″... علی در برابرمان ایستاده است، اگر بشناسیمش (که همهی مصالح خویش، و سرنوشت خود و خانواده، و فامیل و گروهش را فدای "حق" و "ناس" میکند و لحظهای میدان #جهاد و مبارزه را خالی نمیگذارد، و با این همه در برابر #مسئولیت عظیمی که بر دوش دارد، چنان مضطرب و وحشتزده است که اضطراب و وحشتش را به دوستدار و آشنای خویش نیز، منتقل میکند) بار مسئولیت بر دوشمان میافتد.
#پیامبر پیش رویمان ایستاده است (و به دختر عزیز دردانهاش میگوید: #فاطمه! کار کن، کار، که من برای تو هیچ کاری نمیتوانم کرد) شناختنش از مسئولیت سرشارمان میکند.
پس به جای شناختن #محمد و #علی و خواندن و فهمیدن #قرآن و قبول مسئولیت، راه حلی میجوییم و مییابیم! به جای شناختن پیامبر #اسلام و گوش سپردن به سخنان او، و به جای شناختن علی و زندگیش و خواندن و فهم نهجالبلاغهاش، حُبّشان را بگیر و شناختشان را رها کن! چراکه حُبّ علیِ ناشناخته، ایجاد مسئولیت نمیکند!
علیِ مجهول، مانند بُتی است که میپرستیمش، بیآنکه میان ما و او، هیچ ارتباطی وجود داشته باشد. بیشناختن؛ علی، چون دیگران است. و میان او و محبان خالصِ بیمعرفتش، هیچگونه تحمیل و امر و نهی و مسئولیتی ایجاد نمیشود. هرچه میخواهی گریه کن، بر سر بزن، غش کن، هـو بکش، و #عشق و محبت بورز (بیاندکی #شناخت)، علی را فرشته کن، خدایش کن، نمیتواند ذرهای در زندگیت نقش داشته باشد و بایستنی بر دوشت بگذارد. فقط نشناسش، که شناختن مسئولیت آور است!
چنین است که شناختن علی جرم است. و به همین دلیل است که امروز (پس از قرنها) علی را باید از زبان "سلیمان کتانی" و "جرج جرداق" (طبیبان مسیحی) بشنایسم، و #نهجالبلاغه را با تصحیح و پاورقی و چاپ شیخ #محمد_عبده (مفتی اعظم #مصر و رهبر اهل تسنن) ببینیم، که محبان علی نه تنها به شناخت و فهم نهجالبلاغه و علی نیاز ندارند، بلکه از روبرو شدن با این دو، میهراسند. این است که می بینیم محب علی (که اکنون مترجم و شارح نهجالبلاغه نیز هست) در پایان نهجالبلاغه مینویسد: "این کتاب را ستمدیدگان بخوانند تا بدانند اجر شکیبایی و تحمل چقدر زیاد است!" که اگر چنین بود، جای ما در اعلی غرف بهشت بود! ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
#پیامبر پیش رویمان ایستاده است (و به دختر عزیز دردانهاش میگوید: #فاطمه! کار کن، کار، که من برای تو هیچ کاری نمیتوانم کرد) شناختنش از مسئولیت سرشارمان میکند.
پس به جای شناختن #محمد و #علی و خواندن و فهمیدن #قرآن و قبول مسئولیت، راه حلی میجوییم و مییابیم! به جای شناختن پیامبر #اسلام و گوش سپردن به سخنان او، و به جای شناختن علی و زندگیش و خواندن و فهم نهجالبلاغهاش، حُبّشان را بگیر و شناختشان را رها کن! چراکه حُبّ علیِ ناشناخته، ایجاد مسئولیت نمیکند!
علیِ مجهول، مانند بُتی است که میپرستیمش، بیآنکه میان ما و او، هیچ ارتباطی وجود داشته باشد. بیشناختن؛ علی، چون دیگران است. و میان او و محبان خالصِ بیمعرفتش، هیچگونه تحمیل و امر و نهی و مسئولیتی ایجاد نمیشود. هرچه میخواهی گریه کن، بر سر بزن، غش کن، هـو بکش، و #عشق و محبت بورز (بیاندکی #شناخت)، علی را فرشته کن، خدایش کن، نمیتواند ذرهای در زندگیت نقش داشته باشد و بایستنی بر دوشت بگذارد. فقط نشناسش، که شناختن مسئولیت آور است!
چنین است که شناختن علی جرم است. و به همین دلیل است که امروز (پس از قرنها) علی را باید از زبان "سلیمان کتانی" و "جرج جرداق" (طبیبان مسیحی) بشنایسم، و #نهجالبلاغه را با تصحیح و پاورقی و چاپ شیخ #محمد_عبده (مفتی اعظم #مصر و رهبر اهل تسنن) ببینیم، که محبان علی نه تنها به شناخت و فهم نهجالبلاغه و علی نیاز ندارند، بلکه از روبرو شدن با این دو، میهراسند. این است که می بینیم محب علی (که اکنون مترجم و شارح نهجالبلاغه نیز هست) در پایان نهجالبلاغه مینویسد: "این کتاب را ستمدیدگان بخوانند تا بدانند اجر شکیبایی و تحمل چقدر زیاد است!" که اگر چنین بود، جای ما در اعلی غرف بهشت بود! ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
Telegram
.
⭕️ چه کسانی حق ارشاد ندارید!
🔹#گشت_ارشاد، با عنوان (دائره حسبه) ریشه در #فقه عامه دارد و از دوران #خلافت بجا مانده و این مسأله ی کهن امروزه شایسته تحقیق دوباره است.
🔸البته فقهای #شیعه با الهام از پیشوایان معصوم خود، در طول #تاریخ فقه، با این نهاد حکومتی همراهی نداشته و احدی از فقهای قرون گذشته این موضوع را به کتابهای فقهی وارد نکرده است. ورود این موضوع به فقه ما در دوران #معاصر و توسط ایتالله #منتظری صورت گرفته است.
🔹#ارشاد، کار هر کسی نیست و به شایستگیهای خاصی نیاز دارد. به استناد خطبه ۲۳۶ #نهجالبلاغه، این هفت گروه حق ارشاد و دخالت در امور دیگران را ندارند:
🔻۱. جُفَاةٌ طَغَامٌ: کسانی که روحیه خشن دارند و فاقد احساسات لطیف و شخصیت اجتماعیاند.
🔻۲. عَبِيدٌ أَقْزَامٌ: انسانهای پَست و #برده صفت که چشم بسته به هر فرمانی، تن میدهند و از کرامت بهرهای ندارند.
🔻۳. تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ: کسانی که از گوشه کنار کشور جمع شده و فاقد درک اجتماعی هستند.
🔻۴. مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ: کسانی که فهمشان از #دین سطحی است و هنوز به #شناخت عمیق از #اسلام نرسیدهاند.
🔻۵. ... و يُؤَدَّبَ: افرادی که از #ادب و #فرهنگ برخوردار نیستند و نیاز به تربیت دارند.
🔻۶. ... وَ يُعَلَّمَ: کسانی که سواد لازم را نداشته و #علم و #دانش تحصیل نکردهاند.
🔻۷. ... وَ يُدَرَّبَ: کسانی که فاقد تجربهاند.
🔶بفرموده امیرالمومنین #علی (ع) به این افراد نباید مسئولیتی محول نمود، بلکه به عکس:
-- باید آنها را کنترل نموده و قیّم برایشان قرار داد، نه آنکه آنها را قیّم بر #مردم قرار داد: "وَ یُوَلّی عَلَیْهِ"
-- و باید مچ دستشان را گرفت، نه آنکه آزاد بگردند و مچ دیگران را بگیرند: "وَیُؤْخَذَ عَلی یَدَیْهِ"
کسانی که اینگونهاند، ارشادشان اضلال و اصلاحشان، افساد است.
✅ @Shariati_Group
✍ آیتالله محمد سروش محلاتی
🔹#گشت_ارشاد، با عنوان (دائره حسبه) ریشه در #فقه عامه دارد و از دوران #خلافت بجا مانده و این مسأله ی کهن امروزه شایسته تحقیق دوباره است.
🔸البته فقهای #شیعه با الهام از پیشوایان معصوم خود، در طول #تاریخ فقه، با این نهاد حکومتی همراهی نداشته و احدی از فقهای قرون گذشته این موضوع را به کتابهای فقهی وارد نکرده است. ورود این موضوع به فقه ما در دوران #معاصر و توسط ایتالله #منتظری صورت گرفته است.
🔹#ارشاد، کار هر کسی نیست و به شایستگیهای خاصی نیاز دارد. به استناد خطبه ۲۳۶ #نهجالبلاغه، این هفت گروه حق ارشاد و دخالت در امور دیگران را ندارند:
🔻۱. جُفَاةٌ طَغَامٌ: کسانی که روحیه خشن دارند و فاقد احساسات لطیف و شخصیت اجتماعیاند.
🔻۲. عَبِيدٌ أَقْزَامٌ: انسانهای پَست و #برده صفت که چشم بسته به هر فرمانی، تن میدهند و از کرامت بهرهای ندارند.
🔻۳. تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ: کسانی که از گوشه کنار کشور جمع شده و فاقد درک اجتماعی هستند.
🔻۴. مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ: کسانی که فهمشان از #دین سطحی است و هنوز به #شناخت عمیق از #اسلام نرسیدهاند.
🔻۵. ... و يُؤَدَّبَ: افرادی که از #ادب و #فرهنگ برخوردار نیستند و نیاز به تربیت دارند.
🔻۶. ... وَ يُعَلَّمَ: کسانی که سواد لازم را نداشته و #علم و #دانش تحصیل نکردهاند.
🔻۷. ... وَ يُدَرَّبَ: کسانی که فاقد تجربهاند.
🔶بفرموده امیرالمومنین #علی (ع) به این افراد نباید مسئولیتی محول نمود، بلکه به عکس:
-- باید آنها را کنترل نموده و قیّم برایشان قرار داد، نه آنکه آنها را قیّم بر #مردم قرار داد: "وَ یُوَلّی عَلَیْهِ"
-- و باید مچ دستشان را گرفت، نه آنکه آزاد بگردند و مچ دیگران را بگیرند: "وَیُؤْخَذَ عَلی یَدَیْهِ"
کسانی که اینگونهاند، ارشادشان اضلال و اصلاحشان، افساد است.
✅ @Shariati_Group
✍ آیتالله محمد سروش محلاتی
Telegram
.
💢سرکوب اخلاقیات با ترویج تضاد اجتماعی
«یکی از روشهای اصلی برای از بین بردن #اخلاق از راه «وحشت»، به ترتیب زیر امکان پذیر است. شخص را در مقام تردید به ترتیبی نگاه دارید که از موضع فکری خود ناآگاه بوده و نداند در انتظار چه چیزی باید باشد. افزون بر آن اگر دو دلیهای میان انضباط سخت و برخورد مطلوب با زندگی، با انتشار اخبار متضاد همراه باشد، به گونهای که فرد در موقعیتی نامعلوم قرار گیرد، در آن صورت در #شناخت راهی که او را به مقصود نزدیک یا از آن دور میسازد، دچار سرگردانی کامل خواهد بود.
در چنین شرایطی حتی کسانی که دارای #آرمان مشخصی بوده و برای هرگونه خطر کردن آمادگی داشته باشند، بر اثر تضاد درونی خود، نسبت به آنچه باید به انجام برسانند، دچار تزلزل خواهند گشت.»
📚برنارد لوین Bernard Levin - دورنمای زمان و اخلاق
📌 به اطراف خویش نگاه کنید و ببینید ما چگونه اصول اخلاقیمان را از دست دادهایم. شاید بخشی از این روند اضمحلالِ امر اخلاقی در دنیای امروز - عادی - تلقی شود، اما افرادی نظیر برنارد لوین، با حمایت و هدایت اندیشکدهها و بنیادهای مهم صحنه گردانی جهانی، به پیشبرد این اهداف شوم در جوامع، کمک شایانی کردهاند.
📌مواد مخدر، فیلمهای تهوعآور روابط جنسی، موزیک راک اندرول - رپ و...، بیبندوباری در روابط جنسی، بیاعتباری نهاد خانواده، ترویج و توسعه هدفمند همجنسبازی(گرایی)، کشتار مخوف میلیونها کودک بیگناه به دست مادران خود زیر عنوان سقط جنین (آیا هرگز جنایتی شیطانیتر از سقط جنین انبوه وجود داشته است؟)، ورشکستگی و انحطاط روانی و اخلاقی، بیکاری میلیونها #کارگر که نشانه اضمحلال صنعتی و اقتصادی است، یا جنایات هولناک غیرقابل تصوری که در شهرهای بزرگ روی میدهد و قتلهای وحشتناک روزافزون یا ایجاد جنگهای مکرر در مناطق مختلف جهان، افزایش آمار افراد خانه به دوش و بالاخره #فساد رو به فزونی که در سازمانهای دولتی و نهادهای بینالمللی وجود دارد، چه کسی و کدام ذهن آگاه و بیداری میتواند فروپاشی سیستماتیک «امر اخلاقی» که در دام جهان تک حکومتی، در عصر تاریک نوین محقق گشته را مورد تردید قرار دهد؟
✅ @Shariati_Group
«یکی از روشهای اصلی برای از بین بردن #اخلاق از راه «وحشت»، به ترتیب زیر امکان پذیر است. شخص را در مقام تردید به ترتیبی نگاه دارید که از موضع فکری خود ناآگاه بوده و نداند در انتظار چه چیزی باید باشد. افزون بر آن اگر دو دلیهای میان انضباط سخت و برخورد مطلوب با زندگی، با انتشار اخبار متضاد همراه باشد، به گونهای که فرد در موقعیتی نامعلوم قرار گیرد، در آن صورت در #شناخت راهی که او را به مقصود نزدیک یا از آن دور میسازد، دچار سرگردانی کامل خواهد بود.
در چنین شرایطی حتی کسانی که دارای #آرمان مشخصی بوده و برای هرگونه خطر کردن آمادگی داشته باشند، بر اثر تضاد درونی خود، نسبت به آنچه باید به انجام برسانند، دچار تزلزل خواهند گشت.»
📚برنارد لوین Bernard Levin - دورنمای زمان و اخلاق
📌 به اطراف خویش نگاه کنید و ببینید ما چگونه اصول اخلاقیمان را از دست دادهایم. شاید بخشی از این روند اضمحلالِ امر اخلاقی در دنیای امروز - عادی - تلقی شود، اما افرادی نظیر برنارد لوین، با حمایت و هدایت اندیشکدهها و بنیادهای مهم صحنه گردانی جهانی، به پیشبرد این اهداف شوم در جوامع، کمک شایانی کردهاند.
📌مواد مخدر، فیلمهای تهوعآور روابط جنسی، موزیک راک اندرول - رپ و...، بیبندوباری در روابط جنسی، بیاعتباری نهاد خانواده، ترویج و توسعه هدفمند همجنسبازی(گرایی)، کشتار مخوف میلیونها کودک بیگناه به دست مادران خود زیر عنوان سقط جنین (آیا هرگز جنایتی شیطانیتر از سقط جنین انبوه وجود داشته است؟)، ورشکستگی و انحطاط روانی و اخلاقی، بیکاری میلیونها #کارگر که نشانه اضمحلال صنعتی و اقتصادی است، یا جنایات هولناک غیرقابل تصوری که در شهرهای بزرگ روی میدهد و قتلهای وحشتناک روزافزون یا ایجاد جنگهای مکرر در مناطق مختلف جهان، افزایش آمار افراد خانه به دوش و بالاخره #فساد رو به فزونی که در سازمانهای دولتی و نهادهای بینالمللی وجود دارد، چه کسی و کدام ذهن آگاه و بیداری میتواند فروپاشی سیستماتیک «امر اخلاقی» که در دام جهان تک حکومتی، در عصر تاریک نوین محقق گشته را مورد تردید قرار دهد؟
✅ @Shariati_Group
🔵 درنگی در مفاهیم «جنگ شناختی» و «جنگ ترکیبی»
🔸این روزها صحبتهای متعددی در باب جنگهای شناختی و یا ترکیبی شکل میگیرد و عمدتاً این مباحث با محوریت جنگهایی که در حوزهی ادراک رخ میدهند و نقطهی هدف آنها این حوزه است و محوریت ابزار آن #رسانه است تعریف میشود. جهت تدقیق باید عنوان گردد که نقاط هدف در جنگهای شناختی بسیار متعدد و ابزارهایش تنوع بالایی دارند. ابتدا لازم است به این نکته توجه گردد که آیا اساساً اطلاق واژه #جنگ بر این مفاهیم صحیح و دقیق است؟
🔸در تعاریف مختلف وجود چند عنصر میتواند پدیدهای را ذیل مفهوم «جنگ» نمایان کند. در تعریف کلاسیک، یک درگیری زمانی جنگ تلقی میشود که بصورت مسلحانه واقعی، ارادی، گسترده بین جوامع سیاسی و همراه با نوعی خشونت باشد. اگر جنگ را صرفاً در این تعریف ببینیم، اطلاق واژه جنگ در مفهوم ترکیبیِ "جنگ شناختی" نا معقول به نظر میرسد. اما اگر مفهوم جنگ را تحت تعاریف جدیدی که حوزههای گستردهتری را شامل میشوند بازتبیین نماییم، میتوان مفهوم #جنگ_شناختی یا «تهاجم شناختی» را اعتبار بخشی نمود.
🔸در تعاریف جدیدی که از جنگ شده است، با مفهوم جنگ نرم روبرو میشویم (جوزف نای، ۲۰۰۴) که بر استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای #نفوذ در مختصات فکری دشمن با هدف پیشرفت در مقاصد #امنیت_ملی تأکید دارد. اما اساساً پدیده #شناخت سطح بالاتری را شامل میگردد و از این رو حوزهی شمول آن در جنگ نیز فراتر از #جنگ_نرم است.
🔸در حوزهی نرم بیشتر احساسات و تمایلات دشمن با ابزار تبلیغات هدف گیری میشود. اما در حوزهی شناختی، سطوح عمیقتری مورد تهاجم قرار گرفته و ابزارهای متعددی مورد استفاده قرار میگیرند که در آینده به بخشهایی از آنها اشاره خواهد شد.
🔸اما در دوره معاصر #جنگ_ترکیبی (هیبریدی Hybrid Warfare) به دنبال دو تحول مهم در بحثهای سیاسی محبوبیت فزایندهای پیدا کرد. ابتدا در سال ۲۰۰۵، دو مقام نظامی ایالات متحده در مورد "ظهور جنگهای ترکیبی" نوشتند و بر ترکیب استراتژیها، روشها و تاکتیکهای متعارف و غیر متعارف در جنگهای معاصر و همچنین جنبههای روانی یا اطلاعاتی درگیریهای #مدرن تأکید کردند. تجربه دوم اما حمله #روسیه در سال ۲۰۱۴ به کریمه بود و به دلیل ترکیب نیروهای ویژه «انکارپذیر»، بازیگران مسلح محلی، نفوذ اقتصادی، اطلاعات نادرست و بهره برداری از قطبی شدن سیاسی-اجتماعی در #اوکراین به اهداف خود دست یافت.
🔸این نکته مهم شایان ذکر است که مفهوم جنگ یا تهاجم هیبریدی، ممکن است کاملاً جدید نباشد. بسیاری از تمرین کنندگان معتقدند که قدمت آن به اندازه #تاریخ خود جنگ است. با این وجود در سالهای اخیر از آنجاکه دولتها از بازیگران غیردولتی و فناوری اطلاعات برای تسلیم کردن دشمنان خود در خلال یا - مهمتر از آن - در غیاب یک درگیری مسلحانه مستقیم استفاده میکنند، این مفهوم راهبردی اهمیت قابل توجهی پیدا کرده است.
🔸اما با توجه به تنوع ابعاد و مؤلفههای جنگ ترکیبی، این جنگها عمومأ از چند ویژگی مهم برخوردارند:
۱-همافزایی: اگرچه هریک از ابعاد این جنگ کارکرد خاص خود را دارد، اما بهرهگیری همزمان سبب میشود که فشاری بهمراتب بیشتر از تأثیر تکتک مؤلفهها بر جامعهی هدف وارد شود. در این وضعیت است که جامعهی هدف دچار سردرگمی و بحران شناختی شده و بهناچار با تصمیمگیریهای عجولانه و بعضاً نامناسب، موفقیت دشمن را بیشتر میکند.
۲-قابلیت تسری: از ویژگیهای دیگر این جنگ است بهگونهای که هرکدام از مؤلفههای جنگ ترکیبی میتواند مکمل و پیشبرنده اهداف مؤلفههای دیگر باشد، مثلاً آنگاه که دشمن #تحریم فلج کنندهی اقتصادی علیه مردم #ایران را اعمال میکند، هدفش ایجاد و گسترش «نارضایتی اجتماعی» است و بنا دارد از این نارضایتی برای ایجاد #شورش اجتماعی استفاده کند و با بهرهجستن از نابسامانیهای داخلی و مدیریتی در کشور به این نارضایتی عمومی ضریب دهد؛
۳-پیچیدگی و ابهام: ویژگی دیگر جنگ ترکیبی است، دشمن در این جنگ بنا دارد که با اعمال «فشار حداکثری» بتواند جامعهی هدف را دچار سردرگمی کرده و ضمن برهم زدن نظام محاسباتی مسئولین تصمیمگیر، مردم را نیز بدون شناخت درست از منشأ کاستیها، در برابر خود و حاکمیت قرار دهد.
🔸ابزار دیگر مورد استفاده در جنگ ترکیبی، سوءاستفاده دشمنان از برخی زمینههای موجود نظیر تغییرات نسلی و به میدان آمدن نسلهای جدید، آثار برجایمانده از کاربرد جنگهای گذشته نظیر مشکلات اقتصادی و معیشتی، واگراییهای ناشی از تهاجم فرهنگی نسبت به ارزشهای عرفی، دینی و اعتقادی جامعهی هدف، پیامدهای ناشی از ضعفها و ناکارآمدی موجود در آن کشور، گستردگی و نفوذ شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و... برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند.
🚩 ادامه دارد...
✅ @Shariati_Group
✍ #مبانی_شناخت_جهتگیری / ع.م
🔸این روزها صحبتهای متعددی در باب جنگهای شناختی و یا ترکیبی شکل میگیرد و عمدتاً این مباحث با محوریت جنگهایی که در حوزهی ادراک رخ میدهند و نقطهی هدف آنها این حوزه است و محوریت ابزار آن #رسانه است تعریف میشود. جهت تدقیق باید عنوان گردد که نقاط هدف در جنگهای شناختی بسیار متعدد و ابزارهایش تنوع بالایی دارند. ابتدا لازم است به این نکته توجه گردد که آیا اساساً اطلاق واژه #جنگ بر این مفاهیم صحیح و دقیق است؟
🔸در تعاریف مختلف وجود چند عنصر میتواند پدیدهای را ذیل مفهوم «جنگ» نمایان کند. در تعریف کلاسیک، یک درگیری زمانی جنگ تلقی میشود که بصورت مسلحانه واقعی، ارادی، گسترده بین جوامع سیاسی و همراه با نوعی خشونت باشد. اگر جنگ را صرفاً در این تعریف ببینیم، اطلاق واژه جنگ در مفهوم ترکیبیِ "جنگ شناختی" نا معقول به نظر میرسد. اما اگر مفهوم جنگ را تحت تعاریف جدیدی که حوزههای گستردهتری را شامل میشوند بازتبیین نماییم، میتوان مفهوم #جنگ_شناختی یا «تهاجم شناختی» را اعتبار بخشی نمود.
🔸در تعاریف جدیدی که از جنگ شده است، با مفهوم جنگ نرم روبرو میشویم (جوزف نای، ۲۰۰۴) که بر استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای #نفوذ در مختصات فکری دشمن با هدف پیشرفت در مقاصد #امنیت_ملی تأکید دارد. اما اساساً پدیده #شناخت سطح بالاتری را شامل میگردد و از این رو حوزهی شمول آن در جنگ نیز فراتر از #جنگ_نرم است.
🔸در حوزهی نرم بیشتر احساسات و تمایلات دشمن با ابزار تبلیغات هدف گیری میشود. اما در حوزهی شناختی، سطوح عمیقتری مورد تهاجم قرار گرفته و ابزارهای متعددی مورد استفاده قرار میگیرند که در آینده به بخشهایی از آنها اشاره خواهد شد.
🔸اما در دوره معاصر #جنگ_ترکیبی (هیبریدی Hybrid Warfare) به دنبال دو تحول مهم در بحثهای سیاسی محبوبیت فزایندهای پیدا کرد. ابتدا در سال ۲۰۰۵، دو مقام نظامی ایالات متحده در مورد "ظهور جنگهای ترکیبی" نوشتند و بر ترکیب استراتژیها، روشها و تاکتیکهای متعارف و غیر متعارف در جنگهای معاصر و همچنین جنبههای روانی یا اطلاعاتی درگیریهای #مدرن تأکید کردند. تجربه دوم اما حمله #روسیه در سال ۲۰۱۴ به کریمه بود و به دلیل ترکیب نیروهای ویژه «انکارپذیر»، بازیگران مسلح محلی، نفوذ اقتصادی، اطلاعات نادرست و بهره برداری از قطبی شدن سیاسی-اجتماعی در #اوکراین به اهداف خود دست یافت.
🔸این نکته مهم شایان ذکر است که مفهوم جنگ یا تهاجم هیبریدی، ممکن است کاملاً جدید نباشد. بسیاری از تمرین کنندگان معتقدند که قدمت آن به اندازه #تاریخ خود جنگ است. با این وجود در سالهای اخیر از آنجاکه دولتها از بازیگران غیردولتی و فناوری اطلاعات برای تسلیم کردن دشمنان خود در خلال یا - مهمتر از آن - در غیاب یک درگیری مسلحانه مستقیم استفاده میکنند، این مفهوم راهبردی اهمیت قابل توجهی پیدا کرده است.
🔸اما با توجه به تنوع ابعاد و مؤلفههای جنگ ترکیبی، این جنگها عمومأ از چند ویژگی مهم برخوردارند:
۱-همافزایی: اگرچه هریک از ابعاد این جنگ کارکرد خاص خود را دارد، اما بهرهگیری همزمان سبب میشود که فشاری بهمراتب بیشتر از تأثیر تکتک مؤلفهها بر جامعهی هدف وارد شود. در این وضعیت است که جامعهی هدف دچار سردرگمی و بحران شناختی شده و بهناچار با تصمیمگیریهای عجولانه و بعضاً نامناسب، موفقیت دشمن را بیشتر میکند.
۲-قابلیت تسری: از ویژگیهای دیگر این جنگ است بهگونهای که هرکدام از مؤلفههای جنگ ترکیبی میتواند مکمل و پیشبرنده اهداف مؤلفههای دیگر باشد، مثلاً آنگاه که دشمن #تحریم فلج کنندهی اقتصادی علیه مردم #ایران را اعمال میکند، هدفش ایجاد و گسترش «نارضایتی اجتماعی» است و بنا دارد از این نارضایتی برای ایجاد #شورش اجتماعی استفاده کند و با بهرهجستن از نابسامانیهای داخلی و مدیریتی در کشور به این نارضایتی عمومی ضریب دهد؛
۳-پیچیدگی و ابهام: ویژگی دیگر جنگ ترکیبی است، دشمن در این جنگ بنا دارد که با اعمال «فشار حداکثری» بتواند جامعهی هدف را دچار سردرگمی کرده و ضمن برهم زدن نظام محاسباتی مسئولین تصمیمگیر، مردم را نیز بدون شناخت درست از منشأ کاستیها، در برابر خود و حاکمیت قرار دهد.
🔸ابزار دیگر مورد استفاده در جنگ ترکیبی، سوءاستفاده دشمنان از برخی زمینههای موجود نظیر تغییرات نسلی و به میدان آمدن نسلهای جدید، آثار برجایمانده از کاربرد جنگهای گذشته نظیر مشکلات اقتصادی و معیشتی، واگراییهای ناشی از تهاجم فرهنگی نسبت به ارزشهای عرفی، دینی و اعتقادی جامعهی هدف، پیامدهای ناشی از ضعفها و ناکارآمدی موجود در آن کشور، گستردگی و نفوذ شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و... برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند.
🚩 ادامه دارد...
✅ @Shariati_Group
✍ #مبانی_شناخت_جهتگیری / ع.م
Telegram
.