معرفی عارفان
1.25K subscribers
34.2K photos
12.4K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
بنده بودن تورا سزا باشد
چون تو اندر جهان کجا باشد

گرکنم بندگیت هست صواب
جز تو را بندگی خطا باشد

تا تو در شهر یار ما باشی
کار در شهر کار ما باشد

نشود با نشاط بیگانه
هر که با وصلت آشنا باشد

عاشقت را نفس‌گسسته شود
گر ز تو یک نفس جدا باشد

«امیر معزی»
یکی طبعی نافر چندان که در محافل دانشمندان
نشست زبان سخن ببست
پدرش گفت ای پسر تو نیز آنچه دانی بگوی

.گفت ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری برم.




نشنیدى که صوفیى مى‌کوفت
زیر نعلین خویش میخى چند؟


آستینش گرفت سرهنگی
که بیا نعل بر ستورم بند


گلستان سعدی
تلمیذ بی ارادت عاشق بی زرست
و
رونده بی معرفت مرغ بی پر
و
عالم بی عمل درخت بی بر
و
زاهد بی علم خانه بی در.

مراد از نزول قرآن تحصیل سیرت
خوبست نه ترتیل سورت مکتوب.

عامی متعبد پیاده رفته است
و
عالم متهاون سوار خفته.

عاصی که دست بر دارد به از عابد که در سر دارد.

یکی را گفتند عالم بی عمل به چه ماند؟
گفت به زنبور بی عسل.


زنبور درشت بی مروت راگوی
باری چو عسل نمی‌دهی نیش مزن



گلستان سعدی
.
خواهی ار با فال میمون
بگذرد روز تو خوش

برگشا هر صبحدم
از دفترگل ،فال را

عاشقا ز آه سحر غافل
مشو کاین ابر فیض
آبیاری مینماید گلشن آمال را

#ملک‌الشعرای‌بهار
گر چنینی، گر چنانی،
جان مایی جان جان

هر زبان خواهی بفرما،
خسروا، شیرین لبی

#مولانای_جان
چون غم دل می‌خورم، یا رحم بر دل می‌برم
کای دل مسکین، چرا اندر چنین تاب و تبی؟!

دل همی گوید « برو من از کجا، تو از کجا!
من دلم تو قالبی رو، رو، همی کن قالبی


#مولانای_جان
Dar Havayat
Mohammad Esfahani
آهنگ جدید محمد اصفهانے
بہ نام در هوایت
مرا شکیب نمی‌باشد ای مسلمانان
ز روی خوب، لکم دینکم و لی دینی



#حضرت_سعدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مثل گندم باش
زیر خاک میبرندش باز میروید پرتر
زیر سنگ میبرندش آرد میشود پربهاتر
آتش میزنندش نان میشود مطلوبتر

ذات باید ارزشمند باشد

ز خاک من اگر گندم برآید
از آن گر نان پزی مستی فزاید

#غزل_مولانا
من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را
به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را

نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل
به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را


#وحشی_بافقی
چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانم
که گر دستم دهد از خویش هم سازم جدا خود را

گر این وضع است می‌ترسم که با چندین وفاداری
شود لازم که پیشت وانمایم بیوفا خود را


#وحشی_بافقی
گر بپوشی تو سلاح رُستمان
رفت جانت چون نباشی مردِ آن

#مثنوی_مولانا دفتردوم


📘اگر سلاحی همچون سلاح رستم در دستت بگیری اگر مرد جنگ نباشی جانت را از دست خواهی داد
کنایه به کسانی که میپندارند تنها داشتن ابزار بزرگی آنها را بزرگ میکند اگر به اندازه داشته هایت بزرگ نباشی همان داشته ها موجب هلاکتت میشود
در مَن بدَمی مَن زنده شوم
یک جان چه بُوَد صد جانِ منی!


#مولانای_جان
هزاران جان ما و بهتر از ما
فدای تو که جانِ جانِ جانی !

#مولانای_جان
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
به وصالْ مرهمی نِه چو به انتظار خستی

نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هَیجا
تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی

#حضرت_سعدی
برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را
تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی

دل هوشمند باید که به دلبری سپاری
که چو قبله‌ایت باشد بِه از آن که خود پرستی

#حضرت_سعدی
غلامم خواجه را آزاد کردم
منم کاستاد را استاد کردم

منم آن جان که دی زادم ز عالم
جهان کهنه را بنیاد کردم

#مولانای_جان
یک از صد

تا که در هر گوش نایَد این سُخُن
یک هَمی‌گویم زِ صد سِرِّ لَدُن

#مثنوی_مولانا
دلی از سنگ بباید به سر راه وداع
تا تحمل کند آن روز که محمل برود

#سعدی
ای خوش آن شب که شود روز ،

ز در ، یار درآید ،




بابِ اندوه ،،، ببندد ،

درِ شادی ، بگشاید ،




#آشفته_شیرازی