پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
308 subscribers
31.5K photos
10.5K videos
7.29K files
8.74K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
🖌گر بیارند کلید همه درهای بهشت
جان عاشق به تماشاگه رضوان نرود

صفت عاشق صادق به درستی آنست
که گرش سر برود از سر پیمان نرود
الکریم واذاوعده وفا..🌻🥀
#سعدی
Wild World
Cat Stevens
🍃

همی‌گذشت و نظر کردمش به گوشه ی چشم
که یک نظر بِرُبایم، مرا ز من بِرُبود......

#سعدی

#Cat Stevens
#Wild world
‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌🥂😘😍♥️
معلّمت همه شوخی و دلبری آموخت
جفا و ناز و عِتاب و ستمگری آموخت

غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم
که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت

تو بت چرا به معلّم روی؟ که بتگر چین
به چین زلف تو آید به بتگری آموخت

هزار بلبل دستان سرای عاشق را
بباید از تو سخن گفتن دری آموخت

برفت رونق بازار آفتاب و قمر
از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت

همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت

مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه
که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت

مگر دهان تو آموخت تنگی از دل من
وجود من ز میان تو لاغری آموخت

بلای عشق تو بنیاد زهد و بیخ ورع
چنان بکند که صوفی قلندری آموخت

دگر نه عزم سیاحت کند نه یاد وطن
کسی که بر سر کویت مجاوری آموخت

من آدمی به چنین شکل و قد و خوی و روش
ندیده‌ام مگر این شیوه از پری آموخت

به خون خلق فروبرده پنجه کاین حناست
ندانمش که به قتل که شاطری آموخت

چنین بگریم از این پس که مرد بتواند
در آب دیده #سعدی شناوری آموخت

#سعدی

@she_re_tarr
شمع و پروانه
رشید کاکاوند
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت

که من عاشقم گر بسوزم رواست
تو را گریه و سوز باری چراست؟

بگفت ای هوادارِ مسکین من
بِرَفت انگبین‌یارِ شیرین من

چو شیرینی از من به در می‌رود
چو فرهادم آتش به سر می‌رود

همی گفت و هر لحظه سیلابِ درد
فرو می‌دویدش به رخسار زرد

که ای مدعی! عشق، کار تو نیست
که نه صبر داری نه یارای ایست


تو بگریزی از پیش یک شعله خام
من استاده‌ام تا بسوزم تمام

تو را آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بین که از پای تا سر بسوخت

همه شب در این گفت‌وگو بود شمع
به دیدار او وقت اصحاب، جمع

نرفته ز شب همچنان بهره‌ای
که ناگه بکشتش پریچهره‌ای

همی گفت و می‌رفت دودش به سر
که این است پایان عشق، ای پسر

اگر عاشقی خواهی آموختن
به کشتن فرج یابی از سوختن

مکن گریه بر گور مقتولِ دوست
بر او خرمی کن که مقبول اوست

اگر عاشقی سر مشوی از مرض
چو سعدی فرو شوی دست از غرض

فدایی ندارد ز مقصود چنگ
و گر بر سرش تیر بارند و سنگ

به دریا مرو گفتمت، زینهار!
وگر می‌روی تن به طوفان سپار

#سعدی
#شعر
#دکلمه #رشید_کاکاوند
ساز و آواز (ابوعطا)
خواننده: بانو
#خاطره_پروانه
تار: استاد #هوشنگ_ظریف
غزل: حضرت #سعدی

آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام دیده چه شب می‌گذراند
وقت است اگر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو ماند
سوز دل یعقوب ستمدیده ز من پرس
کاندوه دل سوختگان سوخته داند....
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست

      مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود


#سعدی
جهان روشن
به ماه و آفتاب است
جهان ما
به دیدار تو روشن

#سعدی
تا تو به خاطر منی
کَس نگذشت بر دلم

مثل تو کیست در جهان
تا ز تو مهر بگسلم!؟؟

#سعدی



یار من خسرو خوبان ولبش شیرینست
خبرش نیست که فرهاد وی این مسکینست

نکنم رو ترش ار تیز شود کز لب او
سخن تلخ چو جان در دل من شیرینست

#سیف_فرغانی
Unperceived Records - Enno Voss - Neversay
<unknown>
بختم نخفته بود که از خواب بامداد
برخاستم به طالع فرخنده فال دوست.


#سعدی
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست

#سعدی_جاان
ســلام دوستان جآان
آدینه تون پر شور و نشاط☀️
کس را به خلوتِ دلِ من
جز تو راه نیست
این در به روی غیر ِ تو
پیوسته بسته باد ...

#سعدی
‌‌‎‌‌‌‎‌‎
Audio
امروز یکی از غزلیات بسیار زیبای :#سعدی

ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت
که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی
مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی مرا مگو که چه نامی به هر لقب که تو خوانی چنان به نظر اول ز شخص می‌ببری دل
که باز می‌نتواند گرفت نظر ثانی
تو پرده پیش گرفتی و ز اشتیاق جمالت
ز پرده‌ها به درافتاد رازهای نهانی
بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد
تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی
چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی
مرا گناه نباشد نظر به روی جوانان
که پیر داند مقدار روزگار جوانی
تو را که دیده ز خواب و خمار باز نباشد ریاضت من شب تا سحر نشسته چه دانی
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
تو می‌روی به سلامت سلام من برسانی
سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد  💫•~🍃🌸🌼🍃~•
خرم آن فرخنده طالع را که چشم
      بر چنین روی اوفتد هر بامداد

      مست می‌بیدار گردد نیم شب
      مست ساقی روز محشر بامداد

   
#سعدی

                    با درود،
                روشنای بامداد،
         فروغ چهره های پرامید باد
                وپرلبخند وشاد به هر لحظه
صبح زمستونی امروزتون
به لطافت باران وطراوت شبنم

♥️🕊 ققنوس🕊♥️
جالینوس ابلهی را دید دست در گریبان دانشمندی زده و بی‌حرمتی همی‌کرد. گفت: اگر این نادان نبودی کار وی با نادانان بدینجا نرسیدی.
دو عاقل را نباشد کین و پیکار
نه دانایی ستیزد با سبکسار
اگر نادان به وحشت سخت گوید
خردمندش به نرمی دل بجوید
دو صاحبدل نگه دارند مویی
همیدون سرکشی و آزرم‌جویی
و گر بر هر دو جانب جاهلانند
اگر زنجیر باشد بگسلانند
یکی را زشت‌خویی داد دشنام
تحمل کرد و گفت ای خوب فرجام
بتر زآنم که خواهی گفتن آنی
که دانم عیب من چون من ندانی
#گلستان #سعدی
#باب #چهارم
#حکایت #پنجم
Ham Ghatâr
Pallett Band
با من بیا تا بهار...

🎶 #موسیقی
#هم‌_قطار
گروه #پالت
#امید_نعمتی

آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است

#سعدی
Ham Ghatâr
Pallett Band
با من بیا تا بهار...

🎶
#موسیقی
#هم‌_قطار
گروه
#پالت
#امید_نعمتی

آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است

#سعدی
۰
گلم ای
مسعود بختیاری
مسعود بختیاری


عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم

بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم

#سعدی