پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
300 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
عشق یک تصمیم است و شدتش بیشتر با
کله شقی مرتبط است تا احساسات حقیقی یا خود جوش. به هر دلیلی قلب استلا آشیانه ی شور مذبوحانه شده بود و با چشمان باز به میان این وصلت جهیده بود، با ذهنی که فقط فرمان می داد
دوست بدار."

#ریگ_روان
#استیو_تولتز
قانون شماره یک:
حق نداریم همزمان به ترک هم فکر کنیم.
وقتی یکی از اون یکی متنفره،
اون یکی این حق رو نداره.

قانون شماره دو:
جفت‌مون اجازه داریم افسرده باشیم،
ولی یه روز در میون.
دوشنبه و چهارشنبه و جمعه مال تو،
سه‌شنبه و پنج‌شنبه و شنبه مال من.

یکشنبه چی؟

یکشنبه ها خوشحالیم.

آلدو گفت:
قبول...

#ریگ_روان
#استیو_تولتز
به نظر من سیاستمداران یه‌ مشت زخم پر از چرک هستند. وقتی به سیاستمداران کشورمان نگاه‌ میکنم، باورم نمیشود این موجودات «غیر قابل تحمل» واقعا انتخاب شده اند ! «حامیان» این نظام ناکارآمد می گویند؛ خب، موقع رأی گیری حساب شان را برسید امّا چطور می توانیم چنین کاری کنیم وقتی تنها رقیب انتخاباتی یه‌احمق بی‌شرف غیرقابل تحمل دیگر است و ما مجبوریم دندان قروچه کنان باز هم به یک مشت دروغگو دیگر رأی بدهیم؟بدترین چیز آتئیست بودن این است که بر اساس اعتقادات نداشته ‌ام میدانم تمام این بی‌پدرها هیچ عقوبتی نخواهند دید. تمامشان قسر در خواهند رفت. این خیلی ناراحت کننده‌ست؛ هرچه بکاری درو نمیکنی، هرچه بکاری‌ همان جا که کاشته‌ای باقی‌خواهد ماند!

#استیو_تولتز
#جزء_از_کل




.
به نظر من سیاستمداران یه‌ مشت زخم پر از چرک هستند. وقتی به سیاستمداران کشورمان نگاه‌ میکنم، باورم نمیشود این موجودات «غیر قابل تحمل» واقعا انتخاب شده اند ! «حامیان» این نظام ناکارآمد می گویند؛ خب، موقع رأی گیری حساب شان را برسید امّا چطور می توانیم چنین کاری کنیم وقتی تنها رقیب انتخاباتی یه‌احمق بی‌شرف غیرقابل تحمل دیگر است و ما مجبوریم دندان قروچه کنان باز هم به یک مشت دروغگو دیگر رأی بدهیم؟بدترین چیز آتئیست بودن این است که بر اساس اعتقادات نداشته ‌ام میدانم تمام این بی‌پدرها هیچ عقوبتی نخواهند دید. تمامشان قسر در خواهند رفت. این خیلی ناراحت کننده‌ست؛ هرچه بکاری درو نمیکنی، هرچه بکاری‌ همان جا که کاشته‌ای باقی‌خواهد ماند!

#استیو_تولتز
#جزء_از_کل




.
خائنانه ترین خیانت ها آن هایی هستند که وقتی یک جلیقه ی نجات در کمدت آویزان است به خودت دروغ می گویی که احتمالا اندازه ی کسی که دارد غرق می شود نیست. این جوری است که نزول می کنیم و همین طور که به قعر می رویم، تقصیر همه ی مشکلات دنیا را می اندازیم گردن استعمار و کاپیتالیسم و شرکت های چند ملیتی و سفیدپوستِ احمق و امریکا، ولی لازم نیست برای تقصیر اسمِ خاص درست کرد.
"نفعِ شخصی"، ریشه ی سقوطِ ما همین است و در اتاقِ هیئت مدیره و اتاقِ جنگ هم شروع نمی شود. در خانه آغاز می شود...

#جزء_از_کل
#استیو_تولتز
ساده است زندگے ڪردن مطابقِ نظرِ دنیا؛
ساده است در انزوا زندگے ڪردن مطابقِ میلِ شخصی؛
ولے مردِ بزرگ ڪسے است ڪه در میانه‌ ے جمع قادر است از استقلال و تنهایی‌ اش لذت ببرد.

👤
#استیو‌_تولتز📚
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تیکه_کتاب

ونیز، پُر از توریست‌هاییست که به کبوترهای ایتالیایی غذا می‌دهند،
ولی به کبوترهای شهرِ خودشان، محل نمی‌گذارند!


📕 #جزء_از_کل
#استیو_تولتز
✍️🌺درود صبحتان دلنواز بر پرندی از شادی وعشق روزتان عطرآگین به کامیابی وخرد.ما در بینهایت جهان نقطه ی پرگاریم اما چون بذر خُرد گیاه گاه فرصت بالیدن و قد کشیدن  به ما ارزانی می شود باید از تمام فرصت خود استفاده کنیم و بالی برای پرواز بسازیم.انسانها را دوست بداریم وبه طبیعت وهستی عشق بورزیم 
🖊️🌿حالا که نگاه می کنم زیبایی
ای گردش روزگار تا با مایی
بر شانه ی مهر می نشیند شادی
هرچند که بی خیال این تنهایی
🖊️🌿شهریور و صد خاطره از عطر حضورت
دل برده ای از من به نمی خنده ز دورت
از گوشه ی چشمان تو لبخند بریزد
پاییز کم اورده ز پیش شر وشورت
🖊️🌿بلند افتابا در آمد به مهر
به فر کیانی برآن خوب چهر
شکوفا شد آهنگ شادی به جان
نوای دل انگیز وبر پرده شعر

🖊️🌿وزن صبح
تو را کجا بالا می برد
ای سپرده خویش
به تقدیر نانوشته
دراین فراز وفرودها
هشیار صبح باش
   
🖊️🌿چشمانت بهار یه ای است
در میان رودان
که نغزترین شعر را
سروده اند
و صف عاشقان را
بی تاب می کنند
وقت عبور از کوچه‌های دلتنگی

🖌🌿شلیک کرده  ای
و دفتر شعرم
سپید می نویسد
خاطره ی خیالت را

   
#ایرج_جمشیدی_بینا
    
✍️📔میل آدم‌ها به بردگی قابل باور نیست...

خدایا ! گاهی چنان آزادی‌شان را پرت می‌کنند کنار که انگار داغ است و دست‌شان را می‌سوزاند...


📗:جزء از کل
    
#استیو_تولتز
ما در زمینی قابل اشتعال زندگی می‌کنیم.
همیشه آتش هست. همیشه خانه‌ها از دست می‌روند و زندگی ها گم می‌شوند ولی هیچکس چمدانش را نمی‌بندد و به چراگاهی امن‌تر نمی‌رود. فقط اشکشان را پاک می‌کنند و مردگانشان را دفن می‌کنند و بچه‌های بیشتری می‌آوردند و جای پایشان را محکم‌تر می‌کنند.

#استیو_تولتز
📖جز_از_کل
🤎
✍️🌺درود صبح زیبایتان بر مدار عشق وشادی روزتان فرخ وفرهمند ایامتان به کام.جهان ما جهان ریاضی است وریاضتی در کار نیست.انچه رخ می دهد مضرب مشترک عوامل بسیاری است که عوامل انسانی دران دست بالا را دارند و هیچ رخدادی بی دلیل نیست پس جای آن دارد که کنشگران انسانی با چشم بصیرت به نقد ان بنشینند و بدون تعجبی جای پای انسان را در تخریب طبیعت و جامعه همه جا آشکار کنند.انسان که آمده بود تا احسن المخلوقات باشد با نقش مخربش در طبیعت وبا سیاسی ودون صفتی عامل انقراض گونه های بسیاری از موجودات ودر نهایت خود خواهد شد.جنگ های دوره ای،نسل کشی ها و جنگ افزارهای مخرب چهره ی جهان راتغییر داده اند وهمه ی گناه تغییرات اقلیمی برگردن انسان سنگینی می کند.به امید روزی که بشر از خودخواهی دست بردارد و اجازه ی  نفس کشیدن به زمین وسایر موجودات ساکن ان دهد

🌠
🖋️🌿گره بر مو زدی افتاد از ان باز
گره در کار وکس نگشود این راز
گره واکن از ابرو نیست مشکل
مزن ساز مخالف ای نظر باز
🌠
🖋️🌿سحر چرخید سیب و قفل بگشود
نظر بر چرخ کن وین راه ومقصود
جهان نو کن به آهنگی دوباره
ببین نقشی که  زد بر پرده چون بود
🌠
🖋️🌿لب شعرم گزیده شوخ چشمی
نهاده برلبش از بوسه یشمی
گرفته دست و می رقصد به آواز
که بر ساز لبش لبخند نشمی
🌠
🖋️🌿بیقرار ساز چشم تو
نهاده دل به خوشدلی
بیشه رود را
به سور تازه خوانده است
باد در میان شاخه های بید
از زلال اب نغمه رانده است
برلبش کتاب شعر
مثنوی بر ان لبان تشنه مانده است
در تغزلی عیان
چشم های شوخ، سبز کرده بادام خیال
جنگل از نجابتش
به اب بسته پای خویش
رود در تلاطم است و سنگ لیز
سُر نموده راه رفتن
و عروس گل چه مشک بیز
جویبار تازه در کنار
نقش گندم خیال، نقش آب
دل به پای بید می دود
گز نهاده سر به هم
نی فلوت می زند
بختیار ساقه های ترد گاف می دهند
دست می برم به موی تو
شانه تا کشیده ای به روی شانه می دود
از خیال ومستی شراب لب
غنچه می دود میان ذهن آب
تر نموده تا دهان شعر را
شبنمی زلال می چکد به روی دفتر خیال
کام تازه ای گرفته شعر من
لیز می خورد میان سینه ات
پرده های ان حجاب کهنه می درد
زیر دست من انار
تا دل تو غنج می رود
خواب صبح نرم ونازک است
وپای اسب ذهن چابک است
تا کجا که بادپای این خیال می دود
بیشه در سکوت و جشن سارها
صبح پاکشیده می رود
  خواب و تو
چه خوب می دود به سرزمین شعر
بیشه ی خیال سبز
و برلبش ترانه می رود
هی غزل غزل غزل
هرچه گفته ای اشاره می رود

   
#ایرج_جمشیدی_بینا
🌠
✍️📒توده ها هرگز عطش حقیقت را ندارند. هر کسی که بتواند توهمات آنها را فراهم کند، به راحتی صاحب آنها است.
#روانشناسی_توده_ها
#گوستاو_لوبون
🌠
✍️بعضی از خاطرات
شبیه چاله‌های آبی هستند
که هیچ‌وقت بخار نمی‌شوند.

#جزء_از_کل
#استیو_تولتز
🌠
✍️تسلای این جهان این است که رنج مدام و پیوسته وجود ندارد. غمی می‌رود و شادی‌ای باز زاده می‌شود. این‌ها همه در تعادل‌اند. این جهان، جهان جبران‌هاست.
#یادداشت_ها
#آلبر_کامو
#گزیدهٔ_کتاب