نیست کاری به شما مردم فرزانه مرا
واگذارید دمی با دل دیوانه مرا
خود پرستی ز شما دوست پرستی از من
غم جان است شما را غم جانانه مرا
کاش در آتش حسرت بگدازد چون شمع
آنکه در آتش غم سوخت چو پروانه مرا
یاد آن شب که به دیوانگیم قهقهه زد
ریخت آن سلسله ی زلف چو بر شانه مرا
گر نگشتی به مراد دلم ای چرخ مگرد
بی نیاز از تو کند گردش پیمانه مرا
"اطهری" نالم از آن چشم فسونگر؟ حاشا
دل من کرد به دیوانگی افسانه مرا
#علی_اطهری_کرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
واگذارید دمی با دل دیوانه مرا
خود پرستی ز شما دوست پرستی از من
غم جان است شما را غم جانانه مرا
کاش در آتش حسرت بگدازد چون شمع
آنکه در آتش غم سوخت چو پروانه مرا
یاد آن شب که به دیوانگیم قهقهه زد
ریخت آن سلسله ی زلف چو بر شانه مرا
گر نگشتی به مراد دلم ای چرخ مگرد
بی نیاز از تو کند گردش پیمانه مرا
"اطهری" نالم از آن چشم فسونگر؟ حاشا
دل من کرد به دیوانگی افسانه مرا
#علی_اطهری_کرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محبوب مـ.ـن...!
در دنیا....
جز شما خبرے نیست
شما تنها خبر خوش این عالماید...!
یاد آن #شبهابخـیر
ڪه در ڪوچه ،
دست در دست مهتاب داشتیم
مـ.ـاه سربر شانه مـ.ـن میڪَذاشت
بامهتاب قدم میزدیم و اسرار میڪَفتیم ،
حالا سالهاست....!
ڪه پنجره ها بسته اند
#یادشبخیـر
آن سالهایی ڪه پنجره ها باز بودند....!!!
#محمد_صالح_علاء
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در دنیا....
جز شما خبرے نیست
شما تنها خبر خوش این عالماید...!
یاد آن #شبهابخـیر
ڪه در ڪوچه ،
دست در دست مهتاب داشتیم
مـ.ـاه سربر شانه مـ.ـن میڪَذاشت
بامهتاب قدم میزدیم و اسرار میڪَفتیم ،
حالا سالهاست....!
ڪه پنجره ها بسته اند
#یادشبخیـر
آن سالهایی ڪه پنجره ها باز بودند....!!!
#محمد_صالح_علاء
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح است و نیم قطره میم در پیاله نیست
ز آنم دماغ گل نه و پروای لاله نیست
به ذوق تر ز مرده ی هفتاد ساله ام
یک دم که در پیاله،شراب دوساله نیست
اوراق کهنه،کی به مِی کهنه می رسد؟
ذوقی که در پیاله بود،در رساله نیست
#طالب_آملی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز آنم دماغ گل نه و پروای لاله نیست
به ذوق تر ز مرده ی هفتاد ساله ام
یک دم که در پیاله،شراب دوساله نیست
اوراق کهنه،کی به مِی کهنه می رسد؟
ذوقی که در پیاله بود،در رساله نیست
#طالب_آملی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در نیمه ی فصلی گرم
بر ستیغ سوزان آفتاب
در تب تند شرجی مرداد
آمدی و همچون نسیمی خُنک
وزیدی بر تَن گُر گرفته ی نیلوفران،،،
عاشق و صبور گذشتم از فصل ها
به انتظار روزی که تو می آیی
از اَنارگون پاییز تا خوشه های رسیده ی سرخِ تاک
که دُردکشان و مست
در باغها شور میندازند به شوق آمدنت....
آمدنی که
به لذت سایه نشینیِ درختان گیلاس می ماند وُ به جانفزاییِ نفس های گل یاس
به عظمت و سربلندی اَفرا
شورانگیزیِ مستانه های مو
به موسم تابستان...
من سرمست
از نوشیدن جرعه ایی عشق
با طعم لبخند تو
که از پیاله ی لبانت جاری ست
اعتراف می کنم به "دوست داشتنت"....!!!!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر ستیغ سوزان آفتاب
در تب تند شرجی مرداد
آمدی و همچون نسیمی خُنک
وزیدی بر تَن گُر گرفته ی نیلوفران،،،
عاشق و صبور گذشتم از فصل ها
به انتظار روزی که تو می آیی
از اَنارگون پاییز تا خوشه های رسیده ی سرخِ تاک
که دُردکشان و مست
در باغها شور میندازند به شوق آمدنت....
آمدنی که
به لذت سایه نشینیِ درختان گیلاس می ماند وُ به جانفزاییِ نفس های گل یاس
به عظمت و سربلندی اَفرا
شورانگیزیِ مستانه های مو
به موسم تابستان...
من سرمست
از نوشیدن جرعه ایی عشق
با طعم لبخند تو
که از پیاله ی لبانت جاری ست
اعتراف می کنم به "دوست داشتنت"....!!!!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
واژه ها
در لمس عریان نگاهت
طلایی تر از #آفتاب_تابستان
می درخشند
قافیه ها بر بام غزلها
کنار #جاده_انتظار
یکی یکی
کنار ردیفها
پیاده می شوند،
دست در دست هم
شعر می شوند و
#غربت_دوری را
شرمنده می کنند!
اشعار تبدارم را حس می کنی؟
تراوش واژه هایم
کنار #جادهٔ رؤیا
روی #جدول_هایی می چکد
که حل نمی شوند!
بیاوُ
شعر هایم را آواز کن
نگذار
#بوسه_های_شعر از دهان بیفتد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در لمس عریان نگاهت
طلایی تر از #آفتاب_تابستان
می درخشند
قافیه ها بر بام غزلها
کنار #جاده_انتظار
یکی یکی
کنار ردیفها
پیاده می شوند،
دست در دست هم
شعر می شوند و
#غربت_دوری را
شرمنده می کنند!
اشعار تبدارم را حس می کنی؟
تراوش واژه هایم
کنار #جادهٔ رؤیا
روی #جدول_هایی می چکد
که حل نمی شوند!
بیاوُ
شعر هایم را آواز کن
نگذار
#بوسه_های_شعر از دهان بیفتد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قرار باشد اگر گیاه باشم
کاش سبزهای در چمنزار باشم
نه علفی هرز
سنگفرش اگر شوم
کاش ماشین عروس از من بگذرد
نه تانکهای فولادین
کودکان بر رویم بدوند
نه سربازانی در تعقیب و گریز
آجر اگر شوم
برای مدرسه باشد
نه زندان
نفسی اگر باقی ماند
آوای ترانهای باشد
نه سوت پلیس
قلم سازند اگر از من
قلمی با نوک تیز
شعر بنویسند نه فرمانِ مرگ
پس از مرگ
زندگی خواهم کرد
در برگِ درختانی همیشه سبز
نه در سلاحی
هرگز.
#عزیز_نسین
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کاش سبزهای در چمنزار باشم
نه علفی هرز
سنگفرش اگر شوم
کاش ماشین عروس از من بگذرد
نه تانکهای فولادین
کودکان بر رویم بدوند
نه سربازانی در تعقیب و گریز
آجر اگر شوم
برای مدرسه باشد
نه زندان
نفسی اگر باقی ماند
آوای ترانهای باشد
نه سوت پلیس
قلم سازند اگر از من
قلمی با نوک تیز
شعر بنویسند نه فرمانِ مرگ
پس از مرگ
زندگی خواهم کرد
در برگِ درختانی همیشه سبز
نه در سلاحی
هرگز.
#عزیز_نسین
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انگشت در حلقم کردم و تمام خرافاتی را که به نام
اعتقادات به خوردم داده بودن را بالا آوردم ،
چیزی در من زنده شد به نام ” انسانیت “.
#صادق_هدایت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اعتقادات به خوردم داده بودن را بالا آوردم ،
چیزی در من زنده شد به نام ” انسانیت “.
#صادق_هدایت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گوش من از گفت غیر او کرست
او مرا از جان شیرین جانترست
جان ازو آمد ،نیامد او ز جان
صدهزاران جان دهم او رایگان
#مثنوی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
او مرا از جان شیرین جانترست
جان ازو آمد ،نیامد او ز جان
صدهزاران جان دهم او رایگان
#مثنوی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همچو رویت، ماهی اَندر آسمان باشد؟ نباشد
یا چو خالت، هندوی هندوستان باشد؟ نباشد
عاشق پژمرده چون من در جهان یابی؟ نیابی
چون تو دلبر، دلبری نامهربان باشد؟ نباشد
کشتهی تیر تو افتادهست و تو جویی؟ نجویی
کشتی و یک لحظه هم دیدی فغان باشد؟ نباشد
اختری همچون رُخت از خاوران تابد؟ نتابد
مَهوشی، سیمینتنی، سنگین نهان باشد؟ نباشد
تلخیِ شیرین چو تو، کِی گفت گر یابد؟ نیابد
وَانْدر این دنیا چو من فرهادسان باشد؟ نباشد
همچو«شارق» بندهای از جان و دل داری؟ نداری
چونتو هم-ای بیوفا!-سوزندهجان باشد؟ نباشد
#شارق_بروجنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یا چو خالت، هندوی هندوستان باشد؟ نباشد
عاشق پژمرده چون من در جهان یابی؟ نیابی
چون تو دلبر، دلبری نامهربان باشد؟ نباشد
کشتهی تیر تو افتادهست و تو جویی؟ نجویی
کشتی و یک لحظه هم دیدی فغان باشد؟ نباشد
اختری همچون رُخت از خاوران تابد؟ نتابد
مَهوشی، سیمینتنی، سنگین نهان باشد؟ نباشد
تلخیِ شیرین چو تو، کِی گفت گر یابد؟ نیابد
وَانْدر این دنیا چو من فرهادسان باشد؟ نباشد
همچو«شارق» بندهای از جان و دل داری؟ نداری
چونتو هم-ای بیوفا!-سوزندهجان باشد؟ نباشد
#شارق_بروجنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به زیر شال و سربندت چه داری؟!
که از دستم کشید هـر اختیاری
لبت ، گلواژه ی شعر #بلوط است
تــو ای زیبا نـگـار #بختیاری
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که از دستم کشید هـر اختیاری
لبت ، گلواژه ی شعر #بلوط است
تــو ای زیبا نـگـار #بختیاری
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آواز: محمدرضا شجریان
نی: محمد موسوی
ویولن: حبیبالله بدیعی
غزل از حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نی: محمد موسوی
ویولن: حبیبالله بدیعی
غزل از حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا
عطر نفس های مهربانی را
#روی_تن_تب_دار_ثانیه_ها_بریز
می خواهم
قالب تهی کنم از هیاهوی مهر
میـان واژه واژه اشعارم!
امروز درگیر نوشتن
شعری هستم
که هیچ وقت بی مهر
#غزل نمی شود.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عطر نفس های مهربانی را
#روی_تن_تب_دار_ثانیه_ها_بریز
می خواهم
قالب تهی کنم از هیاهوی مهر
میـان واژه واژه اشعارم!
امروز درگیر نوشتن
شعری هستم
که هیچ وقت بی مهر
#غزل نمی شود.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#شبنوشت
عطرِ تو تراود مگر از بسترم امشب
کاین گونه گریزان شده خواب از سرم امشب
چون تشنه پس از وصلتِ دریا و چه کوتاه
از هر شبِ دیگر تک و تنهاترم امشب
بیدار نشستم که غمت را چو چراغی
از شب بِسِتانم به سحر بِسپُرم امشب
این گونه مضاعف شده ظلمت که من ای دوست
از دولتِ یادِ تو شبی دیگرم امشب
ای کاش پَری وار فرود آیی از آفاق
یا آن که دهد سِحرِ تو بال و پرم امشب
تا پیشتر از آن که شوم سنگ در این شب
رختِ خود از این مهلکه بیرون برم امشب
اشکت چه شد ای چشم! که آن برقِ شهابی
شعری شده آتش زده در دفترم امشب
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عطرِ تو تراود مگر از بسترم امشب
کاین گونه گریزان شده خواب از سرم امشب
چون تشنه پس از وصلتِ دریا و چه کوتاه
از هر شبِ دیگر تک و تنهاترم امشب
بیدار نشستم که غمت را چو چراغی
از شب بِسِتانم به سحر بِسپُرم امشب
این گونه مضاعف شده ظلمت که من ای دوست
از دولتِ یادِ تو شبی دیگرم امشب
ای کاش پَری وار فرود آیی از آفاق
یا آن که دهد سِحرِ تو بال و پرم امشب
تا پیشتر از آن که شوم سنگ در این شب
رختِ خود از این مهلکه بیرون برم امشب
اشکت چه شد ای چشم! که آن برقِ شهابی
شعری شده آتش زده در دفترم امشب
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خدایا این گُهَر دردانه ی کیست ؟
زهی مخموری ام ، مستانه ی کیست ؟
چنان مستم چنان مستم ندانم ،
چنین جام و مِی از، پیمانه ی کیست ؟
جنون میجوشد از داغ دل من ،
ندانم جان ودل دیوانه ی کیست ؟
نه لیلی دیده ام نِی طره ی او ،
چنین گیسویِ پر چین ، شانه ی کیست ؟
زبانم لرزش مستانه دارد ،
ندانم این صنم جانانه ی کیست ؟
به دور آتشم خوش مینماید ،
چنین پروانه از کاشانه ی کیست ؟
پری است یا ملَک دل میرباید ،
ز جنت آمده مستانه ی کیست ؟
شمیم عطر دارد گیسوانش ،
سراپا گلشنست ، گلخانه ی کیست ؟
نگاهش شعر میخواند ز حافظ ،
چه شوری دارد این ، فرزانه ی کیست ؟
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زهی مخموری ام ، مستانه ی کیست ؟
چنان مستم چنان مستم ندانم ،
چنین جام و مِی از، پیمانه ی کیست ؟
جنون میجوشد از داغ دل من ،
ندانم جان ودل دیوانه ی کیست ؟
نه لیلی دیده ام نِی طره ی او ،
چنین گیسویِ پر چین ، شانه ی کیست ؟
زبانم لرزش مستانه دارد ،
ندانم این صنم جانانه ی کیست ؟
به دور آتشم خوش مینماید ،
چنین پروانه از کاشانه ی کیست ؟
پری است یا ملَک دل میرباید ،
ز جنت آمده مستانه ی کیست ؟
شمیم عطر دارد گیسوانش ،
سراپا گلشنست ، گلخانه ی کیست ؟
نگاهش شعر میخواند ز حافظ ،
چه شوری دارد این ، فرزانه ی کیست ؟
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا زمانی که
از عمق دوستداشتنِ طرف مقابلت
مطمئن نشدی
عمیقانه دوست نداشته باش
چرا که عمق عشق امروز
همان عمق زخم فردای توست...
#رونوشت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از عمق دوستداشتنِ طرف مقابلت
مطمئن نشدی
عمیقانه دوست نداشته باش
چرا که عمق عشق امروز
همان عمق زخم فردای توست...
#رونوشت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#عصر امروز
نگاهم آرام
کوچهٔ تنگ دلم
زندگی را چیدم
#سبدی میوه به دست
پرِ از عشق و وفا
روی هر طاقچه از خانهٔ #عشق
برگی از لطف و صفا پاشیدم
من به خود می گویم:
خارج از فاصله ها
تا نفس هست به جان
گرم با آتش عشق
زندگی باید کرد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نگاهم آرام
کوچهٔ تنگ دلم
زندگی را چیدم
#سبدی میوه به دست
پرِ از عشق و وفا
روی هر طاقچه از خانهٔ #عشق
برگی از لطف و صفا پاشیدم
من به خود می گویم:
خارج از فاصله ها
تا نفس هست به جان
گرم با آتش عشق
زندگی باید کرد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود
هوا گرفته ی عشق از پی هوس نرود
به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود
چنان به داغ غمت خو گرفته مرغ دلم
که یاد باغ بهشتش در این قفس نرود
نثار آه سحر می کنم سرشک نیاز
که دامن تو ام ای گل ز دسترس نرود
دلا بسوز و به جان برفروز آتش عشق
کزین چراغ تو دودی به چشم کس مرود
فغان بلبل طبعم به گلشن تو خوش است
که کار دلبری گل ز خار و خس نرود
دلی که نغمه ی ناقوس معبد تو شنید
چو کودکان ز پی بانگ هر جرس نرود
بر آستان تو چون سایه سر نهم همه عمر
که هر که پیش تو ره یافت بازپس نرود
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هوا گرفته ی عشق از پی هوس نرود
به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود
چنان به داغ غمت خو گرفته مرغ دلم
که یاد باغ بهشتش در این قفس نرود
نثار آه سحر می کنم سرشک نیاز
که دامن تو ام ای گل ز دسترس نرود
دلا بسوز و به جان برفروز آتش عشق
کزین چراغ تو دودی به چشم کس مرود
فغان بلبل طبعم به گلشن تو خوش است
که کار دلبری گل ز خار و خس نرود
دلی که نغمه ی ناقوس معبد تو شنید
چو کودکان ز پی بانگ هر جرس نرود
بر آستان تو چون سایه سر نهم همه عمر
که هر که پیش تو ره یافت بازپس نرود
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀