معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به رقص‌ آ / محسن چاووشی

رقصنده: لیا فلاح


از عشـــق، تاج‌داران، در چرخِ او چو باران
آن جا قبا چه باشد؟
                         ای خوش‌کمر به رقص آ


مولانا
خانهٔ اسرار تو چون دل شود
آن مرادت زودتر حاصل شود

#مولانای_جان
گفت پیغامبر که هر که سِرّ نهفت
زود گردد با مراد خویش جفت


#مولانای_جان
ای روی ماه منظر تو نوبهار حسن
خال و خط تو مرکز حسن و مدار حسن

در چشم پرخمار تو پنهان فسون سحر
در زلف بی‌قرار تو پیدا قرار حسن

ماهی نتافت همچو تو از برج نیکویی
سروی نخاست چون قدت از جویبار حسن

خرم شد از مَلاحت تو عهد دلبری
فرخ شد از لطافت تو روزگار حسن

از دام زلف و دانه خال تو در جهان
یک مرغ دل نماند نگشته شکار حسن

دایم به لطف ، دایه طبع از میان جان
می‌پرورد به ناز تو را در کنار حسن

گرد لبت بنفشه از آن تازه و تر است
کآب حیات می‌خورد از جویبار حسن


حافظ طمع برید که بیند نظیر تو
دیار نیست جز رخت اندر دیار حسن

#حضرت_حافظ
باید که به خدا بازگردد، چشم باز کند، گوش باز کند، و با مردان خدای روی آرد، خودپرستی رها کند، که خداپرستی آن است که خودپرستی رها کنی.

آخر پیر است در دین، از آن گرم ترک می‌بایست.


شمس تبریزی
     نوبهارا جان مایی جان‌ها را تازه کن
    باغ‌ها را بشکفان و کشت‌ها را تازه کن

گل جمال افروخته‌ست و مرغ قول آموخته‌ست
   بی صبا جنبش ندارند هین صبا را تازه کن

نرگس آمد سوی بلبل خفته چشمک می زند
   کاندرآ اندر نوا عشق و هوا را تازه کن

           #مولانا
برای درک رشد کردن، کافیست به یک درخت نگاه کنی. هنگامی که درخت رشد می‌کند، ریشه‌هایش در عمق پیش می‌روند. اینجا تعادل برقرار است: هر چه درخت بلندتر شود، ریشه‌هایش عمیق‌تر می‌شوند.
رشد کردن یعنی اینکه در عمق وجودت فرو روی، جایی که ریشه‌هایت قرار دارند.

#اشو
سحرخیزا می بنشسته درده
ز پسته بوسهٔ سر بسته در ده

برآور های و هویی همچو مستان
ز نقد عمر داد وقت بستان

میی در ده که جمله سر براهیم
که مهمان جهان از دیرگاهیم

#عطار
طبیب عشق مسیحادم است و مُشفِق لیک
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند!؟

#حافظ
در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست، پرتوِ رویِ حبیب هست


#حافظ

خانقاه: عبادتگاه صوفیان
خرابات: میخانه، عشرتکده
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم


#حافظ
نتابم روی از او هرگز اگرچه در غم رویش
مرا چرخ کهن هردم بلایی نو به روی آرد

#انوری
دلم چون آبله دارد دگر عشق فدا بر کف
مگر از جان به سیر آمد دلم کش باز می‌خارد

مرا گوید بیازارم اگر جان در غمم ندهی
چگویی جان بدان ارزد که او از من بیازارد

#انوری
دمی با دوست در خلوت بهْ از صد سال در عشرت
من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم


#سعدی
آبنوسم در بُن دریا نشینم با صدف
خس نٖیَم تا بر سر آیم، کف بود همتای من


#خاقانی

آبنوس: چوب سخت و سنگینی که در آب فرو می رود
کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ‌زنان


#حافظ
نیست درمان مردم کج‌بحث را جز خامُشی
ماهیِ لب‌بسته خون در دل کند قلّاب را


#صائب_تبریزی
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد


#حافظ
Tasnife Man Che Danam
Shahram Nazeri-Saz.Sookhte.Com
آواز استاد_ناظری
غزل ۱۵۱۷
دیوان_شمس_حضرت_مولانا

چنین_مجنون_چرایی