Forwarded from مشاوره خانواده و رواندرمانی
#خشم_منفعلانه
قسمت سوم
چنانچه شما دارای هرگونه تجربه ی سو رفتار در رابطه تان هستید و اگر به شکلی متناوب توسط اینگونه افراد کنترل میشوید این امکان وجود دارد که شما با شخصیتی مرزی یا نارسییتیک در رابطه هستید.
لازم است در خصوص این اختلالات شخصیتی بیشتر بدانید تا بتوانید بین تعارضات رابطه ایِ عادی و الگوهای رفتاری نامتعارف تفاوت قایل شوید.
"حقیقت این است که من خیلی ترسیده ام"
وقتی به جای گفتن اینکه چه اتفاقی در درون مان رخ می دهد ، ویا اینکه چه احساساتی در درونمان هست ؛
با عقب نشینی و یا دور شدن ،خود را بیان می کنیم در واقع در حال استفاده از یک
تاکتیک اجتنابی بر اساس ترس هستیم .
بسیاری از ما با آشوب و وحشت مواجهه ایم. چراغی که در مواجهه با احساس ناخوشایندی در ما روشن میگردد.
ولی موضوع این است :مادامی که در بیان مقصود مان اهمال می کنیم و یا انچه می گوییم با آنچه حقیقت دارد متفاوت است؛( بدون آنکه چه اندازه فکر می کنیم که رفتار و اندیشه مان با هم یکسانند)؛ در حال انفعال و گریز هستیم.
وقتی بجای روبرو شدن با یک موقعیت و بیان حقایق درونمان بشکل کلامی ؛ رابطه را از دست میدهیم و یا از شغلمان اخراج می گردیم؛ معمولا مشکل از آنچه در آغاز به نظر می رسید جدی تر شده و تمامیت شخصی مان را از میان می برد .
اجتناب از برقراری ارتباط مستقیم مانع از تحلیل و شفاف سازی می شود و همین امر میتواند برای فرد مقابل نا عادلانه باشد .
در اینجا نمونه هایی از متداول ترین عذر و بهانه های اجتنابی را مرور می کنیم :
"غرق کار بودم" یا" سرم خیلی شلوغ بود"
مریض بودم و یا وقت نشد
وقتی به شکل روتین از کلمه "شلوغ" استفاده می کنیم در حقیقت در حال سر باز زدن از انجام رفتاری هستیم که فکر می کنیم، درست و احترام آمیز است. حال آنکه این برخورد ما از طرف شخص مقابل عذری نابجا و غیر قابل قبول به شمار می آید.
چنانچه به افراد در خصوص اثر رفتاری که با شما داشته اند باز خورد ندهید در واقع انها را از قرار گرفتن در مسیر رشد و تکامل محروم ساخته اید. وقتی کسی پایش را روی پنجه ی شما می گذارد طبعا عکس العمل شما این است :"آخ"!
در غیر این صورت آنها چطور باید بفهمند که به شما آسیب رسانده اند ؟!
اگر مصرانه منتظرید که خانواده ، عشق و دوستانتان نیازها و احساسات شما را گمانه زنی کنند احتمالا دارای ویژگی های هستید که موجب اسیب به دیگران میگردد.
صراحتا مشاهده کرده اید افرادی که پرخاشگری منفعلانه دارند اغلب قابل اعتماد نیستند.
اگر قادر نباشم به افرادی اعتماد کنم که بتوانند با من صادق باشند ، انها حس امنیت مرا با خود شان از دست داده و حفظ رابطه ام با ایشان در دراز مدت امکان پذیر نخواهد بود.
شخصیت های اجتنابی در کودکی شکل می گیرند . هنگامی که بسیاری از ما می فهمیم که داشتن یک شنونده متوجه و پذیرا ، کسی که ما را بشنود و درک کند و به نیازها و احساسات مان پاسخ دهد غیر ممکن است و از داشتن چنین مراقبینی محرومیم.
بزرگتر که می شویم، والدین مان حالت تدافعی بیشتری در خصوص اشتباهات و کاستی هاشان به خود می گیرند و طوری رفتار می کنند که به نظر می رسد اشتباه از ما بوده (و طوری رفتار می کنند که بنظر می رسد ماییم که مرتکب اشتباه شده ایم)! و سپس مواجهه ی ما را با رفتن در ابعاد احساسی نظیر گریه کردن و یا احساس گناه دادن در هم می شکنند.
آنهم درست زمانی که ما به یک حس و حال عصبی و دردناک و یا حقیقتی دشوار نزدیک می شویم .
والدین خودشیفته و یا همسری با اختلال شخصیت مرزی قادرند با استفاده از این ویژه گی آسیب زننده؛ خود را قربانی و فدایی نشان دهند و تمام بار گناه را بر دوش شما بگذارند و سخت شما را بدهکار خویش نشان دهند.
" همیشه و خیلی سخت تلاشم بر این بوده که مادر خوبی باشم"
و این درست همان زمانی ست که ما با احساس گناه کردن ؛ نگرانی ها و نیازهای خود را رها کرده ، به آرامش خود پایان داده و خیال انها را راحت می کنیم و با تجربه احساس گناه منفعلانه رفتار می کنیم.
هنگامی که تحت تاثیر هیجانات مخرب دیگران دچار حس گناه یا ترس می شویم ، طبیعی ترین عکس العمل این است که کنار بکشیم.
ولی درست در لحظه ای که این اتفاق می افتد و ما منفعلانه فرصتی برای بیان مستقیم خود را از دست میدهیم.
زمانی که تمامی هیجانات ما میتوتند به ایشان انتقال کرده و در واقع نوعی دفاع در برابر پذیرش هرگونه مسئولیت برای رفتار صدمه زننده انها بهمراه مسئولیت پذیری ایشان به نیازهای ما؛از دست میرود.
والدین ما می توانند از این استراتژی دفاعی برای اجتناب از مواجهه و دور شدن از hot seat (صندلی داغ پاسخگویی)استفاده کنند.
می توانند با گریستن و یا با صحبت راجع به دردها، رنجش ها و یا کشمش هایشان باعث انتقال تمرکز و توجه مابروی خودمان و نه بروی رفتار انها شوند.
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
قسمت سوم
چنانچه شما دارای هرگونه تجربه ی سو رفتار در رابطه تان هستید و اگر به شکلی متناوب توسط اینگونه افراد کنترل میشوید این امکان وجود دارد که شما با شخصیتی مرزی یا نارسییتیک در رابطه هستید.
لازم است در خصوص این اختلالات شخصیتی بیشتر بدانید تا بتوانید بین تعارضات رابطه ایِ عادی و الگوهای رفتاری نامتعارف تفاوت قایل شوید.
"حقیقت این است که من خیلی ترسیده ام"
وقتی به جای گفتن اینکه چه اتفاقی در درون مان رخ می دهد ، ویا اینکه چه احساساتی در درونمان هست ؛
با عقب نشینی و یا دور شدن ،خود را بیان می کنیم در واقع در حال استفاده از یک
تاکتیک اجتنابی بر اساس ترس هستیم .
بسیاری از ما با آشوب و وحشت مواجهه ایم. چراغی که در مواجهه با احساس ناخوشایندی در ما روشن میگردد.
ولی موضوع این است :مادامی که در بیان مقصود مان اهمال می کنیم و یا انچه می گوییم با آنچه حقیقت دارد متفاوت است؛( بدون آنکه چه اندازه فکر می کنیم که رفتار و اندیشه مان با هم یکسانند)؛ در حال انفعال و گریز هستیم.
وقتی بجای روبرو شدن با یک موقعیت و بیان حقایق درونمان بشکل کلامی ؛ رابطه را از دست میدهیم و یا از شغلمان اخراج می گردیم؛ معمولا مشکل از آنچه در آغاز به نظر می رسید جدی تر شده و تمامیت شخصی مان را از میان می برد .
اجتناب از برقراری ارتباط مستقیم مانع از تحلیل و شفاف سازی می شود و همین امر میتواند برای فرد مقابل نا عادلانه باشد .
در اینجا نمونه هایی از متداول ترین عذر و بهانه های اجتنابی را مرور می کنیم :
"غرق کار بودم" یا" سرم خیلی شلوغ بود"
مریض بودم و یا وقت نشد
وقتی به شکل روتین از کلمه "شلوغ" استفاده می کنیم در حقیقت در حال سر باز زدن از انجام رفتاری هستیم که فکر می کنیم، درست و احترام آمیز است. حال آنکه این برخورد ما از طرف شخص مقابل عذری نابجا و غیر قابل قبول به شمار می آید.
چنانچه به افراد در خصوص اثر رفتاری که با شما داشته اند باز خورد ندهید در واقع انها را از قرار گرفتن در مسیر رشد و تکامل محروم ساخته اید. وقتی کسی پایش را روی پنجه ی شما می گذارد طبعا عکس العمل شما این است :"آخ"!
در غیر این صورت آنها چطور باید بفهمند که به شما آسیب رسانده اند ؟!
اگر مصرانه منتظرید که خانواده ، عشق و دوستانتان نیازها و احساسات شما را گمانه زنی کنند احتمالا دارای ویژگی های هستید که موجب اسیب به دیگران میگردد.
صراحتا مشاهده کرده اید افرادی که پرخاشگری منفعلانه دارند اغلب قابل اعتماد نیستند.
اگر قادر نباشم به افرادی اعتماد کنم که بتوانند با من صادق باشند ، انها حس امنیت مرا با خود شان از دست داده و حفظ رابطه ام با ایشان در دراز مدت امکان پذیر نخواهد بود.
شخصیت های اجتنابی در کودکی شکل می گیرند . هنگامی که بسیاری از ما می فهمیم که داشتن یک شنونده متوجه و پذیرا ، کسی که ما را بشنود و درک کند و به نیازها و احساسات مان پاسخ دهد غیر ممکن است و از داشتن چنین مراقبینی محرومیم.
بزرگتر که می شویم، والدین مان حالت تدافعی بیشتری در خصوص اشتباهات و کاستی هاشان به خود می گیرند و طوری رفتار می کنند که به نظر می رسد اشتباه از ما بوده (و طوری رفتار می کنند که بنظر می رسد ماییم که مرتکب اشتباه شده ایم)! و سپس مواجهه ی ما را با رفتن در ابعاد احساسی نظیر گریه کردن و یا احساس گناه دادن در هم می شکنند.
آنهم درست زمانی که ما به یک حس و حال عصبی و دردناک و یا حقیقتی دشوار نزدیک می شویم .
والدین خودشیفته و یا همسری با اختلال شخصیت مرزی قادرند با استفاده از این ویژه گی آسیب زننده؛ خود را قربانی و فدایی نشان دهند و تمام بار گناه را بر دوش شما بگذارند و سخت شما را بدهکار خویش نشان دهند.
" همیشه و خیلی سخت تلاشم بر این بوده که مادر خوبی باشم"
و این درست همان زمانی ست که ما با احساس گناه کردن ؛ نگرانی ها و نیازهای خود را رها کرده ، به آرامش خود پایان داده و خیال انها را راحت می کنیم و با تجربه احساس گناه منفعلانه رفتار می کنیم.
هنگامی که تحت تاثیر هیجانات مخرب دیگران دچار حس گناه یا ترس می شویم ، طبیعی ترین عکس العمل این است که کنار بکشیم.
ولی درست در لحظه ای که این اتفاق می افتد و ما منفعلانه فرصتی برای بیان مستقیم خود را از دست میدهیم.
زمانی که تمامی هیجانات ما میتوتند به ایشان انتقال کرده و در واقع نوعی دفاع در برابر پذیرش هرگونه مسئولیت برای رفتار صدمه زننده انها بهمراه مسئولیت پذیری ایشان به نیازهای ما؛از دست میرود.
والدین ما می توانند از این استراتژی دفاعی برای اجتناب از مواجهه و دور شدن از hot seat (صندلی داغ پاسخگویی)استفاده کنند.
می توانند با گریستن و یا با صحبت راجع به دردها، رنجش ها و یا کشمش هایشان باعث انتقال تمرکز و توجه مابروی خودمان و نه بروی رفتار انها شوند.
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
Forwarded from مشاوره خانواده و رواندرمانی
#خشم_منفعلانه
قسمت چهارم
می توانیم حتی بعنوان یک بالغ به شکلی باز ارتباط برقرار نکنیم و بجای ان با مثلا خوردن بیشتر و یا استفاده از الکل و دخانیات که در انسان باعث احساس کرخی احساسی نسبت به رفتارهای دیگران شده ؛ ناپدید شویم و درست همانند بچه ها که یاد می گیرند ابراز احساساتشان می تواند منجر به درد و تنبیه شود؛ ما نیز اکنون بهترین تلاش خود را برای اجتناب انجام دهیم ، حتی اگر به بهای تیره و تار کردن شخصیت خودمان باشد
ارتباط خطرناک:
بی میلی نسبت به صحبت راجع به انواع احساساتمان مایه ایجاد رفتار مهرطلبانه و پرخاشگری منفعلانه میشود .
هنگامی که گامهای صمیمیت کند می شوند یا میل به ترک کردن رخ می دهد نگرانی های انفعالی ما؛ رفتارهای های دقیقی را رقم می زنند که نسبت به زمانی ک راجع به انها توضیح می دهیم ؛ به وضوح آسیب زننده ترند.
علاوه بر این هنگامی که ما به شکلی خشن دلسردی یا توجه ناگهانی خود را نسبت به یک رابطه یا یک موضوع _به این خاطر که فکر می کنیم می باید قاطع تر باشیم _ مورد قضاوت قرار می دهیم ، در واقع از سهیم شدن یک حس بلا تکلیف و نا معلوم که بسیار طبیعی هم هست بازداری کرده و صمیمیت را در نطفه خفه کرده ایم.
ممکن است بلاتکلیفی را بعنوان یک وضعیت (حالت)دفاعی و عاطفی آسیب پذیر درک و قضاوت کنیم و در برابر ش با یک رفتار پرخاشگرانه از خود دفاع نماییم.
حقیقت این ست که ما اکنون و بارهای بار حس بلا تکلیفی را تجربه کرده ایم و این حس قابل پذیرش و محترم است.
کسانی که قادر به قبول هیجانات دشوار شان نیستند و برای این که بیان نیازهایشان میتواند موجبات ناراحتی دیگران را فراهم کند میترسند ؛ کسانی هستند که شکست های کوچک شان، به شکل خطرناکی می تواند جمع و بزرگ شده_و منجر به واکنش های متعدد بدنی گردد که می تواند حتی به موضوع مهمی در سلامتی فرد تبدیل شود. (مانند سردردهای میگرنی ، مشکلات شکم و روده اختلال هراس و اضطرابها)
دلخوری ها و رنجش های کوچک در ابتدا خود را به شکل ظاهری و سطحی نشان می دهند و بعنوان مسائل ناچیز و پیش پا افتاده و بی اهمیت درونی سازی می شوند ولی در واقع مانند مسایل دیگر مورد توجه قرار می گیرند و در بدن بروز میابند.
رنجش های پایه ای گهگاه می توانند منجر به طغیان خشم مفرط شود ولی بیشتر اوقات در حالتی منفعلانه و غیر مستقیم مانند خیانت ، باح عاطفی یا جنسی ، طعنه زنی ،تعهدات زیر پا گذاشته شده و یا فراموش کردن درخواست های ویژه ای که توسط همسر یا شریک عشقی و یا هر فرد دیگری مطرح شده؛ نیز می توان این اثر را مشاهده کرد .
شخصیت های اجتنابی می توانند مبتلا به دروغ گویی بیمار گون هم بشوند. در ابتدا با دروغ های سپید و کوچک آغاز می کنند و با رفتار های پر از حقه های ناشیانه شان که به موقعیت های نامساعد شان کمک می کند ادامه میابد.
در بعضی موارد این الگو تبدیل به یک عادت رفتاری شده و به شدت با رفتار اجتنابی از گفتن حقیقت پایدار میگردد.
این افراد مشخصا حافظه ای گزینشی از وقایع دارند و قدرت پذیرش رفتارهای ناکامل و ناپسند خود _چه در گذشته و چه در حال _ را ندارند .
واقعیات را پیچ و تاب می دهند، متغیر و آزرده رفتار می کنند و اگر اشاره ای به اشتباهات ایشان و یا هرگون آسیبی که رسانده اند شود به فرد مقابل شان حس گناه داده و حتی عصبانی اش می کنند.
رفتار اجتنابی یکی از مکانیزم های دفاعی مرتبط با خودشیفتگی است . افراد با شخصیت خودشیفته اغلب فاقد «خویش» مستحکم بوده و این کمبود دروی باعث تضعیف و عدم پذیرش عیب هاشده و قبول اشتباهات را برای ایشان تقریبا غیر ممکن می سازد.
ایشان می توانند به سرعت قصور و کاستی های شما را مشخص کنند ولی مواجهه انها با همین کاستی ها در خودشان به درجاتی غیر قابل تحمل بوده و بیزاری شخصی در ایشان ایجاد می کند.
این تیپ شخصیتی معمولا از دهنده گی بیش از گیرنده گی احساس راحتی می کند و این امر را با خانواده ، دوستان و شریک عشقی اش نیز پیاده می کند .
تصور گیرنده گی با حس غلط بی نیازی شخصی، رقابت میکند و در ایشان ایجاد اضطرابی ناشی از فقدان کنترل در روابط شان می نماید.
اغلب بیان جملات احساسِی باز و صادقانه، ظرفیت و رضایت برای اسیب پذیری را ایجاد می کند .
افرادی که دچار آسیب های درونی عاطفی در دوران کودکی شده اند ؛ از اسیب پذیری اجتناب می کنند و برای دیگران و رسیدن به نیازهای خود ؛ به تاکتیک های پرخاشگری منفعلانه روی می آورند.
برخی از ایشان تبدیل به موجودی می شوند که فقط مایه خشنودی دیگران را فراهم می کند تا بتوانند به بهترین شکل روی احترام دیگران سرمایه گذاری کنند .
قسمت چهارم
می توانیم حتی بعنوان یک بالغ به شکلی باز ارتباط برقرار نکنیم و بجای ان با مثلا خوردن بیشتر و یا استفاده از الکل و دخانیات که در انسان باعث احساس کرخی احساسی نسبت به رفتارهای دیگران شده ؛ ناپدید شویم و درست همانند بچه ها که یاد می گیرند ابراز احساساتشان می تواند منجر به درد و تنبیه شود؛ ما نیز اکنون بهترین تلاش خود را برای اجتناب انجام دهیم ، حتی اگر به بهای تیره و تار کردن شخصیت خودمان باشد
ارتباط خطرناک:
بی میلی نسبت به صحبت راجع به انواع احساساتمان مایه ایجاد رفتار مهرطلبانه و پرخاشگری منفعلانه میشود .
هنگامی که گامهای صمیمیت کند می شوند یا میل به ترک کردن رخ می دهد نگرانی های انفعالی ما؛ رفتارهای های دقیقی را رقم می زنند که نسبت به زمانی ک راجع به انها توضیح می دهیم ؛ به وضوح آسیب زننده ترند.
علاوه بر این هنگامی که ما به شکلی خشن دلسردی یا توجه ناگهانی خود را نسبت به یک رابطه یا یک موضوع _به این خاطر که فکر می کنیم می باید قاطع تر باشیم _ مورد قضاوت قرار می دهیم ، در واقع از سهیم شدن یک حس بلا تکلیف و نا معلوم که بسیار طبیعی هم هست بازداری کرده و صمیمیت را در نطفه خفه کرده ایم.
ممکن است بلاتکلیفی را بعنوان یک وضعیت (حالت)دفاعی و عاطفی آسیب پذیر درک و قضاوت کنیم و در برابر ش با یک رفتار پرخاشگرانه از خود دفاع نماییم.
حقیقت این ست که ما اکنون و بارهای بار حس بلا تکلیفی را تجربه کرده ایم و این حس قابل پذیرش و محترم است.
کسانی که قادر به قبول هیجانات دشوار شان نیستند و برای این که بیان نیازهایشان میتواند موجبات ناراحتی دیگران را فراهم کند میترسند ؛ کسانی هستند که شکست های کوچک شان، به شکل خطرناکی می تواند جمع و بزرگ شده_و منجر به واکنش های متعدد بدنی گردد که می تواند حتی به موضوع مهمی در سلامتی فرد تبدیل شود. (مانند سردردهای میگرنی ، مشکلات شکم و روده اختلال هراس و اضطرابها)
دلخوری ها و رنجش های کوچک در ابتدا خود را به شکل ظاهری و سطحی نشان می دهند و بعنوان مسائل ناچیز و پیش پا افتاده و بی اهمیت درونی سازی می شوند ولی در واقع مانند مسایل دیگر مورد توجه قرار می گیرند و در بدن بروز میابند.
رنجش های پایه ای گهگاه می توانند منجر به طغیان خشم مفرط شود ولی بیشتر اوقات در حالتی منفعلانه و غیر مستقیم مانند خیانت ، باح عاطفی یا جنسی ، طعنه زنی ،تعهدات زیر پا گذاشته شده و یا فراموش کردن درخواست های ویژه ای که توسط همسر یا شریک عشقی و یا هر فرد دیگری مطرح شده؛ نیز می توان این اثر را مشاهده کرد .
شخصیت های اجتنابی می توانند مبتلا به دروغ گویی بیمار گون هم بشوند. در ابتدا با دروغ های سپید و کوچک آغاز می کنند و با رفتار های پر از حقه های ناشیانه شان که به موقعیت های نامساعد شان کمک می کند ادامه میابد.
در بعضی موارد این الگو تبدیل به یک عادت رفتاری شده و به شدت با رفتار اجتنابی از گفتن حقیقت پایدار میگردد.
این افراد مشخصا حافظه ای گزینشی از وقایع دارند و قدرت پذیرش رفتارهای ناکامل و ناپسند خود _چه در گذشته و چه در حال _ را ندارند .
واقعیات را پیچ و تاب می دهند، متغیر و آزرده رفتار می کنند و اگر اشاره ای به اشتباهات ایشان و یا هرگون آسیبی که رسانده اند شود به فرد مقابل شان حس گناه داده و حتی عصبانی اش می کنند.
رفتار اجتنابی یکی از مکانیزم های دفاعی مرتبط با خودشیفتگی است . افراد با شخصیت خودشیفته اغلب فاقد «خویش» مستحکم بوده و این کمبود دروی باعث تضعیف و عدم پذیرش عیب هاشده و قبول اشتباهات را برای ایشان تقریبا غیر ممکن می سازد.
ایشان می توانند به سرعت قصور و کاستی های شما را مشخص کنند ولی مواجهه انها با همین کاستی ها در خودشان به درجاتی غیر قابل تحمل بوده و بیزاری شخصی در ایشان ایجاد می کند.
این تیپ شخصیتی معمولا از دهنده گی بیش از گیرنده گی احساس راحتی می کند و این امر را با خانواده ، دوستان و شریک عشقی اش نیز پیاده می کند .
تصور گیرنده گی با حس غلط بی نیازی شخصی، رقابت میکند و در ایشان ایجاد اضطرابی ناشی از فقدان کنترل در روابط شان می نماید.
اغلب بیان جملات احساسِی باز و صادقانه، ظرفیت و رضایت برای اسیب پذیری را ایجاد می کند .
افرادی که دچار آسیب های درونی عاطفی در دوران کودکی شده اند ؛ از اسیب پذیری اجتناب می کنند و برای دیگران و رسیدن به نیازهای خود ؛ به تاکتیک های پرخاشگری منفعلانه روی می آورند.
برخی از ایشان تبدیل به موجودی می شوند که فقط مایه خشنودی دیگران را فراهم می کند تا بتوانند به بهترین شکل روی احترام دیگران سرمایه گذاری کنند .
Forwarded from مشاوره خانواده و رواندرمانی
#خشم_منفعلانه
قسمت پنجم
پرخاشگری منفعلانه بیشتر می تواند کلامی باشد تا بدنی که طبعا برای تضعیف افراد ؛ تند تر و آسیب زننده تر است .
شاید اقوام، دوست و یا شریک عشقی داشته باشیم که بیان ش مثل خار در تن مان فرو برود !
و هنگامی که بخواهیم به این بی اعتنایی واکنش نشان دهیم و یا سعی در شفاف سازی معنایی رفتار ایشان کنیم احتمالا این جملات را از ایشان می شنویم: "شوخی کردم " یا" تو زیادی حساسی"
انها این رفتار را برای نامعتبر کردن ادراکات ما و به جهت پرهیز از مواجهه انجام می دهند ولی طبق گفته ی آلن دی جنرس : «شوخی یعنی وقتی که هر دو طرف بتوانند به یک جوک بخندند.»
انها بیش از اینکه بیان کنند واقعا چه فکری راجع به ما می کنند ؛ پیام های دردناکشان را به روش های غیر مستقیم یا کد شده به ما می رسانند تا ما را از پاسخ گویی به عمل خود خلع سلاح کنند.
این نظرات معمولا زمانی به سمت ما سرازیر می شود که می خواهند خود را بی اطلاع جلوه دهند و با بی قیدی عمیقی همراه می شود که نشان دهنده تعجب ایشان است.
این افراد دقیقا سعی در انتقال چیزی دارند . حرفهایشان را در لفافه می پیچند تا از پاسخ گویی راجع به رفتار یا سخنان شان اجتناب کنند .
خود من با خانمی دوست بودم که به شکلی جدی بر این شیوه از ابراز خود تکیه داشت.
نظرات کنایه آمیز و بی مقدمه اش در من احساس نقصان ایجاد می کرد و آزار دهنده بود . طوری که باعث می شد فکر کنم از درون از من متنفر است یا به من حسادت می کند. اگر من مصرانه به ادراک (رفتار درست )او پایبند نمی بودم به شکل جدی مورد سرزنش واقع می شدم . مهم نبود من چقدر در این دوره از دوستی مان حمایت کننده با بخشنده بودم . مادامی که رفتاری از من سر می زد که با انچه او دقیقا فکر می کرد هم خوانی نداشت او مرا دوست بد می خواند و با این عبارت مرا گوشمالی می داد.
این برای من دردناک بود . درست وقتی که تلاش می کردم یکی از موضوعات پیش آمد را حل کنم یک مشکل دیگر پدیدار میشد.
برای مدتی در رابطه با این دوستم گویی روی یک پوسته ی ترد و نازک قدم می زدم . قانون سیاه و سفید و ویژگی های مرزی و نارسیستی او باعث می شد کار کردن روی مشکلات و هم چنان نزدیک به هم ماندنمان غیر ممکن شود و این سعی و تلاش برای من به مثابه ی سم بود
پس از اینکه به اختلال مرزی اشراف پیدا کردم متوجه شدم که دوست قدیمی من این شکل تعامل را از کودکی یاد گرفته و به شکلی غیر قابل تغییر همان طوری که با او رفتار شده بود با من رفتار می کرد :" من حقیقتا نیاز دارم تو مرا دوست بداری" و دنیا او سفید و سیاه بود و در ان ادمهای خاکستری بی معنا بودند.
موضوعات رها شده گی و وابسته گی از کودکی زمینه رفتارهای پرخاشگرانه ی منفعلانه را فراهم می اورد ولی بعضا این تشخیص هم چنان دشوار است که چرا ما درگیر الگو های ناسالم و بی اثر با افرادی هستیم که برای ما مهمند. ایا ما از این هراس داریم که اگر با ایشان صادق باشیم انها از ما صرف نظر کنند ؟ ایا بیمناک ایم که در خلال پاسخگویی به احساسات خود کسی را از دست بدهیم ؟ ایا در کودکی دروغ می گفتیم که ارامش در خانه برقرار باشد و کسی تنبیه مان نکند؟
ایا والدین مان ظاهر رابطه شان را بدون احترام به احساس یا نیاز یکدیگر حفظ می کردند ؟
تمامی این موضوعات می تواند در عدم صداقت ما در بک رابطه عاطفی مهم موثر بوده باشد ولی ما بهای سنگینی را پرداخت می کنیم .
چرا که تمامی اینها موجب تضعیف احترام به خویش مان شده و فرصتهایی که میتوانستیم به دیگران بد هیم که انها نیز با ما با احترام رفتار کنند ( انها نیز همین رفتار را تکرار کنند) را از دست می دهیم.
اثر بوم رنگی اجتناب از ارتباط مستقیم نوعی کنترل موذیانه است که باعث می شود دیگران احساس نا امنی کرده و اعتمادشان نسبت به ما تضعیف یا سلب شود.
در میان تلاش برای برآمدن از عهده این احساسات دردناک ،در پاسخ، ایشان به روش های پرخاشگرانه یا اسیب رننده واکنش نشان می دهند.
اگر شما در اینکه کسی پی ببرد که با او در کجای رابطه ایستاده اید اهمال کرده باشید و او را مجبور به کارهای کثیف کرده باشید قطعا تنها یک انفصال و جدایی غیر محترمانه از ان رابطه را کسب می کنید.
روزی باید با کسی که ماهها یا سالها قبل با او چنین رفتاری کرده ایم رابطه مان را دوباره درست کنیم .
فراموش نکنید..این روز در راه ست و
چنانچه صراحت را در یک رابطه ندید بگیریم نباید از رفتارهای غیر محترمانه فرد در قبال تلاش برای از سرگیری رابطه شگفت زده شویم.
مگر اینکه مسولیت رفتار ناراحت کننده خود را پذیرفته و عذرخواهی کنیم . در این صورت شخص مقابل مایل به داشتن رابطه بیشتر با شما خواهد شد و هر دو مسئولانه تر گام بر خواهید داشت.
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
قسمت پنجم
پرخاشگری منفعلانه بیشتر می تواند کلامی باشد تا بدنی که طبعا برای تضعیف افراد ؛ تند تر و آسیب زننده تر است .
شاید اقوام، دوست و یا شریک عشقی داشته باشیم که بیان ش مثل خار در تن مان فرو برود !
و هنگامی که بخواهیم به این بی اعتنایی واکنش نشان دهیم و یا سعی در شفاف سازی معنایی رفتار ایشان کنیم احتمالا این جملات را از ایشان می شنویم: "شوخی کردم " یا" تو زیادی حساسی"
انها این رفتار را برای نامعتبر کردن ادراکات ما و به جهت پرهیز از مواجهه انجام می دهند ولی طبق گفته ی آلن دی جنرس : «شوخی یعنی وقتی که هر دو طرف بتوانند به یک جوک بخندند.»
انها بیش از اینکه بیان کنند واقعا چه فکری راجع به ما می کنند ؛ پیام های دردناکشان را به روش های غیر مستقیم یا کد شده به ما می رسانند تا ما را از پاسخ گویی به عمل خود خلع سلاح کنند.
این نظرات معمولا زمانی به سمت ما سرازیر می شود که می خواهند خود را بی اطلاع جلوه دهند و با بی قیدی عمیقی همراه می شود که نشان دهنده تعجب ایشان است.
این افراد دقیقا سعی در انتقال چیزی دارند . حرفهایشان را در لفافه می پیچند تا از پاسخ گویی راجع به رفتار یا سخنان شان اجتناب کنند .
خود من با خانمی دوست بودم که به شکلی جدی بر این شیوه از ابراز خود تکیه داشت.
نظرات کنایه آمیز و بی مقدمه اش در من احساس نقصان ایجاد می کرد و آزار دهنده بود . طوری که باعث می شد فکر کنم از درون از من متنفر است یا به من حسادت می کند. اگر من مصرانه به ادراک (رفتار درست )او پایبند نمی بودم به شکل جدی مورد سرزنش واقع می شدم . مهم نبود من چقدر در این دوره از دوستی مان حمایت کننده با بخشنده بودم . مادامی که رفتاری از من سر می زد که با انچه او دقیقا فکر می کرد هم خوانی نداشت او مرا دوست بد می خواند و با این عبارت مرا گوشمالی می داد.
این برای من دردناک بود . درست وقتی که تلاش می کردم یکی از موضوعات پیش آمد را حل کنم یک مشکل دیگر پدیدار میشد.
برای مدتی در رابطه با این دوستم گویی روی یک پوسته ی ترد و نازک قدم می زدم . قانون سیاه و سفید و ویژگی های مرزی و نارسیستی او باعث می شد کار کردن روی مشکلات و هم چنان نزدیک به هم ماندنمان غیر ممکن شود و این سعی و تلاش برای من به مثابه ی سم بود
پس از اینکه به اختلال مرزی اشراف پیدا کردم متوجه شدم که دوست قدیمی من این شکل تعامل را از کودکی یاد گرفته و به شکلی غیر قابل تغییر همان طوری که با او رفتار شده بود با من رفتار می کرد :" من حقیقتا نیاز دارم تو مرا دوست بداری" و دنیا او سفید و سیاه بود و در ان ادمهای خاکستری بی معنا بودند.
موضوعات رها شده گی و وابسته گی از کودکی زمینه رفتارهای پرخاشگرانه ی منفعلانه را فراهم می اورد ولی بعضا این تشخیص هم چنان دشوار است که چرا ما درگیر الگو های ناسالم و بی اثر با افرادی هستیم که برای ما مهمند. ایا ما از این هراس داریم که اگر با ایشان صادق باشیم انها از ما صرف نظر کنند ؟ ایا بیمناک ایم که در خلال پاسخگویی به احساسات خود کسی را از دست بدهیم ؟ ایا در کودکی دروغ می گفتیم که ارامش در خانه برقرار باشد و کسی تنبیه مان نکند؟
ایا والدین مان ظاهر رابطه شان را بدون احترام به احساس یا نیاز یکدیگر حفظ می کردند ؟
تمامی این موضوعات می تواند در عدم صداقت ما در بک رابطه عاطفی مهم موثر بوده باشد ولی ما بهای سنگینی را پرداخت می کنیم .
چرا که تمامی اینها موجب تضعیف احترام به خویش مان شده و فرصتهایی که میتوانستیم به دیگران بد هیم که انها نیز با ما با احترام رفتار کنند ( انها نیز همین رفتار را تکرار کنند) را از دست می دهیم.
اثر بوم رنگی اجتناب از ارتباط مستقیم نوعی کنترل موذیانه است که باعث می شود دیگران احساس نا امنی کرده و اعتمادشان نسبت به ما تضعیف یا سلب شود.
در میان تلاش برای برآمدن از عهده این احساسات دردناک ،در پاسخ، ایشان به روش های پرخاشگرانه یا اسیب رننده واکنش نشان می دهند.
اگر شما در اینکه کسی پی ببرد که با او در کجای رابطه ایستاده اید اهمال کرده باشید و او را مجبور به کارهای کثیف کرده باشید قطعا تنها یک انفصال و جدایی غیر محترمانه از ان رابطه را کسب می کنید.
روزی باید با کسی که ماهها یا سالها قبل با او چنین رفتاری کرده ایم رابطه مان را دوباره درست کنیم .
فراموش نکنید..این روز در راه ست و
چنانچه صراحت را در یک رابطه ندید بگیریم نباید از رفتارهای غیر محترمانه فرد در قبال تلاش برای از سرگیری رابطه شگفت زده شویم.
مگر اینکه مسولیت رفتار ناراحت کننده خود را پذیرفته و عذرخواهی کنیم . در این صورت شخص مقابل مایل به داشتن رابطه بیشتر با شما خواهد شد و هر دو مسئولانه تر گام بر خواهید داشت.
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
Forwarded from مشاوره خانواده و رواندرمانی
#خشم_منفعلانه
قسمت آخر
بازسازی:
هنگامی که به مکالمه ای دشوار با کسی فکر می کنید ؛موضوع در بخاطر اوردن این است که احساسات مانند یک پیاز لایه لایه است.
لایه اول پیچیده است و در واقع لایه بیرونی درست مثل اولین لایه از هیجانات مانند ترس، ناراحتی می باشد .مانند این است که بگویید:"من احتمال میدهم که مکالمه ای بسیار دشوار با شما داشته باشم و نیاز دارم با تو باشم و این به من حس :(شرم ، ترس، دلواپسی ، ناراحتی و معذبی و ... ) می دهد"
حالا شما دقیقا توجه ایشان را به خوبی به یک هم دردی جلب کرده اید. به نظر شما چند درصد از مردم با مواجهه راحت هستند ؟!!
خواه ناخواه همین امر تمام دیالوگ را راه می اندازد و به شما اجازه می دهد موضوع را در دست داشته و به جریان بیندازید
تنها با بیان احساس واقعی تان ؛ نخست خود جریان را ساده می کنید .
هدف اصلی من در اینجا این است که به شما یاد دهم معنای مواجهه این است که به ا فراد بگویید واقعیت برای شما چیست ؟ بنابراین چرا مواجهه باید چیز بدی باشد ؟! در این تعامل بی توجهی یا بی مهری دیده نمی شود. و از جایی صادق و از درون شما بیرون می آید.
سهیم شدن خود واقعی ما همیشه احساسات مضطربانه ی ما را فراخوان می کند. چرا که آسیب پذیر بودن به آسانی اتفاق نمی افتد! و شهامت میطلبد.
عاقبت زمانی که این امر را می پذیریم می توانیم با تمرین این مهارت ها به فرصت ها خوش امد بگوییم و بهتر و بهتر شویم. شما نمی توانید مواجهه کسی را کنترل یا پیش بینی کنید.ولی می توانید در آن عمل شرکت کنید و این امر مهمترین قسمت این تمرین است
می توانید (مانند روان درمانگران) به سلامت کامل روانی برسید. این تلاش سخت درمانی به شما کمک می کند که در یک موقعیت اثرگذار چگونه با موضوعات دشوار مواجه شوید و بتوانید انرژی زیادی در فرآیند آزاد کنید.
می باید هنگامی که با خود هستید توانایی ملاحظه احساسات دیگران را کسب کنید. می توانید بجای پنهان کردن شروع به اعتماد کردن و احترام گذاشتن و عمل کردن به احساسات خود نموده یا توجه بیشتری به پیرامون خود نشان دهید ولی مهم ترین چیز این است که شما اجازه می دهید رفتار پرخاشگرانه ی منفعل که روابط گذشته شما را نابود ساخته از شما دور شود. مادامی که مهارت های کلامی و صمیمانه را می سازید آینده خود را بهبود می بخشید.
اگر فکر می کنید می توانید چنین فرصتی را بدهید مزایا می توانند بزرگ باشند و شما قادر به لذت بردن از تمامیت خود می شوید ، در حالی که سعی می کنید این را در یاد نگه دارید به کار خود بپردازید .
I: -تمامیت
تمامیت یعنی همان کاری را انجام دهی که می گویی مخصوصا هنگامی که وضعیت بسیار دشوار یا ناخوش آیند باشد . چرا که اگر این وضعیت آسان بود همه آنرا انجام می دادند.
شهامت :
شهامت یعنب بقدر کفایت چنان خود را بشناسید که قادر به پذیرش و در آغوش گرفتن نا امنی ها و کاستی های خود به اندازه نقاط قوتتان باشید
و این ریسک را بکنید که فردی که برایتان مهم است نیز می تواند این رفتار را داشته باشد
مسولیت هیجانی
مسولیت هیجانی یعنی آگاهانه رفتار کردن به قصد ملاحظه حال دیگران و نه فقط خود شما و احترام گذاشتن به ایشان به قدری که پیام های درست و واضحی برایشان بفرستید نه ملغمه ای از پیام ها
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
قسمت آخر
بازسازی:
هنگامی که به مکالمه ای دشوار با کسی فکر می کنید ؛موضوع در بخاطر اوردن این است که احساسات مانند یک پیاز لایه لایه است.
لایه اول پیچیده است و در واقع لایه بیرونی درست مثل اولین لایه از هیجانات مانند ترس، ناراحتی می باشد .مانند این است که بگویید:"من احتمال میدهم که مکالمه ای بسیار دشوار با شما داشته باشم و نیاز دارم با تو باشم و این به من حس :(شرم ، ترس، دلواپسی ، ناراحتی و معذبی و ... ) می دهد"
حالا شما دقیقا توجه ایشان را به خوبی به یک هم دردی جلب کرده اید. به نظر شما چند درصد از مردم با مواجهه راحت هستند ؟!!
خواه ناخواه همین امر تمام دیالوگ را راه می اندازد و به شما اجازه می دهد موضوع را در دست داشته و به جریان بیندازید
تنها با بیان احساس واقعی تان ؛ نخست خود جریان را ساده می کنید .
هدف اصلی من در اینجا این است که به شما یاد دهم معنای مواجهه این است که به ا فراد بگویید واقعیت برای شما چیست ؟ بنابراین چرا مواجهه باید چیز بدی باشد ؟! در این تعامل بی توجهی یا بی مهری دیده نمی شود. و از جایی صادق و از درون شما بیرون می آید.
سهیم شدن خود واقعی ما همیشه احساسات مضطربانه ی ما را فراخوان می کند. چرا که آسیب پذیر بودن به آسانی اتفاق نمی افتد! و شهامت میطلبد.
عاقبت زمانی که این امر را می پذیریم می توانیم با تمرین این مهارت ها به فرصت ها خوش امد بگوییم و بهتر و بهتر شویم. شما نمی توانید مواجهه کسی را کنترل یا پیش بینی کنید.ولی می توانید در آن عمل شرکت کنید و این امر مهمترین قسمت این تمرین است
می توانید (مانند روان درمانگران) به سلامت کامل روانی برسید. این تلاش سخت درمانی به شما کمک می کند که در یک موقعیت اثرگذار چگونه با موضوعات دشوار مواجه شوید و بتوانید انرژی زیادی در فرآیند آزاد کنید.
می باید هنگامی که با خود هستید توانایی ملاحظه احساسات دیگران را کسب کنید. می توانید بجای پنهان کردن شروع به اعتماد کردن و احترام گذاشتن و عمل کردن به احساسات خود نموده یا توجه بیشتری به پیرامون خود نشان دهید ولی مهم ترین چیز این است که شما اجازه می دهید رفتار پرخاشگرانه ی منفعل که روابط گذشته شما را نابود ساخته از شما دور شود. مادامی که مهارت های کلامی و صمیمانه را می سازید آینده خود را بهبود می بخشید.
اگر فکر می کنید می توانید چنین فرصتی را بدهید مزایا می توانند بزرگ باشند و شما قادر به لذت بردن از تمامیت خود می شوید ، در حالی که سعی می کنید این را در یاد نگه دارید به کار خود بپردازید .
I: -تمامیت
تمامیت یعنی همان کاری را انجام دهی که می گویی مخصوصا هنگامی که وضعیت بسیار دشوار یا ناخوش آیند باشد . چرا که اگر این وضعیت آسان بود همه آنرا انجام می دادند.
شهامت :
شهامت یعنب بقدر کفایت چنان خود را بشناسید که قادر به پذیرش و در آغوش گرفتن نا امنی ها و کاستی های خود به اندازه نقاط قوتتان باشید
و این ریسک را بکنید که فردی که برایتان مهم است نیز می تواند این رفتار را داشته باشد
مسولیت هیجانی
مسولیت هیجانی یعنی آگاهانه رفتار کردن به قصد ملاحظه حال دیگران و نه فقط خود شما و احترام گذاشتن به ایشان به قدری که پیام های درست و واضحی برایشان بفرستید نه ملغمه ای از پیام ها
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
پست های مربوط به #خشم_منفعلانه
رو میدونم یک کم طولانی و شامل شش قسمت اما حوصله کنید و بخونید خیلی مفید هستن . 👆
رو میدونم یک کم طولانی و شامل شش قسمت اما حوصله کنید و بخونید خیلی مفید هستن . 👆
Forwarded from مشاوره خانواده و رواندرمانی
#خشم
از قدیسى پرسیدند: خشم چیست؟! او پاسخ زیبایى داد:
خشم مجازاتى ست که
ما به خودمان میدهیم، به خاطر اشتباه یکنفر دیگه
❤ کانال مشاوره خانواده و رواندرمانی 👇
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
از قدیسى پرسیدند: خشم چیست؟! او پاسخ زیبایى داد:
خشم مجازاتى ست که
ما به خودمان میدهیم، به خاطر اشتباه یکنفر دیگه
❤ کانال مشاوره خانواده و رواندرمانی 👇
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
Forwarded from مشاوره خانواده و رواندرمانی
#خشم
توصیه اینه اگه خودتون تشخیص دادین که خلق تون تحریک پذیر شده، از آدما دوری کنید. اما اغلب برامون روشن نیست خلق تحریک پذیری داریم تا زمانی که اولین انفجار اتفاق میوفته و پس از اون می فهمیم به دلیل اینکه تحربک پذیر بودیم این اتفاق افتاده .
❤ کانال مشاوره خانواده و رواندرمانی 👇
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
توصیه اینه اگه خودتون تشخیص دادین که خلق تون تحریک پذیر شده، از آدما دوری کنید. اما اغلب برامون روشن نیست خلق تحریک پذیری داریم تا زمانی که اولین انفجار اتفاق میوفته و پس از اون می فهمیم به دلیل اینکه تحربک پذیر بودیم این اتفاق افتاده .
❤ کانال مشاوره خانواده و رواندرمانی 👇
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
Forwarded from مشاوره خانواده و رواندرمانی
#هیجان #خشم
اگه متوجه حالت هیجانیمون باشیم، نه اینکه تنها به احساسمون هشیار باشیم، بله وایستیم تا ببینیم آیا می خوایم براساس احساس خشم عمل کنیم یا رفتار خشم نشون بدیم یا نه ! آسیبی به کسی وارد نکنیم، کار خطرناکی انجام ندیم، خشم طرف مقابل رو با خشم بیشتر پاسخ ندیم، حرف نابخشودنی به زبان نیاریم، پاسخمون رو از خشم به رنجش تقلیل بدیم و ...
❤ کانال مشاوره خانواده و رواندرمانی 👇
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
اگه متوجه حالت هیجانیمون باشیم، نه اینکه تنها به احساسمون هشیار باشیم، بله وایستیم تا ببینیم آیا می خوایم براساس احساس خشم عمل کنیم یا رفتار خشم نشون بدیم یا نه ! آسیبی به کسی وارد نکنیم، کار خطرناکی انجام ندیم، خشم طرف مقابل رو با خشم بیشتر پاسخ ندیم، حرف نابخشودنی به زبان نیاریم، پاسخمون رو از خشم به رنجش تقلیل بدیم و ...
❤ کانال مشاوره خانواده و رواندرمانی 👇
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
Forwarded from مشاوره خانواده و رواندرمانی
#خشم
شدت هیجانات آدم ها با هم متفاوته و ساختار هیجانی متفاوتی در افراد مختلف وجود داره، به طوری که در بعضی افراد خیلی شدیدتره . برخی افراد براساس دینامیت موجود در اونها ظرفیت خشم شدید رو ندارن، این میزان در همۀ افراد یکسان نیست و میراث ژنتیکی و محیط هر دو در آن نقش دارن .
❤ کانال مشاوره خانواده و رواندرمانی 👇
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
شدت هیجانات آدم ها با هم متفاوته و ساختار هیجانی متفاوتی در افراد مختلف وجود داره، به طوری که در بعضی افراد خیلی شدیدتره . برخی افراد براساس دینامیت موجود در اونها ظرفیت خشم شدید رو ندارن، این میزان در همۀ افراد یکسان نیست و میراث ژنتیکی و محیط هر دو در آن نقش دارن .
❤ کانال مشاوره خانواده و رواندرمانی 👇
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
Forwarded from مشاوره خانواده و رواندرمانی
#خشم
اغلب چیزی که به ما انگیزه میده خشممون رو مدیریت کنیم و اجازه ندیم تبدیل به غیظ بشه، تعهدیه که به حفظ ارتباطمون با فردیه که از دستش عصبانی هستیم. یعنی صرف نظر از اینکه اون چه کاری کرده، باور ما اینه اگه نتونیم خشم مون رو مدیریت کنیم آسیب جبران ناپذیری به رابطمون با او در آینده میزنیم .
❤ کانال مشاوره خانواده و رواندرمانی 👇
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
اغلب چیزی که به ما انگیزه میده خشممون رو مدیریت کنیم و اجازه ندیم تبدیل به غیظ بشه، تعهدیه که به حفظ ارتباطمون با فردیه که از دستش عصبانی هستیم. یعنی صرف نظر از اینکه اون چه کاری کرده، باور ما اینه اگه نتونیم خشم مون رو مدیریت کنیم آسیب جبران ناپذیری به رابطمون با او در آینده میزنیم .
❤ کانال مشاوره خانواده و رواندرمانی 👇
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
#خشم
مدیریت خشم دیگران :
واکنش به خشم دیگران نیازمند اینه که آرامش خود رو حفظ کنید و وحشت نکنید. وقتی بدونید که درد و رنج زیر خشم نهفته ست، مهربون بودن آسون تر میشه. نیازهای شخص خشمگین برآورده نمیشه و او درست مثل کودکی کوچک به خاطر این واقعیت دست به جلب توجه میزنه .
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
مدیریت خشم دیگران :
واکنش به خشم دیگران نیازمند اینه که آرامش خود رو حفظ کنید و وحشت نکنید. وقتی بدونید که درد و رنج زیر خشم نهفته ست، مهربون بودن آسون تر میشه. نیازهای شخص خشمگین برآورده نمیشه و او درست مثل کودکی کوچک به خاطر این واقعیت دست به جلب توجه میزنه .
@Moshavereh_Ravandarmani_EFT
تعدادی از هشتگ ها روی هر کدوم که نیاز دارید کلیک کنید 👇
#رواندرمانی
#زوج_درمانی
#مشاوره_خانواده
#خود_تسکین_دهی
#شکل_رابطه
#طلاق_عاطفی
#زوج_درمانی_هیجان_مدار
#هیجانات
#تنظیم_هیجانات
#ترس
#غم
#خشم
#شرم
#پردازش_هیجانی
#تجربه_هیجانی
#خانواده
#ارگاسم
#سوگ
#خشم_منفعلانه
#احساس
#ترس_از_شکست
#تصمیم_گیری
#افسردگی
#کمال_گرایی
#اختلالات_شخصیت
#معرفی_کتاب
#خشونت_زناشویی
#درد_هیجانی
#شناسایی_هیجانات
#خواستگار
#پیش_از_ازدواج
#پذیرش
#درمان_هیجان_مدار
#بلوغ_عاطفی
#طلاق
#خیانت
#رواندرمانی
#زوج_درمانی
#مشاوره_خانواده
#خود_تسکین_دهی
#شکل_رابطه
#طلاق_عاطفی
#زوج_درمانی_هیجان_مدار
#هیجانات
#تنظیم_هیجانات
#ترس
#غم
#خشم
#شرم
#پردازش_هیجانی
#تجربه_هیجانی
#خانواده
#ارگاسم
#سوگ
#خشم_منفعلانه
#احساس
#ترس_از_شکست
#تصمیم_گیری
#افسردگی
#کمال_گرایی
#اختلالات_شخصیت
#معرفی_کتاب
#خشونت_زناشویی
#درد_هیجانی
#شناسایی_هیجانات
#خواستگار
#پیش_از_ازدواج
#پذیرش
#درمان_هیجان_مدار
#بلوغ_عاطفی
#طلاق
#خیانت
#خشم_سالم
🔸️ بیان خشم به روشی کارآمد
همه ما باید بیاموزیم که در بیان سالم خشم ، ابتدا نیازمندیم که احتیاجات و نیازهای خود را روشن و واضح شناخته و سپس به روشی کاملا محترمانه و بدون طلبکاری و فشار ، به همراه زبان " من نیاز دارم" به دیگری انتقال دهیم که چه میخواهیم.
در کل این مسیر، همیشه نیازمندیم که آگاه باشیم به دیگری در کلام ما آسیب و تحقیری وارد نگردد.
ما میدانیم که فقط میتوانیم از دیگران درخواست کنیم و نه به انها دستور دهیم.
هیچگاه دنیای بیرون در کنترل ما نیست. ما فقط مختار به انتخاب پاسخ به محیط هستیم.
بنابراین ، خشم سالم نشانه قدرت و پرخاش ما حصل احساس ناتوانی و ترسی ست که با خشم ناکارآمد در حال پوشش آن هستیم و جز تخریب ثمری دیگر نخواهد داشت.
ما نیازمند شیوه ای از گفتگو هستیم که در آن برد هر دو سمت ارتباط و دریافت نیازهای هردو گنجانده شده باشد.
@MortezaaminiEFT
🔸️ بیان خشم به روشی کارآمد
همه ما باید بیاموزیم که در بیان سالم خشم ، ابتدا نیازمندیم که احتیاجات و نیازهای خود را روشن و واضح شناخته و سپس به روشی کاملا محترمانه و بدون طلبکاری و فشار ، به همراه زبان " من نیاز دارم" به دیگری انتقال دهیم که چه میخواهیم.
در کل این مسیر، همیشه نیازمندیم که آگاه باشیم به دیگری در کلام ما آسیب و تحقیری وارد نگردد.
ما میدانیم که فقط میتوانیم از دیگران درخواست کنیم و نه به انها دستور دهیم.
هیچگاه دنیای بیرون در کنترل ما نیست. ما فقط مختار به انتخاب پاسخ به محیط هستیم.
بنابراین ، خشم سالم نشانه قدرت و پرخاش ما حصل احساس ناتوانی و ترسی ست که با خشم ناکارآمد در حال پوشش آن هستیم و جز تخریب ثمری دیگر نخواهد داشت.
ما نیازمند شیوه ای از گفتگو هستیم که در آن برد هر دو سمت ارتباط و دریافت نیازهای هردو گنجانده شده باشد.
@MortezaaminiEFT
#خشم
خشم احساسی طبیعی و نوعی پاسخ سازگار به «تهدید»هاست، و رفتار و احساسات قدرتمندی را به انسان القا می کند و اجازه میدن زمانی که احساس کردند مورد حمله قرار گرفته اند، بجنگند و از خود دفاع کنند. بنابراین مقدار خاصی از خشم برای بقای انسان ضروری است .
@MortezaaminiEFT
خشم احساسی طبیعی و نوعی پاسخ سازگار به «تهدید»هاست، و رفتار و احساسات قدرتمندی را به انسان القا می کند و اجازه میدن زمانی که احساس کردند مورد حمله قرار گرفته اند، بجنگند و از خود دفاع کنند. بنابراین مقدار خاصی از خشم برای بقای انسان ضروری است .
@MortezaaminiEFT
#خشم یک هیجان درونیه که بر اثر ناکامی برای مقابله با تهدید ایجاد میشه این هیجان شامل طیف وسیع و خطرناکی از رفتارهاست . خشم یک ویژگی خطرناک دارد اینه که باعث ایجاد خشم متقابل میشه و این چرخه میتونه به سرعت تشدید بشه .
@MortezaaminiEFT
@MortezaaminiEFT
#خشم_سازگار_اولیه
Primary adaptive anger
خشم سازگار یا انطباقی اولیه فرد رو قدرتمند می کنه. واکنشی در جهت بقا و پاسخی به نقض حریم ها از طرف دیگرانه.
_خشمی که با روشی محترمانه نیازها رو بیان می کنه، مرزها رو یادآوری می کنه و نقض شدن حد و مرزها رو اطلاع میده .
_ جراتمندانه ست
_نیازها و چگونگی برطرف کردن آنها رو مشخص می کنه
_همراه با احترامه
_ جملات با زبان« من »شروع میشه
@MortezaaminiEFT
Primary adaptive anger
خشم سازگار یا انطباقی اولیه فرد رو قدرتمند می کنه. واکنشی در جهت بقا و پاسخی به نقض حریم ها از طرف دیگرانه.
_خشمی که با روشی محترمانه نیازها رو بیان می کنه، مرزها رو یادآوری می کنه و نقض شدن حد و مرزها رو اطلاع میده .
_ جراتمندانه ست
_نیازها و چگونگی برطرف کردن آنها رو مشخص می کنه
_همراه با احترامه
_ جملات با زبان« من »شروع میشه
@MortezaaminiEFT
📌پست های قدیمی تر کانال را از طریق هشتگ های زیر میتونید پیدا کنید 👇
#رواندرمانی
#زوج_درمانی
#مشاوره_خانواده
#خود_تسکین_دهی
#شکل_رابطه
#طلاق_عاطفی
#زوج_درمانی_هیجان_مدار
#هیجانات
#تنظیم_هیجانات
#ترس
#غم
#خشم
#شرم
#پردازش_هیجانی
#تجربه_هیجانی
#خانواده
#ارگاسم
#سوگ
#خشم_منفعلانه
#احساس
#ترس_از_شکست
#تصمیم_گیری
#افسردگی
#کمال_گرایی
#اختلالات_شخصیت
#معرفی_کتاب
#خشونت_زناشویی
#درد_هیجانی
#شناسایی_هیجانات
#خواستگار
#پیش_از_ازدواج
#پذیرش
#درمان_هیجان_مدار
#بلوغ_عاطفی
#طلاق
#خیانت
#رواندرمانی
#زوج_درمانی
#مشاوره_خانواده
#خود_تسکین_دهی
#شکل_رابطه
#طلاق_عاطفی
#زوج_درمانی_هیجان_مدار
#هیجانات
#تنظیم_هیجانات
#ترس
#غم
#خشم
#شرم
#پردازش_هیجانی
#تجربه_هیجانی
#خانواده
#ارگاسم
#سوگ
#خشم_منفعلانه
#احساس
#ترس_از_شکست
#تصمیم_گیری
#افسردگی
#کمال_گرایی
#اختلالات_شخصیت
#معرفی_کتاب
#خشونت_زناشویی
#درد_هیجانی
#شناسایی_هیجانات
#خواستگار
#پیش_از_ازدواج
#پذیرش
#درمان_هیجان_مدار
#بلوغ_عاطفی
#طلاق
#خیانت