"... اگر شبه #روشنفکران و روشنفکران بیمذهب توانستهاند در "محو اسلام" موفقیتهایی به دست آورند و شکارهای بسیاری از خیل جوانان و تحصیلکردههای ما صید کنند، توفیقشان را یکسره مرهون نقش ماهرانهی "شبهروحانیون"اند، که با اجرای نماشنامهی "مسخ اسلام"، آنان را قبلاً از #مذهب رم دادهاند و همدستانشان، در آن سوی این تماشاخانه، در حال فرار صیدشان کردهاند، و این همان حادثهای است که کارگردان اصلیٕ هر دو صحنه میخواسته است؛ چه، بازیگران "نقش مذهبی"، که کارشان "مسخ مذهب" است، در کار خویش موفقاند و خلقی را با جادوی هنرمندی و چشمبندی خویش بر گرد خود جمع میکنند و با ورد و افسونی که میدمند به خوابشان میکنند و روحشان را با احساسها و عشقها و آرزوها و کینهها و نفرتهای مصلحتی و ساختگی و موهوم، مسموم میسازند و ذهنشان را با اسامی و اوراد و اوهام مشغول میدارند، و وقتشان را با اطوار و عادات و رسوم و شعائر پوک و بیروح و بیمعنا معطل میکنند و بههرحال سرشان به چیزی به نام #دین بند است و دلشان به ذهنیاتی بیخاصیت به نام #اسلام و با عشقها و حقهها و دشمنیها و شوقها و جانبداریها و حالات سودائی و گریهزاریهای بیخودی برای اسامی و اشخاص و حوادث مجهولی که نمیدانند چیست، خوش!
و بههر حال موجوداتی بار میآیند که در گذشته و حوادث گذشته زندگی میکنند، و بیخیال خود به آخرت، به فردای قیامت پس از مرگ میاندیشند. حال؟، فراموش است!
اسلام را وسیلهای کردهاند برای غیبت مسلمانان از زمان حال، حادثهای است در گذشته، تشیع راه نزدیکی که از همان چهارده قرن پیش، یکسره میخورد به بهشت!
و بازیگران نقش مذهبی کار اساسیشان این است که تماشاچیان را از "حال" بدر برند، مسلمانشان کنند، یعنی چه؟
یعنی بکشانندشان به پیش از حال، برای چه؟ برای زندگیِ بعد از مرگ، زندگیِ فعلی چه؟ اسلام پیش از مرگ چه؟
اسلام به چه کار الان میآید؟!
چه سودی برای مردم ما، زمان ما، چه چارهای برای جهل ما، گرسنگی ما، انحطاط ما، دوست ما، دشمن ما، و...
درد ما، نیاز ما؟ هیچ، اینها حرف دنیا است، زندگی دنیا است، زخارف دنیا است، تمام نعمت دنیا پشیزی نمیارزد. تن رها کن تا نخواهی پیرهن!
یک نوع نهیلیسم مذهبی! یک فلسفهی پوچی، ناماش دین؛ یک نوع استخدام دین به سود دنیاداران، وقتی مردم به دنیا نیندیشند، صاحبان دنیا بر گنج قارونی و تخت فرعونی خویش چرا اندیشناک باشند؟
وقتی مذهب، ثروتهای زمین، یعنی نعمتهای خداوند را از دست انبوه خلایق گرفت و گفت نجس است، جیفه و مردار است، و پرت کرد، معلوم است کی میقاپد، و وقتی این قاپید، آشکار میشود که چرا او پرت کرد..."
📚 معلم علیشریعتی
مجموعه آثار ۲۰ / چه باید کرد؟ / ص ۳۴۶
✅ @Shariati_Group
🎥 فیلم ضمیمه: كارشناس مذهبی صدا و سيما: " اصل دین ولایت و حب علی است و توحید توهمی بیش نیست" !!
و بههر حال موجوداتی بار میآیند که در گذشته و حوادث گذشته زندگی میکنند، و بیخیال خود به آخرت، به فردای قیامت پس از مرگ میاندیشند. حال؟، فراموش است!
اسلام را وسیلهای کردهاند برای غیبت مسلمانان از زمان حال، حادثهای است در گذشته، تشیع راه نزدیکی که از همان چهارده قرن پیش، یکسره میخورد به بهشت!
و بازیگران نقش مذهبی کار اساسیشان این است که تماشاچیان را از "حال" بدر برند، مسلمانشان کنند، یعنی چه؟
یعنی بکشانندشان به پیش از حال، برای چه؟ برای زندگیِ بعد از مرگ، زندگیِ فعلی چه؟ اسلام پیش از مرگ چه؟
اسلام به چه کار الان میآید؟!
چه سودی برای مردم ما، زمان ما، چه چارهای برای جهل ما، گرسنگی ما، انحطاط ما، دوست ما، دشمن ما، و...
درد ما، نیاز ما؟ هیچ، اینها حرف دنیا است، زندگی دنیا است، زخارف دنیا است، تمام نعمت دنیا پشیزی نمیارزد. تن رها کن تا نخواهی پیرهن!
یک نوع نهیلیسم مذهبی! یک فلسفهی پوچی، ناماش دین؛ یک نوع استخدام دین به سود دنیاداران، وقتی مردم به دنیا نیندیشند، صاحبان دنیا بر گنج قارونی و تخت فرعونی خویش چرا اندیشناک باشند؟
وقتی مذهب، ثروتهای زمین، یعنی نعمتهای خداوند را از دست انبوه خلایق گرفت و گفت نجس است، جیفه و مردار است، و پرت کرد، معلوم است کی میقاپد، و وقتی این قاپید، آشکار میشود که چرا او پرت کرد..."
📚 معلم علیشریعتی
مجموعه آثار ۲۰ / چه باید کرد؟ / ص ۳۴۶
✅ @Shariati_Group
🎥 فیلم ضمیمه: كارشناس مذهبی صدا و سيما: " اصل دین ولایت و حب علی است و توحید توهمی بیش نیست" !!
Telegram
.
💠 اسلامشناسیِ شریعتی
▫️۲۹ خرداد، چهل و سومین سالگرد دکتر #علی _شریعتی است. او را جهانیترین متفکر معاصر #ایران نامیدهاند که در قرن بیستم، اندیشههایش و آثارش مرزهای جغرافیایی ایران و جهان #اسلام را درنوردید و در عرصهی جهانی به عنوان اندیشمندی بی بدیل -بیرون از سنت فکری اروپایی/آمریکایی-مطرح شد.
▫️در این ۴۳ سال بحثهای مهمی درباره اندیشههای #شریعتی مطرح شده است ولی هر چه دقیقتر نگاه به صورتبندیهای موجود در باب افکار شریعتی میاندازیم به نکته جالبی میرسیم و آن "معاصرت مداوم" شریعتی است و توگویی او کماکان "قدرت دیالوگ" با اکنونیان و اینجائیان را دارد و این توفیق اندکی در حوزه فکر و اندیشه نیست.
▫️نکته جالب توجه دیگر در باب شریعتی این است که نسل جدیدی در حوزهی علوم اجتماعی و انسانی و #فلسفه انتقادی در بیرون از ایران در آسیا و اروپا و آفریقا و آمریکا پا به عرصهی آکادمی گذاشتهاند که در اندیشههای شریعتی امکان طرح نوین ایدههای #عدالت و #معنویت و #عقلانیت و #آزادی را مییابند و اینان تلاشی دوباره در بازسازی گفتمان شریعتی به عنوان الگوی آلترناتیو آغاز کردهاند که در سالهای پیش روی ثمره این جنبش نوین آشکار خواهد شد.
▫️یکی از بحثهایی که اکنون و فردای ایران و جهان اسلام را درگیر خود کرده است موضوع "اسلام" به مثابه یک #دین و نظام معنایی و #جهانبینی و مدل حکمرانی است. اولین پرسشی که در اینجا مطرح میگردد این است که "اسلام" چیست؟
▫️برای درک چیستی و صورت و محتوای اسلام ما نیازمند شناخت از پدیدهای به نام دین در جهان انسانی هستیم و سپس یک نوع از این پدیدار به نام "اسلام" که بخشی از موجودیتی عام به عنوان دین است. شریعتی درسگفتارهای خویش در باب دین و اسلام را ذیل موضوع "شناخت اسلام" مطرح کرد و در مجموعه آثارش با عنوان "اسلامشناسی" به چاپ رسیده است.
▫️بسیاری از منتقدین شریعتی بر این باورند که تاریخ مصرف "اسلامشناسی" #مشهد و #تهران گذشته است و صرفاً میتوان در باب این آثار بحث تاریخی در حوزهی "تاریخ اندیشهها" کرد ولی این رویکرد غافل از این مهم است که در این چهار دهه، پس از مرگ شریعتی- جهان اسلام و حتی جهان به نوعی، درگیر این پرسش است که «دین چیست» و نسبت دین و جامعه چیست و چگونه خوانشی از دینی مانند اسلام میتواند در عین اینکه وحدت انسانی را تکریم میکند و تنوع آن را تخریب نخواهد کرد، به عدالت (نه آنکه آن را تقلیل به عدل الهی در آخرت بدهد) و آزادی (نه اینکه آن را محدود به طبقهی خاص و حاکمان در نسبت با محکومان کند)، توجه بنیادین دارد، نیاز جدی دارد.
▫️کدامین صورتبندی از اسلام میتواند هم در عرصهی جهانی و همراه با #روشنفکران جهانی و هم در عرصهی اسلامی و همراه با روشنفکران جهان اسلام و هم در عرصهی ایرانی و همراه با روشنفکران و اندیشمندان دردآگاه ایرانی به دیالوگ بنشیند؟
▫️دقیقاً در این بزنگاه است که پس از ۵۰ سال ما میبینیم که طرحی که شریعتی از خوانش توام با «شناخت از اسلام» مطرح کرده است، امری متعلق به "گذشته" نیست؛ بل چالشی پیش روی ما و برای "آینده" است.
▫️البته این بدین معنا نیست که ما اسلامشناسی شریعتی را نعل به نعل در ۱۴۰۰ تکرار کنیم بل باز-گشت ما به شریعتی بدین معناست که «دین» بدون «شناخت» در جامعه فاجعه آفرین است و برای عبور از فاجعهای که جهان اسلام را به نام دین گرفته است، چارهای جز شناختِ اسلام نیست.
▫️اما این شناخت چگونه ممکن است؟
با کدامین روش؟ از کدامین منظر؟ با اتکاء به کدامین مرجع و منابع فکری؟
اینجاست که باز-گشت به گفتمان شریعتی میتواند ما را یاری کند تا صورتبندی نوینی از الهیات اجتماعی برسازیم و از این اتمهای منفرد و منفعل یک جامعه انسانی بسازیم تا به صورت انفرادی به دنبال تسکین دردهای خویش نباشند، بل به این #خودآگاهی برسند که راه #فلاح خویش از راه #اصلاح جامعه میگذرد.
▫️باز هم در آخر سالگرد #شهادت شریعتی در ۲۹ خرداد را به عنوان فرصتی تاریخی برای طرح ایدهها و ایده آلهای انسانی برای احیای جامعه و ارزشهای والا و متعالی یادآور میشوم و برای #دکتر_علی_شریعتی علو درجات از رفیق اعلی مسئلت دارم.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سیدجواد_میری
۲۳ خرداد ۱۳۹۹
▫️۲۹ خرداد، چهل و سومین سالگرد دکتر #علی _شریعتی است. او را جهانیترین متفکر معاصر #ایران نامیدهاند که در قرن بیستم، اندیشههایش و آثارش مرزهای جغرافیایی ایران و جهان #اسلام را درنوردید و در عرصهی جهانی به عنوان اندیشمندی بی بدیل -بیرون از سنت فکری اروپایی/آمریکایی-مطرح شد.
▫️در این ۴۳ سال بحثهای مهمی درباره اندیشههای #شریعتی مطرح شده است ولی هر چه دقیقتر نگاه به صورتبندیهای موجود در باب افکار شریعتی میاندازیم به نکته جالبی میرسیم و آن "معاصرت مداوم" شریعتی است و توگویی او کماکان "قدرت دیالوگ" با اکنونیان و اینجائیان را دارد و این توفیق اندکی در حوزه فکر و اندیشه نیست.
▫️نکته جالب توجه دیگر در باب شریعتی این است که نسل جدیدی در حوزهی علوم اجتماعی و انسانی و #فلسفه انتقادی در بیرون از ایران در آسیا و اروپا و آفریقا و آمریکا پا به عرصهی آکادمی گذاشتهاند که در اندیشههای شریعتی امکان طرح نوین ایدههای #عدالت و #معنویت و #عقلانیت و #آزادی را مییابند و اینان تلاشی دوباره در بازسازی گفتمان شریعتی به عنوان الگوی آلترناتیو آغاز کردهاند که در سالهای پیش روی ثمره این جنبش نوین آشکار خواهد شد.
▫️یکی از بحثهایی که اکنون و فردای ایران و جهان اسلام را درگیر خود کرده است موضوع "اسلام" به مثابه یک #دین و نظام معنایی و #جهانبینی و مدل حکمرانی است. اولین پرسشی که در اینجا مطرح میگردد این است که "اسلام" چیست؟
▫️برای درک چیستی و صورت و محتوای اسلام ما نیازمند شناخت از پدیدهای به نام دین در جهان انسانی هستیم و سپس یک نوع از این پدیدار به نام "اسلام" که بخشی از موجودیتی عام به عنوان دین است. شریعتی درسگفتارهای خویش در باب دین و اسلام را ذیل موضوع "شناخت اسلام" مطرح کرد و در مجموعه آثارش با عنوان "اسلامشناسی" به چاپ رسیده است.
▫️بسیاری از منتقدین شریعتی بر این باورند که تاریخ مصرف "اسلامشناسی" #مشهد و #تهران گذشته است و صرفاً میتوان در باب این آثار بحث تاریخی در حوزهی "تاریخ اندیشهها" کرد ولی این رویکرد غافل از این مهم است که در این چهار دهه، پس از مرگ شریعتی- جهان اسلام و حتی جهان به نوعی، درگیر این پرسش است که «دین چیست» و نسبت دین و جامعه چیست و چگونه خوانشی از دینی مانند اسلام میتواند در عین اینکه وحدت انسانی را تکریم میکند و تنوع آن را تخریب نخواهد کرد، به عدالت (نه آنکه آن را تقلیل به عدل الهی در آخرت بدهد) و آزادی (نه اینکه آن را محدود به طبقهی خاص و حاکمان در نسبت با محکومان کند)، توجه بنیادین دارد، نیاز جدی دارد.
▫️کدامین صورتبندی از اسلام میتواند هم در عرصهی جهانی و همراه با #روشنفکران جهانی و هم در عرصهی اسلامی و همراه با روشنفکران جهان اسلام و هم در عرصهی ایرانی و همراه با روشنفکران و اندیشمندان دردآگاه ایرانی به دیالوگ بنشیند؟
▫️دقیقاً در این بزنگاه است که پس از ۵۰ سال ما میبینیم که طرحی که شریعتی از خوانش توام با «شناخت از اسلام» مطرح کرده است، امری متعلق به "گذشته" نیست؛ بل چالشی پیش روی ما و برای "آینده" است.
▫️البته این بدین معنا نیست که ما اسلامشناسی شریعتی را نعل به نعل در ۱۴۰۰ تکرار کنیم بل باز-گشت ما به شریعتی بدین معناست که «دین» بدون «شناخت» در جامعه فاجعه آفرین است و برای عبور از فاجعهای که جهان اسلام را به نام دین گرفته است، چارهای جز شناختِ اسلام نیست.
▫️اما این شناخت چگونه ممکن است؟
با کدامین روش؟ از کدامین منظر؟ با اتکاء به کدامین مرجع و منابع فکری؟
اینجاست که باز-گشت به گفتمان شریعتی میتواند ما را یاری کند تا صورتبندی نوینی از الهیات اجتماعی برسازیم و از این اتمهای منفرد و منفعل یک جامعه انسانی بسازیم تا به صورت انفرادی به دنبال تسکین دردهای خویش نباشند، بل به این #خودآگاهی برسند که راه #فلاح خویش از راه #اصلاح جامعه میگذرد.
▫️باز هم در آخر سالگرد #شهادت شریعتی در ۲۹ خرداد را به عنوان فرصتی تاریخی برای طرح ایدهها و ایده آلهای انسانی برای احیای جامعه و ارزشهای والا و متعالی یادآور میشوم و برای #دکتر_علی_شریعتی علو درجات از رفیق اعلی مسئلت دارم.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سیدجواد_میری
۲۳ خرداد ۱۳۹۹
Telegram
.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽| ترانهی «شمع زندان» اثری از دکتر شریعتی، با صدای استاد علیرضا افتخاری و آهگسازی کامبیز روشن روان
🕯 در سالهای آغازین دههی ۳۰، دکتر علی #شریعتی که جوانی ۲۰ ساله بود، اشعارش را با نام مستعار «شمع» در روزنامه #خراسان به چاپ میرساند. دلیل این عمل این بود که پدرش استاد #محمدتقی_شریعتی از #روشنفکران و فعالان سیاسی–مذهبی مطرح آن زمان بود و #علی_شریعتی نمیخواست نامش را فاش کند، یا گمان میکرد که اشعارش کیفیت بالایی ندارند و هنوز پخته نیستند و هیچ وقت قصد انتشار آنان را نداشت.
اما او برخی از اشعارش را با نام خود در این روزنامه به چاپ رسانید. اولین شعر او «شمع زندان» نام داشت که در اصل، شمع نماد خود شریعتی بود. او اکثر مقالات حرفهای و علمی خود را به نام خود در روزنامه خراسان به چاپ میرساند و گاهی از نام «شمع» استفاده میکرد اما بعدها در نشریه ایران آزاد، ارگان سازمانهای اروپایی #جبهه_ملی_ایران، و همچنین در نشریه نامه پارسی با نام مستعار #شمع مطلب مینوشت که تخلص مورد استفادهی شریعتی بود و از کنار هم گذاشتن حروف اول کلمات نام خود(#شریعتی، #مزینانی، #علی) به وجود آمد.
✅ @Shariati_Group
🕯 در سالهای آغازین دههی ۳۰، دکتر علی #شریعتی که جوانی ۲۰ ساله بود، اشعارش را با نام مستعار «شمع» در روزنامه #خراسان به چاپ میرساند. دلیل این عمل این بود که پدرش استاد #محمدتقی_شریعتی از #روشنفکران و فعالان سیاسی–مذهبی مطرح آن زمان بود و #علی_شریعتی نمیخواست نامش را فاش کند، یا گمان میکرد که اشعارش کیفیت بالایی ندارند و هنوز پخته نیستند و هیچ وقت قصد انتشار آنان را نداشت.
اما او برخی از اشعارش را با نام خود در این روزنامه به چاپ رسانید. اولین شعر او «شمع زندان» نام داشت که در اصل، شمع نماد خود شریعتی بود. او اکثر مقالات حرفهای و علمی خود را به نام خود در روزنامه خراسان به چاپ میرساند و گاهی از نام «شمع» استفاده میکرد اما بعدها در نشریه ایران آزاد، ارگان سازمانهای اروپایی #جبهه_ملی_ایران، و همچنین در نشریه نامه پارسی با نام مستعار #شمع مطلب مینوشت که تخلص مورد استفادهی شریعتی بود و از کنار هم گذاشتن حروف اول کلمات نام خود(#شریعتی، #مزینانی، #علی) به وجود آمد.
✅ @Shariati_Group
⭕️ واکاوی امکانات تفکر #شریعتی در پروبلماتیکالایز کردن مسائل کشور!
🔻آیا بعد از قریب به چهل سال تفکر شریعتی، امکاناتی در اختیار ما میگذارد؟ نگارنده، در مقام یک پژوهشگر اولویت را نه به صرف بزرگداشت شریعتی، بل به جستجویی امکاناتی برای کشور بحران زدهی خویش میدهد.
دانشگاه ایرانی موظف است دلایل عبور از شریعتی را توضیح دهد، البته نگارنده در حد بضاعت، دانشگاهیانی را سراغ دارد که به پروژهی شریعتی در مقام محقق و پژوهشگر، التفات داشتهاند، اما با صرف اتکا به چنین پژوهشهای منفردی نمیتوان، نتیجه گرفت که دانشگاه ایرانی توانسته است پروژهی متفکر معاصرش را مورد بازخوانیِ انتقادی قرار داده باشد. ناگفته پیداست که کارویژهی فوق تنها از عهدهی دانشگاهی بر میآید که به واقع بتوان آن را متصف به ایرانیت نموده، رسالت اصلی آن را پرداختن به موضوعات ملی و پروبلماتیکالایز کردن مسائل #ایران دانست.
🔻دکتر #حسن_محدثی در "زیر سقف اعتقاد" بنیانهای ماقبل انتقادی اندیشهی #علی_شریعتی را مورد مداقه قرار داده است.
🔻دکتر #سیدجواد_میری، در "هایدگر و شریعتی" از شریعتی به عنوان متفکری جهانی یاد میکند که دستگاه فکری خویش را بیرون از جریان غالب اروپامحوری، سامان داده است.
🔻دکتر #بیژن_عبدالکریمی، در "شریعتی و تفکر آینده"، از امکانات اندیشهی شریعتی برای تفکر آیندهی ایران سخن به میان میآورد و آن چهره از شریعتی را به مخاطب عرضه میکند که اغلب #روشنفکران با ایدئولوژیک خواندن آرای شریعتی، مخاطبان را از آن محروم کردهاند.
🔻نگارنده نیز در قالب رسالهی دانشگاهی، "نسبت اندیشهی شریعتی با تفکر غیر تئولوژیک-غیر سکولار" را مورد بررسی قرار داده است. و در واقع با رجوع به مجموعه آثار شریعتی به بسط و توسعهی نظریهی فوق، پرداخته است.
🔻نمونههای مذکور، از جملهی تلاشهایی است که اهل نظر و به تبع آنها پژوهشگران علاقهمند در فقدان دانشگاه ایرانی، به تدوین آنها همت گماردهاند.
🔻 شریعتی با تفکر آیندهی ما ربط پیدا میکند و جای بسی دریغ دارد که ما برای برخورداری از ظرفیتهای فکری معدود متفکرین خود توفیق نمییابیم و استعداد خوانش متون آنها را از دست میدهیم و کشور را از امکانات فکری سرمایههایش محروم میکنیم...
🔻شریعتی سعی کرده است نسبت به سنت تاریخی خویش وفادار باشد، در حالی که زیست جهان مدرن را هم به رسمیت شناخته است. همین یک نکته، میتواند ضمن اینکه مورد پژوهش دانشگاهیان واقع گردد، بسط و تنقیح آن در گفتمانهای دانشگاهی، میتواند کشور را ولو یک قدم برای برون رفت از بحرانهای جاری جلو بیاندازد.
🔻۲۹خرداد، سالگرد فقدان علی شریعتی در میان ماست؛ باشد که یادآوری آن ما را به خوانش آثار وی و بازخوانی پروژهی فکریاش تذکار دهد. یادش گرامی باد.
✍ دکتر #محمدحسین_علایی
✅ @Shariati_Group
🔻آیا بعد از قریب به چهل سال تفکر شریعتی، امکاناتی در اختیار ما میگذارد؟ نگارنده، در مقام یک پژوهشگر اولویت را نه به صرف بزرگداشت شریعتی، بل به جستجویی امکاناتی برای کشور بحران زدهی خویش میدهد.
دانشگاه ایرانی موظف است دلایل عبور از شریعتی را توضیح دهد، البته نگارنده در حد بضاعت، دانشگاهیانی را سراغ دارد که به پروژهی شریعتی در مقام محقق و پژوهشگر، التفات داشتهاند، اما با صرف اتکا به چنین پژوهشهای منفردی نمیتوان، نتیجه گرفت که دانشگاه ایرانی توانسته است پروژهی متفکر معاصرش را مورد بازخوانیِ انتقادی قرار داده باشد. ناگفته پیداست که کارویژهی فوق تنها از عهدهی دانشگاهی بر میآید که به واقع بتوان آن را متصف به ایرانیت نموده، رسالت اصلی آن را پرداختن به موضوعات ملی و پروبلماتیکالایز کردن مسائل #ایران دانست.
🔻دکتر #حسن_محدثی در "زیر سقف اعتقاد" بنیانهای ماقبل انتقادی اندیشهی #علی_شریعتی را مورد مداقه قرار داده است.
🔻دکتر #سیدجواد_میری، در "هایدگر و شریعتی" از شریعتی به عنوان متفکری جهانی یاد میکند که دستگاه فکری خویش را بیرون از جریان غالب اروپامحوری، سامان داده است.
🔻دکتر #بیژن_عبدالکریمی، در "شریعتی و تفکر آینده"، از امکانات اندیشهی شریعتی برای تفکر آیندهی ایران سخن به میان میآورد و آن چهره از شریعتی را به مخاطب عرضه میکند که اغلب #روشنفکران با ایدئولوژیک خواندن آرای شریعتی، مخاطبان را از آن محروم کردهاند.
🔻نگارنده نیز در قالب رسالهی دانشگاهی، "نسبت اندیشهی شریعتی با تفکر غیر تئولوژیک-غیر سکولار" را مورد بررسی قرار داده است. و در واقع با رجوع به مجموعه آثار شریعتی به بسط و توسعهی نظریهی فوق، پرداخته است.
🔻نمونههای مذکور، از جملهی تلاشهایی است که اهل نظر و به تبع آنها پژوهشگران علاقهمند در فقدان دانشگاه ایرانی، به تدوین آنها همت گماردهاند.
🔻 شریعتی با تفکر آیندهی ما ربط پیدا میکند و جای بسی دریغ دارد که ما برای برخورداری از ظرفیتهای فکری معدود متفکرین خود توفیق نمییابیم و استعداد خوانش متون آنها را از دست میدهیم و کشور را از امکانات فکری سرمایههایش محروم میکنیم...
🔻شریعتی سعی کرده است نسبت به سنت تاریخی خویش وفادار باشد، در حالی که زیست جهان مدرن را هم به رسمیت شناخته است. همین یک نکته، میتواند ضمن اینکه مورد پژوهش دانشگاهیان واقع گردد، بسط و تنقیح آن در گفتمانهای دانشگاهی، میتواند کشور را ولو یک قدم برای برون رفت از بحرانهای جاری جلو بیاندازد.
🔻۲۹خرداد، سالگرد فقدان علی شریعتی در میان ماست؛ باشد که یادآوری آن ما را به خوانش آثار وی و بازخوانی پروژهی فکریاش تذکار دهد. یادش گرامی باد.
✍ دکتر #محمدحسین_علایی
✅ @Shariati_Group
🔆 #اسلام حکومتی، «نولیبرالیسم» و زوالِ حیاتِ اجتماعی
📌 بخشی از کتابچه نوشریعتی و ابداع خویشتن
🔆 اکنون در عرصهیِ جامعه و سیاستِ کشور نسل جدیدی ظهور کرده است که پشتِ سر خود تجربیات شکستخورده فراوان دارد، از آیندهیِ خود نگران است و زندگی در حال را ناممکن میانگارد. در چنین وضعیتی، این نسل به فراموشی گذشته، قطع علاقه به آینده و گسیختن از آنچه در حال میگذرد، روی آورده است. جامعه هر روز، بیش از پیش، به وضعیت ذرهایشده سقوط میکند و سرمایههای اجتماعی و فرهنگی به فنا میرود.
🔆 جامعهیِ #ایران توسط روندهای اقتصادی و اجتماعی و ساختارهای ناعادلانهیِ استبدادی و فاسد تخریب میشود، و بیم آن میرود که جامعه قدرت مقاومت مؤثر، بالنده و افقگشای خود را از دست بدهد. در برابر زوالِ حیات اجتماعی، فروپاشی تدریجی عرصهیِ عمومی، انحطاط معنای زندگی، در سطح شخصی و میانفردی، مقاومتهای پراکنده و بطیٔ کفایت نمیکند. استراتژیِ تخریبِ قدرتِ جامعه با هدفِ پیشبردِ منطقِ #قدرت و سرمایه، در یک میدانِ بهظاهر پُرتنازع و سرشار از کشاکش پیگرفته شده است.
▫️یکسوی این میدان، ساختارِ #سیاسی است که از #دین کسبِ مشروعیت میکند و متولیِ توزیعِ نامتوازن و ناعادلانهی ارزشهایِ اقتصادی و اجتماعی است. تکیهیِ دولتی بر ذخائر دینی، ارزشهای دینی را بهمنزلهیِ پشتوانهیِ تعصب و تصلب، خرافهپردازیِ دینی و انسدادِ سیاسی، در وجدان و آگاهیِ عمومیِ نسلِ جدید درج کرده است و نسل جدید را بیپناه رها ساخته است. آنچه این مسئله را مضاعف مینماید ظهور جنبشهای بنیادگرای دینی در سطح منطقه است که دین را بهمثابهیِ بُرندهترین صورتِ عقلستیزی و شرارت و خشونت عرضه میکند.
▫️از سوی دیگر، این میدان گسترش پُرحجم آموزهها و نمادهای «نولیبرالیستیِ» فلسفی و سیاسی و اقتصادی است. نولیبرالیسمی که مشروعیتِ خود را در این میدان از ستیز با «بنیادگراییِ» دینی و #اسلامِ حکومتی شده أخذ میکند، اما با رقیب خود در تأمین هدفِ تخریبِ جامعه همپیمان است. در سطحِ فلسفی، هر فرد را از سپهرِ جامعه و #تاریخ و سنت خود میگسلاند و در سطح سیاست، حیات سیاسی را به بازارِ تبلیغات و صندوق رأی فرو میکاهد تا در سطح اقتصادی، نابرابری و تبعیض و فسادهای دامنگستر بوروکراتیک را برای طبقاتِ محروم طبیعی و یا مقاومتناپذیر نمودار سازد.
هر چه زمان میگذرد جامعهیِ ایرانی، بهظاهر بیشتر و بیشتر تبدیل به یک جامعهیِ بیتاریخ، فاقدِ درکِ دقیقی از اینجا و اکنون خود و در نتیجه، فاقدِ افقهای امیدبخش میشود. متأسفانه در این فضای پرابهام، #روشنفکران نیز نتوانستهاند چراغی برافروزند و اینهمه میتواند موجبات سرگشتگی، تنهایی و عُزلت روزافزون آحادِ جامعه و توضیحدهندهیِ تخریبِ تدریجیِ قدرتِ مقاومتِ جامعه و فرایندِ زوالیابی آن گردد.
🔆 تصویرِ فوق، ناشی از فروریزی الگوهای پیشین مقاومت است. اما در عینِ حال، جامعهیِ ایرانی بهروالِ تغییراتی که در سطح جهانی به آن اشاره کردیم، از ظهورِ الگوهای تازهیِ مقاومت تهی نبوده است. الگوهایی که تصویری امیدبخش تولید میکنند.
🔆 طی چهار دههیِ گذشته دین سنتی و محافظهکار آزمون سنگینی داده است. نشان داده که اگر فرصتی بهدست آورد در یک چشم برهم زدن از زیر قبای #تقوا و پرهیز به کانون اعمالِ قدرت جست میزند و در کاستن از هزینهیِ اقتصاد قدرت، ابایی از کاربست تمام عیار ذخائر دینی ندارد.
وجدان عمومیِ جامعهیِ ایرانی از سادهدلیِ پناه آوردن به مواریثِ بهظاهر دستنخوردهیِ سنتی برون آمده و به پذیرش ارزشهای بنیادی خرد، #آزادی و نقدِ دنیای جدید، نزدیکتر شده است. در همان حال، طی چهار دههیِ اخیر، آموخته است که تجدد نیز، وقتی در قامتِ #سرمایهداری ظاهر میشود، بهویژه در یک کشور پیرامونی با ساختاری رانتی، که دشمنِ خرد، آزادی و نقد است و چنانکه مینمایاند، افقِ راستینی بهسمت یک زندگیِ مردمسالار (#دموکراتیک)، مرفه و عادلانه نیست.
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
✅ @Shariati_Group
🆔 @Shariati_SCF
📌 بخشی از کتابچه نوشریعتی و ابداع خویشتن
🔆 اکنون در عرصهیِ جامعه و سیاستِ کشور نسل جدیدی ظهور کرده است که پشتِ سر خود تجربیات شکستخورده فراوان دارد، از آیندهیِ خود نگران است و زندگی در حال را ناممکن میانگارد. در چنین وضعیتی، این نسل به فراموشی گذشته، قطع علاقه به آینده و گسیختن از آنچه در حال میگذرد، روی آورده است. جامعه هر روز، بیش از پیش، به وضعیت ذرهایشده سقوط میکند و سرمایههای اجتماعی و فرهنگی به فنا میرود.
🔆 جامعهیِ #ایران توسط روندهای اقتصادی و اجتماعی و ساختارهای ناعادلانهیِ استبدادی و فاسد تخریب میشود، و بیم آن میرود که جامعه قدرت مقاومت مؤثر، بالنده و افقگشای خود را از دست بدهد. در برابر زوالِ حیات اجتماعی، فروپاشی تدریجی عرصهیِ عمومی، انحطاط معنای زندگی، در سطح شخصی و میانفردی، مقاومتهای پراکنده و بطیٔ کفایت نمیکند. استراتژیِ تخریبِ قدرتِ جامعه با هدفِ پیشبردِ منطقِ #قدرت و سرمایه، در یک میدانِ بهظاهر پُرتنازع و سرشار از کشاکش پیگرفته شده است.
▫️یکسوی این میدان، ساختارِ #سیاسی است که از #دین کسبِ مشروعیت میکند و متولیِ توزیعِ نامتوازن و ناعادلانهی ارزشهایِ اقتصادی و اجتماعی است. تکیهیِ دولتی بر ذخائر دینی، ارزشهای دینی را بهمنزلهیِ پشتوانهیِ تعصب و تصلب، خرافهپردازیِ دینی و انسدادِ سیاسی، در وجدان و آگاهیِ عمومیِ نسلِ جدید درج کرده است و نسل جدید را بیپناه رها ساخته است. آنچه این مسئله را مضاعف مینماید ظهور جنبشهای بنیادگرای دینی در سطح منطقه است که دین را بهمثابهیِ بُرندهترین صورتِ عقلستیزی و شرارت و خشونت عرضه میکند.
▫️از سوی دیگر، این میدان گسترش پُرحجم آموزهها و نمادهای «نولیبرالیستیِ» فلسفی و سیاسی و اقتصادی است. نولیبرالیسمی که مشروعیتِ خود را در این میدان از ستیز با «بنیادگراییِ» دینی و #اسلامِ حکومتی شده أخذ میکند، اما با رقیب خود در تأمین هدفِ تخریبِ جامعه همپیمان است. در سطحِ فلسفی، هر فرد را از سپهرِ جامعه و #تاریخ و سنت خود میگسلاند و در سطح سیاست، حیات سیاسی را به بازارِ تبلیغات و صندوق رأی فرو میکاهد تا در سطح اقتصادی، نابرابری و تبعیض و فسادهای دامنگستر بوروکراتیک را برای طبقاتِ محروم طبیعی و یا مقاومتناپذیر نمودار سازد.
هر چه زمان میگذرد جامعهیِ ایرانی، بهظاهر بیشتر و بیشتر تبدیل به یک جامعهیِ بیتاریخ، فاقدِ درکِ دقیقی از اینجا و اکنون خود و در نتیجه، فاقدِ افقهای امیدبخش میشود. متأسفانه در این فضای پرابهام، #روشنفکران نیز نتوانستهاند چراغی برافروزند و اینهمه میتواند موجبات سرگشتگی، تنهایی و عُزلت روزافزون آحادِ جامعه و توضیحدهندهیِ تخریبِ تدریجیِ قدرتِ مقاومتِ جامعه و فرایندِ زوالیابی آن گردد.
🔆 تصویرِ فوق، ناشی از فروریزی الگوهای پیشین مقاومت است. اما در عینِ حال، جامعهیِ ایرانی بهروالِ تغییراتی که در سطح جهانی به آن اشاره کردیم، از ظهورِ الگوهای تازهیِ مقاومت تهی نبوده است. الگوهایی که تصویری امیدبخش تولید میکنند.
🔆 طی چهار دههیِ گذشته دین سنتی و محافظهکار آزمون سنگینی داده است. نشان داده که اگر فرصتی بهدست آورد در یک چشم برهم زدن از زیر قبای #تقوا و پرهیز به کانون اعمالِ قدرت جست میزند و در کاستن از هزینهیِ اقتصاد قدرت، ابایی از کاربست تمام عیار ذخائر دینی ندارد.
وجدان عمومیِ جامعهیِ ایرانی از سادهدلیِ پناه آوردن به مواریثِ بهظاهر دستنخوردهیِ سنتی برون آمده و به پذیرش ارزشهای بنیادی خرد، #آزادی و نقدِ دنیای جدید، نزدیکتر شده است. در همان حال، طی چهار دههیِ اخیر، آموخته است که تجدد نیز، وقتی در قامتِ #سرمایهداری ظاهر میشود، بهویژه در یک کشور پیرامونی با ساختاری رانتی، که دشمنِ خرد، آزادی و نقد است و چنانکه مینمایاند، افقِ راستینی بهسمت یک زندگیِ مردمسالار (#دموکراتیک)، مرفه و عادلانه نیست.
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
✅ @Shariati_Group
🆔 @Shariati_SCF
🔴 خبرگزاری ایکنا - به مناسبت ۲۹ خرداد، چهلوسومین سالروز شهادت دکتر #علی_شریعتی، گفتوگویی با دکتر #بیژن_عبدالکریمی، پژوهشگر #فلسفه و نویسنده کتاب «پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر»، داشته است که متن آن در ذیل آمده است.
🔶 نافرهیختگان، شریعتی را به تاریخ پیوسته میدانند / شریعتی متفکر آینده ما است
🔸 اگر #شریعتی نبود، شاید بنیادگرایی بیشتر از آنچه اکنون وجود دارد، وجود داشت. شریعتی تیغ بنیادگرایی را در کشور ما کُند کرد.
🔸 شریعتی به ما نشان داد که میتوانیم میان #مدرنیته یا #مدرنیسم و بنیادگرا بودن، امکان دیگری را در نظر بگیریم. او به ما نشان داد که میان زیست جهان مدرن و سنت تاریخی خود نوعی دیالکتیک و گفتوگو برقرار کنیم. اگر شریعتی نبود، شاید امروز با آشفتگی نظری و تعارضات اجتماعی شدیدتری مواجه میشدیم.
🔸 اگر شریعتی امروز بود، به ما کمک میکرد که مدرنیته و زیست جهان مدرن را به عنوان امری اجتنابناپذیر به رسمیت بشناسیم و آن را درک کنیم، نه اینکه آن را انکار کنیم.
🔸 خویشتنِ شریعتی، خویشتن انسانی است و به هیچ وجه این بازگشت به خویشتن به بنیادگرایی و سلفیگری یا راسیسم و ناسیونالیسم کور منتهی نمیشود. این بازگشت به خویشتن، تکیه بر هویت خویش در برابر هژمونی فرهنگ غرب و استعمار فرهنگی و امپریالیسم فرهنگی است، ولی نه از نوع بنیادگرایی و سلفیگری.
🔸 نمیتوان گفت از دل اندیشه شریعتی گروهی مثل فرقان بیرون میآید. این یکی از احمقانهترین حرفهایی است که در دوران بعد از انقلاب گفته شده است. گروه فرقان، ترور، خشونت، مقابله فیزیکی با آخوندیسم و ... هیچ نسبتی با اندیشه شریعتی ندارد.
🔸 برخی به ظاهر کنشگران سیاسی و اجتماعی، که تمام سطح شعورشان از حد نق زدنهای سیاسی فراتر نمیرود و درک و تجربه زیستهای از مقولاتی چون فرهنگ، تفکر، حکمت و فلسفه ندارند، ابتدا شریعتی را به قامت خودشان، یعنی تا سطح یک کنشگر سیاسی و اجتماعی تقلیل میدهند که صرفاً متناسب با شرایط حرفهایی زده است. چرا؟ چون خود این به اصطلاح کنشگران حرفی فراتر از شرایط روزمره ندارند، لذا تمام تاریخ بشریت را نیز از چشم انداز نقهای سیاسی روزمره فهم و تفسیر میکنند.
🔸 کسانی که فکر میکنند دوران شریعتی گذشته، به دلیل نافرهیختگی خودشان است که غنای فکری و فرهنگی ندارند.
🔸 شریعتی متفکر آینده ما است، بیش از آنکه متفکر زمان گذشته یا حال ما باشد.
🔸 منتقدان شریعتی ابتدا معنای ایدئولوژی را از متن و سیاق اندیشه شریعتی خارج کرده، سپس بدان ناجوانمردانه معنایی مارکسیستی میدهند، سپس از احساسات و هیجانات پوپولیستی ظاهراً ضداستبدادی و ضد توتالیتریانیسم موجود در فضای کنونی جامعه سوءاستفاده کرده، از منظری لیبرالی ایدئولوژی در معنای مارکسیستی و ناجوانمردانه نسبت داده شده به شریعتی را نقد میزنند.
🔸 انتقادی که دکتر #سروش، دکتر #شایگان و دکتر جواد #طباطبایی به شریعتی وارد کردهاند، ناشی از نوعی خطای بزرگ هرمنوتیک و به دلیل عدم خوانش متن است و به متن وفادار نبودهاند و به دلیل همین نقد نادرست، برای چند دهه به جامعه و یکی از بزرگترین سرمایههای اجتماعی و تاریخیاش، البته در کوتاه مدت و نه در درازمدت، ضربه زدهاند.
🔸 اگر بخواهم به شریعتی انتقاد کنم، باید بگویم که در شریعتی سبقهها و صبغههای تئولوژیک میتوان یافت. اگر چه ما با شریعتی گامهای بزرگی برای گذر از تئولوژی برداشتهایم. انتقاد دوم من به شریعتی این است که او عبور از نیهیلیسم را خیلی ساده دید.
🔸 شریعتی کمتر به واقع بودگی و هستی اجتماعی توجه داشت و بیشتر به تحول نظری و فکری جامعه، و نه ساختارهای بنیادین و واقعبودگی اجتماعی و تاریخی ما، مثل عدم رشد طبقه متوسط، فقدان جامعه مدنی حقیقی، عدم انباشت سرمایه، عدم ظهور کار مجرد و سازماندهی اجتماعی کار و... میاندیشید.
🔸 نوعی فرهنگ ابتذال و تأخر تاریخی تمام تاروپود حیات اجتماعی و فرهنگی و تمام جریانات اجتماعی و فرهنگی ما را در برگرفته است و متأسفانه این امر در میان معدود افرادی نیز که شریعتی را تا سر حد یک دفتر و دستک و چند موضعگیری سیاسی تقلیل داده و بر خود عنوان شریعتیگرا و نوشریعتیگرا دادهاند، صادق است.
🔸 خیلی از انتقاداتی که شریعتی در آن دوره به #روشنفکران مطرح کرده، همان نقدها کماکان به روشنفکران امروز جامعه ما وارد است.
✅ @Shariati_Group
بیشتر بخوانید👇
yun.ir/k3c7n2
🔶 نافرهیختگان، شریعتی را به تاریخ پیوسته میدانند / شریعتی متفکر آینده ما است
🔸 اگر #شریعتی نبود، شاید بنیادگرایی بیشتر از آنچه اکنون وجود دارد، وجود داشت. شریعتی تیغ بنیادگرایی را در کشور ما کُند کرد.
🔸 شریعتی به ما نشان داد که میتوانیم میان #مدرنیته یا #مدرنیسم و بنیادگرا بودن، امکان دیگری را در نظر بگیریم. او به ما نشان داد که میان زیست جهان مدرن و سنت تاریخی خود نوعی دیالکتیک و گفتوگو برقرار کنیم. اگر شریعتی نبود، شاید امروز با آشفتگی نظری و تعارضات اجتماعی شدیدتری مواجه میشدیم.
🔸 اگر شریعتی امروز بود، به ما کمک میکرد که مدرنیته و زیست جهان مدرن را به عنوان امری اجتنابناپذیر به رسمیت بشناسیم و آن را درک کنیم، نه اینکه آن را انکار کنیم.
🔸 خویشتنِ شریعتی، خویشتن انسانی است و به هیچ وجه این بازگشت به خویشتن به بنیادگرایی و سلفیگری یا راسیسم و ناسیونالیسم کور منتهی نمیشود. این بازگشت به خویشتن، تکیه بر هویت خویش در برابر هژمونی فرهنگ غرب و استعمار فرهنگی و امپریالیسم فرهنگی است، ولی نه از نوع بنیادگرایی و سلفیگری.
🔸 نمیتوان گفت از دل اندیشه شریعتی گروهی مثل فرقان بیرون میآید. این یکی از احمقانهترین حرفهایی است که در دوران بعد از انقلاب گفته شده است. گروه فرقان، ترور، خشونت، مقابله فیزیکی با آخوندیسم و ... هیچ نسبتی با اندیشه شریعتی ندارد.
🔸 برخی به ظاهر کنشگران سیاسی و اجتماعی، که تمام سطح شعورشان از حد نق زدنهای سیاسی فراتر نمیرود و درک و تجربه زیستهای از مقولاتی چون فرهنگ، تفکر، حکمت و فلسفه ندارند، ابتدا شریعتی را به قامت خودشان، یعنی تا سطح یک کنشگر سیاسی و اجتماعی تقلیل میدهند که صرفاً متناسب با شرایط حرفهایی زده است. چرا؟ چون خود این به اصطلاح کنشگران حرفی فراتر از شرایط روزمره ندارند، لذا تمام تاریخ بشریت را نیز از چشم انداز نقهای سیاسی روزمره فهم و تفسیر میکنند.
🔸 کسانی که فکر میکنند دوران شریعتی گذشته، به دلیل نافرهیختگی خودشان است که غنای فکری و فرهنگی ندارند.
🔸 شریعتی متفکر آینده ما است، بیش از آنکه متفکر زمان گذشته یا حال ما باشد.
🔸 منتقدان شریعتی ابتدا معنای ایدئولوژی را از متن و سیاق اندیشه شریعتی خارج کرده، سپس بدان ناجوانمردانه معنایی مارکسیستی میدهند، سپس از احساسات و هیجانات پوپولیستی ظاهراً ضداستبدادی و ضد توتالیتریانیسم موجود در فضای کنونی جامعه سوءاستفاده کرده، از منظری لیبرالی ایدئولوژی در معنای مارکسیستی و ناجوانمردانه نسبت داده شده به شریعتی را نقد میزنند.
🔸 انتقادی که دکتر #سروش، دکتر #شایگان و دکتر جواد #طباطبایی به شریعتی وارد کردهاند، ناشی از نوعی خطای بزرگ هرمنوتیک و به دلیل عدم خوانش متن است و به متن وفادار نبودهاند و به دلیل همین نقد نادرست، برای چند دهه به جامعه و یکی از بزرگترین سرمایههای اجتماعی و تاریخیاش، البته در کوتاه مدت و نه در درازمدت، ضربه زدهاند.
🔸 اگر بخواهم به شریعتی انتقاد کنم، باید بگویم که در شریعتی سبقهها و صبغههای تئولوژیک میتوان یافت. اگر چه ما با شریعتی گامهای بزرگی برای گذر از تئولوژی برداشتهایم. انتقاد دوم من به شریعتی این است که او عبور از نیهیلیسم را خیلی ساده دید.
🔸 شریعتی کمتر به واقع بودگی و هستی اجتماعی توجه داشت و بیشتر به تحول نظری و فکری جامعه، و نه ساختارهای بنیادین و واقعبودگی اجتماعی و تاریخی ما، مثل عدم رشد طبقه متوسط، فقدان جامعه مدنی حقیقی، عدم انباشت سرمایه، عدم ظهور کار مجرد و سازماندهی اجتماعی کار و... میاندیشید.
🔸 نوعی فرهنگ ابتذال و تأخر تاریخی تمام تاروپود حیات اجتماعی و فرهنگی و تمام جریانات اجتماعی و فرهنگی ما را در برگرفته است و متأسفانه این امر در میان معدود افرادی نیز که شریعتی را تا سر حد یک دفتر و دستک و چند موضعگیری سیاسی تقلیل داده و بر خود عنوان شریعتیگرا و نوشریعتیگرا دادهاند، صادق است.
🔸 خیلی از انتقاداتی که شریعتی در آن دوره به #روشنفکران مطرح کرده، همان نقدها کماکان به روشنفکران امروز جامعه ما وارد است.
✅ @Shariati_Group
بیشتر بخوانید👇
yun.ir/k3c7n2
یون | yun.ir
کوتاه کننده لینک
سرویس کوتاه کننده لینک با قابلیت انتخاب آدرس دلخواه برای لینک کوتاه شده و همچنین رمز عبور جهت مشاهده، ارائه خدمات متنوع دیگری از قبیل ایجاد لینک لیست و کوتاه کردن متن و ایجاد نظر سنجی آنلاین علاوه بر قابلیت کوتاه کردن لینک در این وبسایت فراهم آمده است
🟢 برابری، عدالت
"... از وقتی که، تبعیض ایجاد شد، تلاش برای رفعِ "تبعیض" هم، به عنوانِ ضدش، ایجاد شد. به خصوص، در تاریخِ شیعه. همان طور که گفتهام، تمامِ تلاشِ فلسفهی تاریخِ انسان، در #تشیع، مبارزه با ظلم، و برای تحقق #عدالت است. این نوع تلقیِ از تاریخ، فقط یک تلقی ذهنی نیست، بلکه، عینی است. به میزانی که، تضاد، #استثمار، بهرهکشی، و فاصلهی طبقاتی زیادتر میشود، تلاش و جنگ، برای عدالت، توسعه پیدا میکند، تا جایی که، به یک انفجارِ جهانی برسد. قطعاً.
و هر مذهبی، و هر ایدئولوژیای، و هر اسلامی، و هر تشیعی، که این مسأله برایش مطرح نباشد و برای آن جواب نداشته باشد، و خودش را، در این مسیر، و در متنِ این #انقلابِ عدالت خواهانهی امروز، و این جهتگیریِ ضدِ #سرمایهداری نیندازد، پرت است، و اصلاً کلاهاش پشم ندارد، و آینده ندارد، و محکوم به نفی و مرگ و شکست است.
زیرا، این، اسلامِ #علی نیست، #اسلامِ عثمانی است، که باید برود، منتها، یک عثمانی که، ماشین هم دارد، یک عبدالرحمانی که، حالا ماشین هم دارد، و غارت هم میکند، و تمامِ منابعِ دنیا را هم میچاپد، #علم هم دارد، و بدین ترتیب، دیگر معلوم است که، سرمایهداری به کجا میرسد، و استثمار و بهرهکشی و تضاد به کجا میرسد.
باری، این بُعد، و این نیاز، و این ضرورتِ جنگِ در راهِ عدالتخواهی، در طولِ #تاریخ، وجود داشته است، و از یک نسل، به نسلِ دیگر رسیده است و اکنون هم، در زمانِ ما، طوری گسترشِ جهانی، و شدت و حدتِ حیاتی پیدا کرده است، که خیلی از #روشنفکران، به خاطرِ شدتِ این جنگ، آن قدر غرقاش شدهاند، که همهی ابعادِ دیگرِ انسانی، و نیازهای دیگرِ وجودِ انسانی را، فراموش کردهاند. و این، خطرِ یکبُعدی شدن است، و یک انسانِ آگاه، نباید دچارِ این یکبُعدی شدن باشد.
گرچه، شاید اگر تودهها و کارگرها، دچارِ این یکبُعدی شدن بشوند، اشکالی نداشته باشد، و شاید هم لازم باشد، اما، آدمِ آگاه، هرگز، به واسطهی تشدیدی که، یک عصر، به یک "مساله" میگذارد، و تکیهای که به آن میکند، نباید خودش را، قربانی آن _ که تکیهی یک جایی و یکبُعدی است _ بکند..."
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی / ص ۴۵
"... از وقتی که، تبعیض ایجاد شد، تلاش برای رفعِ "تبعیض" هم، به عنوانِ ضدش، ایجاد شد. به خصوص، در تاریخِ شیعه. همان طور که گفتهام، تمامِ تلاشِ فلسفهی تاریخِ انسان، در #تشیع، مبارزه با ظلم، و برای تحقق #عدالت است. این نوع تلقیِ از تاریخ، فقط یک تلقی ذهنی نیست، بلکه، عینی است. به میزانی که، تضاد، #استثمار، بهرهکشی، و فاصلهی طبقاتی زیادتر میشود، تلاش و جنگ، برای عدالت، توسعه پیدا میکند، تا جایی که، به یک انفجارِ جهانی برسد. قطعاً.
و هر مذهبی، و هر ایدئولوژیای، و هر اسلامی، و هر تشیعی، که این مسأله برایش مطرح نباشد و برای آن جواب نداشته باشد، و خودش را، در این مسیر، و در متنِ این #انقلابِ عدالت خواهانهی امروز، و این جهتگیریِ ضدِ #سرمایهداری نیندازد، پرت است، و اصلاً کلاهاش پشم ندارد، و آینده ندارد، و محکوم به نفی و مرگ و شکست است.
زیرا، این، اسلامِ #علی نیست، #اسلامِ عثمانی است، که باید برود، منتها، یک عثمانی که، ماشین هم دارد، یک عبدالرحمانی که، حالا ماشین هم دارد، و غارت هم میکند، و تمامِ منابعِ دنیا را هم میچاپد، #علم هم دارد، و بدین ترتیب، دیگر معلوم است که، سرمایهداری به کجا میرسد، و استثمار و بهرهکشی و تضاد به کجا میرسد.
باری، این بُعد، و این نیاز، و این ضرورتِ جنگِ در راهِ عدالتخواهی، در طولِ #تاریخ، وجود داشته است، و از یک نسل، به نسلِ دیگر رسیده است و اکنون هم، در زمانِ ما، طوری گسترشِ جهانی، و شدت و حدتِ حیاتی پیدا کرده است، که خیلی از #روشنفکران، به خاطرِ شدتِ این جنگ، آن قدر غرقاش شدهاند، که همهی ابعادِ دیگرِ انسانی، و نیازهای دیگرِ وجودِ انسانی را، فراموش کردهاند. و این، خطرِ یکبُعدی شدن است، و یک انسانِ آگاه، نباید دچارِ این یکبُعدی شدن باشد.
گرچه، شاید اگر تودهها و کارگرها، دچارِ این یکبُعدی شدن بشوند، اشکالی نداشته باشد، و شاید هم لازم باشد، اما، آدمِ آگاه، هرگز، به واسطهی تشدیدی که، یک عصر، به یک "مساله" میگذارد، و تکیهای که به آن میکند، نباید خودش را، قربانی آن _ که تکیهی یک جایی و یکبُعدی است _ بکند..."
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی / ص ۴۵
Telegram
.
🔵 "درد وطن"
🔹 «... #ناسیونالیسم بلندپروازانه به نوعی اگوسنتریسم یا خودمحوری و قوممحوری متوهم و کاذب تبدیل میشود. برای مللی که برای #استقلال خواهی در برابر #استعمار قیام کردند، ناسیونالیسم نیروی محرکه بود و قدرت ملی را افزایش میداد. عموم انقلابهایی که علیه استعمار در شرق و در جنوب برپاشد، عموماً آمیخته با ملیگرایی بودند. تشکیل جبهههای ملی آزادیبخش در قرن بیستم وامدار این گونه ناسیونالیسم مثبت بود...»
🔸 «... نژادپرستی جدید در #ایران، جداسازی فارس و ترک و عرب و..، همان مفهوم وارداتی راسیسم دوران مدرن است. ما در گذشته اصلا چنین بحثی نداشتهایم. «نژاد» در #شاهنامه اصلأ به این معنا نیست. بلکه #فردوسی آن را به یعنی تخمه و تبار و بزرگی و گوهر (در برابر هنر اکتسابی) بکار برده و نه بهمعنای بیولوژیک و فیزیولوژیک مفهوم...»
🔹 «... #شریعتی، هم ملیگراست چون قائل به سبک فرهنگی و تاریخی ملی است، و هم قائل به مشترکات فرهنگی منطقهای با ملتهای مسلمان... برخی ممکن است در اینجا فکر کنند که شریعتی امتگرا بود، اما نه. «امت» در نگاه او به جامعهی اعتقادی (ایدئولوژیک) بهمعنای ناقد سنت فرهنگی اطلاق میشود و نه مسلمان بودن موروثی و میراثداران فرهنگ مذهبی سنتی...»
🔸 « ...دیگر بحث نصیحت اخلاقی و اصلاحگری فقهی نیست، بلکه بحث از بازسازی نظاممند ساختاری است. چراکه خطری که پس از #انقلاب پیش آمد این بود که در مقابل تهدیدهای بنیان افکن خارجی و داخلی، این گرایش بهتدریج رشد کرد که گویی میبایست سنتها و ساختارهای سابق تجدیدتولید شوند. سنتی که همیشه بوده؛ سنت سلطنتها، سنت خلافتها و «سیاست» بهمعنای سنتی تنبیه و جزای استبدادی...»
🔹 «... خطری که امروز در جامعه وجود دارد این است که واکنشگری در صفوف ملت و منتقدین و #روشنفکران به حد و شکلی غیراصولی بروز پیدا کند که نقضغرض شود و زمینهساز بازتولید وضع و نظم گذشته و همیشگی شود و به تعبیری «همه چیز زیر-و-رو شود تا هیچ چیز تغییر نکند»!...»
🎙 #احسان_شریعتی در گفتگو با کرگدن
✅ @Shariati_Group
🆔 @Dr_ehsanshariati
🔗 مطالعهی متن کامل این گفتگو :
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1074
🔹 «... #ناسیونالیسم بلندپروازانه به نوعی اگوسنتریسم یا خودمحوری و قوممحوری متوهم و کاذب تبدیل میشود. برای مللی که برای #استقلال خواهی در برابر #استعمار قیام کردند، ناسیونالیسم نیروی محرکه بود و قدرت ملی را افزایش میداد. عموم انقلابهایی که علیه استعمار در شرق و در جنوب برپاشد، عموماً آمیخته با ملیگرایی بودند. تشکیل جبهههای ملی آزادیبخش در قرن بیستم وامدار این گونه ناسیونالیسم مثبت بود...»
🔸 «... نژادپرستی جدید در #ایران، جداسازی فارس و ترک و عرب و..، همان مفهوم وارداتی راسیسم دوران مدرن است. ما در گذشته اصلا چنین بحثی نداشتهایم. «نژاد» در #شاهنامه اصلأ به این معنا نیست. بلکه #فردوسی آن را به یعنی تخمه و تبار و بزرگی و گوهر (در برابر هنر اکتسابی) بکار برده و نه بهمعنای بیولوژیک و فیزیولوژیک مفهوم...»
🔹 «... #شریعتی، هم ملیگراست چون قائل به سبک فرهنگی و تاریخی ملی است، و هم قائل به مشترکات فرهنگی منطقهای با ملتهای مسلمان... برخی ممکن است در اینجا فکر کنند که شریعتی امتگرا بود، اما نه. «امت» در نگاه او به جامعهی اعتقادی (ایدئولوژیک) بهمعنای ناقد سنت فرهنگی اطلاق میشود و نه مسلمان بودن موروثی و میراثداران فرهنگ مذهبی سنتی...»
🔸 « ...دیگر بحث نصیحت اخلاقی و اصلاحگری فقهی نیست، بلکه بحث از بازسازی نظاممند ساختاری است. چراکه خطری که پس از #انقلاب پیش آمد این بود که در مقابل تهدیدهای بنیان افکن خارجی و داخلی، این گرایش بهتدریج رشد کرد که گویی میبایست سنتها و ساختارهای سابق تجدیدتولید شوند. سنتی که همیشه بوده؛ سنت سلطنتها، سنت خلافتها و «سیاست» بهمعنای سنتی تنبیه و جزای استبدادی...»
🔹 «... خطری که امروز در جامعه وجود دارد این است که واکنشگری در صفوف ملت و منتقدین و #روشنفکران به حد و شکلی غیراصولی بروز پیدا کند که نقضغرض شود و زمینهساز بازتولید وضع و نظم گذشته و همیشگی شود و به تعبیری «همه چیز زیر-و-رو شود تا هیچ چیز تغییر نکند»!...»
🎙 #احسان_شریعتی در گفتگو با کرگدن
✅ @Shariati_Group
🆔 @Dr_ehsanshariati
🔗 مطالعهی متن کامل این گفتگو :
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1074
Telegram
.
📚 كتاب؛ مهجورترین و مظلومترین کالای ایرانی
۱. در درازای #تاریخ بشر کتاب مهمترین ابزار دانایی بوده و به گمان ما هنوز هم این جایگاه را در اختیار دارد.
۲. فرهنگ عمومی جامعه #ایران عمدتاً شفاهی است. سنتیهایما پای منبرها بزرگ شدهاند و #روشنفکران ما نیز بیشتر از آنکه بنویسند، سخن میگویند.
۳. کتاب در سبد هزینه خانوار ایرانی جایی ندارد. اقشار محدودی هم که #کتاب در سبد هزینه آنان است، در بحرانهای اقتصادی نخستین چیزی را که حذف میکنند، کتاب است.
۴. زمانی عامل کم بودن مطالعه را پایین بودن سطح سواد عامه میدانستند؛ در حالیکه امروزه به جرأت میتوان گفت هزاران تحصیلکرده با عناوین لیسانس تا دکتری در سال یک کتاب هم نمیخوانند.
۵. فضای مجازی نیز به این وضعیت اسفبار مدد رسانده و بسیاری از مردم، با بهرهمندی مینیاتوری از مطالب، در فضای مجازی، دچار «دانایی کاذب» شده و به مراتب بیشتر از قبل خود را بینیاز از خواندن کتاب میبینند.
۶. بیتردید میتوان گفت: با نگاه به تاریخ معاصر ایران، هرگاه سرزندگی سیاسی و اجتماعی در جامعه وجود داشته، تمایل به خرید کتاب و مطبوعات و مطالعه افزون گشته. در همه مقاطع نهضت #مشروطه، سالهای پس از شهریور ۲۰، دوران نهضت ملی شدن صنعت #نفت، سالهای اولیه #انقلاب (۵۷ تا ۶۰) و آغاز دوران #اصلاحات (سالهای ۷۶ تا ۷۹) جایگاه و رشد شمارگان و عناوین کتاب و مطبوعات، مؤید این ادعاست.
۷. اعمال #سانسور در کتاب، یکی از آسیبهای بزرگ به آن است. آنهم در شرایطی که هرکس از کودک و جوان و سالمند، قادر است در فضای مجازی به هر جا که میخواهد سرک کشد و به هر عرصه ممنوعهای وارد شود.
۸. #اقتصاد نشر در ایران، اقتصادی نحیف است؛ و در شرایط فاجعهبار اقتصادی کنونی، آسیب بسیار دیده و نویسندگان، مترجمان و ناشران را دچار تنگناهای جبران ناپذیر اقتصادی کرده است.
۹. اعمال سانسور در کتاب، با هزینههای گزاف از سرمایه ملی کشور، در حقیقت هیاهو برای هیچ است. کالایی با اندک مشتریان ویژه، بهگونهای که گزافه نیست اگر بگوییم در شهر ۱۰ میلیونی تهران، کتابخوانان واقعی، با دو سه واسطه، یکدیگر را میشناسند! نیاز به این همه مراقبت ندارد و نوعی مظلوم کشی است.
۱۰. در عبور از سالهایی به درازای بیش از ۴۰ سال، و تشکیل دادگاههای مبارزه با منکرات و هزاران هزار پرونده مطرح شده در آنها، اگر راست میگویند یک پرونده، تأکید میکنم تنها یک پرونده را نشان دهند که جوانی گفته باشد «من بخاطر خواندن فلان کتاب این عمل منکر را انجام دادم!» میبینید که این سخن بیشتر به یک طنز شباهت دارد تا واقعیت.
آقایان علما و فقها در مقابل هژمونی پدیدههای مدرن، ناگزیر به تسلیم شدهاند و سکوت میکنند. اما با یقه گیری از کتاب، در حقیقت گریبان مظلومی بیپناه را گرفتهاند.
✍ محمدجواد مظفر/ مدير انتشارات کویر
✅ @Shariati_Group
۱. در درازای #تاریخ بشر کتاب مهمترین ابزار دانایی بوده و به گمان ما هنوز هم این جایگاه را در اختیار دارد.
۲. فرهنگ عمومی جامعه #ایران عمدتاً شفاهی است. سنتیهایما پای منبرها بزرگ شدهاند و #روشنفکران ما نیز بیشتر از آنکه بنویسند، سخن میگویند.
۳. کتاب در سبد هزینه خانوار ایرانی جایی ندارد. اقشار محدودی هم که #کتاب در سبد هزینه آنان است، در بحرانهای اقتصادی نخستین چیزی را که حذف میکنند، کتاب است.
۴. زمانی عامل کم بودن مطالعه را پایین بودن سطح سواد عامه میدانستند؛ در حالیکه امروزه به جرأت میتوان گفت هزاران تحصیلکرده با عناوین لیسانس تا دکتری در سال یک کتاب هم نمیخوانند.
۵. فضای مجازی نیز به این وضعیت اسفبار مدد رسانده و بسیاری از مردم، با بهرهمندی مینیاتوری از مطالب، در فضای مجازی، دچار «دانایی کاذب» شده و به مراتب بیشتر از قبل خود را بینیاز از خواندن کتاب میبینند.
۶. بیتردید میتوان گفت: با نگاه به تاریخ معاصر ایران، هرگاه سرزندگی سیاسی و اجتماعی در جامعه وجود داشته، تمایل به خرید کتاب و مطبوعات و مطالعه افزون گشته. در همه مقاطع نهضت #مشروطه، سالهای پس از شهریور ۲۰، دوران نهضت ملی شدن صنعت #نفت، سالهای اولیه #انقلاب (۵۷ تا ۶۰) و آغاز دوران #اصلاحات (سالهای ۷۶ تا ۷۹) جایگاه و رشد شمارگان و عناوین کتاب و مطبوعات، مؤید این ادعاست.
۷. اعمال #سانسور در کتاب، یکی از آسیبهای بزرگ به آن است. آنهم در شرایطی که هرکس از کودک و جوان و سالمند، قادر است در فضای مجازی به هر جا که میخواهد سرک کشد و به هر عرصه ممنوعهای وارد شود.
۸. #اقتصاد نشر در ایران، اقتصادی نحیف است؛ و در شرایط فاجعهبار اقتصادی کنونی، آسیب بسیار دیده و نویسندگان، مترجمان و ناشران را دچار تنگناهای جبران ناپذیر اقتصادی کرده است.
۹. اعمال سانسور در کتاب، با هزینههای گزاف از سرمایه ملی کشور، در حقیقت هیاهو برای هیچ است. کالایی با اندک مشتریان ویژه، بهگونهای که گزافه نیست اگر بگوییم در شهر ۱۰ میلیونی تهران، کتابخوانان واقعی، با دو سه واسطه، یکدیگر را میشناسند! نیاز به این همه مراقبت ندارد و نوعی مظلوم کشی است.
۱۰. در عبور از سالهایی به درازای بیش از ۴۰ سال، و تشکیل دادگاههای مبارزه با منکرات و هزاران هزار پرونده مطرح شده در آنها، اگر راست میگویند یک پرونده، تأکید میکنم تنها یک پرونده را نشان دهند که جوانی گفته باشد «من بخاطر خواندن فلان کتاب این عمل منکر را انجام دادم!» میبینید که این سخن بیشتر به یک طنز شباهت دارد تا واقعیت.
آقایان علما و فقها در مقابل هژمونی پدیدههای مدرن، ناگزیر به تسلیم شدهاند و سکوت میکنند. اما با یقه گیری از کتاب، در حقیقت گریبان مظلومی بیپناه را گرفتهاند.
✍ محمدجواد مظفر/ مدير انتشارات کویر
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
🟠 علی(ع) و انسان معاصر؛
🔸 سال ۱۹۵۶ انتشار کتاب «الامام علی صوت العداله الانسانیه» از سوی نشری در بیروت، سر و صدای زیادی به پا کرد. جُرج سمعان جُرداق علی(ع) را فراتر از قوم و طائفه به عنوان الگویی برای همۀ جهان میدید. #علی و #حقوق_بشر ، علی و #انقلاب #فرانسه بخشهایی از سرفصلهای این کتاباند.
🔸 این کتاب از #جرج_جرداق اولین و آخرین اثر منتشر شده پیرامون امیرالمومنین در جهان #مسیحیت نبود؛ #بول_السلامة، #عبدالمسیح_انطاکی ، #جوزیف_الهاشم و #جورج_شکور از دیگر شعرا و ادبای مسیحی بودند که علی در کانون توجه آنها قرار داشت.
🔸 #نهجالبلاغه از سوی متفکرین #مذهب تسنن هم مورد توجه قرار گرفته تا آنجا که صبحی صالح، متفکر اهل #سنت نسخهای از نهجالبلاغه را تصحیح و منتشر کرد و #اقبال_لاهوری شاعر نامدار پاکستانی، بخش زیادی از شعرهای خود را در مدح و ثنای #امام_علی سرود.
🔸 در نگاه اندیشمندی همچون دکتر #علی_شریعتی، علی سرمشقی تمام عیار و نماینده مکتبی معرفی شده است که میتواند الگوی #دموکراسی خواهی و حتی حقوقبشر برای بشر باشد؛ به باور #شریعتی امام علی آنچنانکه که باید شناخته نشده است زیرا بیشتر به ستایش او پرداخته شده و نه شناخت ابعاد وجودی او...
🔸 سید #موسی_صدر نیز معتقد بود ما امام علی را باعظمت جلوه میدهیم سپس او را مانند کالاهای لوکس به نمایش میگذاریم. تفسیرهای اخلاقمحور و رویکردهای مبتنی بر مسائل وجودی در میان #روشنفکران دینی قوت بیشتری گرفته است؛ #مصطفی_ملکیان دعوت #امام از #مردم به تدبر و تعقل در خلقت و هستی و در آیات #قرآن را نقطه محوری #رسالت او میداند.
✅ @Shariati_Group
📽 سرمقالۀ هفتۀ بیست و سوم برنامه سوره
🔸 سال ۱۹۵۶ انتشار کتاب «الامام علی صوت العداله الانسانیه» از سوی نشری در بیروت، سر و صدای زیادی به پا کرد. جُرج سمعان جُرداق علی(ع) را فراتر از قوم و طائفه به عنوان الگویی برای همۀ جهان میدید. #علی و #حقوق_بشر ، علی و #انقلاب #فرانسه بخشهایی از سرفصلهای این کتاباند.
🔸 این کتاب از #جرج_جرداق اولین و آخرین اثر منتشر شده پیرامون امیرالمومنین در جهان #مسیحیت نبود؛ #بول_السلامة، #عبدالمسیح_انطاکی ، #جوزیف_الهاشم و #جورج_شکور از دیگر شعرا و ادبای مسیحی بودند که علی در کانون توجه آنها قرار داشت.
🔸 #نهجالبلاغه از سوی متفکرین #مذهب تسنن هم مورد توجه قرار گرفته تا آنجا که صبحی صالح، متفکر اهل #سنت نسخهای از نهجالبلاغه را تصحیح و منتشر کرد و #اقبال_لاهوری شاعر نامدار پاکستانی، بخش زیادی از شعرهای خود را در مدح و ثنای #امام_علی سرود.
🔸 در نگاه اندیشمندی همچون دکتر #علی_شریعتی، علی سرمشقی تمام عیار و نماینده مکتبی معرفی شده است که میتواند الگوی #دموکراسی خواهی و حتی حقوقبشر برای بشر باشد؛ به باور #شریعتی امام علی آنچنانکه که باید شناخته نشده است زیرا بیشتر به ستایش او پرداخته شده و نه شناخت ابعاد وجودی او...
🔸 سید #موسی_صدر نیز معتقد بود ما امام علی را باعظمت جلوه میدهیم سپس او را مانند کالاهای لوکس به نمایش میگذاریم. تفسیرهای اخلاقمحور و رویکردهای مبتنی بر مسائل وجودی در میان #روشنفکران دینی قوت بیشتری گرفته است؛ #مصطفی_ملکیان دعوت #امام از #مردم به تدبر و تعقل در خلقت و هستی و در آیات #قرآن را نقطه محوری #رسالت او میداند.
✅ @Shariati_Group
📽 سرمقالۀ هفتۀ بیست و سوم برنامه سوره
Telegram
.