💡 وقتی #علی نیز سانسور میشود!
علی نام شخصیتی است که بعد از پیامبر، مشهورترین جهان #اسلام است. اما بخش مهمی از تاریخ وی #سانسور شده است. اصولا برخی دوست ندارند این بخش از تاریخ تبیین شود. حتی صفویان که #مذهب رسمی این کشور را #شیعه اعلام کردند، فقط جنبههایی خاص از زندگی و حکمرانی وی را برجسته کردهاند. تصویری که از وی برای ما نشان داده شده؛ قهرمانی جنگ آور، فاتحی قدرتمند و حاکمی مقتدر است که دوران کوتاه حکومتش بیشتر به جنگ گذشت. نام وی با شمشیر و خون و ذوالفقار گره خورده. بگذارید چند تصویر کاملا متفاوت از این شخصیت را با هم مرور کنیم:
🔅 روز بیعتش مردی از میان جمع برخاست و علنا گفت: با تو بیعت میکنم اما اگر رفتار نامناسبی داشته باشی، تو را خواهیم کشت. بدون اینکه حتی اخمی به ابرو بیاورد فقط یک کلمه گفت: قبول!
برخی افراد از بیعت او سر باز زدند، با مدارای تمام با آنان به گفتگو نشست و هیچگونه فشاری تحمیل نکرد. برخی بیعت کردند و برخی نه! او امنیت کسانی که بیعت نکردند را تضمین کرد...
🔅 در زمان جنگها، همه چیز امنیتی میشود و هر کسی که همراهی نکرد میشود خائن. اما در یکی از جنگها، به مردم کوفه چنین نوشت: من یا ستمکارم یا ستمدیده. اگر مرا نیکوکار یافتید، یاری ام کنید و اگر خطاکارم دیدید، به سوی مسیر حق بازم گردانید. ذرهای لحن آمرانه در نوشتار او مییابید؟ فقط یک مورد نمونه مشابه در تاریخ میتوان پیدا کرد؟
🔅 خودتان را جای یک فرمانده ارشد جنگ قرار دهید. عدهای میآیند و میگویند که ما با شما به میدان جنگ میآییم. آنجا حقیقت که بر ما معلوم شد تصمیم میگیریم که با شما باشیم یا با دشمنان شما. صادقانه چه میکنید؟ به او چنین پیشنهادی شد! نه تنها دلگیر نشد، بلکه این سنجشگری و عقلانیت را پسندید و آنان را به چنین داوری ای تشویق کرد.
🔅 به مردمش میگفت: اگر فرامین من را در راستای پیروی خدا دیدید بر شما لازمست که همراهی کنید، اما اگر در فرمان من، نافرمانی خدا نهفته بود چه از سوی من باشد و چه غیر من هرگز فرمان نبرید!! او از مردم اطاعت نمیخواست، شجاعت «حقیقت طلبی» را ترویج میکرد.
🔅 او خود را در حلقهی محدودی از یاران (خودی ها) محصور نمیکرد. موارد متعددی در تاریخ گزارش شده که مردم را به گفتگو و مشورت فراخوانده آنهم در مهمترین امور مانند تصمیم گیری در مورد معاویه. به ويژه در باب جنگها، هم با بزرگان و سران قبایل و هم با مردم عادی به گفتگو مینشست.
🔅 وی متوجه شد که برخی نمیتوانند شکایات و خواستههایشان را با وی در میان بگذارند یا به واسطه عدم دسترسی یا شرم یا ترس، برای اولین بار مکانیزمی طراحی کرد به نام «بیت القصص» تا مردم مستقیما با او در تماس باشند.
🔅 در یکی از سخنرانیها یکی از سپاهیان بپاخاست و اظهاراتی کرد آمیخته به تملق. او سخنانش را چنین ادامه داد: ... من بیزارم از این که درباره من اینگونه بیاندیشید که تعریف و تمجید شما را دوست دارم. ... با سخنان زیبا از من تعریف نکنید و توصیه کرد که با گفتن «سخن حق» مرا ترک کنید.
🔅 انتقاد از خود را خط قرمز جامعه نکرد. در حکومتش پاسخ سخن هر چقدر تلخ بود فقط با سخن داده میشد! بسیاری از مخالفانش در مسجدی که نماز میخواند جمع میشدند، اعتراض میکردند، دشنامش میدادند. اما یک روز هم سهمشان از بیتالمال حذف نشد. مخالفت با حکومت هزینه نداشت.
🔅 در برخوردهای قهری آن مقدار شکیبایی میورزید و بر گفتگو، تعامل و مدارا تأکید میورزید که برخی او را به تردید و ترس متهم میکردند..!
این ها بخشی از «تاریخ تاریک» است که کمتر برای ما گفته شده. این ها کنار صدها واقعیت تاریخی پنهان داشته شده نشان میدهد که او حکومتش را بر سه اصل بنا کرد:
⚪️ #عقلانیت: حاکم خدا نیست. مردم باید جرأت فکر کردن و سنجیدن داشته باشند و فرامین حاکمان باید با حق سنجیده شود. پیروی وفادارانه ارزشمند نیست. استدلال و سنجشگری است که باید مبنای انتخاب باشد و خرد جمعی مبتنی بر همین عقلانیت است که باید مبنای حکومت حاکمان باشد.
⚪️ #آزادی: آزادی یعنی آنکه افراد بتوانند متفاوت فکر کنند و آزادانه عقاید خود را با یکدیگر گفتگو کنند. «یکسان اندیشی»، #استبداد و رکود میآورد و «متفاوت اندیشی» پویایی میآورد و رهایی.
⚪️ اصل #اخلاق: حاکمان جایز نیستند به هیچ بهانهای حتی جنگ، اصول آزادی و عقلانیت را لگدمال خودحق پنداری کنند.
او فقط فاتح خیبر نبود، مهمترین فتح او باز کردن چشمان ما به الگوی جدیدی از حکمرانی است که بر مدار انعطاف، مداراجویی، عقلانیت ورزی، آزادمنشی و مشارکت جويي است. او فاتح همیشگی سرزمین عقلانیت و آزادگی است. چه یک خانواده را اداره میکنیم چه یک شهر یا یک شرکت بینالمللی، اصول سه گانهی فوق، الهام بخش است...
✍️ #مجتبی_لشکربلوکی
✅ @Shariati_Group
علی نام شخصیتی است که بعد از پیامبر، مشهورترین جهان #اسلام است. اما بخش مهمی از تاریخ وی #سانسور شده است. اصولا برخی دوست ندارند این بخش از تاریخ تبیین شود. حتی صفویان که #مذهب رسمی این کشور را #شیعه اعلام کردند، فقط جنبههایی خاص از زندگی و حکمرانی وی را برجسته کردهاند. تصویری که از وی برای ما نشان داده شده؛ قهرمانی جنگ آور، فاتحی قدرتمند و حاکمی مقتدر است که دوران کوتاه حکومتش بیشتر به جنگ گذشت. نام وی با شمشیر و خون و ذوالفقار گره خورده. بگذارید چند تصویر کاملا متفاوت از این شخصیت را با هم مرور کنیم:
🔅 روز بیعتش مردی از میان جمع برخاست و علنا گفت: با تو بیعت میکنم اما اگر رفتار نامناسبی داشته باشی، تو را خواهیم کشت. بدون اینکه حتی اخمی به ابرو بیاورد فقط یک کلمه گفت: قبول!
برخی افراد از بیعت او سر باز زدند، با مدارای تمام با آنان به گفتگو نشست و هیچگونه فشاری تحمیل نکرد. برخی بیعت کردند و برخی نه! او امنیت کسانی که بیعت نکردند را تضمین کرد...
🔅 در زمان جنگها، همه چیز امنیتی میشود و هر کسی که همراهی نکرد میشود خائن. اما در یکی از جنگها، به مردم کوفه چنین نوشت: من یا ستمکارم یا ستمدیده. اگر مرا نیکوکار یافتید، یاری ام کنید و اگر خطاکارم دیدید، به سوی مسیر حق بازم گردانید. ذرهای لحن آمرانه در نوشتار او مییابید؟ فقط یک مورد نمونه مشابه در تاریخ میتوان پیدا کرد؟
🔅 خودتان را جای یک فرمانده ارشد جنگ قرار دهید. عدهای میآیند و میگویند که ما با شما به میدان جنگ میآییم. آنجا حقیقت که بر ما معلوم شد تصمیم میگیریم که با شما باشیم یا با دشمنان شما. صادقانه چه میکنید؟ به او چنین پیشنهادی شد! نه تنها دلگیر نشد، بلکه این سنجشگری و عقلانیت را پسندید و آنان را به چنین داوری ای تشویق کرد.
🔅 به مردمش میگفت: اگر فرامین من را در راستای پیروی خدا دیدید بر شما لازمست که همراهی کنید، اما اگر در فرمان من، نافرمانی خدا نهفته بود چه از سوی من باشد و چه غیر من هرگز فرمان نبرید!! او از مردم اطاعت نمیخواست، شجاعت «حقیقت طلبی» را ترویج میکرد.
🔅 او خود را در حلقهی محدودی از یاران (خودی ها) محصور نمیکرد. موارد متعددی در تاریخ گزارش شده که مردم را به گفتگو و مشورت فراخوانده آنهم در مهمترین امور مانند تصمیم گیری در مورد معاویه. به ويژه در باب جنگها، هم با بزرگان و سران قبایل و هم با مردم عادی به گفتگو مینشست.
🔅 وی متوجه شد که برخی نمیتوانند شکایات و خواستههایشان را با وی در میان بگذارند یا به واسطه عدم دسترسی یا شرم یا ترس، برای اولین بار مکانیزمی طراحی کرد به نام «بیت القصص» تا مردم مستقیما با او در تماس باشند.
🔅 در یکی از سخنرانیها یکی از سپاهیان بپاخاست و اظهاراتی کرد آمیخته به تملق. او سخنانش را چنین ادامه داد: ... من بیزارم از این که درباره من اینگونه بیاندیشید که تعریف و تمجید شما را دوست دارم. ... با سخنان زیبا از من تعریف نکنید و توصیه کرد که با گفتن «سخن حق» مرا ترک کنید.
🔅 انتقاد از خود را خط قرمز جامعه نکرد. در حکومتش پاسخ سخن هر چقدر تلخ بود فقط با سخن داده میشد! بسیاری از مخالفانش در مسجدی که نماز میخواند جمع میشدند، اعتراض میکردند، دشنامش میدادند. اما یک روز هم سهمشان از بیتالمال حذف نشد. مخالفت با حکومت هزینه نداشت.
🔅 در برخوردهای قهری آن مقدار شکیبایی میورزید و بر گفتگو، تعامل و مدارا تأکید میورزید که برخی او را به تردید و ترس متهم میکردند..!
این ها بخشی از «تاریخ تاریک» است که کمتر برای ما گفته شده. این ها کنار صدها واقعیت تاریخی پنهان داشته شده نشان میدهد که او حکومتش را بر سه اصل بنا کرد:
⚪️ #عقلانیت: حاکم خدا نیست. مردم باید جرأت فکر کردن و سنجیدن داشته باشند و فرامین حاکمان باید با حق سنجیده شود. پیروی وفادارانه ارزشمند نیست. استدلال و سنجشگری است که باید مبنای انتخاب باشد و خرد جمعی مبتنی بر همین عقلانیت است که باید مبنای حکومت حاکمان باشد.
⚪️ #آزادی: آزادی یعنی آنکه افراد بتوانند متفاوت فکر کنند و آزادانه عقاید خود را با یکدیگر گفتگو کنند. «یکسان اندیشی»، #استبداد و رکود میآورد و «متفاوت اندیشی» پویایی میآورد و رهایی.
⚪️ اصل #اخلاق: حاکمان جایز نیستند به هیچ بهانهای حتی جنگ، اصول آزادی و عقلانیت را لگدمال خودحق پنداری کنند.
او فقط فاتح خیبر نبود، مهمترین فتح او باز کردن چشمان ما به الگوی جدیدی از حکمرانی است که بر مدار انعطاف، مداراجویی، عقلانیت ورزی، آزادمنشی و مشارکت جويي است. او فاتح همیشگی سرزمین عقلانیت و آزادگی است. چه یک خانواده را اداره میکنیم چه یک شهر یا یک شرکت بینالمللی، اصول سه گانهی فوق، الهام بخش است...
✍️ #مجتبی_لشکربلوکی
✅ @Shariati_Group
💠 اسلامشناسیِ شریعتی
▫️۲۹ خرداد، چهل و سومین سالگرد دکتر #علی _شریعتی است. او را جهانیترین متفکر معاصر #ایران نامیدهاند که در قرن بیستم، اندیشههایش و آثارش مرزهای جغرافیایی ایران و جهان #اسلام را درنوردید و در عرصهی جهانی به عنوان اندیشمندی بی بدیل -بیرون از سنت فکری اروپایی/آمریکایی-مطرح شد.
▫️در این ۴۳ سال بحثهای مهمی درباره اندیشههای #شریعتی مطرح شده است ولی هر چه دقیقتر نگاه به صورتبندیهای موجود در باب افکار شریعتی میاندازیم به نکته جالبی میرسیم و آن "معاصرت مداوم" شریعتی است و توگویی او کماکان "قدرت دیالوگ" با اکنونیان و اینجائیان را دارد و این توفیق اندکی در حوزه فکر و اندیشه نیست.
▫️نکته جالب توجه دیگر در باب شریعتی این است که نسل جدیدی در حوزهی علوم اجتماعی و انسانی و #فلسفه انتقادی در بیرون از ایران در آسیا و اروپا و آفریقا و آمریکا پا به عرصهی آکادمی گذاشتهاند که در اندیشههای شریعتی امکان طرح نوین ایدههای #عدالت و #معنویت و #عقلانیت و #آزادی را مییابند و اینان تلاشی دوباره در بازسازی گفتمان شریعتی به عنوان الگوی آلترناتیو آغاز کردهاند که در سالهای پیش روی ثمره این جنبش نوین آشکار خواهد شد.
▫️یکی از بحثهایی که اکنون و فردای ایران و جهان اسلام را درگیر خود کرده است موضوع "اسلام" به مثابه یک #دین و نظام معنایی و #جهانبینی و مدل حکمرانی است. اولین پرسشی که در اینجا مطرح میگردد این است که "اسلام" چیست؟
▫️برای درک چیستی و صورت و محتوای اسلام ما نیازمند شناخت از پدیدهای به نام دین در جهان انسانی هستیم و سپس یک نوع از این پدیدار به نام "اسلام" که بخشی از موجودیتی عام به عنوان دین است. شریعتی درسگفتارهای خویش در باب دین و اسلام را ذیل موضوع "شناخت اسلام" مطرح کرد و در مجموعه آثارش با عنوان "اسلامشناسی" به چاپ رسیده است.
▫️بسیاری از منتقدین شریعتی بر این باورند که تاریخ مصرف "اسلامشناسی" #مشهد و #تهران گذشته است و صرفاً میتوان در باب این آثار بحث تاریخی در حوزهی "تاریخ اندیشهها" کرد ولی این رویکرد غافل از این مهم است که در این چهار دهه، پس از مرگ شریعتی- جهان اسلام و حتی جهان به نوعی، درگیر این پرسش است که «دین چیست» و نسبت دین و جامعه چیست و چگونه خوانشی از دینی مانند اسلام میتواند در عین اینکه وحدت انسانی را تکریم میکند و تنوع آن را تخریب نخواهد کرد، به عدالت (نه آنکه آن را تقلیل به عدل الهی در آخرت بدهد) و آزادی (نه اینکه آن را محدود به طبقهی خاص و حاکمان در نسبت با محکومان کند)، توجه بنیادین دارد، نیاز جدی دارد.
▫️کدامین صورتبندی از اسلام میتواند هم در عرصهی جهانی و همراه با #روشنفکران جهانی و هم در عرصهی اسلامی و همراه با روشنفکران جهان اسلام و هم در عرصهی ایرانی و همراه با روشنفکران و اندیشمندان دردآگاه ایرانی به دیالوگ بنشیند؟
▫️دقیقاً در این بزنگاه است که پس از ۵۰ سال ما میبینیم که طرحی که شریعتی از خوانش توام با «شناخت از اسلام» مطرح کرده است، امری متعلق به "گذشته" نیست؛ بل چالشی پیش روی ما و برای "آینده" است.
▫️البته این بدین معنا نیست که ما اسلامشناسی شریعتی را نعل به نعل در ۱۴۰۰ تکرار کنیم بل باز-گشت ما به شریعتی بدین معناست که «دین» بدون «شناخت» در جامعه فاجعه آفرین است و برای عبور از فاجعهای که جهان اسلام را به نام دین گرفته است، چارهای جز شناختِ اسلام نیست.
▫️اما این شناخت چگونه ممکن است؟
با کدامین روش؟ از کدامین منظر؟ با اتکاء به کدامین مرجع و منابع فکری؟
اینجاست که باز-گشت به گفتمان شریعتی میتواند ما را یاری کند تا صورتبندی نوینی از الهیات اجتماعی برسازیم و از این اتمهای منفرد و منفعل یک جامعه انسانی بسازیم تا به صورت انفرادی به دنبال تسکین دردهای خویش نباشند، بل به این #خودآگاهی برسند که راه #فلاح خویش از راه #اصلاح جامعه میگذرد.
▫️باز هم در آخر سالگرد #شهادت شریعتی در ۲۹ خرداد را به عنوان فرصتی تاریخی برای طرح ایدهها و ایده آلهای انسانی برای احیای جامعه و ارزشهای والا و متعالی یادآور میشوم و برای #دکتر_علی_شریعتی علو درجات از رفیق اعلی مسئلت دارم.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سیدجواد_میری
۲۳ خرداد ۱۳۹۹
▫️۲۹ خرداد، چهل و سومین سالگرد دکتر #علی _شریعتی است. او را جهانیترین متفکر معاصر #ایران نامیدهاند که در قرن بیستم، اندیشههایش و آثارش مرزهای جغرافیایی ایران و جهان #اسلام را درنوردید و در عرصهی جهانی به عنوان اندیشمندی بی بدیل -بیرون از سنت فکری اروپایی/آمریکایی-مطرح شد.
▫️در این ۴۳ سال بحثهای مهمی درباره اندیشههای #شریعتی مطرح شده است ولی هر چه دقیقتر نگاه به صورتبندیهای موجود در باب افکار شریعتی میاندازیم به نکته جالبی میرسیم و آن "معاصرت مداوم" شریعتی است و توگویی او کماکان "قدرت دیالوگ" با اکنونیان و اینجائیان را دارد و این توفیق اندکی در حوزه فکر و اندیشه نیست.
▫️نکته جالب توجه دیگر در باب شریعتی این است که نسل جدیدی در حوزهی علوم اجتماعی و انسانی و #فلسفه انتقادی در بیرون از ایران در آسیا و اروپا و آفریقا و آمریکا پا به عرصهی آکادمی گذاشتهاند که در اندیشههای شریعتی امکان طرح نوین ایدههای #عدالت و #معنویت و #عقلانیت و #آزادی را مییابند و اینان تلاشی دوباره در بازسازی گفتمان شریعتی به عنوان الگوی آلترناتیو آغاز کردهاند که در سالهای پیش روی ثمره این جنبش نوین آشکار خواهد شد.
▫️یکی از بحثهایی که اکنون و فردای ایران و جهان اسلام را درگیر خود کرده است موضوع "اسلام" به مثابه یک #دین و نظام معنایی و #جهانبینی و مدل حکمرانی است. اولین پرسشی که در اینجا مطرح میگردد این است که "اسلام" چیست؟
▫️برای درک چیستی و صورت و محتوای اسلام ما نیازمند شناخت از پدیدهای به نام دین در جهان انسانی هستیم و سپس یک نوع از این پدیدار به نام "اسلام" که بخشی از موجودیتی عام به عنوان دین است. شریعتی درسگفتارهای خویش در باب دین و اسلام را ذیل موضوع "شناخت اسلام" مطرح کرد و در مجموعه آثارش با عنوان "اسلامشناسی" به چاپ رسیده است.
▫️بسیاری از منتقدین شریعتی بر این باورند که تاریخ مصرف "اسلامشناسی" #مشهد و #تهران گذشته است و صرفاً میتوان در باب این آثار بحث تاریخی در حوزهی "تاریخ اندیشهها" کرد ولی این رویکرد غافل از این مهم است که در این چهار دهه، پس از مرگ شریعتی- جهان اسلام و حتی جهان به نوعی، درگیر این پرسش است که «دین چیست» و نسبت دین و جامعه چیست و چگونه خوانشی از دینی مانند اسلام میتواند در عین اینکه وحدت انسانی را تکریم میکند و تنوع آن را تخریب نخواهد کرد، به عدالت (نه آنکه آن را تقلیل به عدل الهی در آخرت بدهد) و آزادی (نه اینکه آن را محدود به طبقهی خاص و حاکمان در نسبت با محکومان کند)، توجه بنیادین دارد، نیاز جدی دارد.
▫️کدامین صورتبندی از اسلام میتواند هم در عرصهی جهانی و همراه با #روشنفکران جهانی و هم در عرصهی اسلامی و همراه با روشنفکران جهان اسلام و هم در عرصهی ایرانی و همراه با روشنفکران و اندیشمندان دردآگاه ایرانی به دیالوگ بنشیند؟
▫️دقیقاً در این بزنگاه است که پس از ۵۰ سال ما میبینیم که طرحی که شریعتی از خوانش توام با «شناخت از اسلام» مطرح کرده است، امری متعلق به "گذشته" نیست؛ بل چالشی پیش روی ما و برای "آینده" است.
▫️البته این بدین معنا نیست که ما اسلامشناسی شریعتی را نعل به نعل در ۱۴۰۰ تکرار کنیم بل باز-گشت ما به شریعتی بدین معناست که «دین» بدون «شناخت» در جامعه فاجعه آفرین است و برای عبور از فاجعهای که جهان اسلام را به نام دین گرفته است، چارهای جز شناختِ اسلام نیست.
▫️اما این شناخت چگونه ممکن است؟
با کدامین روش؟ از کدامین منظر؟ با اتکاء به کدامین مرجع و منابع فکری؟
اینجاست که باز-گشت به گفتمان شریعتی میتواند ما را یاری کند تا صورتبندی نوینی از الهیات اجتماعی برسازیم و از این اتمهای منفرد و منفعل یک جامعه انسانی بسازیم تا به صورت انفرادی به دنبال تسکین دردهای خویش نباشند، بل به این #خودآگاهی برسند که راه #فلاح خویش از راه #اصلاح جامعه میگذرد.
▫️باز هم در آخر سالگرد #شهادت شریعتی در ۲۹ خرداد را به عنوان فرصتی تاریخی برای طرح ایدهها و ایده آلهای انسانی برای احیای جامعه و ارزشهای والا و متعالی یادآور میشوم و برای #دکتر_علی_شریعتی علو درجات از رفیق اعلی مسئلت دارم.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سیدجواد_میری
۲۳ خرداد ۱۳۹۹
Telegram
.
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸علیه اعدامگستری و سیاست ارعاب
🖋احسان شریعتی
🔸زندگی در ذات خود خود پدیدهی است حیرتانگیز، یگانه و ارجمند. نفسِ حیات، و به تعبیر حکمایی حیات فینفسه، در جهانبینی توحید امری قدسی و تجلی الوهی است و از همینرو، در اینجا میان زندگی، میل زیستی از سویی و استعلا و معنویت از دیگر سو، هیچگونه دوگانگیای متصور نیست. از میان انواع زندگی، حیات نفس یا روان و شخصیت انسانی، برترین شکل زیستی و دارای شایستگی ذاتی یا «کرامتی» خداداد است و از همینرو، کسی جز خدا یا طبیعت نمیتواند آنرا از دیگری بگیرد. زیرا با گرفتن جان کسی (کشتن نفسی بی آنکه کسی را کشته باشد یا در همین حد تبهکاری کرده باشد)، گویی جان همهی مردم را یکجا میگیرد. صدور حکم اعدام (و ترور) اشخاص چنین امر خطیری است: نشستن برجای خداوند و تصمیم به گرفتن برترین «هبه»ای که باری به بشر اعطا کرده است: جان (نفس) او.
🔹در این روزگار «وانفسا»(زمانهی عدم رعایت دیگران) گویی دیگربار سکهی صدور حکم اعدام رواج یافته است و باز میشنویم که به جرم شرب شراب و شرکت در فلان اغتشاش حکم اعدام صادر شده است. و به یاد زمانی میافتیم که بهجرم ایراد یک سخنرانی و یا به اتهام یک موضعگیری، حکم اعدام علیه دوستان روشنفکرمان صادر میشد (ماجراهای دکتر آغاجری و استاد اشکوری). اما امروز بنا به کدام مصلحت و دلالت عقلانی و عقلایی، سیاسی و اجتماعی، شرعی و حقوقی، اخلاقی و انسانی، چنین احکامی صادر میشود؟
آیا جز ایجاد ترس همگانی و ارعاب عمومی دلیل دیگری برای اتخاذ چنین تصمیماتی میتوان یافت؟ «دلیل» (و بیشتر «علت») چنین رویکردی آیا براستی مستدل، موجه و مستحکم، است؟ تجربهی تاریخی نشان میدهد که این واپسین تمهید در هواهای پس، نیز محدودیتی دارد و آن هنگامی است که حرمت جان آدمی دیگر پاس داشته نشود و کار «اغتشاش» به آشوب و فروپاشی سراسری بیانجامد و سنگ روی سنگ بند نشود و خلاصه، نقض غرض حاصل شود: بیباکی در میل به مقاتله و کشت و کشتار.
🔸این مسیر خوش(و شوم)بختانه طی دههی شصت در کشور ما آزموده و کنار گذاشته شد و در نهایت، مبارزهی مدنی و مقاومت منفی و مشی خشونتپرهیز از سوی اکثر نیروهای سیاسی در پیش گرفته شد.
🔹در عین حال مسلط شدن یک «سرمشق» (انقلاب، اصلاح) در یک دورهی بهنسبت کوتاه تاریخی بهمعنای بازگشتناپذیری و غیرقابل تکرار بودن آن و ضرورت نیافتن دوبارهی علتها و دلایل رخدادها و دورههای گذشته نیست؛ چنانکه افزایش خشونت و رشد رادیکالیسم در جنبش مطالباتی و اعتراضی چندسال اخیر شاهدی بر این امکان تکرار موقعیتهای مشابه رویداده در گذشته است. هرچند تاریخ دوبار بهشکل همانند تکرار نمیشود مگر بهشکل مضحک آن در بار دوم (مارکس)! و همین نکته نشانگر این واقعیت است که ترس بر اثر تکرار پیاپی فاجعه فرومیریزد. و همین پیآمد اعلام این خطر است که توان تأثیر و بازدارندگی سرکوب و خشونت بهدلیل عادی شدن فاجعه از هر دو سو رخت برمیبندد.
پس بهجای لغزیدن به ورطهی سیاست گسترش ارعاب و اعدام و سرکوب «خشونتزا» بهنوبهیخود، آیا عقلانیت قدرت و «مصلحت» حاکمیت حکم نمیکند که صاحبان مناصب و مسئولان قضا بیشتر به فکر تابآوری و تحمل و گذشت در برابر اعتراضات (و حتی «اغتشاشات» تا مرز خشونت)، ناشی از ناهنجاریها و بحرانهای ناگوار و تحملناپذیر موجود باشند؟
... که زمانی فروید گفته بود: «نخستین انسانی که بهجای پرتاب سنگ ناسزا نثار حریف کرد، بنیانگذار تمدن بود!»
#یادداشت
#اعدام
#خشونت
#ارعاب
#رادیکالیسم
#عقلانیت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌لینک وبسایت
http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=40
عکاس : روزبه روزبهانی
🖋احسان شریعتی
🔸زندگی در ذات خود خود پدیدهی است حیرتانگیز، یگانه و ارجمند. نفسِ حیات، و به تعبیر حکمایی حیات فینفسه، در جهانبینی توحید امری قدسی و تجلی الوهی است و از همینرو، در اینجا میان زندگی، میل زیستی از سویی و استعلا و معنویت از دیگر سو، هیچگونه دوگانگیای متصور نیست. از میان انواع زندگی، حیات نفس یا روان و شخصیت انسانی، برترین شکل زیستی و دارای شایستگی ذاتی یا «کرامتی» خداداد است و از همینرو، کسی جز خدا یا طبیعت نمیتواند آنرا از دیگری بگیرد. زیرا با گرفتن جان کسی (کشتن نفسی بی آنکه کسی را کشته باشد یا در همین حد تبهکاری کرده باشد)، گویی جان همهی مردم را یکجا میگیرد. صدور حکم اعدام (و ترور) اشخاص چنین امر خطیری است: نشستن برجای خداوند و تصمیم به گرفتن برترین «هبه»ای که باری به بشر اعطا کرده است: جان (نفس) او.
🔹در این روزگار «وانفسا»(زمانهی عدم رعایت دیگران) گویی دیگربار سکهی صدور حکم اعدام رواج یافته است و باز میشنویم که به جرم شرب شراب و شرکت در فلان اغتشاش حکم اعدام صادر شده است. و به یاد زمانی میافتیم که بهجرم ایراد یک سخنرانی و یا به اتهام یک موضعگیری، حکم اعدام علیه دوستان روشنفکرمان صادر میشد (ماجراهای دکتر آغاجری و استاد اشکوری). اما امروز بنا به کدام مصلحت و دلالت عقلانی و عقلایی، سیاسی و اجتماعی، شرعی و حقوقی، اخلاقی و انسانی، چنین احکامی صادر میشود؟
آیا جز ایجاد ترس همگانی و ارعاب عمومی دلیل دیگری برای اتخاذ چنین تصمیماتی میتوان یافت؟ «دلیل» (و بیشتر «علت») چنین رویکردی آیا براستی مستدل، موجه و مستحکم، است؟ تجربهی تاریخی نشان میدهد که این واپسین تمهید در هواهای پس، نیز محدودیتی دارد و آن هنگامی است که حرمت جان آدمی دیگر پاس داشته نشود و کار «اغتشاش» به آشوب و فروپاشی سراسری بیانجامد و سنگ روی سنگ بند نشود و خلاصه، نقض غرض حاصل شود: بیباکی در میل به مقاتله و کشت و کشتار.
🔸این مسیر خوش(و شوم)بختانه طی دههی شصت در کشور ما آزموده و کنار گذاشته شد و در نهایت، مبارزهی مدنی و مقاومت منفی و مشی خشونتپرهیز از سوی اکثر نیروهای سیاسی در پیش گرفته شد.
🔹در عین حال مسلط شدن یک «سرمشق» (انقلاب، اصلاح) در یک دورهی بهنسبت کوتاه تاریخی بهمعنای بازگشتناپذیری و غیرقابل تکرار بودن آن و ضرورت نیافتن دوبارهی علتها و دلایل رخدادها و دورههای گذشته نیست؛ چنانکه افزایش خشونت و رشد رادیکالیسم در جنبش مطالباتی و اعتراضی چندسال اخیر شاهدی بر این امکان تکرار موقعیتهای مشابه رویداده در گذشته است. هرچند تاریخ دوبار بهشکل همانند تکرار نمیشود مگر بهشکل مضحک آن در بار دوم (مارکس)! و همین نکته نشانگر این واقعیت است که ترس بر اثر تکرار پیاپی فاجعه فرومیریزد. و همین پیآمد اعلام این خطر است که توان تأثیر و بازدارندگی سرکوب و خشونت بهدلیل عادی شدن فاجعه از هر دو سو رخت برمیبندد.
پس بهجای لغزیدن به ورطهی سیاست گسترش ارعاب و اعدام و سرکوب «خشونتزا» بهنوبهیخود، آیا عقلانیت قدرت و «مصلحت» حاکمیت حکم نمیکند که صاحبان مناصب و مسئولان قضا بیشتر به فکر تابآوری و تحمل و گذشت در برابر اعتراضات (و حتی «اغتشاشات» تا مرز خشونت)، ناشی از ناهنجاریها و بحرانهای ناگوار و تحملناپذیر موجود باشند؟
... که زمانی فروید گفته بود: «نخستین انسانی که بهجای پرتاب سنگ ناسزا نثار حریف کرد، بنیانگذار تمدن بود!»
#یادداشت
#اعدام
#خشونت
#ارعاب
#رادیکالیسم
#عقلانیت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌لینک وبسایت
http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=40
عکاس : روزبه روزبهانی