به گوش جان رهی منهی ای ندا در داد
ز حضرت احدی لا اله الا الله
که ای عزیز کسی را که خواریست نصیب
حقیقت آنکه نیابد به زور منصب و جاه
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه
#حافظ
- قطعه شمارهٔ ۲۷
ز حضرت احدی لا اله الا الله
که ای عزیز کسی را که خواریست نصیب
حقیقت آنکه نیابد به زور منصب و جاه
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه
#حافظ
- قطعه شمارهٔ ۲۷
گوش من از گفت غیر او کرست
او مرا از جان شیرین جانترست
جان ازو آمد ،نیامد او ز جان
صدهزاران جان دهم او رایگان
#مثنوی_مولانا
_دفتر_پنجم
او مرا از جان شیرین جانترست
جان ازو آمد ،نیامد او ز جان
صدهزاران جان دهم او رایگان
#مثنوی_مولانا
_دفتر_پنجم
تا دست امید ما شکستیم ز دوست
زیر لگد فراق پستیم ز دوست
دشمن به دعای شب چرا برخیزد
چون ما به چنین روز نشستیم ز دوست
#انوری
- رباعی شمارهٔ ۶۲
زیر لگد فراق پستیم ز دوست
دشمن به دعای شب چرا برخیزد
چون ما به چنین روز نشستیم ز دوست
#انوری
- رباعی شمارهٔ ۶۲
تا دست امید ما شکستیم ز دوست
زیر لگد فراق پستیم ز دوست
دشمن به دعای شب چرا برخیزد
چون ما به چنین روز نشستیم ز دوست
#انوری
- رباعی شمارهٔ ۶۲
زیر لگد فراق پستیم ز دوست
دشمن به دعای شب چرا برخیزد
چون ما به چنین روز نشستیم ز دوست
#انوری
- رباعی شمارهٔ ۶۲
امروز حسن خط به رخ او مسلم است
یاقوت از شکسته آن زلف، درهم است
در چشم داغ من که به ماتم نشسته است
هر ناخنی اشاره به ماه محرم است
#صائب_تبريزی
- متفرقات
- شمارهٔ ۱۵۷
یاقوت از شکسته آن زلف، درهم است
در چشم داغ من که به ماتم نشسته است
هر ناخنی اشاره به ماه محرم است
#صائب_تبريزی
- متفرقات
- شمارهٔ ۱۵۷
عشق تو چنین حکیم و استاد چراست
مهر تو چنین لطیف بنیاد چراست
بر عشق چرا لرزم اگر او خوش نیست
ور عشق خوش است این همه فریاد چراست
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۳۶۲
مهر تو چنین لطیف بنیاد چراست
بر عشق چرا لرزم اگر او خوش نیست
ور عشق خوش است این همه فریاد چراست
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۳۶۲
روزی چارلی چاپلین جوکی را برای تماشگران تعریف کرد.
همه خندیدند ،سپس برای بار دوم ان جوک را تعریف کرد ،این بار فقط تعدادی خندیدند
وقتی برای بار سوم آن جوک را تعریف کرد ،هیچکس نخندید .
سپس چارلی چاپلین جملات زیبایی گفت؛
اگر یک جوک نمی تواند چند بار تو را بخنداند ،چرا یک غم باید چند بار تو را بگریاند
همه خندیدند ،سپس برای بار دوم ان جوک را تعریف کرد ،این بار فقط تعدادی خندیدند
وقتی برای بار سوم آن جوک را تعریف کرد ،هیچکس نخندید .
سپس چارلی چاپلین جملات زیبایی گفت؛
اگر یک جوک نمی تواند چند بار تو را بخنداند ،چرا یک غم باید چند بار تو را بگریاند
مفهوم تصورات باطل چیست ؟
یعنی همه باید مثل ما فکر کنند! و یا این که هیچ عیب و نقصی در کارشان نباشد! با داشتن این تصورات اجازه اشتباه و خطا را به خودمان و دیگران نمیدهیم! نمیخواهیم بپذیریم که انسانها جایز الخطا هستند و هر کسی ممکن است اشتباه کند!
علت بیشتر ترسهای ما داشتن تصورات باطل است! این نقص از دوران کودکی در ما رشد میکند و عدم پذیرش اشتباهات ما ، توسط والدین و اجتماع مسبب آن است. گویا ما متقاعد میشویم که نباید هیچ اشتباهی را مرتکب شویم و نباید به دیگران هم اجازه بدهیم اشتباه کنند! ( یکی از بدترین تصورات باطل ما ، اصرار به کنترل کردن خودمان و دیگران است! زیرا ما فکر میکنیم موفق به این کار میشویم ، در حالی که این تصوری خیالی و باطل است
یعنی همه باید مثل ما فکر کنند! و یا این که هیچ عیب و نقصی در کارشان نباشد! با داشتن این تصورات اجازه اشتباه و خطا را به خودمان و دیگران نمیدهیم! نمیخواهیم بپذیریم که انسانها جایز الخطا هستند و هر کسی ممکن است اشتباه کند!
علت بیشتر ترسهای ما داشتن تصورات باطل است! این نقص از دوران کودکی در ما رشد میکند و عدم پذیرش اشتباهات ما ، توسط والدین و اجتماع مسبب آن است. گویا ما متقاعد میشویم که نباید هیچ اشتباهی را مرتکب شویم و نباید به دیگران هم اجازه بدهیم اشتباه کنند! ( یکی از بدترین تصورات باطل ما ، اصرار به کنترل کردن خودمان و دیگران است! زیرا ما فکر میکنیم موفق به این کار میشویم ، در حالی که این تصوری خیالی و باطل است
ذاکران چهار مرتبه دارند:
بعضی در مرتبۀ مِیل اند
و بعضی در مرتبۀ ارادت اند
و بعضی در مرتبۀ محبّت اند
و بعضی در مرتبۀ عشق اند.
و از اهل تصوّف هر که را عروج افتاد، در مرتبه چهارم افتاد و تا ذاکر بمرتبۀ چهارم نرسید، روح او را عروج میسّر نشود.
عزیزالدین نسفی
انسان کامل
بعضی در مرتبۀ مِیل اند
و بعضی در مرتبۀ ارادت اند
و بعضی در مرتبۀ محبّت اند
و بعضی در مرتبۀ عشق اند.
و از اهل تصوّف هر که را عروج افتاد، در مرتبه چهارم افتاد و تا ذاکر بمرتبۀ چهارم نرسید، روح او را عروج میسّر نشود.
عزیزالدین نسفی
انسان کامل
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زیباترین مجسمههای جهان👌
این کلیپ زیبا تقدیم شما عزیزان
این کلیپ زیبا تقدیم شما عزیزان
.
برای نفرت وقت نداشتم!
چرا که اَجَل مانعم میشد
و عمر چنان دراز نبود
که بتوانم کینه را به پایان بَرَم.
برای عشــــق نیز فرصت نبود؛
اما از آنجا که باید کاری کرد،
پنداشتم
زحمتِ کوچکِ عشــــق، ما را بس ...
#امیلی دیکنسون
برای نفرت وقت نداشتم!
چرا که اَجَل مانعم میشد
و عمر چنان دراز نبود
که بتوانم کینه را به پایان بَرَم.
برای عشــــق نیز فرصت نبود؛
اما از آنجا که باید کاری کرد،
پنداشتم
زحمتِ کوچکِ عشــــق، ما را بس ...
#امیلی دیکنسون
.
بپرسید از او نامْوَر شهریار
که:«از مردمان کیست امّیدوار؟»
بدو گفت:«آنکس که کوشاتر است
دو گوشش به دانش نیوشاتر است»
بپرسید از او شهرْیار جَهان
از آگاهیِ نیک و بد در نَهان
چنین داد پاسخ که:«از آگَهی
فراوان بُوَد کژ ّو مغزش تَهی»
#فردوسی
بپرسید از او نامْوَر شهریار
که:«از مردمان کیست امّیدوار؟»
بدو گفت:«آنکس که کوشاتر است
دو گوشش به دانش نیوشاتر است»
بپرسید از او شهرْیار جَهان
از آگاهیِ نیک و بد در نَهان
چنین داد پاسخ که:«از آگَهی
فراوان بُوَد کژ ّو مغزش تَهی»
#فردوسی
.
چون سیاهی شد ز مو، هشیار می باید شدن
صبح چون روشن شود، بیدار می باید شدن
عمرها کار تو با گفتار بی کردار بود
بعد ازین کردار بی گفتار می باید شدن
#صائب تبریزی ۶۰۴۲
چون سیاهی شد ز مو، هشیار می باید شدن
صبح چون روشن شود، بیدار می باید شدن
عمرها کار تو با گفتار بی کردار بود
بعد ازین کردار بی گفتار می باید شدن
#صائب تبریزی ۶۰۴۲
شاد زی با سیاهچشمان شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
ز آمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعدموی غالیهبوی
من و آن ماهروی حورنژاد
نیکبخت آن کسی که داد و بخورد
شوربخت آن که او نه خورد و نه داد
باد و ابر است این جهانِ فسوس
باده پیش آر هرچه باداباد
شاد بودهست از این جهان هرگز
هیچکس، تا از او تو باشی شاد؟
داد دیدهست از او به هیچ سبب
هیچ فرزانه، تا تو بینی داد؟
“رودکی”
که جهان نیست جز فسانه و باد
ز آمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعدموی غالیهبوی
من و آن ماهروی حورنژاد
نیکبخت آن کسی که داد و بخورد
شوربخت آن که او نه خورد و نه داد
باد و ابر است این جهانِ فسوس
باده پیش آر هرچه باداباد
شاد بودهست از این جهان هرگز
هیچکس، تا از او تو باشی شاد؟
داد دیدهست از او به هیچ سبب
هیچ فرزانه، تا تو بینی داد؟
“رودکی”
از پرتو دل جهان پرگل
زیبا و خوش و مؤدب آمد
اگر به عرش روی،
هیچ سود نباشد و اگر بالایِ عرش روی
و اگر زیرِ هفت طبقهی زمین،
هیچ سود نباشد.
درِ دل میباید که باز شود.
جانکندنِ همهی انبیا و اولیا
و اَصفیا برای این بود، این میجُستند.
#شمس_تبریزی
زیبا و خوش و مؤدب آمد
اگر به عرش روی،
هیچ سود نباشد و اگر بالایِ عرش روی
و اگر زیرِ هفت طبقهی زمین،
هیچ سود نباشد.
درِ دل میباید که باز شود.
جانکندنِ همهی انبیا و اولیا
و اَصفیا برای این بود، این میجُستند.
#شمس_تبریزی
انسان به شدت تلاش می كند تا همچنان بدبخت باقی بماند اما اين را نمیداند. آنگاه كه بداند، از مضحک بون آنچه با خود میكند خنده اش خواهد گرفت. انسان با آفريدن بدبختی به تمام شيوههای ممكن، به راستی شاهكار میكند. كوچكترين فرصت را از دست نمی دهد. هرچيزی را كه می تواند بدبختش سازد در هوا میقاپد! اين رويه را بايد تغيير داد. #زندگی هر دو فرصت را در اختيار تو قرار می دهد. هم روز را، هم شب را. هم #گل را، هم خار را. همواره بين اين دو تعادل برقرار است، نصف به نصف.
بستگی به تو دارد كه كدام را برگزينی. معجزه اينجاست كه اگر تو خار را برگزينی دير يا زود هيچ گلی را نخواهی ديد، زيرا ذهنت به خار انس خواهد گرفت. فقط قادر خواهی بود خار را ببينی، گل را از كف خواهی داد. كوچكترين توجهی به آن نخواهی داشت. عين همين اتفاق در مورد كسی كه گل را بر میگزيند می افتد: او شروع به فراموش كردن خار میكند و توجه اش به خار جلب نمیشود.
#اشو
بستگی به تو دارد كه كدام را برگزينی. معجزه اينجاست كه اگر تو خار را برگزينی دير يا زود هيچ گلی را نخواهی ديد، زيرا ذهنت به خار انس خواهد گرفت. فقط قادر خواهی بود خار را ببينی، گل را از كف خواهی داد. كوچكترين توجهی به آن نخواهی داشت. عين همين اتفاق در مورد كسی كه گل را بر میگزيند می افتد: او شروع به فراموش كردن خار میكند و توجه اش به خار جلب نمیشود.
#اشو
تا کی؟ ،
از دستِ فراقِ تو ؛
ستمها بینیم؟ ،
هیچ ، باشد که تو را؟ ،
بارِ دگر ،
وا بینیم؟ ،
دل دهیم ،
از سرِ زلفِ تو ،
چو ، بویی یابیم ،
جان ، فشانیم ،
اگر آن رخِ زیبا ، بینیم ،
#عراقی
از دستِ فراقِ تو ؛
ستمها بینیم؟ ،
هیچ ، باشد که تو را؟ ،
بارِ دگر ،
وا بینیم؟ ،
دل دهیم ،
از سرِ زلفِ تو ،
چو ، بویی یابیم ،
جان ، فشانیم ،
اگر آن رخِ زیبا ، بینیم ،
#عراقی
نمییابم تو را در دل ،
نه در عالَم ، نه در گیتی ،
کجا جویَم تو را؟ ، آخر؟ ،
منِ حیران؟ ،، نمیدانم ،
#عراقی
نه در عالَم ، نه در گیتی ،
کجا جویَم تو را؟ ، آخر؟ ،
منِ حیران؟ ،، نمیدانم ،
#عراقی