Forwarded from محسن یارمحمدی
#قصه_های_من_و_باران
#کارزار_بی_پایان #سبک_زندگی
آدمی که نمی تواند فراتر برود از تجربه هایی که داشته. ( تجربه در همه ی اشکالش) کسی که چنین میکند و مثلا میگوید یا نشان میدهد از تجاربی که نزیسته، یا نادانی ویرانگر است یا شیادی تباهی آور..
پل صراط (چینود) برای من نه برپا شده در روزقیامت،که پلی هست برای همیشه ی ما، همین حالا بر پلی نازک تر از مو و برّان تر از شمشیر قدم میزنیم و کلی حکایت دارد این پل..
اما ظهور باران، حضور این پل را پررنگ تر کرده...
ببینید مثلا #مستقل برآوردن کودک یک طرف قضیه است و منزوی بارآوردنش یک طرف.
وقتی سفارش میکنند کودک را قبل از دوسالگی جدا کنید تا مستقل شود، در واقع دارند یک شهروند #غربی درست میکنند. کدام درصد نسلی که ماییم تا هفت هشت سالگی در آغوش پدرمادر و در جمع خانواده نخفت؟ و کدام درصدمان مستقل نشد؟ نتیجه ی با هم خوابیدن کودک و والد در کدام دستگاه علمی آماری سنجیده شد که خروجی اش ویرانی بود؟
نکند این میل افسار گسیخته ی همخوابگی(غربی است کلمه ) و نه همآغوشی (ایرانی است معنا) با دیگری، در هرسن و سالی و به هر نحوی و...در کودکان و نوجوانان و جوانان ما، یکی از ریشه هایش همین باشد؟ گفتم یکی هااااا... باید بررسی کرد دست کم؟ اما کی اینکار را بکند؟ همه دنبال پولند خب..
وقتی در پنج و نیم سالگی صدای ناله ی باران در خواب میگوید که خوابی پریشان او را ترسانده و لرزانده و من که میروم و لمسش میکنم، آرامش سرریز میشود توی اتاقش...چرا نباید حتا در ده سالگی، بیست سالگی در کنارش و در اتاقش نخوابم؟...
او هنوز مرزهای خواب و بیداری را نمیداند...چرا باید با رهاکردنش، حس انزوا، تنهایی و ترس مخرب را در نهادش بکارم؟
محبت بسیار کودک را لبریز محبت میکند غالبا و آنکس که سرشار دوست داشته شدن است میتواند دوست بدارد.
چرا نقطه ی اشتراک زندگی دیکتاتورهای جهانسوز را کمبود محبت پدرمادری و خانواده ذکر کرده اند؟( هیتلر، صدام و..) میگویی: محبت بسیار میشود #لوس_پروری؟
میگویم اولا آمار باید درآید که چند درصد لوسها مخرب شده اند تخریبشان چگونه بوده؟ و چند درصد محرومان از مهر و محبت؟ دوم #لوس ویرانگرتر است یا انسان سرخورده ی منزوی؟ سوم اینکه ؛
محبت #نه_درجایگاه ویرانگر است نه #محبت_بسیار..
ظلم چِبوَد؟ آب دادن خار را
عدل چبود؟ آب ده اشجار را
اغلب میانسالان و جوانانمان (در ربطی دیگر) مشغول همین کارند..و هی مینالند حیف از آنهمه عشق و مهر که تقدیمت کردم؟ این بود پاسخ محبتهای من؟ و..
نه خشممان به جاست نه مهرمان.. و بعد هی مینالیم و از روابطمان گلایه میکنیم بماند که عاشق اهل مهر چه در شکل معقول مهردادن و چه در شکل مجنونش اهل غرغر نیست.. کسی که اهل چیزی نیست با آن درگیر است..که بماند..
آری من هم به اعتدال در رفتار قایل هستم به همین سبب است که در آغاز از #پل_صراط گفتم به هرحال باید پروای #درمیانه_زیستن داشت هرچند که تمام زندگیتان را لِه خواهد کرد و بکند چه باک؟ اگر جوهری هست و روغنی، دراین له شدن بیرون میریزد تا مجب روشنایی جهان شود..
باز باران میگوید: باید شب پیش من بخوابی.
میگویم : نه بابایی هرکس در اتاق خودش
- آخه بابایی وقتی در اتاق من میخوابی احساس میکنم یک گرمایی در اتاقم هست. حس میکنم اون گرما نمیذاره سردم بشه از اون پایین تخت گرما میاد سمتم و من سردم نمیشود وخوابهای خوب میبینم..
میخواهم ببینم چند نفر شما در چنین موقعیتی کنار فرزندتان نخواهید خوابید حتا اگر سی چهل ساله باشد؟
حرفم این است اولا به هرچه که جدیدیها میگویند در حوزه ی روابط شک کنیم. بگذار بچه هرکاری خواست بکند، دوست هرکاری خواست بکند و... نفی سبک زندگی شرقی است که مبتنی است بر تعهد و #دیگری را دیدن.. استقلال و مستقل بودن اینجا اسم رمز شیطان است برای تنها کردن ما.. تا ما پرورش بدهیم مواد غذایی غرب را و تکه های بودنمان را بیندازیم در کام هیولای غرل که بخورد و گنده تر و نیرومند تر از این که هست بشود.. مگر دویست سیصد سال گذشته غرب با منابع ما همین کار را نکرده؟ البته او باید بکند که ذاتا چنین است و به کار خویش اما بقول حلاج ؛
از او دردم میآید که میداند که نباید انداخت..
دوم دغدغه ی اعتدال داشته باشیم و با این خارخار و در گذار ازین پل فقط به نیروی لایزالی تکیه کنیم که دستگیر #مضطرین است که ؛
أمن یجیبُ المضطرَ اذا دعاه و یکشفُ السوء؟...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#کارزار_بی_پایان #سبک_زندگی
آدمی که نمی تواند فراتر برود از تجربه هایی که داشته. ( تجربه در همه ی اشکالش) کسی که چنین میکند و مثلا میگوید یا نشان میدهد از تجاربی که نزیسته، یا نادانی ویرانگر است یا شیادی تباهی آور..
پل صراط (چینود) برای من نه برپا شده در روزقیامت،که پلی هست برای همیشه ی ما، همین حالا بر پلی نازک تر از مو و برّان تر از شمشیر قدم میزنیم و کلی حکایت دارد این پل..
اما ظهور باران، حضور این پل را پررنگ تر کرده...
ببینید مثلا #مستقل برآوردن کودک یک طرف قضیه است و منزوی بارآوردنش یک طرف.
وقتی سفارش میکنند کودک را قبل از دوسالگی جدا کنید تا مستقل شود، در واقع دارند یک شهروند #غربی درست میکنند. کدام درصد نسلی که ماییم تا هفت هشت سالگی در آغوش پدرمادر و در جمع خانواده نخفت؟ و کدام درصدمان مستقل نشد؟ نتیجه ی با هم خوابیدن کودک و والد در کدام دستگاه علمی آماری سنجیده شد که خروجی اش ویرانی بود؟
نکند این میل افسار گسیخته ی همخوابگی(غربی است کلمه ) و نه همآغوشی (ایرانی است معنا) با دیگری، در هرسن و سالی و به هر نحوی و...در کودکان و نوجوانان و جوانان ما، یکی از ریشه هایش همین باشد؟ گفتم یکی هااااا... باید بررسی کرد دست کم؟ اما کی اینکار را بکند؟ همه دنبال پولند خب..
وقتی در پنج و نیم سالگی صدای ناله ی باران در خواب میگوید که خوابی پریشان او را ترسانده و لرزانده و من که میروم و لمسش میکنم، آرامش سرریز میشود توی اتاقش...چرا نباید حتا در ده سالگی، بیست سالگی در کنارش و در اتاقش نخوابم؟...
او هنوز مرزهای خواب و بیداری را نمیداند...چرا باید با رهاکردنش، حس انزوا، تنهایی و ترس مخرب را در نهادش بکارم؟
محبت بسیار کودک را لبریز محبت میکند غالبا و آنکس که سرشار دوست داشته شدن است میتواند دوست بدارد.
چرا نقطه ی اشتراک زندگی دیکتاتورهای جهانسوز را کمبود محبت پدرمادری و خانواده ذکر کرده اند؟( هیتلر، صدام و..) میگویی: محبت بسیار میشود #لوس_پروری؟
میگویم اولا آمار باید درآید که چند درصد لوسها مخرب شده اند تخریبشان چگونه بوده؟ و چند درصد محرومان از مهر و محبت؟ دوم #لوس ویرانگرتر است یا انسان سرخورده ی منزوی؟ سوم اینکه ؛
محبت #نه_درجایگاه ویرانگر است نه #محبت_بسیار..
ظلم چِبوَد؟ آب دادن خار را
عدل چبود؟ آب ده اشجار را
اغلب میانسالان و جوانانمان (در ربطی دیگر) مشغول همین کارند..و هی مینالند حیف از آنهمه عشق و مهر که تقدیمت کردم؟ این بود پاسخ محبتهای من؟ و..
نه خشممان به جاست نه مهرمان.. و بعد هی مینالیم و از روابطمان گلایه میکنیم بماند که عاشق اهل مهر چه در شکل معقول مهردادن و چه در شکل مجنونش اهل غرغر نیست.. کسی که اهل چیزی نیست با آن درگیر است..که بماند..
آری من هم به اعتدال در رفتار قایل هستم به همین سبب است که در آغاز از #پل_صراط گفتم به هرحال باید پروای #درمیانه_زیستن داشت هرچند که تمام زندگیتان را لِه خواهد کرد و بکند چه باک؟ اگر جوهری هست و روغنی، دراین له شدن بیرون میریزد تا مجب روشنایی جهان شود..
باز باران میگوید: باید شب پیش من بخوابی.
میگویم : نه بابایی هرکس در اتاق خودش
- آخه بابایی وقتی در اتاق من میخوابی احساس میکنم یک گرمایی در اتاقم هست. حس میکنم اون گرما نمیذاره سردم بشه از اون پایین تخت گرما میاد سمتم و من سردم نمیشود وخوابهای خوب میبینم..
میخواهم ببینم چند نفر شما در چنین موقعیتی کنار فرزندتان نخواهید خوابید حتا اگر سی چهل ساله باشد؟
حرفم این است اولا به هرچه که جدیدیها میگویند در حوزه ی روابط شک کنیم. بگذار بچه هرکاری خواست بکند، دوست هرکاری خواست بکند و... نفی سبک زندگی شرقی است که مبتنی است بر تعهد و #دیگری را دیدن.. استقلال و مستقل بودن اینجا اسم رمز شیطان است برای تنها کردن ما.. تا ما پرورش بدهیم مواد غذایی غرب را و تکه های بودنمان را بیندازیم در کام هیولای غرل که بخورد و گنده تر و نیرومند تر از این که هست بشود.. مگر دویست سیصد سال گذشته غرب با منابع ما همین کار را نکرده؟ البته او باید بکند که ذاتا چنین است و به کار خویش اما بقول حلاج ؛
از او دردم میآید که میداند که نباید انداخت..
دوم دغدغه ی اعتدال داشته باشیم و با این خارخار و در گذار ازین پل فقط به نیروی لایزالی تکیه کنیم که دستگیر #مضطرین است که ؛
أمن یجیبُ المضطرَ اذا دعاه و یکشفُ السوء؟...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یادداشت_همیشه..
#حس_ابلیسی_دست_بالا_بودن یا
#این_دو_دزد
این روزها اکثریت جامعه از حرف زشت ونادرست یک زن و حرف پست و پلید یکی از #اشباه_رجال، هردو در یک دار ودسته،آشفته، خشمگین و ناراحتند.
و من نخست می پرسم؛
چند درصد شما همسران در دعواهای خانگی وقتی به اوج خشم میرسید، نگفته اید: همینه که هست هررررری؟
چند درصد پدرهای جامعه وقتی افتاده اند در تنگنایی سخت، به فرزند خود نگفته اند: اینجا خانه ی من است هررررری؟ چند درصد مادران وقتی غذایشان مورد اعتراض بچه ها بوده نگفته اند: همینه که هست میخواهی بخور میخواهی نخور؟ چند درصد خداماتی ها وقتی با اعتراض تند ارباب رجوع روبرو شده اند نگفته اند: همینه که هست نمیخوای هررری؟ چند درصد کارخانه داران، پزشکان،صاحبکارها، هنرمندان، و... وقتی دچار اختلاف با طرف مقابل شده اند نگفته اند: همینه که هست میخواهی بخواه نمی خواهی نخواه؟!..
و همه ی این تفرعن های رنگارنگ برآمده از چیست؟ بی شک احساس #بالا-دستی چنانکه #ابلیس هم با همین احساس نفی #آدم میکرد و در برابر خدا گردن میکشید و او را متهم به اغواگری میکرد..
آری همسایه های ما در مجتمع مسکونی به همسایه ی قانون گریز و کمتر مبادی آداب گفتند تو که پول داری برو خانه ی ویلایی بخر (؟!؟)و او گفت : هرکس ناراحته آپارتمانش را بفروشد. همسایه ی اولی احساس میکرد دست بالا را دارد چون اکثریت مجتمع با او بودند و دومی حس دست_بالایی داشت چون #پول داشت..
بیایید با خودمان صادق باشیم این نخستین گام نجات است. مگر خیلی از مخالفان آن زن و مرد بالا دست متوهم بارها به ایشان نگفته اند: پاشید بروید عراق و سوریه و... نگفته اند؟
آری من نخست همه را #متهم میکنم که نتوانسته ایم #دیگری و #دیگران را نه تنها برتر از خویش بدانیم ( با تکیه بر تمام آموزه های ملی و دینیمان) نه تنها همسطح خویش حساب کنیم که دایم خود را برتر دیده ایم. کجا دنبال #علو-فی-الارض میگردید؟ کجا در پی مصداق #ابا-واستکبر هستید؟ کجا در پی ابلیس هستید؟
آری آن زن بیچاره و آن #شبه-مرد بدبخت در آن جایگاه بالادستی نشستند و حرف زدند حال آنکه بسیاری از ما چنان و بدتر از چنانیم..
صدهزار ابلیس و بلعم در جهان
همچنین بودست پیدا و نهان
این دو دزد آویخت از دار بلند
ورنه در عالم بسی دزدان بدند..
همه ی ما انسانها از پلیدی بدمان می آید. این است که برآن میشوریم اما یادمان باشد شرط احساس پلیدی چیزی این است که ما آن را در خودمان داشته باشیم و البته مهارش کرده باشیم وگرنه اگر خدای ناخواسته عین نجاست شده باشیم که اصلا نمیپذیریم کارمان غلط بوده..
( دراین مورد با تکیه بر روانشناسی بدن و فلتات زبان - به تعبیر حضرت ولی- آن زن به اکراه عذر خواست چون در مرز پلیدی است اما آن #شبه-مرد عذر نخواست چون عین #نجاست شده است)
- استغفر الله و اعوذ بالله من سوء القضا
باری در یادداشت پیشین نوشتم #شاه قبلی، #رییس-جمهور قبلی و #مجری قبلی و... هم همین حرفها را زده اند اما کسی به یاد ندارد ( چنانکه اگر خودش نیز چنین چیزهایی گفته به یاد ندارد)
#حرف-آخر: آن زن و آن شبه-مرد حرفهایی ناراست و پلید برزبان رانده اند حذف ایشان نه ممکن است نه معقول.. بدی نمیمیرد بدی فقط محدود میشود چاره ی کار در بند کشیدن #زن-مرد بالادست پندار وجودمان است. #ابلیس تا روز قیامت مجال دارد و #ضحاک هم در دماوند اسیر است تا در آخر زمان بند بگسلد و دوباره ایرانشهر را خوراک #دومار خویش کند.. فریدون جانمان را یاری کنیم تا ابلیس و ضحاک درونمان را مهار کند.
نگویید این درون نگری چشم پوشیدن از مسولیتهای اجتماعی است. موضوع ساده تر از این حرفهاست وقتی تو شمعی می افروزی تاریکی را پس میزنی و وقتی همسایه ات چنین کند اقلیم تاریکی محدودتر میشود. راه شکست اهریمن چیزی جز شعله ور کردن آتش عشق و آگاهی و انصاف و.. نیست...
الحمد لله اولا و آخرا
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#حس_ابلیسی_دست_بالا_بودن یا
#این_دو_دزد
این روزها اکثریت جامعه از حرف زشت ونادرست یک زن و حرف پست و پلید یکی از #اشباه_رجال، هردو در یک دار ودسته،آشفته، خشمگین و ناراحتند.
و من نخست می پرسم؛
چند درصد شما همسران در دعواهای خانگی وقتی به اوج خشم میرسید، نگفته اید: همینه که هست هررررری؟
چند درصد پدرهای جامعه وقتی افتاده اند در تنگنایی سخت، به فرزند خود نگفته اند: اینجا خانه ی من است هررررری؟ چند درصد مادران وقتی غذایشان مورد اعتراض بچه ها بوده نگفته اند: همینه که هست میخواهی بخور میخواهی نخور؟ چند درصد خداماتی ها وقتی با اعتراض تند ارباب رجوع روبرو شده اند نگفته اند: همینه که هست نمیخوای هررری؟ چند درصد کارخانه داران، پزشکان،صاحبکارها، هنرمندان، و... وقتی دچار اختلاف با طرف مقابل شده اند نگفته اند: همینه که هست میخواهی بخواه نمی خواهی نخواه؟!..
و همه ی این تفرعن های رنگارنگ برآمده از چیست؟ بی شک احساس #بالا-دستی چنانکه #ابلیس هم با همین احساس نفی #آدم میکرد و در برابر خدا گردن میکشید و او را متهم به اغواگری میکرد..
آری همسایه های ما در مجتمع مسکونی به همسایه ی قانون گریز و کمتر مبادی آداب گفتند تو که پول داری برو خانه ی ویلایی بخر (؟!؟)و او گفت : هرکس ناراحته آپارتمانش را بفروشد. همسایه ی اولی احساس میکرد دست بالا را دارد چون اکثریت مجتمع با او بودند و دومی حس دست_بالایی داشت چون #پول داشت..
بیایید با خودمان صادق باشیم این نخستین گام نجات است. مگر خیلی از مخالفان آن زن و مرد بالا دست متوهم بارها به ایشان نگفته اند: پاشید بروید عراق و سوریه و... نگفته اند؟
آری من نخست همه را #متهم میکنم که نتوانسته ایم #دیگری و #دیگران را نه تنها برتر از خویش بدانیم ( با تکیه بر تمام آموزه های ملی و دینیمان) نه تنها همسطح خویش حساب کنیم که دایم خود را برتر دیده ایم. کجا دنبال #علو-فی-الارض میگردید؟ کجا در پی مصداق #ابا-واستکبر هستید؟ کجا در پی ابلیس هستید؟
آری آن زن بیچاره و آن #شبه-مرد بدبخت در آن جایگاه بالادستی نشستند و حرف زدند حال آنکه بسیاری از ما چنان و بدتر از چنانیم..
صدهزار ابلیس و بلعم در جهان
همچنین بودست پیدا و نهان
این دو دزد آویخت از دار بلند
ورنه در عالم بسی دزدان بدند..
همه ی ما انسانها از پلیدی بدمان می آید. این است که برآن میشوریم اما یادمان باشد شرط احساس پلیدی چیزی این است که ما آن را در خودمان داشته باشیم و البته مهارش کرده باشیم وگرنه اگر خدای ناخواسته عین نجاست شده باشیم که اصلا نمیپذیریم کارمان غلط بوده..
( دراین مورد با تکیه بر روانشناسی بدن و فلتات زبان - به تعبیر حضرت ولی- آن زن به اکراه عذر خواست چون در مرز پلیدی است اما آن #شبه-مرد عذر نخواست چون عین #نجاست شده است)
- استغفر الله و اعوذ بالله من سوء القضا
باری در یادداشت پیشین نوشتم #شاه قبلی، #رییس-جمهور قبلی و #مجری قبلی و... هم همین حرفها را زده اند اما کسی به یاد ندارد ( چنانکه اگر خودش نیز چنین چیزهایی گفته به یاد ندارد)
#حرف-آخر: آن زن و آن شبه-مرد حرفهایی ناراست و پلید برزبان رانده اند حذف ایشان نه ممکن است نه معقول.. بدی نمیمیرد بدی فقط محدود میشود چاره ی کار در بند کشیدن #زن-مرد بالادست پندار وجودمان است. #ابلیس تا روز قیامت مجال دارد و #ضحاک هم در دماوند اسیر است تا در آخر زمان بند بگسلد و دوباره ایرانشهر را خوراک #دومار خویش کند.. فریدون جانمان را یاری کنیم تا ابلیس و ضحاک درونمان را مهار کند.
نگویید این درون نگری چشم پوشیدن از مسولیتهای اجتماعی است. موضوع ساده تر از این حرفهاست وقتی تو شمعی می افروزی تاریکی را پس میزنی و وقتی همسایه ات چنین کند اقلیم تاریکی محدودتر میشود. راه شکست اهریمن چیزی جز شعله ور کردن آتش عشق و آگاهی و انصاف و.. نیست...
الحمد لله اولا و آخرا
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#عادت_و_خشونت_علیه_انسان
مهیب ترین چیز زندگی انسان کدام است؟ آنچه بیشتر از هرچیز دیگر #انسانیت انسان را ویران می کند چیست؟ چیزی که بی صدا تر و آهسته تر از هر خوره ای معنای ما را از میگیرد و پس از ایامی چنان بی خبر از ما، ما را #مسخ میکند که از انسان__بودنمان نهایتا سنگی و سنگواره ای بر جا میگذارد که فقط هیاتی دارد انسانی، نه جان نهانی؟
من همیشه به یک واژه رسیده ام #عادت
عادی شدن همه ی ریز و درشت زندگی انسان که از قضا هیچ چیزش عادی نیست تباه_کننده ترین چیز است. اگر هر چیزی اسم اعظمی داشته باشد #عادت اسم اعظم شیطان است.
فکرش را بکنید؛ آیا واقعا بود ما درقامت انسان هولناک ترین اتفاق غیرعادی جهان نیست!؟
کاری به سایر موجودات ندارم که آنها هم . اما اینکه در گستره ای به نام سرزمین #بود، بشوی و باشی و به همه ی بودها و نبودها بیندیشی رعب آور نیست؟ جنون آور نیست!؟ کلاغی میخواند در برف ، تو میشنوی. ترس آور نیست که فکرکنی چه میگوید این کلاغ؟ با دیگری حرف میزنی از چیزهایی که جنسش هزاران بار دورتر است از حرف، بعد انسان دیگری میشنود میخواند و گاه میفهمد که تو چه میگویی.این شگفت نیست؟ میخوری ، میخوابی، خواب میبینی، میخندی می گریی وبه #دیگری فکر میکنی، دلتنگ می شوی و.. اینها، نه جنون آور که خود جنون اند اما نیروی رعب آور #عادت این جنون زار پر هیاهوی وجود را سنگستان خاموش بت خانه ای سرد کرده است تا... تا بتوان زیست.
میلیارد سال یعنی چه؟! اما ما میگوییم: فلان میلیارد سال گذشته تا انسان بر کره ی خاک ایستاده کأنه میگوییم چند ساعت. واگر بگوییم چند ساعت نیز حیرت آور است ما چیزی را که هنوز نمی دانیم چیست؛ زمان را.صورت بندی وتقسیم بندی کرده ایم و..تا باز بتوانیم زیست؟
آری هرآنچه ماست و در #معرض ماست حیرت انگیز است اما #عادت از همه شان حیرت آورتر است. و چرا باید نفس کشیدن عادی شود؟ لابد برای اینکه بتوانیم زندگی کنیم. مثل آن دانشجوی پزشکی که در آغاز کار دردهای بیمار را خودش بیش غز بیمار احساس میکند و مبتلا هم میشود و.. اما مدتی بعد اصلا و ابدا
یا جلادی که در شلاق زدن نخستین انسان یا کشتن اولین آدمی عرقی سرد مینشیند بر پیکرش و چند روزی هم خوابش پریشان میشود و بعد، عادت از او چیزهایی میسازد که دیده ایم.
همه ی انسانها شاعر به دنیا نی آیند این را دارندگان فرزند تایید می کنند شاعرانی بالاتر از سطح زیست ما، اما کم کم عادت میکنند باید با ما زیست کنند و بعد کودکی که دنبال مورچه میرفت تا دانه بدهد به او هزاران انسان را زیر پا له می کند تا دانه به دست آورد.
من شک ندارم آنان انسان ترند که هنوز بسیاری چیزها برایشان عادی نشده است. وقتی انسان مقابلت در نظرت شاهکار شگفت هستی بود نمی توانی به سخره اش بگیری و زیرپایش بگذاری. وقتی زن در نظرت اعجاز غریب بودن شد ، نمی توانی آسیبش بزنی وقتی بافتن موهای محبوبت ، همسرت ، خواهرت ، دخترت از فرط تازگی همیشه نخستین بار بود نمی توانی خشونت بورزی ، وقتی توانستی هر روز در برابر طلوع و غروب آفتاب و روییدن گیاه و پرواز پرنده و... با چشمان گشوده به حیرت بایستی سعی خواهی کرد چیزی را ویران نکنی دیگری در برابرت می ایستد و برایت از فکرها و حسها و غمها و شادی هایش میگوید .. وقتی با دهان گشوده به تعجب نگاهش کردی او خواهی شد تا بدانی چه می گوید..
اما دراین میان چیزی است پنهان ، ما انسانها مجنون ترین دست پروردگان جهانیم چرا که در #جنون_کده_ی_وجود چنان عادی زیست می کنیم که انگار...
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazesranbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#عادت_و_خشونت_علیه_انسان
مهیب ترین چیز زندگی انسان کدام است؟ آنچه بیشتر از هرچیز دیگر #انسانیت انسان را ویران می کند چیست؟ چیزی که بی صدا تر و آهسته تر از هر خوره ای معنای ما را از میگیرد و پس از ایامی چنان بی خبر از ما، ما را #مسخ میکند که از انسان__بودنمان نهایتا سنگی و سنگواره ای بر جا میگذارد که فقط هیاتی دارد انسانی، نه جان نهانی؟
من همیشه به یک واژه رسیده ام #عادت
عادی شدن همه ی ریز و درشت زندگی انسان که از قضا هیچ چیزش عادی نیست تباه_کننده ترین چیز است. اگر هر چیزی اسم اعظمی داشته باشد #عادت اسم اعظم شیطان است.
فکرش را بکنید؛ آیا واقعا بود ما درقامت انسان هولناک ترین اتفاق غیرعادی جهان نیست!؟
کاری به سایر موجودات ندارم که آنها هم . اما اینکه در گستره ای به نام سرزمین #بود، بشوی و باشی و به همه ی بودها و نبودها بیندیشی رعب آور نیست؟ جنون آور نیست!؟ کلاغی میخواند در برف ، تو میشنوی. ترس آور نیست که فکرکنی چه میگوید این کلاغ؟ با دیگری حرف میزنی از چیزهایی که جنسش هزاران بار دورتر است از حرف، بعد انسان دیگری میشنود میخواند و گاه میفهمد که تو چه میگویی.این شگفت نیست؟ میخوری ، میخوابی، خواب میبینی، میخندی می گریی وبه #دیگری فکر میکنی، دلتنگ می شوی و.. اینها، نه جنون آور که خود جنون اند اما نیروی رعب آور #عادت این جنون زار پر هیاهوی وجود را سنگستان خاموش بت خانه ای سرد کرده است تا... تا بتوان زیست.
میلیارد سال یعنی چه؟! اما ما میگوییم: فلان میلیارد سال گذشته تا انسان بر کره ی خاک ایستاده کأنه میگوییم چند ساعت. واگر بگوییم چند ساعت نیز حیرت آور است ما چیزی را که هنوز نمی دانیم چیست؛ زمان را.صورت بندی وتقسیم بندی کرده ایم و..تا باز بتوانیم زیست؟
آری هرآنچه ماست و در #معرض ماست حیرت انگیز است اما #عادت از همه شان حیرت آورتر است. و چرا باید نفس کشیدن عادی شود؟ لابد برای اینکه بتوانیم زندگی کنیم. مثل آن دانشجوی پزشکی که در آغاز کار دردهای بیمار را خودش بیش غز بیمار احساس میکند و مبتلا هم میشود و.. اما مدتی بعد اصلا و ابدا
یا جلادی که در شلاق زدن نخستین انسان یا کشتن اولین آدمی عرقی سرد مینشیند بر پیکرش و چند روزی هم خوابش پریشان میشود و بعد، عادت از او چیزهایی میسازد که دیده ایم.
همه ی انسانها شاعر به دنیا نی آیند این را دارندگان فرزند تایید می کنند شاعرانی بالاتر از سطح زیست ما، اما کم کم عادت میکنند باید با ما زیست کنند و بعد کودکی که دنبال مورچه میرفت تا دانه بدهد به او هزاران انسان را زیر پا له می کند تا دانه به دست آورد.
من شک ندارم آنان انسان ترند که هنوز بسیاری چیزها برایشان عادی نشده است. وقتی انسان مقابلت در نظرت شاهکار شگفت هستی بود نمی توانی به سخره اش بگیری و زیرپایش بگذاری. وقتی زن در نظرت اعجاز غریب بودن شد ، نمی توانی آسیبش بزنی وقتی بافتن موهای محبوبت ، همسرت ، خواهرت ، دخترت از فرط تازگی همیشه نخستین بار بود نمی توانی خشونت بورزی ، وقتی توانستی هر روز در برابر طلوع و غروب آفتاب و روییدن گیاه و پرواز پرنده و... با چشمان گشوده به حیرت بایستی سعی خواهی کرد چیزی را ویران نکنی دیگری در برابرت می ایستد و برایت از فکرها و حسها و غمها و شادی هایش میگوید .. وقتی با دهان گشوده به تعجب نگاهش کردی او خواهی شد تا بدانی چه می گوید..
اما دراین میان چیزی است پنهان ، ما انسانها مجنون ترین دست پروردگان جهانیم چرا که در #جنون_کده_ی_وجود چنان عادی زیست می کنیم که انگار...
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazesranbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#آیات_نوین
اعتبروا یا ایها الناس،
دوست داشتن کسی که همچون شما می اندیشد یا سیلقه اش مانند شماست یا میانتان علاقه ای یا نیازی و... است، دوست داشتن #دیگری نیست، دوست داشتن خودتان است( دوست داشتن اولیه، طبیعی)آنگاه راهی قله ی بلند دوست داشتن شده اید که بتوانید دیگری را دوست بدارید.(دوست داشتن ثانوی، غیر طبیعی)
دوست داشتن دوست ، کاری طبیعی است، اینجا هنری در کار نیست اگر بتوانی دشمنت را دوست بداری، انسانی هنرمند شده ای. چیزی که می تواند تو را و جهان ما را تغییر دهد مهری غیرطبیعی است نه عشقی طبیعی..
#محسن_بارانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اعتبروا یا ایها الناس،
دوست داشتن کسی که همچون شما می اندیشد یا سیلقه اش مانند شماست یا میانتان علاقه ای یا نیازی و... است، دوست داشتن #دیگری نیست، دوست داشتن خودتان است( دوست داشتن اولیه، طبیعی)آنگاه راهی قله ی بلند دوست داشتن شده اید که بتوانید دیگری را دوست بدارید.(دوست داشتن ثانوی، غیر طبیعی)
دوست داشتن دوست ، کاری طبیعی است، اینجا هنری در کار نیست اگر بتوانی دشمنت را دوست بداری، انسانی هنرمند شده ای. چیزی که می تواند تو را و جهان ما را تغییر دهد مهری غیرطبیعی است نه عشقی طبیعی..
#محسن_بارانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ابلیس_شناسی
#لاطالائیل،
.... و همچنان ابلیس به عنوان سرنمون تباهی و سیاهی، تورا راهنمایی نیک تواند بود.
ابلیس نماد کسانی است که هرگز مسئولیت اعمال خویش را نمیپذیرند و از در پوزش و بخشایش درنمیآیند.
از نظر ابلیس همیشه عامل خطا و لغزش و ویرانی و... #دیگری است. او در این مسیر چنان مُصر و باورمند است که حتا اغوا و گمراهی خویش را به پروردگار نسبت میدهد، تا چه رسد به خطای دیگران...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل،
.... و همچنان ابلیس به عنوان سرنمون تباهی و سیاهی، تورا راهنمایی نیک تواند بود.
ابلیس نماد کسانی است که هرگز مسئولیت اعمال خویش را نمیپذیرند و از در پوزش و بخشایش درنمیآیند.
از نظر ابلیس همیشه عامل خطا و لغزش و ویرانی و... #دیگری است. او در این مسیر چنان مُصر و باورمند است که حتا اغوا و گمراهی خویش را به پروردگار نسبت میدهد، تا چه رسد به خطای دیگران...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹