معرفی عارفان
1.08K subscribers
32.6K photos
11.7K videos
3.17K files
2.66K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انجماد فکری....


دکتر دینانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سرّ ابوتراب نامیدن امیرالمومنین

عارفان هرعنصری رابه نفسی تشبیه کرده اند
و "خاصیت" هر یک را دانسته اند
اتش را نفس اماره، باد را نفس لوامه، اب را نفس ملهمه
و خاک را نفس مطمئنه

و ایشان را چهل مرتبه داده اند
واین چهل مراتب ازخاک به کمال می رسد که پدر خاک علی علیه السلام است

و او را ابوتراب از برای این گویند که
هر گاه "سالک" به این مقام رسد
نبوت و ولایت یکی می شود
زیرا نبوت و ولایت یکی است
و ولایت "باطن" نبوت.....



جناب شاه نعمت الله ولی
مجمع الرسائل
عشق
صحرایی سراب است
در پیالهٔ نازکی

و شگفتا
غرقت می‌کند ...!

#شمس_لنگرودی
منده مجنوندان فزون عاشیق‌لیک استعدادی وار
عاشق صادق منم، مجنونون آنجاق آدی وار

ای فضولی! عشق منع ین قیلما ناصحدن قبول
عقل تدبیری دیر اول، سانما کی بیر بُنیادی وار

#ملامحمد_فضولی
به وصلش تا رسَم، صدبار بر خاک افکند شوقم

که نوپروازم و شاخ بلندی آشیان دارم...

#نظیری_نیشابوری
درد است متاعم، نه طَرب، نرخ چه پُرسی؟

دانم که تو نَستانی و من هم نفروشم...

#محمدرضاشکیبی‌اصفهانی
👌
#شعر_شیرازی

🔻هِی صبح شد و باز به امیّد تو شو شد
هِی از چیش من اشک به یاد تو وِلو شد
من لِبدی مظوک و تو بِشکن بالو بِنداز
شِفتِش نمیدم از حرکاتت دلم اُو شد

بیژن سمندر
ساقی بیا که یار زِ رُخ پَردِه بَرگرِفت
حافظ با صدای استاد محمدرضا شجریان
ساقی بیا که یار زِ رُخ پَردِه بَرگرِفت
کار چِراغ خَلوَتیان باز دَرگرفت

آن شَمع سَرگرفته دگر چِهره بَرفُروخت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت

آن عِشوه داد عشق که مُفتی ز رَه بِرَفت
وآن لُطف کرد دوست که دُشمن حَذَر گرفت

بار غَمی که خاطر ما خَسته کرده بود
عیسی دَمی خدا بفِرستاد و بَرگرفت

زِنهار از آن عبارَت شیرین دِلفَریب
گُویی که پِسته ی تو سُخن در شِکَر گرفت

هر سَروقَد که بر مَه و خُور جِلوه می‌فُروخت
چون تو دَرآمدی پِی کاری دگر گرفت

زین قِصّه هفت گُنبد اَفلاک پُرصداست
کُوتَه نَظَر بِبین که سُخن مُختَصَر گرفت
به وصلش تا رسَم، صدبار بر خاک افکند شوقم

که نوپروازم و شاخ بلندی آشیان دارم...

#نظیری_نیشابوری
تصنیف هستی من
ایرج بسطامی
از من ای هستی من دور مشو
می من مستی من دور مشو

رشته عمر منی جان منی
عشق من دین من ایمان منی

تار و پود دل بیمار تویی
خواب و بیداری و پندار تویی

گرچه همچون خم می در جوشم
خون دل می‌خورم و خاموشم


#ایرج_بسطامی
آهنگساز و تنظیم: #حسین_پرنیا
شعر: #هما_میرافشار
گروه #همایون
بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد
که گر سرم برود برندارم از قدمت

ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی
که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت

#حافظ
پروانه سوخت یک شب و آسود جان او
ما عمر ها ز داغ جفای تو سوختیم

دیشب که یار انجمن افروز غیر بود
ای شمع تا سپیده به جای تو سوختیم

#رهی_معیری
من که بر دیدهٔ خود رشک برم چون بینم؟
که ببیند رخ تو دیدهٔ کوته‌نظری؟

از برای دل من روی به هر کس منمای
کان رخ، انصاف، دریغ است به هر دیده‌وری

#عراقی
@ShamlouHouse
Ahmad Shamlou, Hafez
■ غزل حافظ شیراز | روایت و صدای احمد شاملو | موسیقی فریدون شهبازیان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرایی کمیاب و بسیار زیبا

ترانه : عزیزترین
خواننده : بانو "هایده"
‌ ترانه سرا : هما میرافشار
آهنگساز : محمد حیدری
حكيمى در بیابان به چوپانی رسید و گفت:
چرا به جای تحصیل علم، چوپانی می کنی؟
چوپان در جواب گفت:
آنچه خلاصه دانش‌هاست یاد گرفته ام.
حكيم گفت:
خلاصه دانشها چیست ؟
چوپان گفت:
پنج چیز است:
- تا راست تمام نشده دروغ نگویم
- تا مال حلال تمام نشده، حرام نخورم
- تا از عیب و گناه خود پاک نگردم،
عیب مردم نگویم.
- تا روزی خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم.
- تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم

حكيم گفت:
حقاً که تمام علوم را دریافته ای، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب علم و حکمت سیراب شده..
شدی شراب و
شدم مستِ بوسه ی تو شبی...

کنون چه چاره کنم
محنتِ خمارِ تو را ...؟

#سیمین_بهبهانی
من عاشقی از کمال تو آموزم

بیت و غزل از جمال تو آموزم


در پرده ى دل خیال تو رقص کند

من رقص خوش از خیال تو آموزم


حضرت_مولانا
سَختْ نازک گشت جانم از لطافت‌‌‌‌های عشق

دلْ نخواهم, جانْ نخواهم آن من کو, آن من؟

حضرت عشق مولانا
‏تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم






#شهریار