🌹محفل شهدا🌹
603 subscribers
46K photos
38.1K videos
650 files
1.84K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
#شهید مدافع حرم حسنعلی شمس آبادی
🍃🌷🍃
در سال ۱۳۴۷# در یکی ازمحرومترین روستاهایی خراسان آن زمان در روستای شمس آباد جوین متولدشد.

پدر ایشان باشغل #کشاورزی وبا#نون حلال فرزندان شو بزرگ کردند و برایشان خیلی زحمت کشیدند.
🍃🌷🍃
دوران کودکی روپشت سرگذاشت و ۶#ساله شد.
” در مکتب خانه  روستای شمس آباد قبل از ورود به دبستان با #قرآن و #احادیث آشنا شد.
🍃🌷🍃
در همان مکتب خانه روستا با #آیه شیرین  ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل … امواتا .. خو گرفت و #مانوس شد.
در کنار #روخوانی #قرآن با #کلمات #معصومین🌷 هم اشنا شد.
🍃🌷🍃
و #حدیث معروف : ان الحیات عقیده و جهاد را  نیز  در همان مکتب خانه روستا فرا گرفت و در طول ۳۰#  و یک سال #خدمت #پاسداری و #دیده بانی اش مصداق همین #حدیث بود.
🍃🌷🍃
پس از گذراندن دوره #مکتب وارد مدرسه ابتدایی روستا شد و تا سیکل اول ( سوم راهنمایی) ادامه تحصیل داد.
🍃🌷🍃
پس از اتمام سال سوم راهنمایی  به دلیل فقر و محرومیت خانواده  ترک تحصیل  کرد و پس از چند ماهی  فعالیت در یک لوازم فروشی اتومبیل در شهر نقاب  وارد #جهاد سازندگی وقت شهرستان شد.
🍃🌷🍃
ایشان بیش از ۲#سال به عنوان #امور تعمیراتی تراکتور و ادوات کشاورزی با شعار ” همه با هم جهاد سازندگی ”  به صورت  #افتخاری و #رایگان #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
در سن ۱۸#سالگی و در #تابستان سال ۱۳۶۵# برای #اولین بار #عازم #جبهه های حق علیه باطل در #منطقه عملیاتی #مهران شد.
🍃🌷🍃
در این #سفر #رزمی و #جهادی خود در #منطقه  عملیاتی #مهران شاهد #شهادت  #دو تن از #دوستان و #هم رزمان و #هم روستایی های خود به نام های #حسین علی شمس آبادی و #محمد قدر آبادی بود.
🍃🌷🍃
ایشان در همانجا به صورت #پاسدار #افتخاری به #ادامه #نبرد بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت  و اینگونه #مرحله جدیدی از  #زندگی  و #حیات دوباره اش به عنوان #پاسدار در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت.
🍃🌷🍃
درسن  ۱۹#سالگی با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی #ساده و #معنوی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در ادامه #خدمت خود با عنوان #مسئول #تسلیحات گردان عبد ا….🌷در م#نطقه عملیاتی جنوب با #انتظاری و #محمد حصاری آشنا شد.
🍃🌷🍃
این #شهید ۳۱#سال در #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی #صادقانه #خدمت کرد،بعضی روزها می دیدم که بعد از #ساعات کاری که همه می رفتند، در محل #کار می ایستاد و مشغول #نظافت #محل کار می شد.
🍃🌷🍃
در سال های ۸۸# و ۹۴#این #سردار #شهید به عنوان #پاسدار #نمونه #انتخاب شد و در سال جاری نیز در طرح #مالک اشتر #نیروهای مسلح از دستان #مسئولین #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ##لوح تقدیر دریافت کرد.
🍃🌷🍃
#شهید شمس آبادی از سال ۸۷# به مدت ۴#سال در استان #هرمزگان #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
#خدمت در #بندرعباس به دلیل #شرایط #آب و هوای و #سختی هایی که دارد برای هر کسی ممکن نیست ولی این #شهید #داوطلبانه این #منطقه را برای #خدمت #انتخاب کرده بود و در #طول مدت #حضورش منشاء #تحولات بزرگی در #سپاه#بندرعباس شد.
🍃🌷🍃
ازشون درخواست کردیم که بعد از #بازنشستگی به #همکاری در کنار ما #ادامه دهد که بدون #هیچ چشم داشتی این #درخواست را #قبول کرد و تا اواسط فصل #زمستان #ماموریت های محول شده را به #نحو احسن انجام دادند.
🍃🌷🍃
با گذشت ایام، به دنبال محیط بزرگتری بود لذا با اصرار، پدر را راضی کرد تادر اردبیل خانه ای بخرند.

ایشان با بقیه برادرانش خیلی فرق داشت، از نظر #درستی و #اسلام خواهی، #اخلاق و #معرفت از همه #مقدم بود، از #بی نماز ها‌، افرادی که #غیبت می کردند و #تهمت می زدند، ‌بدش می آمد.
🍃🌷🍃
به همراه #برادرانش در #تظاهرات شرکت می کرد ،زمان #پیروزی انقلاب #سی و پنج سال داشت ،#همراه افرادی بود که به #شهربانی حمله کردند و در #دستگیری یکی از عوامل رژیم #شرکت داشت.
🍃🌷🍃
بعد از #پیروزی انقلاب به #بسیج پیوست و حدود #چهار سال #بدون #دریافت حقوق #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
با #شروع #جنگ تحمیلی در آستانه ۴۰#سالگی قرار داشت، به #جبهه رفت، در طول #پنج سال #اکثر اوقات خود را در #جبهه بود وبه "حبیب ابن مظاهر" #شهرت یافته بود.
🍃🌷🍃
#سمت #فرماندهی #گردان انصار و #فرماندهی#گردان 72 ثارالله –#جمعی لشکر 31 عاشورا–و همچنین #مسئولیت #تعاون لشکر را به عهده داشت.
🍃🌷🍃
در میان #گل و لای ناشی از #سیلاب و #بارش شدید با همه #وجود برای #حفظ #برجک نگهبانی تلاش کردند هر لحظه بارش باران #شدیدتر و #سیلاب با #قدرت بیشتری به #برجک نزدیک می‌شد.😔
🍃🌷🍃
درحالی‌که این ۳#عزیز همچنان در حال #تلاش بودند، سیلاب بزرگ‌تری به سوی آنها #هجوم آورد،#قدرت این #سیلاب به‌حدی بود که هر ۳# نفر را با خود برد.😔
🍃🌷🍃
و #دیده‌بان برجک که نمی‌توانست از آنجا خارج بشه  همان لحظه ماجرا را به پاسگاه مرزی گزارش کرد.
🍃🌷🍃
این در حالی بود که از دست #نیروهایی که در #۶برجک‌های مجاور بودند نیز کاری ساخته نبود و به‌دلیل #باتلاقی شدن منطقه هیچ کدام نمی‌توانستند از #برجک‌شان خارج شوند.😔

دقایقی از این #حادثه گذشته بود که 4فروند بالگرد راهی محل #حادثه شدند و جست‌وجوها برای یافتن  ۳#عزیز که #سیلاب با خود برده بود، آغاز شد.
🍃🌷🍃
چند ساعت بعد با وجود اینکه هوا تاریک شده بود اما #جست‌وجوها ادامه یافت تا اینکه #پیکر #شهید محمد نوری که از #نیروهای کادری م#رزبانی بود چند کیلومتر دورتر از #برجک محل #خدمت کشف شد.😔
🍃🌷🍃
کشف #پیکر #محمد نشان می‌داد به‌احتمال زیاد 2#مرزبان دیگه که سرباز وظیفه هستند، هم #جان خود را از دس
#شهید مدافع حرم حسنعلی شمس آبادی
🍃🌷🍃
در سال ۱۳۴۷# در یکی ازمحرومترین روستاهایی خراسان آن زمان در روستای شمس آباد جوین متولدشد.

پدر ایشان باشغل #کشاورزی وبا#نون حلال فرزندان شو بزرگ کردند و برایشان خیلی زحمت کشیدند.
🍃🌷🍃
دوران کودکی روپشت سرگذاشت و ۶#ساله شد.
” در مکتب خانه  روستای شمس آباد قبل از ورود به دبستان با #قرآن و #احادیث آشنا شد.
🍃🌷🍃
در همان مکتب خانه روستا با #آیه شیرین  ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل … امواتا .. خو گرفت و #مانوس شد.
در کنار #روخوانی #قرآن با #کلمات #معصومین🌷 هم اشنا شد.
🍃🌷🍃
و #حدیث معروف : ان الحیات عقیده و جهاد را  نیز  در همان مکتب خانه روستا فرا گرفت و در طول ۳۰#  و یک سال #خدمت #پاسداری و #دیده بانی اش مصداق همین #حدیث بود.
🍃🌷🍃
پس از گذراندن دوره #مکتب وارد مدرسه ابتدایی روستا شد و تا سیکل اول ( سوم راهنمایی) ادامه تحصیل داد.
🍃🌷🍃
پس از اتمام سال سوم راهنمایی  به دلیل فقر و محرومیت خانواده  ترک تحصیل  کرد و پس از چند ماهی  فعالیت در یک لوازم فروشی اتومبیل در شهر نقاب  وارد #جهاد سازندگی وقت شهرستان شد.
🍃🌷🍃
ایشان بیش از ۲#سال به عنوان #امور تعمیراتی تراکتور و ادوات کشاورزی با شعار ” همه با هم جهاد سازندگی ”  به صورت  #افتخاری و #رایگان #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
در سن ۱۸#سالگی و در #تابستان سال ۱۳۶۵# برای #اولین بار #عازم #جبهه های حق علیه باطل در #منطقه عملیاتی #مهران شد.
🍃🌷🍃
در این #سفر #رزمی و #جهادی خود در #منطقه  عملیاتی #مهران شاهد #شهادت  #دو تن از #دوستان و #هم رزمان و #هم روستایی های خود به نام های #حسین علی شمس آبادی و #محمد قدر آبادی بود.
🍃🌷🍃
ایشان در همانجا به صورت #پاسدار #افتخاری به #ادامه #نبرد بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت  و اینگونه #مرحله جدیدی از  #زندگی  و #حیات دوباره اش به عنوان #پاسدار در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت.
🍃🌷🍃
درسن  ۱۹#سالگی با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی #ساده و #معنوی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در ادامه #خدمت خود با عنوان #مسئول #تسلیحات گردان عبد ا….🌷در م#نطقه عملیاتی جنوب با #انتظاری و #محمد حصاری آشنا شد.
🍃🌷🍃
این #شهید ۳۱#سال در #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی #صادقانه #خدمت کرد،بعضی روزها می دیدم که بعد از #ساعات کاری که همه می رفتند، در محل #کار می ایستاد و مشغول #نظافت #محل کار می شد.
🍃🌷🍃
در سال های ۸۸# و ۹۴#این #سردار #شهید به عنوان #پاسدار #نمونه #انتخاب شد و در سال جاری نیز در طرح #مالک اشتر #نیروهای مسلح از دستان #مسئولین #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ##لوح تقدیر دریافت کرد.
🍃🌷🍃
#شهید شمس آبادی از سال ۸۷# به مدت ۴#سال در استان #هرمزگان #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
#خدمت در #بندرعباس به دلیل #شرایط #آب و هوای و #سختی هایی که دارد برای هر کسی ممکن نیست ولی این #شهید #داوطلبانه این #منطقه را برای #خدمت #انتخاب کرده بود و در #طول مدت #حضورش منشاء #تحولات بزرگی در #سپاه#بندرعباس شد.
🍃🌷🍃
ازشون درخواست کردیم که بعد از #بازنشستگی به #همکاری در کنار ما #ادامه دهد که بدون #هیچ چشم داشتی این #درخواست را #قبول کرد و تا اواسط فصل #زمستان #ماموریت های محول شده را به #نحو احسن انجام دادند.
🍃🌷🍃
‍ ‍ 🍃در گرماگرمِ تیرماهِ ۶۱، میانِ بحبوحه جنگ، سومین فرزند خانواده #مسیب_زاده پا به جهان گذاشت. نامش را #مرتضی گذاشتند

🍃عشق و ارادت به #ائمه و احترام خاصی که به پدر و مادر میگذاشت، از شئون #عاقبت_به_خیری اش بود😇

🍃پس از دبیرستان وارد #دانشگاه_امام_حسین (ع)شد. شاید وارد عرصه وسیعی برای عشق‌بازی و #خدمت. مثل هر عاشق و دلباخته دیگر طاقت جسارت به #حریمِ_بنت‌_الحیدر (س) نداشت. پس راهی سرزمینِ عشق شد. مستشار نظامی بود. کار بلد و حرفه ای پای کار که به میان می‌آمد، دقیق و جدی می‌شد.

🍃آسمانی بود و بی‌تاب، مثل همه آسمانیان، بریده از #زمین و تعلقات آن.
اما مگر می‌شود پدرِ دختر باشی و او را به فراموشی بسپاری؟!!

🍃مرتضی  پدر بود و عاشق جگر گوشه اش... عاشقِ دخترک شیرین زبانش، اما این عشق، پایِ رفتنش را سست نکرد.
او مصمم به رفتن بود پس به پدرش سفارش کرد: "هوای #نازنین_زینب را داشته باشد تنهایش نگذارید"

🍃بعد از شهادت مرتضی هیچ کس نازنین زینب شش ساله را تنها نگذاشت... بی احترامی به او و مادرش نشد و کسی حرمت آنها را نشکست اما هزار و اندی سال پیش...دخترکی که اتفاقا #قلب پدر برایش می‌تپید، بعد از #شهادت پدرش، بی احترامی هایِ زیادی دیده بود.
ُرمَتش شکسته و صورتش سیلی خورده بود و او را در آغوش عمه جانش، تنها میانِ خرابه ای رها کرده بودند🥺💔

🍃حال مرتضی رفته بود که بار دیگر برای #ناموس_آل‌_الله، اسارت و بی‌حرمتی رقم نخورد. خود همچون پرستویی در کربلای #خانطومان آسمانی شد.

🍃خانطومان هم قصه عجیبی دارد. گوشه به گوشه‌اش کربلاست و علی اکبر ها را به آغوش می‌کشد

🍃انفجارِ انتحاری تکفیریان در منطقه #خلسه، در جنوبِ خانطومان، پرستویی دیگر را در خون خود غلطاند و علی اکبری دیگر، به راهِ #عشق در قلب خاطومان آرام گرفت

♡پروازت مبارک؛ بابایِ نازنین زینب♡


نویسنده : #زهرا_قائمی

📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱۳۹۵
حلب سوریه

🥀مزار شهید : گلزار شهدای سرحد آباد
با گذشت ایام، به دنبال محیط بزرگتری بود لذا با اصرار، پدر را راضی کرد تادر اردبیل خانه ای بخرند.

ایشان با بقیه برادرانش خیلی فرق داشت، از نظر #درستی و #اسلام خواهی، #اخلاق و #معرفت از همه #مقدم بود، از #بی نماز ها‌، افرادی که #غیبت می کردند و #تهمت می زدند، ‌بدش می آمد.
🍃🌷🍃
به همراه #برادرانش در #تظاهرات شرکت می کرد ،زمان #پیروزی انقلاب #سی و پنج سال داشت ،#همراه افرادی بود که به #شهربانی حمله کردند و در #دستگیری یکی از عوامل رژیم #شرکت داشت.
🍃🌷🍃
بعد از #پیروزی انقلاب به #بسیج پیوست و حدود #چهار سال #بدون #دریافت حقوق #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
با #شروع #جنگ تحمیلی در آستانه ۴۰#سالگی قرار داشت، به #جبهه رفت، در طول #پنج سال #اکثر اوقات خود را در #جبهه بود وبه "حبیب ابن مظاهر" #شهرت یافته بود.
🍃🌷🍃
#سمت #فرماندهی #گردان انصار و #فرماندهی#گردان 72 ثارالله –#جمعی لشکر 31 عاشورا–و همچنین #مسئولیت #تعاون لشکر را به عهده داشت.
🍃🌷🍃
پس از اینکه امکان #زیارت #شهرهای مذهبی #عراق برای #شیعیان کشورها مهیا شد #بلافاصله #موضوع #پیاده روی #اربعین و #موکب‌ها را در شهرستان #شاهرود در قالب #راه‌اندازی #کاروان‌های #اربعین شهر #بسطام #مدیریت کرد.
🍃🌷🍃
#آخرین #خدمت شون در #اربعین نیز
#موکب داری برای #پذیرایی
از #زائران #اربعین #امام حسین (ع)🌷 در #نجف اشرف بود، قبل از آخرین باری که برای #تفحص #اعزام و به #لقاءالله🤍برسد، برای دفاع از #حرم
#حضرت زینب (س)🌷 نیز به میدان نبرد با داعش رفت.
🍃🌷🍃
#شهید محمود در #سوریه و #عراق با #شجاعت‌هایش #زبانزد #فرماندهان #جبهه مقاومت می‌شود و همانجا نیز از #ناحیه #دست به درجه رفیع #جانبازی نائل می‌آید.
🍃🌷🍃
#مجروحیت ایشان به قدری #قوی بود که شاید اگر #بدن مقاوم #شهید محمود نبود، خیلی زودتر از اینها در راه #دفاع از حرمین #شهید می‌شد و این موضوعی بود که پزشکان هم به آن اذعان می‌کردند.
🍃🌷🍃
همچنین در سال ۹۸# نیز به #تفحص رفته بود و #آخرین بار که ایشان به خانه آمد، ایام #ولادت با سعادت #حضرت زهرا (س)🌷 بود که چند روزی به مرخصی آمد و دوباره در ایام #رجب و در آخرین روز #بهمن ماه ۹۹# به فیض #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#سرلشگر خلبان #شهید دفاع مقدس حسین خلعتبری
🍃🌷🍃
در سال ۱۳۲۸# در روستای «بصل کوه» شهرستان رامسر ، درخانواده ای متدین ومذهبی وروستایی متولد شد.
متاهل بود و ۱ دختر و۱ پسر به یادگار دارد.
🍃🌷🍃
دوران کودکی و جوانی را در رامسر بود ، با پشت سر گذاشتن دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در سال ۱۳۴۹# به #خدمت مقدس سربازی رفت.
🍃🌷🍃
ایشان پس از دوران #سربازی در سال ۱۳۵۱# به دلیل علاقه زیادی که به #فن خلبانی داشت وارد د#انشکده #خلبانی نیروی هوایی شد.
🍃🌷🍃
پس از دوره #مقدماتی پرواز برای دیدن دوره #پیشرفته به کشور #آمریکا رهسپار شد.
🍃🌷🍃
ایشان پیش از سفر به #آمریکا،  به دیدار خانواده رفت و به مادرش وکالت داد که: «مادرش تمام حقوق #ماهیانه‌اش را برای #رفع مشکلات #نیازمندان هزینه کند.»
🍃🌷🍃
در کشور #آمریکا، نخست، ایشان دوره خود را در #دانشگاه شپارد آغاز و سپس به #دانشگاه تگزاس منتقل شد و استعدادش در #یادگیری و #هدایت هواپیما، باعث شد، به عنوان #دانشجوی ممتاز شناخته بشود.
🍃🌷🍃
ایشان به دلیل #مهارت خاصی که در #خلبانی داشت، دوره #شلیک موشک #ماوریک را که یک #موشک هوا به سطح است و به وسیله آن می توان #انواع #شناورها را هدف قرار داد با #موفقیت پشت سر گذاشت.
🍃🌷🍃
سرانجام ایشان #دوره خلبانی پایان و با دریافت #گواهی نامه خلبانی در هواپیمای «اف ۴» به #ایران بازگشت و در #پایگاه ششم شکاری #بوشهر با #درجه ستوان دومی #مشغول به #خدمت شد.
🍃🌷🍃
با آغاز #جنگ، و بلافاصله پس از حمله عراقی‌ها، #نیروی هوایی ارتش ، دست به کار شده و ترتیب انجام #دو#عملیات را در همان روز دادند.
🍃🌷🍃
یک #عملیات با #رمز «البرز»و #هدف پایگاه #شعیبیه در استان #بصره بود،ایشان با #مهارت خاصی که در #شیرجه زدن با #هواپیما داشت، همه #اهداف را #بمباران و #سالم برگشت.
🍃🌷🍃
حمله ۱۴۰ عقاب به عراق ،
از پایگاه ششم شکاری به پرواز درآمده و به #عنوان #فرمانده یک دسته هشت فروند به بغداد حمله کردند.
🍃🌷🍃
در همین حین از #ایستگاه‌های رادار زمینی مرزی خبر دادند که یک #فروند میگ ۲۵ پی دی در #تعقیب آنهاست و در این #نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر است، که میگ ۲۵ اقدام به شلیک یک تیر «موشک r-۴۰» کرد و موشک با #فانتوم برخوردکرد.
🍃🌷🍃
#ستوان محمدزاده #اجکت کرد و به سختی از #ناحیه #دست راست آسیب دید که توسط #نیروهای امداد و #نجات #نیروی هوایی #نجات پیداکرد ولی ایشان و پس از #اصابت #موشک به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#شهید حسین خلعتبری دارای ۲#مزار هست.
🍃🌷🍃
#پیکر ایشان در قله #میرزا کوچک خان (گلزار چهل #شهیدان رامسر) خاکسپاری و #سر ایشان را در محل #سقوط هواپیما در شهرستان #سقز به خاک سپردند.
🍃🌷🍃
سرانجام سرلشگر خلبان #شهید حسین خلعتبری هم درتاریخ ۱۳۶۱/۱/۱#هواپیمایش مورد #اصابت #موشک دشمن بعثی قرار گرفت و به #شهادت رسید و با#پیکری #بی سر #خدمت #ارباب بی کفن🌷💔 رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
گلزار #شهدای چهل #شهیدان رامسر.
🍃🌷🍃
#همه‌فن‌#حريف بود و برای يك #فرمانده، #بهترين #نيرو به‌#شمار می رفت. هنوز باور نمی كنم كه او را از #دست داده‌ايم.#بدون اغراق #علی #خودش به اندازه 2#ايستگاه #آتش‌نشانی بود، #عاشق #كارش بود و ما در اين #حادثه #داغ بزرگی ديديم.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید آتش نشان هم درتاریخ   ۱۳۹۵/۴/۲#ساعت ۱:۳۰#بامداد در #حادثه #آتش سوزی #ساختمانی در #جنت آباد #تهران ودر #حین #خدمت به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
بهشت #حضرت زهرا (سلام الله علیها)🌷 درتهران.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

   💠 شهید علی قانع💠

       
                   🌷  صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت

یاعلی مدد
بعد از #فارغ التحصیلی در سال 57#  در اوایل شهریور برای انجام  دوره #سربازی به تهران آمد و در #پادگان عباس آباد مشغول #آموزش شد.
🍃🌷🍃
بعد از گذراندن دو ماه آموزشی، افراد به جاهای مختلف انتقال یافتند. ایشان هم در اواخر مهر ماه به عنوان #پزشک #سپاه بهداشت  به #بهداری شهرستان آبادان جهت #کار در #درمانگاه #داروخوین #اعزام شد.
🍃🌷🍃
در مجموع مدت 7#ماه (4 ماه قبل از پیروزی انقلاب و 3 ماه بعد از پیروزی انقلاب) #خدمت سربازی را در  #دارخوین بودم و #سه ماه را در #سوسنگرد گذراند.
🍃🌷🍃
ایشان مدتی در #جهاد #سازندگی #سوسنگرد و #اهواز مشغول به #کار شد.
🍃🌷🍃
باشروع #جنگ تحمیلی، ایشان برای #پشتیبانی و #تهیه #تدارکات لازم در #ایجاد #بیمارستان #صحرایی و #سرکشی با #سپاه #همکاری داشت.
🍃🌷🍃
با همسرش نسبت فامیلی دارند و از یک طایفه هستند. در #فروردین 1360# ازدواج کردند که #معیار ایشان برای #ازدواج این بود که بیشتر #هم سنخ و #هم سنگ خودش باشند.
🍃🌷🍃
ایشان تصمیم گرفت ابتدا در رشته #بیماری کودکان تخصص بگیرد و بعد از آن #ایمونولوژی بالینی را ادامه بدهد.
🍃🌷🍃
#سردار#شهید دفاع مقدس، اسماعیل لشگری
🍃🌷🍃
درتاریخ    ۱۳۳۹/۵/۱۲# در روستای ضیاءآباد از توابع شهر تاکستان ،درخانواده ای مذهبی و روستایی متولد شد.
🍃🌷🍃
ایشان #برادر #شهید هم هست.
#آقا داود #برادر و#همرزم ایشان واز #شهدای دفاع مقدس هستند، ۲#سال قبل از ایشان به #شهادت رسیدند.
🍃🌷🍃
در سال 1354# به تهران مهاجرت کرد و ضمن #ادامه تحصیل در دوره متوسطه برای #تأمین #معاش در #کارگاه آبکاری مشغول به #کار شد.
🍃🌷🍃
ایشان یکی از #پامنبری های مرحوم #کافی و از #فعالان #برنامه های فرهنگی مهدیه تهران بود و هم زمان در #کلاس های اصول عقاید
#مسجد امام زمان (عج)خیابان آزادی شرکت می کرد.
🍃🌷🍃
و ایشان درعین حال از #ورزش #غافل #نبود با #دریافت #دان 5#رشته رزمی #کونگ فو به عنوان#مسئول #کمیته رزم آوران اسلام #استان تهران منصوب شد.
🍃🌷🍃
با شروع #نهضت اسلامی به #رهبری #امام خمینی(ره) بارها  به زادگاهش سفر کرد و به #روشنگری در خصوص #جنایات حکومت پهلوی پرداخت.
🍃🌷🍃
با شروع #جنگ عازم #خدمت مقدس سربازی شد و ایشان به طور #داوطلب به #جبهه رفت و در این راه #بارها به #افتخار #جانبازی نائل شد.
🍃🌷🍃
#اولین وتنها #شهید مدافع حرم استان خراسان جنوبی، مرتضی بصیری پور
🍃🌷🍃
در تاریخ    ۱۳۶۵/۲/۱#   در روستای اسلام آباد در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.

تحصیلات ابتدایی را در مدرسه تلاش بیرجند و مدرسه #شهید مولوی حسین بُر در شهر زاهدان و مقطع راهنمایی را در مدرسه راهنمایی #شهید رجایی زاهدان ادامه داد.
🍃🌷🍃
ایشان پس از به پایان رساندن دوره متوسطه راهی #خدمت مقدس سربازی شد، در #ناحیه مقاومت #بسیج زاهدان مشغول #خدمت شد.
🍃🌷🍃
در آبان 1392# به عضویت #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و از #بدو ورود تا لحظه #شهادت لحظه ای از #تلاش برای #تحقق #آرمان‌های انقلاب اسلامی دست برنداشت.
🍃🌷🍃
ایشان متاهل بود ، طول زندگی مشترکش کمتر از  ۶#سال بود، تنها یادگارش آقا طاها زمان  #شهادت ایشان  ۳#ساله بود.
🍃🌷🍃
♡بسم رب شهدا

حدیث دل اینبار،راوی گمنامی سربازان
#خداست.راوی شهدای گمنام نه!،اتفاق داستان #سربازی با نام و نشان را روایت میکند.

میدانی گاهی غبطه میخورم به اینکه دراین هیاهوی زمانه که هرکس نام و نشان خویش رافریادمیزندشماوامثال شماچطور،آرام و غرق در،سکوت در کوچه پس کوچه های این شهرقدم میزنیدوبی توقع
#خدمت میکنید

میخواهم ازاول بگویم.تقویم ورق میخورد،سی سال پیش اواسط پاییز،رانشانم میدهد.ستاره ای دستچین شده ازآسمان به زمین فرودمی‌آیدمادرش نام علی را،در گوشش میخواندوقصه های
#اهل_ بیت میشودلالایی شبانه او.

جلوترمیروم میخواهم پرسشی داشته باشم به۲۱سال بعد،قرارنبوداز
#روضه _گودال،خیمه های غارت شده #معجر های نیم سوخته بشنوی وفقط به آه کشیدن و،اگراما بسنده کنی.ازجمله ای که به دیوار،اتاقت چسبانده بودی میشدتاته،قصه راخواند،نوشته بودی: پایان ماموریت بسیجی #شهادت است

چندسال بعدخبرآوردندکه ماموریتت رابه نحو،احسن به پایان رساندی.اما، اینبارهم آهسته وبی هیاهوخبرآمد. گویی ازهمان اول زندگی ات گره خورده بود،به
#گمنامی به سکوت و #بی_ریایی😓

🍃بارهااز،رسم و
#مکتب و...گفته بودم اماگمنامی راجاگذاشتم یادم رفته بودبگویم درقاموس #مردان_خدا_فعل وفاعل هردو گمنامند.

#تولدت_مبارک🌺

🕊به مناسبت
#سالروزتولد #شهیدعلی_جمشیدی

🔷تاریخ تولد:۱۵آبان۱۳۶۹
🔷تاریخ شهادت:۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵
🔷مزارشهید:نور
🔷محل شهادت:خانطومان_سوریه


🌼همسر شهید چمران:

یک هفته بود مادرم در بیمارستان #بستری بود. مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها» و من هم این کار را کردم. مامان که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که #مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و #بوسید، می‌بوسید و همانطور با گریه از من تشکر می‌کرد. من گفتم: «برای چی مصطفی؟» گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش #خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید.» گفتم: از من تشکر می‌کنید؟ خب این که من خدمت کردم مادر من بود، مادر شما نبود که این کارها رو می‌کنید.»

گفت: «دستی که به مادرش #خدمت می‌کند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد. من از شما ممنونم که با این همه محبت و عشق به مادرتان خدمت کردید.» هیچ وقت یادم نرفت که برای او این قدر ارزش بوده که من به مادر خودم خدمت کردم.

📙کتاب همسرداری سرداران شهید، مؤسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت🌹🌹🌹🌹🌹