#فراموشی
#فرانسیس_گالتون
از#داروین بسیارشنیده ایم درحالیکه اصلاپسرعمه ی دانشمندش را نمیشناسیم؟
ضریب هوشی اورا۲۰۰ تخمین میزنند!! بنیانگذار#یوژنیک است و..
ما جوگیر#شبه_علمیم نه#علم
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#فرانسیس_گالتون
از#داروین بسیارشنیده ایم درحالیکه اصلاپسرعمه ی دانشمندش را نمیشناسیم؟
ضریب هوشی اورا۲۰۰ تخمین میزنند!! بنیانگذار#یوژنیک است و..
ما جوگیر#شبه_علمیم نه#علم
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#گفتگو
- مشکلت بااین فوتبال چیه؟
+من برزیل قبل از#اسکولاری را دوست دارم آرژانتین#مارادونارا
- فوتبال کوچه خیابانی؟
+فوتبال هم مث خیلی چیزا اول#عشق بود
#پول که اومد شد#علم شد#صنعت..
@Niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
- مشکلت بااین فوتبال چیه؟
+من برزیل قبل از#اسکولاری را دوست دارم آرژانتین#مارادونارا
- فوتبال کوچه خیابانی؟
+فوتبال هم مث خیلی چیزا اول#عشق بود
#پول که اومد شد#علم شد#صنعت..
@Niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ماوعاشورا
#مظلومیت_حسین_وجهل_ما
حالا دیگر همه چیز تمام شده و مردم میروند خانه هایشان...
اما؛
اما تا سال آینده حسین مظلوم تر خواهد شد.
زیرا اگر #دانایی مان بیشتر نشود،جهان را تاریکتر کرده ایم و جهل تاریکی است. ظلم تاریکی است.
میدانید که #ظلم یعنی #تاریکی و ظالم آن کسی است که تاریکی را گسترش میدهد.
بارها شنیده ایم که حرکت #حسین(ع) علیه ظلم بوده اما هیچوقت نپرسیدیم این #ظلم اصلا به چه معناست؟!
آری #امام_شهید بر #تاریکی قیام کرد.
نه درپی حکومت بود نه درپی ریاست هدفش #امربمعروف بود و...
دقت کنید امربه معروف و نهی ازمنکر معنای دیگری هم دارد.
امر به شناخته شده ها و نهی از ناشناخته ها..
چون اولی از #عرف است و دومی از #نکر...پس رسالت حضرت ِ شهید #آگاهی_بخشی بود.
او که نور بود و فرزند نور، باید#نورالله را در جهان جاری میکرد تا #ظلم پا پس بکشد.
وحالا اگر او را از پس هزاروچهارصد سال هنوز #مظلوم مینامیم فقط نه ازین جهت است که #ستمدیده است که چیز دیگری هم هست؛
بزرگترین ستم در حق #اباعبدالله آن است که مورد هجوم #تاریکی واقع شده است نه فقط در آن سال ودر آن روز، بلکه درطول قرنها، و با کارهای تمام کسانی که در حجاز و عراق و شام و ایران و... زیسته اند.
چه آنکه دشمن حسین بود چه اینکه خود را محب حسین میداند، هردوشان چون چهره ی راستین او را نشناخته اند وبا گفتار و رفتارشان پرده ای از تاریکی دیگری بر او که #نورالله است تنیده اند او را همچنان #مظلوم تر کرده اند و خویش را #ظالم تر..
باری او به قصد جنگ حرکت نکرده بود.. کسی که درخانه ی #حیدرکرار وهماغوش #ذوالفقار بزرگ شود هرگز اینگونه به جنگ نمیرود.
هرگز نیروهایش را آزاد نمیگذارد که بروید هرگز...
اگر قصدش نبرد بود تمام روشهای تجهیز و ستیز را اجرامیکرد چرا که او بهتر از هر نامعصومی معنای(واعدوا لهم مااستطعتم من قوة و رباط الخیل..)را میداند، چرا؟ چون او فرزند #قرآن_ناطق است..
آری حرکت حسین برای روشنگری است قیام او بر #جهل است.
واگر ما نمیدانیم اینها را چون نپرسیدیم.
چون آنان هم که حکایت #کربلا میکردند یا جاهل بودند ازین ابعاد، یا طرح این ابعاد به زیانشان بود.
ما اگر میخواهیم #حسینی شویم باید در برابر هر واژه علامت سوال بگذاریم.
#جهل در عربی یعنی بیابان مسطحی که هیچ نشانی در آن نیست تا راهنمایی کند انسان را. چقدر شگفت است که حسین در دشتی بی نشان #علَم میکند خون خویش و شهدایی را که عِلم جهانیان را افزون کند. علم وقتی محقق میشود که شما از روی علامتی چیزی را میفهمید.
حالا شاید معنای علم و پرچم روزهای محرم برای ما معنایی دیگر داشته باشد.
حسین بر #ظلم(تاریکی) قیام میکند و در سرزمین #جهل(دشت بی نشان) نشانی بجا میگذارد تا #شناخت و #آگاهی صورت بگیرد. هدف او فقط #الله است و ( الله نور السموات و الارض)
در پرتو نورالله است که مردم بسوی #معروف میروندواز #منکر تبرا میجویند
محب حسین کسی است که در رفع #مظلومیت او کاری کند. کسی که پرده های جهل و تاریکی را از او و یارانش کنار بزند..
اگر چنین کردیم میتوانیم بگوییم:
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین..
الحمدلله اولا و آخرا
(اگر با مفاهیم این پیام همدلید آن را به اشتراک بگذارید)
@Niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#مظلومیت_حسین_وجهل_ما
حالا دیگر همه چیز تمام شده و مردم میروند خانه هایشان...
اما؛
اما تا سال آینده حسین مظلوم تر خواهد شد.
زیرا اگر #دانایی مان بیشتر نشود،جهان را تاریکتر کرده ایم و جهل تاریکی است. ظلم تاریکی است.
میدانید که #ظلم یعنی #تاریکی و ظالم آن کسی است که تاریکی را گسترش میدهد.
بارها شنیده ایم که حرکت #حسین(ع) علیه ظلم بوده اما هیچوقت نپرسیدیم این #ظلم اصلا به چه معناست؟!
آری #امام_شهید بر #تاریکی قیام کرد.
نه درپی حکومت بود نه درپی ریاست هدفش #امربمعروف بود و...
دقت کنید امربه معروف و نهی ازمنکر معنای دیگری هم دارد.
امر به شناخته شده ها و نهی از ناشناخته ها..
چون اولی از #عرف است و دومی از #نکر...پس رسالت حضرت ِ شهید #آگاهی_بخشی بود.
او که نور بود و فرزند نور، باید#نورالله را در جهان جاری میکرد تا #ظلم پا پس بکشد.
وحالا اگر او را از پس هزاروچهارصد سال هنوز #مظلوم مینامیم فقط نه ازین جهت است که #ستمدیده است که چیز دیگری هم هست؛
بزرگترین ستم در حق #اباعبدالله آن است که مورد هجوم #تاریکی واقع شده است نه فقط در آن سال ودر آن روز، بلکه درطول قرنها، و با کارهای تمام کسانی که در حجاز و عراق و شام و ایران و... زیسته اند.
چه آنکه دشمن حسین بود چه اینکه خود را محب حسین میداند، هردوشان چون چهره ی راستین او را نشناخته اند وبا گفتار و رفتارشان پرده ای از تاریکی دیگری بر او که #نورالله است تنیده اند او را همچنان #مظلوم تر کرده اند و خویش را #ظالم تر..
باری او به قصد جنگ حرکت نکرده بود.. کسی که درخانه ی #حیدرکرار وهماغوش #ذوالفقار بزرگ شود هرگز اینگونه به جنگ نمیرود.
هرگز نیروهایش را آزاد نمیگذارد که بروید هرگز...
اگر قصدش نبرد بود تمام روشهای تجهیز و ستیز را اجرامیکرد چرا که او بهتر از هر نامعصومی معنای(واعدوا لهم مااستطعتم من قوة و رباط الخیل..)را میداند، چرا؟ چون او فرزند #قرآن_ناطق است..
آری حرکت حسین برای روشنگری است قیام او بر #جهل است.
واگر ما نمیدانیم اینها را چون نپرسیدیم.
چون آنان هم که حکایت #کربلا میکردند یا جاهل بودند ازین ابعاد، یا طرح این ابعاد به زیانشان بود.
ما اگر میخواهیم #حسینی شویم باید در برابر هر واژه علامت سوال بگذاریم.
#جهل در عربی یعنی بیابان مسطحی که هیچ نشانی در آن نیست تا راهنمایی کند انسان را. چقدر شگفت است که حسین در دشتی بی نشان #علَم میکند خون خویش و شهدایی را که عِلم جهانیان را افزون کند. علم وقتی محقق میشود که شما از روی علامتی چیزی را میفهمید.
حالا شاید معنای علم و پرچم روزهای محرم برای ما معنایی دیگر داشته باشد.
حسین بر #ظلم(تاریکی) قیام میکند و در سرزمین #جهل(دشت بی نشان) نشانی بجا میگذارد تا #شناخت و #آگاهی صورت بگیرد. هدف او فقط #الله است و ( الله نور السموات و الارض)
در پرتو نورالله است که مردم بسوی #معروف میروندواز #منکر تبرا میجویند
محب حسین کسی است که در رفع #مظلومیت او کاری کند. کسی که پرده های جهل و تاریکی را از او و یارانش کنار بزند..
اگر چنین کردیم میتوانیم بگوییم:
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین..
الحمدلله اولا و آخرا
(اگر با مفاهیم این پیام همدلید آن را به اشتراک بگذارید)
@Niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#پرسش_بنیادین
#ذکر_چیست؟ غالبا از کنار مفاهیم بزرگ و کلیدی رد میشویم. چهارتا آموزه را که دیگران از دیگران نقل کرده اند تکرار میکنیم و گمانمان این است حکایت را بلدیم.
یکی از حکایات اصلی زندگی انسان شرقی بویژه انسان ایرانی #ذکر است.
اما معنا و مفهوم بنیادین آن در سایه ی چهارتا گزاره ی عام و سطحی به مسلخ رفته است...
برستی ذکر یعنی چه؟ وقتی به بابهای ثلاثی مزید میرود چه اتفاقی برایش میافتد؟ چرا قرآن مصرانه کار پیامبرش را ذکر دانسته و او را مذکّر؟
فذکر انما انت مذکر..
و اینکه ذکر نفع میرساند به مومنان و.... واقعا یعنی چه؟
چه ربطی بین ذکر و #علم هست؟ آیا علم در معرفت ایرانی_اسلامی صرفا از قاعده ی ذکر است؟ این ذکر ربطش با عقل معاد و معاش چیست؟!
چرا براستی برخی انسانها (مثلا عموهای پیامبر) از علم نبوی هیچ درنمی یابند و نفی اش میکنند اما بظاهر بیگانگان با آن همدل و همراه میشوند؟
درباره ی بعدتر هم همینطور است مثلا چه اتفاقی می افتد کسانی #مثنوی میشود منبع حکمت پ معرفتشان و کسانی با آن هیچ نسبتی برقرار نمیکنند فقط مثنوی نیست ها..
مثلا #ملاصدرا هم هست مثلا #هایدگر و #سارتر و.. اینها هم هستند که حرفهایشان در ذهن و دل برخی مینشیند و فهمیده میشود اما برخی هرکاری میکنند نمی توانند آنها دریابند...
این قدر گفتیم باقی فکر کن
فکر اگر جامد شود رو ذکر کن..
همین سخن #مولانا واقعا یعنی چه و چه ابعادی دارد؟...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#ذکر_چیست؟ غالبا از کنار مفاهیم بزرگ و کلیدی رد میشویم. چهارتا آموزه را که دیگران از دیگران نقل کرده اند تکرار میکنیم و گمانمان این است حکایت را بلدیم.
یکی از حکایات اصلی زندگی انسان شرقی بویژه انسان ایرانی #ذکر است.
اما معنا و مفهوم بنیادین آن در سایه ی چهارتا گزاره ی عام و سطحی به مسلخ رفته است...
برستی ذکر یعنی چه؟ وقتی به بابهای ثلاثی مزید میرود چه اتفاقی برایش میافتد؟ چرا قرآن مصرانه کار پیامبرش را ذکر دانسته و او را مذکّر؟
فذکر انما انت مذکر..
و اینکه ذکر نفع میرساند به مومنان و.... واقعا یعنی چه؟
چه ربطی بین ذکر و #علم هست؟ آیا علم در معرفت ایرانی_اسلامی صرفا از قاعده ی ذکر است؟ این ذکر ربطش با عقل معاد و معاش چیست؟!
چرا براستی برخی انسانها (مثلا عموهای پیامبر) از علم نبوی هیچ درنمی یابند و نفی اش میکنند اما بظاهر بیگانگان با آن همدل و همراه میشوند؟
درباره ی بعدتر هم همینطور است مثلا چه اتفاقی می افتد کسانی #مثنوی میشود منبع حکمت پ معرفتشان و کسانی با آن هیچ نسبتی برقرار نمیکنند فقط مثنوی نیست ها..
مثلا #ملاصدرا هم هست مثلا #هایدگر و #سارتر و.. اینها هم هستند که حرفهایشان در ذهن و دل برخی مینشیند و فهمیده میشود اما برخی هرکاری میکنند نمی توانند آنها دریابند...
این قدر گفتیم باقی فکر کن
فکر اگر جامد شود رو ذکر کن..
همین سخن #مولانا واقعا یعنی چه و چه ابعادی دارد؟...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#برگ_زرین
#عین_القضاة_همدانی
علم ازجنس #ممازجت است نه #مجاورت
...اما کمال این است که بشنوی از عالمی، نه از حافظی،پس حفظ کنی، پس بنویسی. پس چون نوشته باشی آن را تکرار می کنی تا علم با ذات تو چنان ممزوج شود که انفصالی نپذیرد. چون بدین مقام رسیدی تو را عالم گویند. اما تا میشنوی و فهم میکنی و پس از فهم نسیان به تو راه می یابد این علم نیست هنوز، این مجاورت علم بود با ذات عالم نه ممازجت..
از بهترین تعاریف #علم است زیرا علم از جنس #ممازجت است در ادامه شهید اهل میانه میگوید ممازجت مثل عدد #دو است.
دو از یک + یک ساخته شده اما در دو اینها یکی شده اند. اگر بتوان یک را جدا کرد دیگر #دو نخواهد بود و این امر برای انسان بدیهی است.
به تعبیر دیگر علم و دانایی تا #وجودی نشود چنانکه نتوان آن را از میزبانش جدا کرد دانایی نیست. مثلا نفس کشیدن برای انسان #حی طبیعی ذاتی وجودی وجدانی و... است. بی اراده ی خودآگاه صورت میگیرد. پس فهم خیر بودن چیزی باید چنان در ما طبیعی شود که هر عمل طبیعتا ناشی از آن شود.
هنگام کار خیر اگر تفکر کنیم نشان از نقص علم است اگر در معرض کار خیر یا پرهیز از شر قرار بگیریم و بی درنگ انجام دهیم یا بپرهیزیم عالمیم.
اگر انسان از پس دیواری آتش ببیند یا شیری درنده هرگز تامل و تفکر نمی کند که دور شوم بلکه بلادرنگ دور میشود.. این معنای علم است.
و انما یخشی الله من عباده العلماء را ازین منظر باید دید.
حالا بماند تا مفهوم #یقین و #نظر و.. چه خواهد بود..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#عین_القضاة_همدانی
علم ازجنس #ممازجت است نه #مجاورت
...اما کمال این است که بشنوی از عالمی، نه از حافظی،پس حفظ کنی، پس بنویسی. پس چون نوشته باشی آن را تکرار می کنی تا علم با ذات تو چنان ممزوج شود که انفصالی نپذیرد. چون بدین مقام رسیدی تو را عالم گویند. اما تا میشنوی و فهم میکنی و پس از فهم نسیان به تو راه می یابد این علم نیست هنوز، این مجاورت علم بود با ذات عالم نه ممازجت..
از بهترین تعاریف #علم است زیرا علم از جنس #ممازجت است در ادامه شهید اهل میانه میگوید ممازجت مثل عدد #دو است.
دو از یک + یک ساخته شده اما در دو اینها یکی شده اند. اگر بتوان یک را جدا کرد دیگر #دو نخواهد بود و این امر برای انسان بدیهی است.
به تعبیر دیگر علم و دانایی تا #وجودی نشود چنانکه نتوان آن را از میزبانش جدا کرد دانایی نیست. مثلا نفس کشیدن برای انسان #حی طبیعی ذاتی وجودی وجدانی و... است. بی اراده ی خودآگاه صورت میگیرد. پس فهم خیر بودن چیزی باید چنان در ما طبیعی شود که هر عمل طبیعتا ناشی از آن شود.
هنگام کار خیر اگر تفکر کنیم نشان از نقص علم است اگر در معرض کار خیر یا پرهیز از شر قرار بگیریم و بی درنگ انجام دهیم یا بپرهیزیم عالمیم.
اگر انسان از پس دیواری آتش ببیند یا شیری درنده هرگز تامل و تفکر نمی کند که دور شوم بلکه بلادرنگ دور میشود.. این معنای علم است.
و انما یخشی الله من عباده العلماء را ازین منظر باید دید.
حالا بماند تا مفهوم #یقین و #نظر و.. چه خواهد بود..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#چه_وقت_همه_دروغ_میگویند
#کرونا_و_دروغگویی_ما
پس از گذشت چهارده ماه از اعلان رسمی آغاز کرونا هنوز هیچکس هیچ چیز را به صورت درست نمی داند.
همین جمله ی آغازین حاوی مطلبی بسیار ویرانگر است؛
#اعلان و نه #اعلام و آنهم #اعلان_رسمی
در جامعه ای که در آن #فروپاشی محقق شده #علم در محاق است نه اینکه نباشد آگاهی هست اما #خرده_آگاهی است.
بسیاری وقتها، مردم به چیزی علم یا خرده علمی دارند اما علنی اش نمکنند. و این اتفاق منطقا سویه ی دیگری هم دارد؛ ممکن است بسیاری از چیزهای دیگری که #علنی اند علم یا حتا شبه علم نباشند. و این یعنی غرق دروغ بودن زیرا هیچ چیز چنین جامعه ای روشن نیست.
بگذارید از کرونا و تجارب شخصی بگویم؛
در اواخر آبان ۹۸ و بویژه در آذر ماه سرماخوردگی های بسیار شدید را شاهد بودیم حتا سخن از مرگ بسیاری در اثر آنفولانزا بود اما هیچ منبع مطلعی که آمار در دست دارد چیزی نمی گفت به ناگهان در بهمن موج این بظاهر سرماخوردگی بسیاری را گرفتار کرد و اگر حافظه تان یاری دهد بسیاری بعدها یادشان افتاد علایم تازه ای را در سرماخوردگیشان دیده بودند: اختلال در چشایی و بویایی، سرگیجه،سردردهای غیرقابل تحمل، ضعف عجیب بدنی و گاه تنگی نفس ... و وقتی صدای مهیب طبل مرگهای پی در پی در قم و شمال به گوش رسید خبرنگار #تله_و_زیان در خیابانها چرخید و گفت هیچ کجا نتوانسته رد پای کرونا را ببیند.. اما طبل دروغ پرصدا میترکد..در اسفند و فروردین مرده میبردند کوچه به کوچه و آمار رسمی همچنان عادی بود ثبت احوال امار متوفیان را پنهان کرد و..تا اینکه عصو شورای شهر در اواخر فروردین ۹۹گفت گورستان بهشت زهرا طی دوماه ۱۳هزار فوتی را دفن کرده..
خب ما هنوز علم نداریم مگر اینکه امار متوفیان اسفند سال ۹۷ را پیدا کنیم حدود۴۶۰۰ آری اسفند ۴۶۰۰ . قیاس کنیم فروریدن هم همین تعداد یعنی حدود ۹۰۰۰هزار نفر بنابراین ۴۰۰۰فوتی بیشتر داریم اما نه نکته ی مهیب چیز دیگری است حدود۹۰۰۰نفر آمار استان تهران است نه شهر تهران بنابراین آمار سهر تهران نه ۹۰۰۰نفر در دوماه که مثلا ۵۰۰۰ هزار نفر است و باقی اس آمار شهرهای دیگر است.
بنابراین تهران در اسفند ۹۸و فروردین ۹۹ مثلا حدود ۸۰۰۰ فوتی غیر عادی داشته است.
یادتان نیست در همان ایام که بسیاری متوفیان کرونا را تحت نام دیگری دفن میکردند آقایان می گفتند روزانه بیش از ۱۰۰نفر فوتی کرونایی داریم که دوماه میشود ۶۰۰۰نفر که به آمار حدسی ما نزدیک است.
(مایه ی شرمندگی است که عدد به کار میبرم چون تک تک این اعداد انسانی بوده اند چون من)
آری نه آنچه گلوگاه بگیران آمار دار می گویند درست است و نه آنچه که من می گویم و چرا؟!
چون آمار شفاف اعلام و اعلان نمیشود پس صداقت غایب است و دروغ حاضر..
حالا چرا در جامعه ی ما اینقدر دروغ رواج دارد؟ پاسخ در ضرب المثلهای ماست.
درغگو کم حافظه است.
کم حافظگی موجب تولید دروغ میشود و دروغ حافظه را تباه و سیاه می کند. چرخه ی باطلی که جامعه ی ما اسیر آن شده است و بطرز مهیبی دارد نابود میشود.
و کرونا و مصایب آن فقط یکی از عرصه های پررنگ دروغ و دروغگویی ویرانگر ماست جامعه عرصه های متعدد و متنوع بسیار دارد و..
از قضا سپاه دروغ در جامعه ای جولان دارد که هم در تاریخ و فرهنگ ملی اش دروغگو را دشمن خدا میداند و هم در فرهنگ دینی اش از قول اسوه های درجه یکش نقل شده النجاة فی الصدق..
من به عنوان فردی از افراد این جامعه دارم دم به دم فرسوده میشوم و بر این فرسایش علم دارم می دانید چرا چون حافظه ام هنوز کار میکند. علم مال ذهن حافظه مند است ذهنی که می آموزد حفظ میکند تا دوباره در لجنزار پلیدی که قبلا افتاده نیفتد .
انسان یا جامعه ای که دایم مشغول تکرار گذشته است دروغگوی کم حافظه ای است که در مدار صفر درجه می چرخد و گامی پیش نمی نهد .. مگر آنکه به تقویت حافظه اش بپردازد تا علم تولید شود و دانش ..همان دانشی که مایه ی قدرت و توانایی است و قبلا شعار آموزش و پرورش بود:
توانا بود هرکه دانا بود شعاری که انسان توانای مطالبه گر و صادق می ساخت.. کسانی که انقلاب ۵۷ را راه انداختند نه شعار بعدی که پر پارادایم عبودیت انسان رفت سر در دبستانها و دبیرستانها ؛ تعلیم و تعلم عبادت است.
در حالی مولای متقیان و غریب همین جامعه بارها فریاد زده بود #قد_جعلک_الله_حرا..
#محسن_بارانی فروردین۱۴۰۰
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کرونا_و_دروغگویی_ما
پس از گذشت چهارده ماه از اعلان رسمی آغاز کرونا هنوز هیچکس هیچ چیز را به صورت درست نمی داند.
همین جمله ی آغازین حاوی مطلبی بسیار ویرانگر است؛
#اعلان و نه #اعلام و آنهم #اعلان_رسمی
در جامعه ای که در آن #فروپاشی محقق شده #علم در محاق است نه اینکه نباشد آگاهی هست اما #خرده_آگاهی است.
بسیاری وقتها، مردم به چیزی علم یا خرده علمی دارند اما علنی اش نمکنند. و این اتفاق منطقا سویه ی دیگری هم دارد؛ ممکن است بسیاری از چیزهای دیگری که #علنی اند علم یا حتا شبه علم نباشند. و این یعنی غرق دروغ بودن زیرا هیچ چیز چنین جامعه ای روشن نیست.
بگذارید از کرونا و تجارب شخصی بگویم؛
در اواخر آبان ۹۸ و بویژه در آذر ماه سرماخوردگی های بسیار شدید را شاهد بودیم حتا سخن از مرگ بسیاری در اثر آنفولانزا بود اما هیچ منبع مطلعی که آمار در دست دارد چیزی نمی گفت به ناگهان در بهمن موج این بظاهر سرماخوردگی بسیاری را گرفتار کرد و اگر حافظه تان یاری دهد بسیاری بعدها یادشان افتاد علایم تازه ای را در سرماخوردگیشان دیده بودند: اختلال در چشایی و بویایی، سرگیجه،سردردهای غیرقابل تحمل، ضعف عجیب بدنی و گاه تنگی نفس ... و وقتی صدای مهیب طبل مرگهای پی در پی در قم و شمال به گوش رسید خبرنگار #تله_و_زیان در خیابانها چرخید و گفت هیچ کجا نتوانسته رد پای کرونا را ببیند.. اما طبل دروغ پرصدا میترکد..در اسفند و فروردین مرده میبردند کوچه به کوچه و آمار رسمی همچنان عادی بود ثبت احوال امار متوفیان را پنهان کرد و..تا اینکه عصو شورای شهر در اواخر فروردین ۹۹گفت گورستان بهشت زهرا طی دوماه ۱۳هزار فوتی را دفن کرده..
خب ما هنوز علم نداریم مگر اینکه امار متوفیان اسفند سال ۹۷ را پیدا کنیم حدود۴۶۰۰ آری اسفند ۴۶۰۰ . قیاس کنیم فروریدن هم همین تعداد یعنی حدود ۹۰۰۰هزار نفر بنابراین ۴۰۰۰فوتی بیشتر داریم اما نه نکته ی مهیب چیز دیگری است حدود۹۰۰۰نفر آمار استان تهران است نه شهر تهران بنابراین آمار سهر تهران نه ۹۰۰۰نفر در دوماه که مثلا ۵۰۰۰ هزار نفر است و باقی اس آمار شهرهای دیگر است.
بنابراین تهران در اسفند ۹۸و فروردین ۹۹ مثلا حدود ۸۰۰۰ فوتی غیر عادی داشته است.
یادتان نیست در همان ایام که بسیاری متوفیان کرونا را تحت نام دیگری دفن میکردند آقایان می گفتند روزانه بیش از ۱۰۰نفر فوتی کرونایی داریم که دوماه میشود ۶۰۰۰نفر که به آمار حدسی ما نزدیک است.
(مایه ی شرمندگی است که عدد به کار میبرم چون تک تک این اعداد انسانی بوده اند چون من)
آری نه آنچه گلوگاه بگیران آمار دار می گویند درست است و نه آنچه که من می گویم و چرا؟!
چون آمار شفاف اعلام و اعلان نمیشود پس صداقت غایب است و دروغ حاضر..
حالا چرا در جامعه ی ما اینقدر دروغ رواج دارد؟ پاسخ در ضرب المثلهای ماست.
درغگو کم حافظه است.
کم حافظگی موجب تولید دروغ میشود و دروغ حافظه را تباه و سیاه می کند. چرخه ی باطلی که جامعه ی ما اسیر آن شده است و بطرز مهیبی دارد نابود میشود.
و کرونا و مصایب آن فقط یکی از عرصه های پررنگ دروغ و دروغگویی ویرانگر ماست جامعه عرصه های متعدد و متنوع بسیار دارد و..
از قضا سپاه دروغ در جامعه ای جولان دارد که هم در تاریخ و فرهنگ ملی اش دروغگو را دشمن خدا میداند و هم در فرهنگ دینی اش از قول اسوه های درجه یکش نقل شده النجاة فی الصدق..
من به عنوان فردی از افراد این جامعه دارم دم به دم فرسوده میشوم و بر این فرسایش علم دارم می دانید چرا چون حافظه ام هنوز کار میکند. علم مال ذهن حافظه مند است ذهنی که می آموزد حفظ میکند تا دوباره در لجنزار پلیدی که قبلا افتاده نیفتد .
انسان یا جامعه ای که دایم مشغول تکرار گذشته است دروغگوی کم حافظه ای است که در مدار صفر درجه می چرخد و گامی پیش نمی نهد .. مگر آنکه به تقویت حافظه اش بپردازد تا علم تولید شود و دانش ..همان دانشی که مایه ی قدرت و توانایی است و قبلا شعار آموزش و پرورش بود:
توانا بود هرکه دانا بود شعاری که انسان توانای مطالبه گر و صادق می ساخت.. کسانی که انقلاب ۵۷ را راه انداختند نه شعار بعدی که پر پارادایم عبودیت انسان رفت سر در دبستانها و دبیرستانها ؛ تعلیم و تعلم عبادت است.
در حالی مولای متقیان و غریب همین جامعه بارها فریاد زده بود #قد_جعلک_الله_حرا..
#محسن_بارانی فروردین۱۴۰۰
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#فراموشی
#فرانسیس_گالتون
از#داروین بسیارشنیده ایم درحالیکه اصلاپسرعمه ی دانشمندش را نمیشناسیم؟
ضریب هوشی اورا۲۰۰ تخمین میزنند!! بنیانگذار#یوژنیک است و..
ما جوگیر#شبه_علمیم نه#علم
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#فرانسیس_گالتون
از#داروین بسیارشنیده ایم درحالیکه اصلاپسرعمه ی دانشمندش را نمیشناسیم؟
ضریب هوشی اورا۲۰۰ تخمین میزنند!! بنیانگذار#یوژنیک است و..
ما جوگیر#شبه_علمیم نه#علم
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_های_پریشانی
#ما_و_زمان_پریشی (۲)
در بخش پیشین و به گمان خویش #چشم_اسفندیار فرهنگ ایرانی را نشان دادم
(گم کردن مفهوم درست زمان که زمان گیتیانه است و نشاندن زمان بیکرانه به جای آن)
زمان محدود گیتیک قابل تقسیم و دسته بندی است.آغاز و پایانی دارد و روندها و فرآیندها بر بستر آن شکل میگیرد
طبعا روندها و فرایندهایی که بر بستری مشخص و محدود و معدود شکل میگیرد محصول خود آن زمین و زمینه اند
اینجا و در این بستر (مکان و زمان معدود) است که زنجیره های منطقی علت و معلول ها موجب زایندگی میشوند
آب در صد درجه سانتیگراد به جوش می آید اگر زودتر بیابد حتما در ارتفاعات هستید و اگر دیرتر حتما آب ناخالصی های زیادی دارد و..
دانه را در فلان خاک باید کاشت و فلان مقدار آب و نور و..باید رساند و فلان مراحل را باید طی کند تا به میوه برسد و این علم می خواهد و علم کشف تک تک روابط جهانی است که حساب کتاب دارد اما چه کنیم که ملت ما از تمام نظم و حساب کتاب جهان مادی شیفته ی #بغیر_حساب است
این ژن معیوب در تمام تیره های ایرانی وجود دارد و البته که می دانم این را سبب هایی است و از هپروت نیامده که بختک وجودی ما شود مطمئنا ریشه هایی دارد و از قضا بیشتر ریشه هایش در اتفاقات ملموس در تاریخ افتاده ی ماست اما سخن این است که اگر نتوانیم دست به یک #ژن_درمانی دقیق و عمیق بزنیم همچنان که قرنهای پیشین، چبا جایگزین کردن اسطوره در جایی که جایش نیست، همچنان نابودی فرساینده ی خویش را تکرار خواهیم کرد
بگذارید برای این مدعا نمونه ها بیاورم؛
نخست اینکه نگاهی به اوضاع کشورهای جهان بیندازید و در پیش رفت یا پس رفتشان علاوه بر دهها دلیل دیگر این یکی را نیز بیفزایید به طرز معنا داری کشورهایی که اسطوره ندارند یا پیوندشان با اساطیرشان گسسته یا تکلیفشان با آن روشن شده در سطوح رفاه بالاتری هستند وکشورهای اسطوره دار به طرز عجیبی در سطوح پایین پیش رفت ها هستند یونان همچنان بیمار اروپا است هند با همه ی تلاشهای چند دهه ی اخیرش هنوز مسایل دارد ومنطقه ی ما نیز که گل ته سبد جهان است ایران ، عراق ، افغانستان..که از قضا اشتراکات وسیع و عمیق با هم دارند و..
دو اینکه قرار بود اسطوره سرنمونی باشد برای بهتر زیستن در تاریخ ، آنان که توانستند اسطوره را تاریخ کنند ( به قدرت علم یا تکنیک یا زور) موفق شدند زندگی بهتری داشته باشند امروز و دیروز هم ندارد.
عرب ۱۴۰۰ سال پیش با به زمین آوردن جهان اسطوره و جنگ در زمین توانست بر بستر آماده ی منطقه، تخت خلافتی دیرسال را قرار دهد و تشکیلاتی کاملا زمینی ساخت و انواع و اقسام دستاوردها ( نیک وبد ) را پدید آورد(داخل پرانتز بگویم نفی اسطورگی قرآن از سوی خویش از این منظر نیز مهم است یعنی او خود را کتابی برای جهان واقع می داند نه صرفا راوی اسطوره این است که تکیه ی همه ی خلفا از اول الی یومنا هذا بر جنبه های احکامی قرآن است نه معرفتی آن)
امروزه وقتی غرب با ایجاد #علم_الاساطیر دست به تقسیم بندی های شگفتی در حوزه ی دانشهای مختلف زده است و اساطیر از جامعه ی جهانی تا اجتماع و نیز حوزه های روانشناسی به کمکش آمده است.چ
له طور خلاصه ایشان اسطوره را تاریخ کردند و این محصولاتی در تمام حوزه های بشری پدید آورد و ما تاریخ را قرنهاست اسطوره میکنیم و..
چرا همه ی چهره های تاریخ ما تصویری مبهم دارند؟ جز به این سبب که وجدان ملت ما ایشان را از بافت تاریخ به متن اسطوره منتقل کرده و اتفاقا هم تاریخمان ضایع شده و هم اسطوره مان؟
از زرتشت تا همین چهره ها مشهور حوزه های مختلف تاریخ معاصر همه در هاله ی اسطوره نیفتاده اند؟
فردوسی یگانه، همه ی وجود و موجودش را در راه احیای ایران گذاشته چقدر از زندگی اش می دانیم؟الا اینکه چون جنازه اش را از دروازه ی شمالی طوس بیرون میبردند کاروان سلطان محمود با همیانهای زر از دروازه ی جنوبی وارد شد؟چرا؟تا دامن کثیف اهل قدرت را به نیروی اسطوره بشوییم یا مثلا به سلاطین بعد بگوییم زودتر حال حکما را دریابند؟ می بینید که چند وجهی شد مثل اسطوره
باباطاهر یکشبه عرب شد حافظ خمیرگیر بود
مولانا حلوایی از دست حلوافروشی خورد و مجنون شد و همین مجنون،در عشقهامان هنوز هم لیلی و مجنون را تکرار میخواهیم غافل از اینکه زمان سده ها پیش آمده و زنی که در شهر زندگی میکند لیلی نیست.حتا علیرغم تفاوتهای شاملو، آیدا مان هم در زیر پوستش لیلایی است برای خودش.. میبینید تکرار را؟
وکسی نبود به اخوان بگوید:آن کتیبه، تخته سنگ اسطوره بود افتاده در تاریک روشن اسطوره، هزار بار دگر هم بچرخانی اش همین است باید به صدای اغواگر آن وسوسه ی اهریمنی گوش نمیدادیم و میرفتیم به سمتی، سمت صبح شاید نه که بمانیم وغصه بشویم که شب شط علیلی بود
ادامه👇👇
#ما_و_زمان_پریشی (۲)
در بخش پیشین و به گمان خویش #چشم_اسفندیار فرهنگ ایرانی را نشان دادم
(گم کردن مفهوم درست زمان که زمان گیتیانه است و نشاندن زمان بیکرانه به جای آن)
زمان محدود گیتیک قابل تقسیم و دسته بندی است.آغاز و پایانی دارد و روندها و فرآیندها بر بستر آن شکل میگیرد
طبعا روندها و فرایندهایی که بر بستری مشخص و محدود و معدود شکل میگیرد محصول خود آن زمین و زمینه اند
اینجا و در این بستر (مکان و زمان معدود) است که زنجیره های منطقی علت و معلول ها موجب زایندگی میشوند
آب در صد درجه سانتیگراد به جوش می آید اگر زودتر بیابد حتما در ارتفاعات هستید و اگر دیرتر حتما آب ناخالصی های زیادی دارد و..
دانه را در فلان خاک باید کاشت و فلان مقدار آب و نور و..باید رساند و فلان مراحل را باید طی کند تا به میوه برسد و این علم می خواهد و علم کشف تک تک روابط جهانی است که حساب کتاب دارد اما چه کنیم که ملت ما از تمام نظم و حساب کتاب جهان مادی شیفته ی #بغیر_حساب است
این ژن معیوب در تمام تیره های ایرانی وجود دارد و البته که می دانم این را سبب هایی است و از هپروت نیامده که بختک وجودی ما شود مطمئنا ریشه هایی دارد و از قضا بیشتر ریشه هایش در اتفاقات ملموس در تاریخ افتاده ی ماست اما سخن این است که اگر نتوانیم دست به یک #ژن_درمانی دقیق و عمیق بزنیم همچنان که قرنهای پیشین، چبا جایگزین کردن اسطوره در جایی که جایش نیست، همچنان نابودی فرساینده ی خویش را تکرار خواهیم کرد
بگذارید برای این مدعا نمونه ها بیاورم؛
نخست اینکه نگاهی به اوضاع کشورهای جهان بیندازید و در پیش رفت یا پس رفتشان علاوه بر دهها دلیل دیگر این یکی را نیز بیفزایید به طرز معنا داری کشورهایی که اسطوره ندارند یا پیوندشان با اساطیرشان گسسته یا تکلیفشان با آن روشن شده در سطوح رفاه بالاتری هستند وکشورهای اسطوره دار به طرز عجیبی در سطوح پایین پیش رفت ها هستند یونان همچنان بیمار اروپا است هند با همه ی تلاشهای چند دهه ی اخیرش هنوز مسایل دارد ومنطقه ی ما نیز که گل ته سبد جهان است ایران ، عراق ، افغانستان..که از قضا اشتراکات وسیع و عمیق با هم دارند و..
دو اینکه قرار بود اسطوره سرنمونی باشد برای بهتر زیستن در تاریخ ، آنان که توانستند اسطوره را تاریخ کنند ( به قدرت علم یا تکنیک یا زور) موفق شدند زندگی بهتری داشته باشند امروز و دیروز هم ندارد.
عرب ۱۴۰۰ سال پیش با به زمین آوردن جهان اسطوره و جنگ در زمین توانست بر بستر آماده ی منطقه، تخت خلافتی دیرسال را قرار دهد و تشکیلاتی کاملا زمینی ساخت و انواع و اقسام دستاوردها ( نیک وبد ) را پدید آورد(داخل پرانتز بگویم نفی اسطورگی قرآن از سوی خویش از این منظر نیز مهم است یعنی او خود را کتابی برای جهان واقع می داند نه صرفا راوی اسطوره این است که تکیه ی همه ی خلفا از اول الی یومنا هذا بر جنبه های احکامی قرآن است نه معرفتی آن)
امروزه وقتی غرب با ایجاد #علم_الاساطیر دست به تقسیم بندی های شگفتی در حوزه ی دانشهای مختلف زده است و اساطیر از جامعه ی جهانی تا اجتماع و نیز حوزه های روانشناسی به کمکش آمده است.چ
له طور خلاصه ایشان اسطوره را تاریخ کردند و این محصولاتی در تمام حوزه های بشری پدید آورد و ما تاریخ را قرنهاست اسطوره میکنیم و..
چرا همه ی چهره های تاریخ ما تصویری مبهم دارند؟ جز به این سبب که وجدان ملت ما ایشان را از بافت تاریخ به متن اسطوره منتقل کرده و اتفاقا هم تاریخمان ضایع شده و هم اسطوره مان؟
از زرتشت تا همین چهره ها مشهور حوزه های مختلف تاریخ معاصر همه در هاله ی اسطوره نیفتاده اند؟
فردوسی یگانه، همه ی وجود و موجودش را در راه احیای ایران گذاشته چقدر از زندگی اش می دانیم؟الا اینکه چون جنازه اش را از دروازه ی شمالی طوس بیرون میبردند کاروان سلطان محمود با همیانهای زر از دروازه ی جنوبی وارد شد؟چرا؟تا دامن کثیف اهل قدرت را به نیروی اسطوره بشوییم یا مثلا به سلاطین بعد بگوییم زودتر حال حکما را دریابند؟ می بینید که چند وجهی شد مثل اسطوره
باباطاهر یکشبه عرب شد حافظ خمیرگیر بود
مولانا حلوایی از دست حلوافروشی خورد و مجنون شد و همین مجنون،در عشقهامان هنوز هم لیلی و مجنون را تکرار میخواهیم غافل از اینکه زمان سده ها پیش آمده و زنی که در شهر زندگی میکند لیلی نیست.حتا علیرغم تفاوتهای شاملو، آیدا مان هم در زیر پوستش لیلایی است برای خودش.. میبینید تکرار را؟
وکسی نبود به اخوان بگوید:آن کتیبه، تخته سنگ اسطوره بود افتاده در تاریک روشن اسطوره، هزار بار دگر هم بچرخانی اش همین است باید به صدای اغواگر آن وسوسه ی اهریمنی گوش نمیدادیم و میرفتیم به سمتی، سمت صبح شاید نه که بمانیم وغصه بشویم که شب شط علیلی بود
ادامه👇👇
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#یادداشت_های_پریشانی
#مغالطه_ی_لفظ
نگاهی به نوشته ها و گفته های اغلب منتقدان و منکران سنتهای معرفتی ایران، نشان می دهد که ایشان در بررسی و نقد آرا و افکار گذشته گان عمدا یا سهوا اسیر اشتباهاتی مهلک شده اند که یکی از آنها _مغالطه_ی_لفظ مشترک است.
بسیاری از منتقدان سنتهای معرفتی ایران بویژه عرفان و تصوف اعتراض ها کرده اند که مثلا مولانا مخالف عقل و علم بوده است و نمونه های فراوان را با کمک کامپیوتر انتخاب کرده و ذکر می کنند که ببینید این هم نمونه.
این کار جدای از مغالطه ی ابهام دو ایراد اساسی دیگر دارد نخست اینکه چنین افرادی احاطه ی تام که هیچ احاطه ی نسبی بر #ابر_متن عرفان و #کلان_متن هایی مثل مثنوی و حافظ و.. ندارند و مثلا جایگاه آن ابیات ، در جهان منظومه ای مثنوی برایشان پدیدار نگشته است و حتا آشنایی معتنابه ای به مرامنامه ی اثر که در پیشانی مثنوی نشسته (نی_نامه) ندارند و چرایی وچگونگی پیدایش و بعدا فرم اثر ندارند.
از این دو نقیصه بگذریم و به همان اشتراک لفظی بپردازیم که خود صاحب مثنوی در باره اش گفته :
اشتراک لفظ دایم ره زن است
اشتراک گبر و مومن در تن است
باری اگر شما در برابر درس آموخته گان معاصر از واژه ی #علم یا #معرفت سخن بگویید تصویر و تصوری از معنای #علم در ذهنشان پدید می آید که قطعا در ذهن مولانا و مخاطب هفتصد سال پیشش وجود نداشته. علم، امروزه بیشتر معنای علوم تجربی و آزمایشگاهی و قابل سنجش با سنجه های غالبا متریک و متعین است در حالیکه وقتی مولانا می گفت علم ، بیشتر صرف و نحو و بلاغت و معانی و انساب و حدیث و تفسیر و... البته کمی هم علم طب و کشت و کار و ساخت ساز بوده است.
اینکه شما ابیات حاوی واژه ی علم یا عقل یا.. را بیاوری و از آن میان ابیات مؤید نظر خویش را ردیف کنی جز گمراهی محصولی نخواهد داشت.
باری مولانا و حافظ بارها به شستن اوراق با می اشاره کرده اند اما بارها هم گفته اند:
خاتم ملک سلیمان است علم
جمله عالم صورت و جان است علم
یا؛
عقل پنهان است و ظاهر علمی
صورت ما موج و یا از وی نمی
تا چه عالم هاست در سودای عقل
تا چه با پنها ست این دریای عقل..
بر منتقدان سنن معرفتی ما واجب است تا پیش از نقد سخنان گذشتگان معنا مد نظر مولف را از آن واژگان و ترکیب ها بگویند و آن را با معنایی امروزی تمایز نهند.
و این جدای از راه یافتن به #بافت_موقعیت ، چرایی و چگونگی و احاطه بر اثری است که مورد نقد و بررسی قرار می دهند.
#دکترمحسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#مغالطه_ی_لفظ
نگاهی به نوشته ها و گفته های اغلب منتقدان و منکران سنتهای معرفتی ایران، نشان می دهد که ایشان در بررسی و نقد آرا و افکار گذشته گان عمدا یا سهوا اسیر اشتباهاتی مهلک شده اند که یکی از آنها _مغالطه_ی_لفظ مشترک است.
بسیاری از منتقدان سنتهای معرفتی ایران بویژه عرفان و تصوف اعتراض ها کرده اند که مثلا مولانا مخالف عقل و علم بوده است و نمونه های فراوان را با کمک کامپیوتر انتخاب کرده و ذکر می کنند که ببینید این هم نمونه.
این کار جدای از مغالطه ی ابهام دو ایراد اساسی دیگر دارد نخست اینکه چنین افرادی احاطه ی تام که هیچ احاطه ی نسبی بر #ابر_متن عرفان و #کلان_متن هایی مثل مثنوی و حافظ و.. ندارند و مثلا جایگاه آن ابیات ، در جهان منظومه ای مثنوی برایشان پدیدار نگشته است و حتا آشنایی معتنابه ای به مرامنامه ی اثر که در پیشانی مثنوی نشسته (نی_نامه) ندارند و چرایی وچگونگی پیدایش و بعدا فرم اثر ندارند.
از این دو نقیصه بگذریم و به همان اشتراک لفظی بپردازیم که خود صاحب مثنوی در باره اش گفته :
اشتراک لفظ دایم ره زن است
اشتراک گبر و مومن در تن است
باری اگر شما در برابر درس آموخته گان معاصر از واژه ی #علم یا #معرفت سخن بگویید تصویر و تصوری از معنای #علم در ذهنشان پدید می آید که قطعا در ذهن مولانا و مخاطب هفتصد سال پیشش وجود نداشته. علم، امروزه بیشتر معنای علوم تجربی و آزمایشگاهی و قابل سنجش با سنجه های غالبا متریک و متعین است در حالیکه وقتی مولانا می گفت علم ، بیشتر صرف و نحو و بلاغت و معانی و انساب و حدیث و تفسیر و... البته کمی هم علم طب و کشت و کار و ساخت ساز بوده است.
اینکه شما ابیات حاوی واژه ی علم یا عقل یا.. را بیاوری و از آن میان ابیات مؤید نظر خویش را ردیف کنی جز گمراهی محصولی نخواهد داشت.
باری مولانا و حافظ بارها به شستن اوراق با می اشاره کرده اند اما بارها هم گفته اند:
خاتم ملک سلیمان است علم
جمله عالم صورت و جان است علم
یا؛
عقل پنهان است و ظاهر علمی
صورت ما موج و یا از وی نمی
تا چه عالم هاست در سودای عقل
تا چه با پنها ست این دریای عقل..
بر منتقدان سنن معرفتی ما واجب است تا پیش از نقد سخنان گذشتگان معنا مد نظر مولف را از آن واژگان و ترکیب ها بگویند و آن را با معنایی امروزی تمایز نهند.
و این جدای از راه یافتن به #بافت_موقعیت ، چرایی و چگونگی و احاطه بر اثری است که مورد نقد و بررسی قرار می دهند.
#دکترمحسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#جلوه_های_جنون
- علمستیزی برای بقا
من باور دارم اصل و اساس زندهگی «بقا» است. گویا وقتی هرچیزی «هستن» را در هر سطحی میچشد، ازآن پس فقط و فقط میخواهد بماند.
نشستهاست روی صندلی، در همان سالنی که ما نشستهایم و منتظر پایان کلاسهای کودکانمان هستیم.
چهل پنجاه ساله است. روسری سیاهش را با یک حلقه تا زیرگلو محکم کرده چادرش سیاهش هم به کمک روسری آمده تا تمام و کمال خاطرش را آسوده کند.
اصرار دارد بلند حرف بزند تا بقیه هم بشنوند.این اعلان حضور در ذات همهشان هست. خودنمایی و اظهار وجود آن هم از پلهای بالاتر در خونشان تزریق شده. مخاطبش سه چهارمتری آنطرف تر نشسته. جالب اینجاست که کنار هردو صندلی خالی هم هست اما نه این میرود نزدیک او نه آن میآید سمت این. پس ما باید سخنان استوار و محکم حاج خانم را بشنویم خیلی مهارت دارد سلیس و شمرده هم حرف میزند به غریزه و نیز زیستن کنار چنین افرادی دریافته مردم ما از قطعی حرف زدن خوششان میآید. به این سبب هرگز نمیگوید: به نظر من یا ممکن است یا شاید..انسان تهی ِ در فضای تهدید و تجاوز برآمده، خواهان قطعیت است. از قاطعان خوشش میآید از تردید بیزار است. او در هرچیزی دنبال نسخهای قطعی است برایش هزینه هم میدهد حتا اگر بداند این نسخه هیچ فایدهای برایش ندارد..
- بله ما در کارمان هر روز با دویست سیصد نوجوان پر انرژی سروکارداریم باید برای هر کدامشان برنامهای داشته باشیم. ساده نیست که باید به راهشان بیاوریم. وقتی من با تک تکشان حرف میزنم خیلی خوب حرفم را میفهمند و قبول میکنند.
این بچهها در سن رشدند من درباره تغذیهشان کلی حرف میزنم براساس طبعشان البته..
اینها باید حسابی میوه بخورند اما هیچ میوهای را نباید با میوهای دیگر خورد...
زن مخاطب غرق استحکام خانم معلم شده.
- بله طب سنتی میگوید خوردن میوهها با هم ثقل معده میآورد تازه باید به مزاج بلغمی و صفراوی و.. هرکس هم توجه کرد.
- شما طب سنتی هم کارکردهاید؟
- بعععلعععع دو سه دوره رفتم و در حد لیسانس مطلب یادگرفتم. الان مدتهاست نه به پزشک مراجعه میکنم نه دارو مصرف میکنم و میبینید چقدر هم سرحالم.
مخاطب که جوان تر است و احتمالن تحصیلات دانشگاهی هم دارد بلافاصله موبایلش را در می آورد و شمارهی خانم دکتر را میگیرد
- بله عرض میکردم آخرین بار حالم بد بود. پیش هر دکتری رفتم یک نسخه میداد باور کنید در دوهفته چهارده دکتر رفتم چه دکترهایی همه مثلن متخصص از فلان دانشگاه و شاغل در فلان بیمارستان.. تمام بدنم را با سوزن سوراخ سوراخ کردند. چهارده دکتر در دو هفته اما خوب نشدم که نشدم. تا اینکه یکی از استادان طب سنتیمان گفت: کدو بخور.
خانمی که شما باشی دوبار کدو درست کردم مثل آب روی آتش. خوب شدم مثل اینکه اصلن خبری از درد نبوده. از آن به بعد تصمیم گرفتم خودم خودم را مداوا کنم. باور نمیکنید طب سنتی درمان همهی دردهاست..
هفت هشت نفر دیگر که به اجبار صدای خانم معلم دکتر همه چیز دان را میشنوند کم کم بیقرار میشوند.
و من به تلاش تمام و کمال کسانی فکر میکنم که یا تمام قدرتشان زور میزنند که بمانند. در هر حوزهای کارشان در عبارت #علم_ستیزی خلاصه میشود. علم از جنس نور است برعکس خرافه که انسان را در تیرهگی خرف میکند. خَرِف یعنی کسی که عقلش فاسد است فاسد یعنی چیزی که فساد ایجاد میکند.
باید آمادهی رفتن بشوم. در حالی که مطمئنم این طبقه خواهند ماند اما نه به این پررنگی ناشی از پررویی دلیلش ساده است. هیچ دروازهای توان بسته بودن در برابر دانش را نخواهد داشت و هیچ مقبرهای نیست که با دستان علم گشوده نشود حتا اگر مانند مقابر فراعنهی مصر باستان از سنگ ساخته شده باشند و قرنها قرن درشان بر روی نور و هوای نو بسته مانده باشد...
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
- علمستیزی برای بقا
من باور دارم اصل و اساس زندهگی «بقا» است. گویا وقتی هرچیزی «هستن» را در هر سطحی میچشد، ازآن پس فقط و فقط میخواهد بماند.
نشستهاست روی صندلی، در همان سالنی که ما نشستهایم و منتظر پایان کلاسهای کودکانمان هستیم.
چهل پنجاه ساله است. روسری سیاهش را با یک حلقه تا زیرگلو محکم کرده چادرش سیاهش هم به کمک روسری آمده تا تمام و کمال خاطرش را آسوده کند.
اصرار دارد بلند حرف بزند تا بقیه هم بشنوند.این اعلان حضور در ذات همهشان هست. خودنمایی و اظهار وجود آن هم از پلهای بالاتر در خونشان تزریق شده. مخاطبش سه چهارمتری آنطرف تر نشسته. جالب اینجاست که کنار هردو صندلی خالی هم هست اما نه این میرود نزدیک او نه آن میآید سمت این. پس ما باید سخنان استوار و محکم حاج خانم را بشنویم خیلی مهارت دارد سلیس و شمرده هم حرف میزند به غریزه و نیز زیستن کنار چنین افرادی دریافته مردم ما از قطعی حرف زدن خوششان میآید. به این سبب هرگز نمیگوید: به نظر من یا ممکن است یا شاید..انسان تهی ِ در فضای تهدید و تجاوز برآمده، خواهان قطعیت است. از قاطعان خوشش میآید از تردید بیزار است. او در هرچیزی دنبال نسخهای قطعی است برایش هزینه هم میدهد حتا اگر بداند این نسخه هیچ فایدهای برایش ندارد..
- بله ما در کارمان هر روز با دویست سیصد نوجوان پر انرژی سروکارداریم باید برای هر کدامشان برنامهای داشته باشیم. ساده نیست که باید به راهشان بیاوریم. وقتی من با تک تکشان حرف میزنم خیلی خوب حرفم را میفهمند و قبول میکنند.
این بچهها در سن رشدند من درباره تغذیهشان کلی حرف میزنم براساس طبعشان البته..
اینها باید حسابی میوه بخورند اما هیچ میوهای را نباید با میوهای دیگر خورد...
زن مخاطب غرق استحکام خانم معلم شده.
- بله طب سنتی میگوید خوردن میوهها با هم ثقل معده میآورد تازه باید به مزاج بلغمی و صفراوی و.. هرکس هم توجه کرد.
- شما طب سنتی هم کارکردهاید؟
- بعععلعععع دو سه دوره رفتم و در حد لیسانس مطلب یادگرفتم. الان مدتهاست نه به پزشک مراجعه میکنم نه دارو مصرف میکنم و میبینید چقدر هم سرحالم.
مخاطب که جوان تر است و احتمالن تحصیلات دانشگاهی هم دارد بلافاصله موبایلش را در می آورد و شمارهی خانم دکتر را میگیرد
- بله عرض میکردم آخرین بار حالم بد بود. پیش هر دکتری رفتم یک نسخه میداد باور کنید در دوهفته چهارده دکتر رفتم چه دکترهایی همه مثلن متخصص از فلان دانشگاه و شاغل در فلان بیمارستان.. تمام بدنم را با سوزن سوراخ سوراخ کردند. چهارده دکتر در دو هفته اما خوب نشدم که نشدم. تا اینکه یکی از استادان طب سنتیمان گفت: کدو بخور.
خانمی که شما باشی دوبار کدو درست کردم مثل آب روی آتش. خوب شدم مثل اینکه اصلن خبری از درد نبوده. از آن به بعد تصمیم گرفتم خودم خودم را مداوا کنم. باور نمیکنید طب سنتی درمان همهی دردهاست..
هفت هشت نفر دیگر که به اجبار صدای خانم معلم دکتر همه چیز دان را میشنوند کم کم بیقرار میشوند.
و من به تلاش تمام و کمال کسانی فکر میکنم که یا تمام قدرتشان زور میزنند که بمانند. در هر حوزهای کارشان در عبارت #علم_ستیزی خلاصه میشود. علم از جنس نور است برعکس خرافه که انسان را در تیرهگی خرف میکند. خَرِف یعنی کسی که عقلش فاسد است فاسد یعنی چیزی که فساد ایجاد میکند.
باید آمادهی رفتن بشوم. در حالی که مطمئنم این طبقه خواهند ماند اما نه به این پررنگی ناشی از پررویی دلیلش ساده است. هیچ دروازهای توان بسته بودن در برابر دانش را نخواهد داشت و هیچ مقبرهای نیست که با دستان علم گشوده نشود حتا اگر مانند مقابر فراعنهی مصر باستان از سنگ ساخته شده باشند و قرنها قرن درشان بر روی نور و هوای نو بسته مانده باشد...
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹