Forwarded from محسن یارمحمدی
#تهران_تهران_وتهران
#یادستان
همیشه فکر میکنم آدمی به میزان #خاطرات و #خطراتش زیسته است
بسیار گاه، به پیوند ِ خطر (آنچه به ذهن در می آید)، خطیر( ارزشمند)، خاطر ( به معنای خطور کننده) و خاطره که مونث آن است و نیز #خاطر در زبان عربی که به معنای #ذهن است و... می اندیشم و سرانجام به این میرسم ما هرچه بیشتر خطر کرده باشیم و خاطره ساخته باشیم، بیشتر زندگی کرده ایم..
و در این خطرات و خاطرات #مکانها عجیب قدرتی دارند گاه قدرتمندتر از #زمان
..به گمانم، مکان دربند کردن زمان است کند کردن و حتا ایستانیدن زمان.. جایی را میسازیم تا زمان را بشکنیم چیزی که لحظه لحظه در پی شکستن ماست. جای را میسازیم تا زمان را ریشخند کنیم و..
برای بسیاری از متولدین یا بزرگ شدگان #طهران چه معنایی دارد این کلمات:
#میدان_آزادی #ارگ #بازار #مولوی
#امجدیه #ولی_عصر #دانشگاه_تهران #کوچه_پس_کوچه_های_انقلاب #دربند #شیرپلا #بهارستان #راه_آهن #ارم #خزانه #پل_چوبی #ته_خط #توپخونه و....
یا در هر شهری و هر مکانی که گذر از آن سینه ای را پر میکند یاد نگاهی و آهی ... و چشمانی تر..
چشمانی که از حادثه ی عشق تراست..
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یادستان
همیشه فکر میکنم آدمی به میزان #خاطرات و #خطراتش زیسته است
بسیار گاه، به پیوند ِ خطر (آنچه به ذهن در می آید)، خطیر( ارزشمند)، خاطر ( به معنای خطور کننده) و خاطره که مونث آن است و نیز #خاطر در زبان عربی که به معنای #ذهن است و... می اندیشم و سرانجام به این میرسم ما هرچه بیشتر خطر کرده باشیم و خاطره ساخته باشیم، بیشتر زندگی کرده ایم..
و در این خطرات و خاطرات #مکانها عجیب قدرتی دارند گاه قدرتمندتر از #زمان
..به گمانم، مکان دربند کردن زمان است کند کردن و حتا ایستانیدن زمان.. جایی را میسازیم تا زمان را بشکنیم چیزی که لحظه لحظه در پی شکستن ماست. جای را میسازیم تا زمان را ریشخند کنیم و..
برای بسیاری از متولدین یا بزرگ شدگان #طهران چه معنایی دارد این کلمات:
#میدان_آزادی #ارگ #بازار #مولوی
#امجدیه #ولی_عصر #دانشگاه_تهران #کوچه_پس_کوچه_های_انقلاب #دربند #شیرپلا #بهارستان #راه_آهن #ارم #خزانه #پل_چوبی #ته_خط #توپخونه و....
یا در هر شهری و هر مکانی که گذر از آن سینه ای را پر میکند یاد نگاهی و آهی ... و چشمانی تر..
چشمانی که از حادثه ی عشق تراست..
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#کتاب_فقر
#فقر_ایرانی
گاه فکر میکنم بنشینم و کتابی در باب فقر بنویسم.
اگر مارکس صدو سی چهل سال پیش سرمایه (ثروت) را نوشت چرا کسی نباشد #فقر را بنویسد؟
فقر همه گیر ترین پدیده ی جهان انسانی است. همین حالا از هر چهار نفر انسان کره ی خاکی یک نفر در فقر مطلق است یعنی بشدت تمام گروگان خورد و خوراک و پوشاک و جای امنی برای خفتن است..
دو نفر دیگر فقر نسبی را میچشند و...
نمیدانم حتما درباره ی این #اژدهای آدمی خوار چیزها نوشته اند اما من به عنوان یک #ایرانی تجارب، دانسته ها، تحلیلها و دریافتهایی از فقر دارم که خاص یک ایرانی است.
با توجه به ساختار فاسد نظام دیوانی کشور و نظری به چرخه ی تباه تولید ثروت و گوشه ی چشمی به ساختار قدرت و.. چند نکته به ذهنم میرسد؛
۱- فقر در ایران به مثابه ی ابزار کنترل قشرهای مختلف ملت بویژه طبقه ی متوسط است.
۲- در ایران قطعا چیزی به نام #مدیریت_فقر داریم که عده ای با حسابگری تمام مشغول اجرای این مدیریتند و هدف هم کاملا مشخص است : عدم ورود مردم به حوزه های ممنوعه ی قدرت و ثروت و شهرت و...
۳- نهادهای گوناگون کشور آگاهانه یا نادانسته بیست و چهار ساعت مشغول تولید فقرند
مثلا چند دولتی که داریم آکاهانه و با دستکاریهای دقیق طبقات گوناگون را زیر فشار فقر قرار میدهند تا فیلشان یاد هندوستان نکند یا به نظرم نهادهای قدرتمند و صاحب ثروت در حوزه ی مرجعیت نادانسته فقر تولید میکنند با حمایت از #بازار (بخوانید دلالی) چون آن را از خودشان میدانند و رد و انکار صنعت و تولید میکنند، چون این فقره دست بوس حضرات عظام نیست و خمس و زکات و... نمیدهد و..
۴- فقر ابزاری است برای تحقیر عموم ملت و سرکوب مناعت طبع و بلندی همت ایشان تا در عوض عده ی قلیلی احساس علو بهشان دست بدهد و خلائف الارض خدا را چونان بوزینگان فرمان بردار و مطیع یا نهایتا بی آزار ببینند و یک خودارضایی همیشگی را با این احساسها درطبقه ی خود اجرا کنند.
۵- مدیریت فقر همه چیز را #تعریف میکند. در یک جامعه ی انسان_خدایی #بالا یعنی #قرب_الهی و هم خُلق شدن انسان با خدا اما در هر جامعه ی دیگر بالا یعنی #بالاشهر یا پنت_هاوس و...
در یک جامعه ی فقر_بنیاد #موفقیت واژه ی پررنگ و پرتکرار است و معنایش پیوستن به طبقه ی زالو صفت است و راهش زیر پا نهادن مردم به شکلهای گوناگون است برای رسیدن به موفقیت
اما در جامعه ی سالم رستگاری و کامیابی واژگان پر رنگ اند که معنایشان این است "کامیابی من در گرو کامیابی دیگران است"
۶- در جامعه ی #تحت_مدیریت فقر سقف آرزوها کوتاه است..
۷_ در جامعه ی #فقر_بنیاد مردم لَخت و پژمرده اند چنین جامعه ای مطالبه_گر ندارد و اگر مطالبه گری پیدا شود حامی ندارد زیرا کسی یاد نگرفته از کسی #حمایت کند در حالیکه طبقه ی غالب سازوکار حمایت از اعضای باند خویش را به تمامی ساخته و پرداخته است و...
۸-....باید برای #فقر_ایرانی کتاب نوشت اما تخصص من نیست..
محسن_یارمحمدی
جستجوگر فرهنگ ایران
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#فقر_ایرانی
گاه فکر میکنم بنشینم و کتابی در باب فقر بنویسم.
اگر مارکس صدو سی چهل سال پیش سرمایه (ثروت) را نوشت چرا کسی نباشد #فقر را بنویسد؟
فقر همه گیر ترین پدیده ی جهان انسانی است. همین حالا از هر چهار نفر انسان کره ی خاکی یک نفر در فقر مطلق است یعنی بشدت تمام گروگان خورد و خوراک و پوشاک و جای امنی برای خفتن است..
دو نفر دیگر فقر نسبی را میچشند و...
نمیدانم حتما درباره ی این #اژدهای آدمی خوار چیزها نوشته اند اما من به عنوان یک #ایرانی تجارب، دانسته ها، تحلیلها و دریافتهایی از فقر دارم که خاص یک ایرانی است.
با توجه به ساختار فاسد نظام دیوانی کشور و نظری به چرخه ی تباه تولید ثروت و گوشه ی چشمی به ساختار قدرت و.. چند نکته به ذهنم میرسد؛
۱- فقر در ایران به مثابه ی ابزار کنترل قشرهای مختلف ملت بویژه طبقه ی متوسط است.
۲- در ایران قطعا چیزی به نام #مدیریت_فقر داریم که عده ای با حسابگری تمام مشغول اجرای این مدیریتند و هدف هم کاملا مشخص است : عدم ورود مردم به حوزه های ممنوعه ی قدرت و ثروت و شهرت و...
۳- نهادهای گوناگون کشور آگاهانه یا نادانسته بیست و چهار ساعت مشغول تولید فقرند
مثلا چند دولتی که داریم آکاهانه و با دستکاریهای دقیق طبقات گوناگون را زیر فشار فقر قرار میدهند تا فیلشان یاد هندوستان نکند یا به نظرم نهادهای قدرتمند و صاحب ثروت در حوزه ی مرجعیت نادانسته فقر تولید میکنند با حمایت از #بازار (بخوانید دلالی) چون آن را از خودشان میدانند و رد و انکار صنعت و تولید میکنند، چون این فقره دست بوس حضرات عظام نیست و خمس و زکات و... نمیدهد و..
۴- فقر ابزاری است برای تحقیر عموم ملت و سرکوب مناعت طبع و بلندی همت ایشان تا در عوض عده ی قلیلی احساس علو بهشان دست بدهد و خلائف الارض خدا را چونان بوزینگان فرمان بردار و مطیع یا نهایتا بی آزار ببینند و یک خودارضایی همیشگی را با این احساسها درطبقه ی خود اجرا کنند.
۵- مدیریت فقر همه چیز را #تعریف میکند. در یک جامعه ی انسان_خدایی #بالا یعنی #قرب_الهی و هم خُلق شدن انسان با خدا اما در هر جامعه ی دیگر بالا یعنی #بالاشهر یا پنت_هاوس و...
در یک جامعه ی فقر_بنیاد #موفقیت واژه ی پررنگ و پرتکرار است و معنایش پیوستن به طبقه ی زالو صفت است و راهش زیر پا نهادن مردم به شکلهای گوناگون است برای رسیدن به موفقیت
اما در جامعه ی سالم رستگاری و کامیابی واژگان پر رنگ اند که معنایشان این است "کامیابی من در گرو کامیابی دیگران است"
۶- در جامعه ی #تحت_مدیریت فقر سقف آرزوها کوتاه است..
۷_ در جامعه ی #فقر_بنیاد مردم لَخت و پژمرده اند چنین جامعه ای مطالبه_گر ندارد و اگر مطالبه گری پیدا شود حامی ندارد زیرا کسی یاد نگرفته از کسی #حمایت کند در حالیکه طبقه ی غالب سازوکار حمایت از اعضای باند خویش را به تمامی ساخته و پرداخته است و...
۸-....باید برای #فقر_ایرانی کتاب نوشت اما تخصص من نیست..
محسن_یارمحمدی
جستجوگر فرهنگ ایران
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
ادامه ی #بازار و قربانی کردن عمر بر معبد سرمایه داری👆👆👆
همه می دانیم ما انسانها فقط یک زمان داریم و آن #حال است #آن است و باید آن را دریابیم اما شعبده بازی این ابلیس، #آن را از ما میگیرد گاه با وعده ی آینده و رذیلانه تر از آن با غرق کردن ما در آنات به هم پیوسته ی اکنون
بدینسان که چشم ما(آدمی دیده است..) در یک برنامه و روند طراحی شده از این ویترین به ویترین بعد از یک مغازه به مغازه ی بعد از یک طبقه به طبقه ی بعد و.. سر میخورد و در لحظات بی توقف و درنگ، لحظات مان را بر معبد سرمایه داری سرمیبریم تا خونش این #ومپایر را همیشه جوان نگه دارد
بارها شده که پس از این چرخشها وقتی نهایتا بیرون آمده ایم گفته ایم: ای بابا کی شب شد؟
حال همه ی این تجارب را بریزید در فضای مجازی
به گمانم مهیب ترین پاساژ جهان مجازی همین اینستاگرام است
انواع و اقسام مغازه های کوچک و بزرگ از چند مشتری یا چند میلیون مشتری، به شکل صفحات کوچک و بزرگ و مقدار و نوع کالاهای ارائه شده دقت کنید. همه جوری طراحی شده که چنان غرق زمان شویم تا زمان را فراموش کنیم این است که اهالی اینستاگرام میگویند در اینجا فکر میکنی یک ربع چرخیده ای اما زمان واقعی ات از سه ساعت اتلاف خبر می دهد.
و این یعنی این تماشا بهترین کالای ما را عمرمان گرفته بدون اینکه چیزی به ما بدهد و چرا چون این هدر دادن عمر و به هم نپیوستن عمرهای انسانی با هم خواسته ی سرمایه داری است. درنگ و تامل این قطار را از معنا تهی خواهد کرد معنای این هیولا اوباریدن و بلعیدن شتاب ناک است توقف و تامل یعنی مرگ این ماشین انسان خوار این است که اغلب نا نیز روی پستها و پیامهای طولانی و قابل تعمق درنگ نمی کنیم. خون بودن ما روغن نابی است که باید چرخدنده های این ماشین تباه را بچرخاند..
-با تشکر از وجود نازنین رضا_دهقانی_رنانی
#محسن_یارمحمدی
دانش آموخته ی دکتری زبان و ادبیات فارسی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
همه می دانیم ما انسانها فقط یک زمان داریم و آن #حال است #آن است و باید آن را دریابیم اما شعبده بازی این ابلیس، #آن را از ما میگیرد گاه با وعده ی آینده و رذیلانه تر از آن با غرق کردن ما در آنات به هم پیوسته ی اکنون
بدینسان که چشم ما(آدمی دیده است..) در یک برنامه و روند طراحی شده از این ویترین به ویترین بعد از یک مغازه به مغازه ی بعد از یک طبقه به طبقه ی بعد و.. سر میخورد و در لحظات بی توقف و درنگ، لحظات مان را بر معبد سرمایه داری سرمیبریم تا خونش این #ومپایر را همیشه جوان نگه دارد
بارها شده که پس از این چرخشها وقتی نهایتا بیرون آمده ایم گفته ایم: ای بابا کی شب شد؟
حال همه ی این تجارب را بریزید در فضای مجازی
به گمانم مهیب ترین پاساژ جهان مجازی همین اینستاگرام است
انواع و اقسام مغازه های کوچک و بزرگ از چند مشتری یا چند میلیون مشتری، به شکل صفحات کوچک و بزرگ و مقدار و نوع کالاهای ارائه شده دقت کنید. همه جوری طراحی شده که چنان غرق زمان شویم تا زمان را فراموش کنیم این است که اهالی اینستاگرام میگویند در اینجا فکر میکنی یک ربع چرخیده ای اما زمان واقعی ات از سه ساعت اتلاف خبر می دهد.
و این یعنی این تماشا بهترین کالای ما را عمرمان گرفته بدون اینکه چیزی به ما بدهد و چرا چون این هدر دادن عمر و به هم نپیوستن عمرهای انسانی با هم خواسته ی سرمایه داری است. درنگ و تامل این قطار را از معنا تهی خواهد کرد معنای این هیولا اوباریدن و بلعیدن شتاب ناک است توقف و تامل یعنی مرگ این ماشین انسان خوار این است که اغلب نا نیز روی پستها و پیامهای طولانی و قابل تعمق درنگ نمی کنیم. خون بودن ما روغن نابی است که باید چرخدنده های این ماشین تباه را بچرخاند..
-با تشکر از وجود نازنین رضا_دهقانی_رنانی
#محسن_یارمحمدی
دانش آموخته ی دکتری زبان و ادبیات فارسی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹