گروه شریعتی
573 subscribers
1.67K photos
557 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
💠 تفسیر معنوی از جهان

″... #جهان‌بینی من مبتنی بر يک تفسير معنوی از جهان است. هستی در نظر من نه دستگاهی مادی، بیشعور، بی هدف و پوچ، بلكه يك پيکره زنده و حساس و خود آگاه و معقول و دارای نیروی اراده، علم، آرمان، و آفرینندگی است و بنابراین بر اساس يك طبیعت از مجموعه هماهنگ پدیده‌ها و نمودها ( آیه ) با نظام دقیق علمی تشکیل شده و متوجه به هدف عالی متعالی ای است که بسوی آن در حرکت تکاملی است.
#انسان یکی از عناصر تشکیل دهنده‌ی این طبیعت است و یکی از اعضاء این پیکره‌ی عظیم و بنابراین نمی‌تواند پوچ و بی معنی، بی هدف و يك پديده تصادفی عبث باشد. وی بعلت وابستگیش به طبیعت ناچار با نظام و مسیر حرکت تکامل و هدف غائی آن هماهنگ شود . چون در سلسله‌ای تکاملی موجودات طبیعت، تکامل یافته‌ترین است و رسالت وجودی او سنگین است و مسئولیتش در خلقت دشوار و حساس.

در مکتب اعتقادی من، انسان نماینده‌ی خدا، جانشین وی، همانند وی و دارای خصائص اخلاقی خدا و امانت‌دار او، تعلیم یافته‌ی حقایق بوسیله‌ی او، مسجود همه فرشتگان بزرگ و کوچك و تمام هستی. بحر و بر، زمین و آسمان، همه مسخر اراده و علم و تكنيك او است و بالآخره خویشاوند ذاتی خدا است. مجموعه‌ی این تعبیرات و اصطلاحات رمزی، این حقیقت را می‌خواهد نشان دهد که در میان همه پدیده‌های هستی تنها موجودی است که دارای چهار خصوصیت ممتازی است که خداوند دارا است :
۱- آگاهی
۲- اراده (#آزادی، اختبار قدرت انتخاب)
۳- آرمان
۴- آفرینندگی!

این خصوصیات بهمان اندازه که وی را در برابر طبیعت حاکمیت و توانائی می‌بخشد، او را در برابر آن اراده‌ی آگاه آفریننده‌ی مطلق و مافوق انسان و حاکم بر هستی، یعنی «روح و شعوری» که معجزه‌ی حرکت و نظم و حیات از او سر می‌زند مسئول می‌سازد.

این است که انسان نه همچون انسان #ماتریالیسم و #ناتورالیسم و #دترمی‌نیسم و #سوسيولوژیسم، درخت بی اراده‌ای است که در متن طبیعت یا جامعه‌اش می‌روید به اقتضای عوامل مادی محیط و بی دخالت خویش، و نه همچون انسان #اگزیستانسیالیسم و #لیبرالیسم و #رادیکالیسم و #اومانیسم اراده‌ی آزاد خودآگاهی است که در این جهان عناصر و طبیعت مادی مرده آواره و بی مسئولیت و غریب و بیگانه با هستی و عاری از زیبائی و خیر افتاده است. بلکه اراده‌ی آگاهی است دارای قدرت انتخاب و آفرینندگی و ساختن سرنوشت خویش و در عین حال در برابر هستی، مسئول ...″

📚 معلم علی‌شریعتی
مجموعه آثار ۴ / بازگشت به خویشتن

@Shariati_Group
💠 اسلام‌شناسیِ شریعتی

▫️۲۹ خرداد، چهل و سومین سالگرد دکتر #علی _شریعتی است. او را جهانی‌ترین متفکر معاصر #ایران نامیده‌اند که در قرن بیستم، اندیشه‌هایش و آثارش مرزهای جغرافیایی ایران و جهان #اسلام را درنوردید و در عرصه‌ی جهانی به عنوان اندیشمندی بی بدیل -بیرون از سنت فکری اروپایی/آمریکایی-مطرح شد.

▫️در این ۴۳ سال بحث‌های مهمی درباره اندیشه‌های #شریعتی مطرح شده است ولی هر چه دقیق‌تر نگاه به صورت‌بندی‌های موجود در باب افکار شریعتی می‌اندازیم به نکته جالبی می‌رسیم و آن "معاصرت مداوم" شریعتی است و توگویی او کماکان "قدرت دیالوگ" با اکنونیان و اینجائیان را دارد و این توفیق اندکی در حوزه فکر و اندیشه نیست.

▫️نکته جالب توجه دیگر در باب شریعتی این است که نسل جدیدی در حوزه‌ی علوم اجتماعی و انسانی و #فلسفه انتقادی در بیرون از ایران در آسیا و اروپا و آفریقا و آمریکا پا به عرصه‌ی آکادمی گذاشته‌اند که در اندیشه‌های شریعتی امکان طرح نوین ایده‌های #عدالت و #معنویت و #عقلانیت و #آزادی را می‌یابند و اینان تلاشی دوباره در بازسازی گفتمان شریعتی به عنوان الگوی آلترناتیو آغاز کرده‌اند که در سال‌های پیش روی ثمره این جنبش نوین آشکار خواهد شد.

▫️یکی از بحث‌هایی که اکنون و فردای ایران و جهان اسلام را درگیر خود کرده است موضوع "اسلام" به مثابه یک #دین و نظام معنایی و #جهانبینی و مدل حکمرانی است. اولین پرسشی که در اینجا مطرح می‌گردد این است که "اسلام" چیست؟‌

▫️برای درک چیستی و صورت و محتوای اسلام ما نیازمند شناخت از پدیده‌ای به نام دین در جهان انسانی هستیم و سپس یک نوع از این پدیدار به نام "اسلام" که بخشی از موجودیتی عام به عنوان دین است. شریعتی درس‌گفتارهای خویش در باب دین و اسلام را ذیل موضوع "شناخت اسلام" مطرح کرد و در مجموعه آثارش با عنوان "اسلام‌شناسی" به چاپ رسیده است.

▫️بسیاری از منتقدین شریعتی بر این باورند که تاریخ مصرف "اسلام‌شناسی" #مشهد و #تهران گذشته است و صرفاً می‌توان در باب این آثار بحث تاریخی در حوزه‌ی "تاریخ اندیشه‌ها" کرد ولی این رویکرد غافل از این مهم است که در این چهار دهه، پس از مرگ شریعتی- جهان اسلام و حتی جهان به نوعی، درگیر این پرسش است که «دین چیست» و نسبت دین و جامعه چیست و چگونه خوانشی از دینی مانند اسلام می‌تواند در عین اینکه وحدت انسانی را تکریم می‌کند و تنوع آن را تخریب نخواهد کرد، به عدالت (نه آنکه آن را تقلیل به عدل الهی در آخرت بدهد) و آزادی (نه اینکه آن را محدود به طبقه‌ی خاص و حاکمان در نسبت با محکومان کند)، توجه بنیادین دارد، نیاز جدی دارد.

▫️کدامین صورت‌بندی از اسلام می‌تواند هم در عرصه‌ی جهانی و همراه با #روشنفکران جهانی و هم در عرصه‌ی اسلامی و همراه با روشنفکران جهان اسلام و هم در عرصه‌ی ایرانی و همراه با روشنفکران و اندیشمندان دردآگاه ایرانی به دیالوگ بنشیند؟‌

▫️دقیقاً در این بزنگاه است که پس از ۵۰ سال ما می‌بینیم که طرحی که شریعتی از خوانش توام با «شناخت از اسلام» مطرح کرده است، امری متعلق به "گذشته" نیست؛ بل چالشی پیش روی ما و برای "آینده" است.

▫️البته این بدین معنا نیست که ما اسلام‌شناسی شریعتی را نعل به نعل در ۱۴۰۰ تکرار کنیم بل باز-گشت ما به شریعتی بدین معناست که «دین» بدون «شناخت» در جامعه فاجعه آفرین است و برای عبور از فاجعه‌ای که جهان اسلام را به نام دین گرفته است، چاره‌ای جز شناختِ اسلام نیست.

▫️اما این شناخت چگونه ممکن است؟‌
با کدامین روش؟ از کدامین منظر؟‌ با اتکاء به کدامین مرجع و منابع فکری؟‌
اینجاست که باز-گشت به گفتمان شریعتی می‌تواند ما را یاری کند تا صورت‌بندی نوینی از الهیات اجتماعی برسازیم و از این اتم‌های منفرد و منفعل یک جامعه انسانی بسازیم تا به صورت انفرادی به دنبال تسکین دردهای خویش نباشند، بل به این #خودآگاهی برسند که راه #فلاح خویش از راه #اصلاح جامعه می‌گذرد.

▫️باز هم در آخر سالگرد #شهادت شریعتی در ۲۹ خرداد را به عنوان فرصتی تاریخی برای طرح ایده‌ها و ایده آل‌های انسانی برای احیای جامعه و ارزش‌های والا و متعالی یادآور می‌شوم و برای #دکتر_علی_شریعتی علو درجات از رفیق اعلی مسئلت دارم.

@Shariati_Group

دکتر #سیدجواد_میری
۲۳ خرداد ۱۳۹۹
🔰 نقدی بر سخن دکتر سروش درباره دکتر شریعتی؛ از ایدئولوژی تا معرفت

آنچه مرا به نوشتن این مختصر واداشت سخن دکتر #سروش در باره دکتر #شریعتی بود که نقل به مضمون گفته بود «راه شریعتی راه #ایدئولوژی بود و من آن را برای آینده مفید نمی‌دانم و باید راه #معرفت را جایگزین آن کرد.»

معنی ایدئولوژی از نظر لغوی همانند مشابهات آن چون بیولوژی، فیزیولوژی و جیولوژی و امثال آن به شناخت آن موضوع بر می‌گردد و اینجا ایدئولوژی یعنی شناخت ایده و فکر یا به تعبیر بهتر نوع نگاه و تفکر. اما از نظر اصطلاحی، معنی آن کمی تغییر کرده است و به ویژه از زمان #مارکس و سپس نقادان آن جنبه‌ی منفی به خود گرفته و آن نوعی  انحراف در فکر و عقیده است. در ویکی‌پدیا  آمده است که ایدئولوژی:

۱. نوعی اندیشهٔ انحرافیِ کاذب و غیرواقعی است. برای مثال، «آگاهیِ» انسان‌ها که در جامعهٔ #سرمایه‌داری سوژه شمرده می‌شوند. این تعبیر که از نظر شناخت‌شناسی منفی است، مشخصاً از سوی مارکس و انگلس عنوان شده‌ است. به بیان دیگر، بنا به این تعبیر، ایدئولوژی نوعی آگاهی کاذب و غیرواقعی است که انسان‌ها بر اساس آن عمل می‌کنند و خود نمی‌دانند که این #آگاهی دروغین است. در حقیقت آنان اینگونه می‌اندیشند که آگاهند در حالیکه آگاهی آنان توسط سرمایه‌داران به آنان به‌طور ناخودآگاه تزریق شده‌ است و انسان‌ها خود از آن بی‌خبرند.

۲. مجموعه‌ای است از ایده‌ها، نظرات، اعتقادات و نگرش‌ها: مانند #جهان‌بینی یک طبقه یا گروه اجتماعی.

این تعبیر از نظر اجتماعی نسبی است. این دیدگاه بیشتر در نظریه‌های پسا مارکسی نظیر مارکسیسم هگلی ِ گئورگ لوکاچ و نقد کارل مانهایم بر پیش‌داوری‌های ماتریالیسم تاریخی حضور دارد.

۳. یک نظام فکری کم و بیش آگاهانه‌ است. این تعبیری محدود از ایدئولوژی است که دو مورد بالا را زیر پوشش می‌گیرد. این تعبیر تا دهه‌ی ۱۹۶۰ میلادی برداشت غالب از مقوله ایدئولوژی در بحث‌های فلسفی و سیاسی بود.

در این تعریف، ایدئولوژی نظامی است از باورها که قسمتی از آن به صورت آگاهانه توسط فرد انتخاب می‌شود و قسمتی از آن به صورت ناخودآگاه در اجتماع توسط فرد کسب می‌شود.

#غلامرضا_فدایی

@Shariati_Group

🔗 مطالعه‌ی ادامه مطلب:
yun.ir/c27i04
📌 پوست‌کنده‌تر بگویم:

جمهوری اسلامی، فاقد نگاهِ کلانِ فلسفی به هنر و زیبایی است، تا آنجا که شنیدن بهترین مدایح حضرت رسول را، در شعر احمد شوقی، از حنجرهٔ بزرگترین نابغهٔ آواز عصر، ام کلثوم، حاضر نیست بشنود و آن را «حرام» می‌داند. این چنین #جهان‌بینی، نمی‌تواند میدان جاذبه‌ای عظیم باشد و هر چه خوب و زیباست از سراسر جهان جذب کند.
هر کسی ممکن است، علتی و یا عللی برای فروماندگی جوامع اسلامی داشته باشد، من هم درین باره نظر خودم را دارم. به نظر من دو چیز عامل این فروماندگی است و آن دور شدن از دو نقطه از زندگی‌نامه و رسالت #پیامبر است:

۱) دوری از ملاحظات اقتصادی پیامبر و مبارزهٔ شدید او با #فقر
۲) دوری از جهان جمال‌شناسی و خلق زیبایی در سیرهٔ حضرت رسول است که بخش اعظم آن در #قرآن کریم و سخنان آن حضرت تجلی دارد.

دو مرکز اصلی «جاذبه»های #اسلام، قرن‌هاست که در محاق است: زیبایی و درک زیبایی، مبارزه با فقر در جامعه.
پیروزی پیامبر و اسلام، فقط در همین دو «جاذبه» بوده است؛ دیگر شبکه‌ها زیر مجموعهٔ این دو «جاذبه»اند اصلاً این دو به مثابهٔ «جسم» و «جان»اند که از هم تجزیه‌ ناپذیرند. جسم، #اقتصاد است و جان #زیبایی ...

استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی


@Shariati_Group
🆔 @shafiei_kadkani
🪴 شریعتی و پرسش بنیادین ما

دکتر #بیژن_عبدالکریمی

🔆 آن چیزی که #شریعتی را شریعتی می‌کند و او را از دیگران متمایز می‌سازد این است که وی کوشید دیالوگ و رابطه‌ای دیالکتیکی میان عقلانیت سنتی و عقلانیت مدرن ایجاد کند؛ بی‌آنکه یکی از آن دو را بر دیگری چیره سازد. این در حالی است که سنت گرایان (در معنای عام کلمه) درپی آن هستند که عالم #مدرن را به عالم #سنت بکشانند؛ یعنی می‌خواهند عالم مدرن را بر اساس چارچوب‌های مفهومی عالم سنت بفهمند، لذا نمی‌توانند به سرشت و حقیقت عالم مدرن و زیست جهان کنونیِ ما پی ببرند. از سوی دیگر خیل انبوه روشنفکران ما نیز می‌کوشند ارزش‌ها و #جهان‌بینی نهفته در سنت را انکار کنند و با تأثیرپذیری از جهان‌بینی و ارزش‌های عصر روشنگری، موضعی ضد سنت دارند یا حداکثر، همچون روشنفکران به اصطلاح دینی، می‌کوشند به نحوی سنت را مدرن کنند و صورت مدرن را به ماده سنت تاریخی تحمیل نمایند. در این روش نیز سنت از روح خودش تهی می‌شود. درصورتی که #علی_شریعتی نه می‌خواهد #مدرنیته را به عالم سنت، و نه سنت را به عالم مدرن تقلیل دهد و همین امر نیز باعث شده است که وی هم از جانب سنت گرایان و هم از طرف نوگرایان مورد هجمه و انتقاد شدید قرار گیرد و لذا نه مدرنیست‌ها و نه سنتی‌ها هیچ یک او را از آن خود و گروه اجتماعی خویش تلقی نکنند.

🔆 آنچه شریعتی به منزله #دین، #اسلام یا #تشیع می‌فهمد در قیاس با آنچه بسیار دیگری می‌فهمند، صرفاً یک «مشترک لفظی» است..!
آن چیزی که شریعتی به منزله‌ی دین یا اسلام می‌فهمد امری وجودی (اگزیستانسیل) است؛ یعنی شریعتی دین را نه صرفاً به منزله‌ی بخشی از #فرهنگ یا یک نظام #تئولوژیک یعنی به منزله‌ی مجموعه‌ای از باورهای نهادینه شده تاریخی، یا یک ابژه و موضوعی برای پژوهش علمی یا یک #ایدئولوژی سیاسی، بلکه دین را به منزله‌ی نحوه‌ای از هستی و بودن #انسان در جهان می‌بیند و می‌توان بیان داشت که مواجهه‌ی وی با دین علی‌رغم اینکه یک مواجهه‌ای مؤمنانه بوده، مواجهه‌ای پدیدارشناسانه نیز هست و این وجه پدیدارشناسانه همان چیزی است که در میان سنت گرایان و نیز نوگرایان جامعه‌ی ما تا حدودی زیادی غایب است.

🔗 مطالعه‌ی متن کامل این مصاحبه

@Shariati_Group
🟢 در خبرها آمد، عبارت شریف لااله‌الاالله از پرچم #عربستان حذف می‌شود. این خبر تأسف انگیز را خبرگزاری آسوشیتدپرس چنین اعلام کرد که گویا مجلس شورا، بالاترین نهاد مشورتی پادشاهی سعودی به تغییر سرود ملی و پرچم عربستان رأی مثبت داده است.

🔅این واقعه با همه‌ی دردناک بودنش، اما شاید در عمق وجود خود یک پیام مثبت و روشنگر و راهبردی هم داشته باشد؛ چه بهتر که رژیم آل سعود و اعوان و انصار صهیون تبار و بار آمده در آغوش #استعمار #انگلستان و پرورش یافته نظام فراگیر ماسونی بعنوان عامل نفوذی در بلاد اسلامی، ظاهر و باطن‌اش عیان گردد و بالاخره پس از قریب به یک قرن نقاب مزورانه دروغین خود را کنار گذارد، و ماهیت راستین خود را برملا سازد...

🔅این حاکمیت‌های مستکبر و مستبد، یکی پس از دیگری، دیر یا زود باید در صحنه‌ی بازیِ جهانِ رو به اضمحلالِ معماری شده توسط برپا کنندگان #نظم_نوین_جهانی ، نقش غایی خود را ایفا کنند و سرسپردگی پنهانی خود به این معماران بنای «شر و تباهی» در جهان را آشکار سازند؛ این کژراهه سبقه‌ای به وسعت #تاریخ #اسلام دارد و الزاماً مسئله‌ای امروزین و صرفاً مربوط به رژیم سعودی نیست.

🔅از روزی که نبی مکرم اسلام توسط ایادی جهل و جور و جنایت، آشکارا #ترور گشت و خون مبارک فرزندان قبیله رحمت، یکی پس از دیگری، خاک سرزمین #وحی و دیگر بلاد اسلامی را گل‌گون ساخت، بذر منحوس این نفاق در جامعه اسلامی و ملل موحد کاشته شد.

🔅این بازی تازه شروع کار است. دو عنصر مهم و زیربنایی، یعنی #مذهب و #ملیت باید در تمام جهان کمرنگ و منزوی و تخریب شوند؛ تمامی عناصر فرهنگی، بومی، ملی و تاریخی، اگر در راستای آن پروسه یکسان سازی تصنعی و هضم ملل جهان در یک قالب کلیشه‌ای و استحاله انسانی قرار نداشته باشند، محکوم به نابودی و حذف تدریجی از صحنه زیست #انسان و جوامع فردا خواهند بود و این گامی است فراپیش به سوی پروژه ظهورِ تصنعی و دروغینِ پیام‌آور #موعود آخرالزمان که مستکبران عالم می‌کوشند به خیال خام خود، در برابر منجیِ حقیقیِ وعده شده، سامان دهند...

🔅براساس #جهان‌بینی_توحیدی و آموزه‌های برآمده از متن و بطن #قرآن کریم، بی‌گمان تلاش مذبوحانه و قرین با حیله، تزویر و خباثت سبب ماندگاری نمی‌شود؛ بلکه این همه در خود و با خود، مرگ محتوم در اسفل درکات را داراست؛ چنان که همه‌ی ملل و نحل این کلام را تأیید می‌کنند که:

وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا...
«و بگو حق آمد و باطل نابود شد، آرى باطل همواره نابود شدنى است»

@Shariati_Group

#مبانی_و_جهت‌گیری / ع.م
💠 شریعتی و مواجهه‌ی با هستی

🔅دکتر #علی_شریعتی تنها نظریه‌پرداز و مروج چپ مذهبی در #ایران نیست، اما عده زیادی او را مروج این پارادایم فکری می‌شناسند. از همین منظر به دوستدارانش بایستی تأکید نمود در این میراثِ گذار، متوقف نشوند و گامی فراپیش نهند و با سفرهایی در این نحله، به بررسی تحلیلی انتقادی، نه برخورد شیفته‌وار و مقلدانه، به عرصه‌ها و آموزه‌های جدید وارد شوند!

🔅پیدا کردن افکار بنیادی در اندیشه #شریعتی سخت است ولی بنظر نگارنده “توده‌های اجتماع” و “مردم”، اندیشه‌ی محوری و دغدغه بنیادی اندیشه شریعتی است. او #انسان را در جمع می‌بیند، در جامعه و #مردم، این دغدغه اصلی اوست. به بیانی دیگر او دغدغه معنا و حرکت و دغدغه معنا و تغییر را در سر می پروراند. یعنی هم بدنبال تفسیر پدیده‌ها، هستی و انسان و جامعه است و هم بدنبال تغییر آنها است.

🔅اگر هستی را به مثابه یک متن در نظر بگیریم، هستی شناسی هم می‌تواند رویکردی هرمونوتیکی و تأویلی داشته باشد و بنظر می‌رسد که شریعتی بدین‌گونه با هستی برخورد می‌کرد. از نظر او در تعیین هستی، هیچ‌کدام از شاخه‌های آگاهی و دانش بشر نمی‌توانند حرف دقیق و نهایی را بزنند. یعنی نه #فلسفه عقلی، نه دانش بشری، نه علم نمی‌تواند به تعیین نهایی هستی بپردازد. با همین قرینه سازی می‌توان به این نتیجه رسید که رویکرد شریعتی در هستی شناسی نوعی رویکرد ماوراء فلسفی و ماوراء علمی است. با این مضمون که هم ملاحضات و هم دانسته‌های اندیشه و فلسفه‌ی نوین نظری را لحاظ می‌کرد اما ضمن بهره‌گیری از آنها عبور می‌کرد و به تبعیین ویژه خود با الهام از #مذهب می‌پرداخت. بنابرین هستی شناسی او نه نقلی شهودی و نه صرفاً علمی عقلی است. شریعتی در عین حال که از دانش بشر بهره می‌گیرد؛ در نهایت رویکرد او تأویلی و هرمونوتیکی است.

🔅با آنکه او دغدغه‌های اکثراً فلسفی نداشت اما بندرت هستی شناسی را فنومنولوژی تعبیر می‌کرد. او با تکیه بر فنومنولوژی یا پدیدارشناسی، نکات و اصولی را مطرح می‌نمود. با این تلقی که ما نمی‌توانیم به ذات واقعیت و هستی دسترسی پیدا کنیم، به بود نمی‌توانیم برسیم، بلکه نمودهایی از هستی را در می‌یابیم. شریعتی در هستی شناسی‌اش از فنومنولوژی وام و کمک می‌گیرد و می‌گوید در این جهان ذاتی وجود دارد و این ذات برای ما دست نایافتنی است. شریعتی تأکید می‌کند که هستی شناسی، نمودشناسی و نوعی فنومنولوژی است. او می‌گوید:
بهترین و انقلابی‌ترین کار این است که ذهنیت خویش را از این مرزبندی‌ها نجات دهیم و در عین حال با یک نگاه عظیم و توحیدی به هستی و انسان بنگریم و در همان حال که مرز بین فیزیک و متافیزیک را از بین می‌بریم، مرز میان نیاز انسانی را به #عشق و #نان از میان برداریم.

🔅یکی از دیدگاه‌های دیگر شریعتی بحث جهت‌داری و معناداری هستی است. او معتقد است تمام اجزای هستی دارای شعوری پیش برنده هستند. یعنی هستی یک لش مرده نیست. او هستی ماقبل انسان را فاقد شعور می‌داند. او بیشتر در مجموع، معنا و جهت‌داری و غایت‌مندی هستی را در رابطه با کارکردی که برای انسان دارد در نظر می‌گیرد.

🔅علی شریعتی قائل به ارتباط بین هستی شناسی و هستی اجتماعی است. یعنی معتقد است #جهان‌بینی و #هستی_شناسی ما با زندگی عینی و مادی مرتبط است. او می‌گوید زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بشر در جهان بینی‌اش اثر می‌گذارد و ما گاهی عکس برگردان زندگی واقعی‌مان را در جهان بینی‌مان می‌بینیم. در این رابطه بحث جامعه شناسی #شرک و #توحید یکی از معروف‌ترین آثار شریعتی است. او می‌گوید:
“جهان بینی تأویل می‌شود به جامعه بینی”. یعنی دقیقاً ما تاثیر جامعه را در جهان بینی‌مان می‌بینیم. و همان روابط که در نظام اجتماعی، سیاسی، طبقاتی یا نژاد پرستانه حاکم بین انسان‌ها وجود دارد، در بین خدایان نیز همین رابطه برقرار است. یعنی داستان زندگی زمینی انسان‌ها در جهان بینی‌شان بازتولید شده است. به عبارت دیگر نظام‌های حاکم یا طبقات حاکم برای اینکه نظم موجود را ابدی، مقدس و غیرقابل تغییر جلوه دهند سیمای مشابه جامعه را به آسمان برده یک جهان‌بینی نژادی - طبقاتی با تبعیضات مختلف در جهان ساخته و به انسان‌ها نیز گفته‌اند همان گونه که این روابط در بین خدایان وجود دارد باید در بین آدمیان نیز این روابط حاکم باشد. نازیسم و فاشیسم بر فلسفه‌هایی استوار بود که از دیدگاه شریعتی این فلسفه‌ها همان نقش شرک را در دنیای امروز ایفا می‌کرد. در اینجاست که شریعتی به نوعی آگاهی کاذب و نوعی #تزویر و #استحمار معتقد است.

عباد عموزاد
@Shariati_Group

🔗 مطالعه متن کامل
📌علی" نویسنده‌ای که انقلاب فکری بزرگی ایجاد کرد

🔅#علی_شریعتی، نگرشی نوین به #تاریخ و #جامعه_شناسی اسلام عرضه کرد، او بازگشت به #تشیع حقیقی و انقلابی را نیرویی برای تحقق #عدالت_اجتماعی قلمداد می‌کرد.

🔅شریعتی با ارائه افقی وسیع و روشن از یک #جهان‌بینی و #ایدئولوژی فراگیر و کارآمد بر اساس تعلیمات #اسلام نبوی، توجه روشنفکران و عناصر آگاه و #آرمان جوی جامعه را به اصالت انقلابی مکتب تشیع معطوف داشت و نشان داد که #نهضت تشیع، تنها راه و ایدئولوژی کارآمد و مؤثر برای نجات توده‌های تحت ستم و برقراری یک نظام مبتنی بر #قسط و #عدل حقیقی است.

🔅تواضع و فروتنی که از جمله خصلت ‌های نیک دکتر #شریعتی بود در سبک آثار او بسیار تأثیر داشته به ‌طوری ‌که در جای ‌جای آثار خود عنوان کرده که یکی از رعایای این مملکت است. او انسانی متواضع بود، اما در برابر عناصر مخرب جامعه هیچ تواضعی از خود نشان نمی‌داد و حتی در برابر اعمال تبهکارانه آنان قاطعانه و محکم ایستاد و به ستیز با آنان برخاست. شهرت گریزی از جمله ویژگی‌های اخلاقی شریعتی بود که در نتیجه در بیان وی نیز تأثیر داشته است؛ به صورتی که در آثارش با عدم توجه او به مقام و منصب دنیایی روبه ‌رو می‌‌شویم.

🔅مردمی بودن و وابسته نبودن اندیشه دکتر شریعتی نسبت به جریان‌های سیاسی - اجتماعیِ عصرش سبب حفظ محبوبیت این اندیشمند بزرگ در دل مردمان روزگار پس از اوست.

🔅او در آثارش دغدغه‌هایی مانند #فقر و #تبعیض را بدون ترس بیان می ‌کرد و با سفر به کشورهای مختلف با شناخت #فرهنگ دیگر جوامع، پالایش منابع فرهنگی را در خلال صفحات کتابش به #مردم می‌آموخت، عمق ارتباط مخاطبین با کتاب‌های شریعتی نشان از تأثیرگذاری او در جامعه است .

🔅شریعتی با حفظ زبان فارسی به‌ عنوان زبان #دین، #ملیت، #قومیت و #اندیشه ایرانی تأکید داشت و از سویی با دو مفهوم #غرب‌گرایی و #غرب‌گریزی مخالف بود و معتقد بود باید روی شناخت فرهنگ غرب و فرهنگ خود تمرکز داشت.

🔅علی شریعتی مردی که با واردکردن نگاه جامعه ‌شناسی به حوزه دین، موجی از زبان جدید در دنیای جوانان تشنه اسلام پدید آورد، این زبان تازگی‌هایی داشت که به تسلط دکتر شریعتی در حوزه #ادبیات و #هنر مربوط می‌شد؛ چراکه او تحصیلات دانشگاهی ادبیات فارسی داشته و بر زبان‌های عربی و فرانسه احاطه داشت؛ مجموع این‌ها او را دارای قابلیت‌هایی کرده بود که بتواند با نسل نوجو و آرمان‌خواه زمان خود گفت‌وگو کند.

@Shariati_Group

🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
🔰 چرا اختلاف‌های فرهنگی به دوقطبی‌های سیـاسی می‌انجامد؟

🔅#دوقطبی به معنی تعارض یا پدید آمدن تشتت در افکار عمومی است؛ یعنی زمانی در جامعه دوقطبی به وجود می‌آید که یک گروه سیاسی یا اجتماعی درباره مساله‌ای به زیر گروه‌های مخالف تقسیم می‌شود. البته دوقطبی بیشتر در حوزه سیاسی اتفاق می‌افتد که همان تعارض‌ها و تضادهای سیاسی است، اما عوارض و پیامدهای آن در #فرهنگ و #اجتماع قابل مشاهده است. به هرترتیب اصطلاح دوقطبی در جامعه ما به امروز و فردا مربوط نمی‌شود و واژه‌ای تاریخی محسوب می‌شود؛ یعنی در دوره‌های گذشته هم ما شاهد آن بوده‌ایم. برای نمونه در دوره #پهلوی، دوقطبی #انقلاب و #استکبار به وجود آمد و در سال‌های بعد هم ما در حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بارها و بارها شاهد این امر بوده‌ایم که دوقطبی #اعتدال و #افراط، دوقطبی موافقان و مخالفان #برجام، دوقطبی #حجاب و بی‌حجابی و... از نمونه‌های بارز آن بوده‌اند.

🔅می‌توان دوقطبی شدن را یکی از مهمترین مسایل اکنون جامعه‌ی ایرانی دانست که برخی این دوقطبی را ناشی از تنوع گفتمانی، شماری دیگر نشأت گرفته از #جامعه‌شناسی مردم و عده‌ای برگرفته از عوام فریبی می‌دانند.

🔅آغاز مواجهه انسان ایرانی با تغییر و تحولات تمدنی جدید را به صورت عینی، باید از دوره #قاجار دانست که #تمدن غرب در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایرانی تاثیرگذار شد. دکتر #سیدجواد_میری جامعه‌شناس در گفت‌وگو با ایرنا معتقد است که این امر از دوران #صفویه آغاز و در اواسط دوران #ناصرالدین #شاه قاجار به اوج خودش می‌رسد و باعث شکاف‌های عظیم و سترگی در نهادهای مهم تاریخی جامعه #ایران می‌شود.

🔅یکی حوزه #قدرت که با عنوان #سلطنت صورتبندی می‌شد، دیگری نهاد #دین که با عنوان نهاد #روحانیت #شیعه و حوزه‌های علمیه قابل مشاهده بود و دیگری هم نهاد خانواده بود؛ یعنی نهادی که به جامعه‌ی ایران انسجام درونی می‌داد. مواجهه جامعه ایرانی با تغییر و تحولات تقریباً تاریخی، آرام و کُند بود، اما در اواسط دوران ناصری شدت گرفت و باعث شد تا شکل، شمایل، جایگاه و نقش این سه عنصر مهم تغییر یابد و زیربنای این سه نهاد هم که مناسبات اقتصادی بود هر کدام به گونه‌ای از زمینه توزیع و اقتصادی ارتزاق می‌کردند و موجبات رشد، توسعه، استحکام و مقاومت خودشان را در طول #تاریخ داشتند.

🔅اما مواجهه انسان ایرانی با این تغییر و تحولات جدید این آرایش را دستخوش تحولات بنیادین کرد. از درون این مساله، یک اتفاق و یک پرسش مطرح می‌شود که مقصود ما از «ایران و ایرانیت» چیست؟

🔅یک پاسخ می‌گوید که ایرانیت یا اساساً #جهان‌بینی که مفهوم ایرانی را دوام داده باید در دوران باستان جستجو کرد. اینها جریانی هرچند کوچک و اقلیت در جامعه ایران تشکیل می‌دهند و به عنوان باستان گرایان شناخته می‌شوند که بعد از انقلاب هم به صورت نوباستان گرایان خودشان را بازسازی کردند(روایت‌های متفاوت از #ایرانشهر). البته تندروی آنها سبب شد که همواره با انتقادهایی هم مواجه شوند تا آنجا که #یوسف_اباذری استاد دانشگاه تهران با تأکید بر اندیشه #جواد_طباطبایی، ایرانشهری و باستان‌گرایی رایج را تفکراتی اقتدارگرا و تداوم جریان ایران‌پرستی بعد از مشروطیت دانست که نمود سیاسی آن احزاب سومکا و پان‌ایرانیست بود. روایات باستان‌گرایانه‌ای که به اعتقاد اباذری به تعاملات فرهنگی میان ایران و دیگر کشورها و نیروهای قومی و منطقه‌ای در طول تاریخ بی‌اعتناست.

🔅مواجهه دیگر اما این رویکرد دوران بعد از ورود #اسلام به ایران و مشخصاً از تأسیس صفویه را نقطه آغاز می‌داند و دین اسلام را سرچشمه و چارچوب کلان روایت مفهوم ایرانی، جهان‌بینی، ارزش‌ها و شیوه زندگی روزمره را منبع و مرجع فهم از ایرانیت قلمداد می‌کند و اساساً وقتی می‌خواهد بگوید ایران، ایران را در درون مفهوم امر دینی می‌گنجاند.

🔅همچنین یک جریان دیگری در ایران شکل می‌گیرد که آن هم جریان #تجدد است. این جریان اساساً ارزش‌ها، جهان‌بینی، خوب، بد و... را #غرب می‌داند و آن را معیار #انسان ایرانی قرار می‌دهد؛ البته این گفتمان‌ها فقط بحث های نظری نیست و وقتی این گفتمان‌ها را صورتبندی می‌کنیم، عقبه آنها را در آرایش اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی نوع ارزش‌ها، صحبت کردن‌ها، لباس پوشیدن‌ها و ... دیده می‌شود؛ یعنی به گونه‌ای امر اجتماعی خودش را در هستی اجتماعی جامعه ایرانی بازسازی و یارگیری می‌کند.

🔅جامعه‌ی ایران پیش از آنکه دوقطبی باشد، محلی برای چالش‌های میان این سه کلان گفتمان است که یکی امر جمعی را ذیل تجدد، دیگری در چارچوب دین و سومی ذیل امر باستانی تعریف می‌کند و اینها بعضاً هم باهم ائتلاف‌هایی پیدا کرده‌اند.

@Shariati_Group

🔗 مطالعه متن کامل این گفتگو
🟠 پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی!

🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی می‌کند، و آن را در تجربه‌ی زیسته‌ی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربه‌ی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال می‌کند، سپس نشان می‌دهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل می‌شود و نهایتاً نتیجه می‌گیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی مانده‌اند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دوره‌ی تفوق اصول #سرمایه‌داری بر جهان می‌پردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» می‌افزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا می‌شود، در اقتصادِ سرمایه‌داریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایه‌داری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود می‌شود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین می‌پرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعه‌ی بی‌طبقه‌ی انقلابی براساس این #جهان‌بینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایه‌ها چه می‌کنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار می‌کنید؟ برای طبقه‌ی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟

🔸ارجاعات بسیاری به مجموعه‌ی آثار دکتر علی شریعتی می‌توان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنی‌نژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد می‌کند تبرئه می‌شود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعه‌نیافتگی التفات پیدا نکرده‌اند.

🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابان‌های شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعه‌ی #مدرن و اخلاق‌مدار و یک کشور مقتدر و عزت‌مند... همه‌ی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم این‌ها را می‌گذارند نقد شریعتی؛

🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ می‌دانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعب‌العبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کی‌یرکگور و #هایدگر و...‌ داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزش‌ها و باورها و ...

🔸گذشته‌ها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی می‌گذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غول‌هایی داریم که به راه دشوار ما چراغ می‌گیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ می‌دانیم به کجا می‌خواهیم برویم؛ زبان هم را می‌فهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کرده‌ایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.

🔸شریعتی کتاب حل‌المسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحران‌های جهانی هم شریک‌ایم؛ روندهای جهانی بر بحران‌های ما دامن هم می‌زند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت می‌شود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در می‌آوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همه‌ی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه می‌باشد و شریعتی چنین بود...

🔸هر بار به مناسبت‌های مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر می‌شود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنی‌ها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموخته‌ی #جامعه_شناسی، در مجموعه‌ی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی می‌یابم، علی‌رغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوت‌هایی که در دوران ما با زمینه و زمانه‌ی وی بوجود آمده است.‌

@Shariati_Group

دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
🔆 انقلاب اسلامی، و لزوم ابداع «مکتب فکری نوین» تراز انقلابی

″... متأسفانه آثار #نهضت سلفی نه در زمینه سیاسی، که بیدارگری فکری و بسیج و تحریک توده‌ها علیه #استعمار و در مسیر #انقلاب اجتماعی و مترقی باشد، و نیز آثار اصلاح فکری و تکان و تپش اعتقادی و رشد ذهنی و خودآگاهی ایدئولوژیک و عقلی‌گری و علمی شدن بینش مذهبی، هیچ کدام در #ایران دامنه نیافت، هرچند در خارج از ایران سیر تحول و تکامل خویش را به طور مستمر طی کرد؛ و این بود که آنچه باید در اواخر قرن نوزدهم می‌داشتیم و بدان می‌رسیدیم، بیش از نیم قرن به تعویق افتاد؛ یعنی پس از #جنگ بین‌الملل دوم یا بعد از شهریور ۲۰ آغاز کردیم.

هرچند هیچگاه جامعه #شیعه و حوزه #روحانیت شیعه از تکان و از جنبش و از حرکت‌های انقلابی خالی نبوده است، اما نه به عنوان یک جریان عمیق و دامنه‌داری که در مسیر حرکت فکری متن حوزه باشد، بلکه به عنوان #قیام، اعتراض و ظهور روح‌های انقلابی و شخصیت‌های پارسا، آگاه و دلیری که به خاطر وفادار ماندن به ارزش‌های انسانی و پاسداری از حرمت و عزت #اسلام و مسلمین، گاه‌به‌گاه در برابر #استبداد، فساد و توطئه‌های استعماری قیام می‌کرده‌اند، و از اینگونه است قیام‌هایی که از زمان میرزای شیرازی تا اکنون، آیت‌الله خمینی، شاهد آن بوده‌ایم.

اما چنانکه می‌دانیم، کار شخصیت‌هایی چون #سید_جمال، #میرزای_شیرازی، #طباطبائی، #بهبهانی، #ثقه‌الاسلام، #مدرس، #میرزاکوچک‌خان، #خیابانی و امروز #طالقانی و حتی آیت‌الله #خمینی- که مرجع بزرگ عصر ما هستند- نماینده #روح حاکم بر #حوزه نیست و این است که آنان در حرکت و دعوت خویش در میان توده و روشنفکران و نسل جوان یاران بیشتری می‌یابند تا در داخل حوزه و از میان هم‌قطاران خویش؛ و چه بسا که این قیام‌ها موقعیت روحانی آنان را تضعیف می‌کند، و سرنوشت آیت‌الله #نائینی که به دفاع از #مشروطه برخاست و شانس مرجعیتش را فدای آن کرد، نمونه‌اش!

این شخصیت‌ها در طول این صد سال گرچه درخشان‌ترین چهره‌های برجسته روحانیت شیعه به شمار می‌آیند و قدرت و اثرگذاری کارشان را از #ایمان مذهبی و مقام روحانی خویش می‌گیرند، و اساساً قیامشان، حتی در تحریم ضداستعماری تنباکو و یا در مبارزات ضداستبدادی مشروطه، یک قیام اسلامی و بر اساس مسئولیت دینی‌شان استوار بوده است، در عین حال، با همه‌ی عمق و عظمت و تأثیری که گاه کارشان پیدا می‌کرده، و نهضتی را که آغاز می‌کرده‌اند یک «نهضت دینی» به شمار می‌رفته است، هرگز با یک #جهان‌بینی نوین اسلامی و اصلاح فکری و مکتب خاص ایدئولوژیک همراه نبوده است تا آنان را از دیگر مکتب‌های فکری رایج ممتاز سازد، و غالباً نموداری از هوشیاری سیاسی رهبر و دلیری و ایمان و تقوای او بوده، نه نماینده‌ی یک #مکتب_فکری_نوین

این است که ما نهضت‌های سیاسیِ اسلامی بسیار داریم، اما نهضت فکری جدیدی نداشته‌ایم، بطوریکه حتی در مشروطه که یک انقلاب عمیق اجتماعی همراه با فرهنگ، فکر و ادبیات انقلابی و سیاسی و اجتماعی خاص خویش است، با اینکه بنیان‌گذاران و رهبران بزرگ آن، روحانیون برجسته و وعاظ انقلابی و مترقی بزرگی چون ثقه‌الاسلام و ملک‌المتکلمین بوده‌اند، می‌بینیم روح و بینش مشروطه بیش از آنچه تحت تأثیر جهان‌بینی سیاسی و ایدئولوژیک اسلام یا شیعه باشد، تحت تأثیر فرهنگ انقلاب کبیر فرانسه است و این است که می‌بینیم تنها کار علمی که عالم شیعی در مشروطه می‌کند، کتاب «تنزیه المله و تنبیه الامه» نائینی است که آن هم تنها و تنها توجیه فقهی مشروطه فرنگی است، و گرنه نقش اساسی رهبران روحانی ما در مشروطه تکیه بر اصول کلی اخلاقی و انسانی از قبیل #عدالت، #آزادی، #برابری، #قانون و محکومیت ظلم، جور و استبداد بوده است، و نقش اساسی اسلام، «استخدام ایمان مذهبی در مسیر انقلاب» است و نه ارائه‌ی یک فلسفه سیاسی و فرهنگ انقلابی‌ای که از متن #ایدئولوژی اسلام یا #مکتب_تشیع برخاسته باشد...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه اثار ۲۷ / تولد دوباره اسلام در نگاهی سریع بر فراز یک قرن