کتاب شنیداری/ از سیاهی به سوی نور
حمیدرضا امیدیسرور
«جنایت و مکافات»
نوشته: فئودور داستایفسکی
ترجمه: اصغر رستگار
ناشر: #آوانامه (باهمکاری نشر نگاه)
با صدای: آرمان سلطان زاده
زمان: 28 ساعت 10 دقیقه
30000 تومان
#رمان #کتاب_صوتی #داستایفسکی #نشرنگاه
به وجود آوردن فرصتی برای ارتباط برقرار کردن با آثاری که شایسته است، نه یکبار بلکه چند بار خوانده شوند، یکی از بهترین ویژگیهای کتابهای صوتی است؛ مخصوصا آثار برجستهای که به ادبیات کلاسیک جهان تعلق دارند و اغلب بسیار طولانی هستند. طولانی بودن این رمانها البته در زمان خود یک حسن محسوب میشد، از آنجا که مخاطبان مشغلههای انسان معاصر و ایضا خیل وسایل سرگرمی ساز آنها را نداشتند و با طولانی شدن این داستانها بیشتر سرگرم می شدند. البته غرض این نیست که این نویسندگان تعمدا آثاری طولانی مینوشتند، بلکه این سبک و سیاق کار آنها بود که چنین حاصلی را در بر داشت.
به هرحال استفاده از کتابهای صوتی لااقل برای من که این روزها یکی از مشتریان پروپا قرص آنها هستم، این حسن را داشته که برخی از کتابهای کلاسیک را که بعید می دانستم بتوانم فرصتی برای دوباره خوانی آنها را پیدا کنم ، گوش کنم.
شاید بگویید کتاب برای خوانده شدن نوشته شده نه گوش دادن!
این درست اما گاهی مجبور می شویم برای انجام کاری که امکانش وجود ندارد، نزدیک ترین شیوه را انتخاب میکنیم. کم نبودند نویسندگان بزرگی که به دلایل مختلفی مثل از دست دادن بینایی از دیگران می خواستند برایشان کتابها را بخوانند! نمونه آن جویس که معمولا بِکت وظیفه خواندن را برای او به عهده می گرفت. خوشبختانه ما بیناییمان را از دست ندادهایم اما به دلایل گوناگون زمان کمی برای اختصاص به مطالعه در اختیار داریم به همین خاطر دنبال آن هستیم که بخشی از زمانهای مردهی روزانه را (که یکی از اصلی ترین دستاوردهای روزگار مدرن هستند) به شیوه ای زنده کنیم. اگر جویس از این شیوه استفاده کرده و نتیجه گرفته قطعا ماهم میتوانیم همین کار را بکنیم. بخصوص که حالا این کتابها به شیوه ای کاملا حرفهای صوتی شدهاند، با اجرایی درست و حساب شده که گوش دادن به آن واقعا لذت بخش است.
«جنایت و مکافات» نوشته فئودور داستایفسکی را باید نقطه اوج ادبیات روانشناسانه در نظر گرفت که جدال خیر و شر و چالشهای روحی و روانی آدمی را به شکلی قدرتمند در خود منعکس کرده است. این رمان «جنایت و مکافات» را نه فقط یکی از بهترین رمانهای داستایفسکی دانستهاند بلکه یکی از شاهکارهای بزرگ ادبیات روسیه و ایضا جهان نیز به حساب آوردهاند.این رمان که از بار روان شناسانه عمیقی برخوردار است و آنقدر از این جنبه برجسته بوده که برخی روانشناسان کنشها و واکنش های درونی و بیرونی شخصیت اصلی رمان( یعنی راسکولنیکف ) را به مانند یک نمونه علمی و واقعی دستمایه پژوهش قرار داده و از منظر روانشناختی تجزیه تحلیل کردهاند.
بیشک یکی از دلایل طولانی شدن این رمان، دقیق شدن داستایفسکی روی جزئیات زندگی و اعمال و افکار شخصیتهاست. بخصوص درگیریهای درونی راسکولنیکف یک از یک جدال میان خیر و شر حکایت دارد. شاید برای برخی از مخاطبان کم حوصله این روزگار که به حرکت بیرونی داستان علاقه دارند، این میزان تامل روی درونیات تا حدودی خسته کننده باشد! بخصوص وقتی که اجرای آن با صدایی گیرا انجام شده است. خواننده متن توانایی آن را دارد که با ایجاد تغییراتی در صدا و لحن خود به زنده شدن شخصیت ها کمک کند.
«جنایت و مکافات» در یکی از بدترین شرایط مالی و روحی او نوشته شد. زمانی که امتیاز همه آثارش را به ناشری کلاش واگذار کرده و پول ناچیزی دستش را گرفته بود و همین پول را به خیال زیاد کردن هنگام قمار باخت، نتیجه کمک خواستن از دوستان و آشنایان دیگر هم گرفتن مبالغی مختصر بود که آنها را نیز درجا سر میز قمار از دست داد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3980307228.html
حمیدرضا امیدیسرور
«جنایت و مکافات»
نوشته: فئودور داستایفسکی
ترجمه: اصغر رستگار
ناشر: #آوانامه (باهمکاری نشر نگاه)
با صدای: آرمان سلطان زاده
زمان: 28 ساعت 10 دقیقه
30000 تومان
#رمان #کتاب_صوتی #داستایفسکی #نشرنگاه
به وجود آوردن فرصتی برای ارتباط برقرار کردن با آثاری که شایسته است، نه یکبار بلکه چند بار خوانده شوند، یکی از بهترین ویژگیهای کتابهای صوتی است؛ مخصوصا آثار برجستهای که به ادبیات کلاسیک جهان تعلق دارند و اغلب بسیار طولانی هستند. طولانی بودن این رمانها البته در زمان خود یک حسن محسوب میشد، از آنجا که مخاطبان مشغلههای انسان معاصر و ایضا خیل وسایل سرگرمی ساز آنها را نداشتند و با طولانی شدن این داستانها بیشتر سرگرم می شدند. البته غرض این نیست که این نویسندگان تعمدا آثاری طولانی مینوشتند، بلکه این سبک و سیاق کار آنها بود که چنین حاصلی را در بر داشت.
به هرحال استفاده از کتابهای صوتی لااقل برای من که این روزها یکی از مشتریان پروپا قرص آنها هستم، این حسن را داشته که برخی از کتابهای کلاسیک را که بعید می دانستم بتوانم فرصتی برای دوباره خوانی آنها را پیدا کنم ، گوش کنم.
شاید بگویید کتاب برای خوانده شدن نوشته شده نه گوش دادن!
این درست اما گاهی مجبور می شویم برای انجام کاری که امکانش وجود ندارد، نزدیک ترین شیوه را انتخاب میکنیم. کم نبودند نویسندگان بزرگی که به دلایل مختلفی مثل از دست دادن بینایی از دیگران می خواستند برایشان کتابها را بخوانند! نمونه آن جویس که معمولا بِکت وظیفه خواندن را برای او به عهده می گرفت. خوشبختانه ما بیناییمان را از دست ندادهایم اما به دلایل گوناگون زمان کمی برای اختصاص به مطالعه در اختیار داریم به همین خاطر دنبال آن هستیم که بخشی از زمانهای مردهی روزانه را (که یکی از اصلی ترین دستاوردهای روزگار مدرن هستند) به شیوه ای زنده کنیم. اگر جویس از این شیوه استفاده کرده و نتیجه گرفته قطعا ماهم میتوانیم همین کار را بکنیم. بخصوص که حالا این کتابها به شیوه ای کاملا حرفهای صوتی شدهاند، با اجرایی درست و حساب شده که گوش دادن به آن واقعا لذت بخش است.
«جنایت و مکافات» نوشته فئودور داستایفسکی را باید نقطه اوج ادبیات روانشناسانه در نظر گرفت که جدال خیر و شر و چالشهای روحی و روانی آدمی را به شکلی قدرتمند در خود منعکس کرده است. این رمان «جنایت و مکافات» را نه فقط یکی از بهترین رمانهای داستایفسکی دانستهاند بلکه یکی از شاهکارهای بزرگ ادبیات روسیه و ایضا جهان نیز به حساب آوردهاند.این رمان که از بار روان شناسانه عمیقی برخوردار است و آنقدر از این جنبه برجسته بوده که برخی روانشناسان کنشها و واکنش های درونی و بیرونی شخصیت اصلی رمان( یعنی راسکولنیکف ) را به مانند یک نمونه علمی و واقعی دستمایه پژوهش قرار داده و از منظر روانشناختی تجزیه تحلیل کردهاند.
بیشک یکی از دلایل طولانی شدن این رمان، دقیق شدن داستایفسکی روی جزئیات زندگی و اعمال و افکار شخصیتهاست. بخصوص درگیریهای درونی راسکولنیکف یک از یک جدال میان خیر و شر حکایت دارد. شاید برای برخی از مخاطبان کم حوصله این روزگار که به حرکت بیرونی داستان علاقه دارند، این میزان تامل روی درونیات تا حدودی خسته کننده باشد! بخصوص وقتی که اجرای آن با صدایی گیرا انجام شده است. خواننده متن توانایی آن را دارد که با ایجاد تغییراتی در صدا و لحن خود به زنده شدن شخصیت ها کمک کند.
«جنایت و مکافات» در یکی از بدترین شرایط مالی و روحی او نوشته شد. زمانی که امتیاز همه آثارش را به ناشری کلاش واگذار کرده و پول ناچیزی دستش را گرفته بود و همین پول را به خیال زیاد کردن هنگام قمار باخت، نتیجه کمک خواستن از دوستان و آشنایان دیگر هم گرفتن مبالغی مختصر بود که آنها را نیز درجا سر میز قمار از دست داد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3980307228.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«جنایت و مکافات»؛ فئودور داستایفسکی ترجمه اصغر رستگار ؛ باصدای آرمان سلطان زاده؛ آوانامه از سیاهی به سوی نور
«جنایت و مکافات»
کتاب گویا / کره شمالی یا کره جنوبی؛ مردم کدامیک خوشبختترند؟
حمیدرضا امیدیسرور
«روح گریان من»
نویسنده: کیم هیون هی
مترجم: فرشاد رضایی
گوینده: شیما درخشش
ناشر: آوانامه ( باهمکاری نشر ققنوس)
زمان: 7ساعت و 55 دقیقه
#نشرققنوس #آوانامه #زندگینامه #کتاب_گویا
همانطور که خواندن برخی کتابها راحت تر از کتابهای دیگر است، گوش کردن برخی کتابهای گویا نیز راحت تر و یا دلپذیرتر از برخی کتاب های گویای دیگر است. کتاب «روح گریان من» که توسط نشر ققنوس منتشر شده و نسخه صوتی آن را آوانامه به مخاطبان عرضه کرده، نمونهای مناسب در این زمینه است، یکی از آن کتابهایی که خورند صوتی شدن هستند!
کتاب بیانی ساده و سرراست دارد و علاوه بر جذابیت محتوای آن از روایت پرکششی هم برخوردار است. اینها دست به دست هم می دهند که مخاطب در شرایط مختلفی بتواند با آن ارتباط برقرار کرده و زندگی پرفراز و فرود راوی را دنبال کند.
«روح گریان من» از گذشته و حال مردم یک سرزمین می گوید؛ ملتی با تاریخ و فرهنگ دیرپا که از میانه قرن بیستم به بعد به واسطه پیامدهای بعد از جنگ و به دلایل سیاسی، دوپاره می شود. یک کشور در جنوب و یک کشور دیگر در شمال. زندگی مردم کره در نیمه جنوبی با زندگی بخش دیگر همین مردم در نیمه شمالی کره تفاوت های بسیاری دارد. اگر چه هر دو نیمه از یک نژادند و به یک زبان سخن میگویند، اما گویی فرسنگ ها از همدیگرفاصله دارند ؛ حتی در زمینه باور به خدا. در کره شمالی دینداری جرم است و اعتقاد به خدا باور به چیزی موهوم محسوب می شود، اما در کره جنوبی داشتن دین آزاد است. در کره جنوبی مردم می توانند به کاندیدای مورد نظر خود رأی دهند، اما در کره شمالی مردم آزادند که به یک کاندیدایی که حزب معرفی می کند، رأی آری بدهند!
تفاوتهای عمیق دوکره ناشی از حکومت هایی با رویکردهای مختلف هستند که در هریک از این دونیمه بر سرکار هستند. شمالی ها جنوبی ها را بدبخت و بیچاره تصور می کنند و جنوبی ها نیز شمالی ها را...
اما واقعیت زندگی دو کره و تفاوت های آنها چیست؟ کتاب «روح گریان من» نوشته کیم هیون هی که توسط فرشاد رضایی به فارسی برگردانده شده، به خوبی می تواند نشان دهنده این تفاوت ها، دلایل شکل گیری و همچنین سوالاتی که به ذهن شنونده این روایت خطور کرده باشد تا درنهایت بدین پاسخ برسدکه مردم کدامیک از این دوکره خوشبخت تریند؟
«روح گریان من» زندگی نامه یک جاسوس کره شمالی است ، دختری زیبا که از متن جامعه سوسیالیستی کره شمالی برخاسته و براساس تعلیمات ایدئولوژیک آن کشور پرورش یافته و به دلیل استعدادهایش جذب حزب مرکزی شده و به عنوان جاسوس آموزش می بیند.
آموزشهایی که هم جنبه عملی دارند و هم فکری و چنان روی شخصیت فرد کار می کنند که حاضر می شود، به تصور خدمت به کشور و به خاطر اطاعت از رهبر کره هواپیمایی با 115 مسافر بیگناه از مردم کره جنوبی را در آسمان منهدم کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3980418200.html
حمیدرضا امیدیسرور
«روح گریان من»
نویسنده: کیم هیون هی
مترجم: فرشاد رضایی
گوینده: شیما درخشش
ناشر: آوانامه ( باهمکاری نشر ققنوس)
زمان: 7ساعت و 55 دقیقه
#نشرققنوس #آوانامه #زندگینامه #کتاب_گویا
همانطور که خواندن برخی کتابها راحت تر از کتابهای دیگر است، گوش کردن برخی کتابهای گویا نیز راحت تر و یا دلپذیرتر از برخی کتاب های گویای دیگر است. کتاب «روح گریان من» که توسط نشر ققنوس منتشر شده و نسخه صوتی آن را آوانامه به مخاطبان عرضه کرده، نمونهای مناسب در این زمینه است، یکی از آن کتابهایی که خورند صوتی شدن هستند!
کتاب بیانی ساده و سرراست دارد و علاوه بر جذابیت محتوای آن از روایت پرکششی هم برخوردار است. اینها دست به دست هم می دهند که مخاطب در شرایط مختلفی بتواند با آن ارتباط برقرار کرده و زندگی پرفراز و فرود راوی را دنبال کند.
«روح گریان من» از گذشته و حال مردم یک سرزمین می گوید؛ ملتی با تاریخ و فرهنگ دیرپا که از میانه قرن بیستم به بعد به واسطه پیامدهای بعد از جنگ و به دلایل سیاسی، دوپاره می شود. یک کشور در جنوب و یک کشور دیگر در شمال. زندگی مردم کره در نیمه جنوبی با زندگی بخش دیگر همین مردم در نیمه شمالی کره تفاوت های بسیاری دارد. اگر چه هر دو نیمه از یک نژادند و به یک زبان سخن میگویند، اما گویی فرسنگ ها از همدیگرفاصله دارند ؛ حتی در زمینه باور به خدا. در کره شمالی دینداری جرم است و اعتقاد به خدا باور به چیزی موهوم محسوب می شود، اما در کره جنوبی داشتن دین آزاد است. در کره جنوبی مردم می توانند به کاندیدای مورد نظر خود رأی دهند، اما در کره شمالی مردم آزادند که به یک کاندیدایی که حزب معرفی می کند، رأی آری بدهند!
تفاوتهای عمیق دوکره ناشی از حکومت هایی با رویکردهای مختلف هستند که در هریک از این دونیمه بر سرکار هستند. شمالی ها جنوبی ها را بدبخت و بیچاره تصور می کنند و جنوبی ها نیز شمالی ها را...
اما واقعیت زندگی دو کره و تفاوت های آنها چیست؟ کتاب «روح گریان من» نوشته کیم هیون هی که توسط فرشاد رضایی به فارسی برگردانده شده، به خوبی می تواند نشان دهنده این تفاوت ها، دلایل شکل گیری و همچنین سوالاتی که به ذهن شنونده این روایت خطور کرده باشد تا درنهایت بدین پاسخ برسدکه مردم کدامیک از این دوکره خوشبخت تریند؟
«روح گریان من» زندگی نامه یک جاسوس کره شمالی است ، دختری زیبا که از متن جامعه سوسیالیستی کره شمالی برخاسته و براساس تعلیمات ایدئولوژیک آن کشور پرورش یافته و به دلیل استعدادهایش جذب حزب مرکزی شده و به عنوان جاسوس آموزش می بیند.
آموزشهایی که هم جنبه عملی دارند و هم فکری و چنان روی شخصیت فرد کار می کنند که حاضر می شود، به تصور خدمت به کشور و به خاطر اطاعت از رهبر کره هواپیمایی با 115 مسافر بیگناه از مردم کره جنوبی را در آسمان منهدم کند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3980418200.html
جامعه خبری تحلیلی الف
کتاب گویا/ «روح گریان من»؛ کیم هیون هی؛ ترجمه فرشاد رضایی؛ گوینده شیما درخشش؛ آوانامه کره شمالی یا کره جنوبی؛ مردم کدامیک خوشبختترند؟
«روح گریان من»
کتاب شنیداری/ نام من عشق!
حمیدرضا امیدیسرور
«نام من سرخ»
نویسنده: اورهان پاموک
ترجمه: عین له غریب
با صدای: آرمان سلطان زاده
ناشر: #آوانامه با همکاری #نشرچشمه
21 ساعت و 46 دقیقه، 24000 تومان
#رمان #کتاب_گویا
بعضی رمانها شرایطی دارند که گاه با وجود تمایل ما، بالاجبار خواندن آنها به تعویق می افتد؛ مثلا حجم زیادی دارند که خواندنشان وقتی فراخ را می طلبد؛ یا از چنان جزئیات و ریزه کاریهایی برخوردارند که احتیاج به ذهن آزاد و تمرکز بالا دارد و گاه ریتمی آهسته دارند که خواندن آنها را در بلند مدت با احتمال قطع شدن و رها کردن روبه رو شده، و نهایتا خواندن آنها به سرانجام نمیرسد. در چنین مواقعی رفتن به سراغ نسخه گویای این رمانها یکی از بهترین گزینهها برای برقراری ارتباط و بهره بردن از متن آنهاست، بخصوص اگر نسخه شنیداری آنها جمیع شرایط را در بهترین سطح خود داشته و حاصل کار گروهی حرفهای و کاربلد باشد. یعنی تهیه کننده کار با سنجیدن ترجمه های موجود دست روی بهترین گزینه موجود گذاشته و نهایتا آن را به گوینده توانایی سپرده که با اجرایی درست، حجت را برما تمام می کند.
آنچه شرحش رفت ماجرای رمان «نام من سرخ» اثر اورهان پاموک است که موسسه فرهنگی آوانامه کتاب شنیداری آن را با صدای آرمان سلطان زاده به بازار فرستاده است. از این رمان چند ترجمه به فارسی وجود دارد که کار عینله غریب مقبول ترین ترجمه در این بین محسوب می شود که نشر چشمه منتشر کرده و از قضا چندی پیش مشاوران اورهان پاموک نیز بر روی ترجمه های عین اله غریب صحه گذاشتند و آنها مورد تایید خود پاموک معرفی کردند.
ادبیات ترک در ایران خواننده فراوان داشته، نویسندگان بسیاری از این کشور همسایه در سرزمین ما به شهرت رسیده و خوانندگان فراوان کسب کرده اند که بی شک در این زمینه اقبال سابقه تاریخی، اشتراکات مذهبی و بده و بستان فرهنگی میان این دو قوم بی تاثیر نبوده است. به همین خاطر است که مخاطب ایرانی وقتی پای داستانی از ادبیات ترک می نشیند نه تنها با آن احساس غریبگی نمی کند که گاه حتی احساس می کند، خوانندهی داستانی با شخصیت ها و اتمسفری آشناست که در پیرامون خود رخ داده است.
رمان«نام من سرخ» اثر اورهان پاموک از این منظر یک نمونهی مثال زدنی است. این رمان از دستمایهای تاریخی برخوردار است و ایده مرکزی آن بر هنر نگارگری اسلامی استوار است که در یک بستر مشترک تاریخی و فرهنگی بالیده و باتوجه به تمدن غنی ایرانی و اسلامی، سنت های نقاشان ایرانی به عنوان فرهنگ غالب و برتر بر دیگر حوزه های فرهنگی همسایه تاثیر گذاشته است.
در این رمان تاریخی پاموک مخاطب را به دنیای امپراتوری عثمانی و دوران حکومت سلطان مراد سوم می برد. «کارا» که پس از سالها دربهدری و سیر و سفر به زادگاهش در استامبول برگشته است، امیدوار است بتواند با «حوریه» عشق قدیمیاش ازدواج کند. به دستور پادشاه، پدر حوریه که دستی درهنر دارد و از صاحب منصبان دولتی قدیم بوده، مخفیانه مشغول آماده ساختن کتابی مصور به مناسبت هزارمین سال هجرت است. نقاشیهای این کتاب قرار است آمیزه ای باشند میان سنت های نقاشی سرزمین های اسلامی با سبک نقاشان ونیزی؛ چنین شیوه ای در آن روزگار نوعی تا بو محسوب می شده و یکی از نقاط محرک داستان است. داستان در دو سطح پیش می رود یکی جنبه درونی آن است که به تقابل فلسفه هنر شرق و غرب و تبیین جنبه های فرهنگی و دینی نگارگری اسلامی و تقابل آن با ماهیت فرهنگی نقاشی در زندگی و فلسفه غرب است و در سطح بیرونی نیز رمان روایت کننده رقابت میان استادان نقاشخانه، ماجراهای عاشقانهی نقاشان جوان و جوّ مذهبی حاکم بر آن روزگار است...
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3980513158.html
حمیدرضا امیدیسرور
«نام من سرخ»
نویسنده: اورهان پاموک
ترجمه: عین له غریب
با صدای: آرمان سلطان زاده
ناشر: #آوانامه با همکاری #نشرچشمه
21 ساعت و 46 دقیقه، 24000 تومان
#رمان #کتاب_گویا
بعضی رمانها شرایطی دارند که گاه با وجود تمایل ما، بالاجبار خواندن آنها به تعویق می افتد؛ مثلا حجم زیادی دارند که خواندنشان وقتی فراخ را می طلبد؛ یا از چنان جزئیات و ریزه کاریهایی برخوردارند که احتیاج به ذهن آزاد و تمرکز بالا دارد و گاه ریتمی آهسته دارند که خواندن آنها را در بلند مدت با احتمال قطع شدن و رها کردن روبه رو شده، و نهایتا خواندن آنها به سرانجام نمیرسد. در چنین مواقعی رفتن به سراغ نسخه گویای این رمانها یکی از بهترین گزینهها برای برقراری ارتباط و بهره بردن از متن آنهاست، بخصوص اگر نسخه شنیداری آنها جمیع شرایط را در بهترین سطح خود داشته و حاصل کار گروهی حرفهای و کاربلد باشد. یعنی تهیه کننده کار با سنجیدن ترجمه های موجود دست روی بهترین گزینه موجود گذاشته و نهایتا آن را به گوینده توانایی سپرده که با اجرایی درست، حجت را برما تمام می کند.
آنچه شرحش رفت ماجرای رمان «نام من سرخ» اثر اورهان پاموک است که موسسه فرهنگی آوانامه کتاب شنیداری آن را با صدای آرمان سلطان زاده به بازار فرستاده است. از این رمان چند ترجمه به فارسی وجود دارد که کار عینله غریب مقبول ترین ترجمه در این بین محسوب می شود که نشر چشمه منتشر کرده و از قضا چندی پیش مشاوران اورهان پاموک نیز بر روی ترجمه های عین اله غریب صحه گذاشتند و آنها مورد تایید خود پاموک معرفی کردند.
ادبیات ترک در ایران خواننده فراوان داشته، نویسندگان بسیاری از این کشور همسایه در سرزمین ما به شهرت رسیده و خوانندگان فراوان کسب کرده اند که بی شک در این زمینه اقبال سابقه تاریخی، اشتراکات مذهبی و بده و بستان فرهنگی میان این دو قوم بی تاثیر نبوده است. به همین خاطر است که مخاطب ایرانی وقتی پای داستانی از ادبیات ترک می نشیند نه تنها با آن احساس غریبگی نمی کند که گاه حتی احساس می کند، خوانندهی داستانی با شخصیت ها و اتمسفری آشناست که در پیرامون خود رخ داده است.
رمان«نام من سرخ» اثر اورهان پاموک از این منظر یک نمونهی مثال زدنی است. این رمان از دستمایهای تاریخی برخوردار است و ایده مرکزی آن بر هنر نگارگری اسلامی استوار است که در یک بستر مشترک تاریخی و فرهنگی بالیده و باتوجه به تمدن غنی ایرانی و اسلامی، سنت های نقاشان ایرانی به عنوان فرهنگ غالب و برتر بر دیگر حوزه های فرهنگی همسایه تاثیر گذاشته است.
در این رمان تاریخی پاموک مخاطب را به دنیای امپراتوری عثمانی و دوران حکومت سلطان مراد سوم می برد. «کارا» که پس از سالها دربهدری و سیر و سفر به زادگاهش در استامبول برگشته است، امیدوار است بتواند با «حوریه» عشق قدیمیاش ازدواج کند. به دستور پادشاه، پدر حوریه که دستی درهنر دارد و از صاحب منصبان دولتی قدیم بوده، مخفیانه مشغول آماده ساختن کتابی مصور به مناسبت هزارمین سال هجرت است. نقاشیهای این کتاب قرار است آمیزه ای باشند میان سنت های نقاشی سرزمین های اسلامی با سبک نقاشان ونیزی؛ چنین شیوه ای در آن روزگار نوعی تا بو محسوب می شده و یکی از نقاط محرک داستان است. داستان در دو سطح پیش می رود یکی جنبه درونی آن است که به تقابل فلسفه هنر شرق و غرب و تبیین جنبه های فرهنگی و دینی نگارگری اسلامی و تقابل آن با ماهیت فرهنگی نقاشی در زندگی و فلسفه غرب است و در سطح بیرونی نیز رمان روایت کننده رقابت میان استادان نقاشخانه، ماجراهای عاشقانهی نقاشان جوان و جوّ مذهبی حاکم بر آن روزگار است...
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3980513158.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«نام من سرخ»؛ اورهان پاموک؛ ترجمه عین اله غریب؛ با صدای: آرمان سلطان زاده؛ آوانامه با همکاری نشر چشمه نام من عشق!
«نام من سرخ»
راهنمای کتاب/ در غرب خبری نیست!
حمیدرضا امیدیسرور
«خوشههای خشم»
نویسنده: جان اشتاین بک
ترجمه: عبدالحسین شریفیان
با صدای : آرمان سلطانزاده
ناشر: موسسه آوانامه (با همکاری نشر نگاه)
زمان: 23 ساعت 40 دقیقه
28000 تومان
#رمان #آوانامه #کتاب_گویا
باید اعتراف کنم اگر کتاب گویایِ «خوشههای خشم» اثر جان اشتاینبک آن هم با چنین کیفیت مطلوبی، منتشر نشده بود؛ کماکان فرصت اینکه مخاطب این رمان برجستهی ادبیات امریکا باشم، فراهم نیامده بود. پیشتر هربار که قصد خواندنش را کرده بودم، حجم مفصل کتاب باعث شده بود، خوانش آن را به زمانی مناسب موکول کنم! زمانی نامعلوم در آینده که بعید بود به این زودیها مهیا شود.
جان اشتاینبک در روایت این رمان از زاویه دید دانای کلِ نامحدود استفاده کرده و شیوه متکی بر تمرکز روی جزئیات او در روایت داستان (که در توصیف فضا و مکان و کنشها و دیالوگها دیده میشود) ریتمی آرام را برای رمان به همراه آورده که دنبال کردن آن برای مخاطب این روزگار نیازمند حوصله و فرصتی مناسب است. افزون بر این نویسنده برای جا افتادن شرایطی که شخصیت ها در آن گرفتار آمده اند، گاه به ارائه توضیحات مستقیم درباره مناسبات مالی بانکداران و کشاورزان و همچنین نقد منش سرمایهدارانه و معضلات فاصله طبقاتی و... پرداخته است. اما این توصیفات پر از جزئیات و شعارهای مستقیم که هنگام خواندن می تواند برای مخاطب رمان موجب ملال شوند، لااقل در زمان گوش دادن به نسخه صوتی «خوشههای خشم»، آنقدر کشدار و فرساینده نمینماید که خللی به ارتباط مخاطب و این اثر ارزنده ادبیات کلاسیک امریکا وارد سازد.
با این حال نمیتوان منکر ارزشهای فراوان رمان در جنبه های گوناگون (هم از منظر محتوایی و هم از منظر ادبی) شد و از آن صرف نظر کرد. بنابراین، بی تعارف فرصت بهرهمندی از این رمان مهم در ادبیات امریکا را مدیون اجرای جذاب رمان باصدای گرم آرمان سلطان زاده هستم که به همت موسسه آوانامه با انتشار رمان «خوشههای خشم» در قالب کتابی گویا فراهم آمده است.
در روایتِ گویا شده (اجرای صوتی) کتاب، توصیفات پر از جزئیات نویسنده چنان در ذهن مخاطب تداعی می شوند که گویی خود در آنجا حاضر است. این احساس حاصل مشارکت حس شنیداری و قدرت ذهن در راستای تجسم بخشیدن به آن چیزیست که میشنود و در مجموع تجربهای منحصر به فرد را تدارک دیده که تاثیری عمیق بر مخاطب میگذارد.
«خوشههای خشم» رمانی حماسی و باشکوه است، با پایانی چنان درخشان و تاثیرگذار که مخاطب به سختی میتواند خود را از سیطره تاثیر آن برهاند! شاید باورش سخت باشد اما اشتاین بک این رمان مفصل را تقریبا در طول پنج ماه نوشته است. آن هم در بدترین شرایط! براساس یادداشتهای برجای مانده از اشتاین بک در هنگام نوشتن این رمان، اوضاع و احوالی متشنج داشته است، چنانکه در حال از دست دادن کنترل و اعتماد به نفسش بوده! مرگ باجناقش، جنگ و همچنین ماجرای فروش و از دست دادن خانهاش همگی روی او تاثیر گذاشته بود تا تصور کند این رمان نهایتا اثری متوسط بیشتر نخواهد شد: «آیا تا بحال کتابی، تحت شرایطی چنین پرتنش نوشته شده؟ سیستم عصبی من فروپاشیده و امیدوارم به سمت یک حمله عصبی شدید پیش نروم. ای کاش میتوانستم برای مدتی ناپدید شوم. چیزهای خیلی زیادی هستند که مرا عصبی می کنند. می ترسم این کتاب از هم بپاشد. اگر این اتفاق بیفتد، من هم از هم می پاشم.»
اگرچه تاثیر این ذهن متشنج شده را نیز در عدم انسجام نظرات نقادانه نویسنده رمان نسبت مناسبات حاکم بر جامعه امریکایی آن روزگار میتوان احساس کرد اما حاصل کار نه اثری متوسط که به یکی از شاهکارهای کلاسیک ادبیات امریکا بدل شد و جایزه معتبر پولیتزر را برای نویسندهاش به ارمغان آورد.
فروش رمان چنان موفق بود که در مدت زمانی کوتاه قریب به پانصد هزار نسخه از آن به فروش رفت. البته در این موفقیت و شهرت که برای رمان رقم خورد مسائل حاشیهای نیز دخالت بسیاری داشت.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3980717098.html
حمیدرضا امیدیسرور
«خوشههای خشم»
نویسنده: جان اشتاین بک
ترجمه: عبدالحسین شریفیان
با صدای : آرمان سلطانزاده
ناشر: موسسه آوانامه (با همکاری نشر نگاه)
زمان: 23 ساعت 40 دقیقه
28000 تومان
#رمان #آوانامه #کتاب_گویا
باید اعتراف کنم اگر کتاب گویایِ «خوشههای خشم» اثر جان اشتاینبک آن هم با چنین کیفیت مطلوبی، منتشر نشده بود؛ کماکان فرصت اینکه مخاطب این رمان برجستهی ادبیات امریکا باشم، فراهم نیامده بود. پیشتر هربار که قصد خواندنش را کرده بودم، حجم مفصل کتاب باعث شده بود، خوانش آن را به زمانی مناسب موکول کنم! زمانی نامعلوم در آینده که بعید بود به این زودیها مهیا شود.
جان اشتاینبک در روایت این رمان از زاویه دید دانای کلِ نامحدود استفاده کرده و شیوه متکی بر تمرکز روی جزئیات او در روایت داستان (که در توصیف فضا و مکان و کنشها و دیالوگها دیده میشود) ریتمی آرام را برای رمان به همراه آورده که دنبال کردن آن برای مخاطب این روزگار نیازمند حوصله و فرصتی مناسب است. افزون بر این نویسنده برای جا افتادن شرایطی که شخصیت ها در آن گرفتار آمده اند، گاه به ارائه توضیحات مستقیم درباره مناسبات مالی بانکداران و کشاورزان و همچنین نقد منش سرمایهدارانه و معضلات فاصله طبقاتی و... پرداخته است. اما این توصیفات پر از جزئیات و شعارهای مستقیم که هنگام خواندن می تواند برای مخاطب رمان موجب ملال شوند، لااقل در زمان گوش دادن به نسخه صوتی «خوشههای خشم»، آنقدر کشدار و فرساینده نمینماید که خللی به ارتباط مخاطب و این اثر ارزنده ادبیات کلاسیک امریکا وارد سازد.
با این حال نمیتوان منکر ارزشهای فراوان رمان در جنبه های گوناگون (هم از منظر محتوایی و هم از منظر ادبی) شد و از آن صرف نظر کرد. بنابراین، بی تعارف فرصت بهرهمندی از این رمان مهم در ادبیات امریکا را مدیون اجرای جذاب رمان باصدای گرم آرمان سلطان زاده هستم که به همت موسسه آوانامه با انتشار رمان «خوشههای خشم» در قالب کتابی گویا فراهم آمده است.
در روایتِ گویا شده (اجرای صوتی) کتاب، توصیفات پر از جزئیات نویسنده چنان در ذهن مخاطب تداعی می شوند که گویی خود در آنجا حاضر است. این احساس حاصل مشارکت حس شنیداری و قدرت ذهن در راستای تجسم بخشیدن به آن چیزیست که میشنود و در مجموع تجربهای منحصر به فرد را تدارک دیده که تاثیری عمیق بر مخاطب میگذارد.
«خوشههای خشم» رمانی حماسی و باشکوه است، با پایانی چنان درخشان و تاثیرگذار که مخاطب به سختی میتواند خود را از سیطره تاثیر آن برهاند! شاید باورش سخت باشد اما اشتاین بک این رمان مفصل را تقریبا در طول پنج ماه نوشته است. آن هم در بدترین شرایط! براساس یادداشتهای برجای مانده از اشتاین بک در هنگام نوشتن این رمان، اوضاع و احوالی متشنج داشته است، چنانکه در حال از دست دادن کنترل و اعتماد به نفسش بوده! مرگ باجناقش، جنگ و همچنین ماجرای فروش و از دست دادن خانهاش همگی روی او تاثیر گذاشته بود تا تصور کند این رمان نهایتا اثری متوسط بیشتر نخواهد شد: «آیا تا بحال کتابی، تحت شرایطی چنین پرتنش نوشته شده؟ سیستم عصبی من فروپاشیده و امیدوارم به سمت یک حمله عصبی شدید پیش نروم. ای کاش میتوانستم برای مدتی ناپدید شوم. چیزهای خیلی زیادی هستند که مرا عصبی می کنند. می ترسم این کتاب از هم بپاشد. اگر این اتفاق بیفتد، من هم از هم می پاشم.»
اگرچه تاثیر این ذهن متشنج شده را نیز در عدم انسجام نظرات نقادانه نویسنده رمان نسبت مناسبات حاکم بر جامعه امریکایی آن روزگار میتوان احساس کرد اما حاصل کار نه اثری متوسط که به یکی از شاهکارهای کلاسیک ادبیات امریکا بدل شد و جایزه معتبر پولیتزر را برای نویسندهاش به ارمغان آورد.
فروش رمان چنان موفق بود که در مدت زمانی کوتاه قریب به پانصد هزار نسخه از آن به فروش رفت. البته در این موفقیت و شهرت که برای رمان رقم خورد مسائل حاشیهای نیز دخالت بسیاری داشت.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/3980717098.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«خوشههای خشم»؛ جان اشتاین بک؛ ترجمه عبدالحسین شریفیان؛ با صدای آرمان سلطانزاده؛ موسسه آوانامه (و نشرنگاه) در غرب خبری نیست!
«خوشههای خشم»