#شیراز #شعر_شیرازی
تو كوچه ي صابونيا مُدَّتيِ پاشْ سُريدِ
چي خورِشْ كِرْده يَقين ئي دُخْـتـَره ي خِيْرنـَديدِ
كِش اَوّلْ كه بُ هَمْ يـِي دَفه چيش تو چيش شُدَن
مِثِه خورشيدْ روشَـنه چِطُو كِلِنْجـِشْ جُويدِ
شاباجيش كه نَمْدونه فِكْ مي كـُنِه دودي شُدِ
چَنْ بارَمْ نِصبي شَبا جيباشِ تـَك تـَك كُويدِ
يـِي پاره ي لـَرْز مي كـُنه گاهي مي خواد گُر بيگيرِ
مِثِه مُرغ عِشقيه كه تازه جُـفتِش پَريدِ
دِلِ نادون گـِمونـُمْ ايطُو هُـلِشْ دادْ تو هـَچـَلْ
پـِسَرِي بـَسّه زَبون حسابي گابِشْ زُييدِ
مي گه اَي باباشْ ديدَمْ دِلـُمْ به دَريا مي زَنـَم
مي گـَمِشْ آمْ بي گـُدارْ به آب نـَزَنْ نـَسَنْجيدِ
زيرِ مَـهتابْ به سِتارا مي گه دَرْدُي دِلِشه
بَسْ كه شـَبْ رو پُـشْتِ بونْ تـَنو نِشِسّه چُييدِ
بـِگـَمِتْ بي تـَقصيرِ مي گـَنْ او خِيلي مَقـْبوله
مَـض ئي ناز و اَداشه بُ دِل و جون خـَريدِ
هَرْ چي رَفته كه بـِهـِشْ بـِگه چـِقَذِ خاطِرْ خواشه
تُ بُ هَمْ تـَنو شُدَنْ يـِهُو كاكاشْ سَرْ رَسيدِ
پيشِ پاتْ بـِهـِشْ مي گـُفـْتـَمْ مَگه ازسَنگِ دِلـِت
پوس و اُسّـُقون شُدِ رَفيق ما وَرْپَريدِ
بـِرُبـِرْ نِگامْ مي كِردْ از كِرِ دَرْ يَواشَكي
نه حالي نه احوالي ئي دُخْـتـَره ي گيسْ بُريدِ
مي گـَتـُمْ حال و روزِش از اَثـَره ي عاشِقي نيس
كوچَمونْ صابوني يِ مَـضِ ئي يِ پاشْ سُريده
تو كوچه ي صابونيا مُدَّتيِ پاشْ سُريدِ
چي خورِشْ كِرْده يَقين ئي دُخْـتـَره ي خِيْرنـَديدِ
كِش اَوّلْ كه بُ هَمْ يـِي دَفه چيش تو چيش شُدَن
مِثِه خورشيدْ روشَـنه چِطُو كِلِنْجـِشْ جُويدِ
شاباجيش كه نَمْدونه فِكْ مي كـُنِه دودي شُدِ
چَنْ بارَمْ نِصبي شَبا جيباشِ تـَك تـَك كُويدِ
يـِي پاره ي لـَرْز مي كـُنه گاهي مي خواد گُر بيگيرِ
مِثِه مُرغ عِشقيه كه تازه جُـفتِش پَريدِ
دِلِ نادون گـِمونـُمْ ايطُو هُـلِشْ دادْ تو هـَچـَلْ
پـِسَرِي بـَسّه زَبون حسابي گابِشْ زُييدِ
مي گه اَي باباشْ ديدَمْ دِلـُمْ به دَريا مي زَنـَم
مي گـَمِشْ آمْ بي گـُدارْ به آب نـَزَنْ نـَسَنْجيدِ
زيرِ مَـهتابْ به سِتارا مي گه دَرْدُي دِلِشه
بَسْ كه شـَبْ رو پُـشْتِ بونْ تـَنو نِشِسّه چُييدِ
بـِگـَمِتْ بي تـَقصيرِ مي گـَنْ او خِيلي مَقـْبوله
مَـض ئي ناز و اَداشه بُ دِل و جون خـَريدِ
هَرْ چي رَفته كه بـِهـِشْ بـِگه چـِقَذِ خاطِرْ خواشه
تُ بُ هَمْ تـَنو شُدَنْ يـِهُو كاكاشْ سَرْ رَسيدِ
پيشِ پاتْ بـِهـِشْ مي گـُفـْتـَمْ مَگه ازسَنگِ دِلـِت
پوس و اُسّـُقون شُدِ رَفيق ما وَرْپَريدِ
بـِرُبـِرْ نِگامْ مي كِردْ از كِرِ دَرْ يَواشَكي
نه حالي نه احوالي ئي دُخْـتـَره ي گيسْ بُريدِ
مي گـَتـُمْ حال و روزِش از اَثـَره ي عاشِقي نيس
كوچَمونْ صابوني يِ مَـضِ ئي يِ پاشْ سُريده
.
#شعر_شیرازی
ای شهر شاعر پَروَرو، شیراز از گل بهترو!
کو شاعرو؟ کو دلبرو؟ کو ساقیو؟ کو ساغرو؟
کو رقص و نغمهی بیدگونی؟ کو دشتی و دشتسونی؟
کو او جلال و شکرو؟ کو مطرب و افسونگرو؟
کو پَرگلو؟ کو بُـلـبُـلـو؟ کو دشت یاسم و سمبلو؟
کو نهر آبو؟ کو پُلو؟ کو زمزمهی شاخِهی تـَرو؟
جُمعوی تابسون داغ و داغ، شیرازیوی با هم ایاغ،
دلخوش زیر بنگاه تو باغ، یار یی برو ، تار ئو برو!
پُوی ساز دَسَک میزدن، فـلای پــِلـِنـگــَک میزدن،
از شوق، شافتک میزدن، هم پسرو، هم دخترو.
عجب کــَلـَک بود اکـبـرو، لـُوی گـُلشاخهی نیلوفرو،
داد نمره شو به دخترو، کلکو برد کل اکبرو!
باغ ارم، باغ صفا، باغ خلیلی، دلگشا،
پُر بود باغوی شهرما، از عطر عاشق پـَروَرو،
ای شهر از عالم سـَرُو، شیراز چون گل پَرپَرو،
کو عاشقت عاشقترو؟ کو بیژن سمندرو؟
#شاعر:بیژن سمندر
#شعر_شیرازی
ای شهر شاعر پَروَرو، شیراز از گل بهترو!
کو شاعرو؟ کو دلبرو؟ کو ساقیو؟ کو ساغرو؟
کو رقص و نغمهی بیدگونی؟ کو دشتی و دشتسونی؟
کو او جلال و شکرو؟ کو مطرب و افسونگرو؟
کو پَرگلو؟ کو بُـلـبُـلـو؟ کو دشت یاسم و سمبلو؟
کو نهر آبو؟ کو پُلو؟ کو زمزمهی شاخِهی تـَرو؟
جُمعوی تابسون داغ و داغ، شیرازیوی با هم ایاغ،
دلخوش زیر بنگاه تو باغ، یار یی برو ، تار ئو برو!
پُوی ساز دَسَک میزدن، فـلای پــِلـِنـگــَک میزدن،
از شوق، شافتک میزدن، هم پسرو، هم دخترو.
عجب کــَلـَک بود اکـبـرو، لـُوی گـُلشاخهی نیلوفرو،
داد نمره شو به دخترو، کلکو برد کل اکبرو!
باغ ارم، باغ صفا، باغ خلیلی، دلگشا،
پُر بود باغوی شهرما، از عطر عاشق پـَروَرو،
ای شهر از عالم سـَرُو، شیراز چون گل پَرپَرو،
کو عاشقت عاشقترو؟ کو بیژن سمندرو؟
#شاعر:بیژن سمندر
#شعر_شیرازی
یه غزل شیرازی :
اي روزا دل به تو محتاجه ایطُو وِلُم نکن
گُلخونه ی دل دیگه تاراجه ایطُو ولم نکن
هِی نزن آتیشِ هِجرت به دِلُم وُوی کاکو جون
اي همه دِلُمِه نَچِرزون توو اَلُو وِلُم نکن
دَم به ساعت بُ دِلُم بازی نکن عشوه نَیُو
اَی وِلُم کَردی , دِلُم میشه وِلُو وِلُم نکن
از خونِه ی چیشام نیگا کن اشک ماتم سُریده
چشمه از اشک چیشام شد پُرِ اُو ولم نکن
مِی دِلِت سنگه که هِی فِرتی دِلُمِه می چِرزونی ؟
وُوی چِقَد بِهِت بگم هِی روز و شُو ولم نکن
نَمیگم سال تا سال از کُنجِ خونُو بیرون نَیُو
هر جُو دوس دُشتی بُرو اَمُّو یِهُو ولم نکن
مِثِ کّفتّرُوی که هِی بُو هر سوتی هَوُوی میشن
به هِوُوی سوت زَدَنُوی دلبرِ نُو وِلُم نکن
یه غزل شیرازی :
اي روزا دل به تو محتاجه ایطُو وِلُم نکن
گُلخونه ی دل دیگه تاراجه ایطُو ولم نکن
هِی نزن آتیشِ هِجرت به دِلُم وُوی کاکو جون
اي همه دِلُمِه نَچِرزون توو اَلُو وِلُم نکن
دَم به ساعت بُ دِلُم بازی نکن عشوه نَیُو
اَی وِلُم کَردی , دِلُم میشه وِلُو وِلُم نکن
از خونِه ی چیشام نیگا کن اشک ماتم سُریده
چشمه از اشک چیشام شد پُرِ اُو ولم نکن
مِی دِلِت سنگه که هِی فِرتی دِلُمِه می چِرزونی ؟
وُوی چِقَد بِهِت بگم هِی روز و شُو ولم نکن
نَمیگم سال تا سال از کُنجِ خونُو بیرون نَیُو
هر جُو دوس دُشتی بُرو اَمُّو یِهُو ولم نکن
مِثِ کّفتّرُوی که هِی بُو هر سوتی هَوُوی میشن
به هِوُوی سوت زَدَنُوی دلبرِ نُو وِلُم نکن
#شعر_شیرازی
🔻هِی صبح شد و باز به امیّد تو شو شد
هِی از چیش من اشک به یاد تو وِلو شد
من لِبدی مظوک و تو بِشکن بالو بِنداز
شِفتِش نمیدم از حرکاتت دلم اُو شد
بیژن سمندر
🔻هِی صبح شد و باز به امیّد تو شو شد
هِی از چیش من اشک به یاد تو وِلو شد
من لِبدی مظوک و تو بِشکن بالو بِنداز
شِفتِش نمیدم از حرکاتت دلم اُو شد
بیژن سمندر
#شعر_شیرازی
ای شهر شاعر پَروَرو، شیراز از گل بهترو!
کو شاعرو؟ کو دلبرو؟ کو ساقیو؟ کو ساغرو؟
کو رقص و نغمهی بیدگونی؟ کو دشتی و دشتسونی؟
کو او جلال و شکرو؟ کو مطرب و افسونگرو؟
کو پَرگلو؟ کو بُـلـبُـلـو؟ کو دشت یاسم و سمبلو؟
کو نهر آبو؟ کو پُلو؟ کو زمزمهی شاخِهی تـَرو؟
جُمعوی تابسون داغ و داغ، شیرازیوی با هم ایاغ،
دلخوش زیر بنگاه تو باغ، یار یی برو ، تار ئو برو!
پُوی ساز دَسَک میزدن، فـلای پــِلـِنـگــَک میزدن،
از شوق، شافتک میزدن، هم پسرو، هم دخترو.
عجب کــَلـَک بود اکـبـرو، لـُوی گـُلشاخهی نیلوفرو،
داد نمره شو به دخترو، کلکو برد کل اکبرو!
باغ ارم، باغ صفا، باغ خلیلی، دلگشا،
پُر بود باغوی شهرما، از عطر عاشق پـَروَرو،
ای شهر از عالم سـَرُو، شیراز چون گل پَرپَرو،
کو عاشقت عاشقترو؟ کو بیژن سمندرو؟
#شاعر:بیژن سمندر
#شعر_شیرازی
ای شهر شاعر پَروَرو، شیراز از گل بهترو!
کو شاعرو؟ کو دلبرو؟ کو ساقیو؟ کو ساغرو؟
کو رقص و نغمهی بیدگونی؟ کو دشتی و دشتسونی؟
کو او جلال و شکرو؟ کو مطرب و افسونگرو؟
کو پَرگلو؟ کو بُـلـبُـلـو؟ کو دشت یاسم و سمبلو؟
کو نهر آبو؟ کو پُلو؟ کو زمزمهی شاخِهی تـَرو؟
جُمعوی تابسون داغ و داغ، شیرازیوی با هم ایاغ،
دلخوش زیر بنگاه تو باغ، یار یی برو ، تار ئو برو!
پُوی ساز دَسَک میزدن، فـلای پــِلـِنـگــَک میزدن،
از شوق، شافتک میزدن، هم پسرو، هم دخترو.
عجب کــَلـَک بود اکـبـرو، لـُوی گـُلشاخهی نیلوفرو،
داد نمره شو به دخترو، کلکو برد کل اکبرو!
باغ ارم، باغ صفا، باغ خلیلی، دلگشا،
پُر بود باغوی شهرما، از عطر عاشق پـَروَرو،
ای شهر از عالم سـَرُو، شیراز چون گل پَرپَرو،
کو عاشقت عاشقترو؟ کو بیژن سمندرو؟
#شاعر:بیژن سمندر
#شعر_شیرازی
چه الم شنگه ای میشه اگر بی یوی
تودلم تنبور تنبک میزنن اگر بی یوی
سر علی جون کاکات آسه بیو آسه برو
که الم شنگه نشه اگر بی یوی
الم شنگه=غوغا هیاهو
بی یوی=بیایی
سرعلی =نوعی قسم مخصوص شیرازی ها که به سر علی(ع)قسم میخورند
کاکات=برادرت
آسه=آرام
چه الم شنگه ای میشه اگر بی یوی
تودلم تنبور تنبک میزنن اگر بی یوی
سر علی جون کاکات آسه بیو آسه برو
که الم شنگه نشه اگر بی یوی
الم شنگه=غوغا هیاهو
بی یوی=بیایی
سرعلی =نوعی قسم مخصوص شیرازی ها که به سر علی(ع)قسم میخورند
کاکات=برادرت
آسه=آرام
.
#شعر_شیرازی
ای شهر شاعر پَروَرو، شیراز از گل بهترو!
کو شاعرو؟ کو دلبرو؟ کو ساقیو؟ کو ساغرو؟
کو رقص و نغمهی بیدگونی؟ کو دشتی و دشتسونی؟
کو او جلال و شکرو؟ کو مطرب و افسونگرو؟
کو پَرگلو؟ کو بُـلـبُـلـو؟ کو دشت یاسم و سمبلو؟
کو نهر آبو؟ کو پُلو؟ کو زمزمهی شاخِهی تـَرو؟
جُمعوی تابسون داغ و داغ، شیرازیوی با هم ایاغ،
دلخوش زیر بنگاه تو باغ، یار یی برو ، تار ئو برو!
پُوی ساز دَسَک میزدن، فـلای پــِلـِنـگــَک میزدن،
از شوق، شافتک میزدن، هم پسرو، هم دخترو.
عجب کــَلـَک بود اکـبـرو، لـُوی گـُلشاخهی نیلوفرو،
داد نمره شو به دخترو، کلکو برد کل اکبرو!
باغ ارم، باغ صفا، باغ خلیلی، دلگشا،
پُر بود باغوی شهرما، از عطر عاشق پـَروَرو،
ای شهر از عالم سـَرُو، شیراز چون گل پَرپَرو،
کو عاشقت عاشقترو؟ کو بیژن سمندرو؟
#شاعر:بیژن سمندر
#شعر_شیرازی
ای شهر شاعر پَروَرو، شیراز از گل بهترو!
کو شاعرو؟ کو دلبرو؟ کو ساقیو؟ کو ساغرو؟
کو رقص و نغمهی بیدگونی؟ کو دشتی و دشتسونی؟
کو او جلال و شکرو؟ کو مطرب و افسونگرو؟
کو پَرگلو؟ کو بُـلـبُـلـو؟ کو دشت یاسم و سمبلو؟
کو نهر آبو؟ کو پُلو؟ کو زمزمهی شاخِهی تـَرو؟
جُمعوی تابسون داغ و داغ، شیرازیوی با هم ایاغ،
دلخوش زیر بنگاه تو باغ، یار یی برو ، تار ئو برو!
پُوی ساز دَسَک میزدن، فـلای پــِلـِنـگــَک میزدن،
از شوق، شافتک میزدن، هم پسرو، هم دخترو.
عجب کــَلـَک بود اکـبـرو، لـُوی گـُلشاخهی نیلوفرو،
داد نمره شو به دخترو، کلکو برد کل اکبرو!
باغ ارم، باغ صفا، باغ خلیلی، دلگشا،
پُر بود باغوی شهرما، از عطر عاشق پـَروَرو،
ای شهر از عالم سـَرُو، شیراز چون گل پَرپَرو،
کو عاشقت عاشقترو؟ کو بیژن سمندرو؟
#شاعر:بیژن سمندر
.
#شعر_شیرازی
ای شهر شاعر پَروَرو، شیراز از گل بهترو!
کو شاعرو؟ کو دلبرو؟ کو ساقیو؟ کو ساغرو؟
کو رقص و نغمهی بیدگونی؟ کو دشتی و دشتسونی؟
کو او جلال و شکرو؟ کو مطرب و افسونگرو؟
کو پَرگلو؟ کو بُـلـبُـلـو؟ کو دشت یاسم و سمبلو؟
کو نهر آبو؟ کو پُلو؟ کو زمزمهی شاخِهی تـَرو؟
جُمعوی تابسون داغ و داغ، شیرازیوی با هم ایاغ،
دلخوش زیر بنگاه تو باغ، یار یی برو ، تار ئو برو!
پُوی ساز دَسَک میزدن، فـلای پــِلـِنـگــَک میزدن،
از شوق، شافتک میزدن، هم پسرو، هم دخترو.
عجب کــَلـَک بود اکـبـرو، لـُوی گـُلشاخهی نیلوفرو،
داد نمره شو به دخترو، کلکو برد کل اکبرو!
باغ ارم، باغ صفا، باغ خلیلی، دلگشا،
پُر بود باغوی شهرما، از عطر عاشق پـَروَرو،
ای شهر از عالم سـَرُو، شیراز چون گل پَرپَرو،
کو عاشقت عاشقترو؟ کو بیژن سمندرو؟
#شاعر:بیژن سمندر
#شعر_شیرازی
ای شهر شاعر پَروَرو، شیراز از گل بهترو!
کو شاعرو؟ کو دلبرو؟ کو ساقیو؟ کو ساغرو؟
کو رقص و نغمهی بیدگونی؟ کو دشتی و دشتسونی؟
کو او جلال و شکرو؟ کو مطرب و افسونگرو؟
کو پَرگلو؟ کو بُـلـبُـلـو؟ کو دشت یاسم و سمبلو؟
کو نهر آبو؟ کو پُلو؟ کو زمزمهی شاخِهی تـَرو؟
جُمعوی تابسون داغ و داغ، شیرازیوی با هم ایاغ،
دلخوش زیر بنگاه تو باغ، یار یی برو ، تار ئو برو!
پُوی ساز دَسَک میزدن، فـلای پــِلـِنـگــَک میزدن،
از شوق، شافتک میزدن، هم پسرو، هم دخترو.
عجب کــَلـَک بود اکـبـرو، لـُوی گـُلشاخهی نیلوفرو،
داد نمره شو به دخترو، کلکو برد کل اکبرو!
باغ ارم، باغ صفا، باغ خلیلی، دلگشا،
پُر بود باغوی شهرما، از عطر عاشق پـَروَرو،
ای شهر از عالم سـَرُو، شیراز چون گل پَرپَرو،
کو عاشقت عاشقترو؟ کو بیژن سمندرو؟
#شاعر:بیژن سمندر