دکتر یحیی قائدی
1.4K subscribers
373 photos
59 videos
98 files
316 links
کانال اختصاصی دکتر یحیی قائدی
دانشیار گروه فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه خوارزمی
متخصص و پیشگام در حوزه فلسفه برای کودکان
برگزار کننده دوره های مقدماتی و پیشرفته تربیت مربی فلسفه برای کودکان
مشاوره فلسفی و کافه فلسفه
Download Telegram
#کتاب_نوشت۳۶ (۱)   / #یحیی_قائدی

#ژاک_قضا_و_قدری

#دنی_دیدرو  ترجمه #مینو_مشیری

ژاک، قضا و قدری است ، تنها بدان سبب که می گوید"فرماندهش می گفته از خوب و بد،هرچه در این پایین به سرمان می آید، آن بالا نوشته شده."

این آغاز این رمان یا ضد رمان است و همین کافی است تا  خواننده چیز فهم  فکر کند که با یک پرسش فلسفیِ اساسی روبرو است .چنانکه ارباب می گوید:"کم ادعایی نیست".

خب می‌دانید وقتی ادعایی هست  یعنی پیش اش(و به زبان ژاک پسش حالا چه فرقی می کند!)مساله یا پرسشی بوده است و این پرسش  احتمالا این بوده است  که چه کسی یا چیزی سبب می‌شود تا این رخداد ها رخ‌دهند و پاسخ ژاک البته طومار اعظم است.البته نویسنده  به هیچ رو نگذاسته است که  قضا و قدر چنان شود که کلیسا یا مذهب می خواسته و به نظرم این شاهکار رمان است این قضا و قدر حتا فراتر از مدرن است ،قضا و قدری پست مدرن : به تردید کشیدن هر چه تا آن زمان بر کلیسا و فضای فرهنگی فرانسه حاکم بوده ؛ که بطور عمده  متاثر از فضای مذهبی و فرهنگ بورژوایی بوده است. دیدرو یک عنصر قدیمی و کهنه که همان قضا و قدر باشد  را می گیرد و چنان استفاده پست مدرنی از آن می کند که خواننده چیز فهم(حالا شاید هم چیز نفهم چه فرقی می کند بستگی دارد ان بالا چه نوشته باشند،  نوشته باشند تو قرار است آدم چیز فهمی باشی یا چیز نفهم) را شگفت‌زده می‌کند.

او قضا و قدر را  با قمقمه چفت می کند .خب چیزی که انتطار نمی رفته   با آن جور در بیاید ‌در ژاک قضا و قدری قمقمه شراب و زن دو منبع اساسی لذت‌اند و در کمال شگفتی با طومار اعظم چفت شده اند.

ژاک نمونه های زیادی را ارایه می دهد که هیچی دست خود ما نیست از جمله عاشق شدن:"مگر عاشق شدن و نشدن دست ماست؟وقتی هم عاشق شدیم مگر می شود خودمان را به عاشق نشدن بزنیم؟"

چنانکه ژاک می گوید در وضعیت قضا و قدری  به فکر کردن احتیاج نیست:"نه فکر می کنم و نه می خواهم فکر کنم."

ادامه در شماره های سپس تر
#قضا
#قدر
#فلسفه
#دانشگاه_خوارزمی
#فبک
#فلسفیدن
#فلسفه_ورزی
https://www.instagram.com/p/CGrZskuF4X7/?igshid=1pygic91smmbp
#کتاب_نوشت۳۶ (۲)   / #یحیی_قائدی

#ژاک_قضا_و_قدری

#دنی_دیدرو  ترجمه #مینو_مشیری

#Denis_Diderot

#Jacques_le_Fataliste_et_son_Maitre

گرچه ژاک وضعیت پیچده‌ای را با همین فکر کردنش رقم می‌زند و نشان می‌دهد که در چنین وضعیتی هم او چقدر فلسفه ورزی می‌کند.او مدام وقتی بین دو گزاره برابر هم گیر می‌افتد، می‌گوید که شاید هردوی آنها آن بالا نوشته شده‌باشند. انگار در اینجا وضعیت قضا و قدری را ریشخند می کند.وضعیتی که بود و نبودش تفاوت نمی‌کند. چون هرچه به‌فکر تو رسیده باشد یا بتواند برسد ممکن است آن بالا نوشته شده باشد و آدم هیچ وقت نخواهد فهمید که  آن بالا واقعا چه چیزی نوشته است.از یک سو وضعیتی رواقی گونه برقرار است:با چرخ گردون بچرخ و از سوی دیگر وضعیتی اپیکوری:خوشی کن.قمقمه شراب و زن و داستان گویی برای ژاک منابع لذت‌اند، اما این اوضاع به نحو شگفت آوری  با اندیشیدن در هم تنیده می شوند:لذت دانایی.

دیدگاه قضا و قدری ژاک  به جایگاه عقل و حس هم گیر می‌دهد .می شود گفت دیدرو بیشترِ پرسش های فلسفی را در قالب این رمان ناب و از زبان ژاک و یا اربابش بیان می‌کند.خب چه می‌شود کرد ژاکِ نوکر، فیلسوف تر است از اربابش .شاید  نوکری ،سبب پدیدن آمدن حالت فیلسوفی می‌شود و اربابی سبب بی فکری.خب کسی چه می‌داند شاید هم جور دیگری باشد:"چون کسی نمی داند آن بالا چه نوشته اند،پس نمی داند چه می خواهد یا چه باید بکند،در نتیجه دنبال هوسش می رود و اسمش را می گذارد عقل ،در صورتی که عقل همیشه چیزی نیست جز هوس خطرناکی که گاهی به خیر می‌کشد و گاهی به شر".

ژاک و اربابش سراغ تحلیل درد و ماهیت زنان هم می روند. ژاک می گوید"واژه درد معنا ندارد و فقط زمانی معنا پیدا می‌کند که احساسی را که قبلا تجربه کرده ایم به یادمان بیاورد". یا می گوید "زنها به هیچ کس مدت زیادی گوش نمی‌دهند و دلشان می‌خواهد که گوش به دیگری بسپرند". البته از نظر ژاک همه اینها را آن بالا نوشته اند.بحث گوش دادن هم زمانی پیش می آید  که زن میزبان به شوهرش می گوید هر وقت گوشش می خارد  بچه ای در شکمش کاشته می شود.اینکه ژاک و اربابش چطوری از این رخداد به گوش دادن زنها رسیدند بماند شاید آن بالا نوشته باشند
ادامه در شماره های سپس تر
#قضا
#قدر
#فلسفه
#دانشگاه_خوارزمی
#فبک
#فلسفیدن
#فلسفه_ورزی
#yahyaghaedi
#yahyaghaedy
https://www.instagram.com/p/CGshwVPlnIG/?igshid=1lkrsmlhl0nlt
#کتاب_نوشت۳۶ (۳)   / #یحیی_قائدی

#ژاک_قضا_و_قدری

#دنی_دیدرو  ترجمه #مینو_مشیری

#Denis_Diderot

#Jacques_le_Fataliste_et_son_Maitre
در باره خوبی و  بدی و اخلاقیات هم ژاک و اربابش خیلی بحث می‌کنند: "هرکس تلقی خودش از خوبی و بدی دارد، و چه بسا در دو مورد خاص زندگی خودمان داوری یکسان نداشته باشیم". نسبی گرایی عمیقی در همه ابعاد و  به راههای گوناگونی بیان می شوند .فقط آدم در می ماند که چگونه با قضا و قدر مچ می شوند؛انگاه که  خوب و بد هر چیزی در  آن بالا نوشته شده و فرقی نمی کند که به تو کدام نوشته بیفتد.
حسادت چیز آشنایی است برای من،اما گاهی در تحلیلش در می مانم ،اما دنی دیدرو چه خوب می گوید :"حسادت احساسی است که دوستی همیشگی هم آن را از بین نمی برد.کاری سخت تر از گذشت کردن در مورد شایستگی دیگران نیست... دوستانی بوده اند که به رسم روزگار ،به لیاقت یکدیگر حسادت می‌ورزیدند...هر فضلیت و رذیلتی مدتی رایج می‌شود و سپس بر می افتد... ". در گیریهایِ از سر حسادت  "به شکل های گوناگون  در اجتماع رخ می دهد،میان کشیش ها،صاحب منصبان قضایی،،اهل قلم،فلاسفه.هر یک از این حرفه‌ها  نیزه ها و شوالیه های خاص خودش را دارد...هر چه تماشاگر بیشتری داشته‌باشند مبارزه پر شورتر می‌شود و حضور زنان بر آتش لجاجت دامن می زند و سر افکندگی باخت مقابل آنان  به  سادگی از یاد نمی رود".

سپس تر ژاک و اربابش  قدردانی را تحلیل می کنند و من از جزئیات آن در می گذرم  اما وقتی ژاک متوجه می شود که آنکه آنهمه از او قدردانی کرده جلاد شهر بوده ،شگفت زده می‌شود(خب جلاد به جز اینکه جلاد است آدم خوبی است و حتا حاضر نیست کارهای خیری که انجام‌ می‌دهد را به روی خود بیاورد‌.خب وقتی جلادی، شغل کسی باشد چه می شود کرد.چرا این مطالب را در  دو ابرو گذاشتم،خب نمی‌دانم. شاید  آن بالا نوشته باشد که من باید این مطلب را میان دو ابرو بگذارم،شاید هم‌نوشته باشد که مطالب در دو ابرو مطالب بی ربطی هستند،کسی چه می داند آن بالا چه نوشته است).
ادامه در شماره های سپس تر
#قضا
#قدر
#فلسفه
#دانشگاه_خوارزمی
#فبک
#فلسفیدن
#فلسفه_ورزی
#yahyaghaedi
#yahyaghaedy
https://www.instagram.com/p/CGuwBWxF7tZ/?igshid=zmyo1ohy4y66
#کتاب_نوشت۳۶ (۴)   / #یحیی_قائدی

#ژاک_قضا_و_قدری

#دنی_دیدرو  ترجمه #مینو_مشیری

#Denis_Diderot

#Jacques_le_Fataliste_et_son_Maitre
سپس ارباب ژاک می گوید:"سقراط هم با جلادی که به او شوکران داد با همان ادبی که تو  نشان دادی رفتار کرد. تو هم به نوعی فیلسوف هستی ،ژاک،قبول کن.من می دانم فیلسوفها از نژادی هستند که برای بزرگ ها تحمل ناپذیرند،زیرا جلوشان زانو نمی زنند؛همچنین برای قضات که تن به دخالت آنها در احکام صادره شان را نمی دهند؛ برای کشیش ها که به‌ندرت آنها را در کلیسا می بینند؛برای شاعران بی اخلاقی که فلسفه را ابلهانه تبر هنر های زیبا می‌بینند و برای آنهایی که هجونامه های نفرت انگیز می‌نویسند اما در واقع چاپلوسی می‌کنند و برای مردم که همواره برده فرمان روایان مستبدی هستند که آنها را سرکوب می‌کنند،شیادانی که سرشان کلاه می‌گذارند و دلقک هایی که سرگرمیشان را فراهم می‌کنند". ارباب ژاک برای او  مرگی فیلسوفانه را پیش بینی می‌کند :"ژاک دوست من،تو فیلسوفی از این بابت برایت متاسفم؛و اگر بشود از روی حال  آینده را خواند،و اگر آنچه بالا نوشته گاه پیش از وقوع به شخص الهام شود،پیش بینی می‌کنم تو مرگی فیلسوفانه داشته باشی و طناب دار را با همان رضا و رغبت سقراط در قبول جام شوکران به گردن بیاویزی".
خب یک چیز جالب دیگر.من بارها در ذهن خودم علیه خودم اقامه دعوا می کنم .البته همواره پیروزم.یعنی نمی دانم ها.خرم می گوید تو پیروز شدی و من فکر می‌کنم من چقدر آدم خوبی هستم.گرچه دمی سپس تر پشیمان می گ‌شوم و دوباره علیه خودم گاوگاه (ببخشید دادگاه) تشکیل می‌دهم و این داستان همینطور ادامه دارد حالا دیدم دنی دیدرو در ۳۰۰ سال پیش این را چون داستان در کتابش آورده،آنجا که به دیدار گوس در زندان می‌رود. ارباب می پرسد تو چرا در زندانی و گوس می گوید:"بر ضد خودم اقامه دعوا کردم؛برنده شدم و در نتیجه حکمی که دادگاه علیه ام داد،باز داشت شدم و مرا به اینجا آوردند".
ادامه در شماره های سپس تر
#قضا
#قدر
#فلسفه
#دانشگاه_خوارزمی
#فبک
#فلسفیدن
#فلسفه_ورزی
#yahyaghaedi
#yahyaghaedy
https://www.instagram.com/p/CGwqAi3ljUh/?igshid=y1t0h4h8iobl
#قسمت_اول

جایگاه فلسفه ورزی در آموزش و پرورش با نگاهی به تجربه مطالعاتی در سوئد

🔷سخنرانی دکتر یحیی قائدی

شانزدهم اسفند ۹۴

🔹فلسفیدن روشی است برای آشکار ساختن حقیقت در باره مراحل مختلف زندگی و هر چی که بدان نزدیک است.
🔹از طریق فلسفیدن، درکمون رو عمیق میکنیم.
ما به درک بنیادی درباره خودمان و دنیا دست پیدا میکنیم
هر کسی باید برای خودش فلسفیدن بکند.
هر کسی باید برای خودش معنایی بیابد.
بسیاری از معناها و حرفها در اینجا و آنجا وجود دارد
ممکنه معنای دیگران شبیه معنای ما باشد و با آن ارتباط برقرار کنیم و ممکنه اینکارو نکنیم
اگر ما بدون اینکه دنبال معنایی برای خودمون باشیم، با معنای دیگه ای مواجهه بشیم چی میشه؟

🔹میشیم آدمهایی که یک عالمه تئوری معنایی داریم، ولی معنایی هنوز نداریم.
ممکنه کسی بپرسه چه نیازی داریم که ما چنین کاری رو انجام بدهیم؟

🔹یکی از مهمترین نکاتی که ما هر روز با آن مواجه هستیم ، باورهایی است که ما داریم
در مورد دیگرانم باور داریم.
در مورد جهان هم باور داریم.
سوال این است!
آیا این باور ها واقعا خوب و قوی بنا شده اند یا ضعیف
و شما تصور کن چه تبعاتی دارد ، باورهای ضعیف بنا شده

ما از این باورها فراتر هم میرویم
استنباط هم میکنیم ، استنتاج هم میکنیم
آیا این استنباط ها و استنتاج ها دقیق و قوی هستند یا باید مقاصد و معناهای زندگیمون رو بر اساس مفهوم های فلسفی بسازیم

🔹مهم ترین چیزهایی که در زندگی ما تاثیر دارد
مفهومی است که ما از خدا مذهب و انسان و زندگی داریم.

🔹ما بر اساس این مفهوم ها زندگانیمون رو به پیش می‌بریم. اگر این مفهوم ها خوب ارزیابی نشده باشد، شیوه های زندگی ما سخیف خواهد بود. گاهی ما به راه هایی میریم چون فکرمان مسدود است و فلسفیدن این گره کور ذهن ما را باز میکند
#فلسفیدن
#فلسفه_ورزی
#فلسفه
#فلسفه_برای_کودکان_و_نوجوانان
#فلسفه_شخصی
#فلسفه_برای_همه
#فلسفه_برای_کودکان
#یحیی_قائدی
#دانشگاه_فرهنگیان
#دانشگاه_خوارزمی
#فبک
#fabac_ir
#p4c_ir
#iran_p4c
#p4c_iran
#p4c_facilitator
#philosophy
#philosophizing
#doing_philosophy
#yahyaghaedi
#yahyaghaedy
@yahyaghaedy
https://www.instagram.com/tv/CITOQZKpNwE/?igshid=1qn55cr9u0ojn