Forwarded from محسن یارمحمدی
#سخنی_باشما
#محسن_بارانی
عزیزانی که مطالب #نیازستان را دنبال میکنند بخوبی میدانند هدف اول و آخر قنات ِ نیازستان #عشق_وآگاهی است.
اینکار از راه معرفی کتابها، فیلمها، موسیقی ها و... کلا آثار فاخر فرهنگی_هنری صورت میگیرد.
به اشتراک گذاشتن دریافتها، دانسته ها و تجارب خاص از دیگر کارهای این مجموعه است. گفتن ندارد که تمامی اینها از #نظرگاهی (پنجره ای) است که نویسنده انتخاب کرده ودری را می گشاید که او بر خویش گشوده است.
اینجا #دروپنجره ای است که دوست دارد کمک کند تا شما نیز #دروپنجره ی خویش را بسازید.
اگر این مطالب توانسته باشد فقط برای یکی از شما پنجره ای بوده باشد ودری؛
زهی عشق رهی عشق که ماراست خدایا...
چرا؟!
چون از همان #نظرگاه، گشایش ِ #چشم یک تن گشایش #دیدگان_جهان است همان جهانی که #انسان است.
برای نظم بیشتر کار فکرکردم برنامه ی قطعی زیر را خدمتتان ارائه کنم و دیگر مطالب را مثل یادداشتها، نکته ها و.. را به مناسبت در کانال قرار دهم
بنابراین از هفته ی آینده روزهای هفته را اینگونه پی میگیرم؛
#شنبه_های_مثنوی
#یکشنبه_های_کتاب
#دوشنبه_های_سینما
#سه_شنبه_های_موسیقی
#چهارشنبه_های_ادبیات
#پنج_شنبه_های_گردش
#جمعه_های_غذا
دوتای آخر تازه است و به گمانم ضروری و الباقی را #عکس، #تئاتر #نقاشی، #خط و.. به تناوب ارائه خواهیم کرد..
انشاالله و به همت ودعای خیر شما🙏🙏
الحمدلله اولا و آخرا
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#محسن_بارانی
عزیزانی که مطالب #نیازستان را دنبال میکنند بخوبی میدانند هدف اول و آخر قنات ِ نیازستان #عشق_وآگاهی است.
اینکار از راه معرفی کتابها، فیلمها، موسیقی ها و... کلا آثار فاخر فرهنگی_هنری صورت میگیرد.
به اشتراک گذاشتن دریافتها، دانسته ها و تجارب خاص از دیگر کارهای این مجموعه است. گفتن ندارد که تمامی اینها از #نظرگاهی (پنجره ای) است که نویسنده انتخاب کرده ودری را می گشاید که او بر خویش گشوده است.
اینجا #دروپنجره ای است که دوست دارد کمک کند تا شما نیز #دروپنجره ی خویش را بسازید.
اگر این مطالب توانسته باشد فقط برای یکی از شما پنجره ای بوده باشد ودری؛
زهی عشق رهی عشق که ماراست خدایا...
چرا؟!
چون از همان #نظرگاه، گشایش ِ #چشم یک تن گشایش #دیدگان_جهان است همان جهانی که #انسان است.
برای نظم بیشتر کار فکرکردم برنامه ی قطعی زیر را خدمتتان ارائه کنم و دیگر مطالب را مثل یادداشتها، نکته ها و.. را به مناسبت در کانال قرار دهم
بنابراین از هفته ی آینده روزهای هفته را اینگونه پی میگیرم؛
#شنبه_های_مثنوی
#یکشنبه_های_کتاب
#دوشنبه_های_سینما
#سه_شنبه_های_موسیقی
#چهارشنبه_های_ادبیات
#پنج_شنبه_های_گردش
#جمعه_های_غذا
دوتای آخر تازه است و به گمانم ضروری و الباقی را #عکس، #تئاتر #نقاشی، #خط و.. به تناوب ارائه خواهیم کرد..
انشاالله و به همت ودعای خیر شما🙏🙏
الحمدلله اولا و آخرا
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
Forwarded from اتچ بات
#مبارکباد
#یادداشت_روز
اگر از هم نسلان من بپرسید بهترین بازی تاریخ فوتبال کدام است احتمالا اکثریت قریب به اتفاقشان میگویند: #برزیل-فرانسه
واگر بپرسید نتیجه اش چه بود؟ باز اکثریت قریب به اتفاقشان میگویند: یادمان نیست...
این را گفتم تا بگویم من از نسلی هستم که فوتبال را در چشم نوازی اش تعریف میکرد فوتبالی که به قول گزارشگر انحصاری آن سالها #بسکتبال شده بود.
فوتبالی که #مارادونایش با #دست_خدا انتقام ِ ملتی را میگرفت که جزایر #مالویناسش را #انگلستان همیشه ملعون تصاحب کرده بود.
فوتبالی که نسل طلایی ایرانی اش کره را #شش_تایی میکرد #عربستان را سه تایی، فوتبالی که از جهنم #ملبورن بهشت می ساخت.
جوانانی جاه طلب و بی ترس، برآمده از زمینهای خاکی درد و محرومیت... فوتبالیستهایی تشنه. تشنه ی شهرت، ثروت و... که فوتبال را با دلشان بازی میکردند نه مغزشان یا بدتر از آن با پایشان...
اما حالا پس از بیست سال، گویا بر ما دویست سال گذشته. #اصحاب_کهف را میمانیم. سکه مان رواج ندارد. میانسالیم اما حرف جوان ترها را وآنها حرف مارا متوجه نمیشویم و نمیشوند. چرا که تعاریف عوض شده است چنانکه آرایش موها نیز با ژلهایی شش ماهه..
فوتبالیستها قبل از سی سالگی همه چیز دارند خانه آنچنانی ، ماشین اینچنینی، پول، شهرت، کشته مرده ی سینمایی و.تله وزیانی و...
این فوتبالیست ِ ارضا شده چگونه بازی خواهد کرد؟! با یک مربی از جنس همین فوتبال. و البته بسیار کارکشته، بادقت، مستبد و... خوش تیپ...
#کیروش از جنس فوتبال همین سالها و فوتبال همین مملکت است وگرنه نمیتوانست اینهمه سال با #اینها سرکند بقول #جبارسینگ در#شعله: آهن آهن را میبرد...
#کیروش خوب میداند چه میکند میانگین قد بازیکنانش 185 است و این قد سرعت ندارد انفجاری نیست ( نوادر را نام نبرید که رونالدو و...) اغلب این بچه ها تنومند اند و ایستا چیزی که به درد فوتبالی دفاعی میخورد. #کیروش برایش مهم نیست سی درصد مالکیت توپ داشته باشد او عمدا توپ را میدهد به حریف قدرتمند و دفاعی سیال میچیند
۴-۱-۴-۱با طراحی دقیق میشود ۴-۲-۳-۱و در حمله گاه ۴-۳-۳و متوقف کردن حریف میشود ۴-۵-۱ او بازی را ساکن میکند ودستور این کار در دستها و لبهایش به کرات دیده میشود..(مقاله ای درباره ی معنای حرکات دست او میتوان نوشت)
آنگاه صبورانه منتظر میماند تا حریف خسته شود تا با یک گل کار را تمام کند. در ضدحملات (دوسه باری نشد) یا در اشتباه دفاع (که شد)
(سبب بردهای اغلب خفیف کیروش همین نیست؟!) کاری که اگر #آزمون یا حتا #چشمی موفق به اجرایش میشدند کار به #عزیز نمیرسید.
#کیروش برای بازی شطرنجش افراد مطیع میخواهد و تاتیک پذیر، نه یاغی ِ تکنیکی( سبب حذف برخی را اینجا بجویید نه در چیز دیگر)
تیم کیروش #چشم-نواز بازی نمیکند هرگز، این تیم، همه را دق میدهد همه را و بیشتر از همه خودش را و کار گزارشگری پخته را به #یاعلی و #یاابالفضل میکشاند...اما سرانجام خفیف میبرد و طبعا خفیف هم خواهد باخت، مساوی هم که همیشه مقبول است.
کیروش میداند آنچه در کاغذها ثبت میشود مهم است نه آنچه در ذهنها و دلها میماند چون او به فوتبال نگاهی #مدرن دارد چهاربار جام جهانی، خدا را چه دیدی شاید بشود پنج بار، هجده بازی بدون باخت و...
نتیجه ی بازی برزیل با فرانسه ای که بهترین خط میانی تاریخ فوتبال را داشت در فیفا ثبت است اما امثال من پس از سالهای سال با این جمله نشئه میشویم: این فوتبال نیست بسکتبال است..
نسل طلایی فوتبال ما در هشت آذر سال ۷۶ پر حادثه با تمام دل بازی کرد تا ایران با تمام دل و همه ی خلوصش به خیابان بریزد و... حالا نسل بعدی نه به خاطر بازی چشم نواز نه بخاطر خود ِفوتبال.. که بخاطر نتیجه و... فوتبال را بهانه میکند که بریزد به خیابان و شاد باشد..
#بگذارید_ما_بخوابیم...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یادداشت_روز
اگر از هم نسلان من بپرسید بهترین بازی تاریخ فوتبال کدام است احتمالا اکثریت قریب به اتفاقشان میگویند: #برزیل-فرانسه
واگر بپرسید نتیجه اش چه بود؟ باز اکثریت قریب به اتفاقشان میگویند: یادمان نیست...
این را گفتم تا بگویم من از نسلی هستم که فوتبال را در چشم نوازی اش تعریف میکرد فوتبالی که به قول گزارشگر انحصاری آن سالها #بسکتبال شده بود.
فوتبالی که #مارادونایش با #دست_خدا انتقام ِ ملتی را میگرفت که جزایر #مالویناسش را #انگلستان همیشه ملعون تصاحب کرده بود.
فوتبالی که نسل طلایی ایرانی اش کره را #شش_تایی میکرد #عربستان را سه تایی، فوتبالی که از جهنم #ملبورن بهشت می ساخت.
جوانانی جاه طلب و بی ترس، برآمده از زمینهای خاکی درد و محرومیت... فوتبالیستهایی تشنه. تشنه ی شهرت، ثروت و... که فوتبال را با دلشان بازی میکردند نه مغزشان یا بدتر از آن با پایشان...
اما حالا پس از بیست سال، گویا بر ما دویست سال گذشته. #اصحاب_کهف را میمانیم. سکه مان رواج ندارد. میانسالیم اما حرف جوان ترها را وآنها حرف مارا متوجه نمیشویم و نمیشوند. چرا که تعاریف عوض شده است چنانکه آرایش موها نیز با ژلهایی شش ماهه..
فوتبالیستها قبل از سی سالگی همه چیز دارند خانه آنچنانی ، ماشین اینچنینی، پول، شهرت، کشته مرده ی سینمایی و.تله وزیانی و...
این فوتبالیست ِ ارضا شده چگونه بازی خواهد کرد؟! با یک مربی از جنس همین فوتبال. و البته بسیار کارکشته، بادقت، مستبد و... خوش تیپ...
#کیروش از جنس فوتبال همین سالها و فوتبال همین مملکت است وگرنه نمیتوانست اینهمه سال با #اینها سرکند بقول #جبارسینگ در#شعله: آهن آهن را میبرد...
#کیروش خوب میداند چه میکند میانگین قد بازیکنانش 185 است و این قد سرعت ندارد انفجاری نیست ( نوادر را نام نبرید که رونالدو و...) اغلب این بچه ها تنومند اند و ایستا چیزی که به درد فوتبالی دفاعی میخورد. #کیروش برایش مهم نیست سی درصد مالکیت توپ داشته باشد او عمدا توپ را میدهد به حریف قدرتمند و دفاعی سیال میچیند
۴-۱-۴-۱با طراحی دقیق میشود ۴-۲-۳-۱و در حمله گاه ۴-۳-۳و متوقف کردن حریف میشود ۴-۵-۱ او بازی را ساکن میکند ودستور این کار در دستها و لبهایش به کرات دیده میشود..(مقاله ای درباره ی معنای حرکات دست او میتوان نوشت)
آنگاه صبورانه منتظر میماند تا حریف خسته شود تا با یک گل کار را تمام کند. در ضدحملات (دوسه باری نشد) یا در اشتباه دفاع (که شد)
(سبب بردهای اغلب خفیف کیروش همین نیست؟!) کاری که اگر #آزمون یا حتا #چشمی موفق به اجرایش میشدند کار به #عزیز نمیرسید.
#کیروش برای بازی شطرنجش افراد مطیع میخواهد و تاتیک پذیر، نه یاغی ِ تکنیکی( سبب حذف برخی را اینجا بجویید نه در چیز دیگر)
تیم کیروش #چشم-نواز بازی نمیکند هرگز، این تیم، همه را دق میدهد همه را و بیشتر از همه خودش را و کار گزارشگری پخته را به #یاعلی و #یاابالفضل میکشاند...اما سرانجام خفیف میبرد و طبعا خفیف هم خواهد باخت، مساوی هم که همیشه مقبول است.
کیروش میداند آنچه در کاغذها ثبت میشود مهم است نه آنچه در ذهنها و دلها میماند چون او به فوتبال نگاهی #مدرن دارد چهاربار جام جهانی، خدا را چه دیدی شاید بشود پنج بار، هجده بازی بدون باخت و...
نتیجه ی بازی برزیل با فرانسه ای که بهترین خط میانی تاریخ فوتبال را داشت در فیفا ثبت است اما امثال من پس از سالهای سال با این جمله نشئه میشویم: این فوتبال نیست بسکتبال است..
نسل طلایی فوتبال ما در هشت آذر سال ۷۶ پر حادثه با تمام دل بازی کرد تا ایران با تمام دل و همه ی خلوصش به خیابان بریزد و... حالا نسل بعدی نه به خاطر بازی چشم نواز نه بخاطر خود ِفوتبال.. که بخاطر نتیجه و... فوتبال را بهانه میکند که بریزد به خیابان و شاد باشد..
#بگذارید_ما_بخوابیم...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#دوشنبه_های_سینما
#اینجابدون_من
برای یک کارگردان هنرمند مهم است چه نامی بر اثرش میگذارد چراکه برای یک مخاطب جدی و فرهیخته نام اثر، آن وجه ِ نخستین اثر است که مخاطب با آن روبرو میشود، نمیگویم نمای کار که #نام اثر دریست که بر مخاطب گشوده میشود تا اورا ببرد درون اثر. چراکه بزرگترین موفقیت یک کار هنری آن است که تورا ازبیرون ببرد به درون، از بیرون خویش به درون ِ خویشتن (هرشکل ممکنه ی(وجوه) این جمله را دریابید)
فیلمی داریم به نام #اینجا_بدون_من
به کارگردانی #بهرام_توکلی براساس #باغ_وحش_شیشه_ای #تنسی_ویلیامز با بازی #فاطمه_معتمد آریا و چند جوانتر
سینمای ایران که البته به میانسالی رسیده اند وبیشتر: ابر،جواهریان وپیروزفر...
همین نامها برای وسوسه ی دیدن فیلم کافیست، #توکلی از امیدهای سینمای ایران است و شما باید این تابستان به خاطر #تنگه_ی_ابوقریب ش بروید سینما، او فیلمسازی است متفاوت چراکه جهان ذهنش متفاوت است منظرش متفاوت است و بر همین اساس،لنز دوربینش نیز متفاوت کارمیکند، پرسه در مه هم کار اوست و کلی کارهای دیگر که من بشخصه این پرکاری اش را #چشم_اسفندیارش میدانم و البته ضرورتی مبارکی برای اینکار نمیبینم.
(که چند وچون این حکایت بماند)
#اینجابدون_من یعنی چه؟! این نام چه میگوید؟ اینجا که باید #بامن باشد نه بی من. اینجایی را #من تعریف میکند و #با #آنجا است که بی #من میتواند باشد. پس #توکلی چه خواسته بگوید با این نام؟
چگونگی انتخاب نام زیاد مهم نیست حتا چرایی اش از نظر نامگذار هم چندان مهم نیست، مهم کاریست که نان انجام میدهد و اینجا میخواهد از یک تعلیق مه آلود بگوید. معلق ماندن میان امر ناواقع و واقع.
تعلیق میان رویا و واقعیت، دست و پازدن در دریای قیر نه سریع فرو میروی و خلاص، ونه میتوانی برآیی و خلاص..
مطالب من درباره ی فیلم بسیار است اما دیدن فیلم برای یک مخاطب جستجوگر و علاقه مند ضروری است، خواندن #تنسی_ویلیامز که امریست جدا و البته غور در اقتباسی بودن و تطبیقی نگریستن دو اثر نیز کاریست دیگر..
#فاطمه_معتمدآریای نازنین مادریست ایرانی از آنها که البته نسلش دارد ورمیافتد، مهربان، دلسوز، تلاشگر و.. از آنها که فرزندانش زیباترین انسانهای جهانند و سعادت مفت چنگشان، وسعادت چیست همسر مهربان داشتن و خانه ای امن و... صابر_ابر دنبال رویای سینماست وخواهر کمکی معلولش در رویای عاشقانه های خود با باغ وحشی شیشه ای در خانه و خانواده ای فقیر زندگی میکند.
پیروزفر همچون اتفاقی میافتد در این برکه ی رویاها و...
شنیده ام سکانس آخر فیلم را مثل بسیاری از آثارخوب این سالها( چه سینما چه کتاب) سانسورچیهای بی مایه و پایه اما خودخدابین اجبار به تغییر کرده اند و.. این هم البته حاکی از بیخبری مطلق است از عالم هنر.. آخرایشان اغلب از روستاهای تنگ تعصب و نادیدگی برآمده اند ایشان کجا و مدنیت عرفان و هنر و حتا دین کجا...؟!
با همه ی این حرفها، فیلم را با صبر و حوصله ببینید و از بازیها، گفتگوها، دکوپاژها و.. فیلمبرداری خوشگل و... لذت ببرید.
چراکه همیشه میتوان زیاد حرف زد یا سخن گفت...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#اینجابدون_من
برای یک کارگردان هنرمند مهم است چه نامی بر اثرش میگذارد چراکه برای یک مخاطب جدی و فرهیخته نام اثر، آن وجه ِ نخستین اثر است که مخاطب با آن روبرو میشود، نمیگویم نمای کار که #نام اثر دریست که بر مخاطب گشوده میشود تا اورا ببرد درون اثر. چراکه بزرگترین موفقیت یک کار هنری آن است که تورا ازبیرون ببرد به درون، از بیرون خویش به درون ِ خویشتن (هرشکل ممکنه ی(وجوه) این جمله را دریابید)
فیلمی داریم به نام #اینجا_بدون_من
به کارگردانی #بهرام_توکلی براساس #باغ_وحش_شیشه_ای #تنسی_ویلیامز با بازی #فاطمه_معتمد آریا و چند جوانتر
سینمای ایران که البته به میانسالی رسیده اند وبیشتر: ابر،جواهریان وپیروزفر...
همین نامها برای وسوسه ی دیدن فیلم کافیست، #توکلی از امیدهای سینمای ایران است و شما باید این تابستان به خاطر #تنگه_ی_ابوقریب ش بروید سینما، او فیلمسازی است متفاوت چراکه جهان ذهنش متفاوت است منظرش متفاوت است و بر همین اساس،لنز دوربینش نیز متفاوت کارمیکند، پرسه در مه هم کار اوست و کلی کارهای دیگر که من بشخصه این پرکاری اش را #چشم_اسفندیارش میدانم و البته ضرورتی مبارکی برای اینکار نمیبینم.
(که چند وچون این حکایت بماند)
#اینجابدون_من یعنی چه؟! این نام چه میگوید؟ اینجا که باید #بامن باشد نه بی من. اینجایی را #من تعریف میکند و #با #آنجا است که بی #من میتواند باشد. پس #توکلی چه خواسته بگوید با این نام؟
چگونگی انتخاب نام زیاد مهم نیست حتا چرایی اش از نظر نامگذار هم چندان مهم نیست، مهم کاریست که نان انجام میدهد و اینجا میخواهد از یک تعلیق مه آلود بگوید. معلق ماندن میان امر ناواقع و واقع.
تعلیق میان رویا و واقعیت، دست و پازدن در دریای قیر نه سریع فرو میروی و خلاص، ونه میتوانی برآیی و خلاص..
مطالب من درباره ی فیلم بسیار است اما دیدن فیلم برای یک مخاطب جستجوگر و علاقه مند ضروری است، خواندن #تنسی_ویلیامز که امریست جدا و البته غور در اقتباسی بودن و تطبیقی نگریستن دو اثر نیز کاریست دیگر..
#فاطمه_معتمدآریای نازنین مادریست ایرانی از آنها که البته نسلش دارد ورمیافتد، مهربان، دلسوز، تلاشگر و.. از آنها که فرزندانش زیباترین انسانهای جهانند و سعادت مفت چنگشان، وسعادت چیست همسر مهربان داشتن و خانه ای امن و... صابر_ابر دنبال رویای سینماست وخواهر کمکی معلولش در رویای عاشقانه های خود با باغ وحشی شیشه ای در خانه و خانواده ای فقیر زندگی میکند.
پیروزفر همچون اتفاقی میافتد در این برکه ی رویاها و...
شنیده ام سکانس آخر فیلم را مثل بسیاری از آثارخوب این سالها( چه سینما چه کتاب) سانسورچیهای بی مایه و پایه اما خودخدابین اجبار به تغییر کرده اند و.. این هم البته حاکی از بیخبری مطلق است از عالم هنر.. آخرایشان اغلب از روستاهای تنگ تعصب و نادیدگی برآمده اند ایشان کجا و مدنیت عرفان و هنر و حتا دین کجا...؟!
با همه ی این حرفها، فیلم را با صبر و حوصله ببینید و از بازیها، گفتگوها، دکوپاژها و.. فیلمبرداری خوشگل و... لذت ببرید.
چراکه همیشه میتوان زیاد حرف زد یا سخن گفت...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
Telegram
attach 📎
Forwarded from محسن یارمحمدی
#چشم_بندی_خدا
تله و زیان بازیهای کبدی دختران این دیار را(پوشیده در لباس) نشان نمیدهد اما جودوی زنان را نشان میدهد..
چشم باز وگوش باز واین ذکا
خیره ام از چشم بندی خدا..
@Niyazestanbarani
تله و زیان بازیهای کبدی دختران این دیار را(پوشیده در لباس) نشان نمیدهد اما جودوی زنان را نشان میدهد..
چشم باز وگوش باز واین ذکا
خیره ام از چشم بندی خدا..
@Niyazestanbarani
#شنبه_های_مثنوی
پس دوچشم روشن ای صاحب نظر
مر تورا صدمادر است و صد پدر
خاصه چشم دل که آن هفتاد توست
وین دو چشم حسّ خوشه چین اوست..
#مولانای_بلخ_وروم از هر سو که نگریسته شود،اعجاب آور است.او #روانشناس_ترینِ معرفت اندیشان #ایران است.
در جایی از دفترچهارم (ابیات سیصدبه بعد) تمثیلی بسیار شگفت دارد
اوکه آدمی را #چشم_هستی میداند میگوید:چشم اساسا بیناست
یعنی #انسان #وجودا بیناست اما بازی جهان #هست به مدیریت #قضاوقدر است. این قضاوقدر گهگاه او را کور میکند
چرا؟! تا انسان فهیم بداند نورچشم او از منبعی برتر است و پی آن برود نه اینکه در خود و جهان #هست محدود بماند بدین قرار نابینایی هم (یا هر آسیبی مثل درد،از دست دادن، و..) #سائقی است برای راندن انسان به سوی بیکران جان..
حکایت نابینایی زیباتر ادامه مییابد او میگوید: نسان ِنابینا اگر در چاهی از پلیدی بیفتد هرجا برود بوی پلیدی او را آزار میدهد، ولی اوی نابینا این بو را به اطراف واطرافیان نسبت میدهد نه خودش (فرافکنی)
شگفتا این حال و احوال بسیاری از ماست و..
بدین سان مولانا همیشه ما را به بینایی و همنشینی با #بینایان دعوت میکند.
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
پس دوچشم روشن ای صاحب نظر
مر تورا صدمادر است و صد پدر
خاصه چشم دل که آن هفتاد توست
وین دو چشم حسّ خوشه چین اوست..
#مولانای_بلخ_وروم از هر سو که نگریسته شود،اعجاب آور است.او #روانشناس_ترینِ معرفت اندیشان #ایران است.
در جایی از دفترچهارم (ابیات سیصدبه بعد) تمثیلی بسیار شگفت دارد
اوکه آدمی را #چشم_هستی میداند میگوید:چشم اساسا بیناست
یعنی #انسان #وجودا بیناست اما بازی جهان #هست به مدیریت #قضاوقدر است. این قضاوقدر گهگاه او را کور میکند
چرا؟! تا انسان فهیم بداند نورچشم او از منبعی برتر است و پی آن برود نه اینکه در خود و جهان #هست محدود بماند بدین قرار نابینایی هم (یا هر آسیبی مثل درد،از دست دادن، و..) #سائقی است برای راندن انسان به سوی بیکران جان..
حکایت نابینایی زیباتر ادامه مییابد او میگوید: نسان ِنابینا اگر در چاهی از پلیدی بیفتد هرجا برود بوی پلیدی او را آزار میدهد، ولی اوی نابینا این بو را به اطراف واطرافیان نسبت میدهد نه خودش (فرافکنی)
شگفتا این حال و احوال بسیاری از ماست و..
بدین سان مولانا همیشه ما را به بینایی و همنشینی با #بینایان دعوت میکند.
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#چشم-انداز
#کتاب و #کتابخوانی همچنان موثرترین و بهترین شاخص برای بیان توسعه ی متوازن و تلاش برای رسیدن به آن است به آمار زیر نگاه کنید و آه کنید..
۱) بیشترین مطالعه کتاب در
الف) هندوستان با ۹۲ دقیقه مطالعه در روز است. دقت داشته باشید هندوستان میانگین کمترین افراد باسواد را در جهان دارد.
ب) تایلند یها ۸۰ دقیقه مطالعه ی روزانه دارند.
ج) چین ۶۸ دقیقه در روز مردمش کتاب میخوانند
( می دانم باور نکرده اید چون اهل مطالعه ی ایران اینقدر کتاب نمیخوانند)
۲- آمار زیر مربوط به تعداد کتابهای داشته ی افراد شانزده ساله است در خانه
الف) استونی ۲۱۸
ب) نروژ ۲۱۲
ج) چک ۲۰۴
د) روسیه ۱۵۴
ه) آلمان ۱۵۱
و) استرالیا ۱۴۸
ز) انگلستان ۱۴۳ و...
حالا انتظار و خواست پیشرفت، دموکراسی، عدالت و... هزاران چیز دیگر نزد ما ایرانیان قطعا در صدر جدول مطالبه گران خواهد بود.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کتاب و #کتابخوانی همچنان موثرترین و بهترین شاخص برای بیان توسعه ی متوازن و تلاش برای رسیدن به آن است به آمار زیر نگاه کنید و آه کنید..
۱) بیشترین مطالعه کتاب در
الف) هندوستان با ۹۲ دقیقه مطالعه در روز است. دقت داشته باشید هندوستان میانگین کمترین افراد باسواد را در جهان دارد.
ب) تایلند یها ۸۰ دقیقه مطالعه ی روزانه دارند.
ج) چین ۶۸ دقیقه در روز مردمش کتاب میخوانند
( می دانم باور نکرده اید چون اهل مطالعه ی ایران اینقدر کتاب نمیخوانند)
۲- آمار زیر مربوط به تعداد کتابهای داشته ی افراد شانزده ساله است در خانه
الف) استونی ۲۱۸
ب) نروژ ۲۱۲
ج) چک ۲۰۴
د) روسیه ۱۵۴
ه) آلمان ۱۵۱
و) استرالیا ۱۴۸
ز) انگلستان ۱۴۳ و...
حالا انتظار و خواست پیشرفت، دموکراسی، عدالت و... هزاران چیز دیگر نزد ما ایرانیان قطعا در صدر جدول مطالبه گران خواهد بود.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_قرآنی
سخنی در باره ی #ملکوت
به گمانم واژه ی ملکوت یکی از کلیدی ترین واژگان جهان قرآن است
این کلمه به این ساخت(فعلوت؛ عظموت، جبروت و..)چهار بار در قرآن آمده و از بن #ملک است که ازین ریشه بیش از ۲۱۰ بار ساختهایی گوناگون دیده میشود بویژه ملائکه و مالک که از قضا ارتباط وثیقی با معنای مطروحه ی ما دارند
درباره ی ساخت و اشتقاق و مفهوم و.. ملکوت به طور مفصل بسیاری سخن گفته اند از غزالی وسهروردی تا و ابن عربی و بعدا ملاصدرا و علامه ی طباطبایی و..
آنچه مسلم است اینکه ملکوت از جنس #مینو است. بدین جهت از واژه ی غیب امتناع میکنم که غیب موسع از مینو و مینو خاص تر از غیب است
در حکمت خسروانی هرچه (به تعبیر اینجا، نیک یا بد) مینویی دارد یعنی اگر #مزدااهورا مینو دارد اهریمن نیز #مینومند است
پس #ملکوت در هر تعریفی چیزی است فراتر از تعینات عالم ملک.
جالب است واژه ی ملک هم در خود ملکوت را دارد بدین معنا که #ملک یعنی احاطه، استیلا و تسلط، و ملک و مملکة آن است که میتوان بر آن محیط شد
مملوک مقهور مالک است و مالک نیز خود مقهور یک ملکوت..
مثلا زمین مقهور کشاورز است وکشاورز مقهور یک خیال و اندیشه و.. البته که شیئ در مالک خویش موثر است و رابطه دو سویه است.
در واژه ی ملکوت جنبه #احاطه بسیار مهم است وچنانکه وقتی میگوییم #ملکه_ی_ذهن از چیزی سخن میگوییم که قائم بر ذهن است هاله ای است که ذهن را در برگرفته
این هاله استعاره ای است برای آن جنس مینویی.
درباره ی مشتقات ملک در قرآن باید مفصلا پژوهش کرد اما واژه ی شگفت ملکوت در واقع نه چهار بار که دوبار در قرآن به کار رفته است
در مومنون و یس ربطش با خداست؛
و بیده ی ملکوت کل شیئ
هرچیزی ملکوتی دارد که مقهور قدرت خداست و جالب همین هر چیزی است مثلا خود غیب هم ملکوتی دارد که.. از این رو گفتم مینو به کار میبرم
جز این یکبار در واقع، یکبار دیگرش در باره ی انسان است و شگفتا که یکبار مخاطب #عام_انسان است أو لم ینظروا فی ملکوت السموات و الارض و ما خلق من شیئ
که در واقع دعوت همه است به نظر در ملکوت #هستان
و دیگر بار ارائه ی نمونه ای است از انسانی که راه یافته به ملکوت آسمانها و زمین و آن #ابراهیم است #ابوالانبیا
و در این بخش از سوره ی انعام عجیب نشسته این تعبیر ابراهیم به پدر اتخاذ کننده ی اصنام را و قومش را در گمراهی آشکاری میبیند و سپس نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض می آید و بعدش از #موقنین می شود.
نکته در نری است #نمایاندیم ابراهیم را یعنی آن ملکوت کل شیئ که مقهور خداست با نمایش و نیروهای خدایی است که بر سالک آشکار می شود. چنانکه در ادامه آیه ابراهیمی که شب براو فروافتاده دنبال نور راه می افتد و الباقی اش را می دانید.
پس به این قرار اگر ملکوت کل شیئ به دست خداست انسان نیز به عنوان #چشم گشوده ی خدا به گیتی چگونگی ها، می تواند راه یابد به آن ملکوت
این است که حضرت حافظش گفت:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند..
در اینجا حافظ ملکوت را دیده که در شب خلقت راهی مزرعه ی خاک شده اند
مقام حافظ در اینجا #محیط است. و آن ملائک ملکوتی به ادب در میخانه می زنند که در را برایشان باز کنند و میخانه هم که سراچه ی هست است؛
غفلت حافظ دراین سراچه عجب نیست
هرکه به میخانه رفت بی خبر آید
باری حافظ ملکوت را می بیند که در عالم هست گل(خمیرمایه) انسان را سریشتند
فعلی که ربط شگفتی با سریش دارد که گیاهی است که سریشم را از آن می گیرند (از ماهی نیز) و فعل مضارعش عملا نیست یعنی یا سرشته اند یا خواهند سرشت.
بیت کمک بزرگی است در فهم ملکوت
ملایک گل آدم را می پرورند و به پیمانه می زنند. و اندازه ها و چگونگی های آدمی با گل در پیمانه ی جسم متعین می شود.
اما این چگونگی ظهور یافته بر مفهومی نهان استوار است بر #چیستی و این چیستی خود استوار است بر #چرایی
اگر بزرگان پیشین ملکوت را به دو یا بعدا به چند عالم تقسیم میکرده اند، شاید اشارتی است به این..
حافظ در آن غزل شگفت در واقع به مقام #نری رسیده است او از #چگونگی انسان به #چیستی و از چیستی به #چرایی او رسیده است. این است که پس از این درک و فهم ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با او به طربی شگفت مینشینند و جای شکر هم دارد که میان من و او صلح افتاد
باری حافظ در #حج خویش به #مقام_ابراهیم رسیده مقامی که فرزندان آدم باید برسند و بیت الله الحرام را برای مردم بنا کنند.
#محسن_بارانی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazrstanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سخنی در باره ی #ملکوت
به گمانم واژه ی ملکوت یکی از کلیدی ترین واژگان جهان قرآن است
این کلمه به این ساخت(فعلوت؛ عظموت، جبروت و..)چهار بار در قرآن آمده و از بن #ملک است که ازین ریشه بیش از ۲۱۰ بار ساختهایی گوناگون دیده میشود بویژه ملائکه و مالک که از قضا ارتباط وثیقی با معنای مطروحه ی ما دارند
درباره ی ساخت و اشتقاق و مفهوم و.. ملکوت به طور مفصل بسیاری سخن گفته اند از غزالی وسهروردی تا و ابن عربی و بعدا ملاصدرا و علامه ی طباطبایی و..
آنچه مسلم است اینکه ملکوت از جنس #مینو است. بدین جهت از واژه ی غیب امتناع میکنم که غیب موسع از مینو و مینو خاص تر از غیب است
در حکمت خسروانی هرچه (به تعبیر اینجا، نیک یا بد) مینویی دارد یعنی اگر #مزدااهورا مینو دارد اهریمن نیز #مینومند است
پس #ملکوت در هر تعریفی چیزی است فراتر از تعینات عالم ملک.
جالب است واژه ی ملک هم در خود ملکوت را دارد بدین معنا که #ملک یعنی احاطه، استیلا و تسلط، و ملک و مملکة آن است که میتوان بر آن محیط شد
مملوک مقهور مالک است و مالک نیز خود مقهور یک ملکوت..
مثلا زمین مقهور کشاورز است وکشاورز مقهور یک خیال و اندیشه و.. البته که شیئ در مالک خویش موثر است و رابطه دو سویه است.
در واژه ی ملکوت جنبه #احاطه بسیار مهم است وچنانکه وقتی میگوییم #ملکه_ی_ذهن از چیزی سخن میگوییم که قائم بر ذهن است هاله ای است که ذهن را در برگرفته
این هاله استعاره ای است برای آن جنس مینویی.
درباره ی مشتقات ملک در قرآن باید مفصلا پژوهش کرد اما واژه ی شگفت ملکوت در واقع نه چهار بار که دوبار در قرآن به کار رفته است
در مومنون و یس ربطش با خداست؛
و بیده ی ملکوت کل شیئ
هرچیزی ملکوتی دارد که مقهور قدرت خداست و جالب همین هر چیزی است مثلا خود غیب هم ملکوتی دارد که.. از این رو گفتم مینو به کار میبرم
جز این یکبار در واقع، یکبار دیگرش در باره ی انسان است و شگفتا که یکبار مخاطب #عام_انسان است أو لم ینظروا فی ملکوت السموات و الارض و ما خلق من شیئ
که در واقع دعوت همه است به نظر در ملکوت #هستان
و دیگر بار ارائه ی نمونه ای است از انسانی که راه یافته به ملکوت آسمانها و زمین و آن #ابراهیم است #ابوالانبیا
و در این بخش از سوره ی انعام عجیب نشسته این تعبیر ابراهیم به پدر اتخاذ کننده ی اصنام را و قومش را در گمراهی آشکاری میبیند و سپس نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض می آید و بعدش از #موقنین می شود.
نکته در نری است #نمایاندیم ابراهیم را یعنی آن ملکوت کل شیئ که مقهور خداست با نمایش و نیروهای خدایی است که بر سالک آشکار می شود. چنانکه در ادامه آیه ابراهیمی که شب براو فروافتاده دنبال نور راه می افتد و الباقی اش را می دانید.
پس به این قرار اگر ملکوت کل شیئ به دست خداست انسان نیز به عنوان #چشم گشوده ی خدا به گیتی چگونگی ها، می تواند راه یابد به آن ملکوت
این است که حضرت حافظش گفت:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند..
در اینجا حافظ ملکوت را دیده که در شب خلقت راهی مزرعه ی خاک شده اند
مقام حافظ در اینجا #محیط است. و آن ملائک ملکوتی به ادب در میخانه می زنند که در را برایشان باز کنند و میخانه هم که سراچه ی هست است؛
غفلت حافظ دراین سراچه عجب نیست
هرکه به میخانه رفت بی خبر آید
باری حافظ ملکوت را می بیند که در عالم هست گل(خمیرمایه) انسان را سریشتند
فعلی که ربط شگفتی با سریش دارد که گیاهی است که سریشم را از آن می گیرند (از ماهی نیز) و فعل مضارعش عملا نیست یعنی یا سرشته اند یا خواهند سرشت.
بیت کمک بزرگی است در فهم ملکوت
ملایک گل آدم را می پرورند و به پیمانه می زنند. و اندازه ها و چگونگی های آدمی با گل در پیمانه ی جسم متعین می شود.
اما این چگونگی ظهور یافته بر مفهومی نهان استوار است بر #چیستی و این چیستی خود استوار است بر #چرایی
اگر بزرگان پیشین ملکوت را به دو یا بعدا به چند عالم تقسیم میکرده اند، شاید اشارتی است به این..
حافظ در آن غزل شگفت در واقع به مقام #نری رسیده است او از #چگونگی انسان به #چیستی و از چیستی به #چرایی او رسیده است. این است که پس از این درک و فهم ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با او به طربی شگفت مینشینند و جای شکر هم دارد که میان من و او صلح افتاد
باری حافظ در #حج خویش به #مقام_ابراهیم رسیده مقامی که فرزندان آدم باید برسند و بیت الله الحرام را برای مردم بنا کنند.
#محسن_بارانی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazrstanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_های_پریشانی
#ما_و_زمان_پریشی (۲)
در بخش پیشین و به گمان خویش #چشم_اسفندیار فرهنگ ایرانی را نشان دادم
(گم کردن مفهوم درست زمان که زمان گیتیانه است و نشاندن زمان بیکرانه به جای آن)
زمان محدود گیتیک قابل تقسیم و دسته بندی است.آغاز و پایانی دارد و روندها و فرآیندها بر بستر آن شکل میگیرد
طبعا روندها و فرایندهایی که بر بستری مشخص و محدود و معدود شکل میگیرد محصول خود آن زمین و زمینه اند
اینجا و در این بستر (مکان و زمان معدود) است که زنجیره های منطقی علت و معلول ها موجب زایندگی میشوند
آب در صد درجه سانتیگراد به جوش می آید اگر زودتر بیابد حتما در ارتفاعات هستید و اگر دیرتر حتما آب ناخالصی های زیادی دارد و..
دانه را در فلان خاک باید کاشت و فلان مقدار آب و نور و..باید رساند و فلان مراحل را باید طی کند تا به میوه برسد و این علم می خواهد و علم کشف تک تک روابط جهانی است که حساب کتاب دارد اما چه کنیم که ملت ما از تمام نظم و حساب کتاب جهان مادی شیفته ی #بغیر_حساب است
این ژن معیوب در تمام تیره های ایرانی وجود دارد و البته که می دانم این را سبب هایی است و از هپروت نیامده که بختک وجودی ما شود مطمئنا ریشه هایی دارد و از قضا بیشتر ریشه هایش در اتفاقات ملموس در تاریخ افتاده ی ماست اما سخن این است که اگر نتوانیم دست به یک #ژن_درمانی دقیق و عمیق بزنیم همچنان که قرنهای پیشین، چبا جایگزین کردن اسطوره در جایی که جایش نیست، همچنان نابودی فرساینده ی خویش را تکرار خواهیم کرد
بگذارید برای این مدعا نمونه ها بیاورم؛
نخست اینکه نگاهی به اوضاع کشورهای جهان بیندازید و در پیش رفت یا پس رفتشان علاوه بر دهها دلیل دیگر این یکی را نیز بیفزایید به طرز معنا داری کشورهایی که اسطوره ندارند یا پیوندشان با اساطیرشان گسسته یا تکلیفشان با آن روشن شده در سطوح رفاه بالاتری هستند وکشورهای اسطوره دار به طرز عجیبی در سطوح پایین پیش رفت ها هستند یونان همچنان بیمار اروپا است هند با همه ی تلاشهای چند دهه ی اخیرش هنوز مسایل دارد ومنطقه ی ما نیز که گل ته سبد جهان است ایران ، عراق ، افغانستان..که از قضا اشتراکات وسیع و عمیق با هم دارند و..
دو اینکه قرار بود اسطوره سرنمونی باشد برای بهتر زیستن در تاریخ ، آنان که توانستند اسطوره را تاریخ کنند ( به قدرت علم یا تکنیک یا زور) موفق شدند زندگی بهتری داشته باشند امروز و دیروز هم ندارد.
عرب ۱۴۰۰ سال پیش با به زمین آوردن جهان اسطوره و جنگ در زمین توانست بر بستر آماده ی منطقه، تخت خلافتی دیرسال را قرار دهد و تشکیلاتی کاملا زمینی ساخت و انواع و اقسام دستاوردها ( نیک وبد ) را پدید آورد(داخل پرانتز بگویم نفی اسطورگی قرآن از سوی خویش از این منظر نیز مهم است یعنی او خود را کتابی برای جهان واقع می داند نه صرفا راوی اسطوره این است که تکیه ی همه ی خلفا از اول الی یومنا هذا بر جنبه های احکامی قرآن است نه معرفتی آن)
امروزه وقتی غرب با ایجاد #علم_الاساطیر دست به تقسیم بندی های شگفتی در حوزه ی دانشهای مختلف زده است و اساطیر از جامعه ی جهانی تا اجتماع و نیز حوزه های روانشناسی به کمکش آمده است.چ
له طور خلاصه ایشان اسطوره را تاریخ کردند و این محصولاتی در تمام حوزه های بشری پدید آورد و ما تاریخ را قرنهاست اسطوره میکنیم و..
چرا همه ی چهره های تاریخ ما تصویری مبهم دارند؟ جز به این سبب که وجدان ملت ما ایشان را از بافت تاریخ به متن اسطوره منتقل کرده و اتفاقا هم تاریخمان ضایع شده و هم اسطوره مان؟
از زرتشت تا همین چهره ها مشهور حوزه های مختلف تاریخ معاصر همه در هاله ی اسطوره نیفتاده اند؟
فردوسی یگانه، همه ی وجود و موجودش را در راه احیای ایران گذاشته چقدر از زندگی اش می دانیم؟الا اینکه چون جنازه اش را از دروازه ی شمالی طوس بیرون میبردند کاروان سلطان محمود با همیانهای زر از دروازه ی جنوبی وارد شد؟چرا؟تا دامن کثیف اهل قدرت را به نیروی اسطوره بشوییم یا مثلا به سلاطین بعد بگوییم زودتر حال حکما را دریابند؟ می بینید که چند وجهی شد مثل اسطوره
باباطاهر یکشبه عرب شد حافظ خمیرگیر بود
مولانا حلوایی از دست حلوافروشی خورد و مجنون شد و همین مجنون،در عشقهامان هنوز هم لیلی و مجنون را تکرار میخواهیم غافل از اینکه زمان سده ها پیش آمده و زنی که در شهر زندگی میکند لیلی نیست.حتا علیرغم تفاوتهای شاملو، آیدا مان هم در زیر پوستش لیلایی است برای خودش.. میبینید تکرار را؟
وکسی نبود به اخوان بگوید:آن کتیبه، تخته سنگ اسطوره بود افتاده در تاریک روشن اسطوره، هزار بار دگر هم بچرخانی اش همین است باید به صدای اغواگر آن وسوسه ی اهریمنی گوش نمیدادیم و میرفتیم به سمتی، سمت صبح شاید نه که بمانیم وغصه بشویم که شب شط علیلی بود
ادامه👇👇
#ما_و_زمان_پریشی (۲)
در بخش پیشین و به گمان خویش #چشم_اسفندیار فرهنگ ایرانی را نشان دادم
(گم کردن مفهوم درست زمان که زمان گیتیانه است و نشاندن زمان بیکرانه به جای آن)
زمان محدود گیتیک قابل تقسیم و دسته بندی است.آغاز و پایانی دارد و روندها و فرآیندها بر بستر آن شکل میگیرد
طبعا روندها و فرایندهایی که بر بستری مشخص و محدود و معدود شکل میگیرد محصول خود آن زمین و زمینه اند
اینجا و در این بستر (مکان و زمان معدود) است که زنجیره های منطقی علت و معلول ها موجب زایندگی میشوند
آب در صد درجه سانتیگراد به جوش می آید اگر زودتر بیابد حتما در ارتفاعات هستید و اگر دیرتر حتما آب ناخالصی های زیادی دارد و..
دانه را در فلان خاک باید کاشت و فلان مقدار آب و نور و..باید رساند و فلان مراحل را باید طی کند تا به میوه برسد و این علم می خواهد و علم کشف تک تک روابط جهانی است که حساب کتاب دارد اما چه کنیم که ملت ما از تمام نظم و حساب کتاب جهان مادی شیفته ی #بغیر_حساب است
این ژن معیوب در تمام تیره های ایرانی وجود دارد و البته که می دانم این را سبب هایی است و از هپروت نیامده که بختک وجودی ما شود مطمئنا ریشه هایی دارد و از قضا بیشتر ریشه هایش در اتفاقات ملموس در تاریخ افتاده ی ماست اما سخن این است که اگر نتوانیم دست به یک #ژن_درمانی دقیق و عمیق بزنیم همچنان که قرنهای پیشین، چبا جایگزین کردن اسطوره در جایی که جایش نیست، همچنان نابودی فرساینده ی خویش را تکرار خواهیم کرد
بگذارید برای این مدعا نمونه ها بیاورم؛
نخست اینکه نگاهی به اوضاع کشورهای جهان بیندازید و در پیش رفت یا پس رفتشان علاوه بر دهها دلیل دیگر این یکی را نیز بیفزایید به طرز معنا داری کشورهایی که اسطوره ندارند یا پیوندشان با اساطیرشان گسسته یا تکلیفشان با آن روشن شده در سطوح رفاه بالاتری هستند وکشورهای اسطوره دار به طرز عجیبی در سطوح پایین پیش رفت ها هستند یونان همچنان بیمار اروپا است هند با همه ی تلاشهای چند دهه ی اخیرش هنوز مسایل دارد ومنطقه ی ما نیز که گل ته سبد جهان است ایران ، عراق ، افغانستان..که از قضا اشتراکات وسیع و عمیق با هم دارند و..
دو اینکه قرار بود اسطوره سرنمونی باشد برای بهتر زیستن در تاریخ ، آنان که توانستند اسطوره را تاریخ کنند ( به قدرت علم یا تکنیک یا زور) موفق شدند زندگی بهتری داشته باشند امروز و دیروز هم ندارد.
عرب ۱۴۰۰ سال پیش با به زمین آوردن جهان اسطوره و جنگ در زمین توانست بر بستر آماده ی منطقه، تخت خلافتی دیرسال را قرار دهد و تشکیلاتی کاملا زمینی ساخت و انواع و اقسام دستاوردها ( نیک وبد ) را پدید آورد(داخل پرانتز بگویم نفی اسطورگی قرآن از سوی خویش از این منظر نیز مهم است یعنی او خود را کتابی برای جهان واقع می داند نه صرفا راوی اسطوره این است که تکیه ی همه ی خلفا از اول الی یومنا هذا بر جنبه های احکامی قرآن است نه معرفتی آن)
امروزه وقتی غرب با ایجاد #علم_الاساطیر دست به تقسیم بندی های شگفتی در حوزه ی دانشهای مختلف زده است و اساطیر از جامعه ی جهانی تا اجتماع و نیز حوزه های روانشناسی به کمکش آمده است.چ
له طور خلاصه ایشان اسطوره را تاریخ کردند و این محصولاتی در تمام حوزه های بشری پدید آورد و ما تاریخ را قرنهاست اسطوره میکنیم و..
چرا همه ی چهره های تاریخ ما تصویری مبهم دارند؟ جز به این سبب که وجدان ملت ما ایشان را از بافت تاریخ به متن اسطوره منتقل کرده و اتفاقا هم تاریخمان ضایع شده و هم اسطوره مان؟
از زرتشت تا همین چهره ها مشهور حوزه های مختلف تاریخ معاصر همه در هاله ی اسطوره نیفتاده اند؟
فردوسی یگانه، همه ی وجود و موجودش را در راه احیای ایران گذاشته چقدر از زندگی اش می دانیم؟الا اینکه چون جنازه اش را از دروازه ی شمالی طوس بیرون میبردند کاروان سلطان محمود با همیانهای زر از دروازه ی جنوبی وارد شد؟چرا؟تا دامن کثیف اهل قدرت را به نیروی اسطوره بشوییم یا مثلا به سلاطین بعد بگوییم زودتر حال حکما را دریابند؟ می بینید که چند وجهی شد مثل اسطوره
باباطاهر یکشبه عرب شد حافظ خمیرگیر بود
مولانا حلوایی از دست حلوافروشی خورد و مجنون شد و همین مجنون،در عشقهامان هنوز هم لیلی و مجنون را تکرار میخواهیم غافل از اینکه زمان سده ها پیش آمده و زنی که در شهر زندگی میکند لیلی نیست.حتا علیرغم تفاوتهای شاملو، آیدا مان هم در زیر پوستش لیلایی است برای خودش.. میبینید تکرار را؟
وکسی نبود به اخوان بگوید:آن کتیبه، تخته سنگ اسطوره بود افتاده در تاریک روشن اسطوره، هزار بار دگر هم بچرخانی اش همین است باید به صدای اغواگر آن وسوسه ی اهریمنی گوش نمیدادیم و میرفتیم به سمتی، سمت صبح شاید نه که بمانیم وغصه بشویم که شب شط علیلی بود
ادامه👇👇
#یادداشت_های_پریشانی
#ما_و_آیینه_ی_جیم_الف (۲)
شگفتا آن که قدرت بیشتری دارد کارد مینهد بر گلوی ملت و زیر لب بسم الله و قربة الی الله میگوید و این یکی از دور سنگ پرتاب میکند و الله اکبر می گوید.
و این میان آن کس که میگوید : آقا این الله را کمی بگذارید استراحت کند. بیایید حرف بزنیم. بیشتر آماج کارد و سنگ است.
البته که البادی اظلم (آغازگر ستمکارتر) اما بلاخره باید این زنجیره ی تباه جایی قطع بشود یا نه؟ باید همه به گذشته برگردیم و غلطها را بپذیریم و در صدد جبران باشیم یا نه؟( مشکلی که بسیاری از مثلا منتقدان و اصلاح طلبان و.. که روزگاری از بدنه ی همین سیستمی بهره ها برده اند که امروز مخالفش می نمایند و این مشکل را هنوز رفعش نکرده اند..
مخلص کلام اینکه این جامعه ی پر تلاطم بیشتر از همیشه نیازمند آهستگی است زیرا در آهستگی پیراستگی ممکن است.
شاید لازم است هرکدام ما از تخت فرعونی خویش پایین بیاییم و رواداری و مدارا را یاد بگیریم و به صرف اعلان نظر فلان استاد از آن جهت که مطابق میل ما نیست بانگ #مرگ_بر سر ندهیم.
باید عیب و هنر می را با هم ببینیم چیزی که فردای بهتر می سازد #نقد است و نقد مشخص است تلاشی است برای برکشیدن سره از ناسره
اصلا سپهر کلان اجتماع به کنار در روابط شخصی مان چقدر این کاره ایم؟ چند بار فلانی را که در دوستی همچون دوبادام در پوستی بوده ایم از #چشم_انداخته ایم و واقعا چرا؟!
پریشان است؟ چون نامش یادداشت های پریشانی است.
اما امروز به گمان من یکی دیگر از عقبه های بزرگ این کشور بود.
شما هم شک نکنید فردا روشن تر خواهد بود البته اگر حاکمیت و ما مردمان از هر طیف از هر اتفاقی درسی بیاموزیم و حق آن آموخته را بجا بیاوریم مجبور به امتحان دادن تجدیدی نشویم..
البته که ما همهمان زیاد #تجدیدی داریم..
#محسن_بارانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ما_و_آیینه_ی_جیم_الف (۲)
شگفتا آن که قدرت بیشتری دارد کارد مینهد بر گلوی ملت و زیر لب بسم الله و قربة الی الله میگوید و این یکی از دور سنگ پرتاب میکند و الله اکبر می گوید.
و این میان آن کس که میگوید : آقا این الله را کمی بگذارید استراحت کند. بیایید حرف بزنیم. بیشتر آماج کارد و سنگ است.
البته که البادی اظلم (آغازگر ستمکارتر) اما بلاخره باید این زنجیره ی تباه جایی قطع بشود یا نه؟ باید همه به گذشته برگردیم و غلطها را بپذیریم و در صدد جبران باشیم یا نه؟( مشکلی که بسیاری از مثلا منتقدان و اصلاح طلبان و.. که روزگاری از بدنه ی همین سیستمی بهره ها برده اند که امروز مخالفش می نمایند و این مشکل را هنوز رفعش نکرده اند..
مخلص کلام اینکه این جامعه ی پر تلاطم بیشتر از همیشه نیازمند آهستگی است زیرا در آهستگی پیراستگی ممکن است.
شاید لازم است هرکدام ما از تخت فرعونی خویش پایین بیاییم و رواداری و مدارا را یاد بگیریم و به صرف اعلان نظر فلان استاد از آن جهت که مطابق میل ما نیست بانگ #مرگ_بر سر ندهیم.
باید عیب و هنر می را با هم ببینیم چیزی که فردای بهتر می سازد #نقد است و نقد مشخص است تلاشی است برای برکشیدن سره از ناسره
اصلا سپهر کلان اجتماع به کنار در روابط شخصی مان چقدر این کاره ایم؟ چند بار فلانی را که در دوستی همچون دوبادام در پوستی بوده ایم از #چشم_انداخته ایم و واقعا چرا؟!
پریشان است؟ چون نامش یادداشت های پریشانی است.
اما امروز به گمان من یکی دیگر از عقبه های بزرگ این کشور بود.
شما هم شک نکنید فردا روشن تر خواهد بود البته اگر حاکمیت و ما مردمان از هر طیف از هر اتفاقی درسی بیاموزیم و حق آن آموخته را بجا بیاوریم مجبور به امتحان دادن تجدیدی نشویم..
البته که ما همهمان زیاد #تجدیدی داریم..
#محسن_بارانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#یادداشتهای_قرآنی
سخنی در باره ی #ملکوت
به گمانم واژه ی ملکوت یکی از کلیدی ترین واژگان جهان قرآن است
این کلمه به این ساخت(فعلوت؛ عظموت، جبروت و..)چهار بار در قرآن آمده و از بن #ملک است که ازین ریشه بیش از ۲۱۰ بار ساختهایی گوناگون دیده میشود بویژه ملائکه و مالک که از قضا ارتباط وثیقی با معنای مطروحه ی ما دارند
درباره ی ساخت و اشتقاق و مفهوم و.. ملکوت به طور مفصل بسیاری سخن گفته اند از غزالی وسهروردی تا و ابن عربی و بعدا ملاصدرا و علامه ی طباطبایی و..
آنچه مسلم است اینکه ملکوت از جنس #مینو است. بدین جهت از واژه ی غیب امتناع میکنم که غیب موسع از مینو و مینو خاص تر از غیب است
در حکمت خسروانی هرچه (به تعبیر اینجا، نیک یا بد) مینویی دارد یعنی اگر #مزدااهورا مینو دارد اهریمن نیز #مینومند است
پس #ملکوت در هر تعریفی چیزی است فراتر از تعینات عالم ملک.
جالب است واژه ی ملک هم در خود ملکوت را دارد بدین معنا که #ملک یعنی احاطه، استیلا و تسلط، و ملک و مملکة آن است که میتوان بر آن محیط شد
مملوک مقهور مالک است و مالک نیز خود مقهور یک ملکوت..
مثلا زمین مقهور کشاورز است وکشاورز مقهور یک خیال و اندیشه و.. البته که شیئ در مالک خویش موثر است و رابطه دو سویه است.
در واژه ی ملکوت جنبه #احاطه بسیار مهم است وچنانکه وقتی میگوییم #ملکه_ی_ذهن از چیزی سخن میگوییم که قائم بر ذهن است هاله ای است که ذهن را در برگرفته
این هاله استعاره ای است برای آن جنس مینویی.
درباره ی مشتقات ملک در قرآن باید مفصلا پژوهش کرد اما واژه ی شگفت ملکوت در واقع نه چهار بار که دوبار در قرآن به کار رفته است
در مومنون و یس ربطش با خداست؛
و بیده ی ملکوت کل شیئ
هرچیزی ملکوتی دارد که مقهور قدرت خداست و جالب همین هر چیزی است مثلا خود غیب هم ملکوتی دارد که.. از این رو گفتم مینو به کار میبرم
جز این یکبار در واقع، یکبار دیگرش در باره ی انسان است و شگفتا که یکبار مخاطب #عام_انسان است أو لم ینظروا فی ملکوت السموات و الارض و ما خلق من شیئ
که در واقع دعوت همه است به نظر در ملکوت #هستان
و دیگر بار ارائه ی نمونه ای است از انسانی که راه یافته به ملکوت آسمانها و زمین و آن #ابراهیم است #ابوالانبیا
و در این بخش از سوره ی انعام عجیب نشسته این تعبیر ابراهیم به پدر اتخاذ کننده ی اصنام را و قومش را در گمراهی آشکاری میبیند و سپس نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض می آید و بعدش از #موقنین می شود.
نکته در نری است #نمایاندیم ابراهیم را یعنی آن ملکوت کل شیئ که مقهور خداست با نمایش و نیروهای خدایی است که بر سالک آشکار می شود. چنانکه در ادامه آیه ابراهیمی که شب براو فروافتاده دنبال نور راه می افتد و الباقی اش را می دانید.
پس به این قرار اگر ملکوت کل شیئ به دست خداست انسان نیز به عنوان #چشم گشوده ی خدا به گیتی چگونگی ها، می تواند راه یابد به آن ملکوت
این است که حضرت حافظش گفت:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند..
در اینجا حافظ ملکوت را دیده که در شب خلقت راهی مزرعه ی خاک شده اند
مقام حافظ در اینجا #محیط است. و آن ملائک ملکوتی به ادب در میخانه می زنند که در را برایشان باز کنند و میخانه هم که سراچه ی هست است؛
غفلت حافظ دراین سراچه عجب نیست
هرکه به میخانه رفت بی خبر آید
باری حافظ ملکوت را می بیند که در عالم هست گل(خمیرمایه) انسان را سریشتند
فعلی که ربط شگفتی با سریش دارد که گیاهی است که سریشم را از آن می گیرند (از ماهی نیز) و فعل مضارعش عملا نیست یعنی یا سرشته اند یا خواهند سرشت.
بیت کمک بزرگی است در فهم ملکوت
ملایک گل آدم را می پرورند و به پیمانه می زنند. و اندازه ها و چگونگی های آدمی با گل در پیمانه ی جسم متعین می شود.
اما این چگونگی ظهور یافته بر مفهومی نهان استوار است بر #چیستی و این چیستی خود استوار است بر #چرایی
اگر بزرگان پیشین ملکوت را به دو یا بعدا به چند عالم تقسیم میکرده اند، شاید اشارتی است به این..
حافظ در آن غزل شگفت در واقع به مقام #نری رسیده است او از #چگونگی انسان به #چیستی و از چیستی به #چرایی او رسیده است. این است که پس از این درک و فهم ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با او به طربی شگفت مینشینند و جای شکر هم دارد که میان من و او صلح افتاد
باری حافظ در #حج خویش به #مقام_ابراهیم رسیده مقامی که فرزندان آدم باید برسند و بیت الله الحرام را برای مردم بنا کنند.
#محسن_بارانی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazrstanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سخنی در باره ی #ملکوت
به گمانم واژه ی ملکوت یکی از کلیدی ترین واژگان جهان قرآن است
این کلمه به این ساخت(فعلوت؛ عظموت، جبروت و..)چهار بار در قرآن آمده و از بن #ملک است که ازین ریشه بیش از ۲۱۰ بار ساختهایی گوناگون دیده میشود بویژه ملائکه و مالک که از قضا ارتباط وثیقی با معنای مطروحه ی ما دارند
درباره ی ساخت و اشتقاق و مفهوم و.. ملکوت به طور مفصل بسیاری سخن گفته اند از غزالی وسهروردی تا و ابن عربی و بعدا ملاصدرا و علامه ی طباطبایی و..
آنچه مسلم است اینکه ملکوت از جنس #مینو است. بدین جهت از واژه ی غیب امتناع میکنم که غیب موسع از مینو و مینو خاص تر از غیب است
در حکمت خسروانی هرچه (به تعبیر اینجا، نیک یا بد) مینویی دارد یعنی اگر #مزدااهورا مینو دارد اهریمن نیز #مینومند است
پس #ملکوت در هر تعریفی چیزی است فراتر از تعینات عالم ملک.
جالب است واژه ی ملک هم در خود ملکوت را دارد بدین معنا که #ملک یعنی احاطه، استیلا و تسلط، و ملک و مملکة آن است که میتوان بر آن محیط شد
مملوک مقهور مالک است و مالک نیز خود مقهور یک ملکوت..
مثلا زمین مقهور کشاورز است وکشاورز مقهور یک خیال و اندیشه و.. البته که شیئ در مالک خویش موثر است و رابطه دو سویه است.
در واژه ی ملکوت جنبه #احاطه بسیار مهم است وچنانکه وقتی میگوییم #ملکه_ی_ذهن از چیزی سخن میگوییم که قائم بر ذهن است هاله ای است که ذهن را در برگرفته
این هاله استعاره ای است برای آن جنس مینویی.
درباره ی مشتقات ملک در قرآن باید مفصلا پژوهش کرد اما واژه ی شگفت ملکوت در واقع نه چهار بار که دوبار در قرآن به کار رفته است
در مومنون و یس ربطش با خداست؛
و بیده ی ملکوت کل شیئ
هرچیزی ملکوتی دارد که مقهور قدرت خداست و جالب همین هر چیزی است مثلا خود غیب هم ملکوتی دارد که.. از این رو گفتم مینو به کار میبرم
جز این یکبار در واقع، یکبار دیگرش در باره ی انسان است و شگفتا که یکبار مخاطب #عام_انسان است أو لم ینظروا فی ملکوت السموات و الارض و ما خلق من شیئ
که در واقع دعوت همه است به نظر در ملکوت #هستان
و دیگر بار ارائه ی نمونه ای است از انسانی که راه یافته به ملکوت آسمانها و زمین و آن #ابراهیم است #ابوالانبیا
و در این بخش از سوره ی انعام عجیب نشسته این تعبیر ابراهیم به پدر اتخاذ کننده ی اصنام را و قومش را در گمراهی آشکاری میبیند و سپس نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض می آید و بعدش از #موقنین می شود.
نکته در نری است #نمایاندیم ابراهیم را یعنی آن ملکوت کل شیئ که مقهور خداست با نمایش و نیروهای خدایی است که بر سالک آشکار می شود. چنانکه در ادامه آیه ابراهیمی که شب براو فروافتاده دنبال نور راه می افتد و الباقی اش را می دانید.
پس به این قرار اگر ملکوت کل شیئ به دست خداست انسان نیز به عنوان #چشم گشوده ی خدا به گیتی چگونگی ها، می تواند راه یابد به آن ملکوت
این است که حضرت حافظش گفت:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند..
در اینجا حافظ ملکوت را دیده که در شب خلقت راهی مزرعه ی خاک شده اند
مقام حافظ در اینجا #محیط است. و آن ملائک ملکوتی به ادب در میخانه می زنند که در را برایشان باز کنند و میخانه هم که سراچه ی هست است؛
غفلت حافظ دراین سراچه عجب نیست
هرکه به میخانه رفت بی خبر آید
باری حافظ ملکوت را می بیند که در عالم هست گل(خمیرمایه) انسان را سریشتند
فعلی که ربط شگفتی با سریش دارد که گیاهی است که سریشم را از آن می گیرند (از ماهی نیز) و فعل مضارعش عملا نیست یعنی یا سرشته اند یا خواهند سرشت.
بیت کمک بزرگی است در فهم ملکوت
ملایک گل آدم را می پرورند و به پیمانه می زنند. و اندازه ها و چگونگی های آدمی با گل در پیمانه ی جسم متعین می شود.
اما این چگونگی ظهور یافته بر مفهومی نهان استوار است بر #چیستی و این چیستی خود استوار است بر #چرایی
اگر بزرگان پیشین ملکوت را به دو یا بعدا به چند عالم تقسیم میکرده اند، شاید اشارتی است به این..
حافظ در آن غزل شگفت در واقع به مقام #نری رسیده است او از #چگونگی انسان به #چیستی و از چیستی به #چرایی او رسیده است. این است که پس از این درک و فهم ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با او به طربی شگفت مینشینند و جای شکر هم دارد که میان من و او صلح افتاد
باری حافظ در #حج خویش به #مقام_ابراهیم رسیده مقامی که فرزندان آدم باید برسند و بیت الله الحرام را برای مردم بنا کنند.
#محسن_بارانی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazrstanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹