This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔅عمده بحثهای تحلیلی و کارشناسی از پس سالها، #شریعتی را به عنوان یک جامعهشناس، ایدئولوگ، سخنران، مصلح دینی و اجتماعی و... معرفی میکنند و او را زیر عناوینی اینچنین مورد ارزیابی قرار میدهند. واضح است هیچکدام این عناوین، به راستی گویای حس الهامبخشی که «معلم» #علی_شریعتی در سالهای آخر دهه ۴۰ و ابتدای دهه ۵۰ برای جامعه جوان #ایران داشت، نیستند. شریعتی انگار برای نسل قبل از ما که سالهای #انقلاب و #جنگ را دیدند و حتی نسل نوجوی مذهبی پس از انقلاب، تصویری از جمع میان گرایش به مذهب با اشتیاق برای #ادبیات، #هنر و #زندگی بود و به این تصویر شمایلی تازه و جذاب بخشیده بود. گویا حالا بعد از چند دهه کاملترین تصویر از شریعتی برای امروز همین جذابیت و زیبایی در بیان و جستوجوگری بیمهابا و رستگاری در این جستوجوست...
📌صوتی که میشنوید بخشی است از مجموعه سخنرانی «پدر، مادر، ما متهمیم» که شهید علی شریعتی در آبان ۱۳۵۰ در #حسینیه_ارشاد ایراد نموده است.
✅ @Shariati_Group
📌صوتی که میشنوید بخشی است از مجموعه سخنرانی «پدر، مادر، ما متهمیم» که شهید علی شریعتی در آبان ۱۳۵۰ در #حسینیه_ارشاد ایراد نموده است.
✅ @Shariati_Group
🟠 تقلیل شریعتی به "کویریات" قابل دفاع نیست!
🔅دکتر #سروش_دباغ در نوشتهی خویش به مناسبت سالروز درگذشت شریعتی، ضمن ذکر برخی خاطرات و تعارفات، #شریعتی را به #کویریات تقلیل داده است. دکتر دباغ مینویسد: "به نزد من بخش زیادی از #اجتماعیات و #اسلامیات او امروز دیگر به کار نمیآید و گرهی از کار ما نمیگشاید، که ناموجه است؛ کویریات ماندگارترین بخش آثار اوست".
🔅به نظر میرسد بعضی از اصحاب اندیشه در دامن زدن به برخی مشهورات در خصوص شریعتی کوتاه نمیآیند؛ من خود در سخنرانی خویش در #۱۶_آذر ۱۳۹۹ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به اهمیت زبان و بوطیقای خاص شریعتی در کویریات و امکانات نهفته در آن در مواجهه با #نیهیلیسم دوران جدید اشاره کردهام. اما معتقد هم نیستم که از اسلامیات و اجتماعیات وی باید گذشت، گرچه بیتردید باید آنها را به بوتهی نقد کشید. تلاشهای مشابهی در بین سایر پژوهندگان نیز میتوان سراغ گرفت که به تقلیل شریعتی به کویریات مبادرت ورزیدهاند.
🔅به نظر میرسد #سروش پسر چندان که پدر بزرگوار ایشان؛ به موازات ناکامی در پروژهی حکمی و اجتماعیِ خویش به سمت ذوق ورزی در هوای شاعران کشیده شدهاند!
🔅حالا اگر پدر #مولانا را برکشیده است، وی به سپهری دلمشغول است. و شاید از همین جهت کویریات را ترجيح داده است. البته با دکتر دباغ همداستان هستم که کویریات به جهت سبک خاص نوشتاری آن در طول زمان ماندگارتر است. از طرفی باید پذیرفت چنین امکانی در نگارش که وجه اگزیستانسیل عمیقی دارد به میزان زیادی از عهدهی سروش بزرگ هم بیرون بوده است، حتی در قمار عاشقانه که اساساً میتوانست محمل خوبی برای اینگونه طبع آزماییها باشد.
🔅باری ارزیابیهای شتابزده در خصوص شریعتی در غیاب «مطالعات آکادمیک» همچنان تداوم دارد. شریعتی در اسلامیات و اجتماعیات ما را به بازخوانی انتقادی متون #سنت تاریخی خویش فرا میخواند و ما را به آسیبهای سنت احیا نشده تذکار میدهد. او زیستجهان جدید را به رسمیت میشناسد و به زندگی آری میگوید. با این همه، جستوجوی امکانات نو در تفکر شریعتی میتواند و باید برای یک ارزیاب منتقد و مطالبهگر همچنان به عنوان پروژهای ناتمام تلقی شود. شریعتی ما را به خویشتن انسانیِ خویش فرا میخواند و ما را به ضرورت نیل به #خودآگاهی تاریخی، اجتماعی، وجودی از وضعیت خویش دعوت میکند. این دعوت علیالاصول نمیتواند تهی از عناصر تاریخی و فرهنگیِ ما باشد. غنای این دعوت باید بر فرازهای درخشانی که وی از #حکمت و #هنر مردمان این سرزمین در آثار خویش گنجانده است، مورد واکاوی قرار گیرد.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
🔅دکتر #سروش_دباغ در نوشتهی خویش به مناسبت سالروز درگذشت شریعتی، ضمن ذکر برخی خاطرات و تعارفات، #شریعتی را به #کویریات تقلیل داده است. دکتر دباغ مینویسد: "به نزد من بخش زیادی از #اجتماعیات و #اسلامیات او امروز دیگر به کار نمیآید و گرهی از کار ما نمیگشاید، که ناموجه است؛ کویریات ماندگارترین بخش آثار اوست".
🔅به نظر میرسد بعضی از اصحاب اندیشه در دامن زدن به برخی مشهورات در خصوص شریعتی کوتاه نمیآیند؛ من خود در سخنرانی خویش در #۱۶_آذر ۱۳۹۹ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به اهمیت زبان و بوطیقای خاص شریعتی در کویریات و امکانات نهفته در آن در مواجهه با #نیهیلیسم دوران جدید اشاره کردهام. اما معتقد هم نیستم که از اسلامیات و اجتماعیات وی باید گذشت، گرچه بیتردید باید آنها را به بوتهی نقد کشید. تلاشهای مشابهی در بین سایر پژوهندگان نیز میتوان سراغ گرفت که به تقلیل شریعتی به کویریات مبادرت ورزیدهاند.
🔅به نظر میرسد #سروش پسر چندان که پدر بزرگوار ایشان؛ به موازات ناکامی در پروژهی حکمی و اجتماعیِ خویش به سمت ذوق ورزی در هوای شاعران کشیده شدهاند!
🔅حالا اگر پدر #مولانا را برکشیده است، وی به سپهری دلمشغول است. و شاید از همین جهت کویریات را ترجيح داده است. البته با دکتر دباغ همداستان هستم که کویریات به جهت سبک خاص نوشتاری آن در طول زمان ماندگارتر است. از طرفی باید پذیرفت چنین امکانی در نگارش که وجه اگزیستانسیل عمیقی دارد به میزان زیادی از عهدهی سروش بزرگ هم بیرون بوده است، حتی در قمار عاشقانه که اساساً میتوانست محمل خوبی برای اینگونه طبع آزماییها باشد.
🔅باری ارزیابیهای شتابزده در خصوص شریعتی در غیاب «مطالعات آکادمیک» همچنان تداوم دارد. شریعتی در اسلامیات و اجتماعیات ما را به بازخوانی انتقادی متون #سنت تاریخی خویش فرا میخواند و ما را به آسیبهای سنت احیا نشده تذکار میدهد. او زیستجهان جدید را به رسمیت میشناسد و به زندگی آری میگوید. با این همه، جستوجوی امکانات نو در تفکر شریعتی میتواند و باید برای یک ارزیاب منتقد و مطالبهگر همچنان به عنوان پروژهای ناتمام تلقی شود. شریعتی ما را به خویشتن انسانیِ خویش فرا میخواند و ما را به ضرورت نیل به #خودآگاهی تاریخی، اجتماعی، وجودی از وضعیت خویش دعوت میکند. این دعوت علیالاصول نمیتواند تهی از عناصر تاریخی و فرهنگیِ ما باشد. غنای این دعوت باید بر فرازهای درخشانی که وی از #حکمت و #هنر مردمان این سرزمین در آثار خویش گنجانده است، مورد واکاوی قرار گیرد.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
″... یکی از پیشبینیهای مترقی فرقه شیعی این است که "حوادث مستحدثه" را که در هر زمانی روی میدهد و طبیعتاً در قوانین فقهی پیشین حکمش و راهحلش نیامده است، باید علمای محقق #مجتهد رسیدگی کنند و براساس موازین علمی و اجتهادی و شناخت عملی و علمی که از #اسلام دارند، آن را طرح و حل کنند و پاسخش را بیابند. این اصل نشان میدهد که چگونه اسلام مسألهی زمان و حرکت و عامل تغییر و تحول و نوآوری را در طی ادوار تاریخی یيشبینی کرده است و آگاهان و اسلامشناسان را در برابر آن «مسئول» دانسته است. حوادث مستحدثه، به طور کلی همهی رویدادهای فرهنگی، فکری، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و انسانی است، مسائلی از قبیل #استعمار کهنه و نو، ماشین، #آلیناسیون #انسان جدید، #بوروکراسی، #تکنوکراسی، #فاشیسم، #دموکراسی، #مشروطیت، #فیلم، #تلویزیون، #سوسیالیسم، #کاپیتالیسم، #صهیونیسم، مسأله #فلسطین، #ناسیونالیسم در جامعه اسلامی، هیپیايسم، #عصیان نسل جوان، عقب ماندگی، رابطهی شرق و غرب، #غرب_زدگی تکنولوژی و ماشینیسم، هجوم فرهنگی، فرهنگ زداییِ روشنفکران، بورژوازی دلال، #ماتریالیسم، بحران #مذهب، تزلزل مبانی اخلاقی و گسیختگی سنتی، گسستگی تاریخی، #تمدن، #تجدد، #آزادی زنان، جنسیت (سکسوالیته)، تبرئه #یهود به وسیله #پاپ از اتهام قتل #مسیح پس از دو هزار سال! گرسنگی، #استثمار طبقاتی جدید، دگرگونی روابط طبقاتی، #انقلاب اقتصادی، #ادبیات و #هنر نـو، ایدئولوژیهای نیرومند و ایمانزای امروز... همه حوادث مستحدثهای هستند که جامعهی اسلامی، در ابعاد گوناگونش با آنها درگیر یا در تماس است و بر #عالم آگاه و مسئول اسلامی است که با #حق اجتهاد و #فتوی و تحقیق آزادی که دارد، این مسائل را با بینش اسلامی و بر اساس مبانی علمی این مکتب طرح کند، و برای مبارزه با آنها، #انتخاب، اقتباس، نفی، تأیید، تحلیل و شناخت آنها، راهحل نشان دهد، نظر بدهد، #مردم را آموزش فکری دهد و متعهد کند و «رهبریِ اجتماعی» مردم را بر عهده گیرد...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
Telegram
.
📌 ″علی" نویسندهای که انقلاب فکری بزرگی ایجاد کرد
🔅#علی_شریعتی، نگرشی نوین به #تاریخ و #جامعه_شناسی اسلام عرضه کرد، او بازگشت به #تشیع حقیقی و انقلابی را نیرویی برای تحقق #عدالت_اجتماعی قلمداد میکرد.
🔅شریعتی با ارائه افقی وسیع و روشن از یک #جهانبینی و #ایدئولوژی فراگیر و کارآمد بر اساس تعلیمات #اسلام نبوی، توجه روشنفکران و عناصر آگاه و #آرمان جوی جامعه را به اصالت انقلابی مکتب تشیع معطوف داشت و نشان داد که #نهضت تشیع، تنها راه و ایدئولوژی کارآمد و مؤثر برای نجات تودههای تحت ستم و برقراری یک نظام مبتنی بر #قسط و #عدل حقیقی است.
🔅تواضع و فروتنی که از جمله خصلت های نیک دکتر #شریعتی بود در سبک آثار او بسیار تأثیر داشته به طوری که در جای جای آثار خود عنوان کرده که یکی از رعایای این مملکت است. او انسانی متواضع بود، اما در برابر عناصر مخرب جامعه هیچ تواضعی از خود نشان نمیداد و حتی در برابر اعمال تبهکارانه آنان قاطعانه و محکم ایستاد و به ستیز با آنان برخاست. شهرت گریزی از جمله ویژگیهای اخلاقی شریعتی بود که در نتیجه در بیان وی نیز تأثیر داشته است؛ به صورتی که در آثارش با عدم توجه او به مقام و منصب دنیایی روبه رو میشویم.
🔅مردمی بودن و وابسته نبودن اندیشه دکتر شریعتی نسبت به جریانهای سیاسی - اجتماعیِ عصرش سبب حفظ محبوبیت این اندیشمند بزرگ در دل مردمان روزگار پس از اوست.
🔅او در آثارش دغدغههایی مانند #فقر و #تبعیض را بدون ترس بیان می کرد و با سفر به کشورهای مختلف با شناخت #فرهنگ دیگر جوامع، پالایش منابع فرهنگی را در خلال صفحات کتابش به #مردم میآموخت، عمق ارتباط مخاطبین با کتابهای شریعتی نشان از تأثیرگذاری او در جامعه است .
🔅شریعتی با حفظ زبان فارسی به عنوان زبان #دین، #ملیت، #قومیت و #اندیشه ایرانی تأکید داشت و از سویی با دو مفهوم #غربگرایی و #غربگریزی مخالف بود و معتقد بود باید روی شناخت فرهنگ غرب و فرهنگ خود تمرکز داشت.
🔅علی شریعتی مردی که با واردکردن نگاه جامعه شناسی به حوزه دین، موجی از زبان جدید در دنیای جوانان تشنه اسلام پدید آورد، این زبان تازگیهایی داشت که به تسلط دکتر شریعتی در حوزه #ادبیات و #هنر مربوط میشد؛ چراکه او تحصیلات دانشگاهی ادبیات فارسی داشته و بر زبانهای عربی و فرانسه احاطه داشت؛ مجموع اینها او را دارای قابلیتهایی کرده بود که بتواند با نسل نوجو و آرمانخواه زمان خود گفتوگو کند.
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
🔅#علی_شریعتی، نگرشی نوین به #تاریخ و #جامعه_شناسی اسلام عرضه کرد، او بازگشت به #تشیع حقیقی و انقلابی را نیرویی برای تحقق #عدالت_اجتماعی قلمداد میکرد.
🔅شریعتی با ارائه افقی وسیع و روشن از یک #جهانبینی و #ایدئولوژی فراگیر و کارآمد بر اساس تعلیمات #اسلام نبوی، توجه روشنفکران و عناصر آگاه و #آرمان جوی جامعه را به اصالت انقلابی مکتب تشیع معطوف داشت و نشان داد که #نهضت تشیع، تنها راه و ایدئولوژی کارآمد و مؤثر برای نجات تودههای تحت ستم و برقراری یک نظام مبتنی بر #قسط و #عدل حقیقی است.
🔅تواضع و فروتنی که از جمله خصلت های نیک دکتر #شریعتی بود در سبک آثار او بسیار تأثیر داشته به طوری که در جای جای آثار خود عنوان کرده که یکی از رعایای این مملکت است. او انسانی متواضع بود، اما در برابر عناصر مخرب جامعه هیچ تواضعی از خود نشان نمیداد و حتی در برابر اعمال تبهکارانه آنان قاطعانه و محکم ایستاد و به ستیز با آنان برخاست. شهرت گریزی از جمله ویژگیهای اخلاقی شریعتی بود که در نتیجه در بیان وی نیز تأثیر داشته است؛ به صورتی که در آثارش با عدم توجه او به مقام و منصب دنیایی روبه رو میشویم.
🔅مردمی بودن و وابسته نبودن اندیشه دکتر شریعتی نسبت به جریانهای سیاسی - اجتماعیِ عصرش سبب حفظ محبوبیت این اندیشمند بزرگ در دل مردمان روزگار پس از اوست.
🔅او در آثارش دغدغههایی مانند #فقر و #تبعیض را بدون ترس بیان می کرد و با سفر به کشورهای مختلف با شناخت #فرهنگ دیگر جوامع، پالایش منابع فرهنگی را در خلال صفحات کتابش به #مردم میآموخت، عمق ارتباط مخاطبین با کتابهای شریعتی نشان از تأثیرگذاری او در جامعه است .
🔅شریعتی با حفظ زبان فارسی به عنوان زبان #دین، #ملیت، #قومیت و #اندیشه ایرانی تأکید داشت و از سویی با دو مفهوم #غربگرایی و #غربگریزی مخالف بود و معتقد بود باید روی شناخت فرهنگ غرب و فرهنگ خود تمرکز داشت.
🔅علی شریعتی مردی که با واردکردن نگاه جامعه شناسی به حوزه دین، موجی از زبان جدید در دنیای جوانان تشنه اسلام پدید آورد، این زبان تازگیهایی داشت که به تسلط دکتر شریعتی در حوزه #ادبیات و #هنر مربوط میشد؛ چراکه او تحصیلات دانشگاهی ادبیات فارسی داشته و بر زبانهای عربی و فرانسه احاطه داشت؛ مجموع اینها او را دارای قابلیتهایی کرده بود که بتواند با نسل نوجو و آرمانخواه زمان خود گفتوگو کند.
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
Telegram
.
✴️ آیا صدای اهل تفکر شنیده میشود؟!
🔅قسمی #نیهیلیسم هست که کمتر از آن صحبت شده است، نیهیلیسمی که پای اهالی #فلسفه و #فرهنگ را میگیرد؛ که از آن به "نیهیلیسم بسیط" میتوان تعبیر کرد؛ در مقابل نیهیلیسم مرکب!
🔅کسانی که در دل یک فرهنگ، عمر خویش را مصروف فلسفهورزی و پژوهشهای فرهنگی کردهاند، وقتی در نهایت نتوانستهاند به واقع منشأ اثر باشند، در دل انواع تباهیها ابدا بعید نیست که دچار نوعی نیهیلیسم شوند.
🔅نیهیلیسم یک پدیدهی فراگیر هست که سرتاسر جهان ما را در نوردیده است، اما آن هنگام که اهالی تفکری که خود همین مفاهیم را به جامعه میشناسانند، با همین سلاحِ کشنده از پای درآیند، جای تأسف بیشتری دارد.
🔅بگذارید بیمقدمه، تعریفی اجمالی از "اهل تفکر" ارائه دهم. مراد نگارنده از این مفهوم، عبارت است از فئهی قلیلی که سوالات بنیادین خویش را به واسطهی رجوع به منابع اندیشگی و با توسل به متفکران هم روزگار خویش تا سر حد امکان پیگیری کرده و میکنند، حال محتمل است گذرشان به #آکادمی افتاده باشد، یا نه؛ هم آنان که با #کتاب انس دارند، پای درس اساتید تلمذ کردهاند، از #شعور متعارف تبعیت نمیکنند، زندگی را نااندیشیده گذاشته و نمیگذرند، در طبیعت ثانویهی خویش بیتوته کردهاند، با خود خلوت دارند و صاحب #وقت تفکرند، تا آنجا که ممکن است...
با #سنت تاریخی خویش قهر نکردهاند و میکوشند تا آن را در افق معاصرت فهم کنند، نه اینکه از موضع #عقل مدرن منکر آنها شوند، به جهان جدید گشودهاند، از فلسفه و #هنر بهرهها دارند، #شعر را میفهمند، راه خویش را از تودههای منتشر جدا کردهاند، به مصرفگرایی و وراجی روی خوش نشان نمیدهند، از ادا و اطوار روشنفکری بیزارند چندانکه از ظاهرگرایان و قشریاندیشان، و از ایدئولوژیهای مسلط دوران و جامعه در فاصلهی معناداری میایستند و در کل از راهی نمیروند که روندگان آن زیاد است...
🔅نگارنده معتقد است چنین فئهی قلیلی در #ایران امروز دچار «غربت» مضاعفی هستند؛
▫️اولاً هم دلسوز #دولت و هم خیرخواه #ملت هستند، اما در میان هیچ کدام مخاطب خویش را نمییابند، و به دنبال نفع شخصی نیستند.
▫️ثانیا، درد توسعهنیافتگی تاریخی را فهم کردهاند و به صورت دو جانبه از سمت افراطیون #سنتگرا و #نوگرا رانده میشوند.
▫️ثالثا نمیتوانند به تندرویها و تعصبات غیراصیل رضایت دهند،
▫️و رابعاً دچارند به #تفکر و تعقل، حتی به نحو ناخواستهای دچارند، یعنی نمیتوانند در این شرایط خطیر فرار را بر قرار ترجیح دهند. اینکه معتقدم به نحو مضاعفی غریباند چون با روزمرگی صرف در زیست-جهان جدید هم بیگانهاند...
🔅سخن آخر اینکه در اثبات مدعای خویش میتوانم سه گروه را مورد خطاب قرار دهم که آیا به اهل تفکر روزگار خویش وقعی مینهند، دولت، ملت و روشنفکران!
🔅لابد خواهند گفت که این تمنا از حیطهی این هر سه گروه بیرون است. بله، بیرون است، اما چرا باید دولتی که با بحرانهای ریز و درشت سر و کار دارد سراغ اهل تفکر را نگیرد، ملتی که به لحاظ تاریخی در عقبماندگی بسر میبرد عزمیتی به سمت اهل تفکر خویش نداشته باشد، و روشنفکری که شوربختانه با همان منطق نخ نمای پیشین از زمین و زمان گله دارد چرا نباید یک سوزن هم به خود بزند و به سمت اهل تفکر روی گردان شود؟!
🔅در واقع مسیری که کشور سخت بدان نیازمند است، رسیدن به #خودآگاهی تاریخی و دریافتن این نکتهی خطیر از سوی همهی نیروها و جریانات است که امروز باید دست بر روی اشتراکات بگذاریم، خواه از جرگهی روشنفکران، متفکران یا کارگزاران و سیاست گذاران باشیم، خواه از نیروهای گفتمان #انقلاب؛ این همان دغدغهی خطیر "گفتمان وفاق" برای عبور از بحرانهای ریز و درشتمان در این شرایط دشوار تاریخی و فائق آمدن بر #توسعه نیافتگی در بستر این رویکردهای #خشونت پرهیز است که شاه بیت همهی مدافعانش، دعوت به اجتناب از دامن زدن به انواع شکافهاست؛
🔅سخت نیست قدری از رویکردهای ایدئولوژیک خویش فاصله بگیریم تا پیام این جستار را وجدان کنیم، میتوانیم در مقام روشنفکر با اهل تفکر همدلانهتر مواجهه پیدا کنیم تا خود را از امکانات و سرمایههای محدود خویش برای #صلاح و #فلاح کشور محروم نسازیم!
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
(جامعه شناس و مولف کتاب گفتمان وفاق)
🔅قسمی #نیهیلیسم هست که کمتر از آن صحبت شده است، نیهیلیسمی که پای اهالی #فلسفه و #فرهنگ را میگیرد؛ که از آن به "نیهیلیسم بسیط" میتوان تعبیر کرد؛ در مقابل نیهیلیسم مرکب!
🔅کسانی که در دل یک فرهنگ، عمر خویش را مصروف فلسفهورزی و پژوهشهای فرهنگی کردهاند، وقتی در نهایت نتوانستهاند به واقع منشأ اثر باشند، در دل انواع تباهیها ابدا بعید نیست که دچار نوعی نیهیلیسم شوند.
🔅نیهیلیسم یک پدیدهی فراگیر هست که سرتاسر جهان ما را در نوردیده است، اما آن هنگام که اهالی تفکری که خود همین مفاهیم را به جامعه میشناسانند، با همین سلاحِ کشنده از پای درآیند، جای تأسف بیشتری دارد.
🔅بگذارید بیمقدمه، تعریفی اجمالی از "اهل تفکر" ارائه دهم. مراد نگارنده از این مفهوم، عبارت است از فئهی قلیلی که سوالات بنیادین خویش را به واسطهی رجوع به منابع اندیشگی و با توسل به متفکران هم روزگار خویش تا سر حد امکان پیگیری کرده و میکنند، حال محتمل است گذرشان به #آکادمی افتاده باشد، یا نه؛ هم آنان که با #کتاب انس دارند، پای درس اساتید تلمذ کردهاند، از #شعور متعارف تبعیت نمیکنند، زندگی را نااندیشیده گذاشته و نمیگذرند، در طبیعت ثانویهی خویش بیتوته کردهاند، با خود خلوت دارند و صاحب #وقت تفکرند، تا آنجا که ممکن است...
با #سنت تاریخی خویش قهر نکردهاند و میکوشند تا آن را در افق معاصرت فهم کنند، نه اینکه از موضع #عقل مدرن منکر آنها شوند، به جهان جدید گشودهاند، از فلسفه و #هنر بهرهها دارند، #شعر را میفهمند، راه خویش را از تودههای منتشر جدا کردهاند، به مصرفگرایی و وراجی روی خوش نشان نمیدهند، از ادا و اطوار روشنفکری بیزارند چندانکه از ظاهرگرایان و قشریاندیشان، و از ایدئولوژیهای مسلط دوران و جامعه در فاصلهی معناداری میایستند و در کل از راهی نمیروند که روندگان آن زیاد است...
🔅نگارنده معتقد است چنین فئهی قلیلی در #ایران امروز دچار «غربت» مضاعفی هستند؛
▫️اولاً هم دلسوز #دولت و هم خیرخواه #ملت هستند، اما در میان هیچ کدام مخاطب خویش را نمییابند، و به دنبال نفع شخصی نیستند.
▫️ثانیا، درد توسعهنیافتگی تاریخی را فهم کردهاند و به صورت دو جانبه از سمت افراطیون #سنتگرا و #نوگرا رانده میشوند.
▫️ثالثا نمیتوانند به تندرویها و تعصبات غیراصیل رضایت دهند،
▫️و رابعاً دچارند به #تفکر و تعقل، حتی به نحو ناخواستهای دچارند، یعنی نمیتوانند در این شرایط خطیر فرار را بر قرار ترجیح دهند. اینکه معتقدم به نحو مضاعفی غریباند چون با روزمرگی صرف در زیست-جهان جدید هم بیگانهاند...
🔅سخن آخر اینکه در اثبات مدعای خویش میتوانم سه گروه را مورد خطاب قرار دهم که آیا به اهل تفکر روزگار خویش وقعی مینهند، دولت، ملت و روشنفکران!
🔅لابد خواهند گفت که این تمنا از حیطهی این هر سه گروه بیرون است. بله، بیرون است، اما چرا باید دولتی که با بحرانهای ریز و درشت سر و کار دارد سراغ اهل تفکر را نگیرد، ملتی که به لحاظ تاریخی در عقبماندگی بسر میبرد عزمیتی به سمت اهل تفکر خویش نداشته باشد، و روشنفکری که شوربختانه با همان منطق نخ نمای پیشین از زمین و زمان گله دارد چرا نباید یک سوزن هم به خود بزند و به سمت اهل تفکر روی گردان شود؟!
🔅در واقع مسیری که کشور سخت بدان نیازمند است، رسیدن به #خودآگاهی تاریخی و دریافتن این نکتهی خطیر از سوی همهی نیروها و جریانات است که امروز باید دست بر روی اشتراکات بگذاریم، خواه از جرگهی روشنفکران، متفکران یا کارگزاران و سیاست گذاران باشیم، خواه از نیروهای گفتمان #انقلاب؛ این همان دغدغهی خطیر "گفتمان وفاق" برای عبور از بحرانهای ریز و درشتمان در این شرایط دشوار تاریخی و فائق آمدن بر #توسعه نیافتگی در بستر این رویکردهای #خشونت پرهیز است که شاه بیت همهی مدافعانش، دعوت به اجتناب از دامن زدن به انواع شکافهاست؛
🔅سخت نیست قدری از رویکردهای ایدئولوژیک خویش فاصله بگیریم تا پیام این جستار را وجدان کنیم، میتوانیم در مقام روشنفکر با اهل تفکر همدلانهتر مواجهه پیدا کنیم تا خود را از امکانات و سرمایههای محدود خویش برای #صلاح و #فلاح کشور محروم نسازیم!
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
(جامعه شناس و مولف کتاب گفتمان وفاق)
Telegram
.
📌تفکر مستقل یا یکی به نعل، یکی به میخ؟
🔸بخشی از ناراضیان از وضع موجود، نگاه و برداشتشان از مسائل مختلف فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را نه در قالب «گفتمانی معنا بخش» بلکه در ضدیت با گفتمان حاکم (پادگفتمان حاکم) تعریف و معنا مینمایند. حاملان این نوع نگاه، هر جناح سیاسی، تحلیلگر یا فردی که سخن، بیان یا رفتاری که کوچکترین شباهتی به گفتمان حاکم داشته باشد را با واکنشی تند و با بدترین #ادبیات محکوم میکنند. به عنوان مثال: کافیست برای این طیف از مظلومیت مردم #غزه و فاشیستی بودن نظام حاکم بر #اسرائیل سخن گفت تا بلافاصله و به آنی با بدترین توهینها به کاسه لیسی متهم شد..! کافیست از #ابتذال فرهنگی که در جریان است، سخنی گفت تا به دفاع از دگماتیسم و #تحجر متهم شد. کافیست کوچکترین نقدی به رویکرد شبکههای ماهواره ای فارسی زبان و #اپوزسیون خشونت طلب داشت تا با بدترین تهدیدها و انگها مواجه شد.
🔸بدنه این طیف عموماً حامل هیچ #اندیشه و گفتمانی نیست و #فلسفه وجودی خود را صرفا در تقابل با گفتمان حکومت تعریف میکند. در نگاه آنها اگر #حکومت میگوید «آمریکا بد است» پس #آمریکا بهشت روی زمین است. اگر حکومت میگوید، #فلسطین مظلوم است، پس فلسطین ظالم و اسرائیل مظلوم است. اگر حکومت میگوید با شرق باید روابط خود را گسترش داد، پس #چین و #روسیه هیولای هفت سر است و میخواهد ما را ببلعد و خانههایمان را اشغال کند. اگر تلویزیون میگوید جرج فلوید مظلوم است، پس او بازیگر پورن و دزدی پلید است. اگر حکومت میگوید #ازدواج خوب است، پس ازدواج زنجیری اهریمنی است. اگر حکومت میگوید مشروب ممنوع است، پس الکل بهترین نوشیدنی دنیاست. اگر حکومت میگوید آرایش ظاهر خوب نیست، پس هر چه گیرمان میآید باید به سر و صورت مالید. اگر حکومت از بنسلمان انتقاد میکند، پس بن سلمان مصلحی در حد #مارتین_لوتر است. اگر حکومت برای کم کردن شر و تهدید با طالبان مذاکره کرده، پس پدرخوانده #طالبان است و..
🔸برای اغلب حاملان این جریان فکری که بیشترین آگاهی خود را از چند کانال تلگرامی و شبکه ماهوارهای دریافت میکند، پیبردن به این مسئله که هم میتوان منتقد فیلمهای کاریکاتوری مانند «لِرد» بود و هم «به وقت شام» و «اخراجیها» و «ماجرای نیمروز» را جدی نگرفت و هم از این سینمای لوده پروری که «مطرب» و «جلف بد» میسازد انتقاد کرد، بسیار دشوار است...
🔸برای حاملان این تفکر که برای #برجام (که هیچ از آن نمیدانست!) و در خیابان برایش رقص و پایکوبی گرفته بود و قرارداد احتمالی با چین (که باز هم هیچ از آن نمیدانست و برایش عزا گرفته و فریاد وامصیبتاش بلند شده است!) نه واقعیت روابط بینالملل مهم است و نه شناختی از آن دارد، بلکه صرفا دوری و نزدیکی کشور طرف مذاکره به گفتمان حاکم است که نگاه او را تعریف مینماید.
🔸این طیف حامل هیچ #تفکر مستقلی نیست و موجودیت خود را صرفاً در تقابل و ضدیت با گفتمان حاکم میبیند و خط پر رنگی میان «خودی» و «غیرخودی» دارد و در مواجهه با کسی که خود صاحب گفتمان مستقل است، دچار #بحران شده و او را به «یکی به نعل و یکی به میخ» زدن و امثالهم متهم میکند.
🔸حاملان چنین تفکری که از دگماتیسم و جمودیتی شبیه جمودیت محافظه کاران تغذیه میکنند، دستپخت گفتمان حاکم و روزنامههایی مانند کیهان و صداوسیمایی هستند که طی چند دهه چنان یک طرفه به قاضی رفته و چنان به جای مخاطب فکر کرده و اندیشده و عمل کردهاند که جامعه خواه ناخواه به هر کسی که سخن مخالف سخن و نظر آنها بر زبان آورد، پناه میبرد.
🔸باید به خاطر داشت فارغ از این دوگانه «گفتمان حاکم» و «ضد گفتمان حاکم» انسانهایی هم هستند که میتوانند خود در امور مختلف اندیشیده و گفتمان و تفکر مستقل خود را داشته باشند.. گفتمانی که در آن هم به شهدا احترام بگذارند، هم از #حقوق مردم فلسطین دفاع کنند، هم مدافع حقوق #ایران باشند، هم منتقد #صداوسیما و #مجلس به اصطلاح انقلابی باشند، هم از #فرهنگ و #هنر مبتذل دولتی انتقاد کنند و هم از اپوزسیون ویرانی طلب تبری بجویند...
✅ @Shariati_Group
✍ فرهاد قنبری
🔸بخشی از ناراضیان از وضع موجود، نگاه و برداشتشان از مسائل مختلف فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را نه در قالب «گفتمانی معنا بخش» بلکه در ضدیت با گفتمان حاکم (پادگفتمان حاکم) تعریف و معنا مینمایند. حاملان این نوع نگاه، هر جناح سیاسی، تحلیلگر یا فردی که سخن، بیان یا رفتاری که کوچکترین شباهتی به گفتمان حاکم داشته باشد را با واکنشی تند و با بدترین #ادبیات محکوم میکنند. به عنوان مثال: کافیست برای این طیف از مظلومیت مردم #غزه و فاشیستی بودن نظام حاکم بر #اسرائیل سخن گفت تا بلافاصله و به آنی با بدترین توهینها به کاسه لیسی متهم شد..! کافیست از #ابتذال فرهنگی که در جریان است، سخنی گفت تا به دفاع از دگماتیسم و #تحجر متهم شد. کافیست کوچکترین نقدی به رویکرد شبکههای ماهواره ای فارسی زبان و #اپوزسیون خشونت طلب داشت تا با بدترین تهدیدها و انگها مواجه شد.
🔸بدنه این طیف عموماً حامل هیچ #اندیشه و گفتمانی نیست و #فلسفه وجودی خود را صرفا در تقابل با گفتمان حکومت تعریف میکند. در نگاه آنها اگر #حکومت میگوید «آمریکا بد است» پس #آمریکا بهشت روی زمین است. اگر حکومت میگوید، #فلسطین مظلوم است، پس فلسطین ظالم و اسرائیل مظلوم است. اگر حکومت میگوید با شرق باید روابط خود را گسترش داد، پس #چین و #روسیه هیولای هفت سر است و میخواهد ما را ببلعد و خانههایمان را اشغال کند. اگر تلویزیون میگوید جرج فلوید مظلوم است، پس او بازیگر پورن و دزدی پلید است. اگر حکومت میگوید #ازدواج خوب است، پس ازدواج زنجیری اهریمنی است. اگر حکومت میگوید مشروب ممنوع است، پس الکل بهترین نوشیدنی دنیاست. اگر حکومت میگوید آرایش ظاهر خوب نیست، پس هر چه گیرمان میآید باید به سر و صورت مالید. اگر حکومت از بنسلمان انتقاد میکند، پس بن سلمان مصلحی در حد #مارتین_لوتر است. اگر حکومت برای کم کردن شر و تهدید با طالبان مذاکره کرده، پس پدرخوانده #طالبان است و..
🔸برای اغلب حاملان این جریان فکری که بیشترین آگاهی خود را از چند کانال تلگرامی و شبکه ماهوارهای دریافت میکند، پیبردن به این مسئله که هم میتوان منتقد فیلمهای کاریکاتوری مانند «لِرد» بود و هم «به وقت شام» و «اخراجیها» و «ماجرای نیمروز» را جدی نگرفت و هم از این سینمای لوده پروری که «مطرب» و «جلف بد» میسازد انتقاد کرد، بسیار دشوار است...
🔸برای حاملان این تفکر که برای #برجام (که هیچ از آن نمیدانست!) و در خیابان برایش رقص و پایکوبی گرفته بود و قرارداد احتمالی با چین (که باز هم هیچ از آن نمیدانست و برایش عزا گرفته و فریاد وامصیبتاش بلند شده است!) نه واقعیت روابط بینالملل مهم است و نه شناختی از آن دارد، بلکه صرفا دوری و نزدیکی کشور طرف مذاکره به گفتمان حاکم است که نگاه او را تعریف مینماید.
🔸این طیف حامل هیچ #تفکر مستقلی نیست و موجودیت خود را صرفاً در تقابل و ضدیت با گفتمان حاکم میبیند و خط پر رنگی میان «خودی» و «غیرخودی» دارد و در مواجهه با کسی که خود صاحب گفتمان مستقل است، دچار #بحران شده و او را به «یکی به نعل و یکی به میخ» زدن و امثالهم متهم میکند.
🔸حاملان چنین تفکری که از دگماتیسم و جمودیتی شبیه جمودیت محافظه کاران تغذیه میکنند، دستپخت گفتمان حاکم و روزنامههایی مانند کیهان و صداوسیمایی هستند که طی چند دهه چنان یک طرفه به قاضی رفته و چنان به جای مخاطب فکر کرده و اندیشده و عمل کردهاند که جامعه خواه ناخواه به هر کسی که سخن مخالف سخن و نظر آنها بر زبان آورد، پناه میبرد.
🔸باید به خاطر داشت فارغ از این دوگانه «گفتمان حاکم» و «ضد گفتمان حاکم» انسانهایی هم هستند که میتوانند خود در امور مختلف اندیشیده و گفتمان و تفکر مستقل خود را داشته باشند.. گفتمانی که در آن هم به شهدا احترام بگذارند، هم از #حقوق مردم فلسطین دفاع کنند، هم مدافع حقوق #ایران باشند، هم منتقد #صداوسیما و #مجلس به اصطلاح انقلابی باشند، هم از #فرهنگ و #هنر مبتذل دولتی انتقاد کنند و هم از اپوزسیون ویرانی طلب تبری بجویند...
✅ @Shariati_Group
✍ فرهاد قنبری
📌 سرمایه فرهنگی یک جامعه اصیل
🔅آنچه اکنون به نام #فرهنگ_ایرانی و #فرهنگ_اسلامی از #فلسفه، #قصه، #اساطیر، #هنر، #حکمت، #کلام، #مذهب و #عرفان... بر روی هم انباشته شده، مجموعه فرهنگ ماست. اینها ساخت یک فرد، یک گروه، یک نسل و یک دوره نیست، درست مثل منابع زیرزمینی، مثل جنگلی (با درختها، حیوانها، و هرچه هست که در اثر پنجاه هزار سال فشار طبقات زمین، تبدیل به #نفت میشود، و این نفت زاییده فشاری خاص و طبقهای خاص نیست، بلکه زاییده تمام تحمل و دگرگون شدن این ماده است و در شرایط خاص تحتالارضی در طی صد هزار سال فشار تکوین مییابد.)
🔅بنابراین، #فرهنگ ایرانی و اسلامی - مثلاً - نه تنها متناسب با زمان ماست، نه تنها متجانس با #نژاد ماست و با خصوصیات قومی ما، بلکه اصولاً ریشه در اعماق #تاریخ ما دارد.
🔅فرهنگ مواد معدنی یا اقتصادی جامعه نیست که از ذاتش جدا باشد و چون برگیریاش فقط جامعه را فقیر کند؛ فرهنگ صفت ذاتی #جامعه است، نه یکی از مواد یا سرمایههایی که در کنار یا در میان جامعه باشد؛ فرهنگ «چگونه بودن» جامعه است، ماهیت اجتماع و ماهیت معنوی یک قوم و نژاد است.
🔅این است که وقتی فرهنگ را از #انسان بافرهنگ و #خودآگاه و دارای #ثروت و غنای انسانی میگیرند و فرهنگزداییاش میکنند، فرهنگ را از او استخراج میکنند و دور میاندازند و بیفرهنگش میکنند، وجودی (خالی) میشود، درست بصورت یک مجسمه - مانکنهای گچی - در میآید، که تسلیم و رنگ پذیر است؛ هر لباسی را که بخواهند، به سادگی تنش میکنند و پشت ویترینش میگذارند.
🔅آدمی چنین بیفرهنگ، تنها مصرفش انفعال پذیری است و ارزشش پذیرفتنی، و ابزار به فرمان #دشمن و بیگانه که به هر شکل که بخواهند در میآید و هر بعدی که بخواهند میگیرند و میدهند...
🔅وقتی فرهنگ را از انسانی میگیرند، انسان بودن را از او میگیرند و خصوصیات ذاتی و قومی و فردیش را، و به صورت لشی درش میآورند که تعریف جامع و مانع منطقش این است: وزن و قد و دیگر هیچ..!
همین دو بعد - وزن و قد - میماند و بعد هرگونه حساسیتی، ایمانی، بیایمانیای، مأموریتی و هرگونه تفکری که اراده کنی، میتوانی به این قالب ببخشی، آنچنان که بلندگو و ابزار دستت باشد!
🔅این است که «امه سزر» میگوید: فرهنگ جنبه قومی دارد و تجلی ذاتی یک جامعه خاص است، و «فرهنگ بشری» بیمعناست؛ «فرهنگ شرقی»، «فرهنگ غربی»، «فرهنگ چینی»، «فرهنگ ایرانی» و «فرهنگ آفریقایی» است که وجود دارد، و فرهنگ آفریقایی ادامهی تکامل اجتماعی خود اوست، و آنان خود را در جو فرهنگی خویش و جهت فرهنگیای که تاریخشان در آن قرار داشته، باید ادامه دهند، و گرچه سیاه[آفریقایی] برای زندگی بدنیش از تکنیک - غرب یا شرق - باید اقتباس کند، (ولی) برای آنکه انسان بماند و بتواند #انتخاب کند، باید فرهنگ خود را داشته باشد، اما اگر فرهنگی متحجر است باید به فرهنگی متحول تبدیلش کند؛ اگر فرهنگی پست دارد نباید خفهاش کند و به جای آن فرهنگ بیگانه را بگیرد و خود بشود «هیچ»، بلکه باید فرهنگ پستاش را به فرهنگی متعالی تبدیل کند.
🔅به هر حال، آفریقایی، به هر #انقلاب فکری و اجتماعیای که دست میزند، باید آفریقایی باشد. پس، فرهنگ، تجلی قوم خاص است...
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهانبینی و ایدیولوژی
🔅آنچه اکنون به نام #فرهنگ_ایرانی و #فرهنگ_اسلامی از #فلسفه، #قصه، #اساطیر، #هنر، #حکمت، #کلام، #مذهب و #عرفان... بر روی هم انباشته شده، مجموعه فرهنگ ماست. اینها ساخت یک فرد، یک گروه، یک نسل و یک دوره نیست، درست مثل منابع زیرزمینی، مثل جنگلی (با درختها، حیوانها، و هرچه هست که در اثر پنجاه هزار سال فشار طبقات زمین، تبدیل به #نفت میشود، و این نفت زاییده فشاری خاص و طبقهای خاص نیست، بلکه زاییده تمام تحمل و دگرگون شدن این ماده است و در شرایط خاص تحتالارضی در طی صد هزار سال فشار تکوین مییابد.)
🔅بنابراین، #فرهنگ ایرانی و اسلامی - مثلاً - نه تنها متناسب با زمان ماست، نه تنها متجانس با #نژاد ماست و با خصوصیات قومی ما، بلکه اصولاً ریشه در اعماق #تاریخ ما دارد.
🔅فرهنگ مواد معدنی یا اقتصادی جامعه نیست که از ذاتش جدا باشد و چون برگیریاش فقط جامعه را فقیر کند؛ فرهنگ صفت ذاتی #جامعه است، نه یکی از مواد یا سرمایههایی که در کنار یا در میان جامعه باشد؛ فرهنگ «چگونه بودن» جامعه است، ماهیت اجتماع و ماهیت معنوی یک قوم و نژاد است.
🔅این است که وقتی فرهنگ را از #انسان بافرهنگ و #خودآگاه و دارای #ثروت و غنای انسانی میگیرند و فرهنگزداییاش میکنند، فرهنگ را از او استخراج میکنند و دور میاندازند و بیفرهنگش میکنند، وجودی (خالی) میشود، درست بصورت یک مجسمه - مانکنهای گچی - در میآید، که تسلیم و رنگ پذیر است؛ هر لباسی را که بخواهند، به سادگی تنش میکنند و پشت ویترینش میگذارند.
🔅آدمی چنین بیفرهنگ، تنها مصرفش انفعال پذیری است و ارزشش پذیرفتنی، و ابزار به فرمان #دشمن و بیگانه که به هر شکل که بخواهند در میآید و هر بعدی که بخواهند میگیرند و میدهند...
🔅وقتی فرهنگ را از انسانی میگیرند، انسان بودن را از او میگیرند و خصوصیات ذاتی و قومی و فردیش را، و به صورت لشی درش میآورند که تعریف جامع و مانع منطقش این است: وزن و قد و دیگر هیچ..!
همین دو بعد - وزن و قد - میماند و بعد هرگونه حساسیتی، ایمانی، بیایمانیای، مأموریتی و هرگونه تفکری که اراده کنی، میتوانی به این قالب ببخشی، آنچنان که بلندگو و ابزار دستت باشد!
🔅این است که «امه سزر» میگوید: فرهنگ جنبه قومی دارد و تجلی ذاتی یک جامعه خاص است، و «فرهنگ بشری» بیمعناست؛ «فرهنگ شرقی»، «فرهنگ غربی»، «فرهنگ چینی»، «فرهنگ ایرانی» و «فرهنگ آفریقایی» است که وجود دارد، و فرهنگ آفریقایی ادامهی تکامل اجتماعی خود اوست، و آنان خود را در جو فرهنگی خویش و جهت فرهنگیای که تاریخشان در آن قرار داشته، باید ادامه دهند، و گرچه سیاه[آفریقایی] برای زندگی بدنیش از تکنیک - غرب یا شرق - باید اقتباس کند، (ولی) برای آنکه انسان بماند و بتواند #انتخاب کند، باید فرهنگ خود را داشته باشد، اما اگر فرهنگی متحجر است باید به فرهنگی متحول تبدیلش کند؛ اگر فرهنگی پست دارد نباید خفهاش کند و به جای آن فرهنگ بیگانه را بگیرد و خود بشود «هیچ»، بلکه باید فرهنگ پستاش را به فرهنگی متعالی تبدیل کند.
🔅به هر حال، آفریقایی، به هر #انقلاب فکری و اجتماعیای که دست میزند، باید آفریقایی باشد. پس، فرهنگ، تجلی قوم خاص است...
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهانبینی و ایدیولوژی
Telegram
.
⭕️ خودآگاهی اجتماعی در نسبت با حکمت انسانی
″... در #یونان و #هند، غیر از #فلسفه، غیر از #دین، غیر از تکنیک و #هنر کلمهای وجود دارد به نام «ویدیا».
ویدیا از « دیدن» است، از ریشهی «بینش» و «بینایی»، که آریایی است. ویدیا علم فلسفه یا علم تکنیکی نیست، یک علم بینایی است. در ترجمه و توضیح «ویدیا» میگویند: نوعی #خودآگاهی و بینایی ماورایی است که راه را مییابد.
ویدیا #قانون کشف نمیکند، ماشین نمیسازد، #شعر نمیسراید، نقاشی نمیکند، بلکه راه مییابد. بیگانه با فلسفه و تکنیک و شعر و هنر، ذهنی بدوی است که راه مییابد درست مثل زنبور عسلی که از کندو دور افتاده است و با شامهٔ خاصی دوباره کندو را مییابد. #انسان نیز خودآگاهیِ خاصی دارد که چون زمانش کلافه شده و نسلاش آواره، و جامعه در بنبستی گرفتار آمده است، کسی یا کسانی، اقلیتی یا قشر و گروهی با آن شامۀ خاص راه را پیدا میکنند و نسلشان را از بنبست میرهانند، و چون نسلشان رهایی یافت، حرکت تازه، #ایمان تازه، شور تازه، انرژی تازه، به وجود میآید و بعد #تمدن و فرهنگی تازه خلق میشود.
کلمهی «ویدیا» در یونان - و همه جا، که فرصت شمردنشان نیست - نیز هست؛ #سقراط «سوفیا» میگوید؛ در زبان اسلامی - شاید - به #حکمت ترجمه شده است و به معنای #دانش، #بینش و #آگاهی است.
سقراط میگوید: آنکه «حکمت» دارد - «سوفیا» دارد - کسی است که از لغزش مصون است. #سوفیا عبارت است از رفتن و یافتن #حقیقت جهان و حقیقت زندگی و حقیقت انسان.
میبینید که «سوفیا» در سخن سقراط به معنای #فلسفه نیست، که خود، با این ستایش شگفت انگیزی که از حکمت و از سوفیا میکند، با فلاسفهی زمانش که سوفیستهایند مبارزه میکند، با شاعران و ملاها - مؤبدان - زمانهاش به مبارزه بر میخیزد. بنابراین «سوفیا» آگاهی دیگری است که سقراط همیشه در جست و جویش بوده است و #افلاطون و #ارسطو با به وجود آوردن #منطق - بنابر #تاریخ منطق - به بررسی مسائل گوناگون ذهنی پرداختند تا از این طریق راهی به «سوفیا» بگشایند و سخن سقراط را دریابند.
#فيثاغورث در جواب کسانی که حكما را سوفیست مینامیدند، گفت: به ما سوفیست نگویید، نه من، نه افلاطون و نه ارسطو، هیچکدام، صاحب آن حکمت نیستیم، ما در جستجوی آن حکمتایم، دوستدار حکمتایم و «فیلوزوف» ایم، یعنی دوستدار و عاشق «سوفیا»، که اگر دارای سوفیا میبودیم باید به آن آگاهی رسیده بودیم.
بنابراین «فلسفه»، غیر از «سوفیا» است، که سوفيا حكمت است، نوعی بینایی است که در #عرفان و #ادبیات عرفانیِ ما و در خود #قرآن نیز هست...″
▫️بخش اول
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهانبینی و ایدئولوژی
″... در #یونان و #هند، غیر از #فلسفه، غیر از #دین، غیر از تکنیک و #هنر کلمهای وجود دارد به نام «ویدیا».
ویدیا از « دیدن» است، از ریشهی «بینش» و «بینایی»، که آریایی است. ویدیا علم فلسفه یا علم تکنیکی نیست، یک علم بینایی است. در ترجمه و توضیح «ویدیا» میگویند: نوعی #خودآگاهی و بینایی ماورایی است که راه را مییابد.
ویدیا #قانون کشف نمیکند، ماشین نمیسازد، #شعر نمیسراید، نقاشی نمیکند، بلکه راه مییابد. بیگانه با فلسفه و تکنیک و شعر و هنر، ذهنی بدوی است که راه مییابد درست مثل زنبور عسلی که از کندو دور افتاده است و با شامهٔ خاصی دوباره کندو را مییابد. #انسان نیز خودآگاهیِ خاصی دارد که چون زمانش کلافه شده و نسلاش آواره، و جامعه در بنبستی گرفتار آمده است، کسی یا کسانی، اقلیتی یا قشر و گروهی با آن شامۀ خاص راه را پیدا میکنند و نسلشان را از بنبست میرهانند، و چون نسلشان رهایی یافت، حرکت تازه، #ایمان تازه، شور تازه، انرژی تازه، به وجود میآید و بعد #تمدن و فرهنگی تازه خلق میشود.
کلمهی «ویدیا» در یونان - و همه جا، که فرصت شمردنشان نیست - نیز هست؛ #سقراط «سوفیا» میگوید؛ در زبان اسلامی - شاید - به #حکمت ترجمه شده است و به معنای #دانش، #بینش و #آگاهی است.
سقراط میگوید: آنکه «حکمت» دارد - «سوفیا» دارد - کسی است که از لغزش مصون است. #سوفیا عبارت است از رفتن و یافتن #حقیقت جهان و حقیقت زندگی و حقیقت انسان.
میبینید که «سوفیا» در سخن سقراط به معنای #فلسفه نیست، که خود، با این ستایش شگفت انگیزی که از حکمت و از سوفیا میکند، با فلاسفهی زمانش که سوفیستهایند مبارزه میکند، با شاعران و ملاها - مؤبدان - زمانهاش به مبارزه بر میخیزد. بنابراین «سوفیا» آگاهی دیگری است که سقراط همیشه در جست و جویش بوده است و #افلاطون و #ارسطو با به وجود آوردن #منطق - بنابر #تاریخ منطق - به بررسی مسائل گوناگون ذهنی پرداختند تا از این طریق راهی به «سوفیا» بگشایند و سخن سقراط را دریابند.
#فيثاغورث در جواب کسانی که حكما را سوفیست مینامیدند، گفت: به ما سوفیست نگویید، نه من، نه افلاطون و نه ارسطو، هیچکدام، صاحب آن حکمت نیستیم، ما در جستجوی آن حکمتایم، دوستدار حکمتایم و «فیلوزوف» ایم، یعنی دوستدار و عاشق «سوفیا»، که اگر دارای سوفیا میبودیم باید به آن آگاهی رسیده بودیم.
بنابراین «فلسفه»، غیر از «سوفیا» است، که سوفيا حكمت است، نوعی بینایی است که در #عرفان و #ادبیات عرفانیِ ما و در خود #قرآن نیز هست...″
▫️بخش اول
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهانبینی و ایدئولوژی
Telegram
.
⭕️ خودآگاهی اجتماعی در نسبت با حکمت انسانی
″... #تاریخ را ببینید، که تمدنها و فرهنگها را #ابراهيم و #موسی، #زرتشت و #بودا و #کنفوسیوس و #لائوتسو و #محمد(ص) ساختهاند؛ اینها، نه فیلسوفاند و نه هنرمند و نه تکنیسین و عالم، اینها جامعهای تازه و حرکت تازه میآفرینند، و بعد، فیلسوف و عالم و تکنیسین و جامعهشناس و طبيب و هنرمند... در متن این جامعه و حرکت، میرویند.
اینها کسانی هستند که هم اکنون در قرن بیستم نیز دارند تمدن و فرهنگی تازه میسازند و یا خواهند ساخت. #تمدن و #فرهنگ غربی، شکلی تازه پیدا کرده است، و ملتهایی که این خودآگاهی را ندارند، این تمدن و فرهنگ را به سرزمینشان میبرند و خود را شبیه اینها میکنند...
#حکمت نهتنها #علم و #فلسفه و تکنیک نیست، بلکه #تاریخ نشان داده است و اکنون نیز نشان میدهد که دارندگان آن حكمت و بینش ماوراء فلسفی، علمی و تکنیکی، کسانی نبودند که #فیلسوف یا #عارف و یا تکنیسین باشند، بلکه همیشه از میان توده #مردم برخاستهاند، نه از میان علماء و نوابغ و حکما و دانشمندان..!
میبینیم که فرهنگها و تمدنها را پیغمبرانی ساختهاند که اغلب چوپاناند! ، و اکنون نیز کسانی که فکر و حرکت تازه میآفرینند، از توده و از میان طبقه سوم بر میخیزند، نه از تحصیل کردههای اروپایی و آمریکایی، دانشمندان و دکترها و مهندسینی که در
#هاروارد، #سوربن و... تحصیل کردهاند، و نه از کسانی که در حوزههای قدیم #فقیه و #مجتهد و فیلسوف شدهاند و اصول و تفسیر یاد گرفتهاند؛ (بلکه) یکباره از مغز و جان حیات توده و حرکت #روح یک جامعه، چهرهای میجوشد که صاحب آن #خودآگاهی است.
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ...
چه زیباست این آیه! که آنکه به #رهبری برانگیخته میشود از میان توده است و اُمی است که اُمی به معنی بیسواد هست، اما بیسواد [بدون بینش و بصیرت] نیست! ، یعنی اُمیِ بیسواد است، اما کلمهی امی به معنای «آدم» بیسواد نیست.
«اُمی» از «امت» است و «امت» از ریشه «اُم» است به معنی راه، یعنی متن جامعه، برخلاف قشرها و زبدهها و تحصیل کردهها و دانشمندان و علما و شعرا و روحانیون و امثال اینها، که اینان زبدههای جامعه و نگهبان سنتهای کهنه هستند، چراکه وضع اجتماعیشان به وجود آمده و منافع طبقاتی یا ذهنشان اصولاً در آن #سنت ها متحجر شده است و نمیتوانند «حرکت» تازه ایجاد کنند.
#پیامبر از میان توده بر میخیزد، تودهای که ساختهی هیچ فلسفهای، هیچ تکنیکی، هیچ علمی و هیچ #فرهنگ و تمدنی نیست، اُمی است، یعنی وابسته به توده است.
بعضی از مفسرین «امی» را بیسواد معنی کردهاند، در حالی که بیسواد بودن نمیتواند صفتی باشد که بدان تکیه شود و فضیلتی به حساب بیاید، و این بدان معنی نیست که پیامبر با سواد بوده است - نه، بیسواد بوده است - و نه اینکه «اُمی» یعنی بیسواد؛ این دو تا، یکی نیست. امی است، چون از میان توده برخاسته است، نه اینکه «امی» به معنای بیسواد باشد.
«امی» یعنی از میان توده نه از طبقات برگزیده - اشراف، علماء، فضلا، ملایان، تحصیلکردهها و... و از میان آنها که حرکت تازه ایجاد میکنند، فرستادهای برگزیدیم تا به #مردم #فلسفه، تکنیک، #هنر بیاموزد !؟
نـه ، #کتاب و #حکمت بیاموزد...
بنابراین، حکمت عبارت از آموزش خاصی است که اُمی به جامعه میدهد تا جامعهای تازه بسازد، و جامعهی تازه، #فرهنگ تازه میآفریند ...″
▫️بخش دوم
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهانبینی و ایدئولوژی
″... #تاریخ را ببینید، که تمدنها و فرهنگها را #ابراهيم و #موسی، #زرتشت و #بودا و #کنفوسیوس و #لائوتسو و #محمد(ص) ساختهاند؛ اینها، نه فیلسوفاند و نه هنرمند و نه تکنیسین و عالم، اینها جامعهای تازه و حرکت تازه میآفرینند، و بعد، فیلسوف و عالم و تکنیسین و جامعهشناس و طبيب و هنرمند... در متن این جامعه و حرکت، میرویند.
اینها کسانی هستند که هم اکنون در قرن بیستم نیز دارند تمدن و فرهنگی تازه میسازند و یا خواهند ساخت. #تمدن و #فرهنگ غربی، شکلی تازه پیدا کرده است، و ملتهایی که این خودآگاهی را ندارند، این تمدن و فرهنگ را به سرزمینشان میبرند و خود را شبیه اینها میکنند...
#حکمت نهتنها #علم و #فلسفه و تکنیک نیست، بلکه #تاریخ نشان داده است و اکنون نیز نشان میدهد که دارندگان آن حكمت و بینش ماوراء فلسفی، علمی و تکنیکی، کسانی نبودند که #فیلسوف یا #عارف و یا تکنیسین باشند، بلکه همیشه از میان توده #مردم برخاستهاند، نه از میان علماء و نوابغ و حکما و دانشمندان..!
میبینیم که فرهنگها و تمدنها را پیغمبرانی ساختهاند که اغلب چوپاناند! ، و اکنون نیز کسانی که فکر و حرکت تازه میآفرینند، از توده و از میان طبقه سوم بر میخیزند، نه از تحصیل کردههای اروپایی و آمریکایی، دانشمندان و دکترها و مهندسینی که در
#هاروارد، #سوربن و... تحصیل کردهاند، و نه از کسانی که در حوزههای قدیم #فقیه و #مجتهد و فیلسوف شدهاند و اصول و تفسیر یاد گرفتهاند؛ (بلکه) یکباره از مغز و جان حیات توده و حرکت #روح یک جامعه، چهرهای میجوشد که صاحب آن #خودآگاهی است.
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ...
چه زیباست این آیه! که آنکه به #رهبری برانگیخته میشود از میان توده است و اُمی است که اُمی به معنی بیسواد هست، اما بیسواد [بدون بینش و بصیرت] نیست! ، یعنی اُمیِ بیسواد است، اما کلمهی امی به معنای «آدم» بیسواد نیست.
«اُمی» از «امت» است و «امت» از ریشه «اُم» است به معنی راه، یعنی متن جامعه، برخلاف قشرها و زبدهها و تحصیل کردهها و دانشمندان و علما و شعرا و روحانیون و امثال اینها، که اینان زبدههای جامعه و نگهبان سنتهای کهنه هستند، چراکه وضع اجتماعیشان به وجود آمده و منافع طبقاتی یا ذهنشان اصولاً در آن #سنت ها متحجر شده است و نمیتوانند «حرکت» تازه ایجاد کنند.
#پیامبر از میان توده بر میخیزد، تودهای که ساختهی هیچ فلسفهای، هیچ تکنیکی، هیچ علمی و هیچ #فرهنگ و تمدنی نیست، اُمی است، یعنی وابسته به توده است.
بعضی از مفسرین «امی» را بیسواد معنی کردهاند، در حالی که بیسواد بودن نمیتواند صفتی باشد که بدان تکیه شود و فضیلتی به حساب بیاید، و این بدان معنی نیست که پیامبر با سواد بوده است - نه، بیسواد بوده است - و نه اینکه «اُمی» یعنی بیسواد؛ این دو تا، یکی نیست. امی است، چون از میان توده برخاسته است، نه اینکه «امی» به معنای بیسواد باشد.
«امی» یعنی از میان توده نه از طبقات برگزیده - اشراف، علماء، فضلا، ملایان، تحصیلکردهها و... و از میان آنها که حرکت تازه ایجاد میکنند، فرستادهای برگزیدیم تا به #مردم #فلسفه، تکنیک، #هنر بیاموزد !؟
نـه ، #کتاب و #حکمت بیاموزد...
بنابراین، حکمت عبارت از آموزش خاصی است که اُمی به جامعه میدهد تا جامعهای تازه بسازد، و جامعهی تازه، #فرهنگ تازه میآفریند ...″
▫️بخش دوم
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهانبینی و ایدئولوژی
Telegram
.
Forwarded from محمدرضا حکیمی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
| زن چگونه ابزار سرکوب میشود؟ |
🎙 دکتر #علی_شریعتی:
🔹 زن در جوامع #سرمایه_داری به عنوان کالایی اقتصادی است که به میزان جاذبه جنسیاش خرید و فروش میشود.
🔸#سرمایه_داری زن را به این شکل در آورد تا دو کار از او بکشد:
➖ یک. جامعه در هنگام فراغت (با مشغول شدن به این جاذبه جنسی) به سرنوشت اجتماعی و #استثمار شدنش فکر نکند و نیاندیشد که «از طرف کی و برای چی این همه رنج میبریم؟!»؛ و نگذارد #کارگر و کارمند و روشنفکر در لحظات فراغت، به اندیشههای ضدطبقاتی و ضدسرمایهداری بپردازند.
#هنر نیز در این راه و بر اساس سفارش سرمایهداری، سکسوالیته را محور قالبها و آثار هنری قرار داد.
➖ دو. زن را در آگهیها و تبلیغات مینشاند تا ارزشهای تازهای بیافریند و نظرها را به مصارف بیشتر و تازهتر جلب کند. و از طرف دیگر احساسهای بزرگ و معنوی که منافع سرمایهداری را به خطر میاندازد از بین ببرد.
🔺چنین بود که زن به شکل ابزاری برای هدفهای #اقتصادی و #اجتماعی و نابود کردن ارزشهای متعالی و تغییر تیپ جوامع «اخلاقی» به جامعه «مصرفی و پوچ» درآمد.
📚فاطمه فاطمه است؛ دکتر علی شریعتی: ص۱۰۵و۱۰۶
🆔 @mohamadrezahakimi
🎙 دکتر #علی_شریعتی:
🔹 زن در جوامع #سرمایه_داری به عنوان کالایی اقتصادی است که به میزان جاذبه جنسیاش خرید و فروش میشود.
🔸#سرمایه_داری زن را به این شکل در آورد تا دو کار از او بکشد:
➖ یک. جامعه در هنگام فراغت (با مشغول شدن به این جاذبه جنسی) به سرنوشت اجتماعی و #استثمار شدنش فکر نکند و نیاندیشد که «از طرف کی و برای چی این همه رنج میبریم؟!»؛ و نگذارد #کارگر و کارمند و روشنفکر در لحظات فراغت، به اندیشههای ضدطبقاتی و ضدسرمایهداری بپردازند.
#هنر نیز در این راه و بر اساس سفارش سرمایهداری، سکسوالیته را محور قالبها و آثار هنری قرار داد.
➖ دو. زن را در آگهیها و تبلیغات مینشاند تا ارزشهای تازهای بیافریند و نظرها را به مصارف بیشتر و تازهتر جلب کند. و از طرف دیگر احساسهای بزرگ و معنوی که منافع سرمایهداری را به خطر میاندازد از بین ببرد.
🔺چنین بود که زن به شکل ابزاری برای هدفهای #اقتصادی و #اجتماعی و نابود کردن ارزشهای متعالی و تغییر تیپ جوامع «اخلاقی» به جامعه «مصرفی و پوچ» درآمد.
📚فاطمه فاطمه است؛ دکتر علی شریعتی: ص۱۰۵و۱۰۶
🆔 @mohamadrezahakimi
🟠 پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی!
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
Telegram
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰 دوجمله کلیدی نولان درمصاحبه باMSNBC دربرنامهای با عنوان«از پوتین تا "اوپنهایمر" با کریستوفر نولان»
۱. تهدید جنگ هستهای هرگز به اندازه زمان حاضر نبوده است.
۲. برخی از دانشمندان من را مطمئن کردهاند که درحوزه هوش مصنوعی ما اکنون در «لحظه اوپنهایمر» قرار داریم.
🔹 مسأله «وحشت هستهای» و وحشت از سوء استفاده «بلوک اتوکراسی» از #قدرت #هوش_مصنوعی جهت رقم زدن یک #جنگ_جهانی، محوری است که با قدرت در رسانه، اندیشکدهها و گفتمان سیاسیون غربی پیگیری میشود.
🔹 یکی از تفاوتهای #جنگ سرد جدید با جنگ سرد قرن بیستم، نقش محوری #هنر_و_رسانه در آن است.
✅ @Shariati_Group
۱. تهدید جنگ هستهای هرگز به اندازه زمان حاضر نبوده است.
۲. برخی از دانشمندان من را مطمئن کردهاند که درحوزه هوش مصنوعی ما اکنون در «لحظه اوپنهایمر» قرار داریم.
🔹 مسأله «وحشت هستهای» و وحشت از سوء استفاده «بلوک اتوکراسی» از #قدرت #هوش_مصنوعی جهت رقم زدن یک #جنگ_جهانی، محوری است که با قدرت در رسانه، اندیشکدهها و گفتمان سیاسیون غربی پیگیری میشود.
🔹 یکی از تفاوتهای #جنگ سرد جدید با جنگ سرد قرن بیستم، نقش محوری #هنر_و_رسانه در آن است.
✅ @Shariati_Group
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مذهب، مسئولیت، آزادی
عمده بحثهای تحلیلی و کارشناسی از پس سالها، #شریعتی را به عنوان یک جامعهشناس، سخنران، مصلح اجتماعی و... معرفی میکنند و او را زیر عناوینی اینچنین مورد ارزیابی قرار میدهند. واضح است هیچکدام این عناوین، به راستی گویای حس الهامبخشی که «دکتر» #علی_شریعتی در سالهای آخر دههی ۴۰ و ابتدای دههی ۵۰ برای جامعهی جوان #ایران داشت، نیستند. شریعتی انگار برای نسل قبل از ما که سالهای #انقلاب و #جنگ را دیدند و حتی نسل نوجوی مذهبی پس از انقلاب، تصویری از جمع میان گرایش به #مذهب با اشتیاق برای #ادبیات، #هنر و #زندگی بود و به این تصویر شمایلی تازه و جذاب بخشیده بود. گویا حالا بعد از چند دهه کاملترین تصویر از شریعتی برای امروز همین جذابیت و زیبایی در بیان و جستوجوگری بیمهابا و رستگاری در این جستوجوست.
🎙صوتی که در این ویدئو میشنوید، بخشی است از مجموعه سخنرانی «پدر، مادر، ما متهمیم» که شهید علی شریعتی در آبان ۱۳۵۰ در #حسینیه_ارشاد ایراد نموده است.
✅ @Shariati_Group
عمده بحثهای تحلیلی و کارشناسی از پس سالها، #شریعتی را به عنوان یک جامعهشناس، سخنران، مصلح اجتماعی و... معرفی میکنند و او را زیر عناوینی اینچنین مورد ارزیابی قرار میدهند. واضح است هیچکدام این عناوین، به راستی گویای حس الهامبخشی که «دکتر» #علی_شریعتی در سالهای آخر دههی ۴۰ و ابتدای دههی ۵۰ برای جامعهی جوان #ایران داشت، نیستند. شریعتی انگار برای نسل قبل از ما که سالهای #انقلاب و #جنگ را دیدند و حتی نسل نوجوی مذهبی پس از انقلاب، تصویری از جمع میان گرایش به #مذهب با اشتیاق برای #ادبیات، #هنر و #زندگی بود و به این تصویر شمایلی تازه و جذاب بخشیده بود. گویا حالا بعد از چند دهه کاملترین تصویر از شریعتی برای امروز همین جذابیت و زیبایی در بیان و جستوجوگری بیمهابا و رستگاری در این جستوجوست.
🎙صوتی که در این ویدئو میشنوید، بخشی است از مجموعه سخنرانی «پدر، مادر، ما متهمیم» که شهید علی شریعتی در آبان ۱۳۵۰ در #حسینیه_ارشاد ایراد نموده است.
✅ @Shariati_Group
🔹۲۰فروردین، سیویکمین سالروز شهادت «سید شهیدان اهل قلم»، سید #مرتضی_آوینی است. آوینی بهعنوان روشنفکری در جستجوی شدن، که تحت تأثیر پدیدهی شگرف #انقلاب_اسلامی به زعامت آیت... #خمینی قرار گرفت، در قامت یک هنرمند متعهد، انقلابی، رسالت شناس و مسئولیت پذیر با نگرانی از رواج #فرهنگ و #هنر غربی در جامعهی #ایران، همواره در برابر جریانها و طیفهای منفعل و عاجز از درک هنر اصیل اسلامی، قد علم میکرد و آنان را از گرفتار آمدن در دامهای فریبنده هنر شیطانی غرب بر حذر میداشت. شهید آوینی یکی از سالکان و رهروان طریق مکتب #انقلاب بود که با زبان، نگاه و #قلم هنرمندانه و سبکهای بدیع و نوآورانهاش، وقایع دفاع مقدس را ماندگار کرد و نابرابری #جنگ ما را به دنیا نشان داد، جنگی که همچنان استمرار داشته و فراتر از عرصههای سخت و نیمه سخت، امروز در حوزه #جنگ_ترکیبی و شناختی ادامه دارد...
🔹آوینی دوران جوانی خود را در قابی چنین تصویر کرده است: ″... تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام. به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام. موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارهٔ چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام. من هم سالها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام، ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و #کتاب «انسان تک ساحتی» هربرت #مارکوزه را ـ بیآنکه آن زمان خوانده باشماش ـ طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتابهایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهمد… اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شدهام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل #فلسفه حاصل نمیآید. باید در جستوجوی #حقیقت بود و این متاعی است که هرکس بهراستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت، و حالا از یک راه طی شده با شما حرف میزنم...″
🔹آوینی در کتاب آینه جادو اندیشههای ملی و دینی خود را چنین توصیف میکند: ″... من به شدّت وطندوست هستم، سرم را برای #ایران میدهم. #شاهنامه نه تنها منافاتی با #دین ندارد بلکه حکمت معنویست و چه بسا از این لحاظ کمنظیر است. ریشه حکمت معنوی شاهنامه، همان تفکر عرفانی ماست؛ یعنی در تفکری که من خود را به آن منتسب میدانم، #اسلام نسبتی با ملیت دارد. این چیزی که میگویم #ناسیونالیسم نیست، حقیقت ملیت است، وگرنه ملیگرایی به مفهوم ناسیونالیسم با اسلام جمع نمیشود. اصطلاح ″ملیگرایی″ که معادل ″ناسیونالیسم″ است خودش یک شریعت است و با هیچ دین دیگری جمع نمیشود.
🔹او روشن ضمیرانه اذعان دارد که معتقد به تعارض ملیت با دین نیستم؛ تقربی که ما به دین پیدا کردهایم، به این هویت ملی وابسته است و اگر این هویت ایرانی و ملی نبود، این نوع تقرب به دین پیدا نمیشد. نسبتی که ما ایرانیها با دین اسلام برقرار کردیم، بهتر از نسبتی بود که اعراب برقرار کردند. دین را باید مجرد از فرهنگهای محلی بررسی کرد. دین معرفتیست نسبت به عالم آفرینش، و این هیچ منافاتی با فرهنگ قومی و ملی ندارد؛ مشروط بر آن که فرهنگ ملی گرفتار بتپرستی نشده باشد. یکی از دلایل اصلی رشد و گسترش اسلام در ایران، قومیت ایرانیست. سابقه میترائیسم در ایران به این امر کمک کرده، چرا که مقارنههایی بین میترائیسم و تفکر شیعی وجود دارد. این تفکر در ما ریشهدار است. دین در واقع پایگاه شکوفایی هویت ملیست.″
🔹در کلیپ ضمیمه، گوشههای از دیدگاه اندیشمندانه و عارفانهی این شهید اهل قلم را درباره «مرگ» برگرفته از مستند «آقا مرتضی» را مشاهده خواهیم کرد.
یادش گرامی و اندیشهاش جاودان بــاد
✅ @Shariati_Group
🔹آوینی دوران جوانی خود را در قابی چنین تصویر کرده است: ″... تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام. به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام. موسیقی کلاسیک گوش دادهام، ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارهٔ چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام. من هم سالها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام، ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و #کتاب «انسان تک ساحتی» هربرت #مارکوزه را ـ بیآنکه آن زمان خوانده باشماش ـ طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتابهایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهمد… اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شدهام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل #فلسفه حاصل نمیآید. باید در جستوجوی #حقیقت بود و این متاعی است که هرکس بهراستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت، و حالا از یک راه طی شده با شما حرف میزنم...″
🔹آوینی در کتاب آینه جادو اندیشههای ملی و دینی خود را چنین توصیف میکند: ″... من به شدّت وطندوست هستم، سرم را برای #ایران میدهم. #شاهنامه نه تنها منافاتی با #دین ندارد بلکه حکمت معنویست و چه بسا از این لحاظ کمنظیر است. ریشه حکمت معنوی شاهنامه، همان تفکر عرفانی ماست؛ یعنی در تفکری که من خود را به آن منتسب میدانم، #اسلام نسبتی با ملیت دارد. این چیزی که میگویم #ناسیونالیسم نیست، حقیقت ملیت است، وگرنه ملیگرایی به مفهوم ناسیونالیسم با اسلام جمع نمیشود. اصطلاح ″ملیگرایی″ که معادل ″ناسیونالیسم″ است خودش یک شریعت است و با هیچ دین دیگری جمع نمیشود.
🔹او روشن ضمیرانه اذعان دارد که معتقد به تعارض ملیت با دین نیستم؛ تقربی که ما به دین پیدا کردهایم، به این هویت ملی وابسته است و اگر این هویت ایرانی و ملی نبود، این نوع تقرب به دین پیدا نمیشد. نسبتی که ما ایرانیها با دین اسلام برقرار کردیم، بهتر از نسبتی بود که اعراب برقرار کردند. دین را باید مجرد از فرهنگهای محلی بررسی کرد. دین معرفتیست نسبت به عالم آفرینش، و این هیچ منافاتی با فرهنگ قومی و ملی ندارد؛ مشروط بر آن که فرهنگ ملی گرفتار بتپرستی نشده باشد. یکی از دلایل اصلی رشد و گسترش اسلام در ایران، قومیت ایرانیست. سابقه میترائیسم در ایران به این امر کمک کرده، چرا که مقارنههایی بین میترائیسم و تفکر شیعی وجود دارد. این تفکر در ما ریشهدار است. دین در واقع پایگاه شکوفایی هویت ملیست.″
🔹در کلیپ ضمیمه، گوشههای از دیدگاه اندیشمندانه و عارفانهی این شهید اهل قلم را درباره «مرگ» برگرفته از مستند «آقا مرتضی» را مشاهده خواهیم کرد.
یادش گرامی و اندیشهاش جاودان بــاد
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
💢 روز ملی خلیج فارس گرامی باد
🔅دهم اردیبهشت در #تاریخ ایران روز مهمی است. روزی که یادآور ازخودگذشتگیهای ملت سرافراز #ایران و فرار اشغالگران متجاوز پرتغالی بعد از ۱۱۷ سال تسلط جابرانه بر سواحل جنوبی کشور (۲۱ آوریل ۱۶۲۲ میلادی) است. #شاه_عباس صفوی در این روز در سال ۱۶۲۱ میلادی توانست #هرمز را از چنگ پرتغالیها درآورد.
🔅روز ملی #خلیج_فارس امتداد هویت تاریخی و تمدن دیرپای ایران زمین است، تمدنی که بر شالوده مستحکم #فرهنگ و #هنر بنیان نهاده شده تا خلیج نیلگون همیشه فارس آن غیر قابل انکارترین سند هویتی در جهان باشد. کرانههای این مرز نیلگون از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب متأثر از فرهنگ عمیق و اصیل برخاسته از این خطه است، اشتراکات فرهنگی بسیار در تجارت و داد و ستد تا عرصههای متنوع هنر از معماری تا موسیقی و حوزه گردشگری و خوراک و پوشاک شواهدی بر این واقعیت هستند. در این میان وجه برجسته و ارزشمند تنگه #هرمز و خلیج فارس، زیست فرهنگی و هنرمندانه مردمان این دیار است که با قدرت راهبردی و اندیشهی مرزداری ایشان عجین شده تا جلوههای دیرپای تمدنی را باشکوهتر و نمودهای تازه آن را غنیتر به نمایش گذاشته و به جهانیان عرضه کنند.
🔅روز ملی خلیج فارس روز افتخار، اقتدار، شادابی و میمنت ایرانیان است؛ گزارهها و رخدادهایی که همدلی و هم افزایی مردمی را پویاتر و فرهنگ عمومی را بالندهتر میکند. شورای عالی #انقلاب فرهنگی نیز در سالهای اخیر بر پایۀ همین تاریخچه، دهم اردیبهشت را به درستی بهعنوان روز ملی خلیج فارس نامگذاری کرده است.
✅ @Shariati_Group
.
🔅دهم اردیبهشت در #تاریخ ایران روز مهمی است. روزی که یادآور ازخودگذشتگیهای ملت سرافراز #ایران و فرار اشغالگران متجاوز پرتغالی بعد از ۱۱۷ سال تسلط جابرانه بر سواحل جنوبی کشور (۲۱ آوریل ۱۶۲۲ میلادی) است. #شاه_عباس صفوی در این روز در سال ۱۶۲۱ میلادی توانست #هرمز را از چنگ پرتغالیها درآورد.
🔅روز ملی #خلیج_فارس امتداد هویت تاریخی و تمدن دیرپای ایران زمین است، تمدنی که بر شالوده مستحکم #فرهنگ و #هنر بنیان نهاده شده تا خلیج نیلگون همیشه فارس آن غیر قابل انکارترین سند هویتی در جهان باشد. کرانههای این مرز نیلگون از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب متأثر از فرهنگ عمیق و اصیل برخاسته از این خطه است، اشتراکات فرهنگی بسیار در تجارت و داد و ستد تا عرصههای متنوع هنر از معماری تا موسیقی و حوزه گردشگری و خوراک و پوشاک شواهدی بر این واقعیت هستند. در این میان وجه برجسته و ارزشمند تنگه #هرمز و خلیج فارس، زیست فرهنگی و هنرمندانه مردمان این دیار است که با قدرت راهبردی و اندیشهی مرزداری ایشان عجین شده تا جلوههای دیرپای تمدنی را باشکوهتر و نمودهای تازه آن را غنیتر به نمایش گذاشته و به جهانیان عرضه کنند.
🔅روز ملی خلیج فارس روز افتخار، اقتدار، شادابی و میمنت ایرانیان است؛ گزارهها و رخدادهایی که همدلی و هم افزایی مردمی را پویاتر و فرهنگ عمومی را بالندهتر میکند. شورای عالی #انقلاب فرهنگی نیز در سالهای اخیر بر پایۀ همین تاریخچه، دهم اردیبهشت را به درستی بهعنوان روز ملی خلیج فارس نامگذاری کرده است.
✅ @Shariati_Group
.
🔅″... به روشنی محسوس است که #اسلام دارد تولدی دوباره مییابد. عوامل این #بعثت اسلامیِ وجدانها که عمق و دامنهی بسیاری گرفته است متعدد است و اینجا جای طرح و تفسیرش نیست، اما، فکر میکنم موثرترین عامل، به بنبست رسیدن روشنفکران این عصر است و شکست #علم و ناتوانی ایدئولوژیها و به ویژه، آشکار شدن نارساییها و کژیهای #سوسیالیسم و مارکسیستی و سوسیال دموکراسی غربی است که امیدهای بزرگی در میان همهی #انسان دوستان و #عدالت خواهان و جویندگان راه نجات نهایی #مردم برانگیخته بود و در نهایت به استالینیسم و مائوئیسم منجر شده یا رژیمهایی چون رژیم اشمیت و گی موله و کالاهان!
🔅و علم هم که به جای آنکه جانشین شایستهتری برای #مذهب شود، که ادعا میکرد، سر از بمب اتم درآورد و غلام #سرمایهداری و زور و در نتیجه، از انسان جدید، بدبختی غنی و وحشیای متمدن ساخت و #آزادی و #دموکراسی هم میدان بازی شد برای ترکتازی بیمهار #پول و #شهوت و غارت آزاد مردم و لجن مال کردن همهی ارزشهای انسانی...
🔅تمامیِ این تجربههای تلخ زمینه را برای «طلوع دوبارهی #ایمان» مساعد کرده است و انسان که هیچگاه نمیتواند دغدغهی «حقیقتیابی، حقطلبی و آرزوی فلاح» را در وجدان خویش بمیراند، در کوچههای علم، #ایدئولوژی، دموکراسی، آزادی فردی (#لیبرالیسم)، اصالت انسان (#اومانیسم بی #خدا)، سوسیالیسم دولتی، #کمونیسم مادی (#مارکسیسم)، اصالت #اقتصاد (#اکونومیسم) و مصرفپرستی و #رفاه، به عنوان هدف انسان و فلسفهی زندگی در #فرهنگ و نظام بورژوایی و بالاخره تکیه مطلق و صرف بر «تکنولوژی و پیشرفت» یعنی #تمدن و #آرمان نظامهای معاصر… به بنبست رسید و با آن همه امید ایمان و شور اشتیاقی که در انتخاب این رهگذرهای خوش آغاز بدانجام داشت، و هر کدام را به امید حقیقت و کمال و نجات، با پشت کردن به #خدا و از دست نهادن ایمان پیش گرفت و با #عشق و شتاب و فداکاری بسیار پیمود، سرش به سختی به دیوار مقابل خورد و یا از برهوت پریشانی و پوچی و ضلالت مطلق سر درآورد و #سوسیالیسم او را به #استبداد چند بعدی و دموکراسی به حاکمیت سرمایه و آزادی به بردگی پول و شهوت و حتی علم او را به انسلاخ از همهی کرامتهای انسانی و ارزشهای متعالی وجودی و سلطهی غولآسای #تکنولوژی بیرحم و قتال افکند...
🔅و طبیعی است که اندیشهای بیدار و روحهای آزاد و وجدانهای سلیم و طاهر که هنوز مسخ نشدهاند و انگیزههای اصیل #فطرت آدمی را در عمق وجود نوعی خویش نگاه داشتهاند و آتش قدسی #حق و #حقیقت و #کمال و #فلاح در کانون دلشان خاموش و خاکستر نشده است، به خدا بازگردند و قندیل مقدسی را که در آن زینت عشق میسوزد و از منشور بلورینش خدا میتابد و هستی را و این شبستان #طبیعت را و اعماق پر گوهر فطرت و درون انسان را گرمی و روشنایی عشق و #آگاهی و #خودآگاهی میدهد و به همه چیز معنی میبخشد، دوباره در اندیشه و #روح و زندگی خویش بر افروزند و در تلاش آن باشند که این مشکلات حقیقت را بر سقف شبستان این عصر بیاویزند و این مصباح هدایت را فرا راه این نسل دارند و آینده را از پوچی و تباهی انسان و تمدن و فرهنگ و زندگی و علم و #هنر و کار انسان نجات دهند ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
آخرین نامه به پدر استاد #محمدتقی_شریعتی
🔅و علم هم که به جای آنکه جانشین شایستهتری برای #مذهب شود، که ادعا میکرد، سر از بمب اتم درآورد و غلام #سرمایهداری و زور و در نتیجه، از انسان جدید، بدبختی غنی و وحشیای متمدن ساخت و #آزادی و #دموکراسی هم میدان بازی شد برای ترکتازی بیمهار #پول و #شهوت و غارت آزاد مردم و لجن مال کردن همهی ارزشهای انسانی...
🔅تمامیِ این تجربههای تلخ زمینه را برای «طلوع دوبارهی #ایمان» مساعد کرده است و انسان که هیچگاه نمیتواند دغدغهی «حقیقتیابی، حقطلبی و آرزوی فلاح» را در وجدان خویش بمیراند، در کوچههای علم، #ایدئولوژی، دموکراسی، آزادی فردی (#لیبرالیسم)، اصالت انسان (#اومانیسم بی #خدا)، سوسیالیسم دولتی، #کمونیسم مادی (#مارکسیسم)، اصالت #اقتصاد (#اکونومیسم) و مصرفپرستی و #رفاه، به عنوان هدف انسان و فلسفهی زندگی در #فرهنگ و نظام بورژوایی و بالاخره تکیه مطلق و صرف بر «تکنولوژی و پیشرفت» یعنی #تمدن و #آرمان نظامهای معاصر… به بنبست رسید و با آن همه امید ایمان و شور اشتیاقی که در انتخاب این رهگذرهای خوش آغاز بدانجام داشت، و هر کدام را به امید حقیقت و کمال و نجات، با پشت کردن به #خدا و از دست نهادن ایمان پیش گرفت و با #عشق و شتاب و فداکاری بسیار پیمود، سرش به سختی به دیوار مقابل خورد و یا از برهوت پریشانی و پوچی و ضلالت مطلق سر درآورد و #سوسیالیسم او را به #استبداد چند بعدی و دموکراسی به حاکمیت سرمایه و آزادی به بردگی پول و شهوت و حتی علم او را به انسلاخ از همهی کرامتهای انسانی و ارزشهای متعالی وجودی و سلطهی غولآسای #تکنولوژی بیرحم و قتال افکند...
🔅و طبیعی است که اندیشهای بیدار و روحهای آزاد و وجدانهای سلیم و طاهر که هنوز مسخ نشدهاند و انگیزههای اصیل #فطرت آدمی را در عمق وجود نوعی خویش نگاه داشتهاند و آتش قدسی #حق و #حقیقت و #کمال و #فلاح در کانون دلشان خاموش و خاکستر نشده است، به خدا بازگردند و قندیل مقدسی را که در آن زینت عشق میسوزد و از منشور بلورینش خدا میتابد و هستی را و این شبستان #طبیعت را و اعماق پر گوهر فطرت و درون انسان را گرمی و روشنایی عشق و #آگاهی و #خودآگاهی میدهد و به همه چیز معنی میبخشد، دوباره در اندیشه و #روح و زندگی خویش بر افروزند و در تلاش آن باشند که این مشکلات حقیقت را بر سقف شبستان این عصر بیاویزند و این مصباح هدایت را فرا راه این نسل دارند و آینده را از پوچی و تباهی انسان و تمدن و فرهنگ و زندگی و علم و #هنر و کار انسان نجات دهند ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
آخرین نامه به پدر استاد #محمدتقی_شریعتی