گفت‌وشنود
4.89K subscribers
3.03K photos
1.16K videos
2 files
1.44K links
در صفحه‌ی «گفت‌وشنود» مطالبی مربوط‌به «رواداری، مدارا و هم‌زیستی بین اعضای جامعه با باورهای مختلف» منتشر می‌شود.
https://dialog.tavaana.org/
Instagram.com/dialogue1402
Twitter.com/dialogue1402
Facebook.com/1402dialogue
Download Telegram
«از سال ۱۹۲۸ به بعد، با تحکیم موقعیت رضاشاه، روابط وی با ملایان تغییر کرد. وی که دریافته بود هیچ‌گونه اصلاحاتی با مداخلات ایشان در امور کشور عملی نیست با روشی سخت و خشن سیاست خود را تغییر داد.

‏در سال ۱۹۲۸ وارد حرم حضرت معصومه شد و آخوندی را که روز قبل به همسر رضاشاه به خاطر حجابش بی‌احترامی کرده بود به دست خود تنبیه نمود. از آن پس، با گذراندن قانون لباس از مجلس، مقرر گردید فقط کسانی که امتحان مخصوصی گذرانده باشند حق استفاده از لباس روحانیت دارند…

‏سپس کلاس‌های دانشگاه مختلط شد و سینماها و رستوران‌هایی که زنان را راه نمی‌دادند جریمه گشتند. در سال ۱۹۳۵ سینه‌زنی و مراسم مذهبی را در خیابان‌ها قدغن ساخت و ناآرامی‌های مشهد را با خشونت سرکوب نمود. با شروع این مرحله از سلطنت او، نه فقط وضع بهاییان، بلکه وضع همه‌ی مردم ایران دستخوش تغییر شد.»

‏جملات بالا که در اپیزود دوم از پادکست دیگری‌نامه با نام «دگرباشی ایرانی» مورد استفاده قرار گرفت، از کتاب «صد و شصت سال مبارزه با آیین بهایی» نوشته‌ی فریدون وهمن است. این کتاب با عنوان فرعی «گوشه‌ای از تاریخ اجتماعی- دینی ایران در دوران معاصر» به مستندسازی بهایی‌ستیزی در تاریخ ایران می‌پردازد و جنگ خونین آخوند شیعه را با این آیین نوگرا گزارش می‌کند. اما فریدون وهمن که استاد بازنشسته‌ی دانشگاه کپنهاگن است، گزارش خود را با بصیرت‌هایی همراه کرده است که بسیار فراتر از صرف گزارش سرکوب یک دین می‌رود.

تیم پژوهشی گفت‌و‌شنود، مطالعه‌ی این کتاب را به تمامی پژوهندگان ادیان معاصر ایرانی و به ویژه علاقه‌مندان به مقوله‌ی آزادی ادیان پیشنهاد می‌دهد. این کتاب توسط پایگاه اینترنتی آسو، به رایگان برای دانلود، عرضه شده است.

#بهایی #بهاییت #ایمان_بهایی #دگردینی #دگرباشی #رواداری #مدارا

https://www.ddinstagram.com/p/C1XfLLWAZkv/?igsh=aGJ4MGdqaHEyajAw

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هویت دینی و جبر جغرافیایی

‏پژوهشگر ترک در این ویدئو خطاب به مخاطبان خود می‌گوید که هویت دینی شما، محصول جایی‌ست که در آن متولد شدید. یادآوری اینکه هویت دینی در واقع یک میراث است که عموماً از نسل‌های گذشته به ارث می‌رسد، طبیعتاً باید باطل‌السحر تعصبات دینی به نفع حقوق انسانی باشد.

‏آن کس که به این واقعیت آشکار فروتنانه تسلیم باشد، هرگز به هویت دینی خود به عنوان یک دستاورد نگاه نمی‌کند؛ هویت‌های «دیگر» را تحقیر نمی‌کند و به ویژه، حقوق انسانی آنها را تحت‌الشعاع هویت دینی آنها قرار نمی‌دهد.

‏به اعتقاد شما، چه چیز باعث می‌شود که به خانه‌ی یک «دیگری» حمله کنند، اموالش را مصادره نمایند، کودکانش را بیازارند و سالها حبس و تعقیب و تعزیر علیه انسان‌ها اعمال کنند؟! آیا چنین کسانی در بهترین حالت، جاهل نیستند!؟

‏⁧ #رواداری⁩ ⁧ #دیگری⁩ ⁧ #دگردینی⁩ ⁧ #دگرباشی⁩ ⁧ #حق_بشر⁩ ⁧ #مدارا⁩ ⁧ #گفتگو⁩ ⁧ #جبر_جغرافیایی

@dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«آن دیگری هرزه»
‏دیگری‌نامه

‏هما با لقب چهرزاد، به تعبیر فردوسی دختری زیبارو و همین‌طور بادانش و نیک‌رای بود و به عقد پدرش درآمد چون «پدر درپذیرفتش از نیکویی.»

‏شش ماه پس از این وصلت، بهمن بیمار می‌شود و در بستر مرگ می‌افتد و وصیت می‌کند که دخترش هما، و هر آنکه از هما متولد شود، جانشینش باشد. ادامه‌ داستان به این شکل است که بهمن می‌میرد و هما به جانشینی پدر بر تخت می‌نشیند. اما فرزند پسری را که از او متولد می‌شود پنهان می‌کند تا بتواند تا انتهای عمرش، به‌عنوان شهبانو حکومت کند. منابعی که داستان‌های ملی را روایت می‌کنند می‌گویند که هما سی یا سی‌ودو سال به خوبی و خوشی سلطنت کرد.

‏آنچه در داستان هما برای ما جالب است و به آن در این اپیزود از دیگری‌نامه خواهیم پرداخت، اتهامات جنسی‌ست که ما به دیگری می‌زنیم؛ اتهام هرزگی جنسی که به دیگری‌های دینی می‌زنیم، تا چه حد در واقعیت ریشه دارد و تا چه حد در معنای دقیق کلمه، یک ناسزا و یا تهمت است؟

‏برای خواندن متن کامل این اپیزود رجوع کنید به صفحه‌ی گفت‌وشنود در:

‏⁦ dialog.tavaana.org/others-16/

‏و برای شنیدن نسخه‌ی کامل در یوتیوب به:

https://youtu.be/nxv1vCY27tg?si=c2v8l0mTiuvMjsHa
‏⁦
‏و برای شنیدن نسخه‌ی کامل در کست‌باکس:

‏⁦ castbox.fm/vb/668114349

‏و برای شنیدن نسخه‌ی کامل در ساند کلود:

‏⁦ on.soundcloud.com/zmQJE

‏رجوع کنید.

‏⁧ #دیگری_نامه⁩ ⁧ #ارداویراف⁩ ⁧ #ارداویراف_نامه⁩ ⁧ #خوئیتک_دس⁩ ⁧ #خویدوده⁩ ⁧ #جنسی⁩ ⁧ #اتهام_جنسی⁩ ⁧ #دگردینی⁩ ⁧ #دگرباشی⁩ ⁧ #هما⁩ ⁧ #بهمن⁩ ⁧ #ساسانیان

‏⁦ @Dialogue1402
آن دیگری صوفی

مهمان
محمد کریمایی، درویش گنابادی

مجری:
ماه‌منیر رحیمی، روزنامه‌نگار

در این مجموعه گفتگو‌ها به موازات پادکست دیگری‌نامه به سراغ دیگری‌های دینی و آیینی می‌رویم و آنها را به سخن گفتن دعوت می‌کنیم.

محمد کریمایی، درویش گنابادی و عضو گروه هفت‌نفره‌ی مذاکره‌کننده با نمایندگان اطلاعات جمهوری اسلامی در جریان درگیری‌های خیابان گلستان هفتم است؛ محمد کریمایی به پنج سال زندان محکوم شد و سه سال و نیم آن را تحمل کرد و با شیوع کرونا از زندان آزاد گردید و هم‌اکنون در مونتریال کانادا ساکن است.

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ / ۲۸ مارس
ساعت ۲۱ به وقت ایران

#دیگری_نامه #دیگر_دینی #دگرباشی #ادیان #اقلیت_دینی #رواداری #مدارا #گفتگو #مجذوبان #مجذوبان_نور #مجذوبعلیشاه #نورعلی_تابنده_مجذوبعلیشاه #درویش_گانابادی

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دگرباشی ایرانی
دیگری‌نامه
اپیزود دوم

سقاخانه‌ای در تهران مورد استقبال فوق‌العاده‌ مردم قرار گرفته؛ چون شایعه شده که این سقاخانه، بهایی را کور می‌کند و مسلمان شیعه را شفا می‌دهد!… ایمبری (Imbrie) و راننده‌اش به نام سیمور، که وابستگان سفارت آمریکا در تهران بودند، برای عکس‌گرفتن از مردم، در محل حاضرند. ناگهان کسی فریاد می‌زند که این‌ها بهایی‌اند… . همان‌ها که در سقاخانه زهر ریخته‌اند تا انتقام از مسلمان‌ها بگیرند!… داد و قال می‌شود و صدای فریاد کسی می‌آید… همان آقای ایمبری است.‌ افسر قزاقی به نام «جان‌محمد» که قزاق‌ها به فرمان اویند، ضربه را وارد آورده… می‌گوید این سگ بهایی را زدم!… زدم!… زدم!..

در مجموعه‌ پادکست‌های پیش رو که آن را «دیگری‌نامه» می‌نامیم، راجع به «دیگری» حرف می‌زنیم… راجع به تمامی آن‌ها که از ما نیستند و دقیقا به همین طریق، در شکل دادن به هویت خود ما نقش مهمی ایفاء می‌کنند… اگرچه بین ما و آن دیگری‌ها رابطه‌ی پیچیده‌ای از مهر و کین، خشم و همدلی، و زندگی و مرگ در جریان باشد.
 
در این مجموعه که امیدواریم بستری برای گسترش فرهنگ گفت‌وگو در مقولاتی باشد که سنتا در حیطه‌ ادیان و سنت‌های دینی بوده است، راهی بهتر ندیدیم که بر «دیگری» در فرهنگ دینی و به عبارت دیگر، بر دگرباشی دینی تمرکز کنیم. بر همین اساس، تمامی باورمندان به ادیان رسمی و غیررسمی و حتی خداناباوران و منتقدان دین هم در دایره‌ مخاطبان ما در این مجموعه قرار می‌گیرند. 

برای مطالعه‌ی ادامه ی این یادداشت در صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید به:

https://dialogue.tavaana.org/podcast_others_2/

و برای شنیدن این اپیزود در یوتیوب به:

https://youtu.be/sz6kfxFq5JY?si=8pDmqfmonAAo4fru

و برای شنیدن این اپیزود در کست‌باکس به:

https://castbox.fm/vb/633788366

و بری شنیدن این اپیزود در ساندکلود به:

https://on.soundcloud.com/qFZki

رجوع کنید.

#دیگری_نامه #دگرباشی #دگردینی #بهایی #ایمان_بهایی #رضا_شاه #گفتگو #مدارا

@Dialogue1402
«پرتره بانویی در آتش»
معرفی فیلم

در گزارش کوتاهی که مرحوم نجف دریابندری از دیدارش با برتراند راسل، فیلسوف مشهور انگلستان، نوشته بود، نکته‌ هوشمندانه‌ای بود؛ اینکه راسل گفته بود: همیشه یک فرهنگ مسلط در دوران اوج خودش، با آنچه که از ‌خرده‌فرهنگ‌های مارجینال (حاشیه) می‌گیرد، غنی‌تر می‌شود؛ او به عنوان نمونه‌ی بارز اشاره کرده بود که موزیک در ایالات متحده، با آنچه که سیاهان آفریقایی‌تبار تولید می‌کنند، غنی‌تر می‌شود.

فیلم  پرتره‌ بانویی در آتش (Portrait of a Lady on Fire) که ماجرای عشق نامتعارفی را میان دو زن روایت می‌کند، مانند اغلب داستان‌هایی از این دست، داستان‌های عاشقانه‌ جهان را غنی‌تر می‌کنند.

این داستان عاشقانه را چنان تماشا خواهید کرد که تو گویی کاملا تازه است! همان یک قصه‌ عشق که حافظ اعتقاد داشت از هر زبان که بشنوی، نامکرر است و تازه جلوه می‌کند، اینجا گویی واقعا تازه شده است؛ واقعا نامکرر شده است! نه به جهت آنکه «غم عشق» همواره مشتاقانی دارد، بلکه به این جهت که فرم قصه، انگاری تازه شده باشد. علتش هم چیزی جز این نیست که اکنون گروه‌های بزرگ اجتماعی که آن‌ها را به اصطلاح queer می‌خوانند قصه‌های کهن بشری را حال و هوای تازه‌ای بخشیده‌اند. مثالی دیگر از غنی‌شدن فرهنگ حاکم بر کلان‌شهرهای بزرگ، توسط گروه‌های حاشیه‌نشین جامعه…

 یکی از آن شگردهای سینمایی که سکانسی از فیلم را تکان‌دهنده کرده است، لحظه‌ای ست که کنار آتش جمع شده‌اند و ناگهان همه‌چیز لطیف می‌شود! چهره‌ مردم برمی‌گردد! نگاه‌ها عمیق‌تر و لب‌ها ترانه‌خوان می‌شود. درست در این صحنه که انگاری با پویاسازی تابلوهای نقاشی مواجهیم، نگاه دو چهره‌ اصلی داستان با هم گره می‌خورد و چنان عمیق می‌شود، که درنمی‌یابند دامن یکی از آن‌ها آتش گرفته است. فیلم نام خود را از این صحنه می‌گیرد. این آتشِ به دامن‌ سرایت کرده، نقطه‌ی اوج درام است…

برای مطالعه‌ی ادامه‌ی این یادداشت به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/portrait-of-a-lady-on-fire/


هفدهم می، روز بین‌المللی مبارزه با ترس (فوبیا) از دگرباشی جنسیتی‌ست. تیم پژوهشی گفت‌وشنود، به همه‌ی علاقه‌مندان روایت‌های عاشقانه، و همچنین به علاقه‌مندان به مطالعات کوییر و گروه‌های حاشیه‌ای اجتماعی، تماشای این فیلم را توصیه می‌کند.

#دگرباشی_جنسی #دگرباشی_جنسیتی #دگرباشی #حاشیه #حاشیه_نشینی #مارجینال #مارجینالیسم #مدارا #رواداری


@Dialogue1402
الیسا و مارسلا
‏معرفی فیلم
‏(برمبنای داستانی واقعی)

‏«راهبه‌ها خود را زنان خداوند می‌دانند و هر کدام تلاش می‌کنند سوگلی سلطان باشند؛ اما سلطانی در کار نیست!…»

‏این را الیسا به مارسلا می‌گوید. مارسلا پرسیده بود زندگی در این مدرسه با راهبه‌‌ها چطور است؟ الیسا که چند سالی بزرگ‌تر است و در مدرسه بیش‌تر سابقه دارد، می‌گوید این زن‌ها همه ناراضی‌اند. همه خود را همسران خداوند می‌دانند و سعی می‌کنند سوگلی سلطان باشند اما سلطانی در کار نیست.

‏مارسلا که متوجه زبان استعاری الیسا شده است، با تردید می‌پرسد: تو به خدا اعتقاد نداری؟‌ پاسخ الیسا قاطع است: من به کشیش‌ها و راهبه‌ها اعتقادی ندارم. نه به مریم باکره و نه به روح‌القدس! من به خدا اعتقادی ندارم!

‏اما فیلم الیسا و مارسلا (Elisa y Marcela) درباره‌ دو دختر جوان است که در ۱۹۰۱ عاشق یکدیگر می‌شوند و علیرغم ممنوعیت ازدواج میان هم‌جنس‌ها در اسپانیا و اغلب کشورهای جهان آن روزگار، با یکدیگر ازدواج می‌کنند. الیسا و مارسلا برای اولین بار در مدرسه‌ای که هر دو در آن تحصیل می‌کردند در شهر لا کورونیا در منطقه گالیسیا واقع در شمال غربی اسپانیا با هم آشنا شدند. آن‌ها هر دو به عنوان دانش‌آموز در این مدرسه‌ مذهبی بودند و در آنجا بود که دوستی و سپس رابطه عاطفی میان آن‌ها شکل گرفت. این رابطه در نهایت به ازدواج آنها منجر شد، ازدواجی که به دلیل شرایط خاص آن دوره و جامعه، مجبور شدند آن را با جعل هویت توسط الیسا انجام دهند.

‏الیسا، سیبیل می‌گذارد و لباس مردانه می‌پوشد و نام خود را با جعل مدارک به ماریو تغییر می‌دهد. این عمل زنانه‌پوشی و (یا) مردانه‌پوشی، transvestism نامیده می‌شود. ترانس‌وستیسم، که تاریخاً به آن «پوشیدن لباس‌های جنس مخالف» گفته می‌شود، شامل پوشیدن لباس‌هایی است که سنتاً با جنس مخالف مرتبط هستند. این اصطلاح اغلب از دیگر رفتارهای مرتبط با هویت جنسیتی، مانند تراجنسیتی، متمایز می‌شود، زیرا ترانس‌وستیسم به طور خاص به عمل پوشیدن لباس‌های جنس مخالف مربوط می‌شود، اغلب بدون تمایل به تغییر دائمی هویت جنسیتی خود…

‏برای مطالعه‌ی ادامه‌ی یادداشت به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/elisa-y-marcela/

#مارجینال #مارجینالیسم #حاشیه #حاشیه_نشینی #رواداری #گفتگو #دگرباشی #دگرباشی_جنسی

@dialogue1402
پرسشی از روشن‌اندیشان مذهبی

آیا به لزوم رواداری در قبال دگرباشان جنسی باورمند هستید؟

برای دیدن ِ هم پیشرفت‌ها و هم چالش‌ها، سخن ِ امسال «روز جهانی مبارزه با ترس از +LGBTQ این است: «هیچ‌کس را پشت سر نمی‌گذاریم؛ برابری، آزادی و عدالت برای همه».

می‌دانیم که در سرزمین‌های بسیاری، آزادی ِ فردی-اجتماعی ِ افراد +LGBTQIA «هنجار» است و از حقوق شهروندی آن‌ها، برابر با دیگر اتباع آن کشور، رسما پشتیبانی می‌شود؛ ۱۳ دولت، از سال ۲۰۱۷ «جرم‌انگاری جنسی» را از قوانین خود زدودند و ۱۱ کشور از سال ۲۰۱۹ برابری ِ ازدواج را قانونی کرده‌اند.

با این حال، هنوز ده‌ها حکومت، روابط توافقی ِ همجنس‌گرایان را، «بیماری»، «ناهنجاری» یا حتی «جرم» می‌دانند. در محیط‌هایی که «قوانین شرع اسلامی» حاکم است (از خانواده تا جامعه)، افراد +LGBTQIA مجبورند یا در خفا و رنج به سر برند، هویت خود را انکار یا پنهان کنند، یا ممکن است مجازات یا اعدام و حتی سنگسار شوند.

افزون بر آن، متاسفانه بسیاری از رهبران ایدئولوژیک همچنان با سیاست‌های تفرقه‌افکنی، الفاظ مضر و نفرت‌پراکنی به کار می‌برند. این خشونت‌های کلامی، جسمی و جنسی، علاوه بر پیامدهای ویران‌گر روحی، باعث فقر و بیماری، انزوا، حاشیه‌نشینی و در نهایت حتی حذف شمار زیادی از شهروندان شود که نقض آشکار «حق حیات و آزادی» مصوب ِ منشور جهانی حقوق بشر، است.

در ماه‌های اخیر، نهادهای مختلف سازمان ملل متحد خواستار مراقبت‌های بیشتر بهداشتی (ز جمله برای مصونیت از اچ‌آی‌وی) سازگار با حقوق افراد ِ +LGBTQIA شده‌اند. به گفته‌ی دکتر ناتالیا کانم، مدیر اجرایی UNFPA: «حقوق بشر، ذاتی همه‌ی انسان‌ها ست؛ صرف نظر از جنسیت یا گرایش جنسی».

اما به ایرانی بپردازیم که تحت سلطه جمهوری اسلامی جامعه‌ی LGBTQs را سرکوب و مجازات می‌کنند. مسئله مهم اما اینجاست که جدای از جمهوری اسلامی که تکلیف آن در قبال دگرباشان جنسی روشن است، مذهبی‌های روشن‌اندیش ما چه اندازه در این زمینه روادار هستند. آیا مذهبی‌ها تاکنون با خود اندیشیده‌اند که برای ‌ایجاد یا داشتن «هم‌زیستی مسالمت‌آمیز»، چه مسئولیتی به گردن «من ِ شهروند» است؟

#گفتگو_توانا #دگرهراسی_جنسی #دگرباشی_جنسی #روشنگری_دینی

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سالگرد اظهار امر حضرت باب و ظهور آیین بابی بر باورمندان به آیین بهایی مبارک!

… ملاحسین بشرویه‌ای، تا پیش از این دست‌کم دو روحانی را دیده بود و علائم حق را که از استاد خود جویا شده بود، در آن‌ها جستجو کرده بود. اما ناامید به سمت کوفه حرکت کرد تا با تضرع از خداوند بخواهد که حق را آشکار کند.

پس از آنکه چهله‌نشینی تمام شد، به ایران، به سمت شیراز رفت تا با مرد جوانی دیدار کند که راجع به او سخنان امیدوارکننده‌ای در میان مردم شایع شده بود. ملاحسین بشرویه‌ای، این مرد سخت‌گیر که از میان همه مومنان، به دنبال برجسته‌ترین مرد روزگار بود، به دنبال کسی که شیعه هزاره‌ای به انتظار ظهور او نشسته بود، در ۲۳ می ۱۸۴۴ میلادی به شیراز، به منزل سیدعلی‌محمد شیرازی وارد شد.

گفت‌وگوی آن دو به درازا کشید. اما وقتی اولین دقایق صبح ۲۴ می فرارسید، ملاحسین بشرویه‌ای با چشمانی اشک‌بار از منزل بیرون آمد! او به مراد دل خود رسیده بود. او قانع شده بود که اینک در حضور کسی ا‌ست که دیدارش را از خداوند صمیمانه و مجدانه تقاضا کرده بود. دقیقا یک هزاره از درگذشت امام یازدهم شیعیان، حجت‌ابن‌الحسن عسکری گذشته بود. 

ملاحسین بشرویه‌ای تنها شیعه پاکباخته و راسخ‌العقیده‌ای نبود که در آن روزگار، ظهور منجی آخرالزمان را انتظار می‌کشید. تب این انتظار بالا گرفته بود و آموزه‌های شیخی به نام شیخ احمد احسایی در تقویت این انتظار بسیار موثر واقع شده بود. شیخ احمد احسایی که دو نسل قبل از ملاحسین زندگی می‌کرد…

برای مطالعه‌ی ادامه‌ی این یادداشت به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید در:

https://dialogue.tavaana.org/podcast_others_2/

و برای شنیدن نسخه‌ی کامل اپیزود دوم با نام «دگرباشی ایرانی» در یوتیوب به:

https://youtu.be/sz6kfxFq5JY?si=zu7Xxad_pWt0nul_

و در کست‌باکس به:

https://castbox.fm/vb/633788366

و در ساندکلود به:

https://on.soundcloud.com/Wfh6SVc9UvLCikM28

رجوع کنید.

#دیگری‌_نامه #دگرباشی #دگردینی #بابی #بهایی #ایمان_بهایی #نوگرایی_دینی #دین #گفتگو #مدارا


@Dialogue1402
«فرهنگ مسلط انسان‌گرایی و ریاکاری ابراهیمی؟!»

‏برگرفته از «انسان‌خداگون»
‏اثر یووال نوح حراری

‏جامعه ال.جی.بی.تی هر ساله یک راهپیمایی در اورشلیم برپا می‌کند. در این روز بخصوص یهودیان، مسلمانان و مسیحیان، حس مشترکی می‌یابند و «این حس همان خشم مشترک آنها علیه همجنس‌گرایان است»

‏جالب اینکه آنها به قرآن یا عهد عتیق ارجاع نمی‌دهند تا همجنس‌گرایی را محکوم کنند بلکه «هر میکروفن یا دوربین تلویزیونی که به دست‌شان برسد را می‌قاپند تا بگویند دیدن چنین نمایشی در مرکز شهر مقدس اورشلیم، احساسات ما را جریحه‌دار می‌کند»

‏«مردم جوامع مدرن در مورد روابط نامشروع زناشویی، نظرات متفاوتی دارند؛ اما… آنها مایلند این نظرات را تحت عنوان احساسات انسانی توجیه کنند؛ و نه فرامین الهی. انسان‌گرایی به ما آموخته است که چیزی بد است که احساسات بد برای دیگری ایجاد کند.»

‏«امروزه متعصبین مذهبی هم به خاطر اینکه بر افکار عمومی نفوذ داشته باشند این مباحثه‌ی انسان‌گرایانه را می‌پذیرند.» سندیکای روزنامه‌نگاران مصری که حمله تروریست‌های اسلام‌گرا را به نشریه‌ی شارلی ابدو را در ژانویه ۲۰۱۵ محکوم کرد، همزمان این نشریه را هم به جهت جریحه‌دار کردن احساسات مسلمانان سراسر جهان، سرزنش نمود.

‏یووال نوح حراری در کتاب انسان‌خداگون، فصل هفتم با نام «انقلاب انسان‌گرا» چنین رفتاری از ناحیه‌ی باورمندان سنتی را محصول تسلط ارزش‌های انسان‌گرایانه در جهان امروز می‌داند و آن را یک «پیشرفت» محسوب می‌کند.

‏شما چه فکر می‌کنید؟

‏⁧ #دیگری ⁩ ⁧ #یووال_حراری ⁩ ⁧ #ادیان_ابراهیمی ⁩ ⁧ #اورشلیم ⁩ ⁧ #دگردینی ⁩ ⁧ #دگرباشی ⁩ ⁧ #گفتگو ⁩ ⁧ #انسان_گرایی

‏⁦ @Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هویت دینی و جبر جغرافیایی

‏پژوهشگر ترک در این ویدئو خطاب به مخاطبان خود می‌گوید که هویت دینی شما، محصول جایی‌ست که در آن متولد شدید. یادآوری اینکه هویت دینی در واقع یک میراث است که عموماً از نسل‌های گذشته به ارث می‌رسد، طبیعتاً باید باطل‌السحر تعصبات دینی به نفع حقوق انسانی باشد.

‏آن کس که به این واقعیت آشکار فروتنانه تسلیم باشد، هرگز به هویت دینی خود به عنوان یک دستاورد نگاه نمی‌کند؛ هویت‌های «دیگر» را تحقیر نمی‌کند و به ویژه، حقوق انسانی آنها را تحت‌الشعاع هویت دینی آنها قرار نمی‌دهد.

‏به اعتقاد شما، چه چیز باعث می‌شود که به خانه‌ی یک «دیگری» حمله کنند، اموالش را مصادره نمایند، کودکانش را بیازارند و سالها حبس و تعقیب و تعزیر علیه انسان‌ها اعمال کنند؟! آیا چنین کسانی در بهترین حالت، جاهل نیستند!؟

‏⁧ #رواداری⁩ ⁧ #دیگری⁩ ⁧ #دگردینی⁩ ⁧ #دگرباشی⁩ ⁧ #حق_بشر⁩ ⁧ #مدارا⁩ ⁧ #گفتگو⁩ ⁧ #جبر_جغرافیایی

@dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
احمد کسروی
دیگری‌نامه
اپیزود بیستم

… من «میراحمد چهارم بودم که چهارشنبه، هشتم مهرماه ۱۲۶۹ خورشیدی متولد شدم.»

داستان زندگی این میراحمد چهارم چنان رقم خورد که بیشتر منتقد جریان‌های اصلی جامعه‌ خود، از جمله منتقد تندوتیز مذهب شیعه باشد تا آنکه نقش مرجعی شیعی برای مردم را ایفا‌ کند.

او در همین نوشته‌ زندگانی من یادآوری می‌کند که پدرش اگرچه مرد معتقدی بوده، اما به ملاها خوشبین نبوده است. هرگز روضه‌خوان‌ها را به منزلش راه نداده و موافق سفرهای پرخرج و دورودراز به کربلا برای زیارت نبوده است و معتقد بوده که این پول‌ها را باید صرف نیازمندان کرد. کسروی می‌گوید که پدرش در آخرین دقایقی که زنده بود، وصیت کرد که «پسر من میراحمد درس بخواند؛ همیشه باید یک عالمی در خانواده‌ ما باشد. ولی نان ملایی نخورد. نان ملایی شرک است.» 

یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های احمد کسروی، توجه ویژه‌اش به زبان و پدیده‌های زبانی بود. معلمین او در مکتب‌خانه فارسی نمی‌دانستند و به ترکی آموزش می‌دادند و به گفته‌ او، حتی عربی را هم مسلط نبودند. میراحمد جوان داستان ما، در مکتب‌خانه‌هایی تربیت پیدا کرد که کیفیت آموزشی پایینی داشتند و خود او می‌نویسد که…

برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/others-20/

برای شنیدن این اپیزود در یوتیوب به:

https://youtu.be/HR_WWYS5Lec?si=kVSldEeo_Y8nBqXm

و برای شنیدن این اپیزود در کست‌باکس به:

https://castbox.fm/vb/680483741

و برای شنیدن این اپیزود در ساندکلود به:

https://on.soundcloud.com/wvcJh

رجوع کنید.

#دیگری_نامه #نقد_دین #دگردینی #دگرباشی #شیعی_گری #نقد_شیعه #نقد_اسلام #نقادی #احمد_کسروی #ترور #تروریسم

@Dialogue1402
زیگموند فروید
فیلسوف و روان‌پزشک

«این اتفاقی غیرقابل فهم نیست که رویای ژرمنی تسلط بر جهان، برای تکمیل کردن خود به یهودستیزی نیاز داشت. همچنین می‌توان فهمید که چرا در فرهنگ کمونیستی جدیدی که در روسیه بنا می‌شود، تعقیب بورژواها از نظر روانی پشتیبانی می‌شود. آدمی با نگرانی از خود می‌پرسد که وقتی بورژوازی ریشه‌کن شد، شوراها به چه کاری دست خواهند زد؟»

فروید در کتاب مشهور خود با نام «تمدن و ملالت‌های آن»، به این واقعیت جامعه‌شناختی می‌پردازد که جمعیت‌ها برای حفظ انسجام درونی خود، یک دیگری دشمن می‌سازند تا ضمن آنکه خشم و انزجار خود را بر سر آن دیگری خالی کنند، اتحاد خود را هم تضمین کرده باشند. این کتاب نسبتاً کم‌حجم که با نام‌های دیگری مانند «ناخوشایندی‌های فرهنگ» هم به فارسی ترجمه شده است، اول‌بار در ۱۹۳۰ میلادی منتشر شد. در این سال، حزب ناسیونال‌سوسیالیست آلمان به رهبری هیتلر با قوت فعالیت می‌کرد و سه سال بعد توانست قدرت را در آلمان به دست بگیرد.

حکومت اتحاد جماهیر شوروی که حکومتی با ایدئولوژی کمونیستی بود و به لحاظ ساختار سیاسی، از ایده‌ی حکومت شورایی پیروی می‌کرد، دشمن «خلق‌های مستضعف» و «پرولتاریاری جهانی» (کارگران جهان) را سرمایه‌داران یا بورژواها می‌نامید. در نقلی که از فروید شده، او یادآوری می‌کند که خلق یک دشمن برای این نظام سیاسی، «از نظر روانی» پشتیبانی می‌شود؛ در این معنا که صرفنظر از استدلال‌هایی که یک کمونیست در مورد ساختار طبقاتی جوامع و نقش «منفی» بورژوا دارد، باید دانست که نظام حاکم، برای حفظ پایگاه اجتماعی خود، به خلق یک دشمن نیاز دارد.

درست به همین علت است که پرسش نگران‌کننده‌ی بعدی پیش می‌آید: بورژواها یا سرمایه‌داران را با لغو مالکیت خصوصی می‌توان از بین برد. اما نیاز روانشناختی و سیاسی به حفظ انسجام درونی، اقتضاء‌ خلق دشمن دیگری در درون یا بیرون مرزها دارد! جالب اینجاست که ژرمن‌ها هم نیاز مشابهی داشتند! جنگ آلمان هیتلری با شوروی کمونیست، از این منظر، و با استفاده از کلمات خمینی، نمی‌توانست برای هر دو نظام تمامیت‌خواه، چیزی جز «برکت» باشد! از این منظر، جملات فروید در این کتاب می‌تواند به نوعی پیش‌نگری وقوع جنگ جهانی دوم قلمداد شود.

در اپیزود اول دیگری‌نامه با نام «آن دیگری بزرگ»، به موضوع دیگری‌سازی از «یهودی» در جوامع مسیحی و مسلمان پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:

https://dialog.tavaana.org/podcast_others_1/

#دیگری_نامه #یهودستیزی #دیگری #دگراندیشی #دگرباشی #دگردینی #زیگموند_فروید

@Dialogue1402
«پرتره بانویی در آتش»
معرفی فیلم

در گزارش کوتاهی که مرحوم نجف دریابندری از دیدارش با برتراند راسل، فیلسوف مشهور انگلستان، نوشته بود، نکته‌ هوشمندانه‌ای بود؛ اینکه راسل گفته بود: همیشه یک فرهنگ مسلط در دوران اوج خودش، با آنچه که از ‌خرده‌فرهنگ‌های مارجینال (حاشیه) می‌گیرد، غنی‌تر می‌شود؛ او به عنوان نمونه‌ی بارز اشاره کرده بود که موزیک در ایالات متحده، با آنچه که سیاهان آفریقایی‌تبار تولید می‌کنند، غنی‌تر می‌شود.

فیلم  پرتره‌ بانویی در آتش (Portrait of a Lady on Fire) که ماجرای عشق نامتعارفی را میان دو زن روایت می‌کند، مانند اغلب داستان‌هایی از این دست، داستان‌های عاشقانه‌ جهان را غنی‌تر می‌کنند.

این داستان عاشقانه را چنان تماشا خواهید کرد که تو گویی کاملا تازه است! همان یک قصه‌ عشق که حافظ اعتقاد داشت از هر زبان که بشنوی، نامکرر است و تازه جلوه می‌کند، اینجا گویی واقعا تازه شده است؛ واقعا نامکرر شده است! نه به جهت آنکه «غم عشق» همواره مشتاقانی دارد، بلکه به این جهت که فرم قصه، انگاری تازه شده باشد. علتش هم چیزی جز این نیست که اکنون گروه‌های بزرگ اجتماعی که آن‌ها را به اصطلاح queer می‌خوانند قصه‌های کهن بشری را حال و هوای تازه‌ای بخشیده‌اند. مثالی دیگر از غنی‌شدن فرهنگ حاکم بر کلان‌شهرهای بزرگ، توسط گروه‌های حاشیه‌نشین جامعه…

 یکی از آن شگردهای سینمایی که سکانسی از فیلم را تکان‌دهنده کرده است، لحظه‌ای ست که کنار آتش جمع شده‌اند و ناگهان همه‌چیز لطیف می‌شود! چهره‌ مردم برمی‌گردد! نگاه‌ها عمیق‌تر و لب‌ها ترانه‌خوان می‌شود. درست در این صحنه که انگاری با پویاسازی تابلوهای نقاشی مواجهیم، نگاه دو چهره‌ اصلی داستان با هم گره می‌خورد و چنان عمیق می‌شود، که درنمی‌یابند دامن یکی از آن‌ها آتش گرفته است. فیلم نام خود را از این صحنه می‌گیرد. این آتشِ به دامن‌ سرایت کرده، نقطه‌ی اوج درام است…

برای مطالعه‌ی ادامه‌ی این یادداشت به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/portrait-of-a-lady-on-fire/


هفدهم می، روز بین‌المللی مبارزه با ترس (فوبیا) از دگرباشی جنسیتی‌ست. تیم پژوهشی گفت‌وشنود، به همه‌ی علاقه‌مندان روایت‌های عاشقانه، و همچنین به علاقه‌مندان به مطالعات کوییر و گروه‌های حاشیه‌ای اجتماعی، تماشای این فیلم را توصیه می‌کند.

#دگرباشی_جنسی #دگرباشی_جنسیتی #دگرباشی #حاشیه #حاشیه_نشینی #مارجینال #مارجینالیسم #مدارا #رواداری


@Dialogue1402
الیسا و مارسلا
‏معرفی فیلم
‏(برمبنای داستانی واقعی)

‏«راهبه‌ها خود را زنان خداوند می‌دانند و هر کدام تلاش می‌کنند سوگلی سلطان باشند؛ اما سلطانی در کار نیست!…»

‏این را الیسا به مارسلا می‌گوید. مارسلا پرسیده بود زندگی در این مدرسه با راهبه‌‌ها چطور است؟ الیسا که چند سالی بزرگ‌تر است و در مدرسه بیش‌تر سابقه دارد، می‌گوید این زن‌ها همه ناراضی‌اند. همه خود را همسران خداوند می‌دانند و سعی می‌کنند سوگلی سلطان باشند اما سلطانی در کار نیست.

‏مارسلا که متوجه زبان استعاری الیسا شده است، با تردید می‌پرسد: تو به خدا اعتقاد نداری؟‌ پاسخ الیسا قاطع است: من به کشیش‌ها و راهبه‌ها اعتقادی ندارم. نه به مریم باکره و نه به روح‌القدس! من به خدا اعتقادی ندارم!

‏اما فیلم الیسا و مارسلا (Elisa y Marcela) درباره‌ دو دختر جوان است که در ۱۹۰۱ عاشق یکدیگر می‌شوند و علیرغم ممنوعیت ازدواج میان هم‌جنس‌ها در اسپانیا و اغلب کشورهای جهان آن روزگار، با یکدیگر ازدواج می‌کنند. الیسا و مارسلا برای اولین بار در مدرسه‌ای که هر دو در آن تحصیل می‌کردند در شهر لا کورونیا در منطقه گالیسیا واقع در شمال غربی اسپانیا با هم آشنا شدند. آن‌ها هر دو به عنوان دانش‌آموز در این مدرسه‌ مذهبی بودند و در آنجا بود که دوستی و سپس رابطه عاطفی میان آن‌ها شکل گرفت. این رابطه در نهایت به ازدواج آنها منجر شد، ازدواجی که به دلیل شرایط خاص آن دوره و جامعه، مجبور شدند آن را با جعل هویت توسط الیسا انجام دهند.

‏الیسا، سیبیل می‌گذارد و لباس مردانه می‌پوشد و نام خود را با جعل مدارک به ماریو تغییر می‌دهد. این عمل زنانه‌پوشی و (یا) مردانه‌پوشی، transvestism نامیده می‌شود. ترانس‌وستیسم، که تاریخاً به آن «پوشیدن لباس‌های جنس مخالف» گفته می‌شود، شامل پوشیدن لباس‌هایی است که سنتاً با جنس مخالف مرتبط هستند. این اصطلاح اغلب از دیگر رفتارهای مرتبط با هویت جنسیتی، مانند تراجنسیتی، متمایز می‌شود، زیرا ترانس‌وستیسم به طور خاص به عمل پوشیدن لباس‌های جنس مخالف مربوط می‌شود، اغلب بدون تمایل به تغییر دائمی هویت جنسیتی خود…

‏برای مطالعه‌ی ادامه‌ی یادداشت به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/elisa-y-marcela/

#مارجینال #مارجینالیسم #حاشیه #حاشیه_نشینی #رواداری #گفتگو #دگرباشی #دگرباشی_جنسی

@dialogue1402