نیازستان
1.57K subscribers
779 photos
106 videos
131 files
235 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#مدیریت_مردم

#محسن_بارانی

نگاهی به کارنامه ی #مدیریت_حاکمیت در طول چهار دهه میتواند مارا به نمره ای که این مجموعه می گیرد رهنمون کند.
از مدیریت ِ منابع ملی و انسانی گرفته تا مدیریت تمام جنبه هایی که به زندگی مردم ربط محکم دارد.
آموزش و پرورش، دین و اخلاق، فرهنگ و هنر، سیاست و اقتصادو....مدیریت بحرانهای طبیعت ساخته،خودساخته و دشمن ساخته و...
منظور از #مدیریت_حاکمیت تمام صاحب منصبان و تاثیر گذارنی اند که دراین چهار دهه ردای مختلف مدیری را بر تن کرده اند و هرکدام به سهم خود در نمره ی حاصله دخیل اند..
هیچ انسان منصفی قطعا به این نحوه ی مدیریت صفر نخواهد داد و هیچ انسان بیطرفی نمره ای حتا در حد قبولی ذیل این برگه نخواهد نوشت.
اگر نمره ی ده در ذیل کارنامه ی
# مدیریت_حاکمیت قرار بدهیم یک شرط دارد و آن این است که کنشهای مردم را (در طیفهای مبغض غال تا محب غال) به حساب مدیران بریزیم تا شاید نمره ی #ده حاصل شود.
گواه این سخنم اقرارهای فراوان خود #مدیریت_حاکمیت است در مقاطع بسیار حساس مبنی بر #جمع_کردن(؟!؟!) کار به دست خود ملت.
از بدو انقلاب گرفته تا جانفشانیهای جنگ و آسیبهای تعدیل اقتصادی هاشمی و از صبوری دوره ی اصلاحات گرفته تا در زیر خط فقر #معجزه ی_هزاره ی سوم له شدن و... حتا در مواقعی که بلایای طبیعی جان وتن این سرزمین دردمند را به مسلخ کشیده و...( آخریش همت مردم در کمک به ه میهنان کرد و لک ولر خویش بود)
باری سخن این است که امروز نیز نه برای نجات #مدیریت_حاکمیت که برای نجات خویشتن، ملت باید یک بار دیگر به #مدیریت_مردم روی آورد. مدیریتی که طی این چهل سال نشان داده است به مراتب تواناتر دلسوزتر و برای #نجات_ایران از چنگ و دندان ددان آماده ی دریدن کارآمدتر است...
انشاالله

@niyazestanbarani
#یادداشت_روز

#پدر

۱- این سرزمین به سبب مصائب تاریخی، اقلیمی و انسانی سالهای سیاه فراوان داشته است(مثلا همین سال گذشته) و یکی از مهیب ترین مصائب انسانی چند دهه ی اخیر #مصیبت_نامدیران_پرمدعا است که البته آیه ی شریفه ی (انالله وانا الیه راجعون) را پربسامدترین آیه ی به کار رفته در دهه های اخیر کرده است.
کأنّه ( إذا اصابتهم مصیبة) فاعلش به ایشان ارجاع تام دارد.

۲- سالهای دهه ی شصت یکی از سخت ترین و سیاه ترین سالهای زندگی ما ایرانیان بوده؛ جنگ، جداسریها، نفاقها، ترورها و...

یکی دوسال مانده به پایان جنگ ما نوجوانی بودیم که پس از سالها تازه داشتیم میچشیدیم #اهریمن_جنگ هیچ ربطی به فیلمهای پارتیزانی تله و زیان و سینما ندارد داشتیم میفهمیدیم که جنگ آنهم در آن شکلش به سبب ذات جهنمی اش، بسیار غیرقابل فهم است.

تهران زیر بمبارانها و موشک بارانهای صدام تابن دندان مسلح به پول اعراب و سلاحهای غرب بود و تعطیل.

مدتها بود کار نبود و #پدر بیکار بود... هیچوقت نفهمیدم چرا درآن غروب شوم باید مرا صدا میزد و میگفت:
این هفت تومن وپنجزار را بگیر ونان بخر

تااینجایش مشکلی نبود مصیبت ازین به بعد برسر یک نوجوان۱۵-۱۶ ساله آوار شد:

- این آخرین پولی است که داریم.

ما،همه ی هم سن و سالهای من،به سبب همان #نامدیران-پرادعا، بسیار بسیار عمر در صف نان گذاشته ایم. عمری که به بنا بود براساس حرف همان #نامدیران در صف ملکوت میگذاشتیم و...به خدا میرسیدیم.

باری دقیقه به دقیقه ی آن غروب و رفتن و برگشتن و... را به یاد دارم وهی از خود میپرسیدم: یعنی چه؟!

میدانستم #پدر آنقدر غرور دارد که از هیچکدام اقوام قرض نگیرد اما چرا باید به تنها پسر نوجوانش چنین چیزی را میگفت؟! یعنی چه؟!

آن شب #پدر هرگز چشم به چشم من ندوخت.و تمام شب نفسهایش مرتب نشد او تمام شب را بیدار بود و... تا اینکه ساعت شش و هفت در خانه را زدند که استاد بیا این کار ما مانده و....

چه کشیده بود #پدر در تمام آن ساعات سیاه و بی انتها؟! چه کشیده بود؟!

۳- سالها گذشت و #معجزه_هزاره_سوم چون سیل افتاد وسط زندگی مان، ما نوجوانان دهه ی شصت #پدر شده بودیم ؛ فرزند در راه داشتیم، نوزاد یا کودک داشتیم و... پول نیز کم داشتیم ناگهان شیر خشک یکشبه رفت در پستوها، نایاب، گران و...
کلی داروخانه ها رفتم و نبود تا اینکه یکیشان گفت:داریم.
چه باید میکردم؟! هرچه پول داشتم دادم و شش هفت جعبه شیر را به دوسه برابر قیمت شب قبل خریدم.
شب بود. سیاه بود. من شیر دو سه هفته ی کودکم را خریده بودم و به خانه برمیگشتم اما دیگر پولی نداشتم.
ناگهان مثل برق گرفته ها وسط خیابان ایستادم؛ یادِ #پدر آمده بود و...چند لحظه بعد من دیگر نایستاده بودم افتاده بودم مثل درختی در ضربه های تبر... نشستم و زارزار گریستم...

در میان بوقها کسی مرا بلند کرد و به پیاده رو رساند:

- آه #پدر چه کشیده بودی آن شب؟! چه کشیده بودی روزهای قبلش که گمان میکردی شاید با گفتن ِ درد بی نهایتت شریکی بجویی برای تحمل آن بار. باری که تمام شب نفسهایت را به شماره انداخته بود؟!؟

از پس سالیانی دراز باز داشتم چیزی را میچشیدم: مزه ی خون ریخته بود توی دهانم بعد از ضربه ای دردناک که بزنند تو دهان، طعم آهن زنگ خورده، مزه ی نا... میداد از دهانم را بیرون ریختم سرخ نبود اما مزه ی شوری طعم آهن زنگ زده نمیرفت.. پا شدم راه بیفتم که باز مصیبت دیگری آوار شد بر وجودم
همین حالا دهها #پدر هستند که دنبال شیر خشک میگردند، تازه اگر شیر خشک گیر بیارند پول خرید یک قوطی را ندارند ای خدااااااا، آنها چه میکشند این شبها؟!

برگشتم داروخانه، اعتراف میکنم آنقدر دریادل و متوکل نبودم که همه ی شیرها را بگذارم جلوی پیش خوان داروخانه، نصفش را برداشتم و نصف دیگر را پس دادم.
جوان خوش چهره ی آن پشت گفت: آقا کمیابه ها...
گفتم: دیگران هم نیاز دارند.
جوان لبخند زد اما نگاهش شبیه همان پرسش ازلی ِ ما بود:#یعنی_چی؟!؟

۴- حالا شما بگویید در سرزمینی با اینهمه مصائب تاریخی، اقلیمی و انسانی #پدرخوب_بودن چقدر سخت است چقدر؟!
بویژه برای ما که #پدرانمان #ژن_خوب نداشتند تا در رحم مادرانمان بکارند و ما نیز نداریم تا به فرزندانمان بدهیم...

الحمدلله اولا و آخرا

@niyazestanbarani
Forwarded from اتچ بات
#دوشنبه_های_سینما

#فیلمهایی_که_باید_دید

#کودکی_ایوان

معرفی و احیانا بررسی فیلمهایی که پس از گذشت دهه ها هنوز زنده و گویا هستند مجالی فراخ میطلبد اما بنا بر اصل "ما لایدرک کلَه لا یترک کله"
"چون به تمام چیزی نرسی زینهار، تمامش را کنار مگذار"
ما هم اندکی کارهایی کم نظیر مانند #کودکی_ایوان #تارکوفسکی را معرفی میکنیم.

#تارکوفسکی پیش ازین نخستین کار، خُرده کاریهایی کرده است (آدمکشها، غلتک و ویولن و...) اما در #کودکی_ایوان است که به قول خودش آمده که ببیند آیا میشود یا نه؟

فیلم در سال ۱۹۶۲ و بر اساس رمانی از #ولادیمیر_بوگومولُف ساخته شد با چند افزوده ی بظاهر کوچک مانند افزودن چهار سکانس از رویاهای #ایوان...

#فیلم مربوط به کدام حوزه ی بشری است؟
جنگ؟
لابد فیلمی ضد جنگ است؟! قطعا اما
برخوردهای متفاوت آدمها را با شوم ترین حوادث بشرساخته را نیز نشان میدهد و...

#ایوان ده دوازده ساله در چشم اندازی از یک روستا. گویا بر فراز طبیعت پرواز میکند و به مادرش میگوید:
صدای فاخته شنیده است.

نهیب گلوله ها #ایوان را از خواب میپراند تا متوجه شویم کودک خفته در یک آسیاب بادی خواب میدیده.

او باید برهوتی تهی را طی کند، از رودخانه ای مهیب بگذرد تا به عنوان مامور اکتشاف گزارشهایش را به افسران روسی بدهد و در آنجا البته شاهد رفتارهای بزرگسالانی باشد که گویا مساله ی اصلیشان #ماشا است نه جنگ..

اگر جنگ برای بزرگسالها یک وظیفه است برای #ایوان یک رویداشت شخصی هم دارد #آلمان ها خانواده اش را کشته اند تا پسری به نوجوانی نرسیده در بیتابی انتقام بسوزد و بیقراری کند...

کودکی که باید غرق سرخوشی و شادمانی باشد در مسیری افتاده که جز کشتن دشمن چیزی نمی خواهد...

اصرار فرماندهان برای فرستادن #ایوان به پشت جبهه و مدرسه ی نظام بی فایده است.
ایوانی که در مرزهای واقعیت و رویا زندگی میکند در پی انتقام است و ازین روست که در رویا کشتن آلمان ها را میبیند.

او با مردی پریشان زیست و مقدس ( آنگونه که مجانین آثار #عطار) با درختی خشک، با اسبی در رویا وسگی در بیداری و... روبرو میشود و پس از اتمام ماموریت دوباره از رودخانه گذر میکند تا عناصر مکرر و بنیادین آثار #تارکوفسکی را در شش فیلم بعدش از همینجا بازشناسیم...
هرچند خود او (لابد به خطا) به ستیز با تاویل و تفسیر آثارش پرداخته اما از همین فیلم وجود چنین عناصری درهای جهان تاویل را بر مخاطب مساله دار میگشاید..

پایان فیلم، دیدن ِ فیلمی است از ورود ارتش شوروی به برلین، دیدن اجساد سوخته ی #گوبلز با همسر و کودکان کوچک و معصومش(آیا چرخه ی تباهی و مرگ به گونه ای خردکننده تر بسوی آغازگرانش بازگشته تا بگوید در هیچ جنگی، هیچکس پیروز نشده است؟!)
و امضای اسناد شکست و تسلیم به دست آلمان ها

#گالتسف که مامور بررسی اسناد نازی ها است به پرونده ی #ایوان میرسد پرونده ای حاکی از دستگیری و نهایتا اعدام او...

ایوان و دوستانش در ساحل شادمانه بازی میکنند، مادر مراقب آنهاست، ایوان و خواهرش میدوند تا به درختی خشک برسند (درختی که چندین سال بعد پایه ی فیلم #ایثار است؟!) #ایوان به درخت میرسد و تصویر سیاه می شود..

#کودکی_ایوان در همان سال شیر طلایی ونیز را از آن خود میکند تا طلوع منظومه ای همیشگی در سینمای جهان آغاز شود.

کسی که #کیشلوفسکی بینظیر درباره اش گفته :
طی سالهای اخیر در جهان فقط یک گارگردان به #معجزه دست یافته و او #تارکوفسکی است..

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یادداشت_روز

#این_احوال
#داعش_واقتصاد(۱از۲)

زیرکی را گفتم:این احوال بین،
خندید و گفت:
صعب روزی، بوالعجب کاری، پریشان عالمی...

چندین تن از دوستان عزیزم مدتی است از من میپرسند: از زاویه ای که تو هستی چه میبینی؟ چه تحلیلی داری ازین احوال و...

بخصوص برای عزیزان جوانترم که بسیار پریشان خاطرتر از ما شده اند، یادداشت زیر را مینویسم. امیدوارم دریچه ای باشد به آگاهی و نهایتا امید..

۱- همه ی نوشته های اینچنین من مبتنی بر همان خبرها و وقایعی است که همه میشنویم من هیچ منبعی در بیان این نظرات ندارم.

۲- اکثر این نظرات بناشده براخبار جاری و ساری، براساس تحلیل، فرضیه و بعدا گمانه زنی است..

۳- دوست جوانم میپرسد احوالتان چطور است؟!
من باخنده میگویم: همان که بود... باحیرت میپرسد: استاد چگونه ممکن است آخر؟ با این وضع و...

این عزیزان حساس، برایم آیینه ای میشوند تاتمام کودکی، نوجوانی وجوانی پریشان من و همنسلانم را درایشان ببینم که کلا #درمقطع_حساس_ کنونی واقع شد و رفت بر ما هرآنچه رفت..

میگویند یکی از پدیده های #انقلاب #جنگ #محرومیت_فقر(تحریم) برای پیر کردن یک نسل کافیست..
پس مایی که درکودکی انقلاب دیدیم در نوجوانی دغدغه مان جنگ بود و در تمام جوانی و میانسالی تحریم شدیم دست کم باید دویست سیصدسالی عمر کرده باشیم و البته حیف است اگر دست کم اندازه نصف این سالها پخته نشده باشیم.

پس پاسخ عزیزجوانم داده شد #ما_بسیارها_دیده_ایم انقلاب، #دهه_ی_شصت، #سازندگان، #قتلهایی_باهفتادضربه_کارد #کوی_دانشگاه، #معجزه_ی_هزاره_سوم
#تابستان_هشتادوهشت و... دائمی تر از همه ی اینها #ستیزودشمنی #غرب_پلیدی که در پی یکسان کردن تمام انسانهاست (در این تعریف تمام کسانی که با کلیتی به نام #ایران مخالفند و علنا وعملا درپی تضعیف و نابودی آنند غرب گفته میشود)
غرب این #یکسان_سازی را به سبک #کره_شمالی انجام میدهد و دریغا کمتر کسی این مشابهت را میبیند و میپذیرد چرا که این دیدن ؛

#دیده_ای_خواهد_سبب_سوراخ_کن
تا حُجب را برکَند از بیخ و بن...

والبته یاوران (بسیارابله یا بسیاردانای) داخلی غرب هم شرف حضور دارند که قطعا بدون آنها غرب موفق نخواهد بود..

دراین مقدمات خواستم به اختصاربگویم نظرات و گمانه زنی های بعدی محصول چه نسلی است و چرا این نسل در این اوضاع پریشان آرامتر به نظر میرسد.

در یادداشت بعد براساس اخبار شایع وپرورشی که طی سی چهل سال مرا به تجارب_زیسته_ی فراوانی رسانده، بخشی از تحلیلهایم را درباره_ی #این_احوال، ارائه میکنم و محوریت سخنانم را #داعش و #اقتصاد قرار میدهم... انشاالله

الحمدلله اولا و آخرا

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یادداشت روز

#معجزه_ی_هزاره_ها

#ترامپ

- متولد ۱۹۴۶ ازتباری آلمانی(۷۲ سال)

- ۴۵ سال است که مدیر سازمان ترامپ است این سازمان هتل، کازینو، زمین گلف وبرج میسازد..

- کارشناس مطالعات املاک است

- سه بار به ترتیب با مانکن، بازیگر، مانکن ازدواج کرده، پنج فرزند دارد و نزد دیگران ستایشگر اندام شهوت انگیز دخترش است.

- در جوانی با گرفتن چهار معافیت تحصیلی و یک معافیت پزشکی از رفتن به ویتنام دوری جسته

- برای یک ساعت کار آموزشی ۱/۵میلیون دلار میگیرد.

- او درساخت یک برج از کارگران لهستانی تا دوازده ساعت در روز کار کشیده روزی ۴تا۵ دلار

- او حالا مخالف مهاجرین است

- او برای پنهان داشتن رابطه اش با یک بازیگرهرزه_نگاری ۱۳۰/۰۰۰دلار داده است.

- از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۵ مالک مسابقات خانم_جهان و خانم_امریکاست اما در برنامه ای تله وزیانی علیه زنان رکیک حرف زده و اعتراف کرده سعی در فریب زنی متاهل داشته است.

- او هیچ پست سیاسی و نظامی نداشته و با سه میلیون رای کمتر از هیلاری رییس جمهور شده است.(رای الکترال)

- خصومت شخصی عجیبی با #اوبامای با پرستیژ دارد چنانکه به دوکارگر جنسی پول داده تا بر تخت اوباما در هتلی در روسیه ادرار کنند و اواین نمایش را ببیند

-او را علم ستیز میدانند نظر دانشمندان را درباره ی اوتیسم، گرمایش زمین، استفاده از انرژیهای پاک و... مسخره میداند

- او براساس اختیارات ریاست جمهوری امریکا را از پیمانهای امضا شده ی ترنس_پاسیفیک
معاهده ی پاریس
سازمان یونسکو
نهاد حقوق بشر
برجام و..
بیرون برده #ناتو را تهدید به جدایی میکند.

- او اعراب را گاوی شیرده نامیده که باید دوشیدشان

- او خواهان قبضه ی چاههای نفت عراق است.

- او مهاجران افریقایی را بیرون آمده از آبریزگاه میداند و مکزیکیها را دزد.

- ۱َ۰۰ نفر از روانشناسان و روان پزشکان امریکا گواهی عدم سلامت روانی اش را تایید کرده اند

- او آخرین امید کارتلها وتراستهاست که در برابر شکستن مرزها، توسط جهان ِ دیجیتال مقاومت میکند چرا که خواهان دودکارخانه های اسلحه سازی و خودرو سازی و...است وازین راه تولید شغل میکند.

- او به آمازون میتازد تا سهامش سقوط کند و یحتمل ضرر ۱۳۰میلیاردی فیس بوک کار او و روسای پنهان اوست..

- او فقط میخواهد دوره ی بعد هم باشد و برگ برنده ی خود را #ایران میداند در صورت تسلیم ایران او مسیح نجات بخش امریکا خواهد شد زیرا توانسته یک دشمن سرکش را بعد از دهه ها تسلیم کند.

- او میگوید من هیچ نمیدانم من فقط عمل میکنم ( تیغ در دست زنگی مست افتاده) انسان عملگرا برای رسیدن به هدف #هرکاری را مجاز میداند..

او، اوست ترامپ است.

جالب تر از همه ب موارد بالا👇👇👇

- چنین کسی مایه ی امید و فرشته ی نجات برخیها تلقی میشود.

لطفا ویژگیهای این برخیها را شما بنویسید..

@Niyazestanbarani
#سخن_همیشه

من نمی توانم برایت #معجزه کنم، هیچکس نمی تواند چنین کاری کند.
من فقط میتوانم #معجزه را نشانت بدهم.
اگر معجزه ای باشد آن #تویی..
اگر میتوانی در تلاشی آهسته و مدام آن را آشکار کن و اگر نمیتوانی دنبال معجزه نباش چون هیچ معجزه ای بیرون از تو وجود ندارد.

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یک-نکته

میگوید: چرا اینقدر آرامی؟
میگویم: چطور؟
- نشنیدی؟ندیدی این زنیکه ی... چه گفته در تله و زیان؟
- تو که میدانی سالهاست تله و زیان نمیبینم مگر به اجبار که خدارا شکر کم پیش می آید
- خب گفته جمع کنه بره...
- خب این که حرف جدیدی نیست. گویا اعلی حضرت چهل و پنج سال پیش گفته و من خودم ده پانزده سال پیش از #معجزه-ی-سیاه-قرن۲۱ شنیدم این بنده خدا که اصلا کسی محسوب نمیشود؟
- خب چاره چیه؟ چکار کنیم؟
-چاره سخته، اینکه طی پنجاه سال کسانی در لباسهای مختلف و مثلا طیفهای متضاد چنین چیزی را میگویند یعنی بنیان فکری و وجودیشان دراین باب تباه است باید فکر اصلاح شود اینهم سخت است.
او عصبانی تر از قبل می رود و من می مانم و اینکه دیدن، شنیدن، خواندن و تاریخ دانستن یحتمل انسان را آرام میکند و به دور از هیجانات نگه می دارد..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
La valse d'Amélie (Version original) [ www.Just-Music.ir ]
Yann Tiersen
#نوای_آسمان

پیشتر درباره ی #یان_تی_یرسن موزیسین #ژان_پی_یر_ژونه و #ایمیلی_پولن گفته ام این هم یک #معجزه_ی دیگر .. از آن فیلم ..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#روندها و #روال_ها

... میدانید مشکل اصلی کجاست؟ اینکه واقعا باورمند نیستیم که آنچه اکنون هستیم محصول بسیار کارها و گفتارها و پندارهایی است که بر بستر طولانی یک زمان بلند انجام داده ایم .
ما غالبا خواهان دگرگون شدن اوضاع در کسری از ثانیه ایم و نمیدانیم برای پدید آمدن #وضعی دیگر باید روزها و شبان بسیار بگذرد و‌ما کارها کنیم تا چیزی تغییری ماندگار کند . چون معمولا تغییرات ناگهانی ، پایدار نیستد. خوشی محصول یک مخدر ( هر مخدری از دود و الکل و دیدن یک دوست و ادای یک نذر و رفتن به یک مراسم و... ) ناگهان پدید می آید و ناگهان می رود و معلوم است چیزی که سرعت دارد تخریبش بیشتر از چیزی است که ذره ذره و اندک اندک است...
رگبارهای ناگهانی دل انگیزند اما بجای تقویت ریشه ها و برگها آنها را می کنند ..
آری #تغییر و #رشد و #رسیدن و... زمان بسیار میخواهد و کار بسیار وگرنه نمی گفت:

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود..

اما چرا ما همیشه خواهان درگونی سریع هستیم در خویش ، در روابط ، در ارتقای کاری ، در شکوفایی هنری ، در اوضاع اجتماعی و...!؟
به گمانم یک سببش #عجول بودن ذاتی انسان .. این عجله البته بذری است در تمام انسانها اما در برخی افراد و سرزمینها به سبب محرکهای بسیار این بذر بیشتر تغذیه میشود و شخص یا ملتی اهل شتاب می شوند.
یکی از مواد تقویتی شتاب و خواهان تغییر سریع بودن بی شک تکیه بر #معجزه است.
در فرهنگ ما #معجزه نیز درست تعریف نشده است. یادمان می رود معجزه یک استثنا است و جهان روند دارد و روال .. و همان معجزه هم یکی از همین روندهاست .
یادمان میرود که در همین فرهنگ معجز_اتکا، مثلا در زندگی فلان‌ پیامبر و در طول صد سال عمرش فقط دوسه معجزه پدیدار گشته و آنها هم جایگاه خاص داشته در روند و روالی قرار میگرفته ..
اما چون ما اهل کشف روندها و روالها ( علم و فلسفه) نیستیم طبعا نه روندهای سطح پایین تر را کشف میکنیم نه روال های سطوح دیگر را..
هرگاه فکر می کنم و هرگاه می نویسم تهشمی رسم به #شناخت و شناخت و شناخت وگرنه همان مثنوی نمیگفت:

آفتی نبود بتر از ناشناخت
تو بر یار و نتانی عشق باخت
آری ما تلاش نکرده ایم برای ترسیم چگونگی زندگیمان روندها و روالهایش را کشف نکرده ایم، فکر نکرده ایم، صبر نکرده ایم و و کارهایمان بدون اینها رنج بی فایده بوده است و ما را رسانده به بن بست های پیاپی ..و بار‌ها در انتهای کوچه ی بن بست نشسته ایم و چشم براه معجزه ای مانده ایم که طبق منطقی بالاتر نباید وقوع یابد ..
و هی زده ایم درسر خودمان و هی پرسیده ایم پرسشهایی را که پاسخ نداشته اند چرا که باز ندانسته ایم اساسا #پرسش_نادرجایگاه و پرسش غلط، هر پاسخی که داشته باشد #پاسخی_نادرجایگاه و غلط است ... باید برگردیم ، روندها و روال هایی کشف کنیم که ما را رسانده به اینجا بعد که درست پیداشان کردیم برای رفتن به وضعی معقول تر باید روندها و روال های درستی را بر اساس پرسشهایی درست پیش ببریم و... البته با #صبر
صد هزاران کیمیا حق آفرید
کیمیایی همچو صبر آدم ندید..
الحمدلله اولا و آخرا
#دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹