مدیریار | Modiryar
843 subscribers
4.9K photos
676 videos
3 files
4.42K links
پایگاه جامع مدیریت
www.modiryar.com
مدیرمسئول
@mahdiyarahmadi
رئیس هیئت‌مدیره
@AhmadNiroomand
• اینستاگرام
https://www.instagram.com/modiryar_com
• ایتا
https://eitaa.com/modiryar
• گپ
https://gap.im/modiryar
احرازارشاد
http://t.me/itdmcbot?start=modiryar
Download Telegram
#نظریه_دوعاملی_انگیزش_هرزبرگ
✍️ #پایگاه_جامع_مدیریار

• یکی از #تئوری_های_انگیزشی، تئوری دو عاملی یا انگیزشی بهداشتی است که توسط #فردریک_هرزبرگ ارایه گردید. هرزبرگ متوجه شد که کارکنان تجارب خشنود کنندۀ خود را متاثر از عواملی می دانستند که بیش تر با نفس و محتوای درونی کار مربوط می شد. این عوامل؛ #عوامل_انگیزشی نامیده شد. و تجارب ناخشنود کننده نشات گرفته از عواملی که با ماهیت کار آنان چندان ارتباطی نداشت، #عوامل_بهداشتی اصطلاح گردید، که عوامل بیرونی در بوجود آمدن این تجارب سهم بسیار مهمی داشتند.

• ویژگی‌هایی مثل #مدیریت و سیاست شرکت، #سرپرستی، روابط بین افراد، شرایط کاری و حقوق بعنوان عوامل بهداشتی شناخته شده اند. هنگامی که این عوامل در وضع مناسبی باشند، افراد ناراضی نخواهند بود؛ ولی آن‌ها کاملاً راضی هم نخواهند بود. اگر بخواهیم وسیلۀ انگیزش افراد در سازمان فراهم آوریم و موجب تحریک آن‌ها شویم، باید روی مساله پیشرفت، شناخت و کسب شهرت، ماهیت کار، #مسئولیت و رشد تاکید نماییم. این ها ویژگی هایی هستند که موجب می شوند فرد به #پاداش‌های_درونی برسد.

@modiryar
#چرخه_عمر_سازمان_ها
#پایگاه_جامع_مدیریار

#استیفن_رابینز در کتاب #تئوری_سازمان، سازمان را پدیده ای اجتماعی تعریف می نماید که به طور آگاهانه هماهنگ شده و دارای حدود و ثغور نسبتاً مشخصی می باشد که تقریباً به صورت مداوم برای تحقق یک هدف مشترک یا مجموعه ای از #اهداف فعالیت دارد به همین دلیل از استعاره زیستی برای #سازمان بدلیل اینکه چارچوب مفهومی برای درک مفهوم بهتر ارائه می دهد، استفاده می کند، زیرا اعتقاد دارد سازمان ها مانند موجودات زنده رشد می کنند، از مراحل قابل پیش بینی تکامل عبور کرده و یک سلسله مراحل تغییر قابل پیش بینی را نیز طی می کنند و اگر انرژی را صرف تولید ستاده ها می‌کنند که چنانچه این انرژی‌ها از طریق نهادهای جدید جایگزین نشود از بین می روند، لذا توصیف سازمان ها به عنوان سیستم و موجوداتی که به نوعی چرخه حیات را طی می کنند، بینش جدیدی در خصوص شکل گیری سازمان ها ارائه می دهد. بنابراین تشخیص این که شرکت در دوره عمر سازمان در چه مرحله ای است، مدیریت منابع انسانی را قادر می سازد تا با بهره گیری از سرمایه انسانی متناسب با هر یک از دوره ها، حرکت سازمان را به سمت تکامل تسریع نموده و ارتقا بخشد.

@modiryar
#تئوری_مدیریت_پدرخوانده
#پایگاه_جامع_مدیریار

💢 #منشا_تئوری_پدرخوانده:

منشا تئوری پدر خوانده از سری سه‌گانه؛ فیلم پدرخوانده است که در آن سبکی از مدیریت و سازمانی بی رحم را به تصویر کشید که نمایشی از قدرت، کنترل و اراده بود. در این سری فیلم ها #ال_پاچینو در نقش #مایکل_کورلئونه، نسل دوم پدرخوانده و رییس خانواده کورلئونه ظاهر شد.رفتار #مایکل در این فیلم ارائه دهنده مدلی است که به هنگام مواجهه با شرایط بی ثباتی و عدم قطعیت می‌توان از آن بهره جست خصوصاً زمانی که انگیزه افراد درگیر در فیلم، شرافتمندانه نیست.

#قدرت در نظام اجتماعی پدرخوانده حذف مطلق دشمنان و مخالفان است. بی‌شک اقدامات پدرخوانده از نظر جامعه اخلاق گرا ناپسند است. اما علیرغم این مساله، می‌توان از فیلم نکات زیادی در خصوص فرایند تثبیت قدرت آموخت. در دنیای شرکت ها رقابت فزاینده برای تسلط بر بازار شاید نیازمند تمهیدات و ارزیابی های ویژه ای - ونه مخرب- مشابه اقدامات پدرخوانده قبل از پیاده سازی یک سازمان کیفی باشد. چنانچه مدیری احساس ناامنی کند و سایر روش های هدایت سازمانی (مثل مذاکره) کارساز نباشد، چه بسا متوسل به اعمال آشکار روابط مبتنی بر قدرت شود.

💢 #تئوری_مدیریت_پدرخوانده:

تئوری مدیریت پدرخوانده مدلی از قدرت و کنترل درمقوله رهبری است. مدیریت پدرخوانده مدلی است که به رهبران و مدیران در ابقاء، انتخاب و حذف افراد هم در ساختار سازمانی و هم در گروه رهبری کمک شایانی می نماید. این شیوه به تشریح روشی سیستماتیک می پردازد که به وسیله آن رهبران و مدیرانی که تازه به مسند قدرت رسیده اند می توانند ارزیابی اولیه ای از فرهنگ سازمانی شان داشته باشند و در صورت لزوم تغییراتی را به منظور موفقیت طولانی مدت پایه ریزی نماید.

💢 #رویکردهای_مدیریت_پدرخوانده:

پدرخوانده در شرایط اضطراری که قدرت یا اختیاراتش در مخاطره قرار می گیرد از انواع رویکرد ها برای  حفظ موقعیت اش استفاده می کند که برخی از آنها عبارتنداز:

#رویکرد_تهدید
پدرخوانده سازمان را تهدید به ترک می کند و از آنجایی که این فرد معمولاً به منابع (مالی، اطلاعات، ارتباطات) دسترسی دارد، ترک او سازمان را احتمالاً با بحران مواجه خواهد ساخت.

#رویکرد_یارگیری
 پدرخوانده با ابزارهای مختلفی مثل تطمیع و جابه‌جایی نیروها افرادی را برای جلب حمایت از خود بسیج می‌کند. چهره های ناآشنا یا فراموش شده سازمان فراخوانده می شوند و آهنگ عضوگیری در سازمان تغییر می کند.

#اهرم‌های_قدرت_برون_سازمانی
پدرخوانده سعی می کند با توسل به منابع قدرت برون سازمانی به هر طریق ممکن حرف و ایده خود را به کرسی بنشاند. سازمان های دولتی معمولاً پناهگاه خوبی برای این منظور هستند

#تخریب_شخصیت
پدرخوانده از هر موقعیتی برای تخریب شخصیت مخالفان استفاده می کند. مقام سازمانی او و ارتباطات اش با سایر سازمان ها و افراد موقعیت خوبی برای او جهت نیل به این مقصود فراهم می کند.
 
#ایجاد_فضای_ابهام
پدرخوانده سعی می کند با پیچیده جلوه دادن وضعیت موجود و پنهان سازی اطلاعات، درک اعضا از موقعیت را با اشکال مواجه سازد و از جهل و غفلت حاصله به نفع جایگاه و موضع خود بهره برداری کند.

www.modiryar.com

@modiryar
رفتار سازمانی چه ارتباطی با حوزه‌های منابع انسانی، تئوری سازمان و توسعه سازمان دارد؟

اصلاً چرا باید به این پرسش پاسخ بدهیم؟ یک جمله‌ای را همیشه در ذهن دارم و هر جا بتوانم تکرار می کنم: اگه مفاهیم به درستی درک نشوند، ابزارها به نادرستی استفاده می شوند.

به نظر می رسد همین عبارت می‌تواند دلیل خوبی باشد برای این که تفاوت و ارتباط این چهار مفهوم با هم را درک کنیم:

#رفتار_سازمانی
#تئوری_سازمان
#توسعه_سازمان
#مدیریت_منابع_انسانی

برای پاسخ به این پرسش به کتاب ارزشمند رفتار سازمانی نوشته لوتانز و همکاران (2021) رجوع کنیم: در این کتاب تشریح می کند که رشته ی رفتار سازمانی نگاهی تئوریک (یا نظری) به مباحث خُرد سازمانی دارد. مباحثی مثل فرهنگ، سیستم پاداش، اخلاق، استرس، رهبری و ... که در دیاگرام به خوبی نشان داده شده است.

#پایگاه_جامع_مدیریار
#مدیریت_رفتار_سازمانی

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
تئوری اسب مرده #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
تئوری اسب مرده

بیاید برای یک لحظه تصور کنید که در حال اسب سواری هستید. از بد اقبالی شما اسب بمیرد. #عقل_سلیم به شما می‌گوید که باید از آن پیاده شوید و بقیه مسیر را بدون اسب طی کنید.

اما این اتفاق نمی‌افتد و بسیاری از #مردم همچنان به زنده شدن اسب خوشبین هستند. این دسته از افراد معتقد هستند که این یک شوک موقت است و اسب دوباره سرپا می‌شود.

براساس یک #ضرب_المثل قدیمی از زبان #هندوها «هنگامی‌که متوجه می‌شوید در حال راندن یک اسب مرده هستید، بهترین استراتژی پیاده شدن از آن است»

بر همین اساس می‌توانیم معنا و مفهوم #تئوری اسب مرده را در تمامی جوانب زندگی شخصی و کاری مورد بررسی قرار دهیم. این اتفاق در زندگی ما نیز بارها می‌افتد که در حال راندن اسب مرده هستیم.

بهترین #استراتژی در این مواقع پیاده شدن از آن است. با این حال در گذشته و همچنین جهان معاصر در مشاغل مختلف، آموزش و دولت می‌بینیم که استراتژی‌های متنوع و حتی احساسی در قبال مواجه با اسب مرده لحظات زندگی اتخاذ می‌شود.

این #استراتژی‌_ها به شکل‌ها مختلف پیاده‌سازی می‌شوند، مانند:

تعویض سوارکاران
خرید شلاق محکم‌تر
تشکیل کمیته برای بررسی اسب
ایجاد دسته‌بندی جدید برای اسب‌های مرده
استخدام پیمانکاران جدید برای راندن اسب‌های مرده
کاهش دادن استانداردها تا اسب‌های مرده نیز شامل شوند
بکارگیری همزمان چند اسب مرده به منظور افزایش سرعت
تخصیص بودجه اضافه یا تعلیم دادن اسب‌های مرده برای بهبود عملکرد
اعلام آنکه چون اسب مرده غذا نمی‌خورد، هزینه‌ها کاهش و سود افزایش می‌یابد.
انجام مطالعات بهره‌وری با این رویکرد که آیا سوارکاران سبک وزن‌تر می‌توانند عملکرد اسب مرده را ارتقاء دهند؟

این موارد تنها بخشی از استراتژی‌های اتخاذ شده در جریان‌های زندگی است. این اصطلاح اسب مرده در خصوص هر سناریویی می‌تواند باشد، چه در #زندگی شخصی و چه در شغل‌مان.

🔴 اسب مرده در زندگی روزمره

#اسب_مرده می‌تواند شامل اهمال کاری، عدم اجرای فعالیت‌ها به طور موثر، ضعف در مدیریت زمان، وفادار نبودن، علاقه نداشتن نسبت به کار، رفتارهای سمی در محل کار و خانه، عدم توسعه فردی و حرفه‌ای، یا نداشتن زمان مفید با خانواده و نداشتن عشق به آنها باشد.

با پایان یافتن سال فرصت مناسبی است تا اسب مرده زندگی‌مان را شناسایی کرده و به تمامی جنبه‌های وجودی خود نگاهی دوباره بیاندازیم. ایده نهایی آن است که از اسب مرده پیاده شویم و به دنبال مسیرهای جایگزین باشیم. مسیرهایی که سبب کشش و #تحرک در روند زندگی‌مان می‌شوند.

این مسائل ممکن است در کوتاه‌مدت سبب درد و ناراحتی شوند، اما باید بر مزیت‌های بلندمدت آنها تمرکز کنیم. بین چابکی و تعهد در رسیدن به اهداف یک مرز باریک تعادل وجود دارد. وقتی تعهد بر روی برنامه یا مقصد به‌جای هدف تنظیم شده باشد، می‌تواند منجر به سختی شود. متناوبا یک فرد می‌تواند با #انعطاف‌_پذیری بیشتر بر روی مقاصد مختلف، بدون دست‌یابی به اهداف (یا تنظیم آنها) مانور دهد.

🔴 چه زمانی باید از اسب پیاده شوید؟

وقتی در #بیزینس با مشکل یا شکست مواجه می‌شویم تمایل داریم آن را به تعهد، روش‌ها و منابع نسبت دهیم. در عوض وقتی منابع و روش‌های ما آشکارا سبب شکست ما می‌شوند. به خودمان می‌گوییم که این کار را به درستی انجام ندادیم یا تلاشمان کافی نبوده است.

اما در #تجارت این توانایی همواره مورد استقبال قرار نمی‌گیرد. در بسیاری از سازمان‌ها شجاعت زیادی نیاز است تا صرفا پیشنهاد شود که اسب مرده است. ممکن است به افرادی که ادعا دارند اسب مرده است، گفته شود (مشکلات را بازگو نکن، راه‌حل‌ ارائه بده) این افراد عموما بدبین تلقی می‌شوند و به عنوان افراد متعهد شناخته نمی‌شوند.

در #بازارهای_مالی نیز چنین اتفاقی می‌افتد و افراد فرق بین خوشبینی و امید را نمی‌دانند. خوشبینی زمانی است که فرد منتظر وقوع اتفاق‌های بهتر و سود بیشتر است و عوامل خارجی در آن بسیار تاثیرگذار هستند. اما امید به عملکرد فرد بستگی دارد و عوامل خارجی تاثیر کمی دارند.

به همین دلیل است که افراد باید #برنامه_منظم و مشخص داشته باشند، در واقعیت اما سرمایه‌گذاران و فعالان بازارهای اقتصادی صرفا خوشبین هستند. تئوری اسب مرده دقیقا به همین موضوع اشاره دارد که افراد تنها خوشبین هستند. یعنی منتظر اتفاق خوب و سود کردن در بازار هستند.

اگر بخواهیم این موضوع را دقیق بررسی کنیم افراد در زمان سود کردن این باور را دارند که در نتیجه کارکردها و اعمال‌شان این اتفاق افتاده است. اما در زمان ضرر و سقوط بازار مسئولیت اعمال و کارکردشان را نفی می‌کنند. حال از طرف دیگر افراد در اوایل #معاملات وقتی سود می‌کنند، با همان فرمان ادامه می‌دهند و دیگر پذیرش شکست برایشان دشوار می‌شود.

#تئوری_اسب_مرده
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
تئوری ماشین رفتار گلاسر #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
تئوری ماشین رفتار گلاسر

#تئوری_ماشین_رفتار می تواند به بهترین نحو، معنی و مفهوم رفتار را توضیح دهد. ویلیام گلاسر مطرح کننده تئوری های انتخاب و رفتار کلی به ما نشان داد؛ برخلاف آنچه که اغلب مردم تصور می کنند، رفتار به طور مطلق همان عمل نیست و رفتار کلی از چهار مولفه تشکیل می شود.

با درک این موضوع و کسب #اطلاعات صحیح در مورد آن متوجه خواهید شد که رفتارهای ما تحت تاثیر نیازهایمان شکل می گیرند. به این ترتیب می توانیم رفتارهایی بهتر، مناسب تر و سنجیده داشته باشیم. گلاسر ، رفتار کلی افراد را که چیزی بیش از انجام یک عمل می داند ؛ به چهار بخش یا مؤلفه تقسیم کرده است که از این قرار هستند:

عمل کردن:

به آن قسمت از فعالیت هایی گفته می شود که در آن بعضی از قسمت های بدن به طور آگاهانه درگیر شوند مانند شنا کردن یا پیاده روی.

همینطور حرکت هایی هم هستند که خیلی، نیاز به ذخیل کردن آگاهی در آن حس نمی شود مانند: بلعیدن غذا و یا نوشیدن آب.

فکر کردن:

ویلیام گلاسر، فکر کردن را افکاری می داند که به صورت هوشیار یا ناهوشیار، از افراد ساطع می شود. مانند اندیشیدن به مفهوم یا چیز خاصی و یا خیال پردازی

احساس کردن

به معنی تجربه کردن انواع بسیار گسترده ای از هیجانات و عواطف خوشایند و ناخوشایند است از قبیل: ترس، وحشت، سرنش، بی اعتمادی، شجاعت، صداقت، اعتماد به نفس و بسیاری از احساسات و عواطف گوناگون

فیزیولوژی:

عبارت است از در گیری بخش های کلی رفتار، همزمان با کارکرد هوشیار و یا ناهوشیار ساز و کار بدن. مانند تپش قلب یا لرزیدن صدا و عرق کردن

#ویلیام_گلاسر، برای فهم بهتر موضوع، از مشکل جاری افراد مثال می زند یعنی افسردگی کردن که جزو زبان و ادبیات تئوری انتخاب است. در این مثال، وقتی افسردگی می کنیم:

در بخش #عمل_کردن:
با کندی حرکت و یا اصطلاحاً با ایستایی مواجه می شویم.

در بخش #احساسات:
عواطفی مثل رنج، بدبخت، بیچارگی و ناکارآمدی به سراغمان می آید.

در بخش #تفکر:
افکاری از قبیل حالا که چی؟ چه کاری از دستم بر می آید؟ را تجربه می کنیم.

در بخش #فیزیولوژی:
بی اشتهایی و یا اختلال در خواب را مشاهده می کنیم.

اگر فرد افسرده، به این آگاهی برسد که از صفت #افسردگی کردن به جای احساس افسردگی ، استفاده کند بهتر می تواند زندگی اش را تحت کنترل خود در آورد چراکه در این صورت می فهمد که فقط یک بخش از رفتار کلی اش درگیر است.

ولی در صورت استفاده از فعل افسردگی کردن هر چهار مؤلفه #رفتار، درگیر است و اینجاس که با این آگاهی، متوجه انتخاب خودش می شود و بهتر می تواند رفتارهایش را کنترل کند.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
نظریه احمق بزرگ تر #Greater_Fool_heory #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
نظریه احمق بزرگ تر

#نظریه_احمق_بزرگ_تر یک تئوری اقتصادی نسبتا ساده است که با مفاهیمی مانند ارزش واقعی دارایی‌ها و حباب قیمتی سروکار دارد. بر اساس این نظریه، فردی یک دارایی خاص را با قیمت بالاتر از ارزش واقعی آن خریداری کرده و کسی که حاضر است همان دارایی را با قیمت بیشتری از او خریداری کند، «احمق بزرگتر» تلقی می‌شود.

#تئوری_اقتصادی احمق بزرگتر بر پایه دو فرض اصلی ایجاد شده است: اول این که خریداری پیدا می‌شود که بدون توجه به ارزش ذاتی یک دارایی، برای خرید آن حاضر به پرداخت قیمت بالایی باشد. فرض دوم هم این است که خریدار اول می‌تواند دارایی را پیش از اصلاح قیمت و مشخص شدن ارزش واقعی آن، به فروش برساند. این یعنی سرمایه‌ گذار به ارزش واقعی دارایی و تحلیل فاندامنتال اهمیت خاصی نداده و صرفا قصد دارد تا پیش از سقوط قیمت، از طریق پیدا کردن یک احمق بزرگتر به سود برسد!

#نظریه_احمق_بزرگتر اهمیت آشنایی با طرز فکر سرمایه گذار و تاثیر آن بر بازارهای مالی را هم به خوبی نشان می‌دهد. برای مثال می‌توان به فومو (FOMO) یا ترس از دست دادن (Fear Of Missing Out) اشاره کرد که همواره به عنوان یکی از دلایل نوسان قیمت ارزهای دیجیتال شناخته می‌شود. فومو می‌تواند نقش قابل توجهی در افزایش حجم حباب‌های اقتصادی، رشد تعداد خریداران و ادامه یافتن روند صعودی قیمت یک دارایی ایفا کند. در چنین شرایطی، خریداران طبق نظریه احمق بزرگتر تا جایی به خرید ادامه می‌دهند که دیگر امکان افزایش قیمت وجود نداشته باشد و روند نزولی آغاز شود.

#Greater_Fool_heory

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar