معرفی عارفان
1.25K subscribers
34.2K photos
12.4K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
شکل اسطرلاب
شکلی دیگر از اسطرلاب
یک نمونه ی دیگر از اسطرلاب
بیونانی اسطر ترازو بود
که در سکه ٔ عدل ساز او بود
وگر معنیم بازپرسی ز لاب
بود هم بگفتار روم آفتاب
پس آنکو مراد از سطرلاب جست
ترازوی خورشید باشد درست .

امیر خسرو دهلوی

اُسطُرلاب یا استریاب(StarYab) (به یونانی: اَسْترُلابُن (ἁστρολάβον)؛ اَسْترُن (ἄστρον)، ستاره + لامبانِئین (λαμβάνω)، گرفتن)، (گونه‌های دیگر: اُسترلاب، اُصطرلاب، سُتُرلاب، سُطُرلاب، صُلاّب)، از ابزارهای قدیم نجوم و طالع‌بینی است. اسطرلاب وسیله ای در نجوم رصدی بوده و اکنون بیشتر برای کاربردهای آموزشی بکار می‌رود.

اسطرلاب رایج و معمولی دستگاه و صفحه مدور فلزی است که از جنس برنز یا برنج و یا از آهن وفولاد و یا تخته به طرز بسیار دقیق و ظریف و مستحکمی ساخته شده و برای مطالعات ومحاسبات کارهای نجومی از قبیل پیدا کردن ارتفاع و زاویه آفتاب ، محل ستارگان و سیارات و منطقه البروج و به دست آوردن طول و عرض جغرافیایی محل در تمام مدت شبانه روز و فصول مختلف سال بکار برذه می شود. همچنین برای بدست آوردن ارتفاع کوهها و پهنای رودخانه ها و سایر عوارض طبیعی زمین و تعیین ساعات طلوع و غروب یکایک ستارگان ثابت و سیاراتی که نام آنها بر شبکه اسطرلاب نقش بسته نیز مورد استفاده قرار می گیرد .همچنین این دستگاه برای محاسبه ساعات طلوع و غروب آفتاب هر محل(علی الخصوص در دوره اسلام که تعیین ساعات نماز هم برآن اضافه شد) ساخته شده است. با توجه به این حقیقت که در هنگام استفاده از دستگاه مذکور هیچ احتیاجی جهت به کاربردن و دانستن فرمولهای ریاضی نیست.(مانند خط کش محاسبه ای که به وسیله مهندسین به کار برده میشود.)

در کل از این ابزار برای سنجش ارتفاع، سمت، بعد و میل خورشید و ستارگان، تعیین وقت در ساعات روز و شب، قبله و زمان طلوع و غروب آفتاب استفاده می شده و ابزاری در مبحث تاریخ ابزارهای زمان بوده است که برای کاربردهای دیگر نیز به‌کار می‌رفته.
ای در میانِ جانم ،، وز جانِ من ، نهانی ،

از جان ، نهان چرایی؟ ،، چون در میانِ جانی ،



هرگز دلم نیارد ، یاد از جهان و از جان ،

زیرا که تو دلم را ،، هم جان و ، هم جهانی ،



عطار را ، ز عالَم ،، گم شد نشان ، به کلّی ،

تا چند جویَم آخر؟ ، از بی نشان ، نشانی؟ ،




#عطار
پای آبله و دست تهی ، سینه کباب
جان پرغم و دل پر آتش و دیده پر آب
سر پر هوس و صبر نه و عمر خراب
یارب تو بفضل خویش مارا دریاب

شیخ اوحدالدین کرمانی /دیوان صفحه 103
این لغز را به اسم کلنگ و شانه سر خوب ساخته

دومرغ از مرغزاری کرد پرواز
به قصد هردوشان آهنگ کردم
یکی راپا بریدم گشت بی سر
یکی را سر بریدم لنگ کردم

کشکول محتشمی /487/جلد دوم
دلربایی ،


دل ز من ، ناگه ربودی کاشکی ،






آشنایی ،


قصهٔ دردم شنودی ، کاشکی ،




#عراقی
دوش پیمانه تهی آمدم از می خانه
کاشکی! پر شود امروز مرا پیمانه

بعد مردن اگر از قالب من خشت زنند
آیم و باز شوم خشت در می خانه

خواستم کین دل سودا زده عاقل گردد
وه! که عاقل نشد و ساخت مرا دیوانه

#هلالی_جغتایی
عکس می دان نقش دیباجه جهان
نام هر بنده جهان ، خواجه جهان

مدتی بگذار این حیلت پذی
چند دم پیش از اجل آزاد زی

#مثنوی_مولانا دفتر ششم


در این دنیا همه چی برعکس نامیده شده
آنکس که از همه بنده تر است و گرفتار دنیا نامش را گذاشته اند صاحب و مالک دنیا در صورتیکه او غلام دنیاست
مدتی از دام این نامگذاری های پر نیرنگ و حیله خودت را نجات بده و قبل از مرگت آزاده زندگی کن
بی‌خراشِ ‌زخم‌ِ عشق، اسرارِ دل معلوم‌ نیست

خواندنِ این لفظ موقوف است بر اِعرابها!


#بیدل_دهلوی
مقامِ امن و مِیِ بی‌غَش و رَفیقِ شَفیق
گَرَت مُدام مُیَسَّر شود زِهی توفیق

جهان و کارِ جهان جمله هیچ بَر هیچ است
هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق


#حضرت_حافظ

معنی بیت : جهان واموراتِ مربوط به جهان ِهستی،شامل ِ تغذیه، مقام وموقعیتِ اجتماعی،سیاسی،جاه وجلال ومال ومَنال همه ناپایدار،بی اعتبار وبی ارزشند. من هزار بار این مَطلبِ لطیف وظریفو دقیق را بررسی و مطالعه کرده‌ام و شخصاًبه این نتیجه رسیده‌ام که همه چیز ناپایداروفناپذیراست.
حافظِ فرزانه باطرح حکیمانه ی این نکته(همه چیز بی اعتبار وبی ارزش است) می خواهد مارا نسبت به همه چیز بدبین وشکّاک کند، می خواهد ما به هیچ چیز دل نبندیم، می خواهد ماخون دل ِ روزی ِ ننهاده نخوریم،کینه نورزیم ،بدنگوئیم ومیل به ناحق نکنیم و... حافظ می خواهد ما بعد ازخوانش این بیتِ نغز ِ وپُرمعنی ِ "جهان وکارجهان جمله هیچ برهیچ است" ازخواسته هایمان دست برداریم،تشنه ترشویم وبه این سئوال برسیم که پس چه چیزی پایدار،باارزش وبااعتباراست؟
گفتمش: دل بردی ازما،
جان من مقصد کجاست؟

گفت عاشق را نشاید پرس و جو با ما بیا...

#راحم‌_تبریزی
سکوت دردناک است. اما در سکوت است که همه‌ چیز شکل می‌گیرد و در زندگیِ ما لحظه‌هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد. درون هر چیز، در اعماق هستی، نیرویی هست که چیزی را می‌بیند و می‌شنود که هنوز قادر به درکش نیستیم. هر آنچه امروز هستیم، از سکوت دیروز زاده شده است.

جبران_خليل_جبران
🕊️
به سراغ من اگر می‌آیید
نرم و آهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من ...

#سهراب_سپهری
سلطان قلب ها
عارف و عهدیه
سلطان قلب‌ها
عارف
عهدیه

طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری

بکوش خواجه و از عشق بی‌نصیب مباش
که بنده را نخرد کس به عیب بی‌هنری

می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند
به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که در برابر چشمی و غایب از نظری

هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت
که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری

ز من به حضرت آصف که می‌برد پیغام
که یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دری

بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم
گر امتحان بکنی می خوری و غم نخوری

کلاه سروریت کج مباد بر سر حسن
که زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری

به بوی زلف و رخت می‌روند و می‌آیند
صبا به غالیه سایی و گل به جلوه گری

چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی
که جام جم نکند سود وقت بی‌بصری

دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
چرا به گوشه چشمی به ما نمی‌نگری

بیا و سلطنت از ما بخر به مایه حسن
و از این معامله غافل مشو که حیف خوری

طریق عشق طریقی عجب خطرناک است
نعوذبالله اگر ره به مقصدی نبری

به یمن همت حافظ امید هست که باز
اری اسامر لیلای لیلة القمر

#حافظ


جان فدای غم که نگذارد دمی تنها مرا
هرکجا بی او نشینم میکند پیدا مرا

جمال الدین قزوینی /گوهرشب چراغ /صفحه 142چاپی
حضرت یونس و نهنگ،مینیاتور عثمانی متعلق به قرن 16موزه بریتانیا



وقتیست خوش آن را که بود ذکر تو مونس
ور خود بود اندر شکم حوت چو یونس

گلستان
#سعدی
خوشنویسی "بسم الله الرحمان الرحیم"
بر روی برگ تنباکو
قرن 19،دوره عثمانی
از مجموعه ناصر خلیلی