.
🟠 مونولوگی از نمایشنامه «آهی»

برای گیسوانِ پریشانِ خرمشهر...

برای خرمشهر که سال‌هاست نه خرم است و نه امکانات یک شهر را دارد و فقط از آن یک اسم مانده‌ست...

خوانشِ بخشی از نمایش توقیف شده «آهی» نوشته فرامرز کلانتری برای اولین بار در رسانه سپیده‌دم
.
به نمایشنامه «آهی» هرگز مجوز اجرا داده نشد، زیرا ضد جنگ بود و در تضاد با شعار پوچ جمهوری اسلامی؛ دفاع مقدس...!!!
زیرا از آوار جنگ سخن می‌گفت، از دخترکانی می‌گفت که بعد از جنگ مجبور به تن‌فروشی شدند، از زنانی می‌گفت که سربازان عراقی به آن‌ها تجاوز کردند و سپس تیر خلاص زدند، از مردانی که گیج و گنگ اسیر جنگی شدند و بعد از سال‌ها همچنان گیج و گنگ مانده‌اند... جنگی که آتش آن را دو دیکتاتور براه انداختند: خمینی و صدام... جنگی که برای خمینی نعمت بود و برای مردم ایران مصیبت...
.

.
#رسانه_سپیده_دم
#آهی
#جنگ_ایران_و_عراق
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امينی‌
#هنر_اعتراضی
#هنر_انقلاب
#توقیف
#آزارجنسی
#نه_به_جمهورى_اسلامى

https://t.me/sepidehdamTv

.
🟠 معرفی نمایشنامه «آهی»

آهی، چند فریم از جنگ

نمایشنامه «آهی» هرگز در ایران اجازه اجرا نگرفت چرا که مغایر با خواست جمهوری اسلامی بود، در «آهی» جنگ، «دفاع مقدس» نیست، «آهی» از دردها و زخم‌های جنگ می‌گوید...

قصه این نمایشنامه حول محور زنی به نام آهی می‌چرخد، زنی بازمانده از جنگ که در نهایت به تن‌فروشی روی می‌آورد...
روایت تجاوز سربازان عراقی به زنان ایرانی در خرمشهر، یکی دیگر از خط قرمز‌های این نمایشنامه است، این موضوع که جمهوری اسلامی همواره سعی کرده بر آن سرپوش بگذارد، در «آهی» عیان می‌گردد...
.
حال این گروه نمایشی فرسنگ‌ها دور از ایران در تلاش هستند، با یافتن تهیه‌کننده‌ای مشتاق، «آهی» را برای اجرای صحنه‌ای و یا تولید به شکل تله‌تئاتر آماده نمایند، امید که روایتگر بخش کوچکی از زخم‌های جنگ باشند.
.
#رسانه_سپیده_دم
#آهی
#جنگ_ایران_و_عراق
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#جنگ_مقدس_نیست
#سپیده_حجامی
#فرامرز_کلانتری
.
https://t.me/sepidehdamTv

.
🟠 سپیده حجامی مدیر رسانه سپیده‌دم در برنامه سمت نو:
جنگ برای دیکتاتورهایی مانند خمینی مقدس است، به همین دلیل، زمانی که جوانان ایرانی در جنگ ایران و عراق پرپر می‌شدند، خمینی گفت: جنگ برای ما نعمت است!
.

جنگ دردهای جهان را بزرگ‌تر می‌کند. جنگ هر چند هم بر ضد خرابی‌ها باشد در آخر جور دیگری زمین را آکنده از درد می‌کند. اگر جنگ نهایت عدالت هم باشد همیشه زمین را لبریز غم می‌کند.
رمان آخرین انار دنیا، بختیار علی

#رسانه_سپیده_دم
#سپیده_حجامی
#جنگ_ایران_و_عراق
#خمینی_جنایتکار
#خمینی_رهبر_انقلاب_هیچ
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#زن_زندگی_آزادی
#فاطمه_سپهرى
#توماج_صالحی
#مهدی_یراحی
#ایران_را_پس_میگیریم
#به_عقب_برنمیگردیم
#مهسا_امينی‌
#سمتنو
#شیدا_رضایی
.
https://t.me/sepidehdamTv

.
🟠 پشت پرده حماس
⁦✍️⁩ #سپیده_حجامی

پس از حمله وحشیانه #حماس به اسرائیل و کشتار غیرنظامیان، واضح و مبرهن بود که اسرائیل انتقام سختی خواهد گرفت. رهبران حماس با توجه به سوابق پیشین که حتی اگر یک تار مو از یک اسرائیلی کم می‌شد، تاوان سختی می‌دادند، آگاهانه و برنامه‌ریزی شده و با هدایت بیت رهبری جمهوری اسلامی، این عملیات و هجوم ددمنشانه را آغاز کردند.
با توجه به اعلام رسمی رهبران حماس آنها تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران و علی خامنه‌ای دست به این جنایت زدند، علی خامنه‌ای هم به پیروی از خمینی، بنیانگذار جمهوری جنایتکار اسلامی، جنگ را «نعمت» می‌داند و کلید معما همین‌جاست.
علی زاکانی شهردار شهر تهران بنرهایی در سطح شهر مبنی بر انتقال صحنه نبرد از تهران به تل‌آویو نصب کرده است، از طرفی افرادی چون #محمود_صادقی و #حمید_رضایی ، مبلغان نظام، در توییتر «ایکس» در دفاع از حماس فعالیت گسترده‌ای آغاز کرده‌اند. همه این‌ها نشانه‌هایی‌ست از اتاق فکر رهبری برای فرار از سرنگونی. سناریوی پشت پرده از این قرار است، خامنه‌ای به خوبی دریافته که حکومتش دوام چندانی ندارد، #آرمیتا_گراوند دختری دقیقاً با شرایط مشابه #مهسا_امینی در بیمارستان، روی دستش مانده که پتانسیل روشن کردن جرقه انفجار اعتراض مردمی را دارد. پس او با اقتدا به گفته خمینی، با هدف به حاشیه راندن اوضاع داخلی ایران، جنگی نیابتی در اسرائیل راه می‌اندازد.
در این جنگ خودخواسته نیروهای بسیاری از حماس و مردم فلسطین هم قربانی می‌شود، اما آیا برای دستور دهندگان این موضوع مهم است؟ مگر همین جنایتکاران با پیروی از شعار #جنگ_نعمت_است در عملیات کربلای ۴ جوانان ایران را قربانی نکردند؟ برای دیکتاتور جنگ راهی در جهت رسیدن به اهداف و خواسته‌هایش است و او هرگز به قربانیان اهمیتی نمی‌دهد.
پشت پرده حماس مهمتر از دعوای همیشگی فلسطین و اسرائیل یا عادی‌سازی روابط اسرائیل با اعراب است. حماس به نمایندگی از حکومت خامنه‌ای جنگی را صرفاً در جهت تلاش برای بقای جمهوری اسلامی آغاز کرده است، چرا که بقای جمهوری اسلامی به مثابه بقای حماس است.
اگر دولت‌های خارجی دست از مماشات با حکومت جنایتکار اسلامی بردارند و چشمشان را به روی حقیقت نبندند بی‌شک این‌بار دود آتش این جنگ در چشم خامنه‌ای خواهد رفت.
.
#رسانه_سپیده_دم
#زن_زندگی_آزادی
#irgcterrorists
#iranianstandwithisrael
#standwithisrael
.
https://t.me/sepidehdamTv/1959?single

.
🟠 گزارشی از اسرای جنگ ایران و عراق

در طول حمله صدام حسین به ایران, فلسطین و لبنان با اعزام نیروهای زیاد به ارتش صدام علیه ایران جنگیدند. از این جنگ فلسطینی‌ها و لبنانیان به نام جنگ قادسیه یاد می‌کردند که یادآور حمله اعراب به ایران، از بین بردن حکومت ساسانیان و تصرف ایران و تجاوز به ایرانیان بود.
در طی حمله نیروهای متحد صدام به ایران بیش از ۱۹۰ هزار ایرانی کشته و ۶۷۲ هزار ایرانی مجروح شدند.

#جنگ_ایران_عراق
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_غزه_نه_لبنان_جانم_فدای_ایران
#رسانه_سپیده_دم

https://t.me/sepidehdamTv

.
🟠 روایت هم‌بندی‌های #محمد_قبادلو درباره چشم‌انتظاری او برای دیدار پدر و مادرش...


‏قصه‌ی آن شبی که باران می‌بارید و گورستان میهمانی بیست‌وسه ساله داشت!
[به روایت چندی از هم‌بندی‌های جاویدنام ‎#محمد_قبادلو]

بعد از دادگاه ما یک محمد دیگر دیدیم.
نمی‌دانیم به او چه گذشته بود اما شدیدا بهم ریخته بود.
طوریکه وقتی به بند برگشت کسی او را نمی شناخت.
هم لاغرتر از قبل و هم رنگ و رویش زرد شده بود.
کم حرف و کلافه بود؛ فقط گاهی با خودش حرف می‌زد!
یکبار شنیدیم که با خودش می‌گفت:
"اگه همینطور آب بشم خیلی خوبه، دیگه چیزی ازم نمیمونه که بخوان اعدامش کنن!"
سرفه و لرزش دست شدید داشت.
هرکس محمد را می‌دید متوجه بی‌قراریاش می‌شد.
هرگز نتوانست در زندان بعد از مدتی به اصطلاح با فضا اُخت شود.
شدیدا وابسته به مادرش بود.
علاوه بر این‌ها، از نظر جسمی هم بیمار و ضعیف شده بود.
یک نفرمان برایش واسطه شد که دارو بگیرد.
با کلی رفت و آمد گفتند فردا بیاید بهداری؛ بهش که گفتیم کمی جان گرفت.
گفت "خداروشکر، اگه درمون بشم، کم‌کم جون
‏می‌گیرم و تا روز قرار ملاقات با مادرم سرحالم"
آن شب زودتر هم خوابید اما روز بعد به ‎#بهداری زندان راهش ندادند.
گفته بودند اعدامی را چه به درمان؟!
قسم‌شان داده بود اما فقط به او خندیده بودند.
آنوقت بود که محمد درگیر شد.
معلوم بود تا ظلم روشنی نبیند تن به درگیری نمیدهد.
وکیل‌بند او را مدتی دربانِ زیر هشت کرد تا کمتر اذیت شود اما محمد ناآرام بود.
می‌گفت مجبورش کردند که در ‎#دادگاه حرف‌هایی بزند.
محمد اغلب سربه‌زیر و کم‌حرف بود؛ گاهی هم پرشور و با انگیزه به سختی ارتباط می‌گرفت؛ بعضی وقت‌ها که می‌زدیم زیر آواز، یواش با ما زمزمه می‌کرد.
خجالتی نبود اما صدایش
‏می‌لرزید. یکبار داشتیم ‎#مرغ_سحر را می‌خواندیم، او هم با ما می‌خواند اما صدایش از ته چاه می‌آمد.
گفتیم خب بلند بخوان، گفت: صدایم می‌لرزد. گفتیم صدای همه‌مان می‌لرزد چون نمی‌دانیم چه‌چیزی در انتظارمان است.
گفت "من می‌دونم. نمی‌ترسم ولی نگرانم. بابا دلش به من خوش بود. جوونی خودشو با ‎#جنگ گرفتن. من مثل جوونیش بودم. حالا اگه بمیرم، انگار ‎#بابا مرده. قهرمانم بود. بزرگ شدم که عصای دستش باشم اما ناامیدش کردم"
بعد رو به ما پرسید: "ناامیدش کردم نه؟!"
وقتی اینها را می‌گفت صدایش می‌لرزید و از تکان شانه‌هایش فهمیدیم که گریه می‌کند. یکی از بچه‌ها تلاش کرد برایش دارو بگیرد. جسمش شدیدا ضعیف شده بود و اشتهایش تقریبا صفر.
غذای زندان که فاجعه بود.
آدم سالم را هم مریض می‌کرد.
بوی شدید فاضلاب زندان هم همینطور!!!
با چند نفر پول روی هم گذاشتیم تا برای محمد کمپوت و دارو جور کنیم.
چیزهایی که تقویتش کنند.
محمد شدیدا به ‎پدر و مادرش وابسته بود و اینکه نمی‌گذاشتند خانواده را ببیند از پا درش آورده بود.
جوان با عاطفه‌ای بود. حرف که می‌زد سرش را پایین می‌گرفت.
حتی اگر دعوا هم می‌کرد باز سرش پایین بود.
به هر دری می‌زد تا ملاقات بگیرد و میگفت "به جای کمپوت و دارو یه کاری کنید بابا و ‎#مامان رو ببینم. باید بهشون بگم که جام خوبه؛ بگم که چی دیدم، تا دلشون قرص بشه پسر بدی نبودم"

تا آخرین لحظه می‌خواست پدر و مادرش را ببیند. خواسته‌ای نداشت، هیچ خواسته‌ای.
حتی دیگر درباره حکم اعدامش هم حرف نمی‌زد.
می‌گفت باید بهشان بگویم که آن شب چه دیدم
پدرم هم از سر ‎#غیرت جنگیده. خب من هم پسر همین پدرم. می‌خواهم بداند هرکجا رفتم از سر غیرت بود، فقط همین! می‌خواهم فکر کند من هم یکی از هم سنگرانش بودم که کشته شد. می‌خواهم شرمنده نباشد"
.
.
جاویدنام، قهرمانِ سربدار ‎#محمد_قبادلو هنگام اذان صبح سوم بهمن ۱۴۰۲ در ‎#زندان_قزلحصار ، بدون داشتن حق قرار ملاقات آخر، بدون حق داشتن وکیل و ‏بدون حق داشتن یک لحظه ‎#زندگی، در سکوتی مرگبار و کر کننده، در نیمه شبی سرد و بارانی، به دار آویخته شد تا ماشین کشتار رژیم سفاک ج.اسلامی، پس از ۴۵ سال قتل و غارت و جنایت و آدمکشی، همچنان روشن بماند تا مارهای نشسته بر دوش ‎#ضحاک_زمانه ، سیر و سیراب شوند!

‎#MohammadGhobadlou
متن از صفحه توئیتر پاپیون
#رسانه_سپیده_دم
.

https://t.me/sepidehdamTv/2408

🟠 تحلیل دقیق نفتالی بنت نخست‌وزیر سابق اسرائیل از حمله ناموفق جمهوری اسلامی به اسرائیل

«چند نکته در مورد حمله موشکی شبانه ایران به اسرائیل:

۱. برخلاف آنچه کارشناسان می گویند، این عملیات فقط به قصد ایجاد "ترق تروق" بدون آسیب طراحی نشده است.
وقتی که ۳۵۰ شی پرنده شلیک می‌کنید که به طور همزمان به خاک اسرائیل برخورد کنند، وقتی که از سه نوع سلاح اساسی متفاوت استفاده می‌کنید "موشک‌های کروز، موشک‌های بالستیک و پهپاد" شما به دنبال نفوذ به حریم دفاعی اسرائیل و کشتن اسرائیلی‌ها هستید.

۲. دولت ایالات متحده به ما می‌گوید: «این یک پیروزی است، شما همین حالا هم با خنثی کردن موشک‌ها پیروز شده‌اید. نیازی به اقدام بیشتر نیست.»
نه، این یک پیروزی نیست.
بله، این یک موفقیت قابل توجه سیستم‌های دفاع هوایی اسرائیل است، اما یک پیروزی نیست.
وقتی یک قلدر سعی می کند ۳۵۰ ضربه به شما بزند و فقط هفت بار موفق می‌شود، شما برنده نشده‌اید.
شما با اکتفا به خنثی کردن ضربات دشمن نه پیروز می‌شوید و نه از تکرار آن جلوگیری می‌کنید. بلکه دشمن شما دفعه بعد با سلاح‌ها و روش‌های بیشتر و بهتر تلاش بیشتری خواهد کرد.
چگونه می‌توان بازدارنده شد؟
با تحمیل هزینه‌ای عمیقا دردناک.

۳. گفتن "هیچ کس آسیب ندیده" نادرست است.
یک دختر ۷ ساله اسراییلی-عرب به نام آمنه الحاسونی همین حالا دارد برای ادامه زندگی خود می‌جنگد. خامنه‌ای بزدل زورش به او رسید.

۴. جمهوری اسلامی ایران اشتباه بزرگی مرتکب شد.
در ۳۰ سال گذشته، از طریق نیروهای نیابتی خود، منطقه را ویران کرده است.
اختاپوس وحشتناکی که سرش تهران است و بازوهایش در لبنان و یمن و عراق و سوریه و غزه.
ملاها دیگران را برای انجام حملات تروریستی وحشتناک می‌فرستند جلو و به کشتن می‌دهند.
اشتباه استراتژیک اسرائیل در ۳۰ سال گذشته این بود که با این استراتژی تا کرد. ما همیشه با بازوهای اختاپوس می‌جنگیدیم، در حالی که هرگز به سر اختاپوس در ایران آسیب نزدیم.
اکنون این استرتژی باید تغییر کند:
حزب الله یا حماس به اسرائیل راکت شلیک کرد؟
تاوانش را تهران می‌دهد.

۵. دشمن، رژیم ایران است نه مردم شگفت‌انگیز ایران.
رژیم ایران مرا به یاد رژیم شوروی در سال ۱۹۸۵ می اندازد: فاسد تا ریشه، پیر، نالایق، مورد تنفر مردم خود، و محکوم به فروپاشی.
هر چه زودتر بهتر، غرب می‌تواند با مجموعه‌ای از اقدامات نرم و هوشمندانه، بدون دخالت نظامی، فروپاشی اجتناب ناپذیر رژیم را تسریع بخشد.
به یاد داشته باشید، اتحادیه جماهیر شوروی بدون نیاز به حمله مستقیم آمریکا فروپاشید، بیایید انجامش بدیم.

۶. اسرائیل در حال جنگ با همه است. در غزه، لبنان و تهران.
اسلام رادیکال ما را «شیطان کوچک» می‌داند. آمریکا شیطان بزرگ است.
من واضح می گویم: اگر این تروریست‌های متعصب اسلامی دیوانه با پنهان شدن در میان غیرنظامیان از قتل خلاص شوند، این روش توسط تروریست‌ها در سراسر جهان اتخاذ خواهد شد.
ما از کسی نمی‌خواهیم که برای ما بجنگد. ما کار را انجام خواهیم داد. اما ما انتظار داریم که متحدانمان از ما حمایت کنند، به خصوص زمانی که شرایط سخت است، و اکنون سخت است. در سمت درست بایستید و به ما کمک کنید این رژیم وحشتناک و وحشی را شکست دهیم.»
.

#جنگ_بین_جمهوری_اسلامی_و_اسرائیل
#نه_غزه_نه_لبنان_جانم_فدای_ایران
#نه_به_جمهوری_اسلامی
.
.
https://t.me/sepidehdamTv/2594

.
ویدئو کوتاهی که مشاهده می‌کنید، بخشی از تیتراژ کارتون #رابین_هود است.
"هنگامی که ظلم و بی‌عدالتی و سرکوب مردم با قانون رخ دهد، قانون‌شکنی خود را در تاریخ ثبت می‌کند."
.
بارها و بارها از حامیان حکومت این جمله تکراری را شنیده‌ایم که "حجاب، قانون کشور است" و حال جمهوری اسلامی و آتش به اختیارانش، به نام همین قانونی که غلط است، موجب آزار و وحشت زنان و دختران ایرانی می‌شوند.
مبارزه هر روزه‌ی زنان و دختران ایرانی، یک قانون‌شکنی در برابر قانونِ سرکوبگر است.
حجاب اجباری همانقدر وجاهت قانونی دارد که برده‌داری داشته...
تاریخ ثابت کرده، شهروندان آگاه قانون غلط را تغییر خواهند داد.
جمهوری اسلامی با #گشت_ارشاد و حامیان افراطی‌اش، هرگز جلودار زنان و دختران ایرانی که تصمیم به قانون‌شکنی گرفته‌اند، نمی‌شوند، چرا که قانونِ غلط باید شکسته و حذف شود.
.
#رسانه_سپیده_دم
#نه_روسری_نه_توسری
#نه_به_اعدام
#قانون_غلط
#نه_به_حجاب_اجباری
#برابری_جنسیتی
#برده_داری
#جنگ_بین_جمهوری_اسلامی_و_اسرائیل
#iranianstandwithisrael
#IRGCterorrists

https://t.me/sepidehdamTv

.🟠 معرفی زندانیان سیاسی گمنام

فرشاد دستمردی، بازمانده شکنجه

معرفی #زندانیان_سیاسی_گمنام

فرشاد دستمردی متولد ۱۳۷۰ یکی از معترضان جنبش #زن_زندگی_آزادی است. او توسط شعبه ۱۰۳ دادگاه کیفری ۲ شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد، به ۳ سال و ۷ ماه حبس به اتهام «اخلال در نظم و آسایش عمومی از طریق شرکت در اعتراضات، #تبلیغ_علیه_نظام به قصد تشویش اذهان عمومی و امنیت کشور» محکوم شده است.
وی دوبار بازداشت شده است. بار نخست در مهرماه ۱۴۰۱ توسط مأموران اطلاعات سپاه در دهدشت بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات یاسوج انتقال یافت و پس از ۱۳۰ روز شکنجه با وثیقه ۱ و نیم میلیادری آزاد شد.
ماموران حکومتی در نخستین بازداشت این معترض را با همراهی ۱۰ ماشین یگان ویژه و با استفاده از «پابند و گونی بر سر» بازداشت کردند و به گفته شاهدان به حدی او را کتک زدند که از حال رفت.
در بازداشتگاه اطلاعات سپاه نیز همراه با شکنجه و ریختن آب سرد مانع از خواب او شده بودند و به او یک نوشیدنی داده بودند که بعد از نوشیدن آن دچار فراموشی شده بود و با هماهنگی دکتر زندان مرتب داروهای مختلف همچون تراکوبین برای او تجویز کرده بودند.
یکی از موارد محدودی که فرشاد دستمردی از بازداشت اولیه خود به یاد دارد، تونل وحشتی‌ست که ماموران برای او درست کرده بودند؛ ماموران امنیتی فرشاد دستمردی را مجبور می‌کنند که چندین مرتبه از میان این تونل عبور کند و او را با کابل برق و باتوم مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند. او چندین مرتبه از هوش می‌رود اما هر بار با ریختن آب یخ و ضربه بر سر و صورتش او را به هوش می‌آورند و مجددا شروع به ضرب و شتم او می‌کنند.
وی از روند بازجویی خود هیچ چیزی به یاد ندارد، اما به خاطر می‌آورد هر از گاهی او را تهدید به مرگ می‌کردند و به او می‌گفتند که «امشب، شب آخرت است. اشهدت را بخوان چون بعد از نماز صبح اعدام می‌شوی.»
بازجویان اطلاعات سپاه سعی داشتند که از فرشاد دستمردی اعتراف اجباری بگیرند.

دومین بازداشت #فرشاد_دستمردی پیش از سالگرد #مهسا_امینی رخ داد. مأموران حکومت برای پیدا کردن او، اسلحه روی سر مادرش گذاشتند که منجر به بی‌هوشی مادر او شد. خانواده پس از چند ماه بی‌خبری او را در اداره اطلاعات، با آثار شکنجه ملاقات می‌کنند.
حکم حبس فرشاد دستمردی در دادگاه غیابی صادر شده و با وجود این‌که او ۱ بهمن با قید وثیقه ۲ میلیارد تومانی و پس از ۸ روز اعتصاب غذا، از زندان یاسوج آزاد شده بود، «پرونده‌سازی جدید» برای او آغاز شده است.

این مبارز به دلیل شکنجه‌های پیشین، از لحاظ سلامت روحی و جسمی در وضعیت نامناسبی قرار دارد.
.
#رسانه_سپیده_دم
#جنگ_علیه_زنان
#گشت_ارشاد
.
https://t.me/sepidehdamTv/2612

.
🟠 گزارش ضرب و شتم ۳ زندانی سياسی در زندان اوین


ضرب و شتم ۳ زندانی سیاسی در زندان اوین که به دلیل عدم رعایت اصل تفکیک جرائم، در بند غیرمرتبط محبوس هستند

بنا به گزارشات رسیده به #رسانه_سپیده_دم وحید سرخ‌گل، میثم غلامی و فرهاد حافظی‌سمنانی، سه تن از فعالان سیاسی محبوس در اندرزگاه ۴ (بند قرنطینه) زندان اوین، روز شنبه ۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ و در پی عدم رعایت اصل تفکیک جرائم و بروز درگیری مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

یک شاهد عینی در تشریح این گفت: ”این درگیری به علت عدم رعایت اصل تفکیک جرائم و بین ۳ تن از زندانیان جرائم مالی و سرقت با وحید سرخ‌گل، میثم غلامی و فرهاد حافظی‌سمنانی، صورت گرفته و بر همین اساس، وحید سرخ گل از ناحیه سرخ و انگشت دست راست، فرهاد حافظی‌سمنانی از ناحیه دست چپ و میثم غلامی هم از ناحیه صورت و به علت کشیده‌ای که به صورت او خورده، و بازو که منجر به کبودی و التهاب شده، مواجه شدند.”
.
یکی از حربه‌های جمهوری جنایتکار اسلامی در رابطه با فعالان و زندانیان سیاسی، محبوس کردن آن‌ها در بند جرائم خطرناک است.
نمونه‌های بسیاری را می‌توان نام برد، مانند منوچهر بختیاری، عباس واحدیان شاهرودی، هاشم خواستار که بارها در زندان به دستور مقامات زندان، توسط زندانیان شرور مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند.

یکی از افرادی که قربانی عدم رعایت اصل تفکیک جرائم شد، علیرضا شیرمحمد‌علی نام داشت، زندانی جوان سیاسی عقیدتی که در زندان توسط یک زندانی شرور به ضرب چاقو به قتل رسید.
.
#رسانه_سپیده_دم
#وحید_گل_سرخ
#میثم_غلامی
#فرهاد_حافظی_سمنانی
#صدای_زندان
#عباس_واحدیان_شاهرودی
#هاشم_خواستار
#علیرضا_شیرمحمدعلی
#زندان_اوین
#اصل_تفکیک_جرائم
#گشت_ارشاد
#جنگ_علیه_زنان
#نه_به_جمهوری_اسلامی
.

https://t.me/sepidehdamTv/2624

.
🟠 سپیده حجامی، مدیر رسانه سپیده‌دم در گفتگو با شبکه هفت:
"حجاب، به مثابه جنگ استراتژیک و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی با زنان ایران است"
او در ادامه جمهوری اسلامی را حکومتی سرخورده و وامانده خواند که دیواری کوتاه‌تر از زنان برای جبران سرخوردگی‌های خود پیدا نمی‌کند.
.
#رسانه_سپیده_دم
#سپیده_حجامی
#حجاب_بان
#مبارزه_با_حجاب_اجباری
#جنگ_علیه_زنان
#شبکه_هفت
#من_بیدار
#دکتر_هرمز_شریعت
#پوشش_اختیاری
.

.
ویدئو کوتاهی که مشاهده می‌کنید، بخشی از تیتراژ کارتون #رابین_هود است.
"هنگامی که ظلم و بی‌عدالتی و سرکوب مردم با قانون رخ دهد، قانون‌شکنی خود را در تاریخ ثبت می‌کند."
.
بارها و بارها از حامیان حکومت این جمله تکراری را شنیده‌ایم که "حجاب، قانون کشور است" و حال جمهوری اسلامی و آتش به اختیارانش، به نام همین قانونی که غلط است، موجب آزار و وحشت زنان و دختران ایرانی می‌شوند.
مبارزه هر روزه‌ی زنان و دختران ایرانی، یک قانون‌شکنی در برابر قانونِ سرکوبگر است.
حجاب اجباری همانقدر وجاهت قانونی دارد که برده‌داری داشته...
تاریخ ثابت کرده، شهروندان آگاه قانون غلط را تغییر خواهند داد.
جمهوری اسلامی با #گشت_ارشاد و حامیان افراطی‌اش، هرگز جلودار زنان و دختران ایرانی که تصمیم به قانون‌شکنی گرفته‌اند، نمی‌شوند، چرا که قانونِ غلط باید شکسته و حذف شود.
.
#رسانه_سپیده_دم
#نه_روسری_نه_توسری
#نه_به_اعدام
#قانون_غلط
#نه_به_حجاب_اجباری
#برابری_جنسیتی
#برده_داری
#جنگ_بین_جمهوری_اسلامی_و_اسرائیل
#iranianstandwithisrael
#IRGCterorrists

https://t.me/sepidehdamTv

.
🟠 روایت هم‌بندی‌های #محمد_قبادلو درباره چشم‌انتظاری او برای دیدار پدر و مادرش...


‏قصه‌ی آن شبی که باران می‌بارید و گورستان میهمانی بیست‌وسه ساله داشت!
[به روایت چندی از هم‌بندی‌های جاویدنام ‎#محمد_قبادلو]

بعد از دادگاه ما یک محمد دیگر دیدیم.
نمی‌دانیم به او چه گذشته بود اما شدیدا بهم ریخته بود.
طوریکه وقتی به بند برگشت کسی او را نمی شناخت.
هم لاغرتر از قبل و هم رنگ و رویش زرد شده بود.
کم حرف و کلافه بود؛ فقط گاهی با خودش حرف می‌زد!
یکبار شنیدیم که با خودش می‌گفت:
"اگه همینطور آب بشم خیلی خوبه، دیگه چیزی ازم نمیمونه که بخوان اعدامش کنن!"
سرفه و لرزش دست شدید داشت.
هرکس محمد را می‌دید متوجه بی‌قراریاش می‌شد.
هرگز نتوانست در زندان بعد از مدتی به اصطلاح با فضا اُخت شود.
شدیدا وابسته به مادرش بود.
علاوه بر این‌ها، از نظر جسمی هم بیمار و ضعیف شده بود.
یک نفرمان برایش واسطه شد که دارو بگیرد.
با کلی رفت و آمد گفتند فردا بیاید بهداری؛ بهش که گفتیم کمی جان گرفت.
گفت "خداروشکر، اگه درمون بشم، کم‌کم جون
‏می‌گیرم و تا روز قرار ملاقات با مادرم سرحالم"
آن شب زودتر هم خوابید اما روز بعد به ‎#بهداری زندان راهش ندادند.
گفته بودند اعدامی را چه به درمان؟!
قسم‌شان داده بود اما فقط به او خندیده بودند.
آنوقت بود که محمد درگیر شد.
معلوم بود تا ظلم روشنی نبیند تن به درگیری نمیدهد.
وکیل‌بند او را مدتی دربانِ زیر هشت کرد تا کمتر اذیت شود اما محمد ناآرام بود.
می‌گفت مجبورش کردند که در ‎#دادگاه حرف‌هایی بزند.
محمد اغلب سربه‌زیر و کم‌حرف بود؛ گاهی هم پرشور و با انگیزه به سختی ارتباط می‌گرفت؛ بعضی وقت‌ها که می‌زدیم زیر آواز، یواش با ما زمزمه می‌کرد.
خجالتی نبود اما صدایش
‏می‌لرزید. یکبار داشتیم ‎#مرغ_سحر را می‌خواندیم، او هم با ما می‌خواند اما صدایش از ته چاه می‌آمد.
گفتیم خب بلند بخوان، گفت: صدایم می‌لرزد. گفتیم صدای همه‌مان می‌لرزد چون نمی‌دانیم چه‌چیزی در انتظارمان است.
گفت "من می‌دونم. نمی‌ترسم ولی نگرانم. بابا دلش به من خوش بود. جوونی خودشو با ‎#جنگ گرفتن. من مثل جوونیش بودم. حالا اگه بمیرم، انگار ‎#بابا مرده. قهرمانم بود. بزرگ شدم که عصای دستش باشم اما ناامیدش کردم"
بعد رو به ما پرسید: "ناامیدش کردم نه؟!"
وقتی اینها را می‌گفت صدایش می‌لرزید و از تکان شانه‌هایش فهمیدیم که گریه می‌کند. یکی از بچه‌ها تلاش کرد برایش دارو بگیرد. جسمش شدیدا ضعیف شده بود و اشتهایش تقریبا صفر.
غذای زندان که فاجعه بود.
آدم سالم را هم مریض می‌کرد.
بوی شدید فاضلاب زندان هم همینطور!!!
با چند نفر پول روی هم گذاشتیم تا برای محمد کمپوت و دارو جور کنیم.
چیزهایی که تقویتش کنند.
محمد شدیدا به ‎پدر و مادرش وابسته بود و اینکه نمی‌گذاشتند خانواده را ببیند از پا درش آورده بود.
جوان با عاطفه‌ای بود. حرف که می‌زد سرش را پایین می‌گرفت.
حتی اگر دعوا هم می‌کرد باز سرش پایین بود.
به هر دری می‌زد تا ملاقات بگیرد و میگفت "به جای کمپوت و دارو یه کاری کنید بابا و ‎#مامان رو ببینم. باید بهشون بگم که جام خوبه؛ بگم که چی دیدم، تا دلشون قرص بشه پسر بدی نبودم"

تا آخرین لحظه می‌خواست پدر و مادرش را ببیند. خواسته‌ای نداشت، هیچ خواسته‌ای.
حتی دیگر درباره حکم اعدامش هم حرف نمی‌زد.
می‌گفت باید بهشان بگویم که آن شب چه دیدم
پدرم هم از سر ‎#غیرت جنگیده. خب من هم پسر همین پدرم. می‌خواهم بداند هرکجا رفتم از سر غیرت بود، فقط همین! می‌خواهم فکر کند من هم یکی از هم سنگرانش بودم که کشته شد. می‌خواهم شرمنده نباشد"
.
.
جاویدنام، قهرمانِ سربدار ‎#محمد_قبادلو هنگام اذان صبح سوم بهمن ۱۴۰۲ در ‎#زندان_قزلحصار ، بدون داشتن حق قرار ملاقات آخر، بدون حق داشتن وکیل و ‏بدون حق داشتن یک لحظه ‎#زندگی، در سکوتی مرگبار و کر کننده، در نیمه شبی سرد و بارانی، به دار آویخته شد تا ماشین کشتار رژیم سفاک ج.اسلامی، پس از ۴۵ سال قتل و غارت و جنایت و آدمکشی، همچنان روشن بماند تا مارهای نشسته بر دوش ‎#ضحاک_زمانه ، سیر و سیراب شوند!

‎#MohammadGhobadlou
متن از صفحه توئیتر پاپیون
#رسانه_سپیده_دم
.

https://t.me/sepidehdamTv/2408