سرم را درد بر بالین محنت سود دور از تو
تنم در بستر بیچارگی فرسود دور از تو

بر آن بودم که چون دور از تو گردم کم شود دردم
ندانستم که خواهد محنتم افزود دور از تو

بلای هجر بسیار است و ما بسیار کم طاقت
نمی دانیم حال ما چه خواهد بود دور از تو

مرا گفتی که خواهی مرد در هجران من بی شک
محال است این سخن کی می توان آسود دور از تو

نماند از ناله ی من تاب صحبت همنشینان را
کجا شد آن که مارا صبر می فرمود دور از تو

تو آتش پاره ای من خاره ی ره، بر من چو بگذشتی
اثر مگذار کاز من بر نیاید دود دور از تو

جهان شد تیره در چشم « فضولی» بی مه رویت
فلک هرگز ره راحت بدو ننمود دور از تو


#ملامحمد_فضولی‌ بغدادی

افغان‌دیر ایشیم سرو خرامانین ایچون
قان‌دیر جگریم غنچۀ خندانین ایچون

عشقین‌ده غم و غصه چکیب پیر اولدوم
من پیره ترحم ائت ایگیت جانین ایچون

#ملامحمد_فضولی

نمی گردد خیالِ گَردِ راهش دور از چشمم

محال است اینکه خیزد گرد از جایی که نم دارد

#ملامحمد_فضولی

منده مجنوندان فزون عاشیق‌لیک استعدادی وار
عاشق صادق منم، مجنونون آنجاق آدی وار

ای فضولی! عشق منع ین قیلما ناصحدن قبول
عقل تدبیری دیر اول، سانما کی بیر بُنیادی وار

#ملامحمد_فضولی

منده مجنوندان فزون عاشیق‌لیک استعدادی وار
عاشق صادق منم، مجنونون آنجاق آدی وار

ای فضولی! عشق منع ین قیلما ناصحدن قبول
عقل تدبیری دیر اول، سانما کی بیر بُنیادی وار

#ملامحمد_فضولی

ز بار غم نرستم در ره عشق و چنین باید

که رهرو در مهالک تا تواند بار نگشاید

#ملامحمد_فضولی

به دستم دامن یار اسـت، ساقی! باده کمتر ده

مکن کاری که در مستی دهم دامان یار از کف

#ملامحمد_فضولی

به دستم دامن یار اسـت، ساقی! باده کمتر ده

مکن کاری که در مستی دهم دامان یار از کف

#ملامحمد_فضولی

اینجیدیر ناله‌م سنی، نولا اگر بیر تیغ‌ایله

چشم جلّادین ائده احسان بنا، منّت سنا؟

#ملامحمد_فضولی