🆑 @TaghvimeAdabi
تقویم ادبی بدیع الزمان فروزانفر
🗓 زندگینامه #صوتی 🎧
✨ #بدیع_الزمان_فروزانفر
✅ ادیب و استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی
⏳ زاده #۱۴_شهریور ۱۲۷۶ 🍃 بُشرویه
⌛️ درگذشت #۱۶_اردیبهشت ۱۳۴۹ 🍂
✨ #بدیع_الزمان_فروزانفر
✅ ادیب و استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی
⏳ زاده #۱۴_شهریور ۱۲۷۶ 🍃 بُشرویه
⌛️ درگذشت #۱۶_اردیبهشت ۱۳۴۹ 🍂
🆑 @TaghvimeAdabi
تقویم ادبی حسین منزوی
🗓 زندگینامه #صوتی 🎧
✨ #حسین_منزوی
✅ شاعر و ترانه سرا
⏳ زاده #۱_مهر ۱۳۲۵ 🍃 زنجان
⌛️ درگذشت #۱۶_اردیبهشت ۱۳۸۳ 🍂 تهران
✨ #حسین_منزوی
✅ شاعر و ترانه سرا
⏳ زاده #۱_مهر ۱۳۲۵ 🍃 زنجان
⌛️ درگذشت #۱۶_اردیبهشت ۱۳۸۳ 🍂 تهران
Forwarded from
🔊 #صوتی 🔊
#كتاب_چهار_ميثاق
#دون_ميگوئل_روئيز
#روانشناسى
این کتاب حاصل تجربیات و اندیشه های مردی است از تبار سرخپوستان آمریکای مرکزی. وی تحصیلات پزشکی خود را به پایان رسانید و در جراحی تخصص گرفت و کاملاً جذب زندگی متجدد شده بود که در اثر سانحه اتومبیل تجربه ای نزدیک به مرگ برایش پیش آمد و این تجربه زندگی او را متحول کرد او شروع به طرح پرسشهایی از خویشتن کرد و برای یافتن پاسخ ها به تمرینات شدیدی در جهت کسب مهارت در خرد باستانی اعقاب خویش پرداخت .
آنچه دون میگوئل روئیز می خواهد بگوید اینست که هریک از ما در قلمرو زندگی شخصی خویش قادریم باورهای منفی موروثی را بتدریج تغییردهیم و سهمی در تبدیل این «رویای دوزخی » به «رویای بهشتی» ایفا کنیم. وی معتقد است شما باید چهار میثاق را در زندگی خود اختیار کرده تا شاهد تحولات شگفت انگیزی باشید:
1) «با کلام خود گناه نکنید» ، چون کلام شما می تواند کل باور یک نفر را در مورد خودش در جهت مثبت یا منفی تغییر دهد
2) « هیچ چیز را به خود نگیرید » چون هیچکدام از کارهایی که دیگران می کنند به خاطر شما نیست وقتی که چیزی را به خود میگیرید خود را به رنج می اندازید و باور خود را تغییر می دهید بنابراین همواره به دنبال دل خود بروید
3) «تصورات باطل نکنید » زیرا در اینصورت تعارض درونی بسیاری ایجاد می کنید
4) « همیشه بیشترین تلاشتان را بکنید» در نتیجه زندگی پرشوری خواهید داشت و فعال و خلاق خواهید بود.
🍂🍂🍂🍂🍂
#كتاب_چهار_ميثاق
#دون_ميگوئل_روئيز
#روانشناسى
این کتاب حاصل تجربیات و اندیشه های مردی است از تبار سرخپوستان آمریکای مرکزی. وی تحصیلات پزشکی خود را به پایان رسانید و در جراحی تخصص گرفت و کاملاً جذب زندگی متجدد شده بود که در اثر سانحه اتومبیل تجربه ای نزدیک به مرگ برایش پیش آمد و این تجربه زندگی او را متحول کرد او شروع به طرح پرسشهایی از خویشتن کرد و برای یافتن پاسخ ها به تمرینات شدیدی در جهت کسب مهارت در خرد باستانی اعقاب خویش پرداخت .
آنچه دون میگوئل روئیز می خواهد بگوید اینست که هریک از ما در قلمرو زندگی شخصی خویش قادریم باورهای منفی موروثی را بتدریج تغییردهیم و سهمی در تبدیل این «رویای دوزخی » به «رویای بهشتی» ایفا کنیم. وی معتقد است شما باید چهار میثاق را در زندگی خود اختیار کرده تا شاهد تحولات شگفت انگیزی باشید:
1) «با کلام خود گناه نکنید» ، چون کلام شما می تواند کل باور یک نفر را در مورد خودش در جهت مثبت یا منفی تغییر دهد
2) « هیچ چیز را به خود نگیرید » چون هیچکدام از کارهایی که دیگران می کنند به خاطر شما نیست وقتی که چیزی را به خود میگیرید خود را به رنج می اندازید و باور خود را تغییر می دهید بنابراین همواره به دنبال دل خود بروید
3) «تصورات باطل نکنید » زیرا در اینصورت تعارض درونی بسیاری ایجاد می کنید
4) « همیشه بیشترین تلاشتان را بکنید» در نتیجه زندگی پرشوری خواهید داشت و فعال و خلاق خواهید بود.
🍂🍂🍂🍂🍂
#صوتی
#پابلونرودا
#هوا_را_از_من_بگیر_خندهات_را_نه!
نان را از من بگیر، اگر میخواهی
هوا را از من بگیر، اما
خندهات را نه
گل سرخ را از من بگیر
سوسنی را که میکاری
آبی را که به ناگاه
در شادی تو سرریز میکند
موجی ناگهانی از نقره را
که در تو میزاید
از پس نبردی سخت باز میگردم
با چشمانی خسته
که دنیا را دیده است
بی هیچ دگرگونی
اما خندهات که رها میشود
و پروازکنان در آسمان مرا میجوید
تمامی درهای زندگی را
به رویم میگشاید
عشق من، خنده تو
در تاریکترین لحظهها میشکند
و اگر دیدی، به ناگاه
خون من بر سنگفرش خیابان جاری است
بخند، زیرا خنده تو
برای دستان من
شمشیری است آخته
خنده تو، در پاییز
در کناره دریا
موج کفآلودهاش را
باید برافروزد،
و در بهاران، عشق من
خنده ات را میخواهم
چون گلی که در انتظارش بودم
بخند بر شب
بر روز، بر ماه
بخند بر پیچاپیچ خیابانهای جزیره،
بر این پسر بچه کمرو
که دوستت دارد
اما آنگاه که چشم میگشایم و میبندم،
آنگاه که پاهایم میروند و باز میگردند
نان را، هوا را
روشنی را، بهار را
از من بگیر
اما خندهات را هرگز!
تا چشم از دنیا نبندم
پابلو نرودا
#پابلونرودا
#هوا_را_از_من_بگیر_خندهات_را_نه!
نان را از من بگیر، اگر میخواهی
هوا را از من بگیر، اما
خندهات را نه
گل سرخ را از من بگیر
سوسنی را که میکاری
آبی را که به ناگاه
در شادی تو سرریز میکند
موجی ناگهانی از نقره را
که در تو میزاید
از پس نبردی سخت باز میگردم
با چشمانی خسته
که دنیا را دیده است
بی هیچ دگرگونی
اما خندهات که رها میشود
و پروازکنان در آسمان مرا میجوید
تمامی درهای زندگی را
به رویم میگشاید
عشق من، خنده تو
در تاریکترین لحظهها میشکند
و اگر دیدی، به ناگاه
خون من بر سنگفرش خیابان جاری است
بخند، زیرا خنده تو
برای دستان من
شمشیری است آخته
خنده تو، در پاییز
در کناره دریا
موج کفآلودهاش را
باید برافروزد،
و در بهاران، عشق من
خنده ات را میخواهم
چون گلی که در انتظارش بودم
بخند بر شب
بر روز، بر ماه
بخند بر پیچاپیچ خیابانهای جزیره،
بر این پسر بچه کمرو
که دوستت دارد
اما آنگاه که چشم میگشایم و میبندم،
آنگاه که پاهایم میروند و باز میگردند
نان را، هوا را
روشنی را، بهار را
از من بگیر
اما خندهات را هرگز!
تا چشم از دنیا نبندم
پابلو نرودا
4_242436794891633349.zip
23.9 MB
#صوتی
#پابلونرودا
#هوا_را_از_من_بگیر_خندهات_را_نه!
نان را از من بگیر، اگر میخواهی
هوا را از من بگیر، اما
خندهات را نه
گل سرخ را از من بگیر
سوسنی را که میکاری
آبی را که به ناگاه
در شادی تو سرریز میکند
موجی ناگهانی از نقره را
که در تو میزاید
از پس نبردی سخت باز میگردم
با چشمانی خسته
که دنیا را دیده است
بی هیچ دگرگونی
اما خندهات که رها میشود
و پروازکنان در آسمان مرا میجوید
تمامی درهای زندگی را
به رویم میگشاید
عشق من، خنده تو
در تاریکترین لحظهها میشکند
و اگر دیدی، به ناگاه
خون من بر سنگفرش خیابان جاری است
بخند، زیرا خنده تو
برای دستان من
شمشیری است آخته
خنده تو، در پاییز
در کناره دریا
موج کفآلودهاش را
باید برافروزد،
و در بهاران، عشق من
خنده ات را میخواهم
چون گلی که در انتظارش بودم
بخند بر شب
بر روز، بر ماه
بخند بر پیچاپیچ خیابانهای جزیره،
بر این پسر بچه کمرو
که دوستت دارد
اما آنگاه که چشم میگشایم و میبندم،
آنگاه که پاهایم میروند و باز میگردند
نان را، هوا را
روشنی را، بهار را
از من بگیر
اما خندهات را هرگز!
تا چشم از دنیا نبندم
پابلو نرودا
#پابلونرودا
#هوا_را_از_من_بگیر_خندهات_را_نه!
نان را از من بگیر، اگر میخواهی
هوا را از من بگیر، اما
خندهات را نه
گل سرخ را از من بگیر
سوسنی را که میکاری
آبی را که به ناگاه
در شادی تو سرریز میکند
موجی ناگهانی از نقره را
که در تو میزاید
از پس نبردی سخت باز میگردم
با چشمانی خسته
که دنیا را دیده است
بی هیچ دگرگونی
اما خندهات که رها میشود
و پروازکنان در آسمان مرا میجوید
تمامی درهای زندگی را
به رویم میگشاید
عشق من، خنده تو
در تاریکترین لحظهها میشکند
و اگر دیدی، به ناگاه
خون من بر سنگفرش خیابان جاری است
بخند، زیرا خنده تو
برای دستان من
شمشیری است آخته
خنده تو، در پاییز
در کناره دریا
موج کفآلودهاش را
باید برافروزد،
و در بهاران، عشق من
خنده ات را میخواهم
چون گلی که در انتظارش بودم
بخند بر شب
بر روز، بر ماه
بخند بر پیچاپیچ خیابانهای جزیره،
بر این پسر بچه کمرو
که دوستت دارد
اما آنگاه که چشم میگشایم و میبندم،
آنگاه که پاهایم میروند و باز میگردند
نان را، هوا را
روشنی را، بهار را
از من بگیر
اما خندهات را هرگز!
تا چشم از دنیا نبندم
پابلو نرودا
پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
@haft_eghlim – The Promise-Chris Cornell
#پانصد_موسیقی_برتر_دنیا
#پاپ
#صوتی
▪Title: #The_Promise
▪Artist: #Chris_Cornell
متن ترانه و برگردان فارسی👇👇👇
If I had nothing to my name
But photographs of you
Rescued from the flame
That is all I would ever need
As long as I can read
What's written on your face
The strength that shines
Behind your eyes
The hope and light
That will never die
اگر هیچ نام و نشانی از من باقی نمانَد جز عکسی از تو، بجا مانده از شعله های آتش
تا بدان لحظه که قادر به خواندن چیزی باشم،
این تمام آن چیزی خواهد بود که بدان نیاز خواهم داشت:
خواندن آنچه که بر چهره تو نوشته شده است :
استقامتی که پشت چشمان تو میدرخشد
امید و نوری که هرگز نمی میرد
One promise you made
One promise that always remains
No matter the price
Promise to survive
Persevere and thrive
As we've always done
تو وعده ای دادی
وعده ای که همواره باقی خواهد ماند، به هر قیمتی
وعده نجات، استقامت و یافتن راه حل
And you said
"The poison in the kiss
Is the lie upon the lips"
Truer words were never shared
When I feel
Like lies are all I hear
I pull my memories near
The one thing they can't take
گفتی: دروغی که بر لبها جاری می شود بوسه ها را زهرآگین می کند
راست ترین کلمات آنهایی هستند که بر زبان جاری نمی شوند ولی احساس میشوند
مانند دروغهایی که همه جا شنیده می شوند، خاطراتم را اطراف چیزهایی میپرورانم که کسی نمیتواند آنها را از من برباید
And one promise you made
One promise that always remains
No matter the price
A promise to survive
Persevere and thrive
As we've always done
و تو وعده ای دادی
وعده ای که همواره باقی خواهد ماند، به هر قیمتی
وعده نجات، استقامت و یافتن راه حل
کاری که همواره انجام داده ایم
The books still open on the table
The bells still ringing in the air
The dreams still clinging to the pillow
The songs still singing in the prayer
کتابها هنوز روی میزها باز هستند،
صدای زنگها هنوز در آسمان طنین انداز ست،
رویاها و خوابها هنوز روی بالشها زنده هستند،
سرودهای دعاخوانان هنوز در حال خوانده شدن هستند...
And my soul
Is stretching through the roots
To memories of you
Back through time and space
To carry home
The faces and the names
And photographs of you
Rescued from the flames
و روح من
به سمت ریشه هایش کشیده میشود،
به سوی خاطرات تو،
خارج از زمان و مکان به سمت خانه!
به سوی چهره ها و نام ها و عکسهای تو که از شعله های آتش نجات پیدا کرده اند.
And one promise you made
One promise that always remains
No matter the price
A promise to survive
Persevere and thrive
And dare to rise once more
A promise to survive
Persevere and thrive
Fill the world with life
As we've always done
و تو وعده ای دادی
وعده ای که همواره باقی خواهد ماند،
به هر قیمتی
وعده نجات، استقامت و یافتن راه حل
جسارتی برای دوباره به پا خاستن
وعده نجات، استقامت و یافتن راه حل
وعده اشاعه حیات در سراسر جهان!
کاری که همواره کرده ایم...
#برگردان: #آناهیتا_سمیعی
|
#پاپ
#صوتی
▪Title: #The_Promise
▪Artist: #Chris_Cornell
متن ترانه و برگردان فارسی👇👇👇
If I had nothing to my name
But photographs of you
Rescued from the flame
That is all I would ever need
As long as I can read
What's written on your face
The strength that shines
Behind your eyes
The hope and light
That will never die
اگر هیچ نام و نشانی از من باقی نمانَد جز عکسی از تو، بجا مانده از شعله های آتش
تا بدان لحظه که قادر به خواندن چیزی باشم،
این تمام آن چیزی خواهد بود که بدان نیاز خواهم داشت:
خواندن آنچه که بر چهره تو نوشته شده است :
استقامتی که پشت چشمان تو میدرخشد
امید و نوری که هرگز نمی میرد
One promise you made
One promise that always remains
No matter the price
Promise to survive
Persevere and thrive
As we've always done
تو وعده ای دادی
وعده ای که همواره باقی خواهد ماند، به هر قیمتی
وعده نجات، استقامت و یافتن راه حل
And you said
"The poison in the kiss
Is the lie upon the lips"
Truer words were never shared
When I feel
Like lies are all I hear
I pull my memories near
The one thing they can't take
گفتی: دروغی که بر لبها جاری می شود بوسه ها را زهرآگین می کند
راست ترین کلمات آنهایی هستند که بر زبان جاری نمی شوند ولی احساس میشوند
مانند دروغهایی که همه جا شنیده می شوند، خاطراتم را اطراف چیزهایی میپرورانم که کسی نمیتواند آنها را از من برباید
And one promise you made
One promise that always remains
No matter the price
A promise to survive
Persevere and thrive
As we've always done
و تو وعده ای دادی
وعده ای که همواره باقی خواهد ماند، به هر قیمتی
وعده نجات، استقامت و یافتن راه حل
کاری که همواره انجام داده ایم
The books still open on the table
The bells still ringing in the air
The dreams still clinging to the pillow
The songs still singing in the prayer
کتابها هنوز روی میزها باز هستند،
صدای زنگها هنوز در آسمان طنین انداز ست،
رویاها و خوابها هنوز روی بالشها زنده هستند،
سرودهای دعاخوانان هنوز در حال خوانده شدن هستند...
And my soul
Is stretching through the roots
To memories of you
Back through time and space
To carry home
The faces and the names
And photographs of you
Rescued from the flames
و روح من
به سمت ریشه هایش کشیده میشود،
به سوی خاطرات تو،
خارج از زمان و مکان به سمت خانه!
به سوی چهره ها و نام ها و عکسهای تو که از شعله های آتش نجات پیدا کرده اند.
And one promise you made
One promise that always remains
No matter the price
A promise to survive
Persevere and thrive
And dare to rise once more
A promise to survive
Persevere and thrive
Fill the world with life
As we've always done
و تو وعده ای دادی
وعده ای که همواره باقی خواهد ماند،
به هر قیمتی
وعده نجات، استقامت و یافتن راه حل
جسارتی برای دوباره به پا خاستن
وعده نجات، استقامت و یافتن راه حل
وعده اشاعه حیات در سراسر جهان!
کاری که همواره کرده ایم...
#برگردان: #آناهیتا_سمیعی
|
کتاب صوتی قلعه حیوانات
محسن هاشمی
کتاب قلعۀ حیوانات کتاب زیباییست که در قالب یک داستان تمثیلی نکات بسیار آموزندهای برای بالا بردن شعور سیاسی در دل خود دارد/فصل چهارم
#صوتی
قسمتهای قبلی را در کانال گوش دهید
#صوتی
قسمتهای قبلی را در کانال گوش دهید
کتاب صوتی قلعه حیوانات
محسن هاشمی
کتاب قلعۀ حیوانات کتاب زیباییست که در قالب یک داستان تمثیلی نکات بسیار آموزندهای برای بالا بردن شعور سیاسی در دل خود دارد/فصل پنجم
#صوتی
#صوتی
کتاب صوتی قلعه حیوانات
محسن هاشمی
کتاب قلعۀ حیوانات کتاب زیباییست که در قالب یک داستان تمثیلی نکات بسیار آموزندهای برای بالا بردن شعور سیاسی در دل خود دارد/فصل ششم
#صوتی
#صوتی
کتاب صوتی قلعه حیوانات
محسن هاشمی
کتاب قلعۀ حیوانات کتاب زیباییست که در قالب یک داستان تمثیلی نکات بسیار آموزندهای برای بالا بردن شعور سیاسی در دل خود دارد/فصل هفتم
#صوتی
#صوتی
کتاب صوتی قلعه حیوانات
محسن هاشمی
کتاب قلعۀ حیوانات کتاب زیباییست که در قالب یک داستان تمثیلی نکات بسیار آموزندهای برای بالا بردن شعور سیاسی در دل خود دارد/فصل هشتم
#صوتی
#صوتی
کتاب صوتی قلعه حیوانات
محسن هاشمی
کتاب قلعۀ حیوانات کتاب زیباییست که در قالب یک داستان تمثیلی نکات بسیار آموزندهای برای بالا بردن شعور سیاسی در دل خود دارد/فصل نهم
#صوتی
#صوتی
کتاب صوتی قلعه حیوانات
محسن هاشمی
کتاب قلعۀ حیوانات کتاب زیباییست که در قالب یک داستان تمثیلی نکات بسیار آموزندهای برای بالا بردن شعور سیاسی در دل خود دارد/فصل دهم وپایانی
#صوتی
#صوتی
جشن بی معنایی
🎤فایل #صوتی
📚 #کتاب #جشن_بی_معنایی #میلان_کوندرا
راوی: #بهرام_سروری_نژاد
و بالاخره از شر سبکی تحمل ناپذیر هستی خلاص شد...
جناب کوندرا سفر به خیر!
ما از مدت ها پیش فهمیده ایم که دیگر ممکن نیست این جهان را واژگون کرد، نه حتی شکل آن را تغییر داد یا بدبختی پیشرونده ی آن را متوقف ساخت. یک راه مقاومت بیشتر نمانده است: جدی نگرفتن جهان.
📚 #کتاب #جشن_بی_معنایی #میلان_کوندرا
راوی: #بهرام_سروری_نژاد
و بالاخره از شر سبکی تحمل ناپذیر هستی خلاص شد...
جناب کوندرا سفر به خیر!
ما از مدت ها پیش فهمیده ایم که دیگر ممکن نیست این جهان را واژگون کرد، نه حتی شکل آن را تغییر داد یا بدبختی پیشرونده ی آن را متوقف ساخت. یک راه مقاومت بیشتر نمانده است: جدی نگرفتن جهان.