#بازباش_ای_باب_رحمت_تا_ابد
برای من #اسطوره نه چیزی است در گذشته که اسطوره چیزی است برای #همیشه..
نوشته و گفته ام اساطیر یک ملت (که فرد هم باید برسد به جایی که ابراهیم شد ملت) نقشه ی وجودی آن ملت است و بلندترین قله ی وجودی یک انسان اینکه تکیه بزند بر #عرش_اسطوره
و #علی سوای شخصیت تاریخی اش که مجالی است بسیار خرد برای #ظهور #مظهر، آری علی برای من از #اساطیر-اولین_والاخرین است..
مگر نه اینکه تاریخ اساطیری هر #ملت، #تاریخ_ملکوت آن ملت است؟
علی و #محمد و #فاطمه و #حسین برای من چنین اند..
فراتر از زمان و زمین در اقالیم #ملکوت میبینمشان و... آه میشوم.
آه میاید یاد ماه می افتم و چاه.. وچرا علی سر در چاه میکرد؟!
چه رازی در این اسطوره هست؟!
چرا نه با ستاره نه با سنگی مثلا در کوهی و.. چرا چاه!؟
باید این اسطوره ی همیشه را همیشه دریافت وگرنه...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
برای من #اسطوره نه چیزی است در گذشته که اسطوره چیزی است برای #همیشه..
نوشته و گفته ام اساطیر یک ملت (که فرد هم باید برسد به جایی که ابراهیم شد ملت) نقشه ی وجودی آن ملت است و بلندترین قله ی وجودی یک انسان اینکه تکیه بزند بر #عرش_اسطوره
و #علی سوای شخصیت تاریخی اش که مجالی است بسیار خرد برای #ظهور #مظهر، آری علی برای من از #اساطیر-اولین_والاخرین است..
مگر نه اینکه تاریخ اساطیری هر #ملت، #تاریخ_ملکوت آن ملت است؟
علی و #محمد و #فاطمه و #حسین برای من چنین اند..
فراتر از زمان و زمین در اقالیم #ملکوت میبینمشان و... آه میشوم.
آه میاید یاد ماه می افتم و چاه.. وچرا علی سر در چاه میکرد؟!
چه رازی در این اسطوره هست؟!
چرا نه با ستاره نه با سنگی مثلا در کوهی و.. چرا چاه!؟
باید این اسطوره ی همیشه را همیشه دریافت وگرنه...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_قرآنی
سخنی در باره ی #ملکوت
به گمانم واژه ی ملکوت یکی از کلیدی ترین واژگان جهان قرآن است
این کلمه به این ساخت(فعلوت؛ عظموت، جبروت و..)چهار بار در قرآن آمده و از بن #ملک است که ازین ریشه بیش از ۲۱۰ بار ساختهایی گوناگون دیده میشود بویژه ملائکه و مالک که از قضا ارتباط وثیقی با معنای مطروحه ی ما دارند
درباره ی ساخت و اشتقاق و مفهوم و.. ملکوت به طور مفصل بسیاری سخن گفته اند از غزالی وسهروردی تا و ابن عربی و بعدا ملاصدرا و علامه ی طباطبایی و..
آنچه مسلم است اینکه ملکوت از جنس #مینو است. بدین جهت از واژه ی غیب امتناع میکنم که غیب موسع از مینو و مینو خاص تر از غیب است
در حکمت خسروانی هرچه (به تعبیر اینجا، نیک یا بد) مینویی دارد یعنی اگر #مزدااهورا مینو دارد اهریمن نیز #مینومند است
پس #ملکوت در هر تعریفی چیزی است فراتر از تعینات عالم ملک.
جالب است واژه ی ملک هم در خود ملکوت را دارد بدین معنا که #ملک یعنی احاطه، استیلا و تسلط، و ملک و مملکة آن است که میتوان بر آن محیط شد
مملوک مقهور مالک است و مالک نیز خود مقهور یک ملکوت..
مثلا زمین مقهور کشاورز است وکشاورز مقهور یک خیال و اندیشه و.. البته که شیئ در مالک خویش موثر است و رابطه دو سویه است.
در واژه ی ملکوت جنبه #احاطه بسیار مهم است وچنانکه وقتی میگوییم #ملکه_ی_ذهن از چیزی سخن میگوییم که قائم بر ذهن است هاله ای است که ذهن را در برگرفته
این هاله استعاره ای است برای آن جنس مینویی.
درباره ی مشتقات ملک در قرآن باید مفصلا پژوهش کرد اما واژه ی شگفت ملکوت در واقع نه چهار بار که دوبار در قرآن به کار رفته است
در مومنون و یس ربطش با خداست؛
و بیده ی ملکوت کل شیئ
هرچیزی ملکوتی دارد که مقهور قدرت خداست و جالب همین هر چیزی است مثلا خود غیب هم ملکوتی دارد که.. از این رو گفتم مینو به کار میبرم
جز این یکبار در واقع، یکبار دیگرش در باره ی انسان است و شگفتا که یکبار مخاطب #عام_انسان است أو لم ینظروا فی ملکوت السموات و الارض و ما خلق من شیئ
که در واقع دعوت همه است به نظر در ملکوت #هستان
و دیگر بار ارائه ی نمونه ای است از انسانی که راه یافته به ملکوت آسمانها و زمین و آن #ابراهیم است #ابوالانبیا
و در این بخش از سوره ی انعام عجیب نشسته این تعبیر ابراهیم به پدر اتخاذ کننده ی اصنام را و قومش را در گمراهی آشکاری میبیند و سپس نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض می آید و بعدش از #موقنین می شود.
نکته در نری است #نمایاندیم ابراهیم را یعنی آن ملکوت کل شیئ که مقهور خداست با نمایش و نیروهای خدایی است که بر سالک آشکار می شود. چنانکه در ادامه آیه ابراهیمی که شب براو فروافتاده دنبال نور راه می افتد و الباقی اش را می دانید.
پس به این قرار اگر ملکوت کل شیئ به دست خداست انسان نیز به عنوان #چشم گشوده ی خدا به گیتی چگونگی ها، می تواند راه یابد به آن ملکوت
این است که حضرت حافظش گفت:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند..
در اینجا حافظ ملکوت را دیده که در شب خلقت راهی مزرعه ی خاک شده اند
مقام حافظ در اینجا #محیط است. و آن ملائک ملکوتی به ادب در میخانه می زنند که در را برایشان باز کنند و میخانه هم که سراچه ی هست است؛
غفلت حافظ دراین سراچه عجب نیست
هرکه به میخانه رفت بی خبر آید
باری حافظ ملکوت را می بیند که در عالم هست گل(خمیرمایه) انسان را سریشتند
فعلی که ربط شگفتی با سریش دارد که گیاهی است که سریشم را از آن می گیرند (از ماهی نیز) و فعل مضارعش عملا نیست یعنی یا سرشته اند یا خواهند سرشت.
بیت کمک بزرگی است در فهم ملکوت
ملایک گل آدم را می پرورند و به پیمانه می زنند. و اندازه ها و چگونگی های آدمی با گل در پیمانه ی جسم متعین می شود.
اما این چگونگی ظهور یافته بر مفهومی نهان استوار است بر #چیستی و این چیستی خود استوار است بر #چرایی
اگر بزرگان پیشین ملکوت را به دو یا بعدا به چند عالم تقسیم میکرده اند، شاید اشارتی است به این..
حافظ در آن غزل شگفت در واقع به مقام #نری رسیده است او از #چگونگی انسان به #چیستی و از چیستی به #چرایی او رسیده است. این است که پس از این درک و فهم ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با او به طربی شگفت مینشینند و جای شکر هم دارد که میان من و او صلح افتاد
باری حافظ در #حج خویش به #مقام_ابراهیم رسیده مقامی که فرزندان آدم باید برسند و بیت الله الحرام را برای مردم بنا کنند.
#محسن_بارانی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazrstanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سخنی در باره ی #ملکوت
به گمانم واژه ی ملکوت یکی از کلیدی ترین واژگان جهان قرآن است
این کلمه به این ساخت(فعلوت؛ عظموت، جبروت و..)چهار بار در قرآن آمده و از بن #ملک است که ازین ریشه بیش از ۲۱۰ بار ساختهایی گوناگون دیده میشود بویژه ملائکه و مالک که از قضا ارتباط وثیقی با معنای مطروحه ی ما دارند
درباره ی ساخت و اشتقاق و مفهوم و.. ملکوت به طور مفصل بسیاری سخن گفته اند از غزالی وسهروردی تا و ابن عربی و بعدا ملاصدرا و علامه ی طباطبایی و..
آنچه مسلم است اینکه ملکوت از جنس #مینو است. بدین جهت از واژه ی غیب امتناع میکنم که غیب موسع از مینو و مینو خاص تر از غیب است
در حکمت خسروانی هرچه (به تعبیر اینجا، نیک یا بد) مینویی دارد یعنی اگر #مزدااهورا مینو دارد اهریمن نیز #مینومند است
پس #ملکوت در هر تعریفی چیزی است فراتر از تعینات عالم ملک.
جالب است واژه ی ملک هم در خود ملکوت را دارد بدین معنا که #ملک یعنی احاطه، استیلا و تسلط، و ملک و مملکة آن است که میتوان بر آن محیط شد
مملوک مقهور مالک است و مالک نیز خود مقهور یک ملکوت..
مثلا زمین مقهور کشاورز است وکشاورز مقهور یک خیال و اندیشه و.. البته که شیئ در مالک خویش موثر است و رابطه دو سویه است.
در واژه ی ملکوت جنبه #احاطه بسیار مهم است وچنانکه وقتی میگوییم #ملکه_ی_ذهن از چیزی سخن میگوییم که قائم بر ذهن است هاله ای است که ذهن را در برگرفته
این هاله استعاره ای است برای آن جنس مینویی.
درباره ی مشتقات ملک در قرآن باید مفصلا پژوهش کرد اما واژه ی شگفت ملکوت در واقع نه چهار بار که دوبار در قرآن به کار رفته است
در مومنون و یس ربطش با خداست؛
و بیده ی ملکوت کل شیئ
هرچیزی ملکوتی دارد که مقهور قدرت خداست و جالب همین هر چیزی است مثلا خود غیب هم ملکوتی دارد که.. از این رو گفتم مینو به کار میبرم
جز این یکبار در واقع، یکبار دیگرش در باره ی انسان است و شگفتا که یکبار مخاطب #عام_انسان است أو لم ینظروا فی ملکوت السموات و الارض و ما خلق من شیئ
که در واقع دعوت همه است به نظر در ملکوت #هستان
و دیگر بار ارائه ی نمونه ای است از انسانی که راه یافته به ملکوت آسمانها و زمین و آن #ابراهیم است #ابوالانبیا
و در این بخش از سوره ی انعام عجیب نشسته این تعبیر ابراهیم به پدر اتخاذ کننده ی اصنام را و قومش را در گمراهی آشکاری میبیند و سپس نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض می آید و بعدش از #موقنین می شود.
نکته در نری است #نمایاندیم ابراهیم را یعنی آن ملکوت کل شیئ که مقهور خداست با نمایش و نیروهای خدایی است که بر سالک آشکار می شود. چنانکه در ادامه آیه ابراهیمی که شب براو فروافتاده دنبال نور راه می افتد و الباقی اش را می دانید.
پس به این قرار اگر ملکوت کل شیئ به دست خداست انسان نیز به عنوان #چشم گشوده ی خدا به گیتی چگونگی ها، می تواند راه یابد به آن ملکوت
این است که حضرت حافظش گفت:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند..
در اینجا حافظ ملکوت را دیده که در شب خلقت راهی مزرعه ی خاک شده اند
مقام حافظ در اینجا #محیط است. و آن ملائک ملکوتی به ادب در میخانه می زنند که در را برایشان باز کنند و میخانه هم که سراچه ی هست است؛
غفلت حافظ دراین سراچه عجب نیست
هرکه به میخانه رفت بی خبر آید
باری حافظ ملکوت را می بیند که در عالم هست گل(خمیرمایه) انسان را سریشتند
فعلی که ربط شگفتی با سریش دارد که گیاهی است که سریشم را از آن می گیرند (از ماهی نیز) و فعل مضارعش عملا نیست یعنی یا سرشته اند یا خواهند سرشت.
بیت کمک بزرگی است در فهم ملکوت
ملایک گل آدم را می پرورند و به پیمانه می زنند. و اندازه ها و چگونگی های آدمی با گل در پیمانه ی جسم متعین می شود.
اما این چگونگی ظهور یافته بر مفهومی نهان استوار است بر #چیستی و این چیستی خود استوار است بر #چرایی
اگر بزرگان پیشین ملکوت را به دو یا بعدا به چند عالم تقسیم میکرده اند، شاید اشارتی است به این..
حافظ در آن غزل شگفت در واقع به مقام #نری رسیده است او از #چگونگی انسان به #چیستی و از چیستی به #چرایی او رسیده است. این است که پس از این درک و فهم ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با او به طربی شگفت مینشینند و جای شکر هم دارد که میان من و او صلح افتاد
باری حافظ در #حج خویش به #مقام_ابراهیم رسیده مقامی که فرزندان آدم باید برسند و بیت الله الحرام را برای مردم بنا کنند.
#محسن_بارانی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazrstanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#یادداشتهای_قرآنی
سخنی در باره ی #ملکوت
به گمانم واژه ی ملکوت یکی از کلیدی ترین واژگان جهان قرآن است
این کلمه به این ساخت(فعلوت؛ عظموت، جبروت و..)چهار بار در قرآن آمده و از بن #ملک است که ازین ریشه بیش از ۲۱۰ بار ساختهایی گوناگون دیده میشود بویژه ملائکه و مالک که از قضا ارتباط وثیقی با معنای مطروحه ی ما دارند
درباره ی ساخت و اشتقاق و مفهوم و.. ملکوت به طور مفصل بسیاری سخن گفته اند از غزالی وسهروردی تا و ابن عربی و بعدا ملاصدرا و علامه ی طباطبایی و..
آنچه مسلم است اینکه ملکوت از جنس #مینو است. بدین جهت از واژه ی غیب امتناع میکنم که غیب موسع از مینو و مینو خاص تر از غیب است
در حکمت خسروانی هرچه (به تعبیر اینجا، نیک یا بد) مینویی دارد یعنی اگر #مزدااهورا مینو دارد اهریمن نیز #مینومند است
پس #ملکوت در هر تعریفی چیزی است فراتر از تعینات عالم ملک.
جالب است واژه ی ملک هم در خود ملکوت را دارد بدین معنا که #ملک یعنی احاطه، استیلا و تسلط، و ملک و مملکة آن است که میتوان بر آن محیط شد
مملوک مقهور مالک است و مالک نیز خود مقهور یک ملکوت..
مثلا زمین مقهور کشاورز است وکشاورز مقهور یک خیال و اندیشه و.. البته که شیئ در مالک خویش موثر است و رابطه دو سویه است.
در واژه ی ملکوت جنبه #احاطه بسیار مهم است وچنانکه وقتی میگوییم #ملکه_ی_ذهن از چیزی سخن میگوییم که قائم بر ذهن است هاله ای است که ذهن را در برگرفته
این هاله استعاره ای است برای آن جنس مینویی.
درباره ی مشتقات ملک در قرآن باید مفصلا پژوهش کرد اما واژه ی شگفت ملکوت در واقع نه چهار بار که دوبار در قرآن به کار رفته است
در مومنون و یس ربطش با خداست؛
و بیده ی ملکوت کل شیئ
هرچیزی ملکوتی دارد که مقهور قدرت خداست و جالب همین هر چیزی است مثلا خود غیب هم ملکوتی دارد که.. از این رو گفتم مینو به کار میبرم
جز این یکبار در واقع، یکبار دیگرش در باره ی انسان است و شگفتا که یکبار مخاطب #عام_انسان است أو لم ینظروا فی ملکوت السموات و الارض و ما خلق من شیئ
که در واقع دعوت همه است به نظر در ملکوت #هستان
و دیگر بار ارائه ی نمونه ای است از انسانی که راه یافته به ملکوت آسمانها و زمین و آن #ابراهیم است #ابوالانبیا
و در این بخش از سوره ی انعام عجیب نشسته این تعبیر ابراهیم به پدر اتخاذ کننده ی اصنام را و قومش را در گمراهی آشکاری میبیند و سپس نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض می آید و بعدش از #موقنین می شود.
نکته در نری است #نمایاندیم ابراهیم را یعنی آن ملکوت کل شیئ که مقهور خداست با نمایش و نیروهای خدایی است که بر سالک آشکار می شود. چنانکه در ادامه آیه ابراهیمی که شب براو فروافتاده دنبال نور راه می افتد و الباقی اش را می دانید.
پس به این قرار اگر ملکوت کل شیئ به دست خداست انسان نیز به عنوان #چشم گشوده ی خدا به گیتی چگونگی ها، می تواند راه یابد به آن ملکوت
این است که حضرت حافظش گفت:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند..
در اینجا حافظ ملکوت را دیده که در شب خلقت راهی مزرعه ی خاک شده اند
مقام حافظ در اینجا #محیط است. و آن ملائک ملکوتی به ادب در میخانه می زنند که در را برایشان باز کنند و میخانه هم که سراچه ی هست است؛
غفلت حافظ دراین سراچه عجب نیست
هرکه به میخانه رفت بی خبر آید
باری حافظ ملکوت را می بیند که در عالم هست گل(خمیرمایه) انسان را سریشتند
فعلی که ربط شگفتی با سریش دارد که گیاهی است که سریشم را از آن می گیرند (از ماهی نیز) و فعل مضارعش عملا نیست یعنی یا سرشته اند یا خواهند سرشت.
بیت کمک بزرگی است در فهم ملکوت
ملایک گل آدم را می پرورند و به پیمانه می زنند. و اندازه ها و چگونگی های آدمی با گل در پیمانه ی جسم متعین می شود.
اما این چگونگی ظهور یافته بر مفهومی نهان استوار است بر #چیستی و این چیستی خود استوار است بر #چرایی
اگر بزرگان پیشین ملکوت را به دو یا بعدا به چند عالم تقسیم میکرده اند، شاید اشارتی است به این..
حافظ در آن غزل شگفت در واقع به مقام #نری رسیده است او از #چگونگی انسان به #چیستی و از چیستی به #چرایی او رسیده است. این است که پس از این درک و فهم ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با او به طربی شگفت مینشینند و جای شکر هم دارد که میان من و او صلح افتاد
باری حافظ در #حج خویش به #مقام_ابراهیم رسیده مقامی که فرزندان آدم باید برسند و بیت الله الحرام را برای مردم بنا کنند.
#محسن_بارانی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazrstanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سخنی در باره ی #ملکوت
به گمانم واژه ی ملکوت یکی از کلیدی ترین واژگان جهان قرآن است
این کلمه به این ساخت(فعلوت؛ عظموت، جبروت و..)چهار بار در قرآن آمده و از بن #ملک است که ازین ریشه بیش از ۲۱۰ بار ساختهایی گوناگون دیده میشود بویژه ملائکه و مالک که از قضا ارتباط وثیقی با معنای مطروحه ی ما دارند
درباره ی ساخت و اشتقاق و مفهوم و.. ملکوت به طور مفصل بسیاری سخن گفته اند از غزالی وسهروردی تا و ابن عربی و بعدا ملاصدرا و علامه ی طباطبایی و..
آنچه مسلم است اینکه ملکوت از جنس #مینو است. بدین جهت از واژه ی غیب امتناع میکنم که غیب موسع از مینو و مینو خاص تر از غیب است
در حکمت خسروانی هرچه (به تعبیر اینجا، نیک یا بد) مینویی دارد یعنی اگر #مزدااهورا مینو دارد اهریمن نیز #مینومند است
پس #ملکوت در هر تعریفی چیزی است فراتر از تعینات عالم ملک.
جالب است واژه ی ملک هم در خود ملکوت را دارد بدین معنا که #ملک یعنی احاطه، استیلا و تسلط، و ملک و مملکة آن است که میتوان بر آن محیط شد
مملوک مقهور مالک است و مالک نیز خود مقهور یک ملکوت..
مثلا زمین مقهور کشاورز است وکشاورز مقهور یک خیال و اندیشه و.. البته که شیئ در مالک خویش موثر است و رابطه دو سویه است.
در واژه ی ملکوت جنبه #احاطه بسیار مهم است وچنانکه وقتی میگوییم #ملکه_ی_ذهن از چیزی سخن میگوییم که قائم بر ذهن است هاله ای است که ذهن را در برگرفته
این هاله استعاره ای است برای آن جنس مینویی.
درباره ی مشتقات ملک در قرآن باید مفصلا پژوهش کرد اما واژه ی شگفت ملکوت در واقع نه چهار بار که دوبار در قرآن به کار رفته است
در مومنون و یس ربطش با خداست؛
و بیده ی ملکوت کل شیئ
هرچیزی ملکوتی دارد که مقهور قدرت خداست و جالب همین هر چیزی است مثلا خود غیب هم ملکوتی دارد که.. از این رو گفتم مینو به کار میبرم
جز این یکبار در واقع، یکبار دیگرش در باره ی انسان است و شگفتا که یکبار مخاطب #عام_انسان است أو لم ینظروا فی ملکوت السموات و الارض و ما خلق من شیئ
که در واقع دعوت همه است به نظر در ملکوت #هستان
و دیگر بار ارائه ی نمونه ای است از انسانی که راه یافته به ملکوت آسمانها و زمین و آن #ابراهیم است #ابوالانبیا
و در این بخش از سوره ی انعام عجیب نشسته این تعبیر ابراهیم به پدر اتخاذ کننده ی اصنام را و قومش را در گمراهی آشکاری میبیند و سپس نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض می آید و بعدش از #موقنین می شود.
نکته در نری است #نمایاندیم ابراهیم را یعنی آن ملکوت کل شیئ که مقهور خداست با نمایش و نیروهای خدایی است که بر سالک آشکار می شود. چنانکه در ادامه آیه ابراهیمی که شب براو فروافتاده دنبال نور راه می افتد و الباقی اش را می دانید.
پس به این قرار اگر ملکوت کل شیئ به دست خداست انسان نیز به عنوان #چشم گشوده ی خدا به گیتی چگونگی ها، می تواند راه یابد به آن ملکوت
این است که حضرت حافظش گفت:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند..
در اینجا حافظ ملکوت را دیده که در شب خلقت راهی مزرعه ی خاک شده اند
مقام حافظ در اینجا #محیط است. و آن ملائک ملکوتی به ادب در میخانه می زنند که در را برایشان باز کنند و میخانه هم که سراچه ی هست است؛
غفلت حافظ دراین سراچه عجب نیست
هرکه به میخانه رفت بی خبر آید
باری حافظ ملکوت را می بیند که در عالم هست گل(خمیرمایه) انسان را سریشتند
فعلی که ربط شگفتی با سریش دارد که گیاهی است که سریشم را از آن می گیرند (از ماهی نیز) و فعل مضارعش عملا نیست یعنی یا سرشته اند یا خواهند سرشت.
بیت کمک بزرگی است در فهم ملکوت
ملایک گل آدم را می پرورند و به پیمانه می زنند. و اندازه ها و چگونگی های آدمی با گل در پیمانه ی جسم متعین می شود.
اما این چگونگی ظهور یافته بر مفهومی نهان استوار است بر #چیستی و این چیستی خود استوار است بر #چرایی
اگر بزرگان پیشین ملکوت را به دو یا بعدا به چند عالم تقسیم میکرده اند، شاید اشارتی است به این..
حافظ در آن غزل شگفت در واقع به مقام #نری رسیده است او از #چگونگی انسان به #چیستی و از چیستی به #چرایی او رسیده است. این است که پس از این درک و فهم ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با او به طربی شگفت مینشینند و جای شکر هم دارد که میان من و او صلح افتاد
باری حافظ در #حج خویش به #مقام_ابراهیم رسیده مقامی که فرزندان آدم باید برسند و بیت الله الحرام را برای مردم بنا کنند.
#محسن_بارانی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazrstanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹