من از بهار،
من از بهار نمیآیم
و تو
سکوت صبحدمات را چه کس شکسته که بیدی
درون دست تو میلرزد؟
و من به یاد که افتادهام
که از بهار
نمیآیم؟
شراع هفت گل سرخ در سپیده طلوع کرد
و قلب مرد بناگاهِ باغِ باغهای جهان شد
تو بساط زمستان
غریو را نشنیدی!
چه فاصله است مسافت
میان لحظهی میلاد و
دیده بستن و
مردن؟
چه فاصله است بر این خاک؟
#منصور_اوجی
منصور اوجی (۹ آذر ۱۳۱۶ – ۱۸اردیبهشت ۱۴۰۰) شاعر معاصر ایرانی بود. از وطن: ۱۶۱ شعر در ستایش شیراز، باغ و جهان مردگان، حیرانیها، حرفی برای گفتن، دفتر گمشده، باغ شب، خواب درخت و تنهایی زمین، شهر خسته، این سوسن است که میخواند، مرغ سحر، صدای همیشه، شعرهایی به کوتاهی عمر، حالی است مرا، دفتر میوهها، کتاب کلمات، دفتر شاعری و کوتاه مثل آه از جمله مجموعه اشعار منتشر شده اوجی است وی دارای نشان درجه یک هنری در حوزه ادبیات بود
من از بهار نمیآیم
و تو
سکوت صبحدمات را چه کس شکسته که بیدی
درون دست تو میلرزد؟
و من به یاد که افتادهام
که از بهار
نمیآیم؟
شراع هفت گل سرخ در سپیده طلوع کرد
و قلب مرد بناگاهِ باغِ باغهای جهان شد
تو بساط زمستان
غریو را نشنیدی!
چه فاصله است مسافت
میان لحظهی میلاد و
دیده بستن و
مردن؟
چه فاصله است بر این خاک؟
#منصور_اوجی
منصور اوجی (۹ آذر ۱۳۱۶ – ۱۸اردیبهشت ۱۴۰۰) شاعر معاصر ایرانی بود. از وطن: ۱۶۱ شعر در ستایش شیراز، باغ و جهان مردگان، حیرانیها، حرفی برای گفتن، دفتر گمشده، باغ شب، خواب درخت و تنهایی زمین، شهر خسته، این سوسن است که میخواند، مرغ سحر، صدای همیشه، شعرهایی به کوتاهی عمر، حالی است مرا، دفتر میوهها، کتاب کلمات، دفتر شاعری و کوتاه مثل آه از جمله مجموعه اشعار منتشر شده اوجی است وی دارای نشان درجه یک هنری در حوزه ادبیات بود
دانی از زندگی چه میخواهم
من تو باشم، تو، پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو، بار دیگر تو
#فروغ_فرخزاد
من تو باشم، تو، پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو، بار دیگر تو
#فروغ_فرخزاد
زندگی شاید
عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر
با لبخندی بی معنی میگوید: صبح بخیر...
#فروغ_فرخزاد
عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر
با لبخندی بی معنی میگوید: صبح بخیر...
#فروغ_فرخزاد
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
#فروغ_فرخزاد
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
#فروغ_فرخزاد
۱۸ اردیبهشت زادروز حسین غیاثی
(زاده ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۱ کرمان) نویسنده، شاعر و ترانهسرا
او فارغالتحصیل رشته مهندسی نساجی در مقطع کارشناسی و رشته ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی ارشد است و تحصیلاتش را در مقطع دکتری در رشته زبان و ادبیات فارسی در کاشان به پایان رسانده است..
ترانهشناسی جوایز و افتخارات:
او در پنج دوره جشنواره معتبر موسیقی در بخش بهترین ترانهسرای سال و بهترین ترانه سال نامزد دریافت جایزه شد و در دومین دوره جایزه ترانه افشین یداللهی، جایزه بهترین ترانهسرای سال و بهترین ترانه تیتراژ را دریافت کرد.
(زاده ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۱ کرمان) نویسنده، شاعر و ترانهسرا
او فارغالتحصیل رشته مهندسی نساجی در مقطع کارشناسی و رشته ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی ارشد است و تحصیلاتش را در مقطع دکتری در رشته زبان و ادبیات فارسی در کاشان به پایان رسانده است..
ترانهشناسی جوایز و افتخارات:
او در پنج دوره جشنواره معتبر موسیقی در بخش بهترین ترانهسرای سال و بهترین ترانه سال نامزد دریافت جایزه شد و در دومین دوره جایزه ترانه افشین یداللهی، جایزه بهترین ترانهسرای سال و بهترین ترانه تیتراژ را دریافت کرد.
۱۸ اردیبهشت سالروز درگذشت منصور اوجی
(زاده ۹ آذر ۱۳۱۶ شیراز -- درگذشته ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ شیراز) شاعر
او در رشته فلسفه و علوم تربیتی از دانشسرای عالی تهران فارغالتحصیل شد و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شیراز فوق لیسانس گرفت.
وی از شاعرانی بود که پیوسته در جهت تکامل زبان شعری ویژهاش کوشش میکرد و با تاکید بر تکرار مصراعها و واژهها، در خواننده شعرش، تاثیر میگذاشت.
زبان شعر او تا حدی تغزلی بود و بیشتر ذهن خود را در امواج اوزان رها میساخت و در وصف طبیعت و ارتباط آن با مسائل اجتماع تصاویر زیبا می آفرید. وی در شعرنو نیمایی تجارب قابل توجهی داشت.
زبان شعر او ساده و خوش آهنگ بود با درون مایهای اجتماعی و تصاویری بدیع از طبیعت. اشعارش نشان از کوشش مستمر او برای یافتن شکل خاص و نوینی داشت و بیانگر آگاهی او نسبت به ساختار کلمه در شعر معاصر و نقش وزن و آهنگ در ساختمان کلی شعر بود.
آثار:
باغ شب
خواب درخت و تنهایی زمین
شهر خسته
برگزیده اشعار:
این سوسن است که میخواند
مرغ سحر
صدای همیشه
شعرهایی به کوتاهی عمر
حالی است مرا
کوتاه مثل آه
خوشا تولد و پرواز
(زاده ۹ آذر ۱۳۱۶ شیراز -- درگذشته ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ شیراز) شاعر
او در رشته فلسفه و علوم تربیتی از دانشسرای عالی تهران فارغالتحصیل شد و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شیراز فوق لیسانس گرفت.
وی از شاعرانی بود که پیوسته در جهت تکامل زبان شعری ویژهاش کوشش میکرد و با تاکید بر تکرار مصراعها و واژهها، در خواننده شعرش، تاثیر میگذاشت.
زبان شعر او تا حدی تغزلی بود و بیشتر ذهن خود را در امواج اوزان رها میساخت و در وصف طبیعت و ارتباط آن با مسائل اجتماع تصاویر زیبا می آفرید. وی در شعرنو نیمایی تجارب قابل توجهی داشت.
زبان شعر او ساده و خوش آهنگ بود با درون مایهای اجتماعی و تصاویری بدیع از طبیعت. اشعارش نشان از کوشش مستمر او برای یافتن شکل خاص و نوینی داشت و بیانگر آگاهی او نسبت به ساختار کلمه در شعر معاصر و نقش وزن و آهنگ در ساختمان کلی شعر بود.
آثار:
باغ شب
خواب درخت و تنهایی زمین
شهر خسته
برگزیده اشعار:
این سوسن است که میخواند
مرغ سحر
صدای همیشه
شعرهایی به کوتاهی عمر
حالی است مرا
کوتاه مثل آه
خوشا تولد و پرواز
۱۸ اردیبهشت سالروز درگذشت غلامرضا رشیدیاسمی
(زاده ۲۹ آبان ۱۲۷۵ کرمانشاه -- درگذشته ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ تهران) شاعر، نویسنده، مورخ و مترجم
او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان سنلویی گذراند و از همان هنگام به تشویق نظام وفا که معلم ادبیات او بود، به سرودن شعر پرداخت. وی فلسفه و رموز عرفان را نزد الهی قمشهای و کیوان قزوینی فراگرفت و به کار در وزارت معارف، مالیه و دربار پرداخت. در همان زمان جرگه دانشوری را تأسیس کرد که بعدها بههمت ملکالشعرا بهار به انجمن دانشکده تبدیل شد. او ضمن همکاری با مجله دانشکده، با نویسندگان و شعرای آن دوره، محمدتقی بهار، سعید نفیسی، عباس اقبال، ابراهیم الفت و دیگران همکاری میکرد. وی عضو "انجمن ادبی ایران" شد و نخستین تألیف خود را در احوال "ابن یمین فریومدی" شاعر سلسله سربداران، انتشار داد.
از سال ۱۳۰۰ مقالههایش را در روزنامه شفق سرخ به سردبیری علی دشتی انتشار داد و همین مقالات موجب شهرت ادبی او شد. در این بین به یادگیری زبانهای عربی و انگلیسی و تکمیل زبان فرانسوی پرداخت و زبان پهلوی را نزد هرتسفلد آموخت. از سال ۱۳۱۲ با سمت استادی به تدریس در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول شد و بعدها عضویت فرهنگستان ایران را یافت. در سال ۱۳۲۲ جزو هیئتی از استادان ایرانی همراه با علیاصغر حکمت و ابراهیم پورداوود بههند سفر کرد. در سال ۱۳۲۴ به منظور مطالعه به فرانسه رفت و دو سال در آن کشور اقامت داشت. وی تا پایان زندگی به عنوان استاد در دانشگاه تهران تدریس کرد.
(زاده ۲۹ آبان ۱۲۷۵ کرمانشاه -- درگذشته ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ تهران) شاعر، نویسنده، مورخ و مترجم
او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان سنلویی گذراند و از همان هنگام به تشویق نظام وفا که معلم ادبیات او بود، به سرودن شعر پرداخت. وی فلسفه و رموز عرفان را نزد الهی قمشهای و کیوان قزوینی فراگرفت و به کار در وزارت معارف، مالیه و دربار پرداخت. در همان زمان جرگه دانشوری را تأسیس کرد که بعدها بههمت ملکالشعرا بهار به انجمن دانشکده تبدیل شد. او ضمن همکاری با مجله دانشکده، با نویسندگان و شعرای آن دوره، محمدتقی بهار، سعید نفیسی، عباس اقبال، ابراهیم الفت و دیگران همکاری میکرد. وی عضو "انجمن ادبی ایران" شد و نخستین تألیف خود را در احوال "ابن یمین فریومدی" شاعر سلسله سربداران، انتشار داد.
از سال ۱۳۰۰ مقالههایش را در روزنامه شفق سرخ به سردبیری علی دشتی انتشار داد و همین مقالات موجب شهرت ادبی او شد. در این بین به یادگیری زبانهای عربی و انگلیسی و تکمیل زبان فرانسوی پرداخت و زبان پهلوی را نزد هرتسفلد آموخت. از سال ۱۳۱۲ با سمت استادی به تدریس در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول شد و بعدها عضویت فرهنگستان ایران را یافت. در سال ۱۳۲۲ جزو هیئتی از استادان ایرانی همراه با علیاصغر حکمت و ابراهیم پورداوود بههند سفر کرد. در سال ۱۳۲۴ به منظور مطالعه به فرانسه رفت و دو سال در آن کشور اقامت داشت. وی تا پایان زندگی به عنوان استاد در دانشگاه تهران تدریس کرد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
#حافظ
#حامد_نیکپی
ویدئو کلیپ زیبا از رقص سماع ، قونیه ، حافظیه ، و تذکره ی شاعرانه
.
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
#حافظ
#حامد_نیکپی
ویدئو کلیپ زیبا از رقص سماع ، قونیه ، حافظیه ، و تذکره ی شاعرانه
.
تو عمل را چه دانی چون عامل نیستی!
به عمل، عمل را توان دانستن و به علم، علم را توان فهم کردن و به صورت، صورت را و به معنی، معنی.
عمل معنی است در باطن.
عمل این نیست که خلق فهم کرده اند.
ایشان می پندارند که عمل این ظاهر است!
اگر منافق آن صورت عمل را به جای آرد، هیچ او را سود دارد چون در او معنی صدق و ایمان نیست؟
فیه ما فیه
به عمل، عمل را توان دانستن و به علم، علم را توان فهم کردن و به صورت، صورت را و به معنی، معنی.
عمل معنی است در باطن.
عمل این نیست که خلق فهم کرده اند.
ایشان می پندارند که عمل این ظاهر است!
اگر منافق آن صورت عمل را به جای آرد، هیچ او را سود دارد چون در او معنی صدق و ایمان نیست؟
فیه ما فیه
مست آمد دلبرم تا دل برد از بامداد
ای مسلمانان ز دست مست دلبر داد داد
دی دل من میجهید و هر دو چشمم میپرید
گفتم این دل تا چه بیند وین دو چشمم بامداد
بامدادان اندر این اندیشه بودم ناگهان
عشق تو در صورت مه پیشم آمد شاد شاد
#مولانا
ای مسلمانان ز دست مست دلبر داد داد
دی دل من میجهید و هر دو چشمم میپرید
گفتم این دل تا چه بیند وین دو چشمم بامداد
بامدادان اندر این اندیشه بودم ناگهان
عشق تو در صورت مه پیشم آمد شاد شاد
#مولانا
پیغمبرم گفته بود که:
"با مردم باش اما با مردم مباش"!
وگرنه همچنان که او میگفت
"دل به تصویرِ او مشغول و جان در یادِ او آویخته"
دوست داشتم گوشهای بنشینم
و به گوشهای از این آسمان بنگرم
و به نگریستن ادامه دهم
تا آنگاه که خدا جان مرا بستاند
اما چه کنم که باز همچون او
مأمور بودم که با خلق درآمیزم
و با جمع زندگی به سر بَرَم....
بودنی اینچنین آواره!
#دکتر_علی_شریعتی
#هبوط_در_کویر
"با مردم باش اما با مردم مباش"!
وگرنه همچنان که او میگفت
"دل به تصویرِ او مشغول و جان در یادِ او آویخته"
دوست داشتم گوشهای بنشینم
و به گوشهای از این آسمان بنگرم
و به نگریستن ادامه دهم
تا آنگاه که خدا جان مرا بستاند
اما چه کنم که باز همچون او
مأمور بودم که با خلق درآمیزم
و با جمع زندگی به سر بَرَم....
بودنی اینچنین آواره!
#دکتر_علی_شریعتی
#هبوط_در_کویر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر کسی شبِ سرما
به ابرها زد و گم شد
مرا به یاد بیارید
و با ستارهی چشمم
برای راهبلدها نشانهای بگذارید...
#حسین_صفا
#دکتر_کاکاوند