پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
300 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد
آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
ای دوستان! به نیکی خوهم دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد
#سیف_فرغانی
مولانا سِیفُ الدّین ابوالمَحامِد محمّد فَرغانی از شاعران ایرانی قرن هفتم و هشتم هجری بود، وی اصلاً از فرغانه‌ ماوراءالنهر بود که در دورهٔ سلطهٔ ایلخانان و مغولان درآسیای صغیر می‌زیست. وی در حالی که نزدیک به هشتاد سال داشت در سال ۷۴۹ هجری و در یکی از خانقاه‌های آقسرا وفات یافت.
اگر دل است به جان می‌خرد هوای تو را

و گر تن است به دل می‌کشد جفای تو را

به یاد روی تو تا زنده‌ام همی گریم

که آب دیده کشد آتش هوای تو را


#سیف_فرغانی
👈 چگونه حكومت ١٢٠ ساله مغول به پايان رسيد؟
زوال از یک روستا شروع شد !
‏صدوبیست سال مغولها هر چه خواستند در ایران کردند ؛ جنایتی نبود که از آن چشم پوشیده باشند ؛
از کشتن صدهزار نفر در یک روز گرفته تا تجاوز و غارت ‏برخی از قبایل ،
مغول‌ها پس از فتح ایران ساکن خراسان شدند ولی چون بیابانگرد بودند در شهرها زندگی نمی‌کردند !
مغول‌ها همه گونه حقی داشتند !
‏مغولان مجاز بودند هر که را خواستند بکشند، به هر که خواستند تجاوز کنند و هر چه را خواستند غارت کنند ؛ ایرانیان برایشان برده نبودند، احشام بودند ؛

در تاریخ دورهٔ مغول ، چنان یأسی میان مردم ایران وجود میداشته که حتی در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمی‌کردند ؛
‏ابن اثیر می‌نویسد ؛ یک مغول در صحرایی به هفده نفر رسید و خواست همه را با طناب ببندد و بکشد ؛ هیچکس جرات نکرد مقاومت کند جز یک نفر ، که همان یک نفر او را کشت !
‏داستان از روستای باشتین و دو برادر که همسایه بودند شروع می‌شود ؛ چند مغول بیابانگرد به خانهٔ این‌دو می‌روند و زنان و دخترانشان را طلب می‌کنند ؛
‏بر خلاف ۱۲۰سال قبلش، دو برادر مقاومت می‌کنند و مغولان را می‌کشند ؛ مردم باشتین اول می‌ترسند ولی مرد شجاعی به نام عبدالرزاق دعوت بایستادگی میکند ؛
‏خبر به قریه‌های اطراف می‌رسد ؛ حاکم سبزوار مامورانی را می‌فرستد تا دو برادر را دستگیر کنند ؛
عبدالرزاق با کمک مردم روستا ماموران را می‌کشد ؛
‏در نهایت حاکم سبزوار سپاهی چندصدنفره را به باشتین می‌فرستد، ولی حالا خیلی‌ها جرأت مقاومت پیدا می‌کنند ؛ عبدالرزاق فرمانده قیام می‌شود ؛
‏در چند روستا، مردم مغولان را می‌کشند و خبرهای مغول‌کشی کم‌کم زیاد می‌شود ؛ عبدالرزاق نام سربداران بر سپاهیان از جان گذشته‌اش می‌گذارد ؛
‏فوج‌فوج مردمان به‌ستوه آمده از ستم مغول‌ها به باشتین می‌روند تا به عبدالرزاق بپیوندند و در برابر سپاه ارغونشاه (حاکم سبزوار) بایستند
‏عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز می‌شود و سبزوار فتح می‌گردد ؛ پس از صد و بیست سال ایرانیان بر مغول‌ها فائق می‌شوند ؛
آن روز حتماً پرشکوه بوده است !
‏طغای‌تیمور ایلخان مغول، یک ایلچی مغول را می‌فرستد تا سربداران از او اطاعت کنند ؛ سربداران او را هم می‌کشند و از طغای‌تیمور می‌خواهند که اطاعت کند ؛

‌‎سربداران به جنگ می‌روند و طغای‌تیمور را شکست می‌دهند ؛
و این نقطهٔ پایان ایلخانان مغول است،
همان لحظه‌ای که ‎#سیف_فرغانی انتظارش را می‌‌کشید
‏هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

‏آن کس که اسب داشت،
غبارش فرونشست
باد سُم خران شما نیز بگذرد

در مملکت که غرش شیران
گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد.
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد

چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد

ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد

این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد

در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد

آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد

ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد

پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

ای دوستان خوهم که به نیکی دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد

#سیف_فرغانی
Forwarded from اتچ بات
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد
آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
ای دوستان! به نیکی خوهم دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد
#سیف_فرغانی
مولانا سِیفُ الدّین ابوالمَحامِد محمّد فَرغانی از شاعران ایرانی قرن هفتم و هشتم هجری بود، وی اصلاً از فرغانه‌ ماوراءالنهر بود که در دورهٔ سلطهٔ ایلخانان و مغولان درآسیای صغیر می‌زیست. وی در حالی که نزدیک به هشتاد سال داشت در سال ۷۴۹ هجری و در یکی از خانقاه‌های آقسرا وفات یافت.
کانال پرنیان خیال
تا تو به خاطر منی
کَس نگذشت بر دلم

مثل تو کیست در جهان
تا ز تو مهر بگسلم!؟؟

#سعدی



یار من خسرو خوبان ولبش شیرینست
خبرش نیست که فرهاد وی این مسکینست

نکنم رو ترش ار تیز شود کز لب او
سخن تلخ چو جان در دل من شیرینست

#سیف_فرغانی
#تاریخ

زوال حكومت ١٢٠ ساله
مغولها در ایران
از یک روستا شروع شد.

۱۲۰ سال مغولها هرچه خواستند در ایران کردند،
جنایتی نبود که
از آن چشم پوشیده باشد.

از کشتن ۱۰۰هزار نفر در یک روز
گرفته
تا تجاوز و غارت ‏برخی از شهرها و قبایل...

مغول‌ها
پس از فتح ایران
ساکن خراسان شدند

و چون بیابانگرد بودند،
در شهرها زندگی نمی‌کردند.

مغول‌ها
همه گونه حقی داشتند،

مجاز بودند
هرکه را خواستند بکشند،
به هرکه خواستند تجاوز کنند
و هر چه را خواستند غارت کنند.

ایرانیان برایشان برده نبودند،
"احشام بودند"

در تاریخ دورهٔ مغول
چنان یأسی میان مردم ایران وجود داشت
که حتی در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمی‌کردند

* #ابن_اثیر می‌نویسد:*
یک مغول در صحرایی  به ۱۷ نفر رسید و خواست همه را با طناب ببندد و بکشد
هیچکس جرات نکرد مقاومت کند
جز یک نفر
که همان یک نفر
او را کشت...!

#‏داستان از  #روستای_باشتین
و دو برادر که همسایه بودند
شروع می‌شود

چند مغول بیابانگرد
به خانهٔ این ‌دو می‌روند
و زنان و دخترانشان را
طلب می‌کنند

برخلاف رویه عادی  ۱۲۰ سال قبلش
دو برادر مقاومت می‌کنند
و مغولان را می‌کشند

مردم باشتین اول می‌ترسند
ولی مرد شجاعی بنام عبدالرزاق
دعوت به ایستادگی می‌کند.

‏خبر به قریه‌های اطراف می‌رسد
حاکم سبزوار مامورانی را می‌فرستد تا دو برادر را دستگیر کنند

عبدالرزاق با کمک مردم روستا
ماموران را نیز می‌کشد.
‏در نهایت حاکم سبزوار
سپاهی چندصد نفره را
به باشتین می‌فرستد،

ولی حالا خیلی‌ها جرأت مقاومت پیدا می‌کنند.
عبدالرزاق
فرمانده قیام می‌شود
‏در چند روستا،
مردم مغولان را می‌کشند و خبرهای "مغول‌کشی"
کم‌کم زیاد می‌شود.

عبدالرزاق نام
*سربداران*
را بر سپاهیان از جان گذشته‌اش می‌گذارد.

فوج ‌فوج مردمانِ ‌بستوه آمده از ستم مغول‌ها به باشتین می‌روند
تا به عبدالرزاق بپیوندند
و در برابر سپاه ارغونشاه
(حاکم سبزوار) بایستند.

‏عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز می‌شود و سبزوار فتح می‌گردد

و پس از ۱۲۰ سال ایرانیان
بر مغول‌ها فائق می‌شوند.

آنروز حتماً پرشکوه بوده است.


طغای ‌تیمور، ایلخان مغول
یک ایلچی مغول را می‌فرستد
تا سربداران از او اطاعت کنند
سربداران او را هم می‌کشند
و  به جنگ طغای می‌روند
و او را شکست می‌دهند

و این نقطهٔ پایان
ایلخانان مغول است.
#سیف_فرغانی
که از  *شعرا و مشایخ قرن هفتم و هشتم هجری بود* این‌ قصیده را خطاب به سپاهیان مغول
سروده است:

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

ای تیغ‌تان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمع‌ها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد

این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

*آنکس که اسب داشت غبارش فرو نشست*
*بادِ سُم خران شما نیز بگذرد*

بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد

*در مملکت که غرش شیران گذشت و رفت*
*این عوعو سگان شما نیز بگذرد.