مدیریار | Modiryar
836 subscribers
4.83K photos
671 videos
3 files
4.3K links
پایگاه جامع مدیریت
www.modiryar.com
مدیرمسئول
@mahdiyarahmadi
رئیس هیئت‌مدیره
@AhmadNiroomand
• اینستاگرام
https://www.instagram.com/modiryar_com
• ایتا
https://eitaa.com/modiryar
• گپ
https://gap.im/modiryar
احرازارشاد
http://t.me/itdmcbot?start=modiryar
Download Telegram
مدیریار | Modiryar
Photo
💢 مقایسه چرخه سنتی BPM و چرخه جایگزین

▪️در این نوشته از تصویر سنتی چرخهٔ مدیریت فرایندهای کسب و کار به یک چرخهٔ جایگزین حرکت کردیم تنها به یک دلیل: #متمایز_ساختن مدیریت بر روی سطح «مورد» از مدیریت بر روی سطح «فرایند».

▪️وقتی تصویر نهایی چرخهٔ جایگزین را با تصویر اصلی مقایسه می‌کنید متوجه می‌شوید که دو مورد #بهینه‌_سازی و #مدل‌_سازی غیب شده‌اند. برای من «مدل‌سازی» گامی مجزا نیست بلکه اقدامی است که می‌توان در خلال گام طراحی انجام داد. به نظرم در چرخه سنتی BPM مدل‌سازی به دلیل گرایش‌های مبتنی بر سیستم‌های مدیریت فرایندهای کسب و کار یا همان BPMS‌ها مجزا از طراحی در نظر گرفته شده است.

▪️علاوه بر «مدل‌سازی» من «بهینه‌سازی» را هم به عنوان یک گام جدا در نظر نگرفتم چون فکر می‌کنم «بهینه‌سازی» اصولاً یک فعالیت نیست بلکه هدف هر دو چرخهٔ موجود در مدل جایگزین است. چرخهٔ «پایش» در مورد بهینه‌سازی در سطح هر موردِ مشخص است. و چرخهٔ طراحی به بهینه‌سازی فرایند در زمانی که #عملکرد_فرایند مناسب نیست بر‌می‌گردد.

💢 به کدام چرخه باید بیشتر توجه داشت؟

▪️این که به کدام چرخهٔ بهینه‌سازی توجه بیشتری داشته باشیم بستگی به سطح #انعطاف‌_پذیری ارائه شده یا امکان استقرار در خلال عملیات اجرای فرایند‌های‌مان دارد.
اگر روند‌های ثابتی داشته باشم که امکان تغییر در سطح هر مورد مشخص برای آن‌ها فراهم نباشد باید به سراغ چرخهٔ «بازطراحی» برویم. و اگر در خلال اجرای فرایند آزادی بیشتری داشته باشیم انعطاف بیشتری در چرخه «پایش» خواهیم داشت.

▪️ولی بزرگ‌ترین تفاوت میان چرخهٔ اصلی و چرخهٔ جایگزین در #نقطهٔ_اجرا است. در چرخهٔ جایگزین «اجرا» بالا قرار گرفته است چون بیشتر شرکت‌ها و سازمان‌ها در حال حاضر فرایند‌های خود را دارند و در نهایت با اجرای فرایند است که می‌توانند به مشتریان خود خدمت بدهند.

#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
Photo
مهارت‌های برتر برای پیشرفت بیشتر

▪️امروز برای ورود به بازار کار علاوه بر داشتن تخصص و تجربه کافی، نیاز به دانستن مهارت های زندگی هم احساس می‌شود. این مهارت‌ها، به افراد در تصمیم‌گیری و برخورد درست با مسائل مختلف کمک می‌کنند. بسیاری از افراد جامعه در هنگام رویارویی با مشکلات و چالش‌های جدید محیط کار یا زندگی شخصی، نمی‌توانند تصمیم بگیرند یا انتخاب درستی داشته باشند. منشا این مسئله کجاست؟

▪️ریشه اصلی این اتفاقات نداشتن درک درست از موقعیت و مسئولیت است؛ یعنی فرد دقیق نمی‌داند که وضعیت چگونه است و باید براساس چه ویژگی‌های تصمیم بگیرد؟ اکنون می‌خواهیم درباره مهارت های زندگی و اهمیت آنها در جامعه امروز صحبت کنیم. با تمرین این مهارت‌ها و استفاده از تکنیک‌های اجرایی هر کدام، یاد می‌گیرید تا راحت‌تر از چالش‌ها عبور کنید. در ادامه با ما همراه باشید.

1⃣ وارد #رقابت شو:
با پیشرفت و تاکید روی ده مهارت زیر پیشرفت کن.

2⃣ #ارتباطات:
اصطلاحات فنی رو آسون توضیح بده.

3⃣ #گوش_دادن:
همیشه به دیگران گوش بده.

4⃣ #کار_گروهی:
بدون کجا باید رهبر باشی و کجا دستیار.

5⃣ #مدیریت:
تقسیم کار کن و روی هدف نهایی تمرکز کن.

6⃣ #مربی_گری:
با صبر و حوصله بقیه رو در مشکل های فنی راهنمایی کن.

7⃣ #انعطاف_پذیری:
تغییر رو بپذیر، دنبال راه حل های جدید باش.

8⃣ #خلاقیت:
بهترین راه حل ها رو پیدا کن.

9⃣ #مذاکره:
توافقی رو مشخص کن که برای همه رضایت بخش باشه.

9⃣ #سخنرانی:
ایده هاتو واضح برای بقیه بیان کن.

🔟 #تصمیم_گیری_قاطعانه:
هر کاری رو تا ته برنامه ریزی کن.


#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
#مدل_تجزیه_و_تحلیل_میدان_نیرو #مدل_مفهومی #مدل_مدیریت #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
#مدل_تجزیه_و_تحلیل_میدان_نیرو

در سال ۱۹۵۱ #کرت_لوین مدلی را براي تحلیل و مدیریت مسائل سازمانی مطرح نمود که تحت عنوان تجزیه و تحلیل میدان نیرو نامگذاري شد. درك این مدل نسبتاً ساده و استفاده از آن به صورت تصویري آسان می باشد.

💢 شمای مدل:

شمایی از این مدل که در شکل نشان داده شده است، نمایانگر این موضوع است که در یک سازمان هم نیروهای محرک و هم نیروهای محدود کننده وجود دارد. این نیروهاي محرك مانند عوامل محیطی، براي تغییر در #سازمان نیرو وارد میکنند در حالیکه نیروهاي محدود کننده مانند عوامل سازمانی بعنوان موانعی براي تغییر می‌نمایند. براي درك مسئله در سازمان، نیروهاي محرك و محدود کننده ابتدا شناسایی شده و سپس تعریف می‌شوند. سپس اهداف و استراتژي‌هاي سازمان به سمت دلخواهش می‌تواند برنامه‌ریزي می‌گردد. این مدل متکی بر #فرآیند_تغییر است و مفاهیم اجتماعی درهم آمیخته است.

💢 هدف کلی این مدل:

هدف کلی این مدل حرکت بسیار سریع براي رسیدن به حالت تعادل بوسیله‌ي نیروهاي محرك اضافی است در جائیکه حائز اهمیت است و حذف نیروهاي محدود کننده در جائیکه مناسب است می‌باشد و این تغییرات به طور همزمان در #سازمان_پویا رخ می‌دهد.

💢 دیدگاه استراتژیک:

بررسی مدل تجزیه و تحلیل میدان نیرو از دیدگاه مبانی رویکرد استراتژیک نشان‌دهنده‌ي آن است که تحلیل محیط کلان به صورت صریح و مفهوم #انعطاف‌_پذیري و تغییر به صورت غیر مستقیم در طراحی آن مد نظر قرار داشته است.


#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
اوج مدیریت محصول #مدیریت_محصول #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
داستان یک مدیر محصول در فضای تاریک ناشناختگی

سال ها پیش مدیر محصولی را در مایکروسافت دیدم که در حال طراحی محصولی جامع تحت عنوان امروزی مدیریت محصول بود. او از نیمه های دهه ۹۰ میلادی در آنجا به عنوان مدیر محصول مشغول بکار شده بود، آن سال‌ها مدیریت محصولی جایگاهی در بنیان سازمان‌ها نداشت اما امروزه ارزش و اهمیت آن برهمگان آشکار شده است. روزی که آن‌ها مشغول استخدام نیروی جدید بودند، او به یکی از مدیران محصول تازه‌کاران گفت: شما مدیران محصول همانند ملات که نقش مهمی در پر کردن فضای خالی بین آجرهای یک دیوار را دارد، هستید. همچون ملات بایستی بصورت خیلی شفاف و با تفکری جاری فضاهای خالی میان آجرها را پر کنید تا اصل دبوار محکم شود.

این دیدگاه در روزگاه کنونی فضای محصول نیز بازتاب داشته است. مدیریت محصول یک موقعیت ارتباطی و جاری است. ارتباطی از آن نظر که شما باید با تمام افراد یک سازمان در ارتباط باشید و جاری از آن جهت که باید با تفکر شفاف‌تان خلأهایی که کارمندان با ان برخورد می‌کنند را پر کنید. و تمامی این الزامات از شرکتی به شرکت دیگر و از فردی به فرد دیگر متفاوت می‌شود فلذا بایستی در عین حال، منعطف نیز باشید. مدیران عالی محصول مقام صرفا به دنبال کشف ویژگی‌های محصول نمی‌روند بلکه آنها نهایت تلاش خود را می‌کنند تا بهترین نتیجه را برای کاربران نهایی، کارمندان و در نهایت اهداف سازمان به ارمغان بیاوردند.

ویژگی #انعطاف‌_پذیری مدیر محصول، تعیین رفتارهای حرفه ای یک مدیر محصول موفق را سخت کرده است. به عنوان مثال در شرکت TripAdvisor ما پی بردیم که بهترین مدیران محصول ورزشکاران روشنفکری هستند که در مجموع مهارت‌های متمایزکننده بیشتری نسبت به بقیه دارند. ما آن دسته از شایستگی‌هایی که یک مدیر محصول باید کسب کند را در قالب ۴ حوزه اصلی که هر کدام به ۳ بخش تقسیم می‌شود، آورده‌ایم :

1⃣ اجرای محصول:
(به توانایی گفته می‌شود که برای ساختن محصولات خاص مورد استفاده قرار می‌گیرد.)،

2⃣ دیدگاه مشتریان:
(استعدادی که با استفاده از آن می‌توانید به به نیازهای مشتریان پی‌ ببرید)،

3⃣ استراتژی محصول:
(نبوغی که با استفاده از آن می‌توانید محصولاتی با ایده نوین برای رسیدن به اهداف سازمان طراحی کنید.) و

4⃣ تاثیرگذاری بر مردم:
(روشی که با استفاده از آن مردم را برای استفاده از محصولاتتان ترغیب می‌کنید.)

این ۱۲ شایستگی که در ادامه در مورد آنها بحث خواهیم کرد، یک تعریف انحصاری و جامع از مدیریت محصول است که مدیران ارشد و عالی از آنها استفاده می‌کنند. هنوز راه های زیادی برای رسیدن به رتبه عالی در این مسیر وجود دارد و شما با سختی‌ها و تنش های فراوانی روبه رو خواهید شد. جایگاه #مدیریت_محصول نیاز به کمک‌های احساسی و در عین حال ریزبینانه مردم دارد، کمک‌هایی از جنس نگاه کمی و کیفی به محصول. این جایگاه نیازمند نگاه دقیق و تفکر شفاف مدیر نسبت به مسائل است. بهترین مدیران محصول، مبتکران خلاق و در عین حال بهینه سازان دقیق هستند.

اکثر #مدیران_محصول، حتی مدیران ارشد، تلاش خود را در جهت رسیدن به یکی از این شایستگی‌ها می‌کنند و نگاهی تک بعدی به این قضیه دارند. اما تفاوت میان مدیر متوسط و مدیر عالی در درک آنها از خلأهای مسیر توسعه محصول و راهبری تیم در جهت رفع کردن آن خلأهاست. هر چه که مدیر محصول باتجربه‌تر میشود، ارزش هر کدام از این شایستگی‌ها را بیشتر می‌داند. شایستگی‌های مربوط به حوزه اجرای محصول‌، برای یک مدیر تازه کار از همه چیز ضروری‌تر است. هر چه که یک مدیر در مسیر کسب تجربه قرار می‌گیرد، استراتژی محصول و تحت تاثیر قرار دادن مخاطب برای او مهم‌تر می‌شود.


#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
شاخص های ارزش های سازمانی #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
شاخص های ارزش سازمانی

#احترام:

سازمان باید برای مشتریان و کارکنان خود قائل باشد. سازمان نباید مخاطبین را بر اساس رویداد‌های گذشته یا چیزهایی که پیش آمده است قضاوت کند. حتی اگر با کارمندی به مشکل برخوردید، نباید به او بی‌احترامی کنید.

#مسئولیت‌_پذیری:

هر شخص درون سازمان برای اعمال و اقدام‌های خود به صورت کامل مسئول است. اگر کاری را انجام داده‌اید، باید مسئولیت آن را بپذیرید. هرگز شانه خالی نکنید و حتی اگر اشتباهی رخ داد، پذیرش آن را داشته باشید.

#آموزش:

یادگیری و رشد، بخشی جدانشدنی از سازمان است و باید آن را در مواقع مختلف لحاظ کنید. اگر اعضای سازمان آموزش نبینند، هیچ رشدی صورت نمی‌گیرد و روند پیشرفت در طولانی مدت ثابت خواهد بود.

#سلامت_و_امنیت:

سلامت و امنیت کارکنان سازمان اهمیت بسیار بالایی دارد و نباید نادیده گرفته شود. اگر سلامت یا امنیت وجود نداشته باشد، توانایی انجام کار و پیشبرد برنامه‌ها به صورت کامل از بین می‌رود.

#کیفیت:

کارهایی که کارکنان و افراد درون سازمان انجام می‌دهند باید طبق معیار‌های تعیین شده سازمان انجام شود و کیفیت کافی را داشته باشد. اگر کارها طبق چهارچوب و بر اساس معیار پیش نرود، شرکت افت می‌کند.

#تعادل:

اعضای سازمان باید بین کار و زندگی شخصی خود تعادل به وجود بیاورند. کار کردن برای مدت‌های طولانی و بیش از اندازه باعث کاهش بازدهی می‌شود و از اخلاق کاری به دور است.

#رضایت_مشتری:

جلب رضایت مشتری برای هر سازمان دارای اهمیت است و این شاخص، ارزش بالایی دارد. اگر مشتری از شما راضی نباشد، بسیاری از کارها درست پیش نمی‌رود و برند آسیب می‌بیند.

#همکاری_تیمی:

اعضای سازمان باید این قابلیت را داشته باشند تا به صورت تیمی همکاری کنند و عقاید خود را به اشتراک بگذارند. تک‌محور بودن در برخی از سازمان‌ها رواج پیدا کرده‌ است و در نهایت باعث کاهش بازدهی و پیشرفت مجموعه می‌شود.

#صداقت:

داشتن صداقت و صادق بودن باید بین همکارها و مشتری رواج پیدا کند و همگی حاضر باشند حتی در صورت بروز اشتباه، با صداقت آن را بیان کنند.

#ابداع:

نوآور بودن و ابداع چیزهای جدید، باعث می‌شود تا سازمان از تمام رقیبان خود جلو بزند و همیشه بهترین باشد. تمام افراد سازمان باید سعی کنند تا متفاوت فکر کنند و نوآوری جدیدی برای خدمات، محصول‌ها و یا سبک کار داشته باشند.

#خلاقیت:

پویا بودن سازمان باعث می‌شود تا همیشه در عرصه خود، مانند رهبر باشد و سایر رقبا از آن الگو بگیرند. با انتخاب خلاقیت به عنوان ارزش سازمانی، مشتریان خود را به اوج می‌رسانید و قشرهای مختلف از خدمات و محصول‌هایتان استقبال می‌کنند.

#مقاومت:

گاهی وقت‌ها فشار کاری افزایش پیدا می‌کند و شرایط برای سازمان سخت می‌شود. اگر کارکنان و تمام افراد حاضر در سازمان مقاومت کافی را داشته باشند، بحران به وجود آمده به راحتی پشت سر گذاشته می‌شود؛ در غیر این صورت برخی افراد شانه خالی می‌کنند و مجموعه در آن موقعیت آسیب می‌بیند.

#چشم‌_انداز:

نوع بینش هر فرد درون سازمان، افکار و ماهیت کلی سازمان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگر هر فرد به تنهایی برای سازمان و مجموعه چشم‌اندازی مثبت و کارساز در نظر داشته باشد، میزان پیشرفت به طرز چشمگیری افزایش پیدا می‌کند.

#اشتیاق:

تحقیق مجله Sage نشان می‌دهد که اشتیاق با میزان رشد شرکت ارتباط مستقیم دارد. انتخاب اشتیاق به عنوان ارزش درون سازمان، باعث بالا رفتن سرعت رشد و طی کردن پله‌های موفقیت می‌شود.

#انضباط_شخصی:

داشتن نظم و انضباط، باعث می‌شود تا شرکت و مجموعه در طولانی مدت روند کاری خود را حفظ کند. انتخاب این شاخص به عنوان ارزش، به شما کمک می‌کند تا مسیر کاری را برای مدت‌های طولانی حفظ کنید و آن را تا حد امکان ارتقا دهید.

#جرأت_بیان_مشکل:

هر عضو درون سازمان باید اعتماد به نفس کافی را داشته باشد تا مشکل‌های موجود را بیان کند. اگر در مجموعه ترس وجود داشته باشد، کارکنان با رضایت کامل کار نمی‌کنند و فضا بعد از مدتی مسموم می‌شود.

#سادگی_کار:

هیچ‌کس نباید ایده‌آل‌گرایانه به موضوع‌ها و پروژه‌ها نگاه کند! هر فرد باید تلاش کند تا کارها را به سادگی پیش ببرد و از حساسیت خود کم کند. (توجه: سادگی با خلاقیت متفاوت است. شما این توانایی را دارید تا خلاقیت را در عین سادگی حفظ کنید. منظور این است که افراد سازمان نباید مسائل را پیچیده و سخت ببینند.)

#رهبری:

هر فرد حاضر در سازمان، باید این قابلیت را داشته باشد تا رهبری تیم و مجموعه را به دست بگیرد. افراد مجموعه باید در کنار انجام کار تیمی، توانایی رهبری را درون خود پرورش دهند.

#انعطاف:
مدیریار | Modiryar
تئوری اسب مرده #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
تئوری اسب مرده

بیاید برای یک لحظه تصور کنید که در حال اسب سواری هستید. از بد اقبالی شما اسب بمیرد. #عقل_سلیم به شما می‌گوید که باید از آن پیاده شوید و بقیه مسیر را بدون اسب طی کنید.

اما این اتفاق نمی‌افتد و بسیاری از #مردم همچنان به زنده شدن اسب خوشبین هستند. این دسته از افراد معتقد هستند که این یک شوک موقت است و اسب دوباره سرپا می‌شود.

براساس یک #ضرب_المثل قدیمی از زبان #هندوها «هنگامی‌که متوجه می‌شوید در حال راندن یک اسب مرده هستید، بهترین استراتژی پیاده شدن از آن است»

بر همین اساس می‌توانیم معنا و مفهوم #تئوری اسب مرده را در تمامی جوانب زندگی شخصی و کاری مورد بررسی قرار دهیم. این اتفاق در زندگی ما نیز بارها می‌افتد که در حال راندن اسب مرده هستیم.

بهترین #استراتژی در این مواقع پیاده شدن از آن است. با این حال در گذشته و همچنین جهان معاصر در مشاغل مختلف، آموزش و دولت می‌بینیم که استراتژی‌های متنوع و حتی احساسی در قبال مواجه با اسب مرده لحظات زندگی اتخاذ می‌شود.

این #استراتژی‌_ها به شکل‌ها مختلف پیاده‌سازی می‌شوند، مانند:

تعویض سوارکاران
خرید شلاق محکم‌تر
تشکیل کمیته برای بررسی اسب
ایجاد دسته‌بندی جدید برای اسب‌های مرده
استخدام پیمانکاران جدید برای راندن اسب‌های مرده
کاهش دادن استانداردها تا اسب‌های مرده نیز شامل شوند
بکارگیری همزمان چند اسب مرده به منظور افزایش سرعت
تخصیص بودجه اضافه یا تعلیم دادن اسب‌های مرده برای بهبود عملکرد
اعلام آنکه چون اسب مرده غذا نمی‌خورد، هزینه‌ها کاهش و سود افزایش می‌یابد.
انجام مطالعات بهره‌وری با این رویکرد که آیا سوارکاران سبک وزن‌تر می‌توانند عملکرد اسب مرده را ارتقاء دهند؟

این موارد تنها بخشی از استراتژی‌های اتخاذ شده در جریان‌های زندگی است. این اصطلاح اسب مرده در خصوص هر سناریویی می‌تواند باشد، چه در #زندگی شخصی و چه در شغل‌مان.

🔴 اسب مرده در زندگی روزمره

#اسب_مرده می‌تواند شامل اهمال کاری، عدم اجرای فعالیت‌ها به طور موثر، ضعف در مدیریت زمان، وفادار نبودن، علاقه نداشتن نسبت به کار، رفتارهای سمی در محل کار و خانه، عدم توسعه فردی و حرفه‌ای، یا نداشتن زمان مفید با خانواده و نداشتن عشق به آنها باشد.

با پایان یافتن سال فرصت مناسبی است تا اسب مرده زندگی‌مان را شناسایی کرده و به تمامی جنبه‌های وجودی خود نگاهی دوباره بیاندازیم. ایده نهایی آن است که از اسب مرده پیاده شویم و به دنبال مسیرهای جایگزین باشیم. مسیرهایی که سبب کشش و #تحرک در روند زندگی‌مان می‌شوند.

این مسائل ممکن است در کوتاه‌مدت سبب درد و ناراحتی شوند، اما باید بر مزیت‌های بلندمدت آنها تمرکز کنیم. بین چابکی و تعهد در رسیدن به اهداف یک مرز باریک تعادل وجود دارد. وقتی تعهد بر روی برنامه یا مقصد به‌جای هدف تنظیم شده باشد، می‌تواند منجر به سختی شود. متناوبا یک فرد می‌تواند با #انعطاف‌_پذیری بیشتر بر روی مقاصد مختلف، بدون دست‌یابی به اهداف (یا تنظیم آنها) مانور دهد.

🔴 چه زمانی باید از اسب پیاده شوید؟

وقتی در #بیزینس با مشکل یا شکست مواجه می‌شویم تمایل داریم آن را به تعهد، روش‌ها و منابع نسبت دهیم. در عوض وقتی منابع و روش‌های ما آشکارا سبب شکست ما می‌شوند. به خودمان می‌گوییم که این کار را به درستی انجام ندادیم یا تلاشمان کافی نبوده است.

اما در #تجارت این توانایی همواره مورد استقبال قرار نمی‌گیرد. در بسیاری از سازمان‌ها شجاعت زیادی نیاز است تا صرفا پیشنهاد شود که اسب مرده است. ممکن است به افرادی که ادعا دارند اسب مرده است، گفته شود (مشکلات را بازگو نکن، راه‌حل‌ ارائه بده) این افراد عموما بدبین تلقی می‌شوند و به عنوان افراد متعهد شناخته نمی‌شوند.

در #بازارهای_مالی نیز چنین اتفاقی می‌افتد و افراد فرق بین خوشبینی و امید را نمی‌دانند. خوشبینی زمانی است که فرد منتظر وقوع اتفاق‌های بهتر و سود بیشتر است و عوامل خارجی در آن بسیار تاثیرگذار هستند. اما امید به عملکرد فرد بستگی دارد و عوامل خارجی تاثیر کمی دارند.

به همین دلیل است که افراد باید #برنامه_منظم و مشخص داشته باشند، در واقعیت اما سرمایه‌گذاران و فعالان بازارهای اقتصادی صرفا خوشبین هستند. تئوری اسب مرده دقیقا به همین موضوع اشاره دارد که افراد تنها خوشبین هستند. یعنی منتظر اتفاق خوب و سود کردن در بازار هستند.

اگر بخواهیم این موضوع را دقیق بررسی کنیم افراد در زمان سود کردن این باور را دارند که در نتیجه کارکردها و اعمال‌شان این اتفاق افتاده است. اما در زمان ضرر و سقوط بازار مسئولیت اعمال و کارکردشان را نفی می‌کنند. حال از طرف دیگر افراد در اوایل #معاملات وقتی سود می‌کنند، با همان فرمان ادامه می‌دهند و دیگر پذیرش شکست برایشان دشوار می‌شود.

#تئوری_اسب_مرده
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar