معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ابن عربی زن را موجودی خاص و به واقع مظهر و محلّ ظهور و تجلّی حق می داند.
نگاه او به زن و سیر و سلوک او و تماس او با ایشان نشان از این باور دارد.
در زن خدا را بیش تر متجلّی می دیده است تا مخلوق دیگر، از همین دیدگاه است که زن را قابل آن می دانست تا در رسیدن به مقامات الهی و حتّی قطب و مرشد شدن با مردان الهی برابری کند و به همین خاطر دو پیر از پیران بزرگ او زن بوده اند که در وی بسیار تأثیر کرده اند؛ فاطمه بنت ابن المثنی، و نیز شمس ام الفقراء، و در فهرست آثارش که از مبشّرات سخن می گوید و از خداوند تقاضای ورود صالحانی را به همراه خود به بهشت می کند، دراین تقاضا نام چند زن را هم می برد.
از همین روست که همسر و دختر خود را صالح یاد می کند و در میان درویشان خود که خرقه بر تنشان کرده است، تعدادی زن و دختر می بینیم، این همه نشان از توجه زیاد او به این جنس لطیف دارد.
امّا این همه ی سخن ابن عربی نیست، چون ابن عربی این معنی را می شکافد و می پرورد و بسط می دهد و به فرجام و آشکارا می گوید که زن بهترین مجلا و مظهر پروردگار است و وصلت با وی هم تراز اتّحاد با خداست، چون مرد زن را همان گونه دوست دارد که خداوند انسان را، بدین جهت که کل عاشق جزو خود است و بالعکس.
از این رو شیخ اکبر باور دارد که عشق عالی ترین صورت نیایش و عبادت خداست و رویت خدا در زن، کامل ترین نوع رویت حق است، زیرا خداوند به صورت غیر مادی، یعنی مجرد مشاهده نمی شود و این مطالب به نوعی گسترده در کتاب الفتوحات ثبت شده است.


ابن
عربی


معنی " صبر" افتادن نظر است
بر آخر کار "فرجام نگری"

و معنی " بی صبری"
نارسیدن نظر است
به آخر کار
" کوته بینی"

شمس تبریزی
#امشب_با_حافظ

نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
نی حال دل سوخته دل بتوان گفت

غم در دل تنگ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غم دل بتوان گفت
  نوری از آسمانهای الهی
برای تابیدن به اجابت آرزوهایتان میطلبم
         الهی که بهترین‌ها
در بهترین زمان برای شما حاصل شود

 #شبتان_در_پناه_خدا
خـدایا
بیرون
نشود
عشق
توأم
تا ابد
از دل
کاندر
ازلـــم
حرز تو
بستنـد
به بازوی
#سعدی

به نام خدای همه
#کلام_نور

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا
أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ ۚ إِنَّ الَّذِي
أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۚ إِنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

و از آیات او این است که زمین را خشک و بی‌جان می‌بینی، امّا هنگامی که آب بر آن می‌فرستیم به جنبش درمی‌آید و نموّ می‌کند؛ همان کسی که آن را زنده کرد، مردگان را نیز زنده می‌کند؛ او بر هر چیز تواناست.

#فصلت_آیه_۳۹
جرأت می خواهد هر روز مقابل روزگار بایستی ، ابرهای ناامیدی اش را ڪنار بزنی و دنبال خورشید امید بگردی .
جرأت می خواهد در مسیرهای نرفته به سمت مقصدهای نامعلوم گام برداری ...
باید برایت مهم نباشد این ڪه شاید آخرش همان چیزی ڪه می خواستی نیست و از پیش بینی ناپذیریِ مسیر ، لذت ببری.
ڪه همین هدف داشتن و ادامه، لذت بخش است ...
باور ڪن آدم های موفق، بیشترین میزان خوشبختی شان برای زمان‌هایی‌ست ڪه امیدوارانه برای رسیدن به مقصد، تلاش می ڪردند، زمان هایی ڪه برای ادامه، هدف داشتند و برای عبور، دلیل ...
فرقی نمی کند که
گودال آب کوچکی باشی،
يا دريای بيکران،
زلال که باشی...
آسمان در توست...!

🌺🌺🌺

یارمهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

زلال ترین شبنم شادی
را همیشه
بر چشمانت،
و شیرین ترین تبسم
خوشبختی
را همیشه بر لبانت
آرزو دارم....
امروزت سرشار از آرامش

🌺🌺🌺

شاد باشی
ای خفته به یاد یار برخیز
می‌آید یار غار برخیز

زنهارده خلایق آمد
برخیز تو زینهار برخیز

جان بخش هزار عیسی آمد
ای مرده به مرگ یار برخیز


#مولانا
اکنون تو اینجایی !
گسترده چون عطرِ اقاقی ها
در کوچه های صبح
بر سینه ام سنگین
در دستهایم داغ
در گیسوانم رفته از خود ، سوخته، مدهوش
اکنون تو اینجایی ...


#فروغ_فرخزاد

#۳۴بهمن_سالروز_درگذشت_فروغ_فرخزاد_گرامی_باد
.
و درخشیدن عریانی‌مان
مثل فلس ماهی‌ها در آب
سخن از زندگی نقره‌ای آوازیست
که سحرگاهان فوّارهٔ کوچک می‌خواند

ما در آن جنگل سبز سیّال
شبی از خرگوشان وحشی
و در آن دریای مضطرب خونسرد
از صدف های پر از مروارید
و در آن کوه غریب فاتح
از عقابان جوان پرسیدیم
که چه باید کرد؟

همه می‌دانند
همه می‌دانند
ما به خواب سرد و ساکت سیمرغان، ره یافته‌ایم
ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم
در نگاه شرم آگین گلی گمنام
و بقا را در یک لحظهٔ نا محدود
که دو خورشید به هم خیره شدند!

#فروغ_فرخزاد
فکر نکن لطف او به قدر بدی توست.
لطف او به قدر خود اوست.
بی اندازه، بی کران، بی حساب.

گمان مبر اگر کژی‌ای کردی،
لطف او دیگر شامل حال تو نمی‌شود.
حاشا که کژیِ تو چیزی از لطف او کم کند.

تو راستی پیش گیر، کژی نمی‌ماند.


امید از حق نباید بریدن
مگو که کژی‌ها کردم.

تو راستی را پیش گیر، هیچ کژی نماند.
اگر بدی کرده‌ای با خود کرده‌ای،
جفای تو به وی کجا رسد؟

#فیه_مافیه
#مولانا
#حفظی

تو با خلق سهلی کن،ای نیکبخت!
که فردا نگیرد خدا ، بر تو سخت.

#سعدی
مولانا: پس زخم هامان چه؟
شمس: نور از میان این زخم ها وارد میشود.

Rumi: So what about our wounds?Shams: Light enters through these wounds…



تاسختیها و دشواریها نباشه انسان رشد نمیکنه
تا تلخی غم نباشه شیرینی شادی احساس نمیشه
برای همینه که سالک همیشه تسلیم پروردگارشه و سختیها براش شیرینه

من از درمان و درد و وصل وهجران

پسندم آنچه را جانان پسندد.
شازده کوچولو به سیاره دوم رفت
آنجا فقط یک پادشاه تنها زندگی می‌کرد
بعد از ملاقاتی کوتاه،
شازده کوچولو خواست که سیاره را ترک کند.
اما فرمانروا که دلش می‌خواست او را نگه دارد گفت:
نرو، تورا وزیر دادگستری می‌کنیم.

شازده کوچولو گفت:
اینجا کسی نیست که من او را محاکمه کنم.

فروانروا گفت:
خب، خودت را محاکمه کن!
این سخت ترین کار دنیاست!
اینکه بتونی درباره خودت قضاوت درستی داشته‌باشی و عادلانه خودت رو محاکمه کنی..


_ آنتوان دوسنت اگزوپری
#شازده _كوچولو
چو خدا بود پناهت چه خطر بود ز راهت
به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی

چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد
سفر درشت گردد چو بهشت جاودانی

تو مگو که ارمغانی چه برم پی نشانی
که بس است مهر و مه را رخ خویش ارمغانی

تو اگر روی و گر نی بدود سعادت تو
همه کار برگزارد به سکون و مهربانی

چو غلام توست دولت کندت هزار خدمت
که ندارد از تو چاره و گرش ز در برانی

تو بخسپ خوش که بختت ز برای تو نخسپد
تو بگیر سنگ در کف که شود عقیق کانی

به فلک برآ چو عیسی ارنی بگو چو موسی
که خدا تو را نگوید که خموش لن ترانی

خمش ای دل و چه چاره سر خم اگر بگیری
دل خنب برشکافد چو بجوشد این معانی

دو هزار بار هر دم تو بخوانی این غزل را
اگر آن سوی حقایق سیران او بدانی

#مولانای_جان
علمِ عُشاق را نهایت نیست ...

#حضرت_مولانا #دیوان_شمس
جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو
گر نخواهی کبر را رو بی‌تکبر خاک شو

خشم هرگز برنخیزد جز ز کبر و ما و من
هر دو را چون نردبان زیر آر و بر افلاک شو

هر کجا تو خشم دیدی کبر را در خشم جو
گر خوشی با این دو مارت خود برو ضحاک شو

گر ز کبر و خشم بیزاری برو کنجی بخست
ور ز کبر و خشم دلشادی برو غمناک شو

رو تو قصاب هوا شو کبر و کین را خون بریز
چند باشی خفته زیر این دو سگ چالاک شو

#حضرت_مولانا #دیوان_شمس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم

گرم به باده بشویید حق به دست شماست

#حافظ
#شجریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما را ز منعِ عقل مترسان و می بیار

کان شحنه در ولایتِ ما هیچ کاره نیست

 #حافظ
#شجریان