینها دست به دست هم می دهند که مخاطب در شرایط مختلفی بتواند با آن ارتباط برقرار کرده و زندگی پرفراز و فرود راوی را دنبال کند.

«روح گریان من» از گذشته و حال مردم یک سرزمین می گوید؛ ملتی با تاریخ و فرهنگ دیرپا که از میانه قرن بیستم به بعد به واسطه پیامدهای بعد از جنگ و به دلایل سیاسی، دوپاره می شود. یک کشور در جنوب و یک کشور دیگر در شمال. زندگی مردم کره در نیمه جنوبی با زندگی بخش دیگر همین مردم در نیمه شمالی کره تفاوت های بسیاری دارد. اگر چه هر دو نیمه از یک نژادند و به یک زبان سخن می‌گویند، اما گویی فرسنگ ها از همدیگرفاصله دارند ؛ حتی در زمینه باور به خدا. در کره شمالی دینداری جرم است و اعتقاد به خدا باور به چیزی موهوم محسوب می شود، اما در کره جنوبی داشتن دین آزاد است. در کره جنوبی مردم می توانند به کاندیدای مورد نظر خود رأی دهند، اما در کره شمالی مردم آزادند که به یک کاندیدایی که حزب معرفی می کند، رأی آری بدهند!

تفاوت‌های عمیق دوکره ناشی از حکومت هایی با رویکردهای مختلف هستند که در هریک از این دونیمه بر سرکار هستند. شمالی ها جنوبی ها را بدبخت و بیچاره تصور می کنند و جنوبی ها نیز شمالی ها را...
اما واقعیت زندگی دو کره و تفاوت های آنها چیست؟ کتاب «روح گریان من» نوشته کیم هیون هی که توسط فرشاد رضایی به فارسی برگردانده شده، به خوبی می تواند نشان دهنده این تفاوت ها، دلایل شکل گیری و همچنین سوالاتی که به ذهن شنونده این روایت خطور کرده باشد تا درنهایت بدین پاسخ برسدکه مردم کدامیک از این دوکره خوشبخت تریند؟

«روح گریان من» زندگی نامه یک جاسوس کره شمالی است ، دختری زیبا که از متن جامعه سوسیالیستی کره شمالی برخاسته و براساس تعلیمات ایدئولوژیک آن کشور پرورش یافته و به دلیل استعدادهایش جذب حزب مرکزی شده و به عنوان جاسوس آموزش می بیند.

آموزشهایی که هم جنبه عملی دارند و هم فکری و چنان روی شخصیت فرد کار می کنند که حاضر می شود، به تصور خدمت به کشور و به خاطر اطاعت از رهبر کره هواپیمایی با 115 مسافر بیگناه از مردم کره جنوبی را در آسمان منهدم کند.

ادامه...

https://www.alef.ir/news/3980418200.html
کتاب شنیداری/ نام من عشق!

حمیدرضا امیدی‌سرور

«نام من سرخ»
نویسنده: اورهان پاموک
ترجمه: عین له غریب
با صدای: آرمان سلطان زاده
ناشر: #آوانامه با همکاری #نشرچشمه
21 ساعت و 46 دقیقه، 24000 تومان
#رمان #کتاب_گویا


بعضی رمانها شرایطی دارند که گاه با وجود تمایل ما، بالاجبار خواندن آنها به تعویق می افتد؛ مثلا حجم زیادی دارند که خواندنشان وقتی فراخ را می طلبد؛ یا از چنان جزئیات و ریزه کاری‌هایی برخوردارند که احتیاج به ذهن آزاد و تمرکز بالا دارد و گاه ریتمی آهسته دارند که خواندن آنها را در بلند مدت با احتمال قطع شدن و رها کردن روبه رو شده، و نهایتا خواندن آنها به سرانجام نمی‌رسد. در چنین مواقعی رفتن به سراغ نسخه گویای این رمانها یکی از بهترین گزینه‌ها برای برقراری ارتباط و بهره بردن از متن آنهاست، بخصوص اگر نسخه شنیداری آنها جمیع شرایط را در بهترین سطح خود داشته و حاصل کار گروهی حرفه‌ای و کاربلد باشد. یعنی تهیه کننده کار با سنجیدن ترجمه های موجود دست روی بهترین گزینه موجود گذاشته و نهایتا آن را به گوینده توانایی سپرده که با اجرایی درست، حجت را برما تمام می کند.

آنچه شرحش رفت ماجرای رمان «نام من سرخ» اثر اورهان پاموک است که موسسه فرهنگی آوانامه کتاب شنیداری آن را با صدای آرمان سلطان زاده به بازار فرستاده است. از این رمان چند ترجمه به فارسی وجود دارد که کار عین‌له غریب مقبول ترین ترجمه در این بین محسوب می شود که نشر چشمه منتشر کرده و از قضا چندی پیش مشاوران اورهان پاموک نیز بر روی ترجمه های عین اله غریب صحه گذاشتند و آنها مورد تایید خود پاموک معرفی کردند.

ادبیات ترک در ایران خواننده فراوان داشته، نویسندگان بسیاری از این کشور همسایه در سرزمین ما به شهرت رسیده و خوانندگان فراوان کسب کرده اند که بی شک در این زمینه اقبال سابقه تاریخی، اشتراکات مذهبی و بده و بستان فرهنگی میان این دو قوم بی تاثیر نبوده است. به همین خاطر است که مخاطب ایرانی وقتی پای داستانی از ادبیات ترک می نشیند نه تنها با آن احساس غریبگی نمی کند که گاه حتی احساس می کند، خواننده‌ی داستانی با شخصیت ها و اتمسفری آشناست که در پیرامون خود رخ داده است.

رمان«نام من سرخ» اثر اورهان پاموک از این منظر یک نمونه‌ی مثال زدنی است. این رمان از دستمایه‌ای تاریخی برخوردار است و ایده مرکزی آن بر هنر نگارگری اسلامی استوار است که در یک بستر مشترک تاریخی و فرهنگی بالیده و باتوجه به تمدن غنی ایرانی و اسلامی، سنت های نقاشان ایرانی به عنوان فرهنگ غالب و برتر بر دیگر حوزه های فرهنگی همسایه تاثیر گذاشته است.

در این رمان تاریخی پاموک مخاطب را به دنیای امپراتوری عثمانی و دوران حکومت سلطان مراد سوم می برد. «کارا» که پس از سالها دربه‌دری و سیر و سفر به زادگاهش در استامبول برگشته است، امیدوار است بتواند با «حوریه» عشق قدیمی‌اش ازدواج کند. به دستور پادشاه، پدر حوریه که دستی درهنر دارد و از صاحب منصبان دولتی قدیم بوده، مخفیانه مشغول آماده ساختن کتابی مصور به مناسبت هزارمین سال هجرت است. نقاشی‌های این کتاب قرار است آمیزه ای باشند میان سنت های نقاشی سرزمین های اسلامی با سبک نقاشان ونیزی؛ چنین شیوه ای در آن روزگار نوعی تا بو محسوب می شده و یکی از نقاط محرک داستان است. داستان در دو سطح پیش می رود یکی جنبه درونی آن است که به تقابل فلسفه هنر شرق و غرب و تبیین جنبه های فرهنگی و دینی نگارگری اسلامی و تقابل آن با ماهیت فرهنگی نقاشی در زندگی و فلسفه غرب است و در سطح بیرونی نیز رمان روایت کننده رقابت میان استادان نقاش‌خانه، ماجراهای عاشقانه‌ی نقاشان جوان و جوّ مذهبی حاکم بر آن روزگار است...
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3980513158.html
راهنمای کتاب/ در غرب خبری نیست!

حمیدرضا امیدی‌سرور

«خوشه‌های خشم»
نویسنده: جان اشتاین بک
ترجمه: عبدالحسین شریفیان
با صدای : آرمان سلطان‌زاده
ناشر: موسسه آوانامه (با همکاری نشر نگاه)
زمان: 23 ساعت 40 دقیقه
28000 تومان
#رمان #آوانامه #کتاب_گویا

باید اعتراف کنم اگر کتاب گویایِ «خوشه‌های خشم» اثر جان اشتاین‌بک آن هم با چنین کیفیت مطلوبی، منتشر نشده بود؛ کماکان فرصت اینکه مخاطب این رمان برجسته‌ی ادبیات امریکا باشم، فراهم نیامده بود. پیش‌تر هربار که قصد خواندنش را کرده بودم، حجم مفصل کتاب باعث شده بود، خوانش آن را  به زمانی مناسب موکول کنم! زمانی نامعلوم در آینده که بعید  بود به این زودی‌ها مهیا شود.

جان اشتاین‌بک در روایت این رمان از زاویه دید دانای کلِ نامحدود استفاده کرده و شیوه‌ متکی بر تمرکز روی جزئیات او در روایت داستان (که در توصیف فضا و مکان و کنش‌ها و دیالوگ‌ها دیده می‌شود) ریتمی آرام را برای رمان به همراه آورده که دنبال کردن آن برای مخاطب این روزگار نیازمند حوصله  و فرصتی مناسب است. افزون بر این نویسنده برای جا افتادن شرایطی که شخصیت ها در آن گرفتار آمده اند، گاه به ارائه توضیحات مستقیم درباره مناسبات مالی بانکداران و کشاورزان و همچنین نقد منش سرمایه‌دارانه و معضلات فاصله طبقاتی و... پرداخته است. اما این توصیفات پر از جزئیات و شعارهای مستقیم که هنگام خواندن می تواند برای مخاطب رمان موجب ملال شوند، لااقل در زمان گوش دادن به نسخه صوتی «خوشه‌های خشم»، آنقدر کش‌دار و فرساینده نمی‌نماید که خللی به ارتباط مخاطب و این اثر ارزنده ادبیات کلاسیک امریکا وارد سازد.

با این حال نمی‌توان منکر ارزش‌های فراوان رمان در جنبه های گوناگون (هم از منظر محتوایی و هم از منظر ادبی) شد و از آن صرف نظر کرد. بنابراین، بی تعارف فرصت بهره‌مندی از این رمان مهم در ادبیات امریکا را مدیون اجرای جذاب رمان باصدای گرم آرمان سلطان زاده هستم که به همت موسسه آوانامه با انتشار رمان  «خوشه‌‎های خشم» در قالب کتابی گویا فراهم آمده است.

در روایتِ گویا شده (اجرای صوتی) کتاب، توصیفات پر از جزئیات نویسنده چنان در ذهن مخاطب تداعی می شوند که گویی خود در آنجا حاضر است. این احساس حاصل مشارکت حس شنیداری و قدرت ذهن در راستای تجسم بخشیدن به آن چیزی‌ست که می‌شنود و در مجموع تجربه‌ای منحصر به فرد را تدارک دیده که تاثیری عمیق بر مخاطب می‌گذارد.

 «خوشه‌های خشم» رمانی حماسی و باشکوه است، با پایانی چنان درخشان و تاثیرگذار که مخاطب به سختی می‌تواند خود را از سیطره تاثیر آن برهاند! شاید باورش سخت باشد اما اشتاین بک این رمان مفصل را تقریبا در طول پنج ماه نوشته است. آن هم در بدترین شرایط! براساس یادداشت‌های برجای مانده از اشتاین بک در هنگام نوشتن این رمان، اوضاع و احوالی متشنج داشته است، چنانکه در حال از دست دادن کنترل و اعتماد به نفسش بوده! مرگ باجناقش، جنگ و همچنین ماجرای فروش و از دست دادن خانه‌اش همگی روی او تاثیر گذاشته بود تا تصور کند این رمان نهایتا اثری متوسط بیشتر نخواهد شد: «آیا تا بحال کتابی، تحت شرایطی چنین پرتنش نوشته شده؟ سیستم عصبی من فروپاشیده و امیدوارم به سمت یک حمله عصبی شدید پیش نروم. ای کاش می‌توانستم برای مدتی ناپدید شوم. چیزهای خیلی زیادی هستند که مرا عصبی می کنند. می ترسم این کتاب از هم بپاشد. اگر این اتفاق بیفتد، من هم از هم می پاشم.»

اگرچه تاثیر این ذهن متشنج شده را نیز در عدم انسجام نظرات نقادانه نویسنده رمان نسبت مناسبات حاکم بر جامعه امریکایی آن روزگار می‌توان احساس کرد اما حاصل کار نه اثری متوسط که  به یکی از شاهکارهای کلاسیک ادبیات امریکا بدل شد و جایزه معتبر پولیتزر را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد.

فروش رمان چنان موفق بود که در مدت زمانی کوتاه قریب به پانصد هزار نسخه از آن به فروش رفت. البته در این موفقیت و شهرت که برای رمان رقم خورد مسائل حاشیه‌ای نیز دخالت بسیاری داشت.

ادامه...

https://www.alef.ir/news/3980717098.html
کتاب گویا/ هیچ چیز نیست که به خواندن نیرزد...

احسان چریکی

«تاریخ بیهقی»
نویسنده : ابوالفضل محمد بن حسین بيهقی
گوینده : احسان چریکی
ناشر: نیستان، چاپ 1399
94000 تومان
#کتاب_گویا #ادبیات_کلاسیک_ایران #نشرنیستان

یکصد و اندی سال پیش که «ادیب پیشاوری»، پس از نخستین تصحیح تاریخ بیهقی، کتاب‌ها و نکته برداری‌هاش را جمع و جور می‌کرده و آمده قلم را بگذارد توی قلمدان، ناگهان قلم دستش را گرفته کشیده سوی یک کاغذ سفید و تا ایشان به خود بیایند، قلم، واژه واژه فرشی از ثنا و سپاسه رج زده که:
«خواجه بوالفضل ای روانت شاد در خرم بهشت که روانمان زین کُراسه هر دمی شادان کنی ...»
و گویا به این مصرع که رسیده، گریبان ما را گرفته و گفته: «در شِکر غلطد چو طوطی هرکه خواند این کتاب». باری، نه نوشتن از تاریخ کار من است، نه شناساندن بیهقی در دایره استحضار من. پیشه‌ام آینه داری‌ست: که بنشانم‌تان رو به روی آئینه‌ای از قاب صدا، از زجاج واژه‌ها وَ از سیماب سِگال. چه آنجا که آینه «گلستان سعدی» را در دست گرفتم و دستتان را گرفتم که خودِ «امروز» مان را نشانتان دهم:
«آورده‌اند که: انوشیروان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بِستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند: از این قدر چه خلل آید؟ گفت: بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است؛ هر که آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده...»
چه آئینه «بوستان سعدی» را، پیش چشمانی بسته از بیم سیمای خویش:
«تو کِی بشنوی ناله دادخواه؟/ به کیوان برت، کِلّه خوابگاه ... نه پیش از تو، بیش از تو اندوختند؟/ به بیداد کردن جهان سوختند؟ ... نکویی کن امسال چون دِه تُراست / که سال دگر، دیگری دهخداست»

اما در این جُستار، آینه‌ای بی قاب آورده‌‌ام: بی صدا. که خاصیت جُستار است که بی‌قاب باشد. نیز، بر آن نیستم که این آئینه بی‌قاب را پیش روی‌تان بگذارم؛ که خود بیش از همه محتاج آینه‌ام وَ زجاج این آینه هم، از آن دست آبگینه‌های دست‌پرداختِ سعدی و دیگر داهیان دَهر نیست. آبگینه‌ای بی‌قاب و ناسوده که به سوهان سالیان مگر سوده شود. که سودای ما ناسوتیان، سودن‌ کاسه عُمر و «دمی آب خوردن» در این تاس، بعدِ فرسودن است. «از حدیث، حدیث شکافد» و «اگر ... خوانندگان را از خواندن ملامت افزاید، طمع دارم به فضل ایشان که مرا از مُبرمان نشمرند: که هیچ چیز نیست که به خواندن نیرزد...».

علامه دهخدا به استناد «غیاث اللغات»، واژه «تاریخ» را چنین شرح داده: «وقت پدید کردن چیزی. و در اصطلاح، تعیین کردن، مدتی را از ابتدای امر عظیم و قدیم مشهور تا ظهور امر ثانی که عقب اوست؛ تا که دریافته شود به زمانه آینده...». فرهنگ واژگان آکادمی فرانسه نیز «تاریخ» را این چنین شرح داده: «بازگفت کنش‌ها و رخداد‌های یک قوم یا یک فرد که شایسته به خاطرسپاری‌اند. در نگریستن به دوره کمابیش معینی ازگاه‌شمار ترتیبی (کرونولوژی)، به مثابه امری درخور شناخت؛ همچنین سرزمین، ملیت یا مردمی. همچنین جنبه های خاصی از عملکردها و از جوامع بشری (تاریخ اقتصادی، تاریخ تمدن...)»
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3990707099.html