معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
چون بمیرم ،ای نمیدانم که!
باران کُن مرا
در مسیر خویشتن از
رهسپاران کن مرا...

مُشتِ خاکم را
به پابوسِ شقایق ها ببر
وین چنین، چشم و چراغ
نوبهاران کُن مرا...

زآتشم شور و شراری
در دلِ عشاق نه
زین قِبَل دلگرمیِ
انبوه یاران کُن مرا...

خوش ندارم زیر سنگی
جاودان خفتن خموش
هرچه خواهی کُن ولی از
رهسپاران کُن مرا...

#شفیعی_کدکنی
شهر ترانه_مس وخراب
سوسن
سوسن
.
           دیده‌ها شب فراز باید کرد
         روز شد،دیده باز باید کرد...

          جامه عمر را ز آب حیات
     چون خضر خوش طراز باید کرد

       با گل و خار ساختن مردیست
         مرد را ساز ساز باید کرد

                 #مولانا از غزل ۹۷۰

  "ساز دلتون به مهر و لبخند کوک باد"
           "و نغمه های شادمان"
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وصل تو کجا و من مهجور کجا
دردانه کجا حوصله مور کجا

هرچند ز سوختن ندارم باکی
پروانه کجا و آتش طور کجا

#ابوسعید ابالخیر رباعی ۳
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیش آر نوشانوش را از بیخ برکن هوش را

آن عیش بی‌روپوش را از بند هستی برگشا

در مجلس ما سرخوش آ برقع ز چهره برگشا

زان سان که اول آمدی ای یفعل الله ما یشا

دیوانگان جسته بین از بند هستی رسته بین

در بی‌دلی دل بسته بین کاین دل بود دام بلا

زوتر بیا هین دیر شد دل زین ولایت سیر شد

مستش کن و بازش رهان زین گفتن زوتر بیا


مولانا
زمانه
سما آوا
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند

جمال چهره ی تو حجت موجه ماست


حافظ
رویش عشق
سرآغاز کتاب من و توست
گوش کن این صدای دل یک بلبل مست
در تمنای گلی است
که به او می‌گوید
تا ابد
لحظه به لحظه دل من
با همه مستی و شیدایی و عشق همه تقدیم تو باد

#جعلی
#اخوان_ثالث
از لشگر صبرم عَلمی بیش نماند
وز هرچه مرا بود غمی بیش نماند


#مولانا
ترک ما کردی برو همصحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش

#وحشی_بافقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کشان کشان تو مرا کی بکشانی به نور
نشان بده تو مرا تا که نخفتم به گور
نگو روم نگو تا جان بنیوفتد شمر
بیا و تا که شوم از نفست چون بهار
امان بده که نفس تازه کنم جان جان
جوان بده که رود پیر ز جانم دوان
روح دمم که شوم از تن خاکم جدا

#محسن_چاووشی
#حضرت_مولانا
#سماع
ای لولی بربط زن تو مست‌تری یا من
ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه

#مولانا
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد


#حافظ
دو چشم اگر بگشادی به آفتابِ وصال
برآ به چرخِ حقایق دگر مگو ز خیال

#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سر رشتهٔ شادیست خیال خوش تو
سرمایهٔ گرمیست مها آتش تو

هرگاه که خوشدلی سر از ما بکشد
رامش کند آن زلف خوش سرکش تو

#مولانا
من از خدا به عشق نگاهت بریده ام
از بس که وصف دلبری ات را شنیده ام

#امیر_نقدی_لنگرودی
خداست كه خداست. هر كه مخلوق بود خدا نبود؛ نه محمد نه غيرمحمد.

#شمس_تبريزى
به كه مشغول شدى از ما؟
گفت: «به همسايه!»

همسايه كه باشد؟
همسايه‌ى تو منم!

#شمس_تبريزى
آشنا چون با ما نباشد تنها باشیم ،
آشنای ما کیست ؟

#شمس_تبريزى
مرا در همه عالم یک دوست باشد، او را بیمراد کنم؟ بشنوم مرادِ او نکنم؟ شما دوست من نیستید که شما از کجا و دوستی من از کجا؟
الا از برکاتِ مولاناست هر که از من کلمه‌ای می‌شنود.

#شمس_تبريزى
ديدم به خواب خوش که به دستم پياله بود
تعبير رفت و کار به دولت حواله بود

چهل سال رنج و غصه کشيديم و عاقبت
تدبير ما به دست شراب دوساله بود

آن نافه مراد که می‌خواستم ز بخت
در چين زلف آن بت مشکين کلاله بود

از دست برده بود خمار غمم سحر
دولت مساعد آمد و می در پياله بود

بر آستان ميکده خون می‌خورم مدام
روزی ما ز خوان قدر اين نواله بود

هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچيد
در رهگذار باد نگهبان لاله بود

بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح
آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود

ديديم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
يک بيت از اين قصيده به از صد رساله بود

آن شاه تندحمله که خورشيد شيرگير
پيشش به روز معرکه کمتر غزاله بود
حافظ