معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
در باب اینکه از هرکس باید به قدر توان و قدرتش انتظار داشت و هر کس باید مطابق با توانایی خود اقدام به انجام کاری کند و در غیر اینصورت تبعات بدی در انتظار خواهد بود:

چار پا را قَدرِ طاقت بار نِه
بر ضعیفان قَدرِ قوّت کار نِه‌
دانه‌ی هر مرغ اندازه‌ی وی است
طعمه‌ی هر مرغ انجیری کی است‌
طفل را گر نان دهی بر جای شیر
طفل مسکین را از آن نان مُرده گیر
چون که دندانها بر آرد بعد از آن
هم بخود گردد دلش جویای نان‌
مرغ پَر نارَسته چون پرّان شود
لُقمه‌ی هر گربه‌ی دَرّان شود
دفتر اول مثنوی معنوی

#توان_و_قوت
#انتظار_از_دیگران
#دفتر_اول
سر راهت نشینم تا بیایی
در شادی بروی ما گشایی

شود روزی بروز مو نشینی
که تا وینی چه سخت بیوفائی

#بابا_طاهر_عریان
#انتظار
عشق آن دلدار،
ما را ذوق و جانی دیگرست...



#مولانا
#انتظار
#سماع ، از بهر جان ‌ ِ بی‌قرار است
سبُک برجِه ، چه جای #انتظار است

مشین این‌جا تو با #اندیشه ی خویش
اگر مردی ، برو آن‌جا که #یار است

#مولانا
#انتظار

سخت می ترسم به حسرت انتظارم بگذرد
رفته باشم از خود آن ساعت که یارم بگذرد

ای که خاکم را به باد از جلوۀ خود داده‌ای
آن‌قدر بنشین که از پیشت غبارم بگذرد

من همان دریای پُرشورم که گردون چون حباب
می کند قالب تهی تا از کنارم بگذرد

من نه آن سروم که سرسبزی بوَد در طالعم
گرچه آب زندگی از جویبارم بگذرد

#نجیب_کاشانی
عالم پُر است از تو، غایب منم ز غفلت
تو حاضری ولیکن من آن نظر ندارم...

#عطار
#انتظار
#انتظار

 خیال آمدنت دیشبم به سر می زد
 نیامدی که ببینی دلم چه پر می زد

 به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت
 خیال روی تو نقشی به چشم تر می زد

 شراب لعل تو می دیدم و دلم می خواست
 هزار وسوسه ام چنگ در جگر می زد

 زهی امید که کامی از آن دهان می جست
زهی خیال که دستی در آن کمر می زد

دریچه ای به تماشای باغ وا می شد
دلم چو مرغ گرفتار بال و پر می زد

تمام شب به خیال تو رفت و ، می دیدم
 که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد

#هوشنگ_ابتهاج