گروه شریعتی
572 subscribers
1.67K photos
555 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
🔷🔸«درس اول»
به‌مناسبت بازگشایی مدارس

🖋احسان شریعتی


🔸امروز اول مهرماه روز بازگشایی رسمی مدرسه‌هاست. یک روز ‌خاطره‌انگیز و حسرت‌آلود (حسرتِ دوری از اصل، «نوستالژیک»، آلگوس: درد + نوستوس: بازگشت) برای همه‌ی ما‌ که هر یک زمانی کودکی «دانش‌آموز» بوده‌ایم: «همه بزرگسالان اول کودک بوده‌اند؛ هرچند تعداد کمی از آنها این‌را به‌خاطر می‌آورند!» (سنت‌اگزوپری، شازده‌کوچولو)

🔹کودکی بهترین دوران زندگی است برای آموختنِ «چگونه زیستن» شایستهٔ نام آدمی. زیرا کودک براستی همان «دوستدار (جستجوگر) فرزانگی» است («فیلسوف» به‌معنای لفظی و حقیقی کلمه)، که همه چیز برایش عجیب است و با ذهن کنکاش‌گرش پیوسته پرسش‌های بنیادین درمی‌افکند. در همین دوران است که شخصیت اصلی انسان شکل می‌گیرد. و از همین‌رو بود که فیلسوفان بر این باور بودند که «یک آموزش خوب منشأ همه خوبی‌ها در جهان است... می توانیم انسان را به‌روشی کاملاً مکانیکی رام کنیم، شکل دهیم و آموزش دهیم. و یا واقعاً او را روشن سازیم. ما اسب‌ها، سگ‌ها را اهلی و دست‌آموز می سازیم و می‌توانیم انسان‌ها را به همین‌سبک آموزش دهیم...» (کانت، تأملاتی در آموزش ۱۸۰۳)

🔸مشکل ما اما همانی‌ست که زمانی روسو (در کتاب «امیل، درآموزش»، ۱۷۶۲) ‌نوشته بود: «جنونِ تعلیم -و-تربیتی علاّمه‌مآبانه‌ی ما همواره در این بوده است که به کودکان بیآموزانیم آن‌چه را خود بهتر یاد می‌گیرند و فراموش کنیم آنچه را که تنها ما می‌توانسته‌ایم به آنها بیآموزیم. آیا کاری احمقانه‌تر از زحمتی که می‌کشیم تا به آنها راه رفتن بیآموزیم، وجود دارد؟ مثل این‌ست که کسی را دیده باشیم که بر اثر غفلت پرستار خود، وقتی بزرگ شده نتوانسته باشد راه برود؟»
براستی چه چیز را معلم می‌تواند و می‌بایست بیآموزاند و چه چیز را دانش‌آموز به نیروی خود بهتر می‌آموزد؟ پاسخ روسو در آن رساله و در همین مثال اینست که از کلاس‌های دربسته خارج شوید و بگذارید کودک «خطر» کند، خود راه برود، صد بار زمین بخورد؛ وظیفه‌ی شما فقط آنست که در مواقع خطر او را همراهی و رهنمایی‌ کنید. خطر زخمی‌شدن بهای «آزادیِ» عمل و خرسندی و راه‌یابی خود اوست. باتکیه به نیروی خود اوست که شناخت و توان خودراهبری و «وجدان» در او شکل می‌گیرد.

🔹مسئولان آموزش-و-پرورش (و دست‌اندرکاران تدوین و نشر کتاب‌های درسی مدارس) ما اما به چه می‌اندیشند؟ چه می‌آموزانند؟ رسوایی (یا «بی‌سلیقگی») اخیر حذف تصویر دختران بروز ناخودآگاه و نشانه‌ی طرز فکری بود که تاکنون بر نظام آموزشی ما حاکم بوده است. اراده‌ی معطوف به امتناع تفکر، هراس از پرسش‌گری، و... پذیرش تسلیم و تبعیض.

🔸می‌بینیم که اشتباه ما در این نبود که «انقلاب کردیم»؛ امر البته بر ما مشتبه شده، پس برای رفع شُبهه باید به صدای بلند به این حقیقت اعتراف کرد که: «هنوز انقلاب نکرده ایم!» زیرا انقلاب (علمی یا اجتماعی، گسست معرفت‌شناختی یا تغییر کیفی ساختارها)، از آموزش-و-پرورش (و اندیشه‌ی رهنمای آن) شروع می‌شود؛ یعنی از آن‌هنگام که شعار انقلاب آموزشی این گردد که دانش‌آموز ما می‌بایست در مدرسه خطر و دلیری «خود اندیشیدن» را بیآموزد.


#آموزش_و_پرورش
#آزمون_و_خطا
#دانش_تجربی
#انقلاب_آموزشی
#حذف_دختران_از_کتاب_ریاضی
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati

🖇متن یادداشت در وبسایت

http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=48
⚫️ صل الله عليك يا رسول الله

#معرفت؛ اندوخته من است...
شوق؛ خنگ رهوار من است. خرد؛ بنیاد #مذهب من است. دوستی؛ اساس کار من است. یاد او مونس دل من است. اعتماد؛ گنجینه من است. غم؛ رفیق من است. #دانش؛ سلاح من است. شکیبایی؛ ردای من است. رضا؛ غنیمت من است. #فقر؛ فخر من است. پارسائی؛ پیشه من است. یقین؛ توان من است. راستی؛ شفیع من است. پرستش؛ سرمایه کفایت من است. کوشش؛ سرشت من است. #نماز؛ شادی من است.


@Shariati_Group
💢 ویژگی‌های "تفکر غیر تئولوژیک-غیرسکولار" در آرای دکتر بیژن عبدالکریمی!

▫️آیا تفکر #هایدگر به منظور غلبه بر #نیهیلیسم دوران #مدرن و نقد مبانی تمدن غرب،ی ما را به گذشته و نوعی تفکر ارتجاعی دعوت نمی‌کند؟
▫️آیا تفکر هایدگر برای غلبه بر نیهیلیسم دوران، ما را دوباره اسیر نوعی تفکر تئولوژیک نخواهد کرد، همان نحوه‌ی تفکری که بشر غربی طی دوران متمادی #قرون_وسطی آن را با ذره، ذرهِ وجودش تجربه کرده است؟

▫️اینجا دقیقاً همان چالشگاه اساسی است که تفکر هایدگر اهمیت خود را نمایان می‌سازد. مسأله این است که آیا ما صرفاً با دو امکان اساسی روبروییم؟ یکی #متافیزیک و سوبژکتیویسم غربی که در نهایت به مرگ #خدا و نیهیلیسم می‌انجامد و دیگری تفکر #تئولوژیک که ما را با دشواری‌ها و خطرات بسیار، همچون خطر جنگ‌های مذهبی، #استبداد دینی و انحصارگرایی مذهبی روبه‌رو می‌کند؟

▫️از نظر #بیژن_عبدالکریمی تفکر آینده هیچ‌یک از دو امکان مذکور نخواهد بود و همانگونه که پاره‌ای از قرائن نشان می‌دهد، بشر راه‌ دیگری را خواهد یافت که نه در استمرار تفکر #سکولا‌ر غربی است و نه تفکری از سنخ تفکرهای تئولوژیک مرسوم. ظهور تفکر خود هایدگر یکی از همین نشانه‌هاست. به بیان دیگر هایدگر، به اعتباری #معلم «تفکر آینده» است. وی افق و راه تازه‌ای را به ما می‌نمایاند. این راه و تفکر تازه را باید تفکری "غیرتئولوژیک‌ غیرسکولا‌ر" نامید.

▫️اما به راستی چگونه تفسیری معنوی و غیر نیهیلیستیک از جهان در عصر #تکنولوژی امکان‌پذیر است؟ این مهم‌ترین پرسش دوران ما است؛ به نظر عبدالکریمی بشر و #تفکر آینده، راه تازه‌ای، خارج از افق‌های تفکر سکولا‌ر و نیز تئولوژیک کنونی را به جان خواهد آزمود. فکر آینده‌ی بشری، تفکری غیرتئولوژیک و غیرسکولار است. بشری که هم نظام‌ها و تفکرات تئولوژیک و نتایج زیان‌بار آن را در طی قرون‌وسطی تجربه کرده است و هم عقل سکولار و نیهیلیسم پیامد آن را در جهان مدرن با جان آزموده است، شیوه‌ی تفکری را در ورای هر دو تجربه‌ی تاریخی خود جست‌وجو می‌کند. اندیشه‌ی متفکرینی چون #کی‌یرکگور و هایدگر نه تئولوژیک است و نه سکولار؛ به همین دلیل برخی با تفسیر معنوی از تفکر هایدگر مخالفند، چون فکر می‌کنند هرجا معنویتی هست باید نظام‌های تئولوژیک نیز حضور داشته باشد. کی‌یرکگور و هایدگر هر دو گام‌هایی بلند در جهت تخریب نظام‌ها و تفکرات تئولوژیک برداشتند، بی‌آنکه بکوشند ما را به تفکری سکولار و نیهیلیستی سوق دهند. از نظر عبدالکریمی، این «گشودگی به هستی» است که #دین و #مذهب فردای #تاریخ بشر خواهد بود.

▫️هایدگر می‌گوید: «روزگار ما برای خدایان گذشته بسیار دیرهنگام و برای وجود بسیار زود است.» در تفکر آینده «امر قدسی» تعبیر دیگری برای «وجود» خواهد بود و «امر قدسی» و «وجود» در وحدت و این‌همانی‌شان مورد تأمل قرار خواهند گرفت؛ چراکه وجود یگانه امر قدسی همان است و «وجود» در وحدت و غنای سرشار و خوف‌برانگیزش جانشین همه‌ی خدایان بومی، قومی، نژادی و فرقه‌ای خواهد شد.

▫️#انسان امروز با تجربه‌ی دو دوره‌ی اساسی و بنیادین تاریخی، یعنی دوران‌های سنت و مدرن و با تجربه‌ی دو نوع #آنتولوژی که در بنیاد این دو دوره‌ی تاریخی وجود داشته است، امروزه خود را با فروپاشی هر دو نظام کلی آنتولوژیک، هم آنتولوژی‌های سنتی و هم آنتولوژی‌های مدرن و در همه‌ی اشکال خرده‌ نظام‌های بسیار متنوع و گسترده‌ای که تحت عناوین کلی آنتولوژی‌های سنتی و مدرن وجود داشته‌اند مواجه می‌بیند، لیکن برخی از متفکران راه سوم دیگری را جسته، بر برخوردی غیرسیاسی، غیرایدئولوژیک و غیرتئولوژیک و مواجهه‌ای پدیدارشناسانه با همه‌ی سنن نظری تاریخی از جمله با سنت متافیزیک غربی و نیز همه‌ی دیگر سنت‌های نظری تاریخی تأکید می‌ورزند. این دسته از متفکران خواهان نشان دادن این حقیقت هستند که مسیر تفکر ما برخلاف گذشته، نه از شرق‌شناسی و نه از شرق‌شناسی وارونه و تسلیم شدن به منطق درونی شرق‌شناسی، بلکه از مسیر تازه‌ای از تفکر می‌گذرد که در آن #دانش از #قدرت و #ایدئولوژی تبعیت نمی‌کند. این مسیر تازه‌ی تفکر عبارت است از: مواجهه‌ی پدیدارشناختی با تاریخ و اجتناب از رویکردهای سیاسی، ایدئولوژیک و تئولوژیک با همه‌ی سنت‌های تاریخی، هم با شرق و همه‌ی سنن بزرگ معنوی شرقی و هم با غرب و سنت نظری متافیزیک یونانی آن. سنن حکمی و غیرمتافیزیکی شرقی سنت‌هایی سوبژکتیویستی نبوده‌اند و به همین دلیل در تاریخ بسط خود به نیهیلیسم متافیزیکی منتهی نشدند و تا قبل از سیطره‌ی عقلانیت جدید در جهان درکی از این نیهیلیسم نداشتند؛ لذا تفکر آینده برای مواجهه با بنیادی‌ترین پرسش خویش نمی‌تواند بی‌توجه به سنن حکمی و تاریخی مشرق‌زمین باشد.

@Shariati_Group
🆔 @sociologicalperspectives
📓 «شعله بی‌قـرار»
گفته‌ها و ناگفته‌هایی درباره دکتر علی شریعتی

#معرفی_کتاب

نوشته #محمد_اسفندیاری

«بستن آثار #شریعتی و تحریم نام و آثارش، زهد علمی ورزیدن است و خود را از #دانش او محروم ساختن و از خوان او لقمه نگرفتن و از گنجینه‌ی مطالبش توشه نگرفتن. زهد علمی در برابر شریعتی، و هر شخصیت علمی دیگر، محروم ساختن خود است از دانستن و رضا دادن به ندانستن و لجاجت با خویشتن.
دشمنی با شخصیت‌های علمی به زیان آن‌ها نیست، بلکه به زیان کسی است که دشمنی می‌ورزد و خود را از دانش آن‌ها محروم می‌سازد. آنکه برچسبی به این و آن دانشور می‌زند و از آن‌ها دوری می‌گزیند و آثارشان را می‌بندد، به خود زیان می‌رساند. چنین شیوه‌ای، یعنی بستن در دانش به روی خویش. و بستن در دانش، به هر بهانه‌ای، یعنی در تاریک‌خانه ماندن و پوسیدن...»

ناشر: نگاه معاصر / سال انتشار ۱۴۰۰ / تعداد صفحه ۳۰۸

@Shariati_Group
⭕️ چه کسانی حق ارشاد ندارید!

🔹#گشت_ارشاد، با عنوان (دائره حسبه) ریشه در #فقه عامه دارد و از دوران #خلافت بجا مانده و این مسأله ‌ی کهن امروزه شایسته تحقیق دوباره است.

🔸البته فقهای #شیعه با الهام از پیشوایان معصوم خود، در طول #تاریخ فقه، با این نهاد حکومتی همراهی نداشته و احدی از فقهای قرون گذشته این موضوع را به کتاب‌های فقهی وارد نکرده است. ورود این موضوع به فقه ما در دوران #معاصر و توسط ایت‌الله #منتظری صورت گرفته است.

🔹#ارشاد، کار هر کسی نیست و به شایستگی‌های خاصی نیاز دارد. به استناد خطبه ۲۳۶ #نهج‌البلاغه، این هفت گروه حق ارشاد و دخالت در امور دیگران را ندارند:

🔻۱. جُفَاةٌ طَغَامٌ: کسانی که روحیه خشن دارند و فاقد احساسات لطیف و شخصیت اجتماعی‌اند.

🔻۲. عَبِيدٌ أَقْزَامٌ: انسان‌های پَست و #برده صفت که چشم بسته به هر فرمانی، تن می‌دهند و از کرامت بهره‌ای ندارند.

🔻۳. تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ: کسانی که از گوشه کنار کشور جمع شده و فاقد درک اجتماعی هستند.

🔻۴. مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ: کسانی که فهمشان از #دین سطحی است و هنوز به #شناخت عمیق از #اسلام نرسیده‌اند.

🔻۵. ... و يُؤَدَّبَ: افرادی که از #ادب و #فرهنگ برخوردار نیستند و نیاز به تربیت دارند.

🔻۶. ... وَ يُعَلَّمَ: کسانی که سواد لازم را نداشته و #علم و #دانش تحصیل نکرده‌اند.

🔻۷. ... وَ يُدَرَّبَ: کسانی که فاقد تجربه‌اند.

🔶بفرموده امیرالمومنین #علی (ع) به این افراد نباید مسئولیتی محول نمود، بلکه به عکس:
-- باید آنها را کنترل نموده و قیّم برایشان قرار داد، نه آنکه آنها را قیّم بر #مردم قرار داد: "وَ یُوَلّی عَلَیْهِ"
-- و باید مچ دستشان را گرفت، نه آنکه آزاد بگردند و مچ دیگران را بگیرند: "وَیُؤْخَذَ عَلی یَدَیْهِ"
کسانی که اینگونه‌اند، ارشادشان اضلال و اصلاحشان، افساد است.


@Shariati_Group

آیت‌الله محمد سروش محلاتی
⭕️ خودآگاهی اجتماعی در نسبت با حکمت انسانی

″... در #یونان و #هند، غیر از #فلسفه، غیر از #دین، غیر از تکنیک و #هنر کلمه‌ای وجود دارد به نام «ویدیا».
ویدیا از « دیدن» است، از ریشه‌ی «بینش» و «بینایی»، که آریایی است. ویدیا علم فلسفه یا علم تکنیکی نیست، یک علم بینایی است. در ترجمه و توضیح «ویدیا» می‌گویند: نوعی #خودآگاهی و بینایی ماورایی است که راه را می‌یابد.

ویدیا #قانون کشف نمی‌کند، ماشین نمی‌سازد، #شعر نمی‌سراید، نقاشی نمی‌کند، بلکه راه می‌یابد. بیگانه با فلسفه و تکنیک و شعر و هنر، ذهنی بدوی است که راه می‌یابد درست مثل زنبور عسلی که از کندو دور افتاده است و با شامهٔ خاصی دوباره کندو را می‌یابد. #انسان نیز خودآگاهیِ خاصی دارد که چون زمانش کلافه شده و نسل‌اش آواره، و جامعه در بن‌بستی گرفتار آمده است، کسی یا کسانی، اقلیتی یا قشر و گروهی با آن شامۀ خاص راه را پیدا می‌کنند و نسلشان را از بن‌بست می‌رهانند، و چون نسلشان رهایی یافت، حرکت تازه، #ایمان تازه، شور تازه، انرژی تازه، به وجود می‌آید و بعد #تمدن و فرهنگی تازه خلق می‌شود.
کلمه‌ی «ویدیا» در یونان - و همه جا، که فرصت شمردنشان نیست - نیز هست؛ #سقراط «سوفیا» می‌گوید؛ در زبان اسلامی - شاید - به #حکمت ترجمه شده است و به معنای #دانش، #بینش و #آگاهی است.

سقراط می‌گوید: آنکه «حکمت» دارد - «سوفیا» دارد - کسی است که از لغزش مصون است. #سوفیا عبارت است از رفتن و یافتن #حقیقت جهان و حقیقت زندگی و حقیقت انسان.

می‌بینید که «سوفیا» در سخن سقراط به معنای #فلسفه نیست، که خود، با این ستایش شگفت انگیزی که از حکمت و از سوفیا می‌کند، با فلاسفه‌ی زمانش که سوفیست‌هایند مبارزه می‌کند، با شاعران و ملاها - مؤبدان - زمانه‌اش به مبارزه بر می‌خیزد. بنابراین «سوفیا» آگاهی دیگری است که سقراط همیشه در جست و جویش بوده است و #افلاطون و #ارسطو با به وجود آوردن #منطق - بنابر #تاریخ منطق - به بررسی مسائل گوناگون ذهنی پرداختند تا از این طریق راهی به «سوفیا» بگشایند و سخن سقراط را دریابند.

#فيثاغورث در جواب کسانی که حكما را سوفیست می‌نامیدند، گفت: به ما سوفیست نگویید، نه من، نه افلاطون و نه ارسطو، هیچ‌کدام، صاحب آن حکمت نیستیم، ما در جستجوی آن حکمت‌ایم، دوست‌دار حکمت‌ایم و «فیلوزوف» ایم، یعنی دوست‌دار و عاشق «سوفیا»، که اگر دارای سوفیا می‌بودیم باید به آن آگاهی رسیده بودیم.

بنابراین «فلسفه»، غیر از «سوفیا» است، که سوفيا حكمت است، نوعی بینایی است که در #عرفان و #ادبیات عرفانیِ ما و در خود #قرآن نیز هست...″

▫️بخش اول
@Shariati_Group

📚معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهان‌بینی و ایدئولوژی