نیازستان
1.57K subscribers
792 photos
107 videos
132 files
234 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
#بازباش_ای_باب_رحمت_تا_ابد


برای من #اسطوره نه چیزی است در گذشته که اسطوره چیزی است برای #همیشه..
نوشته و گفته ام اساطیر یک ملت (که فرد هم باید برسد به جایی که ابراهیم شد ملت) نقشه ی وجودی آن ملت است و بلندترین قله ی وجودی یک انسان اینکه تکیه بزند بر #عرش_اسطوره
و #علی سوای شخصیت تاریخی اش که مجالی است بسیار خرد برای #ظهور #مظهر، آری علی برای من از #اساطیر-اولین_والاخرین است..
مگر نه اینکه تاریخ اساطیری هر #ملت، #تاریخ_ملکوت آن ملت است؟
علی و #محمد و #فاطمه و #حسین برای من چنین اند..
فراتر از زمان و زمین در اقالیم #ملکوت میبینمشان و... آه میشوم.
آه میاید یاد ماه می افتم و چاه.. وچرا علی سر در چاه میکرد؟!
چه رازی در این اسطوره هست؟!
چرا نه با ستاره نه با سنگی مثلا در کوهی و.. چرا چاه!؟
باید این اسطوره ی همیشه را همیشه دریافت وگرنه...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_های_پریشانی
#از_زبان_پریشی_به_روان_پریشی

۱- و همچنان زبان همه چیز آدمی است.
و البته همه چیز آدمی، در طول تاریخ کم کم تعریف خواهد شد.
و آن بخش از زبان که به شکلی #ظهور می یابد و #حضور، معرف بخش های نهانی خویش است و این دو در تاثیر و تاثر با هم و البته با هر ذی حضور دیگری..
۲- یکی از ویژه گی های اجتماع ایرانی غرق شدن در زبانپریشی/روانپریشی است.
نه فقط در این چند دهه، که مطالعه ی تاریخ به‌ ما نشان می دهد که گویا این خاصه جزء لاینفک اجتماع و جامعه ی ایرانی است.
ابهام ذاتی بسیاری واژه ها، در حالی که قرار بوده واژه کارش تبیین باشد. چند وجهی بودن و سیال شدن واژه ها، به کار بردن واژه ها در جایی غیر از معنای «ما وضع له» ، بی معنایی برخی واژه ها و خنثا شدن برخی شان و.. هرچند این ها خاصه ی تمام زبان های انسانی است به علت «انسانی» بودن زبان، منتها این ها در تاریخ ایران ضریب شگفتی خورده اند و کار به جایی رسیده که احتماع ایرانی پرگو ترین و سخن ران ترین مردم جهانند اما ویران ترین روابط و مبهم ترین اجتماع و پرسوء تفاهم ترین جامعه را دارند.
۳- برای اثبات این گزاره ها باید بسیار پژوهش کرد و پژوهش ها را به محک آزمایش درآورد. اما در این سخن حرفی نیست اگر بگوییم:
«با دقت در زبان حاضر ایران، ما با یک زبان پریشی بهت آور روبه رو می شویم که آشکار کننده ی یک روان پریشی غریب است.»
اثبات این ادعا و ارائه ای مستند و مستدل آن نیازمند مدتها کار دقیق است. در اینجا به دو نمونه از دو حوزه ی این زبان پریشی ها اشاره می کنم. یکی زبان رسانه های حاکم و دیگری زبان مردم؛
۴- برخی از رسانه در برابر انتقادات گوناگون متخصصان، هنرمندان و مردم، به ایشان می تازند که «سیاه نمایی» نکنید. این واژه ی برساخته در هیچ دوره ای از تاریخ زبان فارسی وجود ندارد و سازنده نیز نمی دانسته یا خوب می دانسته چه می سازد. نمی دانسته چون معنای نمودن و نمایی را کردن گرفته، یعنی کسانی هستند که مثلا ذغال به دست دارند و چهره ی فلان جا یا فلان کس را سیاه می کنند. حالی نکته این است اگر کسی قائل به سیاه نمایی باشد طبعا در ساختار مبتنی بر تضاد زبان، باید به تولید ترکیب سفیدنمایی هم برسد. اما عجیب این جاست که این ترکیب دوم هیچ جایگاهی در زبان آن گویشوران ندارد.
نکته ی اساسی دیگر در این ترکیب این است: نمودن و نمایی به معنای نشان دادن است نه «کردن» یعنی شما چیزی را سیاه نمی کنی بلکه سیاه نشان می دهی. این اتفاق از منظر روان شناختی و فلسفی باید چیزی پیچیده تر از اولی باشد.
چگونه می توان چیزی مثلا سفید را سیاه جلوه داد یا برعکس؟ جز از راه جادو؟ و این جادو چیست؟ چیزی جز دروغ؟
و به این قرار رسانه های مسند نشین عده ای را دروغ گو می دانند و برعکس... و نتیجه اینکه این تب بالا آشکاره گی یک بیماری مهلک است.
۵- مثال از واژه‌گان جاری بویژه میان نوجوانان و جوانان؛ برخی از دوستان اهل دقت بسیار غمگین و آزرده می شوند وقتی می شنوند فلان جوان می گوید «کراش» یا «دیت» و.. من هم. اما کمی دقت حکایت گر حادثه ای مهیب است. ما نمی توانیم به نوجوان و جوان مان بگوییم: نگو «کراش» بگو «خاطرخواه» یا نگو «دیت» بگو «قرار» زیرا اساسا او در جهان/زبانی نزیسته که به معنای خاطر برسد و خواستن و بعد ترکیب شگفت «خاطرخواه» را به کار ببرد. اساسا او در جایی همیشه نا آرام و پرتلاطم زیسته چنان که این تلاطمات، اصل زنده گی شمرده می شود. چه گونه ممکن است برای چنین کسی از «قرار» و «قرار گذاشتن» گفت؟
از منظر من هیچ واژه ای نمی تواند بار خاطرخواهی یا قراردارم را نشان دهد اما وقتی یک واژه مابه ازایی درونی ندارد طبعا به کاربرده نخواهد شد. جوان امروزی باید به جای «ارتباط» بگوید «رل» چون در جهان او «ربط» و «رابطه» آن هایی نیست که منجر به پذیرشی خواسته، به نام «ارتباط» شود.
نمی خواهم بگویم: او نه ربط می فهمد و نه رابطه، اما می توانم بگویم این واژه ها به دلایلی از فرهنگ واژه گانی و طبعا زیستی روانی او حذف شده و چیزهایی دیگر جایش نشسته که البته واضح است که این تب هم بیانگر یک بیماری شگفت درونی است.. پس فاعتبروا یا اولی الابصار...
#محسن_یارمحمدی
دانش آموخته ی دکتری زبان و ادبیات فارسی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹