🇹🇷 سیمای شریعتی در ترکیه
جمیل مریچ یکی از متفکران مهم ترکیه در سالهایی که در فرانسه بود با #شریعتی آشنا شد. وی جزو اولین کسانی بود که عقاید شریعتی را در پایان دهه ۱۹۷۰ به جامعه ترکیه معرفی کرد. مریچ شریعتی را "جزیرهای در میان دریاچهها" خواند چرا که در میان جهانی که عقل خوار و زبون شده است تفکر کرده و در برابر انسانها آینهای قرار داده است.
گفتههای مریچ در میان نواندیشی دینی ترکیه تاثیر بسزایی داشت و اسباب توجه آنها را به آرای شریعتی فراهم کرد. نواندیشان دینی ترکیه که عموما در چهارچوب قرائت تاریخی از اسلام قرار دارند، شریعتی را متفکری میدانند که راه خروج از تنگناهای موجود را نشان داده است. آنها از سه زاویه مختلف تلاش کردهاند تا از شریعتی برای آرای خود استفاده کنند. به واسطه تمایزاتی که شریعتی میان شیعه صفوی و شیعه علوی ایجاد کرده و اینگونه مذهبی را علیه مذهبی دیگر برجسته کرده؛ آنها معتقدند که باید تمایزی میان برداشتهای گوناگون از دین به وجود بیاوریم. این تمایز عاملی است برای بازگشت به خویشتن. روشی که آنها برای انجام چنین امری به کار میگیرند نقد است. آنها معتقدند که شریعتی نقد را همچون توبه امری مدام میداند. مصطفی اسلام اوغلو و مصطفی اوزتورک از جمله این نواندیشان دینی هستند.
از مهمترین نکاتی که نواندیشان اسلامی آن را از نقصهای اساسی جامعهی روشنفکری ترکیه میدانند، رویکرد غرب محور روشنفکران ترک و از یاد بردن میراث فکری شرقی و اسلامی است.
علی بولنچ در این رابطه میگوید:
"اکثر روشنفکران ترکیه علیرغم دنبال کردن جریانهای فکری غرب چندان بر اندیشه غربی مسلط نیستند. از اواخر قرن نوزدهم تاکنون رمان، شعر و ادبیات ترکی برمبنای غرب بنا شده و رویکردهای ذهنی آنها نسبت به غرب در قالب تحسین و نفرت نمود مییابد. اما شریعتی علاوه بر آشنایی با غرب بر منابع شرقی نیز مسلط است و مهمتر از همه قرآن و سایر منابع اسلامی نیز را خوب میشناسد.
سومین نقطه قوت وی قدرت ذهن روشنفکری ـ انتقادی اوست. او در برابر منابع دینی و تاریخی خود کوچکترین کمپلکسی ندارد و سرافکندگی در برابر غرب و سعی در نزدیک کردن ارزشهای اسلامی به ذهنیت غربی، جایی در اندیشههای وی ندارد. او مانند روشنفکران محافظه کار ترکیه، گذشته ایران را تقدیس نمیکند و بی پروا به نقد صفویان میپردازد."
از طرف دیگر علیرغم پتانسیل زیادی که اندیشههای شریعتی میتواند برای جامعه مذهبی ترکیه داشته باشد، هنوز بجز روشنفکران رادیکال دینی که به اسلام محافظهکار و سرمایهداری حاکم بر ترکیه نقد جدی دارند در فضای سیاست عملی ترکیه جای چندانی ندارد. یکی از دلایل این موضوع را میتوان رقابتهای مذهبی درون اسلامی دانست. یکی از اتهامات اصلی شریعتی در فضای سیاسی ترکیه استفاده از مفاهیم شیعی در آثار اوست.
اکثر جماعتها و طریقتهای اسلامی موجود در ترکیه برخلاف نواندیشان دینی که #شیعه بودن #علی_شریعتی را برجسته نمیکنند، بر شیعه بودن وی تاکید دارند. این گروههای اسلامی، شریعتی را کافر و زندیق میخوانند. آنها عموما برداشتهای شریعتی را افراطی دانسته و به طور مثال تصویری که شریعتی از خدا در کتاب #حج خود ارائه کرده است را همتراز شرک ورزیدن میشمارند. از سوی دیگر آنها برداشتهای شریعتی از خلفا را نیز برداشتهایی کفرآمیز مینامند. یکی از دلایل این موضوع را میتوان رقابتهای مذهبی درون اسلامی دانست.
▫️بخش دوم
✅ @Shariati_Group
.
جمیل مریچ یکی از متفکران مهم ترکیه در سالهایی که در فرانسه بود با #شریعتی آشنا شد. وی جزو اولین کسانی بود که عقاید شریعتی را در پایان دهه ۱۹۷۰ به جامعه ترکیه معرفی کرد. مریچ شریعتی را "جزیرهای در میان دریاچهها" خواند چرا که در میان جهانی که عقل خوار و زبون شده است تفکر کرده و در برابر انسانها آینهای قرار داده است.
گفتههای مریچ در میان نواندیشی دینی ترکیه تاثیر بسزایی داشت و اسباب توجه آنها را به آرای شریعتی فراهم کرد. نواندیشان دینی ترکیه که عموما در چهارچوب قرائت تاریخی از اسلام قرار دارند، شریعتی را متفکری میدانند که راه خروج از تنگناهای موجود را نشان داده است. آنها از سه زاویه مختلف تلاش کردهاند تا از شریعتی برای آرای خود استفاده کنند. به واسطه تمایزاتی که شریعتی میان شیعه صفوی و شیعه علوی ایجاد کرده و اینگونه مذهبی را علیه مذهبی دیگر برجسته کرده؛ آنها معتقدند که باید تمایزی میان برداشتهای گوناگون از دین به وجود بیاوریم. این تمایز عاملی است برای بازگشت به خویشتن. روشی که آنها برای انجام چنین امری به کار میگیرند نقد است. آنها معتقدند که شریعتی نقد را همچون توبه امری مدام میداند. مصطفی اسلام اوغلو و مصطفی اوزتورک از جمله این نواندیشان دینی هستند.
از مهمترین نکاتی که نواندیشان اسلامی آن را از نقصهای اساسی جامعهی روشنفکری ترکیه میدانند، رویکرد غرب محور روشنفکران ترک و از یاد بردن میراث فکری شرقی و اسلامی است.
علی بولنچ در این رابطه میگوید:
"اکثر روشنفکران ترکیه علیرغم دنبال کردن جریانهای فکری غرب چندان بر اندیشه غربی مسلط نیستند. از اواخر قرن نوزدهم تاکنون رمان، شعر و ادبیات ترکی برمبنای غرب بنا شده و رویکردهای ذهنی آنها نسبت به غرب در قالب تحسین و نفرت نمود مییابد. اما شریعتی علاوه بر آشنایی با غرب بر منابع شرقی نیز مسلط است و مهمتر از همه قرآن و سایر منابع اسلامی نیز را خوب میشناسد.
سومین نقطه قوت وی قدرت ذهن روشنفکری ـ انتقادی اوست. او در برابر منابع دینی و تاریخی خود کوچکترین کمپلکسی ندارد و سرافکندگی در برابر غرب و سعی در نزدیک کردن ارزشهای اسلامی به ذهنیت غربی، جایی در اندیشههای وی ندارد. او مانند روشنفکران محافظه کار ترکیه، گذشته ایران را تقدیس نمیکند و بی پروا به نقد صفویان میپردازد."
از طرف دیگر علیرغم پتانسیل زیادی که اندیشههای شریعتی میتواند برای جامعه مذهبی ترکیه داشته باشد، هنوز بجز روشنفکران رادیکال دینی که به اسلام محافظهکار و سرمایهداری حاکم بر ترکیه نقد جدی دارند در فضای سیاست عملی ترکیه جای چندانی ندارد. یکی از دلایل این موضوع را میتوان رقابتهای مذهبی درون اسلامی دانست. یکی از اتهامات اصلی شریعتی در فضای سیاسی ترکیه استفاده از مفاهیم شیعی در آثار اوست.
اکثر جماعتها و طریقتهای اسلامی موجود در ترکیه برخلاف نواندیشان دینی که #شیعه بودن #علی_شریعتی را برجسته نمیکنند، بر شیعه بودن وی تاکید دارند. این گروههای اسلامی، شریعتی را کافر و زندیق میخوانند. آنها عموما برداشتهای شریعتی را افراطی دانسته و به طور مثال تصویری که شریعتی از خدا در کتاب #حج خود ارائه کرده است را همتراز شرک ورزیدن میشمارند. از سوی دیگر آنها برداشتهای شریعتی از خلفا را نیز برداشتهایی کفرآمیز مینامند. یکی از دلایل این موضوع را میتوان رقابتهای مذهبی درون اسلامی دانست.
▫️بخش دوم
✅ @Shariati_Group
.
Telegram
.
🔅 اندرحکایت آداب فراموش گشتهی حج
در سنّت گذشتگان ما، اينگونه بود كه هرگاه كسی قصد سفری دور داشت، ابتدا میبايست از همهی آشنايان دور و نزديک حلاليّت بخواهد. اگر وامی به ديگران دارد بپردازد، اگر خصومتی با همسايهای و خويشاوندی داشته است، در اصلاح آن اقدام كند و پس از آنكه رضايت همگان را حاصل كرد، وصيّتنامهی خويش را بنويسد و چند نفر معتمد پای آن وصيّتنامه را امضا كنند، آنگاه راهیِ سفر شود. چرا كه زندگی را اعتباری نيست، به ويژه در سفرهای آن روزگاران كهن كه گاه ساليانی به طول میانجاميد و بيم خطرهای بسيار در راه بود. از بيماریهای مرگآور گرفته تا راهزنانی كه در انتظار مسافران كمين میكردند و به ناگاه از پس گردنهای بر كاروان هجوم میآوردند.
هنگامی كه كسی آهنگ سفر #حج داشت، طلب حلاليّت از ديگران، نه از بيم مرگ، بلكه از آنرو بود كه زائر كعبه تا حقالنّاس را ادا نمیكرد، زائر شمرده نمیشد.
راه رسيدن به كعبه تنها به عبور از بيابانها و گذشتن از روستاها و شهرهای مسير آن نبود، بلكه همراه داشتن سر سوزنی از « حق » ديگران با خويش، سبب میشد تا همهی آن رنج سفر و هزينههای بسيار آن را، يكسره بیاعتبار كند.
شايد بتوان بسياری از آموزههای #قرآن را كه دربارهی حدود و حرمت اموال ديگران آمده است، در اين باره به ياد آورد. امّا از همهی اين موارد مهمتر همان است كه زائر، آهنگ دياری كرده كه بيتالحرام ناميده شده است. جایی كه نه تنها حرمت ديگران، بلكه حتّی حرمت حشرهای يا حرمت بوتهای بیدفاع كه از زمين روئيده، بايد رعايت شود...
در انجيلها هم به نقل از عيسی مسيح آمده است كه:
پس هرگاه هديهی خود را به قربانگاه ببری و آنجا به يادت آيد كه برادرت بر تو حقّی دارد، هديهی خود را در نزد قربانگاه رها كن و اول رفته با برادر خويش صلح نما و بعد آمده، هديهی خود را بگذران. [انجيل متی، باب پنجم، آيات ۲۳و ۲۴]
✍ #علی_طهماسبی
📚 از مناسک نوزایی تا فرایند فردیت، ص ۱۰
✅ @Shariati_Group
در سنّت گذشتگان ما، اينگونه بود كه هرگاه كسی قصد سفری دور داشت، ابتدا میبايست از همهی آشنايان دور و نزديک حلاليّت بخواهد. اگر وامی به ديگران دارد بپردازد، اگر خصومتی با همسايهای و خويشاوندی داشته است، در اصلاح آن اقدام كند و پس از آنكه رضايت همگان را حاصل كرد، وصيّتنامهی خويش را بنويسد و چند نفر معتمد پای آن وصيّتنامه را امضا كنند، آنگاه راهیِ سفر شود. چرا كه زندگی را اعتباری نيست، به ويژه در سفرهای آن روزگاران كهن كه گاه ساليانی به طول میانجاميد و بيم خطرهای بسيار در راه بود. از بيماریهای مرگآور گرفته تا راهزنانی كه در انتظار مسافران كمين میكردند و به ناگاه از پس گردنهای بر كاروان هجوم میآوردند.
هنگامی كه كسی آهنگ سفر #حج داشت، طلب حلاليّت از ديگران، نه از بيم مرگ، بلكه از آنرو بود كه زائر كعبه تا حقالنّاس را ادا نمیكرد، زائر شمرده نمیشد.
راه رسيدن به كعبه تنها به عبور از بيابانها و گذشتن از روستاها و شهرهای مسير آن نبود، بلكه همراه داشتن سر سوزنی از « حق » ديگران با خويش، سبب میشد تا همهی آن رنج سفر و هزينههای بسيار آن را، يكسره بیاعتبار كند.
شايد بتوان بسياری از آموزههای #قرآن را كه دربارهی حدود و حرمت اموال ديگران آمده است، در اين باره به ياد آورد. امّا از همهی اين موارد مهمتر همان است كه زائر، آهنگ دياری كرده كه بيتالحرام ناميده شده است. جایی كه نه تنها حرمت ديگران، بلكه حتّی حرمت حشرهای يا حرمت بوتهای بیدفاع كه از زمين روئيده، بايد رعايت شود...
در انجيلها هم به نقل از عيسی مسيح آمده است كه:
پس هرگاه هديهی خود را به قربانگاه ببری و آنجا به يادت آيد كه برادرت بر تو حقّی دارد، هديهی خود را در نزد قربانگاه رها كن و اول رفته با برادر خويش صلح نما و بعد آمده، هديهی خود را بگذران. [انجيل متی، باب پنجم، آيات ۲۳و ۲۴]
✍ #علی_طهماسبی
📚 از مناسک نوزایی تا فرایند فردیت، ص ۱۰
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽| تصاویر کمتر دیده شده از سفر «حج» معلم شهید دکتر علی شریعتی
#حج
✅ @Shariati_Group
▶️ @doctor_alishariati
#حج
✅ @Shariati_Group
▶️ @doctor_alishariati
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🗒حج معانی یا حج مناسک
🎙سوسن شریعتی
📌سخنرانی سوسن شریعتی پیرامونِ کتابهای حج و میعاد با ابراهیم
🔆«...در یک کلام حج در نگاه شریعتی آهنگ مطلق کردن است به قصد فراموش کردن دیروز و خود، با حل شدن در یک «ما»ی عمومی و به سویِ جهتی که کعبه تعیین کرده است. حرکتی قبله دار. حاجی انسانی است که با عصیان علیهِ دورِ باطلِ روزمرگی در این تثلیثِ«هاجر، اسماعیل وابراهیم »، تلاش می کند خودِ دیروزین را فراموش کند و یک مای جدید را تجربه کند و پا جای ابراهیم بگذارد. ....تجربه دینی، تجربه ای است مقصود دار و نه مقصد دار؛ حرکتی است بی قرار، ابدی و بی نهایت. تجربه از خودبیگانگی و الیناسیون توسط امر قدسی نیست، به یادآوردن خود است و یا بهتر است بگوییم ابداع خود است. تلاش شریعتی این است که تجربه دینی را از تجربه الیناسیون توسط مذهب جدا کند؛ توحید را از وحدت وجود.»
#حج_معانی
#حج_مناسک
#سخنرانی
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌ادامه مطالعه کامل متن در وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
http://drshariati.org/?p=7480
🎙سوسن شریعتی
📌سخنرانی سوسن شریعتی پیرامونِ کتابهای حج و میعاد با ابراهیم
🔆«...در یک کلام حج در نگاه شریعتی آهنگ مطلق کردن است به قصد فراموش کردن دیروز و خود، با حل شدن در یک «ما»ی عمومی و به سویِ جهتی که کعبه تعیین کرده است. حرکتی قبله دار. حاجی انسانی است که با عصیان علیهِ دورِ باطلِ روزمرگی در این تثلیثِ«هاجر، اسماعیل وابراهیم »، تلاش می کند خودِ دیروزین را فراموش کند و یک مای جدید را تجربه کند و پا جای ابراهیم بگذارد. ....تجربه دینی، تجربه ای است مقصود دار و نه مقصد دار؛ حرکتی است بی قرار، ابدی و بی نهایت. تجربه از خودبیگانگی و الیناسیون توسط امر قدسی نیست، به یادآوردن خود است و یا بهتر است بگوییم ابداع خود است. تلاش شریعتی این است که تجربه دینی را از تجربه الیناسیون توسط مذهب جدا کند؛ توحید را از وحدت وجود.»
#حج_معانی
#حج_مناسک
#سخنرانی
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌ادامه مطالعه کامل متن در وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
http://drshariati.org/?p=7480
″... #قرآن کریم میفرماید:
سوره اعراف، آیه۱۷۹
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ
چشم دارند ولی حقیقت را نمیبینند، گوش دارند ولی حقیقت را نمیشنوند، قلب دارند ولی باطن حقیقت را درک نمیکنند(ظاهر را میبینند) مانند چهارپا هستند، از چهار پا هم پَستترند و غافلند.
چهار تا خصوصیّت برایشان میآورد. اینها چه کسانی هستند؟ کسانی که مجاری قلبشان باز نشده است، چشم و گوش و قلبشان باز نشده است.
هدف از «عبادت» باز شدن مجاری قلب است. این حقیقتی است که بد جوری از آن غافل هستیم.
وقتی که از اوّل ماه مبارک #رمضان روزه میگیریم، در آخر ماه باید آثار این روزه را در خودمان ببینیم، صدای تسبیح موجودات را باید بشنویم(گوش دیگرمان باز شده باشد) باید صفوف ملائکه را که در حال تسبیح خدا هستند ببینیم(چشم قلبمان باز شده باشد)
روزه میگیریم و درجا میزنیم، چه فایده از این روزه!
مثل انسانی که به مغازهاش برود و هیچی هم گیرش نیاید(چه فایده از این کار کردن)
این همه #نماز خواندهایم و این نمازها مجاری ادارکیِ ما را باز نکردهاند. فقط مجاری ادراک حسّی مان باز است، یعنی فقط همین ظواهر را میبینیم، صداهای ظاهری را میشنویم، یک مقدار عقلمان هم فکر میکند، امّا در امور دنیا فکر میکند که چطور پول بیشتری به دست بیاورد..!
آن مجاری ادراک باطنی ما باز نشده است. هر کدام از ما بیست و یا سی و یا چهل و پنجاه سال عبادت کردهایم، روزه گرفتهایم، #حج رفتهایم و... اثرش کجاست؟
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
میگوید ای قوم به حج رفته، شما که به حج رفتهاید و برگشتهاید، به آن گلستان رفتهاید و برگشتهاید، چه آوردهاید؟ یک گلدسته به ما نشان بدهید. اگر در دریای خدا فرو رفتهاید و برگشتهاید، یک گوهر به ما نشان بدهید.
رفتهاند و برگشتهاند و مثل اوّلشان هستند. پس این عبادت حج چه تأثیری بر رویتان گذاشته است..؟ ″
✍ علامه مروجیسبزواری
✅ @Shariati_Group
سوره اعراف، آیه۱۷۹
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ
چشم دارند ولی حقیقت را نمیبینند، گوش دارند ولی حقیقت را نمیشنوند، قلب دارند ولی باطن حقیقت را درک نمیکنند(ظاهر را میبینند) مانند چهارپا هستند، از چهار پا هم پَستترند و غافلند.
چهار تا خصوصیّت برایشان میآورد. اینها چه کسانی هستند؟ کسانی که مجاری قلبشان باز نشده است، چشم و گوش و قلبشان باز نشده است.
هدف از «عبادت» باز شدن مجاری قلب است. این حقیقتی است که بد جوری از آن غافل هستیم.
وقتی که از اوّل ماه مبارک #رمضان روزه میگیریم، در آخر ماه باید آثار این روزه را در خودمان ببینیم، صدای تسبیح موجودات را باید بشنویم(گوش دیگرمان باز شده باشد) باید صفوف ملائکه را که در حال تسبیح خدا هستند ببینیم(چشم قلبمان باز شده باشد)
روزه میگیریم و درجا میزنیم، چه فایده از این روزه!
مثل انسانی که به مغازهاش برود و هیچی هم گیرش نیاید(چه فایده از این کار کردن)
این همه #نماز خواندهایم و این نمازها مجاری ادارکیِ ما را باز نکردهاند. فقط مجاری ادراک حسّی مان باز است، یعنی فقط همین ظواهر را میبینیم، صداهای ظاهری را میشنویم، یک مقدار عقلمان هم فکر میکند، امّا در امور دنیا فکر میکند که چطور پول بیشتری به دست بیاورد..!
آن مجاری ادراک باطنی ما باز نشده است. هر کدام از ما بیست و یا سی و یا چهل و پنجاه سال عبادت کردهایم، روزه گرفتهایم، #حج رفتهایم و... اثرش کجاست؟
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
میگوید ای قوم به حج رفته، شما که به حج رفتهاید و برگشتهاید، به آن گلستان رفتهاید و برگشتهاید، چه آوردهاید؟ یک گلدسته به ما نشان بدهید. اگر در دریای خدا فرو رفتهاید و برگشتهاید، یک گوهر به ما نشان بدهید.
رفتهاند و برگشتهاند و مثل اوّلشان هستند. پس این عبادت حج چه تأثیری بر رویتان گذاشته است..؟ ″
✍ علامه مروجیسبزواری
✅ @Shariati_Group
گروه شریعتی
💠 پرگار: #عرفان باعث تلطیف #اسلام نشده؟ آیا عرفان موجب تلطیف اسلام شده و آن را از خشونت دور کرده است؟ در بزرگان عارف از بایزید بسطامی تا ابن عربی و مولانا چه نوع اسلامی میبینیم؟ مهمانان این هفته برنامه: #علی_طهماسبی پژوهشگر عرفان و #عمادالدین_باقی پژوهشگر…
📌 عرفان، اسلام، سیاست و خشونت
(متن کامل به صورت PDF)
🗒 این یادداشت در چارچوب گفتگوهای انجام شده در برنامه پرگار بیبیسی و به منظور بیان و یا شرح پارهای از نکاتی است که به دلیل محدودیت زمانی برنامه، مجال مطرح شدن نیافت.
▫️در مقاله این مباحث مطرح شدهاند:
چهار اشکال نظریهی #اسلام، #دین خشونت، تفاوت اسلام تاریخی و اسلام محمد(ص)، #عرفان، #عشق و مسئله فرافرقهای بودن صوفیگری، ایجاد تقابل میان عرفان «انسانگرا» و عرفان «خدا محور»، عقیده به تداوم #وحی، نسبت #حافظ و #سعدی با عرفان و تصوف، جهنم و مسئلهی خلود در عذاب از دیدگاه عرفان، کلام، جامعه شناسی و حقوق، پاسخ به ادعای نفی #حج توسط صوفیان و انسان کامل و #ولایت_فقیه ...
▫️یکی از خطیرترین و لغزندهترین مباحث، انسانگرایی عارفان ذیل مفهوم #انسان_کامل است؛ نکته مهم این است که عارفانی مثل ابن عربی، ولایت را لازمهی انسان کامل میدانند و دیگران هم چون انسان ناقص محسوب میشوند تحت ولایتاند. آیتالله خمینی میگوید: «انسان کامل و ولیّ مطلق، صاحب مقام مشیّت مطلقه است».
▫️اصطلاح ولایت مطلقهی فقیه که آقای #خمینی به کار برد و در قانون اساسی دوم درج شد هیچ ربطی به #فقه ندارد و از #عرفان به سیاست آمده است. در فقه، ولایت خیلی محدود و مقید و غیر سیاسی و کاملآ مدنی و محدود به ولایت بر ایتام و صغار و اموال مجهول المالک است، اما در عرفان هم لازمهی انسان کامل است و هم دیگران تحت ولایت اویند و هم رابطهی «مرید و مراد» است و هم ولایت، مطلقه است.
▫️در عرفان و تصوف اصل بر انسان کامل است ولی در فقه اصل بر انسان ناقص یا به عبارت بهتر، انسان عادی است. مسلمان و مؤمنی که #نماز میخواند و گناه هم میکند. حکومت از نظر فقهی حکومت متوسطان بر متوسطان، ولی در عرفان، حکومت انسان کامل بر انسان ناقص یا عادی است. در میان فقها و عرفا همواره این مسئله از کانونهای نزاع بود. شیخ اشراق #سهروردی، عارفی که اهل #فلسفه بود چون تعبیر ولایت را به کار میبرد فقها گمان کردند او مظنون به #باطنی_گری است و تکفیرش کردند و به زندان رفت و در حبس کشته شد. این حساسیت نسبت به باطنی گری هم ریشه در این داشت که باطنیون، ولایت را به قدرت گره زده بودند و مانند #حسن_صبّاح در #ایران در قلعه الموت اعلام حکومت کردند و فرقهای را سامان داده بودند که گرچه به دلیل شیعه اسماعیلی بودن، کل #شیعه را در معرض اتهام قرار میداد، اما بسیاری از فقهای شیعه و حتی برخی از اسماعیلیه هم آنها را قبول نداشتند.
▫️اواخر دههی شصت در نوشتاری پیرامون ریشه یابی اختلافات آیتالله خمینی و آیتالله#منتظری نوشتم امام خمینی مشرب عرفانی داشت و آیتالله منتظری، مشرب فقهی.
سلوک عرفانی و سنت دست بوسی و پابوسی و اطاعت از مرشد و... فارغ از اینکه فینفسه درست یا نادرست باشد، تا هنگامی که در حوزهی عمومی و مدنی باشد مانند سایر افکار و عقاید و رفتارهاست که امر شخصی بوده و مجاز است و حکومت نباید در آن دخالت کند. اما اگر این باورها و رفتار به #قدرت پیوند بخورند پر خطر میشوند.
✍ #عمادالدین_باقی
🔗 لینک برنامه تلویزیونی پرگار
🔗 لینک پادکست برنامه
✅ @Shariati_Group
.
(متن کامل به صورت PDF)
🗒 این یادداشت در چارچوب گفتگوهای انجام شده در برنامه پرگار بیبیسی و به منظور بیان و یا شرح پارهای از نکاتی است که به دلیل محدودیت زمانی برنامه، مجال مطرح شدن نیافت.
▫️در مقاله این مباحث مطرح شدهاند:
چهار اشکال نظریهی #اسلام، #دین خشونت، تفاوت اسلام تاریخی و اسلام محمد(ص)، #عرفان، #عشق و مسئله فرافرقهای بودن صوفیگری، ایجاد تقابل میان عرفان «انسانگرا» و عرفان «خدا محور»، عقیده به تداوم #وحی، نسبت #حافظ و #سعدی با عرفان و تصوف، جهنم و مسئلهی خلود در عذاب از دیدگاه عرفان، کلام، جامعه شناسی و حقوق، پاسخ به ادعای نفی #حج توسط صوفیان و انسان کامل و #ولایت_فقیه ...
▫️یکی از خطیرترین و لغزندهترین مباحث، انسانگرایی عارفان ذیل مفهوم #انسان_کامل است؛ نکته مهم این است که عارفانی مثل ابن عربی، ولایت را لازمهی انسان کامل میدانند و دیگران هم چون انسان ناقص محسوب میشوند تحت ولایتاند. آیتالله خمینی میگوید: «انسان کامل و ولیّ مطلق، صاحب مقام مشیّت مطلقه است».
▫️اصطلاح ولایت مطلقهی فقیه که آقای #خمینی به کار برد و در قانون اساسی دوم درج شد هیچ ربطی به #فقه ندارد و از #عرفان به سیاست آمده است. در فقه، ولایت خیلی محدود و مقید و غیر سیاسی و کاملآ مدنی و محدود به ولایت بر ایتام و صغار و اموال مجهول المالک است، اما در عرفان هم لازمهی انسان کامل است و هم دیگران تحت ولایت اویند و هم رابطهی «مرید و مراد» است و هم ولایت، مطلقه است.
▫️در عرفان و تصوف اصل بر انسان کامل است ولی در فقه اصل بر انسان ناقص یا به عبارت بهتر، انسان عادی است. مسلمان و مؤمنی که #نماز میخواند و گناه هم میکند. حکومت از نظر فقهی حکومت متوسطان بر متوسطان، ولی در عرفان، حکومت انسان کامل بر انسان ناقص یا عادی است. در میان فقها و عرفا همواره این مسئله از کانونهای نزاع بود. شیخ اشراق #سهروردی، عارفی که اهل #فلسفه بود چون تعبیر ولایت را به کار میبرد فقها گمان کردند او مظنون به #باطنی_گری است و تکفیرش کردند و به زندان رفت و در حبس کشته شد. این حساسیت نسبت به باطنی گری هم ریشه در این داشت که باطنیون، ولایت را به قدرت گره زده بودند و مانند #حسن_صبّاح در #ایران در قلعه الموت اعلام حکومت کردند و فرقهای را سامان داده بودند که گرچه به دلیل شیعه اسماعیلی بودن، کل #شیعه را در معرض اتهام قرار میداد، اما بسیاری از فقهای شیعه و حتی برخی از اسماعیلیه هم آنها را قبول نداشتند.
▫️اواخر دههی شصت در نوشتاری پیرامون ریشه یابی اختلافات آیتالله خمینی و آیتالله#منتظری نوشتم امام خمینی مشرب عرفانی داشت و آیتالله منتظری، مشرب فقهی.
سلوک عرفانی و سنت دست بوسی و پابوسی و اطاعت از مرشد و... فارغ از اینکه فینفسه درست یا نادرست باشد، تا هنگامی که در حوزهی عمومی و مدنی باشد مانند سایر افکار و عقاید و رفتارهاست که امر شخصی بوده و مجاز است و حکومت نباید در آن دخالت کند. اما اگر این باورها و رفتار به #قدرت پیوند بخورند پر خطر میشوند.
✍ #عمادالدین_باقی
🔗 لینک برنامه تلویزیونی پرگار
🔗 لینک پادکست برنامه
✅ @Shariati_Group
.
Telegram
.
#گروه_شریعتی
⭕️ اشتباه جمهوری اسلامی را تکرار نکنید!
🖊 نصيحتی به طالبان!
سال ۱۳۷۸ در نخستین سفرم به #سوریه به دعوت و میزبانی آیتالله سیدمحمدحسین فضل الله و همراه ایشان به #لبنان رفتم. ایشان ترتیبی دادند تا طی یک هفته از همه مراکز آموزشی ایشان که قویترین و مدرنترین مراکز آموزشی لبنان است دیدار کنم. در دیدار از مجتمع آموزشی ابتدایی ایشان متوجه شدم که سیستم مختلط بر آن حاکم است. از خانم مدیر پرسیدم چه شد که دختر و پسر با همند؟
گفتند مدتی جدا بودند، اما دیدیم اولاً پسرها بسیار خشن بار میآیند و ثانیاً اگر قرار است در جامعهای مختلط زندگی کنند که از دانشگاه تا اداره و خیابان تفکیکشان ممکن نیست، بهتر است از همین ابتدا و در سنی که غریزه جنسی شکل نگرفته است رابطهای انسانی و عادی و طبیعی میان دو جنس برقرار شود.
هر چه فکر کردم دیدم این الگو بسیار عاقلانهتر از الگوی #ایران است که درست در دورهای که دختر و پسر میتوانند مثل برادر و خواهر کنار هم درس بخوانند، از هم جدایند و در دوره دانشگاه که دوران جوانی و چنان که افتد و دانی است، کنار هم مینشینند. به این میگویند نظام آموزشی ملانصرالدینی! و نه اسلامی...
البته من معتقدم که اگر از همان دوره ابتدایی مدارس مختلط باشد، دختران و پسران درکی انسانی از یکدیگر مییابند و پسران از همان دوره آرامتر تربیت میشوند و حس میکنند وجود جنس مخالف در کنارشان امری عادی است و از این رو در دوران جوانی دچار توهم و توحش نمیشوند و در آن صورت در دانشگاه هم کنارهم نشستن آنان عادی خواهد بود.
اگر #طالبان افغانستان به من اعتماد ندارند به خدا اعتماد کنند که در طواف خانهاش میان زن و مرد بیگانه تفکیک نکرد؛ آن هم مردانی که نیمی از بدنشان تقریبا مکشوف است!
روز قیامت هم اگر خدا از شما بازخواست کرد، به مناسک #حج مطابق فتوای اجماع علمای مسلمان از اهل سنت و جماعت و #شیعه ارجاع دهید.
با تفکیک جنسیتی در مدارس نه جامعهای اسلامی تر خواهید ساخت و نه سالم تر. ام الأمراض اجتماعی جامعهی ایران، همین تفکیک جنسیتی است...
✍️ مجید مرادی
✅ @Shariati_Group
.
🖊 نصيحتی به طالبان!
سال ۱۳۷۸ در نخستین سفرم به #سوریه به دعوت و میزبانی آیتالله سیدمحمدحسین فضل الله و همراه ایشان به #لبنان رفتم. ایشان ترتیبی دادند تا طی یک هفته از همه مراکز آموزشی ایشان که قویترین و مدرنترین مراکز آموزشی لبنان است دیدار کنم. در دیدار از مجتمع آموزشی ابتدایی ایشان متوجه شدم که سیستم مختلط بر آن حاکم است. از خانم مدیر پرسیدم چه شد که دختر و پسر با همند؟
گفتند مدتی جدا بودند، اما دیدیم اولاً پسرها بسیار خشن بار میآیند و ثانیاً اگر قرار است در جامعهای مختلط زندگی کنند که از دانشگاه تا اداره و خیابان تفکیکشان ممکن نیست، بهتر است از همین ابتدا و در سنی که غریزه جنسی شکل نگرفته است رابطهای انسانی و عادی و طبیعی میان دو جنس برقرار شود.
هر چه فکر کردم دیدم این الگو بسیار عاقلانهتر از الگوی #ایران است که درست در دورهای که دختر و پسر میتوانند مثل برادر و خواهر کنار هم درس بخوانند، از هم جدایند و در دوره دانشگاه که دوران جوانی و چنان که افتد و دانی است، کنار هم مینشینند. به این میگویند نظام آموزشی ملانصرالدینی! و نه اسلامی...
البته من معتقدم که اگر از همان دوره ابتدایی مدارس مختلط باشد، دختران و پسران درکی انسانی از یکدیگر مییابند و پسران از همان دوره آرامتر تربیت میشوند و حس میکنند وجود جنس مخالف در کنارشان امری عادی است و از این رو در دوران جوانی دچار توهم و توحش نمیشوند و در آن صورت در دانشگاه هم کنارهم نشستن آنان عادی خواهد بود.
اگر #طالبان افغانستان به من اعتماد ندارند به خدا اعتماد کنند که در طواف خانهاش میان زن و مرد بیگانه تفکیک نکرد؛ آن هم مردانی که نیمی از بدنشان تقریبا مکشوف است!
روز قیامت هم اگر خدا از شما بازخواست کرد، به مناسک #حج مطابق فتوای اجماع علمای مسلمان از اهل سنت و جماعت و #شیعه ارجاع دهید.
با تفکیک جنسیتی در مدارس نه جامعهای اسلامی تر خواهید ساخت و نه سالم تر. ام الأمراض اجتماعی جامعهی ایران، همین تفکیک جنسیتی است...
✍️ مجید مرادی
✅ @Shariati_Group
.
Telegram
.
⭕️ من جامع معقول و منقول نيستم!
✍ یکی از پررنگترین و پرتکرارترین انتقادات و گاه، اتهاماتی که به دکتر #شریعتی وارد میدانند، بحث ورود او به مسائل و مباحث عمیق اسلامی و تحلیل و تفسیر او از این مبانی چند ساحتی است؛ هرچند که هر متفکر و صاحب نظری بنا بر مطالعات، تحقیق و پژوهش خود میتواند پیرامون هر موضوعی که لازم میداند، اظهارنظر و روشنگری نماید و این یک امر پیچیده و تازهای نیست؛ اما شریعتی معتقد بود که در مسائل مهم و حساسی نظیر #دین و #تاریخ و فلسفهی ادیان، باید با تخصص و اشراف و آگاهی وارد شد و او نیز جدای از سبقه دینی و معرفتیِ خاندان و خانواده خود، بصورت مجزا و البته میان رشتهای، به مطالعه، تحقیق و بررسی دقیق این علوم پرداخت.
اما همواره دو گروه از منتقدان و گاه، مخالفان فکری او بودند که خواه عالمانه و عامدانه و یا بشکلی مقلد گونه و ناآگاهانه، او را متهم به عدم دانش و بینش کافی برای ورود به این حوزهی پرمخاطره میکردند!
جدای از گروههای معاند و مخالفان گفتمان دینی و مذهبی و یا نواندیشان شبه سکولار که از اساس با نفس تفکر دینی مشکل ساختاری و بنیادی دارند، اما این متولیان رسمی #مذهب و بسیاری از اقشار به اصطلاح معمم بودند و هستند که حتی تا به امروز، همچنان شریعتی را متهم به عدم دانش کافی برای بیان و تحلیل اسلامی میکنند، حال آنکه خود دکتر شریعتی، هیچگاه نه مدعی این مسئله بود و نه خود را عالم دینی! [به تعبیری که خود شریعتی از مفهوم مذکور ارایه کرده است] معرفی مینمود؛ هرچند با گذر زمان و آشکار شدن دست مغرضان و حاسدان، و اثبات بسیاری از نظریات و رویکردهای اسلام شناسانهی شریعتی مبتنی بر روشمندی جامعهشناسانه، و اشرافی که او در امر تاریخ و جامعهشناسی داشت، بخوبی روشن ساخت که بسیاری از این اتهامات و تنگنظریها، تا چه حد بیاساس، غیرعلمی و بغض آلود بوده است و جایگاه و پایگاه اندیشه شریعتی نزد مردم، بینیاز از حمایت دولت و تأیید حاکمیت اسلامی، توانسته است مرزهای گسترده قلبهای مردم و خردمندان و دانشوران عرصه علم و تحقیق و تفکر را فتح کند.
(برگرفته از مقاله در امتداد شریعتی - ع.م)
″... من جامع معقول و منقول نيستم و فقط در يک رشتهی خاص چيزی بلدم و همهی مسائل را از همان وجهه، كه وجهه اجتماعی و #جامعه_شناسی است، مطرح میكنم و وجوه ديگر مسأله را متخصصين و كسانی كه در اين رشتهها كار كردهاند و آگاهی دارند بايد طرح كنند. بنابراين، اين را بايد يادآوری كنم كه آنچه میگويم، تمام آنچه دراين باب بايد گفته شود نيست، بلكه آن چيزی است كه من میتوانم در اين باب بگويم و اين يادآوری برای همهی مسائلی كه در #اسلام مطرح میكنم صادق است و اين بدیهی است؛ ولی بسياری از مؤمنينی كه به مسائل علمی و تحقيقی آشنايی ندارند، اين نكته را متوجه نيستند، بخصوص كه در مسائل دينی، هنوز اصل تخصص برای همه روشن نيست، گرچه تخصص در فرهنگ قديم اسلامیِ ما وجود داشته است و فقيه، محدث، متكلم، فيلسوف، مورخ، عالم اخلاقیات، ادبيات، عرفان، معارف الهی و... و حتی رشتههای ديگری كه امروز از حوزه علوم اسلامی خارج شده است، از قبيل طب، از يكديگر جدا بودهاند، ولی امروز همه فقيهاند (جز افراد استثنایی) ولی متأسفانه با اينكه عالم روحانیِ ما غالباً متخصص رشته خاص فقه است، مردم عادت كردهاند كه مسائل گوناگون اسلامی را در هر موضوعی و رشتهای و از هر بعدی از زبان وی بشنوند. ولی چون اسلام برخلاف مذاهب ديگر، مثل مسيحيت، در همهی زمينههای زندگیِ فردی و اجتماعی، معنوی و مادی دخالت میكند و نظر دارد، و از طرفی فقه به معنی اصطلاحی امروز يک رشتهی خاصی از علوم اسلامی است، طبعاً بسیاری از مسائل اسلامی و يا ابعاد بسياری از یک مسأله اسلامی اساساً مطرح نمیشود و مجهول میماند و یا اگر هم مطرح شود در محدوده فقهی و یا سطحی و مجمل بيان میشود و اين است كه امروز بخش عظيمی از حقايق قرآن كه مربوط به انسان شناسی، فلسفهی #تاريخ و جامعه شناسی و علوم طبيعی است و قسمت اعظم عناصر تشكيل دهندهی مكتب اسلام كه جنبه اقتصادی، روانشناسی، اخلاقی، فلسفی، سياسی دارد يا تاريک مانده است، يا بد و كج و بی اثر در ذهنها عنوان شده است.
مثلاً عقايدی چون #توحيد، #معاد، #عدالت، #امامت، #شفاعت، اجتهاد، عبادت، سنت، وصايت، تقوی، يا احكامی چون #حج، زكات، جهاد، #تقيه، #تقليد، امر به معروف، نهی از منكر و... مسائلی است كه غير از جنبههای فقهی يا روايی آن، جنبههای جامعه شناسی، اقتصادی، سياسی، اخلاقی، انسان شناسی، فكری و عملی بسيار عميق و قوی دارد كه تنها به اين دليل كه مسائلی مذهبیاند، مردم از مقام روحانی كه فقيه است، توقع دارند كه از همه جهت بياموزند. درصورتی كه بايد در اين مسائل هم تخصص، به معنی وسيع و علمی و امروزی به وجود آيد.″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۹/ #انتظار، مذهب اعتراض
✅ @Shariati_Group
✍ یکی از پررنگترین و پرتکرارترین انتقادات و گاه، اتهاماتی که به دکتر #شریعتی وارد میدانند، بحث ورود او به مسائل و مباحث عمیق اسلامی و تحلیل و تفسیر او از این مبانی چند ساحتی است؛ هرچند که هر متفکر و صاحب نظری بنا بر مطالعات، تحقیق و پژوهش خود میتواند پیرامون هر موضوعی که لازم میداند، اظهارنظر و روشنگری نماید و این یک امر پیچیده و تازهای نیست؛ اما شریعتی معتقد بود که در مسائل مهم و حساسی نظیر #دین و #تاریخ و فلسفهی ادیان، باید با تخصص و اشراف و آگاهی وارد شد و او نیز جدای از سبقه دینی و معرفتیِ خاندان و خانواده خود، بصورت مجزا و البته میان رشتهای، به مطالعه، تحقیق و بررسی دقیق این علوم پرداخت.
اما همواره دو گروه از منتقدان و گاه، مخالفان فکری او بودند که خواه عالمانه و عامدانه و یا بشکلی مقلد گونه و ناآگاهانه، او را متهم به عدم دانش و بینش کافی برای ورود به این حوزهی پرمخاطره میکردند!
جدای از گروههای معاند و مخالفان گفتمان دینی و مذهبی و یا نواندیشان شبه سکولار که از اساس با نفس تفکر دینی مشکل ساختاری و بنیادی دارند، اما این متولیان رسمی #مذهب و بسیاری از اقشار به اصطلاح معمم بودند و هستند که حتی تا به امروز، همچنان شریعتی را متهم به عدم دانش کافی برای بیان و تحلیل اسلامی میکنند، حال آنکه خود دکتر شریعتی، هیچگاه نه مدعی این مسئله بود و نه خود را عالم دینی! [به تعبیری که خود شریعتی از مفهوم مذکور ارایه کرده است] معرفی مینمود؛ هرچند با گذر زمان و آشکار شدن دست مغرضان و حاسدان، و اثبات بسیاری از نظریات و رویکردهای اسلام شناسانهی شریعتی مبتنی بر روشمندی جامعهشناسانه، و اشرافی که او در امر تاریخ و جامعهشناسی داشت، بخوبی روشن ساخت که بسیاری از این اتهامات و تنگنظریها، تا چه حد بیاساس، غیرعلمی و بغض آلود بوده است و جایگاه و پایگاه اندیشه شریعتی نزد مردم، بینیاز از حمایت دولت و تأیید حاکمیت اسلامی، توانسته است مرزهای گسترده قلبهای مردم و خردمندان و دانشوران عرصه علم و تحقیق و تفکر را فتح کند.
(برگرفته از مقاله در امتداد شریعتی - ع.م)
″... من جامع معقول و منقول نيستم و فقط در يک رشتهی خاص چيزی بلدم و همهی مسائل را از همان وجهه، كه وجهه اجتماعی و #جامعه_شناسی است، مطرح میكنم و وجوه ديگر مسأله را متخصصين و كسانی كه در اين رشتهها كار كردهاند و آگاهی دارند بايد طرح كنند. بنابراين، اين را بايد يادآوری كنم كه آنچه میگويم، تمام آنچه دراين باب بايد گفته شود نيست، بلكه آن چيزی است كه من میتوانم در اين باب بگويم و اين يادآوری برای همهی مسائلی كه در #اسلام مطرح میكنم صادق است و اين بدیهی است؛ ولی بسياری از مؤمنينی كه به مسائل علمی و تحقيقی آشنايی ندارند، اين نكته را متوجه نيستند، بخصوص كه در مسائل دينی، هنوز اصل تخصص برای همه روشن نيست، گرچه تخصص در فرهنگ قديم اسلامیِ ما وجود داشته است و فقيه، محدث، متكلم، فيلسوف، مورخ، عالم اخلاقیات، ادبيات، عرفان، معارف الهی و... و حتی رشتههای ديگری كه امروز از حوزه علوم اسلامی خارج شده است، از قبيل طب، از يكديگر جدا بودهاند، ولی امروز همه فقيهاند (جز افراد استثنایی) ولی متأسفانه با اينكه عالم روحانیِ ما غالباً متخصص رشته خاص فقه است، مردم عادت كردهاند كه مسائل گوناگون اسلامی را در هر موضوعی و رشتهای و از هر بعدی از زبان وی بشنوند. ولی چون اسلام برخلاف مذاهب ديگر، مثل مسيحيت، در همهی زمينههای زندگیِ فردی و اجتماعی، معنوی و مادی دخالت میكند و نظر دارد، و از طرفی فقه به معنی اصطلاحی امروز يک رشتهی خاصی از علوم اسلامی است، طبعاً بسیاری از مسائل اسلامی و يا ابعاد بسياری از یک مسأله اسلامی اساساً مطرح نمیشود و مجهول میماند و یا اگر هم مطرح شود در محدوده فقهی و یا سطحی و مجمل بيان میشود و اين است كه امروز بخش عظيمی از حقايق قرآن كه مربوط به انسان شناسی، فلسفهی #تاريخ و جامعه شناسی و علوم طبيعی است و قسمت اعظم عناصر تشكيل دهندهی مكتب اسلام كه جنبه اقتصادی، روانشناسی، اخلاقی، فلسفی، سياسی دارد يا تاريک مانده است، يا بد و كج و بی اثر در ذهنها عنوان شده است.
مثلاً عقايدی چون #توحيد، #معاد، #عدالت، #امامت، #شفاعت، اجتهاد، عبادت، سنت، وصايت، تقوی، يا احكامی چون #حج، زكات، جهاد، #تقيه، #تقليد، امر به معروف، نهی از منكر و... مسائلی است كه غير از جنبههای فقهی يا روايی آن، جنبههای جامعه شناسی، اقتصادی، سياسی، اخلاقی، انسان شناسی، فكری و عملی بسيار عميق و قوی دارد كه تنها به اين دليل كه مسائلی مذهبیاند، مردم از مقام روحانی كه فقيه است، توقع دارند كه از همه جهت بياموزند. درصورتی كه بايد در اين مسائل هم تخصص، به معنی وسيع و علمی و امروزی به وجود آيد.″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۹/ #انتظار، مذهب اعتراض
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
🟢 بهمناسبت میلاد امیرالمومنین علی(ع)
🔸آیا لفظ «علی مولود کعبه»، خطاست؟
آیا این فقط یک خطای لفظی و انشایی است، یا وارونه کردن هدفدار یک #حقیقت است!
🔅۱۳ رجب، سالروز ولادت امام #علی علیهالسلام را خدمت فرزند عزیزشان، خاتم الاوصیاء، حضرت امام #مهدی علیهالسلام و شما عزیزان همراه تبریک و تهنیت عرض مینماییم. از آنجا که حضرت امیر به گواهی #تاریخ و تمامی منابع معتبر تاریخی، اعم از شیعی، سنی و حتی غیر مسلمانان، به طرزی معجزهگونه، در داخل بنای #کعبه معظمه متولد شدهاند، شعار «علی، مولود کعبه» را بسیار گفتهاند و شنیدهاید. بیتردید، این تعبیر حتی در معنا، مفهوم و مصداق نیز غلط است، چراکه ایشان "مولود – فرزند" کعبه نمیباشند، بلکه داخل کعبه متولد شدهاند که صد البته این مقام و این جایگاه و موقعیت، بسیار عزیز و ارزشمند است، اما نباید ما را از فهم یک بینش عمیقتر محروم سازد، چنان که در زیارات میگوییم: «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَنْ وُلِدَ فِي الْكَعْبَةِ – سلام بر تو! این کسی که در کعبه متولد شدی».
🔅فرق است بین این که شخصی فرزند کیست، با این که در کجا متولد شده است. آیا اگر کسی در بیمارستان، خانه، یا حتی بین راه به دنیا آید، به او «فرزند بیمارستان، خانه یا بینراه» میگویند؟!
🔅مهم است که #انسان بداند و دقت کند که آیا مکان، به مکین مشرف شده و ارزش مییابد، و یا آن که ارزش شخص به مکان اوست؟!
و اینکه آیا شخص محترم است، یا مکان او؟!
🔅آیا خاک دیوار #مکه و زمین منا، بالذاته #مقدس هستند، یا چون بیتالله و محل ذکر #الله قرار گرفتهاند، مکرم شدهاند؟
هرچند طبق آخرین دستاوردهای علمی و جغرافیایی، اطلاعاتی بدست آمده است که آن خطه از زمین در منطقهی مکه مکرمه بلحاظ مغناطیس زمین و عرض جغرافیایی و موارد دیگر، ارزشی خاص و فیزیکال هم کسب کرده است و حتی شماری از اسلامشناسان نیز بر این عقیده شدهاند که حکمت و چرایی ایجاد بنای کعبه در دوره #ابراهیم خلیلالله و حفظ آن توسط دستان غیبی الهی و سپس بعثت نبی مکرم اسلام در آن منطقه و بسیاری از تحولات تدریجی و تاریخی در آن خطه (بهخصوص در بحث ظهور موعود آخرالزمان)، تماماً براساس یک خط سیر مشخص و هدفمند تاریخی و علمی صورت پذیرفته و حتی دلیل تعظیم مسلمانان از سرتاسر جهان به سوی خانه خدا در مکه و انتقال این مکان از منطقه قدس به مکه نیز جدای از مفاهیم دینی و معرفتی و تاریخی، امروزه دلایل و استدلالات خاص علمی و فرامذهبی هم پیدا کرده که جای تأمل و بازنگری فراوان دارند؛ اما بههر روی، خانه کعبه معلی و معظم است؛ اما نه در و دیوارش که صدها بار در طول تاریخ ویران و تعمیر شده است، بلکه بدان جهت که به امر خداوند متعال، توسط اولیایش، حضرات ابراهیم و اسماعیل(ع)، معمور شد، برای عبادت و طواف بندگان مؤمن، و اراده و مشیّت خداوند علیم و حکیم، بر آن قرار گرفت که "زادگاه ولیّ الله" و بالتبع قبلهی مسلمانان گردد.
🔅وقتی ارزش "مکان"، بیشتر از "مکین" شد، و خاک و سنگ و دیوار، شرافت بیشتری نسبت به #انسان_کامل و ولیّ الله پیدا کرد، گشتن به دور دیوار، ارزشمندتر از اطاعت و پیروی از "ولیّ الله" میشود و مردم #مسلمان به بهانهی ادامه و تکمیل فرائض #حج خودشان، سیدالشهداء امام #حسین (ع) را تبعیت و حمایت نمیکنند و نتیجه این میشود که #کفار، #مشرکان، #منافقان، #مستکبران، #فاسقان و #ظالمان، با حمایت یک مشت بهظاهر مسلمانِ احمق، دنیاگرا و طماع و حریصِ به مادیات، الله اکبر گویان سر امام #حق را میبرند و بر جسد مطهرش نیز شمشیر زده و میتازند، تا به درجات بالاتری از #بهشت توهمی خود برسند!
🔅نتیجهی این #بینش و شعار غلط این میشود که در طول تاریخ، میلیاردها مسلمان، دیوار کعبه را چسبیدند و به دورش چرخیدند، اما روح کعبه را که "ولیّالله″ و امام #توحید باشد را رها کردند و در نتیجه یازده امام #ترور شده و به شهادت رسیدند و طواغیت، صاحب ولایت آنان شدند!
🔅علی مولود کعبه نیست؛ علی نتیجه و محصول تفکر توحیدیِ بناگذاران کعبه الهی است...
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
✍ #مبانی_و_جهتگیری / ع.م
🔸آیا لفظ «علی مولود کعبه»، خطاست؟
آیا این فقط یک خطای لفظی و انشایی است، یا وارونه کردن هدفدار یک #حقیقت است!
🔅۱۳ رجب، سالروز ولادت امام #علی علیهالسلام را خدمت فرزند عزیزشان، خاتم الاوصیاء، حضرت امام #مهدی علیهالسلام و شما عزیزان همراه تبریک و تهنیت عرض مینماییم. از آنجا که حضرت امیر به گواهی #تاریخ و تمامی منابع معتبر تاریخی، اعم از شیعی، سنی و حتی غیر مسلمانان، به طرزی معجزهگونه، در داخل بنای #کعبه معظمه متولد شدهاند، شعار «علی، مولود کعبه» را بسیار گفتهاند و شنیدهاید. بیتردید، این تعبیر حتی در معنا، مفهوم و مصداق نیز غلط است، چراکه ایشان "مولود – فرزند" کعبه نمیباشند، بلکه داخل کعبه متولد شدهاند که صد البته این مقام و این جایگاه و موقعیت، بسیار عزیز و ارزشمند است، اما نباید ما را از فهم یک بینش عمیقتر محروم سازد، چنان که در زیارات میگوییم: «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَنْ وُلِدَ فِي الْكَعْبَةِ – سلام بر تو! این کسی که در کعبه متولد شدی».
🔅فرق است بین این که شخصی فرزند کیست، با این که در کجا متولد شده است. آیا اگر کسی در بیمارستان، خانه، یا حتی بین راه به دنیا آید، به او «فرزند بیمارستان، خانه یا بینراه» میگویند؟!
🔅مهم است که #انسان بداند و دقت کند که آیا مکان، به مکین مشرف شده و ارزش مییابد، و یا آن که ارزش شخص به مکان اوست؟!
و اینکه آیا شخص محترم است، یا مکان او؟!
🔅آیا خاک دیوار #مکه و زمین منا، بالذاته #مقدس هستند، یا چون بیتالله و محل ذکر #الله قرار گرفتهاند، مکرم شدهاند؟
هرچند طبق آخرین دستاوردهای علمی و جغرافیایی، اطلاعاتی بدست آمده است که آن خطه از زمین در منطقهی مکه مکرمه بلحاظ مغناطیس زمین و عرض جغرافیایی و موارد دیگر، ارزشی خاص و فیزیکال هم کسب کرده است و حتی شماری از اسلامشناسان نیز بر این عقیده شدهاند که حکمت و چرایی ایجاد بنای کعبه در دوره #ابراهیم خلیلالله و حفظ آن توسط دستان غیبی الهی و سپس بعثت نبی مکرم اسلام در آن منطقه و بسیاری از تحولات تدریجی و تاریخی در آن خطه (بهخصوص در بحث ظهور موعود آخرالزمان)، تماماً براساس یک خط سیر مشخص و هدفمند تاریخی و علمی صورت پذیرفته و حتی دلیل تعظیم مسلمانان از سرتاسر جهان به سوی خانه خدا در مکه و انتقال این مکان از منطقه قدس به مکه نیز جدای از مفاهیم دینی و معرفتی و تاریخی، امروزه دلایل و استدلالات خاص علمی و فرامذهبی هم پیدا کرده که جای تأمل و بازنگری فراوان دارند؛ اما بههر روی، خانه کعبه معلی و معظم است؛ اما نه در و دیوارش که صدها بار در طول تاریخ ویران و تعمیر شده است، بلکه بدان جهت که به امر خداوند متعال، توسط اولیایش، حضرات ابراهیم و اسماعیل(ع)، معمور شد، برای عبادت و طواف بندگان مؤمن، و اراده و مشیّت خداوند علیم و حکیم، بر آن قرار گرفت که "زادگاه ولیّ الله" و بالتبع قبلهی مسلمانان گردد.
🔅وقتی ارزش "مکان"، بیشتر از "مکین" شد، و خاک و سنگ و دیوار، شرافت بیشتری نسبت به #انسان_کامل و ولیّ الله پیدا کرد، گشتن به دور دیوار، ارزشمندتر از اطاعت و پیروی از "ولیّ الله" میشود و مردم #مسلمان به بهانهی ادامه و تکمیل فرائض #حج خودشان، سیدالشهداء امام #حسین (ع) را تبعیت و حمایت نمیکنند و نتیجه این میشود که #کفار، #مشرکان، #منافقان، #مستکبران، #فاسقان و #ظالمان، با حمایت یک مشت بهظاهر مسلمانِ احمق، دنیاگرا و طماع و حریصِ به مادیات، الله اکبر گویان سر امام #حق را میبرند و بر جسد مطهرش نیز شمشیر زده و میتازند، تا به درجات بالاتری از #بهشت توهمی خود برسند!
🔅نتیجهی این #بینش و شعار غلط این میشود که در طول تاریخ، میلیاردها مسلمان، دیوار کعبه را چسبیدند و به دورش چرخیدند، اما روح کعبه را که "ولیّالله″ و امام #توحید باشد را رها کردند و در نتیجه یازده امام #ترور شده و به شهادت رسیدند و طواغیت، صاحب ولایت آنان شدند!
🔅علی مولود کعبه نیست؛ علی نتیجه و محصول تفکر توحیدیِ بناگذاران کعبه الهی است...
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
✍ #مبانی_و_جهتگیری / ع.م
Telegraph
آیا لفظ «علی مولود کعبه» خطاست؟
🔅۱۳ رجب، سالروز ولادت امام #علی علیهالسلام را خدمت فرزند عزیزشان، خاتم الاوصیاء، حضرت امام #مهدی علیهالسلام و شما عزیزان همراه تبریک و تهنیت عرض مینماییم. از آنجا که حضرت امیر به گواهی #تاریخ و تمامی منابع معتبر تاریخی، اعم از شیعی، سنی و حتی غیر مسلمانان،…
″... تمامی تشیع بر این دو اصل استوار است:
۱- عدل
۲- امامت
این همان نیست که تو در مکتبهای دیگر میجویی؟ و همان نیست که برای جامعهی خویش و برای بشریت آرزو میکنی؟
#شیعه بر همین دو پایه استوار است، اما چه کنم که این دو اصل را از معنی خودش انداختند، یعنی اسم آن را حفظ کردند و رسمش را نفی!!!
اگر فریبکاران که این دو را، بی معنی و بی اثر کردند، بجای اینکه معنی این دو را برداشتند، اصلأ لفظ آن را بر میداشتند و بجایش اصطلاح دیگری، مثل تقیه و عبادت و ریاضت و غیره را میگذاشتند، من میتوانستم امروز خطاب به روشنفکران و خطاب به توده نیز فریاد بزنم که: نه! اصول شیعه اینها نیست، #عدل است و #امامت است!
اما بدبختی ما این است که، این دو لفظ را گذاشتند، اما، معنی آن را #مسخ کردند، طوری که نه عدالتش به درد #عدالت میخورد و نه امامتش بدرد امامت؛ امامتش نصیب شاه عباس میشود و عدالتش بهره "ظلمه"! و آنچه پس از هزار سال #جهاد و #شکنجه و #عشق و پایداری و گذراندن قرنهای سیاه #خلافت عرب و #سلطنت مغول، دستگیر توده محروم شیعه شد، #ظلم خان بود و جور خاقان، این بار در لباس "محبت مولا علی"!
همه چیز را مسخ کردهاند، ظاهرش را نگه داشتهاند و معنی و #روح و جهتش را عوض کردهاند و در جهت حفظ مصالح و منافع طبقاتی و سیاسی و اقتصادی خودشان تغییر دادهاند. اصطلاحات مذهبی را که هر کدام ظرفی هستند که یک فکر و یک عقیده را در خود دارند، از محتوی خالی کردهاند، پوک و پوچ و بی مغز و بی روح ساختهاند! و کاش خالی و بی مغز میکردند، نه به جای آن از مواد تخدیر کنندهی خرافی و ضد اسلامی و ضد شیعی پر کردند!
#توحید را، #قرآن را، #نیایش را، #حج را، #شفاعت را، #قضا و #قدر را، #توسل را، #انتظار #موعود را، و همه را بصورت الفاظی در آوردهاند مبهم، خالی و یا مسخ شده و تخدیر کننده و حتی درست ضد آنچه معنی دارد! و درست در عکس جهتی که نشان میدهد ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۲/ مذهب علیه مذهب
۱- عدل
۲- امامت
این همان نیست که تو در مکتبهای دیگر میجویی؟ و همان نیست که برای جامعهی خویش و برای بشریت آرزو میکنی؟
#شیعه بر همین دو پایه استوار است، اما چه کنم که این دو اصل را از معنی خودش انداختند، یعنی اسم آن را حفظ کردند و رسمش را نفی!!!
اگر فریبکاران که این دو را، بی معنی و بی اثر کردند، بجای اینکه معنی این دو را برداشتند، اصلأ لفظ آن را بر میداشتند و بجایش اصطلاح دیگری، مثل تقیه و عبادت و ریاضت و غیره را میگذاشتند، من میتوانستم امروز خطاب به روشنفکران و خطاب به توده نیز فریاد بزنم که: نه! اصول شیعه اینها نیست، #عدل است و #امامت است!
اما بدبختی ما این است که، این دو لفظ را گذاشتند، اما، معنی آن را #مسخ کردند، طوری که نه عدالتش به درد #عدالت میخورد و نه امامتش بدرد امامت؛ امامتش نصیب شاه عباس میشود و عدالتش بهره "ظلمه"! و آنچه پس از هزار سال #جهاد و #شکنجه و #عشق و پایداری و گذراندن قرنهای سیاه #خلافت عرب و #سلطنت مغول، دستگیر توده محروم شیعه شد، #ظلم خان بود و جور خاقان، این بار در لباس "محبت مولا علی"!
همه چیز را مسخ کردهاند، ظاهرش را نگه داشتهاند و معنی و #روح و جهتش را عوض کردهاند و در جهت حفظ مصالح و منافع طبقاتی و سیاسی و اقتصادی خودشان تغییر دادهاند. اصطلاحات مذهبی را که هر کدام ظرفی هستند که یک فکر و یک عقیده را در خود دارند، از محتوی خالی کردهاند، پوک و پوچ و بی مغز و بی روح ساختهاند! و کاش خالی و بی مغز میکردند، نه به جای آن از مواد تخدیر کنندهی خرافی و ضد اسلامی و ضد شیعی پر کردند!
#توحید را، #قرآن را، #نیایش را، #حج را، #شفاعت را، #قضا و #قدر را، #توسل را، #انتظار #موعود را، و همه را بصورت الفاظی در آوردهاند مبهم، خالی و یا مسخ شده و تخدیر کننده و حتی درست ضد آنچه معنی دارد! و درست در عکس جهتی که نشان میدهد ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۲/ مذهب علیه مذهب
Telegram
.
🔺 ادامـه
🔅عبدالملک مروان، شامیان را از رفتن به مکه باز میداشت و از یک #فقیه درباری به اسم ابنشهاب زهری #فتوا گرفت که اینها میتوانند مراسم #حج را به #بیتالمقدس بروند و طواف کنند حول قبلهای که به امر خلیفه آنجا ساخته شده بود. شامیان اعمال #عرفه و #قربان را هم همانجا انجام میدادند.
🔅حجاج اتاقکی میخواست بسازد درست بالای کعبه تا آنجا بنشیند و #شراب بنوشد. (نه در کنار بلکه بالای کعبه تا تفوق خود را در مورد به زیر کشیدن فرهنگ مذهبی و «مذهب نو زدائی» از شبه جزیره نشان دهد.)
🔅کشتار بازماندگان مهاجر و انصار امری فراتر از سیاسی، بلکه تاریخ زدائیست که نه به زمان حال مخالفان فکریش، بلکه به گذشته نیز رحم نمیکند. حتی سنگ گور مردگان را نیز تعویض میکنند. فردی را که در گذشتهای دور #پیامبر را در مدینه خانه داده پیدا کرده و خانهاش را به آتش میکشند. میزان سبعیت و شقاوت در حدیست که جز با تلاش برای تاریخ زدائی معنائی پیدا نمیکند.. با مردم مدینه جنگیده و پس از پیروزی، آنها را بردگان تلقی کرده، برای آزادیشان برای یزید #بیعت میخواهند. #قتل حسین هم در این راستا بود. تاریخ زدايی و پاک کردن قران و کسانی که ناطق آن هستند و ایرانی زدائی و جلوگیری از اینکه مبادا دو جریان ظهور کتاب نو در منطقهی ساسانی، با قدرت ایرانیان یکی شود.
✅ @Shariati_Group
🔊 فایل صوتی کامل نشست «سیری در عاشورا انگاری از آغاز تا امروز»
🎙ارائه دکتر #سعید_طاووسی مسرور
#تمدن #اسلام #ایران #عربستان #تشیع #امامت
🔅عبدالملک مروان، شامیان را از رفتن به مکه باز میداشت و از یک #فقیه درباری به اسم ابنشهاب زهری #فتوا گرفت که اینها میتوانند مراسم #حج را به #بیتالمقدس بروند و طواف کنند حول قبلهای که به امر خلیفه آنجا ساخته شده بود. شامیان اعمال #عرفه و #قربان را هم همانجا انجام میدادند.
🔅حجاج اتاقکی میخواست بسازد درست بالای کعبه تا آنجا بنشیند و #شراب بنوشد. (نه در کنار بلکه بالای کعبه تا تفوق خود را در مورد به زیر کشیدن فرهنگ مذهبی و «مذهب نو زدائی» از شبه جزیره نشان دهد.)
🔅کشتار بازماندگان مهاجر و انصار امری فراتر از سیاسی، بلکه تاریخ زدائیست که نه به زمان حال مخالفان فکریش، بلکه به گذشته نیز رحم نمیکند. حتی سنگ گور مردگان را نیز تعویض میکنند. فردی را که در گذشتهای دور #پیامبر را در مدینه خانه داده پیدا کرده و خانهاش را به آتش میکشند. میزان سبعیت و شقاوت در حدیست که جز با تلاش برای تاریخ زدائی معنائی پیدا نمیکند.. با مردم مدینه جنگیده و پس از پیروزی، آنها را بردگان تلقی کرده، برای آزادیشان برای یزید #بیعت میخواهند. #قتل حسین هم در این راستا بود. تاریخ زدايی و پاک کردن قران و کسانی که ناطق آن هستند و ایرانی زدائی و جلوگیری از اینکه مبادا دو جریان ظهور کتاب نو در منطقهی ساسانی، با قدرت ایرانیان یکی شود.
✅ @Shariati_Group
🔊 فایل صوتی کامل نشست «سیری در عاشورا انگاری از آغاز تا امروز»
🎙ارائه دکتر #سعید_طاووسی مسرور
#تمدن #اسلام #ایران #عربستان #تشیع #امامت
💠 مصدق، اسلام و ایران
🔅برای مردی که در وصیت نامهاش، سهمی برای #نماز و #روزه و #حج خود کنار میگذارد و یا در حصر به فرزندش ندا میدهد که برای استخوان سبک کردن موافق است تا سفری یک هفتهای به عتبات داشته باشد، احراز «مسلمانی» خیلی سخت نیست، هرچند اگر برای از میدان به در شدن بارها و بارها به نامسلمانی متهم شده باشد! با این حال حقیر قصد ورود به این بحث را که یک مسالهی اعتقادی و شخصیست ندارد. آنچه در این بحث مطمح نظر است تأکید بر کارکردهای جامعه شناختی #اسلام در جامعهی ایرانی از دیدگاه #مصدق است، که آن [اسلام] را از حوزهی «خصوصی» فراتر برده و وارد حوزهی «اجتماعی» میکند.
🔅نطق دکتر #محمد_مصدق در #مجلس ششم شورای ملی به تاریخ ششم مهر سال ۱۳۰۶ برای فهم دیدگاه او در این رابطه بسیار حائز اهمیت است. این همان نطقیست که در آن، مصدق از "ایرانی مآبی" خود در برابر "فرنگی مآبی" سخن گفته است:
"اگر ایرانی مآبی من، نمایندهی محترم را عصبانی نمود، ایشان را ذیحق نمیدانم زیرا گذشته از این که فرنگی مآبی یعنی مقلد صرف فرنگستان شدن برای یک #ملت تاریخی شایسته و زیبنده نیست، به نظر من مقدور هم نیست."
🔅اما چرا مقدور نیست؟ از دیدگاه مصدق، اخلاق، عادات و قوانین هر ملتی، در وضعیت جغرافیایی، #مذهب، #زبان و #نژاد آن ریشه دارد و همین است که قوانین ملتها را از یکدیگر متمایز کرده و منجر به این میشود که هر ملتی قوانین خاص خود را داشته باشد:
"اگر ممکن بود هر ملتی قانون دیگری را قبول کند، دولت سوییس، #کتاب قانون جزایی یکی از دول را میخرید و در مملکت اجراء میکرد و سالهای سال، خود را معطل تصویب قوانین مزبور نمینمود، توضیحا عرض کنم که مملکت سوییس مرکب از بیست و پنج #دولت و #قانون جزایی هر یک جداست ..."
🔅مصدق به عنوان یک حقوقدانِ آشنا به فلسفهیِ #حقوق، با درکِ عمیق از تأثیر شریعت بر فرهنگِ عمومی، با مثالی که در مورد مجازاتِ قاتل در ایالات سوییس میزند، میگوید:
"اگر ما فرنگی مآب باشیم، لابدیم که از قوانین فرنگستان، بین #حبس و #قصاص، حبس را انتخاب کنیم -اما- این #انتخاب، گذشته از این که بر خلاف #مذهب است، صلاح هم نیست، زیرا فلسفهی مجازات قاتل، بنا به قول اکثریت قریب به اتفاق جزائیون، عبرت است و در مملکت ما، تا -قاتل- قصاص نشود، عبرت نمیگیرند، در این مملکت، حبس که سبب عبرت نیست ..."
🔅روشن است که غرض از نقل این سخنان که در سال ۱۳۰۶(در حدود یکصد سال پیش) بیان شدهاند به جهت تأکید بر مضمون آن (رجحان قصاص بر حبس) نیست بلکه هدف، نشان دادن نوعِ نگاه و فهمِ دقیق مصدق از جامعهای است که در آن زندگی میکرده، چیزی که اغلب فعالان و کنشگران سیاسی، بدلایل گوناگون به آن اعتنایی ندارند و فکر میکنند که صرفاً با تکیه بر منشور #حقوق_بشر، صرف نظر از ریشههای متفاوت فرهنگی جوامع مختلف، میتوانند به آسانی بر موانعی که پیشاروی شان قرار دارد، غلبه کنند!
🔅″... هر ایرانی که دیانتمند است و هر کسی که شرافتمند است، تا بتواند باید روی دو اصل از #وطن خود دفاع کند و خود را تسلیم هیچ قوهای ننماید که یکی از آن دو اصل، «اسلامیت» است و دیگری «وطن پرستی»، و امروز در مملکت ما، اصل اسلامیت اقواست زیرا یک #مسلمان حقیقی، تسلیم نمیشود، مگر اینکه حیات او قطع شود...اصل اسلامیت و اصل وطن پرستی با هم متباین نیست...هر مسلمانی، وطن پرست است، چه حب الوطن من الایمان ...″
🔗 برای خواندن متن کامل یادداشت "مشاهده فوری" را لمس کنید
✅ @Shariati_Group
🆔 @hamidrezaabedian
✍ پ.ن: این یادداشت پیشتر و در هفتادمین سالگشت تاسیس #جبهه_ملی_ایران - با عنوان "مصدق در چالش میان توسعه و سنت" منتشر شده بود، لیکن بدلیل طرح مسالهی #سکولاریسم که هم امروز در دستور کار بخشی از کنشگران سیاسی قرار دارد، با مختصر جرح و تعدیلی بازنشر شده است./ ح.عابدیان
🔅برای مردی که در وصیت نامهاش، سهمی برای #نماز و #روزه و #حج خود کنار میگذارد و یا در حصر به فرزندش ندا میدهد که برای استخوان سبک کردن موافق است تا سفری یک هفتهای به عتبات داشته باشد، احراز «مسلمانی» خیلی سخت نیست، هرچند اگر برای از میدان به در شدن بارها و بارها به نامسلمانی متهم شده باشد! با این حال حقیر قصد ورود به این بحث را که یک مسالهی اعتقادی و شخصیست ندارد. آنچه در این بحث مطمح نظر است تأکید بر کارکردهای جامعه شناختی #اسلام در جامعهی ایرانی از دیدگاه #مصدق است، که آن [اسلام] را از حوزهی «خصوصی» فراتر برده و وارد حوزهی «اجتماعی» میکند.
🔅نطق دکتر #محمد_مصدق در #مجلس ششم شورای ملی به تاریخ ششم مهر سال ۱۳۰۶ برای فهم دیدگاه او در این رابطه بسیار حائز اهمیت است. این همان نطقیست که در آن، مصدق از "ایرانی مآبی" خود در برابر "فرنگی مآبی" سخن گفته است:
"اگر ایرانی مآبی من، نمایندهی محترم را عصبانی نمود، ایشان را ذیحق نمیدانم زیرا گذشته از این که فرنگی مآبی یعنی مقلد صرف فرنگستان شدن برای یک #ملت تاریخی شایسته و زیبنده نیست، به نظر من مقدور هم نیست."
🔅اما چرا مقدور نیست؟ از دیدگاه مصدق، اخلاق، عادات و قوانین هر ملتی، در وضعیت جغرافیایی، #مذهب، #زبان و #نژاد آن ریشه دارد و همین است که قوانین ملتها را از یکدیگر متمایز کرده و منجر به این میشود که هر ملتی قوانین خاص خود را داشته باشد:
"اگر ممکن بود هر ملتی قانون دیگری را قبول کند، دولت سوییس، #کتاب قانون جزایی یکی از دول را میخرید و در مملکت اجراء میکرد و سالهای سال، خود را معطل تصویب قوانین مزبور نمینمود، توضیحا عرض کنم که مملکت سوییس مرکب از بیست و پنج #دولت و #قانون جزایی هر یک جداست ..."
🔅مصدق به عنوان یک حقوقدانِ آشنا به فلسفهیِ #حقوق، با درکِ عمیق از تأثیر شریعت بر فرهنگِ عمومی، با مثالی که در مورد مجازاتِ قاتل در ایالات سوییس میزند، میگوید:
"اگر ما فرنگی مآب باشیم، لابدیم که از قوانین فرنگستان، بین #حبس و #قصاص، حبس را انتخاب کنیم -اما- این #انتخاب، گذشته از این که بر خلاف #مذهب است، صلاح هم نیست، زیرا فلسفهی مجازات قاتل، بنا به قول اکثریت قریب به اتفاق جزائیون، عبرت است و در مملکت ما، تا -قاتل- قصاص نشود، عبرت نمیگیرند، در این مملکت، حبس که سبب عبرت نیست ..."
🔅روشن است که غرض از نقل این سخنان که در سال ۱۳۰۶(در حدود یکصد سال پیش) بیان شدهاند به جهت تأکید بر مضمون آن (رجحان قصاص بر حبس) نیست بلکه هدف، نشان دادن نوعِ نگاه و فهمِ دقیق مصدق از جامعهای است که در آن زندگی میکرده، چیزی که اغلب فعالان و کنشگران سیاسی، بدلایل گوناگون به آن اعتنایی ندارند و فکر میکنند که صرفاً با تکیه بر منشور #حقوق_بشر، صرف نظر از ریشههای متفاوت فرهنگی جوامع مختلف، میتوانند به آسانی بر موانعی که پیشاروی شان قرار دارد، غلبه کنند!
🔅″... هر ایرانی که دیانتمند است و هر کسی که شرافتمند است، تا بتواند باید روی دو اصل از #وطن خود دفاع کند و خود را تسلیم هیچ قوهای ننماید که یکی از آن دو اصل، «اسلامیت» است و دیگری «وطن پرستی»، و امروز در مملکت ما، اصل اسلامیت اقواست زیرا یک #مسلمان حقیقی، تسلیم نمیشود، مگر اینکه حیات او قطع شود...اصل اسلامیت و اصل وطن پرستی با هم متباین نیست...هر مسلمانی، وطن پرست است، چه حب الوطن من الایمان ...″
🔗 برای خواندن متن کامل یادداشت "مشاهده فوری" را لمس کنید
✅ @Shariati_Group
🆔 @hamidrezaabedian
✍ پ.ن: این یادداشت پیشتر و در هفتادمین سالگشت تاسیس #جبهه_ملی_ایران - با عنوان "مصدق در چالش میان توسعه و سنت" منتشر شده بود، لیکن بدلیل طرح مسالهی #سکولاریسم که هم امروز در دستور کار بخشی از کنشگران سیاسی قرار دارد، با مختصر جرح و تعدیلی بازنشر شده است./ ح.عابدیان
Telegram
.
″... پس از رَمی آخرین #بت را بیدرنگ قربانی کن...!
و اکنون در منیای، ابراهیمی، و اسماعیلات را به قربانگاه آوردهای، #اسماعیل تو کیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ موقعیتت، شغلت؟ پولت؟ خانهات؟ باغت؟اتوموبیلت؟ معشوقت؟ خانوادهات؟ علمت؟ درجهات؟ هنرت؟ روحانیتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانیت؟ زیبائیات...؟ من چه میدانم؟ این را تو خود میدانی، تو خود آن را، او را- هر چه هست و هر که هست - باید به منی آوری و برای قربانی، #انتخاب کنی...
من فقط میتوانم نشانیهایش را به تو بدهم: آنچه تو را، در راه #ایمان، ضعیف میکند، آنچه تو را در رفتن، به ماندن میخواند، آنچه تو را، در راه مسئولیت به تردید میافکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگهداشته است، آنچه دلبستگیاش نمیگذارد تا پیام را بشنوی، تا #حقیقت را اعتراف کنی، آنچه تو را به فرار میخواند، آنچه تو را به توجیه و تأویلهای #مصلحت جویانه میکشاند، و #عشق به او، کور و کرت میکند، ابراهیمی و ضعف اسماعیلیات، تو را بازیچه #ابلیس میسازد. در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت، در زندگیات تنها یک چیز هست که برای به دست آوردنش، از بلندی فرود میآیی، برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیموارت را از دست میدهی، او اسماعیل تو است... ″
#حج
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
و اکنون در منیای، ابراهیمی، و اسماعیلات را به قربانگاه آوردهای، #اسماعیل تو کیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ موقعیتت، شغلت؟ پولت؟ خانهات؟ باغت؟اتوموبیلت؟ معشوقت؟ خانوادهات؟ علمت؟ درجهات؟ هنرت؟ روحانیتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانیت؟ زیبائیات...؟ من چه میدانم؟ این را تو خود میدانی، تو خود آن را، او را- هر چه هست و هر که هست - باید به منی آوری و برای قربانی، #انتخاب کنی...
من فقط میتوانم نشانیهایش را به تو بدهم: آنچه تو را، در راه #ایمان، ضعیف میکند، آنچه تو را در رفتن، به ماندن میخواند، آنچه تو را، در راه مسئولیت به تردید میافکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگهداشته است، آنچه دلبستگیاش نمیگذارد تا پیام را بشنوی، تا #حقیقت را اعتراف کنی، آنچه تو را به فرار میخواند، آنچه تو را به توجیه و تأویلهای #مصلحت جویانه میکشاند، و #عشق به او، کور و کرت میکند، ابراهیمی و ضعف اسماعیلیات، تو را بازیچه #ابلیس میسازد. در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت، در زندگیات تنها یک چیز هست که برای به دست آوردنش، از بلندی فرود میآیی، برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیموارت را از دست میدهی، او اسماعیل تو است... ″
#حج
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
Telegram
.
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🖋علی شریعتی
🔆" اکنون ابراهیم شده ای. ابلیس را به خاک افکنده ای. اسماعیل ات را از قربانگاه بازگردان. آنچه باید ذبح می کردی اسماعیل نبود، بند اسماعیل بود؛ دست آویز ابلیس. اسماعیل خود محبوب خدا است، عطیه خدا است، او را خدا خود به تو بخشید و اکنون خدا بود که فدیه اش را خود پرداخت. اسماعیل ات را از قربانگاه باز آور. با هم از جبهه منی باز گردید. از میعادگاه خدا، رسالت توحید ابراهیمی بر دوش، به سوی خلق برای بنیاد " سرزمین حرام" ، "زمان حرام" ، " جامعه حرام"، حریمپاک و امن خدا، بنای " خانه آزادی" برای مردم؛ پناهگاه امنیت و آزادی و برابری و عشق. "
📌حج؛ م. آ.۶- ص ۱۸۰
#حج
#مجموعه_آثار
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆" اکنون ابراهیم شده ای. ابلیس را به خاک افکنده ای. اسماعیل ات را از قربانگاه بازگردان. آنچه باید ذبح می کردی اسماعیل نبود، بند اسماعیل بود؛ دست آویز ابلیس. اسماعیل خود محبوب خدا است، عطیه خدا است، او را خدا خود به تو بخشید و اکنون خدا بود که فدیه اش را خود پرداخت. اسماعیل ات را از قربانگاه باز آور. با هم از جبهه منی باز گردید. از میعادگاه خدا، رسالت توحید ابراهیمی بر دوش، به سوی خلق برای بنیاد " سرزمین حرام" ، "زمان حرام" ، " جامعه حرام"، حریمپاک و امن خدا، بنای " خانه آزادی" برای مردم؛ پناهگاه امنیت و آزادی و برابری و عشق. "
📌حج؛ م. آ.۶- ص ۱۸۰
#حج
#مجموعه_آثار
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔅چگونه میشود از این آفت که گریبان همهی ما را گرفته است و همه را تهدید میکند- مقصود همهی روشنفکرانی است که آغاز کننده کار اجتماعی و پیشاهنگ #انقلاب تودهاند- رها شد؟ با کار.
🔅کار، #ایدئولوژی را از حافظه و از ذهن به عمق وجود و #فطرت انسان فرومیبرد و با سرشت او میآمیزد و عجین میکند و بدین شکل است که یک ایدئولوژی تبدیل به یک #ایمان میشود و یک #روشنفکر تبدیل به یک #انسان مؤمن. مؤمن با همهی عمق، پهنا و سرمایهای که در این کلمه وجود دارد.
🔅تفکیک میان مؤمن و #مسلمان در #فرهنگ اسلامی حاکی از چنین تجربهای است و گواه شناخت اندیشمندان آگاه ما از فرق میان کسانی که یک ایدئولوژی را به عنوان یک عقیده، فکر، ایدهآل، مجموعهای از #مکتب در ذهن خویش دارند و در لفظ خویش اقرار میکنند، اما ذاتشان از آن غافل است و کسانیکه این مکتب در آنها به صورت یک فطرت درآمده است.
🔅مسلمان کسی است که به #توحید تسلیم فکری است، اما مؤمن کسی است که به درجهی «تسلیم وجودی» رسیده است. #منافق در پنهانیترین و عمیقترین شکل خویش، صفت کسانی است که جهت وجودیشان و جهت اعتقادیشان از یکدیگر جدا است. «نفق» به معنی حفره و فاصله است و منافق در یک معنی، انسانی است که میان این دو جلوه از هستیاش فاصلهای وجود دارد، نوعی دوشخصیتی بودن.
🔅اخلاص، یکتاییِ وجودی و به تعبیری توحید وجودی، #وحدت بخشیدن میان اندیشه و عمل است. رابطه میان اندیشه و عمل یک رابطهی متقابل است. به بهترین تعبیر آنچنان که #علی گفته است (کسی که خود نیز نمونه چنین توحیدی است):
«من الایمان یستدل بالعمل»
«و من الاعمل یستدل بالایمان»
«از ایمان به عمل راه برده میشود و از عمل نیز به ایمان راه برده میشود.»
🔅روشنفکر از این نظر در لبهی پرتگاه است که آگاهیاش را از #کتاب میگیرد و این خطر نوعی ازخودبیگانگی ذهنی و کتابزدگی را به وجود میآورد، بیماریای که در آن، ارزشهای انسانی برای روشنفکر به صورت الفاظ منطقی و علمی و فلسفی مطرح است، کلماتی که معنا دارند اما #روح، شور و احساس را فاقدند. حتی روشنفکرانی که از اصالت عمل نیز سخن میگویند، باز ممکن است دچار نوعی ازخودبیگانگی لفظی شوند. اینان همچون واعظانی هستند که پول میگیرند تا درباره اعراض از دنیا منبر روند، یا همچون مؤمنانی که بر سفرههای هزار و یک شبی غذا میخورند و از زهد علی ستایشها میکنند و میپندارند که خداوند تنها آنان را از نعمت #ولایت وی برخوردار کرده است. کسانی که عثمانوار زندگی میکنند، اما به #ابوذر عشق میورزند کم نیستند، حتی آنان که دست در دست #معاویه دارند، اما برای #حسین میگریند و آنان که فاطمهوار سخن میگویند، اما شیوه زندگیشان تقلیدی مهوع از ملکه خاتون است!
🔅از #حج بازمیگردند (آنجا که برابری را لااقل برای چند روز آن هم به گونه یک نمایش، تمرین باید کرد)- و رجز میخوانند که وضع ما، کاروان ما و هتل ما و غذای ما از همه بهتر بود، و یا غرق لذت میشوند که در این سفر همه را عقب زدند و خود با هوشیاری و یا لیاقت و یا جادوی پول همه مشکلات را حل کردند و پیش رفتند. اینها مثل همان مارکسیستهای با «بی.ام.و» قرمزند که در #مذهب، توجیهی تخدیر کننده برای جبران ضعفهای وجودی خویش میجویند. همانطور که آن مارکسیستها نیز در #مارکسیسم راههایی برای فرار به سوی لاابالیگری، در قبال قیدهایی که مذهب بر زندگی فردی تحمیل میکند، میجویند: نوعی لش بودن صوفیانه و لاابالیگری روشنفکرانه!
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی
🔅کار، #ایدئولوژی را از حافظه و از ذهن به عمق وجود و #فطرت انسان فرومیبرد و با سرشت او میآمیزد و عجین میکند و بدین شکل است که یک ایدئولوژی تبدیل به یک #ایمان میشود و یک #روشنفکر تبدیل به یک #انسان مؤمن. مؤمن با همهی عمق، پهنا و سرمایهای که در این کلمه وجود دارد.
🔅تفکیک میان مؤمن و #مسلمان در #فرهنگ اسلامی حاکی از چنین تجربهای است و گواه شناخت اندیشمندان آگاه ما از فرق میان کسانی که یک ایدئولوژی را به عنوان یک عقیده، فکر، ایدهآل، مجموعهای از #مکتب در ذهن خویش دارند و در لفظ خویش اقرار میکنند، اما ذاتشان از آن غافل است و کسانیکه این مکتب در آنها به صورت یک فطرت درآمده است.
🔅مسلمان کسی است که به #توحید تسلیم فکری است، اما مؤمن کسی است که به درجهی «تسلیم وجودی» رسیده است. #منافق در پنهانیترین و عمیقترین شکل خویش، صفت کسانی است که جهت وجودیشان و جهت اعتقادیشان از یکدیگر جدا است. «نفق» به معنی حفره و فاصله است و منافق در یک معنی، انسانی است که میان این دو جلوه از هستیاش فاصلهای وجود دارد، نوعی دوشخصیتی بودن.
🔅اخلاص، یکتاییِ وجودی و به تعبیری توحید وجودی، #وحدت بخشیدن میان اندیشه و عمل است. رابطه میان اندیشه و عمل یک رابطهی متقابل است. به بهترین تعبیر آنچنان که #علی گفته است (کسی که خود نیز نمونه چنین توحیدی است):
«من الایمان یستدل بالعمل»
«و من الاعمل یستدل بالایمان»
«از ایمان به عمل راه برده میشود و از عمل نیز به ایمان راه برده میشود.»
🔅روشنفکر از این نظر در لبهی پرتگاه است که آگاهیاش را از #کتاب میگیرد و این خطر نوعی ازخودبیگانگی ذهنی و کتابزدگی را به وجود میآورد، بیماریای که در آن، ارزشهای انسانی برای روشنفکر به صورت الفاظ منطقی و علمی و فلسفی مطرح است، کلماتی که معنا دارند اما #روح، شور و احساس را فاقدند. حتی روشنفکرانی که از اصالت عمل نیز سخن میگویند، باز ممکن است دچار نوعی ازخودبیگانگی لفظی شوند. اینان همچون واعظانی هستند که پول میگیرند تا درباره اعراض از دنیا منبر روند، یا همچون مؤمنانی که بر سفرههای هزار و یک شبی غذا میخورند و از زهد علی ستایشها میکنند و میپندارند که خداوند تنها آنان را از نعمت #ولایت وی برخوردار کرده است. کسانی که عثمانوار زندگی میکنند، اما به #ابوذر عشق میورزند کم نیستند، حتی آنان که دست در دست #معاویه دارند، اما برای #حسین میگریند و آنان که فاطمهوار سخن میگویند، اما شیوه زندگیشان تقلیدی مهوع از ملکه خاتون است!
🔅از #حج بازمیگردند (آنجا که برابری را لااقل برای چند روز آن هم به گونه یک نمایش، تمرین باید کرد)- و رجز میخوانند که وضع ما، کاروان ما و هتل ما و غذای ما از همه بهتر بود، و یا غرق لذت میشوند که در این سفر همه را عقب زدند و خود با هوشیاری و یا لیاقت و یا جادوی پول همه مشکلات را حل کردند و پیش رفتند. اینها مثل همان مارکسیستهای با «بی.ام.و» قرمزند که در #مذهب، توجیهی تخدیر کننده برای جبران ضعفهای وجودی خویش میجویند. همانطور که آن مارکسیستها نیز در #مارکسیسم راههایی برای فرار به سوی لاابالیگری، در قبال قیدهایی که مذهب بر زندگی فردی تحمیل میکند، میجویند: نوعی لش بودن صوفیانه و لاابالیگری روشنفکرانه!
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی
Telegram
.