نیازستان
1.57K subscribers
792 photos
107 videos
132 files
234 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#طرح_همیشه

#کتاب عمری ۵۰۰۰ ساله دارد، از الواح گلی میان رودان گرفته تا پاپیروسهای مصری واوستای نوشته شده بر پوست و...تا امروز...

اما حکایت زنده مانده کتاب تا روزگار ما حکایتی است عجیب.شاید کتاب همان #خضر_دانایی است که عاشقانه از #چشمه ی حیات نوشیده و قرار است ما را تا آن چشمه الهی راهنمایی کند.

در پی همه گیرشدن سواد ِ خواندن و نوشتن ولاجرم سطحی شدن دانش #روزنامه ظاهر شد تا عده ای مرگ کتاب را اعلام کنند،اما کتاب نمرد و دانش دوستان راستین با یاری کتاب خویش را توانا کردند.

#رادیو تیر دوم بر پیکر کتاب بود، اما کتاب همچنان ماندگار و پرتوان به زندگی زندگی بخش خویش ادامه داد.

#سینما را تیر خلاص کتاب شمردند اما و از قضا این کتابهای بزرگ بودند که سینما را زندگی و عظمت بخشیدند.

#تله و زیان سطحی ترین سلاحی بود که صلای مرگ کتاب را سر داد.اما باز این کتاب بود که با لبخندی پرمعنا جوان و تازه نفس زندگی پربارش را ادامه داد...

وحالا چند دهه ای است #مفیستوفلس ِ شبکه ی جهانی بزرگترین نبرد را با کتاب آغاز کرده است.نبردی به سهمگینی نبرد َپوش دیو خشکسالی با #تیشتر آن اسب سپید باران آور...

اما من ایمان دارم #سیمرغ_کتاب با آنهمه صفحه که بالهای اوست آنقدر بالا پرواز خواهد کرد که از چنگال سیاه این #اهریمن نیز دور خواهد ماند.

فقط یک شرط دارد؛ #تو_با_دستانت گره از بالهای این #سیمرغ بگشا...

@niyazestanbarani
#یادداشت_همیشه..

#مساله_ی_زن

همیشه چهار واژه، چهار واژه ی دیگر را به ذهنم آورده. چه در زندگی شخصی، چه خانوادگی و چه اجتماعی و...
به گمانم همه ی ما باید اینها را بخش ذاتی و البته خودآگاه وجودمان کنیم چون ما و جامعه ی ما اسیر درهم ریختگی دردآوری شده ایم.
۱-سوال ۲- مساله ۳- بحران ۴- فاجعه
سوال، جواب می طلبد
مساله راه حل (ها) دارد
بحران مدیریت ( پیش، درحین، پسین) میخواهد
فاجعه... هیچ کاری از دست انسان بر نمی آید باید نشست و دست روی دست گذاشت و تا ببینیم چه می شود..
ما و جامعه ی ما توانایی کوری داریم در تبدیل سوال به مساله، مساله به بحران و بحران به فاجعه..
جامعه ی ایران مدتهاست که وارد فاز بحران شده است در اغلب حوزه ها نیز چنین است. کلان مفاهیمی مثل روابط فردی و اجتماعی، اقتصاد، اخلاقیات، قدرت، سیاست و..
وکمی محدود تر مثل #مساله ی کودکان، نوجوانان و... #زنان..
بماند که موضع حاکمیت با منش و روشش دارد تک تک اینها را به بحران تبدیل می کند و در این میان کلیدواژه اش برای بحران #کنترل است نه #مدیریت...
مساله ی زنان طبعا مثل هر موضوع انسانی بسیار پیچیده است و در جامعه ی ما پیچیده تر..مردم کشوری که تاریخی هزاران ساله دارد و بسیار رنگارنگ چه بخواهند یا نه، درگیر دهها چفت و بست و بند و بست و... تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی، قومی و... هستند.. حجاب در قوم کهن لر تعریفی دارد و نزد بندری تعریفی و نزد آذری تعریفی و نزد قدرت فائقه ی قانونگذار تعریفی.. زن کرد همپای مردش میرقصد، زن گیلان و مازندران همپای مردش هلهله میکشد کار میکند و... زن بندر جور دیگری است. زن حرمسرای قدرت نگاهی به #آقامون دارد و زن اینستاگرد نگاهی به #آقایی، زن تحصیل کرده ی اهل کار و استقلال مالی چیزی میخواهد و همان زن تحصیلکرده ی اهل کنج خانه چیز دیگر و همان زن تحصیلکرده ی اهل گردشگری در خیابان و شهر و... چیز دیگر...
در مثال آخر میخواستم بگویم زنان به ظاهر در یک طبقه، خودشان انواعی دارند چنانکه زنان کرد سنندج با کرد کرمانشاه یا لک ایلام.. تفاوتهایی بنیادین دارند و...
حال حرف این است مینشینم با دخترم پای #تله_و_زیان جمهوری_اسلامی و میبینم به طرز حیرت آوری حاکمیت اینهمه تنوع، تفاوت، تخالف و...تشابه را اصلا نمی بیند.
روایت بسته و لاجرم ابلهانه ی بخش قلیلی از جامعه ای کثیر بیست و چهار ساعت دارد حقنه میشود و اکثریت را دورمیکند و دلخوش است به اقلیتی وفادار، معتقد و البته در صورت لزوم برخوردار.. این اقلیت غالبا انواع رانتها را دارند..
اشتباه نکنید فقط پول رانت نیست. این طبقه ی اقلیت بهتر کار گیرش میاید، بهتر میتواند تحصیل کند، بهتر میتواند برود بالا، رسانه ی فراگیر دارد و... مهمتر و ساده تر اینکه حصار امنی دارد برای اینکه هرچه بخواهد بگوید و هرچه بخواهد بکند...
دنبال نمونه آید؟ بنشینید فقط یک روز شبکه ی کودک و نوجوان را ببینید تا به کام فاجعه رفتن را دریابید.
- خوش به حال ما که مسلمانیم
- خوش به حال ما که شیعه ایم و..
( الباقی جهان طفیلی اند و لاجرم بدبه حالند و...)
بچه ها می خواهند کار کنند، ورزش کنند، و.... نود و نه درصد پسران قد و نیم قد اند که در کادر انواع و اقسام عشوه ها و دلبریها را میکنند.
پسر بچه ها در پس زمینه ی موشک زدن به مارهای #ضحاک فریاد میزنند ؛
پاک می کنیم زشتی ها رو از صفحه ی جغرافیا..
سراینده و سازنده ی احمق اصلا نفهمید زشتی قابل حذف نیست بلکه نهایتا قابل بند است وگرنه فریدون، ضحاک را میکشت و خلاص... سروش مثل آقایان سروش_نشین ( جام_جم) نمیفهمیده که فرمان به بند کشیدن و در چاه انداختن #ضحاک را داده...
خلاصه انواع و اقسام توهین ها، کج فهمی ها، بد فهمی ها و... در حق کل جامعه بویژه زنان جاریست و همه به امید ساختن اقلیتی قدرتمند و وفادار که جامعه ای متکثر را #کنترل کنند.
پ.ن : دوست سالیان درازم که ساکن ینگه دنیاست دوسه سال یکبار می آید ایران، او اهل دقت است.. می گوید:
با خشم، ناراحتی، یاس و..
فلانی این چه تیپ زدنهاست بین نوجوانان و جوانها؟ این چه رفتارها و گفتارهاست؟ این چه رانندگیهاست؟ این چه خیابان هاست..
به شوخی میگویم: تهاجم فرهنگی
میگوید : به خدا هیچکدام اینها نه در اروپاست نه در امریکای شمالی.. به نظرم آنها باید فکری به حال نسل نوجوان و جوان خود کنند تهاجم فرهنگی مهیبی از جانب اینجا به آنجا صورت خواهد گرفت..
ومن به دو قورباغه فکر میکنم. یکی را مستقیم می اندازی در آب جوش، به مجرد تماس بیرون میجهد و نیم سوخته زندگی ادامه میدهد و دیگری را میگذاری در دیگی و با شعله ای کم آب را به نقطه ی جوش میرسانی...
دومی اصلا متوجه فاجعه خواهد شد؟!

#دکترمحسن_یارمحمدی
#پژوهشگر_فرهنگ_ایران

@niyazestanvarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درتنگنای_هیچ
-به آزاده نامداری های پس از این

- علیرغم همکاری سالیان با رادیو و ساختن و اجرا و نوشتن صدها برنامه ی رادیویی، سالهای سال است که جعبه پر از فریب و دروغ و سرشار از ریا و پلیدی #تله_و_زیان را نگاه نمی کنم.
ازین جهت این را گفتم تا بگویم از دور صابون این جهنم سرد سوزان بر تنم خورده و در معدود برنامه های تله و زیانی که حضور داشته ام فهمیده ام تله و زیان اسفل السافلین این جهنم است‌. جهنمی که برای بودن خود نیاز به هیزم های خاص دارد.
این خاص بودن همه چیز را در بر می گیرد استعدادهای بی نظیر در عرصه ها ی گوناگون مثلا یکی در نوشتن قوی است دیگری بی نهایت پر رو، یکی خیلی محجوب دیگری وقیح یکی باسواد و دیگری ته‌ بیسوادی و.. متوجه اید که رسانه ی به قول خودشان فراگیر برای اینکه برانگیزد همه ی طیفهای جامعه را باید همه جور کالایی در انبانش داشته باشد
این است که شما در صدا و سیما بویژه سیما انواع و اقسام استعداد ها را کم‌و‌بیش می توانید دید‌. برخی فقط ویترین اند و برای نمونه و اعلام اینکه:
ببینید ما از اینها هم داریم یا مجال به اینها هم می دهیم..
و اغلب، همان که می خواهند و همه، مشترک در پوشیدن لباس ریا، همه پوشیده ایم این لباس را و همه رقصیده ایم فرقمان در کم و زیادش بوده و مقدار عشوه های میان رقصش و آنکس که خوش رقص تر بوده و عشوه فروش تر حضورش مجال پررنگ تر داشته و شهرت و پول بیشتر.. و آی پول دارد تله و زیان آی پول مفت می دهد به خوش رقص ترها که نگو
و‌ ثروت و شهرت و محبوبیتی همه فریب،
میدهد وتمام روحت را میخرد مثل #فاوست
و این است که برای تصویر داشتن خیلی ها خیلی کارها می کنند.
شما طعم شهرت و قربان صدقه رفتن ها و همه چیزم مال تو ها و پول یامفتها و.. را نچشیده اید. من هم نچشیده ام اما بعینه دیده ام
#شیطان رسانه با تو عهد می بندد که هرچه را بخواهی بهت می دهم اما عصاره ی بودنت را هویت انسانی ات را روح الهی ات از آن من و..
اگر کارت بگیرد،طی شش هفت ماه شهرت و ثروتی نصیبت می شود که نگو.. ممکن است بگویید: فلانی خودش بچه پولدار است
بله تک و توک داریم چنین افرادی را اما اینها مصیبتشان بزرگتر است چون تباهی #شهرت مهیب تر از تباهی ثروت است
یک سوال را این وسط جواب دهید:
نام چند مجری مشهور و عاقبت به خیر را در ذهنتان مرور کنید
-شهریاری؟ - حسینی؟ - یحیوی؟ -پاکدل؟ -حسنی؟ - احمدزاده؟ - جوان؟ - مدیری؟ -فردوسی پور؟! و.. -آزاده نامداری؟
میبینید اینها یا مقهور و منکوب رسانه شده اند یا مغضوب و مبغوض مردم..نشده اند؟!
حالا چرا؟چون رسانه ی ریا کسی را می خواهد که ظرفیت این حجم از ثروت و شهرت را نداشته باشد و هرچه ریاکارتر بهتر..بعد اینها را به خدمت میگیرد و بعد بصورت اتوماتیک یک جایی و به هر دلیل موجه یا غیر موجه لهشان می کند.چنانکه گویی هیچکدامشان پند حافظ را نشنیده اند که:
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
راستی این مجموعه همه جور هیزمی دارد یادتان نرود و‌دقیق باشید پاکان پوک و کسانی که بازی جلوه فروشی و عشوه خری را بشدت بلدند. مثلا کسانی که دهها بار اعلان عدم همکاری می‌کنند با رسانه و سر به تحسر و تاثر و تاسف تکان می دهند که: نه فایده ندارد، دیگر نمی ارزد ( چه ؟! به چه؟!) حالم خوب نیست . می روم و بعد..با فصل پنجم بر می گردند تا ساده دلان کمتر افعی شده ای که..
این سطور فریادی است در تاریکی آنهم فریادی که هیچکس نخواهد شنید اما هشداری است به جوان تر ها تا بگویم:
در زندگی انسان، هیچ چیز ، هیچ چیز گرامی تر و عزیز تر از خود زندگی نیست. همه ی‌ چیزها‌ برای آن است که باغ زندگی ات پربار و برگ‌ شود نه اینکه باغ زندگی ات بشود هیزم گرمابه ی دگران.. پول،شهرت، کار،عشق و..خدا همه آتشی هستند تا زندگی را گرما و نور دهند و نه برعکس.. مفاهیم ثروت و شهرت و قدرت که هیچ، خدا خودش نور است.هیچ نیازی همبه هیچ چیز ندارد فریبتان ندهند فقط باید او را تاباند به تمامت وجود خویش تا گرم شویم و روشن و..
مرگ پیش آمده، تبی دوباره شد در اعلام عفونتی کشنده که در تن و جان جامعه ی ماست.عفونتی که سالی چند بار به طرق مختلف به تب می نشیند تا ما کاری کنیم و نمی کنیم.
من ماجراهای یک سال گذشته ی آن جوان حالا نابودشده را دیدم. حکایت گر احوال بسیاری از جوانان صاحب ذوق، حساس، مستعد، ناناز، بازیگوش، پر عاطفه و..البته زنی با تمام ظرافت های زنانه و..اما انسانی ریشه استوار نکرده، تعلیم درست ندیده، یله و سرخود.. زندگی لاکچری او(در ظاهر)زندگی هزار هزار جوان آرزومند این کشور است نه این زندگی و سبکش که یک چندم آن‌..اما نظام تربیتی و آموزشی و رسانه ای.. حاکم چه کرده است با این مردم که چنین پایانهای تلخ تر از زهر پیاپی را به گلو می ریزیم؟! ما سالهاست ملت پایانهای تلخ زهرآلود شده ایم: همین تازه هاش👇👇👇
#چه_وقت_همه_دروغ_میگویند
#کرونا_و_دروغگویی_ما

پس از گذشت چهارده ماه از اعلان رسمی آغاز کرونا هنوز هیچکس هیچ چیز را به صورت درست نمی داند.
همین جمله ی آغازین حاوی مطلبی بسیار ویرانگر است؛
#اعلان و نه #اعلام و آنهم #اعلان_رسمی
در جامعه ای که در آن #فروپاشی محقق شده #علم در محاق است نه اینکه نباشد آگاهی هست اما #خرده_آگاهی است.
بسیاری وقتها، مردم به چیزی علم یا خرده علمی دارند اما علنی اش نمکنند. و این اتفاق منطقا سویه ی دیگری هم دارد؛ ممکن است بسیاری از چیزهای دیگری که #علنی اند علم یا حتا شبه علم نباشند. و این یعنی غرق دروغ بودن زیرا هیچ چیز چنین جامعه ای روشن نیست.
بگذارید از کرونا و تجارب شخصی بگویم؛
در اواخر آبان ۹۸ و بویژه در آذر ماه سرماخوردگی های بسیار شدید را شاهد بودیم حتا سخن از مرگ بسیاری در اثر آنفولانزا بود اما هیچ منبع مطلعی که آمار در دست دارد چیزی نمی گفت به ناگهان در بهمن موج این بظاهر سرماخوردگی بسیاری را گرفتار کرد و اگر حافظه تان یاری دهد بسیاری بعدها یادشان افتاد علایم تازه ای را در سرماخوردگیشان دیده بودند: اختلال در چشایی و بویایی، سرگیجه،سردردهای غیرقابل تحمل، ضعف عجیب بدنی و گاه تنگی نفس ... و وقتی صدای مهیب طبل مرگهای پی در پی در قم و شمال به گوش رسید خبرنگار #تله_و_زیان در خیابانها چرخید و گفت هیچ کجا نتوانسته رد پای کرونا را ببیند.. اما طبل دروغ پرصدا میترکد..در اسفند و فروردین مرده می‌بردند کوچه به کوچه و آمار رسمی همچنان عادی بود ثبت احوال امار متوفیان را پنهان کرد و..تا اینکه عصو شورای شهر در اواخر فروردین ۹۹گفت گورستان بهشت زهرا طی دوماه ۱۳هزار فوتی را دفن کرده..
خب ما هنوز علم نداریم مگر اینکه امار متوفیان اسفند سال ۹۷ را پیدا کنیم حدود۴۶۰۰ آری اسفند ۴۶۰۰ . قیاس کنیم فروریدن هم همین تعداد یعنی حدود ۹۰۰۰هزار نفر بنابراین ۴۰۰۰فوتی بیشتر داریم اما نه نکته ی مهیب چیز دیگری است حدود۹۰۰۰نفر آمار استان تهران است نه شهر تهران بنابراین آمار سهر تهران نه ۹۰۰۰نفر در دوماه که مثلا ۵۰۰۰ هزار نفر است و باقی اس آمار شهرهای دیگر است.
بنابراین تهران در اسفند ۹۸و فروردین ۹۹ مثلا حدود ۸۰۰۰ فوتی غیر عادی داشته است.
یادتان نیست در همان ایام که بسیاری متوفیان کرونا را تحت نام دیگری دفن میکردند آقایان می گفتند روزانه بیش از ۱۰۰نفر فوتی کرونایی داریم که دوماه می‌شود ۶۰۰۰نفر که به آمار حدسی ما نزدیک است.
(مایه ی شرمندگی است که عدد به کار میبرم چون تک تک این اعداد انسانی بوده اند چون من)
آری نه آنچه گلوگاه بگیران آمار دار می گویند درست است و نه آنچه که من می گویم و چرا؟!
چون آمار شفاف اعلام و اعلان نمیشود پس صداقت غایب است و دروغ حاضر..
حالا چرا در جامعه ی ما اینقدر دروغ رواج دارد؟ پاسخ در ضرب المثلهای ماست.
درغگو کم حافظه است.
کم حافظگی موجب تولید دروغ میشود و دروغ حافظه را تباه و سیاه می کند. چرخه ی باطلی که جامعه ی ما اسیر آن شده است و بطرز مهیبی دارد نابود میشود.
و کرونا و مصایب آن فقط یکی از عرصه های پررنگ دروغ و دروغگویی ویرانگر ماست جامعه عرصه های متعدد و متنوع بسیار دارد و..
از قضا سپاه دروغ در جامعه ای جولان دارد که هم در تاریخ و فرهنگ ملی اش دروغگو را دشمن خدا میداند و هم در فرهنگ دینی اش از قول اسوه های درجه یکش نقل شده النجاة فی الصدق..
من به عنوان فردی از افراد این جامعه دارم دم به دم فرسوده میشوم و بر این فرسایش علم دارم می دانید چرا چون حافظه ام هنوز کار میکند. علم مال ذهن حافظه مند است ذهنی که می آموزد حفظ میکند تا دوباره در لجنزار پلیدی که قبلا افتاده نیفتد .
انسان یا جامعه ای که دایم مشغول تکرار گذشته است دروغگوی کم حافظه ای است که در مدار صفر درجه می چرخد و گامی پیش نمی نهد .. مگر آنکه به تقویت حافظه اش بپردازد تا علم تولید شود و دانش ..همان دانشی که مایه ی قدرت و توانایی است و قبلا شعار آموزش و پرورش بود:
توانا بود هرکه دانا بود شعاری که انسان توانای مطالبه گر و صادق می ساخت.. کسانی که انقلاب ۵۷ را راه انداختند نه شعار بعدی که پر پارادایم عبودیت انسان رفت سر در دبستانها و دبیرستانها ؛ تعلیم و تعلم عبادت است.
در حالی مولای متقیان و غریب همین جامعه بارها فریاد زده بود #قد_جعلک_الله_حرا..
#محسن_بارانی فروردین۱۴۰۰
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹