معرفی عارفان
1.15K subscribers
32.9K photos
11.9K videos
3.19K files
2.71K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
سماع و تمرکز ذهنی

این تجلی و رؤیتِ خدا، مردانِ خدا را در سماع بیشتر باشد. ایشان از عالَم هستی خود برون آمده‌اند. از عالَم‌های دگر بیرون آرَدشان سماع و لِقای حق پیوندد.

#شمس_تبریزی

مقالات شمس تبریزی
تصحیح اشرفی و جمال‌پور، ص: 61

پس غذایِ عاشقان آمد سماع
که دَرو باشد خیالِ اِجتِماع

#مثنوی_مولانا

سماع برای عاشقان غذای جان است و باعث تمرکز خاطر و افکار می‌شود.


واژۀ سماع در اینجا به معنای رقص سماع می‌باشد که اگر شرایط آن درست اجرا شود، نوعی تغذیۀ روانی و فکری برای سماع‌کننده است و باعث واردات قلبی می‌شود. و همچنین باعث تمرکز ذهنی انسان می‌شود و این تمرکز زمینه را برای آن واردات تقویت می‌کند.

البته در اینجا معنای لغوی سماع که به معنای شنیدن هست را نیز می توان در نظر گرفت که چون مولانا در ابیات قبل در مورد ارزندگی موسیقی صحبت می‌کرده‌اند، آن را به معنایِ گوش دادن به موسیقیِ ارزنده و فاخر هم در نظر گرفت که همین نیز می‌تواند تمرکزِ ذهنی برای انسان بیاورد و ذهنِ او را بیشتر و بهتر آمادۀ دریافت اندیشه‌هایِ الهامی کند.
پس کلاً مولانا در این بیت به اهمیتِ سماع و موسیقیِ صحیح و ارزنده برای تمرکزِ ذهنی و در نتیجه دریافت‌های شهودی تاکید می‌کند.

مولانا شخصاً سماع را به عنوان یک عادت و تمرین، بسیار انجام می‌داد و آن را بر بحث‌های بی‌فایده ترجیح می‌داد. این عادت هم از تاکیدات فراوان شمس به مولانا ایجاد شده بود و سماع نزد شمس نیز از مقام والایی برخوردار بود. و همانطور که در جملۀ بالا ذکر کرده‌اند، برای کسانی که از عالَم هستی خود بیرون آمده‌اند، سماع کمک می‌کند که از عالَم‌های دیگر نیز فراتر روند.

سَماع چیست؟ زِ پِنهانیانِ دل پیغام

#غزل_مولانا
پیش از تو خامان دگر، در جوش این دیگ جهان
بس برطپیدند و نشد درمان نبود الا رضا

#غزل_مولانا


📘افراد خام طبع هنگام ابتلاءات روزگار به تب و تاب می افتند اما راه خلاصی و رهایی نیافتند، نجات و رهایی تنها راضی شدن به قضای الهی است
اگه با خودت دوست بشی, هرگز تنها نمی مونی..


هر کسی اندر جهان مجنون لیلیی شدند
عارفان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش

#غزل_مولانا
VID-20240605-WA0136.mp4
2 MB
بِخواه ای دل، چه می‌خواهی؟
عَطا نقد است و شَهْ حاضر
که آن مَهْ رو نفرماید
که رو تا سالِ آینده

به جانِ شَهْ که نشنیدم
زِنقدش وَعدهٔ فردا
شنیدی نورِ رُخ نَسیه
ز قرصِ ماهِ تابنده؟

#غزل_مولانا
مثل گندم باش
زیر خاک میبرندش باز میروید پرتر
زیر سنگ میبرندش آرد میشود پربهاتر
آتش میزنندش نان میشود مطلوبتر

ذات باید ارزشمند باشد

ز خاک من اگر گندم برآید
از آن گر نان پزی مستی فزاید

#غزل_مولانا
تا نَکَنی کوه بَسی
دست به لَعلی نَرَسَد
تا سوی دریا نروی
گوهر و مَرجان نبری

تا نشوی مست خدا
غم نشود از تو جدا
تا صفت گرگ دَری
یوسف کنعان نَبَری

#غزل_مولانا
بر درختی کاشیانِ مُرغِ توست
شاخ مَشکَن، مُرغ را پَرّان مَکُن

جمع و شمع خویش را بَرهَم مَزَن
دشمنان را کور کُن، شادان مَکُن

#غزل_مولانا
بنمای رُخ که باغ و گُلِستانَم آرزوست
بُگشای لَب که قَندِ فراوانَم آرزوست

ای آفتابِ حُسن! بُرون آ دَمی زِ ابر
کان چهرۀ مُشَعشَعِ تابانَم آرزوست

مشعشع: روشن,درخشان

#غزل_مولانا
ای برادر تو چه مُرغی؟
خویشتن را باز بین

گَر تو دست آموزِ شاهی
خویشتن را باز بین

#غزل_مولانا
گر شکند دل مرا، جان بدهم به دل شکن
گر زِ سَرَم کُلَه بَرَد، من زِ میانْ کمر بَرَم

اوست نشسته در نظر
من به کجا نظر کُنم؟
اوست گرفته شهر دل
من به کجا سفر بَرَم؟

#غزل_مولانا
روزِ شادی‌ست بیا تا هَمِگان یار شویم
دست با هم بِدَهیم و بَرِ دِلْدار شویم

روزِ آن است که خوبان همه در رَقص آیند
ما بِبَندیم دُکان‌ها همه بی‌کار شویم

#غزل_مولانا
چون هزاران حسن دیدی کان نبد از کالبد
پس چرا گوئی جمال فاتح الابواب کو

#غزل_مولانا


📘هزاران مورد را میتوان نام برد که کنترل آن بدست ما نیست ولی جریان دارد لازمه زندگی است و متاسفانه بی تفاوت از کنارشان میگذریم و اصلا نمیبینیم مانند نفس کشیدن تقسیم غذا درسلولهای بدن وجود مواد غذائی در گیاهان وجود اکسیژن در هوا وجود آب و .......
هیچیک را نمیبینیم و بدنبال خالق میگردیم
در این بازار عطاران ، مرو هر سو چو بیکاران
بدکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

#غزل_مولانا
🍃🍃

مولانا در این بیت آدمیان را به دکان عطاری تشبیه کرده که بعضی ها شکر دارند و بعضی ندارند
بیکاران کسانی هستند که قدر زندگانی را نمی‌دانند و این عمر گرانبها را بیهوده از دست می‌دهند و در هر دکانی می نشینند و به هر جایی سر می زنند
توصیه
مولانا این است که عمر خود را صرف هر کسی نکنیم و بیکارانه فرصت حیات را تلف و حیف نکنیم
چون هزاران حسن دیدی کان نبد از کالبد
پس چرا گوئی جمال فاتح الابواب کو

#غزل_مولانا


📘هزاران مورد را میتوان نام برد که کنترل آن بدست ما نیست ولی جریان دارد لازمه زندگی است و متاسفانه بی تفاوت از کنارشان میگذریم و اصلا نمیبینیم مانند نفس کشیدن تقسیم غذا درسلولهای بدن وجود مواد غذائی در گیاهان وجود اکسیژن در هوا وجود آب و .......
هیچیک را نمیبینیم و بدنبال خالق میگردیم
همه خلق در کشاکش ، تو خراب و مست و دلخوش
همه را نظاره می کن ، هله از کنار بامی

#غزل_مولانا


یکی از مهمترین کلیدهای آرامش فراگرفتن کلید نظاره گری است
مولانا میگوید خلق آدم مدام در کشاکش بسر میبرند
اصلا زندگی را جز کشاکش مدام و تنش همیشگی نمیدانند
اساسا خیال می‌کنند زندگی یعنی تقلای مداوم و با مسایل مختلف کلنجار رفتن
و در جهت آمال و آرزوها با خود و دیگران  در جدال بودن
مولانا میگه غالبا خلق در چنین حالی هستند
اگر میخواهی دچار این کشاکش نشوی باید هنر نظاره گری را بیاموزی
سالک حقیقت به این نتیجه می‌رسد که گاهی برای اینکه بتونه آرام بگیره باید از بازی زندگی کمی فاصله بگیره و نظاره گر باشه
معنی مراقبه همین است که ساعتی بدور از کشاکش‌ها و هیاهو فقط نظاره گر باشی
همانند کسی که از بالای بامی به کشاکش انسانها نگاه میکند
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مثل گندم باش
زیر خاک میبرندش باز میروید پرتر
زیر سنگ میبرندش آرد میشود پربهاتر
آتش میزنندش نان میشود مطلوبتر

ذات باید ارزشمند باشد

ز خاک من اگر گندم برآید
از آن گر نان پزی مستی فزاید

#غزل_مولانا
چو لا تاسو علی مافات گفتست
نمی ارزد به رنج دام دانه

#غزل_مولانا


📘اشاره به آیه ۲۳ سوره حدید
لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما اتاکم
با توجه به آیه قبل آن که مفهوم آن این است که هر مشکلی برای شما پیش میاید از دیدگاه خداوند پوشیده نیست و در دفتر خلقت از قبل نوشته شده بوده تا برای آنچه از دست میدهید اندوهگین نشوید و برای آنچه بدست میاورید شادی نکنید
مردن به از هجران

بَرَم تیغ و کَفَنْ پیشَش، چو قُربانی نَهَم گَردن
که: "از من دَردِسَر داری، مرا گَردن بِزَن عَمْدا"

تو می‌دانی که من بی‌تو، نخواهم زندگانی را
مرا مُردن بِهْ از هِجْران، به یَزدان "کَاخْرَجَ اَلْمَوْتی’"

#غزل_مولانا

در کمال پوزش و عذرخواهی سر در قدمش می گذارم و می گویم اگر من مزاحم تو هستم از روی عمد سرم را از بدنم جدا کن.
و می گویم تو خود خبر داری که زندگی بدون تو برای من مطلوب نیست،
سوگند به خدایی که مردگان را از گورها بر می انگیزد، من چنین حیاتی را نمی خواهم، زیرا برای من مرگ از فراق بهتر است.
شراب لطف خداوند را کرانی نیست
وگر کرانه نماید قصور جام بود

بقدر روزنه افتد بخانه نور قمر
اگر بمشرق و مغرب ضیاش عام بود

#غزل_مولانا


📘نور به درون هر خانه به اندازه روزنه های آن میتابد و آنرا روشن میکند حتی اگر آن نور تمام شرق و غرب را روشن کرده باشد
همانند درک از هستی و عشق به خالق که اندازه آن به ظرفیت وجودی هر کس بستگی دارد
لطف خداوند پایانی ندارد و این ظرفیت ما است که اندازه آنرا تعیین میکند