✍با سلام و عرض ادب خدمت دوستان و عزیزانی که نگران سلامتی همسرم روئین هستند .
🔹۳۰ روز از ابتلای رویین به یک بیماری مشکوک می گذرد و هنوز که هنوز است علت بیماری و نحوه ی ابتلا به بیماری مشخص نشده است.
🔸 ظاهرا در اثر مصرف آنتی، بیوتیک های قوی ( روزی سه گرم) پای رویین بهتر شده و یا بیماری کنترل شده است، ولی نگرانی من به عنوان یک همسر رفع نشده است.
🔹 چرا که:
اولا زمانی که یک بیماری بدون علت و با یک حمله شدید آغاز می شود ,خبر از یک مسئله نگران کننده و خطر ساز می دهد .
🔸دوما تجربه هاو خاطره های تلخ و ناگواری که تابحال از زندان اوین و سایر زندانها شاهد آن بودیم و هستیم و اتفاقات مختلف موجود در زندان بر این نگرانی می افزاید.
🔹برای همین است که من نگران سلامتی همسرم هستم و تجارب تلخی که در خاطرم هست و بر من اثر گذاشته.
🔸 از آقا هدا که الان هشتمین سالگردش را تازه پشت سر گذاشتیم، گرفته تا امید کوکبی، آقای رجایی و نرگس محمدی.
چرا و به چه علت نرگس محمدی در زندان بیمار میشود؟ و در یک سال دو بار زیر تیغ جراحی میرود؟
🔹ویا آقای رجایی که بیماریش در زندان آغاز میشود و بعد آزادی از زندان کارش به بیمارستان و جراحی و درمان طولانی می کشد و...
🔸اینها دلایل و نمونه هایی هستند که نگرانی مرا برای سلامتی همسرم دوچندان می کند.
🔹من برای رفع نگرانی خود و خانواده ام چندین و چند بار به دادیار زندان اوین و دادستان کل تهران مراجعه کردم تا راهکاری برای درمان، معاینه و انجام آزمایشات مربوطه اخذ کنم، اما تابحال متاسفانه موفق نشده ام .
🔸حتی راضی به مرخصی استعلاجی ساعتی هم هستم تا حداقل بتوانم روئین را هرچه زودتر برای معاینه و آزمایشات لازم به پزشک متخصص ببرم و از سلامتی روئین مطمئن شوم ، آنهم با هزینه خودمان.
🔹 ولی متاسفانه هنوز موفق نشده ام و می ترسم خدای ناکرده مشکلی جبران ناپذیر برای رویین در حال و یا آینده ایجاد شود.
🔹با توجه به اینکه سه بار پزشک عمومی بهداری زندان روئین را معاینه کرده؛ در آخرین معاینه هم نظر ایشان بر ویزیت و معاینه ی پزشک متخصص بوده ولی چنین چیزی هنوز میسر نشده است و من نیز علی رغم مراجعات مکرر نتوانسته ام جواب درست حسابی بدست آورم.
🔸 چرا که در مراجعه به دفتر دادیار زندان اوین در مقابل درخواستهای ما ، به ما پاسخ می دهند:
"که نامه و در خواست مرخصی استعلاجی شما را به دادستانی فرستادیم ولی هنوز پاسخ نامه نیامده منتظر جواب آن باشید "
🔹از طرف دیگر در مراجعه به؛ دادستانی، درمورد نامه ارسال شده پاسخی به من نمی دهند و این مساله نگرانیم را روز به روز بیشتر می کند.
🔸امیدوارم که مسئولین و دادیار زندان حرف دل مارا بشنوند و نگرانی مارا درک کنند و قبل از هر اتفاق ناخواسته و هزینه ی جبران ناپذیر؛ مرخصی استعلاجی را برای روئین فراهم آورند تا نگرانی من وخانواده ام رفع گردد.
📌در ضمن یاد آوری کرده باشم که آخرین حکم روئین که بعد از نقض حکم ۱۱ ساله توسط دیوان عالی کشور به پنج سال تقلیل یافته است.
🔹 الان روئین در حال سپری کردن آخرین حکم پنج ساله است.
از حکم جدید پنج ساله ، نزدیک به چهار سال سپری شده است.
و در حال گذراندن بقیه ی حکم می باشد.
🔸در این چهار سال زندان آزادی مشروط شامل روئین نشده است در این مدت سه بار با آزادی مشروط روئین مخالفت شده است.
ارادتمند همه دوستان و عزیزان
رقیه زارع پور
#اکنون_ما_شریعتی
#روئین_عطوفت
#زندان_اوین
#مرخصی_استعلاجی
🆔 @shariati40
🆔 @roein97
🔹۳۰ روز از ابتلای رویین به یک بیماری مشکوک می گذرد و هنوز که هنوز است علت بیماری و نحوه ی ابتلا به بیماری مشخص نشده است.
🔸 ظاهرا در اثر مصرف آنتی، بیوتیک های قوی ( روزی سه گرم) پای رویین بهتر شده و یا بیماری کنترل شده است، ولی نگرانی من به عنوان یک همسر رفع نشده است.
🔹 چرا که:
اولا زمانی که یک بیماری بدون علت و با یک حمله شدید آغاز می شود ,خبر از یک مسئله نگران کننده و خطر ساز می دهد .
🔸دوما تجربه هاو خاطره های تلخ و ناگواری که تابحال از زندان اوین و سایر زندانها شاهد آن بودیم و هستیم و اتفاقات مختلف موجود در زندان بر این نگرانی می افزاید.
🔹برای همین است که من نگران سلامتی همسرم هستم و تجارب تلخی که در خاطرم هست و بر من اثر گذاشته.
🔸 از آقا هدا که الان هشتمین سالگردش را تازه پشت سر گذاشتیم، گرفته تا امید کوکبی، آقای رجایی و نرگس محمدی.
چرا و به چه علت نرگس محمدی در زندان بیمار میشود؟ و در یک سال دو بار زیر تیغ جراحی میرود؟
🔹ویا آقای رجایی که بیماریش در زندان آغاز میشود و بعد آزادی از زندان کارش به بیمارستان و جراحی و درمان طولانی می کشد و...
🔸اینها دلایل و نمونه هایی هستند که نگرانی مرا برای سلامتی همسرم دوچندان می کند.
🔹من برای رفع نگرانی خود و خانواده ام چندین و چند بار به دادیار زندان اوین و دادستان کل تهران مراجعه کردم تا راهکاری برای درمان، معاینه و انجام آزمایشات مربوطه اخذ کنم، اما تابحال متاسفانه موفق نشده ام .
🔸حتی راضی به مرخصی استعلاجی ساعتی هم هستم تا حداقل بتوانم روئین را هرچه زودتر برای معاینه و آزمایشات لازم به پزشک متخصص ببرم و از سلامتی روئین مطمئن شوم ، آنهم با هزینه خودمان.
🔹 ولی متاسفانه هنوز موفق نشده ام و می ترسم خدای ناکرده مشکلی جبران ناپذیر برای رویین در حال و یا آینده ایجاد شود.
🔹با توجه به اینکه سه بار پزشک عمومی بهداری زندان روئین را معاینه کرده؛ در آخرین معاینه هم نظر ایشان بر ویزیت و معاینه ی پزشک متخصص بوده ولی چنین چیزی هنوز میسر نشده است و من نیز علی رغم مراجعات مکرر نتوانسته ام جواب درست حسابی بدست آورم.
🔸 چرا که در مراجعه به دفتر دادیار زندان اوین در مقابل درخواستهای ما ، به ما پاسخ می دهند:
"که نامه و در خواست مرخصی استعلاجی شما را به دادستانی فرستادیم ولی هنوز پاسخ نامه نیامده منتظر جواب آن باشید "
🔹از طرف دیگر در مراجعه به؛ دادستانی، درمورد نامه ارسال شده پاسخی به من نمی دهند و این مساله نگرانیم را روز به روز بیشتر می کند.
🔸امیدوارم که مسئولین و دادیار زندان حرف دل مارا بشنوند و نگرانی مارا درک کنند و قبل از هر اتفاق ناخواسته و هزینه ی جبران ناپذیر؛ مرخصی استعلاجی را برای روئین فراهم آورند تا نگرانی من وخانواده ام رفع گردد.
📌در ضمن یاد آوری کرده باشم که آخرین حکم روئین که بعد از نقض حکم ۱۱ ساله توسط دیوان عالی کشور به پنج سال تقلیل یافته است.
🔹 الان روئین در حال سپری کردن آخرین حکم پنج ساله است.
از حکم جدید پنج ساله ، نزدیک به چهار سال سپری شده است.
و در حال گذراندن بقیه ی حکم می باشد.
🔸در این چهار سال زندان آزادی مشروط شامل روئین نشده است در این مدت سه بار با آزادی مشروط روئین مخالفت شده است.
ارادتمند همه دوستان و عزیزان
رقیه زارع پور
#اکنون_ما_شریعتی
#روئین_عطوفت
#زندان_اوین
#مرخصی_استعلاجی
🆔 @shariati40
🆔 @roein97
🔆 بمناسبت ۴۲مین سالیاد معلم شریعتی
کاری از هنرمند عزیز جناب آقای محمود مهری از سبزوار
#اکنون_ما_شریعتی
#نو_شریعتی
#هنر
🆔 @shariati40
کاری از هنرمند عزیز جناب آقای محمود مهری از سبزوار
#اکنون_ما_شریعتی
#نو_شریعتی
#هنر
🆔 @shariati40
✅ از مطالب دریافتی در ایام سالگرد چهل و دومین سالگرد دکتر شریعتی
🔆شریعتی من
🖌 بهزاد صبری
🔹پدرم دفتری داشت که در آن خلاصه هایی از کتب شریعتی مثل حج و فاطمه فاطمه است را نوشته بود. سخنان سارتر، ابومازن ، خامنه ای و دیگران هم در مورد شریعتی آنجا بود. بخصوص سخنرانی چمران بر مزارش زیبا و تکان دهنده بود. برای منی که هیچ کتاب کودک و مناسب سنم نداشتم، شریعتی اولین و تنهاترین فرصت کتابخوانی بود. دوم راهنمایی میخواندم. از درس حرفه و فن متنفر بودم، همه ش حفظیات بود. همیشه کناری میگذاشتم و شروع میکردم به کتب شریعتی. از آرم و عکس روی جلد "دیالکتیک توحیدی" خیلی خوشم می آمد، به همین دلیل با آن شروع کردم. بعد از آن "خودسازی انقلابی" و بعد "پس از شهادت" و بعد "شیعه، حزب تمام". وقتی به این کتاب رسیدم، چیزی دیگر درونم شروع به روییدن کرد. عطشی وصف ناپذیر از خواندن آثار چپ. هنوز وارد پیش دانشگاهی نشده بودم که بیش از 500جلد کتاب خوانده بودم. از "اخلاقیات الفتح" و "نبرد مسلحانه در آنگولا و موزامبیک" بگیرید تا "تاریخ چهار جلدی ایران" اثر زرین کوب و تبریز مه آلود و حرکت جوهری ملاصدرا و عقل سرخ و قیام بابک و ... .
🔸شریعتی مرا وارد دنیایی کرده بود که لذتش پایانی نداشت. دوست داشتم جزوه های خفن بخوانم! هر کتاب و جزوه ای که رنگ و بویی از تضاد میداد را میخواندم. این نوع جزوات، باعث شد شدیدا در نوشتار و خوانش، وسواس داشته باشم. چون مرا اینگونه بار آوردند که هر جمله و کلمه ای میتواند داستان مرگ و زندگی باشد. یادم هست وقتی جمله " آنچه واقعیت دارد، مطلوب است" از هگل را در نشریه راه مجاهد خواندم و دیدم که این جمله ساده چه تاثیری بر اندیشه ها و مرام ها گذاشته است، تصمیم گرفتم همه کتب سیاسی ایدولوژیک را مثل یک درسنامه بفهمم. اکنون اگر بر کتب دیالکتیک توحیدی، آغاز جامعه شناسی، حج، چنین گفت زرتشت، تفسیر سوره محمد و .... نظری بیاندازید، خواهید دید که گوشه های صفحات ، حاشیه نویسی دارند، زیر بعضی جملات خط کشیده ام... درست مثل یک جزوه درسی.
🔸به شدت متعصب شدم. شریعتی روح و روانم بود. هیچ توهینی علیه او را تحمل نمیکردم. اکنون هم برایم توهین به او عذاب آور است اما مجبورم واکنش نشان ندهم، حرفی نزنم، چون فایده ای ندارد. وقتی میشنوم که حتی تقی رحمانی ، پیاده شدن ولایت فقیه را از آموزه های شریعتی میداند، خونم به جوش می آید. شریعتی با این برداشتها هزاران فرسنگ فاصله دارد. شناخت شریعتی، مثل یک ایمان است. باید از کودکی به آن ایمان آورد تا شناختش پاک و بی آلایش حاصل شود. یا به عقیده من، باید با شریعتی متولد شد و بعد شناخت.
🔹دم دمهای کنکور، دم دمهای بلوغ هم بود. شبهای بیداری، روزهای پرحرارت. و چه عصیانی بهتر از شریعتی؟! کار بجایی رسیده بود که همکلاسی های دبیرستان، اگر جمله ای از شریعتی توسط دبیری در کلاس گفته میشد، همه سرشان را به سمت منی که جایگاهم آخر کلاس بود برمیگرداندند، همه انتظار واکنش داشتند. چه بحثهای خاطره انگیزی که میان من و دبیران ادبیات در گرفت.
همه مذهب و ایمانم را با شریعتی آموخته ام ولی این دین، مانع نشد که در شریعتی نمانم. شریعتی بستری برای خوانش کتب جامعه شناسی هم شد. جالب آنکه حتی اسطوره های شریعتی مثل بابک خرم دین و یا کوروش باعث شد کتب تاریخی هم بخوانم.
🔸شریعتی برایم بالاتر از یک راهنما، و به قول خودش کویری است که عطش جستن را در او یافته ام. اگر حسین برایم همه چیز شد، اگر هر ازگاهی نماز خواندم و روزه گرفتم، اگر هر از گاهی به تفکر پرداختم، همه و همه بخاطر شریعتی بود و هست. مثل زمان نوجوانی، وقتی تقویم سال نو را به دست میگیرم، دنبال صفحه 29 خرداد میگردم. تقویمی که در آن سالروز شهادت دکتر شریعتی قید نشده باشد، به هیچ نمی ارزد. 29خرداد همیشه برایم سمبل یک آغاز بود. اگر در نشریه بودم، حتما به مناسبتش مقاله ای مینوشتم. اگر در مناسبت و مراسمی در جهت نقد و شناخت شریعتی میبودم، حتما از او دفاع میکردم.
🔹40سال از شهادت شریعتی گذشته است و معتقدم که هنوز ذره ای بهافکار او نزدیک نشده ایم که هیچ، دورتر هم شده ایم. مسخره است کسیکه مخالف سرسخت طبقه روحانیت بود و اوایل انقلاب ، کتب او جمع آوری و ممنوعه اعلام شد، اکنون متهم به وجاهت دادن به روحانیت است. کسیکه نه فقط حسین که همه آزادی خواهان جهان مثل چه گوارا را در جبهه حق قرارداد، متهم به انحصارگرایی در "خانه محقر فاطمه" است. کسیکه آزادی را مقدم بر دین میدانست، اکنون متهم شده به سلب آزادی برای دین.....
🔸اینهمه توهین از روی عدم شناخت نیست. میدانند که بازگشت به شریعتی، رجعت به آزادی اندیشه و نفی استبداد دینی است. پس چاره ای نمی ماند جز اینکه بگویند شریعتی، عامل استعباد و استبداد دینی بود.
#اکنون_ما_شریعتی
#نو_شریعتی
#مطالب_رسیده
#چهل_دومین_یادمان
🆔 @shariati40
🔆شریعتی من
🖌 بهزاد صبری
🔹پدرم دفتری داشت که در آن خلاصه هایی از کتب شریعتی مثل حج و فاطمه فاطمه است را نوشته بود. سخنان سارتر، ابومازن ، خامنه ای و دیگران هم در مورد شریعتی آنجا بود. بخصوص سخنرانی چمران بر مزارش زیبا و تکان دهنده بود. برای منی که هیچ کتاب کودک و مناسب سنم نداشتم، شریعتی اولین و تنهاترین فرصت کتابخوانی بود. دوم راهنمایی میخواندم. از درس حرفه و فن متنفر بودم، همه ش حفظیات بود. همیشه کناری میگذاشتم و شروع میکردم به کتب شریعتی. از آرم و عکس روی جلد "دیالکتیک توحیدی" خیلی خوشم می آمد، به همین دلیل با آن شروع کردم. بعد از آن "خودسازی انقلابی" و بعد "پس از شهادت" و بعد "شیعه، حزب تمام". وقتی به این کتاب رسیدم، چیزی دیگر درونم شروع به روییدن کرد. عطشی وصف ناپذیر از خواندن آثار چپ. هنوز وارد پیش دانشگاهی نشده بودم که بیش از 500جلد کتاب خوانده بودم. از "اخلاقیات الفتح" و "نبرد مسلحانه در آنگولا و موزامبیک" بگیرید تا "تاریخ چهار جلدی ایران" اثر زرین کوب و تبریز مه آلود و حرکت جوهری ملاصدرا و عقل سرخ و قیام بابک و ... .
🔸شریعتی مرا وارد دنیایی کرده بود که لذتش پایانی نداشت. دوست داشتم جزوه های خفن بخوانم! هر کتاب و جزوه ای که رنگ و بویی از تضاد میداد را میخواندم. این نوع جزوات، باعث شد شدیدا در نوشتار و خوانش، وسواس داشته باشم. چون مرا اینگونه بار آوردند که هر جمله و کلمه ای میتواند داستان مرگ و زندگی باشد. یادم هست وقتی جمله " آنچه واقعیت دارد، مطلوب است" از هگل را در نشریه راه مجاهد خواندم و دیدم که این جمله ساده چه تاثیری بر اندیشه ها و مرام ها گذاشته است، تصمیم گرفتم همه کتب سیاسی ایدولوژیک را مثل یک درسنامه بفهمم. اکنون اگر بر کتب دیالکتیک توحیدی، آغاز جامعه شناسی، حج، چنین گفت زرتشت، تفسیر سوره محمد و .... نظری بیاندازید، خواهید دید که گوشه های صفحات ، حاشیه نویسی دارند، زیر بعضی جملات خط کشیده ام... درست مثل یک جزوه درسی.
🔸به شدت متعصب شدم. شریعتی روح و روانم بود. هیچ توهینی علیه او را تحمل نمیکردم. اکنون هم برایم توهین به او عذاب آور است اما مجبورم واکنش نشان ندهم، حرفی نزنم، چون فایده ای ندارد. وقتی میشنوم که حتی تقی رحمانی ، پیاده شدن ولایت فقیه را از آموزه های شریعتی میداند، خونم به جوش می آید. شریعتی با این برداشتها هزاران فرسنگ فاصله دارد. شناخت شریعتی، مثل یک ایمان است. باید از کودکی به آن ایمان آورد تا شناختش پاک و بی آلایش حاصل شود. یا به عقیده من، باید با شریعتی متولد شد و بعد شناخت.
🔹دم دمهای کنکور، دم دمهای بلوغ هم بود. شبهای بیداری، روزهای پرحرارت. و چه عصیانی بهتر از شریعتی؟! کار بجایی رسیده بود که همکلاسی های دبیرستان، اگر جمله ای از شریعتی توسط دبیری در کلاس گفته میشد، همه سرشان را به سمت منی که جایگاهم آخر کلاس بود برمیگرداندند، همه انتظار واکنش داشتند. چه بحثهای خاطره انگیزی که میان من و دبیران ادبیات در گرفت.
همه مذهب و ایمانم را با شریعتی آموخته ام ولی این دین، مانع نشد که در شریعتی نمانم. شریعتی بستری برای خوانش کتب جامعه شناسی هم شد. جالب آنکه حتی اسطوره های شریعتی مثل بابک خرم دین و یا کوروش باعث شد کتب تاریخی هم بخوانم.
🔸شریعتی برایم بالاتر از یک راهنما، و به قول خودش کویری است که عطش جستن را در او یافته ام. اگر حسین برایم همه چیز شد، اگر هر ازگاهی نماز خواندم و روزه گرفتم، اگر هر از گاهی به تفکر پرداختم، همه و همه بخاطر شریعتی بود و هست. مثل زمان نوجوانی، وقتی تقویم سال نو را به دست میگیرم، دنبال صفحه 29 خرداد میگردم. تقویمی که در آن سالروز شهادت دکتر شریعتی قید نشده باشد، به هیچ نمی ارزد. 29خرداد همیشه برایم سمبل یک آغاز بود. اگر در نشریه بودم، حتما به مناسبتش مقاله ای مینوشتم. اگر در مناسبت و مراسمی در جهت نقد و شناخت شریعتی میبودم، حتما از او دفاع میکردم.
🔹40سال از شهادت شریعتی گذشته است و معتقدم که هنوز ذره ای بهافکار او نزدیک نشده ایم که هیچ، دورتر هم شده ایم. مسخره است کسیکه مخالف سرسخت طبقه روحانیت بود و اوایل انقلاب ، کتب او جمع آوری و ممنوعه اعلام شد، اکنون متهم به وجاهت دادن به روحانیت است. کسیکه نه فقط حسین که همه آزادی خواهان جهان مثل چه گوارا را در جبهه حق قرارداد، متهم به انحصارگرایی در "خانه محقر فاطمه" است. کسیکه آزادی را مقدم بر دین میدانست، اکنون متهم شده به سلب آزادی برای دین.....
🔸اینهمه توهین از روی عدم شناخت نیست. میدانند که بازگشت به شریعتی، رجعت به آزادی اندیشه و نفی استبداد دینی است. پس چاره ای نمی ماند جز اینکه بگویند شریعتی، عامل استعباد و استبداد دینی بود.
#اکنون_ما_شریعتی
#نو_شریعتی
#مطالب_رسیده
#چهل_دومین_یادمان
🆔 @shariati40
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷📸نخستین چاپ کویر
🔆علی شریعتی قبل از آغاز فعالیت های خود در حسینیه ارشاد و چاپ آثارش توسط انتشارات این موسسه، چند اثر را در دهه سی و چهل به چاپ رسانده است.
🔆 نخستین چاپ کویر توسط ناشر مستقل انتشارات طوس در مشهد به چاپ رسیده است.
#کویر
#نخستین_چاپ
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆علی شریعتی قبل از آغاز فعالیت های خود در حسینیه ارشاد و چاپ آثارش توسط انتشارات این موسسه، چند اثر را در دهه سی و چهل به چاپ رسانده است.
🔆 نخستین چاپ کویر توسط ناشر مستقل انتشارات طوس در مشهد به چاپ رسیده است.
#کویر
#نخستین_چاپ
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from دین و فلسفه (عظیم محمودآبادی)
مهندس لطفالله میثمی در سوگ همسرش نشست
مریم روحانی، نویسنده کودک و نوجوان، روزنامهنگار و نیز از مولفان و ویراستاران پیشین فرهنگنامه کودکان و نوجوانان در ۷۲سالگی درگذشت. پیش از انقلاب در دانشگاه تهران ادبیات فارسی خواند و به آموزگاری روی آورد. چندی در فعالیتهای سیاسی شرکت داشت و به نهضت آزادی و جبهه ملی نزدیک بود. پس از انقلاب که به سبب انتقادهای سیاسی از آموزش و پروش اخراج شد، در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از ناصر ایرانی ویراستاری آموخت و به ویرایش پرداخت. سپس از اواخر دهه ۱۳۶۰ -بیش از ده سال- در دبیرستان فرزانگان انشاء تدریس کرد و شیوهای جدید در آموزش نوشتن خلاق به نوجوانان پایه نهاد. این روش بعدها در مجموعه آموزشی خرد، به دست آموزگارانی که خود آموزش داد، رشد یافت و پی گرفته شد. از میانه دهه۱۳۶۰ به دعوت قیصر امینپور با نشریه سروش نوجوان آغاز به همکاری کرد. نه مثل نیلوفر، مجموعه بازنویسی متون کهن، و کارگاه انشاء از آثار اوست. مریم روحانی فرزند حسن روحانی فقید، از بنیانگذاران حسینه ارشاد و سفیر ایران در سوریه در زمان دولت موقت، و نیز همسر لطفالله میثمی، فعال سیاسی و مدیرمسئول نشریه چشمانداز ایران بود.
گروه “سیاستنامه” روزنامه اعتماد درگذشت مرحومه مریم روحانی را به جناب مهندس لطفالله میثمی و خانواده محترمشان تسلیت عرض کرده و برای آن فقیده سعیده از خداوند منان طلب رحمت و مغفرت و برای بازماندگانشان صبر و شکیبایی مسالت میکند.
https://t.me/siyasatnamehetemad
مریم روحانی، نویسنده کودک و نوجوان، روزنامهنگار و نیز از مولفان و ویراستاران پیشین فرهنگنامه کودکان و نوجوانان در ۷۲سالگی درگذشت. پیش از انقلاب در دانشگاه تهران ادبیات فارسی خواند و به آموزگاری روی آورد. چندی در فعالیتهای سیاسی شرکت داشت و به نهضت آزادی و جبهه ملی نزدیک بود. پس از انقلاب که به سبب انتقادهای سیاسی از آموزش و پروش اخراج شد، در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از ناصر ایرانی ویراستاری آموخت و به ویرایش پرداخت. سپس از اواخر دهه ۱۳۶۰ -بیش از ده سال- در دبیرستان فرزانگان انشاء تدریس کرد و شیوهای جدید در آموزش نوشتن خلاق به نوجوانان پایه نهاد. این روش بعدها در مجموعه آموزشی خرد، به دست آموزگارانی که خود آموزش داد، رشد یافت و پی گرفته شد. از میانه دهه۱۳۶۰ به دعوت قیصر امینپور با نشریه سروش نوجوان آغاز به همکاری کرد. نه مثل نیلوفر، مجموعه بازنویسی متون کهن، و کارگاه انشاء از آثار اوست. مریم روحانی فرزند حسن روحانی فقید، از بنیانگذاران حسینه ارشاد و سفیر ایران در سوریه در زمان دولت موقت، و نیز همسر لطفالله میثمی، فعال سیاسی و مدیرمسئول نشریه چشمانداز ایران بود.
گروه “سیاستنامه” روزنامه اعتماد درگذشت مرحومه مریم روحانی را به جناب مهندس لطفالله میثمی و خانواده محترمشان تسلیت عرض کرده و برای آن فقیده سعیده از خداوند منان طلب رحمت و مغفرت و برای بازماندگانشان صبر و شکیبایی مسالت میکند.
https://t.me/siyasatnamehetemad
چَشم و چراغِ شهر
به شهروند نمونه مهدی حاجتی
شَبروانِ هِزار جیب
شیراز را
گُسیخته شیرازه
می خواهند
بی در و دروازه
*
چَشم و چراغِ شهر را
بی درود و بی بِدرود
به تبعیدگاه می بَرَند
*
همدست و همداستان
کمَر بَسته اند
به یَغمایِ شهر
به یَغمایِ هرچه باغ،هر چه سَبزینه
به یَغمایِ هرچه آب،هر چه آیینه
به یَغمایِ هر چه غَزَل، هر چه غَزَلواره
به یَغمایِ هر چه یاد، هر چه یادواره
*
چَشم و چراغِ شهر را
بی درود و بی بِدرود
به تبعیدگاه می بَرَند
*
نو کیسِگانِِ سیاه مَست
در سَرِ هَر گُذر
ایستاده اند
قدّاره به دست
وَ عَربَده جویان
نَفَس کِش می طَلَبَند
*
چَشم و چراغِ شهر را
بی درود و بی بِدرود
به تبعیدگاه می بَرَند
*
در گذرگاهِ تنگِ نام و نَنگ
رِندانِ عافیَت
گامی دو سه
نیز
حتّا
به همراهیَ ت
فرا پیش نََنََهادَند
*
چَشم و چراغِ شهر را
بی درود و بی بِدرود
به تبعیدگاه می بَرَند
*
در گرگ و میشِ مِه آلودِ صبح
سَرو هایِ تماشایِ شهر
به احترامَ ت
تمام قَد
ایستاده اند
*
چَشم و چراغِ شهر را
بی درود و بی بِدرود
به تبعیدگاه می بَرَند
*
وَ اَزین پَس
دَر آن کویرِ نَفَس گیر
غزل هایِ حافظِ شیراز
آینه دارانِ خَلوتِ شب هایِ درازِ تو اَند
*
چَشم و چراغِ شهر را
بی درود و بی بِدرود
به تبعیدگاه می بَرَند
سعید شهرتاش
تیرماه 98
به شهروند نمونه مهدی حاجتی
شَبروانِ هِزار جیب
شیراز را
گُسیخته شیرازه
می خواهند
بی در و دروازه
*
چَشم و چراغِ شهر را
بی درود و بی بِدرود
به تبعیدگاه می بَرَند
*
همدست و همداستان
کمَر بَسته اند
به یَغمایِ شهر
به یَغمایِ هرچه باغ،هر چه سَبزینه
به یَغمایِ هرچه آب،هر چه آیینه
به یَغمایِ هر چه غَزَل، هر چه غَزَلواره
به یَغمایِ هر چه یاد، هر چه یادواره
*
چَشم و چراغِ شهر را
بی درود و بی بِدرود
به تبعیدگاه می بَرَند
*
نو کیسِگانِِ سیاه مَست
در سَرِ هَر گُذر
ایستاده اند
قدّاره به دست
وَ عَربَده جویان
نَفَس کِش می طَلَبَند
*
چَشم و چراغِ شهر را
بی درود و بی بِدرود
به تبعیدگاه می بَرَند
*
در گذرگاهِ تنگِ نام و نَنگ
رِندانِ عافیَت
گامی دو سه
نیز
حتّا
به همراهیَ ت
فرا پیش نََنََهادَند
*
چَشم و چراغِ شهر را
بی درود و بی بِدرود
به تبعیدگاه می بَرَند
*
در گرگ و میشِ مِه آلودِ صبح
سَرو هایِ تماشایِ شهر
به احترامَ ت
تمام قَد
ایستاده اند
*
چَشم و چراغِ شهر را
بی درود و بی بِدرود
به تبعیدگاه می بَرَند
*
وَ اَزین پَس
دَر آن کویرِ نَفَس گیر
غزل هایِ حافظِ شیراز
آینه دارانِ خَلوتِ شب هایِ درازِ تو اَند
*
چَشم و چراغِ شهر را
بی درود و بی بِدرود
به تبعیدگاه می بَرَند
سعید شهرتاش
تیرماه 98
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸در بزرگداشت تلاشگری حقوقی
🖋احسان شریعتی
🔸 پس از توقیف روزنامهٔ «آیندگان» روزنامهٔ «صبح آزادگان» جایگزین آن شد. شغل این روزنامه این بود که روزانه از موضع راست افراطی به نشر منظم اکاذیب و اتهامات علیه دگراندیشان و منتقدان وضع موجود بپردازد. روزی ما را هم متهم به گرایش به گروه «فرقان» کرده بود. به مسئول روزنامه زنگ زدیم که تکذیب کند. گفتند: «اگر بخواهیم این چیزها را تکذیب کنیم باید روزی دو نشریه منتشر کنیم!» دوستان توصیه کردند که علیه این روزنامه شکایت رسمی کنیم. لذا روزی با مادر به ساختمان دادگستری رفتیم و برای طرح شکایت با مرحوم بهشتی ملاقات کردیم. ایشان را پیشتر در اروپا دیده بودم و از جمله در مجلس بزرگداشت دکتر شریعتی در فرانکفورت. ایشان پس از قدری نصیحت با این مضمون که مانند خود دکتر شریعتی باشید که در طرح انتقادات بسیار ظریف و با ذوق بود و مثلا روزی در پاسخ به انتقادات تند مرحوم مطهری گفته بود که استاد کمی «کافر غضب» هستند، ما را برای ثبت شکایت به دفتر مرحوم موسویاردبیلی در طبقهٔ زیر همان ساختمان ارجاع دادند. به دفتر ایشان رفتیم، سر-و-صدایی بلند بود، مادر یکی از زندانیان آمده بود و شکایت داشت. ایشان هم پس از قدری نصیحت که در ایام فتنه، بهتعبیر حضرت امیر، همچون «بچه شتر نر باش نه سواری بده و نه شیر»، شکایت را ثبت کردند.
🔹پس از این اقدام قانونی در آن روزگار پُرآشوب دیگر هیچ تعقیب قضاییای ندیدیم و ندانستیم که بهواقع این کار چه فایدهای داشت. بههرحال اما، این اقدام نوعی اعتراض مدنی به شیوع بیماری بداخلاقی شبهانقلابی رسانههای تسخیرشده توسط گرایشات اقتدارگرا و «انحصارطلب» بود (بیآزرمی و بیپرنسیپی اخلاقی البته بعدها با مشارکت برخی رسانههای موسوم به «نولیبرال» از انحصار آن جناح خارج شد).
🔸غرض از نقل این خاطره در هفتهٔ قوهٔ قضاییه بازاندیشی شیوهٔ مناسب و مسالمتآمیز مبارزه با آلودگی فضای سیاسی از دو منظر حقوقی و اخلاقی است. در برابر طرح انواع اتهام و افترای بیپایه و گاه متناقض از سوی رقبا و مخالفان فکری و سیاسی، بهترین روش مقابله کدامست؟ سکوت؟ (روشی که دکتر شریعتی در پیش گرفته بود و مناقشهٔ متناقض پیرامون او پس از او هم ادامه یافت) طرح دعوی و شکایت قانونی در محاکم قضایی؟ (شیوهای که مانند نمونهٔ فوق اغلب بلاتعقیب میماند)
بهترین روش پاسخگویی بهظاهر و بهنظر ما، به کارگیری مجموعهٔ شیوههای نمونهوار و نمادینی است که نقشی روشنگر افکار عمومی و افشاگر زشتی «رفتار»های غیراخلاقی و غیرمدنی (و نه افشای اشخاص) را بازی کند. روشهای دفاع حقوقی، برغم محدودیتهای قانونی و موقعیت قضایی موجود، با این چشمانداز، میتواند چنین نقش مثبتی را در دفاع از حقوق انسانی و شهروندی و حقوق اقلیتهای قومی ومذهبی و (رفع تبعیض) جنسیتی، و دفاع ازمحیطزیست، و میراث فرهنگی، و ...، ایفا کند.
#یادها_خاطرات
#بهشتی
#قوه_قضاییه
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔸 پس از توقیف روزنامهٔ «آیندگان» روزنامهٔ «صبح آزادگان» جایگزین آن شد. شغل این روزنامه این بود که روزانه از موضع راست افراطی به نشر منظم اکاذیب و اتهامات علیه دگراندیشان و منتقدان وضع موجود بپردازد. روزی ما را هم متهم به گرایش به گروه «فرقان» کرده بود. به مسئول روزنامه زنگ زدیم که تکذیب کند. گفتند: «اگر بخواهیم این چیزها را تکذیب کنیم باید روزی دو نشریه منتشر کنیم!» دوستان توصیه کردند که علیه این روزنامه شکایت رسمی کنیم. لذا روزی با مادر به ساختمان دادگستری رفتیم و برای طرح شکایت با مرحوم بهشتی ملاقات کردیم. ایشان را پیشتر در اروپا دیده بودم و از جمله در مجلس بزرگداشت دکتر شریعتی در فرانکفورت. ایشان پس از قدری نصیحت با این مضمون که مانند خود دکتر شریعتی باشید که در طرح انتقادات بسیار ظریف و با ذوق بود و مثلا روزی در پاسخ به انتقادات تند مرحوم مطهری گفته بود که استاد کمی «کافر غضب» هستند، ما را برای ثبت شکایت به دفتر مرحوم موسویاردبیلی در طبقهٔ زیر همان ساختمان ارجاع دادند. به دفتر ایشان رفتیم، سر-و-صدایی بلند بود، مادر یکی از زندانیان آمده بود و شکایت داشت. ایشان هم پس از قدری نصیحت که در ایام فتنه، بهتعبیر حضرت امیر، همچون «بچه شتر نر باش نه سواری بده و نه شیر»، شکایت را ثبت کردند.
🔹پس از این اقدام قانونی در آن روزگار پُرآشوب دیگر هیچ تعقیب قضاییای ندیدیم و ندانستیم که بهواقع این کار چه فایدهای داشت. بههرحال اما، این اقدام نوعی اعتراض مدنی به شیوع بیماری بداخلاقی شبهانقلابی رسانههای تسخیرشده توسط گرایشات اقتدارگرا و «انحصارطلب» بود (بیآزرمی و بیپرنسیپی اخلاقی البته بعدها با مشارکت برخی رسانههای موسوم به «نولیبرال» از انحصار آن جناح خارج شد).
🔸غرض از نقل این خاطره در هفتهٔ قوهٔ قضاییه بازاندیشی شیوهٔ مناسب و مسالمتآمیز مبارزه با آلودگی فضای سیاسی از دو منظر حقوقی و اخلاقی است. در برابر طرح انواع اتهام و افترای بیپایه و گاه متناقض از سوی رقبا و مخالفان فکری و سیاسی، بهترین روش مقابله کدامست؟ سکوت؟ (روشی که دکتر شریعتی در پیش گرفته بود و مناقشهٔ متناقض پیرامون او پس از او هم ادامه یافت) طرح دعوی و شکایت قانونی در محاکم قضایی؟ (شیوهای که مانند نمونهٔ فوق اغلب بلاتعقیب میماند)
بهترین روش پاسخگویی بهظاهر و بهنظر ما، به کارگیری مجموعهٔ شیوههای نمونهوار و نمادینی است که نقشی روشنگر افکار عمومی و افشاگر زشتی «رفتار»های غیراخلاقی و غیرمدنی (و نه افشای اشخاص) را بازی کند. روشهای دفاع حقوقی، برغم محدودیتهای قانونی و موقعیت قضایی موجود، با این چشمانداز، میتواند چنین نقش مثبتی را در دفاع از حقوق انسانی و شهروندی و حقوق اقلیتهای قومی ومذهبی و (رفع تبعیض) جنسیتی، و دفاع ازمحیطزیست، و میراث فرهنگی، و ...، ایفا کند.
#یادها_خاطرات
#بهشتی
#قوه_قضاییه
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
Forwarded from Emdad-Pooran
گزارش تصویری از نمایشگاه تبادل و فروش کتاب بنفع هموطنان آسیب دیده در سیل (خوزستان روستاهای شهرستان شادگان)، توسط کارگروه امداد-شریعتی،پوران.
با تشکر و قدردانی از یکایک همراهانی که ما را در این اقدام فرهنگی در راستای همبستگی اجتماعی یاری رساندند.
📌برای مشاهده تصاویر به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
#گزارش
#پوران_شریعت_رضوی
🆔@Emdad_Shariati_Pooran
https://telegra.ph/گزارش-تصویری-از-نمایشگاه-تبادل-و-فروش-کتاب-بنفع-هموطنان-آسیب-دیده-در-سیل-خوزستان-روستاهای-شهرستان-شادگان-توسط-کارگروه-امداد-شریع-06-30
با تشکر و قدردانی از یکایک همراهانی که ما را در این اقدام فرهنگی در راستای همبستگی اجتماعی یاری رساندند.
📌برای مشاهده تصاویر به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
#گزارش
#پوران_شریعت_رضوی
🆔@Emdad_Shariati_Pooran
https://telegra.ph/گزارش-تصویری-از-نمایشگاه-تبادل-و-فروش-کتاب-بنفع-هموطنان-آسیب-دیده-در-سیل-خوزستان-روستاهای-شهرستان-شادگان-توسط-کارگروه-امداد-شریع-06-30
Telegraph
گزارش تصویری از نمایشگاه تبادل و فروش کتاب بنفع هموطنان آسیب دیده در سیل (خوزستان روستاهای شهرستان شادگان)، توسط کارگروه امداد…
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🎙«شریعتی و پرسش های زمانه ما»
🔸گزارشی کوتاه از مراسم بزرگداشت شریعتی در دانشکده ادبیات مشهد
📌زمان: ۲ تیر ۱۳۹۸
🔆انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه فردوسی مشهد با همکاری انجمن ایرانی تاریخ شعبه منطقه ای خراسان، انجمن علوم سیاسی ایران شعبه خراسان و انجمن جامعه شناسی ایران شعبه خراسان به مناسبت چهل و دومین سلگرد درگذشت شریعتی « استاد دانشگاه فردوسی مشهد» مراسمی را تحت عنوان« شریعتی و پرسش های زمانه ما » با سخنرانی سوسن شریعتی برگزار کرد. این مراسم با مدیریت دکتر مهدی نجف زاده و حضور برخی از اساتید دانشگاه و دانشجویان این دانشکده در تاریخ ۲ تیر ماه ۱۳۹۸ در تالار شریعتی دانشکده ادبیات و علوم انسانی بر گزار شد.
🔆سوسن شریعتی سخنرانی خود را با دو تشکر آغاز کرد: تشکر از انجمن مدرسین که فرصتی برای سخن گفتن از شریعتی را فراهم کرده است و تشکر از شریعتی که پنجاه سال است فرصت صحبت کردن درباره «ما« را ممکن ساخت؛ واسطه ای شده است برای اندیشیدن به خود. چه وقتی نقد شده و چه وقتی تأیید شده . وی شریعتی را «دماسنج»ی فرهنگی، سیاسی و فرهنگی دانست که طی چهل سال اخیر علی رغم تفاوت ها و تغییراتی که جامعه از سر گذرانده است (در سطح جهانی: رشد بنیاد گرایی ، سلطه نئولیبرالیزم و.. سطح بومیک پیروزی حکومت دینی و.)توانسته گرایش عمومی جامعه را از طریق نسبتی که هر بار مخاطبینش با او برقرار کرده اند و جایگاهی را که به خود اختصاص داده نشان دهد. نقدها و بررسی های متنوع و گاه پر تناقضی که به او شده در عین حال هر بار حساسیت های جامعه را نیز نشان می دهد. طی چهل سال گسست از شریعتی صورت نگرفته که امروز بتوان از بازگشت صحبت کرد. از همین رو باید از دلایل بقاء شریعتی صحبت کرد و نه بازگشت به شریعتی.
📌سوسن شریعتی دلایل این تداوم را در ۴ عنوان چنین برشمرد:
🔆آنچه موجب شده است اندیشه های شریعتی تخته بند زمانه نباشد وجود چند خصیصه در این نوع نگاه و رویکرد به انسان و جامعه و جهان است:
🔆الف: درک شریعتی از دوره. درک شریعتی از دوره یکپارچه نیست بلکه دوره در نگاه او تابع دینامیک های متفاوت زمانی است( زمان اقتصادی-زمان فرهنگی...)شریعتی دوره را عبارت از همزیستی چند ناهمزمان می داند که الزاما از ریتم واحدی تبعیت نمی کنند. دوره سیستمی بسته نیست ، معطوف به زمان کوتاه نیست و برای تشخیص و دادن پاسخ به این پرسش که ما در کجای تاریخ ایستاده ایم زمان تاریخی و زمان تقویمی را با هم صرف می کند. رفرم دینی پاسخی است به زمان تاریخی ما که به تعبیر شریعتی در پایان قرون وسطی و آغاز عصر مدرن است و نقد مدرنیته محقق اروپا-محور پاسخی است به زمان تقویمی و اکنونی ما. از همین منظر است که شریعتی با دو متشبه در می افتد: متشبه به دین که نامش سنت است و متشبه به امر مدرن که کپی برداری است و تک صدایی و تک الگویی.
🔆ب: سوسن شریعتی خصلت دوم اندیشه و رویکرد شریعتی را «چند ضلعی بودن « آن دانست که جنسی دموکراتیک به آن می دهد و مشارکت دیگری را با هر بار تفسیر جدید ، اجتناب ناپذیر می کند.
🔆ج: نقد سه گانه سلطه (زر و زور و تزویر) با نگاهی ایدئولوژیک که همانا نقد ایده های سلطه یافته است خصلت دیگر تفکر شریعتی است. با همین رویکرد سه گانه است که به اندیشه او وجهی اعتراضی، دینامیک و در حرکت می دهد.
🔆د: سوسن شریعتی اندیشه شریعتی را متهم به وجه صرف سلبی دانست اما شریعتی با طرح اندازی سه گانه «عرفان، برابری، آزادی» در تلاش برای ارايه یک آلترناتیو است. آلترناتیوی که با کلید واژه «ابداع خویشتن» تعریف می شود. آزاد سازی آزادی، عدالت اجتماعی و خویشتنی که نه متکی بر نوستالژی دیروزی و نه فراموشی میراث بلکه با استخراج و تصفیه دیروز (مذهب و تاریخ و میراث فرهنگی) و نیز تخیلی گشوده ابداع می شود. «بازگشت » به خویشتن در نگاه شریعتی باید با «عصیان علیه خویشتن» صرف شود تا جامعه ای دیگر، نوع دیگری از انسان مذهبی و نظم دیگر جهانی سر زند. خویشتنی دیگر برای بین المللی دیگر.
#سخنرانی
#دانشگاه_فردوسی
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔸گزارشی کوتاه از مراسم بزرگداشت شریعتی در دانشکده ادبیات مشهد
📌زمان: ۲ تیر ۱۳۹۸
🔆انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه فردوسی مشهد با همکاری انجمن ایرانی تاریخ شعبه منطقه ای خراسان، انجمن علوم سیاسی ایران شعبه خراسان و انجمن جامعه شناسی ایران شعبه خراسان به مناسبت چهل و دومین سلگرد درگذشت شریعتی « استاد دانشگاه فردوسی مشهد» مراسمی را تحت عنوان« شریعتی و پرسش های زمانه ما » با سخنرانی سوسن شریعتی برگزار کرد. این مراسم با مدیریت دکتر مهدی نجف زاده و حضور برخی از اساتید دانشگاه و دانشجویان این دانشکده در تاریخ ۲ تیر ماه ۱۳۹۸ در تالار شریعتی دانشکده ادبیات و علوم انسانی بر گزار شد.
🔆سوسن شریعتی سخنرانی خود را با دو تشکر آغاز کرد: تشکر از انجمن مدرسین که فرصتی برای سخن گفتن از شریعتی را فراهم کرده است و تشکر از شریعتی که پنجاه سال است فرصت صحبت کردن درباره «ما« را ممکن ساخت؛ واسطه ای شده است برای اندیشیدن به خود. چه وقتی نقد شده و چه وقتی تأیید شده . وی شریعتی را «دماسنج»ی فرهنگی، سیاسی و فرهنگی دانست که طی چهل سال اخیر علی رغم تفاوت ها و تغییراتی که جامعه از سر گذرانده است (در سطح جهانی: رشد بنیاد گرایی ، سلطه نئولیبرالیزم و.. سطح بومیک پیروزی حکومت دینی و.)توانسته گرایش عمومی جامعه را از طریق نسبتی که هر بار مخاطبینش با او برقرار کرده اند و جایگاهی را که به خود اختصاص داده نشان دهد. نقدها و بررسی های متنوع و گاه پر تناقضی که به او شده در عین حال هر بار حساسیت های جامعه را نیز نشان می دهد. طی چهل سال گسست از شریعتی صورت نگرفته که امروز بتوان از بازگشت صحبت کرد. از همین رو باید از دلایل بقاء شریعتی صحبت کرد و نه بازگشت به شریعتی.
📌سوسن شریعتی دلایل این تداوم را در ۴ عنوان چنین برشمرد:
🔆آنچه موجب شده است اندیشه های شریعتی تخته بند زمانه نباشد وجود چند خصیصه در این نوع نگاه و رویکرد به انسان و جامعه و جهان است:
🔆الف: درک شریعتی از دوره. درک شریعتی از دوره یکپارچه نیست بلکه دوره در نگاه او تابع دینامیک های متفاوت زمانی است( زمان اقتصادی-زمان فرهنگی...)شریعتی دوره را عبارت از همزیستی چند ناهمزمان می داند که الزاما از ریتم واحدی تبعیت نمی کنند. دوره سیستمی بسته نیست ، معطوف به زمان کوتاه نیست و برای تشخیص و دادن پاسخ به این پرسش که ما در کجای تاریخ ایستاده ایم زمان تاریخی و زمان تقویمی را با هم صرف می کند. رفرم دینی پاسخی است به زمان تاریخی ما که به تعبیر شریعتی در پایان قرون وسطی و آغاز عصر مدرن است و نقد مدرنیته محقق اروپا-محور پاسخی است به زمان تقویمی و اکنونی ما. از همین منظر است که شریعتی با دو متشبه در می افتد: متشبه به دین که نامش سنت است و متشبه به امر مدرن که کپی برداری است و تک صدایی و تک الگویی.
🔆ب: سوسن شریعتی خصلت دوم اندیشه و رویکرد شریعتی را «چند ضلعی بودن « آن دانست که جنسی دموکراتیک به آن می دهد و مشارکت دیگری را با هر بار تفسیر جدید ، اجتناب ناپذیر می کند.
🔆ج: نقد سه گانه سلطه (زر و زور و تزویر) با نگاهی ایدئولوژیک که همانا نقد ایده های سلطه یافته است خصلت دیگر تفکر شریعتی است. با همین رویکرد سه گانه است که به اندیشه او وجهی اعتراضی، دینامیک و در حرکت می دهد.
🔆د: سوسن شریعتی اندیشه شریعتی را متهم به وجه صرف سلبی دانست اما شریعتی با طرح اندازی سه گانه «عرفان، برابری، آزادی» در تلاش برای ارايه یک آلترناتیو است. آلترناتیوی که با کلید واژه «ابداع خویشتن» تعریف می شود. آزاد سازی آزادی، عدالت اجتماعی و خویشتنی که نه متکی بر نوستالژی دیروزی و نه فراموشی میراث بلکه با استخراج و تصفیه دیروز (مذهب و تاریخ و میراث فرهنگی) و نیز تخیلی گشوده ابداع می شود. «بازگشت » به خویشتن در نگاه شریعتی باید با «عصیان علیه خویشتن» صرف شود تا جامعه ای دیگر، نوع دیگری از انسان مذهبی و نظم دیگر جهانی سر زند. خویشتنی دیگر برای بین المللی دیگر.
#سخنرانی
#دانشگاه_فردوسی
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸نقد یا نق؟
🖋احسان شریعتی
🔸«الناس على دین ملوكهم؛ ما بیشتر شاهد فرهنگ تخطئه و تمسخر و..، بهجای نقد حقیقی هستیم. اما برخلاف کلبیگری فلسفی که مانند ملامتیه، مکتب قابل احترامی است، منفینگری عامیانه تهوعآور میشود. اگر دقت کنیم در سالهای اخیر شاهد نوعی از لمپنیزم یا انحطاط فرهنگی ناهنجار در رفتارهای اجتماعی، و گفتار عمومی هستیم که حتی در حرکتهای سیاسی نیز گاه نفوذ و سرایت کرده است. اشاعه فرهنگ لمپنها در جامعه. این وضع هم در زمان شاه وجود داشت که نمونهاش شعبان بیمخیسم شاهپرستانه بود و پس از انقلاب بهشکل دیگر و گاه در لفافهٔ مذهبی تداوم یافت.
🔹یکی دیگر از جلوههای این فضای زوال اخلاقی بهجای نقد اصیل رویکرد واکنشی به وضع و نظم موجود است. به این معنی که هرآنچه سیستم بگوید را بهصورت وارونه بپذیریم. چون نظام دم از عدالت میزند، بیعدالتی و تجملگرایی و تفاخر به «لوکس» ارزش میشود.»
#نق
#نقد
#نگاه_روز
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔸«الناس على دین ملوكهم؛ ما بیشتر شاهد فرهنگ تخطئه و تمسخر و..، بهجای نقد حقیقی هستیم. اما برخلاف کلبیگری فلسفی که مانند ملامتیه، مکتب قابل احترامی است، منفینگری عامیانه تهوعآور میشود. اگر دقت کنیم در سالهای اخیر شاهد نوعی از لمپنیزم یا انحطاط فرهنگی ناهنجار در رفتارهای اجتماعی، و گفتار عمومی هستیم که حتی در حرکتهای سیاسی نیز گاه نفوذ و سرایت کرده است. اشاعه فرهنگ لمپنها در جامعه. این وضع هم در زمان شاه وجود داشت که نمونهاش شعبان بیمخیسم شاهپرستانه بود و پس از انقلاب بهشکل دیگر و گاه در لفافهٔ مذهبی تداوم یافت.
🔹یکی دیگر از جلوههای این فضای زوال اخلاقی بهجای نقد اصیل رویکرد واکنشی به وضع و نظم موجود است. به این معنی که هرآنچه سیستم بگوید را بهصورت وارونه بپذیریم. چون نظام دم از عدالت میزند، بیعدالتی و تجملگرایی و تفاخر به «لوکس» ارزش میشود.»
#نق
#نقد
#نگاه_روز
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🗒قلم توتم من است
🖋علی شریعتی
🔆«قلم توتم من است. توتم ما است. به قلمم سوگند. به خون سیاهی که از حلقومش میچکد سوگند. به رشحهٔ خونی که از زبانش میتراود سوگند. به ضجههای دردی که از سینهاش برمیآید سوگند ... که توتم مقدسم را نمیفروشم، نمیکشم، گوشت و خونش را نمیخورم، بهدست زورش تسلیم نمیکنم ، به کیسهٔ زرش نمیبخشم ، به سرانگشت تزویرش نمیسپارم، دستم را قلم میکنم و قلمم را از دست نمیگذارم ! »
📌 «توتمپرستی»، م.آ. ۱۳ (هبوط در کویر)، تهران: چاپخش، چ ۱۳، ۱۳۷۷، ص ۶۶۵
#قلم
#توتم
#علی_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋علی شریعتی
🔆«قلم توتم من است. توتم ما است. به قلمم سوگند. به خون سیاهی که از حلقومش میچکد سوگند. به رشحهٔ خونی که از زبانش میتراود سوگند. به ضجههای دردی که از سینهاش برمیآید سوگند ... که توتم مقدسم را نمیفروشم، نمیکشم، گوشت و خونش را نمیخورم، بهدست زورش تسلیم نمیکنم ، به کیسهٔ زرش نمیبخشم ، به سرانگشت تزویرش نمیسپارم، دستم را قلم میکنم و قلمم را از دست نمیگذارم ! »
📌 «توتمپرستی»، م.آ. ۱۳ (هبوط در کویر)، تهران: چاپخش، چ ۱۳، ۱۳۷۷، ص ۶۶۵
#قلم
#توتم
#علی_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆چهار دهه نقد و بررسی اندیشه شریعتی
_________
🔆فعالیتهای شریعتی در حسینیه ارشاد از سال 1347 و به خصوص اوجگیری آن در سال 1350 واکنشهای بسیاری را از جانب طیفها و جریانهای مختلفی را در پی داشت.
🔆نقد دینداریهای موجود، نقد نهاد رسمی دین، و تکیه بر ضرورت بازخوانی منابع معرفت دینی، و داشتن رویکرد انتقادی به میراث ایرانی-اسلامی، اعتراضهای برخی محافل سنتی و روحانی را برانگیخت. اسناد ساواک نشان میدهد که در بسیاری از مساجد و تکایا، حمله به شریعتی موضوع روز بوده است. فتاوی، جزوات، و کتابهایی که علیه او منتشر شده بود به شکل گسترده در این محافل پخش و تکثیر میشد.
🔆تکتک این کتابها به تنهایی محتوای قابل توجهی ندارند با این حال نمونههایی هستند از نوعی واکنش عصبی در برابر یک دگراندیش دینی.
🔷🗒خرد داوری کند
📌قاسم اسلامی؛ تهران، بینا،چاپ اول [۱۳۵۶]، ۲۷۰ صفحه وزیری.
🔸🔹 کتاب" خرد داوری کند " نقدی است بر اراءشریعتی در باره تشیع. گذشته از لحن تند و زننده کتاب، نویسنده شریعتی را از مخالفین تشیع میداند. عناوینی چند از کتاب عبارتند از : «اعتراض بر دفترچه انتظار مذهب اعتراض»، «اعتراض بر دفتر چه تشیع علوی و تشیع صفوی»، «اهانت به رسول گرامی اسلام»، «جسارت به پرچمداران تشیع»، «حمله کودکان مغرضانه به روحانیت»، «خود را به مانند پیمبران معرفی کردن»، « مدعی وحی شده»، «نماز و روزه و حج و مراسم عزاداری را به مسخره گرفته است»، و….
📚برگرفته از «کتابشناسی توصیفی دکتر علی شریعتی» نوشته محمد اسفندیاری
#چهار_دهه
#نقد_بررسی
#اندیشه_شریعتی
#خرد_داوری_کند
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
_________
🔆فعالیتهای شریعتی در حسینیه ارشاد از سال 1347 و به خصوص اوجگیری آن در سال 1350 واکنشهای بسیاری را از جانب طیفها و جریانهای مختلفی را در پی داشت.
🔆نقد دینداریهای موجود، نقد نهاد رسمی دین، و تکیه بر ضرورت بازخوانی منابع معرفت دینی، و داشتن رویکرد انتقادی به میراث ایرانی-اسلامی، اعتراضهای برخی محافل سنتی و روحانی را برانگیخت. اسناد ساواک نشان میدهد که در بسیاری از مساجد و تکایا، حمله به شریعتی موضوع روز بوده است. فتاوی، جزوات، و کتابهایی که علیه او منتشر شده بود به شکل گسترده در این محافل پخش و تکثیر میشد.
🔆تکتک این کتابها به تنهایی محتوای قابل توجهی ندارند با این حال نمونههایی هستند از نوعی واکنش عصبی در برابر یک دگراندیش دینی.
🔷🗒خرد داوری کند
📌قاسم اسلامی؛ تهران، بینا،چاپ اول [۱۳۵۶]، ۲۷۰ صفحه وزیری.
🔸🔹 کتاب" خرد داوری کند " نقدی است بر اراءشریعتی در باره تشیع. گذشته از لحن تند و زننده کتاب، نویسنده شریعتی را از مخالفین تشیع میداند. عناوینی چند از کتاب عبارتند از : «اعتراض بر دفترچه انتظار مذهب اعتراض»، «اعتراض بر دفتر چه تشیع علوی و تشیع صفوی»، «اهانت به رسول گرامی اسلام»، «جسارت به پرچمداران تشیع»، «حمله کودکان مغرضانه به روحانیت»، «خود را به مانند پیمبران معرفی کردن»، « مدعی وحی شده»، «نماز و روزه و حج و مراسم عزاداری را به مسخره گرفته است»، و….
📚برگرفته از «کتابشناسی توصیفی دکتر علی شریعتی» نوشته محمد اسفندیاری
#چهار_دهه
#نقد_بررسی
#اندیشه_شریعتی
#خرد_داوری_کند
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Telegram
attach📎
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸تلويزيون تيشه به ريشه خود نزند
📌گفتوگوی (تلفنی) «اعتماد» با احسان شريعتي درباره نقش «رسانهٔ ملی» که در صفحه اول امروز این روزنامه با عنوان «تلويزيون تيشه به ريشه خود نزند»، بهصورت خلاصه منتشر شده است:
🔸ابتدا بايد دانست كه سياست تبليغاتي و خبري هر قدرت و كشور و نهادي چيست؟برخي رسانهها «حرفهای»تر اند و براي اثبات آن، خود را حقيقتجو نشان ميدهند و براي اعتبار خود از جناحها و صداهاي مختلف استفاده ميكنند. در كنار اينها، رسانههايي هم هستند كه خط تبليغاتي و ايدئولوژيك آشكاري دارند و به روشی بدوی یا ابتدايي موضع ميگيرند. برای نمونه، خود خبرنگار از كسي كه از او پرسش ميكند، بيشتر موضع دارد! اين رويكرد که حرفهاي نيست رسانه را بياعتبار ميكند. پس در ابتدا ديد سياست خبري و فرهنگي عمومي كه صداوسيماي ملي تعقيب ميكند، چيست؟ متاسفانه از گذشته خط خاصي بر صداوسيما حاكم بوده كه حتي نميتوان گفت اين خط كل حاكميت است بلكه چيزي جناحي است.
🔹 اگر برنامه تاريخي فكري و حتي فرهنگي از رسانه پخش شود، چون از يك خط خاص پيروي ميكند، بياعتبار است و این حتي در خنثيترين بحثهاي علمي و فلسفي و مذهبي و عقيدتي هم اين خط رسوخ كرده و سانسور ايجاد ميكند. مثلا يك برنامه تاريخي از تلويزيون پخش ميشود اما مثل كتابهاي درسي آموزش و پرورش، نوعي تحريف تاريخ در آن وجود دارد كه به دليل سلايق و تحليلهاي خاص، اين خط فرمايشي بايد اعمال شود.
🔸 به قول فرانسويها «ایماژ دو مارک» یا برچسب برند تبليغاتي هر كالايي مهم است: با رويكردهايي كه صداوسيما دارد روي آن هم اين مهربر پیشانی آن خورده و به دليل خطي بودن و زنده نبودن برنامهها نميتوانيد در تلويزيون شركت كنيد. پيش از اين برنامهها و مستندهاي مختلفي را ديدهايم كه در آنها حرفهاي فرد تقطيع ميشود و ماهيت موضوع تغيير ميكند. مستندي در سينما ساخته ميشود درباره بازرگان، حتی با دوستان او، که عليه بازرگان است! روشنفكران و نيروهاي فرهنگي به تلويزيون نميروند، چون اين برچسب كه تلويزيون جاي معتبري نيست، وجود دارد. ممكن است از شما سوءاستفاده شود يا حرفهايتان ناقص بيان شود. حنای اینگونه سیاستهای فرهنگی مسخرهٔ استفاده از روشنفکران و دگراندیشان علیه همدیگر و در انتها علیه خودشان، دیگر رنگی ندارد!
🔹 اين روش ابتدايي در موضعگيريها بویژه در مسائل علمي و عقيدتي و..، روش حرفهای نيست. بحث از جايگاهي است كه يك رسانه رسمي دارد و مدعی است که «ملی» است. اگر صداوسيمای ملی بياعتبار باشد، يعني استدلال شما سست و شكننده است و خودتان دارید تيشه به ريشه خود میزنيد! بهجاي فيلترينگ و پارازيت برنامههاي معتبرتری بسازند و از منتقدان دعوت كنند در آنها شركت كنند تا مدافعان اصلي کشور افكار عمومي باشند و مثلا جنگطلبان و توطئهگران موفق نشوند و گرنه باختهاند. و در صورتی ميتواند اعتباري در جهان ايجاد كند که به قول مردم «ميلي» نباشد بلکه ملی - يعني براي همهٔ مردم- باشد. شما ميبينيد كه يك روحاني كه تسلطي بر تحقیق تاريخی ندارد هر هفته در تلويزيون از تاريخ ميگويد و آنرا تحريف ميكند. دهها مثال ديگر هم در اين زمينه وجود دارد كه نوعي كاريكارتور از رسانه ميسازد.
🔸 اين رویکرد ساده-و-سطحياندیشانهٔ خطی-تبلیعاتی در ساير برنامهها هم ديده ميشود: در زمينه مذهبي ميبينيم كه در همه اعياد و ولادتها و رحلتها از يك نوع برنامهسازي استفاده ميشود؛ تلويزيون در برنامههاي مناسبتي بيشتر سراغ سبك مداحي هيجاني ميرود و كمتر به محتوا اهميت ميدهد درحالي كه بايد تاريخ وقايع را بررسي كند و اطلاعات به مخاطب بدهد كه بهطور مثال حضرت فاطمه كه شخصيت مهم تاريخ اسلام است، چه كسي بوده است، اما حجمي از مناسبتها و مراسم بيمحتوا در دهه فاطميه از صداوسيما پخش ميشود. در برنامههاي علمي و هنری از نوابغي که داريم و در جهان ميدرخشند، در تلويزيون حرفي به ميان نميآيد. فيلمهاي ما در جشنوارهها جايزه ميگيرند اما در تلويزيون خبرشان منعكس نميشود.
🔹 بحث يك مسوول و يك نفر و برنامه نيست. يك رويكرد و سياست عمومی و غالب در اين رسانه است كه باعث ميشود برای من روشنفکر و محقق نوعی كسر شأن باشد كه آنجا بروم. وقتي گزارشهاي غلط در تلويزيون انعكاس يابد امر به مسوولان مشتبه ميشود كه همه چيز خوب است. رويكرد امروز تلويزيون «پروپاگاند» است، يعني ترويج و تبليغ عقايد از پيش پذيرفته كه مشكلش اين است كه بر اثر تكرار امر را بر خود گوينده مشتبه ميكند.
📌لینک کامل مصاحبه در سایت روزنامه اعتماد
http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/128318/تلويزيون-تيشه-به-ريشه-خود-نزند
#رسانه_ملی
#مصاحبه
#روزنامه_اعتماد
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌گفتوگوی (تلفنی) «اعتماد» با احسان شريعتي درباره نقش «رسانهٔ ملی» که در صفحه اول امروز این روزنامه با عنوان «تلويزيون تيشه به ريشه خود نزند»، بهصورت خلاصه منتشر شده است:
🔸ابتدا بايد دانست كه سياست تبليغاتي و خبري هر قدرت و كشور و نهادي چيست؟برخي رسانهها «حرفهای»تر اند و براي اثبات آن، خود را حقيقتجو نشان ميدهند و براي اعتبار خود از جناحها و صداهاي مختلف استفاده ميكنند. در كنار اينها، رسانههايي هم هستند كه خط تبليغاتي و ايدئولوژيك آشكاري دارند و به روشی بدوی یا ابتدايي موضع ميگيرند. برای نمونه، خود خبرنگار از كسي كه از او پرسش ميكند، بيشتر موضع دارد! اين رويكرد که حرفهاي نيست رسانه را بياعتبار ميكند. پس در ابتدا ديد سياست خبري و فرهنگي عمومي كه صداوسيماي ملي تعقيب ميكند، چيست؟ متاسفانه از گذشته خط خاصي بر صداوسيما حاكم بوده كه حتي نميتوان گفت اين خط كل حاكميت است بلكه چيزي جناحي است.
🔹 اگر برنامه تاريخي فكري و حتي فرهنگي از رسانه پخش شود، چون از يك خط خاص پيروي ميكند، بياعتبار است و این حتي در خنثيترين بحثهاي علمي و فلسفي و مذهبي و عقيدتي هم اين خط رسوخ كرده و سانسور ايجاد ميكند. مثلا يك برنامه تاريخي از تلويزيون پخش ميشود اما مثل كتابهاي درسي آموزش و پرورش، نوعي تحريف تاريخ در آن وجود دارد كه به دليل سلايق و تحليلهاي خاص، اين خط فرمايشي بايد اعمال شود.
🔸 به قول فرانسويها «ایماژ دو مارک» یا برچسب برند تبليغاتي هر كالايي مهم است: با رويكردهايي كه صداوسيما دارد روي آن هم اين مهربر پیشانی آن خورده و به دليل خطي بودن و زنده نبودن برنامهها نميتوانيد در تلويزيون شركت كنيد. پيش از اين برنامهها و مستندهاي مختلفي را ديدهايم كه در آنها حرفهاي فرد تقطيع ميشود و ماهيت موضوع تغيير ميكند. مستندي در سينما ساخته ميشود درباره بازرگان، حتی با دوستان او، که عليه بازرگان است! روشنفكران و نيروهاي فرهنگي به تلويزيون نميروند، چون اين برچسب كه تلويزيون جاي معتبري نيست، وجود دارد. ممكن است از شما سوءاستفاده شود يا حرفهايتان ناقص بيان شود. حنای اینگونه سیاستهای فرهنگی مسخرهٔ استفاده از روشنفکران و دگراندیشان علیه همدیگر و در انتها علیه خودشان، دیگر رنگی ندارد!
🔹 اين روش ابتدايي در موضعگيريها بویژه در مسائل علمي و عقيدتي و..، روش حرفهای نيست. بحث از جايگاهي است كه يك رسانه رسمي دارد و مدعی است که «ملی» است. اگر صداوسيمای ملی بياعتبار باشد، يعني استدلال شما سست و شكننده است و خودتان دارید تيشه به ريشه خود میزنيد! بهجاي فيلترينگ و پارازيت برنامههاي معتبرتری بسازند و از منتقدان دعوت كنند در آنها شركت كنند تا مدافعان اصلي کشور افكار عمومي باشند و مثلا جنگطلبان و توطئهگران موفق نشوند و گرنه باختهاند. و در صورتی ميتواند اعتباري در جهان ايجاد كند که به قول مردم «ميلي» نباشد بلکه ملی - يعني براي همهٔ مردم- باشد. شما ميبينيد كه يك روحاني كه تسلطي بر تحقیق تاريخی ندارد هر هفته در تلويزيون از تاريخ ميگويد و آنرا تحريف ميكند. دهها مثال ديگر هم در اين زمينه وجود دارد كه نوعي كاريكارتور از رسانه ميسازد.
🔸 اين رویکرد ساده-و-سطحياندیشانهٔ خطی-تبلیعاتی در ساير برنامهها هم ديده ميشود: در زمينه مذهبي ميبينيم كه در همه اعياد و ولادتها و رحلتها از يك نوع برنامهسازي استفاده ميشود؛ تلويزيون در برنامههاي مناسبتي بيشتر سراغ سبك مداحي هيجاني ميرود و كمتر به محتوا اهميت ميدهد درحالي كه بايد تاريخ وقايع را بررسي كند و اطلاعات به مخاطب بدهد كه بهطور مثال حضرت فاطمه كه شخصيت مهم تاريخ اسلام است، چه كسي بوده است، اما حجمي از مناسبتها و مراسم بيمحتوا در دهه فاطميه از صداوسيما پخش ميشود. در برنامههاي علمي و هنری از نوابغي که داريم و در جهان ميدرخشند، در تلويزيون حرفي به ميان نميآيد. فيلمهاي ما در جشنوارهها جايزه ميگيرند اما در تلويزيون خبرشان منعكس نميشود.
🔹 بحث يك مسوول و يك نفر و برنامه نيست. يك رويكرد و سياست عمومی و غالب در اين رسانه است كه باعث ميشود برای من روشنفکر و محقق نوعی كسر شأن باشد كه آنجا بروم. وقتي گزارشهاي غلط در تلويزيون انعكاس يابد امر به مسوولان مشتبه ميشود كه همه چيز خوب است. رويكرد امروز تلويزيون «پروپاگاند» است، يعني ترويج و تبليغ عقايد از پيش پذيرفته كه مشكلش اين است كه بر اثر تكرار امر را بر خود گوينده مشتبه ميكند.
📌لینک کامل مصاحبه در سایت روزنامه اعتماد
http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/128318/تلويزيون-تيشه-به-ريشه-خود-نزند
#رسانه_ملی
#مصاحبه
#روزنامه_اعتماد
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
Forwarded from سخنرانیها
✍️ سارا شریعتی
🖋 فعالیتاجتماعیقربانیاستبداد تاریخی
🔸فعالیت داوطلبانه به عنوان یک ضرورت مدنی مطرح می شود، می گویند ما فرهنگ کار جمعی نداریم، فرهنگ مشارکت نداریم، @sokhanranihaa نمی خواهم به این مساله وارد شوم، اما می گویم که مهم ترین مانع برای فعالیت های اجتماعی ما استبداد تاریخی و سیاسی است که به ما اجازه فعالیت های مشارکتی نمی دهد. ما نمی توانیم بدون توجه به عوامل سیاسی، موضوعات را مطرح کنیم.
🔹 مدرنیته سیاسی یعنی تقویت جامعه مدنی در برابر قدرت سیاسی. جامعه قوی می تواند نقش ضد قدرت را در برابر قدرت سیاسی ایفا کند. نباید یک اجتماع، نقش قربانی را ایفا کند. حالا چرا خودش را قربانی می داند؟ چون جامعه ما ضعیف است،حوزه فعالیت های داوطلبانه در ایران به شدت ضعیف است، @sokhanranihaa یکی از دلایلش این است که تمام جریانات سیاسی کشورهای دیگر، وارد کشور ما شد، جز جریانات اجتماعی. امر اجتماعی در جامعه ما هنوز متولد نشده است.
🔸 به نظر می رسد کار خیر و نیکوکاری، تغییر نقش و کارکرد داده است، الان تعریف کار خیرخواهانه این نیست که پول توزیع شود، بلکه اشکال غیرمادی آن مطرح است، مثل نذر کتاب، دارو و … یعنی از شکل سنتی آن خارج شده است، هم اکنون نیروهای بیشتری به سمت کارهای اجتماعی و نیکوکارانه آمده اند.
🔹 کار خیر و نیکوکارانه، امروزه، دیگر صرفا جنبه اقتصادی ندارد، آنچه ما از آن دفاع می کنیم از بخش غیراقتصادی فعالیت داوطلبانه است، این بخش برای افرادی است که فرصت ورود به جامعه را نداشته اند، مثل برخی از زنان.
🔸امر خیر و نیکوکارانه، فرهنگ نوعدوستی را در مقابل فرهنگ خودخواهانه قرار می دهد، کار داوطلبانه باعث می شود تا مواجهه مستقیمی با اجتماع و واقعیتهای آن ایجاد شود، هسته اولیه بسیاری از جنبش های اجتماعی از یک فعالیت خیرخواهانه شروع شده است.
🔹پیوند حوزه اجتماع و اخلاق نکته دیگری است که بر این اساس ، جامعه ضعیف، اخلاقیات ضعیفی هم دارد.
🔸امروز مساله کشورهای جهان سوم، بیشتر از هر زمان دیگری، مسائل اجتماعی و نابرابری هاست، مسائل اجتماعی نیاز به پاسخ اجتماعی دارد نه سیاسی. باید نیروهای میانجی میان قدرت سیاسی و جامعه مدنی ایجاد کرد. این نیروها از طریق فعالیت های نیکوکارانه و اجتماعی سازمانهای مردم نهاد می توانند شکل بگیرند.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
🖋 فعالیتاجتماعیقربانیاستبداد تاریخی
🔸فعالیت داوطلبانه به عنوان یک ضرورت مدنی مطرح می شود، می گویند ما فرهنگ کار جمعی نداریم، فرهنگ مشارکت نداریم، @sokhanranihaa نمی خواهم به این مساله وارد شوم، اما می گویم که مهم ترین مانع برای فعالیت های اجتماعی ما استبداد تاریخی و سیاسی است که به ما اجازه فعالیت های مشارکتی نمی دهد. ما نمی توانیم بدون توجه به عوامل سیاسی، موضوعات را مطرح کنیم.
🔹 مدرنیته سیاسی یعنی تقویت جامعه مدنی در برابر قدرت سیاسی. جامعه قوی می تواند نقش ضد قدرت را در برابر قدرت سیاسی ایفا کند. نباید یک اجتماع، نقش قربانی را ایفا کند. حالا چرا خودش را قربانی می داند؟ چون جامعه ما ضعیف است،حوزه فعالیت های داوطلبانه در ایران به شدت ضعیف است، @sokhanranihaa یکی از دلایلش این است که تمام جریانات سیاسی کشورهای دیگر، وارد کشور ما شد، جز جریانات اجتماعی. امر اجتماعی در جامعه ما هنوز متولد نشده است.
🔸 به نظر می رسد کار خیر و نیکوکاری، تغییر نقش و کارکرد داده است، الان تعریف کار خیرخواهانه این نیست که پول توزیع شود، بلکه اشکال غیرمادی آن مطرح است، مثل نذر کتاب، دارو و … یعنی از شکل سنتی آن خارج شده است، هم اکنون نیروهای بیشتری به سمت کارهای اجتماعی و نیکوکارانه آمده اند.
🔹 کار خیر و نیکوکارانه، امروزه، دیگر صرفا جنبه اقتصادی ندارد، آنچه ما از آن دفاع می کنیم از بخش غیراقتصادی فعالیت داوطلبانه است، این بخش برای افرادی است که فرصت ورود به جامعه را نداشته اند، مثل برخی از زنان.
🔸امر خیر و نیکوکارانه، فرهنگ نوعدوستی را در مقابل فرهنگ خودخواهانه قرار می دهد، کار داوطلبانه باعث می شود تا مواجهه مستقیمی با اجتماع و واقعیتهای آن ایجاد شود، هسته اولیه بسیاری از جنبش های اجتماعی از یک فعالیت خیرخواهانه شروع شده است.
🔹پیوند حوزه اجتماع و اخلاق نکته دیگری است که بر این اساس ، جامعه ضعیف، اخلاقیات ضعیفی هم دارد.
🔸امروز مساله کشورهای جهان سوم، بیشتر از هر زمان دیگری، مسائل اجتماعی و نابرابری هاست، مسائل اجتماعی نیاز به پاسخ اجتماعی دارد نه سیاسی. باید نیروهای میانجی میان قدرت سیاسی و جامعه مدنی ایجاد کرد. این نیروها از طریق فعالیت های نیکوکارانه و اجتماعی سازمانهای مردم نهاد می توانند شکل بگیرند.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Telegram
attach 📎
Forwarded from موسی اکرمی (Musa Akrami)
⏪⏪ دوستان مجلۀ قلمیاران از من خواستند با آنان گفتوگویی داشته باشم در بارۀ دکتر علی شریعتی. ابتدا نپذیرفتم. من پس از انقلاب هیچ نوشته یا گفتهئی در بارۀ ایشان منتشر نکرده بودم.
⏪ نظرم این بود که سخن گفتن در بارۀ دکتر شریعتی امری است خطیر. این کار نیازمند دقت و احساس مسئولیت درخور است تا سخن به سنحیدگی گفته آید و در دام تأیید کامل یا نفی کامل نیفتیم.
⏪ به هر روی، با اصرار دوستان، برگزاری نشست برای «گفتو گو» را پذیرفتم که انجام شد. متن پیاده شده در کوتاهترین فرصتی که برایم در نظر گرفته شده بود ویراسته شد و در اختیار دوستان قلمیاران قرار گرفت.
⏪ ظاهراً این مصاحبه نیز گرفتار بلای «مسئله»ی کاغذ شد و کمی بیش از یک سوم مطلب به گونهئی انتشار یافت که علیرغم باورم به حسن نیتی که نزد دوستان سراغ داشتم ناگزیر شدم به اطلاعشان برسانم که متأسفانه کلیت مطلب به گونهئی ناقص و مخدوش منتشر شده است. البته دوستان از سر لطف کوشیدند در برابر گلایۀ من گریزناپذیری کوتاهسازی متن را توجیه کنند.
⏪ اینک که به هر روی آن گفتوگو در هیجدهمین شمارۀ «قلمیاران»، تیرماه 1398، در 5 صفحه (صص 78-82) منتشر شده دوستان پایگاه اینترنتی فرهنگ امروز لطف کردهاند متن کامل کفتوگو را بازنشر داده اند.
⏪ گفتنی است که این همۀ سخن من در بارۀ پدیدۀ شگرفی در جامعۀ ما به نام «دکتر علی شریعتی» نیست. این به هر حال توصیف گذرای کسی است که نگاههائی همان سان گذرا بر بخشهائی از قلهئی بلند انداخته است و با همان شتابزدگی چشمان اندیشه و احساسش هم زیباییهایش را دیده است هم ترسانگیزیها و وهمآفرینیهایش را. ⏪ در ضمن عنوان گفتوگو را من گذاشته بودم: «ضرورت نقد همدلانۀ دکتر شریعتی، چونان تجلی ساحتهائی از هستی تاریخی گریزناپذیر ما».🌹🌷🌷🌹 http://farhangemrooz.com/news/59616/%D8%B6%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%87%D9%85%D8%AF%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%80-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%DB%8C
⏪ نظرم این بود که سخن گفتن در بارۀ دکتر شریعتی امری است خطیر. این کار نیازمند دقت و احساس مسئولیت درخور است تا سخن به سنحیدگی گفته آید و در دام تأیید کامل یا نفی کامل نیفتیم.
⏪ به هر روی، با اصرار دوستان، برگزاری نشست برای «گفتو گو» را پذیرفتم که انجام شد. متن پیاده شده در کوتاهترین فرصتی که برایم در نظر گرفته شده بود ویراسته شد و در اختیار دوستان قلمیاران قرار گرفت.
⏪ ظاهراً این مصاحبه نیز گرفتار بلای «مسئله»ی کاغذ شد و کمی بیش از یک سوم مطلب به گونهئی انتشار یافت که علیرغم باورم به حسن نیتی که نزد دوستان سراغ داشتم ناگزیر شدم به اطلاعشان برسانم که متأسفانه کلیت مطلب به گونهئی ناقص و مخدوش منتشر شده است. البته دوستان از سر لطف کوشیدند در برابر گلایۀ من گریزناپذیری کوتاهسازی متن را توجیه کنند.
⏪ اینک که به هر روی آن گفتوگو در هیجدهمین شمارۀ «قلمیاران»، تیرماه 1398، در 5 صفحه (صص 78-82) منتشر شده دوستان پایگاه اینترنتی فرهنگ امروز لطف کردهاند متن کامل کفتوگو را بازنشر داده اند.
⏪ گفتنی است که این همۀ سخن من در بارۀ پدیدۀ شگرفی در جامعۀ ما به نام «دکتر علی شریعتی» نیست. این به هر حال توصیف گذرای کسی است که نگاههائی همان سان گذرا بر بخشهائی از قلهئی بلند انداخته است و با همان شتابزدگی چشمان اندیشه و احساسش هم زیباییهایش را دیده است هم ترسانگیزیها و وهمآفرینیهایش را. ⏪ در ضمن عنوان گفتوگو را من گذاشته بودم: «ضرورت نقد همدلانۀ دکتر شریعتی، چونان تجلی ساحتهائی از هستی تاریخی گریزناپذیر ما».🌹🌷🌷🌹 http://farhangemrooz.com/news/59616/%D8%B6%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%87%D9%85%D8%AF%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%80-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%DB%8C
Farhangemrooz
ضرورت نقد همدلانۀ دکتر شریعتی
بی گمان نمیتوان گفت که دکتر شریعتی در روی آوری به جنبش انقلابی یک آدم غیرانقلابی یا ضد انقلابی یا مرتجع است. او بالاخره دارد همۀ تحولات و رویدادهای سیاسی را دنبال میکند. ولی اگر میتوان او را انقلابی به معنای کنشگر حرفهئی سیاسی در راه براندازی حکومت موجود…
Forwarded from سخنرانیها
🔊فایل صوتی
شعر سفر عُسرت از مهدی اخوان ثالث
با صدای #علی_شریعتی و شهرام ناظری
موجها خوابیده اند ، آرام و رام
طبل طوفان از نوا افتاده است
چشمه های شعله ور خشکیده اند
آبها از آسیاب افتاده است
@sokhanranihaa
در مزار آباد شهر بی تپش
وای جغدی هم نمی آید به گوش
دردمندان بی خروش و بی فغان
خشمناکان بی فغان و بی خروش
آهها در سینه ها گم کرده راه
مرغکان سرشان به زیر بالها
در سکوت جاودان مدفون شده است
هر چه غوغا بود و قیل و قالها
آبها از آسیا افتاده است
دارها برچیده ، خونها شسته اند
جای رنج و خشم و عصیان بوته ها
پشکبنهای پلیدی رسته اند
مشتهای آسمان کوب قوی
وا شده ست و گونه گون رسوا شده ست
یا نهان سیلی زنان یا آشکار
کاسه ی پست گداییها شده ست
خانه خالی بود و خوان بی آب و نان
و آنچه بود ، آش دهن سوزی نبود
این شب است ، آری ، شبی بس هولناک
لیک پشت تپه هم روزی نبود
باز ما ماندیم و شهر بی تپش
و آنچه کفتار است و گرگ و روبه ست
گاه می گویم فغانی بر کشم
باز میبینم صدایم کوته است
باز می بینم که پشت میله ها
مادرم استاده ، با چشمان تر
ناله اش گم گشته در فریادها
گویدم گویی که من لالم ، تو کر
آخر انگشتی کند چون خامه ای
دست دیگر را به سان نامه ای
گویدم بنویس و راحت شو به رمز
تو عجب دیوانه و خود کامه ای
من سری بالا زنم چون مکیان
از پس نوشیدن هر جرعه آب
مادرم جنباند از افسوس سر
هر چه از آن گوید ، این بیند جواب
گوید آخر ...پیرهاتان نیز ... هم
گویمش اما جوانان مانده اند
گویدم اینها دروغند و فریب
گویم آنها بس به گوشم خوانده ام
گوید اما خواهرت ، طفلت ، زنت...؟
من نهم دندان غفلت بر جگر
چشم هم اینجا دم از کوری زند
گوش کز حرف نخستین بود کر
گاه رفتن گویدم نومیدوار
وآخرین حرفش که : این جهل است و لج
قلعه ها شد فتح ، سقف آمد فرود
و آخرین حرفم ستون است و فرج
می شود چشمش پر از اشک و به خویش
می دهد امید دیدار مرا
من به اشکش خیره از این سوی و باز
دزد مسکین بُرده سیگار مرا
آبها از آسیا افتاده ، لیک
باز ما ماندیم و خوان این و آن
میهمان باده و افیون و بنگ
از عطای دشمنان و دوستان
آبها از آسیا افتاده ، لیک
باز ما ماندیم و عدل ایزدی
وآنچه گویی گویدم هر شب زنم
باز هم مست و تهی دست آمدی؟
آن که در خونش طلا بود و شرف
شانه ای بالا تکاند و جام زد
چتر پولادین و نا پیدا به دست
رو به ساحلهای دیگر گام زد
در شگفت از این غبار بی سوار
خشمگین ، ما نا شریفان مانده ایم
آبها از آسیاافتاده ، لیک
باز ما با موج و توفان مانده ایم
هر که آمد بار خود را بست و رفت
ما همان بد بخت و خوار و بی نصیب
ز آن چه حاصل ، جز با دروغ و جز دروغ؟
زین چه حاصل ، جز فریب و جز فریب ؟
باز می گویند : فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوه ای پیدا نخواهد شد ، امید
کاشکی اسکندری پیدا شود
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
شعر سفر عُسرت از مهدی اخوان ثالث
با صدای #علی_شریعتی و شهرام ناظری
موجها خوابیده اند ، آرام و رام
طبل طوفان از نوا افتاده است
چشمه های شعله ور خشکیده اند
آبها از آسیاب افتاده است
@sokhanranihaa
در مزار آباد شهر بی تپش
وای جغدی هم نمی آید به گوش
دردمندان بی خروش و بی فغان
خشمناکان بی فغان و بی خروش
آهها در سینه ها گم کرده راه
مرغکان سرشان به زیر بالها
در سکوت جاودان مدفون شده است
هر چه غوغا بود و قیل و قالها
آبها از آسیا افتاده است
دارها برچیده ، خونها شسته اند
جای رنج و خشم و عصیان بوته ها
پشکبنهای پلیدی رسته اند
مشتهای آسمان کوب قوی
وا شده ست و گونه گون رسوا شده ست
یا نهان سیلی زنان یا آشکار
کاسه ی پست گداییها شده ست
خانه خالی بود و خوان بی آب و نان
و آنچه بود ، آش دهن سوزی نبود
این شب است ، آری ، شبی بس هولناک
لیک پشت تپه هم روزی نبود
باز ما ماندیم و شهر بی تپش
و آنچه کفتار است و گرگ و روبه ست
گاه می گویم فغانی بر کشم
باز میبینم صدایم کوته است
باز می بینم که پشت میله ها
مادرم استاده ، با چشمان تر
ناله اش گم گشته در فریادها
گویدم گویی که من لالم ، تو کر
آخر انگشتی کند چون خامه ای
دست دیگر را به سان نامه ای
گویدم بنویس و راحت شو به رمز
تو عجب دیوانه و خود کامه ای
من سری بالا زنم چون مکیان
از پس نوشیدن هر جرعه آب
مادرم جنباند از افسوس سر
هر چه از آن گوید ، این بیند جواب
گوید آخر ...پیرهاتان نیز ... هم
گویمش اما جوانان مانده اند
گویدم اینها دروغند و فریب
گویم آنها بس به گوشم خوانده ام
گوید اما خواهرت ، طفلت ، زنت...؟
من نهم دندان غفلت بر جگر
چشم هم اینجا دم از کوری زند
گوش کز حرف نخستین بود کر
گاه رفتن گویدم نومیدوار
وآخرین حرفش که : این جهل است و لج
قلعه ها شد فتح ، سقف آمد فرود
و آخرین حرفم ستون است و فرج
می شود چشمش پر از اشک و به خویش
می دهد امید دیدار مرا
من به اشکش خیره از این سوی و باز
دزد مسکین بُرده سیگار مرا
آبها از آسیا افتاده ، لیک
باز ما ماندیم و خوان این و آن
میهمان باده و افیون و بنگ
از عطای دشمنان و دوستان
آبها از آسیا افتاده ، لیک
باز ما ماندیم و عدل ایزدی
وآنچه گویی گویدم هر شب زنم
باز هم مست و تهی دست آمدی؟
آن که در خونش طلا بود و شرف
شانه ای بالا تکاند و جام زد
چتر پولادین و نا پیدا به دست
رو به ساحلهای دیگر گام زد
در شگفت از این غبار بی سوار
خشمگین ، ما نا شریفان مانده ایم
آبها از آسیاافتاده ، لیک
باز ما با موج و توفان مانده ایم
هر که آمد بار خود را بست و رفت
ما همان بد بخت و خوار و بی نصیب
ز آن چه حاصل ، جز با دروغ و جز دروغ؟
زین چه حاصل ، جز فریب و جز فریب ؟
باز می گویند : فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوه ای پیدا نخواهد شد ، امید
کاشکی اسکندری پیدا شود
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Telegram
attach 📎
Forwarded from کانال رسمی رحمتاله بیگدلی
✅ #قلمیاران یا #قلمکاران؟
رحمتاله بیگدلی: شماره ۱۸ ماهنامه موسوم به #قلمیاران، #پروندهای در باره #دکتر_علی_شریعتی منتشر کرده است که از فرط بیمایگی باید آن را #پروندهسازی نامید!
بهتر است نام نشریه هم به #قلمکاران تغییر یابد؛
چون واقعا #آش_شلهقلمکاری را تدارک دیدهاند!
💠 شماره ۱۸ قلمیاران
سخنران مجاهد، پروندهای در نقد علی شریعتی؛ شریعتی مقلد سورل، شریعتی و عقل عقیم او، مردی سفید با صورتک سیاه، شریعتی کپی برابر اصل فردید، احیاگر ایدئولوژی الموتی در ایران
🆔 کانال رسمی رحمتاله بیگدلی:
🆔 @rahmatollah_bigdeli
رحمتاله بیگدلی: شماره ۱۸ ماهنامه موسوم به #قلمیاران، #پروندهای در باره #دکتر_علی_شریعتی منتشر کرده است که از فرط بیمایگی باید آن را #پروندهسازی نامید!
بهتر است نام نشریه هم به #قلمکاران تغییر یابد؛
چون واقعا #آش_شلهقلمکاری را تدارک دیدهاند!
💠 شماره ۱۸ قلمیاران
سخنران مجاهد، پروندهای در نقد علی شریعتی؛ شریعتی مقلد سورل، شریعتی و عقل عقیم او، مردی سفید با صورتک سیاه، شریعتی کپی برابر اصل فردید، احیاگر ایدئولوژی الموتی در ایران
🆔 کانال رسمی رحمتاله بیگدلی:
🆔 @rahmatollah_bigdeli
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸» ما را بهخاطر بیاور! «
🖋احسان شریعتی
🔸فاجعهٔ کوی دانشگاه و شهادت عزتالله ابراهیمنژاد، رخدادی فراموشناشدنی در حافظهٔ دانشگاه و حلقهای از تسلسل ادوار مقاومت و مبارزهٔ جنبش دانشجویی در راه استقلال و آزادی، در برابر استعمار و استبداد، از ۱۶ آذر ۳۲ تا ۱۸ تیر ۷۸
#هیجدهم_تیر
#کوی_دانشگاه
#جنبش_دانشجویی
#استبداد_استعمار
#کوتاه_نوشته
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔸فاجعهٔ کوی دانشگاه و شهادت عزتالله ابراهیمنژاد، رخدادی فراموشناشدنی در حافظهٔ دانشگاه و حلقهای از تسلسل ادوار مقاومت و مبارزهٔ جنبش دانشجویی در راه استقلال و آزادی، در برابر استعمار و استبداد، از ۱۶ آذر ۳۲ تا ۱۸ تیر ۷۸
#هیجدهم_تیر
#کوی_دانشگاه
#جنبش_دانشجویی
#استبداد_استعمار
#کوتاه_نوشته
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
به خاطر بِسپارید
به دانشجویانِ کوی دانشگاه
آیندگانِ پَس از ما !
که
به دانشگاه
پای
می گذارید
از ما
نیز
دَرین روزِ سال
یاد آرید
*
هجدهِ تیر ماه را
چون شانزدهِ آذر
به خاطر بِسپارید
*
این روز
نیز
روزِ دانشجو ست
*
روزی که
پنجره های باز
نا خواسته
بسته شدند
*
وَ شیشه های مَنظره
نا خواسته
شکسته شدند
*
روزی که
جزوه ها و کتاب های درسی
به دستِ ناخواندِگان
مُچاله شدند
*
وَ قِصه هایِِ غُصۀ ما
به تمامی
در یک ریش تراشِِ ساده
خُلاصه شدند
*
روزی که
چَشم به راهان
اذانِ صُبح را
با آه و ناله
نیمه کاره
رها کردند
وَ دو گانه را
قَد قامَت نَبَسته هنوز
تَشَهُّد گفتند
وَ در خونِ خویش خُفتند
*
روزی که
نامه هایِ خبر
دیگر
هیچ گاه
به مَقصَد نَرِسیدَند
*
وَ زَنگ هایِ بازگشت
دیگر
هیچ گاه
رویِ لَبخَند را نَدیدَند
*
آیندگانِ پس از ما !
از خویش بپرسید :
به کدامین گناه
ما را
کُشتند ؟
وَ چرا هر سال
با اِنکار
باز
می کُشَند ؟
*
آیندگانِ پس از ما !
بر این خاک
خون ها شَتَک زده است
آهسته گام بردارید
وَ حُرمتِ این روز را
نِگه دارید
*
هجدهِ تیر ماه را
چون شانزدهِ آذر
به خاطر بِسپارید
*
این روز
نیز
روزِ دانشجو ست ...
سعید شهرتاش
18 تیر ماه 98
به دانشجویانِ کوی دانشگاه
آیندگانِ پَس از ما !
که
به دانشگاه
پای
می گذارید
از ما
نیز
دَرین روزِ سال
یاد آرید
*
هجدهِ تیر ماه را
چون شانزدهِ آذر
به خاطر بِسپارید
*
این روز
نیز
روزِ دانشجو ست
*
روزی که
پنجره های باز
نا خواسته
بسته شدند
*
وَ شیشه های مَنظره
نا خواسته
شکسته شدند
*
روزی که
جزوه ها و کتاب های درسی
به دستِ ناخواندِگان
مُچاله شدند
*
وَ قِصه هایِِ غُصۀ ما
به تمامی
در یک ریش تراشِِ ساده
خُلاصه شدند
*
روزی که
چَشم به راهان
اذانِ صُبح را
با آه و ناله
نیمه کاره
رها کردند
وَ دو گانه را
قَد قامَت نَبَسته هنوز
تَشَهُّد گفتند
وَ در خونِ خویش خُفتند
*
روزی که
نامه هایِ خبر
دیگر
هیچ گاه
به مَقصَد نَرِسیدَند
*
وَ زَنگ هایِ بازگشت
دیگر
هیچ گاه
رویِ لَبخَند را نَدیدَند
*
آیندگانِ پس از ما !
از خویش بپرسید :
به کدامین گناه
ما را
کُشتند ؟
وَ چرا هر سال
با اِنکار
باز
می کُشَند ؟
*
آیندگانِ پس از ما !
بر این خاک
خون ها شَتَک زده است
آهسته گام بردارید
وَ حُرمتِ این روز را
نِگه دارید
*
هجدهِ تیر ماه را
چون شانزدهِ آذر
به خاطر بِسپارید
*
این روز
نیز
روزِ دانشجو ست ...
سعید شهرتاش
18 تیر ماه 98